پویش ملی دوباره دانشگاه
2.13K subscribers
72 photos
51 videos
43 files
451 links
لطفا جهت ارتباط با ما از رایانامه زیر استفاده بفرمایید:
dobaredaneshgah@gmail.com
Download Telegram
❗️کتابم! شهادتت مبارک!
✍️ وحید احسانی

چندی پیش طی یادداشتِ «به نام علم، علیه علم!» از مسئولان نهاد علم و پژوهش کشور گله‌مند شدم که چرا اجازه نمی‌دهند کتابم منتشر شود.

کتابی باعنوان «از شبه‌دانشِ نفت‌بنیان تا اقتصاد دانش‌بنیان» که حاصل رسالۀ دکتری‌ام و یک طرح پژوهشی است (مجموعاً ۸ سال مطالعه و پژوهش). کتاب را بیش‌از یک سال پیش به سازمان برنامه و بودجه کشور (حمایت‌کننده طرح پژوهشی و صاحب‌امتیاز کتاب) دادم که پس از بررسی، یا منتشر کنند یا اجازه دهند خودمان در انتشارات دیگری منتشر کنیم، امّا آن را پیش خود نگه داشته‌اند و هیچ پاسخی نمی‌دهد.

در پایان یادداشت خطاب به مسئولان سازمان برنامه و بودجه گفته بودم: «یا کتابم را منتشر کنید یا اجازه دهید خودمان در انتشارات دیگری منتشرش کنیم. ... فقط می‌خواهم حاصل زحماتم در دسترس عموم قرار گیرد؛ نهایتاً، اگر صرفاً فایلش را منتشر کنید که آزادانه در اختیار علاقه‌مندان قرار گیرد، زحمت و عرض دیگری نخواهم داشت!»

حالا فایل کتابم در فضای مجازی منتشر شده است و نمی‌دانم از این بابت خوشحال باشم یا ناراحت! نمی‌دانم منتشر کنندۀ فایل کتاب می‌خواسته به من لطف کند یا ضربه بزند!

پژوهشگر نیز مانند هر حرفه‌مند دیگری، از طریق فعالیت‌هایی که در عرصۀ حرفه‌ای خود دارد پیشرفت و درآمد کسب می‌کند. گزارش‌های پژوهشی (در قالب مقاله، کتاب و غیره) که از پژوهشگر منتشر می‌شوند کارنامک (رزومه) او را تشکیل می‌دهند و بر اساس آنهاست که می‌تواند جذب شود، درآمد کسب کند، ارتقاء یابد و زندگی‌اش را بچرخاند. انتشار مجازی فایل کتابم، آن هم کتابی که حاصل چندین سال مطالعه و پژوهش عمیق، جدّی، خیرخواهانه و امیدوارانه (امیدوار به ارائۀ درکی صحیح و راهگشا از وضعیت نظام آموزش و پژوهش کشور و راهکارهایی برای بهبود وضعیت) بوده است، به این معناست که امکان درج آنها در کارنامکم منتفی است و برای جذب، اشتغال و درآمدم هیچ کارکردی ندارد.

از سوی دیگر، بسیار خوشحالم که حاصل زحماتم بالاخره در دسترس عموم قرار گرفته است. اینکه می‌دیدم حاصل مطالعات، پژوهش و اندیشه‌ورزی‌ام دربارۀ مسائل مهم جامعه در دسترس عموم قرار ندارد برایم بسیار تلخ و رنج‌آور بود.

گویی کتابم شهید شده باشد! زیرا شهید خود را فدا می‌کند و از بهره‌های شخصی و دنیوی می‌گذرد تا جامعه به برخی اهداف متعالی (آگاهی، امنیت، آزادی و ...) برسد یا نزدیک شود. همچنین، کتاب من نیز مانند شهید زنده و اثرگذار است ولو اینکه در کتاب‌فروشی‌ها، کتابخانه‌ها، رزومه‌ها و غیره حضور نداشته باشد.

به نظرم، خوشحال‌شدن یک پژوهشگر از انتشار غیررسمی فایل کتابش، حاکی از شدّت بیماری نظام آموزش و پژوهش و مایۀ شرمندگی مسئولان ذیربط است (اگر بفهمند یا خود را به نفهمی نزنند!).

امیدوارم علاقه‌مندان، دغدغه‌مندان و خدا را چه دیده‌ای، شاید گوش شیطان کَر برخی از مسئولان نظام آموزش و پژوهش کشور این کتاب را مطالعه کنند؛ باشد که فایده‌ای هرچند کوچک داشته باشد.

از طریق لینک‌ زیر می‌توانید به فایل کتاب دسترسی پیدا کنید:

از «شبه‌دانشِ نفت‌بنیان» تا «اقتصاد دانش‌بنیان» (در تلگرام، در اینترنت)

لطفاً،چنانچه نقد و نظری داشتید، بی‌بهره‌ام نگذارید.

💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روال‌های حاکم بر سیاست‌های وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی شما دانشگاهیان دغدغه‌مند نیازمندیم.
https://t.me/dobarehdaneshgah
❗️نهادهای فرهنگی نیازمند فرهنگ‌سازی!
👈 دربارۀ علل ناکارآمدی نهادهای فرهنگی در دانشگاه‌ها و جامعه

📰 عصر ایران (۹ مهر ۱۴۰۲)
✍️ دکتر وحید احسانی و دکتر محمّدسجّاد صیدی

به عنوان کنشگر و دغدغه‌مند فرهنگی و بر اساس تجربۀ خود از فعالیت در مراکز و نهاهای فرهنگی، در این یادداشت برخی نکات مهمّی را که در این رابطه به ذهن‌مان می‌رسد مطرح کرده‌ایم.

ناکارآمدی نهادهای فرهنگی

در کشور ما نهادهای رسمی فراوان و متنوّعی ذیل عنوان کلّی فرهنگ ایجاد شده‌اند و به آنها بودجه تعلّق می‌گیرد امّا اثرگذاری قابل بیانی ندارند.

اوّلین گام برای حلّ مسئله، پذیرش مسئله است؛ تا زمانی که به ناکارآمدی نهادهای فرهنگی اعتراف نکنیم، حل این مسئله امکان‌پذیر نیست.

متأسفانه، عموم برنامه‌های نهادهای فرهنگی ما از سه حال خارج نیست:

۱. برنامه‌هایی با مشارکت فعال و آزادانۀ هم‌فکرانِ متولّیان نهادهای فرهنگی (مانند تبیین اهمّیت حجاب با حضور داوطلبانه و فعّال خانم‌های چادری)

۲. برنامه‌های بی‌مخاطب (مانند بسیاری از برنامه‌های صدا و سیما)

۳. برنامه‌هایی که سایر مخاطبان از طریق تحمیل‌های مستقیم یا غیرمستقیم مجبور می‌شوند شرکت کنند (امتیاز فرهنگی، نمرۀ انضباط و ...) و تأثیر مثبتی ندارد (تأثیر منفی دارد).

برنامه‌هایی که بتواند مخاطب متفاوت (دیگری) را جذب و روی آن تأثیر بگذارند هم وجود دارد امّا در حدّ استثناء و مصداق «النّادرُ کالمعدوم».

از منظری دیگر، گویی تنها کارکرد نهادهای فرهنگی این است که با برپایی برنامه‌هایی از سه نوع بالا، وانمود کنیم که اوضاع خوب و رو به بهبود است. ادّعا و نمایشی که با فرارسیدن مناسبت‌هایی مانند چهارشنبه‌سوری، شدّت کذب‌بودنش عیان می‌شود!

علل و راهکارهای اصلی

ناکارآمدی نهادهای فرهنگی نیز مانند هر مسئلۀ اجتماعی دیگر، تحت تأثیر عوامل گوناگون است امّا از این میان، یک عامل را می‌توان به عنوان عامل اصلی و ریشه‌ای معرّفی کرد: «نبود ارتباط».

انواع اثرگذاری روی سایر انسان‌ها را می‌توان به دو دستۀ کلّی تقسیم کرد: «تأثیرگذاری انضباطی» و «تأثیرگذاری فرهنگی» که هر دو به جای خود ضروری‌اند امّا ماهیّت و استلزامات کاملاً متفاوتی دارند.

تأثیرگذاری انضباطی بر قانون، زور و تحمیل مبتنی است. راننده‌ای که از چراغ‌قرمز عبور می‌کند باید جریمه شود و تخلّفات خطرناک‌تر باید توقیف خودرو و گواهینامه را به دنبال داشته باشد.

در مقابل، تأثیرگذاری فرهنگی مبنتی بر «ارتباط» است؛ به اندازه‌ای که با یک شخص ارتباط داشته باشیم، ممکن است بتوانیم روی او تأثیر هم بگذریم. میزان ارتباط ما با هر شخص، سقف امکان تأثیرگذاری ما بر او را تعیین می‌کند.

ارتباط مورد نیاز برای اثرگذاری فرهنگی، «ارتباطِ داوطلبانه، آزاد و دوستانه» است. در بزرگسالان، ارتباطی که بر اجبار ناشی از بهره‌مندی از برخی مزایا یا جلوگیری از دچارنشدن به برخی محدودیت‌ها باشد، برای اثرگذاری فرهنگی هیچ کارکرد مثبتی ندارد. این نوع ارتباط ممکن است در ظاهر به «ادای همراهی و اثرپذیری فرهنگی» بینجامد امّا در باطن، کینه و لجاجت به‌دنبال خواهد داشت.

نکتۀ بسیار مهم و تعیین‌کننده این است که ارتباطی که با هدف و نیّت اثرگذاری شکل گرفته باشد، ولو داوطلبانه، آزادانه و به‌ظاهر دوستانه باشد نیز برای کار و اثرگذاری فرهنگی کارکردی ندارد. با چنین ارتباطی، ممکن است مخاطب (در اینجا سوژه!) تا زمانی‌که متوجه نیت ما نشده است از ما تأثیراتی بپذیرد امّا به محض اینکه نگاه سوگیرانه و نیّت ما را متوجه شد (که قطعا متوجه خواهد شد) نسبت به باورها و ارزش‌های ما دچار لجاجت و جبهه‌گیری می‌شود.

فطرت انسان بسیار حسّاس و دقیق است و تفاوت «ارتباط دوستانه» را با «ارتباط به ظاهر دوستانه» خیلی خوب تشخیص و به آن واکنش نشان می‌دهد.

علّت اصلی ناکارآمدی نهادهای فرهنگی این است که با مخاطبان خود «ارتباط» ندارند، امّا چرا چنین است؟

«ارتباطِ دوستانۀ واقعی» فقط در چارچوب نگرشی امکان‌پذیر است که در آن ...

ادامۀ یادداشت:
نهادهای فرهنگی نیازمند فرهنگ‌سازی!

💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روال‌های حاکم بر سیاست‌های وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی شما دانشگاهیان دغدغه‌مند نیازمندیم.
https://t.me/dobarehdaneshgah
Forwarded from سخنرانی‌ها
✍️ مجتبی لشکربلوکی

🖊 از چاپیدن مقاله تا حل مساله


از دانشگاهیان قطع امید کرده‌‏ام. دانشگاهیان با توسعه آموزش عالی در سال‌‏های اخیر دو گروه شده‏‌اند: گروهی که دانشمندند و گروهی که بیشترشان شغل دانشگاهی دارند. از گروه دوم که توقع نباید داشت اما گروه اول هم بیشتر به علم و تخصص خود مشغول‌اند و کمتر مجال نگاه کردن به بیرون و مسائل جامعه دارند. معمولاً فکر نمی‌‏کنند که چه باید کرد. بی‌آنکه به عمل بیندیشند تصمیم می‏گیرند و اقدام می‌‏کنند. دانشگاه روز‌به‌روز بیشتر گرفتار مسائل انتزاعی می‏‌شود و دیگر چندان پیوندی با سیاست و جامعه و زندگی ندارد. کشور فردایی هم خواهد داشت که نمی‌‏دانیم چیست و چگونه خواهد بود و خدا کند که فردا، فقر و حرمان و ملال بیشتر و زمینی خشک‏‌تر و هوایی آلوده‌‏تر و دل‌‏های پراکنده‌‏تر و خاطره‌‏های آزرده‌‏تر نباشد.
@sokhanranihaa
این را جملات را چه کسی گفته است؟ دکتر رضا داوری اردکانی؛ رئیس فرهنگستان علوم، چهره ماندگار کشور، استاد نمونه کشور و ده ها افتخار و عنوان دیگر. اما چرا به این جا رسیدیم؟
بگذارید مطلبی منتسب به دکتر مظفر چشمه سهرابی؛ متخصص دانش‌شناسی را نیز با هم مرور کنیم:

رتبه بندی دانشگاهی ایران بر اساس نظامی است که خارج از ایران برنامه ریزی می شود و ما بین المللی کار کردن را با اِعمال این شاخص ها اشتباه گرفته ایم در حالی که خود آمریکا که وضع کننده ISI است، به طور ناچیز از این نظام استفاده می کند.

حدود ۴۰۰ جایزه علمی در دنیا وجود دارد که هیچ یک از شاخص های آی.اس.آی استفاده نمی کنند. ایران از بیانیه سانفرانسیسکو که هشداری به همه بود درس نگرفت. در این بیانیه بیش از چند هزار دانشمند و پژوهشگر و حدود ۸۰۰ مجله علمی معتبر دنیا اعلام کردند که مبنا را در ارزیابی ها بر اساس مجلات قرار ندهید.

از یکی از اساتیدی که ۴۰۰ مقاله بین المللی داشتند سوال کردم فقط یکی از مشکلاتی را که در کشور حل کرده اید نام ببرید؟ پاسخ سکوت بود. از مدیران کشور ۹۷٪ از مقالات آی.اس.آی استفاده نمی‌کنند، ۹۳٪ نیز مجلات داخلی را نه می شناسند و نه از آنها استفاده می کنند؟! برای چه کسی می نویسیم؟

هدف علم سنجی که در ایران بسیار محبوب است در واقع مجله سنجی است نه حقیقت علم. علم سنجی قدرت تحلیل محتوای علم را ندارد. مبدع این اصطلاح اصلاً چنین منظوری نداشته است. علم سنجی صرفاً بیانگر شاخص های کمّی است نه کیفی.

در سنت های اصیل علمی، تولید مقاله هیچ گاه نشان دهنده تولید علم نبوده است. مثلا کتابی نوشته به نام اشاعه نوآوری. تا به حال ۲۵۰۰ مقاله در خصوص این کتاب منتشر شده است. این مقالات تولید علم نیست، یک مناقشه علمی است. این نبردهای علمی زمینه ساز تولید علم است نه الزاما خود علم.

☑️⭕️تحلیل و تجویز راهبردی:
به من بگو که به چه پاداش می دهی، تا من بگویم که بازیگران چه می کنند؟ ایده ای ساده اما بنیادی در طراحی مکانیزم ها و سیستم ها. اگر بخواهم کمی سخت تر بگویم: نظام تمایلات ما تعاملات را شکل می دهد. قواعد نهادی مشخص می کند که کدام رفتار مطلوب است و کدام نامقبول. نهادها تعیین می کنند که چه بازیگری بر اساس چه رفتاری پاداش می گیرد و کامیاب می شود و کدام بازیگر ناکام می ماند و محروم می شود. وقتی شاخص ارزیابی ما شد «چاپ مقاله» و نه «حل مساله»، نخبگان علمی کشور با چه انگیزه ای روی مسائل ملی کار کنند؟

در طراحی سسیستم های اقتصادی و اجتماعی باید فرض گرفت که افراد به فکر منافع شخصی خود هستند و با موعظه و پند اخلاقی هدایت نمی شوند بلکه با طراحی نظام تمایلات (پاداش دهی هوشمندانه) رفتار بازیگران به همان سمتی سوق داد که منفعت جمعی اقتضاء می کند. به عبارت ساده گره زدن منافع شخصی به منافع جمعی. آیا در نظام دانشگاهی ما چنین است؟
یک پیش بینی تلخ را در پایان می آورم و تمام: اگر قواعد نهادی (نظام تمایلات) دانشگاهیان تا یک دهه دیگر همین باشد، ما علاوه بر پیشتازی در چاپیدن مقاله، بیشترین استاد تمام دنیا را نیز خواهیم داشت. بدا به حال این سرزمین پر استاد!

.
🆔 @sokhanranihaa
🆔
@Dr_Lashkarbolouki
🆑کانال سخنرانی ها
🌹
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
تولید علم بدون جوامع علمی: دکتر سوزنچی استاد دانشگاه صنعتی شریف
دانشگاه در ایران و نوازنده های کشتی تایتانیک

✍️ دکتر ‌وحید کریمی پور (تلخیص )

شاید در هیچ دوره ای در تاریخ ایران معاصر، دانشگاه تا به این حد مورد تعرض و بی احترامی از سوی دولت قرار نگرفته است. فقر گسترده امکانات آموزشی و پژوهشی،‌ اعطای بی حساب و کتاب عناوین دانشگاهی به مسئولان دولتی در همه رده ها،‌ اظهارنظرهای بی پایه و اساس در باره علم و دانشگاه توسط افراد کم سواد، مرکزی کردن گزینش استاد و دانشجو در همه مقاطع ...، قطع همکاری با استادان به دلایل عمدتا غیرعلمی، انتصابات بی جا و پی در پی روسای دانشگاه ها توسط وزارت خانه ای که روز به روز بیشتر نشان می دهد درکی از دانشگاه ندارد و ده ها عامل دیگر همگی منجر به امواج سهمگین مهاجرت دانشجویان و استادان به خارج از کشور شده و ایران را از بهترین استعدادهای خود تهی می کند. همه این ها نشان دهنده این است که نهاد دانشگاه آرام آرام مثل یک کشتی بزرگ در حال غرق شدن در پهنه بیکران اقیانوس است.  در این میان عده ای  با اولین نشانه ها و تکان ها، از کشتی پیاده شده و به سواحلی رسیده اند که آن را امن می پندارند. بسیاری  دیگر نیز  سراسیمه به این سو و آن سو می دوند که خود را به اولین قایق های نجات برسانند و از کشتی پیاده شوند. گروهی از جوانان نیز بر تخته پاره های غربت شناورشده و با نگرانی به سرنوشت کشتی می نگرند تا شاید دوباره به آن بازگردند. در این میان صدها استاد دانشگاه هم اینجا و آنجا ...، با آرامش و امید به کلاس می روند، صادقانه و صمیمانه درس  می دهند، کتاب می نویسند، واژگان فارسی ابداع می کنند،  به دانشجوهای باقیمانده در ایران روش درست تحقیق را یاد می دهند، با حداقلِ حمایت های مادی یا حتی بدونِ آن به پژوهش در مرزهای دانشِ جهانی مشغولند و سعی می کنند که آخرین شعله های دانش و تحقیق را در دانشگاه زنده نگاه داشته،‌ به دانشجویان امید دهند، و ارجمندی نهاد دانشگاه را به همگان نشان دهند.  این ها همان نوازنده های روی عرصه کشتی تایتانیک هستند که در اوج آن همه اضطراب و سراسیمگی به امید آرام نگاهداشتن مسافران، تا آخرین لحظه  به نواختن ویولن ادامه دادند. با روندی که اغاز شده و به نظر می رسد هیچ گوش شنوایی هم در دولت و حکومت  برای شنیدن اخطارها و هشدارهای بی شمار دانشگاهیان وجود ندارد، بیم آن می رود که کشتیِ دانشگاه هم به آرامی همراه با نوازنده هایش به زیر آب فرو رود. دور باد که چنین شود، اما اگر شد،‌ خاطره این نوازنده ها برای ایران جدید و برای نسل های آینده باقی خواهد ماند ... امروزه کسی آن مسافرانِ دارا و ندار که سوار بر قایق های نجات خود را به ساحل رساندند، به یاد ندارد، اما نام آن هشت نوازنده که تا آخرین لحظه بر عرصه کشتی باقی ماندند در تاریخ جاودانه شده و گرامی داشته می شود. انان قهرمانان کشتی تایتانیک بودند.
https://en.wikipedia.org/wiki/Musicians_of_the_Titanic
گزارش سالانه نشریه علمی نیچر؛
ایران در رده هفتم کشورها با بیشترین مقاله تقلبی قرار گرفت

🔹نشریه علمی معتبر «نیچر» در گزارش سالانه خود اعلام کرد که سال ۲۰۲۳ به لحاظ تقلب آکادمیک رکورد شکسته است و بیش از ۱۰ هزار مقاله تحقیقاتی پس از انتشار بازپس‌گرفته شده‌اند.

🔹 عربستان سعودی، پاکستان، روسیه، چین، مصر، مالزی، ایران و هند هشت کشور نخستی هستند که بالاترین نرخ مقالات باطل‌شده پس از انتشار را در دو دهه گذشته داشته‌اند. مواردی نظیر ارجاعات ساختگی و نادرست، سرقت ادبی و تقلب در متون از عوامل بازپس‌گیری و استرداد این مقالات بوده‌اند.

🔹تخمین زده می‌شود تعداد مقالات تولید شده توسط «کارخانه‌های مقاله‌سازی» (کسب‌وکارهایی که آثار جعلی و تألیفی را به دانشمندان می‌فروشند) به صدها هزار مورد برسد.

🔹 سال قبل چند مقاله از وزیر علوم نیز Retract شده بود.

منبع: عصر ایران و Scientometrics

💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روال‌های حاکم بر سیاست‌های وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی شما دانشگاهیان دغدغه‌مند نیازمندیم.
https://t.me/dobarehdaneshgah
🔹 درّه‌های سیاسی در مسیر قلّه‌های علمی!
(تحلیلی بر یادداشت مجله Nature درباره پیشرفت‌های علمی ایران)
دکتر علی‌رضا آزاد

سرپرست جدید دانشگاه فردوسی، روز ۱ دی ۱۴۰۲ در سخنان پیش از خطبه‌های نماز جمعه مشهد، با استناد به یادداشتی از مجله معتبر Nature اظهار داشت: "در آن مقاله تصریح شده است که با رهبری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، ایران به‌زودی یکی از قدرت‌های برتر در عرصه پژوهش و فناوری خواهد شد و امپراطوری علمی می‌تواند در ایران مجدداً ظهور و بروز کند."

در تحلیل این سخنان لازم است به نکات زیر توجه شود:

۱. ارائه سخنرانی در مجامع عمومی از سوی بالاترین مقام مسؤول دانشگاه، اقدامی پسندیده و سبب نزدیک‌تر شدن جامعه و دانشگاه و قابل ستایش است. امیدوارم این اقدام به نماز جمعه و مجامع مشابه محدود نگردد.

۲. یادداشت مجله Nature در سال ۲۰۰۵ و ناظر به اقدامات دولت اصلاحات (۱۳۷۶-۱۳۸۴ / ۱۹۹۷-۲۰۰۵) در عرصه‌های علمی نوشته شد و ارجاع به آن‌ در سال ۲۰۲۳ از سوی سرپرست محترم دانشگاه، بدون اشاره به تاریخ انتشارش، این شائبه نادرست را در ذهن مخاطب ایجاد می‌کند که گویی درباره شرایط علمی امروز ایران نوشته شده است.

۳. درج پیوست متن اصلی Nature در ذیل گزارش خبری این سخنرانی در سایت رسمی دانشگاه، شاید مخاطب عادی را مجاب کند اما از منظر نخبگان دانشگاهی که معنای استناد به مطلب منتشر شده در ۱۸ سال قبل و تفاوت مقاله و سرمقاله و یادداشت سردبیر را در یک مجله معتبر علمی می‌دانند، اقدامی ناشیانه از سوی روابط عمومی دانشگاه قلمداد می‌شود.

۴. نویسنده یادداشت مجله Nature، دلایل پیشرفت علمی ایران در آن دوره را به شرح زیر برشمرده است:
- برنامه‌ریزی و سرمایه‌گذاری فزاینده دولت وقت به ریاست آقای خاتمی در حوزه دانش
- کاهش محدودیت‌های سیاسی و اجتماعی
- پشتیبانی رهبر انقلاب از اعتماد به نفس علمی در کشور
- اعطای استقلال و آزادی بیشتر به دانشگاه‌ها و موسسات پژوهشی
- افزایش چشمگیر حقوق اعضای هیأت علمی
- فاصله گرفتن دانشمندان از سیاست‌بازی
- و...

۵. تقلیل محتوای یادداشت و تحلیلِ تک عاملی و اتصال آن به منویات رهبری، همه ماجرا نیست. شکوفایی علمی کشور طی دوران -البته پراشتباه- اصلاحات، دلایل و عواملی داشت. اکنون نیز اگر می‌خواهیم به قلّه‌های پیشرفت علمی برسیم، باید از درّه‌های زیر بگذریم:
- ادامه سیاست خطرناک خالص‌سازی دانشگاه‌ها
- اخراج اعضای هیأت علمی دلسوز
- تحمیل بازنشستگی زودهنگام به استادان
- جذب نیروهای همسوی ناکارآمد
- غلبه اغراض سیاسی بر اهداف علمی
- تشویق غیرمستقیم نخبگان به مهاجرت، با ناامید کردن جوانان
- گسترش جو امنیتی در دانشگاه
- تعلیق و اخراج و تهدید دانشجویان
- اعمال نظر نهادهای غیردانشگاهی در تصمیم‌گیری‌های دانشگاه
- سلب استقلال و آزادی نهادهای دانشگاهی
- ایدئولوژیک‌سازی نهادهای آکادمیک
- و...


۶. نویسنده این یادداشت در سال ۲۰۰۵، دو تهدید اصلی ادامه رشد و تعالی علمی ایران را گسترش تحریم و وقوع تحولات سیاسی می‌داند. احتمالاً هدف جناب دکتر میرزایی از طرح این مطلب نیز این بود که نیت دشمنانی که با اعمال تحریم‌های ظالمانه، قصد جلوگیری از پیشرفت علمی ایران را دارند، فاش نماید. اکنون پس از دو دهه، متأسفانه همین عوامل سبب افول علمی ایران شده است. به‌حدی که اکنون نه تنها از آن قلّه‌ها، درّه‌ها فاصله داریم بلکه متأسفانه جزء ۵ کشور  دارای بیشترین مهاجرت نخبگان و ۷ کشور دارای بیشترین مقالات مردود شده به‌خاطر تقلب علمی هستیم.

جناب دکتر میرزایی سکان‌دار دانشگاهی شده است که استادان و دانشجویانش، در ۲ سال گذشته بیش از ۴۰ تقاضا برای تدریس و تحصیل، فقط به یکی از دانشگاه‌های ایتالیا ارسال کرده‌اند (تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل) امیدوارم ایشان با الهام از محتوای یادداشتی که به آن اشاره کرده است، خسارت‌هایی که رئیس معزول پیشین و سایر آمران و عاملان بر کیان دانشگاه وارد کرده‌اند را سریعاً جبران نماید و نهال امید را در باغ آفت‌زده دانشگاه پرافتخار فردوسی مشهد، دوباره آبیاری نماید تا این دانشگاه، الگوی عبور از دره‌ها و رسیدن به قله‌های علمی در کشور گردد.

از سرپرست جدید دانشگاه که در اغلب سخنرانی‌ها، به سخنان رهبر انقلاب استشهاد می‌کند، برادرانه می‌خواهم از سیره عملی ایشان پیروی نماید. رهبر انقلاب در آغاز رمضان ۱۴۰۰ بیان کرد: «من در سخنرانی اول فروردین در باب رتبه اقتصادی کشور، آماری را عرض کردم... بعد مشخص شد آمار ما درست نبوده و آنچه گفتم مربوط به ۴-۵-۶ سال قبل است.» ایشان سپس از کسانی که نادرستی آن آمار را گوشزد کردند، تشکر نمود. امیدوارم جناب دکتر میرزایی که به مطلب ۱۸ سال قبل استناد کرد، اکنون که به جوانب سخنش واقف شد، با الگوگیری از انصاف علمی رهبر انقلاب، سخنان اخیرش را تصحیح کند و ولایت‌مداری خود را عملاً ثابت نماید.

منبع: آزادنامه

💢 پویش ملی دوباره دانشگاه
دنیای بدی شده! اینجور که مشخصه انستیتو سرطان زیر نظر دانشکده پزشکی دانشگاه هاروارد ۳۷تا مقاله تقلبی بیرون دادن. هم داده‌هاشون فیک بوده هم تصاویر مقاله‌هاشون دستکاری شده بوده! فکر کنم این عطش الکی مقاله دادن و رزومه فیک ساختن همه جای دنیا رو فراگرفته! از هاروارد انتظار نداشتیم...


_مجید میرزایی_


@uttweet
فاحشه‌گری علمی!

سهراب دل انگیزان، دانشیار گروه اقتصاد دانشگاه رازی

... در پدیده نوشتن پایان نامه، رساله و مقاله در قبال گرفتن پول از خریداران آن که به صورت عریان و آشکار در روبروی دانشگاه تهران و البته مسیرهای تردد دانشجویان تحصیلات تکمیلی و نیز فضای مجازی فراوان است، عملا نوعی فاحشگی علمی در امور تحقیق و علم صورت می‌گیرد و به نظر خسارتی که این پدیده بوجود میاورد، بسیار بزرگتر، جامعتر و خسارت بار تر از خودفروشی انسانی است.

ابعاد این مساله به نظر وسیعتر، ذینفعان آن بیشتر و البته با اثرات اجتماعی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بیشتر و ابعاد گسترده فسادگستری بزرگتر برای زمانهای طولانی خواهد بود.

حال اگر پدیده فاحشگی علمی در یک کشور در جریان و گسترده و آشکارا باشد، آنگاه هم انتظار بهبود بسیار کم خواهد بود، چرا که گروه‌هایی که باید با این پدیده مبارزه کنند، خودشان ذینفع آن هستند و جامعه نیز زشتی که در فاحشگی انسانی میبیند، در این فقره قائل نیست.

اگر افرادی به دانشجویان خود اجبار کنند که نه در پایان نامه، بلکه در درسهای معمولی، مقاله به نام آنها چاپ کنند، آنگاه آن افراد اجبار کننده، تجاوز گر محسوب میشوند، ولی دانشجویان نویسنده مقاله اگر خود مقالات را بنویسند عملا در مسیر یادگیری بوده و توان علمی خود را بیشتر کرده.اند.

ولی باید توجه کرد که این رفتار غیر اخلاقی از یک طرف باعث میگردد فرد متجاوز علمی هم رزومه خود را تقویت کند، هم از قبل مقاله چاپ شده گرفت و فرصت‌های بیشتری بگیرد، هم پژوهشگر نمونه شود و هم ارتقای به درجات بالاتر پیدا کند.

همین شرایط باعث می‌شود تا آن فرد مدیر شود، طرحهای پژوهشی بیشتری بگیرد، و درآمد و بازدهی بالاتری داشته باشد. این در حالی است که افرادی که اخلاق را رعایت کرده و به عدالت تدریس کرده و بر دانشجویان ظلمی روانداشته اند، عملا هیچگونه پاداشی ندارند و فرصت‌های ارتقا و درآمد و موقعیت‌های اجتماعی بالاتر را نیز در مسابقه با متجاوزان خواهند باخت.

حال برای یک جامعه یک انتخاب اساسی وجود دارد و آن این است که قصد در این امور چه مسیری را برگزیند.

تسهیلگری اخلاق انسانی و تقویت ظرفیت‌های عدالت در حوزه های اجتماعی و علمی؟ و یا تسهیلگری مسیر متجاوزان و منفعت برندگان تجاوز انسانی و علمی؟

منبع: کانال دکتر سهراب دل‌انگیزان

💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روال‌های حاکم بر سیاست‌های وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی شما دانشگاهیان دغدغه‌مند نیازمندیم.
https://t.me/dobarehdaneshgah
Forwarded from سخنرانی‌ها
✍️ محمدرضا اسلامی
مدرس دانشگاه ایالتی پلی تکنیک کالیفرنیا

🖊 دانشجویان ایرانی در دانشگاه های آمریکایی! چرا؟ چقدر؟




دانشگاههای برتر آمریکا عموما دارای جایگاه برتر در رتبه بندیهای بین المللی هستند و لذا ورود به این دانشگاهها پس از عبور از فیلترهای متعدد است. در واقع ورود به این دانشگاهها نوعی «رقابت بین المللی» است میان دانشجویان تحصیلات تکمیلی.

حالا یک پله به عقب نگاه کنیم: چرا در مقایسه با دانشگاههای اروپا، شرق آسیا، و حتی کانادا، دانشگاههای آمریکایی در جهان در رتبه های برتر قرار دارند؟
پاسخ به این سوال، کوتاه نیست چون که «صنعت آموزش» یکی از پیچیده ترین صنایع در آمریکاست. چند پاسخ اجمالی:
- دانشگاههای آمریکا ارتباط تنگاتنگی با صنعت دارند و تعامل صنعت و دانشگاه باعث غنی شدن فرآیند آموزش/تولید علم شده.
- «اقتصاد دانشگاه» در آمریکا به شکلی است که دانشگاهها منابع درآمدی متنوعی دارند و نهاد دانشگاه از استقلال نسبی برخوردار است (در مقایسه با شرق آسیا و حتی اروپا)؛ و عملا دانشگاه چندان ذیل دولت قرار نمی گیرد. خلاصه تر بگوییم: دانشگاه یک نهاد دولتی نیست.
- بودجه هایی که بنیاد علوم (NSF) برای پژوهشهای لب مرزی دانش تامین می کند بودجه های هنگفتی است و این باعث شده تا به عنوان «نقش مکمل» در کنار دیگر درآمدهای دانشگاه، به فرآیند تولید علم کمک شود.
@sokhanranihaa
▪️ حالا برگردیم به سوال اول: در هر سال تحصیلی چند دانشجوی ایرانی در آمریکا هستند؟
طی سالهای اخیر در هر سال تحصیلی حدودا ۱۱۰۰۰ (یازده هزار) نفر.
عدد درشتی است؟ اگر به خود عدد نگاه کنیم، بله! طی شش سال گذشته هر سال حدود ۱۱۰۰۰ تن از بهترین فارغ التحصیلانِ دانشگاههای کشور در مراکز دانشگاهی آمریکا مشغول به تحصیل شده اند. این یعنی فقط از ۲۰۱۷ تا امروز بیش از ۶۰هزار تن از فرزندان سرزمین ایران.

اما بیائید به جای نگاه به قدرمطلق عدد، با نگاهی مقایسه ای به آمار نگاه کنیم:
طبق آمار رسمی وزارت علوم آمریکا تعداد دانشجویان بین المللی شاغل به تحصیل در سال تحصیلی گذشته در آمریکا یک میلیون و پنجاه و هفت هزار نفر بوده است. قبل از کرونا بیشتر هم بود. (لینک)
جالب اینجاست که بدانیم که اکنون حدود ۳۰۰هزار دانشجوی چینی در آمریکا مشغول به تحصیل هستند و حدود ۲۰۰ هزار دانشجوی هندی. (لینک)
حتی کشور ژاپن با وجود آنهمه صنعت و برخورداری از دانشگاههایی مانند توکیوتِک و کیوتو، شانزده هزار دانشجوی تحصیلات تکمیلی در آمریکا دارد.

حالا بیاید از منظری دیگر نگاه کنیم: هر کشوری از هر صد هزار نفر، چند نفر دانشجو در آمریکا دارد؟ برای این کار جمعیت دانشجویان را تقسیم بر جمعیت کشور می کنیم و سپس ضربدر ۱۰۰ هزار: ایران از هر صدهزار نفر، ۱۳ نفر، ژاپن ۱۳ نفر، هند ۱۴ نفر و چین ۲۱ نفر.اینجا اعداد سخن می گویند. همیشه عدد، رقم و آمار باعث می شود که از اتاق فکر خود خارج شویم و با واقعیتهای دنیا موجه شویم.

اگر از این منظر نگاه کنیم ما با هند، ژاپن برابر هستیم و فقط چین تقریبا ۱.۵ برابر ماست. این باعث می شود که گمان نکنیم قدرمطلق تعداد دانشجویان ایرانی در ایالات متحده عدد بزرگی است. بلکه باعث می شود که بدانیم ابعاد صنعت آموزش در مقیاس بین المللی چقدر بزرگ است و برای تک تک آن یازده هزار دانشجوی کشورمان ارزش قائل شویم. چون آنها کسانی هستند که در یک رقابت نفسگیرِ بین المللی با چینی ها، هندی ها، اروپایی ها، ترکیه ای ها، اعراب و... موفق به حضور در یک آزمایشگاه تراز بین المللی شده اند. دانشجویان ایرانی شاغل به تحصیل در آمریکا عموما از خانواده های طبقه متوسط هستند و هیچ کدام با بورسیه تحصیلی دولت ایران مشغول به تحصیل و پژوهش نیستند. با گران شدن دلار و بد شدن شرایط اقتصادی کشورمان، برخی از آنها حتی مقدار اندک پس انداز مثلا دویست-سیصد دلاری خود را برای والدین بازنشسته شان می فرستند.
این در حالی است که بن سلمان حدود ۱۶هزار دانشجوی عربستانی را با بورسیه (و با پول نفت) برای تحصیل به آمریکا فرستاده است که می شود ۴۳ نفر به ازای هر صد هزار نفر، یعنی سه برابر دانشجویانی که با جیب خودشان می روند با بورس حکومتی عربستان می روند. (لینک).

☑️⭕️ سوال سخت آخر
و حالا یک سوال دیگر: تا اینجا فهمیدیم که میزان حضور دانشجویان ایرانی در آمریکا خارج از نرم نیست. سوال این نیست که چرا می روند؟ سوال این است که چرا برنمی گردند؟ اگر امروز بگویند که یک وجب از خاک ایران به دست بیگانگان افتاد چه قدر ناراحت می شویم؟ نمی گویم بیشتر ولی دست کم به همان اندازه باید ناراحت شد از اینکه یک دانشجوی مستقل باهوش از این مملکت می رود و دیگر باز نمی گردد.

.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @solseghalam
🆑کانال سخنرانی ها
🌹
🔹 آموزشگاه یا دانشگاه؟

🔹 دکتر محمدرضا نیستانی (از کتاب به ساز ستاره رقصیدن)

ژکلین، استاد جامعه شناسی دانشگاه لیون لومیر فرانسه بود. هر هفته با دیالوگ های پی در پی، درهم‌تنیده و گاهاً دسیسه گرانه اش سبب می شد به سان باشنده ایی که، به قول هایدگر، در هستی و زمان باید تحلیل شود؛ چونان فیلسوف، روبه روی خود بنشینم و به پس‌و‌پیش زندگی دانشگاهی ام بیاندیشم و طرح آینده ام را در نوشتن بریزم.

گفت وگو با ژکلین فرصت مناسبی بود تا راجع‌به ماهیت دانشگاه و امکان حضور سازندۀ انسان آکادمیک در نظام آموزش عالی ایران بیاندیشم. به‌‌ویژه پرسش هایی که از‌سوی او طرح می شد مرا بیشتر به تأمل راجع‌به معلّمان الهام بخش و مقایسۀ استادان دانشگاه های ایران با فرانسه وا می داشت. به‌گونه ای ‌که در پنج سال زندگی‏ و تحصیلم همواره استادان الهام بخش کشورم را، همچون استاد غلامحسین شکوهی، با اساتید فرانسوی‏ مقایسه می‏کردم.

همان اوایل حضورم در دانشگاه لیون لومیر یک بار ژکلین از من پُرسید: «آیا از حضور در کلاس های دانشگاه و آموزش استادان به‌ویژه سیر‌و‌سلوک معلّمان فرانسوی بهره می بری؟» متعجبانه پرسیدم: «از چه نظر؟» گفت: «سبک و سیاق و منش استادان و شیوه های آموزش در کلاس های ما بالاخره متفاوت است و طبیعتاً شما در دانشگاه های ایران کمتر چنین تجربه هایی را از سر گذراندید.» بسیار شگفت زده شدم. چرا که معمولاً کلاس های درس در دانشگاه های فرانسه، به‌ویژه در مقطع کارشناسی، شلوغ و پُرحجم بودند. گاهی تعداد دانشجویان کلاس بیش از 100 نفر را در بر می گرفت. ازاین‌رو پاسخ دادم: «وضعیت ما در ایران به لحاظ معلّمی واقعاً شبیه سینما و ادبیات ماست. دانشگاه های ما هیچ‌گاه از وجود معلّمان الهام بخش خالی نبوده اند. معلّمان الهام بخشی که صحنۀ کلاس درسشان آمیزۀ خیره کننده ای است از احساس، دانایی و دیالوگ چشم‌گیر با جامعه، طبیعت و تجربه های زندگی. معلّمانی که خود را در طبیعی ترین، شخصی ترین و برونی ترین حالت عرضه می کنند. مانند نفوذ خورشید در جان فراگیران غوغا می آفرینند؛ غوغای شکفتن و برشوندگی. بنابراین مشکل ما در دانشگاه های ایران فقدان معلّمان الهام بخش نیست، بلکه شاید بزرگ‌ترین دشواری های ما در دانشگاه های ایران این است که بیشتر استادان، حتی مربیان الهام بخش ما، دانش تثبیت‌‌شده را در کلاس های درس ارائه می دهند نه اندیشه ای نو. درواقع آن‌ها، به‌جای آنکه مانند استادان کولژ دوفرانس، در پاریس در کلاس های درس، از اصالت، آفرینندگی و نومایگی خود سخن بگویند، بیشتر اندیشه های دیگران را در کلاس درس عرضه می دارند. ازاین‌رو معلّمان ما گاهی در برابر شاگردان شان، به لحاظ اندیشه ورزی، پاک بی دفاع می شوند. معلّمانی که مدام از اندیشه ها و نظریه های دانشمندان غربی دفاع می کنند و کمتر به ارائة تفسیر و قلمروی مفهومی خود می پردازند.»

وقتی ژکلین سخنانم را شنید، شانه و ابرو بالا انداخت و گفت: «پس شبیه آموزشگاه است.» گفتم: «دقیقاً، هنوز بیشتر استادان ما، در رشته های علوم انسانی و اجتماعی، دانشگاه را با آموزشگاه اشتباه گرفتند. دانشگاه جای ارائۀ دانش تثبیت‌شده نیست؛ در دانشگاه فیلسوف، به قول ژیل دولوز، همیشه باید از صفر شروع کند.».

در صد سال گذشته با تمام الهام بخشی ها، هنرمندی ها و ریزه کاری هایی که برخی از دانش آموختگان علوم انسانی و اجتماعی در کلاس های درس و در جامعه داشتند، امّا آنچه که آنها در کلاس درس و آثار خود ارائه دادند؛ ترجمه، گردآوری و تفسیر مفاهیم و اندیشه های غربی بوده است. با مطالعۀ آثار و اندیشه های فرانسوی و واکاوی ماهیت دانشگاه های ایران بود که دریافتم اعضای هیأت علمی و معلّمان الهام بخش در رشته های علوم انسانی و اجتماعی ایران هنوز آنچنانکه باید نتوانستند قلمرو مفهومی خود را در نظریه پردازی بیافرینند. اگر در دورۀ معاصر در عرصۀ سینما و ادبیات به قول شیخ سعدی در بوستان، «هوشیاران فرخنده بختی»، همچون محمود دولت آبادی و هوشنگ مرادی کرمانی (ادبیات)، عباس کیارستمی، مجید مجیدی و اصغر فرهادی (سینما) داشته ایم که جهان را شیفتۀ نگاه و اندیشۀ خود کردند، شوربختانه دست ما در عرصه های دیگر علوم انسانی از فیلسوفان، مربیان، روانشناسان، جامعه شناسان، اقتصاددانان و فیلسوفان در قد و قواره جهانی چندان پُر و پیمان نیست.

💢 پویش ملی دوباره دانشگاه
https://t.me/dobarehdaneshgah
🔺مناظره با موضوع «مهاجرت نخبگان»

🔺با حضور حسن مسلمی نائینی و رضا منصوری

📍جمعه، ۴اسفند۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۳۰، شبکهٔ چهار سیما

@Shiveh_tv4
Forwarded from Evidence.ir
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from سخنرانی‌ها
✍️محمدباقر تاج الدین

🖊 بیکاری 5 هزار دانش آموختۀ دکتری و جذب 24 هزار دانشجوی دکتری جدید چه تناسبی با هم دارند؟



بنابر آمارهای رسمی تعداد 5 هزار نفر از دانش آموختگان مقطع دکتری در رشته های مختلف بیکار اَند و در مقابل در آزمون ورودی دکترای سال 1403 قرار بر این است که 24 هزار دانشجوی جدید دکترا در دانشگاه های کشور جذب شوند. بسیار عجیب است که با وجود بیکاری تعداد قابل توجهی از دانش آموختگان این مقطع باز هم اقدام به جذب بی رویه و بی حساب و کتاب دانشجوی دکترا می شود!!! که چه شود؟ که دوباره چند سال بعد بر تعداد بیکاران با مدرک دکترا افزوده شود؟ نکتۀ مهم تر این که دو حالت برای این قضیه می توان تصور نمود. یکی این که مراکز دولتی و غیر دولتی برای جذب این دانش آموختگان ناتوان هستند و نمی توانند از وجود این افراد استفاده کنند و دیگر این که یا این دانش آموختگان از دانش و مهارت های ضروری برای انجام کار و فعالیت در بخش های دولتی و غیر دولتی ناتوان هستند!! در هر دو حالت نوعی شکست تلخ و دردناک را می توان تصور نمود!!!
@sokhanranihaa
✳️اگر دانشگاه ها در تربیت و پرورش نیروهای دانشی و ماهر ناتوان اَند پس چرا اقدام به تأسیس و راه اندازی این همه دانشگاه می شود و چرا اقدام به جذب این همه دانشجو می کنند؟ و باید فکری اساسی برای این موضوع نمود!!! و اگر بخش های دولتی و غیر دولتی توان جذب و به کارگیری این نیروها را ندارند این هم نوعی ضعف اساسی برای این بخش ها و مراکز محسوب می شود که خود قصه ای پر غصه و دردناک است!!! به راستی گسترش و راه اندازی این همه دانشگاه در مناطق مختلف کشور چه معنایی می تواند داشته باشد؟ انواع دانشگاه های رنگارنگ که حالا چیزی شبیه به آموزشگاه های زبان و موسیقی و کامپیوتر شده اند که سر هر کوچه و خیابانی در هر شهر کوچک و بزرگی مثل قارچ روییده اند!!! برای مثال شهر سمنان که از قضا مرکز استان هم هست با جمعیتی حدود 250 هزار نفر چندین دانشگاه دولتی، آزاد، علمی و کاربردی و غیر انتفاعی دارد!!! سایر شهرهای کشور هم همین وضع و حال را دارند!! که البته حالا از کمبود دانشجو برخی از این دانشگاه ها در حال تعطیل شدن نیز هستند!!! طنز ماجرا این است که برخی شهرهای کوچک با جمعیت 20 هزار نفر دارای دانشگاه های پیام نور، آزاد، علمی و کاربردی و غیر انتفاعی هستند!!!

❇️سیاست های غیر عقلانی و غیر علمی در حوزۀ آموزش عالی و پس از آن در حوزۀ اشتغال و جذب دانش آموختگان اکنون چنین نتایج فاجعه بار و دردناکی را به دنبال داشته است. تجربۀ بسیاری از کشورهای توسعه یافتۀ دنیا نشان می دهد که لزومی ندارد تمام دانش آموزان پس از پایان دورۀ دانش آموزی به دانشگاه بروند و بهترین مسیر مهارت آموزی و شناسایی استعدادهای دانش آموزان است تا در مسیر درست و منطقی هدایت شوند. امری که البته آموزش و پرورش معیوب و عقب ماندۀ فعلی عاجز تر از آن است که بدان مبادرت ورزد!!! بدتر از تمام این ها بروز نوعی سرخوردگی و افسردگی برای جوانانی است که پس از سال ها تحصیل و کسب مدرک عالی امکان دست یابی به شغل مناسب و درآمد را نداشته و در نتیجه عمر خود را تلف شده می پندارند!!! عمری که اگر به امور دیگری پرداخته می شد یقیناً نتایج بسیار بهتری به دست شان می آمد!!

.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @
🆑کانال سخنرانی ها
🌹
⭕️دانشگاه‌های نحیف ما!


دکتر محمدرضا اسلامی


1️⃣- بودجه دانشگاه تهران (به عنوان مهم ترین دانشگاه ایران) در سال جاری ۳٬۳۰۰ میلیارد تومان (۳.۳ همت) بوده است. (لینک مصاحبه زلفی گل وزیر علوم +). با فرض دلار ۵۰ هزار تومانی، این یعنی ۶۶ میلیون دلار!

بودجه دانشگاه توکیو (University of Tokyo) ۲.۵ میلیارد دلار بوده است +. یعنی چند برابر؟

یعنی بودجه دانشگاه توکیو ۳۸ برابر دانشگاه تهران است.

مساحت ژاپن «کمتر از یک چهارم ایران» است و جمعیت آن یک و نیم برابر ایران، ولی بودجه دانشگاه اصلی آن کشور ۳۸ برابرِ دانشگاه اصلیِ سرزمین ماست. پژوهشگران ژاپنی در طول یکسال برای تولید علم این میزان بودجه را دارا هستند.

بودجه دانشگاه شیراز در سال گذشته ۸۶۰ میلیارد تومان بوده است یعنی‌ کمتر از ۱ همت. یعنی کمتر از ۱۷ «میلیون» دلار ، ولی بودجه دانشگاه همتراز آن در ژاپن، یعنی دانشگاه #کیوتو یک و نیم «میلیارد» دلار بوده است.

یعنی‌ بودجه دانشگاه کیوتو ۸۸ برابر شیراز بوده است!

این یعنی نهاد تولید علم در ایران چقدر نحیف و فقیر شده است.

2️⃣- این وضعیت در شرق عالم است. بیایید از شرق‌ به غرب برویم؛ البته هدف مقایسه دانشگاه تهران با دانشگاههای غربی نیست. بلکه بیایید همان دانشگاه «توکیو را با دانشگاههای غربی» مقایسه کنیم.
بودجه دانشگاه برکلی کالیفرنیا در سال تحصیلی گذشته حدود ۷ میلیارد دلار بوده است.
یعنی دانشگاه برکلی حدودا سه برابر دانشگاه توکیو بودجه داشته است! (عدد دقیق: ۲.۸ برابر توکیو، یا ۱۰۶ برابر دانشگاه تهران)
و این فقط «یک دانشگاه غربی» در مقایسه با دانشگاه شرقی توکیو است.

در همان سال بودجه دانشگاه استنفورد حدود ۹ میلیارد دلار بوده است! یعنی بیش از سه برابر دانشگاه توکیو (عدد دقیق: ۳.۶ برابر توکیو).


یعنی در یک جغرافیای کوچکِ چند کیلومتر مربعی در شمال کالیفرنیا هر سال ۶.۵ برابر دانشگاه توکیو «بودجه در پژوهش و تولید علم» هزینه می شود. و این وضعیت فقط در دو دانشگاه غربی در مقایسه با یک دانشگاه مهم شرقی است.
آری! کیفیت اتفاقی نیست.

و اینک ما در این میانه ی‌ غرب و شرق نشسته ایم. با دانشگاههایی که اینگونه نحیف و لاغر شده اند و «این» توان پژوهش/تولید علم ماست در دنیایی که دانش حرف اول را زده/می زند.


💢 پویش ملی دوباره دانشگاه
https://t.me/dobarehdaneshgah
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دکترایی که عناوین کتاب‌های خود را نیز به یاد ندارد!
این است ابتذال علم!
🔥انصراف دانشگاه زوریخ از رتبه بندی 2024 مجله تایمز
@interdisciplinarity
🖌خبر کوتاه است ولی بسیار مهم و اثرگذار: دانشگاه زوریخ که یکی از بهترین دانشگاه های جهان است و سال 2023 رتبه 80 رتبه بندی را دریافت کرده بود امسال از این رتبه بندی انصراف داد. این دانشگاه روز چهارشنبه اعلام کرد که این رتبه بندی انگیزه های کاذب ایجاد می کند. به گفته دانشگاه سوئیس، رتبه‌بندی‌ها اغلب بر خروجی قابل اندازه‌گیری تمرکز می‌کنند و به جای اولویت‌بندی کیفیت محتوا، انگیزه‌ای برای افزایش تعداد انتشارات ایجاد می‌کنند.
@interdisciplinarity
🔹این دانشگاه اضافه کرد که رتبه‌بندی‌ها همچنین نشان می‌دهند که به طور جامع دستاوردهای متنوع دانشگاه در تحقیق و تدریس را اندازه‌گیری می‌کنند. بنابراین دانشگاه زوریخ دیگر اطلاعاتی را برای رتبه بندی ارائه نمی دهد. لازم به ذکر است که رتبه بندیِ تایمز یکی از مهمترین رتبه بندیها برای جایگاه علمی دانشگاه ها است که هر ساله توسط مجله تایمز انجام میشود و ملاکی مهم برای تبادلات دانشجویان، اساتید و جذب گرنتهای آموزشی-پژوهشی در سراسر دنیا محسوب میشود.
@interdisciplinarity
🔹سالها است که رتبه بندی دانشگاه ها در سراسر جهان در معرض نقد جدی قرار گرفته است و مهمترین اشکال نیز تاکید دانشگاه ها بر خروجیهای کمی به جای کیفیت آثار علمی است. در ایران نیز در سالهای اخیر این توجه روز به روز افزون گشته و بیش از توجه به کیفیت آثار علمی و رویکردهای اثرگذار اساتید، تعداد مقالات، میزان ارجاعات (اچ ایدنکس) و تعداد کتابهای علمی ملاک ارتقا و ارزیابی وضعیت اعضای هیئت علمی است که مکرر مورد نقد قرار گرفته امّا با توجهِ اندک به معایب و مضرات این رویکرد، روزبروز شاهد افزایش کمی گرایی به علم در آکادمیای ایران هستیم.
@interdisciplinarity
🔹این عملکرد دانشگاه زوریخ، بعنوان یکی از برترین دانشگاه های جهان میتواند گامی مهم در راستای فاصله گرفتن از کمی گرایی افراطی به علم در سطح بین المللی محسوب شود.
@interdisciplinarity