دو رویِ یک سکّه: «تحمیل رئیس بر دانشگاهها» و «تمرکز اعضای هیئت علمی بر همسانسازی»
✍️ یک دانشگاهی کوچک
تحمیل رئیس بر دانشگاه
عموم ما دانشگاهیان از تحمیل رئیس بر دانشگاهها توسّط اشخاص و نهادهای خارج از دانشگاه گلایهمندیم؛ هر دولتی که بر سر کار میآید، بدون توجه به نظر استادان و بدون مشورت با آنان، براساس رویکرد سیاسی و جناحی خود، برای هریک از دانشگاههای کشور یک رئیس انتخاب و بر اعضای هیئت علمی آن دانشگاه تحمیل میکند. اگر قرار نیست اصحاب دانش و تخصص، حتّی در امور دانشگاهِ محلّ کار خود محلّ مشورت قرار بگیرند و به نظراتشان توجه شود، چگونه ممکن است در کلّیت جامعه مورد اعتناء و محل رجوع باشند و کشور به سمت دانشبنیانی حرکت کند؟!
هرچند این معضل عمومیت دارد و به یک جناح سیاسی خاص محدود نمیشود، امّا به نظر میآید در دولت حاضر به اوج خود رسیده است (لااقل در مورد برخی از دانشگاهها). لااقل در برخی از دانشگاههای کشور، کسانی به ریاست گماشته شدهاند که سابقۀ مدیریتی قابل بیانی نداشتهاند و حتّی استادان باسابقه و شناختهشدۀ منتسب به جریان اصولگرا در آن دانشگاهها -که همراستا با دولت انتخابی هستند- نیز این رئیسان جدید را شایستۀ چنین جایگاهی نمیدانند و نسبت به انتخاب (تحمیل) آنها معترضند.
این مسئله، همچنین در مورد انتخاب (تحمیل) اعضای هیئت امنای برخی دانشگاهها نیز موضوعیت دارد.
تمرکز مطالبات بر «همسانسازی»
طی سالیان گذشته، تأکید و تمرکز فعّالیتهای مدنی و صنفیِ عموم اعضای هیئت علمی بر «همسانسازی و افزایش حقوق» قرار گرفته است. همکاران محترم این حقیر، تقریباً تمام امکانها و فرصتها برای هرگونه مطالبهگری را صَرفِ پیگیری این مسئلۀ خاص کردند و «کانونهای صنفی» به «کانونهای پیگیری همسانسازی حقوق» تبدیل شدند. در بیشتر دانشگاههای کشور جوّی ایجاد شد که هیچیک از استادان جرأت نمیکرد در مخالفت با این «مطالبۀ ناموسی» اظهار نظر کند؛ حتّی مخالفتهای نرم، ضمنی و غیرمستقیم، با نیش و کنایههای تند همکاران پاسخ داده و باب گفتگو بسته میشد.
دو روی یک سکّه!
به نظر این بنده، واقعیتهای بالا، دو روی یک سکّه هستند.
دو وضعیتِ «آزادی و استقلال» از یک سو و «عدم آزادی و فقدان استقلال» از سوی دیگر، هیچگاه بهصورت مطلق وجود ندارند؛ حالت مطلق این دو ویژگی در واقع، دو سوی یک پیوستار هستند و تمام جوامع و سازمانها در نقطهای روی این پیوستار و میان این دو «حدّ نهایت» قرار دارند.
بههمین ترتیب، دانشگاهها و دانشگاهیان ما نیز همواره از اندکی آزادی عمل و حیطۀ اختیارات برخوردار بودهاند. یکی از مهمترین عوامل موثّر بر افزایش یا کاهشِ نقش، میزان اثرگذاری و استقلال دانشگاهیان، استفادۀ مناسب، مسئولانه و خردمندانه از این آزادیِ عمل و حیطۀ اختیارات است.
چنانچه خدای ناکرده، در میان همکاران محترم این حقیر، فردی وجود داشته باشد که بگوید «برای من فرقی نمیکند که نظرم در انتخاب رئیس مؤثّر باشد یا نباشد، یا اینکه نهایتاً چه کسی به عنوان رئیسم انتخاب شود؛ اگر حقوقم را افزایش دهند، ریاست هر کوتولهای را با کمال میل میپذیرم»، چنین فردی مخاطب نوشتار حاضر نیست. فرض بر این است (و قطعاً نیز چنین است) که اعضای هیئت عملی شأن و شخصیتی دارند که موجب میشود نسبت به این که چه کسی بر آنها مسلّط و رئیس شود حساسیت نشان دهند و پذیرش ریاست افراد نالایق و کوچک، برای آنها بسیار سخت و آزاردهنده است (مسلّماً این به معنای آن نیست که سایر اشخاص، اصناف و اقشار جامعه فاقد چنین شأن و شخصیتی باشند).
منکر مشکلات اقتصادی نیستم، امّا به نظرم، اگر به جای «سر به لاک خود فرو بردن» یا تمرکز 100 درصدی بر همسانسازی و افزایش حقوق، برای پیگیری مطالباتی مانند «لحاظشدن نظر استادان در انتخاب اعضای هیئت امناء، رئیس و مدیران داخلی دانشگاه»، «افزایش مشارکت استادان در سیاستگذاریها و تصمیمگیریهای دروندانشگاهی»، «شفافیت عملکرد مسئولان دانشگاه»، «ایجاد سازوکارهایی مشخص برای ارزیابی عملکرد مسئولان دانشگاه توسّط استادان» و «ایجاد فرصتهایی نظاممند برای پاسخگویی مسئولان به استادان» اولویت قائل میشدیم، هم شأنمان بیشتر میشد، هم آزادیِ عمل و حیطۀ اختیاراتمان افزایش مییافت، هم کسی به خودش اجازه نمیداد هر مهرۀ ناشایست و فاقدمقبولیتی را به عنوان رئیس دانشگاه بر ما تحمیل کند و هم مطالبات اقتصادیمان (شامل همسانسازی و افزایش حقوق) بدون نیاز به این همه تلاش و بدون نیاز به علنیکردن آن، بهتر به نتیجه میرسید.
«گذشته» با رفتن خود، عبرتهایی برایمان به ارمغان آورده است؛ اکنون و آینده را دریابیم.
منبع: مقالات منتخب
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه
🆔 https://t.me/dobarehdaneshgah
✍️ یک دانشگاهی کوچک
تحمیل رئیس بر دانشگاه
عموم ما دانشگاهیان از تحمیل رئیس بر دانشگاهها توسّط اشخاص و نهادهای خارج از دانشگاه گلایهمندیم؛ هر دولتی که بر سر کار میآید، بدون توجه به نظر استادان و بدون مشورت با آنان، براساس رویکرد سیاسی و جناحی خود، برای هریک از دانشگاههای کشور یک رئیس انتخاب و بر اعضای هیئت علمی آن دانشگاه تحمیل میکند. اگر قرار نیست اصحاب دانش و تخصص، حتّی در امور دانشگاهِ محلّ کار خود محلّ مشورت قرار بگیرند و به نظراتشان توجه شود، چگونه ممکن است در کلّیت جامعه مورد اعتناء و محل رجوع باشند و کشور به سمت دانشبنیانی حرکت کند؟!
هرچند این معضل عمومیت دارد و به یک جناح سیاسی خاص محدود نمیشود، امّا به نظر میآید در دولت حاضر به اوج خود رسیده است (لااقل در مورد برخی از دانشگاهها). لااقل در برخی از دانشگاههای کشور، کسانی به ریاست گماشته شدهاند که سابقۀ مدیریتی قابل بیانی نداشتهاند و حتّی استادان باسابقه و شناختهشدۀ منتسب به جریان اصولگرا در آن دانشگاهها -که همراستا با دولت انتخابی هستند- نیز این رئیسان جدید را شایستۀ چنین جایگاهی نمیدانند و نسبت به انتخاب (تحمیل) آنها معترضند.
این مسئله، همچنین در مورد انتخاب (تحمیل) اعضای هیئت امنای برخی دانشگاهها نیز موضوعیت دارد.
تمرکز مطالبات بر «همسانسازی»
طی سالیان گذشته، تأکید و تمرکز فعّالیتهای مدنی و صنفیِ عموم اعضای هیئت علمی بر «همسانسازی و افزایش حقوق» قرار گرفته است. همکاران محترم این حقیر، تقریباً تمام امکانها و فرصتها برای هرگونه مطالبهگری را صَرفِ پیگیری این مسئلۀ خاص کردند و «کانونهای صنفی» به «کانونهای پیگیری همسانسازی حقوق» تبدیل شدند. در بیشتر دانشگاههای کشور جوّی ایجاد شد که هیچیک از استادان جرأت نمیکرد در مخالفت با این «مطالبۀ ناموسی» اظهار نظر کند؛ حتّی مخالفتهای نرم، ضمنی و غیرمستقیم، با نیش و کنایههای تند همکاران پاسخ داده و باب گفتگو بسته میشد.
دو روی یک سکّه!
به نظر این بنده، واقعیتهای بالا، دو روی یک سکّه هستند.
دو وضعیتِ «آزادی و استقلال» از یک سو و «عدم آزادی و فقدان استقلال» از سوی دیگر، هیچگاه بهصورت مطلق وجود ندارند؛ حالت مطلق این دو ویژگی در واقع، دو سوی یک پیوستار هستند و تمام جوامع و سازمانها در نقطهای روی این پیوستار و میان این دو «حدّ نهایت» قرار دارند.
بههمین ترتیب، دانشگاهها و دانشگاهیان ما نیز همواره از اندکی آزادی عمل و حیطۀ اختیارات برخوردار بودهاند. یکی از مهمترین عوامل موثّر بر افزایش یا کاهشِ نقش، میزان اثرگذاری و استقلال دانشگاهیان، استفادۀ مناسب، مسئولانه و خردمندانه از این آزادیِ عمل و حیطۀ اختیارات است.
چنانچه خدای ناکرده، در میان همکاران محترم این حقیر، فردی وجود داشته باشد که بگوید «برای من فرقی نمیکند که نظرم در انتخاب رئیس مؤثّر باشد یا نباشد، یا اینکه نهایتاً چه کسی به عنوان رئیسم انتخاب شود؛ اگر حقوقم را افزایش دهند، ریاست هر کوتولهای را با کمال میل میپذیرم»، چنین فردی مخاطب نوشتار حاضر نیست. فرض بر این است (و قطعاً نیز چنین است) که اعضای هیئت عملی شأن و شخصیتی دارند که موجب میشود نسبت به این که چه کسی بر آنها مسلّط و رئیس شود حساسیت نشان دهند و پذیرش ریاست افراد نالایق و کوچک، برای آنها بسیار سخت و آزاردهنده است (مسلّماً این به معنای آن نیست که سایر اشخاص، اصناف و اقشار جامعه فاقد چنین شأن و شخصیتی باشند).
منکر مشکلات اقتصادی نیستم، امّا به نظرم، اگر به جای «سر به لاک خود فرو بردن» یا تمرکز 100 درصدی بر همسانسازی و افزایش حقوق، برای پیگیری مطالباتی مانند «لحاظشدن نظر استادان در انتخاب اعضای هیئت امناء، رئیس و مدیران داخلی دانشگاه»، «افزایش مشارکت استادان در سیاستگذاریها و تصمیمگیریهای دروندانشگاهی»، «شفافیت عملکرد مسئولان دانشگاه»، «ایجاد سازوکارهایی مشخص برای ارزیابی عملکرد مسئولان دانشگاه توسّط استادان» و «ایجاد فرصتهایی نظاممند برای پاسخگویی مسئولان به استادان» اولویت قائل میشدیم، هم شأنمان بیشتر میشد، هم آزادیِ عمل و حیطۀ اختیاراتمان افزایش مییافت، هم کسی به خودش اجازه نمیداد هر مهرۀ ناشایست و فاقدمقبولیتی را به عنوان رئیس دانشگاه بر ما تحمیل کند و هم مطالبات اقتصادیمان (شامل همسانسازی و افزایش حقوق) بدون نیاز به این همه تلاش و بدون نیاز به علنیکردن آن، بهتر به نتیجه میرسید.
«گذشته» با رفتن خود، عبرتهایی برایمان به ارمغان آورده است؛ اکنون و آینده را دریابیم.
منبع: مقالات منتخب
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه
🆔 https://t.me/dobarehdaneshgah
Telegram
پویش ملی دوباره دانشگاه
لطفا جهت ارتباط با ما از رایانامه زیر استفاده بفرمایید:
dobaredaneshgah@gmail.com
dobaredaneshgah@gmail.com
✅ کمبود تحمّل و برخوردهای حذفی در دانشگاهها!
🔹 مانع اصلی «گفتگوهای واقعی بین صاحبان اندیشه»: کمبود تحمل و برخوردهای حذفی در حوزه اندیشهای
🔹 چارچوب برخی از آقایان آنقدر تنگ است که حتی برخی دلسوزان درسپسداده نظام اسلامی نیز تحمل نمیشوند.
🔹 نتیجه این نوع نگاه این شده که دانشگاههای ما از پویایی بحثهای فکری و رفت و آمدِ اندیشمندان، خالی شده و تنها برخی چهرههای سیاسی کمبنیه، حق رفت و آمد به دانشگاه را دارند!
⬅️ بخشی از صحبتهای محسن نراقی، دبیر شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی کشور، در دیدار دانشجویان با رهبر انقلاب، 5 اردیبهشت 1401
منبع: تسنیم
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه
🆔 https://t.me/dobarehdaneshgah
🔹 مانع اصلی «گفتگوهای واقعی بین صاحبان اندیشه»: کمبود تحمل و برخوردهای حذفی در حوزه اندیشهای
🔹 چارچوب برخی از آقایان آنقدر تنگ است که حتی برخی دلسوزان درسپسداده نظام اسلامی نیز تحمل نمیشوند.
🔹 نتیجه این نوع نگاه این شده که دانشگاههای ما از پویایی بحثهای فکری و رفت و آمدِ اندیشمندان، خالی شده و تنها برخی چهرههای سیاسی کمبنیه، حق رفت و آمد به دانشگاه را دارند!
⬅️ بخشی از صحبتهای محسن نراقی، دبیر شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی کشور، در دیدار دانشجویان با رهبر انقلاب، 5 اردیبهشت 1401
منبع: تسنیم
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه
🆔 https://t.me/dobarehdaneshgah
خبرگزاری تسنیم | Tasnim
دانشجویان در دیدار با رهبر انقلاب چه گفتند؟
به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری تسنیم، جمعی از دانشجویان و نمایندگان تشکلهای دانشجویی سراسر کشور با حضور در حسینیه امام خمینی (ره) با حضرت آیتالله خامنه ای دیدار کردند.
⭕️من معلم بدی هستم
✍️ دکتر مجتبی لشکربلوکی
روز معلم است و کم و بیش تبریک هایی برایم ارسال می شود اما باید اینجا و امروز اعتراف تلخی کنم: من معلم خوبی نیستم.
☑️ اگر معلم خوبی بودم باید از سه جمله سر کلاس هایم زیاد استفاده می کردم:
الف) من این موضوع را بلد نیستم. بگذارید جلسه بعد برای تان بگویم.
ب) این نکته ای که درس دادم برداشت من از دستاورد بشر است تا بدین لحظه و بنابراین قابل ابطال و اصلاح است.
ج) من از شما انتظار دارم درس های مرا بفهمید اما نمی خواهم که قبول کنید.
☑️ اگر معلم خوبی بودم باید با صداقت به دانشجویانم می گفتم
الف) من فقط کمی، بله! واقعا فقط کمی بیشتر از شما بلدم.
ب) کسوت استادی به معنای آن نیست که من در همه زمینه های آن رشته صاحب نظر باشم. چه اینکه در بسیاری از حوزه ها صاحب نظر که هیچ، حتی انتقال دهنده درست نظر دیگران نیز نیستم.
ج) متواضعانه بگویم که آنچه من/ما می دانیم در برابر آن چه نمی دانیم یک سوزن در کویر بیش نیست.
☑️ معلم بدی هستم
الف) چون وقتی سر کلاس اشتباه می کنم، خجالت می کشم که بگویم اشتباه کردم، سعی می کنم که توجیه کنم.
ب) چون وقتی دانشجویی به نظریه ای نقد وارد می کند، سعی می کنم با ترفندهای مختلف مثلا بزرگ نشان دادن آن نظریه پرداز قدرت نقادی دانشجویم را اگر نه سرکوب، دست کم مهار کنم.
ج) چون وقتی دانشجویی ایده جدیدی مطرح می کند، سعی می کنم آنقدر نقدش کنم که قدرت خلاقیتش را دست کم تا آخر ترم کنترل کنم که مرا آزار ندهد.
معلم خوب آنست که تدریس اندیشه ها را سکویی کند برای تحریک قدرت اندیشیدن (قدرت نقادی و خلاقیت) و نه اینکه گرزی کند برای سرکوب خلاقیت و نقادی دانش جویان و نیادیشیدن.
☑️⭕️تجویز راهبردی:
من و سایر معلمان اگر می خواهیم خوب باشیم باید ۵ کار انجام دهیم:
▫️فضیلت را برتر از علم و دانش بدانیم: با توجه به شناختم از انسان ایرانی و شکاف توسعه جمع بندی من این است که باید این فضائل را لابه لای مباحثم باید به دانشجویانم/دانش آموزانم منتقل کنم: انضباط، صداقت و تعهد به سه گانه «عقل و عدد و علم» در مقابله با این ۱۳ آفت: آرزواندیشی، هیجانزدگی، کوتاهنگری، شتاب زدگی، محدود اندیشی، تقدیرپذیری، زودپذیری، تلقینپذیری، القاءپذیری، خرافهپرستی، شخصیتپرستی، سلطهگری و سلطهپذیری.
▫️به جای پذیرش مقلدانه، تفکر انتقادی و استقلال را آموزش دهیم. به جای پر کردن حافظه، حفره و سوراخ ایجاد کنیم: حفره هایی که با سوال و به چالش کشیدن مفروضات ایجاد می شود.
▫️به دانش آموزان/دانشجویانمان بیاموزیم هیچ کدام از ما مالک صد در صد حقیقت نیست ما تا انتهای عمر جستجوگر حقیقتیم.
▫️معلم نه خداست و نه پیغمبر. آدمی است خطاپذیر که ممکن است گذشته اش، تیپ روانشناختی اش و علاقه اش روی اندیشه اش تاثیر بگذارد. پس ما را به دیده تردید بنگرید.
▫️بیاموزانیم معلم یک پل است یا یک پله. باید پای روی معلم بگذاری و بروی. احترام بگذار ولی از من عبور کن.
به خودم و شما یادآوری می کنم:
اشتباه پزشك زير خاك دفن مي شود،
اشتباه مهندس روي خاك سقوط مي كند،
اما اشتباه معلم روي خاك راه مي رود و جهانی را به نابودی می کشاند..!
منبع: کانال شخصی مجتبی لشکربلوکی
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه
🆔 https://t.me/dobarehdaneshgah
✍️ دکتر مجتبی لشکربلوکی
روز معلم است و کم و بیش تبریک هایی برایم ارسال می شود اما باید اینجا و امروز اعتراف تلخی کنم: من معلم خوبی نیستم.
☑️ اگر معلم خوبی بودم باید از سه جمله سر کلاس هایم زیاد استفاده می کردم:
الف) من این موضوع را بلد نیستم. بگذارید جلسه بعد برای تان بگویم.
ب) این نکته ای که درس دادم برداشت من از دستاورد بشر است تا بدین لحظه و بنابراین قابل ابطال و اصلاح است.
ج) من از شما انتظار دارم درس های مرا بفهمید اما نمی خواهم که قبول کنید.
☑️ اگر معلم خوبی بودم باید با صداقت به دانشجویانم می گفتم
الف) من فقط کمی، بله! واقعا فقط کمی بیشتر از شما بلدم.
ب) کسوت استادی به معنای آن نیست که من در همه زمینه های آن رشته صاحب نظر باشم. چه اینکه در بسیاری از حوزه ها صاحب نظر که هیچ، حتی انتقال دهنده درست نظر دیگران نیز نیستم.
ج) متواضعانه بگویم که آنچه من/ما می دانیم در برابر آن چه نمی دانیم یک سوزن در کویر بیش نیست.
☑️ معلم بدی هستم
الف) چون وقتی سر کلاس اشتباه می کنم، خجالت می کشم که بگویم اشتباه کردم، سعی می کنم که توجیه کنم.
ب) چون وقتی دانشجویی به نظریه ای نقد وارد می کند، سعی می کنم با ترفندهای مختلف مثلا بزرگ نشان دادن آن نظریه پرداز قدرت نقادی دانشجویم را اگر نه سرکوب، دست کم مهار کنم.
ج) چون وقتی دانشجویی ایده جدیدی مطرح می کند، سعی می کنم آنقدر نقدش کنم که قدرت خلاقیتش را دست کم تا آخر ترم کنترل کنم که مرا آزار ندهد.
معلم خوب آنست که تدریس اندیشه ها را سکویی کند برای تحریک قدرت اندیشیدن (قدرت نقادی و خلاقیت) و نه اینکه گرزی کند برای سرکوب خلاقیت و نقادی دانش جویان و نیادیشیدن.
☑️⭕️تجویز راهبردی:
من و سایر معلمان اگر می خواهیم خوب باشیم باید ۵ کار انجام دهیم:
▫️فضیلت را برتر از علم و دانش بدانیم: با توجه به شناختم از انسان ایرانی و شکاف توسعه جمع بندی من این است که باید این فضائل را لابه لای مباحثم باید به دانشجویانم/دانش آموزانم منتقل کنم: انضباط، صداقت و تعهد به سه گانه «عقل و عدد و علم» در مقابله با این ۱۳ آفت: آرزواندیشی، هیجانزدگی، کوتاهنگری، شتاب زدگی، محدود اندیشی، تقدیرپذیری، زودپذیری، تلقینپذیری، القاءپذیری، خرافهپرستی، شخصیتپرستی، سلطهگری و سلطهپذیری.
▫️به جای پذیرش مقلدانه، تفکر انتقادی و استقلال را آموزش دهیم. به جای پر کردن حافظه، حفره و سوراخ ایجاد کنیم: حفره هایی که با سوال و به چالش کشیدن مفروضات ایجاد می شود.
▫️به دانش آموزان/دانشجویانمان بیاموزیم هیچ کدام از ما مالک صد در صد حقیقت نیست ما تا انتهای عمر جستجوگر حقیقتیم.
▫️معلم نه خداست و نه پیغمبر. آدمی است خطاپذیر که ممکن است گذشته اش، تیپ روانشناختی اش و علاقه اش روی اندیشه اش تاثیر بگذارد. پس ما را به دیده تردید بنگرید.
▫️بیاموزانیم معلم یک پل است یا یک پله. باید پای روی معلم بگذاری و بروی. احترام بگذار ولی از من عبور کن.
به خودم و شما یادآوری می کنم:
اشتباه پزشك زير خاك دفن مي شود،
اشتباه مهندس روي خاك سقوط مي كند،
اما اشتباه معلم روي خاك راه مي رود و جهانی را به نابودی می کشاند..!
منبع: کانال شخصی مجتبی لشکربلوکی
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه
🆔 https://t.me/dobarehdaneshgah
Telegram
پویش ملی دوباره دانشگاه
لطفا جهت ارتباط با ما از رایانامه زیر استفاده بفرمایید:
dobaredaneshgah@gmail.com
dobaredaneshgah@gmail.com
نقد کتاب «استادان استادان چه کردند»
با حضور نویسنده (دکتر مقصود فراستخواه)، در دانشگاه مشهد
ناقد : دکتر روح الله اسلامی ، عضو هیأت علمی دانشگاه مشهد
18 اردیبهشت 1401
ساعت هفت عصر
با امکان شرکت آنلاین برای عموم:
https://farasatkhah.blogsky.com/
منبع: کانال مقصود فرستخواه
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روالهای حاکم بر سیاستهای وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی شما دانشگاهیان دغدغهمند نیازمندیم.
🆔 https://t.me/dobarehdaneshgah
لطفا جهت ارتباط با ما از رایانامه زیر استفاده بفرمایید:
dobaredaneshgah@gmail.com
با حضور نویسنده (دکتر مقصود فراستخواه)، در دانشگاه مشهد
ناقد : دکتر روح الله اسلامی ، عضو هیأت علمی دانشگاه مشهد
18 اردیبهشت 1401
ساعت هفت عصر
با امکان شرکت آنلاین برای عموم:
https://farasatkhah.blogsky.com/
منبع: کانال مقصود فرستخواه
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روالهای حاکم بر سیاستهای وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی شما دانشگاهیان دغدغهمند نیازمندیم.
🆔 https://t.me/dobarehdaneshgah
لطفا جهت ارتباط با ما از رایانامه زیر استفاده بفرمایید:
dobaredaneshgah@gmail.com
⁉️ کدام گناهکارتریم: استادان نسل جدید یا استادان نسل قدیم!؟
🍃به بهانهی روز معلم
✍️ دکتر عباسعلی منصوری (عضو هیئت علمی دانشگاه رازی)
معتقدم که بخشی از گناه ما اساتید جوان دانشگاه، بر گردن نسل قدیمتر دانشگاه است و البته بخشی دیگر بر گردن خودمان.
قبل از هر چیز لازم میدانم این نکته را عرض کنم که آرمانگرا نیستم و اساسا نسل ما بهخاطر تجربه نسل پیشینمان یاد گرفتهایم که در ابرهای آرمان و آسمان سیر نکنیم بلکه در زمین باشیم و البته چشمی به آسمان داشته باشیم. بنابراین آنچه در پی میآید از جنس آرمانگرایی و فراموش کردن زمین واقعیت و بیتوجهی به توان و توشه انسان نیست. چون میدانم بخش زیادی از مشکلات ما بهخاطر همین خطاست.
اما منظورم از گناه اساتید دانشگاه چیست؟
ما اساتید دانشگاه هر چقدر هم عذر تراشی کنیم و موانع و سختیها را فهرست کنیم و برشمریم، باز گناهکار و شایسته سرزنشیم.
گناهکاریم چون روزبهروز عنوان استاد دانشگاه/هیئت علمی برای ما به محل ارتزاق و درآمد تنزل مییابد و از اقتضائات این عنوان دورتر و دورتر میشویم؛ گناه ما این است که مسئولیت اخلاقی و علمی دانشگاه و دانشگاهیان را در قبال جامعه فراموش کردهایم.
مجددا یادآوری میکنم که منظورم آرمانگرایی نیست بنابراین منظورم این نیست که ما نقش سیاستمداران یا مدیران را بازی کنیم و یا دانشگاه را تبدیل به زمین سیاست کنیم. دانشگاه زمین علم است و از دانشگاه علم انتظار میرود و از اهل علم انتظار میرود که در عین متانت با صدای صریح بگویند که چه عملی یا تصمیمی درست و علمی است و کدام یک نادرست و غیر علمی.
ما اساتید جوان گرچه در گناه عملنکردن به اقتضاء علم مسئولیم، اما مسئولیت بیشتر این گناه با نسل قدیم و بزرگان دانشگاه است، چون بسیاری از ایشان هم خودشان گامی در راستای انجام اقتضائات عنوان استاد دانشگاه بر نمیدارند و هم معلم ما جوانترها هستند. یعنی بیتفاوتی، محافظهکاری و پرداختن به منفعت شخصی را خواسته یا ناخوسته به ما درس میدهند.
واقعا نمیتوانم عدم کنشگری و سکوت محض بسیاری از اساتید نسل قدیم را بفهمم، خصوصا در موارد و موضوعاتی که موضعگیری ایشان هیچ ضرری برای آنها در پی ندارد و در عین حال محتمل است که منشا اصلاحاتی ولو جزئی شود.
آدمی ممکن است مدتی از سر مصلحت یا حتی به دلایلی که واقعا دلیل هستند (مثل اینکه به این نتیجه برسیم که کنشگری هیچ فایده و ثمری ندارد) سکوت کند و البته از سکوت خود ناراحت باشد و همواره در ذهن خود چنین تحلیل کند که به محض فراهم شدن فرصت حتما سخن خواهم گفت، اما این سکوت در برابر ناحق و زمین خوردن حق، وقتی طولانی میشود هاضمه ما در تحمل ظلم و خطا و تصمیم غیرعلمی فراختر و فراختر میشود و آنگاه بدون اینکه خود بدانیم، این سکوت طولانی، ما را به انسانهای بیتفاوت تبدیل میکند.
خصلت دیگر آدمی این است که وقتی در مدتی طولانی همچون شجاعان رفتار نمی کند، واقعا همچون ترسویان میشود و از ترس کمترین احتمال ضرر، دست از اقدام باز میدارد.
این متن جسارت به هیئت علمی و پیشکسوتان نیست.بیان انتظاراتمان از پیشکسوتان است. و البته واقف هستیم که واقعا برخی از اساتید دانشگاه حق معلمی و پیشکسوتی را ادا میکنند و اگر احیانا ما جوانترها گاهی علیه گناه بیتفاوتی عصیان میکنیم، بهخاطر وجود ایشان و تعلیم و سبک زندگی علمی ایشان است.
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روالهای حاکم بر سیاستهای وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی استادان دانشگاهها و پژوهشگاههای ایران نیازمندیم.
🆔 https://t.me/dobarehdaneshgah
🍃به بهانهی روز معلم
✍️ دکتر عباسعلی منصوری (عضو هیئت علمی دانشگاه رازی)
معتقدم که بخشی از گناه ما اساتید جوان دانشگاه، بر گردن نسل قدیمتر دانشگاه است و البته بخشی دیگر بر گردن خودمان.
قبل از هر چیز لازم میدانم این نکته را عرض کنم که آرمانگرا نیستم و اساسا نسل ما بهخاطر تجربه نسل پیشینمان یاد گرفتهایم که در ابرهای آرمان و آسمان سیر نکنیم بلکه در زمین باشیم و البته چشمی به آسمان داشته باشیم. بنابراین آنچه در پی میآید از جنس آرمانگرایی و فراموش کردن زمین واقعیت و بیتوجهی به توان و توشه انسان نیست. چون میدانم بخش زیادی از مشکلات ما بهخاطر همین خطاست.
اما منظورم از گناه اساتید دانشگاه چیست؟
ما اساتید دانشگاه هر چقدر هم عذر تراشی کنیم و موانع و سختیها را فهرست کنیم و برشمریم، باز گناهکار و شایسته سرزنشیم.
گناهکاریم چون روزبهروز عنوان استاد دانشگاه/هیئت علمی برای ما به محل ارتزاق و درآمد تنزل مییابد و از اقتضائات این عنوان دورتر و دورتر میشویم؛ گناه ما این است که مسئولیت اخلاقی و علمی دانشگاه و دانشگاهیان را در قبال جامعه فراموش کردهایم.
مجددا یادآوری میکنم که منظورم آرمانگرایی نیست بنابراین منظورم این نیست که ما نقش سیاستمداران یا مدیران را بازی کنیم و یا دانشگاه را تبدیل به زمین سیاست کنیم. دانشگاه زمین علم است و از دانشگاه علم انتظار میرود و از اهل علم انتظار میرود که در عین متانت با صدای صریح بگویند که چه عملی یا تصمیمی درست و علمی است و کدام یک نادرست و غیر علمی.
ما اساتید جوان گرچه در گناه عملنکردن به اقتضاء علم مسئولیم، اما مسئولیت بیشتر این گناه با نسل قدیم و بزرگان دانشگاه است، چون بسیاری از ایشان هم خودشان گامی در راستای انجام اقتضائات عنوان استاد دانشگاه بر نمیدارند و هم معلم ما جوانترها هستند. یعنی بیتفاوتی، محافظهکاری و پرداختن به منفعت شخصی را خواسته یا ناخوسته به ما درس میدهند.
واقعا نمیتوانم عدم کنشگری و سکوت محض بسیاری از اساتید نسل قدیم را بفهمم، خصوصا در موارد و موضوعاتی که موضعگیری ایشان هیچ ضرری برای آنها در پی ندارد و در عین حال محتمل است که منشا اصلاحاتی ولو جزئی شود.
آدمی ممکن است مدتی از سر مصلحت یا حتی به دلایلی که واقعا دلیل هستند (مثل اینکه به این نتیجه برسیم که کنشگری هیچ فایده و ثمری ندارد) سکوت کند و البته از سکوت خود ناراحت باشد و همواره در ذهن خود چنین تحلیل کند که به محض فراهم شدن فرصت حتما سخن خواهم گفت، اما این سکوت در برابر ناحق و زمین خوردن حق، وقتی طولانی میشود هاضمه ما در تحمل ظلم و خطا و تصمیم غیرعلمی فراختر و فراختر میشود و آنگاه بدون اینکه خود بدانیم، این سکوت طولانی، ما را به انسانهای بیتفاوت تبدیل میکند.
خصلت دیگر آدمی این است که وقتی در مدتی طولانی همچون شجاعان رفتار نمی کند، واقعا همچون ترسویان میشود و از ترس کمترین احتمال ضرر، دست از اقدام باز میدارد.
این متن جسارت به هیئت علمی و پیشکسوتان نیست.بیان انتظاراتمان از پیشکسوتان است. و البته واقف هستیم که واقعا برخی از اساتید دانشگاه حق معلمی و پیشکسوتی را ادا میکنند و اگر احیانا ما جوانترها گاهی علیه گناه بیتفاوتی عصیان میکنیم، بهخاطر وجود ایشان و تعلیم و سبک زندگی علمی ایشان است.
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روالهای حاکم بر سیاستهای وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی استادان دانشگاهها و پژوهشگاههای ایران نیازمندیم.
🆔 https://t.me/dobarehdaneshgah
Telegram
پویش ملی دوباره دانشگاه
لطفا جهت ارتباط با ما از رایانامه زیر استفاده بفرمایید:
dobaredaneshgah@gmail.com
dobaredaneshgah@gmail.com
⁉️ تخریب دانشگاه یا کمک به دانشگاه؟!
✍️ دکتر عباسعلی منصوری (عضو هیئت علمی دانشگاه رازی)
وقتی داشتم متن بالا را مینوشتم، حدس میزدم که برخی همکاران متذکر شوند که: «این نوع متنها ناخواسته، افتادن در دام نسخه کسانی است که عامدانه قصد تخریب اعضای هیئت علمی را دارند. بنابراین این نوع متنها نه در راستای کمک به دانشگاه بلکه علیه دانشگاه و به نفع دشمنان دانشگاه است».
اتفاقا حدسم درست بود و برخی همکاران همین سخن را به صورت شخصی برایم فرستادند. البته نمیدانم چرا در فضای گروه همین نقدشان را مطرح نکردند و ترجیحشان این بود که به صورت شخصی پیام بفرستند.
هر چند من نیز چنین احساسی دارم که دانشگاه در ساختار سیاست ایران مهجور و گاه مغضوب است. اما حقیقتا نمیدانم چنین نیتی علیه دانشگاه هست یا نه.
اما صرف نظر از صحت یا عدمصحت چنین برنامه و نیتی، فرض را بر صحت چنین نیت و برنامهای میگیرم و با این وجود از عزیزانی که چنین تذکری را در ذهن دارند، چند سوال دارم:
۱- برفرض که ما اعضای هیئت علمی دشمنان قسم خوردهای داریم و کسانی قصد تخریب ما را دارند، چه شده است و چه کار کردهایم که نیت آنها میتواند عملی شود و امکان تخریب ما فراهم هست (ما همین نقد را بر ساختار قدرت به این نحو مطرح میکنیم که بر فرض که ما در جهان دشمنانی داریم اما چرا مردم سخن این دشمنان را گوش میدهند)
۲- حالا که وضع چنین است (یعنی عدهای یا نهادی قصد تخریب دانشگاه و دانشگاهیان را دارند) راهکار و تکلیف چیست؟ آیا راهکاری بهتر از این وجود دارد که در کنار دفاع از خود، سعی کنیم نقاط ضعف و نقدهایی که واقعا بر ما وارد است را اصلاح کنیم؟ آیا صرف دفاع از خود، ما را وارد یک بازی صنفی و سخیف نمیکند؟ و اگر ما از صنف خود مصرانه دفاع کنیم اما نسبت به مشکلات جامعه و ظلمها و خطاها بیتفاوت باشیم، صدق سخن بدخواهان دانشگاه به کرسی نمینشیند؟
۳- گرچه قبول دارم سهم دانشگاه در ایجاد وضع فعلی کشور بسیار کمتر از سهم اهل سیاست و قدرت است، اما آیا واقعا سهم ما در ایجاد وضع فعلی بسیار ناچیز و در حد توپ جمع کن است و پاسخگوی وضع فعلی باید دیگران باشند و ما به هیچ وجه در موضع پاسخگویی نیستیم؟
۴- گیرم که ما در ایجاد وضع فعلی سهم اندک و ناچیز داریم و دستمان به اصلاح امور نمیرسد، آیا در مورد وضع نابهسامان آموزش عالی هم میتوانیم همین ادعا را داشته باشیم؟ آیا در اینجا هم دست ما به اصلاح امور (در حد توان ) نمیرسید و نمیرسد؟!
۵- دفاع از شأن دانشگاه چه هنگام تحقق می یابد؟ آیا با بیان اینکه دشمنان قصد تخریب ما را دارند. یا با نشان دادن توان خود و نشان دادن مواردی که دست به اصلاح زدهایم؟
ممکن است گفته شود وقتی حرفزدن هیچ فایده و اصلاحی در پی ندارد، آیا سخن گفتن عاقلانه است؟
البته برخی از این سخن برآشفته میشوند و معتقدند که واقعیت امر چنین نیست و این سنخ سخنان را سیاهنمایی و سخن دشمنان میدانند. اینکه چقدر این سخن درست است یا نه میتواند محل بحث باشد. بنده نیز معتقدم که سخن دانشگاهیان تاثیر بسیار اندک داردريال اما بر فرض که این ادعا (که سخن گفتن ما دانشگاهیان دیگر فایدهای ندارد) کاملا و مطلقا درست باشد،
اولا چرا از موانع جلوی روی دانشگاه برای جامعه سخن نمیگوییم چرا اگر باور به بیتاثیری سخن گفتن دانشگاهیان داریم، از این باورمان سخن نمیگویم و در تنهاییهایمان در گوش هم سخن میگویم؟ چرا از وضع دانشگاه و وضع نهاد علم و نسبت آن با قدرت و سیاست چیزی نمیگوییم. اگر واقعا ما هیچکارهایم چرا این هیچکارهبودنمان را به گوش جامعه نمیرسانیم؟
ثانیا بر فرض که سخن ما در اصلاح امور بیرون از دانشگاه بیاثر یا کماثر است، آیا در اصلاح امور دانشگاه و آموزش عالی نیر سخن ما بیاثر است؟! اینجا چرا سکوت اختیار کردهایم؟!
آیا اقتضای علم و خرد این نیست که حتی در راستای اصلاحات حداقلی گام برداریم؟
همچنان که سخن اکثر ما دانشگاهیان در خطاب به ساختار سیاست و مدیریت کشور این است که:
«وضع فعلی کشور حاصل ناکارآمدی در مدیریت و تصمیمهای غیرعلمی است و تاثیر دشمنان بسیار حداقلی است و حتی آن تاثیر حداقلی بهخاطر بستر ضعیف مدیریت داخلی و نارضایتی مردم است»، خود ما دانشگاهیان هم باید بپزیدیم که:
«مقصر اصلی وضع فعلی دانشگاه و کسی که بیشترین نقش در تخریب دانشگاه را دارد، خود ما دانشگاهیان هستیم و تاثیر نهادهای خارج از دانشگاه بر دانشگاه، بهخاطر ضعف عملکرد خود ماست».
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روالهای حاکم بر سیاستهای وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی استادان دانشگاهها و پژوهشگاههای ایران نیازمندیم.
🆔 https://t.me/dobarehdaneshgah
✍️ دکتر عباسعلی منصوری (عضو هیئت علمی دانشگاه رازی)
وقتی داشتم متن بالا را مینوشتم، حدس میزدم که برخی همکاران متذکر شوند که: «این نوع متنها ناخواسته، افتادن در دام نسخه کسانی است که عامدانه قصد تخریب اعضای هیئت علمی را دارند. بنابراین این نوع متنها نه در راستای کمک به دانشگاه بلکه علیه دانشگاه و به نفع دشمنان دانشگاه است».
اتفاقا حدسم درست بود و برخی همکاران همین سخن را به صورت شخصی برایم فرستادند. البته نمیدانم چرا در فضای گروه همین نقدشان را مطرح نکردند و ترجیحشان این بود که به صورت شخصی پیام بفرستند.
هر چند من نیز چنین احساسی دارم که دانشگاه در ساختار سیاست ایران مهجور و گاه مغضوب است. اما حقیقتا نمیدانم چنین نیتی علیه دانشگاه هست یا نه.
اما صرف نظر از صحت یا عدمصحت چنین برنامه و نیتی، فرض را بر صحت چنین نیت و برنامهای میگیرم و با این وجود از عزیزانی که چنین تذکری را در ذهن دارند، چند سوال دارم:
۱- برفرض که ما اعضای هیئت علمی دشمنان قسم خوردهای داریم و کسانی قصد تخریب ما را دارند، چه شده است و چه کار کردهایم که نیت آنها میتواند عملی شود و امکان تخریب ما فراهم هست (ما همین نقد را بر ساختار قدرت به این نحو مطرح میکنیم که بر فرض که ما در جهان دشمنانی داریم اما چرا مردم سخن این دشمنان را گوش میدهند)
۲- حالا که وضع چنین است (یعنی عدهای یا نهادی قصد تخریب دانشگاه و دانشگاهیان را دارند) راهکار و تکلیف چیست؟ آیا راهکاری بهتر از این وجود دارد که در کنار دفاع از خود، سعی کنیم نقاط ضعف و نقدهایی که واقعا بر ما وارد است را اصلاح کنیم؟ آیا صرف دفاع از خود، ما را وارد یک بازی صنفی و سخیف نمیکند؟ و اگر ما از صنف خود مصرانه دفاع کنیم اما نسبت به مشکلات جامعه و ظلمها و خطاها بیتفاوت باشیم، صدق سخن بدخواهان دانشگاه به کرسی نمینشیند؟
۳- گرچه قبول دارم سهم دانشگاه در ایجاد وضع فعلی کشور بسیار کمتر از سهم اهل سیاست و قدرت است، اما آیا واقعا سهم ما در ایجاد وضع فعلی بسیار ناچیز و در حد توپ جمع کن است و پاسخگوی وضع فعلی باید دیگران باشند و ما به هیچ وجه در موضع پاسخگویی نیستیم؟
۴- گیرم که ما در ایجاد وضع فعلی سهم اندک و ناچیز داریم و دستمان به اصلاح امور نمیرسد، آیا در مورد وضع نابهسامان آموزش عالی هم میتوانیم همین ادعا را داشته باشیم؟ آیا در اینجا هم دست ما به اصلاح امور (در حد توان ) نمیرسید و نمیرسد؟!
۵- دفاع از شأن دانشگاه چه هنگام تحقق می یابد؟ آیا با بیان اینکه دشمنان قصد تخریب ما را دارند. یا با نشان دادن توان خود و نشان دادن مواردی که دست به اصلاح زدهایم؟
ممکن است گفته شود وقتی حرفزدن هیچ فایده و اصلاحی در پی ندارد، آیا سخن گفتن عاقلانه است؟
البته برخی از این سخن برآشفته میشوند و معتقدند که واقعیت امر چنین نیست و این سنخ سخنان را سیاهنمایی و سخن دشمنان میدانند. اینکه چقدر این سخن درست است یا نه میتواند محل بحث باشد. بنده نیز معتقدم که سخن دانشگاهیان تاثیر بسیار اندک داردريال اما بر فرض که این ادعا (که سخن گفتن ما دانشگاهیان دیگر فایدهای ندارد) کاملا و مطلقا درست باشد،
اولا چرا از موانع جلوی روی دانشگاه برای جامعه سخن نمیگوییم چرا اگر باور به بیتاثیری سخن گفتن دانشگاهیان داریم، از این باورمان سخن نمیگویم و در تنهاییهایمان در گوش هم سخن میگویم؟ چرا از وضع دانشگاه و وضع نهاد علم و نسبت آن با قدرت و سیاست چیزی نمیگوییم. اگر واقعا ما هیچکارهایم چرا این هیچکارهبودنمان را به گوش جامعه نمیرسانیم؟
ثانیا بر فرض که سخن ما در اصلاح امور بیرون از دانشگاه بیاثر یا کماثر است، آیا در اصلاح امور دانشگاه و آموزش عالی نیر سخن ما بیاثر است؟! اینجا چرا سکوت اختیار کردهایم؟!
آیا اقتضای علم و خرد این نیست که حتی در راستای اصلاحات حداقلی گام برداریم؟
همچنان که سخن اکثر ما دانشگاهیان در خطاب به ساختار سیاست و مدیریت کشور این است که:
«وضع فعلی کشور حاصل ناکارآمدی در مدیریت و تصمیمهای غیرعلمی است و تاثیر دشمنان بسیار حداقلی است و حتی آن تاثیر حداقلی بهخاطر بستر ضعیف مدیریت داخلی و نارضایتی مردم است»، خود ما دانشگاهیان هم باید بپزیدیم که:
«مقصر اصلی وضع فعلی دانشگاه و کسی که بیشترین نقش در تخریب دانشگاه را دارد، خود ما دانشگاهیان هستیم و تاثیر نهادهای خارج از دانشگاه بر دانشگاه، بهخاطر ضعف عملکرد خود ماست».
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روالهای حاکم بر سیاستهای وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی استادان دانشگاهها و پژوهشگاههای ایران نیازمندیم.
🆔 https://t.me/dobarehdaneshgah
Telegram
پویش ملی دوباره دانشگاه
لطفا جهت ارتباط با ما از رایانامه زیر استفاده بفرمایید:
dobaredaneshgah@gmail.com
dobaredaneshgah@gmail.com
🔲⭕️ از چاپیدن مقاله تا حل مساله
✍️ دکتر مجتبی لشکربلوکی
از دانشگاهیان قطع امید کردهام. دانشگاهیان با توسعه آموزش عالی در سالهای اخیر دو گروه شدهاند: گروهی که دانشمندند و گروهی که بیشترشان شغل دانشگاهی دارند. از گروه دوم که توقع نباید داشت اما گروه اول هم بیشتر به علم و تخصص خود مشغولاند و کمتر مجال نگاه کردن به بیرون و مسائل جامعه دارند. معمولاً فکر نمیکنند که چه باید کرد. بیآنکه به عمل بیندیشند تصمیم میگیرند و اقدام میکنند. دانشگاه روزبهروز بیشتر گرفتار مسائل انتزاعی میشود و دیگر چندان پیوندی با سیاست و جامعه و زندگی ندارد. کشور فردایی هم خواهد داشت که نمیدانیم چیست و چگونه خواهد بود و خدا کند که فردا، فقر و حرمان و ملال بیشتر و زمینی خشکتر و هوایی آلودهتر و دلهای پراکندهتر و خاطرههای آزردهتر نباشد.
این را جملات را چه کسی گفته است؟ دکتر رضا داوری اردکانی؛ رئیس فرهنگستان علوم، چهره ماندگار کشور، استاد نمونه کشور و ده ها افتخار و عنوان دیگر. اما چرا به این جا رسیدیم؟
بگذارید مطلبی منتسب به دکتر مظفر چشمه سهرابی؛ متخصص دانششناسی را نیز با هم مرور کنیم:
رتبه بندی دانشگاهی ایران بر اساس نظامی است که خارج از ایران برنامه ریزی می شود و ما بین المللی کار کردن را با اِعمال این شاخص ها اشتباه گرفته ایم در حالی که خود آمریکا که وضع کننده ISI است، به طور ناچیز از این نظام استفاده می کند.
حدود ۴۰۰ جایزه علمی در دنیا وجود دارد که هیچ یک از شاخص های آی.اس.آی استفاده نمی کنند. ایران از بیانیه سانفرانسیسکو که هشداری به همه بود درس نگرفت. در این بیانیه بیش از چند هزار دانشمند و پژوهشگر و حدود ۸۰۰ مجله علمی معتبر دنیا اعلام کردند که مبنا را در ارزیابی ها بر اساس مجلات قرار ندهید.
از یکی از اساتیدی که ۴۰۰ مقاله بین المللی داشتند سوال کردم فقط یکی از مشکلاتی را که در کشور حل کرده اید نام ببرید؟ پاسخ سکوت بود. از مدیران کشور ۹۷٪ از مقالات آی.اس.آی استفاده نمیکنند، ۹۳٪ نیز مجلات داخلی را نه می شناسند و نه از آنها استفاده می کنند؟! برای چه کسی می نویسیم؟
هدف علم سنجی که در ایران بسیار محبوب است در واقع مجله سنجی است نه حقیقت علم. علم سنجی قدرت تحلیل محتوای علم را ندارد. مبدع این اصطلاح اصلاً چنین منظوری نداشته است. علم سنجی صرفاً بیانگر شاخص های کمّی است نه کیفی.
در سنت های اصیل علمی، تولید مقاله هیچ گاه نشان دهنده تولید علم نبوده است. مثلا کتابی نوشته به نام اشاعه نوآوری. تا به حال ۲۵۰۰ مقاله در خصوص این کتاب منتشر شده است. این مقالات تولید علم نیست، یک مناقشه علمی است. این نبردهای علمی زمینه ساز تولید علم است نه الزاما خود علم.
☑️⭕️تحلیل و تجویز راهبردی:
به من بگو که به چه پاداش می دهی، تا من بگویم که بازیگران چه می کنند؟ ایده ای ساده اما بنیادی در طراحی مکانیزم ها و سیستم ها. اگر بخواهم کمی سخت تر بگویم: نظام تمایلات ما تعاملات را شکل می دهد. قواعد نهادی مشخص می کند که کدام رفتار مطلوب است و کدام نامقبول. نهادها تعیین می کنند که چه بازیگری بر اساس چه رفتاری پاداش می گیرد و کامیاب می شود و کدام بازیگر ناکام می ماند و محروم می شود. وقتی شاخص ارزیابی ما شد «چاپ مقاله» و نه «حل مساله»، نخبگان علمی کشور با چه انگیزه ای روی مسائل ملی کار کنند؟
در طراحی سسیستم های اقتصادی و اجتماعی باید فرض گرفت که افراد به فکر منافع شخصی خود هستند و با موعظه و پند اخلاقی هدایت نمی شوند بلکه با طراحی نظام تمایلات (پاداش دهی هوشمندانه) رفتار بازیگران به همان سمتی سوق داد که منفعت جمعی اقتضاء می کند. به عبارت ساده گره زدن منافع شخصی به منافع جمعی. آیا در نظام دانشگاهی ما چنین است؟
یک پیش بینی تلخ را در پایان می آورم و تمام: اگر قواعد نهادی (نظام تمایلات) دانشگاهیان تا یک دهه دیگر همین باشد، ما علاوه بر پیشتازی در چاپیدن مقاله، بیشترین استاد تمام دنیا را نیز خواهیم داشت. بدا به حال این سرزمین پر استاد!
منبع: کانال شخصی مجتبی لشکربلوکی
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روالهای حاکم بر سیاستهای وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی شما دانشگاهیان دغدغهمند نیازمندیم.
🆔 https://t.me/dobarehdaneshgah
✍️ دکتر مجتبی لشکربلوکی
از دانشگاهیان قطع امید کردهام. دانشگاهیان با توسعه آموزش عالی در سالهای اخیر دو گروه شدهاند: گروهی که دانشمندند و گروهی که بیشترشان شغل دانشگاهی دارند. از گروه دوم که توقع نباید داشت اما گروه اول هم بیشتر به علم و تخصص خود مشغولاند و کمتر مجال نگاه کردن به بیرون و مسائل جامعه دارند. معمولاً فکر نمیکنند که چه باید کرد. بیآنکه به عمل بیندیشند تصمیم میگیرند و اقدام میکنند. دانشگاه روزبهروز بیشتر گرفتار مسائل انتزاعی میشود و دیگر چندان پیوندی با سیاست و جامعه و زندگی ندارد. کشور فردایی هم خواهد داشت که نمیدانیم چیست و چگونه خواهد بود و خدا کند که فردا، فقر و حرمان و ملال بیشتر و زمینی خشکتر و هوایی آلودهتر و دلهای پراکندهتر و خاطرههای آزردهتر نباشد.
این را جملات را چه کسی گفته است؟ دکتر رضا داوری اردکانی؛ رئیس فرهنگستان علوم، چهره ماندگار کشور، استاد نمونه کشور و ده ها افتخار و عنوان دیگر. اما چرا به این جا رسیدیم؟
بگذارید مطلبی منتسب به دکتر مظفر چشمه سهرابی؛ متخصص دانششناسی را نیز با هم مرور کنیم:
رتبه بندی دانشگاهی ایران بر اساس نظامی است که خارج از ایران برنامه ریزی می شود و ما بین المللی کار کردن را با اِعمال این شاخص ها اشتباه گرفته ایم در حالی که خود آمریکا که وضع کننده ISI است، به طور ناچیز از این نظام استفاده می کند.
حدود ۴۰۰ جایزه علمی در دنیا وجود دارد که هیچ یک از شاخص های آی.اس.آی استفاده نمی کنند. ایران از بیانیه سانفرانسیسکو که هشداری به همه بود درس نگرفت. در این بیانیه بیش از چند هزار دانشمند و پژوهشگر و حدود ۸۰۰ مجله علمی معتبر دنیا اعلام کردند که مبنا را در ارزیابی ها بر اساس مجلات قرار ندهید.
از یکی از اساتیدی که ۴۰۰ مقاله بین المللی داشتند سوال کردم فقط یکی از مشکلاتی را که در کشور حل کرده اید نام ببرید؟ پاسخ سکوت بود. از مدیران کشور ۹۷٪ از مقالات آی.اس.آی استفاده نمیکنند، ۹۳٪ نیز مجلات داخلی را نه می شناسند و نه از آنها استفاده می کنند؟! برای چه کسی می نویسیم؟
هدف علم سنجی که در ایران بسیار محبوب است در واقع مجله سنجی است نه حقیقت علم. علم سنجی قدرت تحلیل محتوای علم را ندارد. مبدع این اصطلاح اصلاً چنین منظوری نداشته است. علم سنجی صرفاً بیانگر شاخص های کمّی است نه کیفی.
در سنت های اصیل علمی، تولید مقاله هیچ گاه نشان دهنده تولید علم نبوده است. مثلا کتابی نوشته به نام اشاعه نوآوری. تا به حال ۲۵۰۰ مقاله در خصوص این کتاب منتشر شده است. این مقالات تولید علم نیست، یک مناقشه علمی است. این نبردهای علمی زمینه ساز تولید علم است نه الزاما خود علم.
☑️⭕️تحلیل و تجویز راهبردی:
به من بگو که به چه پاداش می دهی، تا من بگویم که بازیگران چه می کنند؟ ایده ای ساده اما بنیادی در طراحی مکانیزم ها و سیستم ها. اگر بخواهم کمی سخت تر بگویم: نظام تمایلات ما تعاملات را شکل می دهد. قواعد نهادی مشخص می کند که کدام رفتار مطلوب است و کدام نامقبول. نهادها تعیین می کنند که چه بازیگری بر اساس چه رفتاری پاداش می گیرد و کامیاب می شود و کدام بازیگر ناکام می ماند و محروم می شود. وقتی شاخص ارزیابی ما شد «چاپ مقاله» و نه «حل مساله»، نخبگان علمی کشور با چه انگیزه ای روی مسائل ملی کار کنند؟
در طراحی سسیستم های اقتصادی و اجتماعی باید فرض گرفت که افراد به فکر منافع شخصی خود هستند و با موعظه و پند اخلاقی هدایت نمی شوند بلکه با طراحی نظام تمایلات (پاداش دهی هوشمندانه) رفتار بازیگران به همان سمتی سوق داد که منفعت جمعی اقتضاء می کند. به عبارت ساده گره زدن منافع شخصی به منافع جمعی. آیا در نظام دانشگاهی ما چنین است؟
یک پیش بینی تلخ را در پایان می آورم و تمام: اگر قواعد نهادی (نظام تمایلات) دانشگاهیان تا یک دهه دیگر همین باشد، ما علاوه بر پیشتازی در چاپیدن مقاله، بیشترین استاد تمام دنیا را نیز خواهیم داشت. بدا به حال این سرزمین پر استاد!
منبع: کانال شخصی مجتبی لشکربلوکی
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روالهای حاکم بر سیاستهای وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی شما دانشگاهیان دغدغهمند نیازمندیم.
🆔 https://t.me/dobarehdaneshgah
Telegram
مجتبی لشکربلوکی
🔲⭕️ از چاپیدن مقاله تا حل مساله
دکتر مجتبی لشکربلوکی
از دانشگاهیان قطع امید کردهام. دانشگاهیان با توسعه آموزش عالی در سالهای اخیر دو گروه شدهاند: گروهی که دانشمندند و گروهی که بیشترشان شغل دانشگاهی دارند. از گروه دوم که توقع نباید داشت اما گروه اول…
دکتر مجتبی لشکربلوکی
از دانشگاهیان قطع امید کردهام. دانشگاهیان با توسعه آموزش عالی در سالهای اخیر دو گروه شدهاند: گروهی که دانشمندند و گروهی که بیشترشان شغل دانشگاهی دارند. از گروه دوم که توقع نباید داشت اما گروه اول…
بحرانِ تکرار
مروری بر کتاب دروغهای علمی: افشای تقلب، سوگیری، بیدقتی و غلو در علم
امروزه میزان موفقیت یک پژوهشگر، تا حد زیادی، وابسته به سابقۀ انتشار اوست: نامش را پای چند مقاله گذاشته، آثارش را در کدام نشریات منتشر کرده، سایر مقالهها چند بار به مقالههایش ارجاع دادهاند؟ این امر نظامی آفریده که طرفدار سرعت انتشار، حجم زیاد تولید و جنجالطلبی است. عجله برای انتشار و فشاری که برای جلبتوجه وجود دارد پژوهشگران را بهسوی راههای میانبر و دوز و کلک سوق میدهد. استورات ریچی، روانشناس و گزارشگر علم، در کتاب جدیدش، دروغهای علمی، مشکلات سازوکارهای رایج برای انتشار مقالات علمی و دانشگاهی را بررسی میکند.
روزنامۀ چاینا دیلی در ماه نوامبر سال ۲۰۱۷ گزارشی منتشر کرد دربارۀ رستورانِ باربیکیویی در پکن. این رستوران لیویهدائو («نیشتر»۱) نام داشت و به مشتریانی تخفیف میداد که میتوانستند ثابت کنند، اخیراً، در نشریهای علمی مقاله منتشر کردهاند....
مطالعه مطلب 👉
مروری بر کتاب دروغهای علمی: افشای تقلب، سوگیری، بیدقتی و غلو در علم
امروزه میزان موفقیت یک پژوهشگر، تا حد زیادی، وابسته به سابقۀ انتشار اوست: نامش را پای چند مقاله گذاشته، آثارش را در کدام نشریات منتشر کرده، سایر مقالهها چند بار به مقالههایش ارجاع دادهاند؟ این امر نظامی آفریده که طرفدار سرعت انتشار، حجم زیاد تولید و جنجالطلبی است. عجله برای انتشار و فشاری که برای جلبتوجه وجود دارد پژوهشگران را بهسوی راههای میانبر و دوز و کلک سوق میدهد. استورات ریچی، روانشناس و گزارشگر علم، در کتاب جدیدش، دروغهای علمی، مشکلات سازوکارهای رایج برای انتشار مقالات علمی و دانشگاهی را بررسی میکند.
روزنامۀ چاینا دیلی در ماه نوامبر سال ۲۰۱۷ گزارشی منتشر کرد دربارۀ رستورانِ باربیکیویی در پکن. این رستوران لیویهدائو («نیشتر»۱) نام داشت و به مشتریانی تخفیف میداد که میتوانستند ثابت کنند، اخیراً، در نشریهای علمی مقاله منتشر کردهاند....
مطالعه مطلب 👉
Forwarded from سخنرانیها
🔊فایل صوتی
نعمت الله فاضلی
🔶 آیینی شدن دانشگاه در ایران🔶
🔹 8 اردیبهشت 1401
🔹حجم فایل:18.9MB، زمان: 81 دقیقه
✅ در دوران پسا انقلاب در ایران، هدف حکومت شکل دادن دانشگاه آیینی بوده است.
🔻دانشگاه آیینی به دنبال جامعه پذیری آیینی افراد از طریق کنترل اجتماعی و اجبار به آیین های ایدئولوژیک است.
✅ دانشگاه آیینی و دستوری با کارکرد ذاتی دانشگاه یعنی فهمیدن و فهماندن و ارتباط آزاد در تضاد است.
🔻 آیین ها در صورتی می توانند کارکرد معنادهی و انسجام بخشی داشته باشند که بطور تاریخی و مدنی در جریان تحولات اجتماعی شکل گرفته باشند؛ نه اینکه اجباری و دستوری باشند.
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @DrNematallahFazeli
🆑کانال سخنرانی ها
🌹
نعمت الله فاضلی
🔶 آیینی شدن دانشگاه در ایران🔶
🔹 8 اردیبهشت 1401
🔹حجم فایل:18.9MB، زمان: 81 دقیقه
✅ در دوران پسا انقلاب در ایران، هدف حکومت شکل دادن دانشگاه آیینی بوده است.
🔻دانشگاه آیینی به دنبال جامعه پذیری آیینی افراد از طریق کنترل اجتماعی و اجبار به آیین های ایدئولوژیک است.
✅ دانشگاه آیینی و دستوری با کارکرد ذاتی دانشگاه یعنی فهمیدن و فهماندن و ارتباط آزاد در تضاد است.
🔻 آیین ها در صورتی می توانند کارکرد معنادهی و انسجام بخشی داشته باشند که بطور تاریخی و مدنی در جریان تحولات اجتماعی شکل گرفته باشند؛ نه اینکه اجباری و دستوری باشند.
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @DrNematallahFazeli
🆑کانال سخنرانی ها
🌹
Telegram
attach 📎
❗️امتیاز برای تأهل و داشتنفرزند در جذب اعضای هیئت علمی!
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روالهای حاکم بر سیاستهای وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی شما دانشگاهیان دغدغهمند نیازمندیم.
🆔 https://t.me/dobarehdaneshgah
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روالهای حاکم بر سیاستهای وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی شما دانشگاهیان دغدغهمند نیازمندیم.
🆔 https://t.me/dobarehdaneshgah
⁉️ قبولشدگان شبههناك!
✔️ گزارش تحقيقي «اعتماد» از پرونده تقلب كنكور۱۴۰۰ در آستانه برگزاري كنكور امسال
✍️ محمّد باقرزاده
⬅️ شماري از متهمان تقلب در كنكور پس از ردشدن در امتحان مجدد سازمان سنجش با دخالت مجلس به دانشكدههاي پزشكي و دندانپزشكي و داروسازي برگشتند
رازي مگو كه همه مردم شهر نزديك به يكسال درباره آن حرف ميزدند اما پس از فشردن دكمه ضبط صدا، سكوت پيش ميگرفتند تا درست در يك هفته مانده به كنكوري تازه؛ حالا همه نگران تكرار اتفاق بيسابقه سال پيش هستند و شايد همين نگراني هم بسياري را به گفتوگو و ضبط صدايشان راضي كرده است. همه خبر را شنيدهاند و با جزييات پرونده را دنبال ميكنند اما از نتيجه راضي نيستند؛ تقلبي گسترده در كنكور سراسري علوم تجربي ۱۴۰۰ كه صدها نفر را به رشتههاي پزشكي، دندانپزشكي و داروسازي دانشگاههاي برتر دولتي رسانده و كار به امتحان دوباره سازمان سنجش، دهها شكايت قضايي و چندين جلسه كميسيون اصل ۹۰ مجلس شوراي اسلامي هم رسيده اما نتيجه نتوانسته معترضان به تقلب را راضي كند. آنها ميگويند متقلبان كه حتي از فيلتر حداقلهاي آزمون دوباره سنجش هم رد نشدند، با پيگيري برخي نمايندگان مجلس دوباره به دانشگاه برگشتهاند. ماجرا به يكي دورافتادهترين مناطق ايران در يكي از محرومترين استانها برميگردد: ...
ادامۀ این گزارش را طریق پیوند (لینک) زیر مطالعه کنید:
قبولشدگان شبههناک!
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روالهای حاکم بر سیاستهای وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی شما دانشگاهیان دغدغهمند نیازمندیم.
🆔 https://t.me/dobarehdaneshgah
✔️ گزارش تحقيقي «اعتماد» از پرونده تقلب كنكور۱۴۰۰ در آستانه برگزاري كنكور امسال
✍️ محمّد باقرزاده
⬅️ شماري از متهمان تقلب در كنكور پس از ردشدن در امتحان مجدد سازمان سنجش با دخالت مجلس به دانشكدههاي پزشكي و دندانپزشكي و داروسازي برگشتند
رازي مگو كه همه مردم شهر نزديك به يكسال درباره آن حرف ميزدند اما پس از فشردن دكمه ضبط صدا، سكوت پيش ميگرفتند تا درست در يك هفته مانده به كنكوري تازه؛ حالا همه نگران تكرار اتفاق بيسابقه سال پيش هستند و شايد همين نگراني هم بسياري را به گفتوگو و ضبط صدايشان راضي كرده است. همه خبر را شنيدهاند و با جزييات پرونده را دنبال ميكنند اما از نتيجه راضي نيستند؛ تقلبي گسترده در كنكور سراسري علوم تجربي ۱۴۰۰ كه صدها نفر را به رشتههاي پزشكي، دندانپزشكي و داروسازي دانشگاههاي برتر دولتي رسانده و كار به امتحان دوباره سازمان سنجش، دهها شكايت قضايي و چندين جلسه كميسيون اصل ۹۰ مجلس شوراي اسلامي هم رسيده اما نتيجه نتوانسته معترضان به تقلب را راضي كند. آنها ميگويند متقلبان كه حتي از فيلتر حداقلهاي آزمون دوباره سنجش هم رد نشدند، با پيگيري برخي نمايندگان مجلس دوباره به دانشگاه برگشتهاند. ماجرا به يكي دورافتادهترين مناطق ايران در يكي از محرومترين استانها برميگردد: ...
ادامۀ این گزارش را طریق پیوند (لینک) زیر مطالعه کنید:
قبولشدگان شبههناک!
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روالهای حاکم بر سیاستهای وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی شما دانشگاهیان دغدغهمند نیازمندیم.
🆔 https://t.me/dobarehdaneshgah
روزنامه اعتماد
قبولشدگان شبههناك
شماري از متهمان تقلب در كنكور پس از ردشدن در امتحان مجدد سازمان سنجش با دخالت مجلس به دانشكدههاي پزشكي و دندانپزشكي و داروسازي برگشتند
Audio
« چهار میم برنامه درسی پنهان در دانشگاههای ما:
مدرک، مرتبه، معیشت، منصب»
نکتهای از بحث دکتر مقصود فراستخواه با اعضای هیأت علمی
هفتم تیر ماه 1401
منبع: کانال مقصود فراستخواه
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روالهای حاکم بر سیاستهای وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی شما دانشگاهیان دغدغهمند نیازمندیم.
🆔 https://t.me/dobarehdaneshgah
مدرک، مرتبه، معیشت، منصب»
نکتهای از بحث دکتر مقصود فراستخواه با اعضای هیأت علمی
هفتم تیر ماه 1401
منبع: کانال مقصود فراستخواه
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روالهای حاکم بر سیاستهای وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی شما دانشگاهیان دغدغهمند نیازمندیم.
🆔 https://t.me/dobarehdaneshgah
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
آسیب شناسی تولید علم در ایران
به علاقهمندان به این موضوع پیشنهاد میشود که مقاله زیر را نیز ببینند:
توسعۀ علم با رویکردی غیرعلمی در ایران
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روالهای حاکم بر سیاستهای وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی شما دانشگاهیان دغدغهمند نیازمندیم.
🆔 https://t.me/dobarehdaneshgah
به علاقهمندان به این موضوع پیشنهاد میشود که مقاله زیر را نیز ببینند:
توسعۀ علم با رویکردی غیرعلمی در ایران
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روالهای حاکم بر سیاستهای وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی شما دانشگاهیان دغدغهمند نیازمندیم.
🆔 https://t.me/dobarehdaneshgah
✅ دانشگاه از دانشگاهبودن افتاده است!
✍️ عباسعلی منصوری (عضو هیئت علمی دانشگاه رازی)
👌این روزها که روزهای امتحانات دانشجویان دانشگاه ها است،مردد بودم که مطلبی را در مورد شیوره ارزشیابی با همکارن محترم در میان بگذارم یا نه. خبر رد اعتبار مدرک بسیاری از دانشگاه های ایران توسط کشور عراق( که البته بعید نیست بخشی از آن به علل سیاسی بر گردد) مصمم کرد که یاداشت زیر را تقدیم همکاران عزیز کنم.
👌در دانشگاه های ما واقعیت های ناگوار فراوانی وجود دارد.یکی از این واقعیت های ناگوار این است که:
«تعداد اساتیدی که به معنای واقعی کلمه امتحان می گیرند وبه معنای واقعی کلمه میزان یادگیری و تلاش دانشجویان را ارزشیابی می کنند و در این حوزه حق مطلب را آنگونه که باید( یا نسبتا و در حد قابل قبول) ادا می کنند، در اقلیت هستند. در نتیجه نمرات و معدل دانشجویان واقعی نیست. یعنی بیانگر میزان علم یا تلاش ایشان نیست به همین دلیل با کمال تاسف جامعه ایران این حقیقت را پذیرفته است که مدارک دانشگاهی به اندازه عنوانی که دارند اعتبار ندارند و این مدارک دلالتی بر توان صاحبان مدارک ندارد»
👌اینکه چرا این اساتید در اقلیت هستند و بخش زیادی از ما اساتید در ارزشیابی آنگونه که انتظار می رود عمل نمی کنیم و جدی نیستیم، معلول دو سنخ از علل است:
۱- علل غیر معرفتی: یعنی عدم جدیت ما در ارزشیابی،یک انتخاب آگاهانه و مستدل نیست بلکه اموری که از سنخ معرفت نیستند سبب انتخاب این مسیر شده اند. از جمله این علل می توان به موارد زیر اشاره کرد: سرخورده شدن از دانشگاه و سرریز این سرخوردگی به مقام آموزش، دشوارهای معاش و کاهش علاقه و بالتبع جدیت در کار، بی مسولیتی و تنبلی، کم ارزش شدن فعالیت های آموزش نسبت به فعالیت های پژوهشی در فرایند ارتقا و تبدیل وضعیت،عدم نظارت جدی بر کیفیت ارزشیابی اساتید، سر ریزی نا امیدی به دانشگاه و اساتید و.....
۲- علل معرفتی: یعنی ما اگاهانه و با انتخاب خود و با تمسک به ادله ای،ارزشیابی جدی را در وضع فعلی مطلوب یا ممکن نمی دانیم.
اینکه کدام یک از این علل نقش بیشتری در رسیدن به وضع موجود( منظورم وضع ارزشیبای و نمره دادن فعلی ما اساتید است) دارند،محل بحث این نوشتار نیست. تلاش این نوشتار تمرکز بر علل غیر معرفتی به حد اختصار و در حد طرح مساله است.
👌مهمترین ادله ما برای سخت نگرفتن در ارزشیابی عبارتند از:
- وقتی نحوه ورود دانشجو به دانشگاه درست نیست و دانشجویان به راحتی وارد دانشگاه می شوند، ما هستیم و دانشجویان ناتوان و هر کاری کنیم به هر حال با دانشجویان ناتوان مواجه هستیم. بنابراین جهت جلوگیری از اتلاف هزینه بیشتر در دانشگاه و اتلاف عمر این جوانان،بهتر است که با نمره کم یا زیاد،زود فارغ التحصیل شوند.
- وقتی دانشجو مشکلات مالی جدی دارد در حدی که حتی از خرید کتاب درسی ناتوان است،سخت گیری ما سبب می شود که هزینه های مجدد داشته باشد.تحمیل این هزینه های مجدد به لحاظ روانی و گاه اخلاقی برای ما دشوار است.
- بخاطر آمار بالای بیکاری فارغ التحصیلان، دانشجویان انگیزه ای برای درس خواندن ندارند. لذا طلب جدیدت از ایشان،طلبی غیر واقع گرایانه است
- اگر ما سخت گیری کنیم،نهایتا استقبال از دانشگاه های دولتی کم می شود و احتمالا برخی رشته ها و گرایش ها تعطیل می شود، اما سبب اصلاح کار نمی شود زیرا سبب میشود که جوانان به دانشگاه ها آزاد،پیام نور و..... پناه ببرند.
و.............
👌من نمی خواهم در چند و چون این ادله بحث کنم. بلکه می خواهم بر این نکته تاکید کنم که حتی اگر این ادله درست باشند و عدم جدیت ما در ارزشیابی منجر به کاهش هزینه برای دانشجو و دانشگاه شود، این فایده کوتاه مدت است و در بلند مدت دود زیان این عدم جدیت هم به چشم دانشگاه می رود و هم به چشم جامعه و خود این دانشجویان. یعنی به زبان ساده زیانی که دانشگاه و جامعه و خود دانشجویان از این روند فعلی خواهند برد،به مراتب از فواید فعلی این آسان گیری بیشتر است.
شواهد این زیان برای جامعه و خود دانشجویان مشهود است و اهل نظر و تخصص می توانند این شواهد را با دقت و تحلیل بیشتر نشان دهند. من در اینجا صرفا به برخی از زیان های تسامح در ارزشیابی برای دانشگاه اشاره می کنم.
👌عدم جدیت ارزشیابی در دانشگاه سبب شده است که دانشجوها دانشگاه را جدی نگیرند واین عدم جدیت سبب شده است که :
- دانشجو به راحتی به خودش اجازه دهد که جلسه هشتم،حضور پیدا کند و خود را دانشجوی آن درس معرفی کند.
- تعداد غیبت دانشجوها به بیش از ۶جلسه برسد.
ادامه یادداشت در فرسته (پست) بعدی 👇
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روالهای حاکم بر سیاستهای وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی شما دانشگاهیان دغدغهمند نیازمندیم.
🆔 https://t.me/dobarehdaneshgah
✍️ عباسعلی منصوری (عضو هیئت علمی دانشگاه رازی)
👌این روزها که روزهای امتحانات دانشجویان دانشگاه ها است،مردد بودم که مطلبی را در مورد شیوره ارزشیابی با همکارن محترم در میان بگذارم یا نه. خبر رد اعتبار مدرک بسیاری از دانشگاه های ایران توسط کشور عراق( که البته بعید نیست بخشی از آن به علل سیاسی بر گردد) مصمم کرد که یاداشت زیر را تقدیم همکاران عزیز کنم.
👌در دانشگاه های ما واقعیت های ناگوار فراوانی وجود دارد.یکی از این واقعیت های ناگوار این است که:
«تعداد اساتیدی که به معنای واقعی کلمه امتحان می گیرند وبه معنای واقعی کلمه میزان یادگیری و تلاش دانشجویان را ارزشیابی می کنند و در این حوزه حق مطلب را آنگونه که باید( یا نسبتا و در حد قابل قبول) ادا می کنند، در اقلیت هستند. در نتیجه نمرات و معدل دانشجویان واقعی نیست. یعنی بیانگر میزان علم یا تلاش ایشان نیست به همین دلیل با کمال تاسف جامعه ایران این حقیقت را پذیرفته است که مدارک دانشگاهی به اندازه عنوانی که دارند اعتبار ندارند و این مدارک دلالتی بر توان صاحبان مدارک ندارد»
👌اینکه چرا این اساتید در اقلیت هستند و بخش زیادی از ما اساتید در ارزشیابی آنگونه که انتظار می رود عمل نمی کنیم و جدی نیستیم، معلول دو سنخ از علل است:
۱- علل غیر معرفتی: یعنی عدم جدیت ما در ارزشیابی،یک انتخاب آگاهانه و مستدل نیست بلکه اموری که از سنخ معرفت نیستند سبب انتخاب این مسیر شده اند. از جمله این علل می توان به موارد زیر اشاره کرد: سرخورده شدن از دانشگاه و سرریز این سرخوردگی به مقام آموزش، دشوارهای معاش و کاهش علاقه و بالتبع جدیت در کار، بی مسولیتی و تنبلی، کم ارزش شدن فعالیت های آموزش نسبت به فعالیت های پژوهشی در فرایند ارتقا و تبدیل وضعیت،عدم نظارت جدی بر کیفیت ارزشیابی اساتید، سر ریزی نا امیدی به دانشگاه و اساتید و.....
۲- علل معرفتی: یعنی ما اگاهانه و با انتخاب خود و با تمسک به ادله ای،ارزشیابی جدی را در وضع فعلی مطلوب یا ممکن نمی دانیم.
اینکه کدام یک از این علل نقش بیشتری در رسیدن به وضع موجود( منظورم وضع ارزشیبای و نمره دادن فعلی ما اساتید است) دارند،محل بحث این نوشتار نیست. تلاش این نوشتار تمرکز بر علل غیر معرفتی به حد اختصار و در حد طرح مساله است.
👌مهمترین ادله ما برای سخت نگرفتن در ارزشیابی عبارتند از:
- وقتی نحوه ورود دانشجو به دانشگاه درست نیست و دانشجویان به راحتی وارد دانشگاه می شوند، ما هستیم و دانشجویان ناتوان و هر کاری کنیم به هر حال با دانشجویان ناتوان مواجه هستیم. بنابراین جهت جلوگیری از اتلاف هزینه بیشتر در دانشگاه و اتلاف عمر این جوانان،بهتر است که با نمره کم یا زیاد،زود فارغ التحصیل شوند.
- وقتی دانشجو مشکلات مالی جدی دارد در حدی که حتی از خرید کتاب درسی ناتوان است،سخت گیری ما سبب می شود که هزینه های مجدد داشته باشد.تحمیل این هزینه های مجدد به لحاظ روانی و گاه اخلاقی برای ما دشوار است.
- بخاطر آمار بالای بیکاری فارغ التحصیلان، دانشجویان انگیزه ای برای درس خواندن ندارند. لذا طلب جدیدت از ایشان،طلبی غیر واقع گرایانه است
- اگر ما سخت گیری کنیم،نهایتا استقبال از دانشگاه های دولتی کم می شود و احتمالا برخی رشته ها و گرایش ها تعطیل می شود، اما سبب اصلاح کار نمی شود زیرا سبب میشود که جوانان به دانشگاه ها آزاد،پیام نور و..... پناه ببرند.
و.............
👌من نمی خواهم در چند و چون این ادله بحث کنم. بلکه می خواهم بر این نکته تاکید کنم که حتی اگر این ادله درست باشند و عدم جدیت ما در ارزشیابی منجر به کاهش هزینه برای دانشجو و دانشگاه شود، این فایده کوتاه مدت است و در بلند مدت دود زیان این عدم جدیت هم به چشم دانشگاه می رود و هم به چشم جامعه و خود این دانشجویان. یعنی به زبان ساده زیانی که دانشگاه و جامعه و خود دانشجویان از این روند فعلی خواهند برد،به مراتب از فواید فعلی این آسان گیری بیشتر است.
شواهد این زیان برای جامعه و خود دانشجویان مشهود است و اهل نظر و تخصص می توانند این شواهد را با دقت و تحلیل بیشتر نشان دهند. من در اینجا صرفا به برخی از زیان های تسامح در ارزشیابی برای دانشگاه اشاره می کنم.
👌عدم جدیت ارزشیابی در دانشگاه سبب شده است که دانشجوها دانشگاه را جدی نگیرند واین عدم جدیت سبب شده است که :
- دانشجو به راحتی به خودش اجازه دهد که جلسه هشتم،حضور پیدا کند و خود را دانشجوی آن درس معرفی کند.
- تعداد غیبت دانشجوها به بیش از ۶جلسه برسد.
ادامه یادداشت در فرسته (پست) بعدی 👇
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روالهای حاکم بر سیاستهای وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی شما دانشگاهیان دغدغهمند نیازمندیم.
🆔 https://t.me/dobarehdaneshgah
Telegram
پویش ملی دوباره دانشگاه
(ادامۀ یادداشت «دانشگاه از دانشگاهبودن افتاده است!»)
- در انجام تکالیف و فعالیت های کلاسی مقاومت کنند.
- خود ما اساتید، هم در تدریس دلسرد شویم و هم خلاقیت و مطالعه ما کمتر و کمتر شود.
- پیشنهاده دیر هنگام تصویب و زود هنگام دفاع شوند.
- جلسه دفاعیه…
- در انجام تکالیف و فعالیت های کلاسی مقاومت کنند.
- خود ما اساتید، هم در تدریس دلسرد شویم و هم خلاقیت و مطالعه ما کمتر و کمتر شود.
- پیشنهاده دیر هنگام تصویب و زود هنگام دفاع شوند.
- جلسه دفاعیه…
(ادامۀ یادداشت «دانشگاه از دانشگاهبودن افتاده است!»)
- در انجام تکالیف و فعالیت های کلاسی مقاومت کنند.
- خود ما اساتید، هم در تدریس دلسرد شویم و هم خلاقیت و مطالعه ما کمتر و کمتر شود.
- پیشنهاده دیر هنگام تصویب و زود هنگام دفاع شوند.
- جلسه دفاعیه رساله ها،کمترین شباهت را به جلسه دفاعیه داشته باشد.
- دانشجویان پیام جدی نبودن دانشگاه، کلاس و امتحان را به ورودی های جدید انتقال می دهند. لذا هر سال دانجویان ضعیف و ضعیف تر می شوند.
- چانه زنی دانشجوها در مورد کمیت و نوع تدریس و شیوه و میزان آسان گیری در ارزشیابی روز افزون شود.
- و........
👌👌وقت آن رسیده است(بلکه دیر هم شده) که:
بخاطر خدا، بخاطر اخلاق و ادای وظیفه و بخاطر اعتبار دانشگاه و حفظ شان خودمان،در ارزشیابی و نمره دادن، کمی جدی تر باشیم. مطمئن باشیم سود این جدیدت و ادای وظیفه را همه می برند. هم خود ما اساتید،هم علم و دانشگاه و هم جامعه و دانشجویان.
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روالهای حاکم بر سیاستهای وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی شما دانشگاهیان دغدغهمند نیازمندیم.
🆔 https://t.me/dobarehdaneshgah
- در انجام تکالیف و فعالیت های کلاسی مقاومت کنند.
- خود ما اساتید، هم در تدریس دلسرد شویم و هم خلاقیت و مطالعه ما کمتر و کمتر شود.
- پیشنهاده دیر هنگام تصویب و زود هنگام دفاع شوند.
- جلسه دفاعیه رساله ها،کمترین شباهت را به جلسه دفاعیه داشته باشد.
- دانشجویان پیام جدی نبودن دانشگاه، کلاس و امتحان را به ورودی های جدید انتقال می دهند. لذا هر سال دانجویان ضعیف و ضعیف تر می شوند.
- چانه زنی دانشجوها در مورد کمیت و نوع تدریس و شیوه و میزان آسان گیری در ارزشیابی روز افزون شود.
- و........
👌👌وقت آن رسیده است(بلکه دیر هم شده) که:
بخاطر خدا، بخاطر اخلاق و ادای وظیفه و بخاطر اعتبار دانشگاه و حفظ شان خودمان،در ارزشیابی و نمره دادن، کمی جدی تر باشیم. مطمئن باشیم سود این جدیدت و ادای وظیفه را همه می برند. هم خود ما اساتید،هم علم و دانشگاه و هم جامعه و دانشجویان.
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روالهای حاکم بر سیاستهای وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی شما دانشگاهیان دغدغهمند نیازمندیم.
🆔 https://t.me/dobarehdaneshgah
Telegram
پویش ملی دوباره دانشگاه
✅ دانشگاه از دانشگاهبودن افتاده است!
✍️ عباسعلی منصوری (عضو هیئت علمی دانشگاه رازی)
👌این روزها که روزهای امتحانات دانشجویان دانشگاه ها است،مردد بودم که مطلبی را در مورد شیوره ارزشیابی با همکارن محترم در میان بگذارم یا نه. خبر رد اعتبار مدرک بسیاری از دانشگاه…
✍️ عباسعلی منصوری (عضو هیئت علمی دانشگاه رازی)
👌این روزها که روزهای امتحانات دانشجویان دانشگاه ها است،مردد بودم که مطلبی را در مورد شیوره ارزشیابی با همکارن محترم در میان بگذارم یا نه. خبر رد اعتبار مدرک بسیاری از دانشگاه…
❗️«همهچیز» را «رئیس» داند!
❗️در نقد رفتار رایج رؤسای دانشگاههای ایران
✍️ وحید احسانی
📰 عصر ایران
بارها شنیدهایم که «همهچیز را همگان دانند»، امّا در ایران، این رئیس است که «همهچیز» را میداند. اگرچه این مسئله در تمام سازمانهای ما عمومیت دارد، امّا بهدلایلی که در ادامه بیان شده، در یادداشت حاضر، با تمرکز بر دانشگاهها به آن پرداخته شده است [1].
یکی از رویههای مضحکی که چون بدان عادت کردهایم، عجیب و مسئلهبودنش را نمیبینیم، سخنرانی رئیس دانشگاه در تمام جلسات و دربارۀ تمام موضوعات است.
دانشگاهی را درنظر بگیرید که 500 عضو هیئت علمی از تخصصهای گوناگون دارد و یکی از آنها برای مدّت کوتاهی (نسبت به عمر دانشگاه) بر مسند ریاست مینشیند. رئیس دانشگاه در طول هفته در چندین جلسه، نشست و همایش شرکت میکند، در تمام آنها و درحضور استادان رشتههای مختلف بهعنوان اوّلین سخنران سخن میگوید و معمولاً بیشترین زمان جلسه نیز در اختیار او قرار میگیرد. فرقی نمیکند که موضوع کلّی باشد یا جزئی، مهم نیست که رئیس مثلاً دکترای ادبیات عرب باشد یا مکانیک، یا شیمی یا زراعت یا هر چیز دیگر، حتّی اگر موضوع نشستهای این هفته بهترتیب، اجتماعی، سیاسی، پژوهشی و آموزشی باشد، دانشگاه گروههای جامعهشناسی، علوم سیاسی، سیاستگذاری علم و فناوری و علوم تربیتی داشته باشد و در هر نشست نیز استادان گروههای مربوط حاضر باشند، درهرصورت، رئیس دانشگاه در نشستهای مهم شرکت و سخنرانی میکند [2].
علاوه بر این، رئیس دانشگاه -که معاونانش را خودش انتخاب کرده و حتّی معمولاً در انتخاب مدیران آنها نیز اعمال نفوذ میکند- ریاست تمام شوراهای فرهنگی، آموزشی، پژوهشی، اجتماعی و غیره را هم بهعهده دارد. این در حالی است که در دانشگاه، استادان زیادی وجود دارند که بر اساس مدرک تحصیلی و حیطۀ مطالعاتی خود، متخصص فرهنگ، آموزش، پژوهش، اجتماع و غیره محسوب میشوند، بدون اینکه در تصمیمات اتّخاذ شده در رابطه با حیطۀ تخصصیشان در دانشگاه، سهم قابلبیانی داشته باشند.
در قالب این رویه، 99% از اعضای هیئت علمی در تصمیمگیریهای داخلی دانشگاه، هرچند به حیطۀ تخصصی آنها مربوط باشد، مشارکت و تأثیرگذاری محسوسی ندارند و در مقابل، یک نفر (شخص رئیس) بهتنهایی دربارۀ همهچیز صحبت میکند و در تصمیمسازیها نیز نقشی 99 درصدی دارد.
وقتی مسئولی (اعم از دانشگاهی یا خارج از دانشگاه) برای سخنرانی در نشستی دعوت میشود، باید با خودش فکر کند که «آیا شخصیت حقیقی من بهعنوان یک صاحبنظر و متخصص موضوعی مورد دعوت قرار گرفته است یا شخصیت حقوقیام؟» و بر اساس پاسخی که به این پرسش میدهد، دعوت برای سخنرانی را اجابت کند یا نکند؛ چنانچه در درون خودش به این نتیجه رسید که «اگر در چنین پست و مقامی نبودم، احتمالاً برای سخنرانی در این نشست دعوت نمیشدم»، یا نباید به پشت تریبون برود یا نهایتاً بهعنوان مدیر و مسئول، فقط تشکر کند و بههیچوجه نظر شخصی و غیرتخصصی خود در رابطه با موضوع نشست را اظهار نکند، زیرا این کار بهمثابه بهسخرهگرفتن متخصصان، تخصصگرایی، علم و دانشگاه است.
تمام تقصیر به گردن شخص رئیس نیست؛ ازیکسو، ساختار و رویههای اداری رئیس را به چنین رفتاری سوق میدهند و ازسویدیگر، فرهنگ عمومی نیز خیلیوقتها همین نوع رفتار را طلب میکند، امّا بههرحال، هر رئیسی پس از چندسال ریاست و قرارگرفتن در موقعیتی که توصیف شد، بهمرور احساس میکند که واقعاً همهچیزدان و همهکاره است. از این نظر، وجود معدود نزدیکانی که بهجای تملّق و چاپلوسی، هر کجا نسبت به دیدگاه یا عملکرد رئیس نقدی داشتند، باصراحت (و احترام) بیان کنند، برای جلوگیری از تشدید این بیماریِ سازمانی و فردی، غنیمتی بزرگ و البته نادر است.
ویژگی دیگری که بهنظرم، با ویژگی بالا ارتباط عمیقی دارد و در کنار آن، به درک واقعیت دانشگاه در ایران کمک میکند ...
متن کامل 👈 https://www.asriran.com/003Ydk
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روالهای حاکم بر سیاستهای وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی شما دانشگاهیان دغدغهمند نیازمندیم.
🆔 https://t.me/dobarehdaneshgah
❗️در نقد رفتار رایج رؤسای دانشگاههای ایران
✍️ وحید احسانی
📰 عصر ایران
بارها شنیدهایم که «همهچیز را همگان دانند»، امّا در ایران، این رئیس است که «همهچیز» را میداند. اگرچه این مسئله در تمام سازمانهای ما عمومیت دارد، امّا بهدلایلی که در ادامه بیان شده، در یادداشت حاضر، با تمرکز بر دانشگاهها به آن پرداخته شده است [1].
یکی از رویههای مضحکی که چون بدان عادت کردهایم، عجیب و مسئلهبودنش را نمیبینیم، سخنرانی رئیس دانشگاه در تمام جلسات و دربارۀ تمام موضوعات است.
دانشگاهی را درنظر بگیرید که 500 عضو هیئت علمی از تخصصهای گوناگون دارد و یکی از آنها برای مدّت کوتاهی (نسبت به عمر دانشگاه) بر مسند ریاست مینشیند. رئیس دانشگاه در طول هفته در چندین جلسه، نشست و همایش شرکت میکند، در تمام آنها و درحضور استادان رشتههای مختلف بهعنوان اوّلین سخنران سخن میگوید و معمولاً بیشترین زمان جلسه نیز در اختیار او قرار میگیرد. فرقی نمیکند که موضوع کلّی باشد یا جزئی، مهم نیست که رئیس مثلاً دکترای ادبیات عرب باشد یا مکانیک، یا شیمی یا زراعت یا هر چیز دیگر، حتّی اگر موضوع نشستهای این هفته بهترتیب، اجتماعی، سیاسی، پژوهشی و آموزشی باشد، دانشگاه گروههای جامعهشناسی، علوم سیاسی، سیاستگذاری علم و فناوری و علوم تربیتی داشته باشد و در هر نشست نیز استادان گروههای مربوط حاضر باشند، درهرصورت، رئیس دانشگاه در نشستهای مهم شرکت و سخنرانی میکند [2].
علاوه بر این، رئیس دانشگاه -که معاونانش را خودش انتخاب کرده و حتّی معمولاً در انتخاب مدیران آنها نیز اعمال نفوذ میکند- ریاست تمام شوراهای فرهنگی، آموزشی، پژوهشی، اجتماعی و غیره را هم بهعهده دارد. این در حالی است که در دانشگاه، استادان زیادی وجود دارند که بر اساس مدرک تحصیلی و حیطۀ مطالعاتی خود، متخصص فرهنگ، آموزش، پژوهش، اجتماع و غیره محسوب میشوند، بدون اینکه در تصمیمات اتّخاذ شده در رابطه با حیطۀ تخصصیشان در دانشگاه، سهم قابلبیانی داشته باشند.
در قالب این رویه، 99% از اعضای هیئت علمی در تصمیمگیریهای داخلی دانشگاه، هرچند به حیطۀ تخصصی آنها مربوط باشد، مشارکت و تأثیرگذاری محسوسی ندارند و در مقابل، یک نفر (شخص رئیس) بهتنهایی دربارۀ همهچیز صحبت میکند و در تصمیمسازیها نیز نقشی 99 درصدی دارد.
وقتی مسئولی (اعم از دانشگاهی یا خارج از دانشگاه) برای سخنرانی در نشستی دعوت میشود، باید با خودش فکر کند که «آیا شخصیت حقیقی من بهعنوان یک صاحبنظر و متخصص موضوعی مورد دعوت قرار گرفته است یا شخصیت حقوقیام؟» و بر اساس پاسخی که به این پرسش میدهد، دعوت برای سخنرانی را اجابت کند یا نکند؛ چنانچه در درون خودش به این نتیجه رسید که «اگر در چنین پست و مقامی نبودم، احتمالاً برای سخنرانی در این نشست دعوت نمیشدم»، یا نباید به پشت تریبون برود یا نهایتاً بهعنوان مدیر و مسئول، فقط تشکر کند و بههیچوجه نظر شخصی و غیرتخصصی خود در رابطه با موضوع نشست را اظهار نکند، زیرا این کار بهمثابه بهسخرهگرفتن متخصصان، تخصصگرایی، علم و دانشگاه است.
تمام تقصیر به گردن شخص رئیس نیست؛ ازیکسو، ساختار و رویههای اداری رئیس را به چنین رفتاری سوق میدهند و ازسویدیگر، فرهنگ عمومی نیز خیلیوقتها همین نوع رفتار را طلب میکند، امّا بههرحال، هر رئیسی پس از چندسال ریاست و قرارگرفتن در موقعیتی که توصیف شد، بهمرور احساس میکند که واقعاً همهچیزدان و همهکاره است. از این نظر، وجود معدود نزدیکانی که بهجای تملّق و چاپلوسی، هر کجا نسبت به دیدگاه یا عملکرد رئیس نقدی داشتند، باصراحت (و احترام) بیان کنند، برای جلوگیری از تشدید این بیماریِ سازمانی و فردی، غنیمتی بزرگ و البته نادر است.
ویژگی دیگری که بهنظرم، با ویژگی بالا ارتباط عمیقی دارد و در کنار آن، به درک واقعیت دانشگاه در ایران کمک میکند ...
متن کامل 👈 https://www.asriran.com/003Ydk
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روالهای حاکم بر سیاستهای وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی شما دانشگاهیان دغدغهمند نیازمندیم.
🆔 https://t.me/dobarehdaneshgah
Telegram
پویش ملی دوباره دانشگاه
لطفا جهت ارتباط با ما از رایانامه زیر استفاده بفرمایید:
dobaredaneshgah@gmail.com
dobaredaneshgah@gmail.com
✅ بررسی مقالات ریترکتشدۀ ایرانیان
✍️ ترجمه و اضافات: محمدرضا مددی (۲۹ خرداد ۱۴۰۱)
https://doi.org/10.1007/s11192-021-04104-9
▪️ آدرس فوق، لینک دسترسی به مقاله تحلیلی جالبی با عنوان کوتاه *"مقالات ابطال شده توسط نویسندگان ایرانی"* میباشد که توسط قربی و همکاران (۲۰۲۱) در ژورنال Scientometrics (وابسته به انتشارات اشپرینگر) منتشر شده است و در آن به بررسی آمار *مقالات ابطال شده* (Retracted papers) نویسندگان ایرانی طی سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۹ و عوامل مؤثر بر آن پرداخته شده است.
ضمن پیشنهاد مطالعه این مقاله به علاقهمندان، تعریفی از اصطلاح *ریترکشن* به همراه ترجمه بخشهایی از این مقاله تقدیم میگردد.
- *ریترکشن (Retraction)* که در فارسی به "استرداد"، "بازپسگیری"، "ابطال" و "سلب اعتبار" ترجمه شده است، به معنی ریجکت شدن یک مقاله *بعد از چاپ* آن میباشد که میتواند تحت تأثیر عوامل مختلفی (اغلب -و نه همیشه- به دلیل عدم رعایت اخلاق در پژوهش) اتفاق بیفتد. وقتی یک مقاله ابطال میگردد، وضعیت مقاله از حالت Published به Retracted تغییر مییابد. ابطال مقاله میتواند با تصمیم ادیتور مجله یا به درخواست نویسندگان مقاله صورت پذیرد. ابطال یک مقاله الزاماََ به معنای عدم رعایت اخلاق پژوهشی نیست، بلکه ابعاد مختلف آن باید مورد بررسی قرار گیرد تا قضاوت صحیحی در مورد آن صورت پذیرد.
▪️ در پژوهش فوق (قربی و همکاران، ۲۰۲۱)، در مجموع ۳۴۳ مقالهء ابطال شده شامل ۲۶۴ مقاله ژورنالی و ۷۹ مقاله پراسیدینگ که در پایگاه Scopus نمایه شده بودند، مورد بررسی قرار گرفت.
▪️ متوسط زمان بین *انتشار تا ابطال* مقاله، ۵۹۱ روز بوده است (کمترین زمان حدود ۹۰ روز بعد از انتشار و بیشترین زمان حدود ۳۰۰۰ روز بعد از انتشار). این به این معنی است *که حتی ده سال بعد از انتشار یک مقاله، امکان ابطال شدن آن وجود دارد.*
▪️ این مقالات در مجموع با همکاری محققینی از ۲۷ کشور دنیا نوشته شده است. تقریبا ۲۰ درصد از این مقالات با همکاری محققینی از کشورهای آسیایی و اروپایی بوده است. کشور مالزی با ۲۲ مقاله ابطال شده از این حیث در جایگاه نخست قرار دارد. (البته معیار، مشخصهء سازمانی محقق بوده است، مثلاََ اگر یک محقق ایرانی در دانشگاهی در مالزی مشغول بوده باشد، یک نویسنده از کشور مالزی در نظر گرفته شده است).
▪️ از این تعداد مقاله، ۳۶ مقاله دارای یک نویسنده و ۹۶ مقاله دارای دو نویسنده بودهاند. مابقی مقالات بیش از دو نویسنده داشتهاند.
▪️ ۱۴ درصد از مقالات ابطال شده در دو ژورنال حوزه پزشکی (دارای سیاست دسترسی باز) منتشر شده بودند. البته این که Open access بودن یک ژورنال تاثیری بر این پدیده داشته است یا نه، مورد بررسی قرار نگرفت.
▪️ بیش از نیمی از این مقالات ابطال شده با مشخصه سازمانی "دانشگاه آزاد ...." بوده است. البته با توجه به این که این دانشگاه تعداد زیادی شعبه در کشور دارد و همه آنها در مجموع به مانند یک دانشگاه بزرگ در نظر گرفته میشود، اگر تعداد مقالات ابطال شدهء این دانشگاه را تقسیم بر کل مقالات منتشر شده توسط این دانشگاه کنیم، نسبت ریترکشن در این دانشگاه عدد کوچکی میشود و دانشگاههای دیگری در کشور با نسبت بالاتری قرار خواهند گرفت (نظیر دانشگاه ایلام).
▪️ از ۱۰ دانشگاه کشور که بالاترین تعداد ریترکشن مقالات را داشتهاند، پنج دانشگاه از مجموعه دانشگاههای "علوم پزشکی" میباشند.
▪️ ۳۰ درصد از مقالاتی که ابطال شدهاند، در ده ژورنال منتشر شده بودند.
▪️ دو دلیل اصلی ابطال این مقالات به ترتیب *داوری جعلی* (Fake peer review) و *سرقت علمی* (Plagiarism) معرفی شده است.
▪️ اگرچه ایران از لحاظ ابطال مقالات آمار بالایی دارد، ولی *روند ابطال مقالات محققین ایرانی در سالهای اخیر با شیب زیادی کاهش یافته است*. این کاهش به دلیل آگاهی بخشیها، آموزشها، برخوردها، سیاستگذاریها و ... بوده است.
▪️ باید اذعان داشت که علیرغم افزایش قابل توجه ژورنالها و مقالات علمی دنیا، فرآیند داوری مقالات از سالیان قبل تا به امروز تغییر چندانی نداشته است و در حال حاضر یک فرآیند ضعیف و قابل دستکاری محسوب میشود. بنابراین تقویت و اصلاح سامانههای داوری ژورنالها از ضروریات این حوزه به حساب میآید.
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روالهای حاکم بر سیاستهای وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی شما دانشگاهیان دغدغهمند نیازمندیم.
🆔 https://t.me/dobarehdaneshgah
✍️ ترجمه و اضافات: محمدرضا مددی (۲۹ خرداد ۱۴۰۱)
https://doi.org/10.1007/s11192-021-04104-9
▪️ آدرس فوق، لینک دسترسی به مقاله تحلیلی جالبی با عنوان کوتاه *"مقالات ابطال شده توسط نویسندگان ایرانی"* میباشد که توسط قربی و همکاران (۲۰۲۱) در ژورنال Scientometrics (وابسته به انتشارات اشپرینگر) منتشر شده است و در آن به بررسی آمار *مقالات ابطال شده* (Retracted papers) نویسندگان ایرانی طی سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۹ و عوامل مؤثر بر آن پرداخته شده است.
ضمن پیشنهاد مطالعه این مقاله به علاقهمندان، تعریفی از اصطلاح *ریترکشن* به همراه ترجمه بخشهایی از این مقاله تقدیم میگردد.
- *ریترکشن (Retraction)* که در فارسی به "استرداد"، "بازپسگیری"، "ابطال" و "سلب اعتبار" ترجمه شده است، به معنی ریجکت شدن یک مقاله *بعد از چاپ* آن میباشد که میتواند تحت تأثیر عوامل مختلفی (اغلب -و نه همیشه- به دلیل عدم رعایت اخلاق در پژوهش) اتفاق بیفتد. وقتی یک مقاله ابطال میگردد، وضعیت مقاله از حالت Published به Retracted تغییر مییابد. ابطال مقاله میتواند با تصمیم ادیتور مجله یا به درخواست نویسندگان مقاله صورت پذیرد. ابطال یک مقاله الزاماََ به معنای عدم رعایت اخلاق پژوهشی نیست، بلکه ابعاد مختلف آن باید مورد بررسی قرار گیرد تا قضاوت صحیحی در مورد آن صورت پذیرد.
▪️ در پژوهش فوق (قربی و همکاران، ۲۰۲۱)، در مجموع ۳۴۳ مقالهء ابطال شده شامل ۲۶۴ مقاله ژورنالی و ۷۹ مقاله پراسیدینگ که در پایگاه Scopus نمایه شده بودند، مورد بررسی قرار گرفت.
▪️ متوسط زمان بین *انتشار تا ابطال* مقاله، ۵۹۱ روز بوده است (کمترین زمان حدود ۹۰ روز بعد از انتشار و بیشترین زمان حدود ۳۰۰۰ روز بعد از انتشار). این به این معنی است *که حتی ده سال بعد از انتشار یک مقاله، امکان ابطال شدن آن وجود دارد.*
▪️ این مقالات در مجموع با همکاری محققینی از ۲۷ کشور دنیا نوشته شده است. تقریبا ۲۰ درصد از این مقالات با همکاری محققینی از کشورهای آسیایی و اروپایی بوده است. کشور مالزی با ۲۲ مقاله ابطال شده از این حیث در جایگاه نخست قرار دارد. (البته معیار، مشخصهء سازمانی محقق بوده است، مثلاََ اگر یک محقق ایرانی در دانشگاهی در مالزی مشغول بوده باشد، یک نویسنده از کشور مالزی در نظر گرفته شده است).
▪️ از این تعداد مقاله، ۳۶ مقاله دارای یک نویسنده و ۹۶ مقاله دارای دو نویسنده بودهاند. مابقی مقالات بیش از دو نویسنده داشتهاند.
▪️ ۱۴ درصد از مقالات ابطال شده در دو ژورنال حوزه پزشکی (دارای سیاست دسترسی باز) منتشر شده بودند. البته این که Open access بودن یک ژورنال تاثیری بر این پدیده داشته است یا نه، مورد بررسی قرار نگرفت.
▪️ بیش از نیمی از این مقالات ابطال شده با مشخصه سازمانی "دانشگاه آزاد ...." بوده است. البته با توجه به این که این دانشگاه تعداد زیادی شعبه در کشور دارد و همه آنها در مجموع به مانند یک دانشگاه بزرگ در نظر گرفته میشود، اگر تعداد مقالات ابطال شدهء این دانشگاه را تقسیم بر کل مقالات منتشر شده توسط این دانشگاه کنیم، نسبت ریترکشن در این دانشگاه عدد کوچکی میشود و دانشگاههای دیگری در کشور با نسبت بالاتری قرار خواهند گرفت (نظیر دانشگاه ایلام).
▪️ از ۱۰ دانشگاه کشور که بالاترین تعداد ریترکشن مقالات را داشتهاند، پنج دانشگاه از مجموعه دانشگاههای "علوم پزشکی" میباشند.
▪️ ۳۰ درصد از مقالاتی که ابطال شدهاند، در ده ژورنال منتشر شده بودند.
▪️ دو دلیل اصلی ابطال این مقالات به ترتیب *داوری جعلی* (Fake peer review) و *سرقت علمی* (Plagiarism) معرفی شده است.
▪️ اگرچه ایران از لحاظ ابطال مقالات آمار بالایی دارد، ولی *روند ابطال مقالات محققین ایرانی در سالهای اخیر با شیب زیادی کاهش یافته است*. این کاهش به دلیل آگاهی بخشیها، آموزشها، برخوردها، سیاستگذاریها و ... بوده است.
▪️ باید اذعان داشت که علیرغم افزایش قابل توجه ژورنالها و مقالات علمی دنیا، فرآیند داوری مقالات از سالیان قبل تا به امروز تغییر چندانی نداشته است و در حال حاضر یک فرآیند ضعیف و قابل دستکاری محسوب میشود. بنابراین تقویت و اصلاح سامانههای داوری ژورنالها از ضروریات این حوزه به حساب میآید.
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روالهای حاکم بر سیاستهای وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی شما دانشگاهیان دغدغهمند نیازمندیم.
🆔 https://t.me/dobarehdaneshgah
SpringerLink
Retracted papers by Iranian authors: causes, journals, time lags, affiliations, collaborations
Scientometrics - This study aims to analyze 343 retraction notices indexed in the Scopus database, published in 2001–2019, related to scientific articles (co-)written by at least one author...
دکتر نعمت الله فاضلی:
📝استاد دانشگاه کیست؟
🔶 نعمت الله فاضلی، 7 مرداد 1401
✅ استادان دانشگاه چه تصویری از خود ترسیم می کنند؟ آن ها در سخنرانی ها، گفت و شنودها و شبکه های اجتماعی و رسانه ها چه انگاره ای از خود دارند و می سازند؟ پاسخ روشن است: همان تصویری که جامعه از آن ها انتظار دارد. اروینگ گافمن جامعه شناس و انسان شناس کلاسیک در کتاب «بازنمود خود در زندگی روزمره» این قاعده شگفت و بزرگ را کشف کرد و گفت:
🔻«جامعه انسان ها را به ارائه تصویر معین از خودشان وا می دارد. ... زیرا جامعه وادارمان می سازد که در میان بسیاری از نقش های پیچیده نوسان کنیم و باعث می شود که همیشه تا اندازه ای غیر قابل اعتماد، متناقض و مایه شرمساری باشیم» (گافمن 1959: 57).
✅ ببینید در فضای رسانه ای و سیاسی و حوزه عمومی کشور چه پرسش هایی از استادان دانشگاه می پرسند؟ و چه کلیشه ها، انگاره ها و انتظاراتی از استاد ترسیم می کنند؟ انسانی خلاق، اندیشمند، مستقل، آزاد که علایق فکری و علمی دارد و به دنبال شناخت حقایق و توسعه دانش هاست؟ یا خیر، انسانی که با قواعد بروکراسی، فوت و فن اداری دانشگاه خوب آشناست، مورد اعتماد ایدئولوژی سیاسی است و در خدمتگذاری آماده و رزومه اش انباشته از مقام ها و مقاله هاست؟
🔻 آیا استاد دانشگاه، تکنسین و کارشناس رفع و رجوع کننده گرفتاری های برورکراسی و راه انداختن کسب و کار و پول درآوردن است یا اندیشمندی که وقت آزاد دارد و فراغ بال تا بخواند و بنویسید و بیاموزد و بیاموزاند و متفکری افق گشا و نقاد باشد؟ اجازه دهید مثالی بزنم.
✅ اروینگ لوئیس هرویتس (1929-2012) از شاگردان سی رایت میلز و جامعه شناسان آمریکایی کتاب جالبی (جالب به معنای دقیق کلمه) دارد با عنوان «خودپنداره جامعه شناختی: یک نمایی جمعی» (1969). هرویتس از تعدادی از جامعه شناسان سرشناس سال های 1970 آمریکا می خواهد به این پرسش ها پاسخ دهند:
1. چه چیزی مشخصه منحصربفرد شیوه شما در انجام جامعه شناسی است؟
2. فکر می کنید بین نظریه جامعه شناختی و کاربرد اجتماعی آن چه رابطه ای هست؟
3. جامعه شناسانی که بیش ترین تأثیر را روی شما گذاشته اند یا شما بیش ترین احترام را برای شان قائلید چه کسانی هستند؟ آیا اکنون هم همان هایی هستند که در دوران شکل گیری شخصیت تان بودند؟
4. کدامیک از نوشته های تان را بیش تر دوست دارید و چرا؟
5. چه تأثیری می توانید بگویید شما بر روی بازشکل گیری رشته جامعه شناسی داشته اید؟
🔻 جورج هومنز (شارح مکتب مبادله)، رابرت نیزبت (صاحب کتاب «سنت جامعه شناختی»)، امیتای اتزیونی (از رهبران جنبش اجتماع گرایان و مطرح ترین روشنفکران جهان)؛ ویلیام فوت وایت (صاحب کتاب کلاسیک «جامعه گوشه خیابان») و چند جامعه شناس دیگر این پرسش ها را با تفصیل پاسخ داده اند. هر کدام پرتره ای از خودشان کشیده اند. پرسش ها ساده اند. به جز پرسش دوم، بقیه سهم جامعه شناسان را در توسعه این دانش، و شیوه رفتار حرفه ای آن ها و به ویژه نقش و «سهم خلاقه» شان از حیث نظری، روش شناختی، مفهومی و نوشتاری ارزیابی و جستجو می کند.
✅ لطفا به چیزهایی که از این جامعه شناسان آمریکایی نپرسیده اند توجه کنید. نپرسیده اند چه منصب های اداری و دانشگاهی داشته اید؛ چه طرح های تحقیقاتی اجرا کرده اید، چه تعداد کتاب و مقاله در رزومه شما هست، چقدر به حکومت و ارزش های آن وفادارید، خدمات شما چیست، چه جوایزی گرفته اید، راه حل شما برای مشکلات چیست، چرا باید مردم امیدوار باشند، ویژگی های خوب فرهنگ آمریکایی کدام است، چه آسیب شناسی از فرهنگ آمریکایی دارید، دستاوردهای بزرگ و باشکوه دولت آمریکا چیست، توصیه شما به مردم شریف آمریکا چیست، و پرسش هایی از این قماش که می دانید!
🔻در جامعه ما عموما استادان تا زنده اند از سهم خلاقه و اصیل آن ها پرسش نمی شود و ما استادان هم رغبت چندانی برای بیان خلاقیت ها و نوآوری های مفهومی، روش شناختی، نظری و امثال اینها نداریم. بخش مهم از این وضعیت بخاطر خالی بودن انبان ما از این مقولات است، و بخش دیگر نیز بخاطر فرهنگ دانشگاهی مسلط است، فرهنگی که برای فضیلت ها و ارزش های واقعی دانشگاه ارزشی قایل نیست.
📝استاد دانشگاه کیست؟
🔶 نعمت الله فاضلی، 7 مرداد 1401
✅ استادان دانشگاه چه تصویری از خود ترسیم می کنند؟ آن ها در سخنرانی ها، گفت و شنودها و شبکه های اجتماعی و رسانه ها چه انگاره ای از خود دارند و می سازند؟ پاسخ روشن است: همان تصویری که جامعه از آن ها انتظار دارد. اروینگ گافمن جامعه شناس و انسان شناس کلاسیک در کتاب «بازنمود خود در زندگی روزمره» این قاعده شگفت و بزرگ را کشف کرد و گفت:
🔻«جامعه انسان ها را به ارائه تصویر معین از خودشان وا می دارد. ... زیرا جامعه وادارمان می سازد که در میان بسیاری از نقش های پیچیده نوسان کنیم و باعث می شود که همیشه تا اندازه ای غیر قابل اعتماد، متناقض و مایه شرمساری باشیم» (گافمن 1959: 57).
✅ ببینید در فضای رسانه ای و سیاسی و حوزه عمومی کشور چه پرسش هایی از استادان دانشگاه می پرسند؟ و چه کلیشه ها، انگاره ها و انتظاراتی از استاد ترسیم می کنند؟ انسانی خلاق، اندیشمند، مستقل، آزاد که علایق فکری و علمی دارد و به دنبال شناخت حقایق و توسعه دانش هاست؟ یا خیر، انسانی که با قواعد بروکراسی، فوت و فن اداری دانشگاه خوب آشناست، مورد اعتماد ایدئولوژی سیاسی است و در خدمتگذاری آماده و رزومه اش انباشته از مقام ها و مقاله هاست؟
🔻 آیا استاد دانشگاه، تکنسین و کارشناس رفع و رجوع کننده گرفتاری های برورکراسی و راه انداختن کسب و کار و پول درآوردن است یا اندیشمندی که وقت آزاد دارد و فراغ بال تا بخواند و بنویسید و بیاموزد و بیاموزاند و متفکری افق گشا و نقاد باشد؟ اجازه دهید مثالی بزنم.
✅ اروینگ لوئیس هرویتس (1929-2012) از شاگردان سی رایت میلز و جامعه شناسان آمریکایی کتاب جالبی (جالب به معنای دقیق کلمه) دارد با عنوان «خودپنداره جامعه شناختی: یک نمایی جمعی» (1969). هرویتس از تعدادی از جامعه شناسان سرشناس سال های 1970 آمریکا می خواهد به این پرسش ها پاسخ دهند:
1. چه چیزی مشخصه منحصربفرد شیوه شما در انجام جامعه شناسی است؟
2. فکر می کنید بین نظریه جامعه شناختی و کاربرد اجتماعی آن چه رابطه ای هست؟
3. جامعه شناسانی که بیش ترین تأثیر را روی شما گذاشته اند یا شما بیش ترین احترام را برای شان قائلید چه کسانی هستند؟ آیا اکنون هم همان هایی هستند که در دوران شکل گیری شخصیت تان بودند؟
4. کدامیک از نوشته های تان را بیش تر دوست دارید و چرا؟
5. چه تأثیری می توانید بگویید شما بر روی بازشکل گیری رشته جامعه شناسی داشته اید؟
🔻 جورج هومنز (شارح مکتب مبادله)، رابرت نیزبت (صاحب کتاب «سنت جامعه شناختی»)، امیتای اتزیونی (از رهبران جنبش اجتماع گرایان و مطرح ترین روشنفکران جهان)؛ ویلیام فوت وایت (صاحب کتاب کلاسیک «جامعه گوشه خیابان») و چند جامعه شناس دیگر این پرسش ها را با تفصیل پاسخ داده اند. هر کدام پرتره ای از خودشان کشیده اند. پرسش ها ساده اند. به جز پرسش دوم، بقیه سهم جامعه شناسان را در توسعه این دانش، و شیوه رفتار حرفه ای آن ها و به ویژه نقش و «سهم خلاقه» شان از حیث نظری، روش شناختی، مفهومی و نوشتاری ارزیابی و جستجو می کند.
✅ لطفا به چیزهایی که از این جامعه شناسان آمریکایی نپرسیده اند توجه کنید. نپرسیده اند چه منصب های اداری و دانشگاهی داشته اید؛ چه طرح های تحقیقاتی اجرا کرده اید، چه تعداد کتاب و مقاله در رزومه شما هست، چقدر به حکومت و ارزش های آن وفادارید، خدمات شما چیست، چه جوایزی گرفته اید، راه حل شما برای مشکلات چیست، چرا باید مردم امیدوار باشند، ویژگی های خوب فرهنگ آمریکایی کدام است، چه آسیب شناسی از فرهنگ آمریکایی دارید، دستاوردهای بزرگ و باشکوه دولت آمریکا چیست، توصیه شما به مردم شریف آمریکا چیست، و پرسش هایی از این قماش که می دانید!
🔻در جامعه ما عموما استادان تا زنده اند از سهم خلاقه و اصیل آن ها پرسش نمی شود و ما استادان هم رغبت چندانی برای بیان خلاقیت ها و نوآوری های مفهومی، روش شناختی، نظری و امثال اینها نداریم. بخش مهم از این وضعیت بخاطر خالی بودن انبان ما از این مقولات است، و بخش دیگر نیز بخاطر فرهنگ دانشگاهی مسلط است، فرهنگی که برای فضیلت ها و ارزش های واقعی دانشگاه ارزشی قایل نیست.
🔻اغلب بحث و گفتگوها هم «گرامیداشت» است و آن هم محدود می شود به شرح «خدمات اداری و اجتماعی و سیاسی» و انتشار رزومه ای بلند از مقالات و کتاب ها، بدون این که معلوم باشد این حجم نوشته جات کجای دانش را آباد کرده است. هنگام درگذشت هم به جای ارزیابی جوهر فکری و آموزشی استادان و این که متاثر از چه استادانی بوده و چه شاگردان برجسته ای پرورش داده، درگیر نگاه های ایدئولوژیک ارثیه ویرانگر آل احمد و امثال او می شویم و از «خدمت و خیانت» می پرسیم و نه از «خلاقیت ها»، «خود بودگی ها»، «خوانگیختگی ها»، «خودشکوفایی ها» و دیگر «فضیلت های دانشگاهی». بله، درباره برخی روشنفکران عمومی (که جنبه ها و جلوه های سیاسی دارند)، گاه نقد و نظرهایی صورت می گیرد، و به اندیشه های آن ها توجه می شود و بسیار هم سودمند است، اما نه درباره استادان دانشگاه.
✅ حوزه عمومی دانشگاه ما فقیر است؛ فضایی که آزادانه درباره نوشته ها و سهم خلاقانه فکری استادان یا سهم آموزشی واقعی آن ها (شاگردپروری های اصیل) گفت و شنود شود. گاه مجالس نمایشی برای تجلیل برگزار می شود و دیگر هیچ. گفت و گوهای مطبوعاتی و مکتوب نیز فضایی برای روایت کردن تجربه های دانشگاهی و خلاقه استادان نیست. اغلب خاطرات و خطرات است تا شرح کاوش ها و کنکاش های فکری.
🔻این قصه سر دراز دارد و نمی شود یکجا همه چیز را گفت. جامعه ی امروز ایران استادان را وادار به اجرای نمایشی می کند که به قول گافمن «مایه شرمساری است». استادان نیازمند تأمل در تصویر و خودپنداره شان هستند. می شود یادآور شد که روزگاری نچندان دور استادی دانشگاه جامه ای بود بر تن بدیع الزمان فروزانفر، عباس اقبال آشتیانی، سعید نفیسی، محمد معین، علامه سید جعفر شهید، محسن هشترودی، غلامحسین مصاحب، مرتضی مطهری، احمد اشرف، غلامحسین صدیقی، و ده ها چهره دانشگاهی بزرگ دیگر.
🔻استادن نیاز دارند در چارچوب آنچه هستند و واقعا می توانند باشند، خود را بشناسند و بشناسانند. استادان دانشگاه در شکل آرمانی و مطلوب، در خدمت دانش و دانایی و برای طرح پرسش و تربیت انسان های پرسشگر و آزاداندیش است که می توانند هویتی اصیل پیدا کنند.
✅ حوزه عمومی دانشگاه ما فقیر است؛ فضایی که آزادانه درباره نوشته ها و سهم خلاقانه فکری استادان یا سهم آموزشی واقعی آن ها (شاگردپروری های اصیل) گفت و شنود شود. گاه مجالس نمایشی برای تجلیل برگزار می شود و دیگر هیچ. گفت و گوهای مطبوعاتی و مکتوب نیز فضایی برای روایت کردن تجربه های دانشگاهی و خلاقه استادان نیست. اغلب خاطرات و خطرات است تا شرح کاوش ها و کنکاش های فکری.
🔻این قصه سر دراز دارد و نمی شود یکجا همه چیز را گفت. جامعه ی امروز ایران استادان را وادار به اجرای نمایشی می کند که به قول گافمن «مایه شرمساری است». استادان نیازمند تأمل در تصویر و خودپنداره شان هستند. می شود یادآور شد که روزگاری نچندان دور استادی دانشگاه جامه ای بود بر تن بدیع الزمان فروزانفر، عباس اقبال آشتیانی، سعید نفیسی، محمد معین، علامه سید جعفر شهید، محسن هشترودی، غلامحسین مصاحب، مرتضی مطهری، احمد اشرف، غلامحسین صدیقی، و ده ها چهره دانشگاهی بزرگ دیگر.
🔻استادن نیاز دارند در چارچوب آنچه هستند و واقعا می توانند باشند، خود را بشناسند و بشناسانند. استادان دانشگاه در شکل آرمانی و مطلوب، در خدمت دانش و دانایی و برای طرح پرسش و تربیت انسان های پرسشگر و آزاداندیش است که می توانند هویتی اصیل پیدا کنند.
✅ فرهنگ امتیازی!
✔️ در نقد مادّۀ یک (بخش فرهنگی) آئیننامۀ ارتقا
✍️ وحید احسانی
📰 عصر ایران
برگزاری گفتگوهایی جدّی دربارۀ امتیاز فرهنگی در دانشگاه رازی و نیز قرارگرفتن این موضوع در دستورکار معاونت فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، بهانهای شد که دیدگاهم را در این رابطه، بهشکل مختصر با عموم درمیان بگذارم.
۱. خوش بود گر مَحَک تجربه آید به میان!
مادّۀ یک آئیننامۀ ارتقا (بخش امتیازات فرهنگی) در سال 1389 و طی مصوبه 679 شورای عالی انقلاب فرهنگی به این آئیننامه افزوده شد و بر اساس آن، اعضای هیئت علمی مجبور شدند برای ارتقاء مرتبه، تبدیل وضعیت و غیره از امتیازات جدول مربوطه حداقل مشخصی را کسب کنند.
در همان سالها نسبت به افزودهشدن این بخش انتقادهای زیادی صورت گرفت که به هرحال، در تصمیمگیری سیاستگذاران مؤثّر واقع نشد.
اکنون که از زمان افزودهشدن این بخش حدود 12 سال میگذرد و «مَحَک تجربه» به میان آمده است، بهجاست که بر اساس نتایج و پیامدهایش مورد بازنگری قرار گیرد.
پرسشهای اصلی این بخش به قرار زیرند:
آیا افزودن این بخش به آئیننامه، بر فضای فرهنگی دانشگاهها تأثیر محسوسی داشته است؟
پیامدهای آن در مجموع بیشتر مثبت بودهاند یا منفی؟
آیا بیماریهای «کمّیتگرایی، ظاهرگرایی، دورویی و ناکارآمدی» را تشدید نکرده است؟
آیا فضای حاکم بر برنامههای فرهنگی دانشگاه را از علائق اصیل و درونی تهی و با انگیزههای مادّی آلوده نکرده است؟
به نظرم، پاسخ این پرسشها مشخص و حاکی از زیانبار بودن آن است، امّا چنانچه مسئولان ذیربط چنین نظری ندارند، جا دارد که برای ارزیابی نتایج این بخش از آئیننامه و مقایسۀ فضای فرهنگی دانشگاهها پیش و پس از ابلاغ آن، مطالعهای انجام دهند و نتایجش را منتشر کنند.
زیرعنوانهای بعدی یادداشت عبارتند از:
۲. نقش امتیاز در تجربههای موفق گذشته
۳. جایگاه نظام امتیازدهی دنیوی در اسلام
۴. سیاستی تحمیلی
۵. فواید جزئی و استثنائی
متن کامل یادداشت را از اینجا (سایت عصر ایران) مطالعه بفرمایید.
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روالهای حاکم بر سیاستهای وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی شما دانشگاهیان دغدغهمند نیازمندیم.
🆔 https://t.me/dobarehdaneshgah
✔️ در نقد مادّۀ یک (بخش فرهنگی) آئیننامۀ ارتقا
✍️ وحید احسانی
📰 عصر ایران
برگزاری گفتگوهایی جدّی دربارۀ امتیاز فرهنگی در دانشگاه رازی و نیز قرارگرفتن این موضوع در دستورکار معاونت فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، بهانهای شد که دیدگاهم را در این رابطه، بهشکل مختصر با عموم درمیان بگذارم.
۱. خوش بود گر مَحَک تجربه آید به میان!
مادّۀ یک آئیننامۀ ارتقا (بخش امتیازات فرهنگی) در سال 1389 و طی مصوبه 679 شورای عالی انقلاب فرهنگی به این آئیننامه افزوده شد و بر اساس آن، اعضای هیئت علمی مجبور شدند برای ارتقاء مرتبه، تبدیل وضعیت و غیره از امتیازات جدول مربوطه حداقل مشخصی را کسب کنند.
در همان سالها نسبت به افزودهشدن این بخش انتقادهای زیادی صورت گرفت که به هرحال، در تصمیمگیری سیاستگذاران مؤثّر واقع نشد.
اکنون که از زمان افزودهشدن این بخش حدود 12 سال میگذرد و «مَحَک تجربه» به میان آمده است، بهجاست که بر اساس نتایج و پیامدهایش مورد بازنگری قرار گیرد.
پرسشهای اصلی این بخش به قرار زیرند:
آیا افزودن این بخش به آئیننامه، بر فضای فرهنگی دانشگاهها تأثیر محسوسی داشته است؟
پیامدهای آن در مجموع بیشتر مثبت بودهاند یا منفی؟
آیا بیماریهای «کمّیتگرایی، ظاهرگرایی، دورویی و ناکارآمدی» را تشدید نکرده است؟
آیا فضای حاکم بر برنامههای فرهنگی دانشگاه را از علائق اصیل و درونی تهی و با انگیزههای مادّی آلوده نکرده است؟
به نظرم، پاسخ این پرسشها مشخص و حاکی از زیانبار بودن آن است، امّا چنانچه مسئولان ذیربط چنین نظری ندارند، جا دارد که برای ارزیابی نتایج این بخش از آئیننامه و مقایسۀ فضای فرهنگی دانشگاهها پیش و پس از ابلاغ آن، مطالعهای انجام دهند و نتایجش را منتشر کنند.
زیرعنوانهای بعدی یادداشت عبارتند از:
۲. نقش امتیاز در تجربههای موفق گذشته
۳. جایگاه نظام امتیازدهی دنیوی در اسلام
۴. سیاستی تحمیلی
۵. فواید جزئی و استثنائی
متن کامل یادداشت را از اینجا (سایت عصر ایران) مطالعه بفرمایید.
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روالهای حاکم بر سیاستهای وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی شما دانشگاهیان دغدغهمند نیازمندیم.
🆔 https://t.me/dobarehdaneshgah
عصر ایران
نتیجه نظام امتیازدهی فرهنگی در دانشگاه ها، ریا و سالوس پروری است
در کدام نقطۀ جهان و در کدام مقطع تاریخ چنین بوده است که ملّتی در نتیجۀ یک نظام امتیازدهی مادّی -که فضائل دینی و اخلاقی را به امتیازات دنیوی تبدیل میکند- متدیّن، اخلاقمدار و حماسهآفرین شده باشند؟!
✅ دانشگاه رازی بهمثابه «زمین خالی»!
👈 توجه: این یادداشت اگرچه در رابطه با دانشگاه رازی و بهبهانۀ یک اتّفاق خاص نگاشته شده است، امّا حاوی نکات قابل تأمّلی دربارۀ نظام آموزش عالی و عموم دانشگاههای کشور است (توضیح کانال پویش ملّی دوباره دانشگاه)
✍️ وحید احسانی
📰 روزنامۀ نقدحال (چهارشنبه، ۲۶ مرداد ۱۴۰۱ - شمارۀ ۱۱۱۹)
بهبهانۀ زمزمۀ اختصاص ۱۰۰ هکتار از اراضی دانشگاه رازی به طرح مسکن ملّی، نکاتی چند را که به ذهنم میرسند، با سایرین درمیان گذاشتهام.
۱. دانشگاه رازی در چشم مسئولان استان
در بازار مسکن، خانههای کلنگی را «زمین» محسوب میکنند، یعنی برای ساختمان آن هیچ ارزشی قائل نمیشوند.
مسئولان اجرایی استان نیز دانشگاه رازی را به چشم «زمین خالی» میبینند! گویی ساختمانهای آن، نیروی انسانیایی که در این ساختمانها حضور مییابند و فعالیتهایی که در آنها انجام میگیرد، هیچ ارزشی ندارد! مسئولان استان فقط در مواقعی یادشان میافتد چیزی به نام «دانشگاه رازی» هم در این شهر وجود دارد که برای طرح خاصّی نیازمند اختصاص زمین باشند (یا سهیمشدن در تأمین نیروی خدماتی، وسایل حملونقل یا بودجۀ یک برنامۀ استانی مشترک).
بسیار جالب، تأمّلبرانگیز و البته تلخ است؛ یک طرح ملّی به کرمانشاه رسیده و نقشی که مسئولان استان برای دانشگاه رازی در نظر گرفتهاند، «تأمینکنندۀ زمین اجرای آن» است!
اجازه دهید یکبار دیگر مرور کنیم: یک طرح ملّی به استان رسیده است، مسئولان ذیربط بدون اینکه برای بررسی اقتضائات اجرای آن در استان احساس نیاز کنند که دانشگاه رازی را طرف مشورت قرار دهند، تصمیاتشان را گرفتهاند و اگر از آنها بپرسیم «در بررسی اقتضائات اجرایی آن در منطقه، آیا از ظرفیت دانشگاه رازی استفاده کردهاید؟» پاسخ میدهند که «بله، این چه حرفی است؟! مگر میشود ظرفیت عظیم دانشگاه رازی را نادیده بگیریم و از آن استفاده نکنیم؟! ما جلسه گذاشتیم و تصمیم گرفتیم که دانشگاه رازی با توجه به ظرفیت وسیعی که دارد، زمین طرح را تأمین کند»!
به همین ترتیب، در مواقع تصمیمگیری در مورد پروژههای مختلف، طرّاحی آنها و بهویژه تهیۀ پیوستهای فرهنگی و اجتماعی، مسئولان استان اصلاً به ذهنشان خطور نمیکند که این «زمین خالی» هم میتواند مورد مشورت قرار بگیرد و کمکی بکند.
دانشگاه مدّعیست زمین بهظاهر بایرش حاوی بذرهایی بسیار ارزشمند است و در پاسخ به انتقاد سازمانهای اجرایی نسبت به ناکارآمدی خود میگوید «وظیفۀ من این است که ظرفیت و قابلیت خود را در سطح بالایی نگهدارم (آموزش دهم و پژوهش کنم)، این شما (سازمانهای اجرایی) هستید که برای بهرهمندشدن از محصولم باید به من رجوع و توصیههایم را اجرا کنید تا بذرهایم شکوفا شوند و ثمر دهند».
در این میان، حرف جامعه این است که: «قبول، این وظیفۀ سازمانهای اجرایی است که برای بالفعلشدن قابلیتهای دانشگاه به آن رجوع کنند، امّا وقتی آنها چنین تصمیمی ندارند و لذا در عمل، این زمین پرقابلیت، قرار است همچنان بیثمر باقی بماند، آیا بهتر نیست که قید بارورشدنش را بزنیم، بیش از این برایش هزینه نکنیم و لااقل بهعنوان «زمین خالی» از آن استفادهای کرده باشیم؟!».
زیرعنوانهای بعدی یادداشت عبارتند از:
۲. تمایز دانشگاه: ادّعا یا واقعیت؟!
۳. نیاز دانشگاه به جامعه
۴. فرصتی برای اثبات خود
۵. فرصتی برای تمرین همافزایی درونی
متن کامل یادداشت را از طریق پیوند (لینک) زیر مطالعه بفرمایید:
دانشگاه رازی بهمثابه «زمین خالی»!
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روالهای حاکم بر سیاستهای وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی شما دانشگاهیان دغدغهمند نیازمندیم.
🆔 https://t.me/dobarehdaneshgah
👈 توجه: این یادداشت اگرچه در رابطه با دانشگاه رازی و بهبهانۀ یک اتّفاق خاص نگاشته شده است، امّا حاوی نکات قابل تأمّلی دربارۀ نظام آموزش عالی و عموم دانشگاههای کشور است (توضیح کانال پویش ملّی دوباره دانشگاه)
✍️ وحید احسانی
📰 روزنامۀ نقدحال (چهارشنبه، ۲۶ مرداد ۱۴۰۱ - شمارۀ ۱۱۱۹)
بهبهانۀ زمزمۀ اختصاص ۱۰۰ هکتار از اراضی دانشگاه رازی به طرح مسکن ملّی، نکاتی چند را که به ذهنم میرسند، با سایرین درمیان گذاشتهام.
۱. دانشگاه رازی در چشم مسئولان استان
در بازار مسکن، خانههای کلنگی را «زمین» محسوب میکنند، یعنی برای ساختمان آن هیچ ارزشی قائل نمیشوند.
مسئولان اجرایی استان نیز دانشگاه رازی را به چشم «زمین خالی» میبینند! گویی ساختمانهای آن، نیروی انسانیایی که در این ساختمانها حضور مییابند و فعالیتهایی که در آنها انجام میگیرد، هیچ ارزشی ندارد! مسئولان استان فقط در مواقعی یادشان میافتد چیزی به نام «دانشگاه رازی» هم در این شهر وجود دارد که برای طرح خاصّی نیازمند اختصاص زمین باشند (یا سهیمشدن در تأمین نیروی خدماتی، وسایل حملونقل یا بودجۀ یک برنامۀ استانی مشترک).
بسیار جالب، تأمّلبرانگیز و البته تلخ است؛ یک طرح ملّی به کرمانشاه رسیده و نقشی که مسئولان استان برای دانشگاه رازی در نظر گرفتهاند، «تأمینکنندۀ زمین اجرای آن» است!
اجازه دهید یکبار دیگر مرور کنیم: یک طرح ملّی به استان رسیده است، مسئولان ذیربط بدون اینکه برای بررسی اقتضائات اجرای آن در استان احساس نیاز کنند که دانشگاه رازی را طرف مشورت قرار دهند، تصمیاتشان را گرفتهاند و اگر از آنها بپرسیم «در بررسی اقتضائات اجرایی آن در منطقه، آیا از ظرفیت دانشگاه رازی استفاده کردهاید؟» پاسخ میدهند که «بله، این چه حرفی است؟! مگر میشود ظرفیت عظیم دانشگاه رازی را نادیده بگیریم و از آن استفاده نکنیم؟! ما جلسه گذاشتیم و تصمیم گرفتیم که دانشگاه رازی با توجه به ظرفیت وسیعی که دارد، زمین طرح را تأمین کند»!
به همین ترتیب، در مواقع تصمیمگیری در مورد پروژههای مختلف، طرّاحی آنها و بهویژه تهیۀ پیوستهای فرهنگی و اجتماعی، مسئولان استان اصلاً به ذهنشان خطور نمیکند که این «زمین خالی» هم میتواند مورد مشورت قرار بگیرد و کمکی بکند.
دانشگاه مدّعیست زمین بهظاهر بایرش حاوی بذرهایی بسیار ارزشمند است و در پاسخ به انتقاد سازمانهای اجرایی نسبت به ناکارآمدی خود میگوید «وظیفۀ من این است که ظرفیت و قابلیت خود را در سطح بالایی نگهدارم (آموزش دهم و پژوهش کنم)، این شما (سازمانهای اجرایی) هستید که برای بهرهمندشدن از محصولم باید به من رجوع و توصیههایم را اجرا کنید تا بذرهایم شکوفا شوند و ثمر دهند».
در این میان، حرف جامعه این است که: «قبول، این وظیفۀ سازمانهای اجرایی است که برای بالفعلشدن قابلیتهای دانشگاه به آن رجوع کنند، امّا وقتی آنها چنین تصمیمی ندارند و لذا در عمل، این زمین پرقابلیت، قرار است همچنان بیثمر باقی بماند، آیا بهتر نیست که قید بارورشدنش را بزنیم، بیش از این برایش هزینه نکنیم و لااقل بهعنوان «زمین خالی» از آن استفادهای کرده باشیم؟!».
زیرعنوانهای بعدی یادداشت عبارتند از:
۲. تمایز دانشگاه: ادّعا یا واقعیت؟!
۳. نیاز دانشگاه به جامعه
۴. فرصتی برای اثبات خود
۵. فرصتی برای تمرین همافزایی درونی
متن کامل یادداشت را از طریق پیوند (لینک) زیر مطالعه بفرمایید:
دانشگاه رازی بهمثابه «زمین خالی»!
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روالهای حاکم بر سیاستهای وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی شما دانشگاهیان دغدغهمند نیازمندیم.
🆔 https://t.me/dobarehdaneshgah
ویرگول
دانشگاه رازی بهمثابه «زمین خالی»!
بهبهانۀ زمزمۀ اختصاص ۱۰۰ هکتار از اراضی دانشگاه رازی به طرح مسکن ملّی، چند نکتۀ مهم را که به ذهنم میرسند، با سایرین درمیان گذاشتهام.