📙📘📕
نگاهی به کتاب «خیانت» اثر پائولو کوئیلو
به خودم میگفتم این عشق نیست. هست؟!
اما این اصلا مهم نیست. عشق من متعلق به من است و من آزادم که عشقم را به هر کسی که بخواهم پیشکش کنم، حتی اگر عشق ناتمام گذشتهام باشد. البته اگر آن عشق تمام بود خیلی عالی بود.
اما حالا که نیست چه اهیمتی دارد؟
از آخرین فکرم خوشم آمد. من آزادم هر که را بخواهم دوست داشته باشم. میتوان تصمیم بگیرم که او چه کسی باشد، بدون نیاز به اجازه کسی!
چند نفر قبلا عاشق من شده، در عوض من دوستشان نداشتهام و.......
ممکن است این کار تفریح و خوشی به همراه نداشته باشد. ممکن است زخمها و دردهایی بر جا بگذارد. اما برای کسی که سالها از خطر کردن ترسیده، هیجانانگیز است؛ و همین طور برای کسی که همیشه از تغییر ترسیده است، تغییری که هیچ گاه قادر به مهار کردنش نبوده.
****
پائولو کوئیلو این بار با کتاب «خیانت» به سراغ سختیها و پیچیدگیهای زندگی زناشویی رفته است و سعی و تلاش زنی افسرده، بی حوصله و دلسرد... ایستاده بر لبه خیانت را به تصویر میکشد.
نویسنده با نگاهی تیزبینانه به بررسی نكات روانشناسانه زنی درگیر #بحران_میانسالگی میپردازد
شخصیت اصلی کتاب خیانت «لیندا» زن ۳۱ ساله ژورنالیست است که با همسری ثروتمند و دو پسرش در ژنو زندگی میکند.
لیندا به #بیحوصلگی، #دلسردی و #دلزدگی دچار شده که او را به #افسردگی نزدیک میکند و دچار بحرانها و هیجانات دوران جواني اش میشود.
لیندا با عشق دوران جوانی خود روبرو میشود و فکر میکند با این عشق میتواند انگیزۀ مناسبی برای فرار از این وضعیت ایجاد کند.
او با پنهان کردن حالات و مشکلات خود از خانوادهاش، سعی در ایجاد انگیزه هر چند کاذب برای خود دارد.
اما بالاخره چارۀ کار را درمییابد:
#عشق_ورزیدن،
#تغییر_نگرش_به_زندگی
#صداقت
شروع درمان بحرانی ست که به آن مبتلا گشته است....
«ما زندگی را انتخاب نمی کنیم،این زندگی است که ما را انتخاب میکند. اما میتوانیم تصمیم بگیریم که با شادیها و اندوههایی که به ما داده شده، چگونه برخورد کنیم.»
#معرفی_کتاب
https://t.me/drbgholampour
www.drgholampour.com
نگاهی به کتاب «خیانت» اثر پائولو کوئیلو
به خودم میگفتم این عشق نیست. هست؟!
اما این اصلا مهم نیست. عشق من متعلق به من است و من آزادم که عشقم را به هر کسی که بخواهم پیشکش کنم، حتی اگر عشق ناتمام گذشتهام باشد. البته اگر آن عشق تمام بود خیلی عالی بود.
اما حالا که نیست چه اهیمتی دارد؟
از آخرین فکرم خوشم آمد. من آزادم هر که را بخواهم دوست داشته باشم. میتوان تصمیم بگیرم که او چه کسی باشد، بدون نیاز به اجازه کسی!
چند نفر قبلا عاشق من شده، در عوض من دوستشان نداشتهام و.......
ممکن است این کار تفریح و خوشی به همراه نداشته باشد. ممکن است زخمها و دردهایی بر جا بگذارد. اما برای کسی که سالها از خطر کردن ترسیده، هیجانانگیز است؛ و همین طور برای کسی که همیشه از تغییر ترسیده است، تغییری که هیچ گاه قادر به مهار کردنش نبوده.
****
پائولو کوئیلو این بار با کتاب «خیانت» به سراغ سختیها و پیچیدگیهای زندگی زناشویی رفته است و سعی و تلاش زنی افسرده، بی حوصله و دلسرد... ایستاده بر لبه خیانت را به تصویر میکشد.
نویسنده با نگاهی تیزبینانه به بررسی نكات روانشناسانه زنی درگیر #بحران_میانسالگی میپردازد
شخصیت اصلی کتاب خیانت «لیندا» زن ۳۱ ساله ژورنالیست است که با همسری ثروتمند و دو پسرش در ژنو زندگی میکند.
لیندا به #بیحوصلگی، #دلسردی و #دلزدگی دچار شده که او را به #افسردگی نزدیک میکند و دچار بحرانها و هیجانات دوران جواني اش میشود.
لیندا با عشق دوران جوانی خود روبرو میشود و فکر میکند با این عشق میتواند انگیزۀ مناسبی برای فرار از این وضعیت ایجاد کند.
او با پنهان کردن حالات و مشکلات خود از خانوادهاش، سعی در ایجاد انگیزه هر چند کاذب برای خود دارد.
اما بالاخره چارۀ کار را درمییابد:
#عشق_ورزیدن،
#تغییر_نگرش_به_زندگی
#صداقت
شروع درمان بحرانی ست که به آن مبتلا گشته است....
«ما زندگی را انتخاب نمی کنیم،این زندگی است که ما را انتخاب میکند. اما میتوانیم تصمیم بگیریم که با شادیها و اندوههایی که به ما داده شده، چگونه برخورد کنیم.»
#معرفی_کتاب
https://t.me/drbgholampour
www.drgholampour.com
Telegram
attach 📎
📙📘📕
نگاهی کوتاه به کتاب « هنر ظریف رهایی از دغدغه ها » اثر «مارک منسن»
مارک منسن (نویسنده، وبلاگ نویس و کارآفرین آمریکایی) است. او در این کتاب هنر اهمیت ندادن و بیخیال بودن نسبت به مسائل و موضوعاتی را که تأثیر مهمی در زندگی ما ندارند و برای داشتن زندگی خوب باید توجهی به آنها نکنیم را بیان کرده است.
برای ترغیب شما به خواندن این کتاب مفید ، به تکرار چند جمله از آن اکتفا میکنم :
📌تمرکز بر چیزهای مثبت تنها این کارکرد را دارد که بارها به ما یادآوری میکند که ما چگونه نیستیم، چه کمبودهایی داریم و چه چیزهایی میبایست بودیم که نتوانستهایم باشیم.
📌کلید زندگی خوب، این نیست که به چیزهای بیشتر و بیشتری اهمیت بدهید؛ بلکه باید به چیزهای کمتری اهمیت بدهید، و تنها چیزهایی را مد نظر قرار دهید که حقیقی، فوری و مهم هستند.
📌«افراد بیتفاوت، از دنیا و نتایج #انتخابها و تصمیم های خود میترسند، برای همین است که هیچ تصمیم #معناداری نمیگیرند!!»
📌هدف فرار از مشکلات نیست. هدف پیدا کردن مشکلاتی است که از کار کردن روی آنها لذت ببریم.... مشکلات، هیچ وقت متوقف نمی شوند؛ آن ها یا جانشین مشکلی دیگر می شوند؛ یا ارتقا پیدا می کنند.
📌شادی تنها از یک چیز نشات میگیرد. اهمیت دادن به چیزی فراتر از خویشتن و باور به اینکه شما جزئی مفید در یک کلیت بزرگتر هستید و زندگی شما، تنها اثر جانبی یک تولید غیرقابل فهم بزرگ است.
📌تنها وقتی میتوانیم در کاری موفق شویم که حاضر باشیم که در آن کار شکست بخوریم. اگر حاضر به شکست خوردن نباشیم، حاضر به موفق شدن هم نیستیم.
📌بیشتر باورهای ما اشتباه هستند؛ یا اگر بخواهیم دقیق بگوییم، همه #باورهای ما اشتباه هستند (فقط بعضی کمتر از بقیه اشتباه هستند) ذهن انسان تودهای از بیدقتیهاست.
📌زیر سؤال بردن خودمان و تردید در مورد افکار و باورهایمان، یکی از سختترین مهارتهاست؛ اما امکانپذیر است.
.📌#تغییر بهسادگی انتخاب چیزهای دیگری برای اهمیت دادن است. واقعا همینقدر ساده است. فقط آسان نیست. این کار ساده اما واقعا دشوار است.
📌ما همیشه مسئول تجربههای خود هستیم، غیر از این ممکن نیست.
📌احساسات منفی، برای سلامت احساسی ما لازم هستند. #انکار این منفی بودن، در واقع بازتولید مشکلات بیشتر است، نه حل مشکل.
📌کسانی که در کاری به درجات بالا میرسند، به این علت رشد میکنند که میفهمند هماکنون عالی نیستند. آنها متوسط و معمولی هستند و میتوانند بسیار بهتر از این باشند.
📌مشکلات ما، #شادیهای ما را میآفرینند و در کنارش، مشکلات کمی بهتر و کمی ارتقایافتهتر نیز ایجاد میکنند.
خواندن این کتاب را خاصه به نوجوانان و جوانان همراه توصیه میکنم.
#معرفی_کتاب
https://t.me/drbgholampour
www.drgholampour.com
نگاهی کوتاه به کتاب « هنر ظریف رهایی از دغدغه ها » اثر «مارک منسن»
مارک منسن (نویسنده، وبلاگ نویس و کارآفرین آمریکایی) است. او در این کتاب هنر اهمیت ندادن و بیخیال بودن نسبت به مسائل و موضوعاتی را که تأثیر مهمی در زندگی ما ندارند و برای داشتن زندگی خوب باید توجهی به آنها نکنیم را بیان کرده است.
برای ترغیب شما به خواندن این کتاب مفید ، به تکرار چند جمله از آن اکتفا میکنم :
📌تمرکز بر چیزهای مثبت تنها این کارکرد را دارد که بارها به ما یادآوری میکند که ما چگونه نیستیم، چه کمبودهایی داریم و چه چیزهایی میبایست بودیم که نتوانستهایم باشیم.
📌کلید زندگی خوب، این نیست که به چیزهای بیشتر و بیشتری اهمیت بدهید؛ بلکه باید به چیزهای کمتری اهمیت بدهید، و تنها چیزهایی را مد نظر قرار دهید که حقیقی، فوری و مهم هستند.
📌«افراد بیتفاوت، از دنیا و نتایج #انتخابها و تصمیم های خود میترسند، برای همین است که هیچ تصمیم #معناداری نمیگیرند!!»
📌هدف فرار از مشکلات نیست. هدف پیدا کردن مشکلاتی است که از کار کردن روی آنها لذت ببریم.... مشکلات، هیچ وقت متوقف نمی شوند؛ آن ها یا جانشین مشکلی دیگر می شوند؛ یا ارتقا پیدا می کنند.
📌شادی تنها از یک چیز نشات میگیرد. اهمیت دادن به چیزی فراتر از خویشتن و باور به اینکه شما جزئی مفید در یک کلیت بزرگتر هستید و زندگی شما، تنها اثر جانبی یک تولید غیرقابل فهم بزرگ است.
📌تنها وقتی میتوانیم در کاری موفق شویم که حاضر باشیم که در آن کار شکست بخوریم. اگر حاضر به شکست خوردن نباشیم، حاضر به موفق شدن هم نیستیم.
📌بیشتر باورهای ما اشتباه هستند؛ یا اگر بخواهیم دقیق بگوییم، همه #باورهای ما اشتباه هستند (فقط بعضی کمتر از بقیه اشتباه هستند) ذهن انسان تودهای از بیدقتیهاست.
📌زیر سؤال بردن خودمان و تردید در مورد افکار و باورهایمان، یکی از سختترین مهارتهاست؛ اما امکانپذیر است.
.📌#تغییر بهسادگی انتخاب چیزهای دیگری برای اهمیت دادن است. واقعا همینقدر ساده است. فقط آسان نیست. این کار ساده اما واقعا دشوار است.
📌ما همیشه مسئول تجربههای خود هستیم، غیر از این ممکن نیست.
📌احساسات منفی، برای سلامت احساسی ما لازم هستند. #انکار این منفی بودن، در واقع بازتولید مشکلات بیشتر است، نه حل مشکل.
📌کسانی که در کاری به درجات بالا میرسند، به این علت رشد میکنند که میفهمند هماکنون عالی نیستند. آنها متوسط و معمولی هستند و میتوانند بسیار بهتر از این باشند.
📌مشکلات ما، #شادیهای ما را میآفرینند و در کنارش، مشکلات کمی بهتر و کمی ارتقایافتهتر نیز ایجاد میکنند.
خواندن این کتاب را خاصه به نوجوانان و جوانان همراه توصیه میکنم.
#معرفی_کتاب
https://t.me/drbgholampour
www.drgholampour.com
Telegram
دكتر بهشته غلامپور
راهی به سوی خود شكوفايي
تماس با ادمين :
@Beheshteh5683
تماس با ادمين :
@Beheshteh5683
✂️📃📎📌
🖌اضطراب منزلت
در جوامع سنتی شاید کسب منزلت یا جایگاه اجتماعی خیلی دشوار بود، ولی به همین نسبت از دست دادن اون هم سخت بود.
مثلا اگر یک «لرد» نمی خواست دیگه «لرد» باشه، کارش به اندازهای سخت بود که یک «کارگر» دیگه نخواد کارگر باشه.
آنچه مهم بود هویت فرد در زمان تولد بود، نه چیزی که ممکن بود در زندگیاش با تواناییهای خودش به دست بیاره.
در واقع #هویت ذاتی یا سرشتی فرد مهم بود، نه کاری که می کرد!
آرزوی بزرگ #جوامع_مدرن این بود که معادله را به کلی زیر و رو کنند.
امتیاز ها و محرومیتهای ارثی را از بین ببرند. بطوری که رتبه اجتماعی افراد وابسته به دست آوردهای آنها باشه (که اغلب معنایش دست آوردهای مالی بود).
در این صورت دیگه #منزلت_اجتماعی چندان ربطی به #هویت_تغییر_ناپذیر افراد (که از نسلی به نسل دیگر منتقل می شد) نداشت؛ بلکه به عملکرد فرد درون اقتصادی سرسخت و اجتماعی که به سرعت در حال #تغییر بود، وابسته می شد.
و طبیعتا با توجه به ماهیت وضعیت اقتصادی ( که ثبات لازم رو نداره و وابسته به سرعت رشد تمدن متغیره) ، بارزترین ویژگی تلاش برای #کسب_منزلت بی ثباتی خواهد بود.
وقتی به آینده فکر میکنیم می دونیم که ممکنه مورد تایید همکاران یا رقیبان مون قرار نگیریم.
ممکنه بفهمیم که تواناییهای لازم را برای رسیدن به اهدافمان نداریم یا ممکنه در تورم و افت و خیزهای بازار گرفتار جریان ناخوشایندی بشیم. درهرصورت هر شکستی با موفقیت احتمالی دیگران پیوند میخوره.
اینچنین هست که #اضطراب لازمهء این آرزوی معاصرهست!
چراکه سرزندگی و انگیزه حاصل از #کسب_جایگاه_مطلوب در سلسله مراتب اجتماعی به عوامل پیشبینی ناپذیر زیادی وابسته است.
ادامه دارد...
https://t.me/drbgholampour
www.drgholampour.com
🖌اضطراب منزلت
در جوامع سنتی شاید کسب منزلت یا جایگاه اجتماعی خیلی دشوار بود، ولی به همین نسبت از دست دادن اون هم سخت بود.
مثلا اگر یک «لرد» نمی خواست دیگه «لرد» باشه، کارش به اندازهای سخت بود که یک «کارگر» دیگه نخواد کارگر باشه.
آنچه مهم بود هویت فرد در زمان تولد بود، نه چیزی که ممکن بود در زندگیاش با تواناییهای خودش به دست بیاره.
در واقع #هویت ذاتی یا سرشتی فرد مهم بود، نه کاری که می کرد!
آرزوی بزرگ #جوامع_مدرن این بود که معادله را به کلی زیر و رو کنند.
امتیاز ها و محرومیتهای ارثی را از بین ببرند. بطوری که رتبه اجتماعی افراد وابسته به دست آوردهای آنها باشه (که اغلب معنایش دست آوردهای مالی بود).
در این صورت دیگه #منزلت_اجتماعی چندان ربطی به #هویت_تغییر_ناپذیر افراد (که از نسلی به نسل دیگر منتقل می شد) نداشت؛ بلکه به عملکرد فرد درون اقتصادی سرسخت و اجتماعی که به سرعت در حال #تغییر بود، وابسته می شد.
و طبیعتا با توجه به ماهیت وضعیت اقتصادی ( که ثبات لازم رو نداره و وابسته به سرعت رشد تمدن متغیره) ، بارزترین ویژگی تلاش برای #کسب_منزلت بی ثباتی خواهد بود.
وقتی به آینده فکر میکنیم می دونیم که ممکنه مورد تایید همکاران یا رقیبان مون قرار نگیریم.
ممکنه بفهمیم که تواناییهای لازم را برای رسیدن به اهدافمان نداریم یا ممکنه در تورم و افت و خیزهای بازار گرفتار جریان ناخوشایندی بشیم. درهرصورت هر شکستی با موفقیت احتمالی دیگران پیوند میخوره.
اینچنین هست که #اضطراب لازمهء این آرزوی معاصرهست!
چراکه سرزندگی و انگیزه حاصل از #کسب_جایگاه_مطلوب در سلسله مراتب اجتماعی به عوامل پیشبینی ناپذیر زیادی وابسته است.
ادامه دارد...
https://t.me/drbgholampour
www.drgholampour.com
Telegram
دكتر بهشته غلامپور
راهی به سوی خود شكوفايي
تماس با ادمين :
@Beheshteh5683
تماس با ادمين :
@Beheshteh5683
راز #تغییر اینه که
همهء انرژیت رو روی ساختن چیزای جدید بزاری...
نه روی جنگیدن با چیزای قدیمی
https://t.me//drbgholampour
www.drgholampour.com
همهء انرژیت رو روی ساختن چیزای جدید بزاری...
نه روی جنگیدن با چیزای قدیمی
https://t.me//drbgholampour
www.drgholampour.com
✍️
آیا مهربانی رنگ باخته است؟!
دیروز فردی که هنوز ایشان را نمیشناسم بطور اتفاقی این کلیپ ویدیو از استاد را برای من پست کردند؛
و جرقهء یک علامت سوال در ذهنم کلید خورد:
« آیا باید بر سنگ قبر مهربانی گریست؟!»
مطمئنم که شما هم بارها از سر افسوس بر زانوی خود زده اید، سر را از فرط اندوه تکان داده اید و با آهی بلند جمله ای با این مضمون گفته اید که :
«گذشت آن زمانی که آن سان گذشت»!
و شک ندارم که #فردگرایی ریشه در تمام فرهنگ ها دوانده (کم و زیاد دارد ، شاید هم دیر و زود ، اما سوخت و سوز ندارد)
و شما که ...
➕گاه از کنار گدای سر چهار راه با غمی پنهان گذشته اید و دل به شک مانده اید که دست در جیب کنید ( آیا این گدا پروری نیست؟! ) یا با این تفکر خود را آرام کنید که : (شاید معتاد است ؟ شاید کودکی ست که از او سوء استفاده میشود! شاید کلاشی ست که پس از مرگش پولهای مخفی در بالش هایش را نمیتوان شمرد)....
➕گاه بجای یک جفت ، تمام جورابهای زن چادر به دندان را خریده اید و بعد هم به جایی اهدا کرده اید؛
و بار عذاب وجدانتان را با این حرکت انسانی،کمی کاهش داده اید!
➕گاهی کنار کودک کار نشسته اید، چند کلامی از او حرف کشیده اید و با گذاشتن یک چند هزار تومانی در جیبش شب هنگام سر را راحت تر بر بالش گذاشته اید.
➕دست پیرمرد ناتوانی را گرفته اید و از چهار راه با احتیاط رد کرده اید...
➕صندلیتان را به خانمی باردار در اتوبوس بخشیده اید.
➕بار خرید مادری بچه به بغل را تا منزلش به دوش کشیده اید.
➕به همسایه تان برای اجارهء معوقه اش پول قرض داده اید با این پیشفرض که هیچوقت به شما برنخواهد گشت.
➕در حین خستگی جسمی یا روحی مفرط فرزندتان را به آغوش کشیده اید و از غم دلتان هیچ بر زبان نرانده اید.
➕برای آرامش محبوبتان ساعتها به در دلش گوش کرده اید بدون آنکه خم به ابرو بیاورید یا به او بگویید که چقدر دیرتان شده و ...
➕بار مالی خانواده را به دوش کشیده اید اما کادوی تولد عزیزتان را از یاد نبرده اید.
حتی قدمهای بسیار بزرگتر برداشته اید ؛
✖️خون اهدا کرده اید ؛
✖️کلیه تان را بدون هیچ چشمداشتی به عزیزی بخشیده اید؛
✖️اعضاء عزیز به کما رفته تان را بدون طی دوران #سوگ به چندین نفر هبه کرده اید؛
✖️داوطلب تست واکسن یا داروی جدید شده اید !!
✖️برای نجات مردمتان ، جان بر کف در صف مقدم مبارزه ایستاده اید !!!
....
اما میدانم خواهید گفت: « اینها که میگویی به نسل ما تعلق داشت ، نه نسل خودخواه و خود محور امروز »
و من میخواهم به شما ثابت کنم که:
«حرکت جهان، شکل معیارهای اخلاقی را دگرگون میکند ، اما اصل همچنان باقی ست »
➗فرزند امروز من و شما مهر به #طبیعت ، #زمین ، #موجودات روی زمین ،#انسان و جامعهء انسانی را اساسی تر از توجه به یک فرد خاص میداند... پس به تشکیل انجمن ها ، کمپین ها ، سمینارها ، تحقیقات علمی، تهیهء ویدیوها ، سخنرانی ها و مقالات روشنگرانه متمرکز میشود.
➗او امروز بجای توجه به یک فقیر اقتصادی ، به فقر #آگاهی جمعی و حرکتهای معترضانه به نظام سرمایه داری می اندیشد.
➗فرزند ما امروز بفکر ساخت ابزاری ست که کار کلیه را در بدن بیمار با کلیهء نارسا انجام دهد یا داروی نوعی از سرطان را کشف کند و مهمتر به راهکارهای پیشگیری از بیماری فکر میکند.
➗او مهربانی را به گونه ای تعریف کرده است که با رشد تکنولوژی و جامعهء مدرن #انطباق داشته باشد.
اگرچه، با اینهمه برخورد #واقع_بینانه ، در بسیاری از موارد جای #مهرورزی عاطفی را در این نسل خالی میبینم. آنجا که وقتی نیست ، #احساس_تنهایی، #افسردگی، #اضطراب پر رنگ میشود و زندگی #معنایی ماشینی پیدا میکند و جنبه های #روانی_عاطفی و #انسانی بخطر میافتد.
اما هنوز آمار ابتلا به اسکیزوفرنی یک درصد است و افسردگی ۲۵ درصد...
این به آن معناست که:« #انطباق قبل از #تغییر شکل میگیرد»
شاید بتوان آن را روند جبر #تکامل بشر متعاقب روند تکاملی طبیعت دانست. و نسلهای در پیش رو برای این سیستم انطباق یافته باشند.
اما من همچنان به این تغییرات خوش بین نیستم!!
@drbgholampour
www.drgholampour.com
https://www.instagram.com/beheshte_gholampour
آیا مهربانی رنگ باخته است؟!
دیروز فردی که هنوز ایشان را نمیشناسم بطور اتفاقی این کلیپ ویدیو از استاد را برای من پست کردند؛
و جرقهء یک علامت سوال در ذهنم کلید خورد:
« آیا باید بر سنگ قبر مهربانی گریست؟!»
مطمئنم که شما هم بارها از سر افسوس بر زانوی خود زده اید، سر را از فرط اندوه تکان داده اید و با آهی بلند جمله ای با این مضمون گفته اید که :
«گذشت آن زمانی که آن سان گذشت»!
و شک ندارم که #فردگرایی ریشه در تمام فرهنگ ها دوانده (کم و زیاد دارد ، شاید هم دیر و زود ، اما سوخت و سوز ندارد)
و شما که ...
➕گاه از کنار گدای سر چهار راه با غمی پنهان گذشته اید و دل به شک مانده اید که دست در جیب کنید ( آیا این گدا پروری نیست؟! ) یا با این تفکر خود را آرام کنید که : (شاید معتاد است ؟ شاید کودکی ست که از او سوء استفاده میشود! شاید کلاشی ست که پس از مرگش پولهای مخفی در بالش هایش را نمیتوان شمرد)....
➕گاه بجای یک جفت ، تمام جورابهای زن چادر به دندان را خریده اید و بعد هم به جایی اهدا کرده اید؛
و بار عذاب وجدانتان را با این حرکت انسانی،کمی کاهش داده اید!
➕گاهی کنار کودک کار نشسته اید، چند کلامی از او حرف کشیده اید و با گذاشتن یک چند هزار تومانی در جیبش شب هنگام سر را راحت تر بر بالش گذاشته اید.
➕دست پیرمرد ناتوانی را گرفته اید و از چهار راه با احتیاط رد کرده اید...
➕صندلیتان را به خانمی باردار در اتوبوس بخشیده اید.
➕بار خرید مادری بچه به بغل را تا منزلش به دوش کشیده اید.
➕به همسایه تان برای اجارهء معوقه اش پول قرض داده اید با این پیشفرض که هیچوقت به شما برنخواهد گشت.
➕در حین خستگی جسمی یا روحی مفرط فرزندتان را به آغوش کشیده اید و از غم دلتان هیچ بر زبان نرانده اید.
➕برای آرامش محبوبتان ساعتها به در دلش گوش کرده اید بدون آنکه خم به ابرو بیاورید یا به او بگویید که چقدر دیرتان شده و ...
➕بار مالی خانواده را به دوش کشیده اید اما کادوی تولد عزیزتان را از یاد نبرده اید.
حتی قدمهای بسیار بزرگتر برداشته اید ؛
✖️خون اهدا کرده اید ؛
✖️کلیه تان را بدون هیچ چشمداشتی به عزیزی بخشیده اید؛
✖️اعضاء عزیز به کما رفته تان را بدون طی دوران #سوگ به چندین نفر هبه کرده اید؛
✖️داوطلب تست واکسن یا داروی جدید شده اید !!
✖️برای نجات مردمتان ، جان بر کف در صف مقدم مبارزه ایستاده اید !!!
....
اما میدانم خواهید گفت: « اینها که میگویی به نسل ما تعلق داشت ، نه نسل خودخواه و خود محور امروز »
و من میخواهم به شما ثابت کنم که:
«حرکت جهان، شکل معیارهای اخلاقی را دگرگون میکند ، اما اصل همچنان باقی ست »
➗فرزند امروز من و شما مهر به #طبیعت ، #زمین ، #موجودات روی زمین ،#انسان و جامعهء انسانی را اساسی تر از توجه به یک فرد خاص میداند... پس به تشکیل انجمن ها ، کمپین ها ، سمینارها ، تحقیقات علمی، تهیهء ویدیوها ، سخنرانی ها و مقالات روشنگرانه متمرکز میشود.
➗او امروز بجای توجه به یک فقیر اقتصادی ، به فقر #آگاهی جمعی و حرکتهای معترضانه به نظام سرمایه داری می اندیشد.
➗فرزند ما امروز بفکر ساخت ابزاری ست که کار کلیه را در بدن بیمار با کلیهء نارسا انجام دهد یا داروی نوعی از سرطان را کشف کند و مهمتر به راهکارهای پیشگیری از بیماری فکر میکند.
➗او مهربانی را به گونه ای تعریف کرده است که با رشد تکنولوژی و جامعهء مدرن #انطباق داشته باشد.
اگرچه، با اینهمه برخورد #واقع_بینانه ، در بسیاری از موارد جای #مهرورزی عاطفی را در این نسل خالی میبینم. آنجا که وقتی نیست ، #احساس_تنهایی، #افسردگی، #اضطراب پر رنگ میشود و زندگی #معنایی ماشینی پیدا میکند و جنبه های #روانی_عاطفی و #انسانی بخطر میافتد.
اما هنوز آمار ابتلا به اسکیزوفرنی یک درصد است و افسردگی ۲۵ درصد...
این به آن معناست که:« #انطباق قبل از #تغییر شکل میگیرد»
شاید بتوان آن را روند جبر #تکامل بشر متعاقب روند تکاملی طبیعت دانست. و نسلهای در پیش رو برای این سیستم انطباق یافته باشند.
اما من همچنان به این تغییرات خوش بین نیستم!!
@drbgholampour
www.drgholampour.com
https://www.instagram.com/beheshte_gholampour
☁️🌥⛅️🌤☀️
🔎نگاهی دیگر
اڪثر ما به هنگام #ازدواج می دانیم ڪه تصویری ڪه از همسرمان در “دنیای مطلوب” خود داریم واقعی نیست و بسیاری از ما برای تطبیق این تصویر با #واقعیت موجود تلاش می ڪنیم؛
اما هرقدر درگیر این تغییر می شویم، زندگی مان با مشڪلات بیشتری مواجه می شود.
هنوز بسیاری از ما سعی می ڪنیم خود را فریب دهیم و فڪر می ڪنیم با نثار #عشق مان، می توانیم همسر آینده مان را طبق دنیای مطلوب خود #تغییر دهیم.
براساس تجربیات مشاوران تئوری انتخاب، بیشتر مشڪلات زناشویی و #طلاق از فروپاشی این توهم به وجود می آید.
«ویلیام گلسر»
@drbgholampour
https://t.me/joinchat/BrJpUFbIKksGBzeCa8JHrw
🔎نگاهی دیگر
اڪثر ما به هنگام #ازدواج می دانیم ڪه تصویری ڪه از همسرمان در “دنیای مطلوب” خود داریم واقعی نیست و بسیاری از ما برای تطبیق این تصویر با #واقعیت موجود تلاش می ڪنیم؛
اما هرقدر درگیر این تغییر می شویم، زندگی مان با مشڪلات بیشتری مواجه می شود.
هنوز بسیاری از ما سعی می ڪنیم خود را فریب دهیم و فڪر می ڪنیم با نثار #عشق مان، می توانیم همسر آینده مان را طبق دنیای مطلوب خود #تغییر دهیم.
براساس تجربیات مشاوران تئوری انتخاب، بیشتر مشڪلات زناشویی و #طلاق از فروپاشی این توهم به وجود می آید.
«ویلیام گلسر»
@drbgholampour
https://t.me/joinchat/BrJpUFbIKksGBzeCa8JHrw
هیچ کس در زندگی نمی تواند درگیر یک تعهد بلند مدت شود (#ازدواج) تا زمانی که هنوز در حال #تغییر است.
@drbgholampour
www.drgholampour.com
https://www.instagram.com/beheshte_gholampour
https://t.me/joinchat/BrJpUFbIKksGBzeCa8JHrw
@drbgholampour
www.drgholampour.com
https://www.instagram.com/beheshte_gholampour
https://t.me/joinchat/BrJpUFbIKksGBzeCa8JHrw
☁️🌥⛅️🌤☀️
🔎نگاهی دیگر
«پرخاش به امر تازه»
نه تنها در جامعه ایرانی، بلکه در جوامع مختلف، روانشناسان، مشاوران و روانپزشکان را افرادی میدانند که اصطلاحا " دیوانه اند " ، حرف مفت میزنند، میخواهند فقط پول در بیاورند، و از این دست نگاه ها.
یادداشت حاضر، تلاشی است برای بررسی چندی از علت های احتمالی حاکم بر این گفتمان .
آدمی در طول تاریخ نشان داده است، که سخت با #تغییر و چیزهای جدید کنار میآید و عموما برای تببین چیزهای جدید، خطاهای بسیاری را تجربه کرده است.
در ابتدای تاریخ، اختلال روانی را نتیجهء ورود جن و شیاطین در بدن فرد مورد نظر می دانستند که راهکارشان یا حذف آنان بود و یا کتک زدنشان به این جهت که شیطان یا جن از بدن ايشان خارج شود.
به نوعی انسان بدوی، به هر آنچیزِ جدیدی که در زیست جهانش تجربه میکرد، به دیده ی هراس می نگریست، حتی به آن پرخاش می کرد...
آنچه جدید است و تشویق به تغییر یک وضعیت میکند، در ماهیت خود، به سبب ناشناخته بودن، همواره همراه با مقداری تنش است.
«تنش تغییر از وضعیت فعلی به وضعیت جدید».
#روانشناسی در مقام یک علم تازه، تلاش خود را معطوف به کشف قوانین حاکم بر #رفتار و #فرآیند_های_ذهنی موجودات زنده کرده است؛ یعنی آن چیزهایی که هستند، ولی لزوما دارای عینیت نیستند.
به نوعی تلاش کرده، چیزهای جدیدی به ما بگوید که اصلا جدید نیستند، بلکه این ما هستیم که میپنداریم، جدیدند. زیرا که به آگاهی و کنترل شناختی ما درنیامده اند.
از طرفی آدمی در طول تاریخ نشان داده است، آنچه که آزارش میدهد را در صدد حلش برآمده و یا حذفش.
وقتی چیزی را نتوان حل یا حذف کرد، تحریف و انکار و خنثی سازی و ... کاربرد پیدا میکنند؛ اینها #مکانیسم های دفاعی اند که امر آزار دهنده را تقلیل داده و زیستن را تحمل پذیر و مقدور می کنند.
«روانشناسی ، هدفی عکس هدف معمول آدمیان دارد؛ یعنی روبه رو شدن با آنچه آزارمان میدهد، روبه رو شدن با سایه؛ آنچه در ما پلید و آزاردهنده است».
بدیهی است که این نیروی جدید، نفوذ ناپذیری و پرخاشگری هایی بوجود بیاورد، همان چیزی که در روان درمانی به آن #مقاومت گویند. مقاومت در برابر این تلاش هولناک...
به نوعی #ترس و #پرخاشگری موجود نسبت به روانشناسی، انعکاسی از وحشت آدمی در برابر مواجهه با خود واقعی است.
مقاومتی که در اشکال گوناگونی بروز میکند، در دفاع هایی همچون تمسخر، تحقیر و بی ارزش شماری این علم.
چنین وضعیتی راه را برای بازار، باز میگذارد، که گفتمانی بسازد با کلمات و ظاهر#روانشناسی، که عملا در جهت عکس روانشناسی است.
«بازار میداند که برای جذب مشتری، نباید حرف هایی بزند که اذیتمان کند».
بازار، تشویق نامستدل به شادی و انکار مشکلات و نهایتا خود واقعی میکند.
میگوید چندین بار به خودت بگو " من شاد هستم"، تضمین میدهم که شاد میشوی و یا مثلا میگوید من 100 راز فلان شدن را میدانم، کافی است من را بخرید، همه چیز تضمینی و قطعی است. بازار استدلال ندارد، پولش را میخواهد. این پیش آمد جدید بازاری که دیر یا زود در تجربه ی زیستي هر فرد ناکام میماند و شکست میخورد، پنداری را در فرد بوجود می آورد که گفتمان روانشناسی یک مشت حرف مفت است، زیرا که تجربه اش چیزی عکس توصیه های بازار را نشان میدهد.
توصیه های بازار بر اساس منطق هایی بیرون از منطق های روانشناختی است.
به نوعی تاریخ مصرف توصیه ی بازار، تا جایی است که بر حسب تصادف، برای فرد مورد نظر پیش آمد ناگواری اتفاق نیوفتد و فرد به اشتباه، آسودگی اش را تاثیر بازار بداند.
در کنار همهء این ها، نوعی کمال گرایی افراطی نیز در نگاه به این امر تازهء روانشناسی، به چشم میخورد. انتظار درست شدن هرآنچیزی که خراب شده است، همچون شعبده ای دل انگیز.
از طرفی روانشناس همچون هر فرد دیگری در یک اجتماع مشترک با مردم بدنیا آمده و زیست کرده است. پس بدیهی است در جامعه ای که بی اخلاقی حرفه ای در آن امری بعید و تازه نیست، به خود اجازه بدهد به اخلاق حرفه ای اش خدشه وارد کند. روانشناس نه انسانی دیگر جهانی است نه منجی بی عیبی که انتظار جادو و شعبده از آن داشته باشیم.
مواردی که ذکر شد، یقینا ادعای تبیین کامل این وضعیت را ندارند و علت چنین وضعیتی همچون دیگر وضعیت ها، شبکه ای پیچیده از انگیزه ها و رفتارها و ... است!!
آنچه در پایان میتوان استدلال نمود، مقاومت جمعی همگانی است در برابر آشکار شدن. آشکار شدن آنچه آزار دهنده، تنش زا و زحمت زاست.
پس راحت تر است که بازار و خطاهای شغلی این حرفه را تعمیم افراطی دهیم به کلیت آن. همواره ماندن در وضعیت موجود که شناختمان از آن بیشتر است، امنیت خاطر بیشتری به همراه دارد و از طرفی تنش زا نیست.
به قلم «مسعود ریاحی»
@drbgholampour
www.drgholampour.com
https://t.me/joinchat/BrJpUFbIKksGBzeCa8JHrw
🔎نگاهی دیگر
«پرخاش به امر تازه»
نه تنها در جامعه ایرانی، بلکه در جوامع مختلف، روانشناسان، مشاوران و روانپزشکان را افرادی میدانند که اصطلاحا " دیوانه اند " ، حرف مفت میزنند، میخواهند فقط پول در بیاورند، و از این دست نگاه ها.
یادداشت حاضر، تلاشی است برای بررسی چندی از علت های احتمالی حاکم بر این گفتمان .
آدمی در طول تاریخ نشان داده است، که سخت با #تغییر و چیزهای جدید کنار میآید و عموما برای تببین چیزهای جدید، خطاهای بسیاری را تجربه کرده است.
در ابتدای تاریخ، اختلال روانی را نتیجهء ورود جن و شیاطین در بدن فرد مورد نظر می دانستند که راهکارشان یا حذف آنان بود و یا کتک زدنشان به این جهت که شیطان یا جن از بدن ايشان خارج شود.
به نوعی انسان بدوی، به هر آنچیزِ جدیدی که در زیست جهانش تجربه میکرد، به دیده ی هراس می نگریست، حتی به آن پرخاش می کرد...
آنچه جدید است و تشویق به تغییر یک وضعیت میکند، در ماهیت خود، به سبب ناشناخته بودن، همواره همراه با مقداری تنش است.
«تنش تغییر از وضعیت فعلی به وضعیت جدید».
#روانشناسی در مقام یک علم تازه، تلاش خود را معطوف به کشف قوانین حاکم بر #رفتار و #فرآیند_های_ذهنی موجودات زنده کرده است؛ یعنی آن چیزهایی که هستند، ولی لزوما دارای عینیت نیستند.
به نوعی تلاش کرده، چیزهای جدیدی به ما بگوید که اصلا جدید نیستند، بلکه این ما هستیم که میپنداریم، جدیدند. زیرا که به آگاهی و کنترل شناختی ما درنیامده اند.
از طرفی آدمی در طول تاریخ نشان داده است، آنچه که آزارش میدهد را در صدد حلش برآمده و یا حذفش.
وقتی چیزی را نتوان حل یا حذف کرد، تحریف و انکار و خنثی سازی و ... کاربرد پیدا میکنند؛ اینها #مکانیسم های دفاعی اند که امر آزار دهنده را تقلیل داده و زیستن را تحمل پذیر و مقدور می کنند.
«روانشناسی ، هدفی عکس هدف معمول آدمیان دارد؛ یعنی روبه رو شدن با آنچه آزارمان میدهد، روبه رو شدن با سایه؛ آنچه در ما پلید و آزاردهنده است».
بدیهی است که این نیروی جدید، نفوذ ناپذیری و پرخاشگری هایی بوجود بیاورد، همان چیزی که در روان درمانی به آن #مقاومت گویند. مقاومت در برابر این تلاش هولناک...
به نوعی #ترس و #پرخاشگری موجود نسبت به روانشناسی، انعکاسی از وحشت آدمی در برابر مواجهه با خود واقعی است.
مقاومتی که در اشکال گوناگونی بروز میکند، در دفاع هایی همچون تمسخر، تحقیر و بی ارزش شماری این علم.
چنین وضعیتی راه را برای بازار، باز میگذارد، که گفتمانی بسازد با کلمات و ظاهر#روانشناسی، که عملا در جهت عکس روانشناسی است.
«بازار میداند که برای جذب مشتری، نباید حرف هایی بزند که اذیتمان کند».
بازار، تشویق نامستدل به شادی و انکار مشکلات و نهایتا خود واقعی میکند.
میگوید چندین بار به خودت بگو " من شاد هستم"، تضمین میدهم که شاد میشوی و یا مثلا میگوید من 100 راز فلان شدن را میدانم، کافی است من را بخرید، همه چیز تضمینی و قطعی است. بازار استدلال ندارد، پولش را میخواهد. این پیش آمد جدید بازاری که دیر یا زود در تجربه ی زیستي هر فرد ناکام میماند و شکست میخورد، پنداری را در فرد بوجود می آورد که گفتمان روانشناسی یک مشت حرف مفت است، زیرا که تجربه اش چیزی عکس توصیه های بازار را نشان میدهد.
توصیه های بازار بر اساس منطق هایی بیرون از منطق های روانشناختی است.
به نوعی تاریخ مصرف توصیه ی بازار، تا جایی است که بر حسب تصادف، برای فرد مورد نظر پیش آمد ناگواری اتفاق نیوفتد و فرد به اشتباه، آسودگی اش را تاثیر بازار بداند.
در کنار همهء این ها، نوعی کمال گرایی افراطی نیز در نگاه به این امر تازهء روانشناسی، به چشم میخورد. انتظار درست شدن هرآنچیزی که خراب شده است، همچون شعبده ای دل انگیز.
از طرفی روانشناس همچون هر فرد دیگری در یک اجتماع مشترک با مردم بدنیا آمده و زیست کرده است. پس بدیهی است در جامعه ای که بی اخلاقی حرفه ای در آن امری بعید و تازه نیست، به خود اجازه بدهد به اخلاق حرفه ای اش خدشه وارد کند. روانشناس نه انسانی دیگر جهانی است نه منجی بی عیبی که انتظار جادو و شعبده از آن داشته باشیم.
مواردی که ذکر شد، یقینا ادعای تبیین کامل این وضعیت را ندارند و علت چنین وضعیتی همچون دیگر وضعیت ها، شبکه ای پیچیده از انگیزه ها و رفتارها و ... است!!
آنچه در پایان میتوان استدلال نمود، مقاومت جمعی همگانی است در برابر آشکار شدن. آشکار شدن آنچه آزار دهنده، تنش زا و زحمت زاست.
پس راحت تر است که بازار و خطاهای شغلی این حرفه را تعمیم افراطی دهیم به کلیت آن. همواره ماندن در وضعیت موجود که شناختمان از آن بیشتر است، امنیت خاطر بیشتری به همراه دارد و از طرفی تنش زا نیست.
به قلم «مسعود ریاحی»
@drbgholampour
www.drgholampour.com
https://t.me/joinchat/BrJpUFbIKksGBzeCa8JHrw
#عشق نوعی میلاد است.
اگر «پس از عشق» همان انسانی باشیم که «پیش از عشق» بودیم، به این معناست که به قدر کافی دوست نداشتهایم.
اگر کسی را دوست داشته باشی، با #معناترین کاری که میتوانی به خاطر او انجام بدهی، #تغییر کردن است!
باید چندان تغییر کنی که تو از تو بودن به در آیی.
@drbgholampour
www.drgholampour.com
https://www.instagram.com/beheshte_gholampour
https://t.me/joinchat/BrJpUFbIKksGBzeCa8JHrw
اگر «پس از عشق» همان انسانی باشیم که «پیش از عشق» بودیم، به این معناست که به قدر کافی دوست نداشتهایم.
اگر کسی را دوست داشته باشی، با #معناترین کاری که میتوانی به خاطر او انجام بدهی، #تغییر کردن است!
باید چندان تغییر کنی که تو از تو بودن به در آیی.
@drbgholampour
www.drgholampour.com
https://www.instagram.com/beheshte_gholampour
https://t.me/joinchat/BrJpUFbIKksGBzeCa8JHrw
✍️
💞 کنترل گری در رابطه
⁉️چرا بعضی از دوستیها صمیمانهتر از بیشتر ازدواج هاست؟!
ویلیام گلاسر معتقد است:« پاسخ در تمایل به کنترل کردن ماست.»
ما در #روابط_دوستانه نیازی به #کنترل و #تغییر دیگری نمیبینیم. او را میپذیریم و سعی میکنیم با عیب و حسن او کنار بیاییم و از بودن در کنارش لذت ببریم.
ولی در #زندگی\مشترک اغلب زوجها بهشدت تمایل به کنترل و تغییر دیگری دارند تا با خواستهها و ایدهآلهایشان نزدیکتر شود. غافل از اینکه «ما قادر به کنترل و تغییر دیگران نیستیم».
همین تلاش دائمی برای کنترل و تغییر دیگری باعث میشود ما نتوانیم حقیقتا از بودن در کنار یکدیگر لذت ببریم.
روزی که متوجه بشویم این موضوع از توان ما خارج است و دست از کنترل دیگری برداریم، #صمیمت به رابطه ما برمیگردد!!!
@drbgholampour
www.drgholampour.com (جهت رزرو نوبت )
💞 کنترل گری در رابطه
⁉️چرا بعضی از دوستیها صمیمانهتر از بیشتر ازدواج هاست؟!
ویلیام گلاسر معتقد است:« پاسخ در تمایل به کنترل کردن ماست.»
ما در #روابط_دوستانه نیازی به #کنترل و #تغییر دیگری نمیبینیم. او را میپذیریم و سعی میکنیم با عیب و حسن او کنار بیاییم و از بودن در کنارش لذت ببریم.
ولی در #زندگی\مشترک اغلب زوجها بهشدت تمایل به کنترل و تغییر دیگری دارند تا با خواستهها و ایدهآلهایشان نزدیکتر شود. غافل از اینکه «ما قادر به کنترل و تغییر دیگران نیستیم».
همین تلاش دائمی برای کنترل و تغییر دیگری باعث میشود ما نتوانیم حقیقتا از بودن در کنار یکدیگر لذت ببریم.
روزی که متوجه بشویم این موضوع از توان ما خارج است و دست از کنترل دیگری برداریم، #صمیمت به رابطه ما برمیگردد!!!
@drbgholampour
www.drgholampour.com (جهت رزرو نوبت )