Forwarded from آخرین خبر (H.T)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
♦️بانوی ۳۲ ساله بودایی در حرم مطهر رضوی به دین اسلام مشرف شد.
@akharinkhabar
@akharinkhabar
کانال دیوانگان حضرت زینب سلام الله علیها-اصفهان
♦️بانوی ۳۲ ساله بودایی در حرم مطهر رضوی به دین اسلام مشرف شد. @akharinkhabar
🔸مدیر امور زائران غیرایرانی آستان قدس رضوی گفت: بانوی بودایی به نام 'اوراپان رویامیال' از کشور تایلند طی مراسمی در حرم مطهر رضوی مسلمان شد و نام مریم را برای خود برگزید.
بسمه تعالی شـأنه و جلـت عظـمته
اعلام مراسم عزاداری و سوگواری
شهادت حضرت خدیجه علیهاالسلام
حجه الاسلام سید عباس حسینی
به نفس:آقایان قربانخوانی - کرباسی
و دیگر مداحان آل الله علیهم السلام
پنج شنبه ۲۶ اردیبهشت از ساعت ۲۰
اصفهان -میدان لاله- خیابان بعثت -
ابوریحان غربی- ڪوی ۱/۱ (فدڪ)
دیوانگان حضرت زینب علیها السلام
#ویــــــــژه_بـــــرادران_و_خواهران
#میهمانخوانکرمامالمومنینهستیم
اعلام مراسم عزاداری و سوگواری
شهادت حضرت خدیجه علیهاالسلام
حجه الاسلام سید عباس حسینی
به نفس:آقایان قربانخوانی - کرباسی
و دیگر مداحان آل الله علیهم السلام
پنج شنبه ۲۶ اردیبهشت از ساعت ۲۰
اصفهان -میدان لاله- خیابان بعثت -
ابوریحان غربی- ڪوی ۱/۱ (فدڪ)
دیوانگان حضرت زینب علیها السلام
#ویــــــــژه_بـــــرادران_و_خواهران
#میهمانخوانکرمامالمومنینهستیم
کانال دیوانگان حضرت زینب سلام الله علیها-اصفهان pinned «بسمه تعالی شـأنه و جلـت عظـمته اعلام مراسم عزاداری و سوگواری شهادت حضرت خدیجه علیهاالسلام حجه الاسلام سید عباس حسینی به نفس:آقایان قربانخوانی - کرباسی و دیگر مداحان آل الله علیهم السلام پنج شنبه ۲۶ اردیبهشت از ساعت ۲۰ اصفهان -میدان لاله- خیابان…»
بسمه تعالی شـأنه و جلـت عظـمته
اعلام عمومی مـراسـم هـفــتـگــی
به نفس:آقایان قربانخوانی - کرباسی
و دیگر مداحان آل الله علیهم السلام
جمـعـه ۲۷ اردیبهشت ۹۸ از ساعت ۲۲
اصفهان - میدان لاله- خیابان بعثت -
ابوریحان غربی - ڪوی ۱/۱ (فدڪ)
دیوانگان حضرت زینب علیها السلام
#ویــــــــــژه_بــــــــــــــــــرادران
اعلام عمومی مـراسـم هـفــتـگــی
به نفس:آقایان قربانخوانی - کرباسی
و دیگر مداحان آل الله علیهم السلام
جمـعـه ۲۷ اردیبهشت ۹۸ از ساعت ۲۲
اصفهان - میدان لاله- خیابان بعثت -
ابوریحان غربی - ڪوی ۱/۱ (فدڪ)
دیوانگان حضرت زینب علیها السلام
#ویــــــــــژه_بــــــــــــــــــرادران
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مراسم شهادت
#ام_المومنین
#حضرت_خدیجه سلام الله علیها
#دهم_رمضان_المبارک۱۴۴۰
💾 دانلود فقط از کانال
دیوانگان حضرت زینب سلام الله علیها 👇👇👇
. . . . . .
🆔 @divaneganezeinab
#ام_المومنین
#حضرت_خدیجه سلام الله علیها
#دهم_رمضان_المبارک۱۴۴۰
💾 دانلود فقط از کانال
دیوانگان حضرت زینب سلام الله علیها 👇👇👇
. . . . . .
🆔 @divaneganezeinab
Audio
محمد قربانخانی کربلایی
⬅️ پیشنهاد دانلود
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
.
حضرت خدیجه کُبری(سلام الله علیها)،
رازی در رَسم عالم !
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅
بطور کلّی ؛ طالب معارف عالیه، همّت عالی میکند.
بیانِ مقالهای که چند سالی است به عنایتِ حضرت امّ المؤمنین خدیجۀ کبری سلام الله علیها جاری شده است، نیاز به یک مقدمه دارد.
به التجاء و توسّل به حضرتشان، قوّت و همّت داشته باشید و با دلْ همراهی کنید تا دقیقۀ این معرفت، إلی الابد در جانتان بنشیند.
حضرات آل الله علیهم السلام خودیّت حضرت حقّ تعالی هستند و به تعداد ایشان که "سبع مثانی" (یعنی هفت تا دو تا که چهارده است) میباشند، کسی اضافه یا کم نمیشود. چرا که حقّ یعنی ثابت و خودیّت حقّ تعالی ثابت است.
این مطلب به قصد قوّت، عرض شد تا خواصّی از مقرّبین خدا را بهتر بشناسیم.
«مطلق» به بیانِ ساده یعنی بدونِ قید.
حضرات آل الله (ع) مطلقِ قُرب و نَفْسِ قرب هستند. وقتی سخن از "مطلق"ِ چیزی است؛ متعلّق آن اصلاً مطرح نیست. چون اطلاق که حقیقتِ صمدیّت است، جا برای متعلّق نمیگذارد.
مثلاً وقتی علیم بودن خداوند که مطلقِ علم است، بیان میشود؛ دیگر متعلّقِ علم که «معلوم» است، مطرح نیست که در دعای عدیله میخوانیم 🔻"كَانَ عَلِيماً قَبْلَ إِيجَادِ الْعِلْمِ وَ الْعِلَّة"🔺.
پس در بیان بَدوی عرض میشود که مطلق، متعلّق ندارد.
بنابراین مطلقِ قرب، به معنای نزدیک بودن به چیزی یا کسی نیست.
حضرات آل الله (ع) نفسِ خداوند و خودیّت او هستند (زیارت مولی امیرالمؤمنین -ع- معروف به زیارت صفوان جمّال 🔹"السَّلَامُ عَلَى نَفْسِ اللَّهِ تَعَالَى"🔹 / 📚بحار الأنوار،ط - بيروت،ج97،ص: 331).
و ماورای حقّ تعالی، چیزی نیست که قرب به آن لازم بیاید.
بنابراین حضرات آل الله (ع) "قرب مطلق" یا به عبارتی "نفسِ نزدیکی" هستند. نه نزدیکی به جایی. بلکه مطلقِ «نزدیکی».
به همین مختصر توضیح در مورد مطلقِ قرب اکتفاء میکنیم.
قرآن میفرماید:
💎"وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ (10 واقعه) أُوْلَئكَ الْمُقَرَّبُونَ(11)"💎
10 و پيشگامان كه پيشگامند، 11 آنها مقرّبانند.
عالم حدود با معیاراتش مانع از یافتنِ اطلاق میشود. باید ابتدائاً ذهن، از همۀ معیارات عالم حدود خالی شود. مانند نوزادی که هیچ تصویری از دنیای بیرون از رحِم ندارد. و به پاکی ذهن، تجربه را آغاز میکند.
مطلقِ سبقت و مطلقِ قرب اگر فهمیده شود، دیگر به دنبالِ متعلّق آن نمیگردیم.
"سابق" و "مقرّب" را از منظرِ «اطلاق» تصوّر بفرمایید، و نه با معیاراتِ عالم حدود.
در عالم حدود، وقتی میگوییم کسی مقرّب است، به دنبالِ این هستیم که این شخص، مقرّبِ به «کجا»ست؟ به چه چیزی نزدیک شده است؟
یا وقتی سخن از "سابق" میشود، به دنبال این هستیم که سابق بر «چه چیز»؟ و همینطور باید به نَفْس الامری دیگر، محکم شویم تا بتوانیم مقرّب و سابق را تصوّر کنیم.
این محکم شدن به چیزی غیر از "سابقیت" و "قرب"، تعلّقِ سابقیت و قرب است. و همین «تعلّق»، قید است و سابق و قرب را از اطلاق بیرون میآورد و #محدود و #نسبی میسازد. و منظور از سابق مطلق و قرب مطلق، درک نمیشود.
این، تخته بند شدن در عالم حدود است که قدرتِ پر و بال گرفتن را میگیرد.
جویای معرفت، بایستی، لااقل این عارضه را بشناسد، تا برای طلب ، دستِ گدائی و توسّل، بر آستان الهیِ آل الله(ع) دراز کند. ولی اگر «نداند، و نداند که نداند؛ در جهل مرکّب ابد الدهر بماند»!
(دائماً بایستی حالمان؛ حالِ التجاء باشد، و پناهندۀ ائمۀ اطهار علیهم السلام باشیم)
حرف از قرب مطلق است. و آن هم مطلقِ حقیقی. که اطلاقِ حقیقی، اطلاقی نیست که «اطلاق»، حدِّ آن باشد. یعنی اینطور نیست که اطلاق (که بی قید بودن است)، باعث شود که مطلق، هرگز در قید نیاید. بلکه بر خودش هم اطلاق دارد. و به اطلاق و «لا قید بودن»، در تمام قیود هم میآید و باز به قوّتِ #اطلاق خود باقیست.
از این رو اطلاق حقیقی، آن اطلاقی است که عَلَی الاطلاق باشد و شرحی از آن در #کانال_معرفة_الحق بیان شده است.
(رجوع شود به 👈 https://t.me/ehsannil1/291)
این دقیقه و این مطلب ظریف، جای اعتکاف دارد و تا اَقوال مختلفِ بزرگانِ معرفت بررسی نشده باشد، ارزش این مطلب مهمّ در کــَـتم و خفا خواهد ماند.
و اگر یافته شد، بدانید که شاه کلید معرفت روزی شده که همتا ندارد.
🔲
حضرت خدیجه کُبری(سلام الله علیها)،
رازی در رَسم عالم !
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅
بطور کلّی ؛ طالب معارف عالیه، همّت عالی میکند.
بیانِ مقالهای که چند سالی است به عنایتِ حضرت امّ المؤمنین خدیجۀ کبری سلام الله علیها جاری شده است، نیاز به یک مقدمه دارد.
به التجاء و توسّل به حضرتشان، قوّت و همّت داشته باشید و با دلْ همراهی کنید تا دقیقۀ این معرفت، إلی الابد در جانتان بنشیند.
حضرات آل الله علیهم السلام خودیّت حضرت حقّ تعالی هستند و به تعداد ایشان که "سبع مثانی" (یعنی هفت تا دو تا که چهارده است) میباشند، کسی اضافه یا کم نمیشود. چرا که حقّ یعنی ثابت و خودیّت حقّ تعالی ثابت است.
این مطلب به قصد قوّت، عرض شد تا خواصّی از مقرّبین خدا را بهتر بشناسیم.
«مطلق» به بیانِ ساده یعنی بدونِ قید.
حضرات آل الله (ع) مطلقِ قُرب و نَفْسِ قرب هستند. وقتی سخن از "مطلق"ِ چیزی است؛ متعلّق آن اصلاً مطرح نیست. چون اطلاق که حقیقتِ صمدیّت است، جا برای متعلّق نمیگذارد.
مثلاً وقتی علیم بودن خداوند که مطلقِ علم است، بیان میشود؛ دیگر متعلّقِ علم که «معلوم» است، مطرح نیست که در دعای عدیله میخوانیم 🔻"كَانَ عَلِيماً قَبْلَ إِيجَادِ الْعِلْمِ وَ الْعِلَّة"🔺.
پس در بیان بَدوی عرض میشود که مطلق، متعلّق ندارد.
بنابراین مطلقِ قرب، به معنای نزدیک بودن به چیزی یا کسی نیست.
حضرات آل الله (ع) نفسِ خداوند و خودیّت او هستند (زیارت مولی امیرالمؤمنین -ع- معروف به زیارت صفوان جمّال 🔹"السَّلَامُ عَلَى نَفْسِ اللَّهِ تَعَالَى"🔹 / 📚بحار الأنوار،ط - بيروت،ج97،ص: 331).
و ماورای حقّ تعالی، چیزی نیست که قرب به آن لازم بیاید.
بنابراین حضرات آل الله (ع) "قرب مطلق" یا به عبارتی "نفسِ نزدیکی" هستند. نه نزدیکی به جایی. بلکه مطلقِ «نزدیکی».
به همین مختصر توضیح در مورد مطلقِ قرب اکتفاء میکنیم.
قرآن میفرماید:
💎"وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ (10 واقعه) أُوْلَئكَ الْمُقَرَّبُونَ(11)"💎
10 و پيشگامان كه پيشگامند، 11 آنها مقرّبانند.
عالم حدود با معیاراتش مانع از یافتنِ اطلاق میشود. باید ابتدائاً ذهن، از همۀ معیارات عالم حدود خالی شود. مانند نوزادی که هیچ تصویری از دنیای بیرون از رحِم ندارد. و به پاکی ذهن، تجربه را آغاز میکند.
مطلقِ سبقت و مطلقِ قرب اگر فهمیده شود، دیگر به دنبالِ متعلّق آن نمیگردیم.
"سابق" و "مقرّب" را از منظرِ «اطلاق» تصوّر بفرمایید، و نه با معیاراتِ عالم حدود.
در عالم حدود، وقتی میگوییم کسی مقرّب است، به دنبالِ این هستیم که این شخص، مقرّبِ به «کجا»ست؟ به چه چیزی نزدیک شده است؟
یا وقتی سخن از "سابق" میشود، به دنبال این هستیم که سابق بر «چه چیز»؟ و همینطور باید به نَفْس الامری دیگر، محکم شویم تا بتوانیم مقرّب و سابق را تصوّر کنیم.
این محکم شدن به چیزی غیر از "سابقیت" و "قرب"، تعلّقِ سابقیت و قرب است. و همین «تعلّق»، قید است و سابق و قرب را از اطلاق بیرون میآورد و #محدود و #نسبی میسازد. و منظور از سابق مطلق و قرب مطلق، درک نمیشود.
این، تخته بند شدن در عالم حدود است که قدرتِ پر و بال گرفتن را میگیرد.
جویای معرفت، بایستی، لااقل این عارضه را بشناسد، تا برای طلب ، دستِ گدائی و توسّل، بر آستان الهیِ آل الله(ع) دراز کند. ولی اگر «نداند، و نداند که نداند؛ در جهل مرکّب ابد الدهر بماند»!
(دائماً بایستی حالمان؛ حالِ التجاء باشد، و پناهندۀ ائمۀ اطهار علیهم السلام باشیم)
حرف از قرب مطلق است. و آن هم مطلقِ حقیقی. که اطلاقِ حقیقی، اطلاقی نیست که «اطلاق»، حدِّ آن باشد. یعنی اینطور نیست که اطلاق (که بی قید بودن است)، باعث شود که مطلق، هرگز در قید نیاید. بلکه بر خودش هم اطلاق دارد. و به اطلاق و «لا قید بودن»، در تمام قیود هم میآید و باز به قوّتِ #اطلاق خود باقیست.
از این رو اطلاق حقیقی، آن اطلاقی است که عَلَی الاطلاق باشد و شرحی از آن در #کانال_معرفة_الحق بیان شده است.
(رجوع شود به 👈 https://t.me/ehsannil1/291)
این دقیقه و این مطلب ظریف، جای اعتکاف دارد و تا اَقوال مختلفِ بزرگانِ معرفت بررسی نشده باشد، ارزش این مطلب مهمّ در کــَـتم و خفا خواهد ماند.
و اگر یافته شد، بدانید که شاه کلید معرفت روزی شده که همتا ندارد.
🔲
Facebook
Log in or sign up to view
See posts, photos and more on Facebook.
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
🔳
الغرض، که حضرات آل الله (ع) قُربِ مطلق و نَفْسِ «قُرب» هستند و از این اطلاق در قید هم میآیند یعنی مقرَّب هم هستند و اصلاً جز حضرات آل الله (ع)، کسی مقرَّب نیست.
هرکس به هر اندازه فانی در حضرات آل الله (ع) گردد، به همان مرتبه، چیزی از مقرّب بودنِ آل الله (ع) در او ظاهر میشود و این شخص، در نفْسِ قُربش، ظهورِ عَلَی الاطلاق بودنِ 《 قُربِ مطلقِ آل الله (ع)》 است. یعنی حضرات آل الله (ع) که مطلق عَلَی الاطلاق هستند در قیدِ این شخص به «عَلَی الاطلاقْ بودن»، حاضر و ظاهرند.
اضافه میکنم که ائمۀ اطهار(ع) در عالم اشاره، مقرَّب هستند تا دیگران را در قرب خویش فانی و مُندَک نمایند. ایشان، هادی و سائِق (بَـرَندۀ) خلایق میباشند و در همۀ وجوه و از جمله در مقرّب بودن نیز 🔸"لا یُقاس بآل محمّد (ص) احدٌ"🔸 (مطلقاً احدی با آل محمّد ص قیاس کرده نمیشوند/ 📕 نهج البلاغه).
پس دقت شود که آل الله (ع) از آنجا که نفــْـسِ قُرب و مطلقِ قرب هستند، مقرّب میباشند تا همه را مقرّبِ به خود نمایند.
امّا افرادِ غیر از حضرات معصومین(ع)، مقرّب که میشوند، مقرّبِ به حضرات آل الله (ع) میگردند.
پس تکرار میشود که هرکسی مقرّب شد، تحتِ قربِ مطلق، یعنی تحتِ حضرات آل الله (ع) است و نه اینکه حضرات آل الله (ع) مقرّب باشند و او نیز مقرّب باشد و این دو، در کنار یکدیگر قرار بگیرند و مثلاً چهارده مقرّب که یک حقیقتند، پانزده نفر شود. هرگز چهارده معصوم و مقرّب(ع)، پانزده نمیشود که خودِ «تعدّدِ مقرّبین»، نفیِ قرب حقیقیست.
چهارده جلوه بودنِ حضرات عصمة الله(ع) هم که "سبع مثانی" هستند؛ تعدّد نوری است که و هرگز عدد ظلمتی و حدّی نیست. بلکه مدّ حضرتِ احد(ع) هستند و بلکه وحدانیّت حقّ میباشند که قوّت احدیّت است و مؤکّد و مشدّد آن.
با این مقدمه، اینگونه مطلب آغاز میشود که نام حضرت خدیجۀ کبری (س) به عنوانِ مقرّب، ثبت و ضبط است.
برای آیاتِ مذکوری که در مورد سبقت و قرب ذکر شد، حضرت امام جعفر صادق (ع) میفرمایند:
🔹"المقربون، آل محمّد (ص) يقول الله: السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ. رسول الله (ص) و خديجة (س) و علي بن أبي طالب (ع) و ذرياتهم تلحق بهم"🔹
مقرّبین، آل محمّد (ص) هستند که خداوند در قرآن میفرماید «السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ». که ایشان رسول خداوند (ص) و حضرت خدیجه (س) و حضرت علی ابن ابیطالب (ع) و فرزندانشان هستند که ملحقّ به ایشان میباشند.
(📚تفسير القمي، ج2، ص: 411)
یا پیامبر اکرم (ص) معرفی میفرمایند:
🔹"رَسُولُ اللَّهِ وَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ الْأَئِمَّةُ وَ فَاطِمَةُ وَ خَدِيجَةُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ "🔹
(📚بحار الأنوار ، ج8، ص: 150)
پیامبر اکرم (ص) به حضرت خدیجه (س) میفرمایند:
🔶"إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَيُبَاهِي بِكِ كِرَامَ مَلَائِكَتِهِ كُلَّ يَوْمٍ مِرَاراً"🔶
همانا خداوند عزّ و جلّ به وجود تو به طور مکرّر و پیوسته به فرشتگان بزرگش میبالَد.
(📚بحار الأنوار ، ج16، ص: 78)
ظرائف احادیث إن شاء الله دقت بشود!
که فعلِ مضارع "لَيُبَاهِي" که استمرار را میرساند و استمرارِ حضرت حقّ، خودیّت حضرت حقّ است، با لامِ تأکید آورده شده است.
حالا که با چیزی از سابق بودن و مقرّب بودن حضرت خدیجه (س) آشنا شدیم، ایشان را به آل الله (ع) بشناسیم و لطیفهای از افعال حضرتشان را بخوانیم :
به لطف خدا سالهای قبل شرحی از حدیث کساء روزی شد و با بعضی از همراهان و دوستان، به محضر آن رسیدیم که هنوز فرصت نشده است که آن مقالات در این کانال ارائه گردد. نکتهای از آن شرح که برای این مقالات لازم داریم، که در ادامه خواهیم خواند :
🔲
الغرض، که حضرات آل الله (ع) قُربِ مطلق و نَفْسِ «قُرب» هستند و از این اطلاق در قید هم میآیند یعنی مقرَّب هم هستند و اصلاً جز حضرات آل الله (ع)، کسی مقرَّب نیست.
هرکس به هر اندازه فانی در حضرات آل الله (ع) گردد، به همان مرتبه، چیزی از مقرّب بودنِ آل الله (ع) در او ظاهر میشود و این شخص، در نفْسِ قُربش، ظهورِ عَلَی الاطلاق بودنِ 《 قُربِ مطلقِ آل الله (ع)》 است. یعنی حضرات آل الله (ع) که مطلق عَلَی الاطلاق هستند در قیدِ این شخص به «عَلَی الاطلاقْ بودن»، حاضر و ظاهرند.
اضافه میکنم که ائمۀ اطهار(ع) در عالم اشاره، مقرَّب هستند تا دیگران را در قرب خویش فانی و مُندَک نمایند. ایشان، هادی و سائِق (بَـرَندۀ) خلایق میباشند و در همۀ وجوه و از جمله در مقرّب بودن نیز 🔸"لا یُقاس بآل محمّد (ص) احدٌ"🔸 (مطلقاً احدی با آل محمّد ص قیاس کرده نمیشوند/ 📕 نهج البلاغه).
پس دقت شود که آل الله (ع) از آنجا که نفــْـسِ قُرب و مطلقِ قرب هستند، مقرّب میباشند تا همه را مقرّبِ به خود نمایند.
امّا افرادِ غیر از حضرات معصومین(ع)، مقرّب که میشوند، مقرّبِ به حضرات آل الله (ع) میگردند.
پس تکرار میشود که هرکسی مقرّب شد، تحتِ قربِ مطلق، یعنی تحتِ حضرات آل الله (ع) است و نه اینکه حضرات آل الله (ع) مقرّب باشند و او نیز مقرّب باشد و این دو، در کنار یکدیگر قرار بگیرند و مثلاً چهارده مقرّب که یک حقیقتند، پانزده نفر شود. هرگز چهارده معصوم و مقرّب(ع)، پانزده نمیشود که خودِ «تعدّدِ مقرّبین»، نفیِ قرب حقیقیست.
چهارده جلوه بودنِ حضرات عصمة الله(ع) هم که "سبع مثانی" هستند؛ تعدّد نوری است که و هرگز عدد ظلمتی و حدّی نیست. بلکه مدّ حضرتِ احد(ع) هستند و بلکه وحدانیّت حقّ میباشند که قوّت احدیّت است و مؤکّد و مشدّد آن.
با این مقدمه، اینگونه مطلب آغاز میشود که نام حضرت خدیجۀ کبری (س) به عنوانِ مقرّب، ثبت و ضبط است.
برای آیاتِ مذکوری که در مورد سبقت و قرب ذکر شد، حضرت امام جعفر صادق (ع) میفرمایند:
🔹"المقربون، آل محمّد (ص) يقول الله: السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ. رسول الله (ص) و خديجة (س) و علي بن أبي طالب (ع) و ذرياتهم تلحق بهم"🔹
مقرّبین، آل محمّد (ص) هستند که خداوند در قرآن میفرماید «السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ». که ایشان رسول خداوند (ص) و حضرت خدیجه (س) و حضرت علی ابن ابیطالب (ع) و فرزندانشان هستند که ملحقّ به ایشان میباشند.
(📚تفسير القمي، ج2، ص: 411)
یا پیامبر اکرم (ص) معرفی میفرمایند:
🔹"رَسُولُ اللَّهِ وَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ الْأَئِمَّةُ وَ فَاطِمَةُ وَ خَدِيجَةُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ "🔹
(📚بحار الأنوار ، ج8، ص: 150)
پیامبر اکرم (ص) به حضرت خدیجه (س) میفرمایند:
🔶"إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَيُبَاهِي بِكِ كِرَامَ مَلَائِكَتِهِ كُلَّ يَوْمٍ مِرَاراً"🔶
همانا خداوند عزّ و جلّ به وجود تو به طور مکرّر و پیوسته به فرشتگان بزرگش میبالَد.
(📚بحار الأنوار ، ج16، ص: 78)
ظرائف احادیث إن شاء الله دقت بشود!
که فعلِ مضارع "لَيُبَاهِي" که استمرار را میرساند و استمرارِ حضرت حقّ، خودیّت حضرت حقّ است، با لامِ تأکید آورده شده است.
حالا که با چیزی از سابق بودن و مقرّب بودن حضرت خدیجه (س) آشنا شدیم، ایشان را به آل الله (ع) بشناسیم و لطیفهای از افعال حضرتشان را بخوانیم :
به لطف خدا سالهای قبل شرحی از حدیث کساء روزی شد و با بعضی از همراهان و دوستان، به محضر آن رسیدیم که هنوز فرصت نشده است که آن مقالات در این کانال ارائه گردد. نکتهای از آن شرح که برای این مقالات لازم داریم، که در ادامه خواهیم خواند :
🔲
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
🔳
🌿 #کساء_یمانی ؛ ظاهر کنندۀ مقامِ وحدت و جمعی حضرات آل الله (ع) در عالَم ظاهر است. اینکه حضرات آل الله (ع) در اوقاتِ مختلف به زیر کساء جمع میشدند، حقیقتِ جمع بودنِ خودشان ("کلّهم نورٌ واحد") را در عالم اشاره، ظاهر مینمودند.
در حدیث کساء اشاره شده است که پیامبر اکرم (ص) آن هنگام که در بدنِ مبارک، ضُعف (یعنی نهایتِ ضَعف) را یافتند (" اِنّى اَجِدُ فى بَدَنى ضُعْفاً ")، به نزد حضرت «فاطمه» (س) آمدند و حضرت فاطمه (س) که "امّ ابیها" میباشند، پناه دهندۀ حضرت رحمة للعالمین (ص) به خداوند هستند ("اُعيذُكَ بِاللَّهِ يا اَبَتاهُ مِنَ الضُّعْفِ"/ پناه مىدهم تو را به خدا اى پدرجان از ضُعف – ترجمۀ تحت اللفظی کردم چرا که ترتیب کلمات مهم بود!).
و عرض شد که در احادیث، بیان شده است که روح مؤمنین از بدنِ حضرات آل الله (ع) خلق شده است. و کثرت، ضعف است و در مقابل آن، وحدت، قوّت است. و یافتنِ ضَعف در بدن حضرتِ «رحمة للعالمین» (ص)، نهایتِ تشتّت و کثرتِ عالَمین، یعنی کثرات است. و رجوع ایشان به حضرتِ «فاطمه» (س)، خصوصِ «فاطمه» بودن و «بَتول» بودنِ حضرت صدیقه طاهره (س) است که به «فاطمه» بودن و «بتول» بودن، عالم کثرات را به سمتِ وحدت، جمع مینمایند.
(بسیار مختصر اشاره شد)
«بَتول» صفت مشبهه از ریشۀ "بـَـتَل" و به معنای «بسیار بُریده» است.
وقتی صفتِ مشبهه بیان میشود، اسم فاعل و اسم مفعول را به مشبهه بودنش فرا میگیرد. یعنی هم بُرَنده (اسم فاعل) و هم بُریده شده (اسم مفعول) تحتِ عنوانِ «بَتول» باید دیده شود.
«فاطمه» اسم فاعل از مادۀ "فـَـطــَـمَ" به معنای کسی است که اوّلاً حالِ او بُریدن و منفصلِ مطلق است و از این اطلاق؛ ثانیاً، از شدّتِ این حالی که دارد، دیگران را نیز بُریده و منفصل مینماید. امّا بُریدن از چه چیز؟
در احادیثی که وجه تسمیۀ نام مبارک حضرت فاطمه (س) بیان شده است، بُریدن از شرّ و نار بیان گشته ("فُطِمَتْ مِنَ الشَّر" / 📚الأمالي للصدوق، ص: 592) که شرّ و نار، نفسِ دوئیت و عالَم کثرات است.
پس حضرت «فاطمه» (س) که از نام مبارکشان پیداست؛ عالم را از کثرتْ، بُریده، و به وحدت میبردند.
به آیات قرآن نظر کنیم تا لطیفۀ مربوط به حضرت خدیجه (س) با یک اشارَت دریافت شود:
قرآن در سورۀ مزمّل میفرماید:
💎" يَأَيهُّا الْمُزَّمِّلُ ! قُمِ الَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا "💎 (1 و 2 مزمل)
هان، اى جامه به خود پيچيده! (خطاب بر رحمة للعالمین حضرت رسول اکرم ص)
شب را جز اندكى برخيز.
در #کانال_معرفة_الحق اثبات و بیان شد که رسالت، ذاتِ حضرت رسول اکرم (ص) است و اینطور نیست که حضرت رسول اکرم (ص) نبی نبوده و نبی شدند.
(رجوع شود به 👈 https://t.me/ehsannil1/189)
و نیز بیان شد که وحی، ذاتِ حضرت نبی اکرم (ص) است که ایشان، وحیِ وحی شده میباشند ("إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحى"/ نجم 4). یعنی خودشان، وحی هستند و خود به خود در تنزیل و انزالِ وحی میباشند.
(رجوع شود به 👈 https://t.me/ehsannil1/158)
این مطلب را عرض کردم تا مطلب بعدی عزیزان را دچار اشتباه نکند! و آن حالات خاصّی که از حضرت رسول اکرم (ص) در هنگامۀ نزول وحی ظاهر میشد، خوانندگان محترم را بر این ندارد که اوّلاً العیاذ بالله وحی را ماورای حضرت رسول اکرم (ص) دیده و ثانیاً قدرتِ ایشان را بر تحمّل وحی کم بدانند.
هرگز چنین نیست!
بلکه؛ وحی، حقیقتی بیرون از حضرت رسول اکرم (ص) ندارد و [یکی از بیانات این است که] حالاتِ حضرت رسول اکرم (ص) در هنگام وحی، مانند ضُعفِ بدنشان در حدیث کساء، حالِ عالمین بوده و این خصوصیّت، در ترسیم عالم است و نه نشان از محدود بودنِ قدرتِ حضرتِ "قدرة الله" مولای قوّت و قدرت، حضرت رسول اکرم (روحی لذکره الفداء).
°•❁🔳🔲🔳❁•°
و امّا بعد از این مقدمه، اصلِ سخنِ این مقاله را بخوانیم :
وقتی پیامبر اکرم (ص) به رسالت مبعوث شدند، از غار حرا به سمت «مَنــزل» (محلّ نزول)، تشریف آوردند. سخن از «مَنزل»ِ پیامبر اکرم (ص) است که با تمام مَنازل عالَم فرق میکند که قرآن در وصف آن میفرماید:
💎"في «بُيُوتٍ» أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فيهَا اسْمُـهُ"💎 (نور 36)
[آن نور هدايت] در خانه هايى است كه خدا رخصت داده كه ارجمندش دارند و نام خدا در آنها ياد شود.
در زيارت اوّل از زيارات مطلقۀ امام حسين(ع) مي خوانيم:
🔻"وَ اِرادَة الرَّبِ فِي مَقادِيرِ اُمُورِهِ تَهْبِطُ اِلَيْكُمْ وَ تَصْدُرُ مِنْ «بُيُوتِكُمْ»"🔺
اراده مطلق خداوند در تقدير و اندازه گيری مطلقِ امور، به سوی شما فرود میآيد و از خانههای شما صادر میشود.
(📚كامل الزيارات، ص: 200)
🔲
🌿 #کساء_یمانی ؛ ظاهر کنندۀ مقامِ وحدت و جمعی حضرات آل الله (ع) در عالَم ظاهر است. اینکه حضرات آل الله (ع) در اوقاتِ مختلف به زیر کساء جمع میشدند، حقیقتِ جمع بودنِ خودشان ("کلّهم نورٌ واحد") را در عالم اشاره، ظاهر مینمودند.
در حدیث کساء اشاره شده است که پیامبر اکرم (ص) آن هنگام که در بدنِ مبارک، ضُعف (یعنی نهایتِ ضَعف) را یافتند (" اِنّى اَجِدُ فى بَدَنى ضُعْفاً ")، به نزد حضرت «فاطمه» (س) آمدند و حضرت فاطمه (س) که "امّ ابیها" میباشند، پناه دهندۀ حضرت رحمة للعالمین (ص) به خداوند هستند ("اُعيذُكَ بِاللَّهِ يا اَبَتاهُ مِنَ الضُّعْفِ"/ پناه مىدهم تو را به خدا اى پدرجان از ضُعف – ترجمۀ تحت اللفظی کردم چرا که ترتیب کلمات مهم بود!).
و عرض شد که در احادیث، بیان شده است که روح مؤمنین از بدنِ حضرات آل الله (ع) خلق شده است. و کثرت، ضعف است و در مقابل آن، وحدت، قوّت است. و یافتنِ ضَعف در بدن حضرتِ «رحمة للعالمین» (ص)، نهایتِ تشتّت و کثرتِ عالَمین، یعنی کثرات است. و رجوع ایشان به حضرتِ «فاطمه» (س)، خصوصِ «فاطمه» بودن و «بَتول» بودنِ حضرت صدیقه طاهره (س) است که به «فاطمه» بودن و «بتول» بودن، عالم کثرات را به سمتِ وحدت، جمع مینمایند.
(بسیار مختصر اشاره شد)
«بَتول» صفت مشبهه از ریشۀ "بـَـتَل" و به معنای «بسیار بُریده» است.
وقتی صفتِ مشبهه بیان میشود، اسم فاعل و اسم مفعول را به مشبهه بودنش فرا میگیرد. یعنی هم بُرَنده (اسم فاعل) و هم بُریده شده (اسم مفعول) تحتِ عنوانِ «بَتول» باید دیده شود.
«فاطمه» اسم فاعل از مادۀ "فـَـطــَـمَ" به معنای کسی است که اوّلاً حالِ او بُریدن و منفصلِ مطلق است و از این اطلاق؛ ثانیاً، از شدّتِ این حالی که دارد، دیگران را نیز بُریده و منفصل مینماید. امّا بُریدن از چه چیز؟
در احادیثی که وجه تسمیۀ نام مبارک حضرت فاطمه (س) بیان شده است، بُریدن از شرّ و نار بیان گشته ("فُطِمَتْ مِنَ الشَّر" / 📚الأمالي للصدوق، ص: 592) که شرّ و نار، نفسِ دوئیت و عالَم کثرات است.
پس حضرت «فاطمه» (س) که از نام مبارکشان پیداست؛ عالم را از کثرتْ، بُریده، و به وحدت میبردند.
به آیات قرآن نظر کنیم تا لطیفۀ مربوط به حضرت خدیجه (س) با یک اشارَت دریافت شود:
قرآن در سورۀ مزمّل میفرماید:
💎" يَأَيهُّا الْمُزَّمِّلُ ! قُمِ الَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا "💎 (1 و 2 مزمل)
هان، اى جامه به خود پيچيده! (خطاب بر رحمة للعالمین حضرت رسول اکرم ص)
شب را جز اندكى برخيز.
در #کانال_معرفة_الحق اثبات و بیان شد که رسالت، ذاتِ حضرت رسول اکرم (ص) است و اینطور نیست که حضرت رسول اکرم (ص) نبی نبوده و نبی شدند.
(رجوع شود به 👈 https://t.me/ehsannil1/189)
و نیز بیان شد که وحی، ذاتِ حضرت نبی اکرم (ص) است که ایشان، وحیِ وحی شده میباشند ("إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحى"/ نجم 4). یعنی خودشان، وحی هستند و خود به خود در تنزیل و انزالِ وحی میباشند.
(رجوع شود به 👈 https://t.me/ehsannil1/158)
این مطلب را عرض کردم تا مطلب بعدی عزیزان را دچار اشتباه نکند! و آن حالات خاصّی که از حضرت رسول اکرم (ص) در هنگامۀ نزول وحی ظاهر میشد، خوانندگان محترم را بر این ندارد که اوّلاً العیاذ بالله وحی را ماورای حضرت رسول اکرم (ص) دیده و ثانیاً قدرتِ ایشان را بر تحمّل وحی کم بدانند.
هرگز چنین نیست!
بلکه؛ وحی، حقیقتی بیرون از حضرت رسول اکرم (ص) ندارد و [یکی از بیانات این است که] حالاتِ حضرت رسول اکرم (ص) در هنگام وحی، مانند ضُعفِ بدنشان در حدیث کساء، حالِ عالمین بوده و این خصوصیّت، در ترسیم عالم است و نه نشان از محدود بودنِ قدرتِ حضرتِ "قدرة الله" مولای قوّت و قدرت، حضرت رسول اکرم (روحی لذکره الفداء).
°•❁🔳🔲🔳❁•°
و امّا بعد از این مقدمه، اصلِ سخنِ این مقاله را بخوانیم :
وقتی پیامبر اکرم (ص) به رسالت مبعوث شدند، از غار حرا به سمت «مَنــزل» (محلّ نزول)، تشریف آوردند. سخن از «مَنزل»ِ پیامبر اکرم (ص) است که با تمام مَنازل عالَم فرق میکند که قرآن در وصف آن میفرماید:
💎"في «بُيُوتٍ» أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فيهَا اسْمُـهُ"💎 (نور 36)
[آن نور هدايت] در خانه هايى است كه خدا رخصت داده كه ارجمندش دارند و نام خدا در آنها ياد شود.
در زيارت اوّل از زيارات مطلقۀ امام حسين(ع) مي خوانيم:
🔻"وَ اِرادَة الرَّبِ فِي مَقادِيرِ اُمُورِهِ تَهْبِطُ اِلَيْكُمْ وَ تَصْدُرُ مِنْ «بُيُوتِكُمْ»"🔺
اراده مطلق خداوند در تقدير و اندازه گيری مطلقِ امور، به سوی شما فرود میآيد و از خانههای شما صادر میشود.
(📚كامل الزيارات، ص: 200)
🔲