دكتر هادى انصارى
1.33K subscribers
10.1K photos
2.47K videos
64 files
2.18K links
از نقطه نظرات و انتقادات شما با كمال خوشرويى استقبال مى گردد.
@drhadiansari
Download Telegram
یادمان باشد، پس از انتخابات؛ اتحاد و دوستی‌ها باقی خواهد ماند.

به رای و نظر هم احترام بگذاریم

#ما_همه_یک_خانواده_ایم
محمد رضا زائرى
@drhadiansarii
بیاد دارم در سال ۱۳۵۵ ، مرحوم آیة الله #جعفری برای ایراد سخنرانی در آمفی تآتر #دانشگده _کشاورزی #کرج ، دعوت داشتند وبنده در سال در انتظار رسیدن ایشان بودم.
اغلب حاضران را می توانم بگویم ، دانشجویان #توده ای و#ما رکسیست بودند وما در #اقلیت بودیم.
آن روز همه دانشجویان آمده بودند که این چهره را از نزدیک دیده وپاسخ وی را بدهند.
ناگهان یک ماشین #وانت باری که فقط یک صندلی در کنار راننده جا داشت وباصطلاح مینی وانت بود ، رسید و#علامه از آن پیاده شد و#عمامه خود را صاف کرده ووارد سالن شد که جذبه او بی اختیار همه را از جا کند.
هنگام سخنرانی ، همه مبهوت وی شده واز روزهای فراموش نشدنی
دانشکده #کشاورزی بود.
روحش شاد.


……………………
@drhadiansarii
Forwarded from Reza hossein
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽


- هشت سال
مهمان سنگرهای غیرت بـودید
- هشت سال
قلب‌هایتان با ترکش‌ها همسایه بود
- هشت سال
برایمان وصیّت‌ نامه نوشتید
- هشت سال
جراحت ترکش‌های سرخ ِسُربی را
تحمل کـردید ...
- هشت سال
فاصله‌ی رسیدن تا کربلا را
برایمان کوتاه کردید
و اینک ماییم و راهی ناتمام ...
و یک قرار با شما ،در انتهای همین راه ...

هفته دفاع‌ مقدس
بر غیورمردان و حماسه‌سازان ،
جانبازان ، ایثارگران ، خانواده‌های
معظم شهدا و مردم قهرمان‌ایران گرامی‌باد.

#ما_‌مقتدریم
#سی‌ویکم_شهریور
سالگرد_دفاع‌مقدس


🌺شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
🦋الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
Forwarded from حسین علیزاده
♦️تاریخ بر دوش یک نفر♦️
(درباره‌ی معلمی بازنشسته - رضا باقریان موحد- و احضار روح میرزا حسن رشدیه)

۱
بعضی کارها را تنها می‌شود پیش‌ برد. اما بعضی کارهای دیگر، چنان مفصل‌اند که قاعدتاً باید یک تیم انجام‌شان بدهد. یک «نهاد». حالا وقتی شرایط دورانی ما در ایران پساانقلاب، تیم و نهادی برای انجام آن کارهای بزرگ باقی نگذاشته، چه باید کرد؟ دست روی دست گذاشت؟ تنها غصه خورد؟ تنها در جهان سیاست، به دنبال تغییرات بزرگ گشت؟

بعضی آدم‌ها اما این پاسخ را کافی نمی‌دانند. دست به «کار» می‌شوند. یک تنه، با صرف عمر و داشته و نداشته‌شان، لحظه‌هایشان را به ماه و سال و سال‌ها، وقف کاری بزرگ می‌کنند. من پیش‌تر،‌ نام‌شان را «نفر-نهادها» گذاشته‌ام.

۲
«میرزا حسن رشدیه» را می‌شناسم. اگر ایرانی باشی و سواد خواندن و نوشتن داشته‌باشی، نمی‌شود او را نشناخت. چرا که بدانی یا ندانی، مدیونش هستی. رشدیه، از آن آدم‌هایی است که خواندن داستان زندگی‌اش، مبهوتت می‌کند. از آن «نفر-نهادها»ی غریبی که انگار بار یک تاریخ نداشتن یک ملت و اراده‌اش را به داشتن و ساختن، یک تنه بر دوش می‌کشند. میرزا حسن رشدیه، پایه‌گذار مدارس و آموزش جدید در ایران. کسی که جانش را پای این کار گذاشت. و تمام عمرش و آبرو و سلامتی و سرمایه‌هایش را. و در گمنامی و فقر، داستان زندگی عجیب و با برکتش را تمام کرد.

۳
«رضا باقریان موحد» را اما نمی‌شناختم. زمانی که در یکی از شب‌های بخارا درباره میرزا حسن رشدیه شرکت کردم، از تألیف کتابی جامع در مورد زندگی‌اش آگاه شدم: «مجموعه آثار میرزا حسن رشدیه». کتابی به کوشش و پژوهش و نگارش معلمی گمنام، در قم، درباره میرزا حسن رشدیه. کتاب رونمایی شد اما به چاپ نرسید. تا اینکه ۱۴۰۱، زمانی که در ایران نبودم، از انتشارش آگاه شدم و با شوق، از همان‌جا سفارشش دادم. کاری کارستان. با کیفیتی چشمگیر و دقتی مثال‌زدنی. در حد قامت میرزا حسن رشدیه.

۴
باقریان موحد در مقدمه‌ی جلد نخست این کتاب نوشته‌بود: وقتی به هفتاد سال تلاش میرزا حسن رشدیه در راستای اصلاح نظام تعلیم و تربیت و بنیادگذاری مدارس جدید فکر می‌کنم و گزارش آن همه مشقت جسمی و روحی را می‌خوانم،‌از صبر و همت او شگفت‌زده می‌شوم. (...) اگر گذشتگان، حق هفتاد سال تلاش تلاش رشدیه را به خوبی ادا نکردند و نام و یاد او را پاس نداشتند، امروزه که هفتاد سال از مرگ او گذشته، ما چه کرده‌ایم؟ (...) بیست و هشت سال است که به عنوان یک معلم، بر سر سفره‌ای نشسته‌ام که رشدیه پهن کرده‌است. به همین علت تصمیم گرفتم که به پاس زحمات هفتاد ساله‌ی آن پیر معارف، هفت سال در راستای احیای آثار او بدون هیچ چشمداشت مالی تلاش کنم. باشد که دین خود را نسبت به او ادا کرده‌باشم.»

۵
او سپس با توضیح سختی‌های عجیبی که در این مسیر کشیده و بی‌تفاوتی نهادهای به ظاهر فرهنگی، از آموزش و پرورش تا حوزه، داستان نگارش این کتاب را در هفت سال عمرش توضیح داده بود. همان‌جا در سال ۱۳۹۹ گفته بود که دو جلد دیگر از این پژوهش را نیز در نظر داشته که منتشر کند اما نمی‌داند که در توانش هست یا نه:
مجموعه اسناد رشدیه، شامل اسناد و مکاتبات اداری و خاطرات و یادداشت‌های پراکنده
و
شناخت‌نامه‌ی رشدیه، شامل مجموعه مقالات مخالفان و موافقان رشدیه.
این را که دیدم، با خودم آه کشیدم و مطمئن بودم که یک نفر،‌به تنهایی، بی‌پشتوانه، نخواهد توانست چنان کار بزرگی را به سرانجام برساند. شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین حائل! نفس کشیدن هم در این شرایط، کمرشکن است. چه رسد به...

چند هفته قبل اما، خبر انتشار آن دو جلد دیگر را کانال کتابفروشی دماوند دیدم. یاد این عهد این معلم عجیب، باقریان موحد در مقدمه‌ی کتابش افتادم. در سکوت بغض کردم.

گرچه این انسان شریف و معلم بازنشسته را نمی‌شناسم، اما به عنوان یک اهل خاورمیانه، یک دانش‌آموز و مدیون میرزا حسن‌ رشدیه و میرزا حسن‌ها، از دور، به احترام این وقف عمر و صبر و شرافتش، زانو می‌زنم.گرچه هیچ مسوول و سازمان و نهادی به شما دستمریزادی نگوید. حالا وقت خواندن ماست. وقت شناخت دقیق‌ رشدیه.

آقای باقریان موحد! شما به جای یک ملت، به جای یک تاریخ، ادای دین کردید.

@raahiane|راهیانه|ایده‌نوشت‌های مهدی سلیمانیه
#مدرسه|#آموزش|#حافظه|#روشنا|#ما|#خواندن