کانال دیوانگان حضرت زینب سلام الله علیها-اصفهان
320 subscribers
1.79K photos
530 videos
95 files
1.49K links
شام جمعه ی هر هفته
و مناسبتهای مذهبی اعیاد و عزاداری آل الله علیهم السلام
مکان:
اصفهان-خیابان بعثت-خیابان ابوریحان (غرب)-کوی۱/۱(فدڪ)

https://telegram.me/divaneganezeinab


خادم کانال:
http://telegram.me/sayedahmad1001
Download Telegram
.
🍂 حرفِ مسمار شد و باز نَفَس بند آمد!
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅

وقتی که زلزالِ ملعونیّت، استُنِ حنّانۀ هستی، و بلکه هستیِ هستی‌آفرین را خم کند؛ از قدمها و قلمها، جز پریشان رفتن و پریشان گفتن، انتظار دیگری نیست.
و این #پریشانی، پَرّی از شأن آن پَری‌شأنِ حیرانی، حضرتِ حورایِ انسیه و الانسیة الحوراء، فاطمه زهرا سلام الله علیهاست.

شرح کلماتی که خواهید خواند، حاضر است، ولی شرحۀ دل در این مصیبت، مانع از مشروح‌گفتن. پس به پریشان‌گوئی و ایجازِ این شکسته، جابرانه و کریمانه نظر نمائید ...

‎‌‌‎─═༅࿇༅✿❀✿༅࿇༅═─

تمام آنچه که منتسَب به حضراتِ سرّ الله -یعنی ائمه اطهار ع- است، از باطن تا ظاهر، خودِ سرّ الله است. پس؛ تمثیل، تشبیه، استعاره، کنایه، مجاز و امثالهم نیست، بلکه خودِ حقیقت است که یا به تنزیل ظهور یافته، یا به خودیِ خود، ظاهر است.


🔳 شهادت حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها، شهادتِ #اطلاق است، که همان شهادتِ #بینونت_صفتی است، بدین معنا که این شهادت؛ در بینِ حقیقیِ «کوچه‌ی تشتّت و کثرت»، وَ «بیتِ جمع و وحدت» می‌باشد.

(#بینونة_عزلة؛ بینونتِ مرسوم است - #بینونة_صفة؛ بینِ حقیقی است که طرفینِ حدّی ندارد)

🔳 به میخِ گداخته‌ی #آه ِ #جلالت، بین دیوارِ «تعیّن و جمال»، وَ دربِ «لاتعیّن و جلال»،
🔳 به شعله‌ی نارِ #کثرت و‌ #بغض، از بیرون از بیت (یعنی #کوچه_تشتت)، وَ نار #وحدت و #حبّ از داخلِ بیت،
🔳 در مکانت #اطلاق، که نه به حدّ خلوتِ بیت، مختفی است و نه به حدّ جلوَتِ کوچه، منجلی است.
🔳 بلکه؛ در مکانت جامعیّتِ «جامعُ‌الشتّات» بودنِ #اطلاق،
جسارت به عین شخصیِ #شهادت صورت می‌گیرد و بلکه؛ #وجود دارد (و بلکه نفسیّتِ #وجود است).‌

دائماً این جسارت و شهادت، به نفْسِ شهامت و رشادتِ فاطمیّت و اطلاق - یعنی حضرت فاطمه‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها -، برقرار است، و آن که (یعنی «#عمر» ملعون) کوچه‌ای است (یعنی؛ اهل کوچۀ تشتّت است) و بلکه؛ نفْسِ کوچۀ تشتّت است (بلکه؛ تشدیدِ تشتّت است)، و «#عامرانه» و #عامدانه، مصدرِ ویرانیِ این #ویرانه است، به مجالِ #اطلاق - بدین معنا که؛ تا نقطه‌ی جامعیّتِ تشتّت کوچه و تجمّعِ بیت، یعنی؛ پشت درب، تشریف می‌آورند و مجال می‌دهند - احراقِ باب می‌کند.

🔳 #باب - که در حقیقت به معنای #نهایت و #غایت است-؛ خودیّت و تمامیّتِ «بیتُ‌الله»، و بلکه؛ خودیّت و تمامیّتِ «الله»(جلّ جلاله) است.
و سوزاندنِ آن، نه تنها سوزاندنِ بیتُ‌الله، بلکه؛ سوزاندنِ «تمامیّتِ بیتُ‌الله»، و بلکه؛ سوزاندنِ «الله»جلّ جلاله است.
و دربانِ باب؛ موجِدِ باب است (موجِد باب الله، موجِدِ بابِ «بیت الله»، و ...) و اوست که تمامیّت اطلاقی را، تمامیّت است.

حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها - که خودِ اطلاق هستند و تمامیّتِ اطلاقی را تمامیّت می‌باشند -؛ دربانِ موجِد «باب‌ُالله، بابِ بیتُ‌الله، و [بلکه] الله» می‌باشند که به هر بیانِ بی بیان، شهید بشوند؛ در نقطه‌ی #باب، و بلکه بابیّتِ باب، #شهیده هستند.

🔥 دوّمی ملعون، نه تنها آثار، نه تنها افعال، نه تنها صفات، نه تنها ذات مطلقِ خداوند، بلکه ذاتیّت ذات و تمامیّت اطلاق را به لگدِ عداوت و کینه، و دشنۀ #مسمار، و فشارِ درب و دیوار، به شهادت رسانید. که نه تنها در یک #دم‌، بلکه #دمادم حضرت فاطمه‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها را شهید می‌سازد و در اصل، آن ملعون، چیزی نیست جز قاتلِ فاطمیّت و اطلاق و عصمت و جلالَت، یعنی شخصِ شخیصِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها.

🔥اللهم العنهما في مکنون السرّ و ظاهر العلانیة...


◆◈◆◈◆رشحه‌ای از شرح!◆◈◆◈◆

تمام اشارات فوق، بابی است از سخنهای معرفتی، و دردهایِ این مصیبت ولی در روزِ شهادت، مجالِ شرحِ مفصل نیست.
فقط اشاره‌ای از #نار ، و #مسمار را بخوانید تا چیزی از ملعونیّتِ ابابکر و عمر ملعون روشن گردد و لعنی از سرائر دل داشته باشید:

نار؛ خودِ «شعله کشیدن» و نفسِ شدّت است.

نارِ وحدت؛ همان آتش حبّ است که «حبّ الله نارٌ ».
نارِ کثرت؛ همان آتش بغض است.

🔲
.
🍂 حرفِ مسمار شد و باز نَفَس بند آمد!
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅

وقتی که زلزالِ ملعونیّت، استُنِ حنّانۀ هستی، و بلکه هستیِّ هستی‌آفرین را خَم کند؛ از قدمها و قلمها، جز پریشان رفتن و پریشان گفتن، انتظار دیگری نیست.
و این #پریشانی، پَرّی از شأن آن پَری‌شأنِ حیرانی، حضرتِ حورایِ انسیه و الانسیة الحوراء، فاطمه زهرا سلام الله علیهاست.

شرح کلماتی که خواهید خواند، حاضر است، ولی شرحۀ دل در این مصیبت، مانع از مشروح‌گفتن. پس به پریشان‌گوئی و ایجازِ این شکسته، جابرانه و کریمانه نظر نمائید ...

‎‌‌‎─═༅࿇༅✿❀✿༅࿇༅═─

تمام آنچه که منتسَب به حضراتِ سرّ الله -یعنی ائمه اطهار ع- است، از باطن تا ظاهر، خودِ سرّ الله است. پس؛ تمثیل، تشبیه، استعاره، کنایه، مجاز و امثالهم نیست، بلکه خودِ حقیقت است که یا به تنزیل ظهور یافته، یا به خودیِ خود، ظاهر است.


🔳 شهادت حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها، شهادتِ #اطلاق است، که همان شهادتِ #بینونت_صفتی است، بدین معنا که این شهادت؛ در بینِ حقیقیِ «کوچه‌ی تشتّت و کثرت»، وَ «بیتِ جمع و وحدت» می‌باشد.

(#بینونة_عزلة؛ بینونتِ مرسوم است - #بینونة_صفة؛ بینِ حقیقی است که طرفینِ حدّی ندارد)

🔳 به میخِ گداخته‌ی #آه ِ #جلالت، بین دیوارِ «تعیّن و جمال»، وَ دربِ «لاتعیّن و جلال»،
🔳 به شعله‌ی نارِ #کثرت و‌ #بغض، از بیرون از بیت (یعنی #کوچه_تشتت)، وَ نار #وحدت و #حبّ از داخلِ بیت،
🔳 در مکانت #اطلاق، که نه به حدّ خلوتِ بیت، مختفی است و نه به حدّ جلوَتِ کوچه، منجلی است.
🔳 بلکه؛ در مکانت جامعیّتِ «جامعُ‌الشتّات» بودنِ #اطلاق،
جسارت به عین شخصیِ #شهادت صورت می‌گیرد و بلکه؛ #وجود دارد (و بلکه نفسیّتِ #وجود است).‌

دائماً این جسارت و شهادت، به نفْسِ شهامت و رشادتِ فاطمیّت و اطلاق - یعنی حضرت فاطمه‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها -، برقرار است،
و آن که (یعنی «#عمر» ملعون) کوچه‌ای است (یعنی؛ اهل کوچۀ تشتّت است) و بلکه؛ نفْسِ کوچۀ تشتّت است (بلکه؛ تشدیدِ تشتّت است)، و «#عامرانه» و #عامدانه، مصدرِ ویرانیِ این #ویرانه است، به مجالِ #اطلاق - بدین معنا که؛ تا نقطه‌ی جامعیّتِ تشتّت کوچه و تجمّعِ بیت، یعنی؛ پشت درب، تشریف می‌آورند و مجال می‌دهند - احراقِ باب می‌کند.

🔳 #باب - که در حقیقت به معنای #نهایت و #غایت است-؛ خودیّت و تمامیّتِ «بیتُ‌الله»، و بلکه؛ خودیّت و تمامیّتِ «الله»(جلّ جلاله) است.
و سوزاندنِ آن، نه تنها سوزاندنِ بیتُ‌الله، بلکه؛ سوزاندنِ «تمامیّتِ بیتُ‌الله»، و بلکه؛ سوزاندنِ «الله»جلّ جلاله است.
و دربانِ باب؛ موجِدِ باب است (موجِد باب الله، موجِدِ بابِ «بیت الله»، و ...) و اوست که تمامیّت اطلاقی را، تمامیّت است.

حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها - که خودِ اطلاق هستند و تمامیّتِ اطلاقی را تمامیّت می‌باشند -؛ دربانِ موجِد «باب‌ُالله، بابِ بیتُ‌الله، و [بلکه] الله» می‌باشند که به هر بیانِ بی بیان، شهید بشوند؛ در نقطه‌ی #باب، و بلکه بابیّتِ باب، #شهیده هستند.

🔥 دوّمی ملعون، نه تنها آثار، نه تنها افعال، نه تنها صفات، نه تنها ذات مطلقِ خداوند، بلکه ذاتیّت ذات و تمامیّت اطلاق را به لگدِ عداوت و کینه، و دشنۀ #مسمار، و فشارِ درب و دیوار، به شهادت رسانید.
که نه تنها در یک #دم‌، بلکه #دمادم حضرت فاطمه‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها را شهید می‌سازد و در اصل، آن ملعون، چیزی نیست جز قاتلِ فاطمیّت و اطلاق و عصمت و جلالَت، یعنی شخصِ شخیصِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها.

🔥اللهم العنهما في مکنون السرّ و ظاهر العلانیة...


◆◈◆◈◆رشحه‌ای از شرح!◆◈◆◈◆

تمام اشارات فوق، بابی است از سخنهای معرفتی، و دردهایِ این مصیبت ولی در روزِ شهادت، مجالِ شرحِ مفصل نیست.
فقط اشاره‌ای از #نار ، و #مسمار را بخوانید تا چیزی از ملعونیّتِ ابابکر و عمر ملعون روشن گردد و لعنی از سرائر دل داشته باشید:


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
.
.
🍂 حرفِ مسمار شد و باز نَفَس بند آمد!
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅

وقتی که زلزالِ ملعونیّت، استُنِ حنّانۀ هستی، و بلکه هستیِّ هستی‌آفرین را خَم کند؛ از قدمها و قلمها، جز پریشان رفتن و پریشان گفتن، انتظار دیگری نیست.
و این #پریشانی، پَرّی از شأن آن پَری‌شأنِ حیرانی، حضرتِ حورایِ انسیه و الانسیة الحوراء، فاطمه زهرا سلام الله علیهاست.

شرح کلماتی که خواهید خواند، حاضر است، ولی شرحۀ دل در این مصیبت، مانع از مشروح‌گفتن. پس به پریشان‌گوئی و ایجازِ این شکسته، جابرانه و کریمانه نظر نمائید ...

‎‌‌‎─═༅࿇༅✿❀✿༅࿇༅═─

تمام آنچه که منتسَب به حضراتِ سرّ الله -یعنی ائمه اطهار ع- است، از باطن تا ظاهر، خودِ سرّ الله است. پس؛ تمثیل، تشبیه، استعاره، کنایه، مجاز و امثالهم نیست، بلکه خودِ حقیقت است که یا به تنزیل ظهور یافته، یا به خودیِ خود، ظاهر است.


🔳 شهادت حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها، شهادتِ #اطلاق است، که همان شهادتِ #بینونت_صفتی است، بدین معنا که این شهادت؛ در بینِ حقیقیِ «کوچه‌ی تشتّت و کثرت»، وَ «بیتِ جمع و وحدت» می‌باشد.

(#بینونة_عزلة؛ بینونتِ مرسوم است - #بینونة_صفة؛ بینِ حقیقی است که طرفینِ حدّی ندارد)

🔳 به میخِ گداخته‌ی #آه ِ #جلالت، بین دیوارِ «تعیّن و جمال»، وَ دربِ «لاتعیّن و جلال»،
🔳 به شعله‌ی نارِ #کثرت و‌ #بغض، از بیرون از بیت (یعنی #کوچه_تشتت)، وَ نار #وحدت و #حبّ از داخلِ بیت،
🔳 در مکانت #اطلاق، که نه به حدّ خلوتِ بیت، مختفی است و نه به حدّ جلوَتِ کوچه، منجلی است.
🔳 بلکه؛ در مکانت جامعیّتِ «جامعُ‌الشتّات» بودنِ #اطلاق،
جسارت به عین شخصیِ #شهادت صورت می‌گیرد و بلکه؛ #وجود دارد (و بلکه نفسیّتِ #وجود است).‌

دائماً این جسارت و شهادت، به نفْسِ شهامت و رشادتِ فاطمیّت و اطلاق - یعنی حضرت فاطمه‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها -، برقرار است،
و آن که (یعنی «#عمر» ملعون) کوچه‌ای است (یعنی؛ اهل کوچۀ تشتّت است) و بلکه؛ نفْسِ کوچۀ تشتّت است (بلکه؛ تشدیدِ تشتّت است)، و «#عامرانه» و #عامدانه، مصدرِ ویرانیِ این #ویرانه است، به مجالِ #اطلاق - بدین معنا که؛ تا نقطه‌ی جامعیّتِ تشتّت کوچه و تجمّعِ بیت، یعنی؛ پشت درب، تشریف می‌آورند و مجال می‌دهند - احراقِ باب می‌کند.

🔳 #باب - که در حقیقت به معنای #نهایت و #غایت است-؛ خودیّت و تمامیّتِ «بیتُ‌الله»، و بلکه؛ خودیّت و تمامیّتِ «الله»(جلّ جلاله) است.
و سوزاندنِ آن، نه تنها سوزاندنِ بیتُ‌الله، بلکه؛ سوزاندنِ «تمامیّتِ بیتُ‌الله»، و بلکه؛ سوزاندنِ «الله»جلّ جلاله است.
و دربانِ باب؛ موجِدِ باب است (موجِد باب الله، موجِدِ بابِ «بیت الله»، و ...) و اوست که تمامیّت اطلاقی را، تمامیّت است.

حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها - که خودِ اطلاق هستند و تمامیّتِ اطلاقی را تمامیّت می‌باشند -؛ دربانِ موجِد «باب‌ُالله، بابِ بیتُ‌الله، و [بلکه] الله» می‌باشند که به هر بیانِ بی بیان، شهید بشوند؛ در نقطه‌ی #باب، و بلکه بابیّتِ باب، #شهیده هستند.

🔥 دوّمی ملعون، نه تنها آثار، نه تنها افعال، نه تنها صفات، نه تنها ذات مطلقِ خداوند، بلکه ذاتیّت ذات و تمامیّت اطلاق را به لگدِ عداوت و کینه، و دشنۀ #مسمار، و فشارِ درب و دیوار، به شهادت رسانید.
که نه تنها در یک #دم‌، بلکه #دمادم حضرت فاطمه‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها را شهید می‌سازد و در اصل، آن ملعون، چیزی نیست جز قاتلِ فاطمیّت و اطلاق و عصمت و جلالَت، یعنی شخصِ شخیصِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها.

🔥اللهم العنهما في مکنون السرّ و ظاهر العلانیة...


◆◈◆◈◆رشحه‌ای از شرح!◆◈◆◈◆

تمام اشارات فوق، بابی است از سخنهای معرفتی، و دردهایِ این مصیبت ولی در روزِ شهادت، مجالِ شرحِ مفصل نیست.
فقط اشاره‌ای از #نار ، و #مسمار را بخوانید تا چیزی از ملعونیّتِ ابابکر و عمر ملعون روشن گردد و لعنی از سرائر دل داشته باشید:


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
.


☀️۞『 مُجیر』 از آنجایی پناه است و پناه دهنده؛
❂☜ که «#قرب_مطلق» است.

🔰 قرآن می‌فرماید:

🔻【قُلْ مَنْ بِيَدِهِ مَلكُوتُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ
وَ هُوَ يُجيرُ وَ لا يُجارُ عَلَيْهِ
إنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ】
🔺

✾بگو: به دستِ چه کسی است ملکوت هر شیئی،
«در حالی که» او پناه دهد و به كسى پناه داده نشود.
اگر می‌دانستید.

📘 سورۀ مؤمنون، آیۀ ۸۸


✓➊🔻بیان اوّل:
(سیر #اثباتی - منظرِ دانی تا عالی)

از آنجائی که؛
🔹【بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ】🔹
پس ֎⇦ 🔸【هُوَ يُجيرُ وَ لا يُجارُ عَلَيْهِ】 🔸

🍃⇯↲ این سیر؛ اثباتی و برهانی است که مُجیر بودن حقّﷻ را، از آنجائی می‌داند که ملکوتِ اشیاء به دستِ اوست.
در این منظر؛ مجیر بودن، وابسته به بودِ اشیاء است. یعنی تا شیئی نباشد، مجیری نخواهد بود.
این منظر، در حقیقت، اثبات هم نیست. و اصلاً در سیر اثباتی آوردنش، قیاسی است برای اینکه بیانِ دوّم درست درک شود.


✓➋🔻بیان دوّم:
(سیر #ثبوتی - منظر عالی تا دانی - منظر صحیح)

از آنجائی که؛
🔸【هُوَ يُجيرُ وَ لا يُجارُ عَلَيْهِ】 🔸
پس֎⇦ 🔹【بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ】🔹

ی🍃⇯↲ یعنی چون خداوند؛『 مُجیر』 است، ملکوتِ اشیاء در ید قدرت اوست.

🌿❂☜ ملکوت اشیاء؛ خودیّت و شیئیتِ اشیاء است. و چون حقّ ﷻ؛『 مُجیر』 است، ملکوت اشیاء (یعنی تمامیّت و شیئیتِ اشیاء) را می‌آورد.


🍃۞ خداوند، چگونه «مُجیر»ی است؟!

֎⇦حقّﷻ؛ وجودی مطلق است و #اطلاق، به معنای «بیحدّی» است. در نتیجه؛
در『 مُجیر』بودن، مطلق است.

🍃⇯֎ بنابراین؛
پناه دهندگیِ او (مجیر بودن)، اطلاق دارد.
یعنی این طور نیست که یک طرف؛ پناه دهنده (یعنی حقّﷻ) باشد. و یک طرف؛ پناه داده شده.
و اینطور نیست که بعد از اینکه شخصِ پناهنده، وجود و کینونت داشت، آنگاه پس از وجود داشتنش، پناه به حقّﷻ داشته باشد.
بلکه مطلب؛
֎⇦ بیکرانی و بیحدّی و اطلاقِ『 مُجیر』بودنِ خداوند است.

🍃۞『 مُجیر』چون مطلقِ حقیقی است، پناهش، جا برای ذاتی کنارِ خودش نمی‌دهد. یعنی کینونتِ پناهنده را گرفته است. و اصلاً بیان شد که شیئیّتِ شیء به پناه دهنده بودن (『 مُجیر』 بودنِ) حقّﷻ رقم می‌خورد.
و این مطلقِ «پناهْ» بودن است و مطلقْ بودنِ『 مُجیر』 است.


🔰 از وجهِ قرب هم بخوانیم:

🍃֎⇦ عرض شد که『 مُجیر』از مادۀ «جور» است که در قرب آوردن است. و محصولِ آن پناهنده شدن است.

🍃֎ اینکه در بعضی از ترجمه‌ها و معنی کردن‌ها؛『 مُجیر』 بودنِ حقّﷻ را، پناه دهندگی از آتشِ جهنّم و عذاب معرّفی می‌نمایند، صحیح است. به شرطی که این معنا درست تبیین شود که #نار و آتش؛
🔥❂☜واحدِ دوئیّت است.

🍃⇯֎ یعنی؛
֎⇦ هر کس هر چقدر که قربِ مطلق (یعنی؛ حضرت حقّﷻ) را اختیار نکند، در تبعّد و دوری است. و واحدِ دوری از حقّﷻ؛ نار است.

☀️نفسِ دور شدن از نور؛ در نار شدن است.🔥
نه اینکه بعد از اینکه از نور دور می‌شود، در نار خواهد رفت.
(فتأمَّلْ!)


🔰 اشارات و لطائف:

1️⃣💢 دعای شریفِ مُجیر در ۹۰ فقرۀ تسبیح، از جلالِ بیقراری ذات، تا قرارِ جمالیِ اسماء، سالک را در نقطۀ توحیدیۀ «رحمةً للعالمین» بودنِ حضرت خاتم الانبیاء (ص) سِیْر است.

به عنوان نمونه‌ای از فقرات این دعای شریف:

🔻【سُبْحَانَكَ يَا نَصِيرُ
تَعَالَيْتَ يَا نَاصِرُ
أَجِرْنَا مِنَ النّارِ يَا مُجِير】
🔺


2️⃣💢 هر فقـــره:

➊ با کلمۀ «سُبْحَانَكَ» شروع می‌شود.
که کافِ «سُبْحَانَكَ»؛ ذاتِ باریتعالیٰ است.
و تسبیحِ حقّﷻ از مقامِ عصمتِ جلالی و بیقراری و لا تعیّن بودنِ ذات است.

➋ به این تسبیح (و لا تعیّن بودنِ جلالی)، به اسمِ خاصّی از حقّﷻ جلوه کرده (در فقرۀ مثال؛ اسمِ «نَصِيرُ»).

➌ و سیرِ لایَقِفی را با کلمۀ «تعالیتَ» رقم می‌زند تا اطلاق؛ در وجود سالک برای هر یک از اسماء محقّق شود.

➍ پس تعالی و اطلاق را با بیانِ اسم متعالیِ متَبَّعِ آن (در این مثال؛ «نَاصِرُ»)، ظاهر می‌نماید.

➎ و اینچنین است که در این سیر، پناهنده را از نارِ شرک و دوئیّت و حدود، به پناهِ مُجیرِ مطلق بودنِ خویش در می‌آورد.
و در نتیجه؛
🍃֎⇦ شدّتِ «بودنْ در پناهِ خود» را بر زبان پناهنده جاری می‌سازد، تا بگوید؛
«أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ»
و از نارِ دوئیّت، بیرون آمده تا:

➏ در خودِ بطنِ پناهندگی - که خودیّت حضرتِ مُجیرﷻ است -، فانی شده و وحدت با او یابد.
پس ندایِ «يَــا مُجِير»؛ برخاسته از درکِ قربِ حضرت مجیرﷻ در جان سالک خواهد بود.



︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
.
🍂 حرفِ مسمار شد و باز نَفَس بند آمد!
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅

وقتی که زلزالِ ملعونیّت، استُنِ حنّانۀ هستی، و بلکه هستیِّ هستی‌آفرین را خَم کند؛ از قدمها و قلمها، جز پریشان رفتن و پریشان گفتن، انتظار دیگری نیست.
و این #پریشانی، پَرّی از شأن آن پَری‌شأنِ حیرانی، حضرتِ حورایِ انسیه و الانسیة الحوراء، فاطمه زهرا سلام الله علیهاست.

شرح کلماتی که خواهید خواند، حاضر است، ولی شرحۀ دل در این مصیبت، مانع از مشروح‌گفتن. پس به پریشان‌گوئی و ایجازِ این شکسته، جابرانه و کریمانه نظر نمائید ...

‎‌‌‎─═༅࿇༅✿❀✿༅࿇༅═─

تمام آنچه که منتسَب به حضراتِ سرّ الله -یعنی ائمه اطهار ع- است، از باطن تا ظاهر، خودِ سرّ الله است. پس؛ تمثیل، تشبیه، استعاره، کنایه، مجاز و امثالهم نیست، بلکه خودِ حقیقت است که یا به تنزیل ظهور یافته، یا به خودیِ خود، ظاهر است.


🔳 شهادت حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها، شهادتِ #اطلاق است، که همان شهادتِ #بینونت_صفتی است، بدین معنا که این شهادت؛ در بینِ حقیقیِ «کوچه‌ی تشتّت و کثرت»، وَ «بیتِ جمع و وحدت» می‌باشد.

(#بینونة_عزلة؛ بینونتِ مرسوم است - #بینونة_صفة؛ بینِ حقیقی است که طرفینِ حدّی ندارد)

🔳 به میخِ گداخته‌ی #آه ِ #جلالت، بین دیوارِ «تعیّن و جمال»، وَ دربِ «لاتعیّن و جلال»،
🔳 به شعله‌ی نارِ #کثرت و‌ #بغض، از بیرون از بیت (یعنی #کوچه_تشتت)، وَ نار #وحدت و #حبّ از داخلِ بیت،
🔳 در مکانت #اطلاق، که نه به حدّ خلوتِ بیت، مختفی است و نه به حدّ جلوَتِ کوچه، منجلی است.
🔳 بلکه؛ در مکانت جامعیّتِ «جامعُ‌الشتّات» بودنِ #اطلاق،
جسارت به عین شخصیِ #شهادت صورت می‌گیرد و بلکه؛ #وجود دارد (و بلکه نفسیّتِ #وجود است).‌

دائماً این جسارت و شهادت، به نفْسِ شهامت و رشادتِ فاطمیّت و اطلاق - یعنی حضرت فاطمه‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها -، برقرار است،
و آن که (یعنی «#عمر» ملعون) کوچه‌ای است (یعنی؛ اهل کوچۀ تشتّت است) و بلکه؛ نفْسِ کوچۀ تشتّت است (بلکه؛ تشدیدِ تشتّت است)، و «#عامرانه» و #عامدانه، مصدرِ ویرانیِ این #ویرانه است، به مجالِ #اطلاق - بدین معنا که؛ تا نقطه‌ی جامعیّتِ تشتّت کوچه و تجمّعِ بیت، یعنی؛ پشت درب، تشریف می‌آورند و مجال می‌دهند - احراقِ باب می‌کند.

🔳 #باب - که در حقیقت به معنای #نهایت و #غایت است-؛ خودیّت و تمامیّتِ «بیتُ‌الله»، و بلکه؛ خودیّت و تمامیّتِ «الله»(جلّ جلاله) است.
و سوزاندنِ آن، نه تنها سوزاندنِ بیتُ‌الله، بلکه؛ سوزاندنِ «تمامیّتِ بیتُ‌الله»، و بلکه؛ سوزاندنِ «الله»جلّ جلاله است.
و دربانِ باب؛ موجِدِ باب است (موجِد باب الله، موجِدِ بابِ «بیت الله»، و ...) و اوست که تمامیّت اطلاقی را، تمامیّت است.

حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها - که خودِ اطلاق هستند و تمامیّتِ اطلاقی را تمامیّت می‌باشند -؛ دربانِ موجِد «باب‌ُالله، بابِ بیتُ‌الله، و [بلکه] الله» می‌باشند که به هر بیانِ بی بیان، شهید بشوند؛ در نقطه‌ی #باب، و بلکه بابیّتِ باب، #شهیده هستند.

🔥 دوّمی ملعون، نه تنها آثار، نه تنها افعال، نه تنها صفات، نه تنها ذات مطلقِ خداوند، بلکه ذاتیّت ذات و تمامیّت اطلاق را به لگدِ عداوت و کینه، و دشنۀ #مسمار، و فشارِ درب و دیوار، به شهادت رسانید.
که نه تنها در یک #دم‌، بلکه #دمادم حضرت فاطمه‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها را شهید می‌سازد و در اصل، آن ملعون، چیزی نیست جز قاتلِ فاطمیّت و اطلاق و عصمت و جلالَت، یعنی شخصِ شخیصِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها.

🔥اللهم العنهما في مکنون السرّ و ظاهر العلانیة...


◆◈◆◈◆رشحه‌ای از شرح!◆◈◆◈◆

تمام اشارات فوق، بابی است از سخنهای معرفتی، و دردهایِ این مصیبت ولی در روزِ شهادت، مجالِ شرحِ مفصل نیست.
فقط اشاره‌ای از #نار ، و #مسمار را بخوانید تا چیزی از ملعونیّتِ ابابکر و عمر ملعون روشن گردد و لعنی از سرائر دل داشته باشید:


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
.
◾️

⤵️ عنایت بفرمایید:

✓➊ در #زمان وارد نشوید! چرا که حضرات آل‌الله (علیهم السلام)؛ صاحب الزّمان بوده و مقهور زمان نیستند. و بلکه؛ از تفوّق مطلقه‌ی بر زمان است که در زمان ظاهرند.

✓➋ و در #لغت و زبانِ قبطی هم وارد نشوید. چرا که لغت؛ زاییده‌ای از معناست، و اصل معنا؛ حضرات آل‌الله (علیهم السلام) هستند. و برگشتِ تمام زبان‌ها به زبان حقیقی (یعنی؛ زبان عربی) است.

[⚠️ فنایِ زبان‌ها در زبانِ عربی که زبان قلب است، شرح مفصّلی دارد که بحثِ این مقاله نیست، و إن شاء الله تفصیل آن در زمان دیگر ارائه خواهد شد.]

✓➌ در نامگذاری توسّط فرعون ملعون هم وارد نشوید. زیرا نامگذاری نبیّ خدا (؏) توسّط خودِ خداست. که هر چند ظاهرِ امر این باشد که فرعون این نام را گذاشته باشد، امّا؛〖لا یُمکن الفرار مِن حکومتک〗(📚دعای کمیل).

✓➍ حضرات آل‌الله (علیهم السلام) برای أنبیاء إلهی و به دنبال ایشان؛ تمام مؤمنین، و به دنبال مؤمنین؛ تمامیِ انسان‌ها و موجودات، #اصل هستند. هر چند ظاهرِ امر این‌طور باشد که حضرات آل‌الله (علیهم السلام) بعد از أنبیاء إلهی (علیهم السلام) رخ عیان کنند. که حضرت رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله) می‌فرمایند:

【يا علي كُنتَ مع الأنبياء سرّاً و مَعِيَ جَهراً】
یا علی (؏)!
تو با انبیاء (؏) به طور سرّی بودی و با من آشکارا هستی.
📚صحيفة الأبرار، ج۲، ص۳۹


•✦✧✧✦•♻️•✦✧✧✦•

✳️ الغرض؛
طبق حدیث فوق در وجه تسمیۀ نام 『موسیٰ』؛

❃『 موسیٰ』= مو + سیٰ
❃ که یعنی؛
❂☜ ماء (آب) + شجر (درخت)


•✦✧✧✦•💧•✦✧✧✦•
💧۞ #ماء:

مجموعه‌ احادیثِ 『أوّلُ ما خَلَقَ الله』؛ به نحوهای مختلف آمده است.
در روایتی؛ اوّل چیزی که خلق شد، نور حضرات آل‌الله (علیهم السلام) بوده است، که حضرت رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله) می‌فرمایند:

🔆『اوّلُ ما خَلَقَ الله «#نورى»』🔆
📚 بحار الأنوار، ط - بيروت، ج۱، ص۹۷

و یا در روایتی دیگر می‌فرمایند:

💧『أَنَّ أَوَّلَ مَا خَلَقَ الله عَزَّ وَ جَلَّ «الْمَاءُ»』💧
(📚 بحار الأنوار، ط - بيروت، ج۵۴، ص۳۱۲


🔶 و امّا؛ چرا تعابیر مختلف برای «اوّل ما خلق الله» آمده است در حالی که «أوّل ما خلق الله» یک حقیقت بوده و آن؛ حضرات آل‌الله (علیهم السلام) هستند که در عالمِ ظاهر، به اشاره آمدند؟!

🔷❂☜ به خاطر اینکه ائمۀ معصومین (علیهم السلام)؛ در اطلاق حقیقی و لاتعیّنی ظاهرند.

و #نور ، #ماء ، #لوح ، #عقل ، #قلم ، #عرش ، #جوهر ، #هواء ، #نار ، #ملک_کروبی ، #حروف_معجم ، #درة_بیضاء ، #نفوس_مقدسه_مطهره و سایر مواردی که در روایات به عنوانِ «#اول_ما_خلق_الله» به انحاء مختلفِ بیان‌ها و اشارات، تبیین شده است، همه و همه؛
❂☜ جلواتِ بی حدّ و عددِ آل‌الله (علیهم السلام) هستند.
و تمامیِ این اشارات؛ به #عین_شخصی یکدیگر بوده، و نقطۀ تفاوتشان؛ دقیقاً نقطۀ شباهتشان است.

🔔 اگر #عین_شخصی این کلید معرفتی را یافته باشیم، به لطف خدا فهم این احادیث آسان است.

[برای شرح #عین_شخصی؛
رجوع بفرمائید به❂☜ https://t.me/ehsannil1/299]

💧⇯֎ پس «ماء» جلوه‌ای از حضرات آل‌الله (علیهم السلام) است. که حیاتِ تمام اشیاء می‌باشد، چنان که قرآن می‌فرماید:

💦 ◣﴿وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيّ﴾◥
و هر چیزی را از آب زنده قرار دادیم.
📘سورۀ انبیاء (علیهم السلام)، آیۀ ۳۰


•✦✧✧✦•🌳•✦✧✧✦•

🌳۞ #شجر:
شجر در قرآن؛ دو عنوانِ کلّیِ مقابلِ یکدیگر دارد؛

یکی؛〖شجرة طیّبة〗است.
و یکی؛【شجرة خبیثة】.

◇ و امّا شجره‌ای که مدّ نظرِ نامِ مبارک 『موسیٰ』 است؛〖شجرة طیّبة〗 است. ◇
⇩ قرآن می‌فرماید:

💎﴿أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَيِّبَةً『كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ』أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماءِ﴾ 💎
آيا نديدى خدا چگونه مثل زده است؟
گفتار و اعتقاد پاكيزه؛ مانند درختى پاک است كه ريشه‌اش استوار و شاخه‌اش در آسمان است.
📘سورۀ حضرت ابراهیم (علیه السلام)، آیۀ ۲۴


🔰 و الصادق عَن الله حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) در تأویلِ این آیۀ شریفه می‌فرمایند:

❇️ «أصلُها رسول الله (ص)،
و فرعُها أمير المؤمنين (ع)،
و الحسن (ع) و الحسين (ع) ثمرُها،
و تسعةُ من ولد الحسين (ع) أغصانُها،
و الشيعة من ورقها» ❇️

اصلِ این درخت؛ حضرت رسول اکرم (ص) هستند.
و فرع آن؛ امیرالمؤمنین (؏)،
و امام حسن (؏) و امام حسین (؏)؛ میوه‌هایش بوده،
و نُه فرزندِ امام حسین (؏) شاخه‌هایش،
و شیعه؛ برگ‌هایش می‌باشند.

📚 تفسير نور الثقلين، ج۲، ص۵۳۵

✿ پس آیۀ فوق؛ می‌فرماید که اصل این درخت، ⦅ثابت⦆ بوده، و فرعش در آسمان است.


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
◾️