جامعه‌شناسی افق‌نگر ـ دکتر احمد بخارایی
4.01K subscribers
69 photos
21 videos
1 file
685 links
تلاش من در جهت توصیف، تبیین و تحلیل پدیده‌ها و مسائل اجتماعی ایران معطوف به «آینده» است… منتظر دریافت نظر شما پیرامون تحلیل ارایه شده هستم. با سپاس: 👈 https://t.me/drbokharaei

www.dr-bokharaei.com

Ahmad Bokharaei, Sociologist
Download Telegram
❇️ دو عامل مهم در کم‌توجهی و نوع مواجهه‌ی نادرست با «کرونا» در ایران وجود دارد:
۱ـ ترجیح منافع فردی به منافع جمعی و
۲ـ رفتارهای کم‌تر عقلانی که در فرهنگ دینی ـ سیاسی‌مان ریشه دارد.

یکی از مصادیق این نوع کم‌توجهی‌ها، رفتن به سفر در روزهایی است که ویروس کرونا، تعقیب و تهدیدمان می‌کند …

🗓 چهارشنبه ۶ فروردین ۱۳۹۹

📰 گزارش روزنامه‌ی شهروند درباره‌ی بی‌توجهی مردم برای نرفتن به سفر در بحران شیوع #کرونا در گفت‌وگو با #احمد_بخارایی | منتشرشده در پنج‌شنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۸

👈 پخش گزارش: (از دقیقه‌ی ۸)
👇 در پایین پست هم قابل پخش است.

«اگر با نگاه من هم‌سو هستید لطفاً ـ با درج منبع ـ بازنشر کنید.»

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال forward شود یا با درج پیوند پست و کانال «جامعه‌شناسی افق‌نگر» (t.me/dr_bokharaei/…postID) صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
❇️ «پسا کرونا: تعبیری ناصحیح»

🗓 پنج‌شنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۹

📰 یادداشت #احمد_بخارایی در روزنامه‌ی ایران درباره‌ی پی‌آمدهای بحران #کرونا | منتشرشده در شماره‌ی ۷۳۱۲، دوشنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۹

| توجه |
سرویس اجتماعی روزنامه ایران در دهم فروردین ۹۹ طی تماس تلفنی درخواست کرد یادداشتی در خصوص «پسا کرونا» بنویسم. طبق روال گذشته اتمام حجت کردم که اگر قرار است تغییر یا سانسوری در متن یادداشت صورت پذیرد از چاپش صرف نظر شود. در مقابل از من درخواست شد که قلم را به آرامی روی کاغذ بغلطانم تا حتی‌الامکان قابل چاپ باشد! هر چند از این قول، آزرده بودم اما پذیرفتم. مطلب را نوشتم و ارسال کردم و چاپ شد که از 👈این‌جا👉 می‌توانید بخوانید.

و اما «عنوان» مطلبی که نوشته‌بودم این بود: «پسا کرونا: تعبیری ناصحیح». این «عنوان» تغییر داده‌شد به «مفهوم کرونایی، آینده را تحت‌الشعاع قرار خواهد داد». هدف من از انتخاب آن عنوان، همان چیزی بود که نیمه‌ی نخست یادداشت را به آن اختصاص داده بودم و می‌خواستم طرح دوره «آخرالزمانی» را مشهودتر، نقد کرده باشم که سرویس اجتماعی روزنامه‌ی ایران به آن کم‌توجه بود. اما در ادامه و در نیمه‌ی دوم یادداشت، بند ۱ کلاً حذف شد و ۵ بند یادداشت من به ۴ بند یادداشت منتشره، کاهش یافت. بند ۱ که چاپ نشد این بود: کرونا، «سلاح» به نظر نمی‌رسد تا لازم آید از آن به عنوان «سلاح بیولوژیک» در مقابل «سلاح هسته‌ای» استفاده شود. شاید جان کلام من در همین بند بود که حذف شد. پس از آن هم در بند ۲، یک جمله کلیدی و محتوایی، سانسور شد که اساساً یادداشت را با تزلزل مواجه ساخت و آن این‌که پس از: «دولت‌هایی که عرصه‌ی اقتصادی را با چالش مواجه ساخته‌اند» این جمله حذف شد: «و آن را با محوریت ایدئولوژی در هم آمیخته‌اند» و در آخر گفته بودم: «صلاحیت‌شان از سوی اعضای جامعه مورد داوری قرار خواهدگرفت». اینجا گلایه‌ام را از روزنامه‌ی ایران ابراز می‌دارم. همین سانسور باعث شد تصمیم بگیرم تا با وضوح بیشتری به تبیین همان جملاتی بپردازم که حذف شده است یعنی آن‌که بگویم چگونه به زودی دولت ایدئولوژیک ایران مورد قضاوت مردمش قرار خواهد گرفت و چرا این اقتصاد غیر رقابتی و این اجتماع متزلزل مغروق در ایدئولوژی شیعه‌محورانه با بحران و چالشی بی‌بدیل مواجه خواهد شد. به زودی سلسله مطالبی تحت عنوان: «من، ویروس کرونا هستم» در این کانال منتشر خواهد شد.

🔍 یادداشت اصلی و پیش از سانسور:

⟩⟩ وقتی سخن از «پسا» می‌رود بدون وقفه، ذهن به سمت «پسا مدرن» هدایت می‌شود. «مدرنیسم» شامل مفاهیم و نظریه‌های مندرج در بیش از چهار قرن بود و بر این اساس، دوره‌ی «پسا مدرن» که «شالوده‌شکنی» مدرنیسم را تعقیب می‌کرد معنادار می‌شد. «پست مدرنیسم» در تعارض محتوایی با فلسفه‌ی مدرنیسم و در تقابل با «دو‌گانه»‌های مطلق‌انگار بود. در «پسامدرن»، تکثرگرایی و پلورالیسم به جای دوگانه‌های محتوم بازمانده از دوران «مدرن» نشست. در این دوره‌ی نوین، جنبش‌هایی مانند فمینیسم، سبزها، صلح‌گرایی و خلع سلاح هسته‌ای شکل گرفتند. با این تعریف از «پسا»، آیا می‌توان آینده‌ی نزدیک را «پسا کرونا» نامید؟ آیا «کرونا»، خود صرفا یک حلقه از حلقه‌های زنجیره «پسا مدرن» نیست؟ آیا به نظر نمیرسد جنبش جدیدی از «دوگانه»‌ستیزی آغاز شده است که این جنبش نوین هم صرفا در چارچوب مفهومی «پست مدرن» قابل تعریف و تبیین است؟ به نظر نمی‌رسد این «کرونا»ی جاری، در دوره‌ی بعدی که به ناصحیح، «پسا کرونا» نامیده شده است به چالش کشیده یا به فراموشی سپرده شود بلکه «کرونا» در دوره بعد هم تداوم خواهد داشت به این معنا که «مفهوم کرونایی»، آینده را تحت‌الشعاع قرار خواهد‌داد. بر این اساس ما هم‌چنان در کرونا به سر خواهیم برد هر چند با کشف واکسن ‌کرونا این پرونده، مصداقاً و موقتاً مختومه شود!

نمی‌خواهم دوره‌ی نوین آتی را بسان برخی اهالی قلم، با مفاهیمی از نوع خاص پیوند بزنم و وارد بحث «پایان تاریخ» فوکویامایی و نیز شکل‌گیری نوین «نظام جهانی» والرشتاینی شوم که هر دو قابل نقد است. نمی‌خواهم نگاه نه چندان فراخ امانويل والرشتاین در خصوص افول قدرت آمریکا و کاهش هژمونی‌اش که بنا به ادعای نه چندان درست این نظریه‌پرداز در سال ۲۰۱۳ و حمله‌ی جرج دبلیو بوش به عراق آغاز شد را نقد کنم و قصد ندارم وارد این بحث شوم که در روند تحولات آتی، آیا با افزایش قدرت ژئوپولیتیک چین و قدرت‌نمایی «یوآن» چین در مقابل «دلار» آمریکا مواجه خواهیم‌بود یا خیر؟ این روزها تحت عنوان ناصحیح «پسا کرونا» این گونه مباحث در برخی محافل رونق دارد. هر چه هست، ذکر چند نکته ضروری است: | ادامه 👉

⚠️ بازپخش پست‌ها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال انجام شود یا با درج پیوند پست و کانال «جامعه‌شناسی افق‌نگر» صورت پذیرد.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
❇️ تأثیر رفتار اجتماعی افراد در کاهش تنش #کرونا

🗓 شنبه ۲۳ فروردین ۱۳۹۹

📰 گزارش پایگاه خبری و تحلیلی تهران نیوز درباره‌ی انواع رفتار و بازخورد #جامعه هنگام شرایط بحرانی در گفت‌وگو با #احمد_بخارایی، #جامعه‌شناس | منتشرشده در پنج‌شنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۹

👈 نمایش گزارش:
🔍 بخش‌هایی از سخنان من:

… رفتار مردم جامعه در مقابله با بحران کرونا به سه دسته تقسیم می‌شود: دسته‌ی اول شامل رفتاری می‌شود که «کنش» نام دارد. گروهی از مردم در ایران در مقابل شیوع ویروس کرونا کنش‌گری می‌کنند. در «کنش»، عنصر اختیار، اراده و آگاهی مشاهده می‌شود و افراد، رفتار معنادار و هدف‌داری را بروز می‌دهند …

… علت و دلیل چرایی انجام «کنش» در یک جامعه این است که افرادی که مثلا در مواجهه با شیوع کرونا در ایران، رفتاری از نوع «کنش» دارند، توانایی در انزوا به سر بردن را نیز دارند و محتاج نیازهای اولیه نیستند و از طرف دیگر ترس از مرگ هم دارند و خواستار ادامه‌ی زندگی حداکثری خود در آینده هستند. بنابراین افراد برخوردار از کنش، موارد ایمنی مقابله با ویروس را رعایت می‌کنند. این گروه عمدتاً به طبقات متوسط یا مرفه جامعه تعلق دارند …

… گروه دوم گروهی است که «واکنشی» رفتار می‌کنند. رفتار «واکنشی» در دسته‌ی رفتارهایی است که کم‌تر جنبه‌ی اختیاری دارد و بیش‌تر اجباری است. مانند فردی که به شما حمله می‌کند و در واکنش از خود دفاع می‌کنید …

… افرادی که رفتار واکنشی در مقابله با ویروس کرونا دارند بیش‌تر در قشرهای کارگر، بی‌کار و کسبه‌ی خرد قرار می‌گیرند. برای این افراد ترس از مردن در درجه‌ی دوم است و درجه‌ی یک برای آن‌ها تأمین نیازهای حداقلی زندگی است و دولت، حمایتی از آنها نمی‌کند. تمام این نگرانی‌ها باعث می‌شود این افراد خود را به آب و آتش بزنند و رفتار واکنشی نشان دهند و طبیعتاً مجبورند انزوا و قرنطینه را رها کنند …

… قشر سوم کسانی هستند که رفتار «باری به هرجهت» دارند و ممکن است اصلاً نیاز به بیرون رفتن از منزل نداشته باشند، اما می‌گویند چون دیگران آمدند ما هم می‌رویم. این افراد هم در قشر مرفه و هم در قشر ضعیف مشاهده می‌شوند. این رفتار تقلیدی بیشتر جنبه‌ی فرهنگی دارد و نقش «عقلانیت» در آن کم‌رنگ است. گروه سوم به عقلانیت در رفتار و کنش، کم‌تر روی می‌آورند و این نقیصه عمدتاً در فرهنگ دینی جامعه ریشه دارد که بیشتر مروج مرید و مرادی است …

… رفتارهایی از نوع هیستریک توده‌ای در نوع مواجهه با ویروس کرونا شاهد هستیم، بعضی از رفتارها از نوع رفتار تماشاگران فوتبال است که آن‌ها به صورت هیجانی در ورزشگاه کاری را انجام می‌دهند و در استادیوم دیگر مهم نیست فرد مهندس یا دکتر است …

… در پاسخ به پرسش: «انجمن جامعه‌شناسان به استفاده از ظرفیت‌های مردمی و محلی در مقابله با ویروس کرونا تأکید دارد اما همان‌طور که آگاه هستیم‌ چرا ظرفیت‌های مردمی و محلی در جامعه ما محدود است؟» اظهار شد: وقتی در دنیا صحبت از پتانسیل‌های مردمی و اجتماعات مردمی می‌شود، منظور فعالیت قانون‌مند و سیستماتیک است … گروه‌های مردم‌نهاد یا همان (NGO)ها پتانسیل‌های مردمی هستند که در چهارچوبی از قوانین و آیین‌نامه‌ها تشکیل می‎شوند. این افراد دارای هدف مشترک هستند و در خیلی از صحنه‌های اجتماعی در دنیا سازمان‌های مردم نهاد به صحنه می‌آیند. زیرا همیشه از دولت نمی‌توان انتظار داشت که بار سنگین مسائل اجتماعی را به دوش بکشد …

… حاکمیت معقول، حاکمیتی است که به گروه‌های مردم‌نهاد اجازه‌ی تشکیل می‌دهد تا بار سنگین مسئولیت اجتماعی را از دوش خود بردارد، اما در ایران برعکس است. نظام سیاسی ایران به دلیل آن‌که هر تشکل و هر جمعی را توأم با یک «غرض منفی» می‌داند، عملاً در ایران گروه‌های مردم‌نهاد به معنای واقعی کلمه نداریم. پس سیستم‌های محلی امکان حضور و فعالیت ندارند و در همچین صحنه‌ای چون عرض اندام ویروس کرونا، بار حاکمیت، سنگین است …

«اگر با نگاه من هم‌سو هستید لطفاً ـ با درج منبع ـ بازنشر کنید.»

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال forward شود یا با درج پیوند پست و کانال «جامعه‌شناسی افق‌نگر» (t.me/dr_bokharaei/…postID) صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
❇️ دولت در قبال رعایت #قرنطینه از مردم حمایت کند

🗓 یک‌شنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۹

📰 گزارش خبرگزاری فارس درباره‌ی تأثیرات تصمیم‌های دولت بر #جامعه در مدیریت بحران کرونا در گفت‌وگو با #احمد_بخارایی | منتشرشده در آدینه ۲۲ فروردین ۱۳۹۹

👈 نمایش گزارش:
🔍 بخش‌هایی از سخنان من:

… بهترین روش این است که اطلاعات موثق و درست راجع به تبعات کووید ۱۹ به اطلاع مردم رسانده شود، بهتر است دوربین‌ها در بیمارستان‌ها به چرخش درآیند و واقعیت دردناک کرونا در مقابل دیدگان مردم قرار گیرد …

… موضوع دومی که مردم را به رعایت اصول مربوطه و شرایط قرنطینه تشویق می‌کند احساس برخورداری از امنیت نسبی است. یعنی شهروندان باید احساس کنند که دولت و حاکمیت از آن‌ها در مقابل رعایت قرنطینه حمایت می‌کند مانند بخشش مالیاتی یا پرداخت وام‌های جبرانی یا کمک‌های معیشتی، تمام این موارد مشروط به تقویت حس اعتماد نسبت به دولت است که همواره با بحران مواجه بوده است …

… متأسفانه واقعیت موضوع این است که مقابله‌ی واقعی و فراگیر با شیوع ویروس کرونا هزینه‌بر است و دولت‌هایی که با مشکلات اقتصادی مواجهند ترجیح می‌دهند موضوع شیوع ویروس کرونا را به حاشیه برانند و علاقه‌مند نیستند این موضوع برجسته شود و به اشکال مختلف تلاش می‌کنند تا عادی‌سازی کنند …

… طبیعی است اگر دولت‌ها و مدیریت کلان در هر جامعه‌ای نسبت به تضمین امنیت اجتماعی و اقتصادی قشرهای آسیب‌پذیر مانند کسبه‌ی خرده‌پا، دوره‌گردها، کودکان کار و زنان سرپرست خانوار اقدام لازم را انجام ندهند نمی‌توان امید داشت در مواجهه با مسائلی مانند شیوع ویروس کرونا، آنها برخورد عقلانی داشته باشند …

… بنابراین به رغم هشدارها باز هم قشرهایی احساس می‌کنند که مجبورند در خیابان‌ها و مکان‌های عمومی حاضر شوند، این‌ها مجبورند به «زنده بودن» بیندیشند اما «زندگی کردن» برای آن‌ها در درجه دوم اهمیت است …

… متاسفانه زنان سرپرست خانوار با مشکلات شدیدتری مواجه خواهند شد چون هم نیازمند کسب درآمد روزانه هستند و هم اینکه «زن» هستند …

… به طور کلی جوامعی که با اقتصاد شکننده و تک‌محصولی مواجه هستند در این‌گونه مسائل مانند مقابله با کرونا به شدت شکننده هستند و گاه احساس می‌کنند نه راه پس دارند و نه راه پیش! اقتصادی که متکی به فروش منابع زیرزمینی است و از صنعتی که در دنیا بتواند عرض اندام کند برخوردار نیست نمی‌تواند اصول علمی را در مواجهه با کرونا اتخاذ کند …

… در این میان وضعیت از گذشته وخیم‌تر می‌شود و این گونه دولت‌ها در چنین دوران‌هایی در معرض داوری جدی اعضای جامعه قرار می‌گیرند و چه بسا با بحران‌هایی نوین مواجه شوند، و گویی ویروس کرونا محکی برای کارآمدی مدیریت‌های کلان در یک جامعه هم خواهد شد …

… البته در فرهنگ ما دشوار است که افراد در قرنطینه‌ی کامل به سر برند اما یک ماه گذشته نشان داد که در میان قشرهایی که به طبقات متوسط یا مرفه جامعه تعلق دارند رعایت اصول درست، بیش‌تر رایج بوده است تا در میان قشرهای آسیب‌پذیر و نیازمند اجتماعی …

… ناگفته نماند که ویروس کرونا به همان میزان که دارای کارکردهای منفی بوده از کارکردهای مثبت هم برخوردار است مانند همین نزدیکی اعضای خانواده نسبت به یک‌دیگر یا شکل‌گیری نوعی «تفکر» نسبت به پیرامون در قالب رعایت اصول بهداشتی یا مطالعه پیرامون کرونا و در نهایت «فکر به مرگ» موضوع مهمی است که این انسان عجول و پرشتاب در زندگی‌های شهری به آن نیازمند است …

… این‌که انسان بیاموزد که در زندگی کوتاه، حرص و زیر پاگذاشتن دیگران برای ارتقاء خود قابل بازنگری است، موضوع بسیار مهمی است …

… علاوه بر همه‌ی این‌ها ما یاد گرفتیم که با طبیعت، تعامل درست‌تری داشته باشیم و بیاموزیم که دست‌کاری بیش‌تر طبیعت می‌تواند عوارض جبران‌ناپذیر داشته باشد، ویروس کرونا به ما آموخت که اگر کره‌ی زمین را آگاهانه درنیابیم گاه «مجبور» خواهیم شد که چنین کنیم تا زمین هم نفس بکشد …

«اگر با نگاه من هم‌سو هستید لطفاً ـ با درج منبع ـ بازنشر کنید.»

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال forward شود یا با درج پیوند پست و کانال «جامعه‌شناسی افق‌نگر» (t.me/dr_bokharaei/…postID) صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
❇️ #کرونا ظرفیت #اعتراض دارد

🗓 دوشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۹

📰 گزارش روزنامه‌ی هم‌دلی درباره‌ی رفتار اجتماعی مردم در بحران مدیریت کرونا در گفت‌وگو با #احمد_بخارایی | منتشرشده در دوشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۹، شماره‌ی ۱۳۹۶

👈 نمایش گزارش:
🔍 بخش‌هایی از سخنان من:

… ما عمدتاً سه نوع مواجهه با ویروس کرونا و #کووید۱۹ داریم، یکی از سوی قشرهای تقریباً متوسط و مرفه است که در خانه نشسته‌اند و بیش‌تر رعایت می‌کنند، به دلیل این‌که طبقه‌ی مرفه چندان مشکلات مالی ندارد و طبقه‌ی متوسط هم سعی می‌کند با موضوع، استدلالی برخورد کند، دسته‌ی دوم کسانی هستند که متعلق به طبقه‌ی آسیب‌پذیر هستند، مانند دست‌فروش‌ها، #زنان سرپرست خانواده، بی‌کاران و غیره، یعنی کسانی که به «#روزمرگی» فکر می‌کنند نه به آینده، آن‌ها در قید زنده ماندن در «امروز» هستند. آن آینده‌ای که در قشر مرفه وجود دارد در این گروه وجود ندارد و آن‌ها برای امروز می‌خواهند زنده بمانند.
زنده ماندن با زندگی کردن فرق می‌کند؛ حالا یک گروه سومی هم هستند که «باری به هر جهت» رفتار می‌کنند. عده‌ای از گروه اول وقتی می‌بینند عده‌ای از گروه دوم به خیابان آمده‌اند و قرنطینه را شکسته‌اند، آن‌ها هم به‌صورت تقلیدی، که جزئی از فرهنگ ما است، مانند آن‌ها رفتار می‌کنند. یعنی هیجانی و تقلیدی رفتار می‌کنند، اگر کسی ماسک زد، این‌ها هم می‌زنند یا برعکس. رفتارهایی از روی تقلید و هیجانِ فاقد استدلال دارند، عقلشان به چشم‌شان است و رفتاری توده‌ای و هیجانی دارند …

… آدم‌ها دارند آهسته آهسته در خیابان‌ها رفت و آمد می‌کنند، آن‌ها بیش‌تر متعلق به گروه دوم (طبقه‌ی آسیب‌پذیر) و گروه سوم (باری به هر جهت) هستند. گروه اول (طبقه مرفه و متوسط) هم‌چنان به رعایت کردن قرنطینه علاقه‌مند است، چیزی که برای یک جامعه در شرایط بحرانی مانند شیوع ویروس کرونا بحران ایجاد می‌کند، همین گروه دوم است. گروه دوم کسانی هستند که مجبورند از خانه بیرون بیایند. ببینید این‌جا «#واکنش» وجود دارد، نه «#کنش»، در «کنش» عنصر اراده، آگاهی و اختیار وجود دارد، اما در «واکنش» اختیاری نیست، طرف مجبور است از خانه خارج شود. او می‌داند که ممکن است کرونا بگیرد. امروزه در نظام ارتباطی، دسترسی به تلویزیونِ داخلی و خارجی راحت است، بنابراین همه‌چیز را می‌داند، مسئله #سیاسی نیست که مثلا تلویزیون داخلی نشان ندهد اما بی‌بی‌سی بگوید، چون همه‌جا دارند در مورد #بیماری حرف می‌زنند، بنابراین فرد خطر بیماری را می‌داند، اما آمدنش به خیابان برای این است که مجبور است، نوعی واکنش است، انتخاب نمی‌کند، از سر اجبار برای زنده ماندن به خیابان می‌آید …

… در شرایطی که گروه‌هایی می‌خواهند زنده بمانند و خطر همه چیز را پذیرفته‌اند، دولت‌ها نقش برجسته‌ای بازی می‌کنند. این‌که به این آدم‌ها احساس امنیت بدهند، و این اجبار را تاحدودی تبدیل به اختیار کنند؛ مانند: کمک‌های معیشتی یا بخشودگی مالیاتی و اجاره‌ها که این آدم احساس بکند اگر امروز از خانه بیرون نیامد، دیگر فردا با بحران جدی به لحاظ معیشتی روبه‌رو نمی‌شود.
برخی دولت‌های دیگر به کمک قشرهای آسیب‌پذیر آمدند، اما دولت در ایران نمی‌تواند این کار را بکند و آقای روحانی درست می‌گوید که نمی‌توانیم کشور را تعطیل کنیم، چون گروه دوم از سر تأمین نشدن معیشت دست به #اعتراض می‌زنند. اما اشتباه حاکمیت و دولت این است که تصور می‌کند اگر این آزادسازی هم بشود، آن اعتراض اتفاق نخواهد افتاد …

…ما اقتصاد شکننده‌ای داریم، چون تک‌محصولی است، و این‌که دنیا آیا در این شرایط اجازه نفس کشیدن به دولت می‌دهد؟ تا امروز که نداده، و در یک وضعیت باخت ـ باخت هستیم، حالا اگر به تعبیر آقای روحانی قرنطینه را رها کنیم و مردم را برای کسب و کار به خیابان‌ها بفرستیم، آیا اعتراضی شکل نمی‌گیرد؟ من می‌گویم مجدد اعتراض شکل می‌گیرد، چرا که با آمدن مردم به خیابان‌ها ویروس کرونا مجدد قد علم می‌کند، و‌‌ تلفات می‌گیرد، در ادامه، دولت مورد ارزیابی مجدد قرار می‌گیرد و سبب اعتراض مردم می‌شود …

… عدم تعامل حاکمیت در ایران با سیاست جهانی، بر این آتش می‌دمد. حدود پنج ماه قبل در مناظره‌ای که با آقای عطریان‌فر داشتم گفتم، #عدم_شرکت مردم در #انتخابات دوم اسفند یک اعتراض نرم خواهد بود که سه ماه پس از آن شاهدش بودیم. در همان مناظره هم گفتم که بر اساس روند کنونی در بهار ۹۹ اعتراضات جدی و بسا دامن‌گستر شود. من آن روز نمی‌دانستم کرونا قرار است شیوع یابد، اما هر جرقه‌ای می‌تواند در نقش یک بزنگاه تاریخی، حادثه‌ساز شود. پس کرونا هم از ظرفیت اعتراض‌آفرینی #مردم برخوردار است …

⚠️ بازپخش پست‌ها با درج پیوند پست و کانال «جامعه‌شناسی افق‌نگر» انجام شود؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
❇️ #اعتماد به مسئولان به حداقل رسیده است

🗓 شنبه ۳۰ فروردین ۱۳۹۹

📰 گزارش روزنامه‌ی صدای اصلاحات درباره‌ی اعتماد اجتماعی در بحران کرونا در گفت‌وگو با #احمد_بخارایی | منتشرشده در شنبه ۳۰ فروردین ۱۳۹۹، شماره‌ی ۱۰۵۴

👈 نمایش گزارش:
🔍 بخش‌هایی از سخنان من:

… در ایران ترجیح #منافع فردی بر منافع جمعی است و در جامعه اجزای آن در جای خود قرار نگرفته‌اند. گسست موجود در جامعه باعث می‌شود که هیچ عضوی احساس وظیفه نکند و در وضعیت #بحران به وجود آمده، فرهنگ رفتاری چهارچوب و نظم خاصی نداشته باشد. بسیاری خود را در خانه حبس می‌کنند که خودشان آلوده نشوند و نه دیگران. برخی هم با انتشار شوخی‌ها و رقص‌ها در صدد القای شادی و امید به جامعه برمی‌آیند که البته این‌ها کارساز و کاربردی است و جایگزین خلأ انجام وظیفه‌ی مسئولانی است که این مهم را در صدا و سیما و دیگر رسانه ها نادیده گرفته‌اند …
… یک فرهنگ پویا باید عناصر ناکارآمد را کنار گذاشته و اجازه دهد که عناصر کارامدش رشد کرده و با پذیرش عناصر جدید از فرهنگ‌های دیگر و با پذیرش تغییرات، امکان تکامل فرهنگی فراهم آید. ناگفته نماند که فرهنگ جامعه‌ی ما هیجانی است و عمدتاً فاقد عنصر عقلانیت است و بیش‌تر بر اساس «تقلید» عمل می‌کند
تا استدلال؛ همین است که به اصطلاح با یک غوره سردی‌اش می‌کند و با یک مویز، گرمی! …

… عدم احساس امنیت در جامعه و نیز عدم امید به آینده در کنار توزیع ناعادلانه‌ی فرصت‌ها
باعث می‌شود که تقدم امنیت فردی بر امنیت جمعی تشدید شود و همین عامل، سبب تشدید اهمیت یافتن خود و پیرامون خود می‌گردد که در
نتیجه مسائلی چون «#احتکار» پدید می‌آید. یعنی بسیاری از مسائل فرهنگی و اجتماعی در یک فضای هیجانی و خودخواهانه، بازتولید می‌شوند …

… در بحران #کرونا باید گفت که کارکرد مثبت آن بسیار فراتر از کارکرد منفی‌اش است. مهم‌ترین بعد مثبت این بحران را می‌توان در توجه و حساب‌گری در موازین عقلانی دانست که علاوه بر خانه‌نشینی و افزایش آستانه‌ی تحمل، این #بیکاری می‌تواند پایه‌های تعقل را به واسطه #مطالعه و گذران صحیح #اوقات_فراغت محکم‌تر کند. متأسفانه در جامعه‌ی امروز افراد
در تلاش هستند که از یک‌دیگر جلو بزنند و به سوی ناکجاآبادی در حال حرکت هستند که برای بالارفتن خود از دیگران پله می‌سازند. این الگوی
رفتاری در بسیاری از بخش‌های اجتماعی نهادینه شده و روند پرشتاب زندگی و دویدن‌های مستمر که با ناآگاهی از چرایی این فعالیت‌های شتاب‌دار هم‌راه است را ویروس کرونا به مثابه کشیدن یک ترمز دستی، کند کرده است. حالا این فرصت پیش آمده که افراد از خود بپرسند که به کجا چنین شتابان؟ به چه منظور است که گویی انسان ملزم شده مقام و ثروت بر روی مقام و ثروت گذارد و تظاهر و ژست بیش‌تر بر دیگران روا دارد؟ فرصتی فراهم‌شده که از خود بپرسیم که چه هستیم و که هستیم و به کجا می رویم؟ این بحران سبب شده که با «#مرگ» پیوند یافته و به این واقعیت پیرامونی بیاندیشیم که هیچ کس جاودانه نیست و باید در یک جایی این ترمز دستی کشیده می‌شد. این تأمل برای جامعه ضروری بود و در زمره‌ی کارکردهای مثبت شیوع ویروس کرونا و نیز وقوع بحران اخیر در جامعه قرار دارد …

#جامعه از فقدان نظام ارگانیک رنج می برد
و به جای آن که به مثابه احساس سرما در بدن که باعث می‌شود کتف‌ها به هم نزدیک‌تر شوند تا تحمل بیش‌تری داشته باشند در جامعه چنین
رویکردی وجود ندارد و علاوه بر اطلاع‌رسانی‌های غیرشفاف و سیستم بهداشتی ناقص، اعتماد به مسئولان هم به حداقل رسیده و فاصله‌ها بیش‌تر و بیش‌تر شده است. کرونا به فرصتی تبدیل شده که افراد به تفکر واداشته شوند و اطراف خود را با دقت بیش‌تر مورد سنجش قرار دهند و به اصلاح آن بپردازند …

#مرگ که تنها اتفاق بی‌بدیل زندگی انسان‌ها است را می‌توان در سه حلقه مورد بررسی قرار داد که حلقه‌ی سوم آن، ترس از مرگ است که علت اصلی‌اش علاقه به زنده بودن و لذت بردن از جلوه‌های زندگی است که این دلیل، همان حلقه‌ی دوم است که انسان را به واسطه‌ی پول و مقام به عنوان مظهر حضور در محیط اجتماعی و کنش‌گری، به زندگی وابسته می‌کند. اما حلقه‌ی اول به فرهنگ و پیش‌فرض‌ها ربط دارد که به موجب آن با مسائلی پیوند می‌خورد که ویژگی سیری‌ناپذیری یافته و علی‌رغم چشیدن طعم واقعی زندگی و لذت‌های آن، هیچ‌گاه آن را کافی نمی‌داند. این امر در ایرانی‌ها به واسطه‌ی اندوخته‌های مالی فراوان و زیاده‌طلبی‌های بی‌انتها بر اساس الگوهای مصرف و فرهنگ چشم هم چشمی، بیش‌تر به چشم می‌آید و در اصل همان هیجانی‌بودن انسان در غیاب «استدلال» است که این انسان مسلمان ایرانی از آن‌چه دارد احساس می‌کند لذت کافی را نمی‌برد …

⚠️ بازپخش پست‌ها مستقیم یا پیوندِ پست و نام کانال، بدون تغییر چیدمان انجام شود.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🖌 من ویروس #کرونا هستم!(۱) | اپیزود نخست

🗓 یک‌شنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۹

من ویروس کرونا مسافری از چین که با تور #سیاست به ایران آمدم. «چگونه» آمدنم هرچه بود به سهولت انجام شد.
احتمالاً از #ووهان با ماهان، حدود چهار ماه پیش در دی نودوهشت، برای گشت‌وگذار به سرزمین شما قدم گذاشتم و حدود دو ماه به سهولت و بدون منع و حذر در راهپیمایی‌ها و اجتماعات و #انتخابات، گشت‌وگذار کردم. شما و مدعیان‌تان را اندکی عجیب یافتم. پس از دوم اسفند و پس از انتخابات #مجلس بود که صدای بگیر و ببند به گوشم رسید اما نوشدارو پس از مرگ سهراب بود. پس از آن هم به سختی به سفرم در کشورتان ادامه دادم تا امروز که پایان فروردین نودونه است و می‌خواهم در اردیبهشت ماه با فراغت بال به مسافرت ادامه دهم. طبیعتِ بسیاری از ما ویروس‌ها اشغال جایگاه فرماندهی سلول و صدور دستورات غلطی است که به بیماری و بسا مرگ می‌انجامد. ما به بدن‌های ضعیف حمله می‌کنیم تا آن‌ها بدانند خود مسئول مرگ‌شان هستند و اگر نمی‌توانند سالم زندگی کنند پس محکوم به سفر زود هنگام ابدی هستند. من آمدم تا گفته باشم اجتماع آدمیان در یک شهر و کشور و نیز در این کره‌ی خاکی تابع همین اصل است که: درست بی‌اندیش و درست رفتار کن و خود و پیرامون و جامعه‌ات را از ویروس‌های مرگ‌بار پاک کن و الاّ محکوم به مرگ هستی چه آنی و چه تدریجی! بله این‌جا ایران است. این‌که چگونه وارد این‌جا شدم موضوع دیگری است. اما نمی‌دانم چرا برخی که مرا در همان ابتدا دیده بودند اجازه نداشتند علنی کنند. نمی‌دانم این داستان بیست‌و‌دوم بهمن سال نود‌وهشت و این حکایت انتخابات مجلس در دوم اسفند همان سال چقدر می‌توانست مهم باشد که تلاش می‌شد من را پنهان نگه دارند! از سوی دیگر برخی که به سراغ‌شان رفته‌بودم با عجز و ناله از من درخواست می‌کردند که رهایشان کنم اما با شرمندگی و با زبان بی‌زبانی به آنها می‌گفتم که آمدنم دست من بوده اما رفتنم به خواست و اراده و آگاهی کسانی بستگی دارد که شمایان در همان بیست‌و‌دوم بهمن و دوم اسفند بر سر دست‌هایتان بلندشان کرده‌اید. اما گاه احساس می‌کردم صدایم را کم‌تر کسی می‌شنود و آن دسته که می‌شنوند یا اهل مماشات هستند یا صدای‌شان به جایی نمی‌رسد. نمی‌خواهم گذشته را کالبدشکافی کنم که هر چه بود گذشت. مهم «آینده» است. من بالاخره رخت برخواهم بست و روزی نه چندان دور از شما خداحافظی خواهم کرد اما در ایرانِ شما بسا «چهار» احساس پس از رفتنم جان بگیرد. نخستین آنها «احساس دل‌تنگی» است. می‌دانید چرا می‌گویم: «دل‌تنگی»؟ دل‌تنگی زمانی حس می‌شود که ذهن در آغوش «دل» آرام گیرد و ذهن هم که «واقعیت» را در خود جای می‌دهد. من یک «واقعیت» هستم اما دردناک و می‌پذیرم که آسیب‌تان رسانده‌ام و از این جهت سرافکنده‌ام. اما بسا پس از رفتنم دست‌های شما، «هوایم» را در آغوش بگیرند و دلتنگم شوند. می‌پرسید: چگونه؟ … زمانی که از آمدنم آگاه شدید و شنیدید که #کووید۱۹، بی‌رحم است خود را #قرنطینه کردید اما آیا از خودتان پرسیدید که من به کدام «جمع» و به کدام «جسم»ی می‌توانم آسیب غیر قابل ترمیم برسانم؟ برایم دردناک بود که به اجتماعات آسیب‌پذیر و قشرهای فقیر هجوم ببرم و نیز برایم اسف‌بار بود که جسم‌های ضعیف را مورد حمله‌ی کشنده قرار دهم. از این که به کمپ‌های ترک اعتیاد یا جمع #معتادان یا به میان سلول‌های #زندانیان که فشرده در یک بند کوچک و سرخورده و خشم‌ناک بودند و کار من برای نفوذ، آسان بود می‌رفتم غم‌بار بودم. چهره‌های نگران و منتظر و درمانده‌ی آنان را هیچ‌گاه نمی‌توانم فراموش کنم. همواره با خود می‌اندیشیدم که این مردمان که «#زندگی» را کم‌تر تجربه کرده‌اند و گاه تلاش‌شان فقط برای «زنده» ماندن بوده است و این‌ها که در این زندگی کوتاه، دست‌شان از بسیاری فرصت‌ها برای رشد و خوب‌زیستن کوتاه بوده است و این‌هایی که به اندازه‌ی کافی مورد بی‌مهری روزگار، واقع و «قربانی» نظام متحد #قدرت و #ثروت شده‌اند حالا چرا باز هم باید مورد حمله‌ی من قرار گیرند و چرا افرادی که خوب‌تر خورده‌اند و خوب‌تر گشت‌وگذار کرده‌اند و خوب‌تر در این مارپیچ زمانه هنرنمایی کرده‌اند و خوب‌تر چریده‌اند، دستم به آنها کم‌تر می‌رسد؟ از این اسف‌بارتر این‌که در وانفسای حمله به زندانیان مجبور بودم گاه بدن‌ انسان‌هایی را لمس کنم که برای مردمان‌شان جان‌فشانی کرده‌بودند و می‌شنیدم گفته‌می‌شد که «امنیتی» هستند. چقدر روح‌های بزرگی داشتند … | ادامه 👉

«اگر با نگاه من هم‌سو هستید لطفاً ـ با درج منبع ـ بازنشر کنید.»

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال forward شود یا با درج پیوند پست و کانال «جامعه‌شناسی افق‌نگر» (t.me/dr_bokharaei/…postID) صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🖌 راهکارهای جامعه‌شناختی برای کاهش #افسردگی پس از #کرونا

🗓 یک‌شنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۹

📰 یادداشت #احمد_بخارایی در روزنامه‌ی ایران درباره‌ی لزوم ایجاد نشاط منجر به رضایت اجتماعی | منتشرشده در شماره‌ی ۷۳۲۵، شنبه ۳۰ فروردین ۱۳۹۹

👈 نمایش گزارش
قسمت هایی از این مطلب:
… برای کاهش میزان افسردگی اجتماعی باید از سه زاویه نگاه کرد. اولین زاویه، نگاه در سطح خرد است، دیگری در سطح میانه و در نهایت، نگاه سوم به سطح کلان بازمی‌گردد. #روان‌شناسان و حتی روان‌شناسان #اجتماعی بیشتر در سطح خرد به وقایع می‌پردازند. متخصصان روان‌شناختی، به روان‌شناسی رنگ‌ها، شادی‌آفرینی و لزوم توجه به اوقات فراغت اشاره می‌کنند. برنامه‌های تلویزیونی هم از این دسته هستند، به عنوان مثال پیام‌های تلویزیونی، برنامه‌های طنز، اجرای نمایش‌های شاد و نظایر آنها همگی در سطح خرد اثرگذاری دارند. اگر به عنوان یک #جامعه‌شناس از من سؤال کنند که زاویه‌ی نگاه در سطح خرد چه تأثیرگذاری در افزایش نشاط اجتماعی پس از وقوع پدیده‌ای مانند کرونا دارد؟ در جواب پاسخ می‌دهم که این اثرگذاری تنها کم‌تر از ۲۰% اتفاق می‌افتد. اما بقیه‌ی ماجرا یعنی ۸۰% باقی‌مانده به نگاه اجتماعی در سطح میانه و کلان مربوط است. سازمان‌ها و نهادهای دولتی و غیردولتی از جمله عوامل اثرگذار در سطح میانه هستند.
به عنوان مثال، سازمان شهرداری با پرداختن به مبلمان شهری می‌تواند در این خصوص اثرگذار باشد. فردی که پا به خیابان می‌گذارد با دیدن مبلمان شهری زیبا می‌تواند انرژی مثبت بگیرد یا در سطح میانه در مدارس با توجه به تنوع رنگ‌ها، نوع برخورد اولیای مدارس با دانش‌آموزان، رنگ و لعاب در و دیوار مدرسه یا محیط دانش‌گاه، همه و همه می‌توانند در روحیه و افزایش نشاط اجتماعی تأثیر داشته باشند.
اما بحث اصلی سطح کلان است که به ساختارها مربوط می‌شود. پارامتر اصلی در جهت افزایش نشاط اجتماعی، رضایت اجتماعی است. در واقع هرچه رضایت اجتماعی بالاتر باشد، نشاط اجتماعی هم سطح بالاتری پیدا می‌کند و در نهایت در سلامت اجتماعی خود را نشان می‌دهد. وقتی که رضایت اجتماعی مطرح می‌شود، اکثریت اعضای #جامعه را در برمی‌گیرد. مؤلفه‌هایی مانند احساس امنیت ، امید به آینده و میزان مشارکت اجتماعی، از جمله مؤلفه‌هایی هستند که در افزایش نشاط اجتماعی تأثیرگذار هستند؛ اما متأسفانه در جاهایی می‌بینیم که این مؤلفه‌ها در جامعه‌ی ما با مشکلات جدی رو‌به‌رو است. مثلاً امید به آینده می‌تواند موتور محرکه نشاط را به حرکت آورد. بسیاری از افراد در جامعه‌ی ما دچار روزمرگی شده‌اند و علاوه بر آن در خصوص ۱۰ سال یا ۲۰ سال آینده‌ی خود و فرزندانشان احساس امنیت شغلی یا تحصیلی ندارند. نباید فراموش کرد با افزایش احساس امنیت اجتماعی است که افراد می‌توانند از سطح افسردگی خود بکاهند.  
قطعاً برای کاهش میزان افسردگی بعد از شیوع بیماری کرونا باید ترسیم خوبی از وضعیت جامعه داشته باشیم تا بتوانیم راهکارهای عملی و با فایده پیدا کنیم. در بحث مشارکت در بعد سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی باید فعالیت‌های مسئولان بیش‌تر شود. در مشارکت اجتماعی افراد باید بتوانند از پتانسیل خود استفاده کنند. در بحث سازمان‌های مردم‌نهاد هم باید مشارکت‌ها حداکثری باشد ، زیرا در بروز بحران‌هایی مثل کرونا، این سازمان‌های مردم‌نهاد هستند که می‌توانند به یاری دولت‌ها بیایند، اما امروز متأسفانه می‌بینیم که چنین سازمان‌هایی خیلی پراکنده در حال فعالیت هستند. در بعد مشارکت فرهنگی، اقوام باید بیشتر از امروز،  دیده شوند، زیرا با احساس مشارکت سطح نشاط اجتماعی در کل جامعه افزایش پیدا می‌کند و در نهایت می‌توان از میزان افسردگی‌ها تا سطح بالایی کاست. وقتی #رضایت_اجتماعی افزایش پیدا می‌کند ، #نشاط هم افزایش می‌یابد. نگاه جامعه‌شناسان این است که در سطح کلان بیشتر باید به مسائل و مشکلات توجه شود. یعنی توجه به ساختارها و اصلاح ساختارها، می‌تواند به کاهش افسردگی کمک کند. آنچه که واضح است، این‌که با وقوع وقایعی مانند کرونا به آتش عدم نشاط دمیده می‌شود. پس زودتر باید راهکارهای لازم در جهت حل این معضل اجرایی شود …

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال forward شود یا با درج پیوند پست و کانال «جامعه‌شناسی افق‌نگر» (t.me/dr_bokharaei/…postID) صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
❇️ #صلح انسان با درون خود

🗓 سه‌شنبه ۲ اردی‌بهشت ۱۳۹۹

📰 گزارش روزنامه‌ی اطلاعات از سخن‌رانی
#احمد_بخارایی در نشست «بازخوانی آرای #دورکیم درباره‌ی پدیده‌ی #خودکشی در زمان صلح» | چاپ‌شده در سه‌شنبه ۲ اردی‌بهشت ۱۳۹۹، شماره‌ی ۲۷۵۳۹

👈 نمایش گزارش:
بخش‌هایی از سخنان من در این نشست:

… تحلیل خودکشی در یک #جامعه به عنوان یک نماد هشداردهنده نسبت به وجود #مسائل_اجتماعی حائز اهمیت است. زیرا خودکشی یک مسئله‌ی اجتماعی پنهان است که با تحلیل انواع خودکشی می‌توان به وجود مسائل اجتماعی آشکار مانند #فقر و ناکارآمدی اجتماعی پی برد …

… خودکشی به عنوان یک خروجی، محصول احساس پوچی و ناتوانی در افراد است که آن هم نشانه‌ی بحران در نظم اجتماعی است که نتوانسته‌ است روند هویت‌یابی را در بین اعضای جامعه به ویژه در بین #جوانان تثبیت کند. خودکشی منبعث از #انزوای_اجتماعی است و آن هم دارای شروط لازم و کافی است. شروط لازم برای شکل‌گیری انزوای اجتماعی عبارتند از: سطح پایین توسعه‌ی اقتصادی ـ اجتماعی، مدل ناهمگون در نرخ رشد جمعیت و تراکم مکانی و شرایط سیاسی که تسامح و تساهل را برنتابد. شروط کافی برای انزوای اجتماعی عبارتند از: گسترش بی‌اعتمادی به نهادهای اجتماعی، احساس ناامنی و ترس، عدم تنوع گروه‌های اجتماعی و عدم کثرت‌‌گرایی فرهنگی. انزوای اجتماعی دارای پی‌آمدهایی مانند گسترش یأس اجتماعی و احساس عجز (عدم کنترل روی سرنوشت) و احساس تنهایی است که یکی از خروجی‌های چنین وضعیتی می‌تواند خودکشی یا #اعتیاد باشد... ... نگاه دورکیم به خودکشی مبتنی بر عناصر اجتماعی است فلذا حتی در دو نوع خودکشی خاص معتقد است: «خودپرستی و دگرپرستی با وجود تضادی که با هم دارند می‌توانند اثر و کارکرد یک‌پارچه و هم‌جهتی داشته باشند. در دوره‌هایی که در جامعه ازهم‌پاشیدگی وجود دارد جامعه دیگر نمی‌تواند به عنوان هدفی برای فعالیت‌های فردی به کار رود» …

… خودکشی هر چند یک عمل غیر اخلاقی است و در ظاهر با دگرکشی، تقابل دارد و نابهنجار قلمداد می‌شود اما حکایت از این دارد که جامعه به چه میزان برای هستی انسان و شهروندانش احترام قائل است. این احترام در مجازات نسبت به دگرکشی مشخص می‌شود. در جامعه‌ی ما چه‌قدر انسان‌ها به طور غیر مستقیم به حذف دیگری و دگرکشی اجتماعی دست می‌زنند و چقدر مجازات می‌شوند؟ به نظر می‌رسد خودکشی و دگرکشی دو روی یک سکه باشند و تحلیل واحدی داشته ‌باشند و هر دو بازمی‌گردد به عدم برقراری صلح! صلح با درون و صلح با بیرون دو جنبه‌ی صلح است. صلح با بیرون مقدمه و شرط لازم برای صلح با درون است تا زنجیره‌ی صلح کامل شود و زشتی‌هایی مانند خودکشی اتفاق نیفتد. صلح با بیرون هم زمانی شکل می‌گیرد که ساختارها و نهادهای اجتماعی یک تعامل خوب با فرد داشته باشند و به نیازهای او در سه سطح: خُرد (مانند رابطه با جنس مخالف)، میانه (ایفای نقش و دریافت پاداش) و کلان (افزایش مشارکت اجتماعی) پاسخ گویند، ما می‌توانیم دورکیم را مبنا قرار دهیم و سپس فرادورکیمی مسائل جامعه‌ی ایران از جمله خودکشی را در متن اجتماعی ـ سیاسی #حاکمیت_مذهبی تحلیل کنیم …

… فکر کردن، تهدید و اقدام به خودکشی، ۳ مرحله در تحلیل خودکشی است و آمار کسانی که در ایران خودکشی موفق داشته اند بیش‌تر از نرخ شش در هر صدهزار نفر است که رسماً عنوان شده است. شاید بیش از ۱۰برابر این افراد، اقدام به خودکشی کرده‌اند اما ناموفق بوده است. چندبرابر این‌ها هم تهدید به خودکشی و صدهاهزار ایرانی همواره به فکر خودکشی بوده‌اند …

… خودکشی‌ها را باید ترکیبی مشاهده و تحلیل کرد. در ایران، «خودکشی»‌ها به اعتباری، سیاسی هستند و جای پای #نظام_سیاسی در ایران اخیر در هر سه نوع خودکشی و نهایتاً خود‌کشی‌هایی که دارای مجموعه عوامل ترکیبی هستند مشاهده می‌شود. در خودکشی دگر‌دوستانه امر فرهنگی، در خودکشی خودخواهانه امر اجتماعی و در خودکشی ناشی از بی‌هنجاری امر اقتصادی پررنگ است و این امور مستقیماً | ادامه👉

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال forward شود یا با درج پیوند پست و کانال «جامعه‌شناسی افق‌نگر» (t.me/dr_bokharaei/…postID) صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
❇️ پرشدن خلأ ارتباطی و درک بیش‌تر خانواده‌ها

🗓 چهارشنب ۳ اردی‌بهشت ۱۳۹۹

📰 گزارش روزنامه‌ی همشهری از تغییر سبک زندگی در بحران #کرونا در گفت‌وگو با #احمد_بخارایی، مسعود غفاری و علی انتظاری | منتشرشده در دوشنبه ۱ اردی‌بهشت ۱۳۹۹، شماره‌ی ۷۹۲۱

👈 نمایش گزارش:
بخش‌هایی از سخنان من:

… برخلاف تصور عموم، کارکردهای مثبت ویروس #کرونا از ابعاد منفی آن بیش‌تر بوده است. «ما تا قبل از شیوع ویروس کرونا در جامعه‌ای زندگی می‌کردیم که اعضای #خانواده مانند جریانی پرشتاب در حال دور شدن از یک‌دیگر بودند. سیل بی‌تفاوتی اعضای خانواده به هم در حال از بین بردن مفهوم و کارکرد خانواده بود اما، با شیوع بیماری و جبر حاکم بر آن‌که افراد را ناگزیر به بودن در کنار هم کرد شاهد آن بودیم که برخی اعضای خانواده ها به هم نزدیک شده و گسل‌های ارتباطی خود با هم را تا حدودی جبران کردند». افزایش گفتمان میان اعضای خانواده به تغییر سبک زندگی منجر شده است، و «خانواده‌ها اکنون در مقایسه با دوران قبل از کرونا، درک بهتری نسبت به یک‌دیگر پیدا کرده‌اند. این موضوع را می‌توان از کارکردهای مثبت کرونا در جامعه محسوب کرد» …

تقویت و رنگ‌باختن استدلال‌ها

… تغییر رفتارهای هیجانی به استدلالی در حوزه‌ی #بهداشت عمومی دیگر کارکرد مثبت کرونا در فرهنگ و سبک زندگی مردم بوده است؛ «تا قبل از دوره‌ی کرونا، رفتارهای اجتماعی در کشور مبتنی بر استدلال و احتساب هزینه ـ فایده نبود و رفتارها عمدتاً بر مبنای هیجان‌زدگی شکل می‌گرفت. بعد از شیوع بیماری، بسیاری از مردم موقتاً حساب هزینه ـ فایده کرده و با ترجیح دادن استدلال‌های بهداشتی به جای رفتارهای احساسی و هیجانی کوشیدند از سلامت خود مراقبت کنند. این موضوع به حدی فراگیر شده است که توجه به بهداشت فردی و رعایت اصول تضمین‌کننده‌ی سلامت مبتنی بر یافته‌های علمی اکنون به بخشی از زندگی مردم تبدیل شده است و افرادی که این اصول را رعایت نمی‌کنند مورد شماتت اجتماعی قرار می‌گیرند»...
… «فرهنگ ما #فرهنگ هیجانی و تقلیدی است. بر این اساس در اردیبهشت ماه مشاهده می‌شود که هر چه آمار مرگ بالاتر می‌رود برخلاف انتظارها تعداد کسانی که در خیابان ماسک می‌زنند کم‌تر می‌شود. هر فردی به دیگری که ماسک ندارد نگاه می‌کند و با تقلید از او ماسک نمی‌زند. این به رفتار هیجانی ما برمی‌گردد. جامعه‌ی ما به‌دلیل فرهنگ کم‌تر تکامل‌یافته و کم‌تر متحول‌شده با عنصر تقلید و هیجان روبه‌رو شده است و باید این رفتار را به شکل منسجمی تغییر داد» …

پذیرش واقعیت جاودانه‌نبودن

… پذیرش واقعیت #مرگ درس دیگری است که کرونا به صاحبان #قدرت و #ثروت و #مردم داده است؛ «پدیده‌ای به نام مرگ واقعیتی است که ما در این زندگی پرشتاب و پرتلاطم خود کم‌تر به آن توجه کرده‌ایم. فراموش‌کردن این‌که مرگ روزی از راه می‌رسد باعث شده است افراد بیش‌تر از حد نیاز خود و خانواده به‌دنبال پول و کسب قدرت و ثروت باشند. این‌که چنین رفتاری از مردم سر می‌زند ناشی از جنبه‌های ساختاری جامعه است چرا که مردم به رویه و روش صاحبان قدرت در جامعه عمل می‌کنند. یادآوری این‌که مرگ به همه‌ی افراد نزدیک است سبب شده بسیاری در خانواده حفظ سلامت خود را در اولویت قرار داده و کم‌تر به فکر کسب درآمد و به‌دست‌آوردن قدرت باشند. این رفتار را می‌توان در ساختارها و لایه‌های مختلف جامعه به‌خوبی مشاهده کرد» …

جلب اعتماد مردم به توان‌مندی‌ها

… «شاید مهم‌ترین کارکرد مثبت کرونا را در ابعاد کلان اجتماعی بتوان در ارزیابی مردم از مقدار توان‌مندی حاکمان کشورها در برخورد با بیماری دانست. اینکه #دولت‌ها و #حکومت‌ها تا چه اندازه هنر برخورد با #بحران را دارند به سبک زندگی مردم جهت می‌دهد. هر چه این توان‌مندی بالا باشد، مردم #اعتماد بیش‌تری به حاکمان پیدا کرده و به این ترتیب دوام و قوام خانواده‌ها بیش‌تر می‌شود اما، اگر مردم اعتماد کافی به حاکمان در برخورد با بحران‌هایی مانند کرونا یا هر بحران دیگری نداشته باشند هر یک از آحاد جامعه راه خود را برای برخورد با بحران در پیش خواهد گرفت». «کرونا به ما پیام می‌دهد که افراد ضعیف و ناتوان را هدف می‌گیرد و آن‌ها را از بین می‌برد. این موضوع در سطح اجتماعی نیز تکرار می‌شود. جوامعی که ساختارهای ضعیف اجتماعی دارند و نمی‌توانند سری میان سرها در بیاورند در …

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال (forward) یا با درج پیوند پست و کانال «جامعه‌شناسی افق‌نگر» (t.me/dr_bokharaei/…postID) صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
❇️ #رانت و #فساد موجب #انزوای_اجتماعی می‌شود

🗓 دوشنبه ۸ اردی‌بهشت ۱۳۹۹

📰 گزارش روزنامه‌ی صدای اصلاحات درباره‌ی #رضایت_ملی در گفت‌وگو با #احمد_بخارایی | منتشرشده در دوشنبه ۸ اردی‌بهشت ۱۳۹۹، شماره‌ی ۱۰۶۲

👈 نمایش گزارش:
🔍 بخش‌هایی از سخنان من:

… برای توضیح پی‌آمدهای #ناامیدی اجتماعی گفته شده است که رویاها برای روان مانند اکسیژن برای ریه‌ها هستند که اگر به سمت آن‌ها برویم هورمون‌های شادی آزاد خواهند شد و با نادیده‌گرفتن آن‌ها احساسات بد را تقویت کرده‌ایم. البته این معنا در حوزه‌ی روان‌شناختی است. اما در حوزه‌ی جامعه‌شناختی، رویا معادل انتظار است که برای شهروندان جامعه‌ی قرن بیست‌ویکمی آن چنان عرض اندام می‌کند که اگر پاسخ داده شود، اکسیژن به جامعه تزریق شده است و امید اجتماعی تقویت می‌شود و الا نومیدی افزون خواهد شد. فرد ناامید، دیگر از پیروزی‌هایش هم لذت لازم را نمی‌برد و شادی‌ها را کم‌تر ارج می‌نهد. او احساس نمی‌کند جامعه به او تعلق دارد و خود را قربانی می‌بیند. از نگاه او جامعه این‌گونه است: هر کسی کار خودش، بار خودش، آتش به انبار خودش. جامعه‌ی ما بر اساس نتایج تحقیق رضایت ملی در بین ۱۴۹ کشور رتبه‌ی ۱۱۷ را دارد؛ یعنی از میزان رضایت ملی در حد کم برخوردار است. ناامیدی #اجتماعی مانند تمام پدیده‌های اجتماعی دارای علل و دلایل مختلف است. در سطح خرد، ناامیدی ناشی از بدبینی و این هم ناشی از وجود #تبعیض در #جامعه است. بنابراین ناامیدی اجتماعی یک پی‌آمد است نه یک رفتار یا کنش که با‌ سیاست‌گذاری قابل رفع باشد. به همین علت باید به سمت علل ایجاد ناامیدی توجه شود. حال البته این سؤال مطرح می شود که آیا آن بدبینی و آن تبعیض، اموری هستند که در سطح خرد، قابل کنترل و تصحیح باشند؟ چنین به نظر نمی‌رسد؛ در میان مفاهیم مرتبط با ناامیدی اجتماعی، انزوای اجتماعی وزن قابل توجهی دارد …

… انزوای اجتماعی یک‌شبه پدید نمی‌آید. اگر در جامعه‌ای این مشخصات باشد، افراد به سمت انزوای اجتماعی سوق پیدا می‌کنند: یکم: نگاه و رویکرد گزینش‌محور وجود داشته باشد و این رویکرد به ویژه از منشأ ایدئولوژیک تغذیه شود. در این‌صورت رانت شکل می‌گیرد و متعاقبش فساد افزایش پیدا می‌کند و آنان که دستشان از سفره‌ی رانت دور است احساس طرد اجتماعی می کنند و آرام‌آرام، منزوی و ناامید می‌شوند. دوم: در چنین جامعه‌ای، یک منظومه‌ی فکری و معرفتی شکل می‌گیرد که حتی روشن‌فکران سیاسی و فرهنگی‌اش هم ناخواسته بدان متمایل می‌شوند و دیگر روشن‌فکران اجتماعی را از وجود تریبون، محروم می‌کنند. پس در این جامعه، روشن‌فکران مستقل هم منزوی می‌شوند و بالطبع شهروندان از وجود جریان سالم آگاهی‌رسانی بی‌بهره می‌شوند و هم‌چنان در بستر سابق ناامیدی به مسیر خود ادامه می‌دهند. سوم: جامعه‌ای که مبتنی بر خودی ـ غیرخودی اداره می‌شود نمی‌تواند جامعه‌ی پویایی باشد؛ چون بسیاری را فراری می‌دهد و آنان که می‌مانند هر لحظه منتظر واقعه‌ای جدید هستند تا شاید دستی از آستین برون آید. این جامعه‌ی ناپویا، توان اشتغال‌زایی و امیدافزایی ندارد. زیرا تاروپود ساختارهای کلان مدیریتی‌اش آمیخته با عدم تخصص و تظاهر به وفاداری است. اگر اشتغال در یک جامعه به حد کافی نباشد آن جامعه مستعد منحرف‌شدن است و یکی از انواع انحرافات اجتماعی انزوای اجتماعی است. چهارم: اگر در یک جامعه بین واقعیت موجود مبنی بر خواست مردم و شهروندان در منظومه‌ی فکری جهانی از یک سو و رویه‌ی حکم‌رانی فاصله باشد نه تنها توقعات و انتظارات شهروندان بی‌پاسخ باقی می‌ماند بل‌که توقعات به شکل غیرمنطقی، فزاینده هم می‌شوند.
در جامعه‌ای که آحادش نتوانند برای زندگی شخصی خود تصمیم بگیرند و ده‌ها سال در این درخواست درجا بزنند که مثال زنان می‌توانند به ورزش‌گاه بروند یا خیر؟ توقعات بعدی متراکم می‌شود و با پاسخ نگرفتن، ناامیدی اجتماعی پدیدار می‌گردد. بنابراین ناامیدی یک پی‌آمد است و نه یک رفتار یا کنش که بتوان با برنامه‌ریزی کنترلش کرد. این حالت در میان شهروندان بنا به دلایلی است که در منظومه‌ی فکری هر فرد وجود
دارد و جنبه‌ی ذهنی صرف ندارد بلکه از واقعیات موجود تغذیه می‌شود. بدبینی قطعاً ناامیدی را تکثیر می‌کند و این بدبینی هم بی‌دلیل و بی‌علت پدید نمی‌آید. انزوای اجتماعی و احساس طرد اجتماعی از علل ایجاد بدبینی هستند. پس برای کاهش بدبینی باید در سطوح میانه و کلان به سیاست‌ها و چارچوب‌هایی توجه داشت که موجب تشدید احساس طرد اجتماعی شده‌اند؛ مانند سیاست گزینش‌محور در سطح کلان و محدودیت در روند آگاهی‌رسانی در سطح میانه. پس آن‌گاه می توان امیدوار بود که در سطح خرد امید اجتماعی افزون شود …

⚠️ بازپخش پست‌ها مستقیم و با پیوندِ پست و نام کانال، بدون تغییر چیدمان انجام شود.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
❇️ راه‌زنی مجازی نشان از کاهش تاب‌آوری اقتصادی دارد

🗓 آدینه ۱۲ اردی‌بهشت ۱۳۹۹

📰 گزارش روزنامه‌ی ایران درباره‌ی افزایش جرایم اینترنتی در گفت‌وگو با #احمد_بخارایی | منتشرشده در شماره‌ی ۷۳۳۵، پنج‌شنبه ۱۱ اردی‌بهشت ۱۳۹۹

👈 نمایش گزارش

… «#تاب‌آوری_اجتماعی، یکی از عوامل تاب‌آوری اقتصادی است. یعنی وقتی تحت شرایط خاص، پدیده‌هایی رخ می‌دهد که باعث پایین آمدن تاب‌آوری اقتصادی و کم شدن آستانه‌ی تحمل افراد می‌شود، آن‌هایی که گرفتار مشکلات هستند برای رسیدن به منافع فردی خودشان دست به انواع جرایم می‌زنند.»

… «از آن‌جایی‌که کشور ما با مشکلات عدیده و مسائل خاصی روبه‌رو است هر روز شاهد بروز پدیده‌هایی هستیم که به التهابات گسست اجتماعی و #فقر دامن می‌زند و باعث می‌شود افراد سودجو‌ با قرار دادن پا بر دوش دیگران و له کردن آن‌ها خودشان را ارتقا دهند که این همان گسست اجتماعی است. واقعیت قضیه این است که ما آن #همبستگی لازم #اجتماعی را نداریم یا این همبستگی و دیگرخواهی خیلی کم‌رنگ است. اگر توجه داشته باشید بیش از ۹۰ درصد زندانیان اقتصادی کشور محکوم و قربانی شرایط بیرونی هستند که آن‌ها را به این سمت سوق داده و به اجبار مرتکب این‌گونه جرایم شده‌اند. بنابراین در تحلیل و درمان این مشکل زاویه‌ی دید ما بسیار مهم است که یکی از این راه‌حل‌ها مداخله‌ی #روان‌شناسان اجتماعی برای تغییر منش افراد خودخواه به دیگرخواه است.» …

#کرونا هنرهای عجیب و غریبی دارد و یکی از آن‌ها جمع‌کردن جرایم خیابانی، نزاع و درگیری در محیط‌های اجتماعی و سرقت از منازل و کیف‌قاپی در پیاده‌روها است اما این ویروس هوش‌مند، در مقابل توانسته سرقت از فاصله دور را رواج دهد و آن را جایگزین بقیه‌ی جرایم کند. حالا در میان سارقان هم برد با آن‌هایی است که بیش از دیگران با دانش و ابزار روز آشنایی دارند و این شاید به بالا بردن دانش شهروندان نیز بیانجامد؛ به هرحال فضای مجازی دیگر خیابان نیست که کیفت را سمت دیوار بگیری یا پولت را چند جا بگذاری و چیزهایی از این دست. این‌جا باید بلد باشی از اطلاعات شخصی‌ات محافظت کنی و اگر تا حالا یاد نگرفته‌ای، کرونا مجبورت می‌کند که یاد بگیری …

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال forward شود یا با درج پیوند پست و کانال «جامعه‌شناسی افق‌نگر» (t.me/dr_bokharaei/…postID) صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
📺 #کارگران در تنگنا

🗓 آدینه ۱۲ اردی‌بهشت ۱۳۹۹

📡 گزارش اتاق خبر من‌وتو از وضعیت کارگران ایران در گفت‌وگو با #احمد_بخارایی | پخش شده در بخش خبری ساعت ۲۱ آدینه ۱۲ اردی‌بهشت ۱۳۹۹

… در سال ۹۶ #خط_فقر برای یک خانوار ۴ نفره در شهرهای بزرگ، پنج‌میلیون تومان درآمد ماهانه بود و اینک در سال ۹۹ حدود هشت ـ نه میلیون تومان است …

… امروزه تعریف «#طبقه_کارگر» تغییر کرده و شامل بسیاری از افراد طبقه‌ی متوسط و حتی #زنان سرپرست خانوار که در منازل به کار نظافت مشغولند و کودکان کار و غیره هم علاوه بر کارگران حوزه‌ی صنعت می‌شود …
❇️ ذهن‌های آشفته در جامعه‌ای آسیب‌پذیر

🗓 سه‌شنبه ۳۰ اردی‌بهشت ۱۳۹۹

📰 گفت‌وگوی روزنامه‌ی همشهری با #احمد_بخارایی درباره‌ی آسیب‌های انتشار گسترده‌ی تبلیغ #کودک‌همسری در شبکه‌های اجتماعی | منتشرشده در دوشنبه ۲۹ اردی‌بهشت ۱۳۹۹، شماره‌ی ۷۹۴۵

👈 نمایش گزارش:
بخش‌هایی از سخنان من:

… در کل ۴ نگاه می‌توان به #زن داشت که عمدتاً از جانب #مرد و #جامعه است. یک نگاه، «حداکثری» و ایده‌آل به زن است که یک موجود برتر و ارزش‌مند که به ملکیت شخصی درنمی‌آید و حتی ممکن است در برخی جهات از مردان پیشی بگیرد و برتر باشد. این نگاه، شکل نگرفته است. نگاه دوم، جنبه‌ی «میانی» دارد که در غرب در حال رخ دادن است و تلاش می‌شود که یک نگاه #برابری نسبت به #حقوق زن و مرد در جامعه داشته باشند، اما بیشتر جنبه‌ی حقوقی دارد و در حوزه‌ی «#فمینیست لیبرال» معنادار است که خواستار #حقوق_شهروندی مساوی برای #زنان و مردان است و با قوانین یا سنت‌هایی که حق را به مردان می‌دهند و به زنان نمی‌دهند، یا قوانینی که با ادعای «حمایت» از زنان وضع می‌شوند اما چنین نمی‌شود، مبارزه می‌کند. در اصل محتوای رابطه‌ی بین زن و مرد، در #فرهنگ تعریف می‌شود. به همین‌خاطر در ژاپن شاهد یک نوع رفتار هستیم و همه سعی می‌کنند بنا به فرهنگ خاص خود در سطح میانی حرکت کنند و این حرکت صرفاً در فرهنگشان نهادینه شده است …

… در مرحله‌ی سوم، یک نگاه «حداقلی» به زن داریم. پس از آن هم در مرحله چهارم، نگاهی نزدیک به «صفر» است. آن نگاه حداقلی و این نگاه نزدیک به صفر که خیلی کم‌تر از حداقلی است. برگرفته از یک فرهنگ سنتی و مردسالارانه است. بحث کودک‌همسری که به آن اشاره کردیم و در بخش‌هایی از ایران هم شاهد آن هستیم، در این قسمت جای می‌گیرد؛ اذن پدر، سن ۱۵ سال و تقابلی که بین نظام حقوقی در ایران و تمام دنیا درخصوص تعریف کودک وجود دارد …

… ما گاهی در جامعه‌ی #مردسالار در فرهنگمان به وضوح می‌بینیم که نظام عقیدتی ما چطور هنوز با نگاه مردسالارانه پیش می‌رود و در داستان ازدواج که اذن پدر لازم است؛ این مسائل همه نظام مردسالاری را تقویت می‌کند. بنابراین اصل قضیه همین‌جا است؛ چه بُعد دینی چه بُعد ملی و تاریخی هر دو در اینجا درهم تنیده‌اند …

… با ایجاد تحول فرهنگی در جامعه تحت یک مدیریت کلانِ رو به جلو و هوشمند که پدیده‌های نو را باور دارد و در عین حال اصرار ندارد به داشتن خرده‌فرهنگ‌های مذموم و درجازدن در آن، می‌توان نگاه سوم را به سمت نگاه دوم سوق داد نه نگاه چهارم. اگر در جامعه‌ای طی چند دهه، این اتفاق رخ ندهد و رویکرد سوم به رویکرد دوم تبدیل نشود، یعنی رویکرد حداقلی به زن به رویکرد میانی که در دنیا، میانگین است تبدیل نشود الگوهای رفتاری‌ای که در گذشته وجود داشته کم‌کم اعتبار خود را از دست می‌دهند که اصطلاح جامعه‌شناختی آن «آنومیک» یا بی‌هنجاری است، آن وقت جامعه مستعد آن است که عقب‌گرد کند و از نگاه سوم به نگاه چهارم عقب‌نشینی کند. اینگونه است که کم‌کم شاهد شکل‌گیری نگاهی نسبت به زن می‌شویم که به او صرفا یک نگاه جنسی و ابزاری در حیوانیت دارد و حتی به دختران کودک هم رحم نمی‌شود! …

… این موضوعات زمانی جریان‌ساز می‌شود که نتوانیم جلوی انحرافات را بگیریم و گسترده شوند و ریشه در یک حوزه‌ی الگویی و رفتاری نداشته باشند؛ مثلاً فرض کنیم در جامعه‌ای قتل اتفاق می‌افتد و شما قاتل را به اشد مجازات محکوم می‌کنید که دیگر این رفتارها تکرار نشود، اما اگر در جامعه‌ای که افراد «مجبور» به دیگرکُشی می‌شوند تحت شرایط خاص، اگر یکی دو نفر را هم اعدام کنید چون الگوی رفتاری اشتباه وجود دارد، شما نمی‌توانید آن را کنترل کنید. بنابراین پی‌گیر این نباشیم که قانون با این فرد که ویدئوی اخیر را منتشر کرده چه برخوردی می‌کند …

… مردم اغلب خیلی هیجانی با این‌گونه موارد برخورد می‌کنند و در اصطلاح #جامعه‌شناسی رفتارهای «#هیستریک» یعنی هیجان و احساسات غیرقابل کنترل جمعی از خود بروز می‌دهند که طی چند روز یک فیلم دست به‌دست می‌شود و از آن تقلید می‌کنند و یک موج ایجاد می‌شود. این بحث رسانه‌ای ماجرا است، اما از نگاه جامعه‌شناختی این یک معلول ساختاری به‌حساب می‌آید که امروز این آدم و پس‌فردا یکی دیگر انجام می‌دهد. شما نمی‌توانید با مقابله و محکومیت فردی به حل مسئله کمک کنید. مثل آبی که جریان دارد شما نمی‌توانید از وسط راه، آلودگی آب را پاک کنید، چون آب از سرچشمه آلوده است. وقتی تحول فرهنگی اتفاق نیفتد و هم‌چنان در همان حال و هوای سنت‌های غلط باشیم جامعه مستعد می‌شود که به اشکال مختلف به سمت نگاه چهارم برود …

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
📺 اعتراض‌های کارگری نتیجه‌ی نبود امید و اعتماد اجتماعی!

🗓 چهارشنبه ۳۱ اردی‌بهشت ۱۳۹۹

📡 گفت‌وگوی تلویزیون ایران اینترنشنال با #احمد_بخارایی و #حمید_آصفی درباره‌ی اعتراضات_معیشتی، با وخیم‌تر شدن وضعیت اقتصادی در دوره‌ی #کرونا | پخش‌شده در برنامه‌ی امروز، سه‌شنبه ۳۰ اردی‌بهشت ۱۳۹۹، ساعت ۲۲

بخش ۱ | بخش ۲

🎞 کل برنامه:
https://youtu.be/PqQLUv9v-aE

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
❇️ نقش تعیین‌کننده‌ی حکومت در عدم تحول فرهنگی

🗓 سه‌شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۹

📰 گزارش پایگاه خبری ـ تحلیلی «رویداد۲۴» درباره‌ی ریشه‌های #فرزندکشی و #فرزندآزاری در گفت‌وگو با #احمد_بخارایی | منتشرشده در یک‌شنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۹

👈 نمایش گزارش:
🔍 بخش‌هایی از سخنان من:

… پدیده‌هایی مانند فرزندکشی یا فرزندآزاری پدیده‌هایی جدید نیستند اما به دلیل وجود نظام ارتباطی نوین با سرعت و وضوح بیشتری اطلاع‌رسانی می‌شوند. مادری که کودکش آزار می‌دهد یا قتل #رومینا توسط پدر یا خودکشی‌هایی که در جامعه مشاهده می‌کنیم همگی ارتباط معناداری با یکدیگر دارند. پول و نظام اقتصادی نقش مهمی در سوق دادن جامعه به سوی بروز رفتار‌های ناهنجار در #خانواده و #جامعه دارد، مثلاً وقتی یک مادر طلب پول می‌کند تا کودکش را آزار ندهد این مسئله کاملاً مرتبط با درآمد کم، هزینه‌ی بالای زندگی، میزان بی‌کاری در جامعه و تمام مقولاتی است که تحت یک نظام اقتصادی شکننده و بیمار و ناکارآمد تعریف می‌شوند …

… شرط کافی برای بروز پدیده‌های نامطلوب و آسیب‌ها و خشونت‌های اجتماعی عدم #تحول_فرهنگی است که در موضوع #قتل_رومینا و پخش #کودک‌آزاری مادر در اینستاگرام می‌توان ردیابی کرد. پدر و مادر به فرزند خود به چه چشمی نگاه می‌کنند؟ نقش و وظیفه خود را چگونه می‌بینند؟ چه رابطه‌ای بین خود و فرزندشان تعریف می‌کنند؟ پاسخ به این سؤالات در حوزه‌ی فرهنگ می‌گنجد. ما در این حوزه همواره با ۲ مشکل بزرگ مواجه هستیم …

…مسئله‌ی دیگر توسعه‌نیافتگی فرهنگی است که ما در یک فرهنگ سنتی گرفتار شده‌ایم و الگو‌های رفتاری و فرهنگی آن در دنیای مدرن امروزی و در قرن ۲۱ کارآمدی لازم را ندارند. ارتباط معناداری میان قتل رومینا، #خودسوزی #دختر_آبی، خودکشی‌های مختلف، و سایر آسیب‌ها و خشونت‌های اجتماعی وجود دارد. در این تحول نیافتگی فرهنگی حکومت نقشی تعیین‌کننده را ایفا می‌کند. برنامه‌ریزی در سطح کلان برای تحول فرهنگی ضروری است مثلاً رسانه‌ها که خود توسط #نظام_سیاسی مدیریت می‌شوند و این انحصار را در رسانه‌ها، #صداوسیما، منابر و مساجد نشان می‌دهد. یعنی در این کانون‌ها نیز صدا‌هایی حق انتشار دارند که به نحوی تحت حاکمیت تعریف شده و مشروعیت می‌یابند. در چنین شرایطی تحول فرهنگی چگونه باید رخ دهد و چه شخصی مسئول این پدیده است؟ …

#نظام_آموزشی کشور، کتاب‌های درسی و کارمندان این نظام از عوامل اصلی جامعه‌پذیر کردن افراد و تحول فرهنگی جامعه است. چه کسی #آموزش_و_پرورش را از صفر تا صد مدیریت می‌کند؟ تمام عوامل و عناصری که یک انسان خوب را می‌سازد یعنی انسانی نو که توانایی تطبیق خود را با نیاز‌های جهان امروز از منظر اخلاقی، متعادل بودن، احترام به محیط زیست، احترام به هم‌نوع دارد، تحت عنوان تحول فرهنگی تعریف می‌شوند، در جهان امروز انسان خوب فردی است که توانایی #هم‌زیستی_مسالمت‌آمیز با جهان را دارد و این انسان محصول تحول فرهنگی است. لذا از هر بعدی که به چنین موضوعاتی پرداخته شود نظام سیاسی در رأس امور ایفای نقش کرده. ممکن است یک نظام سیاسی از منظر سیاسی کارآمد باشد یعنی #امنیت وجود داشته و افراد به هر حال به صورت نصفه و نیمه در #انتخابات #مجلس شرکت کنند و این عوامل باعث سر پا ماندن آن نظام سیاسی شده و با بحران مشروعیت هم چندان مواجه نباشد. اما از منظر #جامعه‌شناسی مشاهده می‌کنیم که با یک #ابربحران_ناکارآمدی اجتماعی نظامی سیاسی مواجه هستیم. کارآمدی اجتماعی به این معناست که اعضای جامعه بدون تبعیض‌‌های قومیتی، جنسیتی و مذهبی از رضایت نسبی برخوردار باشند. یعنی وقتی فرد از آغاز روز احساس اضطراب و بی‌اعتمادی نسبت به آینده‌ی خود را ندارد و کم‌تر با احساس عدم امنیت شغلی، شهری، ناموسی دست به گریبان است. وقتی در جامعه #تبعیض و بخشی‌نگری وجود دارد و نظام سیاسی به بخشی از جامعه بیش از بخش دیگر توجه می‌کند. وقتی با تبعیض و آپارتاید سیاسی مواجهیم آمار مهاجرت افزایش می‌یابد، آن‌چنان‌که در حال حاضر ۷ میلیون از کشور ما مهاجرت کرده‌اند، این مسائل در کنار بی‌کاری، کم‌رنگ بودن بخش تولید در اقتصاد کشور، مراودات بین‌المللی ناموفق، بخشی‌نگری و غیره همگی نشان‌دهنده‌ی ناکارآمدی نظام سیاسی است. وقتی نظام سیاسی ناکارآمد باشد، تحول فرهنگی و نظام اقتصادی پویا بی‌معنا می‌شود …

#بی‌هنجاری با #هنجارشکنی متفاوت است، در هنجارشکنی، از قبل #هنجار وجود داشته، اما برخی آن را رعایت نمی‌کنند. اما در خانواده‌های امروزی و به‌ویژه در نسل جوان شاهد بی‌هنجاری و بی‌الگویی هستیم، گویی این خانواد‌ها در خلاء قرار دارند و هیچ الگویی نیست. در نهایت همه‌ی این موارد برون‌داد مجموعه‌ی یک نظام بیمار است …

«اگر با نگاه من هم‌سو هستید لطفاً ـ با درج منبع ـ بازنشر کنید.»

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
❇️ سوق‌دادن افراد به جرم از آثار مخرب بحران اقتصادی کنونی

🗓 شنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۹

📰 گزارش روزنامه‌ی شرق از تغییر وضعیت زندگی مردم در پی افزایش اجاره‌بهای مسکن در دوره‌ی #کرونا در گفت‌وگو با #احمد_بخارایی | منتشرشده در شنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۹، شماره‌ی ۳۷۴۱

👈 نمایش گزارش:
🔍 بخش‌هایی از سخنان من:

… توصیف وضعیت ناگوار کنونی نیازمند مقدمه‌ای کوتاه است. سه نیاز اساسی هر فرد در یک #جامعه #مسکن، #بهداشت و #تغذیه است که این موارد ضروری و غیرقابل چشم‌پوشی است. در سال‌های گذشته و با کاهش کم‌سابقه ارزش ریال و همچنین #تورم شدید توام با #گرانی، «تغذیه» به صورت غیراستاندارد و با مصرف کالری کم ادامه پیدا کرده بود و #«زندگی»جای خود را به «زنده‌بودن» داده بود …

… مورد دیگر مسئله‌ی بهداشت است که افراد‌ زیادی به دلایل عمده از داشتن بهداشت استاندارد محروم بودند و افراد زیادی امکان استفاده از بیمارستان خصوصی و حتی مراکز درمانی دولتی را در این سال‌ها نداشتند یا این امکان را با وضعیت شدید تورم از دست دادند. «مسکن» امر سومی است که برخلاف دو مورد مذکور امکان پنهان‌شدن ندارد و به همین دلیل مسکن دغدغه‌ی جدی‌تری می‌شود چراکه فرد نمی‌تواند در خیابان بخوابد یا از محل ۱۰ ساله‌ی زندگی به‌راحتی جدا شود…

… کاهش استاندارد زندگی در این سه نیاز اساسی، البته قابل‌ پیش‌بینی بود و هم‌زمان با کاهش ارزش ریال بیش‌تر هم شد اما هرچه قمیت ملک بالاتر رفت شکاف طبقه‌ی فرودست و فرادست بسیار مشهود، عیان و بحران‌آفرین تر شد و الآن به صورتی است که برای همه این شرایط بغرنج آشکار است …

… الان یک خانواده مجبورند دست‌کم بیش از ۴۰درصد درآمد خود را در شهرهای بزرگ به مسکن اختصاص دهند و #بی‌کاری هم گریبان‌گیر بسیاری از افراد شده و طبیعتاً تعداد قابل توجهی از اعضای جامعه از عهده‌ی تأمین مسکن برنمی‌آیند. اما خروجی این وضعیت چه خواهد بود؟ یک فرد مجبور است یا از منطقه مسکونی درجه دو به درجه سه برود یا اینکه به حاشیه‌ی شهر برود که این تغییر شرایط به‌راحتی ممکن نیست و معضلات خود را دارد. برون‌داد این شرایط اقتصادی از اختلاف بین زوجین تا #اعتیاد و چندین معضل اجتماعی دیگر را شامل می‌شود …

… نکته‌ی مهم دیگر این است که این شرایط اقتصادی ممکن است افراد را به سمت جرائم سوق دهد؛ #سرقت از روی فشار با سرقت از روی اختیار بسیار متفاوت است اما #قانون هر دوی این افراد را با یک دستور #قضاوت خواهد کرد. این روند منجر به افزایش تراکم #زندان و … می‌شود؛ یعنی این روند و فشار اقتصادی، حلقه‌های یک زنجیره از شرایط نامساعد اجتماعی را می‌سازد و به این صورت نیست که تنها بر یک بخش جامعه اثر بگذارد …

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
❇️ #طبقه‌_متوسط،آتش زیر خاکستر است

🗓 سه‌شنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۹

📰 گزارش روزنامه‌ی هم‌دلی درباره‌ی لزوم بازتعریف «طبقه» و موانع کنش‌گری «طبقه‌ی متوسط» در ایران در گفت‌وگو با #احمد_بخارایی | منتشرشده در یک‌شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۹، شماره‌ی ۱۴۳۹

👈 نمایش گزارش:
🔍 بخش‌هایی از سخنان من:

… مفهوم «طبقه‌ی اجتماعی» مانند بسیاری از مفاهیم دیگر لزوماً باید بازتعریف شود. در قرن نوزدهم مفهوم #طبقه در تئوری‌ #مارکس به شکل تضاد طبقاتی مطرح شد، یعنی تمایز بین دو طبقه‌ی #فرودست و #فرادست که #کارگر و #سرمایه‌داری نماینده‌ی آن بودند و بیش‌تر طبقه یک صورت‌بندی اقتصادی داشت. اما به مرور زمان با تغییر شکل تولید، بزرگ‌ترشدن شهرها و شکل‌گیری نیروهای خدمات شهری، طبقه‌ی متوسطی پدیدار شد که لزوماً نباید در تعریف آن، فقط دنبال عوامل اقتصادی بود …

… اینک بین «طبقه» و «پایگاه اجتماعی» یک درهم‌آمیختگی مفهومی می‌بینید، چیزی که در برون‌داد آن «طبقه» یک زاویه‌ی اجتماعی هم علاوه بر اقتصادی دارد …

… افراد مندرج در #طبقه_متوسط به لحاظ فکری «رو به جلو»، «نو» و «آینده‌نگر» هستند، اصطلاحاً «سنت‌گریز» هستند، یعنی آهسته‌آهسته «طبقه» یک رنگ و بوی محتوایی پیدا کرده است …

… شما یک تحصیل‌کرده‌ی بی‌کار را فرض کنید، کسی که دکترا گرفته ولی بی‌کار است و به عبارتی صفر ریال درآمد دارد. ممکن است این فرد از منظر اقتصادی جزء دهک‌های یک یا دو تعریف شود، اما در واقع جزء «طبقه‌ی متوسط» است.
بنابراین «طبقه‌ی اجتماعی ـ اقتصادی متوسط» تعریف سیالی دارد …

… این‌که گفته می‌شود امروز در ایران، طبقه‌ی متوسط زائل شده یا من می‌گویم «تبخیر» شده، این با توجه به مفهومی از طبقه است که بیش‌تر رنگ و بوی اقتصادی دارد و عمدتاً کسانی که در دهک‌های ۵ تا ۷ تعریف می‌شدند، به دهک‌های ۱ تا ۴ نزول کرده اند …

… در زمان پهلوی، شکل‌گیری نظام اداری متناسب با نیازهایش بود و کارمندانش را در سطح متوسط نگاه می‌داشت اما بعد از #انقلاب بزرگ‌شدن نظام اداری متناسب با نیازها نبود، بل‌که متناسب با ارتباط‌ها بود. بنابراین شما الآن شاهد یک حاکمیت بزرگ با حقوق‌بگیران وسیع هستید که مانند «دریاچه‌ای با عمق یک‌وجب» است و تعداد زیادی حقوق‌بگیر وجود دارد، اما تقریباً همه‌ی این‌ها در دهک‌های ۱ تا ۴ قرار دارند. یعنی طبقه‌ی متوسط همان‌طور که گفتم «تبخیر» شده است …

… اگر گفته می‌شود این طبقه‌ی متوسط «بی‌تفاوت» شده و این بی‌تفاوتی تبدیل به ویژگی ذاتی آن شده است، این غلط است. نگاه کنید؛ بی‌تفاوتی جایی است که اثربخشی وجود نداشته باشد، یعنی شما دو دفعه کاری انجام می‌دهید و می‌بینید که اثری نداشته، دیگر آن را انجام نمی‌دهید، این یک نوع از خودبیگانگی است، چرا که احساس کم‌اثر بودن دارد. این‌که من جامعه‌شناس سکوت کنم و بی‌تفاوت باشم و بگویم دیگر تریبونی برای حرف زدن ندارم و دیگر به من فرصت ایفای نقش نمی‌دهند بنابراین کنار بنشینم، این به آن معنا نیست که نقش خودم و بحث خودم را فراموش کرده ام، بل‌که نشسته‌ام تا در اولین فرصتی که پیش آید به صحنه برگردم. پس «تبخیر»، شکل‌گیری یک ابر متراکم آماده‌ی باریدن و طغیان را به دنبال دارد …

… آدم‌های تحصیل‌کرده عمدتاً انسان‌های مدرن هستند، چرا که کسی که تحصیل کرده عادت دارد که واقع‌گرا باشد، یعنی بر اساس تجربه، تعقل، اندیشه و خردورزی به یک چیز باور پیدا کند. او از الگوهای سنتی که بیش‌تر به دنبال «تبعیت» و «مرید و مرادی» هستند، دوری می‌جوید …

… این بی‌تفاوتی اجتماعی، احساس کم‌اثر بودن، احساس بی‌نقش بودن، به معنای تسلیم شدن نیست، به معنای آتش زیر خاکستر است …

… این هنرمند، این دانش‌گاهی، این معلم، بخشی از روحانیت که تحول‌خواه هستند، بی‌تفاوت نیستند، بلکه موانعی بر سر راه است که نمی‌توانند ایفای نقش کنند …

… مشکل خاص جامعه‌ی ما این است که با موانع بزرگ و عمیق روبه‌رو هستیم یعنی «جهل مرکب» در میان صاحبان قدرت، یعنی این که «نمی‌دانند و نمی‌دانند که نمی‌دانند» …

… جامعه‌ای توسعه‌یافته می‌شود که در آن انسان‌های «نو» شکل بگیرند، یکی از ویژگی‌های انسان‌های نو این است که تقدیرگرا نباشند و به اثرگذاری خودشان معتقد باشند. فرهنگ آمیخته با قدرت سیاسی در کشور ما دنبال تقدیرگرایی است …

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |