کانال دیوانگان حضرت زینب سلام الله علیها-اصفهان
317 subscribers
1.82K photos
530 videos
95 files
1.5K links
شام جمعه ی هر هفته
و مناسبتهای مذهبی اعیاد و عزاداری آل الله علیهم السلام
مکان:
اصفهان-خیابان بعثت-خیابان ابوریحان (غرب)-کوی۱/۱(فدڪ)

https://telegram.me/divaneganezeinab


خادم کانال:
http://telegram.me/sayedahmad1001
Download Telegram
او از بود ، در بود است . نه از نبود ، در بود.
و «بود»ِ او ، بود متوقفی نیست که دیگر نشود از بود بیایی در بود. که تمام اینها، حدّ قائل شدن است. بلکه در «بود»ِ نامحدود، که در «بود»ِ دیگری بیاید که آن بود دیگر هم، «دیگر» نیست بلکه خودش است.
همه جا مُلک خودش است. منتها چون ما نمی‌توانیم درک آن نامحدود را آنطور که نامحدود است بکنیم، در مقام بیان هر یک از این محدودها را کنار هم می‌بینیم و بعد می‌گوییم اینها به نامحدودیت، عین هم هستند. در بیان ، آنها را جزء جزء می‌کنیم نه اینکه در حقیقت اینها جزء جزء باشند.

هر چیزی در ولایت مطرح میشود ، باید در #مقام_جمع_الجمع بیاید ، وگرنه معنا ندارد.

🍃 مثلاً :
قرآن می‌فرماید :

🌸 "وَ جاءَ رَبُّكَ وَ الْمَلَكُ صَفًّا صَفًّا"
و پروردگارت آمد و فرشتگان صف در صف حاضر شدند.
(سورۀ فجر آیۀ 22)

💠 آیا حقّ تعالی نبود و بعد آمد که فرمود "جاء" ؟!

کسانی در معنای این آیه ماندند چرا که خدا جسم ندارد که بیاید. و جایی از او خالی نیست که بفرماید "جاء".
این است که توجیهاتی کردند که مثلاً منظور امر خداست و نه خدا. و همان "امر" را هم حدّی گرفتند و نه بیحدّی. و اشتباه اندر اشتباه است.
این بخاطر درک نشدن نور است.
خداوند همه جا را پر کرده است. همه جا هست ولی نه به این معنا که سکون داشته باشد و جامد باشد. بلکه همه جا هست و در عین حال به خودش، از خودش، در خودش، بسوی خودش، و تا خودش، در حرکت است.

این حرکت ، #نفس_حرکت است یعنی حرکت از جایی به جای دیگر نیست که بَدوْ و ختمی بیرون از خودش داشته باشد. بلکه بَدْوَش به عین ختمش است و ختمش به عین بدوَش است.

حتی ذات را اگر یکجایی دانستیم، که بگوییم ذات آنجا ایستاده است، آن ذات نیست. نفسِ حرکت اینجاست (منظورم مفهوم این مطلب است) و حرکتهای سایر اشیاء از نفْسِ حرکت معنا پیدا میکند.

حرکت ذات، حرکت خلئی نیست که جایی را خالی کند و به جای دیگر برود که قوّه به فعل برود. بلکه حرکتِ از فعل به فعل است. نه از فعلِ ناقص به فعل کامل، بلکه از فعل کامل به کامل. اینجا تأمّل می‌خواهد که چطور کامل باشد و باز بسوی کامل است.
این #حرکت_ملئی است و در عالم بیحدّی است که برعکس عالم حدود که تحصیلِ حاصل محال است، اما در عالم بیحدّی و نور، #تحصیل_حاصل نخواهد بود.
حرکت ملئی یعنی از پُر بودن در حرکت است، بلکه خودِ «حرکت» است. نه حرکتی که یک جا را خالی کند و به جای دیگر برود.

💠 خداوند که خود خالق حرکت و سکون است، حرکتش به عین سکون و سکونش به عین حرکت است در حالیکه حرکت، حرکت است و سکون، سکون. و هر حرکتی، به حرکتِ ملئی او ترسیم میشود و هر سکون به سکون در بیحدّی او ترسیم میشود.
حضرت مولی امیرالمومنین (علیه السلام) می‌فرمایند :

☘️ " لَا يَجْرِي عَلَيْهِ السُّكُونُ وَ الْحَرَكَةُ وَ كَيْفَ يَجْرِي عَلَيْهِ مَا هُوَ أَجْرَاهُ "
نظام حركت و سكون بر او جارى نمى‏باشد، و چگونه بر او جارى باشد آنچه كه او جارى كرده؟
(📚نهج البلاغة- للصبحي صالح، ص: 273)

حضرت امام جعفر صادق علیه السلام می‌فرمایند :

🌿 "من عرف الفصل و الوصل و الحركة و السكون، فقد بلغ القرار في التوحيد"
کسی که جدایی و وصل و حرکت و سکون را بشناسد همانا به قرار در توحید رسیده است.
(📚 جامع الأسرار، ص: 364)

ان شا الله مقالاتی در مورد #معرفة_بالنورانیة در آینده در این کانال قرار داده میشودتا به لطف خدا بیشتر با عالم نور و معیاراتش آشنا شوید.


↪️🆔 @ehsannil

▫️◽️◻️⬜️🔲⬛️◼️◾️▪️
.
#معنای_توحید
#مراتب_توحید

🔸3- توضیح بییشتر در مورد معنای توحید :

🔷 پاسخ :

"التوحید" مصدر باب تفعیل است. باب تفعیل معانی مختلفی دارد که یکی از آنها تَعدیه است که "توحید" به معنای «یکی کردن» می‌باشد. و معنای دیگر آن «یکی دانستن» است که با این معنا بیشتر آشنا هستیم.

توحید چه به معنای «یکی کردن» باشد و چه به معنای «یکی دانستن»، به یک حقیقتِ معنایی منتهی میشود.

♦️ توحید به معنایِ "یکی کردن":

"یکی کردن"ِ اگر از یکی نبودن باشد، که مثلاً موجودات نقطۀ وحدتی با حقّ تعالی نداشته باشند و بخواهد آنرا یکی کند، این یکی کردن، یا محال است یا اگر بشود، وحدت نیست بلکه اتحاد است که اتحاد، چون فرع بر دوئیت است، في حدّ وصفِهِ شرک بالله است.
امّا حقیقت مطلب این است که از یکی بودن، یکی می‌کند. اینجا این سؤال پیش می‌آید که آیا در اینصورت #تحصیل_حاصل نیست ؟
عالم نور، معیاراتِ خودش را دارد. و موضوعاً تحصیلِ حاصل خارج از بحث عالمِ نور است ( و نه حُکماً).
عرض شد که ان شا الله در مطالب این کانال در مورد #معرفة_بالنورانیة توضیحاتی به مرحمت حقّ نگاشته میشود که سخن، بهتر روشن شود.

"یکی بودن" را "یکی کردن" ، "نورٌ علی نور" است (اشاره به آیۀ نور- 35 سورۀ نور).

♦️ امّا "توحید" به معنای "یکی دانستن" :

"دانستن" همان علم است. در مورد علم و تقسیمات آن بایستی صحبت کرد. ولی چون مفصل میشود فقط همینقدر اشاره میکنم که "یکی دانستن"، علمِ حضوری است. که معلوم و علم و عالم، در یک نقطه وحدت دارند و معلوم، وجودی دونِ عالم ندارد.
بنابراین یکی دانستن را ابتدائاً نبایستی فرع بر یک بودن بگیریم. مثلاً میگوییم کسی آشپزی میداند. یعنی اوّلاً این شخص هست و آشپزی چیزی غیر اوست و او آشپزی را میداند. در حقیقت آشپزی را نزد این شخص به نحو دوئیت با او تصوّر کردیم. در حالیکه علم حقیقی، علم حضوری است. یعنی اگر آشپزی را در زمرۀ علوم حقیقی فرض کردیم، در یک نقطه با این شخص یکی شده است و ظهورِ این علم، توسط عالِم آن، و در معلوم آن رخ میدهد.
🍕یعنی آشپزی را در غذایی که این شخص میپزد یا دستورش را میدهد، می‌بینیم. که "غذا"، آن معلوم است و شخصِ آشپز، عالِم.

پس در تحلیلِ معنایِ "یکی دانستن"ِ توحید، بایستی این دقتها صورت بگیرد:

☘️ توحید در سه مرتبۀ افعالی و صفاتی و ذاتی باید دیده شود. یعنی "یکی دانستن" باید در این سه مرتبه بررسی گردد که در هر مرتبه، وحدتِ عالِم و علم و معلوم برقرار است:

🔸1- "یکی دانستن" در مرتبۀ افعالی
»» توحید افعالی را رقم میزند. یعنی اگر کسی در افعالش مقرّ به "توحید" حقّ باشد، توحید افعالی به او ظاهر شده است. یعنی حضرتِ واحد عزّ و جلّ، در افعالِ او حکومتِ وحدانیّتش را ظاهر کرده است که :

🔻"وَ ما رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمى‏"🔺
و وقتى [ريگ‏ها را] انداختى اين تو نبودى كه انداختى بلكه خدا بود كه انداخت‏.
(سورۀ انفال آیۀ 17)

🔸2- "یکی دانستن" در مرتبۀ صفاتی
»» توحید صفاتی را رقم میزند. یعنی اگر کسی در صفاتش مقرّ به "توحید" حقّ باشد، توحید صفاتی به او ظاهر شده است. یعنی حضرتِ واحد عزّ و جلّ، در صفات او حکومتِ وحدانیّتش را ظاهر کرده است که :

🔻"يا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَميدُ"🔺
اى مردم! شما به خدا نيازمنديد، و خداست كه بى‏نياز و ستوده است.
(سورۀ فاطر آیۀ 15)

🔸3- "یکی دانستن" در مرتبۀ ذاتی
»» توحید ذاتی را رقم میزند. یعنی اگر کسی در ذاتش مقرّ به "توحید" حقّ باشد، توحید ذاتی به او ظاهر شده است. یعنی حضرتِ واحد عزّ و جلّ ، در ذات او حکومتِ وحدانیّتش را ظاهر کرده است که:

🔻"كُلُّ شَيْ‏ءٍ هالِكٌ إِلاَّ وَجْهَه‏"🔺
جز وجه الله همه چیز فانی است.
(سورۀ قصص آیۀ 88)

و صاحب چنین مرتبۀ توحیدی، خودِ «بودن» و کینونیّتش اقرار می‌کند و فریاد میزند که 🔸"ذَاتُـــهُ حَقِيـــقَةٌ"🔸 (📚تحف العقول، ص: 63) که ذات حقّ تعالی تنها ذاتِ حقیقی است و سایر ذوات، مجازی و اعتباری است.

☘️ پس "یکی دانستن"؛ دانستنِ ذاتی و صفاتی و افعالی است. که با هر مرتبۀ وجودمان (ذات، صفت، فعل) که او را یکی بدانیم، توحید آن مرتبه را پذیرفته‌ایم و ایمان در آن مرتبه به ما و در ما محقّق شده است که فرمودند:

💠"الْإِيمَانُ ؛
1️⃣ هوَ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ
2️⃣ و إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ
3️⃣ و عَمَلٌ بِالْأَرْكَان‏"💠

(📚تحف العقول، ص: 42).

🆔 @ehsannil

▫️◽️◻️⬜️🔲⬛️◼️◾️▪️