در ادامه از ديدارهايم در #نجف اشرف ودر ماه #رمضان كه از حال وهواى خاصًى برخوردار است ، به منزل سيد رضوان كليدار
رفتيم.
ايشان فرزند مرحوم سيد حسين #رفیعی که خاندانی مشهور در نجف بوده واز آنجا که تولیت آستانه #علوی سالها در این خاندان قرار داشت به ( کلیدار ) شهرت یافته اند. واز آنجا كه مقام توليت همواره در حدود
چهار قرن اخير ، ارثى بود وتوليت هاى برجسته گاه تا دوقرن اين شرف ، در خاندانشان باقى مى ماند.
#خاندان رفیعی ، خانواده ای #عربی علوی #حسینی موسوی از فرزندان سید ابراهیم #عسکری ابن سید موسی ابو #سبحه بن سید امیر #ابراهیم مرتضی بن #امام _موسی کاظم علیه السلام و بر اساس #اسناد و مدارک سادات خاندان الرفیعی تولیت آستان مقدس حیدری (مرقد امام علی علیه السلام) را در نیمه دوم #قرن یازدهم #هجری را بر عهده داشته است .همچنین این خاندان #ریاست اتحادیه بزرگان شهر #نجف اشرف را بدست داشته اند.
اما نامگذاری این خاندان به نسبت دادن ایشان به جد این خاندان ،سید محمد که در" #بادیه _الرفیع" که در میان استان های قادسیه و ذی قار و واسط واقع می باشد و در آن قبایل بادیه نشین رفیع #عنزی ساکن هستند, زندگی کرده است باز می گردد. سید محمد , دختر یکی از رؤساء قبیله رفیع به نام #غنیم بن بقال بن طربوش را به همسری گزید و بعد از اینکه وی به نجف آمد همانند دیگر عموزاده هایش به سید #رفیع مشهور شد . او فرزندان خویش را به " الرفیعیین" (#رفیعی ها) نام نهاد و نام خاندان #الرفیعی از اینجا سر چشمه می گیرد.
سيد #حسين كليدار از شخصيت هاى قرن اخير وتوليت حرم علوى را عهده دار بود .
سید حسین فرزند سید عباس فارغ التحصیل دانشکده حقوق عراق در سال 1953 , پس از پدر در سال ۱۹۶۲ میلادی جایگاه تولیت آستان علوی را بدست آورد. وی مجلسی را تشکیل داده بود که غالبا #شاعران و #ادیبان و #بزرگان در آن گرد هم می آمدند همچنین او دارای #کتابخانه ای بود که کتاب های ارزشمندی را در بر داشت .
پس از درگذشت مرحوم سید حسین ، فرزندش سید #حیدر کلیدار ، تولیت را عهده دار شد که پس از سقوط نظام بعث ، بصورت ناجوانمردانه در #صحن حیدری به #شهادت رسید.
در پس او دكترسيد #رضوان كليدار ، مدت كوتاهى عهده دار اين خدمت وتوليت آستان علوى را بر عهده داشت.
براى تجليل از خاندان وى وتجديد عهد واز آنجا كه مدتى بود نامبرده را نديده بودم ، فرصت را غنيمت شمرده وبه منزل او در #حي السعد رفتم.
شخصيت هاى گوناگون از نجف در خانه اش حضور داشتند كه با سپرى كردن ساعتى از زمان وسخن گفتن با وى وديگر شخصيت هاى حاضر در مجلس ، ودیدار از #آلبوم عکس #خاندان رفیعی ، که عکس های بس گرانبهایی را در خانه و#دیوانیه آل رفیعی کلیدار ذخیره نموده بودند ، خانه او را به سوى حرم مطهر ترك نمودم.
وى همچنان لباس شرف و#خادمى آستانه را كه از نياى خود به ارث برده است بر تن داشته واز شخصيت خاصى برخوردار است.
………………………
@drhadiansarii
رفتيم.
ايشان فرزند مرحوم سيد حسين #رفیعی که خاندانی مشهور در نجف بوده واز آنجا که تولیت آستانه #علوی سالها در این خاندان قرار داشت به ( کلیدار ) شهرت یافته اند. واز آنجا كه مقام توليت همواره در حدود
چهار قرن اخير ، ارثى بود وتوليت هاى برجسته گاه تا دوقرن اين شرف ، در خاندانشان باقى مى ماند.
#خاندان رفیعی ، خانواده ای #عربی علوی #حسینی موسوی از فرزندان سید ابراهیم #عسکری ابن سید موسی ابو #سبحه بن سید امیر #ابراهیم مرتضی بن #امام _موسی کاظم علیه السلام و بر اساس #اسناد و مدارک سادات خاندان الرفیعی تولیت آستان مقدس حیدری (مرقد امام علی علیه السلام) را در نیمه دوم #قرن یازدهم #هجری را بر عهده داشته است .همچنین این خاندان #ریاست اتحادیه بزرگان شهر #نجف اشرف را بدست داشته اند.
اما نامگذاری این خاندان به نسبت دادن ایشان به جد این خاندان ،سید محمد که در" #بادیه _الرفیع" که در میان استان های قادسیه و ذی قار و واسط واقع می باشد و در آن قبایل بادیه نشین رفیع #عنزی ساکن هستند, زندگی کرده است باز می گردد. سید محمد , دختر یکی از رؤساء قبیله رفیع به نام #غنیم بن بقال بن طربوش را به همسری گزید و بعد از اینکه وی به نجف آمد همانند دیگر عموزاده هایش به سید #رفیع مشهور شد . او فرزندان خویش را به " الرفیعیین" (#رفیعی ها) نام نهاد و نام خاندان #الرفیعی از اینجا سر چشمه می گیرد.
سيد #حسين كليدار از شخصيت هاى قرن اخير وتوليت حرم علوى را عهده دار بود .
سید حسین فرزند سید عباس فارغ التحصیل دانشکده حقوق عراق در سال 1953 , پس از پدر در سال ۱۹۶۲ میلادی جایگاه تولیت آستان علوی را بدست آورد. وی مجلسی را تشکیل داده بود که غالبا #شاعران و #ادیبان و #بزرگان در آن گرد هم می آمدند همچنین او دارای #کتابخانه ای بود که کتاب های ارزشمندی را در بر داشت .
پس از درگذشت مرحوم سید حسین ، فرزندش سید #حیدر کلیدار ، تولیت را عهده دار شد که پس از سقوط نظام بعث ، بصورت ناجوانمردانه در #صحن حیدری به #شهادت رسید.
در پس او دكترسيد #رضوان كليدار ، مدت كوتاهى عهده دار اين خدمت وتوليت آستان علوى را بر عهده داشت.
براى تجليل از خاندان وى وتجديد عهد واز آنجا كه مدتى بود نامبرده را نديده بودم ، فرصت را غنيمت شمرده وبه منزل او در #حي السعد رفتم.
شخصيت هاى گوناگون از نجف در خانه اش حضور داشتند كه با سپرى كردن ساعتى از زمان وسخن گفتن با وى وديگر شخصيت هاى حاضر در مجلس ، ودیدار از #آلبوم عکس #خاندان رفیعی ، که عکس های بس گرانبهایی را در خانه و#دیوانیه آل رفیعی کلیدار ذخیره نموده بودند ، خانه او را به سوى حرم مطهر ترك نمودم.
وى همچنان لباس شرف و#خادمى آستانه را كه از نياى خود به ارث برده است بر تن داشته واز شخصيت خاصى برخوردار است.
………………………
@drhadiansarii
# مرحوم سید #عباس کلیدار ( رفیعی) تولیت #آستانه در سالهای ۱۳۳۰ شمسی به بعد وسفر محمد رضا #پهلوی به زیارت اعتاب مقدسه پس از #کودتای ۲۸ مرداد
………………………
@drhadiansarii
………………………
@drhadiansarii
سید عباس #کلیدار ، درب #ضریح مطهر را گشوده و#قرآن خطی دستنبشته #امیر الومنین ع بسال ۴۰ هجری را به #ملک _فیصل دوم نشان می دهند.
………………
@drhadiansarii
………………
@drhadiansarii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#شب بيست وهفتم ماه مبارك #رمضان ، پيش از اذان #مغرب و#طواف مليونى پيرامون خانه خدا
___________
@drhadiansarii
___________
@drhadiansarii
بزرگترین #دشمن _شمع،ریسمانی است که در #دل اوست، مراقب دشمن درونمان (افکار #منفی)باشیم.
___________
@drhadiansarii
___________
@drhadiansarii
❣واقعا زیباست .....
در حیرتم از "خلقت #آب "
اگر با #درخت همنشین شود، آنرا شکوفا میکند
اگر با #آتش تماس بگیرد، آنرا خاموش میکند.
اگر با ناپاکی ها برخورد کند، آنرا #تمیز میکند.
اگر با #آرد هم #آغوش شود، آنرا آماده طبخ میکند.
اگر با #خورشید متفق شود، #رنگین کمان ایجاد میشود.
ولی اگر تنها بماند، رفته رفته #گنداب میگردد.
دل ما نیز بسان آب است، وقتی با دیگران است #زنده و تأثیر پذیر است، و در تنهایی #مرده وگرفته است...
"باهم" بودنهایمان را #قدر بدانیم...
__________
@drhadiansarii
در حیرتم از "خلقت #آب "
اگر با #درخت همنشین شود، آنرا شکوفا میکند
اگر با #آتش تماس بگیرد، آنرا خاموش میکند.
اگر با ناپاکی ها برخورد کند، آنرا #تمیز میکند.
اگر با #آرد هم #آغوش شود، آنرا آماده طبخ میکند.
اگر با #خورشید متفق شود، #رنگین کمان ایجاد میشود.
ولی اگر تنها بماند، رفته رفته #گنداب میگردد.
دل ما نیز بسان آب است، وقتی با دیگران است #زنده و تأثیر پذیر است، و در تنهایی #مرده وگرفته است...
"باهم" بودنهایمان را #قدر بدانیم...
__________
@drhadiansarii
🖋توصیه یکی از علمای #حوزه_علمیه_نجف به مقامات ایرانی:
🔴اولویت شیعیان را در نظر بگیرید
به گزارش پایگاه خبری و تحلیلی #دیده_بان_ایران آیت الله #فیاض از مراجع تقلید شیعه و یکی از علمای بزرگ حوزه علمیه نجف اشرف در دیدار با دکتر هادی انصاری از کارشناسان و فعالان اجتماعی و مذهبى ایران ، با اشاره به شرایط ایران بهترین رویکرد مقامات ایرانی را تمسک به آیه شریفه ” وَلَا تَجْعَل یَدک مَغْلُولَة إِلَى عُنُقک وَلَا تَبْسُطهَا کُلّ الْبَسْط فَتَقْعُد مَلُومًا مَحْسُورًا" ذکر کرد و گفت: ایران و نظام جمهوری اسلامی تکیه گاه شیعیان جهان هستند و باید با توجه به این رسالت تاریخی به تنظیم مناسبات خود با جهان بپردازند. وی با ابراز نگرانی از شرایط موجود در منطقه افزود: تمامی حملات ها به شیعه ونظام آن می باشد ونباید چنین اندیشید که غربی ها به خاطر شیعیان در برابر آمریکا ایستادگی و مقاومت کنند، بلکه آنان به دنبال منافع خود هستند وتاریخ گویای این مطلب است لذا باید با هوشیاری و دقت نسبت به برخورد با این شرایط حساس با اولویت منافع همه شیعیان اقدام کرد.
▪️جزئیات بیشتر رادر #دیده_بان_ایران بخوانید👇
http://www.didbaniran.ir/fa/tiny/news-44868
🆔 @didebaniran
🔴اولویت شیعیان را در نظر بگیرید
به گزارش پایگاه خبری و تحلیلی #دیده_بان_ایران آیت الله #فیاض از مراجع تقلید شیعه و یکی از علمای بزرگ حوزه علمیه نجف اشرف در دیدار با دکتر هادی انصاری از کارشناسان و فعالان اجتماعی و مذهبى ایران ، با اشاره به شرایط ایران بهترین رویکرد مقامات ایرانی را تمسک به آیه شریفه ” وَلَا تَجْعَل یَدک مَغْلُولَة إِلَى عُنُقک وَلَا تَبْسُطهَا کُلّ الْبَسْط فَتَقْعُد مَلُومًا مَحْسُورًا" ذکر کرد و گفت: ایران و نظام جمهوری اسلامی تکیه گاه شیعیان جهان هستند و باید با توجه به این رسالت تاریخی به تنظیم مناسبات خود با جهان بپردازند. وی با ابراز نگرانی از شرایط موجود در منطقه افزود: تمامی حملات ها به شیعه ونظام آن می باشد ونباید چنین اندیشید که غربی ها به خاطر شیعیان در برابر آمریکا ایستادگی و مقاومت کنند، بلکه آنان به دنبال منافع خود هستند وتاریخ گویای این مطلب است لذا باید با هوشیاری و دقت نسبت به برخورد با این شرایط حساس با اولویت منافع همه شیعیان اقدام کرد.
▪️جزئیات بیشتر رادر #دیده_بان_ایران بخوانید👇
http://www.didbaniran.ir/fa/tiny/news-44868
🆔 @didebaniran
دیدبان ایران
توصیه یکی از علمای حوزه علمیه نجف به مقامات ایرانی: اولویت شیعیان در نظر بگیرید
آیت الله فیاض از مراجع تقلید شیعه و یکی از علمای بزرگ حوزه علمیه نجف اشرف در دیدار با دکتر هادی انصاری از کارشناسان و فعالان اجتماعی و سیاسی ایران و کشورهای عربی با اشاره به شرایط ایران بهترین رویکرد مقامات ایرانی را تمسک به آیه شریفه ” وَلَا تَجْعَل یَدک…
همواره در سفرهايم به #عراق سعى براين دارم كه به ديدار #مراجع وبزرگان وبيوت اصيل #روحانى حوزه رفته وديدار تازه نمايم. در ادامه دیدارهایم در ماه مبارک #رمضان که به #نجف اشرف مشرف شده بودم ، به ديدار از بيت والامقام علامه #بحر العلوم رفته وبا شخصيت هاى اين خاندان ديدار نمودم.
خاندان بحرالعلوم؛ از سادات #حسنی و عالمان #شیعی امامی قرن دوازدهم تا چهاردهم قمری در #ایران و عراق بشمار آمده که این خاندانِ مشهور به علم و ادب، به سید محمدمهدی #طباطبائی _بروجردی، معروف به سید #بحرالعلوم، ویا علامه بحر العلوم میرسد. این خانواده، در اواخر قرن یازدهم قمری از #بروجرد به عراق هجرت کرده و در #کربلا و #نجف ساکن شدند.
نیاکان آل بحرالعلوم، نخست در سرزمین #حجاز و عراق و بعضی از شهرهای عربی دیگر میزیستند و بر اثر ستم حاکمان #اموی و #عباسی بر #سادات و شیعیان، در حال کوچ دائمی بودند. از اینرو در نیمه قرن سوم قمری به ایران که در آن سادات از امنیت بیشتری برخوردار بودند، پناه آوردند و نخست در #اصفهان و پس از آن در بروجرد ماندگار شدند. در اوایل قرن ۱۲ق/۱۸م، بسیاری از اینان به قصد تحصیل علوم دینی یا زیارت به عراق رفته و در عتبات بهویژه نجف و کربلا اقامت گزیدند و دیگر بازنگشتند.
شخصیتهای علمی برجسته ای در این خاندان در دو قرن اخیر ، به ظهور آمدند که پس از علامه سید #مهدی بحر العلوم ، شخصیتهای والای دیگری همچون سید #محمد رضا بحر العلوم ،سید #حسین بحر العلوم ، سید #محمد تقی بحر العلوم ، سید #علی بحر العلوم ، سید #ابراهیم بحر العلوم ،سید #محمد بحر العلوم ،سید #جعفر بحر العلوم ، سید #حسن بحر العلوم ، سید #محمد مهدی بحر العلوم ، سید #مهدی بحر العلوم ، سید #محمد علی بحر العلوم ، سید #علی بحر العلوم ،سید #محمد تقی بحر العلوم ومرحوم علامه سید #محمد بحر العلوم را می توان نام برد که اینجانب ، دو شخصیت اخیر را توفیق درک محضرشان را داشتم.
هرگاه که به این خانه واصطلاحا #بیرونی گام می نهم ، در ودیوار این مکان مبارک ، یاد آور شخصیت والامقام مرحوم علامه آیة الله سید #محمد بحر العلوم بوده وصدای آن بزرگ با مطالب تاریخی از حوزه وشخصیتهای آن ، پند واندرزهایش ، ظرافت های سخنش و...همه وهمه از برابر دیدگانم عبور کرده وصدای پر مهرش ، در گوشم #طنین انداز است .
مرحوم آیة الله #علامه دکتر سید محمد بحر العلوم ، علاوه بر ریشه در تباری والا مقام وعلمی ، حکیمانه وهوشیارانه وبا زیرکی تمام از همه این سرمایه های اندوخته در خود ، بهره گرفت وبه شخصیتی سیاسی واجتماعی و#حوزوی و#دانشگاهی تبدیل گردید.
او که پس از فرو پاشی نظام #بعث در سال ۲۰۰۳ میلادی ، پس از سالها هجرت ودوری از وطن وتلاش های بی وقفه ، برای سرنگونی این رژیم سفاک به عراق گام نهاد ،نخستین ریاست #مجلس حکم عراق را برای دو بار بر دوش کشید .
وی که لحظه ای آرام نمی گرفت ، درواپسین سالهای عمر با برکت خود ، دست به اقدامی اساسی زد و#دانشگاه ( #العَلَمین ) را که بر گرفته از نام شیخ #طوسی وعلامه سید #مهدی بحر العلوم بود را در #علوم سیاسی ، به عنوان نخستین #دانشکده ومرکز علمی در این راستا ، در نجف اشرف بوجود آورد.
این بزرگ سرانجام در ۱۸ فروردین سال ۱۳۹۴ ،پس از سپری کردن عمری در حدود نه دهه ، جان به جان آفرین تسلیم نمود وپیکر مبارکش را در #مسجد ( مرکز العلمین ) بخاک سپردند که تا روحش ، همچنان ناظر بر تلاش های شبانه روزی او در این مرکز وپرورش نسل آینده ساز عراق آباد وپیشرفته ، همراه با امنیت وآرامش باشد.
آرزویی که وی برای دستیابی به آن ، چندین دهه از عمر با برکت خود را صرف نمود.
هنوز جاى خالى اين شخصيت در نجف وعراق مشهود است ، وبدون تردید جایگزینی برای وی بزودی بوجود نخواهد آمد. ساعتی را در این بیت والا ودر خدمت آیات سید #محمد علی بحر العلوم ( فرزند علامه) وسید #جعفر حکیم ، نواده ایشان وفرزند #شهید والامقام مرحوم آیة الله سید #عبد الصاحب حکیم ، که خود فرزند مرحوم آیة الله العظمی سید #محسن حکیم بشمار می رفت ، سپری کرده واز محضر این دو بزرگ که هرکدام از استوانه های علمی #حوزه هزار ساله نجف اشرف بشمار می آیند ، سپری کردیم وخاطرات زیبای گذشته این بیت را تجدید نمودیم. در پايان با ذكر #صلوات وخاندن #فاتحه بر روح گسترده بزرگان از بيت بحر العلوم وبيت والاى حكيم كه به هم پيوسته اند ، مجلس را ترك نمودم.
………………………………
@drhadiansarii
خاندان بحرالعلوم؛ از سادات #حسنی و عالمان #شیعی امامی قرن دوازدهم تا چهاردهم قمری در #ایران و عراق بشمار آمده که این خاندانِ مشهور به علم و ادب، به سید محمدمهدی #طباطبائی _بروجردی، معروف به سید #بحرالعلوم، ویا علامه بحر العلوم میرسد. این خانواده، در اواخر قرن یازدهم قمری از #بروجرد به عراق هجرت کرده و در #کربلا و #نجف ساکن شدند.
نیاکان آل بحرالعلوم، نخست در سرزمین #حجاز و عراق و بعضی از شهرهای عربی دیگر میزیستند و بر اثر ستم حاکمان #اموی و #عباسی بر #سادات و شیعیان، در حال کوچ دائمی بودند. از اینرو در نیمه قرن سوم قمری به ایران که در آن سادات از امنیت بیشتری برخوردار بودند، پناه آوردند و نخست در #اصفهان و پس از آن در بروجرد ماندگار شدند. در اوایل قرن ۱۲ق/۱۸م، بسیاری از اینان به قصد تحصیل علوم دینی یا زیارت به عراق رفته و در عتبات بهویژه نجف و کربلا اقامت گزیدند و دیگر بازنگشتند.
شخصیتهای علمی برجسته ای در این خاندان در دو قرن اخیر ، به ظهور آمدند که پس از علامه سید #مهدی بحر العلوم ، شخصیتهای والای دیگری همچون سید #محمد رضا بحر العلوم ،سید #حسین بحر العلوم ، سید #محمد تقی بحر العلوم ، سید #علی بحر العلوم ، سید #ابراهیم بحر العلوم ،سید #محمد بحر العلوم ،سید #جعفر بحر العلوم ، سید #حسن بحر العلوم ، سید #محمد مهدی بحر العلوم ، سید #مهدی بحر العلوم ، سید #محمد علی بحر العلوم ، سید #علی بحر العلوم ،سید #محمد تقی بحر العلوم ومرحوم علامه سید #محمد بحر العلوم را می توان نام برد که اینجانب ، دو شخصیت اخیر را توفیق درک محضرشان را داشتم.
هرگاه که به این خانه واصطلاحا #بیرونی گام می نهم ، در ودیوار این مکان مبارک ، یاد آور شخصیت والامقام مرحوم علامه آیة الله سید #محمد بحر العلوم بوده وصدای آن بزرگ با مطالب تاریخی از حوزه وشخصیتهای آن ، پند واندرزهایش ، ظرافت های سخنش و...همه وهمه از برابر دیدگانم عبور کرده وصدای پر مهرش ، در گوشم #طنین انداز است .
مرحوم آیة الله #علامه دکتر سید محمد بحر العلوم ، علاوه بر ریشه در تباری والا مقام وعلمی ، حکیمانه وهوشیارانه وبا زیرکی تمام از همه این سرمایه های اندوخته در خود ، بهره گرفت وبه شخصیتی سیاسی واجتماعی و#حوزوی و#دانشگاهی تبدیل گردید.
او که پس از فرو پاشی نظام #بعث در سال ۲۰۰۳ میلادی ، پس از سالها هجرت ودوری از وطن وتلاش های بی وقفه ، برای سرنگونی این رژیم سفاک به عراق گام نهاد ،نخستین ریاست #مجلس حکم عراق را برای دو بار بر دوش کشید .
وی که لحظه ای آرام نمی گرفت ، درواپسین سالهای عمر با برکت خود ، دست به اقدامی اساسی زد و#دانشگاه ( #العَلَمین ) را که بر گرفته از نام شیخ #طوسی وعلامه سید #مهدی بحر العلوم بود را در #علوم سیاسی ، به عنوان نخستین #دانشکده ومرکز علمی در این راستا ، در نجف اشرف بوجود آورد.
این بزرگ سرانجام در ۱۸ فروردین سال ۱۳۹۴ ،پس از سپری کردن عمری در حدود نه دهه ، جان به جان آفرین تسلیم نمود وپیکر مبارکش را در #مسجد ( مرکز العلمین ) بخاک سپردند که تا روحش ، همچنان ناظر بر تلاش های شبانه روزی او در این مرکز وپرورش نسل آینده ساز عراق آباد وپیشرفته ، همراه با امنیت وآرامش باشد.
آرزویی که وی برای دستیابی به آن ، چندین دهه از عمر با برکت خود را صرف نمود.
هنوز جاى خالى اين شخصيت در نجف وعراق مشهود است ، وبدون تردید جایگزینی برای وی بزودی بوجود نخواهد آمد. ساعتی را در این بیت والا ودر خدمت آیات سید #محمد علی بحر العلوم ( فرزند علامه) وسید #جعفر حکیم ، نواده ایشان وفرزند #شهید والامقام مرحوم آیة الله سید #عبد الصاحب حکیم ، که خود فرزند مرحوم آیة الله العظمی سید #محسن حکیم بشمار می رفت ، سپری کرده واز محضر این دو بزرگ که هرکدام از استوانه های علمی #حوزه هزار ساله نجف اشرف بشمار می آیند ، سپری کردیم وخاطرات زیبای گذشته این بیت را تجدید نمودیم. در پايان با ذكر #صلوات وخاندن #فاتحه بر روح گسترده بزرگان از بيت بحر العلوم وبيت والاى حكيم كه به هم پيوسته اند ، مجلس را ترك نمودم.
………………………………
@drhadiansarii
در ديدار از #مركز العلمين در عيد #غدير سال ١٣٩٣ شمسى
وبا حضور #مرحوم #علامه بحر العلوم و#سید محمد حسین بحر العلوم
…………………
@drhadiansarii
وبا حضور #مرحوم #علامه بحر العلوم و#سید محمد حسین بحر العلوم
…………………
@drhadiansarii
🔹پاسخ درباره عبدالله بن جعفر و قصاص از ابن ملجم که اخیرا بخلاف در فضای مجازی وبرای آلوده ساختن اذهان مردم وشیعیان واهانت به روحانیت منتشر گردیده بود.
🔴🔴🔴
در آخرین روزهای ماه رمضان، روایتی در سطحی گسترده در فضای مجازی منتشر شد که حاکی از رفتاری شگفتانگیز با ابنملجم به عنوان مجازات جنایت او در قتل امیر مؤمنان(ع) بود؛ آنهم با انتساب به عبدالله بن جعفر، فرزند جعفر طیار و برادرزادة امام علی(ع) و همسر حضرت زینب. در این گفتار، آن روایت را به بررسی میگذاریم.
مجلسی و برخی از مورخان نقل کردهاند که عبدالله بن جعفر، سیخ گداخته در دو چشم ابنملجم کشید و ابن ملجم میگفت: «بزرگوار و خجسته است خدایی که انسان را از پارهای خون بسته آفرید.» سپس عبدالله دستور داد دو دست و دو پای او را قطع کردند؛ اما بعد که عبدالله دستور داد زبان او را ببرند، بیتابی کرد. گفتندش: «در دو چشمت سیخ آتشین کشیدند و دو دست و دو پایت را بریدند و بیتابی نکردی، ولی از بریدن زبان، بیتابی میکنی؟» گفت: «ای نادانان! من از بریدن زبان، بیتابی نکردهام، بلکه من دوست ندارم به اندازة لحظاتی معدود نیز در دنیا زندگی کنم و در آن لحظات، ذکر خدا نگویم.»
پس زبانش را بریدند و او را به آتش سوختند! (بحار، ج۴۲، ص۳۰۶؛ نیز گزارشی نزدیک به آن در مروج الذهب، مسعودی، ج۳، ص۴۳۴)
در کنار روایت بالا، روایت ذیل را نیز بخوانیم:
امام صادق(ع) از پدرش امام باقر(ع) روایت کرده است که وقتی ابنملجم را پس از ضربتزدن به امامعلی(ع) دستگیر کردند، امام فرمود: «این اسیر را نگاه دارید و آب و غذایش را بدهید و با او رفتاری نیکو داشته باشید (اطعموه و اسقوه و احسنوا اساره). اگر من زنده ماندم، خود بهتر میدانم که با او چه کنم. اگر خواستم، قصاص میکنم و اگر خواستم، عفو میکنم و اگر خواستم، مصالحه میکنم. اگر از دنیا رفتم، کار به دست شماست.اگر خواستید او را بکشید، مثلهاش مکنید.»
در دنباله نیز گزارش اعدام ابنملجم آمده و در آن نه هیچ نامی از عبدالله بن جعفر هست و نه هیچ ذکری از آن شکنجهها در حق ابنملجم، بلکه در آن تصریح شده است که برای قصاص، فقط با یک ضربه شمشیر، گردنش را زدند.
این روایت در منبع بسیار کهن قربالاسناد (تألیف ابوالعباس حمیری، از اصحاب امامین جواد و هادی (علیهماالسلام، قرن سوم) آمده است (صص۴ـ۱۴۳؛ نیز بنگرید به بحار، ج۴۲، ص۳۰۲) و به جهات متعدد، بر روایت اول ترجیح دارد؛ زیرا:
۱- از امامصادق(ع) و امامباقر(ع) نقل شده است؛ که با صرفنظر از مقام عصمت آن دو، از نسل امامعلی(ع) و از خاندان اویند و طبیعی است که از حوادث مربوط به شهادت پدربزرگشان آگاهتر از دیگران باشند.
۲- ثانیاً این روایت با وصیت امامعلی(ع) در نهی از مثله کردن و بریدن اعضای ابنملجم سازگار است؛ و لازمة روایت اول آن است که امامین حسنین(ع) و دیگر بازماندگان امامعلی(ع) هم وصیت مکرر و مؤکد آن حضرت را زیر پا نهاده باشند و هم مستند این وصیت، یعنی نهی رسول اکرم(ص) از مثله کردن را ـ هرچند سگ گزنده باشد: «فلا تمثلوا بالرجل، فانّی سمعتُ رسولالله(ص) یقول: ایّاکم و المُثله و لو بالکلب العقور». (نهجالبلاغه، صبحی صالح، بخش وصایا و نامهها، ش۴۷)
۳- اگر روایت حاکی از مثله کردن ابنملجم درست بود، مسلماً دشمنان اهل بیت ـ از امویان و وابستگانشانـ بارها آن را به عنوان عملی برخلاف سنت رسول(ص) و مخالف شرع، به رخ امامین حسنین(ع) و دیگر اهل بیت میکشیدند و از سرزنش حسنین ع به دلیل رفتارشان با ابنملجم، چشم نمیپوشیدند، همچنانکه عبد الله بن جعفر را نیز از سرزنش وجز اینها رها نمی ساختند.
۴- هر کس عبدالله بن جعفر را بشناسد، میداند که وی بهرغم دلیریهایش در میدان جنگ، مردی باگذشت و صلحجو بود و حتی پس از حادثة کربلا و قتل عام دو سه فرزندش و آنهمه از عزیزانش به دست سپاه یزید، باز میکوشید کشمکش میان مردم مدینه و دستگاه حکومت کاهش یابد ، با رفتاری که با ابنملجم میگویند داشته، ناپذیرفتنیتر مینماید.
۵- در روایت اول آمده است که ابنملجم، عبدالله را «برادرزادة من» خطاب کرد. (بحار، ج۴۲، ص۳۰۶) و چنین سخنی علیالقاعده وقتی میتواند معقول باشد که عبدالله کمسالتر از ابنملجم باشد. درحالی که عبدالله در آن هنگام بیش از ۴۰ سال داشته و مسلماً از ابنملجم مسنتر بوده است.
۶- از همة اینها گذشته، وقتی دو روایت مختلف دربارة چگونگی قصاص از ابنملجم نقل شده، چه دلیلی دارد که روایت دوم را ندیده بگیریم و روایت اول را مسلّم فرض کنیم و بر پایة آن، عبدالله بن جعفر را محکوم کنیم.
………………………………
@drhadiansarii
🔴🔴🔴
در آخرین روزهای ماه رمضان، روایتی در سطحی گسترده در فضای مجازی منتشر شد که حاکی از رفتاری شگفتانگیز با ابنملجم به عنوان مجازات جنایت او در قتل امیر مؤمنان(ع) بود؛ آنهم با انتساب به عبدالله بن جعفر، فرزند جعفر طیار و برادرزادة امام علی(ع) و همسر حضرت زینب. در این گفتار، آن روایت را به بررسی میگذاریم.
مجلسی و برخی از مورخان نقل کردهاند که عبدالله بن جعفر، سیخ گداخته در دو چشم ابنملجم کشید و ابن ملجم میگفت: «بزرگوار و خجسته است خدایی که انسان را از پارهای خون بسته آفرید.» سپس عبدالله دستور داد دو دست و دو پای او را قطع کردند؛ اما بعد که عبدالله دستور داد زبان او را ببرند، بیتابی کرد. گفتندش: «در دو چشمت سیخ آتشین کشیدند و دو دست و دو پایت را بریدند و بیتابی نکردی، ولی از بریدن زبان، بیتابی میکنی؟» گفت: «ای نادانان! من از بریدن زبان، بیتابی نکردهام، بلکه من دوست ندارم به اندازة لحظاتی معدود نیز در دنیا زندگی کنم و در آن لحظات، ذکر خدا نگویم.»
پس زبانش را بریدند و او را به آتش سوختند! (بحار، ج۴۲، ص۳۰۶؛ نیز گزارشی نزدیک به آن در مروج الذهب، مسعودی، ج۳، ص۴۳۴)
در کنار روایت بالا، روایت ذیل را نیز بخوانیم:
امام صادق(ع) از پدرش امام باقر(ع) روایت کرده است که وقتی ابنملجم را پس از ضربتزدن به امامعلی(ع) دستگیر کردند، امام فرمود: «این اسیر را نگاه دارید و آب و غذایش را بدهید و با او رفتاری نیکو داشته باشید (اطعموه و اسقوه و احسنوا اساره). اگر من زنده ماندم، خود بهتر میدانم که با او چه کنم. اگر خواستم، قصاص میکنم و اگر خواستم، عفو میکنم و اگر خواستم، مصالحه میکنم. اگر از دنیا رفتم، کار به دست شماست.اگر خواستید او را بکشید، مثلهاش مکنید.»
در دنباله نیز گزارش اعدام ابنملجم آمده و در آن نه هیچ نامی از عبدالله بن جعفر هست و نه هیچ ذکری از آن شکنجهها در حق ابنملجم، بلکه در آن تصریح شده است که برای قصاص، فقط با یک ضربه شمشیر، گردنش را زدند.
این روایت در منبع بسیار کهن قربالاسناد (تألیف ابوالعباس حمیری، از اصحاب امامین جواد و هادی (علیهماالسلام، قرن سوم) آمده است (صص۴ـ۱۴۳؛ نیز بنگرید به بحار، ج۴۲، ص۳۰۲) و به جهات متعدد، بر روایت اول ترجیح دارد؛ زیرا:
۱- از امامصادق(ع) و امامباقر(ع) نقل شده است؛ که با صرفنظر از مقام عصمت آن دو، از نسل امامعلی(ع) و از خاندان اویند و طبیعی است که از حوادث مربوط به شهادت پدربزرگشان آگاهتر از دیگران باشند.
۲- ثانیاً این روایت با وصیت امامعلی(ع) در نهی از مثله کردن و بریدن اعضای ابنملجم سازگار است؛ و لازمة روایت اول آن است که امامین حسنین(ع) و دیگر بازماندگان امامعلی(ع) هم وصیت مکرر و مؤکد آن حضرت را زیر پا نهاده باشند و هم مستند این وصیت، یعنی نهی رسول اکرم(ص) از مثله کردن را ـ هرچند سگ گزنده باشد: «فلا تمثلوا بالرجل، فانّی سمعتُ رسولالله(ص) یقول: ایّاکم و المُثله و لو بالکلب العقور». (نهجالبلاغه، صبحی صالح، بخش وصایا و نامهها، ش۴۷)
۳- اگر روایت حاکی از مثله کردن ابنملجم درست بود، مسلماً دشمنان اهل بیت ـ از امویان و وابستگانشانـ بارها آن را به عنوان عملی برخلاف سنت رسول(ص) و مخالف شرع، به رخ امامین حسنین(ع) و دیگر اهل بیت میکشیدند و از سرزنش حسنین ع به دلیل رفتارشان با ابنملجم، چشم نمیپوشیدند، همچنانکه عبد الله بن جعفر را نیز از سرزنش وجز اینها رها نمی ساختند.
۴- هر کس عبدالله بن جعفر را بشناسد، میداند که وی بهرغم دلیریهایش در میدان جنگ، مردی باگذشت و صلحجو بود و حتی پس از حادثة کربلا و قتل عام دو سه فرزندش و آنهمه از عزیزانش به دست سپاه یزید، باز میکوشید کشمکش میان مردم مدینه و دستگاه حکومت کاهش یابد ، با رفتاری که با ابنملجم میگویند داشته، ناپذیرفتنیتر مینماید.
۵- در روایت اول آمده است که ابنملجم، عبدالله را «برادرزادة من» خطاب کرد. (بحار، ج۴۲، ص۳۰۶) و چنین سخنی علیالقاعده وقتی میتواند معقول باشد که عبدالله کمسالتر از ابنملجم باشد. درحالی که عبدالله در آن هنگام بیش از ۴۰ سال داشته و مسلماً از ابنملجم مسنتر بوده است.
۶- از همة اینها گذشته، وقتی دو روایت مختلف دربارة چگونگی قصاص از ابنملجم نقل شده، چه دلیلی دارد که روایت دوم را ندیده بگیریم و روایت اول را مسلّم فرض کنیم و بر پایة آن، عبدالله بن جعفر را محکوم کنیم.
………………………………
@drhadiansarii
چند نکته
الف- بنظر می رسد روایت اول را نخست خوارج جعل کردهاند تا از ابنملجم یک قهرمان الهی بسازند که حتی پس از سختترین آسیبها به چشم و دست و پاهای او، همچنان نطق و شعور خود را حفظ کرده و همواره در ذکر خدا بوده است. و بعدها کسانی از هواداران سادهلوح امامعلی(ع) که از سر دشمنی با ابنملجم، دلشان میخواسته او به مرگی همراه بدترین شکنجهها مرده باشد، روایت برساختة خوارج را بیتوجه به هدف آن فرقه و نقطهضعفهای آن روایت، گرفته و در کنار روایت دوم نقل کردهاند. طبیعت قصهپسند و افسانهجوی عامه نیز که میخواهند حوادث را خیلی غلیظتر از آنچه بوده بدانند و عرضه کنند، در نشر این روایات، نقش مهمی دارد.
ب) مجلسی روایت مفصل دیگری هم دربارة شهادت امامعلی(ع) و چگونگی قصاص از قاتل او به وسیلة حسنین(ع) و مردم آورده که با اندک تأمل میتوان دریافت نقاط ضعف آن بسیار بیش از روایت اول است و اگر لازم باشد، در گفتار دیگری به آن خواهم پرداخت. و البته در این روایت، عبدالله بن جعفر نقشی در عملیات مربوط به اجرای قصاص ندارد.
ج) امامعلی(ع) در مقام عرضة یک عمل اخلاقی به فرزندانش فرمود: «و ان اعف فالعفو لی قربه و هو لکم حسنه، فاعفوا الا تحبّون ان یغفر الله لکم: اگر من ابنملجم را عفو کنم، عفو برای من موجب تقرّب به خدا و برای شما حسنه است. شما نیز او را عفو کنید و ببخشید. آیا دوست ندارید که خدا شما را ببخشد؟» (نهجالبلاغه، بخش وصایا و نامهها، شمارة ۲۳) امامحسن(ع) نیز در مقام عفو از گناهکاران چنان بود که حتی حاضر نشد نام کسی را که به او زهر خورانیده و موجب شهادتش شده بود، ببرد تا وی را بشناسند و مجازات کنند. (طبقات، ابنسعد، ج۶، صص۷ـ۳۸۶)
با این دو مقدمه، مسلّم میشود که نه امامعلی(ع) مایل به قصاص از ابنملجم بود و نه وصی او و عضو ارشد بازماندگانش، یعنی امامحسن(ع)؛ اما اینکه امامحسن(ع) خود را ناگزیر به اعدام ابن ملجم دید، به دلیل آن بود که پس از شهادت امامعلی(ع) به دست یکی از خوارج، نفرت و کینهای که مردم نسبت به این فرقه داشتند، به اوج رسید؛ و هر لحظه بیم آن میرفت که مردم خشمگین خودسرانه بریزند و خوارج را قتلعام کنند؛ و این با خواستة امامعلی(ع) کاملاً در تضاد بود که دستور داده بود پس از او حتی با خوارج نجنگند: «لا تقاتلوا الخوارج بعدی» (نهجالبلاغه، خطبة ۶۱) و قتل امیر مؤمنان(ع) را بهانة کشتار و خونریزی قرار ندهند: «لا الفینکم تخوضون دماء المسلمین خوضا تقولون قُتل امیرالمؤمنین.» (نهجالبلاغه، بخش وصایا و نامهها، ش۴۷) لذا برای آنکه از شدت هیجان لجامگسیختة اجتماعی کاسته شود و حوادث مرگبار روی ندهد، هم امامعلی(ع) و هم امامحسن(ع) تنها راه را در این دیدند که ابنملجم اعدام و به مردم گفته شود که مجرم به مجازات خود رسیده و ماجرا خاتمه یافته و دیگر نباید کسی را تعقیب و مجازات کرد. و حتی چنانکه امام علی(ع) خواسته بود، نباید با خوارج جنگ کرد. (نهجالبلاغه، خطبة ۶۱)
***توجه
این مطلب از آن نویسنده ای است که به علت خطاهای فراوان او در نوشتارها وحتی در این نوشتار واهانت به عبد الله بن جعفر ، پس از تصحیح نوشته ها وخطاهای او ، وبرای جلوگیری از اشاعه نام نویسنده
وخدای ناکرده غیبت نمودنش ، به این نوشتار که ضرورت انتشار آن در فضای مجازی وجود دارد ، بسنده نمودم.
……………………
@drhadiansarii
الف- بنظر می رسد روایت اول را نخست خوارج جعل کردهاند تا از ابنملجم یک قهرمان الهی بسازند که حتی پس از سختترین آسیبها به چشم و دست و پاهای او، همچنان نطق و شعور خود را حفظ کرده و همواره در ذکر خدا بوده است. و بعدها کسانی از هواداران سادهلوح امامعلی(ع) که از سر دشمنی با ابنملجم، دلشان میخواسته او به مرگی همراه بدترین شکنجهها مرده باشد، روایت برساختة خوارج را بیتوجه به هدف آن فرقه و نقطهضعفهای آن روایت، گرفته و در کنار روایت دوم نقل کردهاند. طبیعت قصهپسند و افسانهجوی عامه نیز که میخواهند حوادث را خیلی غلیظتر از آنچه بوده بدانند و عرضه کنند، در نشر این روایات، نقش مهمی دارد.
ب) مجلسی روایت مفصل دیگری هم دربارة شهادت امامعلی(ع) و چگونگی قصاص از قاتل او به وسیلة حسنین(ع) و مردم آورده که با اندک تأمل میتوان دریافت نقاط ضعف آن بسیار بیش از روایت اول است و اگر لازم باشد، در گفتار دیگری به آن خواهم پرداخت. و البته در این روایت، عبدالله بن جعفر نقشی در عملیات مربوط به اجرای قصاص ندارد.
ج) امامعلی(ع) در مقام عرضة یک عمل اخلاقی به فرزندانش فرمود: «و ان اعف فالعفو لی قربه و هو لکم حسنه، فاعفوا الا تحبّون ان یغفر الله لکم: اگر من ابنملجم را عفو کنم، عفو برای من موجب تقرّب به خدا و برای شما حسنه است. شما نیز او را عفو کنید و ببخشید. آیا دوست ندارید که خدا شما را ببخشد؟» (نهجالبلاغه، بخش وصایا و نامهها، شمارة ۲۳) امامحسن(ع) نیز در مقام عفو از گناهکاران چنان بود که حتی حاضر نشد نام کسی را که به او زهر خورانیده و موجب شهادتش شده بود، ببرد تا وی را بشناسند و مجازات کنند. (طبقات، ابنسعد، ج۶، صص۷ـ۳۸۶)
با این دو مقدمه، مسلّم میشود که نه امامعلی(ع) مایل به قصاص از ابنملجم بود و نه وصی او و عضو ارشد بازماندگانش، یعنی امامحسن(ع)؛ اما اینکه امامحسن(ع) خود را ناگزیر به اعدام ابن ملجم دید، به دلیل آن بود که پس از شهادت امامعلی(ع) به دست یکی از خوارج، نفرت و کینهای که مردم نسبت به این فرقه داشتند، به اوج رسید؛ و هر لحظه بیم آن میرفت که مردم خشمگین خودسرانه بریزند و خوارج را قتلعام کنند؛ و این با خواستة امامعلی(ع) کاملاً در تضاد بود که دستور داده بود پس از او حتی با خوارج نجنگند: «لا تقاتلوا الخوارج بعدی» (نهجالبلاغه، خطبة ۶۱) و قتل امیر مؤمنان(ع) را بهانة کشتار و خونریزی قرار ندهند: «لا الفینکم تخوضون دماء المسلمین خوضا تقولون قُتل امیرالمؤمنین.» (نهجالبلاغه، بخش وصایا و نامهها، ش۴۷) لذا برای آنکه از شدت هیجان لجامگسیختة اجتماعی کاسته شود و حوادث مرگبار روی ندهد، هم امامعلی(ع) و هم امامحسن(ع) تنها راه را در این دیدند که ابنملجم اعدام و به مردم گفته شود که مجرم به مجازات خود رسیده و ماجرا خاتمه یافته و دیگر نباید کسی را تعقیب و مجازات کرد. و حتی چنانکه امام علی(ع) خواسته بود، نباید با خوارج جنگ کرد. (نهجالبلاغه، خطبة ۶۱)
***توجه
این مطلب از آن نویسنده ای است که به علت خطاهای فراوان او در نوشتارها وحتی در این نوشتار واهانت به عبد الله بن جعفر ، پس از تصحیح نوشته ها وخطاهای او ، وبرای جلوگیری از اشاعه نام نویسنده
وخدای ناکرده غیبت نمودنش ، به این نوشتار که ضرورت انتشار آن در فضای مجازی وجود دارد ، بسنده نمودم.
……………………
@drhadiansarii
#امامت ، هویت مذهب حقًه #تشیع🔹🔹🔹
بخش اول 🔴
امامت اساساً هویت مذهب حقه تشیع است. مهمترین تفاوت #شیعه و سایر فرق اسلامی، #امامت است. از نظر شیعه امامت، استمرار #نبوت و جانشینی پیامبر است. #پیامبر اسلام شارع و آورنده دین هستند و امامان ما حافظان #دین هستند و این حفاظت در استمرار نبوت اتفاق می افتد.
دیگران راجع به امامت بحث #خلافت و حکومت سیاسی دارند و از نظر آنها امام کسی است که حاکم امت باشد. بنابراین بحث ما حکومت نیست و امامت مترادف با حکومت نیست. حکومت شأنی از شئون امام است.
امام #حسین تا امام #عسکری شرایط با آنها همراه نبود که به حکومت برسند ولی امامت آنها به قوت خود باقی است.
برای اینکه در این مورد صحبت کنیم باید اول در مورد تشیع صحبت کنیم. مراد از تشیع چیست و این تشیع از چه زمانی پیدا شده است. دیگران هم که وقتی قلم می زنند و کتاب می نویسند مطالبی را بیان می کنند که با اصول تاریخی منافات دارد. مثلا شیعه را مولود #صفویه یا #آل بویه عنوان می کنند. کسی که این افتخار برایش حاصل شده که شیعه #علی ابن ابی طالب باشد باید بداند که تاریخچه پیدایش شیعه از چه زمانی بوده است.
بحث را از اینجا شروع می کنیم که در بحث های کلامی و تاریخی شیعه را به سه شکل معرفی کرده اند. یک شیعه #سیاسی داریم، یک تشیع #ولایی داریم و یکی هم تشیع #اعتقادی داریم. بروز و ظهور تشیع در صحنه اجتماع به سه شکل است.
الف - تشیع سیاسی به کسانی می گویند که به مبانی فکری شیعه اعتقادی ندارند و اصلاً از آن مطلع هم نیستند ولی در یک جهت گیری سیاسی دم از #رهبری اهل بیت می زنند. چون رویکرد آنها سیاسی است اسم آنها را تشیع سیاسی می گذاریم. اینها نه به عنوان اینکه امامان از طرف خدا منصوب اند و اصلاً نصب الهی را اعتقاد ندارند فقط رهبری این گروه را پذیرفته اند چون اینها دارند با بنیاد ظلم مبارزه می کنند.
از بین ائمه هم با کسانی میانه دارند که قائم به #سیف بوده اند. یعنی در وجود امیرالمومنین ع ، امام حسن مجتبی ع و سیدالشهدا ع . آنها در وجود امام #سجاد ع به عنوان پذیرش امام توقف می کنند. بعد از ایشان، #زید ابن علی فرزند امام #زین العابدین ع را به عنوان امام قبول می کنند و ۴ امامی اند و به آنها #زیدیه می گویند. مبنای تفکر آنها سیاسی است و از نظر اعتقادی و کلامی طرفدار #معتزله هستند و از نظر فقهی تابع فقه #ابوحنیفه اند. گرایش آنها به اهل بیت صرفاً پذیرش آنها به عنوان رهبری در مبارزه با ظلم است. والا نه اعتقاد و نه دین خود را از اهل بیت نگرفته اند.
زید ابن علی ، ادعایی برای امامت نداشتند و دیگران خود را به این شخصیت بزرگوار منسوب کردند. در بین تمام مبارزات سیاسی مبارزات جناب #زید مورد تایید ائمه ما هم بوده است
…………………………
@drhadiansarii
بخش اول 🔴
امامت اساساً هویت مذهب حقه تشیع است. مهمترین تفاوت #شیعه و سایر فرق اسلامی، #امامت است. از نظر شیعه امامت، استمرار #نبوت و جانشینی پیامبر است. #پیامبر اسلام شارع و آورنده دین هستند و امامان ما حافظان #دین هستند و این حفاظت در استمرار نبوت اتفاق می افتد.
دیگران راجع به امامت بحث #خلافت و حکومت سیاسی دارند و از نظر آنها امام کسی است که حاکم امت باشد. بنابراین بحث ما حکومت نیست و امامت مترادف با حکومت نیست. حکومت شأنی از شئون امام است.
امام #حسین تا امام #عسکری شرایط با آنها همراه نبود که به حکومت برسند ولی امامت آنها به قوت خود باقی است.
برای اینکه در این مورد صحبت کنیم باید اول در مورد تشیع صحبت کنیم. مراد از تشیع چیست و این تشیع از چه زمانی پیدا شده است. دیگران هم که وقتی قلم می زنند و کتاب می نویسند مطالبی را بیان می کنند که با اصول تاریخی منافات دارد. مثلا شیعه را مولود #صفویه یا #آل بویه عنوان می کنند. کسی که این افتخار برایش حاصل شده که شیعه #علی ابن ابی طالب باشد باید بداند که تاریخچه پیدایش شیعه از چه زمانی بوده است.
بحث را از اینجا شروع می کنیم که در بحث های کلامی و تاریخی شیعه را به سه شکل معرفی کرده اند. یک شیعه #سیاسی داریم، یک تشیع #ولایی داریم و یکی هم تشیع #اعتقادی داریم. بروز و ظهور تشیع در صحنه اجتماع به سه شکل است.
الف - تشیع سیاسی به کسانی می گویند که به مبانی فکری شیعه اعتقادی ندارند و اصلاً از آن مطلع هم نیستند ولی در یک جهت گیری سیاسی دم از #رهبری اهل بیت می زنند. چون رویکرد آنها سیاسی است اسم آنها را تشیع سیاسی می گذاریم. اینها نه به عنوان اینکه امامان از طرف خدا منصوب اند و اصلاً نصب الهی را اعتقاد ندارند فقط رهبری این گروه را پذیرفته اند چون اینها دارند با بنیاد ظلم مبارزه می کنند.
از بین ائمه هم با کسانی میانه دارند که قائم به #سیف بوده اند. یعنی در وجود امیرالمومنین ع ، امام حسن مجتبی ع و سیدالشهدا ع . آنها در وجود امام #سجاد ع به عنوان پذیرش امام توقف می کنند. بعد از ایشان، #زید ابن علی فرزند امام #زین العابدین ع را به عنوان امام قبول می کنند و ۴ امامی اند و به آنها #زیدیه می گویند. مبنای تفکر آنها سیاسی است و از نظر اعتقادی و کلامی طرفدار #معتزله هستند و از نظر فقهی تابع فقه #ابوحنیفه اند. گرایش آنها به اهل بیت صرفاً پذیرش آنها به عنوان رهبری در مبارزه با ظلم است. والا نه اعتقاد و نه دین خود را از اهل بیت نگرفته اند.
زید ابن علی ، ادعایی برای امامت نداشتند و دیگران خود را به این شخصیت بزرگوار منسوب کردند. در بین تمام مبارزات سیاسی مبارزات جناب #زید مورد تایید ائمه ما هم بوده است
…………………………
@drhadiansarii
#امامت ، هویت مذهب حقًه #تشیع 🔹🔹🔹
بخش دوم 🔴
شکل دوم از تشیع، تشیع #ولایی و محبتی است. اینها کسانی هستند که فقط اهل بیت را دوست دارند و به استناد روایاتی که از پیامبر در فضائل و مناقب اهل بیت صادر شده و اینکه هر کس اینها را دوست داشته باشد چه موقعیتی پیدا می کند، شیفته #اهل بیت از جهت مودت هستند و الزاماً به طرف اطاعت نرفته اند.
در رابطه با امام دو مسئله وجود دارد یکی «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولوالامر منکم» بحث اطاعت از امام مطرح است و یکی «لااسئلکم علیه اجرا الا موده فی القربی» که به استناد #قرآن محبت و مودت اهل بیت مطرح است. این دو تا با هم است. این طایفه #تشیع ولایی کسانی هستند که فقط اهل بیت را دوست دارند.
از جمله کسانی که دارای تشیع ولایی است رهبر یکی از فرق فقهی اهل سنت، امام #شافعی است و خود شافعی ها هم در بین مذاهب اهل سنت از ارادتمندان اهل بیت هستند. در #مدینه هم می بینید که برخی از اهل #تسنن برای عرض ارادت و زیارت به ساحت اهل بیت می آیند.
امام شافعی در اظهار ولایت و محبت نسبت به اهل بیت نکات و جملاتی دارد. این آدم در طول تاریخ متهم به #رافضی بودن شده است. بیان او این است «نحن فضلنا علیا فاننا روافض بالتفضیل عند ذوی الجه» ما علی(ع) را بر دیگران برتری می دهیم و نزد جاهلان رافضی تمام عیار هستیم.
از خود شافعی هست که «إن کَانَ حُبُّ الوَلِیِّ رَفضاً فإنَّنی أرفَضُ العِبادَ» یعنی اگر محبت #علی (که دوست خداست) دلیل بر رفض و بی دینی است، #دنیا بدانند که من بی دین ترین مردمانم.
یعنی می خواهد بگوید که من خیلی علی(ع) را دوست دارم. این مسئله برای او منشا خطر شد. در دوران خلافت #بنی عباس او را دستگیر کردند. خلیفه عباسی دید او فقط به اهل بیت علاقه دارد و هیچ وابستگی دیگری به اهل بیت ندارد فلذا او را مورد محبت قرار دادند و او را آزاد کردند و هزار درهم به او دادند. او هم یک شعر گفت که «مَا الرِّفْضُ دِینِی وَلَا إِعْتِقَادِی. لٰکِنْ تَوَلَّیْتُ غَیْرَ شَکٍّ» یعنی ارادت من به اهل بیت نه جنبه #دینی دارد و نه جنبه #اعتقادی، ولی به بدون تردید اینها را دوست دارم.
به اینها #تشیع ولایی می گویند. الان هم در جهان می بینید افرادی را که اعتقادات #تشیع را ندارند ولی نسبت به اهل بیت اظهار خضوع و ارادت دارند.
ما نه با شیعیان #ولایی کار داریم و نه با شیعیان #سیاسی. بلکه ما با دسته سوم سر و کار داریم به نام #تشیع _اعتقادی.
…………………………
@drhadiansarii
بخش دوم 🔴
شکل دوم از تشیع، تشیع #ولایی و محبتی است. اینها کسانی هستند که فقط اهل بیت را دوست دارند و به استناد روایاتی که از پیامبر در فضائل و مناقب اهل بیت صادر شده و اینکه هر کس اینها را دوست داشته باشد چه موقعیتی پیدا می کند، شیفته #اهل بیت از جهت مودت هستند و الزاماً به طرف اطاعت نرفته اند.
در رابطه با امام دو مسئله وجود دارد یکی «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولوالامر منکم» بحث اطاعت از امام مطرح است و یکی «لااسئلکم علیه اجرا الا موده فی القربی» که به استناد #قرآن محبت و مودت اهل بیت مطرح است. این دو تا با هم است. این طایفه #تشیع ولایی کسانی هستند که فقط اهل بیت را دوست دارند.
از جمله کسانی که دارای تشیع ولایی است رهبر یکی از فرق فقهی اهل سنت، امام #شافعی است و خود شافعی ها هم در بین مذاهب اهل سنت از ارادتمندان اهل بیت هستند. در #مدینه هم می بینید که برخی از اهل #تسنن برای عرض ارادت و زیارت به ساحت اهل بیت می آیند.
امام شافعی در اظهار ولایت و محبت نسبت به اهل بیت نکات و جملاتی دارد. این آدم در طول تاریخ متهم به #رافضی بودن شده است. بیان او این است «نحن فضلنا علیا فاننا روافض بالتفضیل عند ذوی الجه» ما علی(ع) را بر دیگران برتری می دهیم و نزد جاهلان رافضی تمام عیار هستیم.
از خود شافعی هست که «إن کَانَ حُبُّ الوَلِیِّ رَفضاً فإنَّنی أرفَضُ العِبادَ» یعنی اگر محبت #علی (که دوست خداست) دلیل بر رفض و بی دینی است، #دنیا بدانند که من بی دین ترین مردمانم.
یعنی می خواهد بگوید که من خیلی علی(ع) را دوست دارم. این مسئله برای او منشا خطر شد. در دوران خلافت #بنی عباس او را دستگیر کردند. خلیفه عباسی دید او فقط به اهل بیت علاقه دارد و هیچ وابستگی دیگری به اهل بیت ندارد فلذا او را مورد محبت قرار دادند و او را آزاد کردند و هزار درهم به او دادند. او هم یک شعر گفت که «مَا الرِّفْضُ دِینِی وَلَا إِعْتِقَادِی. لٰکِنْ تَوَلَّیْتُ غَیْرَ شَکٍّ» یعنی ارادت من به اهل بیت نه جنبه #دینی دارد و نه جنبه #اعتقادی، ولی به بدون تردید اینها را دوست دارم.
به اینها #تشیع ولایی می گویند. الان هم در جهان می بینید افرادی را که اعتقادات #تشیع را ندارند ولی نسبت به اهل بیت اظهار خضوع و ارادت دارند.
ما نه با شیعیان #ولایی کار داریم و نه با شیعیان #سیاسی. بلکه ما با دسته سوم سر و کار داریم به نام #تشیع _اعتقادی.
…………………………
@drhadiansarii