Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
◼️
▪️سخن از یاران حضرت اباعبدالله (علیه السلام) در کربلاست.
کربلا، میدان ظهورِ این عاشقانِ منتخَب است. آن سرزمینی که مولایمان علی (علیه السلام) وصفش را فرمود 🔻〖مَصَارِعُ عُشَّاق〗🔺(📚 بحار الأنوار ، ج41، ص: 295).
▪️در کربلا؛
ائمه اطهار(ع) نفسِ حضرت باریتعالی و شخصِ«الاسماء الحسنی» هستند. حضرت حقّ، به خودیّت خویش - یعنی حضرات آل الله(ع)- «وَفِيَّ الْعَهْد» و «عَزِيزَ الْجُنْد؛📚البلد الأمين،ص25» است.
(عزیز؛ به معنایِ نفوذ ناپذیر)
یارانِ با وفایِ حضرتِ سیّد الشهدا(ع) که مظهرِ ۷۲ حرف از ۷۲ حرفِ اسم اعظم حضرت حقّ بوده و شخصِ «جُند الله» هستند؛ مظهرِ حقیقیِ «وَفِيَّ الْعَهْد» و «عَزِيزَ الْجُنْد» بودنِ باریتعالی میباشند. و حضرت اباالفضل العباس (علیه السلام)شخصِ وفا هستند و مظهر اسم "وَفی"ِ حقّ تعالی.
یاران، به مقامِ وافی بودنِ حضرت ابا الفضل العباس(س)، فانی در اسمِ مستأثِر یعنی حقیقتِ ذات باریتعالی هستند.
حضرت الوتر الموتور، ابا عبد الله الحسین(ع)، آن حقیقت مسمّایند که از باطن البواطنِ ذات، تا ظاهر الظواهرِ اسماء ، اطلاقِ حضور دارند. و در جلوۀ «اسمِ مُستَـأثِر» باطن و ظاهر را در وحدتِ حقیقی جمع مینمایند.
▪️۷۲ یار، جلواتِ مسمّی (حضرت امام حسین ع) در ۷۲ حرفِ #اسم_اعظم هستند.
🔸اما پس چرا حضرت حرّ (ع) که یکی از این ۷۲جلوه است، مانعِ بازگشت حضرت ابا عبد الله (علیه السلام) میشوند؟!
🔹عرض شد که حقیقت مسمّی به اسمائش جلوه میکند.
حضرت حرّ (ع) ظهورِ یکی از ۷۲ اسم این مسمّی هستند که حضرت ابا عبد الله(ع) در مورد ایشان میفرمایند:
🔻〖 أنْتَ «الْحُــــرُّ» كَمَا سَمَّتْكَ أُمُّكَ
«حُـــرّاً» فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ〗🔺
تو تمامِ آزادگی هستی، همان طور که مادرت تو را «حــــرّ» نامید.
در دنیا و آخرت آزاد هستی.
(📚 اللهوف، ص۱۰۴)
کلامِ آل الله (ع) بحرِ موّاج دقائق است. و ایضاً این کلامِ نورانی . امّا همان قدری اشاره میشود که برای ادامۀ بحث لازم است:
حضرت(ع) نمیفرمایند چه وقتی از دنیا، حرّ هستی و چه وقتی حرّ نبودی. بلکه مطلقاً فرمودند 🔻〖 أنْتَ «الْحُــــرُّ» ... «حُـــرّاً» فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ〗🔺.
این مطلب، بدان معنی است که تمام حرکات و سَکَنات، رفتار و افعال حضرت حرّ (ع) در طولِ دنیا و آخرت، خارج از حرّیّت نیست.
و بیانِ «الدُّنْيَا وَ الْآخِرَة» که مطرح کردنِ دو متقابل است، بیحدّی را بیان میفرماید. یعنی آنکه "الحرّ" است، در حریّت، بیحدّ و مطلق است. و بیانِ غوغا و بیقراریِ حریّتِ او 🔻〖 «حُـــرّاً» فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَة〗🔺است.
▪️حرّ بودن، آزاد بودن است که آزاد بودن و حریّت، عبدِ خدا بودن است. چون خداوند، مطلقِ حقیقی یعنی آزادیِ بیحدّ است، عبد او که فانی در اوست، حرّ است و آزاد. که حضرت مولی(ع) میفرمایند:
🔅『 لَا تَكُنْ عَبْدَ غَيْرِكَ وَ قَدْ جَعَلَكَ اللَّهُ حُــرّاً 』🔅
بنده ديگرى مباش كه خداوند آزادت قرار داده.
(📚 تحف العقول، ص77)
حرّیّت در سه مرتبۀ اصلی است :
➊ آزاد در مرتبۀ #فعل (عبد در افعال »» #توحید_افعالی)
➋ آزاد در مرتبۀ #صفت (عبد در صفات »» #توحید_صفاتی)
➌ آزاد در مرتبۀ #ذات (عبد در ذات »» #توحید_ذاتی)
وقتی حضرت سیّد الشهدا(ع) که وجود مطلق هستند میفرمایند 🔻〖 أنْتَ «الْحُــــرُّ» كَمَا سَمَّتْكَ أُمُّكَ . «حُـــرّاً» فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ〗🔺یعنی ؛
تو تمامِ حرّیت هستی(یعنی حرّیّت در فعل و صفت و ذات). بطوریکه چون "أنْتَ «الْحُــــرُّ»"، مادرت از شدّت حریّتِ تو، اسمِ تو را "حــرّ" نهاد.
و مادرَت، تــو را به حقیقتِ خودَت اسم گذاری نمود و اسمَت را خودَت آوردی (اسم توقیفی).
🔲 «حرّیت» ؛ بیانِ دیگری از #اطلاق است.
منشأ آزاد بودن، حقیقتِ آزادگی است که آن آزاد بودنِ مطلق است. که دیگر متعلَّق آزاد بودن مطرح نیست که بگوییم "آزاد از «چه چیزی» یا «چه کسی»؟!".
این علوّ معنا را اگر تنزیل دهیم، بعد از آن بیان میشود که ؛ «حرِّ» مطلق، از «حــُـرّْ بودن» نیز رها و آزاد است.
(فتأمّل!)
آنکس که حرّ مطلق بود، تمام مراتب وجودیش ظهورِ حریّت است. حتّی اگر به حسب ظاهر خلافِ حرّیت به نظر برسد که فرمودند :
🔻『 إِنَّ الْحُرَّ حُرٌّ عَلَى جَمِيعِ أَحْوَالِهِ』🔺
همانا آزاده آن است که بر همۀ احوالش آزاد است.
(📚 الكافي، ط - الإسلامية، ج2،ص89)
••●🔽●••
⚠️ نکته (اسم توقیفی):
■ نامگذاریِ حضرتِ حرّ، جلوۀ اسم توقیفی است و جلوۀ آزاد بودنِ مسمّاست. از این رو از تفوّقی که دارد "حُـرّاً فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِـرَة" است.
◘ حضرت رسول اکرم (ص) میفرمایند:
◼️ 『 الشقي شقي في بطن امّه، و السعيد سعيد في بطن امّه』 🔲
شقی در بطنِ مادرش شقی است و سعید در بطنِ مادرش سعید است.
(📚 تفسير نور الثقلين، ج۲، ص: ۱۸)
••●🔼●••
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲
▪️سخن از یاران حضرت اباعبدالله (علیه السلام) در کربلاست.
کربلا، میدان ظهورِ این عاشقانِ منتخَب است. آن سرزمینی که مولایمان علی (علیه السلام) وصفش را فرمود 🔻〖مَصَارِعُ عُشَّاق〗🔺(📚 بحار الأنوار ، ج41، ص: 295).
▪️در کربلا؛
ائمه اطهار(ع) نفسِ حضرت باریتعالی و شخصِ«الاسماء الحسنی» هستند. حضرت حقّ، به خودیّت خویش - یعنی حضرات آل الله(ع)- «وَفِيَّ الْعَهْد» و «عَزِيزَ الْجُنْد؛📚البلد الأمين،ص25» است.
(عزیز؛ به معنایِ نفوذ ناپذیر)
یارانِ با وفایِ حضرتِ سیّد الشهدا(ع) که مظهرِ ۷۲ حرف از ۷۲ حرفِ اسم اعظم حضرت حقّ بوده و شخصِ «جُند الله» هستند؛ مظهرِ حقیقیِ «وَفِيَّ الْعَهْد» و «عَزِيزَ الْجُنْد» بودنِ باریتعالی میباشند. و حضرت اباالفضل العباس (علیه السلام)شخصِ وفا هستند و مظهر اسم "وَفی"ِ حقّ تعالی.
یاران، به مقامِ وافی بودنِ حضرت ابا الفضل العباس(س)، فانی در اسمِ مستأثِر یعنی حقیقتِ ذات باریتعالی هستند.
حضرت الوتر الموتور، ابا عبد الله الحسین(ع)، آن حقیقت مسمّایند که از باطن البواطنِ ذات، تا ظاهر الظواهرِ اسماء ، اطلاقِ حضور دارند. و در جلوۀ «اسمِ مُستَـأثِر» باطن و ظاهر را در وحدتِ حقیقی جمع مینمایند.
▪️۷۲ یار، جلواتِ مسمّی (حضرت امام حسین ع) در ۷۲ حرفِ #اسم_اعظم هستند.
🔸اما پس چرا حضرت حرّ (ع) که یکی از این ۷۲جلوه است، مانعِ بازگشت حضرت ابا عبد الله (علیه السلام) میشوند؟!
🔹عرض شد که حقیقت مسمّی به اسمائش جلوه میکند.
حضرت حرّ (ع) ظهورِ یکی از ۷۲ اسم این مسمّی هستند که حضرت ابا عبد الله(ع) در مورد ایشان میفرمایند:
🔻〖 أنْتَ «الْحُــــرُّ» كَمَا سَمَّتْكَ أُمُّكَ
«حُـــرّاً» فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ〗🔺
تو تمامِ آزادگی هستی، همان طور که مادرت تو را «حــــرّ» نامید.
در دنیا و آخرت آزاد هستی.
(📚 اللهوف، ص۱۰۴)
کلامِ آل الله (ع) بحرِ موّاج دقائق است. و ایضاً این کلامِ نورانی . امّا همان قدری اشاره میشود که برای ادامۀ بحث لازم است:
حضرت(ع) نمیفرمایند چه وقتی از دنیا، حرّ هستی و چه وقتی حرّ نبودی. بلکه مطلقاً فرمودند 🔻〖 أنْتَ «الْحُــــرُّ» ... «حُـــرّاً» فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ〗🔺.
این مطلب، بدان معنی است که تمام حرکات و سَکَنات، رفتار و افعال حضرت حرّ (ع) در طولِ دنیا و آخرت، خارج از حرّیّت نیست.
و بیانِ «الدُّنْيَا وَ الْآخِرَة» که مطرح کردنِ دو متقابل است، بیحدّی را بیان میفرماید. یعنی آنکه "الحرّ" است، در حریّت، بیحدّ و مطلق است. و بیانِ غوغا و بیقراریِ حریّتِ او 🔻〖 «حُـــرّاً» فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَة〗🔺است.
▪️حرّ بودن، آزاد بودن است که آزاد بودن و حریّت، عبدِ خدا بودن است. چون خداوند، مطلقِ حقیقی یعنی آزادیِ بیحدّ است، عبد او که فانی در اوست، حرّ است و آزاد. که حضرت مولی(ع) میفرمایند:
🔅『 لَا تَكُنْ عَبْدَ غَيْرِكَ وَ قَدْ جَعَلَكَ اللَّهُ حُــرّاً 』🔅
بنده ديگرى مباش كه خداوند آزادت قرار داده.
(📚 تحف العقول، ص77)
حرّیّت در سه مرتبۀ اصلی است :
➊ آزاد در مرتبۀ #فعل (عبد در افعال »» #توحید_افعالی)
➋ آزاد در مرتبۀ #صفت (عبد در صفات »» #توحید_صفاتی)
➌ آزاد در مرتبۀ #ذات (عبد در ذات »» #توحید_ذاتی)
وقتی حضرت سیّد الشهدا(ع) که وجود مطلق هستند میفرمایند 🔻〖 أنْتَ «الْحُــــرُّ» كَمَا سَمَّتْكَ أُمُّكَ . «حُـــرّاً» فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ〗🔺یعنی ؛
تو تمامِ حرّیت هستی(یعنی حرّیّت در فعل و صفت و ذات). بطوریکه چون "أنْتَ «الْحُــــرُّ»"، مادرت از شدّت حریّتِ تو، اسمِ تو را "حــرّ" نهاد.
و مادرَت، تــو را به حقیقتِ خودَت اسم گذاری نمود و اسمَت را خودَت آوردی (اسم توقیفی).
🔲 «حرّیت» ؛ بیانِ دیگری از #اطلاق است.
منشأ آزاد بودن، حقیقتِ آزادگی است که آن آزاد بودنِ مطلق است. که دیگر متعلَّق آزاد بودن مطرح نیست که بگوییم "آزاد از «چه چیزی» یا «چه کسی»؟!".
این علوّ معنا را اگر تنزیل دهیم، بعد از آن بیان میشود که ؛ «حرِّ» مطلق، از «حــُـرّْ بودن» نیز رها و آزاد است.
(فتأمّل!)
آنکس که حرّ مطلق بود، تمام مراتب وجودیش ظهورِ حریّت است. حتّی اگر به حسب ظاهر خلافِ حرّیت به نظر برسد که فرمودند :
🔻『 إِنَّ الْحُرَّ حُرٌّ عَلَى جَمِيعِ أَحْوَالِهِ』🔺
همانا آزاده آن است که بر همۀ احوالش آزاد است.
(📚 الكافي، ط - الإسلامية، ج2،ص89)
••●🔽●••
⚠️ نکته (اسم توقیفی):
■ نامگذاریِ حضرتِ حرّ، جلوۀ اسم توقیفی است و جلوۀ آزاد بودنِ مسمّاست. از این رو از تفوّقی که دارد "حُـرّاً فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِـرَة" است.
◘ حضرت رسول اکرم (ص) میفرمایند:
◼️ 『 الشقي شقي في بطن امّه، و السعيد سعيد في بطن امّه』 🔲
شقی در بطنِ مادرش شقی است و سعید در بطنِ مادرش سعید است.
(📚 تفسير نور الثقلين، ج۲، ص: ۱۸)
••●🔼●••
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
🌻
🔰 قدم پنجم ➣●•
مجلس لعن و برائت؛ حقیقتی مافوق عالَم ظاهر است.
🔥 لعن و برائت از ابابکر و عمر ملعون از ماورای این عوالم و پیش از این عوالم بوده است. روایات بسیاری در این خصوص وجود دارد. مثلاً در جلد اوّلِ کتاب بصائر الدرجات، بابی هست به نام «بابٌ في الأئمة أن الخلق الذي خلف المشرق و المغرب يعرفونهم و يؤتونهم و يبرءون من أعدائهم»؛ که بعضی از این روایات را آورده است. به عنوان نمونهای از آنها؛ حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) میفرمایند:
🔻«إِنَّ مِنْ وَرَاءِ عَيْنِ شَمْسِكُمْ هَذِهِ أَرْبَعِينَ عَيْنَ شَمْسٍ فِيهَا خَلْقٌ كَثِيرٌ وَ إِنَّ مِنْ وَرَاءِ قَمَرِكُمْ أَرْبَعِينَ قَمَراً فِيهَا خَلْقٌ كَثِيرٌ 👈🏻لا يَدْرُونَ أَنَّ اللهَ خَلَقَ آدَمَ أَمْ لَمْ يَخْلُقْهُ أُلْهِمُوا إِلْهَاماً
👈🏻 لعْنَةَ فُلَانٍ وَ فُلَانٍ.»🔺
همانا پشت اين چشمهی خورشيد شما چهل چشمهی خورشيد است، و در آنها خلقِ بسياری است، و همانا پشت ماه شما چهل ماه است و در آنها خلق بسياری است؛
👈🏻 که اصلاً نمیدانند خدا آدمى آفريده يا نه!
که به ایشان الهام مخصوصی میشود 👈🏻 برای لعنت کردنِ فلانی و فلانی (ابابکر و عمر ملعون).
📚 بصائر الدرجات في فضائل آل محمّد (صلى الله عليهم)، ج۱، ص۴۹۰
✅ دقائق فوق العاده ای در این روایات وجود دارد که مقالات مجزّا میطلبد.
فقط این را بدانیم که افرادی که در امر برائت دشمنان آلالله (ع) سستی میکنند؛ نه تنها خودشان بیبهره از دقائق لطیف این سیر و معرفت هستند، بلکه در مرتبهای از ایمان، #کاهلی کردهاند. که در قدم بعد، راجع به این کاهلی بیشتر خواهیم خواند.
🔰 قدم ششم ➣●•
💠 ایمان در سه مرتبۀ وجودی تعریف میشود. چنان که حضراتِ ائمّهی اطهار (ع) انشاء میفرمایند:
🔸«الإیمَانُ؛
➊ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ
➋ وَ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ
➌ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْكَانِ» 🔸
ایمان معرفت به قلب،
اقرار به زبان،
و عمل به ارکان و اعضا و جوارح است.
📚الخصال، ج۱، ص۱۷۸
➊ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ ▣⇦ مرتبۀ ذات
»»» موجب #توحید_ذاتی است.
➋ وَ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ ▣⇦ مرتبۀ صفات
»»» موجب #توحید_صفاتی است.
➌ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْكَانِ ▣⇦ مرتبۀ افعال
»»» موجب #توحید_افعالی است.
🍃⇯֎ تا اینجا معلوم شد که ایمان، مراتب دارد.
⊱⟤ امّا ایمان چیست؟
حضرت امام جعفر صادق (ع) میفرمایند :
🔹『هَلِ الْإِيمَانُ إِلَّا الْحُبُّ وَ الْبُغْض』🔹
آیا ایمان غیر از حبّ و بغض است؟!
📚الكافي (ط - الإسلامية)، ج۲، ص۱۲۵
⇦⧈ پس ایمان؛ حبّ و بغض است؛
❤️ حبّ به خدا و حضرات آلالله(ع) و تمامِ خیرات ...
🔥 و بغض نسبت به دشمنانِ لعینِ خدا و حضرات آلالله (ع).
◇ بنابراین؛ هر قاعدهای که برای ایمان مطرح شود، در حقیقت؛ هم برای حبّ، و هم برای بغض مطرح است.
⇩ایمان در سه مرتبه بود؛
➊ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ.
➋ وَ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ.
➌ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْكَانِ.
❂☜ در نتیجه؛
همان طور که باید حبّ خدا و حضرات آلالله (ع) را به دل داشته باشیم وُ به زبان جاری کنیم وُ عاملِ به اعمالِ خیر هم باشیم،
باید؛
🔥 بغض نسبت به دشمنان خدا و حضراتِ آلالله (ع) را نیز؛ هم به دل داشته باشیم، هم به زبان جاری کنیم، و هم اعمالِ شرّ را از خود دور کنیم.
⇦⧈ بنابراین؛
همان طور که اگر کسی بگوید؛ مَن خدا و حضرات آلالله (ع) و صلوات و نماز (به عنوان مثال) را به دل دوست دارم، امّا به زبان ابراز نمیکنم و در عمل نماز نمیخوانم و صلوات نمیفرستم (و مانند آن)؛ میگوئیم که او در مرتبۀ لسان و عمل به ارکان در حبّ، ضعیف است.
⇯֎ به همین صورت هم؛
👈🏻 اگر کسی بگوید مَن برائت از دشمنان لعینِ خدا و حضرات آلالله (ع) دارم امّا در مجلسِ خصوصیِ شیعه، زبان به برائت از دشمنان خدا و حضراتِ آلالله (ع) نمیگشایم و اصلاً شرکت در این مجالس حتّی خصوصی نمیکنم (عمل)؛ میگوئیم که چنین شخصی در مرتبۀ لسان و عمل به ارکان در بغض، ضعیف است.
🌻
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
🌻
༺•✿👇🏻ادامۀ سخن👇🏻✿•༻
.
🔰 قدم پنجم ➣●•
مجلس لعن و برائت؛ حقیقتی مافوق عالَم ظاهر است.
🔥 لعن و برائت از ابابکر و عمر ملعون از ماورای این عوالم و پیش از این عوالم بوده است. روایات بسیاری در این خصوص وجود دارد. مثلاً در جلد اوّلِ کتاب بصائر الدرجات، بابی هست به نام «بابٌ في الأئمة أن الخلق الذي خلف المشرق و المغرب يعرفونهم و يؤتونهم و يبرءون من أعدائهم»؛ که بعضی از این روایات را آورده است. به عنوان نمونهای از آنها؛ حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) میفرمایند:
🔻«إِنَّ مِنْ وَرَاءِ عَيْنِ شَمْسِكُمْ هَذِهِ أَرْبَعِينَ عَيْنَ شَمْسٍ فِيهَا خَلْقٌ كَثِيرٌ وَ إِنَّ مِنْ وَرَاءِ قَمَرِكُمْ أَرْبَعِينَ قَمَراً فِيهَا خَلْقٌ كَثِيرٌ 👈🏻لا يَدْرُونَ أَنَّ اللهَ خَلَقَ آدَمَ أَمْ لَمْ يَخْلُقْهُ أُلْهِمُوا إِلْهَاماً
👈🏻 لعْنَةَ فُلَانٍ وَ فُلَانٍ.»🔺
همانا پشت اين چشمهی خورشيد شما چهل چشمهی خورشيد است، و در آنها خلقِ بسياری است، و همانا پشت ماه شما چهل ماه است و در آنها خلق بسياری است؛
👈🏻 که اصلاً نمیدانند خدا آدمى آفريده يا نه!
که به ایشان الهام مخصوصی میشود 👈🏻 برای لعنت کردنِ فلانی و فلانی (ابابکر و عمر ملعون).
📚 بصائر الدرجات في فضائل آل محمّد (صلى الله عليهم)، ج۱، ص۴۹۰
✅ دقائق فوق العاده ای در این روایات وجود دارد که مقالات مجزّا میطلبد.
فقط این را بدانیم که افرادی که در امر برائت دشمنان آلالله (ع) سستی میکنند؛ نه تنها خودشان بیبهره از دقائق لطیف این سیر و معرفت هستند، بلکه در مرتبهای از ایمان، #کاهلی کردهاند. که در قدم بعد، راجع به این کاهلی بیشتر خواهیم خواند.
🔰 قدم ششم ➣●•
💠 ایمان در سه مرتبۀ وجودی تعریف میشود. چنان که حضراتِ ائمّهی اطهار (ع) انشاء میفرمایند:
🔸«الإیمَانُ؛
➊ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ
➋ وَ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ
➌ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْكَانِ» 🔸
ایمان معرفت به قلب،
اقرار به زبان،
و عمل به ارکان و اعضا و جوارح است.
📚الخصال، ج۱، ص۱۷۸
➊ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ ▣⇦ مرتبۀ ذات
»»» موجب #توحید_ذاتی است.
➋ وَ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ ▣⇦ مرتبۀ صفات
»»» موجب #توحید_صفاتی است.
➌ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْكَانِ ▣⇦ مرتبۀ افعال
»»» موجب #توحید_افعالی است.
🍃⇯֎ تا اینجا معلوم شد که ایمان، مراتب دارد.
⊱⟤ امّا ایمان چیست؟
حضرت امام جعفر صادق (ع) میفرمایند :
🔹『هَلِ الْإِيمَانُ إِلَّا الْحُبُّ وَ الْبُغْض』🔹
آیا ایمان غیر از حبّ و بغض است؟!
📚الكافي (ط - الإسلامية)، ج۲، ص۱۲۵
⇦⧈ پس ایمان؛ حبّ و بغض است؛
❤️ حبّ به خدا و حضرات آلالله(ع) و تمامِ خیرات ...
🔥 و بغض نسبت به دشمنانِ لعینِ خدا و حضرات آلالله (ع).
◇ بنابراین؛ هر قاعدهای که برای ایمان مطرح شود، در حقیقت؛ هم برای حبّ، و هم برای بغض مطرح است.
⇩ایمان در سه مرتبه بود؛
➊ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ.
➋ وَ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ.
➌ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْكَانِ.
❂☜ در نتیجه؛
همان طور که باید حبّ خدا و حضرات آلالله (ع) را به دل داشته باشیم وُ به زبان جاری کنیم وُ عاملِ به اعمالِ خیر هم باشیم،
باید؛
🔥 بغض نسبت به دشمنان خدا و حضراتِ آلالله (ع) را نیز؛ هم به دل داشته باشیم، هم به زبان جاری کنیم، و هم اعمالِ شرّ را از خود دور کنیم.
⇦⧈ بنابراین؛
همان طور که اگر کسی بگوید؛ مَن خدا و حضرات آلالله (ع) و صلوات و نماز (به عنوان مثال) را به دل دوست دارم، امّا به زبان ابراز نمیکنم و در عمل نماز نمیخوانم و صلوات نمیفرستم (و مانند آن)؛ میگوئیم که او در مرتبۀ لسان و عمل به ارکان در حبّ، ضعیف است.
⇯֎ به همین صورت هم؛
👈🏻 اگر کسی بگوید مَن برائت از دشمنان لعینِ خدا و حضرات آلالله (ع) دارم امّا در مجلسِ خصوصیِ شیعه، زبان به برائت از دشمنان خدا و حضراتِ آلالله (ع) نمیگشایم و اصلاً شرکت در این مجالس حتّی خصوصی نمیکنم (عمل)؛ میگوئیم که چنین شخصی در مرتبۀ لسان و عمل به ارکان در بغض، ضعیف است.
🌻
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
🌻
༺•✿👇🏻ادامۀ سخن👇🏻✿•༻
.
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
.
🌱
🍃🔔 پس معلوم میشود که "زوجیّت"؛ یک امر #حقیقی است و نه صرفاً عقدی #حقوقی و ظاهری.
🔹❓و امّا یک سؤال؛
چرا حضرتِ مولی علی (علیهالسّلام)، مثل حضرت پیامبر اکرم (ص) چنین مجالی را نداده، و با مثلِ عایشۀ ملعونهای وصلت نمیکنند؟!
🌟 پاسخ اینکه؛
⚫️☜ حضرت مولی علی (ع)؛ مقامِ خفا (یعنی #ولایت) هستند. از این رو؛ حقیقتِ "زوجیّتِ" ایشان، به عینِ باطنشان در ظاهر است و با حضرتِ فاطمه (سلاماللهعلیها) که کفوِ حقیقیِ ایشان هستند؛ در ظاهر هم مزدوج میشوند.
⚪️☜ ولیکن؛ حضرت رسول اکرم (ص)؛ مقامِ جلا (یعنی #توحید) هستند. از این رو؛ حقیقتِ "زوجیّتِ" ایشان، به رعایتِ ظاهر و برای ترسیمِ علیالاطلاق بودنِ "زوجیّتِ مطلقه"؛ در نقطۀ مقابلۀ کفوِ خویش انجام میگیرد.
❖⇜ که یعنی؛
با دشمنِ خود که دقیقاً نقطۀ مقابلِ ایشان است، ازدواج میکنند. و این نهایتِ "اطلاقِ زوجیّت" است که حضرتِ رسول اکرم (ص) که «رحمةٌ للعالمین» هستند؛ در ترسیم این حقیقت میباشند.
🍃۞ و امّا زوجین به طور کلّی؛ عینِ شخصی هستند، عینِ شخصیِ【نفسِ واحده】؛
👁🗨 پس چشم از【نفس واحده】بر نداریم. ➠
یعنی؛
🔔☜ به طور مستقلّ از هم وارد بر زن و مرد نشویم. چرا که اگر بخواهیم زوجیّت را جدا از نفس واحده بررسی کنیم؛ اصلاً این دقایقی که بیان شد، درست نخواهد بود.
💫⇯⇦【نفسِ واحده】⇦همان شخصِ حقیقیِ عالَم است. و هر رابطهای هم در عالم؛ تحتِ ربطِ حقیقیاش با #نفس_واحده تعریف میشود.
💫☜【نفس واحده】خود به خود، در نفْسِ اتّصال است. یعنی لُبّ اتّصال را دارد.
که؛
🔷 ﴿هُوَ نَفْسُهُ وَ نَفْسُهُ هُو﴾
او خودش است وُ خودش اوست.
📚الكافي (ط - الإسلامية)، ج۱، ص۱۱۳
🌟 که این اتّصال؛ نسبت حقیقی و مطلقِ نسبت است که آن؛ ➷
«نسبةُ الربّ» میباشد، که نام دیگرِ سورۀ اخلاص و توحید؛ همین سورۀ «نسبةُ الربّ» است.
❂☜ و امّا این نفسِ اتّصال - که خودِ وحدت است -؛ در "زوجیّت" ظهور میکند.
🍃⇯֎ پس "زوجیّت" هم؛
در خودِ【نفس واحده】باید دیده شود.
بدین بیان که؛
🌟 حضرت فاطمه (س) - که «عین شخصی» حضرت مولی (ع) هستند -، کفوِ حقیقی و زوجۀ حقیقیِ حضرت مولی (ع) میباشند.
☀️ و به بیانی دیگر؛
حضرت مولی (ع) - که نفسِ حضرت رسول اکرم (ص) هستند -، برادر ایشان میباشند.
🔔 بنابراین؛
دست از «عینِ شخصی» بودنِ【نفس واحده】نباید برداشت، تا [إن شاء الله] حقیقتِ مطلب؛ در ظهوراتش معلوم شود.
⧈⏎ پس اصل و اساسِ کلام در تمام مباحث و سؤالاتِ پیرامون "زوجیّت"؛
❂☜【نفس واحده】است.
و اصل و اساسِ این تحلیل؛ نبایستی رها شود! ➠
🚻 نتیجه آنکه؛ در تحلیلِ راجع به زن و مرد، نبایستی بحث را از زن و مرد بحث شروع کرد. چرا که موضوع مطلق؛↶
همهجا و همیشه و از اساس؛【نفس واحده】است.
🍃⇯֎ حالا این موضوعِ مطلق؛ اگر به اطلاقِ حقیقیِ خویش (یعنی به اطلاق علی الاطلاق)؛ در "زن" بیاید، و در "مرد" بیاید، این دو موضوع؛ ظهوراتِ آن موضوع مطلق هستند.
❖⇜پس باید از مبنای【نفس واحده】در تعقّلِ موضوعاتِ مختلف - که همگی جلواتی از نفس واحده هستند - بیاییم.
⛲️⇯ و حتّی فراتر؛
در موردِ خودِ حقّ تعالی نیز بایستی از حضراتِ آلالله (ع) - که【نفس واحده】هستند - ، وارد شد.
🌸۞⇜دقّت شود که این مطلب؛ فقط اثباتاً و در عالَم برهان و تحلیل نیست! بلکه ثبوتاً و در برهان صدّیقین - که شخص حقیقیِ عالم است -، چنین میباشد.
[🔔منظور؛ تقدّم صفات بر ذاتِ حقّﷻ و مُقوّم بودنِ آلالله (علیهمالسّلام) برای ذات است. که البتّه تمامیِ این سخنها، در وحدتِ شخصی باید ملاحظه گردد.]
🔃 الغرض؛
در تحلیل و تأمل؛ بایستی که به محوریت【نفس واحده】در موضوع «زن و مرد» دقّت شود، و نه مستقل ➠
☑️ و محور تحلیل هم؛ زن یا مرد و یا هر دو نیستند!
⧈⏎ و بسیاری چون عالم فرق و #کثرت را اساس تحلیل خویش قرار دادند؛ وجه این حقائق برایشان روشن نشده است.
💫 و نه تنها عالمِ فرق و کثرت، بلکه اگر محورِ حرف؛ عالَم #وحدت و خلوتِ نوری هم باشد، باز وجه حقائق در خفا میمانَد. چرا که در خفایِ اثباتی [و بلکه ثبوتی] اصلاً وجهی نداریم.
🍃⇯֎بلکه محورِ تحلیل؛
❂☜ مقام【نفس واحده】(یعنی مقام جمعالجمعِ کثرت و وحدت) است.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•֎👇🏻ادامهی سخن👇🏻֎•༻
🌱
.
🌱
🍃🔔 پس معلوم میشود که "زوجیّت"؛ یک امر #حقیقی است و نه صرفاً عقدی #حقوقی و ظاهری.
🔹❓و امّا یک سؤال؛
چرا حضرتِ مولی علی (علیهالسّلام)، مثل حضرت پیامبر اکرم (ص) چنین مجالی را نداده، و با مثلِ عایشۀ ملعونهای وصلت نمیکنند؟!
🌟 پاسخ اینکه؛
⚫️☜ حضرت مولی علی (ع)؛ مقامِ خفا (یعنی #ولایت) هستند. از این رو؛ حقیقتِ "زوجیّتِ" ایشان، به عینِ باطنشان در ظاهر است و با حضرتِ فاطمه (سلاماللهعلیها) که کفوِ حقیقیِ ایشان هستند؛ در ظاهر هم مزدوج میشوند.
⚪️☜ ولیکن؛ حضرت رسول اکرم (ص)؛ مقامِ جلا (یعنی #توحید) هستند. از این رو؛ حقیقتِ "زوجیّتِ" ایشان، به رعایتِ ظاهر و برای ترسیمِ علیالاطلاق بودنِ "زوجیّتِ مطلقه"؛ در نقطۀ مقابلۀ کفوِ خویش انجام میگیرد.
❖⇜ که یعنی؛
با دشمنِ خود که دقیقاً نقطۀ مقابلِ ایشان است، ازدواج میکنند. و این نهایتِ "اطلاقِ زوجیّت" است که حضرتِ رسول اکرم (ص) که «رحمةٌ للعالمین» هستند؛ در ترسیم این حقیقت میباشند.
🍃۞ و امّا زوجین به طور کلّی؛ عینِ شخصی هستند، عینِ شخصیِ【نفسِ واحده】؛
👁🗨 پس چشم از【نفس واحده】بر نداریم. ➠
یعنی؛
🔔☜ به طور مستقلّ از هم وارد بر زن و مرد نشویم. چرا که اگر بخواهیم زوجیّت را جدا از نفس واحده بررسی کنیم؛ اصلاً این دقایقی که بیان شد، درست نخواهد بود.
💫⇯⇦【نفسِ واحده】⇦همان شخصِ حقیقیِ عالَم است. و هر رابطهای هم در عالم؛ تحتِ ربطِ حقیقیاش با #نفس_واحده تعریف میشود.
💫☜【نفس واحده】خود به خود، در نفْسِ اتّصال است. یعنی لُبّ اتّصال را دارد.
که؛
🔷 ﴿هُوَ نَفْسُهُ وَ نَفْسُهُ هُو﴾
او خودش است وُ خودش اوست.
📚الكافي (ط - الإسلامية)، ج۱، ص۱۱۳
🌟 که این اتّصال؛ نسبت حقیقی و مطلقِ نسبت است که آن؛ ➷
«نسبةُ الربّ» میباشد، که نام دیگرِ سورۀ اخلاص و توحید؛ همین سورۀ «نسبةُ الربّ» است.
❂☜ و امّا این نفسِ اتّصال - که خودِ وحدت است -؛ در "زوجیّت" ظهور میکند.
🍃⇯֎ پس "زوجیّت" هم؛
در خودِ【نفس واحده】باید دیده شود.
بدین بیان که؛
🌟 حضرت فاطمه (س) - که «عین شخصی» حضرت مولی (ع) هستند -، کفوِ حقیقی و زوجۀ حقیقیِ حضرت مولی (ع) میباشند.
☀️ و به بیانی دیگر؛
حضرت مولی (ع) - که نفسِ حضرت رسول اکرم (ص) هستند -، برادر ایشان میباشند.
🔔 بنابراین؛
دست از «عینِ شخصی» بودنِ【نفس واحده】نباید برداشت، تا [إن شاء الله] حقیقتِ مطلب؛ در ظهوراتش معلوم شود.
⧈⏎ پس اصل و اساسِ کلام در تمام مباحث و سؤالاتِ پیرامون "زوجیّت"؛
❂☜【نفس واحده】است.
و اصل و اساسِ این تحلیل؛ نبایستی رها شود! ➠
🚻 نتیجه آنکه؛ در تحلیلِ راجع به زن و مرد، نبایستی بحث را از زن و مرد بحث شروع کرد. چرا که موضوع مطلق؛↶
همهجا و همیشه و از اساس؛【نفس واحده】است.
🍃⇯֎ حالا این موضوعِ مطلق؛ اگر به اطلاقِ حقیقیِ خویش (یعنی به اطلاق علی الاطلاق)؛ در "زن" بیاید، و در "مرد" بیاید، این دو موضوع؛ ظهوراتِ آن موضوع مطلق هستند.
❖⇜پس باید از مبنای【نفس واحده】در تعقّلِ موضوعاتِ مختلف - که همگی جلواتی از نفس واحده هستند - بیاییم.
⛲️⇯ و حتّی فراتر؛
در موردِ خودِ حقّ تعالی نیز بایستی از حضراتِ آلالله (ع) - که【نفس واحده】هستند - ، وارد شد.
🌸۞⇜دقّت شود که این مطلب؛ فقط اثباتاً و در عالَم برهان و تحلیل نیست! بلکه ثبوتاً و در برهان صدّیقین - که شخص حقیقیِ عالم است -، چنین میباشد.
[🔔منظور؛ تقدّم صفات بر ذاتِ حقّﷻ و مُقوّم بودنِ آلالله (علیهمالسّلام) برای ذات است. که البتّه تمامیِ این سخنها، در وحدتِ شخصی باید ملاحظه گردد.]
🔃 الغرض؛
در تحلیل و تأمل؛ بایستی که به محوریت【نفس واحده】در موضوع «زن و مرد» دقّت شود، و نه مستقل ➠
☑️ و محور تحلیل هم؛ زن یا مرد و یا هر دو نیستند!
⧈⏎ و بسیاری چون عالم فرق و #کثرت را اساس تحلیل خویش قرار دادند؛ وجه این حقائق برایشان روشن نشده است.
💫 و نه تنها عالمِ فرق و کثرت، بلکه اگر محورِ حرف؛ عالَم #وحدت و خلوتِ نوری هم باشد، باز وجه حقائق در خفا میمانَد. چرا که در خفایِ اثباتی [و بلکه ثبوتی] اصلاً وجهی نداریم.
🍃⇯֎بلکه محورِ تحلیل؛
❂☜ مقام【نفس واحده】(یعنی مقام جمعالجمعِ کثرت و وحدت) است.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•֎👇🏻ادامهی سخن👇🏻֎•༻
🌱
.