Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
.
حضرت خدیجه کُبری(سلام الله علیها)،
رازی در رَسم عالم !
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅
بطور کلّی ؛ طالب معارف عالیه، همّت عالی میکند.
بیانِ مقالهای که چند سالی است به عنایتِ حضرت امّ المؤمنین خدیجۀ کبری سلام الله علیها جاری شده است، نیاز به یک مقدمه دارد.
به التجاء و توسّل به حضرتشان، قوّت و همّت داشته باشید و با دلْ همراهی کنید تا دقیقۀ این معرفت، إلی الابد در جانتان بنشیند.
حضرات آل الله علیهم السلام خودیّت حضرت حقّ تعالی هستند و به تعداد ایشان که "سبع مثانی" (یعنی هفت تا دو تا که چهارده است) میباشند، کسی اضافه یا کم نمیشود. چرا که حقّ یعنی ثابت و خودیّت حقّ تعالی ثابت است.
این مطلب به قصد قوّت، عرض شد تا خواصّی از مقرّبین خدا را بهتر بشناسیم.
«مطلق» به بیانِ ساده یعنی بدونِ قید.
حضرات آل الله (ع) مطلقِ قُرب و نَفْسِ قرب هستند. وقتی سخن از "مطلق"ِ چیزی است؛ متعلّق آن اصلاً مطرح نیست. چون اطلاق که حقیقتِ صمدیّت است، جا برای متعلّق نمیگذارد.
مثلاً وقتی علیم بودن خداوند که مطلقِ علم است، بیان میشود؛ دیگر متعلّقِ علم که «معلوم» است، مطرح نیست که در دعای عدیله میخوانیم 🔻"كَانَ عَلِيماً قَبْلَ إِيجَادِ الْعِلْمِ وَ الْعِلَّة"🔺.
پس در بیان بَدوی عرض میشود که مطلق، متعلّق ندارد.
بنابراین مطلقِ قرب، به معنای نزدیک بودن به چیزی یا کسی نیست.
حضرات آل الله (ع) نفسِ خداوند و خودیّت او هستند (زیارت مولی امیرالمؤمنین -ع- معروف به زیارت صفوان جمّال 🔹"السَّلَامُ عَلَى نَفْسِ اللَّهِ تَعَالَى"🔹 / 📚بحار الأنوار،ط - بيروت،ج97،ص: 331).
و ماورای حقّ تعالی، چیزی نیست که قرب به آن لازم بیاید.
بنابراین حضرات آل الله (ع) "قرب مطلق" یا به عبارتی "نفسِ نزدیکی" هستند. نه نزدیکی به جایی. بلکه مطلقِ «نزدیکی».
به همین مختصر توضیح در مورد مطلقِ قرب اکتفاء میکنیم.
قرآن میفرماید:
💎"وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ (10 واقعه) أُوْلَئكَ الْمُقَرَّبُونَ(11)"💎
10 و پيشگامان كه پيشگامند، 11 آنها مقرّبانند.
عالم حدود با معیاراتش مانع از یافتنِ اطلاق میشود. باید ابتدائاً ذهن، از همۀ معیارات عالم حدود خالی شود. مانند نوزادی که هیچ تصویری از دنیای بیرون از رحِم ندارد. و به پاکی ذهن، تجربه را آغاز میکند.
مطلقِ سبقت و مطلقِ قرب اگر فهمیده شود، دیگر به دنبالِ متعلّق آن نمیگردیم.
"سابق" و "مقرّب" را از منظرِ «اطلاق» تصوّر بفرمایید، و نه با معیاراتِ عالم حدود.
در عالم حدود، وقتی میگوییم کسی مقرّب است، به دنبالِ این هستیم که این شخص، مقرّبِ به «کجا»ست؟ به چه چیزی نزدیک شده است؟
یا وقتی سخن از "سابق" میشود، به دنبال این هستیم که سابق بر «چه چیز»؟ و همینطور باید به نَفْس الامری دیگر، محکم شویم تا بتوانیم مقرّب و سابق را تصوّر کنیم.
این محکم شدن به چیزی غیر از "سابقیت" و "قرب"، تعلّقِ سابقیت و قرب است. و همین «تعلّق»، قید است و سابق و قرب را از اطلاق بیرون میآورد و #محدود و #نسبی میسازد. و منظور از سابق مطلق و قرب مطلق، درک نمیشود.
این، تخته بند شدن در عالم حدود است که قدرتِ پر و بال گرفتن را میگیرد.
جویای معرفت، بایستی، لااقل این عارضه را بشناسد، تا برای طلب ، دستِ گدائی و توسّل، بر آستان الهیِ آل الله(ع) دراز کند. ولی اگر «نداند، و نداند که نداند؛ در جهل مرکّب ابد الدهر بماند»!
(دائماً بایستی حالمان؛ حالِ التجاء باشد، و پناهندۀ ائمۀ اطهار علیهم السلام باشیم)
حرف از قرب مطلق است. و آن هم مطلقِ حقیقی. که اطلاقِ حقیقی، اطلاقی نیست که «اطلاق»، حدِّ آن باشد. یعنی اینطور نیست که اطلاق (که بی قید بودن است)، باعث شود که مطلق، هرگز در قید نیاید. بلکه بر خودش هم اطلاق دارد. و به اطلاق و «لا قید بودن»، در تمام قیود هم میآید و باز به قوّتِ #اطلاق خود باقیست.
از این رو اطلاق حقیقی، آن اطلاقی است که عَلَی الاطلاق باشد و شرحی از آن در #کانال_معرفة_الحق بیان شده است.
(رجوع شود به 👈 https://t.me/ehsannil1/291)
این دقیقه و این مطلب ظریف، جای اعتکاف دارد و تا اَقوال مختلفِ بزرگانِ معرفت بررسی نشده باشد، ارزش این مطلب مهمّ در کــَـتم و خفا خواهد ماند.
و اگر یافته شد، بدانید که شاه کلید معرفت روزی شده که همتا ندارد.
🔲
حضرت خدیجه کُبری(سلام الله علیها)،
رازی در رَسم عالم !
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅
بطور کلّی ؛ طالب معارف عالیه، همّت عالی میکند.
بیانِ مقالهای که چند سالی است به عنایتِ حضرت امّ المؤمنین خدیجۀ کبری سلام الله علیها جاری شده است، نیاز به یک مقدمه دارد.
به التجاء و توسّل به حضرتشان، قوّت و همّت داشته باشید و با دلْ همراهی کنید تا دقیقۀ این معرفت، إلی الابد در جانتان بنشیند.
حضرات آل الله علیهم السلام خودیّت حضرت حقّ تعالی هستند و به تعداد ایشان که "سبع مثانی" (یعنی هفت تا دو تا که چهارده است) میباشند، کسی اضافه یا کم نمیشود. چرا که حقّ یعنی ثابت و خودیّت حقّ تعالی ثابت است.
این مطلب به قصد قوّت، عرض شد تا خواصّی از مقرّبین خدا را بهتر بشناسیم.
«مطلق» به بیانِ ساده یعنی بدونِ قید.
حضرات آل الله (ع) مطلقِ قُرب و نَفْسِ قرب هستند. وقتی سخن از "مطلق"ِ چیزی است؛ متعلّق آن اصلاً مطرح نیست. چون اطلاق که حقیقتِ صمدیّت است، جا برای متعلّق نمیگذارد.
مثلاً وقتی علیم بودن خداوند که مطلقِ علم است، بیان میشود؛ دیگر متعلّقِ علم که «معلوم» است، مطرح نیست که در دعای عدیله میخوانیم 🔻"كَانَ عَلِيماً قَبْلَ إِيجَادِ الْعِلْمِ وَ الْعِلَّة"🔺.
پس در بیان بَدوی عرض میشود که مطلق، متعلّق ندارد.
بنابراین مطلقِ قرب، به معنای نزدیک بودن به چیزی یا کسی نیست.
حضرات آل الله (ع) نفسِ خداوند و خودیّت او هستند (زیارت مولی امیرالمؤمنین -ع- معروف به زیارت صفوان جمّال 🔹"السَّلَامُ عَلَى نَفْسِ اللَّهِ تَعَالَى"🔹 / 📚بحار الأنوار،ط - بيروت،ج97،ص: 331).
و ماورای حقّ تعالی، چیزی نیست که قرب به آن لازم بیاید.
بنابراین حضرات آل الله (ع) "قرب مطلق" یا به عبارتی "نفسِ نزدیکی" هستند. نه نزدیکی به جایی. بلکه مطلقِ «نزدیکی».
به همین مختصر توضیح در مورد مطلقِ قرب اکتفاء میکنیم.
قرآن میفرماید:
💎"وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ (10 واقعه) أُوْلَئكَ الْمُقَرَّبُونَ(11)"💎
10 و پيشگامان كه پيشگامند، 11 آنها مقرّبانند.
عالم حدود با معیاراتش مانع از یافتنِ اطلاق میشود. باید ابتدائاً ذهن، از همۀ معیارات عالم حدود خالی شود. مانند نوزادی که هیچ تصویری از دنیای بیرون از رحِم ندارد. و به پاکی ذهن، تجربه را آغاز میکند.
مطلقِ سبقت و مطلقِ قرب اگر فهمیده شود، دیگر به دنبالِ متعلّق آن نمیگردیم.
"سابق" و "مقرّب" را از منظرِ «اطلاق» تصوّر بفرمایید، و نه با معیاراتِ عالم حدود.
در عالم حدود، وقتی میگوییم کسی مقرّب است، به دنبالِ این هستیم که این شخص، مقرّبِ به «کجا»ست؟ به چه چیزی نزدیک شده است؟
یا وقتی سخن از "سابق" میشود، به دنبال این هستیم که سابق بر «چه چیز»؟ و همینطور باید به نَفْس الامری دیگر، محکم شویم تا بتوانیم مقرّب و سابق را تصوّر کنیم.
این محکم شدن به چیزی غیر از "سابقیت" و "قرب"، تعلّقِ سابقیت و قرب است. و همین «تعلّق»، قید است و سابق و قرب را از اطلاق بیرون میآورد و #محدود و #نسبی میسازد. و منظور از سابق مطلق و قرب مطلق، درک نمیشود.
این، تخته بند شدن در عالم حدود است که قدرتِ پر و بال گرفتن را میگیرد.
جویای معرفت، بایستی، لااقل این عارضه را بشناسد، تا برای طلب ، دستِ گدائی و توسّل، بر آستان الهیِ آل الله(ع) دراز کند. ولی اگر «نداند، و نداند که نداند؛ در جهل مرکّب ابد الدهر بماند»!
(دائماً بایستی حالمان؛ حالِ التجاء باشد، و پناهندۀ ائمۀ اطهار علیهم السلام باشیم)
حرف از قرب مطلق است. و آن هم مطلقِ حقیقی. که اطلاقِ حقیقی، اطلاقی نیست که «اطلاق»، حدِّ آن باشد. یعنی اینطور نیست که اطلاق (که بی قید بودن است)، باعث شود که مطلق، هرگز در قید نیاید. بلکه بر خودش هم اطلاق دارد. و به اطلاق و «لا قید بودن»، در تمام قیود هم میآید و باز به قوّتِ #اطلاق خود باقیست.
از این رو اطلاق حقیقی، آن اطلاقی است که عَلَی الاطلاق باشد و شرحی از آن در #کانال_معرفة_الحق بیان شده است.
(رجوع شود به 👈 https://t.me/ehsannil1/291)
این دقیقه و این مطلب ظریف، جای اعتکاف دارد و تا اَقوال مختلفِ بزرگانِ معرفت بررسی نشده باشد، ارزش این مطلب مهمّ در کــَـتم و خفا خواهد ماند.
و اگر یافته شد، بدانید که شاه کلید معرفت روزی شده که همتا ندارد.
🔲
Facebook
Log in or sign up to view
See posts, photos and more on Facebook.
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
🔳
الغرض، که حضرات آل الله (ع) قُربِ مطلق و نَفْسِ «قُرب» هستند و از این اطلاق در قید هم میآیند یعنی مقرَّب هم هستند و اصلاً جز حضرات آل الله (ع)، کسی مقرَّب نیست.
هرکس به هر اندازه فانی در حضرات آل الله (ع) گردد، به همان مرتبه، چیزی از مقرّب بودنِ آل الله (ع) در او ظاهر میشود و این شخص، در نفْسِ قُربش، ظهورِ عَلَی الاطلاق بودنِ 《 قُربِ مطلقِ آل الله (ع)》 است. یعنی حضرات آل الله (ع) که مطلق عَلَی الاطلاق هستند در قیدِ این شخص به «عَلَی الاطلاقْ بودن»، حاضر و ظاهرند.
اضافه میکنم که ائمۀ اطهار(ع) در عالم اشاره، مقرَّب هستند تا دیگران را در قرب خویش فانی و مُندَک نمایند. ایشان، هادی و سائِق (بَـرَندۀ) خلایق میباشند و در همۀ وجوه و از جمله در مقرّب بودن نیز 🔸"لا یُقاس بآل محمّد (ص) احدٌ"🔸 (مطلقاً احدی با آل محمّد ص قیاس کرده نمیشوند/ 📕 نهج البلاغه).
پس دقت شود که آل الله (ع) از آنجا که نفــْـسِ قُرب و مطلقِ قرب هستند، مقرّب میباشند تا همه را مقرّبِ به خود نمایند.
امّا افرادِ غیر از حضرات معصومین(ع)، مقرّب که میشوند، مقرّبِ به حضرات آل الله (ع) میگردند.
پس تکرار میشود که هرکسی مقرّب شد، تحتِ قربِ مطلق، یعنی تحتِ حضرات آل الله (ع) است و نه اینکه حضرات آل الله (ع) مقرّب باشند و او نیز مقرّب باشد و این دو، در کنار یکدیگر قرار بگیرند و مثلاً چهارده مقرّب که یک حقیقتند، پانزده نفر شود. هرگز چهارده معصوم و مقرّب(ع)، پانزده نمیشود که خودِ «تعدّدِ مقرّبین»، نفیِ قرب حقیقیست.
چهارده جلوه بودنِ حضرات عصمة الله(ع) هم که "سبع مثانی" هستند؛ تعدّد نوری است که و هرگز عدد ظلمتی و حدّی نیست. بلکه مدّ حضرتِ احد(ع) هستند و بلکه وحدانیّت حقّ میباشند که قوّت احدیّت است و مؤکّد و مشدّد آن.
با این مقدمه، اینگونه مطلب آغاز میشود که نام حضرت خدیجۀ کبری (س) به عنوانِ مقرّب، ثبت و ضبط است.
برای آیاتِ مذکوری که در مورد سبقت و قرب ذکر شد، حضرت امام جعفر صادق (ع) میفرمایند:
🔹"المقربون، آل محمّد (ص) يقول الله: السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ. رسول الله (ص) و خديجة (س) و علي بن أبي طالب (ع) و ذرياتهم تلحق بهم"🔹
مقرّبین، آل محمّد (ص) هستند که خداوند در قرآن میفرماید «السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ». که ایشان رسول خداوند (ص) و حضرت خدیجه (س) و حضرت علی ابن ابیطالب (ع) و فرزندانشان هستند که ملحقّ به ایشان میباشند.
(📚تفسير القمي، ج2، ص: 411)
یا پیامبر اکرم (ص) معرفی میفرمایند:
🔹"رَسُولُ اللَّهِ وَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ الْأَئِمَّةُ وَ فَاطِمَةُ وَ خَدِيجَةُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ "🔹
(📚بحار الأنوار ، ج8، ص: 150)
پیامبر اکرم (ص) به حضرت خدیجه (س) میفرمایند:
🔶"إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَيُبَاهِي بِكِ كِرَامَ مَلَائِكَتِهِ كُلَّ يَوْمٍ مِرَاراً"🔶
همانا خداوند عزّ و جلّ به وجود تو به طور مکرّر و پیوسته به فرشتگان بزرگش میبالَد.
(📚بحار الأنوار ، ج16، ص: 78)
ظرائف احادیث إن شاء الله دقت بشود!
که فعلِ مضارع "لَيُبَاهِي" که استمرار را میرساند و استمرارِ حضرت حقّ، خودیّت حضرت حقّ است، با لامِ تأکید آورده شده است.
حالا که با چیزی از سابق بودن و مقرّب بودن حضرت خدیجه (س) آشنا شدیم، ایشان را به آل الله (ع) بشناسیم و لطیفهای از افعال حضرتشان را بخوانیم :
به لطف خدا سالهای قبل شرحی از حدیث کساء روزی شد و با بعضی از همراهان و دوستان، به محضر آن رسیدیم که هنوز فرصت نشده است که آن مقالات در این کانال ارائه گردد. نکتهای از آن شرح که برای این مقالات لازم داریم، که در ادامه خواهیم خواند :
🔲
الغرض، که حضرات آل الله (ع) قُربِ مطلق و نَفْسِ «قُرب» هستند و از این اطلاق در قید هم میآیند یعنی مقرَّب هم هستند و اصلاً جز حضرات آل الله (ع)، کسی مقرَّب نیست.
هرکس به هر اندازه فانی در حضرات آل الله (ع) گردد، به همان مرتبه، چیزی از مقرّب بودنِ آل الله (ع) در او ظاهر میشود و این شخص، در نفْسِ قُربش، ظهورِ عَلَی الاطلاق بودنِ 《 قُربِ مطلقِ آل الله (ع)》 است. یعنی حضرات آل الله (ع) که مطلق عَلَی الاطلاق هستند در قیدِ این شخص به «عَلَی الاطلاقْ بودن»، حاضر و ظاهرند.
اضافه میکنم که ائمۀ اطهار(ع) در عالم اشاره، مقرَّب هستند تا دیگران را در قرب خویش فانی و مُندَک نمایند. ایشان، هادی و سائِق (بَـرَندۀ) خلایق میباشند و در همۀ وجوه و از جمله در مقرّب بودن نیز 🔸"لا یُقاس بآل محمّد (ص) احدٌ"🔸 (مطلقاً احدی با آل محمّد ص قیاس کرده نمیشوند/ 📕 نهج البلاغه).
پس دقت شود که آل الله (ع) از آنجا که نفــْـسِ قُرب و مطلقِ قرب هستند، مقرّب میباشند تا همه را مقرّبِ به خود نمایند.
امّا افرادِ غیر از حضرات معصومین(ع)، مقرّب که میشوند، مقرّبِ به حضرات آل الله (ع) میگردند.
پس تکرار میشود که هرکسی مقرّب شد، تحتِ قربِ مطلق، یعنی تحتِ حضرات آل الله (ع) است و نه اینکه حضرات آل الله (ع) مقرّب باشند و او نیز مقرّب باشد و این دو، در کنار یکدیگر قرار بگیرند و مثلاً چهارده مقرّب که یک حقیقتند، پانزده نفر شود. هرگز چهارده معصوم و مقرّب(ع)، پانزده نمیشود که خودِ «تعدّدِ مقرّبین»، نفیِ قرب حقیقیست.
چهارده جلوه بودنِ حضرات عصمة الله(ع) هم که "سبع مثانی" هستند؛ تعدّد نوری است که و هرگز عدد ظلمتی و حدّی نیست. بلکه مدّ حضرتِ احد(ع) هستند و بلکه وحدانیّت حقّ میباشند که قوّت احدیّت است و مؤکّد و مشدّد آن.
با این مقدمه، اینگونه مطلب آغاز میشود که نام حضرت خدیجۀ کبری (س) به عنوانِ مقرّب، ثبت و ضبط است.
برای آیاتِ مذکوری که در مورد سبقت و قرب ذکر شد، حضرت امام جعفر صادق (ع) میفرمایند:
🔹"المقربون، آل محمّد (ص) يقول الله: السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ. رسول الله (ص) و خديجة (س) و علي بن أبي طالب (ع) و ذرياتهم تلحق بهم"🔹
مقرّبین، آل محمّد (ص) هستند که خداوند در قرآن میفرماید «السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ». که ایشان رسول خداوند (ص) و حضرت خدیجه (س) و حضرت علی ابن ابیطالب (ع) و فرزندانشان هستند که ملحقّ به ایشان میباشند.
(📚تفسير القمي، ج2، ص: 411)
یا پیامبر اکرم (ص) معرفی میفرمایند:
🔹"رَسُولُ اللَّهِ وَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ الْأَئِمَّةُ وَ فَاطِمَةُ وَ خَدِيجَةُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ "🔹
(📚بحار الأنوار ، ج8، ص: 150)
پیامبر اکرم (ص) به حضرت خدیجه (س) میفرمایند:
🔶"إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَيُبَاهِي بِكِ كِرَامَ مَلَائِكَتِهِ كُلَّ يَوْمٍ مِرَاراً"🔶
همانا خداوند عزّ و جلّ به وجود تو به طور مکرّر و پیوسته به فرشتگان بزرگش میبالَد.
(📚بحار الأنوار ، ج16، ص: 78)
ظرائف احادیث إن شاء الله دقت بشود!
که فعلِ مضارع "لَيُبَاهِي" که استمرار را میرساند و استمرارِ حضرت حقّ، خودیّت حضرت حقّ است، با لامِ تأکید آورده شده است.
حالا که با چیزی از سابق بودن و مقرّب بودن حضرت خدیجه (س) آشنا شدیم، ایشان را به آل الله (ع) بشناسیم و لطیفهای از افعال حضرتشان را بخوانیم :
به لطف خدا سالهای قبل شرحی از حدیث کساء روزی شد و با بعضی از همراهان و دوستان، به محضر آن رسیدیم که هنوز فرصت نشده است که آن مقالات در این کانال ارائه گردد. نکتهای از آن شرح که برای این مقالات لازم داریم، که در ادامه خواهیم خواند :
🔲
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
🔳
🌿 #کساء_یمانی ؛ ظاهر کنندۀ مقامِ وحدت و جمعی حضرات آل الله (ع) در عالَم ظاهر است. اینکه حضرات آل الله (ع) در اوقاتِ مختلف به زیر کساء جمع میشدند، حقیقتِ جمع بودنِ خودشان ("کلّهم نورٌ واحد") را در عالم اشاره، ظاهر مینمودند.
در حدیث کساء اشاره شده است که پیامبر اکرم (ص) آن هنگام که در بدنِ مبارک، ضُعف (یعنی نهایتِ ضَعف) را یافتند (" اِنّى اَجِدُ فى بَدَنى ضُعْفاً ")، به نزد حضرت «فاطمه» (س) آمدند و حضرت فاطمه (س) که "امّ ابیها" میباشند، پناه دهندۀ حضرت رحمة للعالمین (ص) به خداوند هستند ("اُعيذُكَ بِاللَّهِ يا اَبَتاهُ مِنَ الضُّعْفِ"/ پناه مىدهم تو را به خدا اى پدرجان از ضُعف – ترجمۀ تحت اللفظی کردم چرا که ترتیب کلمات مهم بود!).
و عرض شد که در احادیث، بیان شده است که روح مؤمنین از بدنِ حضرات آل الله (ع) خلق شده است. و کثرت، ضعف است و در مقابل آن، وحدت، قوّت است. و یافتنِ ضَعف در بدن حضرتِ «رحمة للعالمین» (ص)، نهایتِ تشتّت و کثرتِ عالَمین، یعنی کثرات است. و رجوع ایشان به حضرتِ «فاطمه» (س)، خصوصِ «فاطمه» بودن و «بَتول» بودنِ حضرت صدیقه طاهره (س) است که به «فاطمه» بودن و «بتول» بودن، عالم کثرات را به سمتِ وحدت، جمع مینمایند.
(بسیار مختصر اشاره شد)
«بَتول» صفت مشبهه از ریشۀ "بـَـتَل" و به معنای «بسیار بُریده» است.
وقتی صفتِ مشبهه بیان میشود، اسم فاعل و اسم مفعول را به مشبهه بودنش فرا میگیرد. یعنی هم بُرَنده (اسم فاعل) و هم بُریده شده (اسم مفعول) تحتِ عنوانِ «بَتول» باید دیده شود.
«فاطمه» اسم فاعل از مادۀ "فـَـطــَـمَ" به معنای کسی است که اوّلاً حالِ او بُریدن و منفصلِ مطلق است و از این اطلاق؛ ثانیاً، از شدّتِ این حالی که دارد، دیگران را نیز بُریده و منفصل مینماید. امّا بُریدن از چه چیز؟
در احادیثی که وجه تسمیۀ نام مبارک حضرت فاطمه (س) بیان شده است، بُریدن از شرّ و نار بیان گشته ("فُطِمَتْ مِنَ الشَّر" / 📚الأمالي للصدوق، ص: 592) که شرّ و نار، نفسِ دوئیت و عالَم کثرات است.
پس حضرت «فاطمه» (س) که از نام مبارکشان پیداست؛ عالم را از کثرتْ، بُریده، و به وحدت میبردند.
به آیات قرآن نظر کنیم تا لطیفۀ مربوط به حضرت خدیجه (س) با یک اشارَت دریافت شود:
قرآن در سورۀ مزمّل میفرماید:
💎" يَأَيهُّا الْمُزَّمِّلُ ! قُمِ الَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا "💎 (1 و 2 مزمل)
هان، اى جامه به خود پيچيده! (خطاب بر رحمة للعالمین حضرت رسول اکرم ص)
شب را جز اندكى برخيز.
در #کانال_معرفة_الحق اثبات و بیان شد که رسالت، ذاتِ حضرت رسول اکرم (ص) است و اینطور نیست که حضرت رسول اکرم (ص) نبی نبوده و نبی شدند.
(رجوع شود به 👈 https://t.me/ehsannil1/189)
و نیز بیان شد که وحی، ذاتِ حضرت نبی اکرم (ص) است که ایشان، وحیِ وحی شده میباشند ("إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحى"/ نجم 4). یعنی خودشان، وحی هستند و خود به خود در تنزیل و انزالِ وحی میباشند.
(رجوع شود به 👈 https://t.me/ehsannil1/158)
این مطلب را عرض کردم تا مطلب بعدی عزیزان را دچار اشتباه نکند! و آن حالات خاصّی که از حضرت رسول اکرم (ص) در هنگامۀ نزول وحی ظاهر میشد، خوانندگان محترم را بر این ندارد که اوّلاً العیاذ بالله وحی را ماورای حضرت رسول اکرم (ص) دیده و ثانیاً قدرتِ ایشان را بر تحمّل وحی کم بدانند.
هرگز چنین نیست!
بلکه؛ وحی، حقیقتی بیرون از حضرت رسول اکرم (ص) ندارد و [یکی از بیانات این است که] حالاتِ حضرت رسول اکرم (ص) در هنگام وحی، مانند ضُعفِ بدنشان در حدیث کساء، حالِ عالمین بوده و این خصوصیّت، در ترسیم عالم است و نه نشان از محدود بودنِ قدرتِ حضرتِ "قدرة الله" مولای قوّت و قدرت، حضرت رسول اکرم (روحی لذکره الفداء).
°•❁🔳🔲🔳❁•°
و امّا بعد از این مقدمه، اصلِ سخنِ این مقاله را بخوانیم :
وقتی پیامبر اکرم (ص) به رسالت مبعوث شدند، از غار حرا به سمت «مَنــزل» (محلّ نزول)، تشریف آوردند. سخن از «مَنزل»ِ پیامبر اکرم (ص) است که با تمام مَنازل عالَم فرق میکند که قرآن در وصف آن میفرماید:
💎"في «بُيُوتٍ» أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فيهَا اسْمُـهُ"💎 (نور 36)
[آن نور هدايت] در خانه هايى است كه خدا رخصت داده كه ارجمندش دارند و نام خدا در آنها ياد شود.
در زيارت اوّل از زيارات مطلقۀ امام حسين(ع) مي خوانيم:
🔻"وَ اِرادَة الرَّبِ فِي مَقادِيرِ اُمُورِهِ تَهْبِطُ اِلَيْكُمْ وَ تَصْدُرُ مِنْ «بُيُوتِكُمْ»"🔺
اراده مطلق خداوند در تقدير و اندازه گيری مطلقِ امور، به سوی شما فرود میآيد و از خانههای شما صادر میشود.
(📚كامل الزيارات، ص: 200)
🔲
🌿 #کساء_یمانی ؛ ظاهر کنندۀ مقامِ وحدت و جمعی حضرات آل الله (ع) در عالَم ظاهر است. اینکه حضرات آل الله (ع) در اوقاتِ مختلف به زیر کساء جمع میشدند، حقیقتِ جمع بودنِ خودشان ("کلّهم نورٌ واحد") را در عالم اشاره، ظاهر مینمودند.
در حدیث کساء اشاره شده است که پیامبر اکرم (ص) آن هنگام که در بدنِ مبارک، ضُعف (یعنی نهایتِ ضَعف) را یافتند (" اِنّى اَجِدُ فى بَدَنى ضُعْفاً ")، به نزد حضرت «فاطمه» (س) آمدند و حضرت فاطمه (س) که "امّ ابیها" میباشند، پناه دهندۀ حضرت رحمة للعالمین (ص) به خداوند هستند ("اُعيذُكَ بِاللَّهِ يا اَبَتاهُ مِنَ الضُّعْفِ"/ پناه مىدهم تو را به خدا اى پدرجان از ضُعف – ترجمۀ تحت اللفظی کردم چرا که ترتیب کلمات مهم بود!).
و عرض شد که در احادیث، بیان شده است که روح مؤمنین از بدنِ حضرات آل الله (ع) خلق شده است. و کثرت، ضعف است و در مقابل آن، وحدت، قوّت است. و یافتنِ ضَعف در بدن حضرتِ «رحمة للعالمین» (ص)، نهایتِ تشتّت و کثرتِ عالَمین، یعنی کثرات است. و رجوع ایشان به حضرتِ «فاطمه» (س)، خصوصِ «فاطمه» بودن و «بَتول» بودنِ حضرت صدیقه طاهره (س) است که به «فاطمه» بودن و «بتول» بودن، عالم کثرات را به سمتِ وحدت، جمع مینمایند.
(بسیار مختصر اشاره شد)
«بَتول» صفت مشبهه از ریشۀ "بـَـتَل" و به معنای «بسیار بُریده» است.
وقتی صفتِ مشبهه بیان میشود، اسم فاعل و اسم مفعول را به مشبهه بودنش فرا میگیرد. یعنی هم بُرَنده (اسم فاعل) و هم بُریده شده (اسم مفعول) تحتِ عنوانِ «بَتول» باید دیده شود.
«فاطمه» اسم فاعل از مادۀ "فـَـطــَـمَ" به معنای کسی است که اوّلاً حالِ او بُریدن و منفصلِ مطلق است و از این اطلاق؛ ثانیاً، از شدّتِ این حالی که دارد، دیگران را نیز بُریده و منفصل مینماید. امّا بُریدن از چه چیز؟
در احادیثی که وجه تسمیۀ نام مبارک حضرت فاطمه (س) بیان شده است، بُریدن از شرّ و نار بیان گشته ("فُطِمَتْ مِنَ الشَّر" / 📚الأمالي للصدوق، ص: 592) که شرّ و نار، نفسِ دوئیت و عالَم کثرات است.
پس حضرت «فاطمه» (س) که از نام مبارکشان پیداست؛ عالم را از کثرتْ، بُریده، و به وحدت میبردند.
به آیات قرآن نظر کنیم تا لطیفۀ مربوط به حضرت خدیجه (س) با یک اشارَت دریافت شود:
قرآن در سورۀ مزمّل میفرماید:
💎" يَأَيهُّا الْمُزَّمِّلُ ! قُمِ الَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا "💎 (1 و 2 مزمل)
هان، اى جامه به خود پيچيده! (خطاب بر رحمة للعالمین حضرت رسول اکرم ص)
شب را جز اندكى برخيز.
در #کانال_معرفة_الحق اثبات و بیان شد که رسالت، ذاتِ حضرت رسول اکرم (ص) است و اینطور نیست که حضرت رسول اکرم (ص) نبی نبوده و نبی شدند.
(رجوع شود به 👈 https://t.me/ehsannil1/189)
و نیز بیان شد که وحی، ذاتِ حضرت نبی اکرم (ص) است که ایشان، وحیِ وحی شده میباشند ("إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحى"/ نجم 4). یعنی خودشان، وحی هستند و خود به خود در تنزیل و انزالِ وحی میباشند.
(رجوع شود به 👈 https://t.me/ehsannil1/158)
این مطلب را عرض کردم تا مطلب بعدی عزیزان را دچار اشتباه نکند! و آن حالات خاصّی که از حضرت رسول اکرم (ص) در هنگامۀ نزول وحی ظاهر میشد، خوانندگان محترم را بر این ندارد که اوّلاً العیاذ بالله وحی را ماورای حضرت رسول اکرم (ص) دیده و ثانیاً قدرتِ ایشان را بر تحمّل وحی کم بدانند.
هرگز چنین نیست!
بلکه؛ وحی، حقیقتی بیرون از حضرت رسول اکرم (ص) ندارد و [یکی از بیانات این است که] حالاتِ حضرت رسول اکرم (ص) در هنگام وحی، مانند ضُعفِ بدنشان در حدیث کساء، حالِ عالمین بوده و این خصوصیّت، در ترسیم عالم است و نه نشان از محدود بودنِ قدرتِ حضرتِ "قدرة الله" مولای قوّت و قدرت، حضرت رسول اکرم (روحی لذکره الفداء).
°•❁🔳🔲🔳❁•°
و امّا بعد از این مقدمه، اصلِ سخنِ این مقاله را بخوانیم :
وقتی پیامبر اکرم (ص) به رسالت مبعوث شدند، از غار حرا به سمت «مَنــزل» (محلّ نزول)، تشریف آوردند. سخن از «مَنزل»ِ پیامبر اکرم (ص) است که با تمام مَنازل عالَم فرق میکند که قرآن در وصف آن میفرماید:
💎"في «بُيُوتٍ» أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فيهَا اسْمُـهُ"💎 (نور 36)
[آن نور هدايت] در خانه هايى است كه خدا رخصت داده كه ارجمندش دارند و نام خدا در آنها ياد شود.
در زيارت اوّل از زيارات مطلقۀ امام حسين(ع) مي خوانيم:
🔻"وَ اِرادَة الرَّبِ فِي مَقادِيرِ اُمُورِهِ تَهْبِطُ اِلَيْكُمْ وَ تَصْدُرُ مِنْ «بُيُوتِكُمْ»"🔺
اراده مطلق خداوند در تقدير و اندازه گيری مطلقِ امور، به سوی شما فرود میآيد و از خانههای شما صادر میشود.
(📚كامل الزيارات، ص: 200)
🔲
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
🔳
منازل حضرات آل الله (ع)، محلّ نزولِ ایشان است و هرگز نبایستی با منزلهای غیر ایشان قیاس بشود.
حقیقتِ حضرات آل الله (ع) را پیوسته، تا مبارکْ منزلِ ایشان باید ببنیم که :
💎"وَ إنْ مِنْ شَيْءٍ إلاّ «عِنْدَنا» خَزائِنُهُ وَ ما «نُنَــزِّلُـــهُ» إلاّ بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ"💎(حجر 21)
هيچ چيز نيست مگر آنكه نزد ما خزينه هاى آنست و ما نازلش نمىكنيم مگر به اندازه معيّن.
بیت و منزل حضرات(ع)، عیناً و دقیقاً و شخصاً، «بیت الله» است. این است که وارد شدن به منزلِ حضرات آل الله(ع)، بدونِ اذن تحریم شده است و اگر اهل ادقّ معرفت باشیم خواهیم دانست که حرمت بیت الله دائماً به بیتِ آل الله(ع) است.
چون حضرت «رحمةً للعامین» (ص) به «منـزل» وارد شدند (نزول کردند)، به حضرت خدیجه (س) فرمودند:
🔲"زَمِّلوني زَمِّلوني"🔲
مرا بپوشانید، مرا بپوشانید.
(📚بحار الأنوار، ط - بيروت، ج18، ص: 195)
حضرت خدیجه (س) نیز با گلیم یا رَدایی حضرت رحمةً للعالمین (ص) را پوشاندند. پس به حضرت رسول اکرم (ص) از طرف خداوند خطاب شد:
💎" يَأَيهُّا «الْمُزَّمِّلُ» !
قُمِ الَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا "💎 (1 و 2 مزمل)
هان، اى جامه به خود پيچيده! (خطاب بر رحمةً للعالمین حضرت رسول اکرم ص)
شب را جز اندكى برخيز.
"لَیل"، لَیلِ کثرات است. و «مُزمِّل»، تنها عبارت سادۀ "جامه به خود پیچیده" نیست.
«صورتی در زیر دارد، آنچه در بالاستی»
خدایم عفو کند! صرفاً برای آشنائی با این ماده لغت عرض میشود :
"زامله"؛به شتری میگویند که بار عظیمی را حمل میکند و از همین ریشۀ مُزَمّل است (زمل).
بار عظیم که در زیر رَدایِ حضرت رسول اکرم (ص) است، خودیّت حضرت است. ولایت، بار سنگین و قول ثقیلی است که در آیۀ 5 به دنبالِ همین آیات به آن اشاره میفرماید:
💎"إِنَّا سَنُلْقِى عَلَيْكَ «قَـوْلًا ثَقِـيـلاً»"💎 (مزمل 5)
ما سخنى سنگين بر تو نازل خواهيم كرد.
مُسَمّیٰ که حضرت حقّ تعالی میباشد، به اسمائش جامه پوشیده و بارِ عظیم مُسَمّیٰ بر دوش #اسماء_الحسنی است (یعنی حضرات آل الله ع).
این قولِ ثقیل است که قولی است که فعلیّت محضه است و چون ظاهر گردد، به خودْ ظاهر میگردد ("هو ... الظاهر"/ حدید،آیۀ3) و عالم کثرات، ظهورِ وحدتِ حق است.
حضرت رسول اکرم (ص) که "رحمةً للعالمین" هستند، مُسمّا را در عالم اسماء ظاهر میسازند. امّا به چه نحوی؟!
به حالِ "مزمِّل بودن". یعنی به پوشیدگی و مکتوم بودن، در ترسیم و ظاهر شدن میآیند.
که «پوشانندۀ راسِم عالَم»، یعنی حضرت رسول اکرم(ص)، حضرت خدیجه کبری(س) هستند (با همان وحدتی که در مقدمۀ این مقاله بیان شد و نه در کنارِ حضرت رسول اکرم ص).
مطلب و سخن این مقاله، نقشِ حضرت خدیجه (س) در این ترسیم است.
🔰 معنای لغتها را در اسامی دقت بفرمایید:
"خـُـدَیجه" به معنای بچه شتری است که زودتر از موعد به دنیا آمده و اصطلاحاً برای کودکی که شش ماهه و زودتر از موعد متولّد شده به کار میبرند.
و عرض شد که "زامله"، شتری است که بار عظیمی را حمل میکند.
.
«تعجیل» در معنای"خدیجه" ، و «حاوی بار عظیم» در معنای "مُزَمِّل" را دقت فرمودید؟
این محلّ، منزلِ حضرت رسول اکرم (ص) است و محلِّ نزولِ حقایق و ترسیم عالمین توسط حضرت رحمةً للعالمین (ص).
حضرت خدیجه «#کبری»(س) در کُبرَویَّتِ مقام (بزرگی) و کرامتِ قدر، در سلسلۀ #ترسیم_عالم و #تنزیل_وحی میباشند.
حضرت خدیجه کبری (س) به امر وَلویِ حضرت رحمةً للعالمین (ص)، رَدا (یا گلیم) بر حضرت(ص) قرار میدهند. این محلّ، محلّ بعثت و منزلِ وحی و آغازِ گسترش عالم کثرات است.
(⚠️ اهل دقت توجه کنند : وحی، ذاتِ حضرت رسول اکرم(ص) و تدریج در نزول وحی هم بایستی در همان ذات و نفس نظر گردد!)
آنکه «رَدا افکنِ» بر حضرتِ وحی، یعنی پیامبر اکرم(ص) است و آن به آن حضرتشان(ص) را [به امر خودشان] در عینِ شخصیِ «ترسیم عالم»، به جلالتِ ذات و خفای مقامِ جمع میبَـرَد (یعنی به پوشاندن و برگرداندن، ترسیم عالَم مینماید)، حضرت خدیجه سلام الله علیها هستند که «امّ المؤمنین» هستند (برای رعایت، پرده از لطیفۀ این کنیه برنمیدارم!)
و حضرتشان(س)، زوج النبی و «لباس التقوا»یِ حضرت رسول اکرم (ص) در عالم نور و بیحدّی میباشند.
💎"هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن"💎(بقره 187)
زنانتان (همسرتان)، لباس شما هستند و شما لباس ایشان.
🔲
منازل حضرات آل الله (ع)، محلّ نزولِ ایشان است و هرگز نبایستی با منزلهای غیر ایشان قیاس بشود.
حقیقتِ حضرات آل الله (ع) را پیوسته، تا مبارکْ منزلِ ایشان باید ببنیم که :
💎"وَ إنْ مِنْ شَيْءٍ إلاّ «عِنْدَنا» خَزائِنُهُ وَ ما «نُنَــزِّلُـــهُ» إلاّ بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ"💎(حجر 21)
هيچ چيز نيست مگر آنكه نزد ما خزينه هاى آنست و ما نازلش نمىكنيم مگر به اندازه معيّن.
بیت و منزل حضرات(ع)، عیناً و دقیقاً و شخصاً، «بیت الله» است. این است که وارد شدن به منزلِ حضرات آل الله(ع)، بدونِ اذن تحریم شده است و اگر اهل ادقّ معرفت باشیم خواهیم دانست که حرمت بیت الله دائماً به بیتِ آل الله(ع) است.
چون حضرت «رحمةً للعامین» (ص) به «منـزل» وارد شدند (نزول کردند)، به حضرت خدیجه (س) فرمودند:
🔲"زَمِّلوني زَمِّلوني"🔲
مرا بپوشانید، مرا بپوشانید.
(📚بحار الأنوار، ط - بيروت، ج18، ص: 195)
حضرت خدیجه (س) نیز با گلیم یا رَدایی حضرت رحمةً للعالمین (ص) را پوشاندند. پس به حضرت رسول اکرم (ص) از طرف خداوند خطاب شد:
💎" يَأَيهُّا «الْمُزَّمِّلُ» !
قُمِ الَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا "💎 (1 و 2 مزمل)
هان، اى جامه به خود پيچيده! (خطاب بر رحمةً للعالمین حضرت رسول اکرم ص)
شب را جز اندكى برخيز.
"لَیل"، لَیلِ کثرات است. و «مُزمِّل»، تنها عبارت سادۀ "جامه به خود پیچیده" نیست.
«صورتی در زیر دارد، آنچه در بالاستی»
خدایم عفو کند! صرفاً برای آشنائی با این ماده لغت عرض میشود :
"زامله"؛به شتری میگویند که بار عظیمی را حمل میکند و از همین ریشۀ مُزَمّل است (زمل).
بار عظیم که در زیر رَدایِ حضرت رسول اکرم (ص) است، خودیّت حضرت است. ولایت، بار سنگین و قول ثقیلی است که در آیۀ 5 به دنبالِ همین آیات به آن اشاره میفرماید:
💎"إِنَّا سَنُلْقِى عَلَيْكَ «قَـوْلًا ثَقِـيـلاً»"💎 (مزمل 5)
ما سخنى سنگين بر تو نازل خواهيم كرد.
مُسَمّیٰ که حضرت حقّ تعالی میباشد، به اسمائش جامه پوشیده و بارِ عظیم مُسَمّیٰ بر دوش #اسماء_الحسنی است (یعنی حضرات آل الله ع).
این قولِ ثقیل است که قولی است که فعلیّت محضه است و چون ظاهر گردد، به خودْ ظاهر میگردد ("هو ... الظاهر"/ حدید،آیۀ3) و عالم کثرات، ظهورِ وحدتِ حق است.
حضرت رسول اکرم (ص) که "رحمةً للعالمین" هستند، مُسمّا را در عالم اسماء ظاهر میسازند. امّا به چه نحوی؟!
به حالِ "مزمِّل بودن". یعنی به پوشیدگی و مکتوم بودن، در ترسیم و ظاهر شدن میآیند.
که «پوشانندۀ راسِم عالَم»، یعنی حضرت رسول اکرم(ص)، حضرت خدیجه کبری(س) هستند (با همان وحدتی که در مقدمۀ این مقاله بیان شد و نه در کنارِ حضرت رسول اکرم ص).
مطلب و سخن این مقاله، نقشِ حضرت خدیجه (س) در این ترسیم است.
🔰 معنای لغتها را در اسامی دقت بفرمایید:
"خـُـدَیجه" به معنای بچه شتری است که زودتر از موعد به دنیا آمده و اصطلاحاً برای کودکی که شش ماهه و زودتر از موعد متولّد شده به کار میبرند.
و عرض شد که "زامله"، شتری است که بار عظیمی را حمل میکند.
.
«تعجیل» در معنای"خدیجه" ، و «حاوی بار عظیم» در معنای "مُزَمِّل" را دقت فرمودید؟
این محلّ، منزلِ حضرت رسول اکرم (ص) است و محلِّ نزولِ حقایق و ترسیم عالمین توسط حضرت رحمةً للعالمین (ص).
حضرت خدیجه «#کبری»(س) در کُبرَویَّتِ مقام (بزرگی) و کرامتِ قدر، در سلسلۀ #ترسیم_عالم و #تنزیل_وحی میباشند.
حضرت خدیجه کبری (س) به امر وَلویِ حضرت رحمةً للعالمین (ص)، رَدا (یا گلیم) بر حضرت(ص) قرار میدهند. این محلّ، محلّ بعثت و منزلِ وحی و آغازِ گسترش عالم کثرات است.
(⚠️ اهل دقت توجه کنند : وحی، ذاتِ حضرت رسول اکرم(ص) و تدریج در نزول وحی هم بایستی در همان ذات و نفس نظر گردد!)
آنکه «رَدا افکنِ» بر حضرتِ وحی، یعنی پیامبر اکرم(ص) است و آن به آن حضرتشان(ص) را [به امر خودشان] در عینِ شخصیِ «ترسیم عالم»، به جلالتِ ذات و خفای مقامِ جمع میبَـرَد (یعنی به پوشاندن و برگرداندن، ترسیم عالَم مینماید)، حضرت خدیجه سلام الله علیها هستند که «امّ المؤمنین» هستند (برای رعایت، پرده از لطیفۀ این کنیه برنمیدارم!)
و حضرتشان(س)، زوج النبی و «لباس التقوا»یِ حضرت رسول اکرم (ص) در عالم نور و بیحدّی میباشند.
💎"هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن"💎(بقره 187)
زنانتان (همسرتان)، لباس شما هستند و شما لباس ایشان.
🔲
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
🔳
امرِ 🔻"زَمِّلوني زَمِّلوني"🔺 حضرت رحمةً للعالمین (ص)، که "الْمُزَّمِّلُ" بودنِ آن ذاتِ لااشاره است، در عالم اشاره به حضرتِ «لباس_النبی»، امّ المؤمنین، خدیجه کبری سلام الله علیها رقم میخورد که :
👈🔲 "كَانَتْ خَدِيجَةُ وَزِيرَةَ صِدْقٍ عَلَى الْإِسْلَامِ وَ كَانَ «يَسْكُنُ إِلَيْهَا»"🔲
خديجه دستيارى راستين براى اسلام بود و رسول خدا صلى الله عليه و آله به وجود او آرامش مىيافت.
(📚 بحار الأنوار، ج19، ص: 5)
ببیند چه بیان شده است؟
متکلّم در مقام بیان است و قید نیاورده است، زمان نیاورده است، حدّ نزده است.
✓➊ "الاسلام" در حقیقتِ خویش و نه در برهۀ تاریخ منظور است.
✓➋ چه کسی سُکنیٰ یافتۀ حضرت خدیجه کبری(س) است؟
رسول اکرم (ص) ("كَانَ «يَسْكُنُ إِلَيْهَا»").
هرچقدر معرفت به حضرت رسول اکرم(ص) داشته باشیم، بر عبارتِ 🔸"كَانَ «يَسْكُنُ إِلَيْهَا»"🔸 سجده خضوع میکنیم.
(به بلندایِ «#نفس_الله_تعالی» بودنِ آل الله ع و مافوقِ آن؛ خاضعانه به حضرتشان -س- ساجدیم إن شاء الله)
✓➌ پوشاندنِ حضرت رحمةً للعالمین (ص) توسط حضرت خدیجه کبری (س)؛
✿اوّلاً طاقت دادن به عالمین است.
✿ثانیاً عامِل به «تنزیل» وحی بودن حضرتشان (س) است. (#تنزیل =نزولِ تدریجی قرآن - #انزال = نزول دفعی قرآن)
✿ثالثاً کتمان و در خفا و خلوت برَندۀ حضرت رسول اکرم(ص)، به عینِ شخصیِ ترسیم عالم هستند.
(تا بدینجا ترسیم عالم را خوب دریافت کنید)
🌿 امّا در اشاراتی از حدیث کساء که مختصرا در این مقاله بیان شد؛
جامعِ بودنِ (جمع کننده بودنِ) حضرت فاطمه (س) اشاره شد که حضرت رحمةً للعالمین رسول اکرم (ص)، به حضرت فاطمه (س)، عالم را به سمتِ وحدت، جمع مینمایند.
کساء یمانی، ظهورِ وحدتِ حقّ در عالم ظاهر است. و روانه کردنِ حضرت رسول اکرم (ص) به زیر کساء توسّط حضرت «فاطمه»، حضرت «بتول» (س)، اضمحلالِ جمال و کثرت، در جلال و وحدت است.
این تجمیع وحی و عالم بود.
یک اشاره در تحلیل و قیاس پوشاننده بودنِ حضرت فاطمه زهرا (س) و حضرت خدیجه کبری (س) :
پوشانندگیِ حضرت خدیجه کبری(س)؛ در ترسیم وحی و عالَم است.
پوشانندگیِ حضرتِ فاطمه زهرا (س) ؛ در تجمیع وحی و عالَم است.
👈 هردویِ این «پوشاننده بودن»، جلواتِ #عصمة_الله بودنِ حضرت فاطمه زهرا(س) است (یعنی مقامِ اطلاق که "لا اسم له و لا رسم له" است).
که در ترسیم؛ به تعیّنِ لُبّی و اطلاقیِ «حضرت خدیجه کبری -س-» جلوه میکند.
و در تجمیع؛ به تعیّنِ لُبّی و اطلاقیِ «حضرت فاطمه زهرا -س-» جلوه میکند.
پس در ترسیم و تجمیع عالم که همه به حضرت "رحمة للعالمین" رسول اکرم (ص) صورت میگیرد؛
⤵️ حضرتِ «امّ المؤمنین» خدیجه کبری (س)؛ در #ترسیم، بَـرَندۀ جمال به جلال حضرت رسول اکرم (ص) هستند.
⤴️ حضرت «امّ ابیها» فاطمه زهرا(س)؛ و در #تجمیع، بَـرَندۀ جمال به جلال حضرت رسول اکرم (ص) میباشند.
🔻
🔰 اشارۀ آخر در مورد فرقِ نوریِ «امّ المؤمنین» و «امّ ابیها» :
ایمان با تعدّد سازگار نیست. و مؤمن، احدِ مطلق است.
مؤمن، شخصِ حقیقی عالَم است که مطلق علی الاطلاق است. و هر مؤمنی، جلوهای از جلواتِ اوست.
امّ مطلق (مطلق علی الاطلاق)، حضرت فاطمه زهرا (س) هستند که "امّ الخیره" هستند و در مقامِ اطلاق و عصمت، "لا اسم له و لا رسم" میباشند. امّ مطلق، در ترسیم و تجمیع بدینصورت جلوه میکند:
❀"امّ المؤمنین"حضرت خدیجه کبری(س)، به جمع بودنِ "المؤمنین" و نسبت سببیشان با حضرت رسول الله (ص)؛ آورندۀ امّیّتِ مطلقه ،در ترسیم هستند.
❀"امّ ابیها" حضرت فاطمه زهرا (س) ، به مفرد بودنِ "ابیها" و نسبت نسَبیشان با حضرت رسول الله(ص)؛ آورندۀ امّیّت مطلقه، در تجمیع هستند.
🔺
#شهادت_حضرت_خدیجه_کبری سلام الله علیها
#لطیفه_راسم_بودن_حضرت_خدیجه_کبری سلام الله علیها
#ام_المؤمنین
🏴 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
📧 @ehsannil
┅─┅─═✾◼️🔲◼️✾═─┅─┅
امرِ 🔻"زَمِّلوني زَمِّلوني"🔺 حضرت رحمةً للعالمین (ص)، که "الْمُزَّمِّلُ" بودنِ آن ذاتِ لااشاره است، در عالم اشاره به حضرتِ «لباس_النبی»، امّ المؤمنین، خدیجه کبری سلام الله علیها رقم میخورد که :
👈🔲 "كَانَتْ خَدِيجَةُ وَزِيرَةَ صِدْقٍ عَلَى الْإِسْلَامِ وَ كَانَ «يَسْكُنُ إِلَيْهَا»"🔲
خديجه دستيارى راستين براى اسلام بود و رسول خدا صلى الله عليه و آله به وجود او آرامش مىيافت.
(📚 بحار الأنوار، ج19، ص: 5)
ببیند چه بیان شده است؟
متکلّم در مقام بیان است و قید نیاورده است، زمان نیاورده است، حدّ نزده است.
✓➊ "الاسلام" در حقیقتِ خویش و نه در برهۀ تاریخ منظور است.
✓➋ چه کسی سُکنیٰ یافتۀ حضرت خدیجه کبری(س) است؟
رسول اکرم (ص) ("كَانَ «يَسْكُنُ إِلَيْهَا»").
هرچقدر معرفت به حضرت رسول اکرم(ص) داشته باشیم، بر عبارتِ 🔸"كَانَ «يَسْكُنُ إِلَيْهَا»"🔸 سجده خضوع میکنیم.
(به بلندایِ «#نفس_الله_تعالی» بودنِ آل الله ع و مافوقِ آن؛ خاضعانه به حضرتشان -س- ساجدیم إن شاء الله)
✓➌ پوشاندنِ حضرت رحمةً للعالمین (ص) توسط حضرت خدیجه کبری (س)؛
✿اوّلاً طاقت دادن به عالمین است.
✿ثانیاً عامِل به «تنزیل» وحی بودن حضرتشان (س) است. (#تنزیل =نزولِ تدریجی قرآن - #انزال = نزول دفعی قرآن)
✿ثالثاً کتمان و در خفا و خلوت برَندۀ حضرت رسول اکرم(ص)، به عینِ شخصیِ ترسیم عالم هستند.
(تا بدینجا ترسیم عالم را خوب دریافت کنید)
🌿 امّا در اشاراتی از حدیث کساء که مختصرا در این مقاله بیان شد؛
جامعِ بودنِ (جمع کننده بودنِ) حضرت فاطمه (س) اشاره شد که حضرت رحمةً للعالمین رسول اکرم (ص)، به حضرت فاطمه (س)، عالم را به سمتِ وحدت، جمع مینمایند.
کساء یمانی، ظهورِ وحدتِ حقّ در عالم ظاهر است. و روانه کردنِ حضرت رسول اکرم (ص) به زیر کساء توسّط حضرت «فاطمه»، حضرت «بتول» (س)، اضمحلالِ جمال و کثرت، در جلال و وحدت است.
این تجمیع وحی و عالم بود.
یک اشاره در تحلیل و قیاس پوشاننده بودنِ حضرت فاطمه زهرا (س) و حضرت خدیجه کبری (س) :
پوشانندگیِ حضرت خدیجه کبری(س)؛ در ترسیم وحی و عالَم است.
پوشانندگیِ حضرتِ فاطمه زهرا (س) ؛ در تجمیع وحی و عالَم است.
👈 هردویِ این «پوشاننده بودن»، جلواتِ #عصمة_الله بودنِ حضرت فاطمه زهرا(س) است (یعنی مقامِ اطلاق که "لا اسم له و لا رسم له" است).
که در ترسیم؛ به تعیّنِ لُبّی و اطلاقیِ «حضرت خدیجه کبری -س-» جلوه میکند.
و در تجمیع؛ به تعیّنِ لُبّی و اطلاقیِ «حضرت فاطمه زهرا -س-» جلوه میکند.
پس در ترسیم و تجمیع عالم که همه به حضرت "رحمة للعالمین" رسول اکرم (ص) صورت میگیرد؛
⤵️ حضرتِ «امّ المؤمنین» خدیجه کبری (س)؛ در #ترسیم، بَـرَندۀ جمال به جلال حضرت رسول اکرم (ص) هستند.
⤴️ حضرت «امّ ابیها» فاطمه زهرا(س)؛ و در #تجمیع، بَـرَندۀ جمال به جلال حضرت رسول اکرم (ص) میباشند.
🔻
🔰 اشارۀ آخر در مورد فرقِ نوریِ «امّ المؤمنین» و «امّ ابیها» :
ایمان با تعدّد سازگار نیست. و مؤمن، احدِ مطلق است.
مؤمن، شخصِ حقیقی عالَم است که مطلق علی الاطلاق است. و هر مؤمنی، جلوهای از جلواتِ اوست.
امّ مطلق (مطلق علی الاطلاق)، حضرت فاطمه زهرا (س) هستند که "امّ الخیره" هستند و در مقامِ اطلاق و عصمت، "لا اسم له و لا رسم" میباشند. امّ مطلق، در ترسیم و تجمیع بدینصورت جلوه میکند:
❀"امّ المؤمنین"حضرت خدیجه کبری(س)، به جمع بودنِ "المؤمنین" و نسبت سببیشان با حضرت رسول الله (ص)؛ آورندۀ امّیّتِ مطلقه ،در ترسیم هستند.
❀"امّ ابیها" حضرت فاطمه زهرا (س) ، به مفرد بودنِ "ابیها" و نسبت نسَبیشان با حضرت رسول الله(ص)؛ آورندۀ امّیّت مطلقه، در تجمیع هستند.
🔺
#شهادت_حضرت_خدیجه_کبری سلام الله علیها
#لطیفه_راسم_بودن_حضرت_خدیجه_کبری سلام الله علیها
#ام_المؤمنین
🏴 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
📧 @ehsannil
┅─┅─═✾◼️🔲◼️✾═─┅─┅
کانال دیوانگان حضرت زینب سلام الله علیها-اصفهان pinned Deleted message
13 ماه رمضان
1 ـ مرگ حجّاج ثقفی
در سال 95 هـ در چنین روزی ظالم سفّاک پلید حجّاج بن یوسف ثقفی به هلاکت رسید.
او در زمان ولید بن عبدالملک در شهر واسط ـ که خودش بنا کرده بود ـ با مرض آکله در شکمش به درک واصل شد. (1) اقوال دیگر در روز مرگ او 21، 23، 25، 27 ماه رمضان است.
مادر او فارعه (قارعه) نامی بود که قبل از همسری با یوسف بن عقیل پدر حجّاج، در منزل حارث بن کلده ی طبیب بود. هنگامی که حجّاج به دنیا آمد سوراخ مقعد نداشت، و طبیب برای او سوراخی قرار داد.
همچنین او شیر نمی خورد تا اینکه بُز سیاهی کشتند و از خونش بر پستان مادر و به صورت حجّاج مالیدند و او از روز چهارم پستان قبول کرد. به این سبب حجّاج خونخوار شد و می گفت :
بیشترین لذّت من در ریختن خون است. (2)
این صفت از کسی که مدّت حمل او دو سال و نیم بوده و بیش از دو سال و نیم پس از مرگ پدرش به دنیا آمده بعید نیست !!؟ (3)
تعداد کشته شدگان به دست او را بجز جنگ ها، یکصد و بیست هزار نفر نوشته اند.
هنگامی که هلاک شد، در زندان او پنجاه هزار مرد و سی هزار زن بودند که 16 هزار از آن ها برهنه و عریان بودند، و قاعده ی آن ملعون این بود که زن و مرد و اطفال را با هم زندانی می کرد و زندان او سقف نداشت. (4)
عدّه ی زیادی از دوستان و شیعیان امیر المؤمنین علیه السلام را شهید کرد، از جمله کمیل بن زیاد نخعی رَحِمَهُ الله، قنبر غلام امیر المؤمنین علیه السلام، عبد الرّحمن بن ابی لیلی انصاری رَحِمَهَما الله، که آن قدر او را تازیانه زد که امیر المؤمنین علیه السلام را سبّ کند و او مناقب آن حضرت را می گفت، تا حجّاج دستور داد او را شهید کردند.
دست و پای یکی از حواریّین امام زین العابدین علیه السلام به نام یحیی بن امّ طویل رَحِمَهُ الله را بُرید تا شهید شد. همچنین سعید بن جبیر رَحِمَهُ الله را به شهادت رسانید که 15 روز بعد از قتل او، حجّاج به درک واصل شد. (5)
حجّاج به مرض آکله مبتلا شد. طبیب، تکّه گوشتی را به نخی بست تا آن ملعون بلعید. طبیب آخر نخ را نگه داشت، و بعد از لحظه ای نخ را کشید و دید چیزی نمانده است، و معلوم شد که به زودی جان به مالک جهنّم خواهد سپرد. (6)
قبر او را در شهر واسط مخفی کردند و آب روی آن رها کردند ولی در زمان سفّاح قبر او را پیدا کردند، آنچه مانده بود سوزانده و بر باد دادند. (7) او بیست سال در عراق حکومت کرد، و عمر نحسش 53 یا 73 سال بود. (8)
📚 منابع :
1. توضیح المقاصد : ص22. و ... .
2. اربعین قُمی : ص 346. و ... .
3. روضات الجنات : ج 7، ص 259. و ... .
4. اربعین قُمی : ص 347 ـ 346. و ... .
5. بحار الأنوار : ج 39، ص 324، ج 42، ص 126، 149، ج 71، ص 220. و ... .
6. تتمّة المنتهی : ص 108 ـ 96. و ... .
7. الوقایع و الحوادث : ج 1، ص 156.
8. توضیح المقاصد : ص 22. الوقایع و الحوادث :ج 1، ص 157.
1 ـ مرگ حجّاج ثقفی
در سال 95 هـ در چنین روزی ظالم سفّاک پلید حجّاج بن یوسف ثقفی به هلاکت رسید.
او در زمان ولید بن عبدالملک در شهر واسط ـ که خودش بنا کرده بود ـ با مرض آکله در شکمش به درک واصل شد. (1) اقوال دیگر در روز مرگ او 21، 23، 25، 27 ماه رمضان است.
مادر او فارعه (قارعه) نامی بود که قبل از همسری با یوسف بن عقیل پدر حجّاج، در منزل حارث بن کلده ی طبیب بود. هنگامی که حجّاج به دنیا آمد سوراخ مقعد نداشت، و طبیب برای او سوراخی قرار داد.
همچنین او شیر نمی خورد تا اینکه بُز سیاهی کشتند و از خونش بر پستان مادر و به صورت حجّاج مالیدند و او از روز چهارم پستان قبول کرد. به این سبب حجّاج خونخوار شد و می گفت :
بیشترین لذّت من در ریختن خون است. (2)
این صفت از کسی که مدّت حمل او دو سال و نیم بوده و بیش از دو سال و نیم پس از مرگ پدرش به دنیا آمده بعید نیست !!؟ (3)
تعداد کشته شدگان به دست او را بجز جنگ ها، یکصد و بیست هزار نفر نوشته اند.
هنگامی که هلاک شد، در زندان او پنجاه هزار مرد و سی هزار زن بودند که 16 هزار از آن ها برهنه و عریان بودند، و قاعده ی آن ملعون این بود که زن و مرد و اطفال را با هم زندانی می کرد و زندان او سقف نداشت. (4)
عدّه ی زیادی از دوستان و شیعیان امیر المؤمنین علیه السلام را شهید کرد، از جمله کمیل بن زیاد نخعی رَحِمَهُ الله، قنبر غلام امیر المؤمنین علیه السلام، عبد الرّحمن بن ابی لیلی انصاری رَحِمَهَما الله، که آن قدر او را تازیانه زد که امیر المؤمنین علیه السلام را سبّ کند و او مناقب آن حضرت را می گفت، تا حجّاج دستور داد او را شهید کردند.
دست و پای یکی از حواریّین امام زین العابدین علیه السلام به نام یحیی بن امّ طویل رَحِمَهُ الله را بُرید تا شهید شد. همچنین سعید بن جبیر رَحِمَهُ الله را به شهادت رسانید که 15 روز بعد از قتل او، حجّاج به درک واصل شد. (5)
حجّاج به مرض آکله مبتلا شد. طبیب، تکّه گوشتی را به نخی بست تا آن ملعون بلعید. طبیب آخر نخ را نگه داشت، و بعد از لحظه ای نخ را کشید و دید چیزی نمانده است، و معلوم شد که به زودی جان به مالک جهنّم خواهد سپرد. (6)
قبر او را در شهر واسط مخفی کردند و آب روی آن رها کردند ولی در زمان سفّاح قبر او را پیدا کردند، آنچه مانده بود سوزانده و بر باد دادند. (7) او بیست سال در عراق حکومت کرد، و عمر نحسش 53 یا 73 سال بود. (8)
📚 منابع :
1. توضیح المقاصد : ص22. و ... .
2. اربعین قُمی : ص 346. و ... .
3. روضات الجنات : ج 7، ص 259. و ... .
4. اربعین قُمی : ص 347 ـ 346. و ... .
5. بحار الأنوار : ج 39، ص 324، ج 42، ص 126، 149، ج 71، ص 220. و ... .
6. تتمّة المنتهی : ص 108 ـ 96. و ... .
7. الوقایع و الحوادث : ج 1، ص 156.
8. توضیح المقاصد : ص 22. الوقایع و الحوادث :ج 1، ص 157.
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
.
امّ المنافقین، فاحـشۀ مبیّنه!
•┈┈••✾•🚩•✾••┈┈•
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
•┈┈••✾•🚩•✾••┈┈•
در خور صحبتها و سؤالات و شبهاتی که گاهی مطرح میشود، لازم شد پستی به مناسبت شب به درک واصل شدنِ عایشۀ ملعونه، در خصوصِ #فاحشه_بودن این ملعونه نگاشته شود.
به ضرورتِ تبیینِ مطلب، ناگزیر از استفادۀ عباراتی هستم! و پیشتر از حضورِ محبّین آل الله (ع) عذر میخواهم.
⚜️ عنوان #فاحشه بودن و #زنا از مجعولات شرعیه است. مجعولِ شرع را شارع تعیین مینماید و شرع میفرماید که همان مجامعت اگر تحت شرع نباشد و عقدی در کار نباشد، زِناست و حرام. و اگر تحتِ شرع باشد و عقد شرعی نماید، نِکاح است و حلال.
در نتیجه شارع است که تشریع میفرماید که فاحشه کیست.
⚜️ حال؛
شارع مقدّس که فحشای زنان دیگر را، زِنای ظاهر قرار داده است، خارج شدنِ زنان پیامبر اکرم صلّیاللهعلیهوآله را نیز فحشای زنان حضرت (ص) قرار داده است و فرموده است؛
💎"وَ قَرْنَ في بُيُوتِكُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى"💎
🔹و در خانههايتان بنشينيد، و مانند روزگار جاهليت قديم، با خودنمايى ظاهر نشويد.
📘 سورۀ احزاب، آیۀ ۳۳
🍁 "تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى"؛ زِنا دادن بوده است. پس در مقابلش، "قَرْنَ في بُيُوتِكُنَّ" (در خانههايتان بنشينيد) برای زنان پیامبر اکرم (ص)، شرط حفظ شدنِ ایشان از زِناست. بنابراین اگر از خانه بیرون بیایند، #فاحشه هستند.
🔥 عایشۀ ملعونه، فاحشۀ مبیّنه است که قرآن میفرماید:
💎 "يا نِساءَ النَّبِيِّ مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ يُضاعَفْ لَهَا الْعَذابُ ضِعْفَيْنِ وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسيراً"💎
🔹اى همسران پيامبر! هر كس از شما مبادرت به كار زشت آشكارى كند، عذابش دو چندان خواهد بود و اين بر خداوند آسان است.
📘 سورهٔ احزاب، آیهٔ ۳۰
🔷 که حضرت امام جعفر صادق (روحی لذکره الفداء) برای این آیۀ شریفه میفرمایند؛
🔶"الفاحشة؛ الخروج بالسيف"🔶
📚 البرهان في تفسير القرآن، ج۴، ص۴۴۱
🔳 و نیز حضرت (ع) به راوی میفرمایند؛
🔻"أ تدري ما الفاحشة المبينة؟"🔺
(آیا میدانی فاحشۀ مبیّنه چیست؟)
راوی میگوید: "لا" (خیر).
حضرت (ع) میفرمایند؛
🔶"قتال أمير المؤمنين (ع) يعني أهل الجَمَل"🔶
جنگ کننده با مولی امیرالمؤمنین(ع)، یعنی کسانی که در جنگ جمل در مقابل حضرت قرار گرفتند.
📚 البرهان في تفسير القرآن، ج۴، ص۴۴۱
🔥 عایشۀ ملعونه، فاحشۀ مبیّنه است که فحشای باطنی را تا نهایتِ ظهور نیز کشانید. که هم از خانه بیرون آمد و هم بر شتری نشست و بر علیه امام زمانش (ع) بیرقِ جنگ برپا کرد...
لعنةاللهعلیها...
⚜️ دقّت کنیم که تبرّج جاهلیّت این بود که این زنان در فاحشه بودن، بیرق هم برپا میکردند و بر سر خانههایشان عَـلـَم (پرچم) میزدند.
و عایشۀ ملعونه که خروجش از بیت، فحشا محسوب میشد، در این کار بیرق و عـَـلـَمِ خروج برپا کرد، یعنی پنهانی هم از خانه بیرون نیامد! بلکه علناً خارج شد و بر شتری سرخ رنگ که در بین شتران معلوم و نشاندار بود، سوار گشت و علناً خروجش را اعلام نمود.
یعنی فحشای آشکارا داشت و در نهایتِ آشکارا بودن، بر علیه آنکه این تشریع را شارع بود (یعنی حضرت مولی امیر المؤمنین علی علیهالسّلآم) به جنگ برخاست.
لعنةاللهعلیها...
🔥 این فحشای مبیّنه است و این بسیار بدتر از آنی است که العیاذ بالله زنی خلاف کند و مرتکب فحشا شود.
⚠️ مراقبِ خشک مقدّس شدن باشید!
این علَمی است که شیطان بلند میکند تا حقّ را پنهان کند!
خداوند متعال، این ملعونه را نه تنها به «فاحشه بودن» خطاب میکند، بلکه او را «فاحشۀ مبیّنه» معرفی میفرماید.
از خدا میخواهیم مقدّستر شویم!
حاشا و کلّا!!
امتحانها همینجاست...
و پرهیز میکنم از تفصیلِ این خطا!
🔥 عایشۀ ملعونه در بین فحشاها، فحشای مبیّن را انجام داد که تمام فحشاهایِ عالم، جولانی از این فحشاست...
و در وصفِ حال این ملعونۀ ازل و ابد، حضرت امام جعفر صادق علیهالسّلآم میفرمایند؛
🔴"فَإِنَّ تَبَرُّجَهَا أَعْظَمُ مِنْ خُرُوجِهَا"🔴
همانا تبرّج او بزرگتر از خارج شدنش است.
📚 مستدرك الوسائل، ج۱۱، ص۶۰
🔥پس برای فاحشه بودن عایشهٔ ملعونه، حرف تمام است.
و همین قدر اشاره میشود که هر فحشایی، در هرجایی، ظهوری از فاحشۀ مبیّنه بودنِ عایشۀ ملعونه است.
🔥
امّ المنافقین، فاحـشۀ مبیّنه!
•┈┈••✾•🚩•✾••┈┈•
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
•┈┈••✾•🚩•✾••┈┈•
در خور صحبتها و سؤالات و شبهاتی که گاهی مطرح میشود، لازم شد پستی به مناسبت شب به درک واصل شدنِ عایشۀ ملعونه، در خصوصِ #فاحشه_بودن این ملعونه نگاشته شود.
به ضرورتِ تبیینِ مطلب، ناگزیر از استفادۀ عباراتی هستم! و پیشتر از حضورِ محبّین آل الله (ع) عذر میخواهم.
⚜️ عنوان #فاحشه بودن و #زنا از مجعولات شرعیه است. مجعولِ شرع را شارع تعیین مینماید و شرع میفرماید که همان مجامعت اگر تحت شرع نباشد و عقدی در کار نباشد، زِناست و حرام. و اگر تحتِ شرع باشد و عقد شرعی نماید، نِکاح است و حلال.
در نتیجه شارع است که تشریع میفرماید که فاحشه کیست.
⚜️ حال؛
شارع مقدّس که فحشای زنان دیگر را، زِنای ظاهر قرار داده است، خارج شدنِ زنان پیامبر اکرم صلّیاللهعلیهوآله را نیز فحشای زنان حضرت (ص) قرار داده است و فرموده است؛
💎"وَ قَرْنَ في بُيُوتِكُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى"💎
🔹و در خانههايتان بنشينيد، و مانند روزگار جاهليت قديم، با خودنمايى ظاهر نشويد.
📘 سورۀ احزاب، آیۀ ۳۳
🍁 "تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى"؛ زِنا دادن بوده است. پس در مقابلش، "قَرْنَ في بُيُوتِكُنَّ" (در خانههايتان بنشينيد) برای زنان پیامبر اکرم (ص)، شرط حفظ شدنِ ایشان از زِناست. بنابراین اگر از خانه بیرون بیایند، #فاحشه هستند.
🔥 عایشۀ ملعونه، فاحشۀ مبیّنه است که قرآن میفرماید:
💎 "يا نِساءَ النَّبِيِّ مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ يُضاعَفْ لَهَا الْعَذابُ ضِعْفَيْنِ وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسيراً"💎
🔹اى همسران پيامبر! هر كس از شما مبادرت به كار زشت آشكارى كند، عذابش دو چندان خواهد بود و اين بر خداوند آسان است.
📘 سورهٔ احزاب، آیهٔ ۳۰
🔷 که حضرت امام جعفر صادق (روحی لذکره الفداء) برای این آیۀ شریفه میفرمایند؛
🔶"الفاحشة؛ الخروج بالسيف"🔶
📚 البرهان في تفسير القرآن، ج۴، ص۴۴۱
🔳 و نیز حضرت (ع) به راوی میفرمایند؛
🔻"أ تدري ما الفاحشة المبينة؟"🔺
(آیا میدانی فاحشۀ مبیّنه چیست؟)
راوی میگوید: "لا" (خیر).
حضرت (ع) میفرمایند؛
🔶"قتال أمير المؤمنين (ع) يعني أهل الجَمَل"🔶
جنگ کننده با مولی امیرالمؤمنین(ع)، یعنی کسانی که در جنگ جمل در مقابل حضرت قرار گرفتند.
📚 البرهان في تفسير القرآن، ج۴، ص۴۴۱
🔥 عایشۀ ملعونه، فاحشۀ مبیّنه است که فحشای باطنی را تا نهایتِ ظهور نیز کشانید. که هم از خانه بیرون آمد و هم بر شتری نشست و بر علیه امام زمانش (ع) بیرقِ جنگ برپا کرد...
لعنةاللهعلیها...
⚜️ دقّت کنیم که تبرّج جاهلیّت این بود که این زنان در فاحشه بودن، بیرق هم برپا میکردند و بر سر خانههایشان عَـلـَم (پرچم) میزدند.
و عایشۀ ملعونه که خروجش از بیت، فحشا محسوب میشد، در این کار بیرق و عـَـلـَمِ خروج برپا کرد، یعنی پنهانی هم از خانه بیرون نیامد! بلکه علناً خارج شد و بر شتری سرخ رنگ که در بین شتران معلوم و نشاندار بود، سوار گشت و علناً خروجش را اعلام نمود.
یعنی فحشای آشکارا داشت و در نهایتِ آشکارا بودن، بر علیه آنکه این تشریع را شارع بود (یعنی حضرت مولی امیر المؤمنین علی علیهالسّلآم) به جنگ برخاست.
لعنةاللهعلیها...
🔥 این فحشای مبیّنه است و این بسیار بدتر از آنی است که العیاذ بالله زنی خلاف کند و مرتکب فحشا شود.
⚠️ مراقبِ خشک مقدّس شدن باشید!
این علَمی است که شیطان بلند میکند تا حقّ را پنهان کند!
خداوند متعال، این ملعونه را نه تنها به «فاحشه بودن» خطاب میکند، بلکه او را «فاحشۀ مبیّنه» معرفی میفرماید.
از خدا میخواهیم مقدّستر شویم!
حاشا و کلّا!!
امتحانها همینجاست...
و پرهیز میکنم از تفصیلِ این خطا!
🔥 عایشۀ ملعونه در بین فحشاها، فحشای مبیّن را انجام داد که تمام فحشاهایِ عالم، جولانی از این فحشاست...
و در وصفِ حال این ملعونۀ ازل و ابد، حضرت امام جعفر صادق علیهالسّلآم میفرمایند؛
🔴"فَإِنَّ تَبَرُّجَهَا أَعْظَمُ مِنْ خُرُوجِهَا"🔴
همانا تبرّج او بزرگتر از خارج شدنش است.
📚 مستدرك الوسائل، ج۱۱، ص۶۰
🔥پس برای فاحشه بودن عایشهٔ ملعونه، حرف تمام است.
و همین قدر اشاره میشود که هر فحشایی، در هرجایی، ظهوری از فاحشۀ مبیّنه بودنِ عایشۀ ملعونه است.
🔥
Facebook
Log in or sign up to view
See posts, photos and more on Facebook.
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
🔥
⚜ امّا سخن را کامل کنیم که آیا این ملعونه به همسر بودنِ پیامبر اکرم صلّیاللهعلیهوآله باقی ماند یا خیر؟
👈🏻 علاوه بر اینکه در #روایاتی آمده است که امر طلاقِ زوجاتِ نبی اکرم صلّیاللهعلیهوآله، به نفْسِ و خودیّت ایشان، یعنی حضرت مولی امیرالمؤمنین علی علیهالسّلآم واگذار شده بود، فقط اشاره به یک حدیث از رسول اکرم صلّیاللهعلیهوآله میکنم...
و با حدیثی دیگر نیز، به مُطَـلَّقه بودنِ عایشهٔ ملعونه اشاره میشود.
⚜ پس اوّلاً حضرت رسول اکرم صلّیاللهعلیهوآله به امیر المومنین علیّ علیهالسّلآم میفرمایند؛
🔶"يَا أَبَا الْحَسَنِ إِنَّ هَذَا الشَّرَفَ بَاقٍ لَهُنَّ مَا دُمْنَ لِلَّهِ عَلَى الطَّاعَةِ فَأَيَّتُهُنَّ عَصَتِ اللَّهَ بَعْدِي بِالْخُرُوجِ عَلَيْكَ فَأَطْلِقْ لَهَا فِي الْأَزْوَاجِ وَ أَسْقِطْهَا مِنْ شَرَفِ أُمُومَةِ الْمُؤْمِنِين"🔶
يا على!
👈🏻 اين شرافت (امّ المؤمنین بودنِ زنان پیامبر اکرم ص) تا وقتى كه اطاعت میكنند، براى آنها خواهد بود. ولى هر كدام بعد از من نافرمانىِ خداوند كردند و عليه تو سر به شورش برداشتند، آنها را طلاق بده و در ازدواج کردن رهایشان کن و از شرفِ «امّ المؤمنينى» ساقط گردان.
📚 كمال الدين و تمام النعمة، ج۲، ص۴۵۹
🔥 مطلب تمام است ولی با حدیثی دیگر، طلاقِ فاحشۀ مبیّنه یعنی عایشۀ ملعونه ثابت میشود که حضرت رسول اکرم صلّیاللهعلیهوآله میفرمایند؛
💠"أَوْصَانِي جَبْرَئِيلُ (ع) بِالْمَرْأَةِ حَتَّى ظَنَنْتُ أَنَّهُ لَا يَنْبَغِي طَلَاقُهَا إِلَّا مِنْ «فَـــاحِـشَةٍ مُبَــيِّنَةٍ»."💠
🔹 جبرئيل (ع) مرا آنقدر راجع به زنان سفارش كرد كه گمان بردم نمیتوان آنان را طلاق داد، مگر اينكه مرتكب كار زشت زنا شوند، زناى آشكار.
📚من لا يحضره الفقيه، ج۳، ص۴۴۰
👈🏻 پس به نفسِ فاحشۀ مبیّنه بودن عایشۀ ملعونه، طلاقش صورت گرفته است 🔥
اللّهمّ العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما...
🖊 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
#فاحشه_مبینه
#عایشه_ملعونه
📧 @ehsannil
💎🔹💎🔹💎🔹💎🔹 💎
⚜ امّا سخن را کامل کنیم که آیا این ملعونه به همسر بودنِ پیامبر اکرم صلّیاللهعلیهوآله باقی ماند یا خیر؟
👈🏻 علاوه بر اینکه در #روایاتی آمده است که امر طلاقِ زوجاتِ نبی اکرم صلّیاللهعلیهوآله، به نفْسِ و خودیّت ایشان، یعنی حضرت مولی امیرالمؤمنین علی علیهالسّلآم واگذار شده بود، فقط اشاره به یک حدیث از رسول اکرم صلّیاللهعلیهوآله میکنم...
و با حدیثی دیگر نیز، به مُطَـلَّقه بودنِ عایشهٔ ملعونه اشاره میشود.
⚜ پس اوّلاً حضرت رسول اکرم صلّیاللهعلیهوآله به امیر المومنین علیّ علیهالسّلآم میفرمایند؛
🔶"يَا أَبَا الْحَسَنِ إِنَّ هَذَا الشَّرَفَ بَاقٍ لَهُنَّ مَا دُمْنَ لِلَّهِ عَلَى الطَّاعَةِ فَأَيَّتُهُنَّ عَصَتِ اللَّهَ بَعْدِي بِالْخُرُوجِ عَلَيْكَ فَأَطْلِقْ لَهَا فِي الْأَزْوَاجِ وَ أَسْقِطْهَا مِنْ شَرَفِ أُمُومَةِ الْمُؤْمِنِين"🔶
يا على!
👈🏻 اين شرافت (امّ المؤمنین بودنِ زنان پیامبر اکرم ص) تا وقتى كه اطاعت میكنند، براى آنها خواهد بود. ولى هر كدام بعد از من نافرمانىِ خداوند كردند و عليه تو سر به شورش برداشتند، آنها را طلاق بده و در ازدواج کردن رهایشان کن و از شرفِ «امّ المؤمنينى» ساقط گردان.
📚 كمال الدين و تمام النعمة، ج۲، ص۴۵۹
🔥 مطلب تمام است ولی با حدیثی دیگر، طلاقِ فاحشۀ مبیّنه یعنی عایشۀ ملعونه ثابت میشود که حضرت رسول اکرم صلّیاللهعلیهوآله میفرمایند؛
💠"أَوْصَانِي جَبْرَئِيلُ (ع) بِالْمَرْأَةِ حَتَّى ظَنَنْتُ أَنَّهُ لَا يَنْبَغِي طَلَاقُهَا إِلَّا مِنْ «فَـــاحِـشَةٍ مُبَــيِّنَةٍ»."💠
🔹 جبرئيل (ع) مرا آنقدر راجع به زنان سفارش كرد كه گمان بردم نمیتوان آنان را طلاق داد، مگر اينكه مرتكب كار زشت زنا شوند، زناى آشكار.
📚من لا يحضره الفقيه، ج۳، ص۴۴۰
👈🏻 پس به نفسِ فاحشۀ مبیّنه بودن عایشۀ ملعونه، طلاقش صورت گرفته است 🔥
اللّهمّ العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما...
🖊 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
#فاحشه_مبینه
#عایشه_ملعونه
📧 @ehsannil
💎🔹💎🔹💎🔹💎🔹 💎
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from آخرین خبر (M.B)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔺حال و هوای حرم امام رضا(ع) در شب قدر
@Akharinkhabar
@Akharinkhabar
Forwarded from آخرین خبر (M.B)
دعای جوشن کبیر.pdf
678 KB
Forwarded from اخبار خاص
📸 تصویری از حرم مطهر عمه سادات زینب کبری(س) در شب احیاء نوزدهم ماه مبارک رمضان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بسمه تعالی شـأنه و جلـت عظـمته
اعلام مـراسـم عزاداری و سوگواری
در چهاردهمین قرن از ایام شهادت
مظلومانه مولای متقیان امیرمومنان
حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام
و احیای لیالی نورانی و پر برکت قدر
به نفس:مداحان آل الله علیهم السلام
از جمـعـه ۳ خرداد ۹۸ به مدت ۵ شب
شروع مراسم عزاداری از ساعت۲۲:۳۰
شروع مراسم احیاء ساعت ۱:۰۰بامداد
اصفهان - میدان لاله- خیابان بعثت -
ابوریحان غربی - ڪوی ۱/۱ (فدڪ)
دیوانگان حضرت زینب علیها السلام
#ویــــــــژه_بـــــرادران_و_خواهران
#برایحضورحداکثریرسانهباشیم
#حلقهسینهزنانتابهابدمحکمباد
اعلام مـراسـم عزاداری و سوگواری
در چهاردهمین قرن از ایام شهادت
مظلومانه مولای متقیان امیرمومنان
حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام
و احیای لیالی نورانی و پر برکت قدر
به نفس:مداحان آل الله علیهم السلام
از جمـعـه ۳ خرداد ۹۸ به مدت ۵ شب
شروع مراسم عزاداری از ساعت۲۲:۳۰
شروع مراسم احیاء ساعت ۱:۰۰بامداد
اصفهان - میدان لاله- خیابان بعثت -
ابوریحان غربی - ڪوی ۱/۱ (فدڪ)
دیوانگان حضرت زینب علیها السلام
#ویــــــــژه_بـــــرادران_و_خواهران
#برایحضورحداکثریرسانهباشیم
#حلقهسینهزنانتابهابدمحکمباد
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سلام عليكم
ضمن عرض تسليت به مناسبت ايام شهادت مولي الموحدين اميرالمومنين (علیه السلام)و شبهاي قدر
به اطلاع سروران گرامی مي رساند:
شروع مراسم عزاداری شب شهادت ساعت ۲۲:۳۰ الی ۲۴:۰۰ می باشد.
دعای پر فيض جوش كبير نیز در شب بيست ويكم رمضان المبارک راس ساعت ۳۰ دقیقه بامداد قرائت خواهد شد.
ضمنا مراسم دعای قرآن در ادامه حوالی ساعت ۲:۰۰ بامداد شروع خواهد شد.
از عزيزان تقاضا داريم كتاب دعا و قرآن به همراه خود داشته باشند.
التماس دعا
ضمن عرض تسليت به مناسبت ايام شهادت مولي الموحدين اميرالمومنين (علیه السلام)و شبهاي قدر
به اطلاع سروران گرامی مي رساند:
شروع مراسم عزاداری شب شهادت ساعت ۲۲:۳۰ الی ۲۴:۰۰ می باشد.
دعای پر فيض جوش كبير نیز در شب بيست ويكم رمضان المبارک راس ساعت ۳۰ دقیقه بامداد قرائت خواهد شد.
ضمنا مراسم دعای قرآن در ادامه حوالی ساعت ۲:۰۰ بامداد شروع خواهد شد.
از عزيزان تقاضا داريم كتاب دعا و قرآن به همراه خود داشته باشند.
التماس دعا