بازسازی گفتمان دینی
2.56K subscribers
142 photos
91 videos
266 files
71 links
@Behrouz_Moradi44
دکتر بهروز مرادی؛ فارغ‌التحصیل جامعه‌شناسی دين و فرهنگ از دانشگاه‌های هلند، قرآن‌پژوه، نویسنده، دین‌پژوه، شاعر، مترجم، پژوهشگر اجتماعی و مطالعات شهری
Download Telegram
ضرورت ایجاد پلیس کرونا.amr
2.6 MB
ضرورت ایجاد پلیس کرونا

بهروز مرادی؛ جامعه شناس

۲۵ اسفند ۹۸

🌿@drBehrouzMoradi
🔻توضیحات مدل دینامیک کرونا

🔹این فایل خلاصه‌ای از مدل ساخته شده توسط دکتر مشایخی که توسط حامد قدوسی تنظیم شده است.

▫️در طول بیش از بیست روز گذشته تعدادی از پژوهشگران علوم اجتماعی و اقتصادی به بررسی آثار این ویروس پرداخته‌اند. در این اثنا دکتر مشایخی چهره‌ ماندگار مدیریت و استاد برجسته دانشگاه شریف با استفاده از متدولوژی پویایی‌شناسی سیستم‌ها، که توان بسیار خوبی در شبیه‌سازی پدیده‌های اپیدمیکی مثل کرونا دارد اقدام به شبیه‌سازی این پدیده کرده و نسخه مقدماتی آن را منتشر کرده است. بدون ذکر جزئیات فنی و تحلیلی که ممکن است مقداری حوصله سربر باشد عمده نتایج به دست امده را با هم بررسی کنیم. در این مطالعه محققان پس از مدلسازی ۳ حالت را در نظر گرفته‌اند:

حالت اول: حالت ایده‌آل

▫️در این حالت فرض شده که یا مردم بسیار فهیم‌اند و یا حاکمیت با قوه قهریه وارد می‌شود و در نتیجه حجم ارتباطات مردم ۸۰ درصد کاهش می‌یابد. علاوه بر این در همین ارتباطات محدود با رعایت شدید اصول بهداشتی نرخ سرایت ۶۵% کاهش یابد.

▫️در این حالت مدل نشان می‌دهد که تعداد بیماران در روز چهل‌ام شیوع (تقریبا اوایل فروردین) به حداکثر خود یعنی ۱۲۰ هزار نفر می‌رسد(نقطه اوج نمودار). در این حالت تقریبا ۱۲ هزار نفر تا پایان بحران جان خود را از دست خواهند داد.

حالت دوم: عدم توجه به کاهش ارتباطات

▫️در این حالت فرض شده است که رعایت بهداشت به اندازه حالت قبل باشد اما فقط پنجاه درصد ارتباطات کاهش یابد (تقریبا مشابه وضعیت فعلی). در این حالت مدل نشان می‌دهد در روز ۵۰ام شیوع تعداد بیماران به نقطه اوج خود یعنی ۳۰۰ هزار نفر می‌رسد. در این سناریو ۱۱۰ هزار نفر تا پایان بحران جان خود را از دست خواهند داد.

حالت سوم: بدترین حالت

▫️در این حالت فرض شده که ارتباطات همان پنجاه درصد کاهش یابد. اما وضعیت بهداشتی بدتر شود و نرخ سرایت بیماری در اثر رعایت بهداشت فقط ۴۰ درصد کمتر شود و نه ۶۵ درصد.
در این سناریو در روز ۱۲۰ام شیوع (تقریبا اواخر خرداد سال بعد) تعداد بیماران به نقطه اوج خود یعنی ۴ میلیون نفر و تعداد مرگ و میر تا پایان بحران به ۳/۵ میلیون نفر خواهد رسید .

▫️این تحلیل مقدماتی است و ممکن است فروض آن با استفاده از نتایج تحقیقات مختلف در زمینه ویروس‌شناسی دچار تغییر شود، اما همین تحلیل مقدماتی تا حد خوبی ناامیدکننده است.

@eskannews_com |@hamed_ghoddusi
instagram.com/eskannews

🌿@drBehrouzMoradi
https://salamat.gov.ir/

درود همراهان گرامی.

طرح ملی غربالگری کرونا به صورت اینترنتی در حال انجام است. خواهشمند است با ورود به آدرس سایت بالا و تکمیل پرسش های موجود، با این طرح همکاری لازم را به عمل آورید.
چنانچه شما مشکوک به ابتلا به ویروس کرونا شناسایی شوید، پیگیری مراقبت شما از طریق واحدهای بهداشتی و درمانی تحت مجموعه وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی انجام خواهد شد. لطفن حتمن همکاری فرمایید.

🌿@drBehrouzMoradi
کجا بایستد بهتر است؟

🖍 بهروز مرادی، قرآن پژوه
و جامعه شناس دین

امروز در اخبار تلویزیون دیدم که چند طلبه در یکی از بیمارستان های قم به صورت داوطلبانه مشغول خدمت رسانی و تقویت روحیه ی بیماران کرونایی هستند. همت و شجاعت آنها را می ستایم. همچنین یکی از طلبه ها که همسرش را به خاطر ابتلا به ویروس کووید_۱۹ از دست داده را دیدم که علیرغم داغداربودن، پس از مرگ همسرش، همچنان به خدمت رسانی به بیماران کرونایی ادامه می دهد. ضمن عرض تسلیت به این مرد قهرمان و بزرگ منش و آرزوی صبر از درگاه حضرت حق برای ایشان، از خود پرسیدم چه می شد اگر روحانیت، تنها به همین وظیفه ی ذاتی خود که تقویت بعد روحانی و معنوی انسان است می پرداخت و از به دست گیری امور اجرایی و دخالت در امور سیاسی خودداری می‌ورزید تا هم خود به وظایف ذاتی اش که در آن مهارت دارد و برای آن پرورش یافته، به نحو احسن می پرداخت و هم با عدم دخالت در امور مدیریتی و اجرایی و سیاسی و اجتماعی و اداری و ...، گناه و تقصیر ناکارآمدی های این حوزه ها به گردن اش نمی افتاد. ای کاش این قشر تنها به عنوان یک سرمایه ی معنوی در جامعه به فعالیت های خود ادامه می داد و جایگاه ذاتی خود را حفظ می کرد و مدیریت اجرایی و سیاسی را به اهل فن و متخصصین پرورش یافته وا می‌گذاشت. مطمئن هستم اگر چنین می شد، الان روحانیت در جایگاه بهتری در جامعه ایستاده بود.

۲۶ اسفند ۹۸

🌿@drBehrouzMoradi
آن ۲۵ نفر

🖍 بهروز مرادی، جامعه شناس دین

از دو منظر می توان رفتار آن ۲۵ نفر را تحلیل کرد. منظر اول منفی است، چراکه بسیار عجیب و شگفت انگیز است که چگونه ممکن است حریم حرمی که برای بسیاری از مردم گرامی است، آنچنان فاقد امنیت باشد که تنها ۲۵ نفر برای به آتش کشیدن اش کافی باشند. آیا براستی نوعی هرج و مرج امنیتی پیرامون حرم وجود دارد که نمی توان از چنین اقدام قانون شکنانه و اغتشاش گرایانه و اوباش صفتانه جلوگیری به عمل آورد؟
همچنین عجیب و شگفت انگیز است که ۲۵ نفر تا بدین حد، توان سازماندهی عملیاتی با این درجه از تخریب فرهنگی و مذهبی را در این مملکت دارا باشند که تنها کافی است اراده کنند و مکانی مورد احترام را درب بشکنند و حریم اش زیر پا نهند و به آتش اش بکشند. براستی این ۲۵ نفر چگونه و بر اساس کدام مناسبات، اینچنین با قدرت اند و دارای اعتماد به نفس عملیاتی؟ همچنین عجیب و شگفت انگیز است که آنها در این تهاجم تخریبی، لقب امام آزادگان و پیشوای درست کرداران را بر زبان داشتند. براستی این تصویر مخدوش را از آن امام بی بدیل، چه کسی در ذهن آنها نشانده است؟

اما منظر دوم مثبت است، چراکه آنها تنها ۲۵ نفر بودند و نه بیشتر‌. تنها ۲۵ نفر بودند که هنوز درک نکرده اند که اماکن مذهبی در مقابل شیوع یک اپیدمی به اندازه ی سایر اماکن غیرمذهبی آسیب پذیرند. این جای خوشحالی دارد! تعداد بسیار اندک آنها نشان می دهد که فرقه ی خرافه گرایانِ قانون شکن در شهر قم بسیار اندک اند و اندک بودن آنها اثبات می کند که چشمان اکثریت مردم این شهر آنچنان باز شده و عقل اشان آنچنان به بلوغ رسیده که بدانند هنگام شیوع یک اپیدمی، اماکن مذهبی هم می توانند انتقال دهنده ی ویروس و عامل مرگ باشند.
به نظر می رسد کرونا علیرغم فجایعی که در ایران رقم زده است، دست کم کمک بسیار زیادی به قشر سنت گرای جامعه در امر خرافه زدایی از باورهای مذهبی اشان نموده است.

۲۷ اسفند ۹۸

🌿@drBehrouzMoradi
بهار آمد و در آمدن اش تأخیر نمی کند. برمی انگیزد، زنده می کند، امید می آورد و شادی را سبزگونه در روح زمین می کارد. می رویاند، رشد می دهد، تازه می کند، لباس کهنه از تن زمین برمی کَند و جامه ی نو بر تن اش می کُند. نوروز را می سراید و به ایرانِ کُهن هدیه می دهد تا دل اش از جفای زمانه نگیرد، تا ما را خجسته کند، تا امید به بهبود از دست نرود، تا سال و ماه و روز را نو کند، تا ملتی را که تشنه ی شادی و چشیدن طعم زندگی است را از آبی احیاکننده سیراب سازد، تا عطش رهایی از کهنگی و زنجیر زمستان را با تلالو آفتابی از جنس بهار فرو بنشاند، تا بر تیرگی های شب زمستان بتابد و آتش برافروزد در محو سردی ها و تاریکی ها. رستاخیزی تدارک می بیند و زندگی را سرودی نو می کند و در روح ایران می دمدش تا ایران کهن تازه شود و از یادش نرود که هزاران سال تاریکی ها و سردی ها را تاب آورده است.
امید که همچون زمین سبز باشند ایرانیان و این نوروز، روز و حال ما را به آغازی نوین تازه کند و تیرگی ها رخت بربندند در پرتو آفتاب بهار و بهار اکسیری باشد بر دل و جان بلا و غم گرفته ی ایران کهن.

نوروز و بهاران خجسته باد

روز و ماه و سال نو مبارک

بهروز مرادی

🌿@drBehrouzMoradi
سال نو بر کادر درمانی قهرمان مبارک

🖍دکتر بهروز مرادی، جامعه شناس

چه می دانستیم که هنگام بهار نو، شما در بیمارستان در جنگی سخت خواهید بود؟ چه می دانستیم که نوروز بی اذن شما به دیدار بهار خواهد آمد؟ چه می دانستیم که قرار است یاران بسیاری از شما در این بهار در زمین سرد خفته باشند؟ یارانی سرفراز، شیر آهن کوه مردان و زنانی که ایران را به وجود خود مفتخر کردند، شهیدانی روییده از زمین شرافت که عاشق ترین زندگان این سرزمین بودند. پیش از این گمان نبرده بودیم که شما در این دیار زنده اید! گمان برده بودیم که پول اثری از مکتب مسئولیت و صداقت و انسانیت و شرافت باقی نگذارده است. گمان برده بودیم که مادی گری آنچنان فرهنگ باستانی و دین رحمانی را به تاراج برده که ایران زمین از زنان و مردان بزرگ تهی گردیده است. اما اینك با چشمان خیس شما را یافتیم و دیدیم که از خاکستر بلایی مهیب، ققنوس وار برانگیخته شدید و انسانیت را معنا کردید و شریف بودن را جانی تازه بخشیدید و فداکاری را احیا نمودید و عشق را حرمت نهادید و دیدیم که چگونه تا پای جان بر عهد و پیمان خود با مردم مانده اید. اینک شمایید که پرچم فرهنگ این سرزمین را بر تارک هویت ملی ما برنشانده اید.
اکنون سوگ یاران شهیدتان، نوروز را از شادی تهی کرده است. اما بهار خدا تقدیم شما باد که دستان ما در مقابل جانبازی های شما تهی است.
می بینم که همه ی امید ایران اکنون شمایید. سختی های شما را کرانه ای نیست. اما باز هم طاقت بیاورید و ما را مداوا کنید. جان مردم ایران و جان شما. بدانید که ایرانی بودن اکنون به رنگ همان باران عشقی درآمده که از دل های شما بر ایرانیان می بارد.
سپید بمانید همچون دل هاتان و سبز بمانید همچون روح تان که از آن زندگی می تراود.
ما برای تحسین و تقدیر از شما هنوز واژه ای خلق نکرده ایم، اما اکنون و تا آینده ی ابد مدیون شماییم.

سال نو و نوروز بر شما مبارک.

با ارادت و عشق، دکتر بهروز مرادی

۲۹ اسفند ۹۸

🌿@drBehrouzMoradi
- عبده وازن: گفتی سه روز است از خانه بیرون نیامده‌ای؟
- محمود درویش: گاهی بیش‌تر هم می‌مانم.
- عبده وازن: خانه برای تو چه معنایی دارد؟
آیا احساس خستگی و تنهایی نمی‌کنی؟
- محمود درویش: خانه برای من یعنی هم‌نشینی با خود، با کتاب، موسیقی و کاغذ سفید‌. خانه، شبیه گوش دادن به ندایِ درون و تلاش برای استفاده‌ی مطلوب از وقت است. در شصت سالگی انسان فکر می‌کند دیگر وقت زیادی ندارد. اعتراف می‌کنم وقت زیادی را در کارهای بیهوده، در سفر، روابط و این قبیل کارها هدر داده‌ام. الان هم حریصانه سعی می‌کنم وقت‌ام را صرفِ یک کار مهم بکنم، بخوانم و بنویسم. بسیاری از مردم از عزلت می‌نالند، اما من معتاد شده‌ام، پرورش‌اش داده‌ام و با آن پیمانِ دوستی صمیمانه‌ای بسته‌ام.
گوشه‌نشینی، یکی از آزمایش‌های بزرگ انسان برای داشتن قدرت خویشتن‌داری است. توان غلبه بر دلتنگی و خستگی، نشانه‌ی قدرت روحی بسیار بالایی است. احساس می‌کنم اگر گوشه‌نشینی را از دست بدهم، خودم را از دست می‌دهم. من علاقه‌مند به‌ماندن در این عزلت هستم. اما این به‌معنای بریدن از زندگی، واقعیت و مردم نیست....

از کتاب "هر روز زاده میشوم"
(گفتگو با محمود درویش)
نویسنده: عبده وازن
مترجم: محمد حزبایی زاده
ناشر: فرهنگ‌ جاوید


🌿@drBehrouzMoradi
در تنهایی طاقت بیار رفیق!

🖍دکتر بهروز مرادی

این تنهایی ناخواسته است و تحمیلی. ویروسی مهیب، آن را به انسان ما تحمیل کرده است. ما در انتخاب اینهمه تنهایی صاحب اختیار و قادر به انتخاب نبوده ایم. اکنون فرجامِ نیکِ تندرستی ما در گرو تن دادن به جدایی از یکدگر است.

و تنهایی می تواند سخت باشد، چراکه انسان را از دیگران می گسلد و او را با خودش تنها می کند و با خودِ خودش، مواجه می سازد. اگر از «خود» گریزان بوده ایم و از مواجهه با خویشتن خویش مان هراسان می شده ایم و برای جبران این گریز و هراس به دیگران پناه می برده ایم، از این تنهایی در فشار و ناخوشی خواهیم بود.
اما چاره چیست رفیق؟ آنقدر تنها شده ایم که حتا عید، نادیدنی شده است! و ما برای این وضعیتِ تنهاییِ کروناخواسته، باید کاری دگر کنیم: به جای اتخاذ تدابیری برای ویران کردن خویش در این تنهایی، بهتر آن است که «تهدید تنهایی» را به «فرصت تنهایی» تبدیل کنیم. اگر نگرش خود را به این تنهایی دگرگون کنیم، آنگاه می توان از آن برای دگرگون ساختن خویش بهره ها گرفت. اگر دوستانه از آن استقبال کنیم، آنگاه درخواهیم یافت که تا چه حد به آن محتاج بوده ایم، چراکه در تنهایی، خود را می توان کشف و تحقیق و ترمیم و تعمیر و تقویت کرد و خود را به سطحی والاتر رساند، آنچنانکه بر فراز تنهایی بایستیم و نه در فرود آن.

در زندگی بزرگان که بنگریم، دوره ای از تنهایی را در پرونده ی زیست مؤثر آنها می یابیم. اما تنهایی، آنها را بزرگ تر و رشدیافته تر و وسیع تر و عمیق تر کرد. تنهایی از آنها انسان هایی بهتر و خالص تر ساخت. آنها را از «خودِ دروغین» اشان به در کرد و «خودِ حقیقی» اشان را در آینه ی خلوت گزینی به آنها نمایاند. در تنهایی، آنها نه تنها ویران تر نشدند، که آبادتر نیز شدند. عارفان که مقام باطن را گرامی می دارند، وسعت روح خود را از خودسازی در مرحله ی چله نشینی یافتند. رهبران معنوی که درک اشان از انسان متعالی است، توسعه ی درون خود را مرهون بازسازی وجود خود در دوران عزلت نشینیِ اختیاری یا تحمیلی اند. پس: از تنهایی مگریز رفیق! اکنون که این رفیقِ روز بیداری به تو روی آورده، او را بپذیر و در آغوش گیر و لحظه هایت را با گفتگوی جانانه با او مبارک گردان. خودت را به کمک او بساز. روح ات را به برکت این برکات نوروزی متحول کن. باطن ات را همچون بهاران تازه کن و زمین وجودت را از سبزی خاک این تنهایی پرثمر گردان. کاری کن که پس از برون آمدن از این دوران چنان شوی که نیکویی های بسیار در تو روییده باشد تا آماده باشی تا نیکویی هایی هر چه بیشتر به جانِ جهان بریزی. باید خود سبز باشی تا جهان را به رویشی سبز یاری کنی.
بدینگونه؛ تنهایی ات را مبارک گردان رفیق!

۲ فروردین ۱۳۹۹

🌿@drBehrouzMoradi
آیا روزهای سعد و نحس وجود دارند؟

🖍 بهروز مرادی؛ جامعه شناس دین

بشری که اسطوره ای می اندیشید، اتفاقاتی را که در عالم انسانی رخ می داد را به نیروهای اسطوره ایِ موهومی نسبت می داد که برای آنها قدرتی خدایی قائل می گردید. به نظر انسانهای دوران اسطوره باوری؛ خدایان اسطوره ای عمومن در آسمانها خانه داشتند و مقدرات زندگی انسانها را از همان آسمان رقم می زدند. آنها منشاء روشنایی و تاریکی و باران و باد و طوفان و غبار و مه و صاعقه و رعد و ستارگان و ماه و خورشید و ..... را در آسمان دانسته و مسئولیتِ مدیریت همه ی این پدیده ها و حوادث آسمانی را متوجه خدایانِ موهومِ آسمان می دانستند. به نظر آنها در برخی از روزها، چینش یا حرکت ستارگان در «وضعیت آشوب» قرار دارد و یعنی رفتار ستاره ها تحت تأثیر اراده یا اقدام یکی از خدایان موهوم آسمانی مختل می گردد و آن روز را «نحس» می خواندند و برعکس؛ روزی دیگر که همه چیز به نظر آنها سرجای خودش بود و اتفاق خوبی در عالم انسانی افتاده بود که لابد حرکت ستارگان تحت تأثیر رفتار و اراده ی خدایان موهوم آسمان بر پایه ی نظم و خیر اتفاق می افتاد را «سعد» می نامیدند.

ادیان توحیدی تنها به وجود یک خدا اعتقاد دارند و این از نظر محتوایی بدین معناست که تنها یک خدای واحد بر همه ی جهان هستی تسلطِ تام دارد و جز خیر از این خداوند یگانه سر نمی زند و منشاء شر، خودِ انسان و پلیدی های اوست؛ تحت تأثیر بُعدِ شیطانی اش. توحید، چیزی به نام آشوب و بی نظمی در کار جهان هستی به رسمیت نمی شناسد و حرکت ستارگان را تابع نظمی عظیم منبعث از اراده ی خداوند می داند که خللی در آن وارد نمی شود.

به کرات در فضای مجازی دیده می شود لیستی از روزهایی منتشر می گردد که آنها را سعد و نحس و قمر در عقرب می نامند و به انجام کارها در برخی روزها که سعد می خوانند، سفارش و از انجام کارهایی دگر در برخی روزها که نحس می دانند، پرهیز می دهند. وا اسفا که هنوز اسطوره باوران در قرن 21 به ترویج خرافات مشغول اند و واحیرتا که همچنان بسیار کسان در جامعه ی ما وجود دارند که از درک محتوایی توحید عاجزند و همچون ستاره پرستانِ دورانِ پیش از حضرت ابراهیم(ع)، امورِ جهانِ انسانی را به رفتار نامنظم ستارگان نسبت می دهند.

گفته می شود روزی حضرت علی بن ابیطالب (ع) قصد حرکت جمعی به سویی داشت که شخصی او را از رفتن منع کرد و گفت: «از آن می ترسم که اگر در این روز و ساعت حرکت کنی، به مراد خویش نرسی که حرکت ستارگان چنین می گویند.» امام به او گفت: «کسی که در این گفتار تو را تصدیق کند، قرآن را تکذیب کرده و از استعانت به خدا در رسیدن به هدفهای محبوب و مصونیت از آنچه ناپسند است، بی نیاز شده است. این پیشگویی ها از مصادیق ساحری و جادوگری است و هر کس چنین کند، چون کافر در آتش است.» سپس به همراهانش گفت: «اکنون از سخن این فرد نترسید و به نام خدا به سوی مقصد حرکت کنید.»

به نظر می رسد برخی از مردم ایران همچنان اسطوره ای می اندیشند و نظام باورهای اعتقادی اشان همچون ستاره پرستانِ متعلق به ۵ هزار سال پیش است، درحالیکه ابزاری که استفاده می کنند، به قرن ۲۱ تعلق دارد و این یعنی گسستی عمیق میان باورهای اعتقادی و رویکرد عقلانی آنها به زندگی. در باور توحیدی، تفاوتی میان روزها نیست و جز خدای یکتا نیرویی در کار جهان هستی دخیل نیست که بتواند در آن ایجاد اختلال کند. بنابراین در ادیان توحیدی، سعد و نحسی وجود ندارد.
این سخن ولتر است، یکی از رهبران فکری دوران رنسانس در اروپا که: «خرافات، بدترین دشمنِ پرستشِ حقیقیِ خدایِ متعال است.»
به نظر می رسد انسانِ خرافه ورز به زائده ای غیرعقلانی بر دین توحیدی تبدیل گردیده است.

۴ فروردین ۱۳۹۹

🌿@drBehrouzMoradi
در کجای سوگند نامه ی پزشکی تان نوشته بود: خدمت تا مرز شهادت!

🖍رزیتا خسروی؛
دانشجوی دکتری جامعه شناسی
 
دوران کنونی در ایران که من آن را «عصر کرونا» می نامم، این روزها شاهد انواع زیبایها، رشادتها و فداکاری های کادر محترم درمان و سلامت است. رشادت هایی که قطعا در آینده، سوژه ناب نویسندگان رمانهای پرفروش و موضوع بکر فیلنامه نویسان و کارگردانان مشهور خواهد شد. در این زمانه، فرشتگانی در ایران هویدا شده اند، فرشتگانی از جنس انسان که ماسک بر چهره و کاور بر تن، اسطوره های عشق ایرانیان شدند. فرشتگانی سپیدبال که نیلوفرانه در مرداب جهنمیِ کرونا با مرگی ناشناخته دست و پنجه نرم می کنند و همچون نیلوفر در اساطیر ایران، نماد صبر و نجابت و سلامت و عشق به آفتاب شدند.
پزشکان و پرستاران و کل کادر درمانی و اداری بیمارستانها و دانشگاههای علوم پزشکی مدتهاست درصف اول خدمت به خلق و شرافت و بزرگی ایستاده اند و به انسانیت معنایی دوباره می بخشند.
از دیدگاه جامعه شناسی پزشکی (Medical Sociology) که به مطالعه تأثیرات میان جامعه و پدیده ها ی اجتماعی از یک سو و مسائل پزشکی و بهداشتی از سوی دیگر می پردازد، هم اکنون نوع رفتار و نحوه برخورد جامعه پزشکی ایران با بحران کرونا و بویژه نحوه خدمت رسانی کادر درمانی به بیماران در راستای پیشگیری، درمان، آموزش و اطلاع رسانی، خود مراقبتی و آماده‌ سازی بستر جامعه برای کنترل و کاهش این بیماری بسیار قابل توجه و شایسته ی تأمل و تقدیر و تحسین می باشد. علیرغم جدی نگرفتن این بیماری از سوی گروههایی از مردم، بخش قابل توجه دیگری از جامعه که به از جان گذشتگی های آنان اعتماد دارد، توصیه های آنان را در مقابله با این اپیدمی در هر گوشه و کنار جدی می گیرند. بسیاری از توصیه های آنان درفضای مجازی در قالب فایل های صوتی و تصویری دست به دست می گردند و به این ترتیب، آنان نقش مهمی در تقویت اعتماد اجتماعی (Social Trust) ایفا می کنند. اعتماد اجتماعی، پیش شرط مشارکت اجتماعی است. انسان ها اعتماد می کنند و پس از آن ارتباط برقرار می کنند. ارتباط برقرار می کنند تا این باور در ذهن اشان ریشه کند که بدون همکاری، مشارکت و همفکری جمعی کاری از پیش نخواهد رفت. این همان مبحثی است که امیل دورکیم در نظریه ی وفاق اجتماعی آن را مطرح نموده است. او عصر جدید را عصر صنعت نامگذاری نموده که بر اساس آن؛ شرایطی فراهم می آید تا جمعیت انبوهی که در حوزه صنعت به فعالیت می پردازند، در قالب گروههای حرفه ای و با گسترش تعاملات اجتماعی و شکل گیری احساسات مثبت افراد نسبت به یکدیگر، زمینه تشکیل “ما” و وفاق اجتماعی را فراهم می آورند. او احساسی را که در میان این تعامل بوجود می آید را “عاطفه ی جمعی” نامیده است، همان احساسی که نزاع میان انسانها را از میان بر می دارد و یا حداقل آنرا تعدیل می کند و در نتیجه ی آن؛ انسانها در کنار هم احساس امنیت می کنند و اعتماد میان اشان افزایش می یابد. درست مانند جامعه امروز ایران که بیش از هر زمان دیگر، روح مشارکت و اعتماد اجتماعی و عاطفه جمعی را بواسطه ی فداکاری های کادر درمانی تجربه می کند.
 
و اما شما فرشتگان سپید پوش کادر درمانی و پزشکی !
شما دوران ساز عصری شدید که تا قرنها در تاریخ این مرز و بوم به یادگار می ماند. در کجای سوگند نامه پزشکی تان قسم یاد کرده بودید که جان فشانی کنید تا مرز شهادت ؟ ما مردم ایران ضمن ادای احترام به ساحت مقدس اتان، این روزها را و این جانبازی های تان را فراموش نخواهیم کرد و متواضعانه در برابرتان سر تعظیم فرود می آوریم و از خالق یکتا سلامتی همه شما را آرزومندیم.

۶ فروردین ۱۳۹۹

🌿@drBehrouzMoradi
کرونا چرا آمده.amr
3.6 MB
کرونا چرا آمده و از ما چه می خواهد؟

بهروز مرادی؛ جامعه شناس و دین پژوه

۱۰ فروردین ۹۹

🌿@drBehrouzMoradi
دینداری در دوران پسا_کرونایی

🖍 بهروز مرادی، جامعه شناس دین

نوع دینداری از پدیده ها و بحران های اجتماعی متأثر می شود. بحران کرونا بدون تردید نیز چنین تأثیراتی را ایجاد خواهد نمود. به نظر می رسد این تأثیرات در حوزه های زیر بروز کنند:

۱.آن نوع دینداری که پیروان آن چنین تصور می کرده اند که دین از کارکرد شفابخشیِ جسمانی برخوردار است، تضعیف خواهد گردید. چنین دیندارانی به جای آنکه به کتاب مقدس، پیامبران و پیشوایان دینی به مثابه ی نورهایی بنگرند که تاریکی های زندگی به کمک تعالیم اشان به روشنی مبدل می شود و آنان راه بیداری را می نمایند تا آدمی زندگی را در مُردگی و خفتگی به سر نبرد، اینان به اجزای دین به مثابه ی ابزار شفای جسم می نگریسته اند. بسیاری از آنان ابطال این تصور خود را زین پس در خواهند یافت.

۲.دینداری مادون علم: دیندارانی که بینش غیرآگاهانه اشان مانع از آن می شده تا رابطه ی علت و معلولی میان عملکرد و پیامدهای رفتاری خود و دیگران را دریابند، جزو این دسته از دینداران اند. اینان ندانسته اند که سرنوشت آنها محصول انتخاب ها و نحوه ی عملکرد و تصمیمات فردی و جمعی خود آنهاست و گمان بر این داشته اند که سرنوشت آنها از روابط غیر علت و معلولی غیبی ناشی می شود. دینداری اینان نوعی دور زدن پیامدهای اجتناب ناپذیر علمیِ علت و معلولی در زندگی اشان بوده است که از این پس بطلان آن را به وضوح بیشتری درخواهند یافت.

۳.دینداری تقدیرگرایانه: در این سبک زندگی، فرد تصور نمی کرده که تقدیر انسانها توسط نحوه ی عملکرد فردی و جمعی خود آنها رقم می خورد، بلکه در دینداری توهم آمیز خود، با قائل شدن گسست اعتقادی میان عملکرد و نتایج عملکرد، منتظر بوده تا با عملکرد ناصحیح، نتایج صحیحی به دست آید. او با اجرای مناسکِ زاری محور درصدد جذب برکات و دفع بلا از خود بوده است. اما هم اکنون بطلان این اعمال را در دفع بلا و جذب برکت درخواهد یافت.

۴.دینداری مادون عقلانیت: این دینداری غیرخردورزانه نقشی اسطوره‌ای برای اجزای دین قائل می گردیده و عنصر اعتقاد و باور دینی در این سبک دینداری نتیجه ی تعقل در نشانه ها و کشف آگاهانه و دریافت عاقلانه و شناخت محققانه و آگاهی اندیشمندانه ی اختیاری و انتخابی نبوده است، بلکه باورها در این نوع دینداری محصول تقلید و خرافات و تصورات موهومی از جهان و قائل شدن نقش خدایی برای شخصیت ها و نیروهای غیرتوحیدیِ شرک بنیان برای غیر خدا بوده است. این نوع دینداری نیز تضعیف خواهد گردید.

اما مشخص نیست از پس این تضعیف ها چه تعداد و چند درصد از این افرادی که دچار بحران دینداری خواهند گردبد، به «دینداری خردمندانه» خواهند پیوست و باورهای خرافی شرک بنیان خود را به توحیدباوری آگاهانه ی عقلانی خواهند سپرد.

۱۶ فروردین ۹۹

🌿@drBehrouzMoradi
یک خطر و یک پیشنهاد

🖍 بهروز مرادی، جامعه شناس

مسافران نوروزی به شهرهای بزرگ بازگشتند و خیابان های تهران و کرج بسیار شلوغ و به گونه ای نگران کننده مالامال از جمعیت گردیده اند. مترو تهران_کرج دوباره شلوغ و پر از جمعیت شده و تداوم حضور خیابانی مردم، خطر بالارفتن پیک دوم بیماری کرونا را جدی نموده است. این خطر، طرح فاصله گذاری اجتماعی را نیز بی اثر و باطل خواهد نمود. اما نمی توان مردم حاضر در خیابان را به این سادگی ها به منازل بازگرداند، چراکه بسیاری از آنان فاقد درآمد ثابت ماهیانه اند و ناگزیرند برای تأمین هزینه های زندگی و بویژه پرداخت اجاره منزل خود در بیرون از خانه به کار و تردد بپردازند. صحیح ترین اقدام دولت در این شرایط خاص این است که همه ی کسب و کارها را به مدت دو هفته تعطیل کند و پرسنل ادارات را به حداقل ممکن برساند و با پرداخت دست کم ۲ میلیون تومان به آن ۱۰ میلیون نفر فاقد درآمد ثابت، از حضور خیابانی آنها جلوگیری کند. اما سئوال این است که دولت منابع مالی لازم برای پرداخت این مبلغ را به طبقه ی فرودست جامعه از کجا تأمین کند؟ بدین منظور پیشنهاد می کنم:

سازمان های مذهبی همچون آستان قدس، تولیت حضرت معصومه (س)، تولیت حضرت عبدالعظیم حسنی، تولیت شاهچراغ و تولیت همه ی امام زادگان در سراسر کشور به کمک دولت بیایند و تأمین منابع مالی این طرح ملی را بر عهده بگیرند. قابل توجه اینکه این قبیل افراد فاقد درآمد ثابت، همان اقشاری هستند که بیشترین پولها را در ضریح این اماکن مذهبی ریخته اند و اکنون که همین افراد به کمک نیاز دارند، اقدام خداپسندانه این است که این سازمانهای مذهبی به کمک مردم نیازمند بشتابند و دین تاریخی خود را در این بحران ملی به مردم ایران ادا نمایند. باشد که شکست دادن کرونا از سطح طرح نظری به سطح اقدام عملی ارتقا یابد.

۱۷ فروردین ۹۹

🌿@drBehrouzMoradi
ماسک ها و فشنگ ها

🖍 دکتر بهروز مرادی

ماسک ها کم آمده اند. در بریتانیای کبیر که سالیانی ۵۳ کشور را تحت استعمار خود داشت، ماسک ها کم آمده اند. در فرانسه مهد دموکراسی، در آلمان مهد فلسفه، در ایتالیا مهد تمدن باستان و حتا در آمریکا این ابرقدرت نظامی و تکنولوژی و غول ابزار ساز و ماشین تولید انبوه و دارنده ی یک چهارم تولید کل جهان نیر ماسک ها کم آمده اند. کارزار ماسک ربایی اینک به جایی رسیده که ۲۰۰هزار ماسک‌ خریداری شده ی آلمان سر از آمریکا در می آورند. آری ماسک ها همه جا در همه ی کشورهای جهان کم آمده اند، اما هرگز نگفته اند و نشنیده ایم که بگویند در یک جنگ، فشنگ و بمب کم آمده باشد و این علامت شکست پروژه ی انسان در برپایی زندگی صلح آمیز است. انسان آنچنان کارخانه ی تولید تسلیحات در سراسر جهان ایجاد نموده و آنقدر بمب و گلوله در انبارهای زیر زمین و در دل کوهها انباشته کرده و ظرفیت تولید جنگ افزار کشنده ی انسانها را آنچنان توسعه بخشیده که کشتن انسان هرگز با هیچ وقفه ای مواجه نخواهد شد. تاکنون هیچ جنگی به خاطر کم آمدن فشنگ و بمب تعطیل و متوقف نشده است، چراکه انسان، ماهیت تولید را در خدمت ساخت جنگ افزار قرار داده و قدرت و شوکت خود را در تولید تسلیحات کارآمدتر تعریف می کند و از این پیشرفت ها در امکان کشتار دیگر انسانها به خود مباهات می کند و فخر می فروشد و این درست همان فاجعه ای است که این موجود ناآگاهِ کژی کننده ی غفلت زده از طریقت گرامی داشت انسان مشغول ارتکاب آن است. انسانِ جنگ سالار از کشتن دهها میلیون نفر در دو جنگ جهانی درس نگرفت و کره ی زمین را به جای مکانی برای تجربه ی نیکویی، به انبار مهمات مبدل ساخته و تسلیحات ذخیره کرده اش قادر است ۳ بار کره ی زمین را نابود سازد، با اینهمه ماسک ها کم می آیند، زیرا انسان قدرتمند زندگی را در خدمت مرگ و کشتار همنوعان خویش قرار داده و بودجه های کلانی که باید صرف زندگی شرافتمندانه شوند را صرف جنگ های ویرانگر و کشتار بی پایان انسانهای دیگر می کند. انسان صاحب قدرت و ثروت پروژه ی زندگی را به خدمت جنگ و مرگ درآورده، درحالیکه برنامه ای برای محافظت از مردم و مراقبت های درمانی و پیشگیری از و مقابله ی به هنگام با بیماریهای غافلگیر کننده و حوادث ناگوار ندارد. کرونا اکنون عکس این موجود خودشیفته ی دچار توهم قدرت و ثروت را در آینه به او نمایانده بدان امید که دست از سرکوب شرافت و آزادی و عدالت و مساوات اجتماعی بردارد و صلح را جایگزین جنگ و امنیت روانی را جایگزین تروریسم سازد و ظلم به طبیعت را متوقف نماید و آدم بشود، اما او آنچنان غرق در ویرانیِ وجودی است که استعداد فهم و درک منظور طبیعت را از دست داده است و به همین خاطر است که ماسک ها همچنان کم خواهد آمد و فشنگ ها و بمب ها هرگز.

۱۸ فروردین ۹۹

🌿@drBehrouzMoradi
ثروتمندان ایران را چه شد؟

🖍 بهروز مرادی، جامعه شناس و دین پژوه

در ایام بحران کرونا از کشورهای غربی خبرهای مکرری به گوش می رسد که ثروتمندان اشان پول های هنگفتی را برای مبارزه با کرونا اختصاص داده و می دهند. شگفتا که در بلادی که خرافه گرایانِ مادونِ دورانِ توسعه یافتگیِ درونی به آن کفر می گویند، اینهمه همبستگی اجتماعی و حس مسئولیت انسانی به چشم می خورد، اما هنوز در ایران نشنیده ایم که چند شغله های دارای دهها شغل با درآمد ماهیانه چند صد میلیون تومان، یا میلیاردرهایی که پول های باد آورده، آنها را به زندگی رؤیایی مادی رسانده، یا وام ربودگانی که هزاران میلیارد تومان پول ملی را در حسابهای خود انباشته کرده اند و حتا سایر پولدارهایِ مُختالٍ فٓخورِ از اقشار مختلف، مبلغ قابل توجهی برای مبارزه با کرونا یا تأمین زندگی ندارها و دست گیری از کار از دست دادگان اختصاص بدهند. هنوز نشنیده ایم که چند شغله ها اینک در قرنطینه ی مقدس، وجدان خفته اشان بیدار شود و به این نتیجه برسند که انسان هیچگاه چند شغله نمی شود مگر آنکه در مقام ظلم، حق بی شغله ای را پایمال کرده باشد. اینهمه بی تفاوتی و بی‌رحمی ثروتمندان در این کشور از چه ناشی می شود؟ چرا این افراد برای کمک به زنده ماندن هموطنان اشان اقدامی انجام نمی دهند؟ آیا پیام کرونا را نشنیده اند که مال حرام و ثروت بادآورده و پول انباشته شده و تکبر و ظلم آنها را از مرگ نجات نمی دهد؟

۲۰ فروردین ۹۹

🌿@drBehrouzMoradi
تجمعات؛ افیون انسان

🖍 بهروز مرادی، جامعه شناس و دین پژوه

گاه شد‌ت و حدتِ برخی واکنش ها معیار مناسبی برای شناخت شدت و وخامت کُنشِ اولیه است. ابعاد بحرانی که کرونا برای بشریت در سرتاسر کره ی زمین ایجاد نموده، نوعی واکنش است از سوی آن شعور هوشمند موجود در کائنات، نسبت به آن بلایی که انسان وحشی بر سر کره ی زمین و ساکنان اش آورده است. بحران کرونا به مثابه ی واکنش کائناتی، بازتاب دهنده و بیان کننده ی فجایع و جنایاتی است که بشر بر سر همه ی موجودات زنده اعم از انسان و حیوان و گیاه و درخت و آب و خاک و لایه ی اوزون و محیط زیست و .... آورده است. کرونا یک مکانیزم دفاعی فعال شده از سوی شعور کائناتی است که بر آن است تا انسان را از ادامه ی تجاوز به سایر موجودات زنده باز دارد و مانع از نابودی کره ی زمین توسط این موجود اهلی نشده گردد. در همین راستاست که او را مجبور نموده از خیابان به خانه عقب نشینی کند. هم اکنون در این دوران عقب نشینیِ این موجود که در امانتداری از حفظ طبیعت، خیانتکاری پیشه کرده، فضای زیستیِ کلان در حال ترمیم و تعمیر آسیب های وارده به خود از سوی بشر وحشی است.

کرونا همچنین بر آن است تا از زندگی انسانی _ولو به طور موقت_ تجمع زدایی بکند، چراکه تجمعات، اینهمه سال، به انسان کمک کرده تا از خود حقیقی اش فرار کند و در تجمع گم شود و خود را فراموش کند. تجمعات به او کمک کرده تا با خود حقیقی اش مواجه نشود و از خودبیگانه باشد. تجمعات به انسان کمک کرده تا او در انبوه بی هویت: مسخ و هیچ و پوک و پوچ باشد و پروژه ی نشناختن مأموریت خود در این جهان را بر پایه ی خفتگی و مردگی سازماندهی کند. تجمعات افیون انسان است و پناه او برای بیدارنبودن و آدم نشدن و اهلی نبودن. عرصه ی عمومی، سازمان‌دهنده و تداوم بخشنده به خودفراموشی نهادینه شده ی این موجود است. او هنر زیستن در تنهایی را نیافته و از هرچیز که او را با خویشتنِ درون اش مواجه می سازد، گریزان و رمنده است. هر پیام بیداری را همچون دشمنی می بیند که باید از آن بگریزد. اما کرونا چند صباحی او را به کنج مواجه شدن با خود حقیقی اش رانده، بدان امید که او در آینه ی گسستِ پناه بردن به تجمعات، خودِ حقیقیِ خود را ببیند، بشناسد، بیابد، بسنجد و بازسازد.

باید منتظر ماند و دید که چند درصد از مردمان و خفتگان و مردگان و دزدان و ظالمان و زالوان و ستمگران و متجاوزان به حقوق انسان و سایر موجودات، پیام کرونا را دریافت کرده اند و در سبک زندگی تخریبی و تجاوزگرانه ی خود تجدیدنظر خواهند نمود.

۲۵ فروردین ۹۹

🌿@drBehrouzMoradi
انسان جعلی

🖍 بهروز مرادی، جامعه شناس و دین پژوه

جهان پر است از انسان جعلی. انسانهای جعلی از نظر ظاهری کاملن شبیه انسانهای حقیقی اند و همین نیز تشخیص آنان را از یکدیگر دشوار می سازد. آنها می توانند صاحب ثروت، مکنت، منزلت و مدرک باشند، بی آنکه شریف باشند و دانشی اندوخته باشند و آزاده باشند و راستی در وجودشان نقشی بسته و یا رنگی بر وجودشان زده باشد. برجسته ترین تفاوت آنها با انسانهای حقیقی در قدرت برنشاندن ناحق به جای حق و برساخته سخن دروغ به جای کلام راست است: دروغ را هرچه گنده تر می گویند تا امکان نپذیرفتن آن به حداقل ممکن برسد. به چشمهایت خیره می شوند و ناراست ترین سخن را با جسارت تمام نثار وجود تشنه ی حقیقت ات می کنند. دستانت در مقابله با آنان تهی است، چراکه آنان وجودی تهی از حقیقت اند و تو مغلوب وجود ناپاک اشان می شوی. در آستان فساد خانه دارند و جز تباه ساختن ها هدیتی برای زندگی ندارند. مأموریت اشان ویران ساختن نیکویی هاست. در انتظارند تا دریابند که کدامین حقی از صاحب حقی می توان ربود؟ آتشی از ویرانی به جان زندگی می ریزند و وعده هایی که می‌دهند، تو را به نیستی و خسران می کشاند. سوزاننده ی نیکی اند و در پاسداشت سیاهی ها، همداستان اهریمن اند. دیوانی لولیده در سایه ی نورند. آفتاب ستیزندگانی سوگند خورده به تخریب انسان اند.از نیکویی ها لباسی غبارآلوده در خدمت نیرنگ بربافته اند. از خوبی ها قالبی از استثمار انسان برساخته اند. انسانیت را وام می گیرند تا انسان را به استخدام پلیدکاری های خود درآورند. دین را چنان به تاراج می برند که مغولان نیز با آزادگان نکردند. مدرک دانشگاهی اشان همچون خود آنها جعلی است یا خریدنی یا ربودنی یا به میراث بردنی. خدا را گواه می گیرند که جز قصدی نیکو در دل ندارند، حال آنکه انبان فریب و خدعه اند و زبان را دامی بر سر راه حق گسترده اند. دیگران برای آنان طعمه اند و فرصتی برای بدکاری تحقق یافته. کلامی ناراست بر زبان دارند و کلامی ناراست در دل. ریا می کنند تا مگر برنده باشند. تظاهر می کند تا فریبی در کار خلق کنند. مکر می کنند تا حق ها بربایند. تا آخرین قطره ی خون، کسی دیگر از خود را نمایندگی می کنند. وعده می دهند، اما عمل نمی کنند. همواره کسی دیگر از آنچه باید باشند، هستند. نسخه ای رمنده از آن خودِ حقیقیِ خویش اند که قرار بود باشند. گویی با جنبنده ای مادون خویش معاوضه شده اند. غباری از خود حقیقی اشان اند. تعلیم نیافته، تزکیه نشده، پرورش نیافته، در کالبدی انسانی، دست اندرکار انتشار شیطان در زمین اند. شب را روز می نمایانند و روز از وجودشان غرق در تیرگی است. زمین از حضورشان در تلاطم و وحشت است. پایان اعتمادند و آتشی دودآلود و نامیمون در فریب گرمی و خود شادمان در بزم تاراج و شاد از سفره ی پرحاصل از هبوط از خداگونگی و سرخوش از فروغلتیدن در افسون زشتکاری.

۳۰ فروردین ۹۹

🌿@drBehrouzMoradi
دستان مسیحایی

(برای کادر پزشکی و درمانی کروناستیز)

همه‌ی عشق های جهان، هدیتی به چشمان شما باد
در شبی شگفت که از ستاره تهی است
و ماهِ بلند
تنهایی اش را پشت شانه های خدا پنهان می کند!
کهکشان های روشن فردا
در انفجاری از حقیقتِ انسان
شما را آفریدند،
در روزگاری که پاکی به تاراج رفته بود
و تیره گون لجنی بویناک
شیطان را از رؤیایی پلید
بر جای انسان بر زمین به تسلط نشانده بود.
......و شما را آفریدند
با نقش هایی از ماسک هایی سوگندخورده بر سیمای فرشته سان تان
که خدا بر آنها بوسه می زند.
نقش های پینه بسته بر سیمای نشان دارتان را
با کدام چشمه، با کدام دریا باید زدود؟
مرگ تان را با کدام سوگ
دردهاتان را با کدام مرثیه باید سرود،
هنگامی که دلیرانِ خسته
و ستاره کارانِ نفس بشکسته
وطنی را نومید و هراسان
به دستان شما سپردند؟
چشمان تان کدام مرحمی بگویید کدام مرحمی چشمان تان را
از داغ های گرانِ بیکران
به آشیانه ای آرام قرار می بخشند؟
دستان تان بگویید دستان تان را
از کدام فرشته به عاریت گرفته اید
که بر زخم های روح انسان
در شبی که ستارگان اش را دزدان نجابت به تاراج برده اند،
دمی مسیحایی اند؟

دکتر بهروز مرادی

۳۱ فروردین ۹۹

🌿@drBehrouzMoradi