Forwarded from دکتر سرگلزایی drsargolzaei
#مقاله
#رمزگشایی_نمادها_در_داستان_پینوکیو
داستان پینوکیو را همه تان شنیده اید. ژپتو (ژوپیتر) عروسکی چوبی می سازد شبیه عروسک های خیمه شب بازی ولی فراموش می کند نخ های آن را نصب کند و این عروسک به نوعی صاحب "اختیار" می شود (پینوکیو در زبان ایتالیایی به مخروط کاج می گویند که شبیه درخت کاج است ولی از آن کوچک تر است، از آن جدا شده و در عین حال بذر درخت کاج دیگری را در درون خود دارد).
وقتی ژپتوی پیر می خوابد پری مهربان به سراغ پینوکیو می آید و به او جان می دهد. (شب، تاریکی و پری مهربان ماهیت مادینه روانی یا آنیمایی دارند و معنای کلمه آنیما نیز جان یا حیات است).
این گونه است که وقتی ژپتوی پیر از خواب برمی خیزد عروسک ناتمام خود را می بیند که از درو دیوار بالا می رود و کارگاه نجاری اش را به هم می ریزد. ژپتو پسرکی سر به راه می خواهد بنابراین برای پینوکیو کیف و کتاب و کفش و کلاه مدرسه می خرد و او را روانه مدرسه می کند اما در راه مدرسه روباه مکار و گربه نره در کمین کودکانند. (گربه نره نماد غریزه است و روباه نماد طمع می باشد و این دو از دیدگاه روانشناسی تحلیلی نماد سایه یا shadow هستند).
روباه و گربه بارها پینوکیو را فریب می دهند. یک بار با وسوسه سیرک، یک بار با وسوسه شهر بازی، یک بار با طمع جنگلی که در آن پول ها را می کارند و درخت پول سبز می شود و پینوکیو در این مسیر بارها هر چه دارد می بازد و به صفر می رسد:
چه خوش آن قماربازی که بباخت هر چه بودش
بماند هیچش الا هوس قمار دیگر
نقطه اوج داستان هنگامی است که پینوکیو با مدد فرشته مهربان از فریب روباه و گربه رهایی می یابد و به خانه برمی گردد اما ژپتو (ژوپیتر/یهوه) را در خانه نمی یابد به ناچار برای یافتن گمشده اش به سفری دیگر رو می آورد: سفری دریایی (دریا هم نماد پوزیدون است که سایه زئوس/ ژوپیتر است و هم نماد ناخودآگاهی) و پینوکیو در این سفر "یونس وار" به شکم ماهی فرو می رود (ماهی نماد دیونیزوس است و در عین حال شکم ماهی نماد ظلماتی است که خضر آب حیات در آن می یابد و سیری انفسی پس از سیر آفاقی را نشان می دهد) و این بار پینوکیو با پدر به خانه برمی گردد و از خلقت خود فراتر می رود و "انسان" می شود!
"کارلا کلودی" نویسنده ایتالیایی در داستان پینوکیو تمام مراحل سفر قهرمانی و آرکه تایپ های یونگی را به کار می گیرد تا در پس داستانی به ظاهر کودکانه و جذاب درس زندگی برونی و درونی را "سینه به سینه" انتقال دهد.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
drsargolzaei.com
#رمزگشایی_نمادها_در_داستان_پینوکیو
داستان پینوکیو را همه تان شنیده اید. ژپتو (ژوپیتر) عروسکی چوبی می سازد شبیه عروسک های خیمه شب بازی ولی فراموش می کند نخ های آن را نصب کند و این عروسک به نوعی صاحب "اختیار" می شود (پینوکیو در زبان ایتالیایی به مخروط کاج می گویند که شبیه درخت کاج است ولی از آن کوچک تر است، از آن جدا شده و در عین حال بذر درخت کاج دیگری را در درون خود دارد).
وقتی ژپتوی پیر می خوابد پری مهربان به سراغ پینوکیو می آید و به او جان می دهد. (شب، تاریکی و پری مهربان ماهیت مادینه روانی یا آنیمایی دارند و معنای کلمه آنیما نیز جان یا حیات است).
این گونه است که وقتی ژپتوی پیر از خواب برمی خیزد عروسک ناتمام خود را می بیند که از درو دیوار بالا می رود و کارگاه نجاری اش را به هم می ریزد. ژپتو پسرکی سر به راه می خواهد بنابراین برای پینوکیو کیف و کتاب و کفش و کلاه مدرسه می خرد و او را روانه مدرسه می کند اما در راه مدرسه روباه مکار و گربه نره در کمین کودکانند. (گربه نره نماد غریزه است و روباه نماد طمع می باشد و این دو از دیدگاه روانشناسی تحلیلی نماد سایه یا shadow هستند).
روباه و گربه بارها پینوکیو را فریب می دهند. یک بار با وسوسه سیرک، یک بار با وسوسه شهر بازی، یک بار با طمع جنگلی که در آن پول ها را می کارند و درخت پول سبز می شود و پینوکیو در این مسیر بارها هر چه دارد می بازد و به صفر می رسد:
چه خوش آن قماربازی که بباخت هر چه بودش
بماند هیچش الا هوس قمار دیگر
نقطه اوج داستان هنگامی است که پینوکیو با مدد فرشته مهربان از فریب روباه و گربه رهایی می یابد و به خانه برمی گردد اما ژپتو (ژوپیتر/یهوه) را در خانه نمی یابد به ناچار برای یافتن گمشده اش به سفری دیگر رو می آورد: سفری دریایی (دریا هم نماد پوزیدون است که سایه زئوس/ ژوپیتر است و هم نماد ناخودآگاهی) و پینوکیو در این سفر "یونس وار" به شکم ماهی فرو می رود (ماهی نماد دیونیزوس است و در عین حال شکم ماهی نماد ظلماتی است که خضر آب حیات در آن می یابد و سیری انفسی پس از سیر آفاقی را نشان می دهد) و این بار پینوکیو با پدر به خانه برمی گردد و از خلقت خود فراتر می رود و "انسان" می شود!
"کارلا کلودی" نویسنده ایتالیایی در داستان پینوکیو تمام مراحل سفر قهرمانی و آرکه تایپ های یونگی را به کار می گیرد تا در پس داستانی به ظاهر کودکانه و جذاب درس زندگی برونی و درونی را "سینه به سینه" انتقال دهد.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
drsargolzaei.com
دکتر محمدرضا سرگلزایی - روانپزشک
دکتر محمدرضا سرگلزایی – روانپزشک و معلم
برای دسترسی به همه محتوای سایت نیاز است شما در سایت ثبتنام کنید و در صورتی که پیش از این
#پرسش_و_پاسخ
*پرسش:
سلام و عرض ادب حضور استاد عزیز
ضمن تشکر بابت مطالب خوب و دقیقتون
سوال من اینه که رابطه میان کودک در نظام ta و دیونوسوس در نظام اسطوره شناسی چیست؟
آیا نزدیکند و همپوشانی زیادی دارند و اگر اینچنین نیست در نظام اسطوره ای کودک را چگونه میتوان یافت؟
با تشکر
*پاسخ #دکترسرگلزایی :
با سلام و احترام
کودک طبیعی و آزاد در گفتمان #TA شبیه به #دیونیزوس ( کودک الهی )، #پرسفون معصوم و #هرمس ماجراجو در #میتولوژی_هومری است. کودک مطیع شبیه به پرسفون در #هادس (آرکه تایپ یتیم) و #هفائیستوس در میتولوژی هومری است و کودک عصیانگر شبیه به #آرکه_تایپ ویرانگر در آرکه تایپ های #کارول_پیرسون و #آرس در میتولوژی هومر (آرکه تایپ های #شینودا_بولن) است.
تندرست باشید
T.me/drsargolzaei
*پرسش:
سلام و عرض ادب حضور استاد عزیز
ضمن تشکر بابت مطالب خوب و دقیقتون
سوال من اینه که رابطه میان کودک در نظام ta و دیونوسوس در نظام اسطوره شناسی چیست؟
آیا نزدیکند و همپوشانی زیادی دارند و اگر اینچنین نیست در نظام اسطوره ای کودک را چگونه میتوان یافت؟
با تشکر
*پاسخ #دکترسرگلزایی :
با سلام و احترام
کودک طبیعی و آزاد در گفتمان #TA شبیه به #دیونیزوس ( کودک الهی )، #پرسفون معصوم و #هرمس ماجراجو در #میتولوژی_هومری است. کودک مطیع شبیه به پرسفون در #هادس (آرکه تایپ یتیم) و #هفائیستوس در میتولوژی هومری است و کودک عصیانگر شبیه به #آرکه_تایپ ویرانگر در آرکه تایپ های #کارول_پیرسون و #آرس در میتولوژی هومر (آرکه تایپ های #شینودا_بولن) است.
تندرست باشید
T.me/drsargolzaei
Telegram
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
Psychiatrist ,Social activist
Email: isssp@yahoo.com
drsargolzaei.com
Instagram.com/drsargolzaei
https://twitter.com/drsargolzae
https://youtube.com/@sargolzaei
https://m.facebook.com/drsargolzaei
First Post:
https://t.me/drsargolzaei/7
@drsargolzaei
Email: isssp@yahoo.com
drsargolzaei.com
Instagram.com/drsargolzaei
https://twitter.com/drsargolzae
https://youtube.com/@sargolzaei
https://m.facebook.com/drsargolzaei
First Post:
https://t.me/drsargolzaei/7
@drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ
*پرسش:
با عرض سلام خدمت شما جناب دکتر سرگلزایی
من کتاب #ماندن_در_وضعیت_آخر رو خوندم. اما در پایان متوجه تفکیک شخصیت بالغ از والد نشدم.
ممکنه در صفحه تلگرامتون توضیح بدید چطور میشه در واکنشها این دو رو از هم تشخیص داد.
ممنون از وقتی برای آموزش میگذارید.
*پاسخ #دکترسرگلزایی :
سلام و احترام
در #فایل_صوتی با عنوان #حالت_والدانه_حالت_بالغانه به سؤال شما پاسخ داده ام.
T.me/drsargolzaei
شاد باشید
*پرسش:
با عرض سلام خدمت شما جناب دکتر سرگلزایی
من کتاب #ماندن_در_وضعیت_آخر رو خوندم. اما در پایان متوجه تفکیک شخصیت بالغ از والد نشدم.
ممکنه در صفحه تلگرامتون توضیح بدید چطور میشه در واکنشها این دو رو از هم تشخیص داد.
ممنون از وقتی برای آموزش میگذارید.
*پاسخ #دکترسرگلزایی :
سلام و احترام
در #فایل_صوتی با عنوان #حالت_والدانه_حالت_بالغانه به سؤال شما پاسخ داده ام.
T.me/drsargolzaei
شاد باشید
Telegram
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
Psychiatrist ,Social activist
Email: isssp@yahoo.com
drsargolzaei.com
Instagram.com/drsargolzaei
https://twitter.com/drsargolzae
https://youtube.com/@sargolzaei
https://m.facebook.com/drsargolzaei
First Post:
https://t.me/drsargolzaei/7
@drsargolzaei
Email: isssp@yahoo.com
drsargolzaei.com
Instagram.com/drsargolzaei
https://twitter.com/drsargolzae
https://youtube.com/@sargolzaei
https://m.facebook.com/drsargolzaei
First Post:
https://t.me/drsargolzaei/7
@drsargolzaei
#معرفی_کتاب
#سفر_هکتور
نویسنده: فرانسوا للورد
مترجم: کیاندخت نوبخت
ناشر: نشر ژاله
این کتاب که علیرغم سادگی و قالب داستانی، بسیار عمیق و بر اساس یافته های علمی است، داستان روانپزشکی است که تصمیم می گیرد دور دنیا سفر کند و در تعامل با مردمی از نژادها، فرهنگ ها و شرایط اقتصادی متفاوت پی ببرد که #خوشبختی چیست. هکتور نام این #روانپزشک فرانسوی است که همچون بسیاری از روانپزشکان، زمانی در طی کار بالینی به این نتیجه می رسد که تعاریف موجود در کتاب ها برایش قانع کننده نیستند و تصمیم می گیرد پاسخ به اساسی ترین پرسش های مراجعانش را با جستجویی شخصی و به گونه ای "بی واسطه" کشف کند! من هم روزگاری دچار همین بحران شدم و سفری درونی و جستجویی بیرونی را برای یافتن پاسخ های بی واسطه آغاز کردم، ولی یادداشت های من در این زمینه "غیر قابل چاپ" از کار در آمدند! هکتور این شانس (یا شاید مهارت) را داشته است که سفرنامه اش با اندکی سانسور در "اینجا" هم اجازه ی چاپ بیابد!
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
http://www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/Hector'sJourney.jpg
#سفر_هکتور
نویسنده: فرانسوا للورد
مترجم: کیاندخت نوبخت
ناشر: نشر ژاله
این کتاب که علیرغم سادگی و قالب داستانی، بسیار عمیق و بر اساس یافته های علمی است، داستان روانپزشکی است که تصمیم می گیرد دور دنیا سفر کند و در تعامل با مردمی از نژادها، فرهنگ ها و شرایط اقتصادی متفاوت پی ببرد که #خوشبختی چیست. هکتور نام این #روانپزشک فرانسوی است که همچون بسیاری از روانپزشکان، زمانی در طی کار بالینی به این نتیجه می رسد که تعاریف موجود در کتاب ها برایش قانع کننده نیستند و تصمیم می گیرد پاسخ به اساسی ترین پرسش های مراجعانش را با جستجویی شخصی و به گونه ای "بی واسطه" کشف کند! من هم روزگاری دچار همین بحران شدم و سفری درونی و جستجویی بیرونی را برای یافتن پاسخ های بی واسطه آغاز کردم، ولی یادداشت های من در این زمینه "غیر قابل چاپ" از کار در آمدند! هکتور این شانس (یا شاید مهارت) را داشته است که سفرنامه اش با اندکی سانسور در "اینجا" هم اجازه ی چاپ بیابد!
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
http://www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/Hector'sJourney.jpg
#مقاله
#آب_جمعیت_فروپاشی_فرهنگی
از اتوبان همت که گذر می کنم با دقت "بیلبورد" ها را نگاه می کنم. به تازگی که #بحران_آب شدت یافته است بیلبوردهای زیادی مردم را به صرفه جویی در مصرف آب تشویق می کنند. پیام کلی آن ها این است:
"نسبت آب به جمعیت کم است، خیلی کم!"
در همین حال سیاست های کلان کشور تشویق کننده افزایش جمعیت هستند. من می اندیشم "مردم" با دریافت این دو پیام متعارض چه رفتاری از خود نشان خواهند داد.
آیا مردمی که می شنوند که این مملکت برای چهار برابر این جمعیت امکانات دارد صرفه جویی را جدی خواهند گرفت؟
درست است که ما امکانات بالقوه زیادی داریم ولی بالفعل تلقی کردن امکانات بالقوه مثل خرج کردن از درآمدی است که هنوز محقق نشده است.
من فقط به عنوان یک روانپزشک که دغدغه ی اجتماعی دارد می دانم که همانطور که دادن پیام های متضاد به یک فرد موجب #فروپاشی_روانی آن فرد می شود، دادن پیام های متعارض به یک جامعه نیز منجر به #فروپاشی_فرهنگی می شود. پیشگیری بهتر از درمان نیست؟
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
drsargolzaei.com
#آب_جمعیت_فروپاشی_فرهنگی
از اتوبان همت که گذر می کنم با دقت "بیلبورد" ها را نگاه می کنم. به تازگی که #بحران_آب شدت یافته است بیلبوردهای زیادی مردم را به صرفه جویی در مصرف آب تشویق می کنند. پیام کلی آن ها این است:
"نسبت آب به جمعیت کم است، خیلی کم!"
در همین حال سیاست های کلان کشور تشویق کننده افزایش جمعیت هستند. من می اندیشم "مردم" با دریافت این دو پیام متعارض چه رفتاری از خود نشان خواهند داد.
آیا مردمی که می شنوند که این مملکت برای چهار برابر این جمعیت امکانات دارد صرفه جویی را جدی خواهند گرفت؟
درست است که ما امکانات بالقوه زیادی داریم ولی بالفعل تلقی کردن امکانات بالقوه مثل خرج کردن از درآمدی است که هنوز محقق نشده است.
من فقط به عنوان یک روانپزشک که دغدغه ی اجتماعی دارد می دانم که همانطور که دادن پیام های متضاد به یک فرد موجب #فروپاشی_روانی آن فرد می شود، دادن پیام های متعارض به یک جامعه نیز منجر به #فروپاشی_فرهنگی می شود. پیشگیری بهتر از درمان نیست؟
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
drsargolzaei.com
#معرفی_کتاب
#فراسوی_خواب
نویسنده: ویلم فردریک هرمانس
ترجمه: سامگیس زندی
انتشارات: چشمه - ۱۳۹۴
"ویلهم فردریک هرمانس"
( Willem Frederik Hermans)
(۱۹۲۱ - ۱۹۹۵)، یکی از برجسته ترین نویسندگان معاصر هلند است. وی که برنده جوایز متعددی از جمله جایزه ی #هاینریش#بل در سال ۲۰۰۹ شده است، در نوشته هایش دغدغه هایی از جنس نویسندگان اگزیستانسیال مشهود است.
رمان "فراسوی خواب" در مورد جوانی است به نام "آلفرد" که برای پیدا کردن شهاب سنگ که موضوع پایان نامه اش است آواره کوه ها می شود، سفری که در واقع نمادین است و برای "آلفرد" تبدیل به مسیری معرفتی می شود .
در واقع ماجرای رمان "فراسوی خواب" روایتی از "امید" و در عین حال " تردید" انسان معاصر است. ماجرای تنهایی، ماجرای عدم قطعیت در زندگی روزمره، ماجرای مرگ و زندگی و ماجرای تلاش انسان در میانه این فضای مه آلود "امید و تردید".
تلاش برای رسیدن به هدفی با سختی های بسیار در دنیایی که هیچ قطعیتی در آن نیست و در نهایت عاجز از دریافتن این پرسش که آیا هدفی که دنبالش بوده،
هدفی درست بوده یا خیر؟
در واقع در این رمان چگونگی تبدیل شدن تراژدی انسان بودن را به کمدی، توسط خود انسان امروزی شاهد هستیم، زیرا که با آگاهی به همه این تردید ها، همچنان ناگزیر از ادامه راه و مسیر است، و تاریخ انسان با این آزمون و خطاها پیش رفته و ساخته شده است. و امید به این که روزی همه زجرهای بشری پایان خواهد یافت.
موضوع دیگری که در این رمان مطرح شده، تلاش های بسیار طاقت فرسایی است که بسیاری از انسان ها در راه معرفت و علم انجام داده اند و در هیچ جایی ثبت نشده است و تاریخ هیچ یادی از آن ها نکرده است. "آلفرد" در جایی از رمان می گوید:
"آه! وقتی پایان نامه ام آماده شود، در هیچ جایش نوشته نخواهد شد که با شانه های زخمی و زانوهای خراشیده، با سردرد کوبنده، زیر حمله ی پشه ها و مگس های گوشت خوار به دست آمده است. حتا به این هم فکر نمی کنم که آن ها را برای چه کسی تعریف خواهم کرد... ".
معرفی این کتاب را با آخرین جمله آن به پایان می رسانم که به طرز غریبی برایم آشنا بود و من را ابتدا به یاد خودم سپس کل جهان موجود که در آن هستم انداخت:
"یک شهاب سنگ کامل در دست من است، اما هیچ مدرکی برای اثبات فرضیه ای نیست که باید آن را اثبات کنم".
#علی_محمدی
کارشناس ارشد روان شناسی
@drsargolzaei
http://www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/BeyondSleep.jpg
#فراسوی_خواب
نویسنده: ویلم فردریک هرمانس
ترجمه: سامگیس زندی
انتشارات: چشمه - ۱۳۹۴
"ویلهم فردریک هرمانس"
( Willem Frederik Hermans)
(۱۹۲۱ - ۱۹۹۵)، یکی از برجسته ترین نویسندگان معاصر هلند است. وی که برنده جوایز متعددی از جمله جایزه ی #هاینریش#بل در سال ۲۰۰۹ شده است، در نوشته هایش دغدغه هایی از جنس نویسندگان اگزیستانسیال مشهود است.
رمان "فراسوی خواب" در مورد جوانی است به نام "آلفرد" که برای پیدا کردن شهاب سنگ که موضوع پایان نامه اش است آواره کوه ها می شود، سفری که در واقع نمادین است و برای "آلفرد" تبدیل به مسیری معرفتی می شود .
در واقع ماجرای رمان "فراسوی خواب" روایتی از "امید" و در عین حال " تردید" انسان معاصر است. ماجرای تنهایی، ماجرای عدم قطعیت در زندگی روزمره، ماجرای مرگ و زندگی و ماجرای تلاش انسان در میانه این فضای مه آلود "امید و تردید".
تلاش برای رسیدن به هدفی با سختی های بسیار در دنیایی که هیچ قطعیتی در آن نیست و در نهایت عاجز از دریافتن این پرسش که آیا هدفی که دنبالش بوده،
هدفی درست بوده یا خیر؟
در واقع در این رمان چگونگی تبدیل شدن تراژدی انسان بودن را به کمدی، توسط خود انسان امروزی شاهد هستیم، زیرا که با آگاهی به همه این تردید ها، همچنان ناگزیر از ادامه راه و مسیر است، و تاریخ انسان با این آزمون و خطاها پیش رفته و ساخته شده است. و امید به این که روزی همه زجرهای بشری پایان خواهد یافت.
موضوع دیگری که در این رمان مطرح شده، تلاش های بسیار طاقت فرسایی است که بسیاری از انسان ها در راه معرفت و علم انجام داده اند و در هیچ جایی ثبت نشده است و تاریخ هیچ یادی از آن ها نکرده است. "آلفرد" در جایی از رمان می گوید:
"آه! وقتی پایان نامه ام آماده شود، در هیچ جایش نوشته نخواهد شد که با شانه های زخمی و زانوهای خراشیده، با سردرد کوبنده، زیر حمله ی پشه ها و مگس های گوشت خوار به دست آمده است. حتا به این هم فکر نمی کنم که آن ها را برای چه کسی تعریف خواهم کرد... ".
معرفی این کتاب را با آخرین جمله آن به پایان می رسانم که به طرز غریبی برایم آشنا بود و من را ابتدا به یاد خودم سپس کل جهان موجود که در آن هستم انداخت:
"یک شهاب سنگ کامل در دست من است، اما هیچ مدرکی برای اثبات فرضیه ای نیست که باید آن را اثبات کنم".
#علی_محمدی
کارشناس ارشد روان شناسی
@drsargolzaei
http://www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/BeyondSleep.jpg
#چشم_تاریخ
فروغزمان فرخزاد، (۸ دی ۱۳۱۳، تهران — ۲۴ بهمن ۱۳۴۵، تهران)، معروف به #فروغ_فرخزاد ، شاعر نامدار معاصر ایران است. وی پنج دفتر شعر منتشر کرد که از نمونههای قابل توجه شعر معاصر فارسی هستند.فروغ در سال ۱۳۳۰ با #پرویز_شاپور طنزپرداز ایرانی ازدواج کرد. این ازدواج در سال ۱۳۳۴ به جدایی انجامید. پس از جدایی از شاپور، فروغ فرخزاد، برای گریز از هیاهوی روزمرگی، به سفر رفت. او در این سیر و سفر، کوشید تا با فرهنگ اروپا آشنا شود. با آنکه زندگی روزانهاش به سختی میگذشت، به تئاتر و اپرا و موزه میرفت. وی در این دوره زبان ایتالیایی، فرانسه و آلمانی را آموخت.
فروغ با مجموعههای #اسیر، #دیوار و #عصیان در قالب #شعر_نیمایی و قالب های سنتی کار خود را آغاز کرد. نخستین دفترهای شعر فروغ شعرهایی زنانه، سرکش، رمانتیک و بحث برانگیز بودند. اشعاری نمایندهی زنی معترض، با تلاطم احساسات زنانه و مادرانه، در قیام در برابرآداب و سنن معمول و معهود خانوادگی. سپس فروغ تحت تأثیر محیط ادبی و فکری پیرامونش و جامعه ادبی و روشنفکری، نگرشی دیگر نسبت به هنر و شعر پیدا میکند. اشعار دو دفتر بعدی وی (#تولدی_دیگر و #ایمان_بیاوریم_به_آغاز_فصل_سرد) شعرهایی اجتماعی، انتقادی و بیدارگرانه است..
در سال ۱۳۳۷ سینما توجه فروغ را جلب کرد؛ وی در این مسیر با #ابراهیم_گلستان آشنا شد و این آشنایی مسیر زندگی فروغ را تغییر داد. این دو چهار سال بعد یعنی در سال ۱۳۴۱ فیلم #خانه_سیاه_است را در آسایشگاه جذامیان باباباغی تبریز میسازند. فروغ در سال ۱۳۴۲ در نمایشنامه #شش_شخصیت_درجستجوی_نویسنده اثر لوئیجی پیراندلو به کارگردانی پری صابری بازی چشمگیری از خود نشان میدهد. در زمستان همان سال خبر میرسد که فیلم "خانه سیاه است" برنده جایزه نخست جشنواره اوبر هاوزن شده است. وی در همان سال مجموعه تولدی دیگر را با تیراژ بالای سه هزار نسخه توسط انتشارات مروارید منتشر کرد.
از مهمترین دغدغههای فروغ نگاه برابر به زنان و مردان بود. نگاه متفاوت، کنجکاو و بدبین به زنان مستقل همیشه وی را آزار میداد.
"بزرگترین آرزوی من این است که یک هنرمند واقعی باشم و همیشه سعی میکنم به این آرزو برسم… باز هم آرزویم این است که سطح فرهنگ مملکت بالا برود و مردم هنر و ارزش واقعی هنر را بیشتر درک کنند… آرزوی من آزادی زنان ایران و تساوی حقوق آنها با مردان است. من به رنجهایی که خواهرانم در این مملکت در اثر بیعدالتیهای مردان میبرند کاملاً واقف هستم و نیمی از هنرم را برای تجسم دردها و آلام آنها به کار میبرم… آرزوی من ایجاد محیطی مساعد برای فعالیت های علمی و هنری و اجتماعی بانوان است… آرزوی من این است که مردان ایرانی از خودپرستی دست بکشند و به زنها اجازه بدهند که استعداد و ذوق خودشان را ظاهر سازند." (نامه به صفیپور، مدیر مجله امید ایران ۱۳۳۳ )
فروغ فرخزاد، در ساعت ۴:۳۰ بعد از ظهر دوشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۴۵ هنگام رانندگی با خودروی جیپ ابراهیم گلستان، در جاده دروس - قلهک، برای تصادف نکردن با اتوموبیل مهدکودک، از جاده منحرف شد و جان باخت و با حضور خانواده، دوستان و علاقهمندانش در آرامگاه ظهیرالدوله به خاک سپرده شد..
به انتخاب: #سروش_سرگلزایی
@drsargolzaei
http://www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/Forough.jpg
فروغزمان فرخزاد، (۸ دی ۱۳۱۳، تهران — ۲۴ بهمن ۱۳۴۵، تهران)، معروف به #فروغ_فرخزاد ، شاعر نامدار معاصر ایران است. وی پنج دفتر شعر منتشر کرد که از نمونههای قابل توجه شعر معاصر فارسی هستند.فروغ در سال ۱۳۳۰ با #پرویز_شاپور طنزپرداز ایرانی ازدواج کرد. این ازدواج در سال ۱۳۳۴ به جدایی انجامید. پس از جدایی از شاپور، فروغ فرخزاد، برای گریز از هیاهوی روزمرگی، به سفر رفت. او در این سیر و سفر، کوشید تا با فرهنگ اروپا آشنا شود. با آنکه زندگی روزانهاش به سختی میگذشت، به تئاتر و اپرا و موزه میرفت. وی در این دوره زبان ایتالیایی، فرانسه و آلمانی را آموخت.
فروغ با مجموعههای #اسیر، #دیوار و #عصیان در قالب #شعر_نیمایی و قالب های سنتی کار خود را آغاز کرد. نخستین دفترهای شعر فروغ شعرهایی زنانه، سرکش، رمانتیک و بحث برانگیز بودند. اشعاری نمایندهی زنی معترض، با تلاطم احساسات زنانه و مادرانه، در قیام در برابرآداب و سنن معمول و معهود خانوادگی. سپس فروغ تحت تأثیر محیط ادبی و فکری پیرامونش و جامعه ادبی و روشنفکری، نگرشی دیگر نسبت به هنر و شعر پیدا میکند. اشعار دو دفتر بعدی وی (#تولدی_دیگر و #ایمان_بیاوریم_به_آغاز_فصل_سرد) شعرهایی اجتماعی، انتقادی و بیدارگرانه است..
در سال ۱۳۳۷ سینما توجه فروغ را جلب کرد؛ وی در این مسیر با #ابراهیم_گلستان آشنا شد و این آشنایی مسیر زندگی فروغ را تغییر داد. این دو چهار سال بعد یعنی در سال ۱۳۴۱ فیلم #خانه_سیاه_است را در آسایشگاه جذامیان باباباغی تبریز میسازند. فروغ در سال ۱۳۴۲ در نمایشنامه #شش_شخصیت_درجستجوی_نویسنده اثر لوئیجی پیراندلو به کارگردانی پری صابری بازی چشمگیری از خود نشان میدهد. در زمستان همان سال خبر میرسد که فیلم "خانه سیاه است" برنده جایزه نخست جشنواره اوبر هاوزن شده است. وی در همان سال مجموعه تولدی دیگر را با تیراژ بالای سه هزار نسخه توسط انتشارات مروارید منتشر کرد.
از مهمترین دغدغههای فروغ نگاه برابر به زنان و مردان بود. نگاه متفاوت، کنجکاو و بدبین به زنان مستقل همیشه وی را آزار میداد.
"بزرگترین آرزوی من این است که یک هنرمند واقعی باشم و همیشه سعی میکنم به این آرزو برسم… باز هم آرزویم این است که سطح فرهنگ مملکت بالا برود و مردم هنر و ارزش واقعی هنر را بیشتر درک کنند… آرزوی من آزادی زنان ایران و تساوی حقوق آنها با مردان است. من به رنجهایی که خواهرانم در این مملکت در اثر بیعدالتیهای مردان میبرند کاملاً واقف هستم و نیمی از هنرم را برای تجسم دردها و آلام آنها به کار میبرم… آرزوی من ایجاد محیطی مساعد برای فعالیت های علمی و هنری و اجتماعی بانوان است… آرزوی من این است که مردان ایرانی از خودپرستی دست بکشند و به زنها اجازه بدهند که استعداد و ذوق خودشان را ظاهر سازند." (نامه به صفیپور، مدیر مجله امید ایران ۱۳۳۳ )
فروغ فرخزاد، در ساعت ۴:۳۰ بعد از ظهر دوشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۴۵ هنگام رانندگی با خودروی جیپ ابراهیم گلستان، در جاده دروس - قلهک، برای تصادف نکردن با اتوموبیل مهدکودک، از جاده منحرف شد و جان باخت و با حضور خانواده، دوستان و علاقهمندانش در آرامگاه ظهیرالدوله به خاک سپرده شد..
به انتخاب: #سروش_سرگلزایی
@drsargolzaei
http://www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/Forough.jpg
#پرسش_و_پاسخ
*پرسش:
سلام آقای دکتر
سپاس از مطالب روشنگرانه تان در کانال تلگرام
لطفا در صورت امکان سند مطلبی که در موضوع #کودتای_۲۸مرداد و تبریک #کاشانی به شاه در خصوص برگشت ایشان به کشور در کانال ذکر کرده اید را بفرمایید.
*پاسخ #دکترسرگلزایی :
سلام و احترام
کتاب #کودتا- نوشته یرواند آبراهامیان- ترجمهٔ محمّد ابراهیم فتّاحی
نشر نی- صفحات 219-220-233-236-267-274
The Fall of Heaven, by Andrew Scott Cooper, Henry Holt and Company, 2016,
page 77
تندرست باشید
T.me/drsargolzaei
*پرسش:
سلام آقای دکتر
سپاس از مطالب روشنگرانه تان در کانال تلگرام
لطفا در صورت امکان سند مطلبی که در موضوع #کودتای_۲۸مرداد و تبریک #کاشانی به شاه در خصوص برگشت ایشان به کشور در کانال ذکر کرده اید را بفرمایید.
*پاسخ #دکترسرگلزایی :
سلام و احترام
کتاب #کودتا- نوشته یرواند آبراهامیان- ترجمهٔ محمّد ابراهیم فتّاحی
نشر نی- صفحات 219-220-233-236-267-274
The Fall of Heaven, by Andrew Scott Cooper, Henry Holt and Company, 2016,
page 77
تندرست باشید
T.me/drsargolzaei
Telegram
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
Psychiatrist ,Social activist
Email: isssp@yahoo.com
drsargolzaei.com
Instagram.com/drsargolzaei
https://twitter.com/drsargolzae
https://youtube.com/@sargolzaei
https://m.facebook.com/drsargolzaei
First Post:
https://t.me/drsargolzaei/7
@drsargolzaei
Email: isssp@yahoo.com
drsargolzaei.com
Instagram.com/drsargolzaei
https://twitter.com/drsargolzae
https://youtube.com/@sargolzaei
https://m.facebook.com/drsargolzaei
First Post:
https://t.me/drsargolzaei/7
@drsargolzaei
#یادداشت_هفته
#پشت_نقاب
کارناوال ونیز که هرساله اوایل فوریه در شهر ونیز ایتالیا برگزار میشود یکی از قدیمیترین و مشهورترین جشنهای جهان است. این کارناوال هر سال ۵۸ روز پیش از عید پاک آغاز به کار میکند.
دلیل استفاده از ماسکهای خاص در این کارناوال، به از بین بردن اختلاف ظاهری بین طبقات غنی و فقیر باز میگردد و همچنین فرصتی برای دست انداختن مقامات و قدرتمندان جامعه ایجاد میکرد.
سال 2004 که به ونیز رفته بودم محاصره شدن در میان هزاران ماسک باعث می شد حضور در این شهر رؤیایی خیال انگیزتر شود. دوستی می گفت: «وحشتناک نیست که همه پشت #نقاب باشند؟»، پاسخ دادم: « مگر در سایر روزها و سایر جاها هر روز با آدم های پشت نقاب مواجه نیستیم؟!»
واژهٔ نقاب یا #پرسونا را کارل گوستاو #یونگ روانپزشک سوئیسی وارد ادبیات روان شناسی کرد. اتفاقا در کوزناخت سوئیس، جایی که یونگ زندگی می کرد، نیز یک کارناوال سالانه ی بالماسکه شبیه کارناوال ونیز برگزار می شود و احتمالا این کارناوال هم در توجه یونگ به نقاب های اجتماعی آدم ها بی تأثیر نبوده است.
زندگی اجتماعی ایجاب می کند که ما بخش هایی از خود را سانسور کنیم. زیگموند #فروید در کتاب #تمدن_و_ناخوشنودیهای_آن می گوید مَدَنی شدن باعث شده که ما به دستاوردهای مهمی برسیم (همچون واکسیناسیون) ولی در عین حال لازمه ی مدنی شدن سرکوب بخشی از غرائز و نیازهای مان بوده که باعث ناخوشنودی ما شده است. بنابراین ما روان نژندی ها (نِوروزها) را در افراد و جامعه ی متمدّن می بینیم نه در قبایل بَدَوی.
امّا پرسونا را نباید بخشی تصنّعی و غیر واقعی از خودمان بدانیم. وقتی در روان شناسی تحلیلی از پرسونا صحبت می کنیم از تزویر و ریاکاری سخن نمی گوییم بلکه از نیاز غریزی بشر برای «همنوایی» سخن می گوییم، ترس او از تنهایی و تقلّای او برای دریافت پذیرش و نوازش. نقاب های روانی بخشی از ذات بشر را بازمی نمایانند. افراد اندکی می توانند خود را از اسارت همنوایی و همرنگی با جماعت رها سازند و از حصر و طرد نهراسند، شاید همان ها که #نیچه لقب «اَبَر مرد» به آنها می دهد. گاهی هم کسانی را می بینم که «نقابِ بی نقابی» به چهره می زنند و فریاد برمی آورند که من تابع عُرف جامعه نیستم و از قضاوت دیگران خَم به ابرو نمی آورم!
به همین دلیل در حالی که بر روی جلد چاپ یازدهم کتاب سیناپسیس روانپزشکی #کاپلان_و_سادوک بخشی از نقّاشی جیمز اِنسور نقّاش باژیکی با نام «هنرمند در محاصره ی نقاب ها» چاپ شده است در مقدمه ی کتاب ذکر شده است که «ماسک ها هم پنهان می کنند و هم برملا می سازند!». در فیلم #چشمان_به_وسعت_بسته استنلی کوبریک شما جمعی از طبقه ی حاکم جامعه را می بینید که تنها زمانی که ماسک به چهره می زنند عریان و فاش دیده می شوند.
فکر کنید اگر قرار باشد در یک بالماسکه ماسکی به صورت بزنید چه ماسکی برای خود طرّاحی یا انتخاب می کردید، به کسی که چه ماسکی بر چهره دارد اعتماد بیشتری می کردید و از کدام ماسک ها می ترسیدید.
پاسخ به همین چند پرسش ساده اطلاعات ارزشمندی در اختیار یک تحلیلگر روان قرار می دهد تا دغدغه ها، ترس ها و آرمان های شما را بهتر بشناسد.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
Drsargolzaei.com
#پشت_نقاب
کارناوال ونیز که هرساله اوایل فوریه در شهر ونیز ایتالیا برگزار میشود یکی از قدیمیترین و مشهورترین جشنهای جهان است. این کارناوال هر سال ۵۸ روز پیش از عید پاک آغاز به کار میکند.
دلیل استفاده از ماسکهای خاص در این کارناوال، به از بین بردن اختلاف ظاهری بین طبقات غنی و فقیر باز میگردد و همچنین فرصتی برای دست انداختن مقامات و قدرتمندان جامعه ایجاد میکرد.
سال 2004 که به ونیز رفته بودم محاصره شدن در میان هزاران ماسک باعث می شد حضور در این شهر رؤیایی خیال انگیزتر شود. دوستی می گفت: «وحشتناک نیست که همه پشت #نقاب باشند؟»، پاسخ دادم: « مگر در سایر روزها و سایر جاها هر روز با آدم های پشت نقاب مواجه نیستیم؟!»
واژهٔ نقاب یا #پرسونا را کارل گوستاو #یونگ روانپزشک سوئیسی وارد ادبیات روان شناسی کرد. اتفاقا در کوزناخت سوئیس، جایی که یونگ زندگی می کرد، نیز یک کارناوال سالانه ی بالماسکه شبیه کارناوال ونیز برگزار می شود و احتمالا این کارناوال هم در توجه یونگ به نقاب های اجتماعی آدم ها بی تأثیر نبوده است.
زندگی اجتماعی ایجاب می کند که ما بخش هایی از خود را سانسور کنیم. زیگموند #فروید در کتاب #تمدن_و_ناخوشنودیهای_آن می گوید مَدَنی شدن باعث شده که ما به دستاوردهای مهمی برسیم (همچون واکسیناسیون) ولی در عین حال لازمه ی مدنی شدن سرکوب بخشی از غرائز و نیازهای مان بوده که باعث ناخوشنودی ما شده است. بنابراین ما روان نژندی ها (نِوروزها) را در افراد و جامعه ی متمدّن می بینیم نه در قبایل بَدَوی.
امّا پرسونا را نباید بخشی تصنّعی و غیر واقعی از خودمان بدانیم. وقتی در روان شناسی تحلیلی از پرسونا صحبت می کنیم از تزویر و ریاکاری سخن نمی گوییم بلکه از نیاز غریزی بشر برای «همنوایی» سخن می گوییم، ترس او از تنهایی و تقلّای او برای دریافت پذیرش و نوازش. نقاب های روانی بخشی از ذات بشر را بازمی نمایانند. افراد اندکی می توانند خود را از اسارت همنوایی و همرنگی با جماعت رها سازند و از حصر و طرد نهراسند، شاید همان ها که #نیچه لقب «اَبَر مرد» به آنها می دهد. گاهی هم کسانی را می بینم که «نقابِ بی نقابی» به چهره می زنند و فریاد برمی آورند که من تابع عُرف جامعه نیستم و از قضاوت دیگران خَم به ابرو نمی آورم!
به همین دلیل در حالی که بر روی جلد چاپ یازدهم کتاب سیناپسیس روانپزشکی #کاپلان_و_سادوک بخشی از نقّاشی جیمز اِنسور نقّاش باژیکی با نام «هنرمند در محاصره ی نقاب ها» چاپ شده است در مقدمه ی کتاب ذکر شده است که «ماسک ها هم پنهان می کنند و هم برملا می سازند!». در فیلم #چشمان_به_وسعت_بسته استنلی کوبریک شما جمعی از طبقه ی حاکم جامعه را می بینید که تنها زمانی که ماسک به چهره می زنند عریان و فاش دیده می شوند.
فکر کنید اگر قرار باشد در یک بالماسکه ماسکی به صورت بزنید چه ماسکی برای خود طرّاحی یا انتخاب می کردید، به کسی که چه ماسکی بر چهره دارد اعتماد بیشتری می کردید و از کدام ماسک ها می ترسیدید.
پاسخ به همین چند پرسش ساده اطلاعات ارزشمندی در اختیار یک تحلیلگر روان قرار می دهد تا دغدغه ها، ترس ها و آرمان های شما را بهتر بشناسد.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
Drsargolzaei.com
#مقاله
#من_امیدوارم
۱- اگر همچون #توماس_هابز فیلسوف قرن هفدهم بریتانیایی بپذیریم که انسان ها ذاتا خشن، خودخواه و حریص هستند آنگاه وضعیت موجود در جامعه بشری اجتناب ناپذیر و غیر قابل اصلاح به نظر می رسد. هابز در کتاب #هیولا (Leviathan) که در سال ۱۶۵۱ نوشت ادعا کرد که "انسان، گرگ انسان است" (Homo homini lupus) پس اساسا قرار است انسان ها به دست انسان های قوی تر خورده شوند، پس این که نود درصد ثروت و امکانات جهان در اختیار ده درصد از مردمان است امری است"طبیعی" .
۲- اگر همچون #هربرت_اسپنسر پژوهشگر قرن نوزدهم بریتانیایی معتقد به #داروینیسم_اجتماعی باشیم آنگاه وضعیت تبعیض آمیز و فاجعه بار جهان نه تنها طبیعی است که حتی "مطلوب" است؛ زیرا که از نظر اسپنسر، انسان ها در جامعه مانند سایر حیوانات در محیط طبیعی شان برای بقا تقلا می کنند و فقط قوی ترین، سالم ترین و باهوش ترین آنها زنده می مانند؛ پس اگر بگذاریم #تنازع_بقا به شکل کاملا آزاد عمل کند، انسان ها به کمال نزدیک خواهند شد؛ یعنی آینده جامعه انسانی شهروندانی سالم تر، قوی تر و باهوش تر خواهد داشت، مشروط بر این که "آئین هایی" همچون دموکراسی، عدالت اجتماعی و حقوق بشر دست و پای "تنازع بقا" را نبندند!
۳- شرایط واقعی جهان نشان می دهد که #کاپیتالیسم که بنیان فلسفی خود را بر "طبیعی بودن" و "مطلوب بودن" تبعیض استوار ساخته است نه تنها چشم انداز کمال برای جامعه انسانی را به همراه نیاورده است که آینده بقای حیات در کره زمین را با خطر مواجه ساخته است. آلاینده های محیط زیست، گرم شدن کره زمین و سایه سنگین سلاح های هسته ای انباشته شده در جهان حتی چشم انداز بقا را مخدوش کرده اند چه رسد به چشم انداز کمال!
نظام حکومتی کشورهایی که عظیم ترین سازمان های کاپیتالیستی جهان را دارند، همچون چین و آمریکا، مهم ترین سهم را در فرایند گرمایش زمین دارند و بیشترین خطر را برای آینده حیات ایجاد می کنند.
۴- ریچارد #ویلکینسون و کیت #پیکت در کتاب #تاوان_نابرابری با محاسبات دقیق آماری نشان داده اند که کاپیتالیسم نه تنها آینده حیات را در معرض خطر قرار می دهد بلکه کیفیت زندگی امروز تک تک ما را نیز پایین می آورد. این کتاب با ترجمه سارا افراز توسط نشر میم منتشر شده است.
۵- پیش از این نیز در مقالات #دیستوپیای_سرمایه_داری، #فتیشیسم_سرمایه_سالاری و #آیا_فمینیسم_بدون_سوسیالیسم_ممکن_است؟ شرح داده ام که چرا #سوسیال_دموکراسی را نظام مطلوب اجتماعی می دانم (این مقالات در سایت من موجودند) اما کتاب "تاوان نابرابری" با داده های دقیق میدانی و تحلیل دقیق آماری ادعای مرا به اثبات رسانده است. در مقاله #آزادی_و_تاریخ نیز به ساز و کارهای حرکت به سوی "سوسیال دموکراسی" چه در سطح ملی و چه در سطح بین المللی پرداخته ام.
۶- قبول دارم که آرمان #سوسیالیسم مبتنی بر یک امید است: امید به این که انسان جانب خیر را خواهد گرفت! من به انسان امیدوارم!
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
drsargolzaei.com
#من_امیدوارم
۱- اگر همچون #توماس_هابز فیلسوف قرن هفدهم بریتانیایی بپذیریم که انسان ها ذاتا خشن، خودخواه و حریص هستند آنگاه وضعیت موجود در جامعه بشری اجتناب ناپذیر و غیر قابل اصلاح به نظر می رسد. هابز در کتاب #هیولا (Leviathan) که در سال ۱۶۵۱ نوشت ادعا کرد که "انسان، گرگ انسان است" (Homo homini lupus) پس اساسا قرار است انسان ها به دست انسان های قوی تر خورده شوند، پس این که نود درصد ثروت و امکانات جهان در اختیار ده درصد از مردمان است امری است"طبیعی" .
۲- اگر همچون #هربرت_اسپنسر پژوهشگر قرن نوزدهم بریتانیایی معتقد به #داروینیسم_اجتماعی باشیم آنگاه وضعیت تبعیض آمیز و فاجعه بار جهان نه تنها طبیعی است که حتی "مطلوب" است؛ زیرا که از نظر اسپنسر، انسان ها در جامعه مانند سایر حیوانات در محیط طبیعی شان برای بقا تقلا می کنند و فقط قوی ترین، سالم ترین و باهوش ترین آنها زنده می مانند؛ پس اگر بگذاریم #تنازع_بقا به شکل کاملا آزاد عمل کند، انسان ها به کمال نزدیک خواهند شد؛ یعنی آینده جامعه انسانی شهروندانی سالم تر، قوی تر و باهوش تر خواهد داشت، مشروط بر این که "آئین هایی" همچون دموکراسی، عدالت اجتماعی و حقوق بشر دست و پای "تنازع بقا" را نبندند!
۳- شرایط واقعی جهان نشان می دهد که #کاپیتالیسم که بنیان فلسفی خود را بر "طبیعی بودن" و "مطلوب بودن" تبعیض استوار ساخته است نه تنها چشم انداز کمال برای جامعه انسانی را به همراه نیاورده است که آینده بقای حیات در کره زمین را با خطر مواجه ساخته است. آلاینده های محیط زیست، گرم شدن کره زمین و سایه سنگین سلاح های هسته ای انباشته شده در جهان حتی چشم انداز بقا را مخدوش کرده اند چه رسد به چشم انداز کمال!
نظام حکومتی کشورهایی که عظیم ترین سازمان های کاپیتالیستی جهان را دارند، همچون چین و آمریکا، مهم ترین سهم را در فرایند گرمایش زمین دارند و بیشترین خطر را برای آینده حیات ایجاد می کنند.
۴- ریچارد #ویلکینسون و کیت #پیکت در کتاب #تاوان_نابرابری با محاسبات دقیق آماری نشان داده اند که کاپیتالیسم نه تنها آینده حیات را در معرض خطر قرار می دهد بلکه کیفیت زندگی امروز تک تک ما را نیز پایین می آورد. این کتاب با ترجمه سارا افراز توسط نشر میم منتشر شده است.
۵- پیش از این نیز در مقالات #دیستوپیای_سرمایه_داری، #فتیشیسم_سرمایه_سالاری و #آیا_فمینیسم_بدون_سوسیالیسم_ممکن_است؟ شرح داده ام که چرا #سوسیال_دموکراسی را نظام مطلوب اجتماعی می دانم (این مقالات در سایت من موجودند) اما کتاب "تاوان نابرابری" با داده های دقیق میدانی و تحلیل دقیق آماری ادعای مرا به اثبات رسانده است. در مقاله #آزادی_و_تاریخ نیز به ساز و کارهای حرکت به سوی "سوسیال دموکراسی" چه در سطح ملی و چه در سطح بین المللی پرداخته ام.
۶- قبول دارم که آرمان #سوسیالیسم مبتنی بر یک امید است: امید به این که انسان جانب خیر را خواهد گرفت! من به انسان امیدوارم!
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
drsargolzaei.com
#پرسش_و_پاسخ
*پرسش:
اميدوارم هميشه سالم و خوشحال و جارى و مانا باشيد
تو يكى از فايل هاى صوتى شما راجع به سازشكارى و سازگارى اشاره اى شنيدم، ولى توضيح نداديد كه مرز سازگارى و سازشكارى كجاست و تعريف دقيق اين دو چيست كه هر كسى رو نشه راحت به سازشكارى متهم كرد و از اونطرف هم با ادعاى سازگارى سازشكارى رو توجيه كرد.
ممنون و سپاسگزار خواهم بود از بذل توجهتون
و خدارو شكر ميكنم كه هستيد
*پاسخ #دکترسرگلزایی :
سلام و احترام
آنجا که ما با انگیزهٔ نوعدوستی (Altruism) و ترجیح نفع جمعی بر نفع شخصی، دیگران را بر خود ترجیح می دهیم «سازگاری» معنا می یابد، امّا آنجا که از سر ترس یا طمع از ارزش هایمان عدول می کنیم و همرنگ جماعت می شویم، به نهادهای قدرت تن می دهیم یا انفعال و انزوا پیشه می کنیم «سازشکاری» نامیده می شود.
ممنونم که نوشته هایم را می خوانید.
T.me/drsargolzaei
*پرسش:
اميدوارم هميشه سالم و خوشحال و جارى و مانا باشيد
تو يكى از فايل هاى صوتى شما راجع به سازشكارى و سازگارى اشاره اى شنيدم، ولى توضيح نداديد كه مرز سازگارى و سازشكارى كجاست و تعريف دقيق اين دو چيست كه هر كسى رو نشه راحت به سازشكارى متهم كرد و از اونطرف هم با ادعاى سازگارى سازشكارى رو توجيه كرد.
ممنون و سپاسگزار خواهم بود از بذل توجهتون
و خدارو شكر ميكنم كه هستيد
*پاسخ #دکترسرگلزایی :
سلام و احترام
آنجا که ما با انگیزهٔ نوعدوستی (Altruism) و ترجیح نفع جمعی بر نفع شخصی، دیگران را بر خود ترجیح می دهیم «سازگاری» معنا می یابد، امّا آنجا که از سر ترس یا طمع از ارزش هایمان عدول می کنیم و همرنگ جماعت می شویم، به نهادهای قدرت تن می دهیم یا انفعال و انزوا پیشه می کنیم «سازشکاری» نامیده می شود.
ممنونم که نوشته هایم را می خوانید.
T.me/drsargolzaei
Telegram
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
Psychiatrist ,Social activist
Email: isssp@yahoo.com
drsargolzaei.com
Instagram.com/drsargolzaei
https://twitter.com/drsargolzae
https://youtube.com/@sargolzaei
https://m.facebook.com/drsargolzaei
First Post:
https://t.me/drsargolzaei/7
@drsargolzaei
Email: isssp@yahoo.com
drsargolzaei.com
Instagram.com/drsargolzaei
https://twitter.com/drsargolzae
https://youtube.com/@sargolzaei
https://m.facebook.com/drsargolzaei
First Post:
https://t.me/drsargolzaei/7
@drsargolzaei
Forwarded from آفتاب مهر
۵ جلسه ۳ ساعتی جمعه ها ساعت 10صبح تا 13
اولویت برگزاری کارگاه بر اساس به حد نصاب رسیدن است.
شهریه 380000 تومان
ثبت نام : 88109349
@aftabemehr
اولویت برگزاری کارگاه بر اساس به حد نصاب رسیدن است.
شهریه 380000 تومان
ثبت نام : 88109349
@aftabemehr
#پرسش_و_پاسخ
*پرسش:
سلام جناب دکتر؛
ضمن تشکر بابت مطالبی که در کانال خوبتون منتشر می کنید؛ پیرامون تفاوت نگاه به احساس گناه در #اسلام و #روانکاوی سوالی داشتم و ممنون میشم اگر پاسخ سوالم رو از طریق ایمیل و یا در کانالتون مطرح بفرمایید.
تا جایی که من متوجه شدم در روانکاوی احساس گناه رو عامل تمامی بیماری های روانی میدونن و برای درمان افراد سعی میشه با تضعیف #سوپر_ایگو و طبیعی جلوه دادن عمل اشتباه؛ احساس گناه رو در افراد از بین ببرند.
از طرفی در اسلام توبه کردن و جبران رو به عنوان راهی برای رهایی از احساس گناه مطرح می کنند.
سوالی که برام پیش اومده اینه که آیا صرفا با طبیعی و مجاز جلوه دادن یک عمل اشتباه (مثلا عملی که به شخص یا دیگران آسیب می زند و یا از لحاظ اعتقادی شخص از انجام آن نهی شده است) می توان از بروز احساس گناه در افراد جلوگیری کرد و احساس گناه رو از بین برد ؟
آیا روش پیشنهادی اسلام مبنی بر پذیرش اشتباه و توبه و جبران خطا بهتر نیست؟
با سپاس
*پاسخ #دکترسرگلزایی :
سلام و احترام
اوّل- دربارهٔ روانکاوی تصوّر درستی ندارید. در روانکاوی تلاش می شود از تداوم احساسات کودکانه جلوگیری شود و فرد بالغ گرفتار احساساتی که ناشی از جاماندگی در سال های اوّلیهٔ کودکی هستند نباشد، چه این احساسات ترس باشند چه احساس گناه و چه عشق اودیپال.
دوّم- مقایسهٔ یک رویکرد درمانی (روانکاوی) با یک مذهب از حیث متودولوژی اشکالات متعددی دارد. برای فهم تفاوت های ساختاری مذهب، اخلاق و روان شناسی مقاله ای را که آقای #دکترحسین_محمودی دکترای فلسفه دین نوشته اند را تقدیم حضورتان می کنم. این مقاله با اجازه خود ایشان در کانال منتشر می شود.
سبز باشید
T.me/drsargolzaei
*پرسش:
سلام جناب دکتر؛
ضمن تشکر بابت مطالبی که در کانال خوبتون منتشر می کنید؛ پیرامون تفاوت نگاه به احساس گناه در #اسلام و #روانکاوی سوالی داشتم و ممنون میشم اگر پاسخ سوالم رو از طریق ایمیل و یا در کانالتون مطرح بفرمایید.
تا جایی که من متوجه شدم در روانکاوی احساس گناه رو عامل تمامی بیماری های روانی میدونن و برای درمان افراد سعی میشه با تضعیف #سوپر_ایگو و طبیعی جلوه دادن عمل اشتباه؛ احساس گناه رو در افراد از بین ببرند.
از طرفی در اسلام توبه کردن و جبران رو به عنوان راهی برای رهایی از احساس گناه مطرح می کنند.
سوالی که برام پیش اومده اینه که آیا صرفا با طبیعی و مجاز جلوه دادن یک عمل اشتباه (مثلا عملی که به شخص یا دیگران آسیب می زند و یا از لحاظ اعتقادی شخص از انجام آن نهی شده است) می توان از بروز احساس گناه در افراد جلوگیری کرد و احساس گناه رو از بین برد ؟
آیا روش پیشنهادی اسلام مبنی بر پذیرش اشتباه و توبه و جبران خطا بهتر نیست؟
با سپاس
*پاسخ #دکترسرگلزایی :
سلام و احترام
اوّل- دربارهٔ روانکاوی تصوّر درستی ندارید. در روانکاوی تلاش می شود از تداوم احساسات کودکانه جلوگیری شود و فرد بالغ گرفتار احساساتی که ناشی از جاماندگی در سال های اوّلیهٔ کودکی هستند نباشد، چه این احساسات ترس باشند چه احساس گناه و چه عشق اودیپال.
دوّم- مقایسهٔ یک رویکرد درمانی (روانکاوی) با یک مذهب از حیث متودولوژی اشکالات متعددی دارد. برای فهم تفاوت های ساختاری مذهب، اخلاق و روان شناسی مقاله ای را که آقای #دکترحسین_محمودی دکترای فلسفه دین نوشته اند را تقدیم حضورتان می کنم. این مقاله با اجازه خود ایشان در کانال منتشر می شود.
سبز باشید
T.me/drsargolzaei
Telegram
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
Psychiatrist ,Social activist
Email: isssp@yahoo.com
drsargolzaei.com
Instagram.com/drsargolzaei
https://twitter.com/drsargolzae
https://youtube.com/@sargolzaei
https://m.facebook.com/drsargolzaei
First Post:
https://t.me/drsargolzaei/7
@drsargolzaei
Email: isssp@yahoo.com
drsargolzaei.com
Instagram.com/drsargolzaei
https://twitter.com/drsargolzae
https://youtube.com/@sargolzaei
https://m.facebook.com/drsargolzaei
First Post:
https://t.me/drsargolzaei/7
@drsargolzaei
گفتاری_در_نسبت_دین،_اخلاق_و_روانشناسی.pdf
1.1 MB
#فایل_pdf
#مقاله
"گفتاری در نسبت دین، اخلاق و روانشناسی با تاکید بر مفهوم گناه"
نویسنده: #دکترحسین_محمودی
@drsargolzaei
#مقاله
"گفتاری در نسبت دین، اخلاق و روانشناسی با تاکید بر مفهوم گناه"
نویسنده: #دکترحسین_محمودی
@drsargolzaei
#معرفی_کتاب
#ایران_بین_دو_انقلاب
نویسنده: یرواند آبراهامیان
ترجمه: احمد گل محمدی و محمد ابراهیم فتاحی
انتشارات: نشر نی - چاپ بیست و یکم - ۱۳۹۲
کتاب های تاریخی زیادی در مورد تاریخ معاصر ایران نوشته شده است، مقطعی از تاریخ ایران که به طبع بیشترین دسترسی به منابع و شواهد برای آن وجود دارد، کتاب "ایران بین دو انقلاب" نیز یکی از این کتاب ها است که به بررسی سیر تاریخی مقطع بین دو انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی پرداخته است. اما شیوه ای که باعث تفاوت و برتری این اثر به دیگر اثرها شده است، به طور مختصر در سطور زیر بیان می شوند:
"یرواند آبراهامیان" استاد تاریخ در دانشگاه باروک نیویورک است که با به کار بستن یک روش تاریخی جدید، و متکی به داده ها و منابع مادی و عینی که از حیث جامعیت، روش آکادمیک تحقیق و وسعت اطلاعات و منابع در میان آثار مشابه خود در باب تاریخ معاصر ایران، کم نظیر است، باعث شده تا این کتاب به عنوان یکی از بهترین منابع تاریخ معاصر ایران قلمداد شود.
"آبراهامیان" به صرف بازسازی رخدادها اکتفا نکرده و از جهت جامعه شناسی سیاسی نیز این مقطع تاریخی را مورد بررسی دقیق خود قرار داده است همچنین کتاب حاضر، از منابع وسیع و گستردهای استفاده کرده است که قبلاً بسیاری از آنها بررسی نشده بود و نیز از حیث اطلاعات جامعه شناسی ارزش تحلیلی بسیار دارد.
کتاب "ایران بین دو انقلاب" سعی دارد با تحلیل تاثیرات متقابل "سازمان های سیاسی" و "نیروهای اجتماعی" که به "گروه های قومی" و "طبقات اجتماعی" تقسیم بندی می شوند، و اشاره پررنگ و به جا به "تضاد های گروهی و طبقاتی" و نقشی که حفظ منافع هر یک از این گروه و طبقات در شکل گیری تاریخ معاصر ایران داشته است، تاریخ ایران معاصر را بررسی کند.
در پایان باید توجه داشت که از لحاظ منطقی بازسازی و بازنویسی یک مرحله تاریخی از جمله تاریخ اجتماعی، نقطه کمال و پایانی ندارد و هیچ مورخی نمی تواند پرونده یک دوره تاریخی را به بایگانی بسپارد.
#علی_محمدی
کارشناس ارشد روان شناسی
@drsargolzaei
http://www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/Iran.jpg
#ایران_بین_دو_انقلاب
نویسنده: یرواند آبراهامیان
ترجمه: احمد گل محمدی و محمد ابراهیم فتاحی
انتشارات: نشر نی - چاپ بیست و یکم - ۱۳۹۲
کتاب های تاریخی زیادی در مورد تاریخ معاصر ایران نوشته شده است، مقطعی از تاریخ ایران که به طبع بیشترین دسترسی به منابع و شواهد برای آن وجود دارد، کتاب "ایران بین دو انقلاب" نیز یکی از این کتاب ها است که به بررسی سیر تاریخی مقطع بین دو انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی پرداخته است. اما شیوه ای که باعث تفاوت و برتری این اثر به دیگر اثرها شده است، به طور مختصر در سطور زیر بیان می شوند:
"یرواند آبراهامیان" استاد تاریخ در دانشگاه باروک نیویورک است که با به کار بستن یک روش تاریخی جدید، و متکی به داده ها و منابع مادی و عینی که از حیث جامعیت، روش آکادمیک تحقیق و وسعت اطلاعات و منابع در میان آثار مشابه خود در باب تاریخ معاصر ایران، کم نظیر است، باعث شده تا این کتاب به عنوان یکی از بهترین منابع تاریخ معاصر ایران قلمداد شود.
"آبراهامیان" به صرف بازسازی رخدادها اکتفا نکرده و از جهت جامعه شناسی سیاسی نیز این مقطع تاریخی را مورد بررسی دقیق خود قرار داده است همچنین کتاب حاضر، از منابع وسیع و گستردهای استفاده کرده است که قبلاً بسیاری از آنها بررسی نشده بود و نیز از حیث اطلاعات جامعه شناسی ارزش تحلیلی بسیار دارد.
کتاب "ایران بین دو انقلاب" سعی دارد با تحلیل تاثیرات متقابل "سازمان های سیاسی" و "نیروهای اجتماعی" که به "گروه های قومی" و "طبقات اجتماعی" تقسیم بندی می شوند، و اشاره پررنگ و به جا به "تضاد های گروهی و طبقاتی" و نقشی که حفظ منافع هر یک از این گروه و طبقات در شکل گیری تاریخ معاصر ایران داشته است، تاریخ ایران معاصر را بررسی کند.
در پایان باید توجه داشت که از لحاظ منطقی بازسازی و بازنویسی یک مرحله تاریخی از جمله تاریخ اجتماعی، نقطه کمال و پایانی ندارد و هیچ مورخی نمی تواند پرونده یک دوره تاریخی را به بایگانی بسپارد.
#علی_محمدی
کارشناس ارشد روان شناسی
@drsargolzaei
http://www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/Iran.jpg
#چشم_تاریخ
#کودتا_پینوشه
ژنرال آگوستو خوزه رامون #پینوشه اوگارته (زادهٔ ۲۵ نوامبر ۱۹۱۵ - درگذشتهٔ ۱۰ دسامبر ۲۰۰۶ )، از نظامیان شیلی بود که در کودتای ۱۹۷۳ شیلی (۱۱ سپتامبر سال ۱۹۷۳) دولت سوسیالیست #سالوادور_آلنده را سرنگون کرد و به مدت ۱۷ سال ریاست جمهوری #شیلی را تا سال ۱۹۹۰ به عهده داشت.
پینوشه در سال ۱۹۹۰ قبل از ترک مقام خود تدابیر حقوقی وضع کرد که به موجب آن از مصونیت برخوردار شود تا جرایم او قابل تعقیب نباشد، تا چند دهه بعد که دادگاه عالی شیلی مصونیت حقوقی او را لغو کرد و او میتوانست به خاطر قانون شکنی محاکمه شود. به دنبال کودتای او در سال۱۹۷۳ علیه دولت چپ سالوادور آلنده، هزاران نفر در شیلی به زندان افتادند. در نوامبر ۲۰۰۶ پینوشه مسؤولیت آنچه که در دوران او انجام شده را پذیرفت، گرچه هرگز به دلیل این کار محاکمه نشد. بسیاری از هواداران وفادارش نیز پس از آنکه در سال ۲۰۰۴ معلوم شد او درگیر یک اختلاس ۲۷ میلیون دلاری بوده، او را رها کردند.
در سال ۱۹۸۸ رفراندومی به منظور انتخاب دوباره پینوشه برای هشت سال دیگر ریاست جمهوری برگزار شد. این همه پرسی از این روی برگزار شد که مخالفت بر ضد پینوشه هر روز افزایش مییافت و از سوی دیگر با دیدار #پاپ_ژان_پل_دوم رهبر مسیحیان کاتولیک جهان، پینوشه مجبور شد که نظام حکومتی را از دیکتاتوری به دموکراسی تغییر شکل بدهد. در این همه پرسی اگر او دوباره رای «آری» میآورد، میتوانست تا سال ۱۹۹۷ در همان مسند باقی بماند ولی اگر «نه» نصیبش میشد، میبایست تا پایان سال باقیمانده از ریاست جهوری خود بماند و بعد از آن یا دوباره کاندید ریاست جمهوری و یا مجلس بشود.
به سرعت تبلیغات سیاسی برای «نه» گفتن در کشور به راه افتاد. کمپینهای بزرگ به همراه گروه هایی که سابقاً از هم پاشیده و غیر منسجم بودند برپا شد. بالاخره در تاریخ ۵ اکتبر ۱۹۸۸ «نه» در مقابل «بله» با ده درصد اختلاف به پیروزی رسید. احزاب متحد شده، پاتریکیو #آیلوین که مخالف #آلنده هم بود را جلو انداختند تا مقابل پینوشه و حزب راست بایستد. سپس در سال ۱۹۸۹ رفراندومی دیگر به وقوع پیوست که با مقداری قاطع (۹۱٪) به رفراندوم گذاشتن قانون اساسی را برنده شد و در دسامبر همان سال نیز پاتریکیو آیلوین توانست ریاست جمهوری را نیز با میزان رای ۵۵٪ در مقابل کمتر از ۳۰٪ رای پینوشه، از آن خودش کند.
هر چند که پینوشه نتوانست در پست ریاست جمهوری باقی بماند ولی همچنان تا سال ۱۹۹۸ در پست فرماندهی کل قوا باقی بود و بسیاری از مردم شیلی به تمسخر او را سناتور بدون بازنشستگی خطاب میکردند. اما این مصونیت های دیپلماتیک که در شیلی امکان هیچ تعقیب قانونی علیه او را نمیداد، بالاخره تمام شدند و پینوشه در سال ۱۹۹۸ در بریتانیا (که برای معالجه بیماری خود به آنجا رفته بود) دستگیر و توسط یک قاضی اسپانیولی بالتازار گارزون محاکمه شد. پس از مرگ پینوشه هر از چندی پروندهٔ قضایی علیه حکومت وی یا مسؤولان آن زمان گشوده میشود. در سال ۲۰۱۲ یکی از نظامیان، قبل از مرگ از نحوه کشتن مخالفان و به دریا ریختن آنها پرده برداشت و محل این جنایت را نیز فاش کرد و انجمنی از قضات شیلی که به نقض تعهد اعضای خود در پاسداری از حقوق شهروندان در دوران پینوشه اذعان کردهبود از مردم شیلی خواهان بخشش شد.
پیش از این سرود #خلق_متحد
#El_pueblo_unido_jamás_será_vencido
از سرودهای مخالفان کودتا در کانال گذاشته شده است.
@drsargolzaei
http://www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/Pinochet.jpg
#کودتا_پینوشه
ژنرال آگوستو خوزه رامون #پینوشه اوگارته (زادهٔ ۲۵ نوامبر ۱۹۱۵ - درگذشتهٔ ۱۰ دسامبر ۲۰۰۶ )، از نظامیان شیلی بود که در کودتای ۱۹۷۳ شیلی (۱۱ سپتامبر سال ۱۹۷۳) دولت سوسیالیست #سالوادور_آلنده را سرنگون کرد و به مدت ۱۷ سال ریاست جمهوری #شیلی را تا سال ۱۹۹۰ به عهده داشت.
پینوشه در سال ۱۹۹۰ قبل از ترک مقام خود تدابیر حقوقی وضع کرد که به موجب آن از مصونیت برخوردار شود تا جرایم او قابل تعقیب نباشد، تا چند دهه بعد که دادگاه عالی شیلی مصونیت حقوقی او را لغو کرد و او میتوانست به خاطر قانون شکنی محاکمه شود. به دنبال کودتای او در سال۱۹۷۳ علیه دولت چپ سالوادور آلنده، هزاران نفر در شیلی به زندان افتادند. در نوامبر ۲۰۰۶ پینوشه مسؤولیت آنچه که در دوران او انجام شده را پذیرفت، گرچه هرگز به دلیل این کار محاکمه نشد. بسیاری از هواداران وفادارش نیز پس از آنکه در سال ۲۰۰۴ معلوم شد او درگیر یک اختلاس ۲۷ میلیون دلاری بوده، او را رها کردند.
در سال ۱۹۸۸ رفراندومی به منظور انتخاب دوباره پینوشه برای هشت سال دیگر ریاست جمهوری برگزار شد. این همه پرسی از این روی برگزار شد که مخالفت بر ضد پینوشه هر روز افزایش مییافت و از سوی دیگر با دیدار #پاپ_ژان_پل_دوم رهبر مسیحیان کاتولیک جهان، پینوشه مجبور شد که نظام حکومتی را از دیکتاتوری به دموکراسی تغییر شکل بدهد. در این همه پرسی اگر او دوباره رای «آری» میآورد، میتوانست تا سال ۱۹۹۷ در همان مسند باقی بماند ولی اگر «نه» نصیبش میشد، میبایست تا پایان سال باقیمانده از ریاست جهوری خود بماند و بعد از آن یا دوباره کاندید ریاست جمهوری و یا مجلس بشود.
به سرعت تبلیغات سیاسی برای «نه» گفتن در کشور به راه افتاد. کمپینهای بزرگ به همراه گروه هایی که سابقاً از هم پاشیده و غیر منسجم بودند برپا شد. بالاخره در تاریخ ۵ اکتبر ۱۹۸۸ «نه» در مقابل «بله» با ده درصد اختلاف به پیروزی رسید. احزاب متحد شده، پاتریکیو #آیلوین که مخالف #آلنده هم بود را جلو انداختند تا مقابل پینوشه و حزب راست بایستد. سپس در سال ۱۹۸۹ رفراندومی دیگر به وقوع پیوست که با مقداری قاطع (۹۱٪) به رفراندوم گذاشتن قانون اساسی را برنده شد و در دسامبر همان سال نیز پاتریکیو آیلوین توانست ریاست جمهوری را نیز با میزان رای ۵۵٪ در مقابل کمتر از ۳۰٪ رای پینوشه، از آن خودش کند.
هر چند که پینوشه نتوانست در پست ریاست جمهوری باقی بماند ولی همچنان تا سال ۱۹۹۸ در پست فرماندهی کل قوا باقی بود و بسیاری از مردم شیلی به تمسخر او را سناتور بدون بازنشستگی خطاب میکردند. اما این مصونیت های دیپلماتیک که در شیلی امکان هیچ تعقیب قانونی علیه او را نمیداد، بالاخره تمام شدند و پینوشه در سال ۱۹۹۸ در بریتانیا (که برای معالجه بیماری خود به آنجا رفته بود) دستگیر و توسط یک قاضی اسپانیولی بالتازار گارزون محاکمه شد. پس از مرگ پینوشه هر از چندی پروندهٔ قضایی علیه حکومت وی یا مسؤولان آن زمان گشوده میشود. در سال ۲۰۱۲ یکی از نظامیان، قبل از مرگ از نحوه کشتن مخالفان و به دریا ریختن آنها پرده برداشت و محل این جنایت را نیز فاش کرد و انجمنی از قضات شیلی که به نقض تعهد اعضای خود در پاسداری از حقوق شهروندان در دوران پینوشه اذعان کردهبود از مردم شیلی خواهان بخشش شد.
پیش از این سرود #خلق_متحد
#El_pueblo_unido_jamás_será_vencido
از سرودهای مخالفان کودتا در کانال گذاشته شده است.
@drsargolzaei
http://www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/Pinochet.jpg
#یادداشت_هفته
#بیماری_که_دارویش_را_دوست_ندارد!
چندی پیش که فیلم #سنگ_صبور "عتیق رحیمی" را تماشا کردم دیدم این فیلمساز برجسته ی افغان چه زیبا دو مقوله ی "روانکاوی" برای فرد و "مرور تاریخ" برای جامعه را به موازات هم پیش برده است. زنی در اسارت الگوهای خانوادگی با نگاهی دوباره به زندگیش روی پای خود می ایستد و ملّتی در اسارت "تکرار تاریخ" هم با خواندن تاریخ می تواند درمان شود.
سرانه ی مطالعه در ایران بسیار پایین است، کمتر از نصف سرانه ی مطالعه در ترکیه و مالزی و کمتر از یک دهم سرانه ی مطالعه در ژاپن و آلمان! در واقع ملّت ما همچون بیماری است که از خوردن دارویش اجتناب می کند! این که در سبد خانوار به ندرت کتاب می بینیم بیش از آن که دلیل اقتصادی داشته باشد دلیل فرهنگی دارد، خیلی چیزها هست که می تواند حذف شود و کتاب جایش را بگیرد. قیمت یک کتاب برابر است با قیمت یک شارژ ایرانسل!
غم این خفته ی چند، خواب در چشم تَرَم می شکند!
متأسفانه شبکه های اجتماعی هم در ایران، سهم کتابخوانی را از وقت روزانه ی مردم باز هم کمتر کرده اند، حالا دیگر تحصیلکرده ها هم به جای کتاب به صفحه ی موبایل زل زده اند و وقت شان را صرف اینستاگرام می کنند!
به هر حال اگر کسی را پیدا کردید که هنوز کتاب در زندگیش حضور پر رنگی دارد به او توصیه کنید که هر حرفه و تخصصی دارد خواندن تاریخ را از یاد نبرد، مخصوصا خواندن تاریخ معاصر ایران را.
برای خواندن تاریخ معاصر ایران چند کتاب به شما معرفی می کنم: #ناگفته_ها از "حاج مهدی عراقی" #آخرین_تلاش_ها_در_آخرین_روزها از "دکتر ابراهیم یزدی" #از_کاخ_شاه_تا_زندان_اوین از "احسان نراقی" و #ایران_روایتی_که_ناتمام_ماند از "محمد حسنین هیکل".
ویژگی این چهار کتاب این است که از چهار زاویه ی کاملا متفاوت و با چهار شیوه تحلیل به وقایع یکسانی می نگرند و خواندن این دیدگاه های متفاوت کمک می کند که ذهن ما با نگاهی تحلیلی به گذشته ی مشترک مان بنگرد.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
Drsargolzaei.com
#بیماری_که_دارویش_را_دوست_ندارد!
چندی پیش که فیلم #سنگ_صبور "عتیق رحیمی" را تماشا کردم دیدم این فیلمساز برجسته ی افغان چه زیبا دو مقوله ی "روانکاوی" برای فرد و "مرور تاریخ" برای جامعه را به موازات هم پیش برده است. زنی در اسارت الگوهای خانوادگی با نگاهی دوباره به زندگیش روی پای خود می ایستد و ملّتی در اسارت "تکرار تاریخ" هم با خواندن تاریخ می تواند درمان شود.
سرانه ی مطالعه در ایران بسیار پایین است، کمتر از نصف سرانه ی مطالعه در ترکیه و مالزی و کمتر از یک دهم سرانه ی مطالعه در ژاپن و آلمان! در واقع ملّت ما همچون بیماری است که از خوردن دارویش اجتناب می کند! این که در سبد خانوار به ندرت کتاب می بینیم بیش از آن که دلیل اقتصادی داشته باشد دلیل فرهنگی دارد، خیلی چیزها هست که می تواند حذف شود و کتاب جایش را بگیرد. قیمت یک کتاب برابر است با قیمت یک شارژ ایرانسل!
غم این خفته ی چند، خواب در چشم تَرَم می شکند!
متأسفانه شبکه های اجتماعی هم در ایران، سهم کتابخوانی را از وقت روزانه ی مردم باز هم کمتر کرده اند، حالا دیگر تحصیلکرده ها هم به جای کتاب به صفحه ی موبایل زل زده اند و وقت شان را صرف اینستاگرام می کنند!
به هر حال اگر کسی را پیدا کردید که هنوز کتاب در زندگیش حضور پر رنگی دارد به او توصیه کنید که هر حرفه و تخصصی دارد خواندن تاریخ را از یاد نبرد، مخصوصا خواندن تاریخ معاصر ایران را.
برای خواندن تاریخ معاصر ایران چند کتاب به شما معرفی می کنم: #ناگفته_ها از "حاج مهدی عراقی" #آخرین_تلاش_ها_در_آخرین_روزها از "دکتر ابراهیم یزدی" #از_کاخ_شاه_تا_زندان_اوین از "احسان نراقی" و #ایران_روایتی_که_ناتمام_ماند از "محمد حسنین هیکل".
ویژگی این چهار کتاب این است که از چهار زاویه ی کاملا متفاوت و با چهار شیوه تحلیل به وقایع یکسانی می نگرند و خواندن این دیدگاه های متفاوت کمک می کند که ذهن ما با نگاهی تحلیلی به گذشته ی مشترک مان بنگرد.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
Drsargolzaei.com
#آن_کس_که_نداند_و_نداند_که_نداند
مدتی پیش ﻛﺘﺎبی خوانده ام ﺑﺎ ﻋﻨﻮان #ﮔﻔﺖ_و_ﺷﻨﻮد_ﺑﺎ_آﻗﺎی_ﻧﻬﺮو . اﻳﻦ ﻛﺘﺎب ﻣﺘﻦ ﭼﻬﺎر ﺟﻠﺴﻪ ﮔﻔﺖوﮔﻮي «دﻛﺘﺮ ﺗﻴﺒﻮر ﻣِﻨﺪِه»، اﻧﺪﻳﺸﻤﻨﺪ اروﭘﺎﻳﻲ ﺑﺎ #ﺟﻮاﻫﺮﻟﻌﻞ_ﻧﻬﺮو، ﺑﺰرگ ﻣﺮد اﻧﺪﻳﺸﻪ و ﻣﺒﺎرزه ﺳﺮزﻣﻴﻦ «هند» اﺳﺖ.
اﻳﻦ ﮔﻔﺖوﮔﻮﻫﺎ در ﺳﺎلﻫﺎي 1955 و 1956ﺻﻮرت ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ؛ زﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ #ﻧﻬﺮو ﻧﺰدﻳﻚ ﺑﻪ 10ﺳﺎل اﺳﺖ رﻫﺒﺮي ﻫﻨﺪ را در ﻛﻨﺎر #ﻣﻬﺎﺗﻤﺎ_ﮔﺎﻧﺪی در دﺳﺖ دارد. اﻳﻦ ﻛﺘﺎب در ﺳﺎل1337 ﺑﺎ ﺗﺮﺟﻤﻪ ی«ﻣﺤﻤﻮد ﺗﻔﻀﻠﻲ» در «اﻳﺮان» ﭼﺎپ ﺷﺪه اﺳﺖ.
زﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ «ﺗﻴﺒﻮر ﻣﻨﺪه» ﺑﺎ «ﺟﻮاﻫﺮ ﻟﻌﻞ ﻧﻬﺮو» ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ﻣﻲﻛﻨﺪ؛ «ﻧﻬﺮو» ﻳﻚ ﺷﺨﺼﻴﺖ ﺟﻬﺎﻧﻲ اﺳﺖ. او در ﻳﻚ ﺧﺎﻧﻮاده ي ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ در «ﻫﻨﺪ» ﻣﺘﻮﻟﺪ ﺷﺪه اﺳﺖ. در 15ﺳﺎﻟﮕﻲ ﺑﺮاي اداﻣﻪي ﺗﺤﺼﻴﻼت ﺑﻪ «اﻧﮕﻠﺴﺘﺎن» رﻓﺘﻪ اﺳﺖ. درﺣﻴﻦ ﺗﺤﺼﻴﻼت ﻋﺎﻟﻲ ﺑﺎ ﺷﺨﺼﻴﺖﻫﺎي ﻣﺎﻧﺪﮔﺎري ﭼﻮن «ﺟﻮرج #ﺑﺮﻧﺎردﺷﺎو» ، #ﺑﺮﺗﺮاﻧﺪ_راﺳﻞ و #ﻛﻴﻨﺰ آﺷﻨﺎ ﺷﺪه اﺳﺖ. ﺑﺎ اﻧﺪﻳﺸﻪﻫﺎي ﻫﻨﺪوﺋﻴﺰم، ﺗﺌﻮﺳﻮﻓﻲ، اﺳﻼم و ﻣﺎرﻛﺴﻴﺴﻢ آﺷﻨﺎﻳﻲ ﻛﺎﻣﻞ دارد. ﭼﻨﺪ دﻫﻪ در ﻛﻨﺎر «ﮔﺎﻧﺪي» ﻣﺒﺎرزات ﻣﺮدم «ﻫﻨﺪ» ﻋﻠﻴﻪ اﺳﺘﻌﻤﺎر ﺧﺎرﺟﻲ را رﻫﺒﺮي ﻛﺮده اﺳﺖ. در اﺻﻼﺣﺎت اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ و ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ در «ﻫﻨﺪ» ﻧﻘﺸﻲ ﺑﻲﺑﺪﻳﻞ داﺷﺘﻪ اﺳﺖ. ﺳﺎلﻫﺎ در زﻧﺪان ﺑﻮده اﺳﺖ. ﻛﺘﺎبﻫﺎي ﻋﻤﻴﻘﻲ ﻫﻢ ﭼﻮن #ﻧﮕﺎهی_ﺑﻪ_ﺗﺎرﻳﺦ_ﺟﻬﺎن و #ﻛﺸﻒ_ﻫﻨﺪ را ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻛﻪ ﺑﻪ زﺑﺎنﻫﺎي زﻳﺎدي ﺗﺮﺟﻤﻪ ﺷﺪه اند . دﺧﺘﺮي ﭼﻮن #اﻳﻨﺪﻳﺮا_ﮔﺎﻧﺪی ﺗﺮﺑﻴﺖ ﻛﺮده اﺳﺖ و در ﻧﻬﺎﻳﺖ، ﺑﺎ رأي ﻣﻴﻠﻴﻮنﻫﺎ ﻫﻨﺪي ﺳﺎلﻫﺎ ﻫﺪاﻳﺖ اﻳﻦ ﻛﺸﻮر ﭘﻴﭽﻴﺪه را ﺑﻪﻋﻬﺪه داﺷﺘﻪ اﺳﺖ. ﺑﺎ اﻳﻦ ﻫﻤﻪ «ﻧﻬﺮو» ﺑﻪ «ﻣﻨﺪه» ﭼﻨﻴﻦ ﻣﻲﮔﻮﻳﺪ:
«با ﻣﻼﻗﺎت ﺷﻤﺎ و ﮔﻔﺖوﮔﻮ درﺑﺎره اﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮعﻫﺎ ﻣﺨﺎﻟﻔﺘﻲ ﻧﺪارم اﻣﺎ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﮕﻮﻳﻢ ﻛﻪ ﻣﻦ ﻧﻪ ﻳﻚ ﻓﻴﻠﺴﻮف ﻫﺴﺘﻢ و ﻧﻪ درﺑﺎره ي ﻫﻴﭻ ﻳﻚ از ﻣﻮﺿﻮﻋﺎﺗﻲ ﻛﻪ ﻧﻮﺷﺘﻪاﻳﺪ ﻛﺎرﺷﻨﺎس ﻣﻄﻠﻌﻲ ﻣﻲﺑﺎﺷﻢ. ﺷﺎﻳﺪ ﺑﻌﻀﻲ ﻣﻮﺿﻮعﻫﺎ ﺧﺎرج از ﺣﺪّ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﻨﺪ. ﺑﻪ ﺑﻌﻀﻲ ﻣﻄﺎﻟﺐ دﻳﮕﺮ ﻓﻘﻂ ﻣﻲﺗﻮان ﺑﻪﺻﻮرﺗﻲ ﺧﻴﻠﻲ ﺳﻄﺤﻲ ﻳﻌﻨﻲ ﺗﺎ آنﺟﺎ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻛﻨﻮﻧﻲ ﻣﺎ در «ﻫﻨﺪ» ﻣﺮﺑﻮط اﺳﺖ، ﭘﺮداﺧﺖ. ﻣﻦ ﺑﺮاي ﺑﻴﻤﺎريﻫﺎي ﺟﻬﺎن، ﻫﻴﭻ درﻣﺎن ﻛﻠﻲ ﻧﺪارم و اﺻﻮﻻًَ ﺧﻮد را ﺑﺮاي ﭘﺮداﺧﺘﻦ ﺑﻪ اﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮع ﺻﺎﻟﺢ ﻧﻤﻲ دانم».
ﺗﻔﻜﺮ واﻗﻊﮔﺮاﻳﺎﻧﻪ ی «ﻧﻬﺮو» را ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﻛﻨﻴﺪ ﺑﺎ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻧﻪ داﻧﺶ، ﻧﻪ ﻧﮕﺮش و ﻧﻪ ﺗﺠﺮﺑﻪ ی «ﻧﻬﺮو» را دارﻧﺪ و ﻧﻪ ﺣﺘﻲ ﻣﻘﺒﻮﻟﻴﺖ ﺟﻬﺎﻧﻲ او را، اﻣﺎ ﺧﻮد را ﺻﺎﻟﺢ ﻣﻲداﻧﻨﺪ ﻛﻪ در ﺗﻤﺎم زﻣﻴﻨﻪﻫﺎ اﻇﻬﺎرﻧﻈﺮ ﻛﻨﻨﺪ و ﺑﺮاي ﻫﻤﻪ ي ﺟﻬﺎن ﻧﺴﺨﻪ ﺑﻨﻮﻳﺴﻨﺪ.
ﺷﺎﻳﺪ اﻳﻦ ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﺑﻪ زﻳﺒﺎﻳﻲ در اﻳﻦ ﺷﻌﺮ ﻣﻌﺮوف #ابن_یمین ﺑﻴﺎن ﺷﺪه ﺑﺎﺷﺪ:
آن ﻛﺲ ﻛﻪ ﻧﺪاﻧﺪ و ﻧﺪاﻧﺪ ﻛﻪ ﻧﺪاند
در ﺟﻬﻞ مُرﻛّﺐ اﺑﺪاﻟﺪّﻫﺮ ﺑﻤﺎﻧﺪ
آن ﻛﺲ ﻛﻪ ﻧﺪاﻧﺪ و ﺑِﺪاﻧﺪ ﻛﻪ ﻧﺪاﻧﺪ
ﻟﻨﮕﺎن ﺧَﺮَكِ ﺧﻮﻳﺶ ﺑﻪ مقصد ﺑﺮﺳﺎند
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
drsargolzaei.com
مدتی پیش ﻛﺘﺎبی خوانده ام ﺑﺎ ﻋﻨﻮان #ﮔﻔﺖ_و_ﺷﻨﻮد_ﺑﺎ_آﻗﺎی_ﻧﻬﺮو . اﻳﻦ ﻛﺘﺎب ﻣﺘﻦ ﭼﻬﺎر ﺟﻠﺴﻪ ﮔﻔﺖوﮔﻮي «دﻛﺘﺮ ﺗﻴﺒﻮر ﻣِﻨﺪِه»، اﻧﺪﻳﺸﻤﻨﺪ اروﭘﺎﻳﻲ ﺑﺎ #ﺟﻮاﻫﺮﻟﻌﻞ_ﻧﻬﺮو، ﺑﺰرگ ﻣﺮد اﻧﺪﻳﺸﻪ و ﻣﺒﺎرزه ﺳﺮزﻣﻴﻦ «هند» اﺳﺖ.
اﻳﻦ ﮔﻔﺖوﮔﻮﻫﺎ در ﺳﺎلﻫﺎي 1955 و 1956ﺻﻮرت ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ؛ زﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ #ﻧﻬﺮو ﻧﺰدﻳﻚ ﺑﻪ 10ﺳﺎل اﺳﺖ رﻫﺒﺮي ﻫﻨﺪ را در ﻛﻨﺎر #ﻣﻬﺎﺗﻤﺎ_ﮔﺎﻧﺪی در دﺳﺖ دارد. اﻳﻦ ﻛﺘﺎب در ﺳﺎل1337 ﺑﺎ ﺗﺮﺟﻤﻪ ی«ﻣﺤﻤﻮد ﺗﻔﻀﻠﻲ» در «اﻳﺮان» ﭼﺎپ ﺷﺪه اﺳﺖ.
زﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ «ﺗﻴﺒﻮر ﻣﻨﺪه» ﺑﺎ «ﺟﻮاﻫﺮ ﻟﻌﻞ ﻧﻬﺮو» ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ﻣﻲﻛﻨﺪ؛ «ﻧﻬﺮو» ﻳﻚ ﺷﺨﺼﻴﺖ ﺟﻬﺎﻧﻲ اﺳﺖ. او در ﻳﻚ ﺧﺎﻧﻮاده ي ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ در «ﻫﻨﺪ» ﻣﺘﻮﻟﺪ ﺷﺪه اﺳﺖ. در 15ﺳﺎﻟﮕﻲ ﺑﺮاي اداﻣﻪي ﺗﺤﺼﻴﻼت ﺑﻪ «اﻧﮕﻠﺴﺘﺎن» رﻓﺘﻪ اﺳﺖ. درﺣﻴﻦ ﺗﺤﺼﻴﻼت ﻋﺎﻟﻲ ﺑﺎ ﺷﺨﺼﻴﺖﻫﺎي ﻣﺎﻧﺪﮔﺎري ﭼﻮن «ﺟﻮرج #ﺑﺮﻧﺎردﺷﺎو» ، #ﺑﺮﺗﺮاﻧﺪ_راﺳﻞ و #ﻛﻴﻨﺰ آﺷﻨﺎ ﺷﺪه اﺳﺖ. ﺑﺎ اﻧﺪﻳﺸﻪﻫﺎي ﻫﻨﺪوﺋﻴﺰم، ﺗﺌﻮﺳﻮﻓﻲ، اﺳﻼم و ﻣﺎرﻛﺴﻴﺴﻢ آﺷﻨﺎﻳﻲ ﻛﺎﻣﻞ دارد. ﭼﻨﺪ دﻫﻪ در ﻛﻨﺎر «ﮔﺎﻧﺪي» ﻣﺒﺎرزات ﻣﺮدم «ﻫﻨﺪ» ﻋﻠﻴﻪ اﺳﺘﻌﻤﺎر ﺧﺎرﺟﻲ را رﻫﺒﺮي ﻛﺮده اﺳﺖ. در اﺻﻼﺣﺎت اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ و ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ در «ﻫﻨﺪ» ﻧﻘﺸﻲ ﺑﻲﺑﺪﻳﻞ داﺷﺘﻪ اﺳﺖ. ﺳﺎلﻫﺎ در زﻧﺪان ﺑﻮده اﺳﺖ. ﻛﺘﺎبﻫﺎي ﻋﻤﻴﻘﻲ ﻫﻢ ﭼﻮن #ﻧﮕﺎهی_ﺑﻪ_ﺗﺎرﻳﺦ_ﺟﻬﺎن و #ﻛﺸﻒ_ﻫﻨﺪ را ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻛﻪ ﺑﻪ زﺑﺎنﻫﺎي زﻳﺎدي ﺗﺮﺟﻤﻪ ﺷﺪه اند . دﺧﺘﺮي ﭼﻮن #اﻳﻨﺪﻳﺮا_ﮔﺎﻧﺪی ﺗﺮﺑﻴﺖ ﻛﺮده اﺳﺖ و در ﻧﻬﺎﻳﺖ، ﺑﺎ رأي ﻣﻴﻠﻴﻮنﻫﺎ ﻫﻨﺪي ﺳﺎلﻫﺎ ﻫﺪاﻳﺖ اﻳﻦ ﻛﺸﻮر ﭘﻴﭽﻴﺪه را ﺑﻪﻋﻬﺪه داﺷﺘﻪ اﺳﺖ. ﺑﺎ اﻳﻦ ﻫﻤﻪ «ﻧﻬﺮو» ﺑﻪ «ﻣﻨﺪه» ﭼﻨﻴﻦ ﻣﻲﮔﻮﻳﺪ:
«با ﻣﻼﻗﺎت ﺷﻤﺎ و ﮔﻔﺖوﮔﻮ درﺑﺎره اﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮعﻫﺎ ﻣﺨﺎﻟﻔﺘﻲ ﻧﺪارم اﻣﺎ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﮕﻮﻳﻢ ﻛﻪ ﻣﻦ ﻧﻪ ﻳﻚ ﻓﻴﻠﺴﻮف ﻫﺴﺘﻢ و ﻧﻪ درﺑﺎره ي ﻫﻴﭻ ﻳﻚ از ﻣﻮﺿﻮﻋﺎﺗﻲ ﻛﻪ ﻧﻮﺷﺘﻪاﻳﺪ ﻛﺎرﺷﻨﺎس ﻣﻄﻠﻌﻲ ﻣﻲﺑﺎﺷﻢ. ﺷﺎﻳﺪ ﺑﻌﻀﻲ ﻣﻮﺿﻮعﻫﺎ ﺧﺎرج از ﺣﺪّ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﻨﺪ. ﺑﻪ ﺑﻌﻀﻲ ﻣﻄﺎﻟﺐ دﻳﮕﺮ ﻓﻘﻂ ﻣﻲﺗﻮان ﺑﻪﺻﻮرﺗﻲ ﺧﻴﻠﻲ ﺳﻄﺤﻲ ﻳﻌﻨﻲ ﺗﺎ آنﺟﺎ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻛﻨﻮﻧﻲ ﻣﺎ در «ﻫﻨﺪ» ﻣﺮﺑﻮط اﺳﺖ، ﭘﺮداﺧﺖ. ﻣﻦ ﺑﺮاي ﺑﻴﻤﺎريﻫﺎي ﺟﻬﺎن، ﻫﻴﭻ درﻣﺎن ﻛﻠﻲ ﻧﺪارم و اﺻﻮﻻًَ ﺧﻮد را ﺑﺮاي ﭘﺮداﺧﺘﻦ ﺑﻪ اﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮع ﺻﺎﻟﺢ ﻧﻤﻲ دانم».
ﺗﻔﻜﺮ واﻗﻊﮔﺮاﻳﺎﻧﻪ ی «ﻧﻬﺮو» را ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﻛﻨﻴﺪ ﺑﺎ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻧﻪ داﻧﺶ، ﻧﻪ ﻧﮕﺮش و ﻧﻪ ﺗﺠﺮﺑﻪ ی «ﻧﻬﺮو» را دارﻧﺪ و ﻧﻪ ﺣﺘﻲ ﻣﻘﺒﻮﻟﻴﺖ ﺟﻬﺎﻧﻲ او را، اﻣﺎ ﺧﻮد را ﺻﺎﻟﺢ ﻣﻲداﻧﻨﺪ ﻛﻪ در ﺗﻤﺎم زﻣﻴﻨﻪﻫﺎ اﻇﻬﺎرﻧﻈﺮ ﻛﻨﻨﺪ و ﺑﺮاي ﻫﻤﻪ ي ﺟﻬﺎن ﻧﺴﺨﻪ ﺑﻨﻮﻳﺴﻨﺪ.
ﺷﺎﻳﺪ اﻳﻦ ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﺑﻪ زﻳﺒﺎﻳﻲ در اﻳﻦ ﺷﻌﺮ ﻣﻌﺮوف #ابن_یمین ﺑﻴﺎن ﺷﺪه ﺑﺎﺷﺪ:
آن ﻛﺲ ﻛﻪ ﻧﺪاﻧﺪ و ﻧﺪاﻧﺪ ﻛﻪ ﻧﺪاند
در ﺟﻬﻞ مُرﻛّﺐ اﺑﺪاﻟﺪّﻫﺮ ﺑﻤﺎﻧﺪ
آن ﻛﺲ ﻛﻪ ﻧﺪاﻧﺪ و ﺑِﺪاﻧﺪ ﻛﻪ ﻧﺪاﻧﺪ
ﻟﻨﮕﺎن ﺧَﺮَكِ ﺧﻮﻳﺶ ﺑﻪ مقصد ﺑﺮﺳﺎند
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
drsargolzaei.com