Doostdaran_freudianassociation
Photo
دروغی بنام شایسته سالاری و دروغ هائی دیگر
قربانی – سهگانه مرگبار – آلن روآن[۱]
[۱] Alan Rowan
آلن روآن
(بخش سوم)
ترجمه فارسی: سپیده سحر میرزائی
مقابله: مرجان پشت مشهدی – منصوره اردشیرزاده
#قربانی
#دروغ
#شایسته_سالاری
#تمدن_و_ناخوشنودانش
#رنج
#نئولیبرالیسم
#سوژه_تقسیم_شده
#روانکاوی_در_اکستانسیون
#عدالت
#انجمن_فرویدی
#internet_for_mitra_now
برگرفته از پیج کارگروه لینکدین دوستداران انجمن فرویدی
انتخاب تصویر و متن: مائده پورطرق
@doostdaran_freudianassociation
قربانی – سهگانه مرگبار – آلن روآن[۱]
[۱] Alan Rowan
آلن روآن
(بخش سوم)
ترجمه فارسی: سپیده سحر میرزائی
مقابله: مرجان پشت مشهدی – منصوره اردشیرزاده
#قربانی
#دروغ
#شایسته_سالاری
#تمدن_و_ناخوشنودانش
#رنج
#نئولیبرالیسم
#سوژه_تقسیم_شده
#روانکاوی_در_اکستانسیون
#عدالت
#انجمن_فرویدی
#internet_for_mitra_now
برگرفته از پیج کارگروه لینکدین دوستداران انجمن فرویدی
انتخاب تصویر و متن: مائده پورطرق
@doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation
دستاوردهای روانکاوی به جایی رسیده است که دیگر به ما این امکان را نمی دهد که باور داشته باشیم که اصل لذت بدون چون و چرا حاکم است.
@doostdaran_freudianassociation
💬👇
دستاوردهای روانکاوی به جایی رسیده است که دیگر به ما این امکان را نمی دهد که باور داشته باشیم که اصل لذت بدون چون و چرا حاکم است.
@doostdaran_freudianassociation
💬👇
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation دستاوردهای روانکاوی به جایی رسیده است که دیگر به ما این امکان را نمی دهد که باور داشته باشیم که اصل لذت بدون چون و چرا حاکم است. @doostdaran_freudianassociation 💬👇
جلسه مورخ ۹ مهر ۱۳۸۱
مقاله ماورای اصل لذت
از کلاسهای عرصه فرویدی – مکتب لکان
فروید در مقاله ای که در سال ۱۹۱۱ نوشته است معتقد به دو اصل روانی بوده است یکی اصل لذت و دیگری اصل واقعیت که اصل لذت کاملاً حاکم است. ولی کم کم بیشتر به خاطر اینکه بشر نمی تواند فقط با اصل لذت زندگانی کند مجبور می شود که اصل واقعیت را ایجاد کند و به واقعیتهای موجود دنیای اطراف خودش توجه بکند تا زنده بماند و بعد به اصل لذت بپردازد ولی نه به آن معنا. و همانجا فروید می گوید که این اصل واقعیت یک اصل لذت تاخیری یا منحرف شده است یعنی حالا شخص مجبور است که یک دور بزند تا به همان لذتی که دنبالش بوده برسد، و در واقع اصل واقعیت در نهایت این است که شخص به لذت برسد. منتها حالا دیگر در اینجا و زیر توضیح می دهد که دستاوردهای روانکاوی به جایی رسیده است که دیگر به ما این امکان را نمی دهد که باور داشته باشیم که اصل لذت بدون چون و چرا حاکم است و نکات زیادی است که آنها را اسم میبرد که نشاندهنده این است که حاکمیت اصل لذت مطلق نیست و تمام این مقاله در این باره است و این مقاله اوج نوشتههای متاسایکولوژی است و از ۱۹۱۳ شروع شده است.از زمانهای مقاله mental function شروع شده است و به نقطه اوج در این مقاله رسیده است. پس اینها مطالبی است که توی این مقاله رسیده است. بخصوص مقوله ای که برای این چرخش ۱۸۰ درجه تعیین کننده بوده است. مجبور می شود که تجدیدنظر کلی کند و از اینجا است که روانکاوی به معنی واقعی آن متولد می شود و در حقیقت خود فروید هم داشته رواندرمانی می کرده! و همانطور که قبلا گفتم که می شود این مقاله را با چشمه غدیر خم مقایسه کرد، که از اینجا معلوم می شود که چه کسی فرویدی است و چه کسی نه. این است که آنهایی که فرویدی هستند ادامه دادند و آنهایی که تا همین جا ماندند و شیوه قدیمی را دنبال کردند.
برگرفته از #سایت_انجمن_فرویدی
نقاشی اثر: کاترین ولز اشتاین
نام اثر :That's My Way
انتخاب متن و تصویر: مریم دم ثنا
#ماورای_اصل_لذت
#اصل_لذت
#اصل_واقعیت
#لذت
#متاسایکولوژی
#رواندرمانی
#ژیژک
@doostdaran_freudianassociation
مقاله ماورای اصل لذت
از کلاسهای عرصه فرویدی – مکتب لکان
فروید در مقاله ای که در سال ۱۹۱۱ نوشته است معتقد به دو اصل روانی بوده است یکی اصل لذت و دیگری اصل واقعیت که اصل لذت کاملاً حاکم است. ولی کم کم بیشتر به خاطر اینکه بشر نمی تواند فقط با اصل لذت زندگانی کند مجبور می شود که اصل واقعیت را ایجاد کند و به واقعیتهای موجود دنیای اطراف خودش توجه بکند تا زنده بماند و بعد به اصل لذت بپردازد ولی نه به آن معنا. و همانجا فروید می گوید که این اصل واقعیت یک اصل لذت تاخیری یا منحرف شده است یعنی حالا شخص مجبور است که یک دور بزند تا به همان لذتی که دنبالش بوده برسد، و در واقع اصل واقعیت در نهایت این است که شخص به لذت برسد. منتها حالا دیگر در اینجا و زیر توضیح می دهد که دستاوردهای روانکاوی به جایی رسیده است که دیگر به ما این امکان را نمی دهد که باور داشته باشیم که اصل لذت بدون چون و چرا حاکم است و نکات زیادی است که آنها را اسم میبرد که نشاندهنده این است که حاکمیت اصل لذت مطلق نیست و تمام این مقاله در این باره است و این مقاله اوج نوشتههای متاسایکولوژی است و از ۱۹۱۳ شروع شده است.از زمانهای مقاله mental function شروع شده است و به نقطه اوج در این مقاله رسیده است. پس اینها مطالبی است که توی این مقاله رسیده است. بخصوص مقوله ای که برای این چرخش ۱۸۰ درجه تعیین کننده بوده است. مجبور می شود که تجدیدنظر کلی کند و از اینجا است که روانکاوی به معنی واقعی آن متولد می شود و در حقیقت خود فروید هم داشته رواندرمانی می کرده! و همانطور که قبلا گفتم که می شود این مقاله را با چشمه غدیر خم مقایسه کرد، که از اینجا معلوم می شود که چه کسی فرویدی است و چه کسی نه. این است که آنهایی که فرویدی هستند ادامه دادند و آنهایی که تا همین جا ماندند و شیوه قدیمی را دنبال کردند.
برگرفته از #سایت_انجمن_فرویدی
نقاشی اثر: کاترین ولز اشتاین
نام اثر :That's My Way
انتخاب متن و تصویر: مریم دم ثنا
#ماورای_اصل_لذت
#اصل_لذت
#اصل_واقعیت
#لذت
#متاسایکولوژی
#رواندرمانی
#ژیژک
@doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation
«با دانش فرویدی نمیشود سرسری و فقط از طریق مطالعه و چیزهایی که گفته میشود و شنیده میشود آشنا شد. این یک دانشیست که آدم باید با گوشت و پوست خودش تجربه کند.»
@doostdaran_freudianassociation
💬👇
«با دانش فرویدی نمیشود سرسری و فقط از طریق مطالعه و چیزهایی که گفته میشود و شنیده میشود آشنا شد. این یک دانشیست که آدم باید با گوشت و پوست خودش تجربه کند.»
@doostdaran_freudianassociation
💬👇
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation «با دانش فرویدی نمیشود سرسری و فقط از طریق مطالعه و چیزهایی که گفته میشود و شنیده میشود آشنا شد. این یک دانشیست که آدم باید با گوشت و پوست خودش تجربه کند.» @doostdaran_freudianassociation 💬👇
«برای فروید هیچ ثمربخشی ای جز ثمربخشی اخلاقی متصور نیست.»
نویسنده: زهرا نوعی
روانکاوی، روانشناسی را در حوزه های بسیاری از جمله «رشد و تحول انسان»، «آسیب شناسی مرضی و نابهنجاری های رفتاری» و رواندرمانیها غنا بخشید. بسیاری از روانشناسان متأثر از فروید و روانکاوی به نظریهپردازی پرداخته و رواندرمانیها و بویژه «رواندرمانی تحلیلی» بسیار از روانکاوی برداشت کردند. «رواندرمانی تحلیلی»، بسیار تلاش کرد مفاهیم روانکاوی را «از آن خود کند» اما آنچه به صورت نتیجه حاصل شد؛ علیرغم ادعای آنان که «رواندرمانی تحلیلی» نیز نوعی روانکاوی است، هیچ شباهتی به روانکاوی ندارد. مفاهیمی چون «انتقال»، «مقاومت»، «مکانیزم های دفاعی» و بسیاری از مفاهیم دیگر دانش روانکاوی در حوزه «رواندرمانی تحلیلی» استفاده می شوند اما این واژه ها از معنی واقعی خود تهی شده اند؛ مانند برداشتن «مغز از قرآن» و علت توخالی شدن این واژه ها، نیز این است که «با دانش فرویدی نمیشود سرسری و فقط از طریق مطالعه و چیزهایی که گفته میشود و شنیده میشود آشنا شد. این یک دانشیست که آدم باید با گوشت و پوست خودش تجربه کند.»
برگرفته از #سایت_انجمن_فرویدی
نقاشی: زرافه در حال سوختن
اثری از: سالوادور دالی
انتخاب متن و تصویر: مریم دم ثنا
#ثمربخشی
#رواندرمانی_تحلیلی
#آسیب_شناسی
#انتقال
#مقاومت
#مکانیزم_دفاعی
#قرآن
#نابهنجاری
@doostdaran_freudianassociation
نویسنده: زهرا نوعی
روانکاوی، روانشناسی را در حوزه های بسیاری از جمله «رشد و تحول انسان»، «آسیب شناسی مرضی و نابهنجاری های رفتاری» و رواندرمانیها غنا بخشید. بسیاری از روانشناسان متأثر از فروید و روانکاوی به نظریهپردازی پرداخته و رواندرمانیها و بویژه «رواندرمانی تحلیلی» بسیار از روانکاوی برداشت کردند. «رواندرمانی تحلیلی»، بسیار تلاش کرد مفاهیم روانکاوی را «از آن خود کند» اما آنچه به صورت نتیجه حاصل شد؛ علیرغم ادعای آنان که «رواندرمانی تحلیلی» نیز نوعی روانکاوی است، هیچ شباهتی به روانکاوی ندارد. مفاهیمی چون «انتقال»، «مقاومت»، «مکانیزم های دفاعی» و بسیاری از مفاهیم دیگر دانش روانکاوی در حوزه «رواندرمانی تحلیلی» استفاده می شوند اما این واژه ها از معنی واقعی خود تهی شده اند؛ مانند برداشتن «مغز از قرآن» و علت توخالی شدن این واژه ها، نیز این است که «با دانش فرویدی نمیشود سرسری و فقط از طریق مطالعه و چیزهایی که گفته میشود و شنیده میشود آشنا شد. این یک دانشیست که آدم باید با گوشت و پوست خودش تجربه کند.»
برگرفته از #سایت_انجمن_فرویدی
نقاشی: زرافه در حال سوختن
اثری از: سالوادور دالی
انتخاب متن و تصویر: مریم دم ثنا
#ثمربخشی
#رواندرمانی_تحلیلی
#آسیب_شناسی
#انتقال
#مقاومت
#مکانیزم_دفاعی
#قرآن
#نابهنجاری
@doostdaran_freudianassociation
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@doostdaran_freudianassociation
برای فروید آینده تمدن، سرنوشت تمدن، به دو نکته بستگی دارد: یکی وجود عدالت و یکی وجود شرایطی که این امکان را بدهد که بین خواسته های فردی و توقعات فرهنگی یک تعادلی ایجاد شود.
تاریخ تمدن، تاریخ چشم پوشی مرحله به مرحله بشر از ژوئی سانس است، از غرایزش است و تاریخ انفجار بربری، تاریخ بازگشت ژوئی سانس است.
@doostdaran_freudianassociation
💬👇
برای فروید آینده تمدن، سرنوشت تمدن، به دو نکته بستگی دارد: یکی وجود عدالت و یکی وجود شرایطی که این امکان را بدهد که بین خواسته های فردی و توقعات فرهنگی یک تعادلی ایجاد شود.
تاریخ تمدن، تاریخ چشم پوشی مرحله به مرحله بشر از ژوئی سانس است، از غرایزش است و تاریخ انفجار بربری، تاریخ بازگشت ژوئی سانس است.
@doostdaran_freudianassociation
💬👇
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation برای فروید آینده تمدن، سرنوشت تمدن، به دو نکته بستگی دارد: یکی وجود عدالت و یکی وجود شرایطی که این امکان را بدهد که بین خواسته های فردی و توقعات فرهنگی یک تعادلی ایجاد شود. تاریخ تمدن، تاریخ چشم پوشی مرحله به مرحله بشر از…
منبع:درسنامه های دکتر میترا کدیور
جلسه ششم دوره اول (۵تیر ۱۳۸۰)
از کلاس های عرصه فرویدی مکتب لکان
برگرفته از وبسایت انجمن فرویدی و
تیتر های صفحه اینستاگرم انجمن فرویدی
تصویر اخر از صفحه @hezaroyek.shab
موسیقی:
گریه تار،جلیل شهناز
La Algeria , Yasmin Levy
#دکترمیتراکدیور
#انجمن_فرویدی
#فروید
#لکان
#تمدن
#ژوئی_سانس
#واپس_زنی
#چشمپوشی_از_غرایز
#عدالت
#حکومت_قانون
#مافیای_مازندرانی_های_قوه_قضاییه
#مافیایوزارتبهداشت
#لیبرالیسم_کاذب
#بازپرس_حسینی
#پرونده_سازی
#شهادت_دروغ
#بازگشت_واپسزده
#انقلاب
#قاضی
#ضرب_و_شتم
#بربریت
#دادسرای_کارکنان_دولت
#سیدجوادذبیح_زاده
#من_هم_در_اتاق_بازپرس_حسینی_بودم
#انفجارژوئیسانس
#سمپتوم
#جامعه_اسکیزوفرن
#فرهنگ_تمدن
#حمالی_هیزم_برای_اتش_فرهنگ_و_تمدن
برگرفته از پیج کارگروه لینکدین دوستداران انجمن فرویدی
ساخت ویدئو و انتخاب متن: مائده پورطرق
@doostdaran_freudianassociation
جلسه ششم دوره اول (۵تیر ۱۳۸۰)
از کلاس های عرصه فرویدی مکتب لکان
برگرفته از وبسایت انجمن فرویدی و
تیتر های صفحه اینستاگرم انجمن فرویدی
تصویر اخر از صفحه @hezaroyek.shab
موسیقی:
گریه تار،جلیل شهناز
La Algeria , Yasmin Levy
#دکترمیتراکدیور
#انجمن_فرویدی
#فروید
#لکان
#تمدن
#ژوئی_سانس
#واپس_زنی
#چشمپوشی_از_غرایز
#عدالت
#حکومت_قانون
#مافیای_مازندرانی_های_قوه_قضاییه
#مافیایوزارتبهداشت
#لیبرالیسم_کاذب
#بازپرس_حسینی
#پرونده_سازی
#شهادت_دروغ
#بازگشت_واپسزده
#انقلاب
#قاضی
#ضرب_و_شتم
#بربریت
#دادسرای_کارکنان_دولت
#سیدجوادذبیح_زاده
#من_هم_در_اتاق_بازپرس_حسینی_بودم
#انفجارژوئیسانس
#سمپتوم
#جامعه_اسکیزوفرن
#فرهنگ_تمدن
#حمالی_هیزم_برای_اتش_فرهنگ_و_تمدن
برگرفته از پیج کارگروه لینکدین دوستداران انجمن فرویدی
ساخت ویدئو و انتخاب متن: مائده پورطرق
@doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation
برای نایل شدن به هر هدف باید کسی آدم را بنگرد و این کس، کسی جز «بزرگ دیگری» نیست.
@doostdaran_freudianassociation
💬👇
برای نایل شدن به هر هدف باید کسی آدم را بنگرد و این کس، کسی جز «بزرگ دیگری» نیست.
@doostdaran_freudianassociation
💬👇
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation برای نایل شدن به هر هدف باید کسی آدم را بنگرد و این کس، کسی جز «بزرگ دیگری» نیست. @doostdaran_freudianassociation 💬👇
عشق: ضرورتی برای ارتقاء ژوئی سانس تا دیالکتیک اشتیاق
لکان روزی گفت: «فروید مرا می نگرد». فروید همه روانکاوان را می نگرد. اما چه کسی فروید را می نگریست؟ برای نایل شدن به هر هدف باید کسی آدم را بنگرد و این کس، کسی جز «بزرگ دیگری» نیست. لکان می گوید: اشتیاق آدمی اشتیاق دیگری است" و پارسی زبانان می گویند: «بیستون را عشق کند و شهرتش فرهاد برد».
روانکاوی بنایی است که از اولین سنگ آن تا آخرینش بر عشق استوار است. در ابتدا عشق به روانکاو، بعد عشق به ناخودآگاه و عشق به کلمه، بعدها عشق به کار یا انتقال کار، کار روانکاوی، عشق به فروید، عشق به لکان، عشق به Ecole و مهم تر از همه عشق به دانش.
برگرفته از کتاب: #مکتب_لکان روانکاوی در قرن بیست و یکم دکتر #میترا_کدیور
تصویر مربوط به فیلم: (2000)Cast Away
انتخاب متن و تصویر: مریم دم ثنا
#اشتیاق
#عشق
#بزرگ_دیگری
#دیالکتیک
#بیستون
#سوژه
#فانتاسم
#Ecole
@doostdaran_freudianassociation
لکان روزی گفت: «فروید مرا می نگرد». فروید همه روانکاوان را می نگرد. اما چه کسی فروید را می نگریست؟ برای نایل شدن به هر هدف باید کسی آدم را بنگرد و این کس، کسی جز «بزرگ دیگری» نیست. لکان می گوید: اشتیاق آدمی اشتیاق دیگری است" و پارسی زبانان می گویند: «بیستون را عشق کند و شهرتش فرهاد برد».
روانکاوی بنایی است که از اولین سنگ آن تا آخرینش بر عشق استوار است. در ابتدا عشق به روانکاو، بعد عشق به ناخودآگاه و عشق به کلمه، بعدها عشق به کار یا انتقال کار، کار روانکاوی، عشق به فروید، عشق به لکان، عشق به Ecole و مهم تر از همه عشق به دانش.
برگرفته از کتاب: #مکتب_لکان روانکاوی در قرن بیست و یکم دکتر #میترا_کدیور
تصویر مربوط به فیلم: (2000)Cast Away
انتخاب متن و تصویر: مریم دم ثنا
#اشتیاق
#عشق
#بزرگ_دیگری
#دیالکتیک
#بیستون
#سوژه
#فانتاسم
#Ecole
@doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation
«هر سرمایه گذاری عاطفی راهی است برای اینکه شخص دومرتبه نارسی سیسم اش را دنبال کند.»
@doostdaran_freudianassociation
💬👇
«هر سرمایه گذاری عاطفی راهی است برای اینکه شخص دومرتبه نارسی سیسم اش را دنبال کند.»
@doostdaran_freudianassociation
💬👇
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation «هر سرمایه گذاری عاطفی راهی است برای اینکه شخص دومرتبه نارسی سیسم اش را دنبال کند.» @doostdaran_freudianassociation 💬👇
مقاله "درباره نارسی سیسم" فروید
از کلاس های عرصه فرویدی_مکتب لکان
هر سرمایه گذاری عاطفی راهی است برای اینکه شخص دومرتبه نارسی سیسم اش [را] دنبال کند. این انرژی و لیبیدو گذاشتن برای به دست آوردن رضایت است. بشر یاد می گیرد که باید یک چیزهایی را در جریان زندگی سوشیال و در جریان تمدن از دست بدهد، بعد یک چیزهای کج و معوج به جایش پیدا می کند که همان چیزها را دوباره به دست بیاورد و جایگزین کند، عشق ورزیدن و عشق به فرزند هم همین طور است.
لکان کار را آسان کرده و صحبت از نیاز، تقاضا و اشتیاق می کند. هر چیزی که خارج از نیاز باشد (نیاز آن چیزی است که برای ادامه حیات لازم است) اسمش اشتیاق است و آن را در واژه نامه فروید می گویند:”Sexuality”. بنابراین هر کاری که می کنیم غیر از آن کاری که برای زنده ماندن لازم است، اسمش”Sexuality” است. حتی آن تارک دنیایی هم که توی معابد برای خودش زندگی می کند، “Sexuality” او به این نحو است. برای فروید Sublimation یکی از راه های موفقیت آمیز خرج کردن لیبیدو است. راهی که Repression توی آن کمتر است. هدر رفتن انرژی کمتر است. یک رضایت و Satisfaction می آورد که هم فردی و هم اجتماعی است. پس Sublimation یک راه خوب خرج کردن لیبیدوست، که البته همه اینها برای به دست آوردن Satisfaction است. منتها یک راههائی هم دارد که ریاکارانه تر است (عشق و علاقه والدین به فرزند). و یک راههایی هم هستند که بعضی وقت ها مخرب هستند. مثال بارز پدر و مادرهایی که اصرار دارند بچه هایشان زندگی خوبی داشته باشند، خودشان قادر نشده اند و حالا این فشار را روی بچه ها می آورند، و تازه آن هم پیچیده شده در لفافه محبت.
اما Sublimation ریاکارانه نیست. فردی که خودش این والایش را کرده و این زحمت را کشیده، یک نارسی سیسمی برایش فراهم میشود و دیگر این فشار را به بچه هایش نمی آورد.
برگرفته از: #سایت_انجمن_فرویدی
نقاشی: دگردیسی نارسیس
اثری از: سالوادور دالی
انتخاب متن و تصویر: مریم دم ثنا
#نارسیسیسم
#لیبیدو
#انرژی
#عشق
#تقاضا
#اشتیاق
#والایش
#ابژه
#سکسوالیتی
#Sexuality
#Sublimation
#Satisfaction
#Repression
@doostdaran_freudianassociation
از کلاس های عرصه فرویدی_مکتب لکان
هر سرمایه گذاری عاطفی راهی است برای اینکه شخص دومرتبه نارسی سیسم اش [را] دنبال کند. این انرژی و لیبیدو گذاشتن برای به دست آوردن رضایت است. بشر یاد می گیرد که باید یک چیزهایی را در جریان زندگی سوشیال و در جریان تمدن از دست بدهد، بعد یک چیزهای کج و معوج به جایش پیدا می کند که همان چیزها را دوباره به دست بیاورد و جایگزین کند، عشق ورزیدن و عشق به فرزند هم همین طور است.
لکان کار را آسان کرده و صحبت از نیاز، تقاضا و اشتیاق می کند. هر چیزی که خارج از نیاز باشد (نیاز آن چیزی است که برای ادامه حیات لازم است) اسمش اشتیاق است و آن را در واژه نامه فروید می گویند:”Sexuality”. بنابراین هر کاری که می کنیم غیر از آن کاری که برای زنده ماندن لازم است، اسمش”Sexuality” است. حتی آن تارک دنیایی هم که توی معابد برای خودش زندگی می کند، “Sexuality” او به این نحو است. برای فروید Sublimation یکی از راه های موفقیت آمیز خرج کردن لیبیدو است. راهی که Repression توی آن کمتر است. هدر رفتن انرژی کمتر است. یک رضایت و Satisfaction می آورد که هم فردی و هم اجتماعی است. پس Sublimation یک راه خوب خرج کردن لیبیدوست، که البته همه اینها برای به دست آوردن Satisfaction است. منتها یک راههائی هم دارد که ریاکارانه تر است (عشق و علاقه والدین به فرزند). و یک راههایی هم هستند که بعضی وقت ها مخرب هستند. مثال بارز پدر و مادرهایی که اصرار دارند بچه هایشان زندگی خوبی داشته باشند، خودشان قادر نشده اند و حالا این فشار را روی بچه ها می آورند، و تازه آن هم پیچیده شده در لفافه محبت.
اما Sublimation ریاکارانه نیست. فردی که خودش این والایش را کرده و این زحمت را کشیده، یک نارسی سیسمی برایش فراهم میشود و دیگر این فشار را به بچه هایش نمی آورد.
برگرفته از: #سایت_انجمن_فرویدی
نقاشی: دگردیسی نارسیس
اثری از: سالوادور دالی
انتخاب متن و تصویر: مریم دم ثنا
#نارسیسیسم
#لیبیدو
#انرژی
#عشق
#تقاضا
#اشتیاق
#والایش
#ابژه
#سکسوالیتی
#Sexuality
#Sublimation
#Satisfaction
#Repression
@doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation
لکان به این واقعیت بر می گردد که برخی «نسخه های پدر» دارای «اثرات طرد» هستند.
@doostdaran_freudianassociation
💬👇
لکان به این واقعیت بر می گردد که برخی «نسخه های پدر» دارای «اثرات طرد» هستند.
@doostdaran_freudianassociation
💬👇
Doostdaran_freudianassociation
Photo
هیستری و سنتوم
نویسنده: ماری – الن بروس
ترجمه (به انگلیسی): ورونیک ووروز و بوگدان وولف
ترجمه فارسی: مهین حاجی سیدنصیر
مقابله: مرجان پشت مشهدی
منبع: London Society of the NLS
ترجمه شده توسط ورونیک ووروز و بوگدان وولف.
این متن در اصل منتشر شده در Filum No 11 , October 1997.
Reponse au commentaire de Jean Hyppolite sur la Verneinung de Freud in Ecrits,p.388.
کپی رایت ماریا – الن بروسc 2003. متن برگرفته از سایت London Society of the NLS با آدرس http://www.londonsociety-nls.org.uk. . اجازه استفاده از مطالب این سایت باید از LS-NLS گرفته شود. کلیه حقوق محفوظ است. لطفاً این بخش از متن در هر نسخه چاپ شده این مقاله قرار داده شود.
http://londonsociety-nls.org.uk/index.php?file=Library.html
منبع: برگرفته از #سایت_انجمن_فرویدی
متون انتخابی که در تصاویر میبینید قسمت هایی از یک مقاله کامل و مفصل است برای مطالعه کامل مقاله به لینک هایی که در بالا گذاشته شده مراجعه بفرمایید.
((...ما می توانیم بگوییم که در نوروزها، آنچنان که من آن را در اولین دیدگاه تعریف کردم، پیام رمز گذاری شده پاسخ بزرگ دیگری است به سوال سوژه، سوالی که سوژه در مورد وجود یا جنسیتش پیش روی خود می گذارد. این یک پاسخ بزرگ دیگری است که متضمن عملکرد پدر، و بنابراین، ژویی سانس فالیک است. در مورد آخر، این امکان وجود دارد که سمپتوم هیستری، که در ارتباط با پدر ساخت بندی می شود، به یک دلالت فالیک کاهش یابد که این، قدرت دوپهلویی را به آن تفویض می کند. اما در L’Etourdit، لکان تاکید می کند که آن تماماً پاسخ به بزرگ دیگری نیست. چیزی در سمپتوم هیستری، لکان را به تعریف سمپتوم بر می گرداند که او آن را با ارجاع به جویس در ارتباط با ساختار پسیکوتیک توضیح می دهد. در سمپتوم هیستریک، هم، بخشی که از پاسخ بزرگ دیگری طفره می رود، پاسخی به بُعد واقع است.
در نوروزها، این پاسخ بعد واقع، ساخت بندی شده به یک بزرگ دیگری باقی می ماند که به اختگی اشاره دارد، درحالیکه در پسیکوزها این پاسخِ بعد واقع، اختگی، یعنی یک جای خالی، را در بر نمی گیرد. سمپتوم به تمامی پاسخ ناخودآگاه (بزرگ دیگری) نیست بلکه پاسخ بعد واقع است؛ این بعد واقع با ( ) S صورت بندی می شود، با یک بزرگ دیگریِ جای خالی، بزرگ دیگریِ اختگی، یا آنگونه که لکان حالا می گوید، [بزرگ دیگریِ] «اختگی ها».))....
#دکتر_میترا_کدیور
#انجمن_فرویدی
برگرفته از پیج کارگروه لینکدین دوستداران انجمن فرویدی
انتخاب متن و تصویر: مائده پورطرق
@doostdaran_freudianassociation
نویسنده: ماری – الن بروس
ترجمه (به انگلیسی): ورونیک ووروز و بوگدان وولف
ترجمه فارسی: مهین حاجی سیدنصیر
مقابله: مرجان پشت مشهدی
منبع: London Society of the NLS
ترجمه شده توسط ورونیک ووروز و بوگدان وولف.
این متن در اصل منتشر شده در Filum No 11 , October 1997.
Reponse au commentaire de Jean Hyppolite sur la Verneinung de Freud in Ecrits,p.388.
کپی رایت ماریا – الن بروسc 2003. متن برگرفته از سایت London Society of the NLS با آدرس http://www.londonsociety-nls.org.uk. . اجازه استفاده از مطالب این سایت باید از LS-NLS گرفته شود. کلیه حقوق محفوظ است. لطفاً این بخش از متن در هر نسخه چاپ شده این مقاله قرار داده شود.
http://londonsociety-nls.org.uk/index.php?file=Library.html
منبع: برگرفته از #سایت_انجمن_فرویدی
متون انتخابی که در تصاویر میبینید قسمت هایی از یک مقاله کامل و مفصل است برای مطالعه کامل مقاله به لینک هایی که در بالا گذاشته شده مراجعه بفرمایید.
((...ما می توانیم بگوییم که در نوروزها، آنچنان که من آن را در اولین دیدگاه تعریف کردم، پیام رمز گذاری شده پاسخ بزرگ دیگری است به سوال سوژه، سوالی که سوژه در مورد وجود یا جنسیتش پیش روی خود می گذارد. این یک پاسخ بزرگ دیگری است که متضمن عملکرد پدر، و بنابراین، ژویی سانس فالیک است. در مورد آخر، این امکان وجود دارد که سمپتوم هیستری، که در ارتباط با پدر ساخت بندی می شود، به یک دلالت فالیک کاهش یابد که این، قدرت دوپهلویی را به آن تفویض می کند. اما در L’Etourdit، لکان تاکید می کند که آن تماماً پاسخ به بزرگ دیگری نیست. چیزی در سمپتوم هیستری، لکان را به تعریف سمپتوم بر می گرداند که او آن را با ارجاع به جویس در ارتباط با ساختار پسیکوتیک توضیح می دهد. در سمپتوم هیستریک، هم، بخشی که از پاسخ بزرگ دیگری طفره می رود، پاسخی به بُعد واقع است.
در نوروزها، این پاسخ بعد واقع، ساخت بندی شده به یک بزرگ دیگری باقی می ماند که به اختگی اشاره دارد، درحالیکه در پسیکوزها این پاسخِ بعد واقع، اختگی، یعنی یک جای خالی، را در بر نمی گیرد. سمپتوم به تمامی پاسخ ناخودآگاه (بزرگ دیگری) نیست بلکه پاسخ بعد واقع است؛ این بعد واقع با ( ) S صورت بندی می شود، با یک بزرگ دیگریِ جای خالی، بزرگ دیگریِ اختگی، یا آنگونه که لکان حالا می گوید، [بزرگ دیگریِ] «اختگی ها».))....
#دکتر_میترا_کدیور
#انجمن_فرویدی
برگرفته از پیج کارگروه لینکدین دوستداران انجمن فرویدی
انتخاب متن و تصویر: مائده پورطرق
@doostdaran_freudianassociation