Forwarded from آرشیو عبدی مدیا
🔴 کشف فساد نجومی دیگر در درون قوه قضاییه / کشف ردپای باندی خاص در ادوار دادگستری کل خراسان رضوی!
🔸قسمت دوم
✍️ عبداله عبدی - عبدی مدیا
💢 از بخت بد باند مدیران کارچاق کن دادگستری خراسان بزرگ (سابق) یک سال بعد از صلح نامه صوری کذایی، پرونده شماره ۷۵/۱۶۵۴۳/د املاک صمد کمپانی و علی اصغر ایلخانی در شعبه ۱۷ دادگاه انقلاب تهران (ویژه اصل ۴۹) با پیگیری معاونت حقوقی ستاد اجرایی فرمان امام منتهی به حکم شماره ۵۹۹۲۰ در تاریخ ۴/۱۹ /۱۳۷۶ مبنی بر مصادره ۲۵ درصد از دویست هکتار سابق الذکر بابت خمس و وجوهات شرعیه می شود و نقشه باند کارچاق کن مدیران دادگستری استان یادشده به هم می خورد!
📌اما این پایان ماجرا نیست و تازه داستان عجیب دیگری آغاز میشود که حدود بیست سال زمان می برد!
📌رییسان کل ادوار دادگستری کل این استان (از یساقی رییس فعلی شعبه دیوان عالی کشور و شریعتی قاضی سابق شعبه ۲۸ دیوان عالی و بختیاری رییس فعلی کمیته امداد امام و اسماعیلی رییس دفتر فعلی رییس جمهور تا مظفری رییس کل فعلی دادگستری قم و صادقی عضو معاون شعب دیوان عالی کشور و البته مشاور معاون اول رییس قوه قضاییه) و معاونین قضایی و رییس حفاظت و اطلاعات دادگستری کل (تا سلمانی و حسینی) و رفاه دادگستری (تا حقی و مسرور) پی در پی عوض میشوند ولی همگی هریک به نحوی یک هدف مشترک را دنبال می کنند و آن هم تلاش شبانه روزی برای زنده کردن و تصاحب و ثبت مالکیت رسمی این ملک مرغوب به مدد پروندههای حقوقی مختلف و اعمال نفوذ در هیات های کارشناسی به نفع دادگستری و ضرر ستاد اجرایی فرمان امام در دادگاههای حقوقی و تجدیدنظر استان خراسان است وبس….
📌 در این بین اتفاق نسبتاً غیرمترقبه دیگری هم رخ می دهد که عبارت است از تقسیم استان خراسان بزرگ به سه استان خراسان شمالی، رضوی و جنوبی.
📌ولی آقای حاج علی اصغر صالحی (متصالح کذایی) با واگذاری حق الصلح خود به دادگستری کل استان خراسان رضوی ذیل صلح نامه کذایی، گاف بدی می دهد و سَرِ مدیران تازه منصوب دو استان دیگر را از این خوان نعمت بی کلاه می گذارد!
📌اما این تیرها که توسط اولیای ارشد دادگستری در تاریکی رها شدند بی ثمر است چون سر و کله معترض ثالث (شرکت آب و فاضلاب که ادعای تصرف حریم رودخانه توسط دادگستری را دارد!) هم پیدا میشود که با اعاده دادرسی وزیر وقت نیرو نسبت به دادنامههای شعب ۱۹ تجدید نظر و ۴۷ و ۴۸ عمومی حقوقی مشهد، شعبه ۱۴ دیوان عالی کشور با ریاست محمدرضا صابر و مستشاری خلف رضایی در رای تاریخی ۹۷۰۹۹۷۰۹۰۷۴۰۰۵۱۴ تاریخ ۲ / ۱۱ / ۹۷ خود به تندی اقدامات منفعت طلبانه مدیران دادگستری خراسان را شماتت میکند و اینگونه مخاطب قرار می دهد که:
📌«قطع نظر از اینکه مجموعه قضایی استان در طرح، تعقیب و به ثمر رساندن دعوا و اهداف مترتب بر آن که همانطور که همکاران قضایی استدلال کردهاند، زیبنده دستگاه قضایی نبوده و نیست و صرفنظر از اینکه مجموعه اقدامات انجام شده و رابطه حقوقی فی مابین خواهان نخستین آقای علی اصغر صالحی با اداره رفاه دادگستری به چه نحو بوده و یا واقعی بوده یا خیر؟ اساسا دعوای اولیه با موضوع اثبات مالکیت و الزام به تعیین پلاک ثبتی فرعی با کیفیت مطروحه قابلیت استماع نداشته»!
📌و احکام دادگاه تجدیدنظر استان خراسان رضوی و شعب ۴۷ و ۴۸ حقوقی مشهد را نقض می کند و در قسمت پهنای بستر و حریم رودخانه (که توسط مدیران دادگستری خراسان تصاحب شده!) ، حق را به وزارت نیرو می دهد .
📌جالب تر اینکه شعبه ۳۲ دیوان عالی کشور هم به ریاست رضا فرج اللهی و مستشاری فریبرز لشگری هم در رای شماره ۹۹۰۹۹۷۰۹۱۰۵۰۰۵۶۶ تاریخ ۷ / ۸ / ۹۹ با نقض الباقی رای شعبه ۱۹ دادگاه تجدیدنظر استان خراسان رضوی حکم به ابطال اسناد پلاکهای ثبتی اراضی مندرج در صلح نامه کذایی و مورد ادعای مدیران دادگستری خراسان می دهد.
🔸اما این پایان تلاشهای عجیب و غریب باند کارچاق کن دادگستری خراسان رضوی نیست و داستان همچنان ادامه دارد ...
🔅 پی نوشت: در مورد این فساد نجومی سازمانی، هریک از اشخاص حقیقی یا حقوقی که نامشان در این گزارش برده شده است اگر توضیحاتی برای عبدی مدیا بفرستند به منظور رعایت اخلاق حرفهای منتشر خواهم کرد و چنانچه در رسانه رسمی و معتبر داخل یا خارج کشور هم منتشر کنند و لینک آن را برایم بفرستند و صحت آن احراز شود، باز نشر میکنم.
🔸این موضوع برای همه یادداشتها و اخبار عبدی مدیا نیز ساری و جاری است.
#عبدی_مدیا
🆔 @AbdiMedia
🔸قسمت دوم
✍️ عبداله عبدی - عبدی مدیا
💢 از بخت بد باند مدیران کارچاق کن دادگستری خراسان بزرگ (سابق) یک سال بعد از صلح نامه صوری کذایی، پرونده شماره ۷۵/۱۶۵۴۳/د املاک صمد کمپانی و علی اصغر ایلخانی در شعبه ۱۷ دادگاه انقلاب تهران (ویژه اصل ۴۹) با پیگیری معاونت حقوقی ستاد اجرایی فرمان امام منتهی به حکم شماره ۵۹۹۲۰ در تاریخ ۴/۱۹ /۱۳۷۶ مبنی بر مصادره ۲۵ درصد از دویست هکتار سابق الذکر بابت خمس و وجوهات شرعیه می شود و نقشه باند کارچاق کن مدیران دادگستری استان یادشده به هم می خورد!
📌اما این پایان ماجرا نیست و تازه داستان عجیب دیگری آغاز میشود که حدود بیست سال زمان می برد!
📌رییسان کل ادوار دادگستری کل این استان (از یساقی رییس فعلی شعبه دیوان عالی کشور و شریعتی قاضی سابق شعبه ۲۸ دیوان عالی و بختیاری رییس فعلی کمیته امداد امام و اسماعیلی رییس دفتر فعلی رییس جمهور تا مظفری رییس کل فعلی دادگستری قم و صادقی عضو معاون شعب دیوان عالی کشور و البته مشاور معاون اول رییس قوه قضاییه) و معاونین قضایی و رییس حفاظت و اطلاعات دادگستری کل (تا سلمانی و حسینی) و رفاه دادگستری (تا حقی و مسرور) پی در پی عوض میشوند ولی همگی هریک به نحوی یک هدف مشترک را دنبال می کنند و آن هم تلاش شبانه روزی برای زنده کردن و تصاحب و ثبت مالکیت رسمی این ملک مرغوب به مدد پروندههای حقوقی مختلف و اعمال نفوذ در هیات های کارشناسی به نفع دادگستری و ضرر ستاد اجرایی فرمان امام در دادگاههای حقوقی و تجدیدنظر استان خراسان است وبس….
📌 در این بین اتفاق نسبتاً غیرمترقبه دیگری هم رخ می دهد که عبارت است از تقسیم استان خراسان بزرگ به سه استان خراسان شمالی، رضوی و جنوبی.
📌ولی آقای حاج علی اصغر صالحی (متصالح کذایی) با واگذاری حق الصلح خود به دادگستری کل استان خراسان رضوی ذیل صلح نامه کذایی، گاف بدی می دهد و سَرِ مدیران تازه منصوب دو استان دیگر را از این خوان نعمت بی کلاه می گذارد!
📌اما این تیرها که توسط اولیای ارشد دادگستری در تاریکی رها شدند بی ثمر است چون سر و کله معترض ثالث (شرکت آب و فاضلاب که ادعای تصرف حریم رودخانه توسط دادگستری را دارد!) هم پیدا میشود که با اعاده دادرسی وزیر وقت نیرو نسبت به دادنامههای شعب ۱۹ تجدید نظر و ۴۷ و ۴۸ عمومی حقوقی مشهد، شعبه ۱۴ دیوان عالی کشور با ریاست محمدرضا صابر و مستشاری خلف رضایی در رای تاریخی ۹۷۰۹۹۷۰۹۰۷۴۰۰۵۱۴ تاریخ ۲ / ۱۱ / ۹۷ خود به تندی اقدامات منفعت طلبانه مدیران دادگستری خراسان را شماتت میکند و اینگونه مخاطب قرار می دهد که:
📌«قطع نظر از اینکه مجموعه قضایی استان در طرح، تعقیب و به ثمر رساندن دعوا و اهداف مترتب بر آن که همانطور که همکاران قضایی استدلال کردهاند، زیبنده دستگاه قضایی نبوده و نیست و صرفنظر از اینکه مجموعه اقدامات انجام شده و رابطه حقوقی فی مابین خواهان نخستین آقای علی اصغر صالحی با اداره رفاه دادگستری به چه نحو بوده و یا واقعی بوده یا خیر؟ اساسا دعوای اولیه با موضوع اثبات مالکیت و الزام به تعیین پلاک ثبتی فرعی با کیفیت مطروحه قابلیت استماع نداشته»!
📌و احکام دادگاه تجدیدنظر استان خراسان رضوی و شعب ۴۷ و ۴۸ حقوقی مشهد را نقض می کند و در قسمت پهنای بستر و حریم رودخانه (که توسط مدیران دادگستری خراسان تصاحب شده!) ، حق را به وزارت نیرو می دهد .
📌جالب تر اینکه شعبه ۳۲ دیوان عالی کشور هم به ریاست رضا فرج اللهی و مستشاری فریبرز لشگری هم در رای شماره ۹۹۰۹۹۷۰۹۱۰۵۰۰۵۶۶ تاریخ ۷ / ۸ / ۹۹ با نقض الباقی رای شعبه ۱۹ دادگاه تجدیدنظر استان خراسان رضوی حکم به ابطال اسناد پلاکهای ثبتی اراضی مندرج در صلح نامه کذایی و مورد ادعای مدیران دادگستری خراسان می دهد.
🔸اما این پایان تلاشهای عجیب و غریب باند کارچاق کن دادگستری خراسان رضوی نیست و داستان همچنان ادامه دارد ...
🔅 پی نوشت: در مورد این فساد نجومی سازمانی، هریک از اشخاص حقیقی یا حقوقی که نامشان در این گزارش برده شده است اگر توضیحاتی برای عبدی مدیا بفرستند به منظور رعایت اخلاق حرفهای منتشر خواهم کرد و چنانچه در رسانه رسمی و معتبر داخل یا خارج کشور هم منتشر کنند و لینک آن را برایم بفرستند و صحت آن احراز شود، باز نشر میکنم.
🔸این موضوع برای همه یادداشتها و اخبار عبدی مدیا نیز ساری و جاری است.
#عبدی_مدیا
🆔 @AbdiMedia
#انسانیت_پیامبر
از #چشمه_سار_حکمت_سروش
یکی از برکات زمینی سازی انبیا و اولیای الهی ایجاد الگو و اسوه حسنه برای مردم زمان خودش است. الگو باید از جنس بشر زمان خودش باشد و انسان باشد.
انسانیت نه به معنای یک وجود متعالی و قدسی و ایده آل بلکه به معنای یک واقعیت عینی از انسان که فجور و تقوی و هوا و هوس و عقل و وجدان با همدیگر دارد.
پیامبر یک انسان بود و مانند همه انسان ها اسیر عرف های حاکم بر زمان خودش بود. احساس داشت و میل های انسانی در وجودش فعال بود. به جنس مخالف تمایل داشت. مفتون زنان می شد. دنبال قدرت بود . دنبال پیروزی بود. گاهی دم از انتقام می زد و گاهی با دشمن حتی دشمن شکست خورده درشتی و سخت گیری می کرد .دنبال خواسته های دنیایی هم بود . مانند همه ی انسان ها و انبیای دیگر گناه می کردند و استغفار می کرد و خشوع داشت .
علم و تربیت و رفتار و کردار و اخلاقش در چارچوب همان جامعه عربی ۱۴۰۰ سال پیش شکل گرفته بود.تافته جدا بافته از مردم زمان خودش نبودند.
قرآن مجید صادقانه همه مکنونات درونی پیامبر را به چالش کشیده و گاهی خدایش او را شماتت می کند و سرزنش می کند و گاهی او را نوید و امید می بخشد و کاملا معلوم است که محور دین پیامبر نیست.اصول و اهداف و معنویات و قوانین اخلاقی و الهی است.
یکی از این موارد نزول سوره عبس است . عبس و تولی ان جاء ه الاعمی ما یدریک لعله یزکی او یذکر فتنفعه الذکری
قرطبى گفته است: اهل تفسیر بر این اجماع دارند که گروهى از بزرگان قریش در نزد پیغمبر- صلّى الله علیه وآله وسلّم- بودند که امید اسلام آوردن ایشان مىرفت، پس عبد اللَّه بن امّ مکتوم مردی کور و فقیر بر پیامبر وارد شد.پیامبر آمدن او را از آن روى ناخوش داشت که مبادا کلام او را قطع کند و نتواند بزرگان قریش و اشراف را جذب اسلام نماید و از او رویگردان شد و این آیه نازل شد.
این آیه در پاسخ یک کنش و رفتار بسیار ریز و ناچیز بود که عرف آن زمان اصلا بدان توجه نداشت و کاملا طبیعی بود که پیامبر به عنوان یک انسان معمولی در حین مذاکره با سران و بزرگان و اشراف قریش به آن مرد کور بی توجهی نشان بدهد ولی همین کار کوچک نزد خداوند بسیار بزرگ بود و یک سوره قرآن در شان عبدالله بن ام مکتوم نازل کردند. نه اینکه اشراف و پولدارها را طرد کند بلکه همه انسان ها نزد خداوند مساوی هستند.
برخی مفسرین شیعه مانند علی بن ابراهیم روایتی از امام صادق ع آوردند که سوره عبس،در شان عثمان نازل شد و عثمان بود که روی ترش کرد و البته این قبیل روایات ممکن است ساخته ی غلات از شیعه باشد. چون خلاف لفظ و ظاهر قرآن است مرجع ضمیر و مایدریک پیامبر است و کاملا روشن است که مخاطب خود پیامبر است.
نزول این آیه نه تنها کسر شاءن پیامبر نبوده بلکه نشانگر صداقت این مرد است. او در قرآن مجید خودش را البته از طریق خدایش، به چالش می کشد و رفتارهای نهانی و مکنونات درونی و خلقیات نامحسوس پیامبر را زیر سوال می برد.
پیامبر اگر یک سیاستمدار بود هرگز این آیه را نازل نمی کرد.
دیگر اینکه پیامبر یک انسان بود و حسب طبیعت انسانی اشراف و توانگران برایش مهم تر بود ولی خدای متعال رحیم و کریم است و آن مرد کور و فقیر هم برایش،اهمیت دارد . هدایت و تزکیه آن مرد کور هم برای خدای متعال اهمیت دارد.
اگر ما پیامبر را به عنوان یک انسان در چارچوب واقعیت های زندگی و عرف جامعه شناختی یک جامعه بدوی عربی بی فرهنگ و عقب افتاده و عاری از تمدن تفسیر نماییم و با معاهدات و عرف ها و قوانین مدرن حقوق بشری در جهان مدرن کنونی مقایسه ننماییم شناخت درست تری از او حاصل می کنیم و گزندی به دیانت و اعتقادات ما نمی رسد.
https://t.me/drpoonak
از #چشمه_سار_حکمت_سروش
یکی از برکات زمینی سازی انبیا و اولیای الهی ایجاد الگو و اسوه حسنه برای مردم زمان خودش است. الگو باید از جنس بشر زمان خودش باشد و انسان باشد.
انسانیت نه به معنای یک وجود متعالی و قدسی و ایده آل بلکه به معنای یک واقعیت عینی از انسان که فجور و تقوی و هوا و هوس و عقل و وجدان با همدیگر دارد.
پیامبر یک انسان بود و مانند همه انسان ها اسیر عرف های حاکم بر زمان خودش بود. احساس داشت و میل های انسانی در وجودش فعال بود. به جنس مخالف تمایل داشت. مفتون زنان می شد. دنبال قدرت بود . دنبال پیروزی بود. گاهی دم از انتقام می زد و گاهی با دشمن حتی دشمن شکست خورده درشتی و سخت گیری می کرد .دنبال خواسته های دنیایی هم بود . مانند همه ی انسان ها و انبیای دیگر گناه می کردند و استغفار می کرد و خشوع داشت .
علم و تربیت و رفتار و کردار و اخلاقش در چارچوب همان جامعه عربی ۱۴۰۰ سال پیش شکل گرفته بود.تافته جدا بافته از مردم زمان خودش نبودند.
قرآن مجید صادقانه همه مکنونات درونی پیامبر را به چالش کشیده و گاهی خدایش او را شماتت می کند و سرزنش می کند و گاهی او را نوید و امید می بخشد و کاملا معلوم است که محور دین پیامبر نیست.اصول و اهداف و معنویات و قوانین اخلاقی و الهی است.
یکی از این موارد نزول سوره عبس است . عبس و تولی ان جاء ه الاعمی ما یدریک لعله یزکی او یذکر فتنفعه الذکری
قرطبى گفته است: اهل تفسیر بر این اجماع دارند که گروهى از بزرگان قریش در نزد پیغمبر- صلّى الله علیه وآله وسلّم- بودند که امید اسلام آوردن ایشان مىرفت، پس عبد اللَّه بن امّ مکتوم مردی کور و فقیر بر پیامبر وارد شد.پیامبر آمدن او را از آن روى ناخوش داشت که مبادا کلام او را قطع کند و نتواند بزرگان قریش و اشراف را جذب اسلام نماید و از او رویگردان شد و این آیه نازل شد.
این آیه در پاسخ یک کنش و رفتار بسیار ریز و ناچیز بود که عرف آن زمان اصلا بدان توجه نداشت و کاملا طبیعی بود که پیامبر به عنوان یک انسان معمولی در حین مذاکره با سران و بزرگان و اشراف قریش به آن مرد کور بی توجهی نشان بدهد ولی همین کار کوچک نزد خداوند بسیار بزرگ بود و یک سوره قرآن در شان عبدالله بن ام مکتوم نازل کردند. نه اینکه اشراف و پولدارها را طرد کند بلکه همه انسان ها نزد خداوند مساوی هستند.
برخی مفسرین شیعه مانند علی بن ابراهیم روایتی از امام صادق ع آوردند که سوره عبس،در شان عثمان نازل شد و عثمان بود که روی ترش کرد و البته این قبیل روایات ممکن است ساخته ی غلات از شیعه باشد. چون خلاف لفظ و ظاهر قرآن است مرجع ضمیر و مایدریک پیامبر است و کاملا روشن است که مخاطب خود پیامبر است.
نزول این آیه نه تنها کسر شاءن پیامبر نبوده بلکه نشانگر صداقت این مرد است. او در قرآن مجید خودش را البته از طریق خدایش، به چالش می کشد و رفتارهای نهانی و مکنونات درونی و خلقیات نامحسوس پیامبر را زیر سوال می برد.
پیامبر اگر یک سیاستمدار بود هرگز این آیه را نازل نمی کرد.
دیگر اینکه پیامبر یک انسان بود و حسب طبیعت انسانی اشراف و توانگران برایش مهم تر بود ولی خدای متعال رحیم و کریم است و آن مرد کور و فقیر هم برایش،اهمیت دارد . هدایت و تزکیه آن مرد کور هم برای خدای متعال اهمیت دارد.
اگر ما پیامبر را به عنوان یک انسان در چارچوب واقعیت های زندگی و عرف جامعه شناختی یک جامعه بدوی عربی بی فرهنگ و عقب افتاده و عاری از تمدن تفسیر نماییم و با معاهدات و عرف ها و قوانین مدرن حقوق بشری در جهان مدرن کنونی مقایسه ننماییم شناخت درست تری از او حاصل می کنیم و گزندی به دیانت و اعتقادات ما نمی رسد.
https://t.me/drpoonak
Telegram
روز نوشت های محمدطاهر کنعانی(دکتری حقوق دانشگاه تهران)
@Doctor.law.
نگاه انتقادی به #مصدق
#مصدق_السلطنه از شاهزادگان قاجار و دست پرورده فرهنگ قاجاری و در واقع دشمن مشروطیت و قانون اساسی و به دنبال احیای سلطنت #قاجاریه بودند.
در این نوشتار کاستی ها و اقدامات نادرست مصدق و اطرافیانش تحت عنوان جبهه ملی ذکر می شود:
۱.قانون گریزی : مصدق قوانین مجلس را به هیچ می انگاشت و می گفت مجلس مردم هستند . من مجلس هستم . در حالیکه مجلس یکی از لوازم دموکراسی ساختار گرایی و وفاداری به ساختار سیاسی است.
شاه طبق قانون اساسی مشروطیت او را عزل کرد ولی او حاضر به تمکین به قانون نشد و بدین وسیله ماجرای برکناری ایشان کودتای ۲۸ مرداد نام گرفت.
مصدق همچنین مجلس و دیوان عالی کشور و مجلس سنا را منحل اعلام کرد.
۲.کارشناس گریزی: در حین ملی شدن صنعت نفت کارشناسان اقتصادی اقدام ملی شدن صنعت نفت را زیانبار دانسته ولی مصدق هیچ توجهی به زیان های ناشی از ملی شدن و تحریم نفت و فلج شدن اقتصاد کشور ننمود و بازخوردهای پوپولیستی برایش مهم تر بود.
نتیجه آن شد که نفت ایران را تحریم کردند و دولت مجبور شد که بودجه بدون نفت تصویب کند و همین باعث ایجاد بحران اقتصادی و سقوط دولت شد.
۳. افکار عمومی: دولت مصدق بعد از تحریم های اقتصادی پشتوانه مردمی خود را از دست داده و از ۲۰ میلیون جمعیت ایران فقط ۲۰۰ هزار نفر در رفراندوم شرکت کردند و مردم بخاطر اوضاع وخیم اقتصادی از دولت مصدق سرخورده شدند . آن هم رفراندوم برای تدوام حکومت خود بر خلاف قانون اساسی.
۴. نفوذ حزب توده : در زمان مصدق ارتش و صنعت نفت و شریان های اصلی اقتصاد کشور بدست حزب توده افتاد ، به گونه ای که در ارتش بسیاری از افسران توده ای شدند و شمار اعضای حزب توده به ۳۰۰ هزار نفر رسید و خطر یک انقلاب کمونیستی با حمایت مستقیم شوروی قریب الوقوع بود.
۵.خروجی دولت مصدق: عملکرد هر دولتی بر اساس خروجی آن است . مرحوم مصدق دشمنی و کینه بی حدی نسبت به پهلوی داشت. چون خودش از خاندان قاجار و بزرگ ترین ملاک و زمیندار ایران بود و ب همین خاطر مرتب مردم را علیه حاکمیت می شوراند.
مصدق با برنامه های سیاسی و اقتصادی ایران را به مرز سقوط می کشاند.
دشمنی بی حد و حصر با خارجیان موجب شد که انگلیس و آمریکا کمبود نفت شان را از کویت و عراق تامین و یک قطره نفت از ایران نخریدند و انبارهای شرکت نفت پر از نفت بی مشتری شد او بودجه کشور را با پسته و فندق و کالای غیر نفتی تنظیم کرد ، ولی مگر می شد با پسته و فندق کشور را اداره کرد.
مصدق برای جبران کسری بودجه اش ناچار ب چاپ اسکنانس بی پشتوانه شد و تورم افسار گسیخته ...
مثل همین همین کاری که بعضا در جمهوری اسلامی شاهدش هستیم.
هر که گریزد ز خراجات شاه
بارکش غول بیابان شود
بزرگ ترین دستاورد مصدق ملی شدن صنعت نفت ببین چه بلایی سر صنعت نفت آورده که ایران عقب مانده ترین کشور نفتی منطقه شد.
ملی شدن صنعت نفت یعنی دولتی شدن و انحصار بی رقیب دولت و ممنوعیت سرمایه گذاری بخش خصوصی و خارجی . دولت هیچ گاه در اقتصاد مدیر خوبی نبوده است.
انحصار دولتی در هر صنعتی و هر کاری محکوم به شکست است.
در نتیجه حاکمیت مدیریت دولتی ، صنعت نفت ایران از کشورهای همسایه عقب ماند و الان کشورهای همسایه دارند نفت ما را از میدان های مشترک غارت می کنند حتی هندوستان که نفت ندارد از ایران جلو زده و نفت کل ایران را یک ایالت گجرات هند می تواند بخرد .
شاید بگویند که این عقب ماندگی در صنعت نفت نتیجه سیاست های جمهوری اسلامی است ولی من می گویم مصدق و جمهوری اسلامی در سوسیالیسم و پوپولیسم اشتراک دارند.
هر دو مخالف سرمایه گذاری خارجی هستند. هردو دنبال قطع دست اجانب از ثروت های ملی بودند که البته هدف مقدسی است ولی نتیجه اش همین است که صنعت نفت ایران بسیار ناتوان می شود و قدرت رقابت با کویت و قطر و عراق و امارات متحده عربی را هم از دست می دهند.
اگر مصدق و فاطمی گنده گویی نمی کرد و با شاه و امریکا و انگلیس وارد مذاکره می شدند و ضمن پشتوانه ملی با آنها تفاهم می کردند و توازنی بین استقلال و منافع ملی ایجاد می کردند ، برای منافع ملی بهتر بود.
الان هم جمهوری اسلامی همان راه مصدق را رفته و دنبال استقلال ملی و غرب ستیزی و تکیه بر توانمندی های داخلی است ولی در عمل با انزوای بین المللی و تحریم ها و فلج شدن اقتصاد و تورم و چاپ پول بی پشتوانه، خودش را در مقابل مشکلات زیادی قرار می دهد که چوبش را مردم میخورند.
عرصه سیاست جای منافع ملی است نه جای شعارهای فریبنده ، نه جای حق و باطل
اگر منافع ملی در گرو سازش با طرف خارجی و تفاهم با دولت ها و شرکت های چندملیتی باشد باید با حزم و احتیاط سازشکاری نشان داد و بموقع خود هم سازش ناپذیر بود.
نظام بین المللی نظام عادلانه نیست که توقع عدالت از سرمایه داران جهانی داشته باشیم .نظام تجارت و سود و زیان است و باید با دیدگاه تجاری عمل نمود
https://t.me/drpoonak
#مصدق_السلطنه از شاهزادگان قاجار و دست پرورده فرهنگ قاجاری و در واقع دشمن مشروطیت و قانون اساسی و به دنبال احیای سلطنت #قاجاریه بودند.
در این نوشتار کاستی ها و اقدامات نادرست مصدق و اطرافیانش تحت عنوان جبهه ملی ذکر می شود:
۱.قانون گریزی : مصدق قوانین مجلس را به هیچ می انگاشت و می گفت مجلس مردم هستند . من مجلس هستم . در حالیکه مجلس یکی از لوازم دموکراسی ساختار گرایی و وفاداری به ساختار سیاسی است.
شاه طبق قانون اساسی مشروطیت او را عزل کرد ولی او حاضر به تمکین به قانون نشد و بدین وسیله ماجرای برکناری ایشان کودتای ۲۸ مرداد نام گرفت.
مصدق همچنین مجلس و دیوان عالی کشور و مجلس سنا را منحل اعلام کرد.
۲.کارشناس گریزی: در حین ملی شدن صنعت نفت کارشناسان اقتصادی اقدام ملی شدن صنعت نفت را زیانبار دانسته ولی مصدق هیچ توجهی به زیان های ناشی از ملی شدن و تحریم نفت و فلج شدن اقتصاد کشور ننمود و بازخوردهای پوپولیستی برایش مهم تر بود.
نتیجه آن شد که نفت ایران را تحریم کردند و دولت مجبور شد که بودجه بدون نفت تصویب کند و همین باعث ایجاد بحران اقتصادی و سقوط دولت شد.
۳. افکار عمومی: دولت مصدق بعد از تحریم های اقتصادی پشتوانه مردمی خود را از دست داده و از ۲۰ میلیون جمعیت ایران فقط ۲۰۰ هزار نفر در رفراندوم شرکت کردند و مردم بخاطر اوضاع وخیم اقتصادی از دولت مصدق سرخورده شدند . آن هم رفراندوم برای تدوام حکومت خود بر خلاف قانون اساسی.
۴. نفوذ حزب توده : در زمان مصدق ارتش و صنعت نفت و شریان های اصلی اقتصاد کشور بدست حزب توده افتاد ، به گونه ای که در ارتش بسیاری از افسران توده ای شدند و شمار اعضای حزب توده به ۳۰۰ هزار نفر رسید و خطر یک انقلاب کمونیستی با حمایت مستقیم شوروی قریب الوقوع بود.
۵.خروجی دولت مصدق: عملکرد هر دولتی بر اساس خروجی آن است . مرحوم مصدق دشمنی و کینه بی حدی نسبت به پهلوی داشت. چون خودش از خاندان قاجار و بزرگ ترین ملاک و زمیندار ایران بود و ب همین خاطر مرتب مردم را علیه حاکمیت می شوراند.
مصدق با برنامه های سیاسی و اقتصادی ایران را به مرز سقوط می کشاند.
دشمنی بی حد و حصر با خارجیان موجب شد که انگلیس و آمریکا کمبود نفت شان را از کویت و عراق تامین و یک قطره نفت از ایران نخریدند و انبارهای شرکت نفت پر از نفت بی مشتری شد او بودجه کشور را با پسته و فندق و کالای غیر نفتی تنظیم کرد ، ولی مگر می شد با پسته و فندق کشور را اداره کرد.
مصدق برای جبران کسری بودجه اش ناچار ب چاپ اسکنانس بی پشتوانه شد و تورم افسار گسیخته ...
مثل همین همین کاری که بعضا در جمهوری اسلامی شاهدش هستیم.
هر که گریزد ز خراجات شاه
بارکش غول بیابان شود
بزرگ ترین دستاورد مصدق ملی شدن صنعت نفت ببین چه بلایی سر صنعت نفت آورده که ایران عقب مانده ترین کشور نفتی منطقه شد.
ملی شدن صنعت نفت یعنی دولتی شدن و انحصار بی رقیب دولت و ممنوعیت سرمایه گذاری بخش خصوصی و خارجی . دولت هیچ گاه در اقتصاد مدیر خوبی نبوده است.
انحصار دولتی در هر صنعتی و هر کاری محکوم به شکست است.
در نتیجه حاکمیت مدیریت دولتی ، صنعت نفت ایران از کشورهای همسایه عقب ماند و الان کشورهای همسایه دارند نفت ما را از میدان های مشترک غارت می کنند حتی هندوستان که نفت ندارد از ایران جلو زده و نفت کل ایران را یک ایالت گجرات هند می تواند بخرد .
شاید بگویند که این عقب ماندگی در صنعت نفت نتیجه سیاست های جمهوری اسلامی است ولی من می گویم مصدق و جمهوری اسلامی در سوسیالیسم و پوپولیسم اشتراک دارند.
هر دو مخالف سرمایه گذاری خارجی هستند. هردو دنبال قطع دست اجانب از ثروت های ملی بودند که البته هدف مقدسی است ولی نتیجه اش همین است که صنعت نفت ایران بسیار ناتوان می شود و قدرت رقابت با کویت و قطر و عراق و امارات متحده عربی را هم از دست می دهند.
اگر مصدق و فاطمی گنده گویی نمی کرد و با شاه و امریکا و انگلیس وارد مذاکره می شدند و ضمن پشتوانه ملی با آنها تفاهم می کردند و توازنی بین استقلال و منافع ملی ایجاد می کردند ، برای منافع ملی بهتر بود.
الان هم جمهوری اسلامی همان راه مصدق را رفته و دنبال استقلال ملی و غرب ستیزی و تکیه بر توانمندی های داخلی است ولی در عمل با انزوای بین المللی و تحریم ها و فلج شدن اقتصاد و تورم و چاپ پول بی پشتوانه، خودش را در مقابل مشکلات زیادی قرار می دهد که چوبش را مردم میخورند.
عرصه سیاست جای منافع ملی است نه جای شعارهای فریبنده ، نه جای حق و باطل
اگر منافع ملی در گرو سازش با طرف خارجی و تفاهم با دولت ها و شرکت های چندملیتی باشد باید با حزم و احتیاط سازشکاری نشان داد و بموقع خود هم سازش ناپذیر بود.
نظام بین المللی نظام عادلانه نیست که توقع عدالت از سرمایه داران جهانی داشته باشیم .نظام تجارت و سود و زیان است و باید با دیدگاه تجاری عمل نمود
https://t.me/drpoonak
Telegram
روز نوشت های محمدطاهر کنعانی(دکتری حقوق دانشگاه تهران)
@Doctor.law.
یكم شهريور سالروز ولادت شیخ الرئیس ابوعلی سینا و روز پزشک رو به
پزشک بدون سهمیه ای
پزشک بدون رانت
شاگرد اول های دبیرستانی که معدلشون از ۱۹ پایین نیومد
بچه هایی که بخاطر استرس امتحانا IBS گرفتن، چاق شدن، بدقواره شدن، قید تفریح رو زدن و
بچه های پایین شهر که خواستن با پزشکی دست پدرمادرشون رو بگیرن،
مباااارک 👑🌹🧡
از طبیبان غیرفرزانه(سهمیه ای) هم میخوایم که از خدا بترسن
پزشک بدون سهمیه ای
پزشک بدون رانت
شاگرد اول های دبیرستانی که معدلشون از ۱۹ پایین نیومد
بچه هایی که بخاطر استرس امتحانا IBS گرفتن، چاق شدن، بدقواره شدن، قید تفریح رو زدن و
بچه های پایین شهر که خواستن با پزشکی دست پدرمادرشون رو بگیرن،
مباااارک 👑🌹🧡
از طبیبان غیرفرزانه(سهمیه ای) هم میخوایم که از خدا بترسن
غزل مثنوی از بیداد - جلسه شعر خوانی ۱۳۹۱
https://www.aparat.com/v/G4iaU
https://www.aparat.com/v/G4iaU
آپارات - سرویس اشتراک ویدیو
غزل مثنوی از بیداد - جلسه شعر خوانی ۱۳۹۱
#ترس_پوچی
انسان بی دین خدا را در درون خود کشته است و زندگی بعد از مرگ را هم فنا کرده و هیچ امیدی به نیروی فرامادی ندارد . دیگر خوب و بد برای او معنی ندارد و کار خیر و شر برایش یکسان است. همه چیز در نظرش مباح است و امر اخلاقی و غیر اخلاقی نیز پوچ است.
پوچی neihilism از پوچی زندگی به درون او رخنه کرده و خودش را هم هیچ و پوچ نی داند.چیزی که در تمدن صنعتی انسان ها را بسوی احساس ناکامی و افکار بیگانه و بیزاری از خود و ناامیدی و ترس از سالخوردگی و فقر و ترس از مردن و حتی افکار خودکشی می کشاند. برخی بیماران بخود گرسنگی می دهند و برخی تا سرحد مرگ کار می کنند و برخی هم خودکشی . حرص سیری ناپذیر جمع کردن پول هم راهی برای رهایی از ترس فقر و سالخوردگی و زندگی آخر عمر است.
تصور پایان زندگی و چروک شدن پوست و بیماری و ناتوانی جسمی و زشت شدن چهره و کم سو شدن چشم و پرانتزی شدن پاها و فرسودگی استخوان ها و فرسودگی مغز و آلزایمر و خالی شدن حساب بانکی و...
در جهان مدرن انسان هایی وجود دارند که در اوج قله ی موفقیت حرفه ای و توانمندی و شکوفایی و موقعیت خانوادگی و پولی و همه چیز هستند ولی وقتی از اوج این قله، پایین را نگاه می کنند ؛سراشیبی از دست دادن تمام این چیز ها وحشت می کنند و بیماری های روانی و افسردگی گریبانگیرشان می شود.
یسیاری از بیماری های روانی دستاورد تمدن جدید است و این همه بیماری های روانی در جامعه سنتی شاید کمتر بوده است و البته بشریت از این بیماری ها به دیوانگی یعنی دیو زدگی و جنون یعنی جن زدگی تعبیر کرده است.
دانایان تمدن نوین به عنوان فیلسوف اجتماعی چه می گویند؟ چگونه انسان ها باید با آینده ی تاریک تباهی و پیری و فقر و عزلت کنار بیایند؟ با مرگ چگونه روبرو شوند؟ برخی پیشنهاد #مرگ_با_وقار می دهند و می گویند انسان با روش آرامش بخشی خودش را بکشد . بی تردید دیگر خودکشی برای یک انسان بی خدا گناه محسوب نمی شود.
برگردیم به پیش فرض نخست .آیا اعتقاد به خدا و معاد و زندگی ابدی مانع از این بیماری ها می شود؟ آیا یک مومن دچار بیماری افسردگی و مانیک و اسکیزوفرنی نمی شود؟
در پاسخ می گویم شناخت علت این بیماری ها حتی در حیطه ی علم پزشکی هم ناشناخته است و نمی توان گفت با ایمان و عمل صالح دیگر هیچ بیماری روانی وجود ندارد .
اما با قاطعیت می توان گفت ایمان بخدا و معاد و دعا و کمک های مستدام الهی نومیدی را در درون انسان می کشد و قلب ها آرام می گیرد و روح انسان سرشار از امید و زندگی و اشتیاق می شود.
دیگری مبارزه با افکار بیگانه است. افکاری که از،بیرون به ذهن انسان هجوم می آورند و انسان را آشفته می کنند. یک مومن همیشه سعی می کند اوهام و خیالات و افکار پریشان را با یاد خدا دور سازد . حکیم مولوی می گوید اینها لشکریان حریم جلال و جمال اند که به انسان دورباش می دهند.
دورباش غریتت اندرخیال
گرد بر گرد سرا پرده جمال
انسانی که با سراپرده ی جمال و جلال الهی بیگانه باشد این افکار بیگانه گرادگرد حرم هستند و انسان نامحرم را از سراپرده دور می کنند ولی انسانی که محرم بارگاه باشد این افکار بیگانه برایش وجود ندارند و خود مقیم حرم جلال و جمال است.
https://t.me/drpoonak
انسان بی دین خدا را در درون خود کشته است و زندگی بعد از مرگ را هم فنا کرده و هیچ امیدی به نیروی فرامادی ندارد . دیگر خوب و بد برای او معنی ندارد و کار خیر و شر برایش یکسان است. همه چیز در نظرش مباح است و امر اخلاقی و غیر اخلاقی نیز پوچ است.
پوچی neihilism از پوچی زندگی به درون او رخنه کرده و خودش را هم هیچ و پوچ نی داند.چیزی که در تمدن صنعتی انسان ها را بسوی احساس ناکامی و افکار بیگانه و بیزاری از خود و ناامیدی و ترس از سالخوردگی و فقر و ترس از مردن و حتی افکار خودکشی می کشاند. برخی بیماران بخود گرسنگی می دهند و برخی تا سرحد مرگ کار می کنند و برخی هم خودکشی . حرص سیری ناپذیر جمع کردن پول هم راهی برای رهایی از ترس فقر و سالخوردگی و زندگی آخر عمر است.
تصور پایان زندگی و چروک شدن پوست و بیماری و ناتوانی جسمی و زشت شدن چهره و کم سو شدن چشم و پرانتزی شدن پاها و فرسودگی استخوان ها و فرسودگی مغز و آلزایمر و خالی شدن حساب بانکی و...
در جهان مدرن انسان هایی وجود دارند که در اوج قله ی موفقیت حرفه ای و توانمندی و شکوفایی و موقعیت خانوادگی و پولی و همه چیز هستند ولی وقتی از اوج این قله، پایین را نگاه می کنند ؛سراشیبی از دست دادن تمام این چیز ها وحشت می کنند و بیماری های روانی و افسردگی گریبانگیرشان می شود.
یسیاری از بیماری های روانی دستاورد تمدن جدید است و این همه بیماری های روانی در جامعه سنتی شاید کمتر بوده است و البته بشریت از این بیماری ها به دیوانگی یعنی دیو زدگی و جنون یعنی جن زدگی تعبیر کرده است.
دانایان تمدن نوین به عنوان فیلسوف اجتماعی چه می گویند؟ چگونه انسان ها باید با آینده ی تاریک تباهی و پیری و فقر و عزلت کنار بیایند؟ با مرگ چگونه روبرو شوند؟ برخی پیشنهاد #مرگ_با_وقار می دهند و می گویند انسان با روش آرامش بخشی خودش را بکشد . بی تردید دیگر خودکشی برای یک انسان بی خدا گناه محسوب نمی شود.
برگردیم به پیش فرض نخست .آیا اعتقاد به خدا و معاد و زندگی ابدی مانع از این بیماری ها می شود؟ آیا یک مومن دچار بیماری افسردگی و مانیک و اسکیزوفرنی نمی شود؟
در پاسخ می گویم شناخت علت این بیماری ها حتی در حیطه ی علم پزشکی هم ناشناخته است و نمی توان گفت با ایمان و عمل صالح دیگر هیچ بیماری روانی وجود ندارد .
اما با قاطعیت می توان گفت ایمان بخدا و معاد و دعا و کمک های مستدام الهی نومیدی را در درون انسان می کشد و قلب ها آرام می گیرد و روح انسان سرشار از امید و زندگی و اشتیاق می شود.
دیگری مبارزه با افکار بیگانه است. افکاری که از،بیرون به ذهن انسان هجوم می آورند و انسان را آشفته می کنند. یک مومن همیشه سعی می کند اوهام و خیالات و افکار پریشان را با یاد خدا دور سازد . حکیم مولوی می گوید اینها لشکریان حریم جلال و جمال اند که به انسان دورباش می دهند.
دورباش غریتت اندرخیال
گرد بر گرد سرا پرده جمال
انسانی که با سراپرده ی جمال و جلال الهی بیگانه باشد این افکار بیگانه گرادگرد حرم هستند و انسان نامحرم را از سراپرده دور می کنند ولی انسانی که محرم بارگاه باشد این افکار بیگانه برایش وجود ندارند و خود مقیم حرم جلال و جمال است.
https://t.me/drpoonak
Telegram
روز نوشت های محمدطاهر کنعانی(دکتری حقوق دانشگاه تهران)
@Doctor.law.
ای سیر تو را نان جوین خوش ننماید
معشوق من است آن که به نزدیک تو زشت است
حوران بهشتی را دوزخ بود اعراف
از دوزخیان پرس که اعراف بهشت است
فرق است میان آن که یارش در بر
تا آن که دو چشم انتظارش بر در
معشوق من است آن که به نزدیک تو زشت است
حوران بهشتی را دوزخ بود اعراف
از دوزخیان پرس که اعراف بهشت است
فرق است میان آن که یارش در بر
تا آن که دو چشم انتظارش بر در
یکی از ملوک عرب رنجور بود در حالت پیری و امید زندگانی قطع کرده که سواری از در درآمد و بشارت داد که فلان قلعه را به دولت خداوند گشادیم و دشمنان اسیر آمدند و سپاه و رعیت آن طرف بجملگی مطیع فرمان گشتند ملک نفسی سرد بر آورد و گفت این مژده مرا نیست دشمنانم راست یعنی وارثان مملکت.
بدین امید به سر شد دریغ عمر عزیز
که آنچه در دلم است از درم فراز آید
امید بسته بر آمد ولی چه فایده زانک
امید نیست که عمر گذشته باز آید
کوس رحلت بکوفت دست اجل
ای دو چشمم وداع سر بکنید
ای کف دست و ساعد و بازو
همه تودیع یکدگر بکنید
بدین امید به سر شد دریغ عمر عزیز
که آنچه در دلم است از درم فراز آید
امید بسته بر آمد ولی چه فایده زانک
امید نیست که عمر گذشته باز آید
کوس رحلت بکوفت دست اجل
ای دو چشمم وداع سر بکنید
ای کف دست و ساعد و بازو
همه تودیع یکدگر بکنید
بر بالین تربت یحیی پیغامبر علیه السلام معتکف بودم در جامع دمشق که یکی از ملوک عرب که به بی انصافی منسوب بود اتفاقاً به زیارت آمد و نماز و دعا کرد و حاجت خواست
درویش و غنی بنده این خاک درند
و آنان که غنی ترند محتاج ترند
آن گه مرا گفت از آن جا که همت درویشان است و صدق معاملت ایشان خاطری همراه من کنید که از دشمنی صعب اندیشناکم. گفتمش بر رعیت ضعیف رحمت کن تا از دشمن قوی زحمت نبینی.
به بازوان توانا و قوت سر دست
خطاست پنجه مسکین ناتوان بشکست
درویش و غنی بنده این خاک درند
و آنان که غنی ترند محتاج ترند
آن گه مرا گفت از آن جا که همت درویشان است و صدق معاملت ایشان خاطری همراه من کنید که از دشمنی صعب اندیشناکم. گفتمش بر رعیت ضعیف رحمت کن تا از دشمن قوی زحمت نبینی.
به بازوان توانا و قوت سر دست
خطاست پنجه مسکین ناتوان بشکست
#بهشت_زمینی
و #دوزخ_زمینی
دین های الهی در آغاز رویکردی دنیایی داشتند و میوه ی کار خوب و بد انسان را در همین دنیا می دانستند.
منابع یهودی تلمود و سفر لاویان بر اساس روح دنیاگرایی و پاداش خوبی و بدی در دنیا است .
انسان اگر یهوه را یگانه خدای بی همتا بداند و او را پرستش کند و اخلاق و طهارت خانوادگی و مهار شهوت و خودداری از گناه نماید، عمرش طولانی می شود و سلامتی و صحت و حاصلخیزی زمین و باران و رحمت و میوه و خرمن و نعمت های زیاد و ثروت و مال زیاد می شود .
اگر گناهکاری رایج شود . عمرها کوتاه می شود و باران قطع می شود و ملخ و بیماری و امراض و پشه و حشرات موذی زیاد می شود. ذلت و خواری و مسکنت و سرگردانی و غریبی و اسیری و شکست در جنگ ها همه نتیجه خشم یهوه است. در دین یهود زندگی اخروی و بهشت و دوزخ در جهان دیگر بروشنی بیان نشده است .
در دین اسلام همین چیز ها وجود دارد و قرآن مجید همین آیات را تایید کرده است.
فرعون و قومش بخاطر انکار خدا و شرک و پرستش غیر خدا دچار آفات زیادی شدند . دست به آب می زدند خون می شد.
فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمُ الطُّوفَانَ وَالْجَرَادَ وَالْقُمَّلَ وَالضَّفَادِعَ وَالدَّمَ آيَاتٍ مُّفَصَّلَاتٍ فَاسْتَكْبَرُوا وَكَانُوا قَوْمًا مُّجْرِمِينَ
قوم فرعون بستوه آمدند و گفتند دعا کن این بلاها رفع شود و ما ایمان بیاوریم ولی بعد از دعا و رفع بلا باز به کفرشان ادامه دادند و
فَانتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْنَاهُمْ فِي الْيَمِّ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَكَانُوا عَنْهَا غَافِلِينَ.
بعد قوم بنی اسراییل هم گناه کردند و عصیان کردند و حاضر به جنگ با دشمنان نشدند و گوساله سامری پرستش کردند و خدای متعال بین آنها جنگ داخلی ایجاد کرد و فرمود وَ إِذْ قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلى بارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بارِئِكُمْ فَتابَ عَلَيْكُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحيمُ
بقولی در روایات اسلامی بنی اسراییل در جنگ داخلی ده هزار نفر از همدیگر را کشتند.
بهشت زمینی هم در قرآن مجید زیاد آمده و می فرماید اگر اهل سرزمینی پرهیزگار شوند برکت از آسمان و زمین بر آنها نازل می شود .
وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَىٰ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَٰكِن كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُم بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ
به روایتی شاننزول این آیه قوم یونس نبی ع بودند که همه تمامی ایمان آوردند و برکات خدا از زمین و آسمان نازل شد.
اما اقوام دیگر مانند عاد و ثمود و لوط و.... بخاطر تبهکاری و تقلب در معاملات و رابطه نامشروع و هم جنس گرایی و فساد و نافرمانی به عذاب الهی دچار شدند و در همین دنیا نابود شدند.ان الارض یرثها عبادی الصالحون
ما ملت ایران هم اگر واقعا ایمان بیاوریم و خدا را پرستش کنیم بی گمان خداوند ما رایاری می کند. وعده نصرت و پیروزی دنیوی در آیات مختلف قرآن وجود دارد .إِنَّ اللَّهَ يُدافِعُ عَنِ الَّذينَ آمَنوا ۗ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ كُلَّ خَوّانٍ كَفورٍ
خداوند به ضعیفان و ستمدیدگان هم وعده پیروزی داده است .وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ
برخی بی سواد گمان می کنند مستضعف یعنی گروه خاصی از مسلمانان و امامان .اینها نمی دانند شان نزول مخصص نیست طبق قاعده ی اصولی مورد مخصص نیست.کلمات در معنای حقیقی خود استعمال می شوند .برفرض شان نزول این آیه امامان باشد دلالت آیه منحصر به امامان شیعه نیست بلکه یک سنت الهی است که همه ستمدیدگان زمین خلیفه می شوند .البته ستمدیدگان از کفار شامل این وعده الهی نمی شوند.
بحث ادامه دارد.
https://t.me/drpoonak
و #دوزخ_زمینی
دین های الهی در آغاز رویکردی دنیایی داشتند و میوه ی کار خوب و بد انسان را در همین دنیا می دانستند.
منابع یهودی تلمود و سفر لاویان بر اساس روح دنیاگرایی و پاداش خوبی و بدی در دنیا است .
انسان اگر یهوه را یگانه خدای بی همتا بداند و او را پرستش کند و اخلاق و طهارت خانوادگی و مهار شهوت و خودداری از گناه نماید، عمرش طولانی می شود و سلامتی و صحت و حاصلخیزی زمین و باران و رحمت و میوه و خرمن و نعمت های زیاد و ثروت و مال زیاد می شود .
اگر گناهکاری رایج شود . عمرها کوتاه می شود و باران قطع می شود و ملخ و بیماری و امراض و پشه و حشرات موذی زیاد می شود. ذلت و خواری و مسکنت و سرگردانی و غریبی و اسیری و شکست در جنگ ها همه نتیجه خشم یهوه است. در دین یهود زندگی اخروی و بهشت و دوزخ در جهان دیگر بروشنی بیان نشده است .
در دین اسلام همین چیز ها وجود دارد و قرآن مجید همین آیات را تایید کرده است.
فرعون و قومش بخاطر انکار خدا و شرک و پرستش غیر خدا دچار آفات زیادی شدند . دست به آب می زدند خون می شد.
فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمُ الطُّوفَانَ وَالْجَرَادَ وَالْقُمَّلَ وَالضَّفَادِعَ وَالدَّمَ آيَاتٍ مُّفَصَّلَاتٍ فَاسْتَكْبَرُوا وَكَانُوا قَوْمًا مُّجْرِمِينَ
قوم فرعون بستوه آمدند و گفتند دعا کن این بلاها رفع شود و ما ایمان بیاوریم ولی بعد از دعا و رفع بلا باز به کفرشان ادامه دادند و
فَانتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْنَاهُمْ فِي الْيَمِّ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَكَانُوا عَنْهَا غَافِلِينَ.
بعد قوم بنی اسراییل هم گناه کردند و عصیان کردند و حاضر به جنگ با دشمنان نشدند و گوساله سامری پرستش کردند و خدای متعال بین آنها جنگ داخلی ایجاد کرد و فرمود وَ إِذْ قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلى بارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بارِئِكُمْ فَتابَ عَلَيْكُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحيمُ
بقولی در روایات اسلامی بنی اسراییل در جنگ داخلی ده هزار نفر از همدیگر را کشتند.
بهشت زمینی هم در قرآن مجید زیاد آمده و می فرماید اگر اهل سرزمینی پرهیزگار شوند برکت از آسمان و زمین بر آنها نازل می شود .
وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَىٰ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَٰكِن كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُم بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ
به روایتی شاننزول این آیه قوم یونس نبی ع بودند که همه تمامی ایمان آوردند و برکات خدا از زمین و آسمان نازل شد.
اما اقوام دیگر مانند عاد و ثمود و لوط و.... بخاطر تبهکاری و تقلب در معاملات و رابطه نامشروع و هم جنس گرایی و فساد و نافرمانی به عذاب الهی دچار شدند و در همین دنیا نابود شدند.ان الارض یرثها عبادی الصالحون
ما ملت ایران هم اگر واقعا ایمان بیاوریم و خدا را پرستش کنیم بی گمان خداوند ما رایاری می کند. وعده نصرت و پیروزی دنیوی در آیات مختلف قرآن وجود دارد .إِنَّ اللَّهَ يُدافِعُ عَنِ الَّذينَ آمَنوا ۗ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ كُلَّ خَوّانٍ كَفورٍ
خداوند به ضعیفان و ستمدیدگان هم وعده پیروزی داده است .وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ
برخی بی سواد گمان می کنند مستضعف یعنی گروه خاصی از مسلمانان و امامان .اینها نمی دانند شان نزول مخصص نیست طبق قاعده ی اصولی مورد مخصص نیست.کلمات در معنای حقیقی خود استعمال می شوند .برفرض شان نزول این آیه امامان باشد دلالت آیه منحصر به امامان شیعه نیست بلکه یک سنت الهی است که همه ستمدیدگان زمین خلیفه می شوند .البته ستمدیدگان از کفار شامل این وعده الهی نمی شوند.
بحث ادامه دارد.
https://t.me/drpoonak
Telegram
روز نوشت های محمدطاهر کنعانی(دکتری حقوق دانشگاه تهران)
@Doctor.law.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شب جمعه شادی روح اموات فاتحه و واقعه بخوانید و نیز این آهنگ را گوش کنید
#بهشت_زمینی
بخش دوم: رستاخیز
دنیایی ترین دین درباره ی رستاخیز دین یهود است .وجه دنیوی دین و انعکاس اعمال در زندگی دنیوی موجب پیشرفت زندگی دنیوی و آبادانی و اقتصاد یهودی شده است.
چون وعده ی آخرت و پاداش و کیفر در جهان آخرت انگیزه قوی ایجاد نمی کند و هیچ عاقلی نقد دنیا را نسیه آخرت معامله نمی کند.
بهترین و موثرترین ضمانت اجرای نیک و بد اعمال در همین دنیا است. قوم یهود بخاطر ترک جهاد و نجنگیدن با دشمنان در همین دنیا از سرزمین موعود رانده شده و در بیابان ها سرگردان شدند.
ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ أَيْنَ مَا ثُقِفُوا إِلَّا بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَحَبْلٍ مِنَ النَّاسِ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الْمَسْكَنَةُ ۚ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُوا يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ ۚ ذَٰلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ
آنها محکوم به ذلّت و خواری هستند به هر کجا که یافت شوند، مگر به دین خدا و عهد مسلمین درآیند. و آنان پیوسته مستحق خشم خدا و اسیر بدبختی و ذلّت شدند از این رو که به آیات خدا کافر شده و پیغمبران حق را به ناحق میکشتند، و این نابکاریها به خاطر نافرمانی و ستمگری همیشه آنها بود.
در جای دیگر قرآن مجید می فرماید ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْكَنَةُ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ این ذلت و خواری نتیجه ی کشتن انبیای الهی و ترک جهاد بوده و همین طور سایر کارهای نیک و بد در همین دنیا گریبانگیر انسان می شود.
درباره رستاخیز دین یهود رستاخیز شان در اورشلیم ودنیوی و آخرالزمانی است و در آخرالزمان مشیحا پادشاهی دادگر از نسل یسی ظهور می کند و ارواح مردگان نیکوکار در اورشلیم زنده می شوند و گرد هم می آیند و آن پادشاه دادگر زمین را پر از عدل و داد می کند و گرگ با بره و پلنگ با بزغاله دوست می شوند.
بهمین خاطر یهودیان قبرشان در اورشلیم باشد تا روز رستاخیز زحمت آمدن به اورشلیم نداشته باشند.
در دین یهود از زمان آشنایی با آیین زرتشت تعالیم جدیدی از اشعیای نبی و زنده شدن مردگان و جاودانه بودن روح بیان شده که در تورات کهن بی سابقه است. فردوس همان پردیس فارسی است و قبلا در ادیان ابراهیمی سابقه ندارد.
در قرآن مجید نیز وعده ی رجعت آمده و می فرماید قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ وَ أَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْنِ فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَلْ إِلى خُرُوج مِنْ سَبِیل».
در این که منظور از «دو بار میراندن» و «دو بار زنده کردن» چیست؟
بنظر می رسد همین تعالیم تورات در قرآن هم آمده است و ظهور امام مهدی ع و رجعت و زنده شدن مومنان و پاکان در تقریب با وعده های انبیای قبلی است.
اما بهشت و دوزخ در همین دنیا است یا دنیای دیگر بنظرم بهشت و دوزخ در همین جهان است و جهان دیگری خارج از این جهان کنونی نداریم .
در قرآن مجید آیاتی وجود دارد که روز رستاخیز در همین جهان است و نشانه های قیامت و تاریک شدن خورشید و ستارگان و انفجار دریاها و زنده شدن مردگان بر روی همین کره زمین است.
بهشت و دوزخ هم در همین کره زمین و کرات اطراف است.
چون به نص قرآن عرض بهشت اندازه همین جهان است.
وَسَارِعُوٓاْ إِلَىٰ مَغۡفِرَةٖ مِّن رَّبِّكُمۡ وَجَنَّةٍ عَرۡضُهَا ٱلسَّمَٰوَٰتُ وَٱلۡأَرۡضُ أُعِدَّتۡ لِلۡمُتَّقِينَ.
یعنی بهشت کمیت و اندازه و ابعاد دارد و ابعاد آن هم اندازه همین زمین و آسمان های کنونی است که دانش بشری کشف کرده و تلسکوپ جیمز وب سه میلیون کره دارای حیات در همین آسمان کشف کرده و آخرت در همین دنیا ساخته شده است.
دلیل دیگر عمر بهشت اندازه همین جهان است و می فرماید
خَالِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ إِلَّا مَا شَاءَ رَبُّكَ ۚ إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِمَا يُرِيدُ.
در این آیه خلود در بهشت و جهنم تا بقای آسمان و زمین است و در واقع آخرت در جغرافیای همین جهان است و البته دگرگونی های اساسی در زمین و آسمان ایجاد می شود.
يَوۡمَ تُبَدَّلُ ٱلۡأَرۡضُ غَيۡرَ ٱلۡأَرۡضِ وَٱلسَّمَٰوَٰتُۖ وَبَرَزُواْ لِلَّهِ ٱلۡوَٰحِدِ ٱلۡقَهَّارِ
یعنی همین آسمان و زمین کنونی تبدیل به آسمان و زمین کامل تری می شوند و دیگر آفات و میکروب و باکتری و چیزهای زیانبار وجود ندارد .
در آیه ۷۴ سوره زمر تصریح شده اهل بهشت می گویند وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي صَدَقَنَا وَعْدَهُ وَأَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشَاءُ ۖ فَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِينَ. وارث زمین پس از مرگ ؟
برابر این آیات خیلی روشن و صریح بهشت و جهنم را در همین جهان است و دو بهشت وجود دارد یکی بهشت قبل از مرگ که انسان ها با تلاش وکوشش و کارهای نیک می سازند و دیگری بهشت بعد از مرگ که در امتداد همین جهان و با کیفیت بسیار بالاتری است.
https://t.me/drpoonak
بخش دوم: رستاخیز
دنیایی ترین دین درباره ی رستاخیز دین یهود است .وجه دنیوی دین و انعکاس اعمال در زندگی دنیوی موجب پیشرفت زندگی دنیوی و آبادانی و اقتصاد یهودی شده است.
چون وعده ی آخرت و پاداش و کیفر در جهان آخرت انگیزه قوی ایجاد نمی کند و هیچ عاقلی نقد دنیا را نسیه آخرت معامله نمی کند.
بهترین و موثرترین ضمانت اجرای نیک و بد اعمال در همین دنیا است. قوم یهود بخاطر ترک جهاد و نجنگیدن با دشمنان در همین دنیا از سرزمین موعود رانده شده و در بیابان ها سرگردان شدند.
ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ أَيْنَ مَا ثُقِفُوا إِلَّا بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَحَبْلٍ مِنَ النَّاسِ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الْمَسْكَنَةُ ۚ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُوا يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ ۚ ذَٰلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ
آنها محکوم به ذلّت و خواری هستند به هر کجا که یافت شوند، مگر به دین خدا و عهد مسلمین درآیند. و آنان پیوسته مستحق خشم خدا و اسیر بدبختی و ذلّت شدند از این رو که به آیات خدا کافر شده و پیغمبران حق را به ناحق میکشتند، و این نابکاریها به خاطر نافرمانی و ستمگری همیشه آنها بود.
در جای دیگر قرآن مجید می فرماید ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْكَنَةُ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ این ذلت و خواری نتیجه ی کشتن انبیای الهی و ترک جهاد بوده و همین طور سایر کارهای نیک و بد در همین دنیا گریبانگیر انسان می شود.
درباره رستاخیز دین یهود رستاخیز شان در اورشلیم ودنیوی و آخرالزمانی است و در آخرالزمان مشیحا پادشاهی دادگر از نسل یسی ظهور می کند و ارواح مردگان نیکوکار در اورشلیم زنده می شوند و گرد هم می آیند و آن پادشاه دادگر زمین را پر از عدل و داد می کند و گرگ با بره و پلنگ با بزغاله دوست می شوند.
بهمین خاطر یهودیان قبرشان در اورشلیم باشد تا روز رستاخیز زحمت آمدن به اورشلیم نداشته باشند.
در دین یهود از زمان آشنایی با آیین زرتشت تعالیم جدیدی از اشعیای نبی و زنده شدن مردگان و جاودانه بودن روح بیان شده که در تورات کهن بی سابقه است. فردوس همان پردیس فارسی است و قبلا در ادیان ابراهیمی سابقه ندارد.
در قرآن مجید نیز وعده ی رجعت آمده و می فرماید قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ وَ أَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْنِ فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَلْ إِلى خُرُوج مِنْ سَبِیل».
در این که منظور از «دو بار میراندن» و «دو بار زنده کردن» چیست؟
بنظر می رسد همین تعالیم تورات در قرآن هم آمده است و ظهور امام مهدی ع و رجعت و زنده شدن مومنان و پاکان در تقریب با وعده های انبیای قبلی است.
اما بهشت و دوزخ در همین دنیا است یا دنیای دیگر بنظرم بهشت و دوزخ در همین جهان است و جهان دیگری خارج از این جهان کنونی نداریم .
در قرآن مجید آیاتی وجود دارد که روز رستاخیز در همین جهان است و نشانه های قیامت و تاریک شدن خورشید و ستارگان و انفجار دریاها و زنده شدن مردگان بر روی همین کره زمین است.
بهشت و دوزخ هم در همین کره زمین و کرات اطراف است.
چون به نص قرآن عرض بهشت اندازه همین جهان است.
وَسَارِعُوٓاْ إِلَىٰ مَغۡفِرَةٖ مِّن رَّبِّكُمۡ وَجَنَّةٍ عَرۡضُهَا ٱلسَّمَٰوَٰتُ وَٱلۡأَرۡضُ أُعِدَّتۡ لِلۡمُتَّقِينَ.
یعنی بهشت کمیت و اندازه و ابعاد دارد و ابعاد آن هم اندازه همین زمین و آسمان های کنونی است که دانش بشری کشف کرده و تلسکوپ جیمز وب سه میلیون کره دارای حیات در همین آسمان کشف کرده و آخرت در همین دنیا ساخته شده است.
دلیل دیگر عمر بهشت اندازه همین جهان است و می فرماید
خَالِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ إِلَّا مَا شَاءَ رَبُّكَ ۚ إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِمَا يُرِيدُ.
در این آیه خلود در بهشت و جهنم تا بقای آسمان و زمین است و در واقع آخرت در جغرافیای همین جهان است و البته دگرگونی های اساسی در زمین و آسمان ایجاد می شود.
يَوۡمَ تُبَدَّلُ ٱلۡأَرۡضُ غَيۡرَ ٱلۡأَرۡضِ وَٱلسَّمَٰوَٰتُۖ وَبَرَزُواْ لِلَّهِ ٱلۡوَٰحِدِ ٱلۡقَهَّارِ
یعنی همین آسمان و زمین کنونی تبدیل به آسمان و زمین کامل تری می شوند و دیگر آفات و میکروب و باکتری و چیزهای زیانبار وجود ندارد .
در آیه ۷۴ سوره زمر تصریح شده اهل بهشت می گویند وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي صَدَقَنَا وَعْدَهُ وَأَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشَاءُ ۖ فَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِينَ. وارث زمین پس از مرگ ؟
برابر این آیات خیلی روشن و صریح بهشت و جهنم را در همین جهان است و دو بهشت وجود دارد یکی بهشت قبل از مرگ که انسان ها با تلاش وکوشش و کارهای نیک می سازند و دیگری بهشت بعد از مرگ که در امتداد همین جهان و با کیفیت بسیار بالاتری است.
https://t.me/drpoonak
Telegram
روز نوشت های محمدطاهر کنعانی(دکتری حقوق دانشگاه تهران)
@Doctor.law.
#بهشت_زمینی
#آخرالزمان و #زندگی
گفتیم برابر آموزه های ادیان قبلی آخرالزمان در همین دنیا رخ می دهد و روزی فرمی رسد که با آمدن یک ابر انسان اهریمن کشته می شود و زمین بدست پاکان و مومنان و ستمدیدگان خواهد افتاد.
در اوستای زرتشت و پیشگویی های #جاماسب آینده ی ایران را پس از ساسانیان تیره و تاریک و نابسامان می داند ولی رستاخیزی رخ می دهد و فروهران که گام های شان برابر ده گام یک انسان است فرود می آیند و سرزمین #ایرانشهر دوباره به آن مجد و شکوه قبلی خواهد رسید.
فردوسی می گوید :
تبه گردد این رنج های دراز
نشیبی دراز است در این فراز
در اوستای زرتشت همه چیز در دست شاه است.شهریار نیک و خوب رای و خوب اندیشه موجب آسودگی و سازندگی و پاکی می شود.
فردوسی می گوید
مبادا که بیدادگر شهریار
بود شاه برتخت و به روزگار
دین و شهریاری هم پیوند هستند و
نه بیتخت شاهیست دینی به پای
نه بیدین بود شهریاری به جای
دو دیباست یک در دگر بافته
برآورده پیش خرد تافته
شهریار باید مطابق قانون اشایی رفتار نماید و بزرگان کشور باید اسرون یعنی روحانی و موبد و ارتشتار یعنی نجیب زاده و واستریوش یعنی کشاورز و زحمت کشان باشند .
مردم با جدیت کشاورزی و نگهداری گله و رمه و گاو اسب کنند و و سپندارمذگان برای آرامش مردمان خوب می بالد. همه مردم باید پیرو نیکی و داد و خرد و قانون اشا راه خود را برگزینند . پارسایی و کارهای نیک کنند و بدی و بدان و دروغ گویان را برانند تا به آسایش و بهی برسند و بهروز شوند. خداوند جوهر راستی و دادگری و آگاز و فرجام وهومن نیک منش است.انسان باید کوشش کند که نیکی و راستی و دادگری پخش شود.
وهومن راهگشا و رهنمای انسان است و راه نیک راستی و درستی و نظم یا خشتروییریه را بدو نشان می دهد تا از ناراستان دوری گزیند.
نخستین کسی که اهورای پاک را خدای بی همتا و توانا و آفریدگار جهان هستی را شناخت اشو زرتهشت بود . او بزرگترین سوشیانت یعنی نجات بخش است.
هدف زرتشت ساختن سرزمینی است که مردم به شیوه اشایی و راستی زندگی کنند و آبادی و سازندگی کنند و زمین جای هوشیاران و شایستگان باشد.
شهریار تیره روان موجب قطع باران و خشک شدن چشمه ها و آب ها و دریاها و گرسنگی و جنگ و ظلم و افسردگی و پژمردگی زمین می شود.
هرچند زرتشت اولین سوشیانت یعنی منجی بشریت است ولی آخرین نیست. در هزاره های بعدی سه نجات بخش دیگر در کنار دریای کیانسیه به یاری ایرانیان می آیند و زمین پژمرده و افسرده را آباد می کنند.
در منابع زرتشت نجات بخش یک نفر نیست بلکه با صیغه جمع و گروهی از قهرمانان و پهلوانان همراه اوشیدر از نوادگان گشتاسب یا خود زرتشت خروج می کنند و زمین را آبادان می کنند.
این زمان زمان نامیرایی و جاودانگی انسان ها است و بقیه مردگان هم زنده می شوند و حیات جاویدان برای انسان است.
در دین اسلام هم رستاخیز وقتی رخ می دهد که مردم در بازار در حال سوداگری هستند و هم یخصمون یعنی غافل هستند وسط روز است گویا و هر کسی بکاری مشغول است .فَلَا يَسْتَطِيعُونَ تَوْصِيَةً وَلَا إِلَىٰ أَهْلِهِمْ يَرْجِعُونَ. دیگر هیچ فرصتی نیست و نمی توانند نزد خانواده برگردند.
https://t.me/drpoonak
#آخرالزمان و #زندگی
گفتیم برابر آموزه های ادیان قبلی آخرالزمان در همین دنیا رخ می دهد و روزی فرمی رسد که با آمدن یک ابر انسان اهریمن کشته می شود و زمین بدست پاکان و مومنان و ستمدیدگان خواهد افتاد.
در اوستای زرتشت و پیشگویی های #جاماسب آینده ی ایران را پس از ساسانیان تیره و تاریک و نابسامان می داند ولی رستاخیزی رخ می دهد و فروهران که گام های شان برابر ده گام یک انسان است فرود می آیند و سرزمین #ایرانشهر دوباره به آن مجد و شکوه قبلی خواهد رسید.
فردوسی می گوید :
تبه گردد این رنج های دراز
نشیبی دراز است در این فراز
در اوستای زرتشت همه چیز در دست شاه است.شهریار نیک و خوب رای و خوب اندیشه موجب آسودگی و سازندگی و پاکی می شود.
فردوسی می گوید
مبادا که بیدادگر شهریار
بود شاه برتخت و به روزگار
دین و شهریاری هم پیوند هستند و
نه بیتخت شاهیست دینی به پای
نه بیدین بود شهریاری به جای
دو دیباست یک در دگر بافته
برآورده پیش خرد تافته
شهریار باید مطابق قانون اشایی رفتار نماید و بزرگان کشور باید اسرون یعنی روحانی و موبد و ارتشتار یعنی نجیب زاده و واستریوش یعنی کشاورز و زحمت کشان باشند .
مردم با جدیت کشاورزی و نگهداری گله و رمه و گاو اسب کنند و و سپندارمذگان برای آرامش مردمان خوب می بالد. همه مردم باید پیرو نیکی و داد و خرد و قانون اشا راه خود را برگزینند . پارسایی و کارهای نیک کنند و بدی و بدان و دروغ گویان را برانند تا به آسایش و بهی برسند و بهروز شوند. خداوند جوهر راستی و دادگری و آگاز و فرجام وهومن نیک منش است.انسان باید کوشش کند که نیکی و راستی و دادگری پخش شود.
وهومن راهگشا و رهنمای انسان است و راه نیک راستی و درستی و نظم یا خشتروییریه را بدو نشان می دهد تا از ناراستان دوری گزیند.
نخستین کسی که اهورای پاک را خدای بی همتا و توانا و آفریدگار جهان هستی را شناخت اشو زرتهشت بود . او بزرگترین سوشیانت یعنی نجات بخش است.
هدف زرتشت ساختن سرزمینی است که مردم به شیوه اشایی و راستی زندگی کنند و آبادی و سازندگی کنند و زمین جای هوشیاران و شایستگان باشد.
شهریار تیره روان موجب قطع باران و خشک شدن چشمه ها و آب ها و دریاها و گرسنگی و جنگ و ظلم و افسردگی و پژمردگی زمین می شود.
هرچند زرتشت اولین سوشیانت یعنی منجی بشریت است ولی آخرین نیست. در هزاره های بعدی سه نجات بخش دیگر در کنار دریای کیانسیه به یاری ایرانیان می آیند و زمین پژمرده و افسرده را آباد می کنند.
در منابع زرتشت نجات بخش یک نفر نیست بلکه با صیغه جمع و گروهی از قهرمانان و پهلوانان همراه اوشیدر از نوادگان گشتاسب یا خود زرتشت خروج می کنند و زمین را آبادان می کنند.
این زمان زمان نامیرایی و جاودانگی انسان ها است و بقیه مردگان هم زنده می شوند و حیات جاویدان برای انسان است.
در دین اسلام هم رستاخیز وقتی رخ می دهد که مردم در بازار در حال سوداگری هستند و هم یخصمون یعنی غافل هستند وسط روز است گویا و هر کسی بکاری مشغول است .فَلَا يَسْتَطِيعُونَ تَوْصِيَةً وَلَا إِلَىٰ أَهْلِهِمْ يَرْجِعُونَ. دیگر هیچ فرصتی نیست و نمی توانند نزد خانواده برگردند.
https://t.me/drpoonak
Telegram
روز نوشت های محمدطاهر کنعانی(دکتری حقوق دانشگاه تهران)
@Doctor.law.
Forwarded from سرای شعرو غزل
از این اصول ِبا تو مغایر،دلت گرفت
از ما که مؤمنیم [به ظاهر] دلت گرفت
بوزینهوار زندگی از ما یزید ساخت
از ما ستمگران ِمعاصر دلت گرفت
هرگوشه مقتل است و تو را میکشیم ما
از ذاکر و سخنور و شاعر دلت گرفت
جمله حبیبهای تو هر یک به یک دلیل
رفتند غیر ابن مظاهر، دلت گرفت
«برخی» کبوترند که جلد حرم شدند
از ما پرندههای مهاجر دلت گرفت
بذری که کاشتی به دلم را؛حلال کن
لم یزرع است این دل ِبایر؛ دلت گرفت
گنبد کنار رفت و ضریحت عروج کرد!
؛یعنی میان این همه زائر دلت گرفت
از دیو و دد ملولی و انسانت آرزوست
زین همرهان سست عناصر دلت گرفت
#کاظم_بهمنی
#دلت_گرفت🌾
@sarayesheroghazal
از ما که مؤمنیم [به ظاهر] دلت گرفت
بوزینهوار زندگی از ما یزید ساخت
از ما ستمگران ِمعاصر دلت گرفت
هرگوشه مقتل است و تو را میکشیم ما
از ذاکر و سخنور و شاعر دلت گرفت
جمله حبیبهای تو هر یک به یک دلیل
رفتند غیر ابن مظاهر، دلت گرفت
«برخی» کبوترند که جلد حرم شدند
از ما پرندههای مهاجر دلت گرفت
بذری که کاشتی به دلم را؛حلال کن
لم یزرع است این دل ِبایر؛ دلت گرفت
گنبد کنار رفت و ضریحت عروج کرد!
؛یعنی میان این همه زائر دلت گرفت
از دیو و دد ملولی و انسانت آرزوست
زین همرهان سست عناصر دلت گرفت
#کاظم_بهمنی
#دلت_گرفت🌾
@sarayesheroghazal
#لشکر_بی_شمشیر
مسافران عراق دروازه های جهان عرب را بر روی ما ایرانیان گشودند. این مهاجران، سرنوشت تاریخ سازی را برای ایران و عراق رقم زدند. در زمانی که هر روز خیابان های عراق صحنه ی انفجار و بمب و داعش و ارعاب و وحشت بود و مرزهای غربی ایران در خطر هجوم حرامیان داعشی بود و صدها میلیارد دلار برای نابودی ما هزینه شده بود؛ ما زایران حسینی سکوت وحشت شب را شکستیم و رفتیم. هر سال بر شمار زایران افزوده شد و به رقم اعجاب انگیز سی میلیون نفر رسید.
اینگونه بود که با دست خالی این سپاهیان بی شمشير نه عراق بلکه قلب های مردم عراق را تسخیر و لشکریان شیطانی و سفیانی شکست خوردند و خطر تشکیل یک دولت آدمیخوار و کودک کش و ناموس دزد و وحشی ترین قومیت جامعه بشری از کرانه های مرزی کشور عزیزمان دفع گردید.
اگر #اربعین را با نگاه ملی گرایانه و میهن پرستانه هم نگاه کنیم این مراسم بزرگ بشری برای ملت ایران و ملت های منطقه موجب ثبات و امنیت و آرامش و دموکراسی شده است. .
دموکراسی از این روی که موج خودجوش جمعیت حسینی بدون دخالت جدی دولت ها موجب تعیین سرنوشت سیاسی عراق گردید.
از نظر مراودات اجتماعی و سیاسی اربعین و شعار شعار حب الحسین یجمعنا موجب اتحاد و همدلی و دوستی ملت های منطقه شده است. اگر امروز رابطه سیاسی ایران با جهان عرب بهبودیافته و اگر نقشه های شیطانی برای جنگ در خاورمیانه شکست خورده و اگر ارتباط عمیق بین ایران و اعراب شکل گرفته همه از برکت امام حسین ع و اربعین حسینی است.
از نظر اقتصادی و گردشگری و صادرات و واردات دو حرم حسینی و رضوی بیشترین بستر سازی برای جذب گردشگران و رونق اقتصادی شهرهای مسیر زیارت شده است .
امروزه صادرات ایران و عراق بحدی رونق یافته که صدها هزار نفر در این امر اشتغال یافته و کامیون های زیادی در حال تردد هستند و تولید کنندگان زیادی چشم به این جاده های مرزی دوخته اند.
علاوه بر موهبت های مادی و معنوی و اتحاد و همدلی این مراسم ها و زیارت ها و پیاده روی های معنوی موجب اعتلای ذکر الهی و شعایر خدایی و تقویت اعتقادات مذهبی و تعامل فرهنگی و دینی دو ملت و حتی ملت های منطقه است .
قدرت معنوی و تاریخی تشیع در منطقه خودش موجب ثبات و توسعه قدرت نرم افزاری ایران و کوتاه شدن دست اجانب ک رقبای منطقه ای از مخازن ثروت منطقه شده است.
هویت شیعی موجب قدرت مکتبی و فکری و دینی غالب در خاورمیانه گردیده و این عنصر دینی تمدن ساز شده و نه تنها موجب تفرقه نمی شود بلکه موجب جذب مسلمانان منطقه و تقریب مذاهب و اخوت و برادری است.
https://t.me/drpoonak
مسافران عراق دروازه های جهان عرب را بر روی ما ایرانیان گشودند. این مهاجران، سرنوشت تاریخ سازی را برای ایران و عراق رقم زدند. در زمانی که هر روز خیابان های عراق صحنه ی انفجار و بمب و داعش و ارعاب و وحشت بود و مرزهای غربی ایران در خطر هجوم حرامیان داعشی بود و صدها میلیارد دلار برای نابودی ما هزینه شده بود؛ ما زایران حسینی سکوت وحشت شب را شکستیم و رفتیم. هر سال بر شمار زایران افزوده شد و به رقم اعجاب انگیز سی میلیون نفر رسید.
اینگونه بود که با دست خالی این سپاهیان بی شمشير نه عراق بلکه قلب های مردم عراق را تسخیر و لشکریان شیطانی و سفیانی شکست خوردند و خطر تشکیل یک دولت آدمیخوار و کودک کش و ناموس دزد و وحشی ترین قومیت جامعه بشری از کرانه های مرزی کشور عزیزمان دفع گردید.
اگر #اربعین را با نگاه ملی گرایانه و میهن پرستانه هم نگاه کنیم این مراسم بزرگ بشری برای ملت ایران و ملت های منطقه موجب ثبات و امنیت و آرامش و دموکراسی شده است. .
دموکراسی از این روی که موج خودجوش جمعیت حسینی بدون دخالت جدی دولت ها موجب تعیین سرنوشت سیاسی عراق گردید.
از نظر مراودات اجتماعی و سیاسی اربعین و شعار شعار حب الحسین یجمعنا موجب اتحاد و همدلی و دوستی ملت های منطقه شده است. اگر امروز رابطه سیاسی ایران با جهان عرب بهبودیافته و اگر نقشه های شیطانی برای جنگ در خاورمیانه شکست خورده و اگر ارتباط عمیق بین ایران و اعراب شکل گرفته همه از برکت امام حسین ع و اربعین حسینی است.
از نظر اقتصادی و گردشگری و صادرات و واردات دو حرم حسینی و رضوی بیشترین بستر سازی برای جذب گردشگران و رونق اقتصادی شهرهای مسیر زیارت شده است .
امروزه صادرات ایران و عراق بحدی رونق یافته که صدها هزار نفر در این امر اشتغال یافته و کامیون های زیادی در حال تردد هستند و تولید کنندگان زیادی چشم به این جاده های مرزی دوخته اند.
علاوه بر موهبت های مادی و معنوی و اتحاد و همدلی این مراسم ها و زیارت ها و پیاده روی های معنوی موجب اعتلای ذکر الهی و شعایر خدایی و تقویت اعتقادات مذهبی و تعامل فرهنگی و دینی دو ملت و حتی ملت های منطقه است .
قدرت معنوی و تاریخی تشیع در منطقه خودش موجب ثبات و توسعه قدرت نرم افزاری ایران و کوتاه شدن دست اجانب ک رقبای منطقه ای از مخازن ثروت منطقه شده است.
هویت شیعی موجب قدرت مکتبی و فکری و دینی غالب در خاورمیانه گردیده و این عنصر دینی تمدن ساز شده و نه تنها موجب تفرقه نمی شود بلکه موجب جذب مسلمانان منطقه و تقریب مذاهب و اخوت و برادری است.
https://t.me/drpoonak
Telegram
روز نوشت های محمدطاهر کنعانی(دکتری حقوق دانشگاه تهران)
@Doctor.law.
#شهیدان_تهمت
به بهانه ی موج اخراج استادان دانشگاه فرصتی یافتم که نگاهی به مقررات ساختاری و هنجاری دانشگاههای،کشور بیفکنم
شاید هیچ نهاد و سازمان دولتی اندازه ی دانشگاهها بخصوص علوم انسانی زیر ذره بین امنیتی و اطلاعاتی و فیلترهای مختلف هیات جذب و گزینش و اداره اطلاعات و ستاد انقلاب فرهنگی قرار ندارد .
برخلاف سایر کارکنان دولت استخدام هیات علمی قانون مانند قانون استخدام کشوری و قانون مدیریت استخدامی کشور ندارد و تابع آیین نامه های استخدامی انقلاب فرهنگی است.
احکام و آرای هیات جذب و هیات گزینش بندرت در دیوان عدالت اداری نقض می شوند .حتی طبق یک رویه شناخته شده و مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی اعتراض اعضای هیات علمی در دیوان عدالت اداری قابل استماع نمی باشدو در همان هیات جذب مرکزی رسیدگی می شود.
موج اخراج استادان دانشگاه هم زمان با استخدام مداحان حکومتی نتیجه ی یک خیزش درون دانشگاهی است که تا کنون با حکومت مدارا می کردند . اعضای هیات علمی دانشگاهها بنا به طبیعت مزدبگیری از دولت محافظه کار هستند . اینها در کلاس ها و جلسات ضیافت اندیشه دفتر رهبری شرکت می کردند .کارگاههای آموزشی عقیدتی و سیاسی برای شان مهم تر از مقالات و کتاب های علمی بوده است.
راس ندای،اذان کلاس را تعطیل می کردند و عضو هیچ شبکه اجتماعی نبودند و برای تایید گرید علمی عضو بسیج اساتید می شدند و همه ی این ملاحظات را رعایت می کردند تا در تبدیل وضعیت استخدامی از کار معین به پیمانی و سپس استخدام رسمی مشکل پیدا نکنند .
اما در فضای فرهنگی سیاسی کنونی خیلی از اعضای هیات علمی دیدند که بهر قیمتی نباید در استخدام دانشگاه باقی بمانند و ناگهان ساختار شکنی کردند و در جنبش #پسا_مهسا از دایره ی محدود هیات گزینش و جذب استادان پا را فراتر نهادند.
نگارنده شخصا وکیل دادگستری بوده و با سمت وکالت استخدام دانشگاه شدم و سالیان متمادی بااین تشکیلات سخت گیر درگیر بودم .بارها به ستاد خبری وزارت اطلاعات احضار شدم و مطالب علمی مطرح شده در کلاس مستقیم به اداره اطلاعات گزارش می دادند .حتی همکاران هیات علمی دانشکده خودشان مخبر اطلاعات بودند و شوخی های جزیی در زنگ بین ساعتی کلاس ها را علیه نگارنده گزارش کرده بودند .
این جانب چون در کنار تدریس شغل وکالت هم داشتم خیلی ناگزیر از خاموشی و محافظه کاری مانند سایر همکاران نبودم . در زنگ بین ساعتی استادی را دیدم ناراحت بود و می گفت در تشریح علل تورم در کلاس اقتصاد اخطار گرفته ام.
القصه پس از هشت سال تدریس و استخدام پیمانی روزی رئیس دانشگاه مردی شریف و دلسوز بودند با ناراحتی خاصی بنده را به اتاقش دعوت کرد و گفت مانع صدور نامه ی کارگزینی شما شده اند . منع صدور نامه کارگزینی یعنی براحتی قطع حقوق و مزایای ماهانه و حتی حق التدریس.
القصه این جانب ۴۵ ماه بدون حکم کارگزینی یعنی بدون دریافت یک ریال حقوق ماهیانه به عشق معلمی به تدریس ادامه دادم و هر جور که بخواهید با محیط خودم را سازگار کردم و در کلاس های دفتر رهبری شرکت کردم ولی حاضر نبودم سر کلاس از اصول علمی و روشنگری دست بکشم .
وقتی به دیوان عدالت اداری دادخواست دادم مدیرکل محترم وزارت مربوطه در پاسخ تبادل لوایح چند محور افکار انحرافی نگارنده را در کلاس های درسی به شعبه دیوان عدالت اداری اعلام کردند از جمله مخالفت با تقلید و مناقشه در ادله ولایت فقیه و نقد نهاد روحانیت و ....
از آن روز تا کنون حتی حقوق وومزایای آن ۴۵ ماه را هم پرداخت نکردند و اجازه ی تدریس مجانی هم به نگارنده ندادند.در حالیکه مطابق شرع اسلام مزد یک یهودی هم باید پرداخت بشود.
خدای را سپاس که وکیل دادگستری هستم و به لطف استقلال کانون وکلای دادگستری در فضای مجازی قلم می زنم و در دادگاهها با خیال آسوده دفاع می کنم و نگران ابطال پروانه وکالت نبستم. هرچند مجلس انقلابی با تمام وجودش قوانین و مقررات استقلال زدایی از کانون وکلای دادگستری را هم رقم می زند و اخیرا گویا صدور پروانه وکالت را به وزارت فخیمه اقتصاد و دارایی می سپارد.
در پایان برای همدردی با استادان زخم خورده می گویم
تنها تو بد ندیده ای از واعظان شهر
ما نیز در شمار شهیدان تهمتیم
https://t.me/drpoonak
به بهانه ی موج اخراج استادان دانشگاه فرصتی یافتم که نگاهی به مقررات ساختاری و هنجاری دانشگاههای،کشور بیفکنم
شاید هیچ نهاد و سازمان دولتی اندازه ی دانشگاهها بخصوص علوم انسانی زیر ذره بین امنیتی و اطلاعاتی و فیلترهای مختلف هیات جذب و گزینش و اداره اطلاعات و ستاد انقلاب فرهنگی قرار ندارد .
برخلاف سایر کارکنان دولت استخدام هیات علمی قانون مانند قانون استخدام کشوری و قانون مدیریت استخدامی کشور ندارد و تابع آیین نامه های استخدامی انقلاب فرهنگی است.
احکام و آرای هیات جذب و هیات گزینش بندرت در دیوان عدالت اداری نقض می شوند .حتی طبق یک رویه شناخته شده و مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی اعتراض اعضای هیات علمی در دیوان عدالت اداری قابل استماع نمی باشدو در همان هیات جذب مرکزی رسیدگی می شود.
موج اخراج استادان دانشگاه هم زمان با استخدام مداحان حکومتی نتیجه ی یک خیزش درون دانشگاهی است که تا کنون با حکومت مدارا می کردند . اعضای هیات علمی دانشگاهها بنا به طبیعت مزدبگیری از دولت محافظه کار هستند . اینها در کلاس ها و جلسات ضیافت اندیشه دفتر رهبری شرکت می کردند .کارگاههای آموزشی عقیدتی و سیاسی برای شان مهم تر از مقالات و کتاب های علمی بوده است.
راس ندای،اذان کلاس را تعطیل می کردند و عضو هیچ شبکه اجتماعی نبودند و برای تایید گرید علمی عضو بسیج اساتید می شدند و همه ی این ملاحظات را رعایت می کردند تا در تبدیل وضعیت استخدامی از کار معین به پیمانی و سپس استخدام رسمی مشکل پیدا نکنند .
اما در فضای فرهنگی سیاسی کنونی خیلی از اعضای هیات علمی دیدند که بهر قیمتی نباید در استخدام دانشگاه باقی بمانند و ناگهان ساختار شکنی کردند و در جنبش #پسا_مهسا از دایره ی محدود هیات گزینش و جذب استادان پا را فراتر نهادند.
نگارنده شخصا وکیل دادگستری بوده و با سمت وکالت استخدام دانشگاه شدم و سالیان متمادی بااین تشکیلات سخت گیر درگیر بودم .بارها به ستاد خبری وزارت اطلاعات احضار شدم و مطالب علمی مطرح شده در کلاس مستقیم به اداره اطلاعات گزارش می دادند .حتی همکاران هیات علمی دانشکده خودشان مخبر اطلاعات بودند و شوخی های جزیی در زنگ بین ساعتی کلاس ها را علیه نگارنده گزارش کرده بودند .
این جانب چون در کنار تدریس شغل وکالت هم داشتم خیلی ناگزیر از خاموشی و محافظه کاری مانند سایر همکاران نبودم . در زنگ بین ساعتی استادی را دیدم ناراحت بود و می گفت در تشریح علل تورم در کلاس اقتصاد اخطار گرفته ام.
القصه پس از هشت سال تدریس و استخدام پیمانی روزی رئیس دانشگاه مردی شریف و دلسوز بودند با ناراحتی خاصی بنده را به اتاقش دعوت کرد و گفت مانع صدور نامه ی کارگزینی شما شده اند . منع صدور نامه کارگزینی یعنی براحتی قطع حقوق و مزایای ماهانه و حتی حق التدریس.
القصه این جانب ۴۵ ماه بدون حکم کارگزینی یعنی بدون دریافت یک ریال حقوق ماهیانه به عشق معلمی به تدریس ادامه دادم و هر جور که بخواهید با محیط خودم را سازگار کردم و در کلاس های دفتر رهبری شرکت کردم ولی حاضر نبودم سر کلاس از اصول علمی و روشنگری دست بکشم .
وقتی به دیوان عدالت اداری دادخواست دادم مدیرکل محترم وزارت مربوطه در پاسخ تبادل لوایح چند محور افکار انحرافی نگارنده را در کلاس های درسی به شعبه دیوان عدالت اداری اعلام کردند از جمله مخالفت با تقلید و مناقشه در ادله ولایت فقیه و نقد نهاد روحانیت و ....
از آن روز تا کنون حتی حقوق وومزایای آن ۴۵ ماه را هم پرداخت نکردند و اجازه ی تدریس مجانی هم به نگارنده ندادند.در حالیکه مطابق شرع اسلام مزد یک یهودی هم باید پرداخت بشود.
خدای را سپاس که وکیل دادگستری هستم و به لطف استقلال کانون وکلای دادگستری در فضای مجازی قلم می زنم و در دادگاهها با خیال آسوده دفاع می کنم و نگران ابطال پروانه وکالت نبستم. هرچند مجلس انقلابی با تمام وجودش قوانین و مقررات استقلال زدایی از کانون وکلای دادگستری را هم رقم می زند و اخیرا گویا صدور پروانه وکالت را به وزارت فخیمه اقتصاد و دارایی می سپارد.
در پایان برای همدردی با استادان زخم خورده می گویم
تنها تو بد ندیده ای از واعظان شهر
ما نیز در شمار شهیدان تهمتیم
https://t.me/drpoonak
Telegram
روز نوشت های محمدطاهر کنعانی(دکتری حقوق دانشگاه تهران)
@Doctor.law.
#نظریه_تکامل
از چشمه سار حکمت #سروش
خداناباوران علم گرا ،چند پیش فرض برای اثبات پایان یافتن نسل خداشناسان و ابطال اندیشه خداشناسی مطرح می سازند:
فرضیه اول : برهان های عقلی فلسفه یونانی مانند اصل علیت و نیاز چیزها به علت و ضرورت علت و معلول و لزوم وجود صانع و خالق برای وجود دیگر هیچ ارزش علمی ندارند و دوران فلسفه اسطوره ای سر رسیده است.
فرضیه دوم : خلقت همه موجودات از جمله انسان دفعی و یک باره نبوده و بلکه خلقت در نتیجه تحولات و تغییرات میلیاردها سال بوجود آمده است .
فرضیه سوم : تنها برهانی که هنوز رمقی دارد برهان نظم است که آن هم با نظریه تکامل اثبات نظم لزوما منجر به اثبات ناظم و صانع ختم نمی شود . این نظم حاصل تکامل میلیاردها سال است و خودجوش و خودانگیخته است.
روابط موجودات در بررسی های زیست شناسی نظم ندارد و بسیاری از پدیده ها هر کدام کار خودشان را می کنند و هرچند آخرالامر ممکن است یک نتیجه خاصی را هم تولید کنند ولی میلیاردها مولکول و سلول و آنزیم و ژن و ذرات عالم در جنبش های سرگردان هستند.
پاسخ این فرضیات :
۱.نظریه تکامل هنوز یک نظریه قطعی علمی نیست. ابداع نظریه تکامل توسط داروین انقلابی بالاتر از نظریات کوپرنیک و گالیله و دیگران در جهان علمی افکنده و در حوزه علم و science مقبولیت علمی بالایی دارد ولی بااین وجود هیچ تضمینی نیست که روزی این فرضیه ابطال نشود.
ممکن است روزی زیست شناسان و دانشمندان علوم تجربی این نظریه را ابطال کنند و کنار بگذارند
۲. با فرض قبول تیوری تکامل و حتی بگوییم صددرصد درست هم باشد؛ این نظریه حداکثر می تواند بگوید که خلقت دفعی نبوده و تدریجی بوده ولی هیچ دانشمندی نمی تواند بگوید این خلقت تدریجی بدون دخالت خالق و صانع بوده است.این نظم بدون ناظم بوده است. تیوری تکامل نمی تواند نیاز وجود به خدا را ابطال سازد.
۳. نظریه تکامل نمی تواند خیلی از پدیده های علمی و وجودی مانند عقل و خودآگاهی و اراده و اختیار را تشریح نماید. دهریون می گویند خلاء مجهولات علمی را هم بشر همیشه با خدا پر کرده و با روشنایی دانش خدایی بودن مجهولات هم برطرف شده است.
۴. دهریون می گویند که فقط انسان هوشمند است ک طبیعت هوشمند نیست. چون اگر طبیعت را هوشمند بدانند آن گاه برهان نظم را هم باید بپذیرند . چون همان هوشمندی جهان برای اثبات خدا کفایت می کند. روح هوشمند طبیعت را ادیان خدا می نامند.
۵.بر فرض بگوییم طبیعت خودجوش و خود انگیخته است ؛ آیا هوشمندانه عمل می کند یا خیر؟ هر عقلی سلیمی می گوید جهان هوشمند است.
همه واکنش ها و حرکات جانداران و جمادات و نباتات و ستارگان و ماه و خورشید با همدیگر هماهنگ است. همه با هم وجود با عظمت و دقیق و سنجیده ی جهان و زندگی را رقم می زنند. اگر یک جزء از جهان خلاف نقش طبیعی خویش،عمل نماید بقیه موجودات مختل می شوند . اگر فی المثل مشتری شهاب سنگ ها را جذب نکند زمین قابل زندگی نمی شود.
پس زمین و چرخ را دان هوشمند
چونک کار هوشمندان میکنند
بی زمین کی گل بروید و ارغوان
پس چه زاید ز آب و تاب آسمان
این هوشمندی جهان خودش قابل تعظیم است .یک انسان به این هوش با عظمت و بالاتر از هوش انسانی نباید تعظیم کند؟
۶. یکی از چالش های نظریه تکامل علت غایی است . هر پدیده چهار علت دارد یکی علت فاعلی که ترانسفورمیست ها تکامل می دانند .دوم علت صوری یعنی شکل و صورت چیزها که متناسب با ذات آن چیز است صورت عقاب یا پروانه یا خرگوش
سوم علت مادی یعنی آن ترکیبات و ارگانیسم ها و میلیاردها سلول و آنزیم و ویتامین و عضلات و تارهای عصبی و غدد و ژن ها که کارکرد یک ارگان بدن مانند چشم را تشکیل می دهند و چهارم علت غایی که هدف تمام این اجزاء و ترکیبات و ارکان آن است که این عضو بدن بینایی را انجام بدهد و انسان بتواند جهان اطرافش را ببیند.
سوال این است که چگونه همه ی ایران مواد و موجودات میکروارگانیسم دنبال آن هدف هستند؟ اگر بگویبم تصادفا همه این چیزها روی هم ریختند و با تکامل به این درجه از پیچیدگی رسیدند باز نمی توانیم بگوییم تصادفا این عضو کارکرد بینایی دارد.تصادفا بقیه ارگان های بدن مانند گوش و دست و پا و مغز و قلب و.... غایت و علت غایی شان را اجرا می کنند .
نظریه تکامل حداکثر می تواند بگوید که ارگان های بدن یک بارگی خلق نشدند و بتدریج تکامل یافتند ولی دیگر نمی تواند بگوید تصادفی تکامل رخ داد و پدیده ها غایتمند نیستند یا هستند . یا پیچیدگی ارگان ها بدون صانع و خالق و قدرت هوشمندانه ی موجود در آن است.
۷.پیچیدگیcomplexity: آیا پیچیدگی بسیار حیرت انگیز چشم و سایر پدیده ها خودبخود است یا قدرت فوق طبیعی هوشمند و توانا این همه پیچیدگی را قلم زده است؟ اینجا هم نظریه تکامل از نظر علمی نمی تواند جوابی بدهد بلکه فلاسفه باید جواب بدهند که آیا این پیچیدگی ها ولو در طول یک میلیارد سال تصادفی است یا خیر؟
https://t.me/drpoonak
از چشمه سار حکمت #سروش
خداناباوران علم گرا ،چند پیش فرض برای اثبات پایان یافتن نسل خداشناسان و ابطال اندیشه خداشناسی مطرح می سازند:
فرضیه اول : برهان های عقلی فلسفه یونانی مانند اصل علیت و نیاز چیزها به علت و ضرورت علت و معلول و لزوم وجود صانع و خالق برای وجود دیگر هیچ ارزش علمی ندارند و دوران فلسفه اسطوره ای سر رسیده است.
فرضیه دوم : خلقت همه موجودات از جمله انسان دفعی و یک باره نبوده و بلکه خلقت در نتیجه تحولات و تغییرات میلیاردها سال بوجود آمده است .
فرضیه سوم : تنها برهانی که هنوز رمقی دارد برهان نظم است که آن هم با نظریه تکامل اثبات نظم لزوما منجر به اثبات ناظم و صانع ختم نمی شود . این نظم حاصل تکامل میلیاردها سال است و خودجوش و خودانگیخته است.
روابط موجودات در بررسی های زیست شناسی نظم ندارد و بسیاری از پدیده ها هر کدام کار خودشان را می کنند و هرچند آخرالامر ممکن است یک نتیجه خاصی را هم تولید کنند ولی میلیاردها مولکول و سلول و آنزیم و ژن و ذرات عالم در جنبش های سرگردان هستند.
پاسخ این فرضیات :
۱.نظریه تکامل هنوز یک نظریه قطعی علمی نیست. ابداع نظریه تکامل توسط داروین انقلابی بالاتر از نظریات کوپرنیک و گالیله و دیگران در جهان علمی افکنده و در حوزه علم و science مقبولیت علمی بالایی دارد ولی بااین وجود هیچ تضمینی نیست که روزی این فرضیه ابطال نشود.
ممکن است روزی زیست شناسان و دانشمندان علوم تجربی این نظریه را ابطال کنند و کنار بگذارند
۲. با فرض قبول تیوری تکامل و حتی بگوییم صددرصد درست هم باشد؛ این نظریه حداکثر می تواند بگوید که خلقت دفعی نبوده و تدریجی بوده ولی هیچ دانشمندی نمی تواند بگوید این خلقت تدریجی بدون دخالت خالق و صانع بوده است.این نظم بدون ناظم بوده است. تیوری تکامل نمی تواند نیاز وجود به خدا را ابطال سازد.
۳. نظریه تکامل نمی تواند خیلی از پدیده های علمی و وجودی مانند عقل و خودآگاهی و اراده و اختیار را تشریح نماید. دهریون می گویند خلاء مجهولات علمی را هم بشر همیشه با خدا پر کرده و با روشنایی دانش خدایی بودن مجهولات هم برطرف شده است.
۴. دهریون می گویند که فقط انسان هوشمند است ک طبیعت هوشمند نیست. چون اگر طبیعت را هوشمند بدانند آن گاه برهان نظم را هم باید بپذیرند . چون همان هوشمندی جهان برای اثبات خدا کفایت می کند. روح هوشمند طبیعت را ادیان خدا می نامند.
۵.بر فرض بگوییم طبیعت خودجوش و خود انگیخته است ؛ آیا هوشمندانه عمل می کند یا خیر؟ هر عقلی سلیمی می گوید جهان هوشمند است.
همه واکنش ها و حرکات جانداران و جمادات و نباتات و ستارگان و ماه و خورشید با همدیگر هماهنگ است. همه با هم وجود با عظمت و دقیق و سنجیده ی جهان و زندگی را رقم می زنند. اگر یک جزء از جهان خلاف نقش طبیعی خویش،عمل نماید بقیه موجودات مختل می شوند . اگر فی المثل مشتری شهاب سنگ ها را جذب نکند زمین قابل زندگی نمی شود.
پس زمین و چرخ را دان هوشمند
چونک کار هوشمندان میکنند
بی زمین کی گل بروید و ارغوان
پس چه زاید ز آب و تاب آسمان
این هوشمندی جهان خودش قابل تعظیم است .یک انسان به این هوش با عظمت و بالاتر از هوش انسانی نباید تعظیم کند؟
۶. یکی از چالش های نظریه تکامل علت غایی است . هر پدیده چهار علت دارد یکی علت فاعلی که ترانسفورمیست ها تکامل می دانند .دوم علت صوری یعنی شکل و صورت چیزها که متناسب با ذات آن چیز است صورت عقاب یا پروانه یا خرگوش
سوم علت مادی یعنی آن ترکیبات و ارگانیسم ها و میلیاردها سلول و آنزیم و ویتامین و عضلات و تارهای عصبی و غدد و ژن ها که کارکرد یک ارگان بدن مانند چشم را تشکیل می دهند و چهارم علت غایی که هدف تمام این اجزاء و ترکیبات و ارکان آن است که این عضو بدن بینایی را انجام بدهد و انسان بتواند جهان اطرافش را ببیند.
سوال این است که چگونه همه ی ایران مواد و موجودات میکروارگانیسم دنبال آن هدف هستند؟ اگر بگویبم تصادفا همه این چیزها روی هم ریختند و با تکامل به این درجه از پیچیدگی رسیدند باز نمی توانیم بگوییم تصادفا این عضو کارکرد بینایی دارد.تصادفا بقیه ارگان های بدن مانند گوش و دست و پا و مغز و قلب و.... غایت و علت غایی شان را اجرا می کنند .
نظریه تکامل حداکثر می تواند بگوید که ارگان های بدن یک بارگی خلق نشدند و بتدریج تکامل یافتند ولی دیگر نمی تواند بگوید تصادفی تکامل رخ داد و پدیده ها غایتمند نیستند یا هستند . یا پیچیدگی ارگان ها بدون صانع و خالق و قدرت هوشمندانه ی موجود در آن است.
۷.پیچیدگیcomplexity: آیا پیچیدگی بسیار حیرت انگیز چشم و سایر پدیده ها خودبخود است یا قدرت فوق طبیعی هوشمند و توانا این همه پیچیدگی را قلم زده است؟ اینجا هم نظریه تکامل از نظر علمی نمی تواند جوابی بدهد بلکه فلاسفه باید جواب بدهند که آیا این پیچیدگی ها ولو در طول یک میلیارد سال تصادفی است یا خیر؟
https://t.me/drpoonak
Telegram
روز نوشت های محمدطاهر کنعانی(دکتری حقوق دانشگاه تهران)
@Doctor.law.
Forwarded from کانال فقه و اصول مدرس آیت الله مردانی مدرس و محقق حوزه علمیه قم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
با درود بیکران بر یاران همراه و علاقمندان مباحث حقوق اسلامی به آگاهی تان می رسانم که به علت مشکل فنی پیش آمده برای کانال فقه و اصول مدتی از دروس استاد مردانی محروم ماندیم و اینک به یاری خدای بزرگ با گشودن کانال جدید از دروس استاد مردانی کماکان استفاده می بریم .
این دروس بسیار ساده و روان و خلاصه و چکیده مباحث فاخر فقه و اصول است که برای همگان بخصوص قضات و وکلای دادگستری قابل بهره برداری می باشد.
https://t.me/+w-v5-e-PEbVkOTA0
سلام علیکم
با درود بیکران بر یاران همراه و علاقمندان مباحث حقوق اسلامی به آگاهی تان می رسانم که به علت مشکل فنی پیش آمده برای کانال فقه و اصول مدتی از دروس استاد مردانی محروم ماندیم و اینک به یاری خدای بزرگ با گشودن کانال جدید از دروس استاد مردانی کماکان استفاده می بریم .
این دروس بسیار ساده و روان و خلاصه و چکیده مباحث فاخر فقه و اصول است که برای همگان بخصوص قضات و وکلای دادگستری قابل بهره برداری می باشد.
https://t.me/+w-v5-e-PEbVkOTA0
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این کلیپ بدنبال پروسه اخراج استادان دانشگاه درست کردند تا بگویند استادان بی دین هستند ولی ۴۴ سال است جمهوری اسلامی شدیدترین تدابیر امنیتی در استخدام استادان دین دار و معتقد به نظام دارد. فی الواقع دارند می گویند در همه برنامه های فرهنگی و اسلامی کردن دانشگاه شکست خوردیم.
واقعا دیالوگ زیبایی بود و دلایل خوبی رد و بدل شد.
تهمت بزور مسلمان شدن مردم ایران نوعی تحقیر ایرانی و بزرگترین توهین به ملت شجاع ودلاور و فهیم ایران است. سقراط می گوید شجاعت را ده بخش کردند و نه بخش به مردم پارس دادند و یک بخش به همه ی جهان .
ای کاش نقش منفی را به استاد استخدام شده ی خود جمهوری اسلامی و تربیت شده ضیافت اندیشه بیت رهبری و فیلترهای جذب استاد انقلاب فرهنگی نمی دادند.
https://t.me/drpoonak
واقعا دیالوگ زیبایی بود و دلایل خوبی رد و بدل شد.
تهمت بزور مسلمان شدن مردم ایران نوعی تحقیر ایرانی و بزرگترین توهین به ملت شجاع ودلاور و فهیم ایران است. سقراط می گوید شجاعت را ده بخش کردند و نه بخش به مردم پارس دادند و یک بخش به همه ی جهان .
ای کاش نقش منفی را به استاد استخدام شده ی خود جمهوری اسلامی و تربیت شده ضیافت اندیشه بیت رهبری و فیلترهای جذب استاد انقلاب فرهنگی نمی دادند.
https://t.me/drpoonak
#شهیدان_تهمت
بخش دوم
ما گمان می بریم که اخراج استادان واقعی و استخدام مداح و مجری برای هیات علمی دانشگاه تازگی دارد .در حالیکه این ماجرا همیشه بوده و هست .
زمان شاه #ولیان دکتری دانشگاه تهران و وزیر چند وزارتخانه و استاندار خراسان می خواست هیات علمی #دانشگاه_تهران بشود.
دانشگاه شورش شد دانشجویان تظاهرات کردند. #شاه به دکتر ولیان تندی کرد و گفت ولیان هم هوس استادی کرده!!!
بعد از انقلاب بسیاری استادان دانشکده حقوق را یک شبه اخراج کردند. بزرگانی مانند دکتر #ناصر_کاتوزیان و #جمشید_ممتاز و دکتر #آزمایش در بین اخراجی ها بودند .
نگارنده با دکتر ممتاز در اجلاس حقوق بشردوستانه در شهر #سان_رمو #ایتالیا همسفر شدیم و نقل می کرد که از روی بیکاری رفتم و مترجم همزمان شدم .
از،شادروان علامه #کاتوزیان پرسیدم شما که با فقه امامیه تا حدود زیادی انس و الفت داری چرا با لایحه قصاص مخالفت کردی؟ استاد پاسخ داد که قصاص حقوق خصوصی است ولی قتل حقوق عمومی .اگر فرزندی پدرش را کشت و اولیای دم عفو کردند ؛آیا نباید مجازات بشود؟ پس حقوق عمومی چه می شود؟ باری مرحوم #کاتوزیان که با تمام وجود دلباخته #فقه_امامیه بودند و تمام کتاب هایش مشحون از رفرنس فقهی است. دکتر کاتوزیان که ورقه امتحان اصول فقه شان را مرحوم شهابی برای آیت الله #بروجردی فرستادند که ما در دانشکده حقوق مجتهد تربیت می کنیم بی سوادها و بی خردها این بزرگمرد را مرتد اعلام و بمدت ۱۳ سال از دانشگاه اخراج کردند
در این ۴۴ سال بسیاری افراد حکومتی با سفارش و نفوذ وارد دانشگاههای معتبر شدند . از جمله یک نفر حقوقدان شورای نگهبان که لیسانس دانشگاه آزاد و فاقد شرایط علمی بودند به وزیر علوم وقت وعده داد و گفت من حاضرم بیایم معاون پارلمانی شما بشوم . همه شگفت زده شدند چطور عضو حقوقدان شورای نگهبان با آن جایگاه بالا حاضر شده بیاید معاون وزیر علوم بشود؟
ایشان نقشه جذابی کشید و وارد وزارت شد و عضو هیات علمی رسمی قطعی دانشگاه #تربیت_مدرس شدند و دیگر هم وزارتخانه نيامدند. گروه حقوق عمومی و حقوق بین الملل #دانشگاه_تهران بعضی نفوذی بودند .
باری وضعیت دانشگاهها همیشه چنین بوده و بقول شاعر تا بوده چنین بوده و تا هست همین است.
https://t.me/drpoonak
بخش دوم
ما گمان می بریم که اخراج استادان واقعی و استخدام مداح و مجری برای هیات علمی دانشگاه تازگی دارد .در حالیکه این ماجرا همیشه بوده و هست .
زمان شاه #ولیان دکتری دانشگاه تهران و وزیر چند وزارتخانه و استاندار خراسان می خواست هیات علمی #دانشگاه_تهران بشود.
دانشگاه شورش شد دانشجویان تظاهرات کردند. #شاه به دکتر ولیان تندی کرد و گفت ولیان هم هوس استادی کرده!!!
بعد از انقلاب بسیاری استادان دانشکده حقوق را یک شبه اخراج کردند. بزرگانی مانند دکتر #ناصر_کاتوزیان و #جمشید_ممتاز و دکتر #آزمایش در بین اخراجی ها بودند .
نگارنده با دکتر ممتاز در اجلاس حقوق بشردوستانه در شهر #سان_رمو #ایتالیا همسفر شدیم و نقل می کرد که از روی بیکاری رفتم و مترجم همزمان شدم .
از،شادروان علامه #کاتوزیان پرسیدم شما که با فقه امامیه تا حدود زیادی انس و الفت داری چرا با لایحه قصاص مخالفت کردی؟ استاد پاسخ داد که قصاص حقوق خصوصی است ولی قتل حقوق عمومی .اگر فرزندی پدرش را کشت و اولیای دم عفو کردند ؛آیا نباید مجازات بشود؟ پس حقوق عمومی چه می شود؟ باری مرحوم #کاتوزیان که با تمام وجود دلباخته #فقه_امامیه بودند و تمام کتاب هایش مشحون از رفرنس فقهی است. دکتر کاتوزیان که ورقه امتحان اصول فقه شان را مرحوم شهابی برای آیت الله #بروجردی فرستادند که ما در دانشکده حقوق مجتهد تربیت می کنیم بی سوادها و بی خردها این بزرگمرد را مرتد اعلام و بمدت ۱۳ سال از دانشگاه اخراج کردند
در این ۴۴ سال بسیاری افراد حکومتی با سفارش و نفوذ وارد دانشگاههای معتبر شدند . از جمله یک نفر حقوقدان شورای نگهبان که لیسانس دانشگاه آزاد و فاقد شرایط علمی بودند به وزیر علوم وقت وعده داد و گفت من حاضرم بیایم معاون پارلمانی شما بشوم . همه شگفت زده شدند چطور عضو حقوقدان شورای نگهبان با آن جایگاه بالا حاضر شده بیاید معاون وزیر علوم بشود؟
ایشان نقشه جذابی کشید و وارد وزارت شد و عضو هیات علمی رسمی قطعی دانشگاه #تربیت_مدرس شدند و دیگر هم وزارتخانه نيامدند. گروه حقوق عمومی و حقوق بین الملل #دانشگاه_تهران بعضی نفوذی بودند .
باری وضعیت دانشگاهها همیشه چنین بوده و بقول شاعر تا بوده چنین بوده و تا هست همین است.
https://t.me/drpoonak
Telegram
روز نوشت های محمدطاهر کنعانی(دکتری حقوق دانشگاه تهران)
@Doctor.law.