#قرائت_روزانه_قرآن_کریم
👇جزء 6/سوره مائده/صفحه 114
👈بهمراه خلاصه تفسیر این صفحه
👉@doolate_zohor
👇صفحه رسمی دولت ظهور در اینستاگرام👇
instagram.com/doolate_zohor
👇جزء 6/سوره مائده/صفحه 114
👈بهمراه خلاصه تفسیر این صفحه
👉@doolate_zohor
👇صفحه رسمی دولت ظهور در اینستاگرام👇
instagram.com/doolate_zohor
#دولت_ظهور
👇👇فصل دوم: رهبر قیام👇👇
پیرامون انقلاب وقیام حضرت مهدی (عجّل الله تعالی فرجه) تاکنون مطالبی را بازگو کرده ایم. در این فصل، خصوصیات جسمی، اخلاقی وکرامات آن حضرت را با استفاده از روایات، مورد بحث قرار می دهیم.
👇الف) خصوصیات جسمی
١. سن وچهره
عمران پسر حصین می گوید: به رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) گفتم: این مرد (مهدی) را برایم توصیف کن وشمّه ای از حالات او را بیان فرما. پیامبر (صلّی الله علیه وآله) فرمود: «او از فرزندان من است؛ اندامش چونان مردان بنی اسرائیل سخت وستبر است؛ به هنگام سختی وگرفتاری امّت من قیام می کند؛ رنگ چهره اش به عرب ها شباهت دارد؛ قیافه اش چون مرد چهل ساله می نماید؛ صورتش چون پاره ماه می درخشد؛ زمین را پر از عدل وداد می کند؛ آن گاه که آکنده از ظلم وستم شود.
بیست سال زمام امور را در دست دارد وهمه شهرهای کفر، چون قسطنطنیه، روم و... را می گشاید...»
امام حسن مجتبی (علیه السلام) می فرماید: «... خداوند عمر حضرت مهدی (عجّل الله تعالی فرجه) را در روزگار غیبت طولانی می گرداند. پس از آن با قدرت بی پایانش او را از چهره جوانی کم تر از چهل ساله ظاهر می کند»
امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «زمانی که حضرت قائم (عجّل الله تعالی فرجه) ظهور می کند، مردم او را انکار می کنند وکسی بر او درنگ نمی کند؛ جز آنان که خداوند در عالم ذر از آنان پیمان گرفته است. آن حضرت در چهره جوانی کامل وموفّق - معتدل - ظاهر می شود»
امیر مؤمنان می فرماید: «هنگامی که مهدی (عجّل الله تعالی فرجه) قیام می کند، سن او بین سی تا چهل سال خواهد بود»
مروی می گوید: به امام رضا (علیه السلام) عرض کردم: نشانه وعلامت قائم شما به هنگام قیام وظهور چیست؟ امام فرمود: «نشانه اش این که سن حضرت زیاد است؛ ولی از نظر چهره جوان می نماید؛ به گونه ای که اگر کسی به او نظر کند، می پندارد او در سن چهل سالگی یا کم تر است. نشانه دیگرش این که گذشت روزگار او را پیر نمی کند تا زمانی که اجلش فرارسد».
امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «به طور حتم، ولی خدا صد وبیست سال همانند ابراهیم خلیل عمر خواهد کرد وبه چهره ورخسار جوانی کامل وسی ساله ظاهر خواهد شد».
مرحوم مجلسی می گوید: شاید مراد مدت حکومت وسلطنت حضرت باشد یا این که عمر حضرتش به همان مقدار بوده است؛ امّا خداوند آن را طولانی کرده است.
مراد از کلمه موفّق، معتدل بودن اعضاست وکنایه از این که در سنین متوسط ویا آخر سنین جوانی است.
درباره سن حضرت به هنگام ظهور، اقوال دیگری نیز هست.
ارطات می گوید:
حضرت مهدی (عجّل الله تعالی فرجه) شصت ساله است. ابن حمّاد می گوید: حضرت مهدی (عجّل الله تعالی فرجه) هیجده ساله است
👇٢. مشخصات بدنی
ابو بصیر می گوید: به امام صادق (علیه السلام) گفتم: از پدر شما شنیده ام که امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه) سینه ای گشاده وکتف هایی باز وعریض دارد. حضرت فرمود: «ای ابا محمد! پدرم زره پیامبر (صلّی الله علیه وآله) را پوشید؛ ولی برایش بلند بود؛ به طوری که بر زمین می رسید. من نیز آن را پوشیدم؛ ولی بر قامتم بلند بود؛ ولی آن زره بر قامت حضرت قائم چنان مناسب واندازه است که بر بدن رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) اندازه بود وقسمت پایین آن زره کوتاه است؛ به طوری که هر بیننده گمان می کند اطراف آن را گره زده اند»
ریان پسر صلت می گوید: به امام رضا (علیه السلام) عرض کردم: آیا شما صاحب این امر هستید؟ فرمود: «من امام وصاحب امر هستم؛ ولی نه آن صاحب امری که زمین را از عدل وداد پر می کند؛ آن گاه که از ستم وبیداد پر شده باشد. چگونه می توانم صاحب آن امر باشم، درحالی که ناتوانی جسمی مرا می بینی؟
حضرت قائم کسی است که وقتی ظهور می کند، در سن پیران است؛ ولی به نظر جوان می آید. اندامی قوی وتنومند دارد؛ به طوری که اگر دست را به سوی بزرگ ترین درخت دراز کند، آن را از ریشه بیرون می آورد واگر میان کوه ها فریاد برآورد، صخره ها می شکند واز جا کنده می شود. عصای موسی وانگشتر سلیمان همراه اوست»
👉@doolate_zohor
👇صفحه رسمی دولت ظهور در اینستاگرام👇
instagram.com/doolate_zohor
👇👇فصل دوم: رهبر قیام👇👇
پیرامون انقلاب وقیام حضرت مهدی (عجّل الله تعالی فرجه) تاکنون مطالبی را بازگو کرده ایم. در این فصل، خصوصیات جسمی، اخلاقی وکرامات آن حضرت را با استفاده از روایات، مورد بحث قرار می دهیم.
👇الف) خصوصیات جسمی
١. سن وچهره
عمران پسر حصین می گوید: به رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) گفتم: این مرد (مهدی) را برایم توصیف کن وشمّه ای از حالات او را بیان فرما. پیامبر (صلّی الله علیه وآله) فرمود: «او از فرزندان من است؛ اندامش چونان مردان بنی اسرائیل سخت وستبر است؛ به هنگام سختی وگرفتاری امّت من قیام می کند؛ رنگ چهره اش به عرب ها شباهت دارد؛ قیافه اش چون مرد چهل ساله می نماید؛ صورتش چون پاره ماه می درخشد؛ زمین را پر از عدل وداد می کند؛ آن گاه که آکنده از ظلم وستم شود.
بیست سال زمام امور را در دست دارد وهمه شهرهای کفر، چون قسطنطنیه، روم و... را می گشاید...»
امام حسن مجتبی (علیه السلام) می فرماید: «... خداوند عمر حضرت مهدی (عجّل الله تعالی فرجه) را در روزگار غیبت طولانی می گرداند. پس از آن با قدرت بی پایانش او را از چهره جوانی کم تر از چهل ساله ظاهر می کند»
امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «زمانی که حضرت قائم (عجّل الله تعالی فرجه) ظهور می کند، مردم او را انکار می کنند وکسی بر او درنگ نمی کند؛ جز آنان که خداوند در عالم ذر از آنان پیمان گرفته است. آن حضرت در چهره جوانی کامل وموفّق - معتدل - ظاهر می شود»
امیر مؤمنان می فرماید: «هنگامی که مهدی (عجّل الله تعالی فرجه) قیام می کند، سن او بین سی تا چهل سال خواهد بود»
مروی می گوید: به امام رضا (علیه السلام) عرض کردم: نشانه وعلامت قائم شما به هنگام قیام وظهور چیست؟ امام فرمود: «نشانه اش این که سن حضرت زیاد است؛ ولی از نظر چهره جوان می نماید؛ به گونه ای که اگر کسی به او نظر کند، می پندارد او در سن چهل سالگی یا کم تر است. نشانه دیگرش این که گذشت روزگار او را پیر نمی کند تا زمانی که اجلش فرارسد».
امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «به طور حتم، ولی خدا صد وبیست سال همانند ابراهیم خلیل عمر خواهد کرد وبه چهره ورخسار جوانی کامل وسی ساله ظاهر خواهد شد».
مرحوم مجلسی می گوید: شاید مراد مدت حکومت وسلطنت حضرت باشد یا این که عمر حضرتش به همان مقدار بوده است؛ امّا خداوند آن را طولانی کرده است.
مراد از کلمه موفّق، معتدل بودن اعضاست وکنایه از این که در سنین متوسط ویا آخر سنین جوانی است.
درباره سن حضرت به هنگام ظهور، اقوال دیگری نیز هست.
ارطات می گوید:
حضرت مهدی (عجّل الله تعالی فرجه) شصت ساله است. ابن حمّاد می گوید: حضرت مهدی (عجّل الله تعالی فرجه) هیجده ساله است
👇٢. مشخصات بدنی
ابو بصیر می گوید: به امام صادق (علیه السلام) گفتم: از پدر شما شنیده ام که امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه) سینه ای گشاده وکتف هایی باز وعریض دارد. حضرت فرمود: «ای ابا محمد! پدرم زره پیامبر (صلّی الله علیه وآله) را پوشید؛ ولی برایش بلند بود؛ به طوری که بر زمین می رسید. من نیز آن را پوشیدم؛ ولی بر قامتم بلند بود؛ ولی آن زره بر قامت حضرت قائم چنان مناسب واندازه است که بر بدن رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) اندازه بود وقسمت پایین آن زره کوتاه است؛ به طوری که هر بیننده گمان می کند اطراف آن را گره زده اند»
ریان پسر صلت می گوید: به امام رضا (علیه السلام) عرض کردم: آیا شما صاحب این امر هستید؟ فرمود: «من امام وصاحب امر هستم؛ ولی نه آن صاحب امری که زمین را از عدل وداد پر می کند؛ آن گاه که از ستم وبیداد پر شده باشد. چگونه می توانم صاحب آن امر باشم، درحالی که ناتوانی جسمی مرا می بینی؟
حضرت قائم کسی است که وقتی ظهور می کند، در سن پیران است؛ ولی به نظر جوان می آید. اندامی قوی وتنومند دارد؛ به طوری که اگر دست را به سوی بزرگ ترین درخت دراز کند، آن را از ریشه بیرون می آورد واگر میان کوه ها فریاد برآورد، صخره ها می شکند واز جا کنده می شود. عصای موسی وانگشتر سلیمان همراه اوست»
👉@doolate_zohor
👇صفحه رسمی دولت ظهور در اینستاگرام👇
instagram.com/doolate_zohor
Forwarded from دولت ظهور
#سخنی_با_شما
سلام بر عزیزان
👈👈با توجه به منظم نمودن مطالب کانال و بهره برداری بیشتر شما از مطالب کانال
👈فصل اول کانال مستندظهور نسخه آمریکایی(قسمت اول تا پنجاه)
👈فصل دوم کانال اثبات خدا
""مستند جذاب مسیر روشنایی""
👈فصل سوم کانال(اثبات شیعه)
""مناظرات واقعی شبهای پیشاور"
بین عالم شیعه و عالمان سنی
👈فصل چهارم کانال(اعجازعلمی قرآن) ""اثبات علم قرآن و نهج البلاغه پس از 1400 سال""
👈فصل پنجم کانال (اعجاز عددی قرآن بسیار شگفت انگیز)
👈فصل ششم کانال ( علائم و نمادهای شیطانی در زندگی روزمره)
👈فصل هفتم کانال ( مردم در هرم اهداف صهیونیست )
بارگذاری گردید%
👇فصل های زیر جستجو شود👇
فصل اول کانال دولت ظهور
(مستند ظهور : 52 پیام)
فصل دوم کانال دولت ظهور
(اثبات خدا : 13 پیام)
فصل سوم کانال دولت ظهور
(اثبات شیعه : 44 پیام)
فصل چهارم کانال دولت ظهور
(اعجاز علمی قرآن :90 پیام)
فصل پنجم کانال دولت ظهور
(اعجاز عددی قرآن :50 پیام)
فصل ششم کانال دولت ظهور
(نمادهای شیطان پرستی :50 پیام)
فصل هفتم کانال دولت ظهور
(صهیونیست : 36 پیام)
باتشکر
""خادم کانال""
👉@doolate_zohor
سلام بر عزیزان
👈👈با توجه به منظم نمودن مطالب کانال و بهره برداری بیشتر شما از مطالب کانال
👈فصل اول کانال مستندظهور نسخه آمریکایی(قسمت اول تا پنجاه)
👈فصل دوم کانال اثبات خدا
""مستند جذاب مسیر روشنایی""
👈فصل سوم کانال(اثبات شیعه)
""مناظرات واقعی شبهای پیشاور"
بین عالم شیعه و عالمان سنی
👈فصل چهارم کانال(اعجازعلمی قرآن) ""اثبات علم قرآن و نهج البلاغه پس از 1400 سال""
👈فصل پنجم کانال (اعجاز عددی قرآن بسیار شگفت انگیز)
👈فصل ششم کانال ( علائم و نمادهای شیطانی در زندگی روزمره)
👈فصل هفتم کانال ( مردم در هرم اهداف صهیونیست )
بارگذاری گردید%
👇فصل های زیر جستجو شود👇
فصل اول کانال دولت ظهور
(مستند ظهور : 52 پیام)
فصل دوم کانال دولت ظهور
(اثبات خدا : 13 پیام)
فصل سوم کانال دولت ظهور
(اثبات شیعه : 44 پیام)
فصل چهارم کانال دولت ظهور
(اعجاز علمی قرآن :90 پیام)
فصل پنجم کانال دولت ظهور
(اعجاز عددی قرآن :50 پیام)
فصل ششم کانال دولت ظهور
(نمادهای شیطان پرستی :50 پیام)
فصل هفتم کانال دولت ظهور
(صهیونیست : 36 پیام)
باتشکر
""خادم کانال""
👉@doolate_zohor
Telegram
دولت ظهور
#فصل_اول_کانال_دولت_ظهور
👇مستند ظهور نسخه آمریکایی👇
👈دانلود پر بیننده ترین مستند یوتیوب «ظهور یا arrival» که 50 قسمت میباشد را ارسال میکنیم.
👈 این اثر توسط دو فیلمساز مستقل (نوریگا و ارکنار) ساخته شده که مجموعه ای از مصاحبه ها مقالات و مدارکی تکان دهنده…
👇مستند ظهور نسخه آمریکایی👇
👈دانلود پر بیننده ترین مستند یوتیوب «ظهور یا arrival» که 50 قسمت میباشد را ارسال میکنیم.
👈 این اثر توسط دو فیلمساز مستقل (نوریگا و ارکنار) ساخته شده که مجموعه ای از مصاحبه ها مقالات و مدارکی تکان دهنده…
دولت ظهور
#کتاب_سه_دقیقه_در_قیامت 👇بازگشت (1)👇 به محض اینکه به من گفته شد : «برگرد» یکباره دیدم که زیر پای من خالی شد! تلویزیونهای سیاه و سفید قدیمی وقتی خاموش میشد حالت خاصی داشت چند لحظه طول می کشید تا تصاویر محو شود. مثل همان حالت پیش آمد و من یکباره رها شدم.…
#کتاب_سه_دقیقه_در_قیامت
👇بازگشت (2)👇
بعد از ظهر تلاش کردم تا روی خودم را به سمت دیوار برگردانم. میخواستم هیچکس را نبینم. اما یکباره با چیزی مواجه شدم که رنگ از چهره ام پرید.
من صدای تسبیح خدا را از در و دیوار می شنیدم. دو سه نفری که همراه من بودند به توصیه پزشک اصرار میکردند که من چشمانم را باز کنم. اما نمی دانستند که من از دیدن چهره اطرافیان ترس دارم و برای همین چشمانم را باز نمیکنم.
آن روز در بیمارستان با دعا و التماس از خدا خواستم که این حالت برداشته شود. من نمی توانستم اینگونه ادامه دهم. با این وضعیت حتی با برخی نزدیکان خودم نمی توانستم صحبت کرده و ارتباط بگیرم! خدا رو شکر این حالت برداشته شد و روال زندگی من به حالت عادی برگشت.
اما دوست داشتم تنها باشم. دوست داشتم در خلوت خودم، آنچه را در مورد حسابرسی اعمال دیده بودم مرور کنم. تنهایی را دوست داشتم. در تنهایی تمام اتفاقاتی که شاهد بودم را مرور میکردم. چقدر لحظات زیبایی بود. آنجا زمان مطرح نبود. آنجا احتیاج به کلام نبود.
با یک نگاه آنچه می خواستم منتقل می شد. آنجا از اولین تا آخرین را می شد مشاهده کرد. من حتی برخی اتفافات را دیدم که هنوز واقع نشده بود.
حتی در آن زمان برخی مسائل را متو جه میشدم که گفتنی نیست. من در آخرین لحظات حضور در آن وادی برخی دوستان و همکارانم را مشاهده کردم که شهید شده بودند، می خواستم بدانم این ماجرا رخ داده یا نه؟!
از همان بیمارستان توسط یکی از بستگان تماس گرفتم و پیگیری کردم و جویای سلامتی آنها شدم. چند تایی را اسم بردم. گفتند: نه، همه رفقای شما سالم هستند.
تعجب کردم. پس منظور از این ماجرا چه بود؟ من آنها را در حالی که با شهادت وارد برزخ می شدند مشاهده کردم.
چند روزی بعد از عمل وقتی حالم کمی بهتر شد مرخص شدم. اما فکرم بشدت مشغول بود. چرا من برخی از دوستانم که الان مشغول کار در اداره هستند را در لباس شهادت دیدم؟
یک روز برای اینکه حال و هوایم عوض شود، با خانم و بچه ها برای خرید به بیرون رفتیم. به محض اینکه وارد بازار شدم، پسر یکی از دوستان را دیدم که از کنار ما رد شد و سلام کرد. رنگم پرید! به همسرم گفتم: این مگه فلانی نبود!؟
همسرم که متوجه نگرانی من شده بود گفت: چی شده؟ آره خودش بود.
این جوان اعتیاد داشت و دائم دنبال کارهای خلاف بود. برای بدست آوردن مواد همه کاری میکرد.
گفتم: این مگه نمرده؟ من خودم دیدمش که اوضاع و احوالش خیلی خراب بود. مرتب به ملائک خدا التماس می کرد. حتی من علت مرگش رو هم میدانم.
خانم من با لبخند گفت: مطمئن هستی که اشتباه ندیدی؟ حالا علت مرگش چی بود؟
گفتم: اون بالای دکل، مشغول دزدیدن کابلهای فشار قوی برق بوده که برق اونو میگیره و کشته میشه.
خانم من گفت؛ فعلا که سالم و سر حال بود.
آن شب وقتی برگشتیم خونه خیلی فکر کردم. پس اون چیزهایی که من دیدم نکنه توهم بوده؟!
دو سه روز بعد خبر مرگ آن جوان پخش شد. بعد هم تشییع جنازه و مراسم ختم همان جوان برگزار شد!
من مات و حیران مانده بودم که چی شد؟
از دوست دیگرم که با خانواده آن ها فامیل بود سوال کردم:علت مرگ این جوان چی بود؟
گفت:بنده خدا تصادف کرده.
من بیشتر توی فکر فرو رفتم. اما من خودم این جوان را دیدم. او حال و روز خوشی نداشت. اعمال و گناهان و حق الناس و ... حسابی گرفتارش کرده بود. به همه التماس می کرد تا کاری برایش انجام دهند.
چند روز بعد یکی از بستگان به دیدنم آمد. ایشان در اداره برق اصفهان مشغول به کار بود. لا به لای صحبت ها گفت: چند روز قبل یک جوان رفته بود بالای دکل برق تا کابل فشار قوی رو قطع کنه و بدزده. ظاهرا اعتیاد داشته و قبلا هم از این کار ها میکرده. همون بالا برق خشکش می کنه و مثل یه تیکه چوب پرت می شه پایین.
خیره شده بودم به صورت این مهمان و گفتم: فلانی رو میگی؟
گفت: بله، خودشه. پرسیدم: شما مطمئن هستی؟
گفت: آره بابا، خودم اومدم بالا سرش. اما ظاهرا خانواده اش چیز دیگه ای گفتند.
👈ادامه دارد....
👉@doolate_zohor
👇صفحه رسمی دولت ظهور در اینستاگرام👇
instagram.com/doolate_zohor
👇بازگشت (2)👇
بعد از ظهر تلاش کردم تا روی خودم را به سمت دیوار برگردانم. میخواستم هیچکس را نبینم. اما یکباره با چیزی مواجه شدم که رنگ از چهره ام پرید.
من صدای تسبیح خدا را از در و دیوار می شنیدم. دو سه نفری که همراه من بودند به توصیه پزشک اصرار میکردند که من چشمانم را باز کنم. اما نمی دانستند که من از دیدن چهره اطرافیان ترس دارم و برای همین چشمانم را باز نمیکنم.
آن روز در بیمارستان با دعا و التماس از خدا خواستم که این حالت برداشته شود. من نمی توانستم اینگونه ادامه دهم. با این وضعیت حتی با برخی نزدیکان خودم نمی توانستم صحبت کرده و ارتباط بگیرم! خدا رو شکر این حالت برداشته شد و روال زندگی من به حالت عادی برگشت.
اما دوست داشتم تنها باشم. دوست داشتم در خلوت خودم، آنچه را در مورد حسابرسی اعمال دیده بودم مرور کنم. تنهایی را دوست داشتم. در تنهایی تمام اتفاقاتی که شاهد بودم را مرور میکردم. چقدر لحظات زیبایی بود. آنجا زمان مطرح نبود. آنجا احتیاج به کلام نبود.
با یک نگاه آنچه می خواستم منتقل می شد. آنجا از اولین تا آخرین را می شد مشاهده کرد. من حتی برخی اتفافات را دیدم که هنوز واقع نشده بود.
حتی در آن زمان برخی مسائل را متو جه میشدم که گفتنی نیست. من در آخرین لحظات حضور در آن وادی برخی دوستان و همکارانم را مشاهده کردم که شهید شده بودند، می خواستم بدانم این ماجرا رخ داده یا نه؟!
از همان بیمارستان توسط یکی از بستگان تماس گرفتم و پیگیری کردم و جویای سلامتی آنها شدم. چند تایی را اسم بردم. گفتند: نه، همه رفقای شما سالم هستند.
تعجب کردم. پس منظور از این ماجرا چه بود؟ من آنها را در حالی که با شهادت وارد برزخ می شدند مشاهده کردم.
چند روزی بعد از عمل وقتی حالم کمی بهتر شد مرخص شدم. اما فکرم بشدت مشغول بود. چرا من برخی از دوستانم که الان مشغول کار در اداره هستند را در لباس شهادت دیدم؟
یک روز برای اینکه حال و هوایم عوض شود، با خانم و بچه ها برای خرید به بیرون رفتیم. به محض اینکه وارد بازار شدم، پسر یکی از دوستان را دیدم که از کنار ما رد شد و سلام کرد. رنگم پرید! به همسرم گفتم: این مگه فلانی نبود!؟
همسرم که متوجه نگرانی من شده بود گفت: چی شده؟ آره خودش بود.
این جوان اعتیاد داشت و دائم دنبال کارهای خلاف بود. برای بدست آوردن مواد همه کاری میکرد.
گفتم: این مگه نمرده؟ من خودم دیدمش که اوضاع و احوالش خیلی خراب بود. مرتب به ملائک خدا التماس می کرد. حتی من علت مرگش رو هم میدانم.
خانم من با لبخند گفت: مطمئن هستی که اشتباه ندیدی؟ حالا علت مرگش چی بود؟
گفتم: اون بالای دکل، مشغول دزدیدن کابلهای فشار قوی برق بوده که برق اونو میگیره و کشته میشه.
خانم من گفت؛ فعلا که سالم و سر حال بود.
آن شب وقتی برگشتیم خونه خیلی فکر کردم. پس اون چیزهایی که من دیدم نکنه توهم بوده؟!
دو سه روز بعد خبر مرگ آن جوان پخش شد. بعد هم تشییع جنازه و مراسم ختم همان جوان برگزار شد!
من مات و حیران مانده بودم که چی شد؟
از دوست دیگرم که با خانواده آن ها فامیل بود سوال کردم:علت مرگ این جوان چی بود؟
گفت:بنده خدا تصادف کرده.
من بیشتر توی فکر فرو رفتم. اما من خودم این جوان را دیدم. او حال و روز خوشی نداشت. اعمال و گناهان و حق الناس و ... حسابی گرفتارش کرده بود. به همه التماس می کرد تا کاری برایش انجام دهند.
چند روز بعد یکی از بستگان به دیدنم آمد. ایشان در اداره برق اصفهان مشغول به کار بود. لا به لای صحبت ها گفت: چند روز قبل یک جوان رفته بود بالای دکل برق تا کابل فشار قوی رو قطع کنه و بدزده. ظاهرا اعتیاد داشته و قبلا هم از این کار ها میکرده. همون بالا برق خشکش می کنه و مثل یه تیکه چوب پرت می شه پایین.
خیره شده بودم به صورت این مهمان و گفتم: فلانی رو میگی؟
گفت: بله، خودشه. پرسیدم: شما مطمئن هستی؟
گفت: آره بابا، خودم اومدم بالا سرش. اما ظاهرا خانواده اش چیز دیگه ای گفتند.
👈ادامه دارد....
👉@doolate_zohor
👇صفحه رسمی دولت ظهور در اینستاگرام👇
instagram.com/doolate_zohor
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#مهدویت
👈اصلی ترین وظیفه.......
👉@doolate_zohor
👇صفحه رسمی دولت ظهور در اینستاگرام👇
instagram.com/doolate_zohor
👈اصلی ترین وظیفه.......
👉@doolate_zohor
👇صفحه رسمی دولت ظهور در اینستاگرام👇
instagram.com/doolate_zohor
#وظایف_منتظران ۱۱
👇"دعا کردن برای فرج امام زمان"👇
👇 در بیان اهمیت و جایگاه بالای این وظیفه همان بس که امام زمان در نامه ای به شیعیان «امر» کردند و از آنها خواستند که برای فرج فراوان دعا کنند.
کمال الدین ج۲
👈 فراموش نکنیم این خواسته و امر امام زمان، در حکم همان هَل مِن ناصر یَنصُرُنی امام حسین است.
👈دعا برای فرج حضرت، آنقدر مهم است که امام زمان به عالِم فرهیخته آیت ا... موسوی اصفهانی امر فرمودند که در این مورد کتابی مستقل بنام مکیال المکارم بنویسد و این دانشمند پر تلاش ۱۷ سال از عمر پربارَش را به این مهم اختصاص میدهد و گنجینه ای ارزشمند برای ما به یادگار میگذارد که در فصل پنجم آن به ۱۰۲ ثمره و نتیجه جهت دعا برای فرج اشاره شده است.
👉@doolate_zohor
👇صفحه رسمی دولت ظهور در اینستاگرام👇
instagram.com/doolate_zohor
👇"دعا کردن برای فرج امام زمان"👇
👇 در بیان اهمیت و جایگاه بالای این وظیفه همان بس که امام زمان در نامه ای به شیعیان «امر» کردند و از آنها خواستند که برای فرج فراوان دعا کنند.
کمال الدین ج۲
👈 فراموش نکنیم این خواسته و امر امام زمان، در حکم همان هَل مِن ناصر یَنصُرُنی امام حسین است.
👈دعا برای فرج حضرت، آنقدر مهم است که امام زمان به عالِم فرهیخته آیت ا... موسوی اصفهانی امر فرمودند که در این مورد کتابی مستقل بنام مکیال المکارم بنویسد و این دانشمند پر تلاش ۱۷ سال از عمر پربارَش را به این مهم اختصاص میدهد و گنجینه ای ارزشمند برای ما به یادگار میگذارد که در فصل پنجم آن به ۱۰۲ ثمره و نتیجه جهت دعا برای فرج اشاره شده است.
👉@doolate_zohor
👇صفحه رسمی دولت ظهور در اینستاگرام👇
instagram.com/doolate_zohor
Forwarded from دولت ظهور
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
👆👆👆👆👆
#دعای_فرج_دسته_جمعی
👈هر شب راس ساعت 22
👈یه گوشه تنها بشین و 4 دقیقه برا امام زمان عج وقت بذار
👉@doolate_zohor
#دعای_فرج_دسته_جمعی
👈هر شب راس ساعت 22
👈یه گوشه تنها بشین و 4 دقیقه برا امام زمان عج وقت بذار
👉@doolate_zohor
#قرائت_روزانه_قرآن_کریم
👇جزء 6/سوره مائده/صفحه 115
👈بهمراه خلاصه تفسیر این صفحه
👉@doolate_zohor
👇صفحه رسمی دولت ظهور در اینستاگرام👇
instagram.com/doolate_zohor
👇جزء 6/سوره مائده/صفحه 115
👈بهمراه خلاصه تفسیر این صفحه
👉@doolate_zohor
👇صفحه رسمی دولت ظهور در اینستاگرام👇
instagram.com/doolate_zohor
دولت ظهور
#اخلاق_عملی 👇👇صبر(10)👇👇 👇عادت به گناه👇 نکتهی مهمی که در این بحث وجود دارد، این است که گاهی انسان معصیتکار به گناه عادت میکند. اگر کسی به ارتکاب گناه عادت کرد، ترک گناه برای او بسیار دشوار خواهد شد. 👈حال، پرسش پیشِ رو این است که اگر اسلام دین آسانی…
#اخلاق_عملی
👇👇صبر(11)👇👇
👇اقسام مردم از نظر واکنش در سختیها👇
واکنش انسانها در مواجهه با سختیها و ناملایمات، از چهار حالت خارج نیست و هر یک از انسانها در یکی از این درجات قرار دارند:
👇دستهی اول: بیصبران
👈گروه اول کسانیاند که وقتی بلا و مشکلی به آنها میرسد، اصلاً صبر نمیکنند؛ بلکه جزع و فزع کرده و به سرعت واکنش نشان میدهند.
روشن است که بسیاری از مردم در این مرحله قرار دارند و باید به آنها توصیه کرد:
سعادت با شکیبایی بوَد یار/ز بیصبری به رسوایی کشد کار
👇دستهی دوم: متظاهران به صبر (مُتَصَبِّران)
👈دستهی دوم کسانی هستند که در مواجهه با سختیها، در ظاهر هیچ واکنشی نشان نمیدهند؛ اما در باطن به شدت متلاطم و مضطرب هستند و آشوب درونی دارند.
این گروه به رغمداشتن نگرانی روحی، به شدت از بروز آن خودداری میکنند. به عبارت دیگر، دستهی دوم صفت تسلیم را دارند؛ ولی تسلیم ظاهری، نه باطنی او قلبی.
اینها به ظاهر در برابر ناملایمات به وجود آمده تسلیماند؛ ولی در باطن ناراحت و نگران اند و بهطور حتم از وقوع بلاها هیچ رضایتی ندارند.
👈واکنش نشانندادن این گروه احتمال دارد به چند علت باشد:
۱.احتمال اول این است که شاید جزع و فزع خود را بینتیجه میدانند؛ یعنی دریافتهاند بلایی که به آن دچار شدهاند، با جزع و فزع از بین نمیرود و جبران نیز نمیشود؛ مثلاً میدانند که داد و فریادِ شخصِ بلادیده مصیبت را کم نمیکند، انسان متوفا را بر نمیگرداند، باغ خشکشده را طراوت نمیبخشد، درد را از بیمار برطرف نمیکند و همینطور، سختیهای دیگری که به شخص میرسد، در اثر نالهوزاری جبران نمیشود؛ برای همین، این شخص در ظاهر تسلیم است.
آیهی قرآن کریم در اینباره چنین است: «سَواءٌ عَلَینا أ جَزِعنا أم صَبَرنا مَا لَنا مِن مَّحیصٍ»؛ بر ما یکسان است چه بیتابی کنیم، چه شکیبایی. هیچ راه گریزی برای ما نیست.
۲. ممکن است تسلیم ظاهری این گروه به منظور ریا و نشاندادن صفت صبر به دیگران باشد؛ یعنی طوری نشان میدهند که مردم گمان کنند آنان اشخاصی صبورند.
۳. همچنین احتمال دارد از روی داشتن حیا و روحیهی خجالت باشد؛ یعنی این گروه بهسبب نگرانی از جلب توجه دیگران و انگشتنماشدن بین مردم، خود را تسلیم نشان میدهند.
۴. گاهی هم ممکن است از سرِ ترس از نقص و رسوایی بین مردم و قرارگرفتن در معرض انتقاد و تذکر دیگران، صبر را به خود تحمیل میکنند.
👇دستهی سوم: صبورانِ مشتاقِ راضی
گروه دیگر کسانی هستند که در مواجهه با بلا، نه در ظاهر جزعوفزع میکنند و نه در باطن.
اینان هم در ظاهر تسلیماند و هم در باطن و صبر در وجودشان رسوخ کرده است؛ در نتیجه شوق به بلا هم در وجودشان ایجاد میشود و از واقعشدن مصیبت خشنود و راضی هستند.
اینان با برقراری آرامش باطنی، صبر را در اعماق وجود خود نهادینه کردهاند و اعضا و جوارحشان نیز تحت تأثیر صبر باطنی قرار گرفته و رفتارشان صبورانه شده است؛ لذا در درون خود، شوق به وقوع بلا و رضایتِ از آن دارند.
بنابراین، دستهی سوم نهتنها هنگام مواجهه با بلا، در ظاهر و باطن تسلیماند، بلکه مشتاق وقوع بلا هم هستند.
👉@doolate_zohor
👇صفحه رسمی دولت ظهور در اینستاگرام👇
instagram.com/doolate_zohor
👇👇صبر(11)👇👇
👇اقسام مردم از نظر واکنش در سختیها👇
واکنش انسانها در مواجهه با سختیها و ناملایمات، از چهار حالت خارج نیست و هر یک از انسانها در یکی از این درجات قرار دارند:
👇دستهی اول: بیصبران
👈گروه اول کسانیاند که وقتی بلا و مشکلی به آنها میرسد، اصلاً صبر نمیکنند؛ بلکه جزع و فزع کرده و به سرعت واکنش نشان میدهند.
روشن است که بسیاری از مردم در این مرحله قرار دارند و باید به آنها توصیه کرد:
سعادت با شکیبایی بوَد یار/ز بیصبری به رسوایی کشد کار
👇دستهی دوم: متظاهران به صبر (مُتَصَبِّران)
👈دستهی دوم کسانی هستند که در مواجهه با سختیها، در ظاهر هیچ واکنشی نشان نمیدهند؛ اما در باطن به شدت متلاطم و مضطرب هستند و آشوب درونی دارند.
این گروه به رغمداشتن نگرانی روحی، به شدت از بروز آن خودداری میکنند. به عبارت دیگر، دستهی دوم صفت تسلیم را دارند؛ ولی تسلیم ظاهری، نه باطنی او قلبی.
اینها به ظاهر در برابر ناملایمات به وجود آمده تسلیماند؛ ولی در باطن ناراحت و نگران اند و بهطور حتم از وقوع بلاها هیچ رضایتی ندارند.
👈واکنش نشانندادن این گروه احتمال دارد به چند علت باشد:
۱.احتمال اول این است که شاید جزع و فزع خود را بینتیجه میدانند؛ یعنی دریافتهاند بلایی که به آن دچار شدهاند، با جزع و فزع از بین نمیرود و جبران نیز نمیشود؛ مثلاً میدانند که داد و فریادِ شخصِ بلادیده مصیبت را کم نمیکند، انسان متوفا را بر نمیگرداند، باغ خشکشده را طراوت نمیبخشد، درد را از بیمار برطرف نمیکند و همینطور، سختیهای دیگری که به شخص میرسد، در اثر نالهوزاری جبران نمیشود؛ برای همین، این شخص در ظاهر تسلیم است.
آیهی قرآن کریم در اینباره چنین است: «سَواءٌ عَلَینا أ جَزِعنا أم صَبَرنا مَا لَنا مِن مَّحیصٍ»؛ بر ما یکسان است چه بیتابی کنیم، چه شکیبایی. هیچ راه گریزی برای ما نیست.
۲. ممکن است تسلیم ظاهری این گروه به منظور ریا و نشاندادن صفت صبر به دیگران باشد؛ یعنی طوری نشان میدهند که مردم گمان کنند آنان اشخاصی صبورند.
۳. همچنین احتمال دارد از روی داشتن حیا و روحیهی خجالت باشد؛ یعنی این گروه بهسبب نگرانی از جلب توجه دیگران و انگشتنماشدن بین مردم، خود را تسلیم نشان میدهند.
۴. گاهی هم ممکن است از سرِ ترس از نقص و رسوایی بین مردم و قرارگرفتن در معرض انتقاد و تذکر دیگران، صبر را به خود تحمیل میکنند.
👇دستهی سوم: صبورانِ مشتاقِ راضی
گروه دیگر کسانی هستند که در مواجهه با بلا، نه در ظاهر جزعوفزع میکنند و نه در باطن.
اینان هم در ظاهر تسلیماند و هم در باطن و صبر در وجودشان رسوخ کرده است؛ در نتیجه شوق به بلا هم در وجودشان ایجاد میشود و از واقعشدن مصیبت خشنود و راضی هستند.
اینان با برقراری آرامش باطنی، صبر را در اعماق وجود خود نهادینه کردهاند و اعضا و جوارحشان نیز تحت تأثیر صبر باطنی قرار گرفته و رفتارشان صبورانه شده است؛ لذا در درون خود، شوق به وقوع بلا و رضایتِ از آن دارند.
بنابراین، دستهی سوم نهتنها هنگام مواجهه با بلا، در ظاهر و باطن تسلیماند، بلکه مشتاق وقوع بلا هم هستند.
👉@doolate_zohor
👇صفحه رسمی دولت ظهور در اینستاگرام👇
instagram.com/doolate_zohor
Forwarded from دولت ظهور
#سخنی_با_شما
سلام بر عزیزان
👈👈با توجه به منظم نمودن مطالب کانال و بهره برداری بیشتر شما از مطالب کانال
👈فصل اول کانال مستندظهور نسخه آمریکایی(قسمت اول تا پنجاه)
👈فصل دوم کانال اثبات خدا
""مستند جذاب مسیر روشنایی""
👈فصل سوم کانال(اثبات شیعه)
""مناظرات واقعی شبهای پیشاور"
بین عالم شیعه و عالمان سنی
👈فصل چهارم کانال(اعجازعلمی قرآن) ""اثبات علم قرآن و نهج البلاغه پس از 1400 سال""
👈فصل پنجم کانال (اعجاز عددی قرآن بسیار شگفت انگیز)
👈فصل ششم کانال ( علائم و نمادهای شیطانی در زندگی روزمره)
👈فصل هفتم کانال ( مردم در هرم اهداف صهیونیست )
بارگذاری گردید%
👇فصل های زیر جستجو شود👇
فصل اول کانال دولت ظهور
(مستند ظهور : 52 پیام)
فصل دوم کانال دولت ظهور
(اثبات خدا : 13 پیام)
فصل سوم کانال دولت ظهور
(اثبات شیعه : 44 پیام)
فصل چهارم کانال دولت ظهور
(اعجاز علمی قرآن :90 پیام)
فصل پنجم کانال دولت ظهور
(اعجاز عددی قرآن :50 پیام)
فصل ششم کانال دولت ظهور
(نمادهای شیطان پرستی :50 پیام)
فصل هفتم کانال دولت ظهور
(صهیونیست : 36 پیام)
باتشکر
""خادم کانال""
👉@doolate_zohor
سلام بر عزیزان
👈👈با توجه به منظم نمودن مطالب کانال و بهره برداری بیشتر شما از مطالب کانال
👈فصل اول کانال مستندظهور نسخه آمریکایی(قسمت اول تا پنجاه)
👈فصل دوم کانال اثبات خدا
""مستند جذاب مسیر روشنایی""
👈فصل سوم کانال(اثبات شیعه)
""مناظرات واقعی شبهای پیشاور"
بین عالم شیعه و عالمان سنی
👈فصل چهارم کانال(اعجازعلمی قرآن) ""اثبات علم قرآن و نهج البلاغه پس از 1400 سال""
👈فصل پنجم کانال (اعجاز عددی قرآن بسیار شگفت انگیز)
👈فصل ششم کانال ( علائم و نمادهای شیطانی در زندگی روزمره)
👈فصل هفتم کانال ( مردم در هرم اهداف صهیونیست )
بارگذاری گردید%
👇فصل های زیر جستجو شود👇
فصل اول کانال دولت ظهور
(مستند ظهور : 52 پیام)
فصل دوم کانال دولت ظهور
(اثبات خدا : 13 پیام)
فصل سوم کانال دولت ظهور
(اثبات شیعه : 44 پیام)
فصل چهارم کانال دولت ظهور
(اعجاز علمی قرآن :90 پیام)
فصل پنجم کانال دولت ظهور
(اعجاز عددی قرآن :50 پیام)
فصل ششم کانال دولت ظهور
(نمادهای شیطان پرستی :50 پیام)
فصل هفتم کانال دولت ظهور
(صهیونیست : 36 پیام)
باتشکر
""خادم کانال""
👉@doolate_zohor
Telegram
دولت ظهور
#فصل_اول_کانال_دولت_ظهور
👇مستند ظهور نسخه آمریکایی👇
👈دانلود پر بیننده ترین مستند یوتیوب «ظهور یا arrival» که 50 قسمت میباشد را ارسال میکنیم.
👈 این اثر توسط دو فیلمساز مستقل (نوریگا و ارکنار) ساخته شده که مجموعه ای از مصاحبه ها مقالات و مدارکی تکان دهنده…
👇مستند ظهور نسخه آمریکایی👇
👈دانلود پر بیننده ترین مستند یوتیوب «ظهور یا arrival» که 50 قسمت میباشد را ارسال میکنیم.
👈 این اثر توسط دو فیلمساز مستقل (نوریگا و ارکنار) ساخته شده که مجموعه ای از مصاحبه ها مقالات و مدارکی تکان دهنده…
#کتاب_سه_دقیقه_در_قیامت
👇نشـــــانه ها👇
پس از ماجرایی که برای پسر معتاد اتفاق افتاد فهمیدم که من برخی از اتفاقات آینده را هم دیده ام. نمیدانستم چطور ممکن است لذا خدمت یکی از علما رفتم و این موارد را مطرح کردم. ایشان هم اشاره کرد که در این حالت مکاشفه که شما بودی بحث زمان و مکان مطرح نبوده. لذا بعید نیست که برخی موارد مربوط به آینده را دیده باشی.
بعد از این صحبت یقین کردم که ماجرای شهادت برخی همکاران من اتفاق خواهد افتاد. یکی دو هفته بعد از بهبودی من پدرم در اثر یک سانحه مصدوم شد و چند روز بعد دار فانی را وداع گفت.
خیلی ناراحت بودم اما یاد حرف عموی خدابیامرزم افتادم که گفت: این باغ برای من و پدرت هست و به زودی به ما ملحق میشود. در یکی از روزهای دوران نقاهت به شهرستان دوران کودکی و نوجوانی سر زدم و سراغ مسجد قدیمی محل رفتم و یاد و خاطرات کودکی و نوجوانی برایم تداعی شد.
یکی از پیرمردهای قدیمی مسجد را دیدم. سلام و علیک کردیم و برای نماز وارد مسجد شدیم. یکباره یاد صحنه هایی افتادم که از حساب و کتاب اعمال دیده بودم.
یاد آن پیرمردی که به من تهمت زده بود و بخاطر رضایت من ثواب حسینیه اش را به من بخشید. این افکار و صحنه ناراحتی آن پیرمرد همینطور در مقابل چشمانم بود.
با خودم گفتم: باید پیگیری کنم و ببینم این ماجرا تا چه حد صحت دارد. هر چند میدانستم که مانند بقیه موارد این هم واقعی هست. اما دوست داشتم حسینیه ای که به من بخشیده شد را از نزدیک ببینم. با آن پیرمرد گفتم: فلانی رو یادتون هست؟ همونکه چهار سال پیش مرحوم شد؟
گفت: بله، خدا نور به قبرش بباره.
چقدر این مرد خوب بود. این آدم بی سر و صدا کار خیر میکرد. آدم درستی بود.
مثل اون حاجی کم پیدا میشه. گفتم: بله اما خبر داری این بنده خدا چیزی تو این شهر وقف کرده؟ مسجد، حسینیه؟! گفت: نمیدونم. ولی فلانی خیلی باهاش رفیق بود ا نه حتماً خبر داره.
الان هم توی مسجد نشسته. بعد از نماز سراغ همان شخص رفتیم. ذکر خیر آن مرحوم شد و سوالم را دوباره پرسیدم.
این بنده خدا چیزی وقف کرده؟ این پیرمرد گفت: خدا رحمتش کنه. دوست نداشت کسی خبردار بشه اماچون از دنیا رفته بشما میگویم. ایشان به سمت چپ مسجد اشاره کرد و گفت: این حسبنیه رو میبینی که اینجا ساخته شده؟
همان حاج آقا که ذکر خیرش و کردی این حسینیه رو ساخت و وقف کرد. نمیدونی چقدر این حسینیه خیر و برکت دارد. الان هم داریم بنایی میکنیم و دیوار حسینیه رو بر میداریم و ملحقش میکنیم به مسجد تا فضا برای نماز بیشتر بشه.
من بدون اینکه چیزی بگم جواب سوالم را گرفتم. بعد از نماز سری به حسینه ام زدم و برگشتم. شب با همسرم صحبت میکردیم. خیلی از مواردی که برای من پیش آمده بود باور نکردنی نبود.
بعد به همسرم که ماه چهار بارداری را پشت سر گذاشته بودم: راستی خانم من قبل از اینکه بیمارستان بروم با هم سونوگرافی رفتیم و گفتند که بچه ما پسر است. درسته؟! گفت: آره برگه اش رو دارم. کمی سکوت کردم و با لبخند به خانمم گفتم: اما اون لحظه آخر به من گفتند: بخاطر دعاهای همسرت و دختری که تو راه داری شفاعت شدی.
به همسرم گفتم: این هم یک نشانه است. اگه این بچه دختر بودمعلوم میشه که تمام این ماجراها صحیح بوده. در پاییز همان سال دخترم بدنیا آمد.
اما جدای از این موارد تنها چیزی که پس از بازگشت ترس شدیدی در من ایجاد میکرد و تا چند سال مرا اذیت میکرد ترس از حضور در قبرستان بود!
من صداهای وحشتناکی می شنیدم که خیلی دلهره آور و ترسناک بود. اما این مسئله اصلا در کنار مزار شهدا اتفاق نمی افتادـ در آنجا آرامش بود و روح معنویت که در وجود انسانها پخش میشد. لذا برای مدتی به قبرستان نرفتم و بعد از آن فقط صبح های جمعه راهی مزار دوستان و آشنایان می شدم.
👈ادامه دارد....
👉@doolate_zohor
👇صفحه رسمی دولت ظهور در اینستاگرام👇
instagram.com/doolate_zohor
👇نشـــــانه ها👇
پس از ماجرایی که برای پسر معتاد اتفاق افتاد فهمیدم که من برخی از اتفاقات آینده را هم دیده ام. نمیدانستم چطور ممکن است لذا خدمت یکی از علما رفتم و این موارد را مطرح کردم. ایشان هم اشاره کرد که در این حالت مکاشفه که شما بودی بحث زمان و مکان مطرح نبوده. لذا بعید نیست که برخی موارد مربوط به آینده را دیده باشی.
بعد از این صحبت یقین کردم که ماجرای شهادت برخی همکاران من اتفاق خواهد افتاد. یکی دو هفته بعد از بهبودی من پدرم در اثر یک سانحه مصدوم شد و چند روز بعد دار فانی را وداع گفت.
خیلی ناراحت بودم اما یاد حرف عموی خدابیامرزم افتادم که گفت: این باغ برای من و پدرت هست و به زودی به ما ملحق میشود. در یکی از روزهای دوران نقاهت به شهرستان دوران کودکی و نوجوانی سر زدم و سراغ مسجد قدیمی محل رفتم و یاد و خاطرات کودکی و نوجوانی برایم تداعی شد.
یکی از پیرمردهای قدیمی مسجد را دیدم. سلام و علیک کردیم و برای نماز وارد مسجد شدیم. یکباره یاد صحنه هایی افتادم که از حساب و کتاب اعمال دیده بودم.
یاد آن پیرمردی که به من تهمت زده بود و بخاطر رضایت من ثواب حسینیه اش را به من بخشید. این افکار و صحنه ناراحتی آن پیرمرد همینطور در مقابل چشمانم بود.
با خودم گفتم: باید پیگیری کنم و ببینم این ماجرا تا چه حد صحت دارد. هر چند میدانستم که مانند بقیه موارد این هم واقعی هست. اما دوست داشتم حسینیه ای که به من بخشیده شد را از نزدیک ببینم. با آن پیرمرد گفتم: فلانی رو یادتون هست؟ همونکه چهار سال پیش مرحوم شد؟
گفت: بله، خدا نور به قبرش بباره.
چقدر این مرد خوب بود. این آدم بی سر و صدا کار خیر میکرد. آدم درستی بود.
مثل اون حاجی کم پیدا میشه. گفتم: بله اما خبر داری این بنده خدا چیزی تو این شهر وقف کرده؟ مسجد، حسینیه؟! گفت: نمیدونم. ولی فلانی خیلی باهاش رفیق بود ا نه حتماً خبر داره.
الان هم توی مسجد نشسته. بعد از نماز سراغ همان شخص رفتیم. ذکر خیر آن مرحوم شد و سوالم را دوباره پرسیدم.
این بنده خدا چیزی وقف کرده؟ این پیرمرد گفت: خدا رحمتش کنه. دوست نداشت کسی خبردار بشه اماچون از دنیا رفته بشما میگویم. ایشان به سمت چپ مسجد اشاره کرد و گفت: این حسبنیه رو میبینی که اینجا ساخته شده؟
همان حاج آقا که ذکر خیرش و کردی این حسینیه رو ساخت و وقف کرد. نمیدونی چقدر این حسینیه خیر و برکت دارد. الان هم داریم بنایی میکنیم و دیوار حسینیه رو بر میداریم و ملحقش میکنیم به مسجد تا فضا برای نماز بیشتر بشه.
من بدون اینکه چیزی بگم جواب سوالم را گرفتم. بعد از نماز سری به حسینه ام زدم و برگشتم. شب با همسرم صحبت میکردیم. خیلی از مواردی که برای من پیش آمده بود باور نکردنی نبود.
بعد به همسرم که ماه چهار بارداری را پشت سر گذاشته بودم: راستی خانم من قبل از اینکه بیمارستان بروم با هم سونوگرافی رفتیم و گفتند که بچه ما پسر است. درسته؟! گفت: آره برگه اش رو دارم. کمی سکوت کردم و با لبخند به خانمم گفتم: اما اون لحظه آخر به من گفتند: بخاطر دعاهای همسرت و دختری که تو راه داری شفاعت شدی.
به همسرم گفتم: این هم یک نشانه است. اگه این بچه دختر بودمعلوم میشه که تمام این ماجراها صحیح بوده. در پاییز همان سال دخترم بدنیا آمد.
اما جدای از این موارد تنها چیزی که پس از بازگشت ترس شدیدی در من ایجاد میکرد و تا چند سال مرا اذیت میکرد ترس از حضور در قبرستان بود!
من صداهای وحشتناکی می شنیدم که خیلی دلهره آور و ترسناک بود. اما این مسئله اصلا در کنار مزار شهدا اتفاق نمی افتادـ در آنجا آرامش بود و روح معنویت که در وجود انسانها پخش میشد. لذا برای مدتی به قبرستان نرفتم و بعد از آن فقط صبح های جمعه راهی مزار دوستان و آشنایان می شدم.
👈ادامه دارد....
👉@doolate_zohor
👇صفحه رسمی دولت ظهور در اینستاگرام👇
instagram.com/doolate_zohor
#آخرالزمان (11)
👈دینداران آخرالزمان
👉@doolate_zohor
👇صفحه رسمی دولت ظهور در اینستاگرام👇
instagram.com/doolate_zohor
👈دینداران آخرالزمان
👉@doolate_zohor
👇صفحه رسمی دولت ظهور در اینستاگرام👇
instagram.com/doolate_zohor
Forwarded from دولت ظهور
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
👆👆👆👆👆
#دعای_فرج_دسته_جمعی
👈هر شب راس ساعت 22
👈یه گوشه تنها بشین و 4 دقیقه برا امام زمان عج وقت بذار
👉@doolate_zohor
#دعای_فرج_دسته_جمعی
👈هر شب راس ساعت 22
👈یه گوشه تنها بشین و 4 دقیقه برا امام زمان عج وقت بذار
👉@doolate_zohor