Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation "یک راه مستقیم از ناخودآگاه به ناخودآگاه وجود دارد." @doostdaran_freudianassociation 💬👇
آن پروای نامرد از “این” آدم ها می دزدید … و آن فضله ریزۀ “بی” مرد
....
برای همین هم همان موقع پا به فرار گذاشت و رفت نزد کسی که درست مثل خودش بجای دال “جوانمردی” فقط یک حفره داشت. جوی جوی را می جوید گنداب گودال را، زیرا به گفته فروید “یک راه مستقیم از ناخودآگاه به ناخودآگاه وجود دارد”.
طرد دال های مردی و مردانگی و جوانمردی و… برای همین هم به ژوئی سانس بسترگستری و نظربازی پناه برده و در باله ای چهار نفره ایفای نقش می کند.
ولی او باید هم دشمن خونی انجمن فرویدی باشد، چون این انجمن تبلور دال “جوانمردی” است و وجودش و حضورش به خودی خود او را “دیوانه” می کند.
در واقع همه آن کسانی که بعدها تلاش کردند وانمود کنند واقعه رذیلانه مهر ۹۶ اتفاق نیفتاده یا اهمیتی نداشته تلاش می کنند از یک واکنش اسکیزوفرنیک در وجود خودشان جلوگیری کنند. تعداد این افراد در میان کسانی که از نعمات مرکز روانکاوی آفریقا بهره مند می شدند کم نبود، بخصوص در میان کسانی که فقط از کلاس های یکشنبه های آفریقا بهره می جستند و یا این که آنالیز خود را بعد از آن واقعۀ رذیلانه آغاز کرده بودند. یکی از دلایل تعطیلی این مرکز هم همین بود.
نوروتیک کسی است که تاریخچه شخصی خود را معیوب کرده، آیا من باید اجازه دهم که آنها تاریخچه انجمن فرویدی و مرکز روانکاوی آفریقا را هم معیوب کنند؟؟
کل نظام جمهوری اسلامی هم در مقابل من و روانکاوی و انجمن فرویدی و مرکز روانکاوی آفریقا همین انتخاب نوروتیک را کرده و در وضعیت ترحم انگیز ناصرالدین شاه است که به نوکرش گفت “خودش را بیار اسمش را نیار”! که البته من به او هم اجازه نخواهم داد در وضعیت نوروتیک خود لم بدهد و کیفش را ببرد. دلیل دیگر تعطیلی مرکز روانکاوی آفریقا این بود. این یکی را البته همه می دانند چون تقصیرها را متوجه یک موجود impersonal کردن نه تنها آسان است بلکه convenient هم هست.
منبع: #سایت_انجمن_فرویدی
#میترا_کدیور #دال #جوانمردی #دیوانه #ناخودآگاه #ژوئیسانس #نظربازی #بسترگستری #اسکیزوفرنیک
انتخاب متن و تصویر: مهدی ربیعی
@doostdaran_freudianassociation
....
برای همین هم همان موقع پا به فرار گذاشت و رفت نزد کسی که درست مثل خودش بجای دال “جوانمردی” فقط یک حفره داشت. جوی جوی را می جوید گنداب گودال را، زیرا به گفته فروید “یک راه مستقیم از ناخودآگاه به ناخودآگاه وجود دارد”.
طرد دال های مردی و مردانگی و جوانمردی و… برای همین هم به ژوئی سانس بسترگستری و نظربازی پناه برده و در باله ای چهار نفره ایفای نقش می کند.
ولی او باید هم دشمن خونی انجمن فرویدی باشد، چون این انجمن تبلور دال “جوانمردی” است و وجودش و حضورش به خودی خود او را “دیوانه” می کند.
در واقع همه آن کسانی که بعدها تلاش کردند وانمود کنند واقعه رذیلانه مهر ۹۶ اتفاق نیفتاده یا اهمیتی نداشته تلاش می کنند از یک واکنش اسکیزوفرنیک در وجود خودشان جلوگیری کنند. تعداد این افراد در میان کسانی که از نعمات مرکز روانکاوی آفریقا بهره مند می شدند کم نبود، بخصوص در میان کسانی که فقط از کلاس های یکشنبه های آفریقا بهره می جستند و یا این که آنالیز خود را بعد از آن واقعۀ رذیلانه آغاز کرده بودند. یکی از دلایل تعطیلی این مرکز هم همین بود.
نوروتیک کسی است که تاریخچه شخصی خود را معیوب کرده، آیا من باید اجازه دهم که آنها تاریخچه انجمن فرویدی و مرکز روانکاوی آفریقا را هم معیوب کنند؟؟
کل نظام جمهوری اسلامی هم در مقابل من و روانکاوی و انجمن فرویدی و مرکز روانکاوی آفریقا همین انتخاب نوروتیک را کرده و در وضعیت ترحم انگیز ناصرالدین شاه است که به نوکرش گفت “خودش را بیار اسمش را نیار”! که البته من به او هم اجازه نخواهم داد در وضعیت نوروتیک خود لم بدهد و کیفش را ببرد. دلیل دیگر تعطیلی مرکز روانکاوی آفریقا این بود. این یکی را البته همه می دانند چون تقصیرها را متوجه یک موجود impersonal کردن نه تنها آسان است بلکه convenient هم هست.
منبع: #سایت_انجمن_فرویدی
#میترا_کدیور #دال #جوانمردی #دیوانه #ناخودآگاه #ژوئیسانس #نظربازی #بسترگستری #اسکیزوفرنیک
انتخاب متن و تصویر: مهدی ربیعی
@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation «می بایست از نوع دیگری از دیوانگی دیوانه بود که مبتلا به دیوانگی همه مردم نبود.» [و این یک شوخی از طرف لکان نیست.] @doostdaran_freudianassociation 💬👇
جلسه چهارم دوره دوم (۸ آبان ۱۳۸۰)
از کلاسهای عرصه فرویدی – مکتب لکان
ادامه سمینار سوم لکان: پسیکوزها
[فصل II]
[معنی هذیان]
[لکان اینجور ادامه میدهد:] «هر چه بیشتر تاریخچه مفهوم پارانویا را بررسی میکنیم بیشتر معنیدار میشود و بیشتر متوجه درسی میشویم که میشود از پیشرفت، یا عدم پیشرفتِ – هر طور که میخواهید – جنبش روانپزشکی گرفت».
[۱]
«در نهایت مفهومی از این پارادوکسیکالتر نیست. اگر من تلاش کردم درجلسه قبل دیوانگی را عمده کنم، به خاطر این است که میتوان گفت توسط کلمه پارانویا مؤلفین تمام ابهامی را که در واژه قدیمی جنون وجود دارد، که واژه بنیادی عموم است، به نمایش گذاشتهاند».
«این کلمه از دیروز مرسوم نشده است و نه حتی از تولد روانپزشکی. بدون اینکه خودم را به دست ابراز فضلی سهل بدهم خاطرنشان میکنم که استناد به جنون همیشه در فرهنگ فرزانگی یا آنچه که فرزانگی وانمود میشده است وجود داشته است. در این رابطه کتاب مشهور Eloge de la folie (ستایش جنون) تمام ارزش خود را در این داراست که جنون را با رفتار انسان نرمال همانند میکند – اگرچه که این آخری»، [یعنی اصطلاح انسان نرمال] «هنوز در آن زمان مرسوم نبوده است. آنچه که در زبان فیلسوفها گفته شده، از یک فیلسوف به فیلسوف دیگر، بالاخره جدی گرفته شده است، مو به مو – چرخشی که با پاسکال شروع میشود که با لحنی جدی و فکورانه میگوید، بدون شک یک دیوانگی ضروری وجود دارد، که میبایست از نوع دیگری از دیوانگی دیوانه بود که مبتلا به دیوانگی همه مردم نبود». [و این یک شوخی از طرف لکان نیست.]
«این یادآوریها بی فایده نیستند، وقتی که پارادوکسهای قدیمی را در پیشفرضهای تئوریسینها میبینیم. میتوان گفت که تا قبل از فروید دیوانگی را مترادف با تعدادی از شیوههای رفتاری یا Patterns میدانستند در حالیکه بقیه همین رفتارها را رفتار همه مردم ارزیابی میکردند. در نهایت تفاوت Pattern با Pattern توی چشم نمیخورد. هرگز هیچگونه تأییدی صورت نگرفته که اجازه دهد که تصویری از آنچه که رفتار نرمال یا حتی قابل فهم است داشته باشیم، تا بتوانیم رفتار پارانویاک را از آن تفکیک کنیم»...
منبع: #سایت_انجمن_فرویدی
#فروید #لکان #میترا_کدیور #سایکوز #پارانویا #دیوانگی #دیوانه
انتخاب متن و تصویر: مهدی ربیعی
@doostdaran_freudianassociation
از کلاسهای عرصه فرویدی – مکتب لکان
ادامه سمینار سوم لکان: پسیکوزها
[فصل II]
[معنی هذیان]
[لکان اینجور ادامه میدهد:] «هر چه بیشتر تاریخچه مفهوم پارانویا را بررسی میکنیم بیشتر معنیدار میشود و بیشتر متوجه درسی میشویم که میشود از پیشرفت، یا عدم پیشرفتِ – هر طور که میخواهید – جنبش روانپزشکی گرفت».
[۱]
«در نهایت مفهومی از این پارادوکسیکالتر نیست. اگر من تلاش کردم درجلسه قبل دیوانگی را عمده کنم، به خاطر این است که میتوان گفت توسط کلمه پارانویا مؤلفین تمام ابهامی را که در واژه قدیمی جنون وجود دارد، که واژه بنیادی عموم است، به نمایش گذاشتهاند».
«این کلمه از دیروز مرسوم نشده است و نه حتی از تولد روانپزشکی. بدون اینکه خودم را به دست ابراز فضلی سهل بدهم خاطرنشان میکنم که استناد به جنون همیشه در فرهنگ فرزانگی یا آنچه که فرزانگی وانمود میشده است وجود داشته است. در این رابطه کتاب مشهور Eloge de la folie (ستایش جنون) تمام ارزش خود را در این داراست که جنون را با رفتار انسان نرمال همانند میکند – اگرچه که این آخری»، [یعنی اصطلاح انسان نرمال] «هنوز در آن زمان مرسوم نبوده است. آنچه که در زبان فیلسوفها گفته شده، از یک فیلسوف به فیلسوف دیگر، بالاخره جدی گرفته شده است، مو به مو – چرخشی که با پاسکال شروع میشود که با لحنی جدی و فکورانه میگوید، بدون شک یک دیوانگی ضروری وجود دارد، که میبایست از نوع دیگری از دیوانگی دیوانه بود که مبتلا به دیوانگی همه مردم نبود». [و این یک شوخی از طرف لکان نیست.]
«این یادآوریها بی فایده نیستند، وقتی که پارادوکسهای قدیمی را در پیشفرضهای تئوریسینها میبینیم. میتوان گفت که تا قبل از فروید دیوانگی را مترادف با تعدادی از شیوههای رفتاری یا Patterns میدانستند در حالیکه بقیه همین رفتارها را رفتار همه مردم ارزیابی میکردند. در نهایت تفاوت Pattern با Pattern توی چشم نمیخورد. هرگز هیچگونه تأییدی صورت نگرفته که اجازه دهد که تصویری از آنچه که رفتار نرمال یا حتی قابل فهم است داشته باشیم، تا بتوانیم رفتار پارانویاک را از آن تفکیک کنیم»...
منبع: #سایت_انجمن_فرویدی
#فروید #لکان #میترا_کدیور #سایکوز #پارانویا #دیوانگی #دیوانه
انتخاب متن و تصویر: مهدی ربیعی
@doostdaran_freudianassociation