‍ 🔴مسابقه #روایت_من

ارسالی مخاطب گرامی"عاطفه سادات سيدى آبندانكشى"

✅منتظر آثار شما هستیم👇
t.me/HaramRazavi_Bot?start=C_RevayatMan
‍📆مهلت ارسال: ۷ مهرماه

#ارسال_آثار
دخترونه ‌امام رضا(ع)
@dokhtar_r

📸 #زنده_از_حرم
صحن جمهوری اسلامی
حرم مطهر امام رضا علیه السلام

#سلام_آقا
🏴دخترونه حرم امام رضا(ع)
t.me/joinchat/CV6mzj5nQlqtLULJeMERkw

داخل کیفت رونگاه کن
خودکارها، اسکناس‌ها..
یکی روکه ازهمه بهتره،بردار وبه دوستت هدیه بده
بگذار وابستگی‌هات کم بشه و بخشیدن رو یادبگیری...
بگذار قلبت حسینی باشه؛ پراز ایثار وعشق...

@dokhtar_razavi

«حالا درس دارم، بعداً می‌خونم»😐
«دیر نمی‌شه، هنوز وقت هست»😒
«یه‌کم دیگه از کارام مونده، صبر کن اول اینا رو انجام بدم»😶
همیشه با مادرم سر همین موضوع، بحث داشتم؛ مادر می‌گفت «نمازت رو اول وقت بخون، نگذار دیر بشه»؛ اما من همیشه درگیر کارهای دیگر می‌شدم و نمازم می‌ماند برای آخر وقت.
دیروز جایی خواندم که پیامبر (ص) به حضرت علی (ع) فرموده‌اند:
«اى على! هرگاه وقت نمازت رسيد، آماده آن شو وگرنه شيطان تو را سرگرم مى‌كند»*

🌱 حالا چند روز است تصمیم گرفته‌ام نمازم را اول وقت💕 بخوانم؛ قبل از اینکه سرگرم کارهای دیگر شوم...


#وقت_عاشقی
*بحارالأنوار، ج 7، ص 29
دخترونه حرم امام رضا علیه السلام
t.me/joinchat/CV6mzj5nQlqtLULJeMERkw

🎥 #دا

دختری که پدر شهیدش🌹 رو خودش دفن می‌کنه...

🎤با صدای افسانه چهره آزاد

#روایت_من
دخترونه حرم امام رضا(ع)
@dokhtar_razavi

🔹از خانواده‌ای اصیل و شجاع بود؛ مشهور بود که در میان عرب، شجاع‌تر و سوارکارتر از پدران او وجود ندارد.
همین نژاد و نسَب اصیل بود که باعث شد بعد از وفات فاطمه (س) از او برای امیرالمومنین (ع) خواستگاری کنند.
عشق او به خاندان وحی (ع) آنقدر زیاد بود که حتی بعد از شهادت چهار پسرش در کربلا، بیش از همه برای مظلومیت امام حسین (ع) بی‌تاب و داغ‌دار بود.
بعد از عاشورا، هر روز به بقیع می‌رفت و ناله جان‌سوزَش قلب دوستان و دشمنان را می‌لرزاند.

ام‌البنین‌، مادر حضرت عبّاس (ع) بود و در میان ناله‌هایش، همیشه شعری می‌خواند:
ای آن‌که عباس را دیدی، در حالی‌که بر نامردان حمله می‌کرد، خبردار شدم دستش بریده‌شد؛ وای بر من! اگر شمشیر در دستش بود، هرگز کسی به او نزدیک نمی‌شد...

*برگرفته از 📗کتاب زنان عاشورایی. زهرا یزدان‌پناه. ۱۳۹۰
#زنان_عاشورایی

🏴دخترونه حرم امام رضا(ع)
t.me/joinchat/CV6mzj5nQlqtLULJeMERkw

با دیدنت این دشت پر غم، جان گرفته
بر این کویر تشنه‌لب، باران گرفته

اسفند و آیینه بیاور، چشم بد دور!
چشم‌انتظاری‌های ما پایان گرفته...

#شهید_حججی

دخترونه حرم ‌امام رضا(ع)
@dokhtar_razavi

نه یک لحظه به بی‌رحمان امان داد
نه روی خوش به نامردان نشان داد

کنار پیکرش، عباس می‌گفت:
بمیرم قاسمم لب‌تشنه جان داد...


#دوبیتی_عاشورایی
🏴دخترونه امام رضا(ع)
@dokhtar_razavi

بگذار که با سلام خود در بزنم
یکبار دگر در حرَمت پر 🕊بزنم

آقای عزیز و خوب من، صبح بخیر
من آمده‌ام به خانه‌ات سر بزنم...


#سلام_آقای_مهربانم
دخترونه حرم امام رضا(ع)
@dokhtar_razavi

🏴روز ششم #محرم
آدمی که مشتاق دیدن محبوبش باشدمگر رد رسیدن به او معطل هم می‌کند؟
#نماز
#چند_قدم_تا_اربعین

دخترونه حرم امام رضا(ع)
t.me/joinchat/CV6mzj5nQlqtLULJeMERkw

🏴روز ششم #محرم

آدمی که مشتاق دیدن محبوبش باشد مگر در رسیدن به او معطل هم می‌کند؟ فقط یک استثنا دارد. آن هم وقتی‌ست که می‌خواهد قبل از رسیدن به او برایش حسابی دلبری کند. مثلا" همه می‌دانستند تو چقدر برای دیدار خدا مشتاقی، اما باز هم یک شب بیشتر مهلت گرفتی برای نماز و عبادت! می‌خواستی یک شب بیشتر با خدایت حرف بزنی و حسابی دلش را ببری! حتی روز عاشورا هم وسط جنگ و تیرباران دست از نماز خواندن برنداشتی.

چند نفر ایستادند جلوی صف جماعت تا تیرها نمازت را ناتمام نگذارند. اصلا" قبل از این که حرف میدان و جنگ تن به تن باشد، چند تا از یارانت شهیدِ نماز بوده اند! آن‌وقت چطور می‌گویند نماز مهم نیست و آدم فقط باید دلش پاک باشد؟

من خاطرات شهدای دفاع مقدس را هم که می‌خوانم می‌گویند وقتی آب نبوده پشت خاکریزها تیمم می‌کردند و نماز می‌خواندند. آن وقت آدم رویش می‌شود بگوید وسط امنیت و آرامش، حوصله ندارد تا روشویی برود و وضو بگیرد؟
#نماز
✍️سیده نرگس میرفیضی

#چند_قدم_تا_اربعین
🏴دخترونه حرم امام رضا(ع)
t.me/joinchat/CV6mzj5nQlqtLULJeMERkw

🔹وقتی مرد گفت که قصد کرده‌است‌ با پدر خود به کاروان امام حسین(ع) بپیوندد، دعایش کرد و گفت: اجازه بده من هم همراه تو بیایم و در کنار اصحاب حسین(ع) باشم؛ وهب که به عشق امام حسین(ع) مسلمان شده بود، قبول کرد و با پدر و مادر و همسرش راهی کربلا شد.
عبدلله، پدر وهب، از دلیران و نام‌آوران شیعه بود که در روز عاشورا به میدان نبرد رفت و به شهادت رسید.
وهب هم بعد از حرّ و بریر به میدان رفت؛ هنوز به شهادت نرسیده‌بود که زن، بی‌تاب شد و با چوبی به میدان رفت تا از همسر دفاع کند؛ اما امام حسین مانع شدند و فرمودند زنان موظّف به جهاد کردن نیستند...

وقتی وهب به شهادت رسید، همسرش به بالین او رفت تا خون چهره‌اش را پاک کند؛ شمر که صحنه را می‌دید دستور داد تا زن را به شهادت برسانند.
همسر وهب اوّلین✨ زنی بود که در سپاه حسین(ع) به شهادت رسید؛ او اثبات کرد عشق به امام حسین(ع) از روز عاشورا زن و مرد نمی‌شناخت...

*برگرفته از 📗کتاب زنان عاشورایی. زهرا یزدان‌پناه. ۱۳۹۰
#زنان_عاشورایی

🏴دخترونه حرم امام رضا(ع)
t.me/joinchat/CV6mzj5nQlqtLULJeMERkw

#روایت_من
بهترین خاطره‌ای که از دفاع مقدس خوندید یا شنیدید رو با صدای خودتون بفرستید و جایزه بگیرید👇
t.me/HaramRazavi_Bot?start=C_RevayatMan
📆مهلت:7مهرماه و درج بهترین آثار در کانال

@dokhtar_razavi

‍ 🔴مسابقه #روایت_من

ارسالی مخاطب گرامی"فاطمه جلیلی"

✅منتظر آثار شما هستیم👇
t.me/HaramRazavi_Bot?start=C_RevayatMan
‍📆مهلت ارسال: ۷ مهرماه

#ارسال_آثار
دخترونه ‌امام رضا(ع)
@dokhtar_razavi

‍ ‍ ‍ شهیدی که آرامش به مادرش هدیه داد

🔹دیروز مادر شهید مدافع حرم رضا سنجرانی میگفت:

رضا با خدا معامله کرد از همان روز اول می‌دانستم این پسر پیش من نمی‌ماند و مال من نیست. روزی که می‌خواست به سوریه برود، گفتم: «من جواب بچه‌هایت را نمی‌توانم بدهم»، رضا گفت: «مادر! من اگر نروم از حرم دفاع کنم، شما فردا می‌توانی سرت را مقابل جدت حضرت زهرا(س) بالا بگیری؟ به حرم بی بی(س) جسارت می‌کنند، من چطور آرام بنشینم؟» حالا هم در عجبم که چرا اینقدر آرامم و صبور.

مطمئنم در حقم دعا کرده وگرنه مگر می‌شو خار به پای فرزندی برود و مادرش آرام بنشیند. بخدا رضا برایم دعا کرده است.

👈حالا فردا قرار است پیکر پاک و مطهر شهید مدافع حرم «رضا سنجرانی» پنج‌شنبه 6 مهرماه بعد از نماز ظهر و عصر از مقابل مهدیه مشهد واقع در خیابان امام رضا (ع) تشییع شود.

#خط_سرخ
#شهید_سنجرانی

دخترونه حرم امام رضا علیه السلام
t.me/joinchat/CV6mzj5nQlqtLULJeMERkw

به قرآن نگاه کن
آیه‌های رحمت✨ رو ببین
باید درخت امید رو در وجودت بارور کنی
باید نگاهت، حسینی باشه...

#صبح_بخیر
دخترونه حرم امام رضا(ع)
@dokhtar_razavi

🏴روز هفتم #محرم

عزیز دلم❣️
تو چقدر حاضری از چراغ زندگی‌ات بگذری؟
#ایثار

#چند_قدم_تا_اربعین
دخترونه امام رضا(ع)
t.me/joinchat/CV6mzj5nQlqtLULJeMERkw

🏴روز هفتم #محرم

عزیز دلم! تو دلت می‌آید وقتی خودت خیلی تشنه ای لیوان آب را بدهی به برادر کوچک‌ترت؟ دلت هم بیاید لابد پیش خودت می‌گویی اشکال ندارد، این لیوان آب را می‌دهم به او و بعد فرصت دارم تا لیوان دیگری را برای خودم پر کنم. حالا چه می‌شود اگر بدانی تشنگی امانت را بریده و تنها یک لیوان آب داری برای زنده ماندن؟ حاضری همان یک لیوان را پیشکش کنی به برادرت؟

حالا این که فقط یک تشنگی ساده است. کار به جان آدمی اگر برسد چه می‌شود؟ گذشتن از بعضی چیزها تا زمانی که فقط حرفش باشد و امیدی برای بازگشت داشته باشی، خیلی ساده است. اما پای عمل که در میان باشد چند نفرمان حاضریم مثل زینب(س) از برادر و همسر و فرزندمان بگذریم برای رضای خدا؟ چند نفرمان حاضریم اندازه‌ی قاسمِ سیزده ساله ی سپاه امام حسین(ع) بامعرفت باشیم؟ چند نفرمان حاضریم اندازه‌ی حسین سیزده ساله‌ی امام خمینی(ره) فهمیده باشیم؟ گذشتن از سر و دست و چشم، گذشتن از جان و مال و آبرو، گذشتن از عزیزترین‌های دنیا مگر به همین راحتی‌هاست؟

عزیز دلم! تو چقدر حاضری از چراغ زندگی‌ات بگذری برای روشن کردن چراغ راه دیگران؟
#ایثار

✍️سیده نرگس میرفیضی
#چند_قدم_تا_اربعین

🏴دخترونه حرم امام رضا(ع)
t.me/joinchat/CV6mzj5nQlqtLULJeMERkw

‍ #یه_قاچ_کتاب

فکر میکنید وسط جنگ و در شرایط سخت و حساس، بامزه ترین و پر ماجراترین گردان چه جور جایی میتواند باشد؟🤔
یوسف، شخصیت اصلی داستان، به دلیل اینکه یک خمپاره 120 میلیمتری نزدیکش فرود آمد و بدنش پر از ترکش شد، هجده ماه در بیمارستان بستری بود.
هیچ دکتری انتظار نداشت یوسف با آن همه جراحت زنده بماند ولی او در کمال ناباوری متخصصان زنده ماند و دوباره به جبهه برگشت.

اما فکر میکنید او با آن بدن درب و داغانش میتوانست دوباره مثل قبل خدمت کند و بجنگد؟
طبیعتا نه! و به همین دلیل فرماندهان صلاح دانستند تا مسئولیت گردان جدیدی را به یوسف واگذار کنند. به این ترتیب یوسف مسئولیت یکی از گردان های مهم تدارکاتی را به عهده گرفت:
گردان قاطرچی ها!😳
بنا شد تا یوسف با کمک دوستانش با چند راس قاطر، وسایل مورد نیاز را به سربازان برساند!
كوسه جنوب، بروسلی، تورنادو، رخش و قاطرهای بامزه ی دیگر در گردان قاطرچی ها با ماجراهای هیجان انگیز منتظر شما هستند تا با مطالعه ی یکی از بهترین عنواین طنز دفاع مقدس برای نوجوانان لذت ببرید.

📗گردان قاطرچی ها
✍️نویسنده: داوود امیریان

🔸کتاب با این جملات شروع می شود:
"میگن توی جهنم مارغاشیه چنان بلایی سر اهالی نامحترم اونجا میاره که ملت از دستش به عقرب های جرار پناه می برند. ماهم داریم از دست سیاوش تبریزی به این سرنوشت شوم دچار می شیم! یه ذره بچه اس! اما کل گردان از دستش بیچاره و عاجز شدن. فوقِ فوق اش ۱۴ سالشه. گیرم خودش ادعا میکنه هفده سالشه. هم من و هم شما و تمام مسئولین اعزام نیرو میدونیم که صدی، نودِ این بچه رزمنده ها، با دست بردن توی شناسنامه و هزار جعل سند و رضایت نامه تونستن خودشون رو به جبهه برسونن..."

#یار_مهربان
دخترونه حرم امام رضا(ع)

🔴مسابقه #روایت_من

ارسالی مخاطب گرامی"زهرا میرزایی"

✅منتظر آثار شما هستیم👇
t.me/HaramRazavi_Bot?start=C_RevayatMan
‍📆مهلت ارسال: ۷ مهرماه

#ارسال_آثار
دخترونه ‌امام رضا(ع)
@dokhtar_razavi