دکتر سرگلزایی drsargolzaei
38.2K subscribers
1.78K photos
97 videos
154 files
3.25K links
Download Telegram
#شعر
#عدل

اینگونه جهان بر پا ایستاد: رنج را آفرید، همزاد عشق
درد را، همزاد لذت
و مرا، همزاد تو!
آنگاه شیطان را آفرید، تا خود به هاویه فرو نغلتد!

@drsargolzaei
کارگاه عملی روانکاوی یونگی وتحلیل رویا
دکترسرگلزایی
از 15مرداد روزهای دوشنبه 15تا17 طی8ساعت
09123336716- 88063547
لینک عضویت درگروه کارگاههای دکترسرگلزایی👇
https://t.me/joinchat/BJoObj-9TGKW0Pb2n4ajxw
Forwarded from آفتاب مهر
۴ جلسه ۳ ساعتی
یکشنبه ها: ۳۱ تیر - ۷ و ۱۴ و ۲۱ مرداد
ساعت ۱۰ صبح تا ۱۳
مکان : یوسف آباد
شهریه ۳۸۰۰۰۰ تومان
ثبت نام : ۸۸۱۰۹۳۴۹
@aftabemehr
#یادداشت_هفته
#تنهایی_ات_را_بپذیر

مصاحبه ی دکتر فاطمه علمدار (جامعه شناس) از از مجلّه ی ادبی «الف-یا» با دکتر‌ سرگلزایی درباره ی کتاب «سیر عشق» آلن دو باتن:

قسمت نهم

فاطمه علمدار: خیلی جالب بود اینکه راجع به این غریزۀ مادری فرمودید آدم‌ها خودشان انتخاب می‌کنند. دوباتن یک صحبتی دارد که می‌گوید آدم‌ها وقتی بچه‌دار می‌شوند نسبت به بچه‌شان بدون هیچ چشم‌داشتی عشق مطلق می‌ورزند. اگر می‌توانستند این رابطه را در رابطۀ زوجیت هم داشته باشند یعنی از طرف مقابل هیچ انتظاری نداشته باشند به‌تبع خیلی از مشکلات پیش نمی‌آمد. آیا اساسا این حقیقت دارد که ما نسبت به فرزندمان بدون هیچ چشم‌داشتی عشق‌ورزی می‌کنیم و انسان اصلا می‌تواند بدون هیچ چشم‌داشتی آن‌قدر ایثارگرایانه و بدون هیچ‌چیزی عشق بورزد؟
دکتر سرگلزایی: ژن انسان غیر از اینکه الاستیسی بالایی دارد تنوع بالایی هم دارد؛ یعنی آمیب‌ها به هم بی‌‌‌نهایت شبیه هستند. کرم خاکی‌ها به هم فوق‌العاده شبیه هستند. ماهی‌های قزل‌آلا به هم خیلی شبیه هستند. گربه‌ها کمتر به هم شبیه هستند و میمون‌ها کمتر به هم شبیه هستند و انسان‌ها خیلی کمتر به هم شبیه هستند؛ این یعنی علاوه بر الاستیسیتی ژنتیکی بالا تنوع ژنتیکی بسیار بالایی هم در انسان‌ها وجود دارد؛ در نتیجه در دلبستگی یا اتچمنت هم بعضی از آدم‌ها هستند که به‌صورت ژنتیکی اصلا بهره ای از غریزه اتچمنت را ندارند که این‌ها را ما به‌عنوان بیماری می‌شناسیم؛ چون یکی از تعریف‌های بیماری این است که چیزی با نُرم متفاوت باشد. ما بسیاری از آدم‌ها را وقتی می‌فهمیم غیرنرمال هستند که با عرف متفاوت هستند. خب وقتی می‌گوییم یک انسان دچار اوتیسم است دقیقا ویژگی آدم اوتیستیک یا دچار اوتیسم چیست؟ کودک اوتیسمی مثلا بغل نمی‌خواهد، لبخند اجتماعی نمی‌زند، نگاه چشم در چشم ندارد و بغل مادر نمی‌آید، بعد از آن‌که شیرش را ‌خورد مادر را ول می‌کند. خب این را به‌عنوان یک اختلال می‌شناسیم؛ چون باعث می‌شود این بچه به خاطر اینکه پاداش و نوازش نمی‌خواهد یادگیری‌هایش هم ضعیف ‌شود و حرف نزند. چیزهایی را که خودش از آن لذت می‌برد؛ مثلا ممکن است از یک موسیقی خوشش بیاید و مثلا از شب تا صبح و صبح تا شب بخواهد آن موسیقی را برایش پخش کنند و سرش را تکان دهد. ما باید کلمه به کار ببریم و تشویق شویم تا زبان را یاد بگیریم. نیاز به تشویق داریم تا کلمه به کار ببریم. امّا کودک اوتیستیک کلمه به کار نمی برد چون لبخند و نوازش مورد نیازش نیست، لبخند اجتماعی هم نمی‌زند؛ در نتیجه اوتیسم را بیماری می‌دانند و می‌گویند خب این مشکلاتی دارد و باید داروهایی دهند. آموزش‌های ویژه به او داده شود که مغزش یاد بگیرد و نیاز دلبستگی داشته باشد. پس شما می‌بینید در زمینۀ اتچمنت هم انسان‌ها یک طیف دارند بعضی از بچه‌ها هم هستند که زمان بچگی بغل مادر را ول نمی‌کنند و از بغل مادر پایین نمی‌آیند. در غریزۀ پدری و مادری و غریزۀ Caring هم همین‌طور است. Caring هم یک غریزه است، بعضی‌ها اساسا این غریزه را ندارند؛ حتی برعکس آن هستند؛ غریزۀ بی‌تفاوتی عاطفی. به‌طوری‌که حتی ممکن است یک ویژگی‌های سادیسمی در آنها وجود داشته باشد؛ مثلا بچه‌ای هست که آزار هم ندیده؛ ولی نفت می‌ریزد در لانۀ مورچه‌ها و آتششان می‌زند مگس‌ها را می‌گیرد و بالشان را می‌کند و با نخ می‌بندد و جان کندنشان را نگاه می‌کند. بازی‌اش این است. خب این بچه وقتی سی‌ساله هم می‌شود غریزۀ Caring را ندارد؛ حتی اگر در یک فضایی قرار بگیرد و صاحب بچه شود ممکن است بچۀ خودش را Abuse کند. آدم‌هایی داریم که توسط پدر و مادرشان Abuse شده‌اند مادر چنان بچه را کتک زده که این بچه لکنت پیدا کرده این بچه خودش را خیس کرده و وحشت اجتماعی پیداکرده؛ لزوما این نیست که پرولاکتین بدن بر همۀ هورمون‌های دیگر غلبه می‌کند. پرولاکتین یکی از دترمینان ها و المان‌هاست. حالا در یکی این المان کمتر است و یک المان دیگر که خودخواهی را و صیانت نفس را ایجاد می‌کند بیشتر است و غریزه ی صیانت نسل در او کمتر است؛ مثلاً مارها اگر به لانه‌شان حمله کنید طبق غریزۀ دفاع از نسل از بچه‌ها‌یشان مراقبت می‌کنند؛ اما اگر بچه‌شان کشته شود بچه‌شان را می‌خورند و به‌عنوان یک منبع غذایی به او نگاه می‌کنند یا مثلا همسترها بچه‌شان از یک حدی که بزرگ‌تر شود به‌عنوان جفت به او نگاه می‌کنند و با او تولید مثل می‌کنند یا سر غذا با او دعوا می‌کنند. بعضی از انسان‌ها هم هستند که غریزه‌شان این مدلی است؛ یعنی از بچه‌اش می‌کند و خودش می‌خورد؛ گاهی یک پدر غریزه ی مادرانه ی بیشتری دارد تا یک مادر! حتی پدرها هم، غریزه مادری دارند. حالا برای تساهل و تسامح زبانی اسمش را می‌گذاریم غریزۀ مادری چون دشوار است که بگوییم غریزۀ پرولاکتینی یا Caring. این غریزۀ مادری در آدم‌ها طیف دارد، در بعضی این غریزه آن‌قدر قوی است که جان‌شان را فدای فرزند ...
@drsargolzaei
ادامه #یادداشت_هفته
می‌کنند؛ بدون کمترین چشم‌داشتی. بعضی هم حتی آن‌قدر این غریزه‌شان قوی است که جان‌شان را فدای بچه‌های مردم می‌کنند بدون چشم‌داشتی. بعضی از آدم‌ها هم مانند افرادی به بچه هاشان نگاه می‌کنند که باید با آنها حساب‌کتاب ‌کنند. بزرگ می‌شود می‌گویند پنج سال شیر دادم، غذا دادم؛ حالا با حساب سود بانکی باید پانزده سال خرجم را بدهی؛ حتی بعضی از آدم‌ها حساب‌کتاب این‌جوری هم نمی‌کنند واقعا بچه‌شان را اذیت می‌کنند؛ در نتیجه برای یک پدر و مادری که این غریزۀ پدر و مادری‌اش آن‌قدر قوی باشد که وقتی به بچه‌ها نگاه می‌کند همۀ نقص‌هایش را می‌پذیرد، همۀ کوتاهی‌هایش را می‌پذیرد، همۀ خطاهای او را می‌بخشد، برای این پدر مادر می‌شود این مثال را زد که به قول دکتر سوزان جانسون همسرت را هم همچون بچه ای در نظر بگیر که نیاز به آغوش تو دارد؛ حتی وقتی جیغ می‌زند نیاز به آغوش دارد، نیاز سرزنش و ترک و طرد ندارد .

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک

@drsargolzaei
جلسه رونمایی کتاب : "نغمه هایی از پشت دیوار"

این کتاب خاطرات آرش رمضانی از دورانی است که روانشناس زندان بوده است و با مقدمه دکتر سرگلزایی منتشر شده است.

@drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ
#حقیقت

پرسش:

عرض سلام خدمت استاد
برای کسی که در فلسفه مبتدی است معنی حقیقت چیست... همه جا سخن از جستجوی حقیقت رسیدن به حقیقت و... است آیا منظور خداست؟

با سپاس


پاسخ #دکتر‌سرگلزایی:

با سلام و احترام

معنی حقیقت، عبور از ظاهر پدیده ها و رسیدن به عمق و ذات آنهاست.

مثلاً همهٔ ما از باران زیبا، اسب زیبا و موسیقی زیبا صحبت می کنیم ولی فیلسوف می پرسد «زیبایی» چیست که هم به باران قابل اسناد است، هم به اسب و هم به موسیقی؟ در حالی که در ظاهر شباهتی بین این سه پدیده وجود ندارد.

پیروز باشید

T.me/drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ
#رابطه_و_خیانت

پرسش:

معذرت ميخوام، يك سؤال  داشتم. اين كه تعريف خيانت چيه؟ عمر يك زندگى زناشويى با كيفيت خوب محدوديت زمانى خاصى داره؟ اگر داره چه مدت زمانه؟ بعد از اين زمان راهكارى هست كه كيفيت رو از يه راه ديگه بالا ببريم؟ و خب اين كه مى خواستم نظرتون رو در مورد رابطه موازى هم بدونم.

خيلى خيلى ممنون ميشم اگر پاسخ بديد.


پاسخ #دکتر‌سرگلزایی:

با سلام و احترام

هرگاه دو نفر به تعهدی که به هم داده اند عمداً عمل نکنند به هم خیانت کرده اند، بنابراین چارچوب خیانت را قرارداد بین دو طرف تعیین می کند. در هر رابطهٔ طولانی مدّتی passion یا شور و اشتیاق احساسی به تدریج کاهش می یابد، زمان کاهش passion را میزان novelty seeking هر فرد تعیین می کند که وابسته به temperament است یعنی اساس فیزیولوژیک دارد، گرچه بروز یا سرکوب آن را فرهنگ تعیین می کند. در رابطهٔ سالم درازمدّت intimacy افزایش می یابد که می تواند جای خالی کم شدن passion را بگیرد. اگر در قرارداد بین دو نفر رابطهٔ موازی منع نشده باشد وجود آن منع اخلاقی یا روان شناختی ندارد، امّا رابطهٔ موازی توأم با پنهانکاری هم از حیث اخلاقی مذموم است و هم برای سلامت روانی مضر است. 

تندرست باشید

T.me/drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ
#عشق_به_خود

پرسش:

سلام دكتر سرگلزايي عزيز؛

اميدوارم عالي باشيد، 

چگونه مي شه عاشق خود شد از جنسي كه افرادي مثل مولانا عاشق خودشون شدن؟ 
البته مي پذيرم شما ممكنه پيش فرضهاي من در اين مورد كه "بايد عاشق خود بود"، "عشق به خود سالمه" ، "مولانا عاشق خودش شد نهايتاً" رو قبول نداشته باشيد. ولي من فكر مي كنم يك فرايند روانكاوي كامل هم حاصلش همين خواهد بود. 

سپاسگزارم از وقت و انرژي اي كه مي گذاريد. 


پاسخ #دکتر‌سرگلزایی:

با سلام و احترام

از اعتمادی که به من دارید سپاسگزارم.

همانطور که فرمودید من پیش فرض های این پرسش را نمی توانم بپذیرم،  پس چگونه ممکن است به این پرسش پاسخ بدهم؟

من به جای «عشق به خود» به دنبال تعاریف عملیاتی و عینی بهداشت روان هستم.

تندرست و شادکام باشید.


پرسش:

منظور من از عشق به خود چيزيست كه به تفرد و تعالي يونگي مي انجامد، يك نوع اعتماد و ارامش دروني كه انگار "معشوق اكنون همينجاست" كه حاصلش رشد و خلق هستش، و لزوما با شيوه هاي ذهن آگاهي ايجاد نمي شود(يعني ذهن آگاهي ساده لوحانه و به زور مي خواهد اين كار را بكند) 
ايا اين محصول سلامت رواني كه شما مي گویید هست؟  يا به نظر شما يك كمالگرايي براي وجود انسان به حساب مياد؟ 


پاسخ #دکترسرگلزایی:

با سلام مجدد
اگر منظورتان از «عشق به خود» فرایند تفرّد یونگی است خود یونگ روش های رسیدن به آن را پیشنهاد داده است:

۱- تخیّل فعّال active imagination یا transcendental function

۲- تأمّل و تدبّر دقیق بر روی رؤیاها و بردن رؤیاها به بستر تاریخی-اسطوره ای

۳- تأمل بر همزمانی ها synchronicity و فرایند مشارکت عرفانی mystic participation

تندرست و شادکام باشید

T.me/drsargolzaei
"کارگاه NLP"
برنامه ریزی عصبی کلامی
مدرس: دکتر محمدرضا سرگلزایی
تهران، میرداماد
۱۱ و ۱۸ مرداد
ثبت نام: ۲۲۲۲۵۲۸۱ و ۰۹۲۰۵۲۱۲۳۷۰

@drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ
#فرزندآوری

پرسش:

سلام آقای دکتر 

بنده حدود یازده سال است که ازدواج کرده‌ام. از ابتدا نیز میلی به بچه‌دار شدن نداشتم و این موضوع را حتی در دورانی که با همسرم دوست بودم نیز عنوان می‌کردم. بعد از گذشت یازده سال هنوز میلی به داشتن بچه ندارم. دلایل زیادی برای بچه‌دار نشدن دارم:

۱- ترس از مسئولیت

۲- ترس از خراب شدن رابطه عاشقانه‌ای که با همسرم دارم.

۳- ترس از تربیت ناصحیح بچه

۴- جهان کنونی را برای تولیدمثل مناسب نمی‌دانم.

۵- دلیلی برای دادن زندگی و وقت گذاشتن برای موجود دیگری ندارم. 

و دلایل دیگر

از طرفی ژن‌های خودخواه در جهت ادامه حیات مشغول کارند و گاهی دچار وسوسه بچه دار شدن می شوم. مثلا وقتی نوزادی را در آغوش همسرم می‌بینم و حسرت و اشتیاقی که در چشمانش می‌بینم، از خودم بدم میاد که چرا همسرم را از حق مادر شدن محروم کرده ام. البته عقل و منطق من تا به حال بر احساساتم در این خصوص غلبه کرده و تسلیم ژن‌های خودخواه نشده‌ام. 

نظر شما در این خصوص چیست؟ آیا من به لحاظ روانی مشکل دارم؟ آیا بچه نخواستن نشانه‌ای از غیرعادی بودن است؟ اغلب اطرافیان من چنین نظری دارن که تو غیرعادی هستی و باید نزد مشاور بری و درمان بشی. مگه می‌شه که آدم دلش نخواد بچه داشته باشه. بچه ثمره زندگی ست و از اینجور صحبت‌ها....

ممنون می‌شم نظر شما را در این خصوص بدانم. 

با سپاس


پاسخ #دکترسرگلزایی:

با سلام و احترام

از آنجا که بنده اطلاعات کافی دربارهٔ شما ندارم نمی توانم دربارهٔ مشکل داشتن یا مشکل نداشتن شما اظهار نظر کارشناسانه ای داشته باشم ولی از یک منظر کلّی به نظر من فرزندپروری کاری است به غایت دشوار که تنها برای افراد استثنایی امکان انجام درست آن وجود دارد. بنابراین به عقیدهٔ من کسانی که قصد صاحب فرزندشدن دارند باید مورد یک غربالگری دقیق زیستی-روانی-اجتماعی قرار گیرند و شاید از هر ده نفر آنها بیش از دو سه نفر مجوّز ورود به این عرصه را نگیرند.

متأسفانه عُرف غلط اجتماعی روندی برعکس این را تجویز می کند!

خوشحالم که شهامت این را دارید که در مقابل «همنوایی» و «همرنگ جماعت شدن» بایستید.

تندرست و شادکام باشید 

T.me/drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ
#عشق_به_خود

پرسش:

سلام دكتر سرگلزايي عزيز؛

اميدوارم عالي باشيد، 

چگونه مي شه عاشق خود شد از جنسي كه افرادي مثل مولانا عاشق خودشون شدن؟ 
البته مي پذيرم شما ممكنه پيش فرضهاي من در اين مورد كه "بايد عاشق خود بود"، "عشق به خود سالمه" ، "مولانا عاشق خودش شد نهايتاً" رو قبول نداشته باشيد. ولي من فكر مي كنم يك فرايند روانكاوي كامل هم حاصلش همين خواهد بود. 

سپاسگزارم از وقت و انرژي اي كه مي گذاريد. 


پاسخ #دکتر‌سرگلزایی:

با سلام و احترام

از اعتمادی که به من دارید سپاسگزارم.

همانطور که فرمودید من پیش فرض های این پرسش را نمی توانم بپذیرم،  پس چگونه ممکن است به این پرسش پاسخ بدهم؟

من به جای «عشق به خود» به دنبال تعاریف عملیاتی و عینی بهداشت روان هستم.

تندرست و شادکام باشید.


پرسش:

منظور من از عشق به خود چيزيست كه به تفرد و تعالي يونگي مي انجامد، يك نوع اعتماد و ارامش دروني كه انگار "معشوق اكنون همينجاست" كه حاصلش رشد و خلق هستش، و لزوما با شيوه هاي ذهن آگاهي ايجاد نمي شود(يعني ذهن آگاهي ساده لوحانه و به زور مي خواهد اين كار را بكند) 
ايا اين محصول سلامت رواني كه شما مي گویید هست؟  يا به نظر شما يك كمالگرايي براي وجود انسان به حساب مياد؟ 


پاسخ #دکترسرگلزایی:

با سلام مجدد
اگر منظورتان از «عشق به خود» فرایند تفرّد یونگی است خود یونگ روش های رسیدن به آن را پیشنهاد داده است:

۱- تخیّل فعّال active imagination یا transcendental function

۲- تأمّل و تدبّر دقیق بر روی رؤیاها و بردن رؤیاها به بستر تاریخی-اسطوره ای

۳- تأمل بر همزمانی ها synchronicity و فرایند مشارکت عرفانی mystic participation

تندرست و شادکام باشید

T.me/drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ
#شخصیت

پرسش:

با سلام و احترام خدمت دکتر سرگلزایی گرامی

می خواستم بدونم علم دیدگاه آرکه تایپال یونگ رو تایید می کنه یا دیدگاه اگزیستانسیال یالوم رو؟ یعنی بالاخره شخصیت انسان کشف کردنیه یا ساختنی؟
ممنون میشم راهنماییم کنید.


پاسخ #دکترسرگلزایی:

با سلام و احترام
بخش هایی از هویت انسان غیرقابل تغییر و جبری هستند و بخش هایی از او تغییر یافتنی و مبتنی بر خلق.
برای مثال شما عاطفی بودن یا عاطفی نبودن خود را نمی توانید انتخاب کنید ولی مذهب تان را می توانید انتخاب کنید.
هرکدام از این دو ، بخشی از شخصیت شما هستند.
رابرت کلونینگر روانپزشک برجستۀ آمریکایی و استاد دانشگاه واشینگتون سنت لوئیس در کتاب زیر توضیح داده است که کدام اجزای شخصیت ذاتی و کشفی (ژنتیک) هستند و کدام اجزای آن اختراعی، اکتسابی و تربیتی:

Cloninger C.R., Przybeck T.R., Svrakic D.M., Wetzel R.D. (1994). The temperament and character inventory (TCI): A guide to its development and use. St. Louis: Washington University Center for Psychobiology of Personality.


T.me/drsargolzaei
#معرفی_کتاب

نام کتاب: #لذات_فلسفه
نویسنده: #ویل_دورانت
ترجمه: #عباس_زریاب_خوئی
انتشارات: علمی و فرهنگی


"ویل دورانت" مورخ آمریکایی‌‌ است که علاقه مندان به فلسفه با چند جلدی تاریخ فلسفه و علاقه مندان به تاریخ با چند جلدی تاریخ تمدن با او آشنا هستند و در این کتاب بیشتر ذائقه خود را به صفحه کتاب آورده است. ویل دورانت از معدود مورخان دنیا است که علاوه بر اطلاعات جامع، قلم بسیار شیوایی دارد و در هنگام نوشتن از صنایع‌ ادبی‌ زیادی استفاده می‌‌کند. در کنار "دنیای سوفی" این کتاب از معدود کتاب‌های است که حتی کسانی‌ که مخاطب خاص فلسفه نیستند هم با آن ارتباط بر قرار می‌‌کنند. 
ویل دورانت در این کتاب از کاربردهای فلسفه در زندگی گفته است. این که در زندگی اجتماعی و خانوادگی می شود از فلسفه استفاده کرد و مثلا در جر و بحث ها پیروز شد و این که در زندگی شخصی، چطور می شود از مسائل فلسفی لذت برد و با آن ها خود را سرگرم کرد.

این کتاب در کمترین حجم ممکن، مطالب کافی برای تفهیم هر بحث را دارد. این کتاب از بسیاری جهات یک اثر بی نظیر است. چرا که با در بر داشتن مباحثی از طیف گسترده ای از علوم انسانی ، چون فلسفه ، جامعه شناسی ، روانشناسی و... تغییراتی بنیادی را در نوع نگرش خواننده به اصل زندگی ، جهان اطراف و اصول حاکم بر جامعه و روابط انسانی ایجاد می کند.

بخش‌های ششم و هشتم که به صورت یک گفتگو هستند از بخش‌های جذاب کتاب است که مانند یک میزگرد روایت می‌‌شود و در آن شخصیت‌های مهم  از عقاید خود می‌‌گویند. 

 در پایان بخشی از کتاب را که در ابتدای آن  با عنوان "دعوت"  آمده است نقل می کنم:
"این کتاب تلاشی است برای رسیدن به فلسفه‌ای متناسب و هماهنگ با زندگی. در این کتاب، در مسائل فلسفی همان کوششی به کار برده می‌شود که در کتاب "تاریخ فلسفه" برای شخصیت ها و طریقه‌های فلاسفه بزرگ به کار رفت تا آنان را با گفتاری روشن به فهم نزدیک سازد و با تطبیق ایشان با زمان ما، به آنان زندگی بخشد. در اینجا از قصه‌ها و نکات و لطایف نوابغ که بار ما را در آنجا سبک می‌کرد، اثری نخواهد بود، ولی شاید با نزدیک‌تر شدن به چیزهایی که در این روزها به زندگی ما بیشتر وابسته است، این نقص را جبران کنیم، زیرا موضوع بحث در اینجا خود ما هستیم.
رفتار و عقیده انسانی در زمان حال در معرض تغییراتی عمیق‌ تر و ناراحت‌ کننده‌ تر از تغییراتی است که پس از ظهور فلسفه و ثروت در یونان و پایان دادن به دین قدیم یونانیان تاکنون صورت گرفته است. امروز دوباره عصر سقراط است. زندگی اخلاقی ما با انحلال عادات و عقاید قدیم در معرض تهدید است و زندگی عقلانی ما در سرعت و گسترش است. همه اعمال و اندیشه‌های ما تازه و در مرحله آزمایش است و هنوز چیزی محقق و مستقر نگشته است ..."

#علی_محمدی
کارشناس ارشد روان شناسی

http://drsargolzaei.com/images/mbooks/1200px-Pleasures_of_ph.jpg
Forwarded from اتچ بات
#چشم_تاریخ
#شاملو_در_برابر_سانسور

"احمد شاملو" اغلب مجبور ميشد كه عنوان سـروده هـايش را، بـه خاطر جو و فضاي خفقان عوض كند. شاعري كه بسياری از سروده هايش، شرح و توصيف مردان مبارزی است كه ترور يا اعدام شده اند. اهميت اين شعرهای سياسی و اجتماعی در اينسـت كـه هرچنـد بـه مناسبت واقعهٔ خاصی سروده شده اند امّا قدرت تعميم در زمان ها و مكان هاي ديگر را هم دارند. نمونه های زيادی از اين خودسانسوری در مجموعه شعرهای او هست و خود او برخی از اين مـوارد را شـرح داده است. در شرحی كه در باب شعر «مرگ نازلی» نوشته، توضيح داده است كه جهت گريز از سانسور به جای «وارتان» از اسم «نـازلی» اسـتفاده كـرده اسـت. شـعر، نخست مرگ نازلی نام گرفت تا از سدّ سانسور بگذرد امّا اين عنوان شعر را به تمام وارتان ها تعميم داد و از صورت حماسهٔ يك مبارز به خصوص درآورد. دربارهٔ «آمانجان» كه در شعری به همين نام و در مجموعهٔ «هوای تـازه» آمـده اسـت، شاملو بعدها نوشت: آبايی دبير تركمنی بود كه نيمه های دههٔ ۲۰ در گرگان به ضرب گلوله كشته شد. شـبی كه قرار بود معترضان به حکومت، نمايش نامه ای را بر صـحنه آورنـد، ناگهـان فرمانـدار وقـت دستور ممانعت از اجرای نمايش را صادر كرد، كار به اعتراض مردم و دخالت پادگان كشيد،  درگيری شدت يافت و آبايی مورد اصابت گلوله قرار گرفت و همان دم به قتل رسـيد. اين شعر، برای جلوگيری از سانسور به «آمان جان» تغيير يافت و آمان جان  قهرمان اساطيری در يكی از افسانه های تركمنی معرفي شد. شاملو دربارهٔ شعر «۲۳» می گوید : «اين شعر شبانگاه كشتاری نوشـته شـد كـه ارتـش در ۲۳ تيرمـاه ۱۳۳۰ در تهران به راه انداخت. كشتار معترضانی كه در اعتراض به ورود نمايندهٔ رئـيس جمهـور امريكا  به تهران راهپيمايی بـه راه انداختنـد. این شـعر بلافاصـله در جزوهایی انتشار يافت و بعدها با حذف و دستكاری هايی كه بتواند آن را از قيچی سانسور نظام پليسی به در برد، در ابتدای مجموعـهٔ مرثيـه هـای خـاك گذاشـته شـد. نمونه های ديگری هم هست كه شاملو، هم به خاطر سانسور و هم تعميم آن شخصيت، نام قهرمان را به صورت سمبليك آورده است، از جمله «قصيده ای برای انسان ماه بهمن» (بـه مناسبت روز ۱۴ بهمن، سالگرد قتل دكتر ارانی در زندان) ، «مرثيه» (براي نوروز علی غنچه) ، «زبان ديگر» (به ياد خسرو گل سرخی)، «سرود ابراهيم در آتش» (اعدام مهدی رضـايی در ميدان تير چيتگر) و «خطابهٔ تدفين» (اعدام خسرو روزبه).

منبع: مقالهٔ «بررسي و تحليل ساختاري و محتوايی عنوان در سروده هاي احمد شاملو» : علي محمّدی - طاهره قاسمي دورآبادي، نشریهٔ ادبيات پارسي معاصر، پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي سال ششم، شمارهٔ سوم، پاييز ۱۳۹۵، ۹۷-۷۷

@drsargolzaei
"فرزند پروری انسان محور"

مدرس: دکتر محمدرضا سرگلزایی

ثبت نام: ۰۹۹۰۹۴۵۶۳۸۶
۱۲ و ۱۹ مرداد ساعت ۹ الی ۱۳

@drsargolzaei
#شعر
#کلید_تیشه_دعا

هر چه می خواهی دعا کن
از ته دل
با خلوص نیت
با نهایت امید
این در باز نخواهد شد!
من، در یک دست کلید دارم و در دست دیگر تیشه!
آنگاه دعا می کنم که این در زبان کلید را بلد باشد!

#دکتر‌محمدرضاسرگلزایی

@drsargolzaei
Forwarded from Cafe sz
چند سال پیش یک مجموعه‌ی شعر از فروغ خریدم که آخرش چند نامه از فروغ به برادرش فریدون بود . نوشته‌ای پر گلایه که به فریدون میگفت چرا خودت رو درگیر ایران میکنی وقتی چند ساله به آلمانی شعر میگی و برای خودت اعتباری دست و پا کردی و من سال‌هاست به فارسی شعر میگم و آخر چند مجله‌ی مبتذل آموزش قرمه سبزی اشعارم رو چاپ میکنن و برای مبلغ ناچیزی سرم رو میگیرم و گریه میکنم . چند وقتیه که هرکسی رو میبینم و پای صحبت هرکی میشینم صحبت مهاجرت از ایرانه . همه ترسیده و نگران و سردرگم‌ان. حتی خود من هم کم کم به این باور رسیدم که اینجا دیگه جای موندن نیست. توی این چند سالی که سفر کردم بیشتر از همیشه عاشق ایران شدم و دوست داشتم میشد با آرامش خیال توی کشورم زندگی میکردم ، هم وطن‌هام رو دوست داشتم و هر متر این خاک رو زندگی میکردم . روزگار عجیبیه . اضطراب و ناامیدی و ترس رو‌ توی نگاه و کلام هرکسی میشه دید . چه اضطراب رفتن ، چه اضطراب موندن. آدما از هم بیزار و متنفرن و هرکسی کلاهش رو سفت چسبیده که باد نبره با اینکه میدونیم طوفان در راهه!
کاش یه کاوه داشتیم اینجا
تا ضحاک اینجا نمونه
تا فرار نکردیم همه
از این خاک که خونمونه
📝سهیل سرگلزایی
📸سهیل سرگلزایی
@szcafe
https://t.me/joinchat/AAAAADu0ycAlNL-9TnwPxA
#یادداشت_هفته
#تنهایی_ات_را_بپذیر

مصاحبه ی دکتر فاطمه علمدار (جامعه شناس) از از مجلّه ی ادبی «الف-یا» با دکتر محمّدرضا سرگلزایی (روانپزشک) درباره ی کتاب «سیر عشق» آلن دو باتن:

قسمت دهم

این سخن آلن دو باتن فقط برای آن پدر و مادرهایی صدق می‌کند که غریزه ی Caring قدرتمندی دارند، اما بعضی از پدر مادرها با بچه‌شان هم بهتر از همسرشان رفتار نمی‌کنند یا حتّی پدر مادرهایی داریم که غریزۀ آن‌ها این‌طور است که جفت‌شان را به بچه‌هایشان ترجیح می‌دهند؛ مثلا مادر می‌گوید قسمت خوب غذا برای پدر که زحمت کشیده. مادرهای قدیمی بودند که گوشت غذا و قسمت بهتر غذا را برای همسرشان می‌گذاشتند برای او ارزش و احترام بیشتری نسبت به فرزندان قائل بودند ؛ البته یک جنبه‌های ژنتیکی هم ممکن است در آن وجود داشته باشد. حالا به زبان دکتر شینودا بولن روانپزشک اسطوره شناس بعضی از زن‌ها که کارکتر هرا-تایپ Hera type دارند بچه‌ها را فدای شوهر می‌کنند؛ درحالی‌که زن‌هایی که کارکتر دیمیتر-تایپ Demeter type دارند شوهرشان را فدای بچه‌ها می‌کنند و می‌گویند تو به‌اندازۀ کافی رشد کرده‌ای غذا برای بچه‌هاست؛ اما زن هِرا تایپ می‌گوید پدرتان زحمت کشیده، اول باید او بخورد؛ در نتیجه در غرایز انسانی و فرهنگ انسانی آن‌قدر تنوع وجود دارد که واقعا نه برای عشق می‌شود یک پروتوتایپ گذاشت که بگوییم این پروتوتایپ عشق است و نه برای پدری و مادری می‌شود پروتوتایپ گذاشت و بگوییم پروتوتایپ مهر مادری است.
فاطمه علمدار: خیلی فرهنگی‌تر از آن چیزی است که بخواهیم بگوییم.
دکتر سرگلزایی: بله. هم خیلی فرهنگی است هم ژن‌های ما خیلی تنوع بیشتری دارد که بگوییم عشق این است و انسان این‌گونه است.

#دکتر‌محمدرضاسرگلزایی_روانپزشک

@drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ

پرسش:

سلام جناب سرگلزایی 

با سپاس از مطالب سودمند و راهگشای شما در مواجهه با سوالاتی که دغدغه بسیاری از مخاطبان شماست.

می خواستم بپرسم آیا امکان این هست که جنابعالی کارگاهی در رابطه با چگونگی کنار آمدن و پذیرفتن مرگ عزیزان نزدیک برگزار کنید متاسفانه هشت ماه است که همسر بنده در سن ۳۷ سالگی بر اثر سکته مغزی درگذشته و این ضایعه تمام زندگی من و پسر ۷ ساله ام رو بهم ریخته حتی از لحاظ اعتقادی هم با خدا مشکل پیدا کردم چرا که سابق بر این خدا رو جز به مهربانی و عطوفت نمی شناختم ولی وقتی زندگی خوب و گرم و صمیمی ما اینجور از هم پاشید مدام با خدا سر جنگ دارم  گاهی بقدری عاصی هستم از این نامهربونی که از این قدرت خداوند منزجر میشم احساس می کنم نه تنها همسرم رو بلکه خدا رو هم دارم از دست می دم گاهی تو جواب دادن به سوالات پسرم راجع به مرگ پدرش واینکه چرا خدا اینگونه خواسته درمونده می شم متاسفانه هر دو از لحاظ روحی آسیب فراوونی دیدیم و گاهی احساس می کنم هیچوقت نخواهم توانست از این غم و افسردگی رها بشم و این من رو بیشتر از همه از جهت تربیت پسرم و آینده اون می ترسونه ، حس کردم برگزاری کارگاههایی اینچنینی برای کسانی که مشکلاتی نظیر من دارند می تونه بسیار سودمند باشه و بتونیم این دوره رو قبل از اینکه آسیب جدی تری ببینیم بگذرونیم ،  تو یکی دو جلسه ای که  مشاوره رفتم صحبتهایی شد که اگه قادر به انجامشون بودم نیازی به مشاوره نداشتم منظورم اینه که راهکاری داده نشد که کمک حالم باشه .

بی نهایت بابت پاسخگویی سپاسگزارم.


پاسخ‌ #دکترسرگلزایی:

با سلام و احترام

پیش از هر چیز به شما تسلیت عرض می کنم و بسیار متأسفم که چنین رنجی برای شما و فرزند خردسال تان اتفاق افتاده است.

لطفاً در کتاب «مامان و معنای زندگی» اروین یالوم (ترجمهٔ سپیده حبیب- نشر قطره) فصل «هفت درس پیشرفته در سوگ» را بخوانید، 

پس از آن کتاب «خیره به خورشید» اروین یالوم (ترجمهٔ اورانوس قطبی نژاد- نشر قطره) را بخوانید.

فیلم سینمایی collateral beauty را نیز ببینید و تحلیل آن را نیز که به صورت فایل صوتی در کانال من قرار گرفته را گوش کنید.

پس از آن فایل های صوتی «رهایی از رنج، التیام خود» را که در کانال تلگرامم وجود دارند گوش کنید و تمریناتش را انجام دهید.

در حال حاضر کارگاهی با عنوان «مدیریت احساسات ناخوشایند با کمک تکنیک های ان ال پی» در مؤسسهٔ آفتاب مهر در حال برگزاری است که در آن تکنیک هایی را برای مدیریت خاطرات و تجربیات عاطفی دردناک تمرین می کنیم.

تندرست باشید

T.me/drsargolzaei