Forwarded from Hadi Ansari
دوگانگی موجود در برخوردها، تعامل و ارزش های انسانی و سیاسی، به ویژه در مورد جنایتهای جنگی که رژیم صهیونیست علیه ملت فلسطین مرتکب می شود، مسئله تأسف باری است که موجب محکومیت و اندوه فراوان گشته، و ضرورت وحدت و همبستگی امًت اسلامی را بیش ازپیش می طلبد.
برما است که از فلسطین دفاع کنیم، نه به خاطر اینکه یک مسئله اسلامی و یا عربی است، بلکه این زخم کهنه انسانیت است که بیش از هفت دهه است که همچنان دل انسانیت را خونین کرده، و نیاز به گام های جدًی و اقدامات تضمینی برای ایجاد راه حل مناسب برای این بحران انسانی عمیق دارد.
برای همه شما توفیق در این گردهمایی را آرزو کرده، و امیدوارم که این نشست ، آغازی پر برکت برای تقویت تفاهم، همبستگی و دوستی بیشتر میان جامعه های ما باشد. در پایان از خداوند متعال می خواهم که ملتهای عربی و اسلامی را نیز از خیر وبرکت خود برخوردار کند، و جوانان و ملت های ما را از گزند ناملایمات مصون دارد.
همانا که اوست تمام دعاها را شنیده و به اجابت می رساند.
والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته.
دكتر هادى انصارى
عضو فرهنگستان علوم پزشكى ايران
سوم ارديبشت ماه ١٤٠٣ شمسى
تهران
برما است که از فلسطین دفاع کنیم، نه به خاطر اینکه یک مسئله اسلامی و یا عربی است، بلکه این زخم کهنه انسانیت است که بیش از هفت دهه است که همچنان دل انسانیت را خونین کرده، و نیاز به گام های جدًی و اقدامات تضمینی برای ایجاد راه حل مناسب برای این بحران انسانی عمیق دارد.
برای همه شما توفیق در این گردهمایی را آرزو کرده، و امیدوارم که این نشست ، آغازی پر برکت برای تقویت تفاهم، همبستگی و دوستی بیشتر میان جامعه های ما باشد. در پایان از خداوند متعال می خواهم که ملتهای عربی و اسلامی را نیز از خیر وبرکت خود برخوردار کند، و جوانان و ملت های ما را از گزند ناملایمات مصون دارد.
همانا که اوست تمام دعاها را شنیده و به اجابت می رساند.
والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته.
دكتر هادى انصارى
عضو فرهنگستان علوم پزشكى ايران
سوم ارديبشت ماه ١٤٠٣ شمسى
تهران
Forwarded from Hadi Ansari
🔸ماجرای منبررفتن آیتالله وحید خراسانی در مسجد آقا شیخ عبدالحسین تهران
آیت الله علوی بروجردی:
🔻ماجرای دیگری را آیتالله کفایی، که نوه مرحوم آخوند خراسانی هستند، از قول دکتر مهدی محقق برای من نقل کردند. دکتر محقق استاد دانشگاه هستند و قبلاً هم در دانشگاه مکگیل کانادا استاد بودند. ایشان آقازاده مرحوم حاج محقق واعظ است. آیتالله کفایی برای من تعریف کردند که آقای دکتر محقق این مطلب را که مرتبط به زمان جوانی ایشان در مشهد است، برای ایشان چنین نقل کردهاند: «پدرم حاج محقق، از وعاظ مطرح در تهران و مشهد بوده است که در دهه اول محرم در مسجد آذربایجانیهای بازار تهران، معروف به مسجد آقا شیخ عبدالحسین، به منبر میرفت. شیخ عبدالحسین وصی امیرکبیر بوده است که آن مسجد را از محل ثلث او ساخته و به مسجد ترکها معروف شده بود. چون خود آقا شیخ عبدالحسین آذری و از علمای بزرگ تهران بود، این مسجد به نام اوست. پدرم، حاج محقق، سالی پیش از محرم بیمار شد و منبرهای ایشان در تهران و مشهد تعطیل شد. لذا با اینکه قبلاً به امنای مسجد آقا شیخ عبدالحسین وعده داد بود، به ایشان پیغام دادند که من نمیتوانم امسال منبر بروم؛ لذا اگر میخواهید من کسی را پیدا کنم که آنجا منبر برود یا اینکه خودتان کسی را دعوت کنید. اولیاء مسجد از سر ادب از حاج محقق درخواست میکنند که خودشان فردی را در نظر بگیرد.»
🔻دکتر مهدی محقق به آیتالله کفایی گفته بودند: «ما آیت الله وحید را نمیشناختیم. پدرم ایشان را میشناخت. چند روز مانده به محرم، آیت الله وحید منزل ما آمدند. پدرم فرمودند این کسی است که من برای مسجد آقا شیخ عبدالحسین در نظر گرفتهام. این درحالی بود که آیتالله وحید خیلی جوان و کوچک اندام بودند. خلاصه از لحاظ ظاهر و اندام به حساب نمیآمدند. من خیلی تعجب کردم که پدرم از بین اینهمه معاریف منبری، از این طلبه جوان خواسته است که در مسجد آقا شیخ عبدالحسین بازار تهران جای او به منبر برود. شب اول محرم پدرم به من گفت که شما ایشان را تا مسجد آقا شیخ عبدالحسین همراهی کن و به اولیای مسجد معرفی کن. من ایشان را به مسجد بردم. افرادی آنجا بودند. وقتی ایشان را معرفی کردم، آنها خیلی تحویل نگرفتند و با نظر خیلی پائینی به ایشان نگاه کردند. به احترام حاج محقق چیزی نگفتند، اما از چهرهشان میخواندم که با خود میگفتند: ’حالا حاج محقق گفته برایتان منبری دعوت میکنم، چه کسی را هم دعوت کرده است! ‘ بعد از قرائت قرآن توسط قاری، حضرت آقای وحید منبر رفت. جمعیت هم زیاد بود؛ چون مسجد، مسجد دایری بود و آن هیئت دعوتکننده هم هیئت دایری بود. حضرت آقای وحید روی منبر نشستند و شروع کردند به خطبهخواندن. خطبه هم منظور همان جملاتی است که در آغاز منبر میخوانند. کمکم افرادی که در ابتدا با چشم حقارت به ایشان نگاه میکردند، جمعوجور شدند. سپس حضرت آقای وحید یکی از آیاتی را که قاری خوانده بود، انتخاب و شروع به بحث دربارۀ آن کردند. یک ساعت بحثی کردند فوقالعاده شیوا و جاذب که بعد از منبر، اولیای مسجد غیر از اینکه دور ایشان ریختند، دور من هم جمع شده و گفتند دست حاج محقق را ببوس با این کسی که برای ما فرستاده و از ایشان از طرف ما تشکر کن.»
@alaviboroujerdi
آیت الله علوی بروجردی:
🔻ماجرای دیگری را آیتالله کفایی، که نوه مرحوم آخوند خراسانی هستند، از قول دکتر مهدی محقق برای من نقل کردند. دکتر محقق استاد دانشگاه هستند و قبلاً هم در دانشگاه مکگیل کانادا استاد بودند. ایشان آقازاده مرحوم حاج محقق واعظ است. آیتالله کفایی برای من تعریف کردند که آقای دکتر محقق این مطلب را که مرتبط به زمان جوانی ایشان در مشهد است، برای ایشان چنین نقل کردهاند: «پدرم حاج محقق، از وعاظ مطرح در تهران و مشهد بوده است که در دهه اول محرم در مسجد آذربایجانیهای بازار تهران، معروف به مسجد آقا شیخ عبدالحسین، به منبر میرفت. شیخ عبدالحسین وصی امیرکبیر بوده است که آن مسجد را از محل ثلث او ساخته و به مسجد ترکها معروف شده بود. چون خود آقا شیخ عبدالحسین آذری و از علمای بزرگ تهران بود، این مسجد به نام اوست. پدرم، حاج محقق، سالی پیش از محرم بیمار شد و منبرهای ایشان در تهران و مشهد تعطیل شد. لذا با اینکه قبلاً به امنای مسجد آقا شیخ عبدالحسین وعده داد بود، به ایشان پیغام دادند که من نمیتوانم امسال منبر بروم؛ لذا اگر میخواهید من کسی را پیدا کنم که آنجا منبر برود یا اینکه خودتان کسی را دعوت کنید. اولیاء مسجد از سر ادب از حاج محقق درخواست میکنند که خودشان فردی را در نظر بگیرد.»
🔻دکتر مهدی محقق به آیتالله کفایی گفته بودند: «ما آیت الله وحید را نمیشناختیم. پدرم ایشان را میشناخت. چند روز مانده به محرم، آیت الله وحید منزل ما آمدند. پدرم فرمودند این کسی است که من برای مسجد آقا شیخ عبدالحسین در نظر گرفتهام. این درحالی بود که آیتالله وحید خیلی جوان و کوچک اندام بودند. خلاصه از لحاظ ظاهر و اندام به حساب نمیآمدند. من خیلی تعجب کردم که پدرم از بین اینهمه معاریف منبری، از این طلبه جوان خواسته است که در مسجد آقا شیخ عبدالحسین بازار تهران جای او به منبر برود. شب اول محرم پدرم به من گفت که شما ایشان را تا مسجد آقا شیخ عبدالحسین همراهی کن و به اولیای مسجد معرفی کن. من ایشان را به مسجد بردم. افرادی آنجا بودند. وقتی ایشان را معرفی کردم، آنها خیلی تحویل نگرفتند و با نظر خیلی پائینی به ایشان نگاه کردند. به احترام حاج محقق چیزی نگفتند، اما از چهرهشان میخواندم که با خود میگفتند: ’حالا حاج محقق گفته برایتان منبری دعوت میکنم، چه کسی را هم دعوت کرده است! ‘ بعد از قرائت قرآن توسط قاری، حضرت آقای وحید منبر رفت. جمعیت هم زیاد بود؛ چون مسجد، مسجد دایری بود و آن هیئت دعوتکننده هم هیئت دایری بود. حضرت آقای وحید روی منبر نشستند و شروع کردند به خطبهخواندن. خطبه هم منظور همان جملاتی است که در آغاز منبر میخوانند. کمکم افرادی که در ابتدا با چشم حقارت به ایشان نگاه میکردند، جمعوجور شدند. سپس حضرت آقای وحید یکی از آیاتی را که قاری خوانده بود، انتخاب و شروع به بحث دربارۀ آن کردند. یک ساعت بحثی کردند فوقالعاده شیوا و جاذب که بعد از منبر، اولیای مسجد غیر از اینکه دور ایشان ریختند، دور من هم جمع شده و گفتند دست حاج محقق را ببوس با این کسی که برای ما فرستاده و از ایشان از طرف ما تشکر کن.»
@alaviboroujerdi
Forwarded from Hadi Ansari
داستان شهادت شهید ثانی توسط یک شاهد: قطب الدین نهروالی ( متولد 917 در لاهور، و متوفی در 990 در مکه)
قطب الدین نهروالی (م 990) از مورخان برجسته قرن دهم است که آثار تاریخی و ادبی چندی از او برجای مانده است. کتاب «الإعلام بأعلام بیت الله الحرام» از کارهای تاریخی مهم او در باره مکه است. اثر ادبی او یکی التمثیل و المحاضرة است که منتشر شده و دیگر الفوائد السنیة او که سفرنامه او همراه با اطلاعات فراوان ادبی و تاریخی است. کتاب الفوائد السنیه که گاه به تذکره نهروالی هم نامیده شده و در سال 2022 (توسط معهد آلمانی در بیروت) منتشر شده، حاوی گزارشی در باره ماجرای به شهادت رساندن شهید ثانی در روز هشتم شعبان سال 965 به دستور وزیر اعظم عثمانی [رستم پاشا] است. سعی می کنم در اینجا فارسی آن را تا آنجا که فهمیدم بیاورم. البته که پیش از این دوستانی از این بخش استفاده کرده اند اما بنده خدا، به مناسبت این که خواستم فایل کتاب را اینجا بگذارم، این یادداشت را نوشتم:
نهروالی می نویسد:
در هشتم ماه شعبان [965] وزیر اعظم دستور قتل شیخ زین الدین جبل عاملی [اشتباها عامری] داد. او را در دیوان آوردند و از او چیزی نپرسیدند، دستور دادند او را به «الاسقالة» ببرند [= امر به الی الاسقالة [شاید آستانه]]. در آنجا سر او را جدا کردند و هر دو پایش را قطع کردند [و فلجوا أخمص رجلیه بالسیف]. او در حالی که سرش را جدا می کردند، شهادتین می گفت.
داستان وی این بود که در ایام حسن بیک افندی [قاضی] شام، او متهم به رفض شد. وی را دستگیر کرده نزد حسن بیک افندی آوردند. زین الدین گفت: شافعی است. با او بحث علمی کردند، و او را فاضل و وارد [مُفنن] یافتند. برای صحابه هم «رضی الله عنهم» بکار برد و احادیثی در فضیلت آنان گفت. همین طور در فضل شیخین. افندی به او لطف نموده آزادش کرد. وقتی رفت، کسی به افندی گفت: این شخص از بزرگان از علمای رافضه است و مجتهد مذهب آنهاست، و چندین کتاب در مذهب رافضه دارد. افندی باز او را خواست. این بار [زین الدین] مخفی شده و ظاهر نشد. این به صورت عقده ای در دل حسن بیک قاضی شام ماند، و از این که او را آزاد کرده بود ناراحت شد. وی از قضاوت شام معزول و سپس قاضی مکه شد. این درست وقتی بود که شیخ زین الدین در مکه مجاور شده بود. افندی از حضور او در مکه آگاه شده، دستور دستگیریش را داد. وی را گرفتند و زندانی کردند. مردمان زیادی در آزادی او تلاش کردند و اموالی دادند. قاضی اموال را گرفت و گفت: این اموال از کیست؟ گفتند: از خواجه محمد مکی. او را خواست و از وی سوال کرد، اما او منکر شد. آن پول از دست رفت و شیخ هم آزاد نشد. حسن بیک او را کت بسته [مقیدا] همراه حسین بیک کتخدای جده به مصر [شهر: یعنی استانبول] فرستاد و گفت تا وی را تحویل وزیر اعظم دهد. او وی را به وزیر رساند، و همان طور که گفته شد، او را کشتند. زین الدین مردی بود که در ظاهر در نهایت درستکاری بود [غایة الاستقامه] ،خداوند از باطن او آگاه تر است. و کانت له فضیلة تامة و حسن مُحاورة [شاید: مجاورة] و لطف مکالمه. خداوند از او بگذرد و گناهانش را ببخشد. شمشیر محو کننده گناهان است. (الفوائد السنیة، ص 484 ـ 485)
فایل کتاب الفوائد السنیه را پایین ملاحظه فرمایید: 👇👇
قطب الدین نهروالی (م 990) از مورخان برجسته قرن دهم است که آثار تاریخی و ادبی چندی از او برجای مانده است. کتاب «الإعلام بأعلام بیت الله الحرام» از کارهای تاریخی مهم او در باره مکه است. اثر ادبی او یکی التمثیل و المحاضرة است که منتشر شده و دیگر الفوائد السنیة او که سفرنامه او همراه با اطلاعات فراوان ادبی و تاریخی است. کتاب الفوائد السنیه که گاه به تذکره نهروالی هم نامیده شده و در سال 2022 (توسط معهد آلمانی در بیروت) منتشر شده، حاوی گزارشی در باره ماجرای به شهادت رساندن شهید ثانی در روز هشتم شعبان سال 965 به دستور وزیر اعظم عثمانی [رستم پاشا] است. سعی می کنم در اینجا فارسی آن را تا آنجا که فهمیدم بیاورم. البته که پیش از این دوستانی از این بخش استفاده کرده اند اما بنده خدا، به مناسبت این که خواستم فایل کتاب را اینجا بگذارم، این یادداشت را نوشتم:
نهروالی می نویسد:
در هشتم ماه شعبان [965] وزیر اعظم دستور قتل شیخ زین الدین جبل عاملی [اشتباها عامری] داد. او را در دیوان آوردند و از او چیزی نپرسیدند، دستور دادند او را به «الاسقالة» ببرند [= امر به الی الاسقالة [شاید آستانه]]. در آنجا سر او را جدا کردند و هر دو پایش را قطع کردند [و فلجوا أخمص رجلیه بالسیف]. او در حالی که سرش را جدا می کردند، شهادتین می گفت.
داستان وی این بود که در ایام حسن بیک افندی [قاضی] شام، او متهم به رفض شد. وی را دستگیر کرده نزد حسن بیک افندی آوردند. زین الدین گفت: شافعی است. با او بحث علمی کردند، و او را فاضل و وارد [مُفنن] یافتند. برای صحابه هم «رضی الله عنهم» بکار برد و احادیثی در فضیلت آنان گفت. همین طور در فضل شیخین. افندی به او لطف نموده آزادش کرد. وقتی رفت، کسی به افندی گفت: این شخص از بزرگان از علمای رافضه است و مجتهد مذهب آنهاست، و چندین کتاب در مذهب رافضه دارد. افندی باز او را خواست. این بار [زین الدین] مخفی شده و ظاهر نشد. این به صورت عقده ای در دل حسن بیک قاضی شام ماند، و از این که او را آزاد کرده بود ناراحت شد. وی از قضاوت شام معزول و سپس قاضی مکه شد. این درست وقتی بود که شیخ زین الدین در مکه مجاور شده بود. افندی از حضور او در مکه آگاه شده، دستور دستگیریش را داد. وی را گرفتند و زندانی کردند. مردمان زیادی در آزادی او تلاش کردند و اموالی دادند. قاضی اموال را گرفت و گفت: این اموال از کیست؟ گفتند: از خواجه محمد مکی. او را خواست و از وی سوال کرد، اما او منکر شد. آن پول از دست رفت و شیخ هم آزاد نشد. حسن بیک او را کت بسته [مقیدا] همراه حسین بیک کتخدای جده به مصر [شهر: یعنی استانبول] فرستاد و گفت تا وی را تحویل وزیر اعظم دهد. او وی را به وزیر رساند، و همان طور که گفته شد، او را کشتند. زین الدین مردی بود که در ظاهر در نهایت درستکاری بود [غایة الاستقامه] ،خداوند از باطن او آگاه تر است. و کانت له فضیلة تامة و حسن مُحاورة [شاید: مجاورة] و لطف مکالمه. خداوند از او بگذرد و گناهانش را ببخشد. شمشیر محو کننده گناهان است. (الفوائد السنیة، ص 484 ـ 485)
فایل کتاب الفوائد السنیه را پایین ملاحظه فرمایید: 👇👇
Forwarded from Hadi Ansari
🔻حجت الاسلام والمسلمین آقای حاج سیدجواد شهرستانی (دامت برکاته) در دیدار خود از مجموعه بنیاد بینالمللی امامت در ضمن فرمایشات خود به این خاطره اشاره کردند:
🔹روزی آقای ری شهری _به مناسبت کتابی که در مورد کرامات ائمه بقیع در حال نگارش بودند_ من را واسطه قرار دادند تا از آقای حاج شیخ محمدعلی عَمروی _بزرگ شیعیان مدینه_ در مورد کرامات ائمه بقیع اگر تجربهای دارند نقل کنند. اول که با مرحوم شیخ عمروی مطرح کردم به من تغیر کرد و گفت: شما ائمه را چه فرض کردهاید؟ فکر میکنید ائمه دکتر و پزشک شما هستند که دست و پای شما را بخواهند خوب کنند؟ کرامت ائمه این طور محدود نیست. ائمه ما وقتی بخواهند لطفی کنند خوب میدهند و در سطح اعلی عنایت مینمایند. ایشان در ادامه این جریان را نقل کرد و گفت:
🔸اوائلی که من از عراق به مدینه بازگشتم [حدود سال ۱۳۷۲ ق] درگیری شدیدی میان شیعیان نخاوله و وهابیها رخ داد و در مرحله اول جمعیت محدود شیعیان مدینه بر جماعت وهابی غالب شدند. برای وهابیها خیلی سخت بود که مغلوب چند صد نفر شیعه در مدینه شوند و لذا تصمیم به برخورد شدیدتر گرفتند. عدهای از بزرگان شیعه در مدینه و از جمله من [شیخ عمروی] را دستگیر کردند. روبروی مسجد نبوی و بقیع عریشی (جایگاه چوبی) قرار دادند و جلادها و مأموران اجرای حکم را آوردند که شیعیان را شلاق بزنند ولی نه شلاق عادی بلکه از کَرَب [چوب پهن پایین درخت خرما] استفاده کردند. نفر اول را آودند و او را لخت کردند. شدت ضربه این شلاق به گونهای شدید بود که نفر اول همانجا بعد از سه ضربه به شهادت میرسد. نفر دوم را بالا کشیدند و جلاد دیگری آمد و شروع به شلاق زدن کرد که او هم با ضربه تازیانه شهید شد.
🔹در این حال متوسل به ائمه بقیع شدم و گفتم: جرم ما این است که پیرو شما هستیم. آیا جزای پیروی شما این است که اینگونه باید کشته شویم؟ نفر سوم را که خواستند بیاورند این عریشی که درست کرده بودند فرو میریزد. با این حال آنها دور ما را گرفتند و محاصره کردند و به اداره شهربانی منتقل کردند و گفتند که ۶ نفر از شماها _که یکی از آنها من بودم_ محکوم به اعدام هستید و تا روز جمعه در مکه و پیش از نماز جمعه گردن زده خواهید شد. از آن جا ما را به سمت مکه راهی کردند. در مکه منتظر تنفیذ حکم اعدام بودیم ولی روز جمعه شد و خبری از حکم اعدام نشد. بعد از آن ابلاغ کردند که به شما یک درجه تخفیف دادهاند و به جزیره بد آب و هوایی در اطراف جده تبعید شدهاید. از آن جا به جده منتقل شدیم و مدتی را در آن جزیره بودیم تا این که والی جده آمد و خبر عفو ما را داد و جماعت همگی به مدینه بازگشتیم. اما وقت ورود به مدینه ما را سوار بر درشکه کردند و شیعیان مراسم استقبال و شادی ترتیب داده بودند. وارد منزل یکی از شیعیان شدیم و جریان را پرسیدیم. گفت: بعد از ماجرای شلاق زدن و شهادت شیعیان بلافاصله جلاد اول در حمام دچار سوختگی میشود و میمیرد. جلاد دوم هم ظاهراً زیر آوار میماند و میمیرد. خبر در همهجا میپیچد و جلاد سوم میترسد.
🔸جلادها و مأموران اجرای احکام در آن زمان معمولاً از افراد معینی از بزرگان قبائل بودند که به نوعی برای اجرای احکام نسبت به انتقام بعدی مصونیت داشته باشند. این جلاد سوم میگوید که نفرین آنها ما را گرفته و لذا به فکر حلالیت گرفتن از شیعیان میافتد و لذا پیش ما آمد و گفت چه کار کنم که شما از ته دل از من راضی شوید؟ گفتیم رضایت آنان که الان اسیر شما هستند باید به دست آوری. و لذا این آقا به دیدن شما خواهد آمد.
همینطور هم شد و آن شخص [جلاد سوم] آمد و پس از عذرخواهی گفت من چه کار کنم که شما رضایت واقعی از من داشته باشید و از اعماق جان من را حلال کنید؟ سپس خودش پیشنهاد داد که من میخواهم به هر خانواده شیعه یک قطعه زمین سیصد متری بدهم؛ چون من زمین زیاد دارم فقط برای این که ثبت رسمی شود مقدار کمی از برای هر زمین میگیرم _مثلاً اگر قیمت زمین ۱۰۰ ریال بوده یک ریال گرفت_ همه هم قبول کردند و خوشحال شدند و آن شخص هم این کار را انجام داد.
🔹 آقای عمروی به من گفت چطور بود این کرامت؟ گفتم خیلی خوب بود. گفت: این کرامت ادامه دارد و به همین جا ختم نشد. ائمه ما اگر بدهند خوب میدهند و به همین مقدار اکتفا نمیکنند. این عنایت ائمه بقیع در این سالها به صورت مستمر شامل حال ما شده است. ده سال قبل دولت تصمیم گرفت که دور حرم مطهر پیامبر را یک خیابان کمربندی بکشد. همه خرابیها در خانههای دیگران افتاد و زمینهای شیعیان برِ خیابان واقع شد و الان قیمتهایش چندین برابر شده است. همین زمینی که در اختیار من است ۲۰ میلیون ریال سعودی ارزش دارد. ائمه ما این جور کرامت دارند نه این که فقط کوری را بینا کنند.
نثار روح مطهر ائمه اطهار علیهم السلام صلوات.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
🔹روزی آقای ری شهری _به مناسبت کتابی که در مورد کرامات ائمه بقیع در حال نگارش بودند_ من را واسطه قرار دادند تا از آقای حاج شیخ محمدعلی عَمروی _بزرگ شیعیان مدینه_ در مورد کرامات ائمه بقیع اگر تجربهای دارند نقل کنند. اول که با مرحوم شیخ عمروی مطرح کردم به من تغیر کرد و گفت: شما ائمه را چه فرض کردهاید؟ فکر میکنید ائمه دکتر و پزشک شما هستند که دست و پای شما را بخواهند خوب کنند؟ کرامت ائمه این طور محدود نیست. ائمه ما وقتی بخواهند لطفی کنند خوب میدهند و در سطح اعلی عنایت مینمایند. ایشان در ادامه این جریان را نقل کرد و گفت:
🔸اوائلی که من از عراق به مدینه بازگشتم [حدود سال ۱۳۷۲ ق] درگیری شدیدی میان شیعیان نخاوله و وهابیها رخ داد و در مرحله اول جمعیت محدود شیعیان مدینه بر جماعت وهابی غالب شدند. برای وهابیها خیلی سخت بود که مغلوب چند صد نفر شیعه در مدینه شوند و لذا تصمیم به برخورد شدیدتر گرفتند. عدهای از بزرگان شیعه در مدینه و از جمله من [شیخ عمروی] را دستگیر کردند. روبروی مسجد نبوی و بقیع عریشی (جایگاه چوبی) قرار دادند و جلادها و مأموران اجرای حکم را آوردند که شیعیان را شلاق بزنند ولی نه شلاق عادی بلکه از کَرَب [چوب پهن پایین درخت خرما] استفاده کردند. نفر اول را آودند و او را لخت کردند. شدت ضربه این شلاق به گونهای شدید بود که نفر اول همانجا بعد از سه ضربه به شهادت میرسد. نفر دوم را بالا کشیدند و جلاد دیگری آمد و شروع به شلاق زدن کرد که او هم با ضربه تازیانه شهید شد.
🔹در این حال متوسل به ائمه بقیع شدم و گفتم: جرم ما این است که پیرو شما هستیم. آیا جزای پیروی شما این است که اینگونه باید کشته شویم؟ نفر سوم را که خواستند بیاورند این عریشی که درست کرده بودند فرو میریزد. با این حال آنها دور ما را گرفتند و محاصره کردند و به اداره شهربانی منتقل کردند و گفتند که ۶ نفر از شماها _که یکی از آنها من بودم_ محکوم به اعدام هستید و تا روز جمعه در مکه و پیش از نماز جمعه گردن زده خواهید شد. از آن جا ما را به سمت مکه راهی کردند. در مکه منتظر تنفیذ حکم اعدام بودیم ولی روز جمعه شد و خبری از حکم اعدام نشد. بعد از آن ابلاغ کردند که به شما یک درجه تخفیف دادهاند و به جزیره بد آب و هوایی در اطراف جده تبعید شدهاید. از آن جا به جده منتقل شدیم و مدتی را در آن جزیره بودیم تا این که والی جده آمد و خبر عفو ما را داد و جماعت همگی به مدینه بازگشتیم. اما وقت ورود به مدینه ما را سوار بر درشکه کردند و شیعیان مراسم استقبال و شادی ترتیب داده بودند. وارد منزل یکی از شیعیان شدیم و جریان را پرسیدیم. گفت: بعد از ماجرای شلاق زدن و شهادت شیعیان بلافاصله جلاد اول در حمام دچار سوختگی میشود و میمیرد. جلاد دوم هم ظاهراً زیر آوار میماند و میمیرد. خبر در همهجا میپیچد و جلاد سوم میترسد.
🔸جلادها و مأموران اجرای احکام در آن زمان معمولاً از افراد معینی از بزرگان قبائل بودند که به نوعی برای اجرای احکام نسبت به انتقام بعدی مصونیت داشته باشند. این جلاد سوم میگوید که نفرین آنها ما را گرفته و لذا به فکر حلالیت گرفتن از شیعیان میافتد و لذا پیش ما آمد و گفت چه کار کنم که شما از ته دل از من راضی شوید؟ گفتیم رضایت آنان که الان اسیر شما هستند باید به دست آوری. و لذا این آقا به دیدن شما خواهد آمد.
همینطور هم شد و آن شخص [جلاد سوم] آمد و پس از عذرخواهی گفت من چه کار کنم که شما رضایت واقعی از من داشته باشید و از اعماق جان من را حلال کنید؟ سپس خودش پیشنهاد داد که من میخواهم به هر خانواده شیعه یک قطعه زمین سیصد متری بدهم؛ چون من زمین زیاد دارم فقط برای این که ثبت رسمی شود مقدار کمی از برای هر زمین میگیرم _مثلاً اگر قیمت زمین ۱۰۰ ریال بوده یک ریال گرفت_ همه هم قبول کردند و خوشحال شدند و آن شخص هم این کار را انجام داد.
🔹 آقای عمروی به من گفت چطور بود این کرامت؟ گفتم خیلی خوب بود. گفت: این کرامت ادامه دارد و به همین جا ختم نشد. ائمه ما اگر بدهند خوب میدهند و به همین مقدار اکتفا نمیکنند. این عنایت ائمه بقیع در این سالها به صورت مستمر شامل حال ما شده است. ده سال قبل دولت تصمیم گرفت که دور حرم مطهر پیامبر را یک خیابان کمربندی بکشد. همه خرابیها در خانههای دیگران افتاد و زمینهای شیعیان برِ خیابان واقع شد و الان قیمتهایش چندین برابر شده است. همین زمینی که در اختیار من است ۲۰ میلیون ریال سعودی ارزش دارد. ائمه ما این جور کرامت دارند نه این که فقط کوری را بینا کنند.
نثار روح مطهر ائمه اطهار علیهم السلام صلوات.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
Forwarded from آیت الله علوی بروجردی
آیت الله علوی بروجردی مدظله:
نقدپذیری از اوصاف مومن است / مومن کسی است که اگر نقدی به او شد، به آن نقد و تذکر بها می دهد
نقدپذیری از اوصاف مومن است / مومن کسی است که اگر نقدی به او شد، به آن نقد و تذکر بها می دهد
Forwarded from آیت الله علوی بروجردی
آیت الله علوی بروجردی:
نقدپذیری از اوصاف مومن است / مومن کسی است که اگر نقدی به او شد، به آن نقد و تذکر بها می دهد
آیت الله علوی بروجردی در ابتدای جلسه درس امروز خود (1402/02/05) که به شرح نهج البلاغه می پردازند، بیان داشتند: در کلمات نورانی وجود مقدس امیرالمؤمنین صلوات الله و سلامه علیه در اوصاف متقین هست که «ولَا يُضِيعُ مَا اسْتُحْفِظَ» مومن فرصت ها را از دست نمی دهد و مهم این است ما که شیعه ی امیرالمؤمنین هستیم، این صحبت ها را آویزه ی گوشمان کنیم و به آنها عمل کنیم.
ایشان با بیان اینکه بعد از رحلت پیامبرگرامی اسلام فرصت های زیادی را شیعه از دست داده است، اظهار داشتند: ما باید بتوانیم بعد از گذشت هزار و چهارصد سال، معرف همین کلمات آقا امیرالمؤمنین باشیم، در حالی که دیگران این کلمات را نداشتند و الان می بینیم در عمل به این کلمات از ما جلوتر هستند و در زمینه های مختلف اقتصادی و تکنولوژی نیز پیشرفت های قابل توجهی داشته اند.
معظم له بیان داشتند: عمر برخی از این کشورها به چند صد سال نیز نمی رسد، اما متاسفانه ما در امور اقتصادی، تابع پول آنها شده ایم! چرا نباید بر عکس باشد و آنها در اقتصاد تابع ما باشند؟! آنها این کلمات و معارف را نداشتند، آنها این امامان و رهبران را نداشتند، ولی ما این معارف را داریم و باید از آنها استفاده نماییم!
ایشان با بیان اینکه باید نهج البلاغه در زندگی ما نقش داشته باشد، اظهار داشتند: متاسفانه نهج البلاغه در زندگی ما، در عملکرد ما، نقشی ندارد، ما امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب را دوست داریم، برای سیدالشهدا هم گریه می کنیم ولی دیگران در عمل به کلام آنها از ما جلوتر هستند، اینکه آقا امیرالمؤمنین در وصیتشان می فرماید: « اللّه َ اللّه َ في القرآنِ ، لا يَسبِقُكُم بالعَمَلِ بهِ غَيرُكُم»، این کلام، خودش معجزه است! ای مردم به گوش باشید، قرآن را رها نکنید و دیگران در عمل به قرآن بر شما سبقت نگیرند!
آیت الله علوی بروجردی سپس در ادامه شرح نهج البلاغه اظهار داشتند: حضرت امیرالمومنین در ادامه خطبه در اوصاف مومن می فرماید «وَ لَا يَنْسَى مَا ذُكِّرَ» مؤمن هیچوقت تذکری را که به او دادند، فراموش نمی کند.
ایشان نقدپذیری را از اوصاف مومن برشمرده و اظهار داشتند: مؤمن کسی است که در هر طبقه ای باشد، چه مسئول باشد و چه انسان عادی باشد، وقتی از او نقد و اشکالی گرفتند، نسبت به آن انتقاد، پذیرش دارد و لاینسی، یعنی فراموش نمی کند و لذا اگر عیبی در کارش باشد سعی می کند آن عیب را برطرف نماید. به گفته مولا امیرالمومنین مومن کسی است که اگر نقد شود، به این نقد و تذکر بها بدهد و به آن عمل کند و در صدد رفع اشکال خود بر آید.
معظم له ادامه دادند: از این فراز «وَ لَا يَنْسَى مَا ذُكِّرَ»، دو مطلب می توان برداشت کرد که اولا المومن مرآة المومن، مؤمن برای مؤمن مانند آینه است و لذا اگر دید راه خطا می رود، باید تذکر بدهد، و دیگری اینکه اگر کسی نقدی کرد، مومن باید به آن نقد بها داده و ترتیب اثر دهد، اینکه تنها بشنود و به اشتباه خودش ادامه بدهد، این از صفات مومن نیست.
ایشان اظهار داشتند: نقد کردن در دنیای امروز دلیل بر ارزش نقد شونده است یعنی اگر نقد شونده ارزش نداشت نقدش نمی کردند، همانطور که اگر یک کتاب یا یک فیلم، ارزشمند نباشد، کسی بر آن نقدی نمی نویسد، همینطور اگر شخصی را مورد نقد قرار می دهند، معلوم می شود که علاقه دارند تا آن شخصیت اشکال خود را برطرف نماید.
📚 درس خارج فقه:
تاریخ: 1403/02/05
#صفات_مومن #شرح_نهج_البلاغه
#آیت_الله_علوی_بروجردی
🌐 http://alaviboroujerdi.ir/
نقدپذیری از اوصاف مومن است / مومن کسی است که اگر نقدی به او شد، به آن نقد و تذکر بها می دهد
آیت الله علوی بروجردی در ابتدای جلسه درس امروز خود (1402/02/05) که به شرح نهج البلاغه می پردازند، بیان داشتند: در کلمات نورانی وجود مقدس امیرالمؤمنین صلوات الله و سلامه علیه در اوصاف متقین هست که «ولَا يُضِيعُ مَا اسْتُحْفِظَ» مومن فرصت ها را از دست نمی دهد و مهم این است ما که شیعه ی امیرالمؤمنین هستیم، این صحبت ها را آویزه ی گوشمان کنیم و به آنها عمل کنیم.
ایشان با بیان اینکه بعد از رحلت پیامبرگرامی اسلام فرصت های زیادی را شیعه از دست داده است، اظهار داشتند: ما باید بتوانیم بعد از گذشت هزار و چهارصد سال، معرف همین کلمات آقا امیرالمؤمنین باشیم، در حالی که دیگران این کلمات را نداشتند و الان می بینیم در عمل به این کلمات از ما جلوتر هستند و در زمینه های مختلف اقتصادی و تکنولوژی نیز پیشرفت های قابل توجهی داشته اند.
معظم له بیان داشتند: عمر برخی از این کشورها به چند صد سال نیز نمی رسد، اما متاسفانه ما در امور اقتصادی، تابع پول آنها شده ایم! چرا نباید بر عکس باشد و آنها در اقتصاد تابع ما باشند؟! آنها این کلمات و معارف را نداشتند، آنها این امامان و رهبران را نداشتند، ولی ما این معارف را داریم و باید از آنها استفاده نماییم!
ایشان با بیان اینکه باید نهج البلاغه در زندگی ما نقش داشته باشد، اظهار داشتند: متاسفانه نهج البلاغه در زندگی ما، در عملکرد ما، نقشی ندارد، ما امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب را دوست داریم، برای سیدالشهدا هم گریه می کنیم ولی دیگران در عمل به کلام آنها از ما جلوتر هستند، اینکه آقا امیرالمؤمنین در وصیتشان می فرماید: « اللّه َ اللّه َ في القرآنِ ، لا يَسبِقُكُم بالعَمَلِ بهِ غَيرُكُم»، این کلام، خودش معجزه است! ای مردم به گوش باشید، قرآن را رها نکنید و دیگران در عمل به قرآن بر شما سبقت نگیرند!
آیت الله علوی بروجردی سپس در ادامه شرح نهج البلاغه اظهار داشتند: حضرت امیرالمومنین در ادامه خطبه در اوصاف مومن می فرماید «وَ لَا يَنْسَى مَا ذُكِّرَ» مؤمن هیچوقت تذکری را که به او دادند، فراموش نمی کند.
ایشان نقدپذیری را از اوصاف مومن برشمرده و اظهار داشتند: مؤمن کسی است که در هر طبقه ای باشد، چه مسئول باشد و چه انسان عادی باشد، وقتی از او نقد و اشکالی گرفتند، نسبت به آن انتقاد، پذیرش دارد و لاینسی، یعنی فراموش نمی کند و لذا اگر عیبی در کارش باشد سعی می کند آن عیب را برطرف نماید. به گفته مولا امیرالمومنین مومن کسی است که اگر نقد شود، به این نقد و تذکر بها بدهد و به آن عمل کند و در صدد رفع اشکال خود بر آید.
معظم له ادامه دادند: از این فراز «وَ لَا يَنْسَى مَا ذُكِّرَ»، دو مطلب می توان برداشت کرد که اولا المومن مرآة المومن، مؤمن برای مؤمن مانند آینه است و لذا اگر دید راه خطا می رود، باید تذکر بدهد، و دیگری اینکه اگر کسی نقدی کرد، مومن باید به آن نقد بها داده و ترتیب اثر دهد، اینکه تنها بشنود و به اشتباه خودش ادامه بدهد، این از صفات مومن نیست.
ایشان اظهار داشتند: نقد کردن در دنیای امروز دلیل بر ارزش نقد شونده است یعنی اگر نقد شونده ارزش نداشت نقدش نمی کردند، همانطور که اگر یک کتاب یا یک فیلم، ارزشمند نباشد، کسی بر آن نقدی نمی نویسد، همینطور اگر شخصی را مورد نقد قرار می دهند، معلوم می شود که علاقه دارند تا آن شخصیت اشکال خود را برطرف نماید.
📚 درس خارج فقه:
تاریخ: 1403/02/05
#صفات_مومن #شرح_نهج_البلاغه
#آیت_الله_علوی_بروجردی
🌐 http://alaviboroujerdi.ir/
Forwarded from مرکز اسناد انقلاب اسلامی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔖تاریخ و تجربه (قسمت اول)
📌ماجرای واگذاری خانههای «شهرنو»
▪️این روزها، چگونگی حل برخی از موضوعات و چالشهای اجتماعی به یک موضوع داغ در فضای رسانهای تبدیل شده است. با نگاهی به گذشتهٔ انقلاب اسلامی و مسیرِطیشده میتوان تجربیات تلخ و شیرینی از چگونگی حلوفصل مسائل، در سالهای اول انقلاب، یافت.
▫️بازخوانی و درسگرفتن از تجربیات موفق میتواند شعار "تاریخ برای امروز" را محقق کند.
▪️در این ویدئو که روایتی از شیخ حسین انصاریان است و در گنجینهٔ تاریخ شفاهی مرکز اسناد انقلاب اسلامی به ثبت رسیده است به چگونگی ختم قائلهٔ «شهر نو» و خرید خانهها از صاحبانش پرداخته شده است و روایتگر یک تجربه خوب از دیروز برای امروز جامعه است.
@irdc_ir
📌ماجرای واگذاری خانههای «شهرنو»
▪️این روزها، چگونگی حل برخی از موضوعات و چالشهای اجتماعی به یک موضوع داغ در فضای رسانهای تبدیل شده است. با نگاهی به گذشتهٔ انقلاب اسلامی و مسیرِطیشده میتوان تجربیات تلخ و شیرینی از چگونگی حلوفصل مسائل، در سالهای اول انقلاب، یافت.
▫️بازخوانی و درسگرفتن از تجربیات موفق میتواند شعار "تاریخ برای امروز" را محقق کند.
▪️در این ویدئو که روایتی از شیخ حسین انصاریان است و در گنجینهٔ تاریخ شفاهی مرکز اسناد انقلاب اسلامی به ثبت رسیده است به چگونگی ختم قائلهٔ «شهر نو» و خرید خانهها از صاحبانش پرداخته شده است و روایتگر یک تجربه خوب از دیروز برای امروز جامعه است.
@irdc_ir
Forwarded from مرکز اسناد انقلاب اسلامی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔖تاریخ و تجربه (قسمت دوم)
📌از «شهر نو» تا پامنبری شدن
▪️این روزها، چگونگی حل برخی از موضوعات و چالشهای اجتماعی به یک موضوع داغ در فضای رسانهای تبدیل شده است. با نگاهی به گذشتهٔ انقلاب اسلامی و مسیرِطیشده میتوان تجربیات تلخ و شیرینی از چگونگی حلوفصل مسائل، در سالهای اول انقلاب، یافت.
▫️بازخوانی و درسگرفتن از تجربیات موفق میتواند شعار "تاریخ برای امروز" را محقق کند.
▪️در این ویدئو که روایتی از شیخ حسین انصاریان است و در گنجینهٔ تاریخ شفاهی مرکز اسناد انقلاب اسلامی به ثبت رسیده است به عاقبت زنان «شهر نو» و ماجرای ازدواج آنان و شرکت در جلسات مذهبی پرداخته شده و روایتگر یک تجربهٔ خوب از دیروز برای امروز جامعه است.
@irdc_ir
📌از «شهر نو» تا پامنبری شدن
▪️این روزها، چگونگی حل برخی از موضوعات و چالشهای اجتماعی به یک موضوع داغ در فضای رسانهای تبدیل شده است. با نگاهی به گذشتهٔ انقلاب اسلامی و مسیرِطیشده میتوان تجربیات تلخ و شیرینی از چگونگی حلوفصل مسائل، در سالهای اول انقلاب، یافت.
▫️بازخوانی و درسگرفتن از تجربیات موفق میتواند شعار "تاریخ برای امروز" را محقق کند.
▪️در این ویدئو که روایتی از شیخ حسین انصاریان است و در گنجینهٔ تاریخ شفاهی مرکز اسناد انقلاب اسلامی به ثبت رسیده است به عاقبت زنان «شهر نو» و ماجرای ازدواج آنان و شرکت در جلسات مذهبی پرداخته شده و روایتگر یک تجربهٔ خوب از دیروز برای امروز جامعه است.
@irdc_ir
Forwarded from محمد تقی سبحانی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 دعوایی به وسعت جهان!
غرب با ما گفتگوی فلسفی نمیکند؛ چون فلسفهاش، سبک زندگی ماست!
🪑نشست علوم انسانی در مسیر تحول تمدنی
🎙 حجت الاسلام والمسلمین سبحانی
🔺رئیس موسسه معارف اهل بیت علیهم السلام
👈 منبع: مدرسه تفکر و نوآوری نگاه
🌐 فیلم کامل نشست را اینجا ببینید
╔═ 📜🖋 ═╗
@mtsobhani
╚═ 🖋📜 ═╝
#مدیریت_دانش
غرب با ما گفتگوی فلسفی نمیکند؛ چون فلسفهاش، سبک زندگی ماست!
🪑نشست علوم انسانی در مسیر تحول تمدنی
🎙 حجت الاسلام والمسلمین سبحانی
🔺رئیس موسسه معارف اهل بیت علیهم السلام
👈 منبع: مدرسه تفکر و نوآوری نگاه
🌐 فیلم کامل نشست را اینجا ببینید
╔═ 📜🖋 ═╗
@mtsobhani
╚═ 🖋📜 ═╝
#مدیریت_دانش
Forwarded from بنیاد بین المللی امامت
🎙حجت الاسلام والمسلمین دکتر سبحانی؛ رئیس قطب تعمیق باورهای دینی ضمن تأکید بر اهمیت توجه به ظرفیت آموزش و پرورش در ارتباط با نسل نوجوان، با بیان اینکه بنیادهای اعتقادی و باورهای دینی کمتر مورد توجه نسل جدید قرار میگیرد، خاطرنشان کرد:
دفتر تبلیغات اسلامی مبتنی بر زبان و ابزارهای ارتباطی نوین و توجه به شیوههای جدید آموزش اعتقادی و نوع ظرافت پرورش و تربیت اعتقادی نسلها، تحولات ارزشمندی را رقم زده است.
👈ادامه مطلب...
📸جلسه هماندیشی در روایت تصویر
🌐https://emamat.org
🆔 @Emamat_IF
🆔 @Emamat_net
ایتا اینستاگرام آپارات
دفتر تبلیغات اسلامی مبتنی بر زبان و ابزارهای ارتباطی نوین و توجه به شیوههای جدید آموزش اعتقادی و نوع ظرافت پرورش و تربیت اعتقادی نسلها، تحولات ارزشمندی را رقم زده است.
👈ادامه مطلب...
📸جلسه هماندیشی در روایت تصویر
🌐https://emamat.org
🆔 @Emamat_IF
🆔 @Emamat_net
ایتا اینستاگرام آپارات
Forwarded from کنگره بزرگداشت علامه میرحامدحسین لکهنوی (ره)
#خبر_کنگره #دیدار
🔰دیدار مسئولین دبیرخانۀ کنگرۀ بینالمللی علّامه میرحامد حسین با آیتالله سیّدمهدی نبوی
⬅️ در ابتدای این دیدار، حجتالاسلام والمسلمین دکتر کاظمی، دبیر کنگره، گزارشی از فعالیتهای دبیرخانۀ کنگره ارائه کرد و در تکمیل این گزارش، حجتالاسلام والمسلمین دکتر سبحانی، ریاست کنگره ضمن اشاره به سابقۀ فعالیتهای علمی دبیرخانه، از همکاری علمی استاد نبوی با کنگره تشکر کرد.
🔸در ادامۀ دیدار، #آیتالله_نبوی به اهمیت و جایگاه کنگره اشاره کرد و افزود: تاکنون در حق علامه #میرحامدحسین جفا شده بود و با برگزاری این کنگره میتوان گفت حقّ بزرگی که علّامه بر ما دارند، تا حدود زیادی ادا شده است.
🔸استاد نبوی دربارۀ شخصیت علمی و جایگاه نظری علّامه میرحامد حسین افزود: نگارش کتابی چون #عبقات_الانوار در دیار #هند که نسبت به حوزه هایی مثل حوزۀ نجف اشرف، بالتبع منابع کمتری در دسترس است، کار فوق العادهای است.
🌐 مشاهده خبر
🆔@mirhamedhosein1
🔰دیدار مسئولین دبیرخانۀ کنگرۀ بینالمللی علّامه میرحامد حسین با آیتالله سیّدمهدی نبوی
⬅️ در ابتدای این دیدار، حجتالاسلام والمسلمین دکتر کاظمی، دبیر کنگره، گزارشی از فعالیتهای دبیرخانۀ کنگره ارائه کرد و در تکمیل این گزارش، حجتالاسلام والمسلمین دکتر سبحانی، ریاست کنگره ضمن اشاره به سابقۀ فعالیتهای علمی دبیرخانه، از همکاری علمی استاد نبوی با کنگره تشکر کرد.
🔸در ادامۀ دیدار، #آیتالله_نبوی به اهمیت و جایگاه کنگره اشاره کرد و افزود: تاکنون در حق علامه #میرحامدحسین جفا شده بود و با برگزاری این کنگره میتوان گفت حقّ بزرگی که علّامه بر ما دارند، تا حدود زیادی ادا شده است.
🔸استاد نبوی دربارۀ شخصیت علمی و جایگاه نظری علّامه میرحامد حسین افزود: نگارش کتابی چون #عبقات_الانوار در دیار #هند که نسبت به حوزه هایی مثل حوزۀ نجف اشرف، بالتبع منابع کمتری در دسترس است، کار فوق العادهای است.
🌐 مشاهده خبر
🆔@mirhamedhosein1
Forwarded from بنیاد فرهنگی امامت
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 #برش_کوتاه
🔰اگر حمزه بود...
🏴 بمناسبت سالروز شهادت حضرت حمزه سیدالشهداء علیه السلام
🎙حضرت آیت الله حسینی میلانی مدظله العالی
☑️ سایت بنیاد فرهنگی امامت www.emamat.ir
☑️ آپارات بنیاد فرهنگی امامت https://www.aparat.com/emamat.ir
🆔 @bonyad_emamat
🔰اگر حمزه بود...
🏴 بمناسبت سالروز شهادت حضرت حمزه سیدالشهداء علیه السلام
🎙حضرت آیت الله حسینی میلانی مدظله العالی
☑️ سایت بنیاد فرهنگی امامت www.emamat.ir
☑️ آپارات بنیاد فرهنگی امامت https://www.aparat.com/emamat.ir
🆔 @bonyad_emamat
Forwarded from Hadi Ansari
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
هزار آفرین و احسنت به این جوونای باغیرت و آگاه شیعه
👏👏👏👏👏
👏👏👏👏👏
Forwarded from Hadi Ansari
مسجد شناور در دوبی
شیخنشین دوبی مسجدی شناور، ویژه صیادان و افرادی که در دریاها و خلیج فارس مشغول به فعالیت هستند احداث میکند. طراح آن یک فرد هلندی است.
این مسجد از جنس قایقها و کشتیها است که سقف آن نیز باز میشود.برق و روشنایی این مسجد توسط انرژی خورشیدی تامین میشود. انتظار می رود که ساخت آن در سال آتی به بهره برداری برسد.
شیخنشین دوبی مسجدی شناور، ویژه صیادان و افرادی که در دریاها و خلیج فارس مشغول به فعالیت هستند احداث میکند. طراح آن یک فرد هلندی است.
این مسجد از جنس قایقها و کشتیها است که سقف آن نیز باز میشود.برق و روشنایی این مسجد توسط انرژی خورشیدی تامین میشود. انتظار می رود که ساخت آن در سال آتی به بهره برداری برسد.
Forwarded from Hadi Ansari
صدای جیر جیر در، صدای خرچ خرچ چیپس و حتی بلند نفس کشیدن – این سر و صداهای رایج روزانه می توانند حواس کسانی که ضریب هوشی بالایی دارند را پرت کنند. دانشمندان در پژوهشی متوجه شدند میان توانایی فرد در یافتن راه حل های نامتعارف برای مشکلات و ناتوانی در بی اعتنایی به سر و صداهای محیط ارتباطی قوی وجود دارد.
این پدیده حتی اسم هم دارد و به ان «صدابیزاری» (Misophony) گفته می شود. برای مثال، شنیدن صدای گاز زدن چیپس، فعالیت مغزی افرادی که به صدابیزاری دچارند را دستخوش تغییر می کند.
این پدیده حتی اسم هم دارد و به ان «صدابیزاری» (Misophony) گفته می شود. برای مثال، شنیدن صدای گاز زدن چیپس، فعالیت مغزی افرادی که به صدابیزاری دچارند را دستخوش تغییر می کند.
Forwarded from Hadi Ansari
تحقیقی در سال ۲۰۱۸ نشان داد زنانی که زندگی جنسی فعالی داشتند، نسبت به زنانی که رابطه جنسی نداشتند، سطح آنتی بادی ایمونوگلوبین A در بزاق دهان آن ها بالاتر بود. کمبود این آنتی بادی می تواند ریسک ابتلا به برخی بیماری های تنفسی مانند ذات الریه و برونشیت و همینطور بروز عفونت در سینوس ها، گوش ها و چشم ها را افزایش دهد.
Forwarded from کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتاب نامداران اراک، مجموعه شرح حالی است از نخبگان و تحصیل کردگان و هنرمندان اراک، با مفهومی وسیع تر از اراک حالیه، شامل یاد از 2854 نفر، از قدیم و جدید، کسانی با تصویر و برخی بدون تصویر، از هر کدام یک زندگینامه چند سطری و گاه بیشتر، در چهارده بخش، شامل شخصیت های تاریخی، دینی، نویسنده، شاعر، وزیر و ... خوشنویس، طبیب، کارآفرین و نیکوکار، نقاش و ...، هنرمندان و موسیقیدانان، شخصیت های برجسته، و قهرمانان ورزشی.
بدون شک، نه تنها برای همین الان سودمند است، بلکه برای آینده بسیار با ارزش خواهد بود. مسلما باید در ویکی اراک که ایشان و دوستان شان تأسیس خواهند کرد، همه اینها و معلومات دیگر درج شود. هر شهر بزرگی باید یک ویکی داشته باشد که تمام اطلاعات آن شهر و شهرستانها و روستاها و صنایع و غیره را داشته باشد.
به آقای ابوالفضل عباسی بانی که این کتاب را به عنوان مجلد اول در 670 صفحه تهیه کرده اند، دست مریزاد و تبریک می گوییم.
بدون شک، نه تنها برای همین الان سودمند است، بلکه برای آینده بسیار با ارزش خواهد بود. مسلما باید در ویکی اراک که ایشان و دوستان شان تأسیس خواهند کرد، همه اینها و معلومات دیگر درج شود. هر شهر بزرگی باید یک ویکی داشته باشد که تمام اطلاعات آن شهر و شهرستانها و روستاها و صنایع و غیره را داشته باشد.
به آقای ابوالفضل عباسی بانی که این کتاب را به عنوان مجلد اول در 670 صفحه تهیه کرده اند، دست مریزاد و تبریک می گوییم.