Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation دستاوردهای روانکاوی به جایی رسیده است که دیگر به ما این امکان را نمی دهد که باور داشته باشیم که اصل لذت بدون چون و چرا حاکم است. @doostdaran_freudianassociation 💬👇
جلسه مورخ ۹ مهر ۱۳۸۱
مقاله ماورای اصل لذت
از کلاسهای عرصه فرویدی – مکتب لکان
فروید در مقاله ای که در سال ۱۹۱۱ نوشته است معتقد به دو اصل روانی بوده است یکی اصل لذت و دیگری اصل واقعیت که اصل لذت کاملاً حاکم است. ولی کم کم بیشتر به خاطر اینکه بشر نمی تواند فقط با اصل لذت زندگانی کند مجبور می شود که اصل واقعیت را ایجاد کند و به واقعیتهای موجود دنیای اطراف خودش توجه بکند تا زنده بماند و بعد به اصل لذت بپردازد ولی نه به آن معنا. و همانجا فروید می گوید که این اصل واقعیت یک اصل لذت تاخیری یا منحرف شده است یعنی حالا شخص مجبور است که یک دور بزند تا به همان لذتی که دنبالش بوده برسد، و در واقع اصل واقعیت در نهایت این است که شخص به لذت برسد. منتها حالا دیگر در اینجا و زیر توضیح می دهد که دستاوردهای روانکاوی به جایی رسیده است که دیگر به ما این امکان را نمی دهد که باور داشته باشیم که اصل لذت بدون چون و چرا حاکم است و نکات زیادی است که آنها را اسم میبرد که نشاندهنده این است که حاکمیت اصل لذت مطلق نیست و تمام این مقاله در این باره است و این مقاله اوج نوشتههای متاسایکولوژی است و از ۱۹۱۳ شروع شده است.از زمانهای مقاله mental function شروع شده است و به نقطه اوج در این مقاله رسیده است. پس اینها مطالبی است که توی این مقاله رسیده است. بخصوص مقوله ای که برای این چرخش ۱۸۰ درجه تعیین کننده بوده است. مجبور می شود که تجدیدنظر کلی کند و از اینجا است که روانکاوی به معنی واقعی آن متولد می شود و در حقیقت خود فروید هم داشته رواندرمانی می کرده! و همانطور که قبلا گفتم که می شود این مقاله را با چشمه غدیر خم مقایسه کرد، که از اینجا معلوم می شود که چه کسی فرویدی است و چه کسی نه. این است که آنهایی که فرویدی هستند ادامه دادند و آنهایی که تا همین جا ماندند و شیوه قدیمی را دنبال کردند.
برگرفته از #سایت_انجمن_فرویدی
نقاشی اثر: کاترین ولز اشتاین
نام اثر :That's My Way
انتخاب متن و تصویر: مریم دم ثنا
#ماورای_اصل_لذت
#اصل_لذت
#اصل_واقعیت
#لذت
#متاسایکولوژی
#رواندرمانی
#ژیژک
@doostdaran_freudianassociation
مقاله ماورای اصل لذت
از کلاسهای عرصه فرویدی – مکتب لکان
فروید در مقاله ای که در سال ۱۹۱۱ نوشته است معتقد به دو اصل روانی بوده است یکی اصل لذت و دیگری اصل واقعیت که اصل لذت کاملاً حاکم است. ولی کم کم بیشتر به خاطر اینکه بشر نمی تواند فقط با اصل لذت زندگانی کند مجبور می شود که اصل واقعیت را ایجاد کند و به واقعیتهای موجود دنیای اطراف خودش توجه بکند تا زنده بماند و بعد به اصل لذت بپردازد ولی نه به آن معنا. و همانجا فروید می گوید که این اصل واقعیت یک اصل لذت تاخیری یا منحرف شده است یعنی حالا شخص مجبور است که یک دور بزند تا به همان لذتی که دنبالش بوده برسد، و در واقع اصل واقعیت در نهایت این است که شخص به لذت برسد. منتها حالا دیگر در اینجا و زیر توضیح می دهد که دستاوردهای روانکاوی به جایی رسیده است که دیگر به ما این امکان را نمی دهد که باور داشته باشیم که اصل لذت بدون چون و چرا حاکم است و نکات زیادی است که آنها را اسم میبرد که نشاندهنده این است که حاکمیت اصل لذت مطلق نیست و تمام این مقاله در این باره است و این مقاله اوج نوشتههای متاسایکولوژی است و از ۱۹۱۳ شروع شده است.از زمانهای مقاله mental function شروع شده است و به نقطه اوج در این مقاله رسیده است. پس اینها مطالبی است که توی این مقاله رسیده است. بخصوص مقوله ای که برای این چرخش ۱۸۰ درجه تعیین کننده بوده است. مجبور می شود که تجدیدنظر کلی کند و از اینجا است که روانکاوی به معنی واقعی آن متولد می شود و در حقیقت خود فروید هم داشته رواندرمانی می کرده! و همانطور که قبلا گفتم که می شود این مقاله را با چشمه غدیر خم مقایسه کرد، که از اینجا معلوم می شود که چه کسی فرویدی است و چه کسی نه. این است که آنهایی که فرویدی هستند ادامه دادند و آنهایی که تا همین جا ماندند و شیوه قدیمی را دنبال کردند.
برگرفته از #سایت_انجمن_فرویدی
نقاشی اثر: کاترین ولز اشتاین
نام اثر :That's My Way
انتخاب متن و تصویر: مریم دم ثنا
#ماورای_اصل_لذت
#اصل_لذت
#اصل_واقعیت
#لذت
#متاسایکولوژی
#رواندرمانی
#ژیژک
@doostdaran_freudianassociation