امروز بهت فکر کردم ولی دلم برات تنگ نشد؛ یادآوری تو بهعنوان «یه آدم» و «تنها و فقط همین» باعث خوشحالیه.
سالهای زیادیه که محبت عمیقیو اینجا -توی سینهام- حفظ کردم؛ تصمیم گرفتم که بعد از این بیرون بیارمش و آزادانه ازش استفاده کنم.
یه روز همۀ اینایی که بیخداحافظی میرنو بار کامیون میکنم و خالیشون میکنم تو اقیانوس.
هرقدر که ما فکر کنیم آدمها رو میفهمیم، هرچقدر که ما عاشق اونها باشیم، غیرممکنه که رازهای درونشون رو بدونیم. تو شاید سعی کنی که یه سری چیزها رو بفهمی اما دست آخر به خودت آسیب میرسونی. ما فقط میتونیم خودمون رو بشناسیم، اونم در صورتی که بخواهیم و واسش تلاش کنیم. اگه تو واقعا میخوای دیگران رو بفهمی، تنها راهش اینه که خیلی ساده و عمیقاً به خودت نگاه کنی.
ماشین مرا بران/ هاروکی موراکامی/ ترجمۀ مونا حسینی/ نشر قطره.
ماشین مرا بران/ هاروکی موراکامی/ ترجمۀ مونا حسینی/ نشر قطره.
- این رفتار، مثل یه جور بیماری میمونه کافوکو. چیزی نیست که بشه درکش کرد و فهمیدش. مثلِ پدر من که گذاشت و رفت و مادرم که زندگی منو جهنم کرده بود. اونها بهخاطر بیماریهاشون اون جوری رفتار میکردن. هیچ رقمه نمیشه فهمیدش. فقط آدم مجبوره اشکاشو قورت بده و ازش بگذره.
کافوکو گفت: «پس مجبوریم همش نقش بازی کنیم؟»
- یه جورایی آره.
ماشین مرا بران/ هاروکی موراکامی/ ترجمۀ مونا حسینی/ نشر قطره.
کافوکو گفت: «پس مجبوریم همش نقش بازی کنیم؟»
- یه جورایی آره.
ماشین مرا بران/ هاروکی موراکامی/ ترجمۀ مونا حسینی/ نشر قطره.
سامسا برای بار آخر پرسید: «دوباره میبینمت؟»
در حالی که به سمت در میرفت، گفت: «اگه به اندازهی کافی به یکی فکر کنی، مطمئناً باز اون رو خواهی دید.»
ماشین مرا بران/ هاروکی موراکامی/ ترجمۀ مونا حسینی/ نشر قطره.
در حالی که به سمت در میرفت، گفت: «اگه به اندازهی کافی به یکی فکر کنی، مطمئناً باز اون رو خواهی دید.»
ماشین مرا بران/ هاروکی موراکامی/ ترجمۀ مونا حسینی/ نشر قطره.
فکر میکردم کار درست اینه که به اندازۀ کافی -کافی برای من همۀ تلاشم و بیشتر از اونه- تلاش کنم میتونم احساس رضایتو لمس کنم. به خودم اومدم و دیدم شبا دارم با اشکام گریممو پاک میکنم؛ این حفرۀ بزرگ پر که نشده بود هیچ، عمیقترم شده بود.
بعدتر، وقتی که تموم شده بودم، به دستای خالیم نگاه کردم و دیدم کافیبودن همیشه بهمعنای تلاش برای بهتربودن نیست. گاهی فقط باید همونی که هستی بمونی و صبر کنی. کاری نکنی. خودتو تغییر ندی. فقط منتظر بمونی.
بعضی وقتا ما خودمونو برای هیچ و پوچ به آب و آتیش میزنیم. خوبه اگه یهکم بیشتر صبر کنیم و بعد، برای اونی که باید، اونی که باید رو انجام بدیم.
بعدتر، وقتی که تموم شده بودم، به دستای خالیم نگاه کردم و دیدم کافیبودن همیشه بهمعنای تلاش برای بهتربودن نیست. گاهی فقط باید همونی که هستی بمونی و صبر کنی. کاری نکنی. خودتو تغییر ندی. فقط منتظر بمونی.
بعضی وقتا ما خودمونو برای هیچ و پوچ به آب و آتیش میزنیم. خوبه اگه یهکم بیشتر صبر کنیم و بعد، برای اونی که باید، اونی که باید رو انجام بدیم.
فقط یک چیز وجود دارد که با اطمینان میتوانم بگویم: هرچه سن انسان بیشتر میشود، تنهاتر میشود.
ماشین مرا بران/ هاروکی موراکامی/ ترجمۀ مونا حسینی/ نشر قطره.
ماشین مرا بران/ هاروکی موراکامی/ ترجمۀ مونا حسینی/ نشر قطره.
اونجایی که بهجای برخورد، اعتراض و حتی کنار گذاشتن طرف مقابلت داری برای رفتار اشتباهش دلیل میتراشی و تلاش میکنی تا توهینی که نسبت بهت انجام گرفته رو به هر دلیل ممکنی ربط بدی و بهجای ارزش قائل شدن برای خودت سعی کنی تا اونو درک کنی و ازش بگذری که فقط نگهش داری، باختی.