جامعه‌شناسی افق‌نگر ـ دکتر احمد بخارایی
3.93K subscribers
68 photos
21 videos
1 file
680 links
تلاش من در جهت توصیف، تبیین و تحلیل پدیده‌ها و مسائل اجتماعی ایران معطوف به «آینده» است… منتظر دریافت نظر شما پیرامون تحلیل ارایه شده هستم. با سپاس: 👈 https://t.me/drbokharaei

www.dr-bokharaei.com

Ahmad Bokharaei, Sociologist
Download Telegram
❇️ روی‌آوردن مردم به خریدن #سلاح نشان از فروپاشی اجتماعی است!

🗓 شنبه ۲۲ شهریور ۱۳۹۹

📰 گزارش روزنامه‌ی شرق درباره‌ی روی‌آوردن مردم به خریدن سلاح در گفت‌وگو با #احمد_بخارایی و مصطفی آب‌روشن | منتشرشده در دوشنبه ۱۰ شهریور ۱۳۹۹، شماره‌ی ۳۸۰۴

👈 نمایش گزارش:
🔍 بخش‌هایی از گفته‌ی من:

#احساس_امنیت و تلاش برای کسب #هویت دو عامل بزرگی است که اعضای یک #جامعه را به جهات مختلف اجتماعی سوق می‌دهد؛ به این معنا که اگر احساس #امنیت بالا باشد و روند هویت‌‌یابی، روندی منطقی و سهل باشد، افراد طبیعتاً کم‌تر به کج‌روی‌ها و هنجاری‌شکنی‌ها روی می‌آورند و زندگی کم‌وبیش معمولی‌ای خواهند داشت. معمولی هم به معنای #مشارکت در جامعه، رضایت نسبی از امروز و امید معمول نسبت به آینده است. اما اگر احساس امنیت در جامعه‌ای کاهش پیدا کند و روند هویت‌یابی با مانع مواجه شود، افراد بر اساس تئورهای جامعه‌شناختی به سمت #انحرافات_اجتماعی روی می‌آورند …

… انحرافات هم انواع و اقسام دارد؛ به عنوان مثال وقتی در جامعه‌ای این احساس ایجاد شود که فرصت برابر وجود ندارد، ممکن است افرادی به ابداع و نوآوری از نوع منفی روی بیاورند. این ابداع و نو‌آوری به این معناست که افراد از راه‌های غیررایج و غیرمعمول استفاده می‌کنند تا به اهداف باارزش در جامعه دست پیدا کنند. به عنوان مثال در داستان #فساد، ماجرا به این صورت است که وقتی کارمندی نمی‌تواند به اهداف تعریف‌شده در جامعه که حالت سرمایه‌دارانه دارد (ماشین خوب، ویلای خوب، محل زندگی خوب و …) برسد، میان‌برها را تعریف می‌کند و انحراف شکل می‌گیرد و این ریشه‌ی فساد در جامعه است …

… افرادی که نمی‌توانند در مسیر ابداعی به اهداف دارای ارزش در جامعه دست پیدا کنند، به "انزوا" می‌روند یا "طغیان" میکنند که این دو هم از ریشه‌های انحرافات اجتماعی است. افرادی که نمی‌توانند از مسیرهای رایج پیش بروند ممکن است منزوی شوند. این منزوی‌ها که افسرده نیز می‌شوند، روی به #خودکشی یا اعتیاد می‌آورند. دسته‌ای دیگر هم روی به ابداع و خلق وسایل و اهداف جدید میاورند و به اصطلاح "طغیان‌گر" می‌شوند. این طغیان‌گرها وقتی می‌بینند نمی‌توانند با سلاح سرد به هدف خود برسند بسا سراغ سلاح گرم بروند؛ یعنی احساس ناامنی و تنهایی می‌کنند و چتر حمایتی جامعه را بالای سر خود نمی‌بینند و در این میان افراد هرکدام به سمت‌وسویی از انحرافات اجتماعی می‌روند. این انحرافات می‌تواند #دزدی، خودکشی، #طلاق و #خشونت باشد که الآن شاهدیم در همه‌ی این انحرافات آمار در حال افزایش است. تردیدی نیست که اینک #فروپاشی_اجتماعی در جامعه شکل گرفته و در حال شدت‌گرفتن است و بنابراین این انحرافات هم با بگیروببند حل نمی‌شود به‌ویژه آن‌که خشونت زیاد با مردم، موجب تشویق مردم به دفاع از خود می‌شود …

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
❇️ #شادی داریم، اما احساس شادی نه!

🗓 دوشنبه ۲۴ شهریور ۱۳۹۹

📰 گزارش روزنامه‌ی هم‌دلی درباره‌ی وضعیت شادکامی جامعه در گفت‌وگو با #احمد_بخارایی | منتشرشده در دوشنبه ۲۴ شهریور ۱۳۹۹، شماره‌ی ۱۵۰۸

👈 نمایش گزارش:
🔍 بخش‌هایی از گفته‌ی من:

… تفاوت وجود دارد میان «علت» و «دلیل». «دلیل» همان بُعد ذهنی است و «علت» بُعد بیرونی دارد. حالا یک فرد با توجه به علت‌های بیرونی در درون خودش شروع به تجزیه و تحلیل می‌کند و یک دلیلی برای خودش درست می‌کند، در این دلیل او نتیجه می‌گیرد و استدلال می‌کند که چقدر انسان بدبختی است. ‌این‌که آدم‌ها چرا با وجود علت‌های مشابه، استدلال‌های یکسان ندارند، گویای این موضوع است و می‌خواهم بگویم که از سطح خرد تا سطح کلان، یعنی از واحدی مانند گروه در سطح خرد، تا سازمان‌ها در سطح میانه و حکومت‌ها در سطح کلان به عنوان «علت» در تشدید #ناشادی مؤثر هستند. بنابراین در اینجا اگر عناصر تاریخی، فرهنگی و سیاسی را با یک‌دیگر جمع کنیم، در نتیجه‌گیری نهایی به این مرحله می‌رسیم که آمار شادکامی ما کاهش پیدا کرده است …

… شاید از نشانه‌های شاد بودن این‌ها باشند که آدم‌ها بخندند، غذای خوب بخورند و لذت ببرند. در کشور ما میزان مصرف نسبت به میانگین جهانی بالا است، ما این‌جا برعکس خیلی از جاهای دیگر میوه را کیلویی خریداری می‌کنیم، آجیل می‌شکنیم، مسافرت می‌رویم که سبب قفل شدن جاده‌های شمالی کشور می‌شود. ما از حوادث جوک می‌سازیم و آن را تعریف می‌کنیم و خنده‌های مستانه می‌کنیم، در همه این‌ها که گفتم ایران از خیلی از جاهای دنیا بالاتر است. اما چرا با وجود نشانه‌های #شادی، #احساس_شادی نیست؟ همانند تفاوت میان #فقر و احساس فقر، شادی هم با احساس شادی فرق می‌کند. در خیلی از مواقع همین احساس است که آدم‌ها را آزار می‌دهد …

… گاهی می‌بینید کسی که خانه‌ و زندگی‌ای به ارزش میلیاردها تومان هم دارد باز هم درگیر احساس فقر است. چرا؟ برای ‌این‌که او خودش را با دیگری می‌سنجد بعد احساس می‌کند آدم‌هایی که در نقطه‌ی بالاتری قرار گرفته‌اند شاید لزوماً از توانایی‌های بیشتری یا شایستگی‌های خاصی آن‌چنان برخوردار نیستند. آدم‌ها احساس می‌کنند آن‌کسی که بالاتر است آن‌طور نبوده که نان عرق جبین خود را بخورد و بعد در مقام مقایسه، دائم به خود می‌گوید من هم می‌توانستم مانند او شوم، پس «چرا نیستم؟» این «چرا نیستم» ناشی از همان احساس «#تبعیض» است که فرد را اذیت می‌کند.
چه چیزی «این چرا نیستم» و ‌این‌که چرا من مانند دیگری نیستم را تشدید می‌کند؟
عمدتاً این پدیده در نومیدی و نگرانی نسبت به پیرامون و آینده ریشه دارد. طبیعتاً بخشی از آن هم در سیاست‌گذاری برای یک #جامعه و حمایت‌های اجتماعی موجود در آن جامعه ریشه دارد. ‌این‌که فرد احساس کند وقتی بی‌کار شود دولت چقدر او را حمایت می‌کند؟ یا اگر درس خوانده است چند درصد امکان دارد شغل مورد نظر خود را پیدا کند، بسیار اهمیت دارد. در جامعه‌ای که تبعیض و فرصت‌های نابرابر مانند گزینش خودی و غیرخودی وجود داشته باشد، شرایط سخت می‌شود. البته در کنار «تبعیض» عوامل دیگری هم نقش دارند …

… وقتی ما احساس #هویت نکنیم نمی‌توانیم شاد باشیم. همین «ایرانی بودن» را در نظر بگیرید، امروزه واقعاً چقدر این «ایرانی بودن» به آدم‌ها وزن و احساس خوبی در داخل و خارج می‌دهد؟ ‌این‌که چرا #هویت_ملی تحدید و تهدید شده اهمیت دارد. تحدید این هویت سبب شده هویت ملی لاغر و لاغر‌تر شود، و تهدید یعنی ‌این‌که گاهی به این هویت هجوم آورده‌اند و آن را در برابر برخی ارزش‌های مذهبی قرار دادند. امروزه گاهی بر روی هر هویتی دست می‌گذارید می‌بینید که این‌ها لاغر و شکننده شده‌اند، آن‌وقت شما انتظار دارید جامعه ناشاد نباشد؟ …

⚠️ بازپخش پست‌ها با درج پیوند پست و کانال «جامعه‌شناسی افق‌نگر» انجام شود؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
❇️ احساسات منفی عامل #گسست_اجتماعی

🗓 سه‌شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۹

📰 یادداشت #احمد_بخارایی در هفته‌نامه‌ی تجارت فردا درباره‌ی کاهش #تاب‌آوری در جامعه در پی عصبانیت، غم و اضطراب بالا | منتشرشده در شنبه ۱۵ شهریور ۱۳۹۹، شماره‌ی ۳۷۴

🖌 بررسی اخیر مؤسسه‌ی نظرسنجی گالوپ حکایت از #ناشاد بودن ایرانیان دارد. قبلاً هم این مؤسسه در نظرسنجی‌هایش بر بالا بودن میزان #عصبانیت، نگرانی، #استرس و تجربه‌های منفی در میان ایرانیان دست گذاشته است. آیا ایرانیان مردم ناشادی‌اند؟ آیا عصبانی و خشمگین‌اند و استرس و اضطراب فراوانی تجربه می‌کنند؟ باید گفت که موضوع ناشادی آن روی سکه‌ی #خشونت و نداشتن #احساس_امنیت است. این دو عنصر نقش برجسته‌ای در ایجاد احساس ناشادی دارند. یکی جنبه‌ی مادی دارد و دیگری جنبه‌ی غیرمادی. شاید پیش از پرداختن به موضوع خوب باشد مثالی بزنم درباره‌ی فردی که لکنت زبان دارد. این فرد از تکلم خوبی برخوردار نیست و گاهی برای رساندن منظورش عصبانی و دچار اضطراب می‌شود و زمانی که نمی‌تواند ارتباط کلامی با جهان اطرافش برقرار کند، به ناچار از حرکات دست و پا استفاده می‌کند و در مرحله‌ی بعدی ممکن است دست به خشونت بزند و برافروخته شود. بنابراین می‌بینیم فردی که نمی‌تواند حرفش را به دیگری برساند چه‌قدر عصبی می‌شود. حالا اگر بخواهیم موضوع را در سطح کلان ببینیم می‌توان متوجه شد که چه اتفاقاتی رخ می‌دهد تا #ناشادی و اضطراب جنبه‌ی عمومی پیدا می‌کند.

احساس #شادی افراد برمی‌گردد به این‌که آن‌ها چه‌قدر در جامعه احساس می‌کنند می‌توانند حرف بزنند و دوم چقدر این حرف قابل شنیدن و در مرحله‌ی بعد قابل اجرا است. در جامعه‌ای که مردم احساس می‌کنند حرفشان قابل بیان کردن نیست، یعنی تشکلی ندارند که حرفشان را بزنند مثل یک حزب که نماینده‌یشان است یا یک گروه اجتماعی که می‌تواند منتقل‌کننده‌ی نظرات آن‌ها باشد، آن زمان است که احساس ناشادی، عصبانیت و نگرانی به آنها دست می‌دهد. در جامعه‌ی پویا که گروه‌های اجتماعی و احزاب فعال‌اند و مشارکت افراد را فرامی‌خوانند، #توسعه امکان‌پذیر است و احساسات منفی به تدریج کم می‌شود. اما در جامعه‌ی ما مسأله‌ای که وجود دارد این است که افراد جامعه احساس می‌کنند نمی‌توانند متکلم خوبی باشند و شنونده‌ی خوبی هم ندارند. یعنی ارگان و ساختاری که علاقه‌مند به شنیدن حرف‌های آن‌ها باشد کم‌تر وجود دارد و اگر هم وجود داشته باشد تضمینی وجود ندارد که برای این حرف‌ها اعتبار و ارزش آن‌چنانی قائل باشند. بنابراین جامعه با یک لکنت مواجه می‌شود. در این شرایط افراد جامعه مستعد برخورداری از اضطراب، ناشادی و عصبانیت‌اند که همه‌ی این‌ها یک «احساس» هستند.

نگاهی به سبک زندگی ایرانیان نشان می‌دهد که آن‌ها به شدت اهل مهمانی گرفتن‌اند، آمار سفر بالا است و تا چند روز تعطیل می‌شود جاده‌ها قفل می‌شوند حتی در دوره‌ی شیوع ویروس #کرونا که توصیه بر انجام‌نشدن سفر است باز هم شاهد بودیم که چه میزان به جاده‌ها رفتند.
خورد و خوراکشان خوب است و از میزان قابل توجهی تنقلات و نوشابه و … استفاده می‌کنند. همه‌ی آن‌چه وجود دارد به ظاهر نشان می‌دهد که باید جامعه‌ی شادی داشته باشیم چرا که این عوامل باید شادی‌آور باشند اما متأسفانه شاهد هستیم که آن «حس» شادبودن و آن احساس رضایت وجود ندارد. چرا که شادی حس است نه یک عامل مادی. در کنار #خشونت‌ورزی ناشی از دیده‌نشدن در #جامعه، احساس نبود #امنیت قرار می‌گیرد که یک عامل مادی است. امیدواری نسبت به آینده در بحث #اشتغال و درآمد و پاسخ‌گویی به نیازهای اولیه‌ی زندگی از این بخش نشأت می‌گیرد. گفته می‌شود فقر می‌تواند منجر به کفر شود. فقر به معنی همان پاسخ‌نگرفتن برای نیازهای اولیه‌ی زندگی است. در جنبه‌ی دینی آن منجر به کفر می‌شود و در بعد اجتماعی، رفتارهای غیراخلاقی را سبب می‌شود. زمانی که فرد این اطمینان را ندارد که اگر درس شغلی در انتظارش است، بخواند حتماً زمانی که تعداد زیادی از فارغ‌التحصیلان مقاطع کارشناسی ارشد و دکترا بی‌کارند، تولید ناشادی و اضطراب صورت می‌گیرد. حالا همین دو عنصر را در کنار هم قرار بدهیم، نتیجه‌اش می‌شود احساس ناشادی و عصبانیت و نگرانی مردم. نگاهی به همین نظرسنجی‌های بین‌المللی نشان می‌دهد که ایران در کنار کشورهایی قرار گرفته که از نظر فرهنگ و منابع مالی و درآمدی بسیار متفاوت با کشور ما و کم‌تر از ما هستند … | ادامه 👉

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
❇️ سرگشتگی زنان مهاجر در تهران

🗓 شنبه ۵ مهر ۱۳۹۹

📰 یادداشت #احمد_بخارایی در روزنامه‌ی هم‌دلی درباره‌ی انگیزه‌ها و وضعیت #مهاجرت زنان به تهران | منتشرشده در شنبه ۵ مهر ۱۳۹۹، شماره‌ی ۱۵۱۸

👈 نمایش گزارش:

🖌 پانسیون‌ها میزبان سه گروه از #زنان و #دختران هستند.
معمولاً یک گروه زنانی که در شهر خودشان به آن‌ها برچسبی زده شده است. مانند آن‌هایی که #طلاق گرفته‌اند یا که برچسب «#بیوه» خورده‌اند یا دیگرانی که به لحاظ اخلاقی یا #هنجارشکنی با برچسب‌هایی مواجه شده‌اند. در چنین شرایطی یک #زن در آن #خرده‌فرهنگ ادامه‌ی حیات برایش غیرممکن می‌شود. در این موارد همان دافعه‌ی شهر محل سکونت است که یک زن را مجبور به مهاجرت به شهرهای دیگر می‌کند.

گروه دوم کسانی هستند که جاذبه‌ی تهران و شهرهای بزرگ باعث می‌شود از محل اولیه‌ی زندگی‌شان مهاجرت کنند که عمدتاً تحصیل‌کرده‌ها در این گروه قرار می‌گیرند. آن‌ها به امید دست‌یابی به #شغل مناسب مهاجرت می‌کنند.

گروه سوم هم کسانی‌اند که نه آن‌چنان گرفتار دافعه‌ی شهرستان و نه مجذوب جاذبه‌ی تهران هستند، آن‌ها وضعیتی بینابینی دارند. یعنی تصمیم می‌گیرند مهاجرت کنند تا شاید اتفاق تازه‌ای در زندگی‌شان بی‌افتد. به عبارتی خودشان را به باد می‌سپارند و تصوری از آینده‌ی خودشان ندارند.

این سه گروه از زنان دست به مهاجرت می‌زنند، اما همه‌ی آن‌ها وقتی به شهرهای بزرگی مانند تهران می‌آیند به دلیل وضعیت آشفته و شکننده‌ای که به لحاظ اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی وجود دارد نهایتاً گرفتار یک ناامیدی و سرکوب در این شهرها می‌شوند. چرا که مثال فردی که تحصیل کرده است شغل خودش را هم‌سو با تخصصی که دارد پیدا نمی‌کند، به‌ویژه که آن‌ها زن هستند و در #فرهنگ #مردسالار ما نگاه ویژه‌ای مانند نگاه تملکی و سودجویانه نسبت به جنس زن وجود دارد. اما آن دو گروه دیگری که تحصیلات کم‌تری دارند با سرگشتگی و حیرانی بیش‌تری در این شهرها که فاقد یک نظم مشخصی است، روبه‌رو می‌شوند.

در این شرایط که ناامیدی و سرگشتگی ایجاد می‌شود و زن‌های #مهاجر به اهداف خود نمی‌رسند، افراد را می‌توان به پنج گروه تقسیم کرد. عده‌ای از آن‌ها که با بی‌کاری یا #حقوق کم روبه‌رو هستند ممکن است پس از گذشت مدتی به شهرشان بازگردند، این برگشت با سرخوردگی همراه است و شخصیت آن‌ها احتمالاً بیش از پیش منکوب شده است. گروه دومی هستند که در روبه‌روشدن با مشکلات به‌واسطه‌ی آشنایی که با زن‌های دیگر پیدا می‌کنند به راه‌های ناصواب کشیده می‌شوند، مانند مصرف #مواد_مخدر یا متأسفانه در شرایط بد گاهی هم #تن‌فروشی.

گروه سوم که از جمله گروه‌های خوش‌شانس هستند ممکن است این‌جا #ازدواج کنند یا می‌توانند ارتباط به‌تری را با جنس مخالف برقرار کنند. این‌که سرنوشت این شکل از ازدواج‌ها و رابطه‌ها چه‌قدر می‌تواند موفقیت‌آمیز باشد باز هم جای بحث دارد.

گروه چهارم کسانی هستند که نه راه پس و نه راه پیش دارند. آن‌ها راه بازگشت به شهرستان‌شان را ندارند، چرا که احتمالاً پل‌های پشت سر خودشان را به هر دلیلی خراب شده می‌بینند. راه پیش هم ندارند چرا که از حقوق و #درآمد و موقعیت کافی برخوردار نیستند. آن‌ها خوش‌بینانه ماهانه دو میلیون تومان حقوق می‌گیرند که بیش از ۶۰درصد آن را خرج اجاره‌ی ماهانه در #پانسیون می‌کنند و با یک زندگی فلاکت‌بار و با تقریباً حداقل‌ها دست و پنجه نرم می‌کنند.

گروه پنجم و آخر گروه خاصی هستند، متخصص‌هایی که ممکن است به شغل مورد علاقه‌ی‌شان دست پیدا کنند که این گروه انگشت‌شمارند. بنابراین وقتی زنانی که نیاز عاطفی دارند، میل به شکوفایی و امید به رشد اقتصادی دارند به شهرهای بزرگی که بی‌سامان و آشفته هستند مهاجرت می‌کنند به‌ویژه آن‌هایی که ضعیف هستند به اشکال مختلف در این شهرها مورد هجمه قرار می‌گیرند و حذف می‌شوند. این زنان گاهی به حاشیه‌ی شهرها کشیده می‌شوند و مشکلات‌شان به واسطه‌ی آشنایی با خرده‌فرهنگ‌های جدید بیش‌تر و بیش‌تر می‌شوند. متأسفانه این افراد بعد از مدتی به واسطه‌ی همنشینی‌ها و ارتباطاتی که پیدا کرده‌اند و به دلیل تغییر سطح توقع، دیگر نه آن فرد سابق هستند و نه فردی که بشود نامشان را فرد شهری توسعه‌یافته گذاشت، بنابراین بیش‌تر از قبل مورد #آزار_روحی قرار می‌گیرند. این تأسف‌بار است که افراد به دلیل نبود امکانات مناسب یا وجود فرهنگ انگ‌زدن در محل زندگی خودشان، مجبور به مهاجرت می‌شوند، آن‌ها میان بد و بدتر، مهاجرت را انتخاب می‌کنند که گاهی شرایط بدتر برای‌شان اتفاق می‌افتد.

⚠️ بازپخش پست‌ها با درج پیوند پست و کانال «جامعه‌شناسی افق‌نگر» انجام شود؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
❇️ نشست «جایگاه امر اجتماعی
در دو سوی پیوستار
#ورزش و #سیاست»

|
گفت و شنود زنده مجازی:
| احمد بخارایی، مدير گروه مسائل و آسیب‌های اجتماعی در انجمن جامعه‌شناسی ايران

| کاظم اولیایی، مدير پيشين باشگاه استقلال و پيش‌كسوت ورزشی کشور

| مدیر نشست:
| بیتا مدنی، جامعه‌شناس و مدیر گروه جامعه‌شناسی ورزش در انجمن جامعه‌شناسی ایران

| برگزارکننده:
انجمن جامعه‌شناسی ایران (گروه جامعه‌شناسی ورزش) با مشاركت گروه #مسائل_و_آسيب‌های_اجتماعی،

🗓 تاریخ: چهارشنبه ۹ مهر ۱۳۹۹

🕕 زمان: ساعت ۱۸

🖥📱 پخش زنده از اینستاگرام گروه جامعه‌شناسی ورزش👉

بخش ۱ | بخش ۲

| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
📺 برخورد خشن با مجرمان در کاهش جرم اثر ندارد!

📡 گفت‌وگوی تلویزیون فارسی بی‌بی‌سی با #احمد_بخارایی درباره‌ی شهرگردانی مجرمان از سوی نیروی انتظامی | پخش‌شده در برنامه‌ی شصت‌دقیقه، چهارشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۲۲

👈 پخش گفت‌وگو: ویدئو |

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
❇️ گرداندن در ملأعام مجرم را هوشیارتر می‌کند / جامعه به اندازه‌ی کافی ملتهب است!

🗓 شنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۹

📰 گفت‌وگوی پایگاه خبری تحلیلی فراتیتر با #احمد_بخارایی درباره‌ی #مجرم‌گردانی #نیروی_انتظامی در شهر | منتشرشده در شنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۹

👈 نمایش گزارش:
بخش‌هایی از گفته‌ی من:

… در هر جامعه‌ای برای جلوگیری از تشدید #انحرافات و ناهنجاری‌ها دو مکانیسم وجود دارد، مکانیسم اول پیش‌گیری و مکانیسم دوم کنترل و نظارت است. مکانیسم نظارتی مثل عملکرد پلیس، زندان و دادگاه‌ها است که باید برای پیشگیری از قبل کاری شده باشد. به نحوی که افراد مجبور به بروز رفتار‌های انحرافی نباشند …

… در یک #جامعه هرقدر افراد بیش‌تر «مجبور» باشند، گزینه‌ی دیگری جز رفتار انحرافی ندارند. در این شرایط اعمال سیاست‌های کنترلی و نظارتی خیلی تأثیرگذار نیست. کنترل رفتار‌های روی زمین منجر به رفتار‌های زیرزمینی می‌شود. به دلیل جبر و نبود گزینه‌های دیگر این گونه رفتار‌ها بروز می‌کند. در صورتی که سیاست #اشتغال، #اقتصاد سالم و توزیع عادلانه فرصت‌ها کم‌وبیش شکل منطقی داشته باشد و افراد با گزینه‌های مختلف روبه‌رو باشند، رو آوردن به سیستم نظارتی، کنترل پلیس، آبروریزی، تهدید، ترساندن و زندانی کارساز خواهد بود. فردی که امرارمعاشش با سختی و دشواری مواجه است، هزاران بار در ملأعام چرخانده شوند، گزینه‌ای جز برگشتن به #جرم ندارد …

… در کوتاه‌مدت و گذرا افراد احساس امنیت می‌کنند، اما همانند استفاده از مسکن برای دردی عمیق و بیماری ریشه‌ای عمل می‌کند. این بیماری درمان نمی‌شود و هر لحظه اوج می‌گیرد. افراد بعد از مدتی اگر با خودشان خلوت کنند، متوجه می‌شوند که این افراد جوان‌هایی هستند که زندگی آن‌ها با شرایط مناسب همراه نبوده است. به بیان دیگر این جوانان قربانی و مظلوم هستند، عامل اصلی جامعه است …

… در صورتی که جرم ساده به نحو بدی کنترل شود، به جرم پیچیده تبدیل خواهد شد. با چرخاندن متهم در ملأعام فرد همراه با شخصیتی له شده، مجدداً مرتکب جرم می‌شود. با این تفاوت که زیرزمینی و پیچیده‌تر می‌شود. فرد با باند‌ها در زندان و محیط‌های زیرزمینی آشنا می‌شود و این بار دیرتر دم به تله‌ی پلیس می‌دهد. مجرم هوشیارتر و عمیق‌تر می‌شود. این‌گونه رفتارها، جرائم و قانون‌شکنی‌ها در جامعه‌ای که با مشکلات اساسی مواجه است، کنترل نخواهد شد در حال حاضر جامعه به اندازه‌ی کافی ملتهب است و اثرپذیری آن‌چنانی از گرداندن متهم در ملأعام نخواهد گرفت. تأثیر این عمل در فرد مجرم موضوع مهمی است. در گذشته مجرم از کلیت جامعه بی احترامی می‌دید، اما این بار بی‌احترامی از سوی پلیس است. در نتیجه بر جرم تأثیری نخواهد داشت. جامعه‌ای که التهاب و اضطراب دارد، اثر ویژه‌ای از چنین اقداماتی نخواهد پذیرفت. وضعیت کنونی جامعه به گونه‌ای است که بسیار جلوتر از خشونت‌های رفتاری است …

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🖌 جامعه‌شناسی در ایران، زمین‌گیر شده است

🗓 سه‌شنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۹

📰 یادداشت #احمد_بخارایی در روزنامه‌ی ایران درباره‌ی نگرش و رویکرد زنده‌یاد #غلام‌عباس_توسلی در جریان جامعه‌شناسی ایران | منتشرشده در شماره‌ی ۷۴۷۱، دوشنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۹

👈 نمایش گزارش

آن‌چه زنده‌یاد غلام‌عباس توسلی، #جامعه‌شناس سرشناس را از دیگر جامعه‌شناسان ایرانی متمایز می‌کند، این است که وی «جامعه‌شناسی انتقادی» بود؛ نخست عمق‌نگری وی و دوم #کنش‌گری_اجتماعی ایشان حائز اهمیت است. #جامعه‌شناسی را در یک تقسیم‌بندی اولیه به جامعه‌شناسی «پیشاانتقادی» و «انتقادی» می‌توان تقسیم کرد. «جامعه‌شناسی پیشاانتقادی» یک جامعه‌شناسی محافظه‌کارانه و کلی‌نگر است که کم‌تر به «انتقاد» که وظیفه‌ی اصلی جامعه‌شناسی است، نزدیک است. اما «جامعه‌شناسی انتقادی» جامعه‌شناسی‌ای است که علاوه بر این‌که یک جامعه‌شناس به علم جامعه‌شناسی احاطه دارد، وظیفه‌ی خودش را پیشروی تا مرز کنش‌گری هم می‌داند.
جامعه‌شناسی انتقادی به شدت نسبت به #نظام_سیاسی نگاه انتقادی دارد و هرچه نظام سیاسی ناکارآمدتر باشد، انتقادها تندتر می‌شود.

دو وجهی که دکتر توسلی را از دیگران متمایز می‌کرد، نخست این بود که وی تحصیل‌کرده‌ی فرانسه بود و در فرانسه حوزه‌ی فلسفه و جامعه‌شناسی، آمیزه‌ای کارکردی و کاربردی داشت. فرانسه جامعه‌شناسانی مانند ژورژ گورویچ داشت که نگاه عمیقی به جامعه‌شناسی و به مجموعه‌ی علل و لایه‌های تودرتوی علت‌های یک پدیده‌ی اجتماعی داشتند که کم‌تر در جامعه‌شناسی فهم می‌شد؛ در واقع جامعه‌شناسی فرانسه با فلسفه بــه نحوی درآمیخته بود و جامعه‌شناسی را عمیق کرده بود و دکتر توسلی دانش‌آموخته‌ی چنین فضایی بود؛ از این‌رو دکتر توسلی دارای «ذهن فلسفی» بود.

در درس «نظریه‌های جامعه‌شناسی» که در دانش‌گاه تهران شاگرد وی بودم، تسلط بی‌بدیل ایشان در #پدیدارشناسی بر موضوع پیچیده‌ای که به نظریه‌ی «ادموند هوسرل» مربوط می‌شد، یا در بحث‌هایی درباره‌ی «تالکوت پارسونز» در حوزه‌ی جامعه‌شناسی آمریکایی که بسیار زیبا ارتباط بین خرده‌نظام‌ها را بیان می‌کرد، کاملاً در خاطرم نقش بسته است و این نگاه عمیق، وی را از دیگر استادان این حوزه متمایز می‌کرد.

دیگر این‌که وی از پیش از #انقلاب در #نهضت_آزادی ایران عضویت داشت و جامعه‌شناسی را به کنش‌گری نزدیک کرده بود، بعد از انقلاب هم به سبب این نوع مواجهه در حوزه‌ی کنش‌گری اجتماعی، به نحوی مؤاخذه شد و در دوره‌ی اول دولت احمدی‌نژاد در دانش‌گاه تهران مورد بی‌مهری قرار گرفت.

نکته‌ی درخور عنایت این‌که متأسفانه در حوزه‌های جامعه‌شناختی در ایران ممکن است ما استادتمام‌هایی داشته باشیم که کتاب‌های زیادی هم نوشته باشند و در شمار استادان دانش‌گاه‌های مطرح مانند دانش‌گاه تهران هم بوده باشند اما از عمق در تحلیل یا جسارت در بیان برخوردار نباشند. «جامعه‌شناسی خواندن» با «جامعه‌شناس شدن» بسیار فاصله دارد؛ بسیاری جامعه‌شناسی خوانده‌اند و در نهایت یک معلم ساده‌ی جامعه‌شناسی شده‌اند یا یک گام جلوتر رفته‌اند و در حوزه‌ی محلی خودشان ایفای نقش کرده‌اند؛ اما در سطح وسیع ورود نکرده‌اند؛ ما بسیار انگشت‌شمار داریم کسانی که جامعه‌شناسی را خوب خوانده‌اند و جامعه‌شناس واقعی شده‌اند و نیز به حوزه‌ی #کنش‌گری با جرأت و جسارت و با عمق‌نگری ورود کرده‌اند؛ شاید بشود گفت این‌گونه استادان در ایران به تعداد انگشتان دو دست هم نرسند و این چیزی است که جامعه‌شناسی را آزار می‌دهد.

دکتر توسلی تلاش کرد جامعه‌شناسی را به رسالت اصلی خود نزدیک کند؛ اما باید بگویم که تلاش‌های ایشان چندان مثمر در حدی که انتطار می‌رفت، نشد؛ چون جامعه‌شناسی در ایران، زمین‌گیر شده است.

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال forward شود یا با درج پیوند پست و کانال «جامعه‌شناسی افق‌نگر» (t.me/dr_bokharaei/…postID) صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
📺 خشونت پلیس در ایران جنبه‌ی ساختاری دارد و "چرخه‌ی خشونت" در جامعه را تقویت می‌کند.

📡 گفت‌وگوی تلویزیون فارسی بی‌بی‌سی با #احمد_بخارایی و محمدصادق جوادی حصار درباره‌ی برخورد خشن مأمور نیروی انتظامی با مهرداد سپهری که زیر خشونت وارده جان داد | پخش‌شده در برنامه‌ی شصت‌دقیقه، یک‌شنبه ۴ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۲۲

👈 پخش گفت‌وگو

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
❇️ تعطیلی ۲هفته‌ای همراه با کمک به قشرهای آسیب‌پذیر برای کاهش چرخه‌ی مرگ #کرونا

🗓 شنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۹

📰 نظرخواهی #روزنامه‌ی_همشهری از #احمد_بخارایی و ۸۴ چهره دیگر در عرصه‌های سیاسی و اقتصادی و جامعه‌شناختی و ورزشی و … درباره‌ی راه‌کارهای فوری قطع زنجیره‌ی مرگ کرونا | منتشرشده در شنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۹، شماره‌ی ۸۰۷۳

👈 نمایش گزارش:

| گزینه‌ها: |

۱ـ
تعطیلی ۲هفته‌ای تا یک ماه برای قطع زنجیره‌ی شیوع در نقاط قرمز (تهران)
۲ـ محدودیت شدید به معنی منع رفت و آمد و تجمع بدون تعطیلی با مراقبت و نظارت و برخورد انتظامی و نظامی
۳ـ ادامه‌ی رویه‌ی فعلی با دورکاری ۵۰درصدی کارمندان
۴ـ در شرایط تحریم اعمال محدودیت و تعطیلی به نفع اقتصاد نیست.

پاسخ من:

| گزینه‌ی ۱ | با تعطیلی ۲هفته‌ای حتماً زنجیره‌ی کرونا هم متزلزل خواهد شد. در شرایط اقتصادی امروز ایران و به این دلیل که بسیاری از مردم در حال دست‌وپنجه نرم‌کردن با اقتصادی شکننده هستند و هم‌چنین به‌طور روزانه امرار معاش می‌کنند، با تعطیلی ۲هفته تا یک ‌ماه، بسیاری از افراد دچار مشکل می‌شوند، ولی به‌نظر می‌رسد می‌توان به چنین قشرهایی کمک کرد که متأسفانه به دلایل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی روحیه‌ی کمک و انسان‌دوستی هم در ایران با بحران مواجه شده است. اما گزینه‌های دیگر به قطع زنجیره‌ی کرونا کمکی نخواهد کرد.

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
| #درنگ |

🖋 امتیازهای «ترامپ» نسبت به «بایدن» در انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۲۰ آمریکا

امروز دوشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۹ و ۲ نوامبر ۲۰۲۰ است. فردا روز انتخابات نهایی #ریاست‌جمهوری در #آمریکا است و اکثر موافقان و مخالفان نظام حاکم بر ایران در داخل و خارج تصور می‌کنند برنده‌ی این انتخابات، «#جو_بایدن» خواهد‌بود زیرا در نظر‌سنجی‌ها اختلافی بیش از ۸ درصد به نفع «بایدن» مشاهده می‌شود. به نظر می‌رسد «رفتار انتخاباتی» دارای «قاعده» است و هر چند این قواعد رفتاری، «پیچیده» نیستند اما «ظریف» هستند و درک‌شان نیازمند اندکی تأمل است. در سه سطح خُرد، میانه و کلان در ابعاد روان‌شناختی، جامعه‌شناختی، اقتصادی و سیاسی به ترتیب و به اختصار، عرض می‌شود:

۱ـ شخصیت ظاهری #ترامپ و ژست‌ها و حرکات موزون اعضای بدن او در کمپین‌ها در فرهنگ آمریکایی، هنجارمند تلقی می‌شود و گاه نشان از مردمی بودنش دارد.

۲ـ ترامپ هر چند نامزد حزب جمهوری‌خواه است اما او یک «فرد بیرونی» نسبت به حزب محسوب می‌شود زیرا در بستر سیاسی و حزبی رشد نکرده بل‌که فردی موفق به لحاظ اقتصادی بوده‌ که اینک حزب جمهوری‌خواه به او روی آورده است. بنابراین بسیاری از عمل‌کردهای مورد انتقاد این حزب، متوجه او نخواهد شد و بسیاری از منتقدان درون‌حزبی نسبت به ترامپ نگاهی متفاوت دارند. ترامپ کسی بود که استارت خروج نیروهای آمریکایی از عراق را در حالی زد که اعزام کنندگان این نیروها جمهوری‌خواهان بودند.

۳ـ معمولاً یک رئیس‌جمهور دو مرتبه انتخاب خواهد شد مگر این‌که مشکلات ویژه‌ای داشته‌باشد و این به دلیل دشوار بودن تصمیم‌گیری واجدان رأی در جهت تغییر نظرشان است. معمولاً مردم با عنصر «عادت»، خو گرفته‌اند.

۴ـ بسیاری از واجدان اعطای رأی در آمریکا از مهاجران هستند که هر چند نسبت به ترامپ، گرایش ویژه‌ای ندارند اما بنا به داستان « نه به واسطه‌ی حبّ علی، بل‌که به جهت بغض معاویه» به او متمایل می‌شوند زیرا یا از سوسیالیسم ونزوئلایی و کوبایی تنفر دارند یا با سیاست‌های اسلام‌گرایی تونسی و سربریدن در فرانسه و شیعی‌گری ایرانی و … مخالفند.

۵ـ نظر‌سنجی‌های اخیر در آمریکا قبل از روز انتخابات، عمدتاً از کسانی صورت پذیرفته که اهل تحلیل یا نظر جدید در قشرهای طبقه‌ی متوسط هستند و تمایل به تغییر دارند و به نظر نمی‌رسد که رأی‌هایی که فردا به صحنه خواهد آمد لزوماً از این گروه‌ها باشد. خبرگزاری‌ها و اهالی مطبوعات آمریکایی هم عمدتاً به گرایش‌های منتقد متمایل به حزب دمکرات و «جو بایدن» مربوط است که نمی‌تواند نمونه‌ای جامع از کل جامعه‌ی آمریکا باشد.

۶ـ انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۶ آمریکا با ۱۲۶ میلیون مشارکت‌جو و حدود ۶۰ درصد واجدان اعطای رأی، پایین‌ترین میزان در ۲۴ سال گذشته را در آمریکا به خود اختصاص داد. به نظر می‌رسد فردا، پایان انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ آمریکا بالاترین میزان مشارکت را در دهه‌های اخیر رقم خواهد زد. تا کنون حدود ۹۰ میلیون آمریکایی رأی خود را اعلام کرده‌اند و احتمالاً آمار مشارکت تا ۱۷۰ میلیون نفر حدود ۸۰ درصد واجدان اعطای رأی افزایش خواهد یافت. به احتمال قوی این ۸۰ میلیون رأی‌دهنده‌ای که طی امروز و فردا رأی خواهند داد عمدتاً از شهروندانی خواهند بود که اصرار زیادی به تغییر نظرشان نداشته‌اند و نخواسته‌اند با مشارکت زود هنگام‌شان حساسیت خود را نشان دهند. به نظر می‌رسد عمدتاً کسانی که نسبت به نتیجه‌ی نهایی انتخابات ریاست‌جمهوری «نگران» بوده‌اند مشارکت زودهنگام داشته‌اند. بنابراین بیش از ۷۰ درصد این ۸۰ میلیون بسا به سوی ترامپ متمایل شوند.

۷ـ در سال ۲۰۱۶ رشد اقتصادی آمریکا ۱/۶ درصد بوده که در سال ۲۰۱۹ تقریبا دو برابر شده و در یک دوره ۳ ماهه در سال ۲۰۲۰ به ۳۳ درصد و تولید ناخالص ۲۲/۳ تریلیون دلاری رسیده. این هم واقعیتی است که آمریکائیها می‌بینند.

۸ـ بنا به شرایط اقتصادی و سیاسی در دنیا حس ملی‌گرایی در میان جوامع افزایش یافته و به نظر می‌رسد ترامپ بیش از دیگران به این حس در جامعه‌ی آمریکا پاسخ مثبت داده و در میان آمریکا‌دوست‌ها سربلند‌تر است. او در نگاه بسیاری از آمریکایی‌ها می‌تواند در مقابل اروپایی‌ها به لحاظ اقتصادی عرض اندام کند و ایضاً در مقابل آشوب‌طلبان خاورمیانه‌ای نیز بهتر می‌تواند با استفاده از اهرم‌های فشار اقتصادی مبارزه کند.

اگر احتمال دهیم که هر بند فوق، حدود ۱۰ درصد اثرگذار باشد مجموع ۸۰ درصدی سنگینی وزن ترامپ نسبت به بایدن قابل تأمل می‌شود و چه بسا نتیجه‌ی نهایی انتخابات فردا، متفاوت از روند کنونی بنا به نظر‌سنجی‌ها شود. آن‌چه گفته‌شد فارغ از قضاوت ارزشی یا تأیید در خصوص نامزدها است.

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
| #درنگ |

برنده‌ واقعی انتخابات ۲۰۲۰ در آمریکا کیست؟

در یادداشت قبلی‌ در ۸ بند تحلیل کرده‌بودم که احتمال موفقیت دونالد ترامپ در انتخابات زیاد است. اینک که صبح پنجشنبه ۱۵ آبان ۹۹ و ۵ نوامبر ۲۰۲۰ است رقیب ترامپ یعنی جو بایدن از او پیشی گرفته‌ و شرط موفقیت ترامپ اخذ آرای الکترال چهار ایالت باقی‌مانده یعنی جورجیا، کارولینای شمالی، پنسیلوانیا و نوادا است که در حال شمارش است. نتیجه‌ی نهایی هر چه باشد این انتخابات دارای بار معنایی مهمی است. تحلیل وضعیت کنونی چیست؟

۱ـ نزدیکی زیاد آرای ترامپ به آرای بایدن در ایالاتی که بایدن پیروز شده‌است نشان می‌دهد که ترامپ و سیاست‌های او وزن سنگینی در آمریکا و جهان داشته و بنابراین در آینده هم می‌تواند داشته‌باشد.

۲ـ مشارکت بیش از ۷۰ درصدی آمریکایی‌ها در این انتخابات در ۱۰۰ سال اخیر بی‌مانند بوده‌است که نشان از سیاسی‌تر شدن مردم آمریکا و پیامدهایش دارد.

۳ـ درصد قابل توجه و اثر‌گذار آرائی که به «جو بایدن» تعلق گرفت و موجب پیشی گرفتن او از ترامپ شد به رآی دهنده هایی تعلق داشت که عمدتاً به صورت پستی و زودهنگام مشارکت کرده‌بودند و تجربه‌ی انتخابات گذشته نشان می‌دهد که بسیاری از این گونه افراد جزو کسانی هستند که تقریباً فارغ از حزب‌گرایی و بسا به صورت پراکنده در انتخابات قبلی مشارکت داشته‌اند یا اصلاً نداشته‌اند و کم‌تر، سیاسی و بیشتر از مدافعان حقوق بشری و عمدتاً متعلق به رنگین‌پوستان و مهاجران بوده‌اند. حضور سیاسی همین افراد که نتیجه را به نفع بایدن متمایل کرده‌است برای آینده‌ی نزدیک در آمریکا می تواند مسئله‌ساز هم بشود که در جای خود قابل تحلیل است.

۴ـ جایگاه «فراحزبی» ترامپ در حزب جمهوری‌خواه و نیز موج رأی‌های «فراحزبی» به نفع بایدن به عنوان نامزد حزب دمکرات، گویای شکل گیری نوعی «واگرایی اجتماعی» (Social Divergence) است که گاه لازمه‌ی «دمکراسی» است. به نظر می‌رسد اینک در آمریکا، «هم‌گرایی» (Social Convergence) که لازمه تقویت یک جامعه‌ی لیبرالی با کلیدواژه‌ی «شهروند» است به حاشیه رفته است. «واگرایی اجتماعی» روی دیگر سکه «هویت‌یابی اجتماعی» است. اگر هویت‌های نژادی و قومی و جنسیتی و فرهنگی مهاجران و انواع دیگر هویت‌ها مورد تضعیف واقع شود «واگرایی اجتماعی» افزون می‌شود. این واگرایی اجتماعی می تواند مثبت یا منفی باشد. اگر حاکمیت سیاسی در مقابل این واگرایی و هویت‌طلبی، مقاومت کند اعتمادزدایی در جامعه شکل می‌گیرد و بی‌اعتمادی افزایش می‌یابد و جامعه با گسست مواجه می‌شود اما اگر حاکمیت در مقابل روند «هویت‌خواهی»، مواجهه‌ای منطقی داشته‌باشد جامعه از استحکام برخوردار می‌شود. بنابراین جامعه‌ای مثل آمریکا که در این انتخابات نشان داد «هویت‌طلبان»، اجازه بروز و ظهور دارند می‌تواند به آینده‌اش امیدوار باشد. اما جامعه‌ای مانند ایران در مقابل چنین روند‌هایی مقاومت می‌کند و حاکمیت که اجازه‌ی بروز و ظهور را به جریان‌های هویت‌جو، کم‌تر می‌دهد اعتمادزدایی را دامن می‌زند.

۵ـ جامعه‌ی آمریکا در طول ۴ سال آینده با بحران‌های اجتماعی خاصی مواجه خواهد‌بود زیرا روند دموکراتیک مبتنی بر هویت‌خواهی‌های نوین در آمریکا تشدید خواهد‌شد. این تشدید، تابع بحران‌ها و مسائل اقتصادی در داخل و خارج آمریکا هم خواهد‌بود. بنابراین آن چه امروز در آمریکا استارتش زده‌شد و مشارکتی بی‌نظیر در انتخابات ریاست جمهوری‌اش شکل گرفت و پای بسیاری از هویت‌طلبان را به صحنه انتخابات باز کرد به نحوی که بسا نتیجه نهایی را به نفع جو بایدن تغییر دهد در چهار سال دیگر و در انتخابات ۲۰۲۴ آمریکا بازتاب ویژه‌ای خواهد داشت به نحوی که احتمالا اگر تفکر ترامپی کاندیدا شود از استقبال کم‌نظیری برخودار خواهد‌شد. چهار سال آتی در آمریکا مصادف خواهدبود با ظهور و تشدید انواع توقعات و انتظارات از سوی انواع جریان‌های هویت‌طلب و در مقابلش، احراز هویت سفید‌پوستان آمریکایی! این مسئله‌ی مهمی است که از فردای استقرار رئیس‌جمهور جدید در ۲۰۲۱ در آمریکا اتفاق خواهد‌افتاد.

۶ـ در تحلیل نهایی به نظر می‌رسد بر اساس پیش‌بینی مندرج در یادداشت قبلی‌ام در یک روز قبل از انتخابات، هم‌چنان ترامپ از وزن ویژه‌ای برخوردار است که نظر‌سنجی‌ها در آمریکا نتوانست آن را قبل از انتخابات به درستی نشان دهد و این تفکر در بستر جامعه‌ی آمریکایی تداوم خواهد داشت هر چند ممکن است با ۵ یا ۱۰ هزار رأی در ایالت کوچکی مانند «نوادا» نتیجه نهایی به نفع «جو بایدن» شود. این ارقام اندک، نمی‌تواند حقیقتی بزرگ‌تر را بپوشاند. تحلیل مندرج در یادداشت قبلی من از روند انتخابات آمریکا در روز قبل از رأی‌گیری، یک «تحلیل مبتنی بر روند» بود نه یک «تحلیل مبتنی بر نتیجه». هم‌چنان معتقدم تفکر ترامپی در آمریکای آتی از قوت بیشتری برخوردار خواهد شد.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
📺 به‌میان‌آمدن جریان‌های #هویت‌طلب در #انتخابات ۲۰۲۰ #ریاست‌جمهوری #آمریکا!

🗓 آدینه ۱۶ آبان ۱۳۹۹

📡 گفت‌وگوی تلویزیون ایران اینترنشنال با #احمد_بخارایی درباره‌ی دوقطبی‌شدن جامعه‌ی آمریکا در انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۲۰ | پخش‌شده در ویژه‌برنامه‌ی پوشش نتایج انتخابات، آدینه ۱۶ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۱۲

… به لحاظ جامعه‌شناختی مهم نیست که با اختلاف یک یا دو میلیون #رأی یکی از دو نامزد در آمریکا برنده شوند. مهم این است که در انتحابات ریاست‌جمهوری ۲۰۲۰ آمریکا با مشارکت کم‌نظیر بیش از ۷۰درصدی شهروندان واجد رأی، شاهد نوعی «#واگرایی_اجتماعی» هستیم که محورش، هویت‌طلبی #مهاجران و #رنگین‌پوستان از یک سو و #سفیدپوستان آمریکایی از سوی دیگر است که جنبه‌ی «فراحزبی» هم یافته. البته امکان عرض اندام این واگرایی اجتماعی در آمریکا نشان از وجود #دمکراسی دارد که سال‌های آتی آمریکا را با تنش مواجه خواهد ساخت. در این میان، قطب دیگری هم وجود دارد که همان حدود ۳۰‌درصدی است که رأی خاموش داشته‌اند. واگرایی اجتماعی و تشدید روند هویت‌طلبی، می‌تواند دارای پی‌آمدهای مثبت و منفی باشد که باز می‌گردد به سیاست‌های #حاکمیت سیاسی در هر جامعه‌ای …

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📺 گفت‌وشنود چالشی در برنامه‌ی زنده‌ی تلویزیونی با موضوع:
عدم واکنش جامعه در برابر فقر
کوچ دانش‌آموخته‌گان
سرچشمه‌های مردسالاری


👥 با حضور:
#احمد_بخارایی

🗓 تاریخ: پنج‌شنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۹
🕠 زمان: ساعت ۱۷:۳۰ (به وقت تهران)

📡 برنامه‌ی اندیشه‌ی راه سوم از کانال یک (channel one)

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
📺 کار از فرار مغزها به فراری‌دادن رسیده!

🗓 آدینه ۳۰ آبان ۱۳۹۹

📡 گفت‌وگوی تلویزیون کانال یک با #احمد_بخارایی درباره‌ی عدم واکنش جامعه در برابر فقر، کوچ دانش‌آموخته‌گان و سرچشمه‌های مردسالاری در ایران | پخش‌شده در برنامه‌ی اندیشه‌ی راه سوم، پنج‌شنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۱۷:۳۰

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📺 کار از فرار مغزها به فراری‌دادن آن‌ها و دیگر قشرها رسیده!

🗓 آدینه ۳۰ آبان ۱۳۹۹

📡 گفت‌وگوی تلویزیون کانال یک با #احمد_بخارایی درباره‌ی عدم واکنش جامعه در برابر فقر، کوچ دانش‌آموخته‌گان و سرچشمه‌های مردسالاری در ایران | پخش‌شده در برنامه‌ی اندیشه‌ی راه سوم، پنج‌شنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۱۷:۳۰

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
❇️ کلید حل مسئله‌ی #اقلیت‌ها در دست #نظام_سیاسی است!

🗓 شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹

📰 گفت‌وگوی ماه‌نامه‌ی حقوقی اجتماعی خط صلح با #احمد_بخارایی درباره‌ی #اقلیت | منتشرشده در پنج‌شنبه ۱ آبان ۱۳۹۹

👈 نمایش گزارش:
بخش‌هایی از گفته‌ی من:

… به چهار اعتبار اقلیت چهار معنای متفاوت پیدا می‌کند. تاریخی که از گذشته به زمان اکنون نگاه می‌شود مانند مهاجرت‌ها؛ افراد جابه‌جا شدند و افراد جدید در یک جایی قرار گرفتند و به آن اعتبار یعنی به اعتبار گذشته و منشأ به آنان اقلیت گفته می‌شود. یکی به جهت صورت و ظاهر؛ یعنی ما یک نگاه صوری داریم به فرض مثال در یک شهر می‌بینید که یک اقلیت مذهبی زندگی می‌کند مانند مجیدیه‌ی تهران که می‌گفتند ارمنی‌ها در آن جا زندگی می‌کنند. یکی هم نگاه شکلی، فرمی و صوری است. حالت سوم که صفحه‌ی زمانی آن اکنون است و مانند حالت دوم زمان حال است نگاه عمیق‌تر است یعنی نگاه محتوایی به آن اقلیت می‌شود اینجا است که مقداری بحث حساس می‌شود! یعنی به جهت ماهیتی این اقلیت در مقابل یک اکثریت قرار می‌گیرد این‌جا است که وضعیت معمولاً حساسیت‌زا می‌شود و ممکن است #قدرت_اجتماعی در دست #اکثریت باشد و بر علیه اقلیت به کار گرفته شده باشد. این زاویه‌ی دید سوم است که اهمیت پیدا می‌کند در این جا اقلیت معنای خاصی پیدا می‌کند که باید بیش‌تر به آن دقت کنیم. نگاه چهارم یا زاویه‌ی دید چهارم برای تعریف اقلیت معطوف به زمان آینده است. پس شما سه زمان گذشته، حال و آینده را که خود حال، دو شکل است؛ شکل و فرم و یا محتوا. شما سه زمان را لحاظ می‌کنید در تعریف اقلیت …

… در #تاریخ_معاصر ایران دو پدیده اتفاق افتاد؛ #مشروطه و برون‌رفت از آن دنیای ما قبل مدرن قاجاری و بعد از برون‌رفت از آن رضاخان را داریم که بحث تشکیل #دولت_ملت در آن زمان مطرح است و یکی هم که بحث #انقلاب ۵۷. در این دو جریان تعریف اقلیت هم تغییر کرد. وقتی تعریف اقلیت تغییر می‌کند نوع نگاه به اقلیت نیز تغییر می‌کند و سیاست‌گذاری‌ها هم تغییر می‌کند. در زمان رضاخان بحث دولت‌ـ‌ملت‌سازی بود وقتی حاکمیت می‌خواهد ملت واحد، زبان واحد پدید آید و به دنبال آن مفاهیم کلیدی مانند دولت مرکزی جان می‌گیرد. با پی‌گیری سیاست ملت واحد و زبان واحد، طبیعتاً قدرت اقلیت‌ها کاهش پیدا می‌کند. یعنی مطلوب این است که اقلیت‌ها خیلی عرض اندام نکنند، از این زاویه ممکن است من جامعه‌شناس هم مدافع این سیاست باشم، مدافع پایین کشیده شدن فیتیله‌ی اقلیت‌ها. در آن چارچوب اگر بخواهیم به داستان اقلیت نگاه بکنیم و این که اقلیت‌ها خیلی پر و بال پیدا نکنند این پرسش قابل طرح است که پس #هویت اقلیت‌ها، #زبان اقلیت‌ها، #فرهنگ اقلیت‌ها #هنجار اقلیت‌ها، #اقتدار اقلیت‌ها و گروه‌بندی اقلیت‌ها برای این‌که فریاد بزنند، برای این که احساس هویت کنند و هر چیزی که می‌شود آن بودن و هستی اجتماعی‌شان را تعریف کند، در آن ساختار رضاخانی پس از دوره‌ی مشروطه در ایران، در آن دوره‌ی برون‌رفت از امتداد فکری و فرهنگی و سیاسی و علمی دوره‌ی قاجار که برایش پروسه‌ی دولت‌ـ‌ملت‌سازی که مؤلفه‌ی اصلی #مدرنیته است، چه می‌شود؟ جلوتر در سال ۵۷، ملاک بحث برجسته‌سازی #دین و به ویژه #مذهب بود، می‌گویند اسلامی ولی در اصل #تشیع است. برجسته‌سازی مذهبی است نه دینی، گفتم که اقلیت #اهل_تسنن ممکن است خیلی جاها احساس بودن نکنند، می‌گویند #جمهوری_اسلامی اما #حاکمیت_شیعی است. اولاً که #حاکمیت است و #جمهوریت نیست و در ثانی اسلامی نیست و تشیع است. در گذشته محور چه بود؟ دولت‌ـ‌ملت‌سازی و این‌جا محور چیست؟ برجسته‌سازی مذهبی. در این برجسته‌سازی مذهبی اقلیت چه تعریفی پیدا می‌کند؟ این دوگانه‌ی اقلیت و اکثریت را دارم تعریف می‌کنم …

… از انواع و اقسام اقلیت‌ها #قومی، #نژادی، #مذهبی، #طبقاتی، #جنسیتی و #معلولانی که شاید توان مهاجران را هم نداشته باشند از کشور رفته و #مهاجرت کرده‌اند. مانند #ورزشکاران_معلول. این واقعیتی است سیاسی و وقتی که در سطح کلان با این مشکل مواجه باشیم دیگر نمی‌توانیم بگوییم که در سطح یک تحلیل میانه انجمن‌ها بتوانند کاری انجام دهند. مگر انجمن‌ها در سطح کلان می‌توانند با خیریه کاری انجام دهند وقتی که #سیاست‌های_امنیتی از فعالیت‌هایشان جلوگیری می‌کنند. در این صورت تحقیقات در مورد اقلیت امکان شکل‌گیری ندارند چون سیاست‌های امنیتی به آن اجازه نمی‌دهند. در مورد انجمن‌های دانشگاهی هم مگر دانشگاه‌ها جدا از سیاست‌های امنیتی در سطح کلان‌اند که بتوانند به صورت مستقل فعالیت کنند. پس فعالیت این‌ها در سطح خرد و میانه است و سطح میانه هم معلول سطح کلان است پس ما داریم درجا می‌زنیم، به همین دلیل به یک شهروند رشتی می‌خندیم، به لهجه‌ی یک ترک، کُرد، عرب و سیاه هم بر اساس همین منطق می‌خندیم …

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
❇️ نشست «#آزار_جنسی و لایه‌های تودرتوی آن از عرصه‌ی خصوصی تا عرصه‌ی عمومی»

🔷 میهمانان:
🔶 احمد بخارایی، جامعه‌شناس
🔶 عفت‌السادات مرقاتی خویی، سکسولوژیست
🔶 بهناز عرب‌زاده، روان‌شناس
🔶 عالیه شکربیگی، جامعه‌شناس

🔷 دبیر گروه: فهمیه نظری

| برگزارکننده:
انجمن جامعه‌شناسی ایران (گروه خانواده)

🗓 تاریخ: دوشنبه ۳ آذر ۱۳۹۹
🕖 زمان: ساعت ۱۹ تا ۲۱

🖥📱 محل برگزاری در Skype:
https://join.skype.com/nU2AANdRizgr

| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
❇️ خطر ظهور #پوپولیسم!

🗓 سه‌شنبه ۴ آذر ۱۳۹۹

📰 گفت‌وگوی روزنامه‌ی ستاره‌ی صبح با #احمد_بخارایی درباره‌ی فروپاشی اجتماعی | منتشرشده در سه‌شنبه ۴ آذر ۱۳۹۹

👈 نمایش گزارش:
بخش‌هایی از گفته‌ی من:

… نخست باید این نکته را یادآور شوم که در #جامعه‌شناسی مفاهیم و شاخص‌های اجتماعی ارتباطی تنگاتنگ با یک‌دیگر دارند. برای نمونه «#امید_به_آینده»، «#بی‌تفاوتی_اجتماعی» و «#همبستگی» ازجمله‌ی این شاخص‌ها هستند که در کنار یک‌دیگر معنا و مفهوم پیدا می‌کنند و نمی‌توان آنها را به شکل مستقل برای ارزیابی سلامت یک #جامعه به کار برد. توجه به این شاخص‌ها به ویژه در جوامع امروزی حائز اهمیت است. جوامعی مانند ایران که مرزهای ارتباطی در آن درنوردیده شده و بسیاری افراد تحصیل‌کرده هستند و از شبکه‌های اجتماعی در فضای مجازی استفاده می‌کنند، با یک منظومه‌ی پیچیده‌ی فکری و معرفتی و سطوح بالای انتظارات روبه‌رو هستند. اینجا است که «امید به آینده» تبدیل به یک شاخص مهم می‌شود و در پیوند با دیگر شاخص‌های اجتماعی مانند «بی‌تفاوتی اجتماعی» سرنوشت جامعه را رقم می‌زنند. زمانی که منافع فردی به منافع جمعی ترجیح داده می‌شود و افراد امیدشان به آینده کاهش پیدا می‌کند، فرآیندی رخ می‌دهد که اصطلاحاً آن را «#فروپاشی_اجتماعی» (نه فروپاشی سیاسی) نام‌گذاری می‌کنم. البته باید توجه داشت که فروپاشی اجتماعی مانند فروپاشی سیاسی به ناگهان رخ نمی‌دهد. #فروپاشی_سیاسی یک نوع سقوط است (مشابه سقوط رژیم پهلوی)؛ در حالی که فروپاشی اجتماعی نوعی خالی شدن جامعه از درون است …

… درواقع جامعه زنده است و به حیات فیزیکی خود ادامه می‌دهد، اما از درون خالی شده و نسبت به هویت و نقش خود دچار سردرگمی می‌شود …

… فروپاشی اجتماعی همان‌طور که گفتم روندی تدریجی دارد و این‌گونه نیست که وقتی می‌گوییم فروپاشی اجتماعی رخ داده، یعنی تمام پیوندهای اجتماعی دچار گسست شده است. در واقع فروپاشی اجتماعی هیچ‌گاه امری صددرصد نیست و در هر حال هستند افرادی که هم‌چنان پای‌بند به فرهنگ‌های سنتی خود هستند و #همبستگی_اجتماعی را در قالب سنت‌های پیشین خود ادامه می‌دهند. البته نکته‌ی مهمی که باید به آن توجه داشت این است که این‌گونه همبستگی‌های اجتماعی، در جوامعی که مناسبات اجتماعی در آن‌ها رو به افول است، جدای از آن‌که درصد کمی از جامعه را در بر می‌گیرد، اما همان درصد کم هم به صورت گزینشی این همبستگی اجتماعی را از خود نشان می‌دهند. در حال حاضر اگر شما به جنوب تهران، شوش، دروازه غار و مناطق پایین‌تر بروید، خواهید دید که #فقر و درماندگی در این مناطق موج می‌زند، اما چرا کسی به آن‌ها کمک نمی‌کند؟ چرا آن جمعیتی که در زمان وقوع سیل یا زلزله یا هر بلای طبیعی دیگری همبستگی اجتماعی از خود نشان می‌دهد، همسایه‌ی درمانده و محیط‌های فقیرنشین شهر خود را رها کرده و کاری ندارد که کودکان کار و زنان بدسرپرست و درماندگان چگونه در بیخ گوش آن‌ها زندگی خود را سر می‌کنند؛ بنابراین درست است که در سطحی خرد و کوچک افرادی هم‌چنان منافع جمعی را به منافع فردی ترجیح می‌دهند، اما در کلیت جامعه این موضوع وجود ندارد …

… در هر جامعه‌ای افراد می‌بایست دارای #هویت باشند. این هویت ممکن است #جنسی، #قومی، #ملی یا #دینی باشد. فراموش نکنیم که هویت دینی بود که در سال ۵۷ به دلیل سرخوردگی خروش کرد؛ در نتیجه نمی‌شود انسان‌ها در خلأ به زندگی خود ادامه دهند. #بحران_هویت به دنبال خود سردرگمی و درنهایت «وادادگی اجتماعی» می‌آفریند. در چنین شرایطی افراد جامعه هم هستند و هم نیستند. هستند به این معنا که نفس می‌کشند، غذا می‌خورند، جسم و فکر و تاریخشان را با خودشان حمل می‌کنند و از یک طرف نیستند چون به لحاظ اجتماعی دچار سردرگمی‌اند و هویتی ندارند که با آن خود را تعریف کنند. وادادگی اگر سامان داده نشود و به #هم‌گرایی تبدیل نشود یک روز به شکل افسارگسیخته بروز خواهد کرد. این وضعیت شبیه ارکستر سمفونیکی است که در آن هر کسی ساز خودش را می‌زند و زمانی نواخته می‌شود که دیگر شاهد آهنگ دلنشین نخواهیم بود و آشفته‌بازاری از سازها ایجاد خواهد شد. در این شرایط پوپولیسم ظهور می‌کند و عده‌ای بر این موج وادادگی سواری می‌کنند. امروز رکود و رخوت موجود، جامعه را با پرسش‌های اخلاقی و فلسفی مواجه کرده است. نباید دل‌خوش به این بود که جامعه فقیر و درمانده‌ی کنونی علی‌رغم افزایش روزمره‌ی گرانی‌ها #اعتراض نمی‌کند؛ چراکه در صورت سامان‌ندادن به این وضعیت انرژی تجمیع‌شده در زیر پوست جامعه زمانی بروز می‌کند که دیگر دیر خواهد بود …

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
❇️ ساختارها علت‌العلل آزارهای جنسی هستند

🗓 چهارشنبه ۵ آذر ۱۳۹۹

📰 گزارش روزنامه‌ی هم‌دلی از سخن‌رانی
#احمد_بخارایی در نشست مجازی انجمن جامعه‌شناسی ایران با موضوع «#آزار_جنسی و لایه‌های تودرتوی آن از عرصه‌ی خصوصی تا عرصه‌ی عمومی» با حضور عفت‌السادات مرقاتی خویی (سکسولوژیست)، بهناز عرب‌زاده (روان‌شناس) و عالیه شکربیگی (جامعه‌شناس) | منتشرشده در چهارشنبه ۵ آذر ۱۳۹۹، شماره‌ی ۱۵۶۶

👈 نمایش گزارش:
بخش‌هایی از گفته‌های من در این نشست:

… «مفهوم آزار جنسی به‌عنوان یک مفهوم مستقل از سال‌های ۱۹۷۰ به بعد مورد توجه قرار گرفته است. این مفهوم مانند هر پدیده‌ی اجتماعی از چهار زاویه قابل بررسی است. زاویه‌ی اول همان شکل ظاهری آن است برای مثال آن چیزی است که ما در خیابان‌ها یا در محیط کار شاهد #آزار_زنان هستیم. زاویه‌ی دوم محتوای آن است چیزی که در حوزه‌ی #روان‌شناسی به آن توجه می‌شود مانند این‌که معمولاً #زنان آزار دیده ماجرای خود را پنهان می‌کنند. زاویه‌ی سوم پی‌آمدهای آن است. زاویه‌ی چهارم که از نگاه من اهمیت دارد علت و ریشه‌های آزار جنسی است.» …

… «این‌که گفته می‌شود تهدید و ارعاب علت اصلی آزار جنسی است، اما باید درنظر گرفت خود این علت و علت‌های مشابه از یک علت بزرگ‌تر متأثر هستند. اگر واحد تحلیل ما خود فرد یا روان و جسم او باشد از حوزه‌ی #جامعه‌شناسی خارج می‌شود. در جامعه‌شناسی در سه سطح این مسئله بررسی می‌شود، #خانواده به عنوان سطح خرد، #سازمان‌ها به عنوان سطح میانه و #ساختارها به عنوان سطح کلان، برای من ساختارها به‌عنوان علت‌العلل تقویت آزار جنسی اهمیت دارد.» «اگر گریزی کوتاه به دو سطح خرد و میانه زده باشم این‌که نظام خانواده می‌تواند منجر به این پدیده شود. در سطح میانه و سازمان‌ها قدرت معنا پیدا می‌کند. چیزی که آن‌جا رئیس و مرئوس وجود دارد، #قدرت در یک #نظام_مردسالار به #مرد بیش‌تر تعلق دارد. بنابراین در سازمان‌ها این عامل قدرت ارعاب و تهدید برای زنان را به همراه می‌آورد و می‌تواند در نهایت به آزار جنسی ختم شود. این سازمان می‌تواند دانشگاه یا هرجای دیگر باشد.» …

… «اما آنچه در سطح کلان اهمیت دارد ساختارها در قالب #نظام_فرهنگی است. آن‌چه در ایران سال ۹۹ مهم است مقوله‌ی #فرهنگ است. یعنی یک مجموعه از #هنجارها مدنظر ما است که این هنجارها یا می‌تواند #قانون باشد یا #عرف. این‌جا توجه من به قانون است. در قانونِ ایران چیزی به عنوان آزار جنسی به عنوان #جرم تعریف نشده است. در قانون شاهد نوعی #مردسالاری هستیم. مواردی هم که در قانون وجود دارد تنبیه متوجه زن است. در مواردی هم که قانون ورود کرده بحث نظر #قاضی و شفاف‌نبودن قانون است که در نهایت چیزی از آن حاصل نمی‌شود. شما در بحث #تجاوز توجه کنید که اثبات آن با چه موانعی روبه‌رو است. در مواردی هم که در قانون اشاره‌هایی به آزار و #تجاوز_جنسی شده بیش‌تر رنگ‌وبوی دینی دارد تا اجتماعی، یا این‌که آنقدر پیچ‌وخم دارد که دست آخر اثبات نمی‌شود.» …

… «در بحث ارزش‌ها هم یک مردسالاری وجود دارد که بیش‌تر جنبه اعتقادی دارد و طبیعتاً جنبه‌ی عقلانی آن پایین است. بنابراین ما با یک سری مقوله‌ها با نگاه فرهنگیِ عمیقِ ساختاری روبه‌رو هستیم که مردسالاری را فریاد می‌زند. به همین دلیل است که از میان موارد بی‌شمار آزارهای جنسی حدود ۵درصد در دادگاه‌ها #حق‌خواهی می‌کنند که فقط یک درصد آن‌ها ممکن است موفق باشند.» …

🎞 ویدئو: کل برنامه | بخارایی

🎙 صوت: کل برنامه | بخارایی

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
جامعه‌شناسی افق‌نگر ـ دکتر احمد بخارایی pinned «❇️ ساختارها علت‌العلل آزارهای جنسی هستند 🗓 چهارشنبه ۵ آذر ۱۳۹۹ 📰 گزارش روزنامه‌ی هم‌دلی از سخن‌رانی #احمد_بخارایی در نشست مجازی انجمن جامعه‌شناسی ایران با موضوع «#آزار_جنسی و لایه‌های تودرتوی آن از عرصه‌ی خصوصی تا عرصه‌ی عمومی» با حضور عفت‌السادات مرقاتی…»