Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
🔳
🔲 🖋در روایت است که فرمودند :
اوّلین مصیبتی که برپا شد به قلم وحی شد.
ای قلم برلوح بنویس : حسین (ع) غریبانه کشته شد .
قلم عرض کرد: خداوندا ! چه کسی او را میکشد؟
ندا آمد: یزید ! که لعنت خدا بر او باد.
👈 پس قلم بر لوح «بی اذن خداوند» به لعن یزید جاری شد.
(『... وَ الْقَلَمُ جَرَى عَلَى اللَّوْحِ بِلَعْنِهِ «بِغَيْرِ إِذْنِ رَبِّهِ» )
تا چنین شد، خداوند عالم به قلم وحی کرد (فَأَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَى الْقَلَمِ) :
🔳『 أَنَّكَ اسْتَحْقَقْتَ الثَّنَاءَ بِهَذَا اللَّعْن』 🔳
تو به سبب لعن یزید مستحق ثنا و مدح شدی.
(📚 بحار الانوار، ج 44، ص 243)
در حالیکه مَلَکوتیان، بی اذن خدا ذرّهای نجُنبَند؛ قلم بی اذنِ الهی به عزا (و لعن) برخاست. و خداوند او را مدح نمود و گرامی داشت. به جهت آنکه به لعن یزید پیش از صدور امر الهی، سبقت گرفت.
اینجا وادیِ امتحانِ بزرگ است.
👁🗨 اگر معطّلِ اذن شدی، به همان اندازۀ «معطّل شدن»، در عزا نیامدی!
🔲 عزادارِ حقیقی، در تدبیر نیست. بلکه بیقرارِ مصیبت است.
در عزایِ سیّد الشهدا (ع) معطّلِ اذن و احکام و آداب نباش. و معطّلِ معطَّلین هم نباش!
در این مقام؛ هر اذنی، مضمحلّ در صاحبِ عزا گشته. و هر حکمی، به خاکِ خضوع نشسته. و هر آدابی که مانع از عزاست، ساقط شده.
این مقام؛ وادی بیقراری برای حضرتِ حقیقت (ع) است.
هرچه هنر داری و نداری پیاده کن. که «اذن» هم عزادار حسین (ع) است. و در عزایِ مصیبت اعظم، در بیقراری و لا تعیّنی است.
🔲 «یوم الطفوف» ظهورِ حقیقتِ بسیطۀ حضرت حقّ است که جامعِ سرِّ الهی و حقیقتِ ذات باری است (جلّ جلاله).
مقالاتی که در بیانِ لطائفِ جامعُ الاسرارْ بودنِ این حقیقتِ واحده روزی شد، با عنوانِ «یوم الطفوف؛ مجمع حیرانی» به قلم تحریر در آمد.
آن مقداری که روزی این جمع و در پاسخ به «رغبت خوانندگان» و «پیگیری آنها»ست، ارسال میگردد.
ان شاء الله که به نظر حضرتِ نافذ البصیرة، ساقیِ معرفت، آقا ابا الفضل العباس علیه السلام، این جاریِ قلمی که عنایت فرمودند، بابِ حیرانی و بیقراری، بر محبّینشان گشاید تا بیش از پیش در اظهارِ عبودیّت، و نوکریِ آستان الوهیّت و مُلوکانۀ حضرتِ مقصود، شاهدِ مشهود، آقا ابا عبد الله الحسین علیه السلام، جانْ تقدیم کنند.
یا سیّدی العشق! خُذینی بـبَلائک
یا غاية مَثوای! اَرحنی بلقائک
یا حضرت ساقی! دو سه ساغر نگهَم دار
الفاني في حبّک حــّیٌ بـبـَقائِک
🏴 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
🏴📧 @ehsannil
─┈••✾•◆🔲◆•✾••┈─
🔲 🖋در روایت است که فرمودند :
اوّلین مصیبتی که برپا شد به قلم وحی شد.
ای قلم برلوح بنویس : حسین (ع) غریبانه کشته شد .
قلم عرض کرد: خداوندا ! چه کسی او را میکشد؟
ندا آمد: یزید ! که لعنت خدا بر او باد.
👈 پس قلم بر لوح «بی اذن خداوند» به لعن یزید جاری شد.
(『... وَ الْقَلَمُ جَرَى عَلَى اللَّوْحِ بِلَعْنِهِ «بِغَيْرِ إِذْنِ رَبِّهِ» )
تا چنین شد، خداوند عالم به قلم وحی کرد (فَأَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَى الْقَلَمِ) :
🔳『 أَنَّكَ اسْتَحْقَقْتَ الثَّنَاءَ بِهَذَا اللَّعْن』 🔳
تو به سبب لعن یزید مستحق ثنا و مدح شدی.
(📚 بحار الانوار، ج 44، ص 243)
در حالیکه مَلَکوتیان، بی اذن خدا ذرّهای نجُنبَند؛ قلم بی اذنِ الهی به عزا (و لعن) برخاست. و خداوند او را مدح نمود و گرامی داشت. به جهت آنکه به لعن یزید پیش از صدور امر الهی، سبقت گرفت.
اینجا وادیِ امتحانِ بزرگ است.
👁🗨 اگر معطّلِ اذن شدی، به همان اندازۀ «معطّل شدن»، در عزا نیامدی!
🔲 عزادارِ حقیقی، در تدبیر نیست. بلکه بیقرارِ مصیبت است.
در عزایِ سیّد الشهدا (ع) معطّلِ اذن و احکام و آداب نباش. و معطّلِ معطَّلین هم نباش!
در این مقام؛ هر اذنی، مضمحلّ در صاحبِ عزا گشته. و هر حکمی، به خاکِ خضوع نشسته. و هر آدابی که مانع از عزاست، ساقط شده.
این مقام؛ وادی بیقراری برای حضرتِ حقیقت (ع) است.
هرچه هنر داری و نداری پیاده کن. که «اذن» هم عزادار حسین (ع) است. و در عزایِ مصیبت اعظم، در بیقراری و لا تعیّنی است.
🔲 «یوم الطفوف» ظهورِ حقیقتِ بسیطۀ حضرت حقّ است که جامعِ سرِّ الهی و حقیقتِ ذات باری است (جلّ جلاله).
مقالاتی که در بیانِ لطائفِ جامعُ الاسرارْ بودنِ این حقیقتِ واحده روزی شد، با عنوانِ «یوم الطفوف؛ مجمع حیرانی» به قلم تحریر در آمد.
آن مقداری که روزی این جمع و در پاسخ به «رغبت خوانندگان» و «پیگیری آنها»ست، ارسال میگردد.
ان شاء الله که به نظر حضرتِ نافذ البصیرة، ساقیِ معرفت، آقا ابا الفضل العباس علیه السلام، این جاریِ قلمی که عنایت فرمودند، بابِ حیرانی و بیقراری، بر محبّینشان گشاید تا بیش از پیش در اظهارِ عبودیّت، و نوکریِ آستان الوهیّت و مُلوکانۀ حضرتِ مقصود، شاهدِ مشهود، آقا ابا عبد الله الحسین علیه السلام، جانْ تقدیم کنند.
یا سیّدی العشق! خُذینی بـبَلائک
یا غاية مَثوای! اَرحنی بلقائک
یا حضرت ساقی! دو سه ساغر نگهَم دار
الفاني في حبّک حــّیٌ بـبـَقائِک
🏴 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
🏴📧 @ehsannil
─┈••✾•◆🔲◆•✾••┈─
Forwarded from جنت الحسین.ع.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
.
■ «یوم الطُّفوف»؛ مجمع حیرانی!
● سخن اول : درک
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅
🏴 جهت درکِ مصیبت و عزاداری حضرت سیّد الشهدا علیه السلام لازم است چند کلمه در مورد "#درک" صحبت شود.
از این رو ، سخن اوّل به این موضوع اختصاص داده شد و صِرفاً به مختصرْ اشارهای در جهتِ فتح باب سخن دوّم بسنده میکنم.
● مُدرِک = درک کننده (اسم فاعل)
● مُدرَک = درک شده (اسم مفعول)
■ هیچ مُدرِکی، هیچ چیزی را #درک نمیکند الّا اینکه مُدرَک در او تحقّـق پیدا کند.
● یعنی مثلاً هر چیزی که میچشید، میشنوید، میبینید، لمس میکنید، میبوئید، از آن شیءِ مُدرَک، چیزی در شما حاضر میشود.
این فقط منحصر در محسوسات نیست. بلکه برای معقولات نیز چنین است. و اصلاً حضورِ محسوسات، به قوّت و برکتِ حضورِ معقولات است.
به بیان ساده عرض میکنم :
هر موضوعی را که تعقّل میکنید، تصوّری از آن در ذهن شما شکل میگیرید.
تمامِ محسوسات، و معقولات، و مافوقِ آن، که لا اشاره باشد یا به اشاره بیاید، و در حیطۀ کلّیِ «درک» قرار بگیرد، به وجودِ و حضورِ مطلقِ حضرات آل الله علیهم السلام قابلیّت درک پیدا میکنند.
حضرات ائمۀ اطهار (ع) ؛ حقیقتِ وجود و تمام مراتب آن بوده و واسطۀ مطلقه میباشند.
یعنی اشیاء ؛ حدوثاً و بَقاءاً ، و تا نهایتِ مُدرَک بودن، وجودی دونِ حضرات آل الله علیهم السلام ندارند.
بنابراین درکِ هر شیئی، به اتصالِ مطلقه و الصاقِ حقیقیۀ حضرات معصومین (ع) ممکن است و الا اصلاً دَرکی در عالَم معنا پیدا نمیکند.
🔰 که الصادق عن الله امام جعفر صادق علیه السلام میفرمایند :
🔻 『 بِنَا أَضَاءَتِ الْأَبْصَارُ،
وَ سَمِعَتِ الْآذَانُ،
وَ وَعَتِ الْقُلُوبُ الْإِيمَان』🔺
این است و جز این نیست که ؛
به ما چشمها بینایی دارد
و به ما گوشها میشنود
و در قلوب ایمان وارد میشود.
(📚 دلائل الإمامة ،ط - الحديثة، ص: 270)
(این کلام، بخاطرِ تقدّم «بِنا» حَصر دارد)
👁 بصَر؛ شاخصۀ فاعلیّت است. 👂و اذُن؛ شاخصۀ قابلیّت. و تمام محسوسات و معقولات قابلِ اشاره (چه فاعل باشند و چه قابل) در دو عبارتِ ابتدایی جمع میشود (『 بِنَا أَضَاءَتِ الْأَبْصَارُ، وَ سَمِعَتِ الْآذَانُ』) .
و تمام امور لا اشارۀ در عبارتِ آخر (『 وَ وَعَتِ الْقُلُوبُ الْإِيمَان』).
🔳 حضرات آل الله علیهم السلام عقلِ کلّی هستند (📚بحارالانوار، ج1، ص: 97) که در احادیث فرمودند 《جوهرٌ دَرّاک》 است و نیز فرمودند 《وسط الکُلّ》 است (📚تفسير كنز الدقائق، ج7، ص: 127) .
وسط هر شیء در عالم نور؛ مبدأ وجودیِ آن شیء است.
آن نقطۀ خَیریّت که شیء، به آن، «شیء» شده است؛ ظهورِ واسطۀ عُظمیٰ، یعنی حضرات آل الله علیهم السلام میباشند که وسطِ حقیقی شیء هستند و فرمودند 🔻"خَيْرُ الْأُمُورِ «أَوْسَطُهَا»"🔺 (📚الكافي، ط - الإسلامية، ج6، ص: 541).
■ به حضرات آل الله (ع) که «#وسط_الکل» بوده و حقیقتِ «#درک» و #واسطه_حقیقی هستند، مُدرَک و مُدرِک موجود شده و حول و قوّه مییابند.
■ اینکه در وصف شیعه اینقدر مطالب بالا فرمودند که مثلاً 🔸『 إنَّ الْمَلَائِكَةَ لَخُدَّامُنَا وَ خُدَّامُ مُحِبِّينَا』🔸 (📚عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج ۱، ص: ۲۶۲) و یا هر اهانتی به شیعه، اهانت به حضرات آل الله (ع) است، و یا دوستی شیعه، دوستی حضرات آل الله (ع) است؛ همۀ اینها برای این است که درکی از حضرات آل الله (ع) در شیعه وجود دارد و به اندازۀ این درک، این شیعه محترم بوده و حرمت دارد.
■ دقیقتر بیان کنم:
● همه اینها برای این است که مراتبی از حضور آل الله (ع) در شیعه، جلوهگر است. که اصلاً شیعه در نقطۀ «شیعه بودن» ، شعاعِ نور آل الله (ع) است. پس حضرات آل الله(ع) را در این شیعه تماشا کن.
این است که نظر به عالِمی از علمایِ شیعه، عبادت محسوب میشود. و این شدّت وجود تا جایی است که نظر به دربِ خانۀ مؤمن، عبادت است (🔻『 جَعَلَ النَّظَرَ إِلَى وَجْهِ الْعَالِمِ عِبَادَةً بَلْ وَ إِلَى بَابِ الْعَالِمِ عِبَادَة』🔺 /📚عدة الداعى- ابن فهد حلّی، ص: 75).
این احادیث، بیانی از توحید است.
🔲
■ «یوم الطُّفوف»؛ مجمع حیرانی!
● سخن اول : درک
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅
🏴 جهت درکِ مصیبت و عزاداری حضرت سیّد الشهدا علیه السلام لازم است چند کلمه در مورد "#درک" صحبت شود.
از این رو ، سخن اوّل به این موضوع اختصاص داده شد و صِرفاً به مختصرْ اشارهای در جهتِ فتح باب سخن دوّم بسنده میکنم.
● مُدرِک = درک کننده (اسم فاعل)
● مُدرَک = درک شده (اسم مفعول)
■ هیچ مُدرِکی، هیچ چیزی را #درک نمیکند الّا اینکه مُدرَک در او تحقّـق پیدا کند.
● یعنی مثلاً هر چیزی که میچشید، میشنوید، میبینید، لمس میکنید، میبوئید، از آن شیءِ مُدرَک، چیزی در شما حاضر میشود.
این فقط منحصر در محسوسات نیست. بلکه برای معقولات نیز چنین است. و اصلاً حضورِ محسوسات، به قوّت و برکتِ حضورِ معقولات است.
به بیان ساده عرض میکنم :
هر موضوعی را که تعقّل میکنید، تصوّری از آن در ذهن شما شکل میگیرید.
تمامِ محسوسات، و معقولات، و مافوقِ آن، که لا اشاره باشد یا به اشاره بیاید، و در حیطۀ کلّیِ «درک» قرار بگیرد، به وجودِ و حضورِ مطلقِ حضرات آل الله علیهم السلام قابلیّت درک پیدا میکنند.
حضرات ائمۀ اطهار (ع) ؛ حقیقتِ وجود و تمام مراتب آن بوده و واسطۀ مطلقه میباشند.
یعنی اشیاء ؛ حدوثاً و بَقاءاً ، و تا نهایتِ مُدرَک بودن، وجودی دونِ حضرات آل الله علیهم السلام ندارند.
بنابراین درکِ هر شیئی، به اتصالِ مطلقه و الصاقِ حقیقیۀ حضرات معصومین (ع) ممکن است و الا اصلاً دَرکی در عالَم معنا پیدا نمیکند.
🔰 که الصادق عن الله امام جعفر صادق علیه السلام میفرمایند :
🔻 『 بِنَا أَضَاءَتِ الْأَبْصَارُ،
وَ سَمِعَتِ الْآذَانُ،
وَ وَعَتِ الْقُلُوبُ الْإِيمَان』🔺
این است و جز این نیست که ؛
به ما چشمها بینایی دارد
و به ما گوشها میشنود
و در قلوب ایمان وارد میشود.
(📚 دلائل الإمامة ،ط - الحديثة، ص: 270)
(این کلام، بخاطرِ تقدّم «بِنا» حَصر دارد)
👁 بصَر؛ شاخصۀ فاعلیّت است. 👂و اذُن؛ شاخصۀ قابلیّت. و تمام محسوسات و معقولات قابلِ اشاره (چه فاعل باشند و چه قابل) در دو عبارتِ ابتدایی جمع میشود (『 بِنَا أَضَاءَتِ الْأَبْصَارُ، وَ سَمِعَتِ الْآذَانُ』) .
و تمام امور لا اشارۀ در عبارتِ آخر (『 وَ وَعَتِ الْقُلُوبُ الْإِيمَان』).
🔳 حضرات آل الله علیهم السلام عقلِ کلّی هستند (📚بحارالانوار، ج1، ص: 97) که در احادیث فرمودند 《جوهرٌ دَرّاک》 است و نیز فرمودند 《وسط الکُلّ》 است (📚تفسير كنز الدقائق، ج7، ص: 127) .
وسط هر شیء در عالم نور؛ مبدأ وجودیِ آن شیء است.
آن نقطۀ خَیریّت که شیء، به آن، «شیء» شده است؛ ظهورِ واسطۀ عُظمیٰ، یعنی حضرات آل الله علیهم السلام میباشند که وسطِ حقیقی شیء هستند و فرمودند 🔻"خَيْرُ الْأُمُورِ «أَوْسَطُهَا»"🔺 (📚الكافي، ط - الإسلامية، ج6، ص: 541).
■ به حضرات آل الله (ع) که «#وسط_الکل» بوده و حقیقتِ «#درک» و #واسطه_حقیقی هستند، مُدرَک و مُدرِک موجود شده و حول و قوّه مییابند.
■ اینکه در وصف شیعه اینقدر مطالب بالا فرمودند که مثلاً 🔸『 إنَّ الْمَلَائِكَةَ لَخُدَّامُنَا وَ خُدَّامُ مُحِبِّينَا』🔸 (📚عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج ۱، ص: ۲۶۲) و یا هر اهانتی به شیعه، اهانت به حضرات آل الله (ع) است، و یا دوستی شیعه، دوستی حضرات آل الله (ع) است؛ همۀ اینها برای این است که درکی از حضرات آل الله (ع) در شیعه وجود دارد و به اندازۀ این درک، این شیعه محترم بوده و حرمت دارد.
■ دقیقتر بیان کنم:
● همه اینها برای این است که مراتبی از حضور آل الله (ع) در شیعه، جلوهگر است. که اصلاً شیعه در نقطۀ «شیعه بودن» ، شعاعِ نور آل الله (ع) است. پس حضرات آل الله(ع) را در این شیعه تماشا کن.
این است که نظر به عالِمی از علمایِ شیعه، عبادت محسوب میشود. و این شدّت وجود تا جایی است که نظر به دربِ خانۀ مؤمن، عبادت است (🔻『 جَعَلَ النَّظَرَ إِلَى وَجْهِ الْعَالِمِ عِبَادَةً بَلْ وَ إِلَى بَابِ الْعَالِمِ عِبَادَة』🔺 /📚عدة الداعى- ابن فهد حلّی، ص: 75).
این احادیث، بیانی از توحید است.
🔲
Facebook
Log in or sign up to view
See posts, photos and more on Facebook.
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
🔳
🔰 حضرت مولی امیرالمؤمنین علی (ع) میفرمایند:
🔅〖خُلِقَ شِيعَتُنَا مِنْ شُعَاعِ نُورِنَا〗🔅
شیعیان ما از شعاع نور ما خلق شدند
(📚 بحار الأنوار ، ج ۲۵، ص: ۲۱)
🔰 و سیّد الکونین و خاتم الانبیاء و المرسلین حضرت رسول اکرم (ص) میفرمایند:
🔅〖 یا علی! ... شِيعَتُكَ خُلِقُوا مِنْ فَاضِلِ طِينَتِنَا وَ مَنْ أَحَبَّهُمْ فَقَدْ أَحَبَّنَا وَ مَنْ أَبْغَضَهُمْ فَقَدْ أَبْغَضَنَا وَ مَنْ عَادَاهُمْ فَقَدْ عَادَانَا وَ مَنْ رَدَّهُمْ فَقَدْ رَدَّنَا يَا عَلِيُّ إِنَّ شِيعَتَكَ مَغْفُورٌ لَهُمْ عَلَى مَا كَانَ مِنْهُمْ مِنْ ذُنُوبٍ وَ عُيُوبٍ...〗🔅
یا علی! شیعیانت از اضافۀ گِل ما خلق شدند و کسی که ایشان را دوست بدارد، به تحقیق ما را دوست داشته و کسی که بغض ایشان را داشته باشد، به تحقیق بغض ما را داشته و کسی که دشمنی با ایشان کند، به تحقیق با ما دشمنی کرده و کسی که آنها را رد کند، به تحقیق ما را رد کرده. یا علی! به درستی که شیعیان تو برای آنچه از گناه و عیب برایشان بوده، بخشیده شدهاند.
(📚 ارشاد القلوب ، ج ۲، ص: ۴۲۳)
🔰 و در بیان دیگر میفرمایند:
🔅〖 فإِنَّ مَوَالِيَنَا وَ شِيعَتَنَا مِنَّا 〗🔅
یعنی دوستداران ما و شیعیان ما از ما هستند.
(📚 التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري عليه السلام، ص: ۷۹)
🔰 تا جایی که معنای ناصبی را اینگونه فرمودند:
●〖 ليْسَ النَّاصِبُ مَنْ نَصَبَ لَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ لِأَنَّكَ لَمْ تَجِدْ رَجُلًا يَقُولُ أَنَا النَّاصِبُ [أُبْغِضُ] مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ لَكِنَّ النَّاصِبَ مَنْ نَصَبَ لَكُمْ وَ هُوَ يَعْلَمُ أَنَّكُمْ تَتَوَالَوْنَا وَ أَنَّكُمْ مِنْ شِيعَتِنَا〗●
ناصبى آن نيست كه دشمن ما اهل بيت باشد، زيرا كسى را پيدا نمىكنى كه بگويد: من به محمّد و آل محمد (ص) دشمنى مىورزم، بلكه ناصبى كسى است كه با شما (شيعيان و دوستان ما) دشمنى مىورزد، و به خاطر آنكه مىداند كه شما پيروان و دوستداران ما هستيد، با شما دشمنى مىكند.
(📚 ثواب الأعمال، ص: ۲۰۷)
👁🗨 پس به شیعه و محبّ آل الله (ع) مستقل از حضرات (ع) نبایستی نظر کرد!
شیعه در «شیعه بودن»؛ شعاع نور حضرات (ع) است.
👈 همۀ این مطالب مقدمۀ مطلب مهم دیگری است که در سخن بعد ان شاء الله خواهیم خواند.
"اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ حَمْداً يَصْعَدُ أَوَّلُهُ وَ لاَ يَنْفَدُ آخِرُهُ"
(📜 دعای عشرات)
#یوم_الطفوف_سخن_اول
🏴 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
📧 @ehsannil
─┈••✾•◆🔲◆•✾••┈─
🔰 حضرت مولی امیرالمؤمنین علی (ع) میفرمایند:
🔅〖خُلِقَ شِيعَتُنَا مِنْ شُعَاعِ نُورِنَا〗🔅
شیعیان ما از شعاع نور ما خلق شدند
(📚 بحار الأنوار ، ج ۲۵، ص: ۲۱)
🔰 و سیّد الکونین و خاتم الانبیاء و المرسلین حضرت رسول اکرم (ص) میفرمایند:
🔅〖 یا علی! ... شِيعَتُكَ خُلِقُوا مِنْ فَاضِلِ طِينَتِنَا وَ مَنْ أَحَبَّهُمْ فَقَدْ أَحَبَّنَا وَ مَنْ أَبْغَضَهُمْ فَقَدْ أَبْغَضَنَا وَ مَنْ عَادَاهُمْ فَقَدْ عَادَانَا وَ مَنْ رَدَّهُمْ فَقَدْ رَدَّنَا يَا عَلِيُّ إِنَّ شِيعَتَكَ مَغْفُورٌ لَهُمْ عَلَى مَا كَانَ مِنْهُمْ مِنْ ذُنُوبٍ وَ عُيُوبٍ...〗🔅
یا علی! شیعیانت از اضافۀ گِل ما خلق شدند و کسی که ایشان را دوست بدارد، به تحقیق ما را دوست داشته و کسی که بغض ایشان را داشته باشد، به تحقیق بغض ما را داشته و کسی که دشمنی با ایشان کند، به تحقیق با ما دشمنی کرده و کسی که آنها را رد کند، به تحقیق ما را رد کرده. یا علی! به درستی که شیعیان تو برای آنچه از گناه و عیب برایشان بوده، بخشیده شدهاند.
(📚 ارشاد القلوب ، ج ۲، ص: ۴۲۳)
🔰 و در بیان دیگر میفرمایند:
🔅〖 فإِنَّ مَوَالِيَنَا وَ شِيعَتَنَا مِنَّا 〗🔅
یعنی دوستداران ما و شیعیان ما از ما هستند.
(📚 التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري عليه السلام، ص: ۷۹)
🔰 تا جایی که معنای ناصبی را اینگونه فرمودند:
●〖 ليْسَ النَّاصِبُ مَنْ نَصَبَ لَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ لِأَنَّكَ لَمْ تَجِدْ رَجُلًا يَقُولُ أَنَا النَّاصِبُ [أُبْغِضُ] مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ لَكِنَّ النَّاصِبَ مَنْ نَصَبَ لَكُمْ وَ هُوَ يَعْلَمُ أَنَّكُمْ تَتَوَالَوْنَا وَ أَنَّكُمْ مِنْ شِيعَتِنَا〗●
ناصبى آن نيست كه دشمن ما اهل بيت باشد، زيرا كسى را پيدا نمىكنى كه بگويد: من به محمّد و آل محمد (ص) دشمنى مىورزم، بلكه ناصبى كسى است كه با شما (شيعيان و دوستان ما) دشمنى مىورزد، و به خاطر آنكه مىداند كه شما پيروان و دوستداران ما هستيد، با شما دشمنى مىكند.
(📚 ثواب الأعمال، ص: ۲۰۷)
👁🗨 پس به شیعه و محبّ آل الله (ع) مستقل از حضرات (ع) نبایستی نظر کرد!
شیعه در «شیعه بودن»؛ شعاع نور حضرات (ع) است.
👈 همۀ این مطالب مقدمۀ مطلب مهم دیگری است که در سخن بعد ان شاء الله خواهیم خواند.
"اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ حَمْداً يَصْعَدُ أَوَّلُهُ وَ لاَ يَنْفَدُ آخِرُهُ"
(📜 دعای عشرات)
#یوم_الطفوف_سخن_اول
🏴 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
📧 @ehsannil
─┈••✾•◆🔲◆•✾••┈─
Audio
علي غفوري كربلايي
🎤
#علـــی_غفـــــــوری_کربلایـــی ⬆️
#روضـــــــــه
🔷💠🔷💠🔷💠🔷💠🔷💠🔷
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
دیوانگان حضرت زینب سلام الله علیهــا
🆔 @divaneganezeinab
#علـــی_غفـــــــوری_کربلایـــی ⬆️
#روضـــــــــه
🔷💠🔷💠🔷💠🔷💠🔷💠🔷
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
دیوانگان حضرت زینب سلام الله علیهــا
🆔 @divaneganezeinab
Audio
محمد قربانخاني كربلايي
🎤
#محمدقربانخوانـــــــی_کربلایـی⬆️
#شـــور
🔷💠🔷💠🔷💠🔷💠🔷💠🔷
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
دیوانگان حضرت زینب سلام الله علیهــا
🆔 @divaneganezeinab
#محمدقربانخوانـــــــی_کربلایـی⬆️
#شـــور
🔷💠🔷💠🔷💠🔷💠🔷💠🔷
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
دیوانگان حضرت زینب سلام الله علیهــا
🆔 @divaneganezeinab
Forwarded from حسینیة شباب کربلاء المقدسة_اصفهان
Audio
نگوییم اول شعور حسینی بعد شور حسینی...
اشک بر #حسین ، خودش شعور میاورد
به بیان استاد#معاونیان
▪️اللهم عجل لولیک الفرج▪️
🆔 @shababkarbala
اشک بر #حسین ، خودش شعور میاورد
به بیان استاد#معاونیان
▪️اللهم عجل لولیک الفرج▪️
🆔 @shababkarbala
Audio
علی غفوری کربلایی
#روضـــــــــــــه 🎤
#علی_غفوری_کربلایـی
#سوم_محرم۱۴۳۹ #کربلای_معلا
دیوانگان حضرت زینب سلام الله علیهـــــا
💠 @divaneganezeinab 💠
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
#علی_غفوری_کربلایـی
#سوم_محرم۱۴۳۹ #کربلای_معلا
دیوانگان حضرت زینب سلام الله علیهـــــا
💠 @divaneganezeinab 💠
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
.
■ «یوم الطُّفوف»؛ مجمع حیرانی!
● سخن سوّم :
مصیبتِ ولیّ خدا (ع)، مصیبتِ همۀ هستی
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅
▪️در سخن دوّم اشاره شد که درْک؛ حضور درک شده در شخصِ درک کننده است.
● برای شرح این مطلب بایستی دهها مقالۀ مفصّل نوشته میشد.
اما این ایّام، ایّام شتاب است!
▪️در این ایّام، برای بیان، تعلّل جایز نیست. ان شاء الله لُبّ کلام را نوش کنیم تا به وقتش، به لطف حضرت سیّد الشهدا (ع) برایِ تبیین بیشتر مطلب، جان برای محبّینش تقدیم گردد.
🍃 و امّا در ادامۀ آن حقیقت ...
°•❁🔳🔲🔳❁•°
▪️حضرات آل الله (علیهم السلام) ولیّ و حجّت خدایند و حجّت شیء، لُبّ اللُبّ شیء و حاقّ الحاقِّ آن است که شیء را به منصۀ ظهور رسانده و در معرض حقیقیِ محاجّه قرار میدهد.
حجّة الله چنین است . که میپرسیم "الله" کیست؟
قرآن میفرماید:
💎【 فاللَّهُ هُوَ الْوَلِي】💎
الله، ولیّ است.
(سورۀ شوریٰ، آیۀ ۹)
▪️اما خداوند به ولایتش، شیئیت اشیاء است که در ادعیۀ سحر ماه مبارک رمضان میخوانیم:
💠"يَا وَاحِدُ الْبَاقِي «أَوَّلَ كُلِّ شَيْءٍ وَ آخِرَهُ»"💠
(📚إقبال الأعمال، ط - القديمة، ج1، ص: 80)
🔻"أَوَّلُ كُلِّ شَيْءٍ"🔺؛ نظر به واحدِ اشاره به شیء است. که آن، ذات و بود و کینونت و بلکه شیئیتِ آن است.
و 🔻"آخِرُه"🔺؛ نظر به تمامیّت صفات و افعال و آثار شیء است.
🍃 ان شاءالله از دو بینیها بایستی جدا شویم و در عالم توحید چشم باز کنیم و ببینیم که الله، و ولیّ او، و ولایة الله، ۳ چیز نیستند، بلکه یک حقیقتاند که به جلوۀ اسماء، در ۳ بیان، ظاهر شدهاند.
(⚠️ بحمد الله مباحث توحید در مجموعۀ مقالاتی در #کانال_معرفة_الحق ارائه شده است و طالبان آن میتوانند به مرهمتیِ حقّ تعالی رجوع بفرمایند 👈 https://t.me/ehsannil1/213)
● از منظری و بیانی عرض میشود که ؛ اگر صمدیّت حضرت حقّ تصوّر شود، تصدیق تمام این مطالب به نفْسِ آن تصوّر، آمده است.
▪️مقام ذات، مقام "لا اسم له و لا رسم له" است و هـــــرچـــــه از خداوند تصوّر میکنیم، آن اسماء الحُسنای خداوند باشد، که حضرات آل الله (علیهم السلام) هستند.
▪️جانِ عالم وجود، حضرات آل الله (علیهم السلام) بوده که در حدیث طارق بن شهاب حضرت مولی امیرالمؤمنین (ع) امام را 🔹『 مبدأ الوجود』🔹 و 🔹 『 قطب الوجود』🔹 معرفی میفرمایند (📚بحار الأنوار ، ج25، ص: 174).
▪️شیئیت اشیاء، حضرات آل الله (علیهم السلام) میباشند و اصلاً اشیاء ، مستقل از آل الله (ع)، وجود ندارند که 💎【كلُّ شَيْءٍ هالِكٌ إِلاَّ وَجْهَهُ】💎 (سورۀ قصص، آیۀ ۸۸).
▪️در حالیکه تمامیّت و حاقّ الحاقّ حضرت حقّ، ولیّ اوست؛ حیثیت حیاتی و تمامیّت شیء، خداست که فرمودند :
🔹هوَ حَيَاةُ كُلِّ شَيْءٍ وَ نُورُ كُلِّ شَيْءٍ🔹
(الكافي، ج۱، ص: ۱۲۹)
حضرت حقّ به ولیّاش حیات و شیئیتِ کائنات است که حضرت مولی امیرالمؤمنین (ع) امام را 🔻『 نقطة الكائنات، و قطب الدائرات، و سرّ الممكنات』🔺 (مشارق الانوار، ص: 178) است.
🔰 به بیانِ دیگر :
❖ "دابَّة" ؛ اسم فاعل مؤنث از ریشۀ "دَبَّ" است. "دبّ" به معنایِ حرکت مخفیانه است.
👈 "دابة" که اسم فاعل این ریشه است. یعنی آنکه اوّلاً حالَش حرکت و جنبش است. و ثانیاً حرکت دهنده و جنبانندۀ غیر است.
❁ حضرت مولی امیرالمومنین (ع) میفرمایند 🔻『 أَنا دَابَّةُ الْأَرْض』🔺 (مَن جنبانندۀ زمین هستم/ 📚بحار الأنوار، ج39، ص: 243).
و "ارض"، ارضِ تعیّنات است. یعنی همه چیز.
⇦ 🔘 علّت جنبش و حرکت و حیات موجودات، حضرات آل الله علیهم السلام هستند.
به عبارتی دیگر ؛
هر «موجود»ی، محظوظ از «وجود» است. یعنی همینکه «موجود» است، صاحبِ وجود شده.
«موجود»؛ اسم مفعول است یعنی آنچه، محظوظ از «وجود» است.
«وجود» عالَم همان «دابة» است. که ارضِ تعیّنات به او، دائماً «موجود» است.
🔅 نقطۀ جُنبش و حیات ارضِ تعیّنات (که همان «وجود» است) حضرات آل الله علیهم السلام هستند.
🔲
■ «یوم الطُّفوف»؛ مجمع حیرانی!
● سخن سوّم :
مصیبتِ ولیّ خدا (ع)، مصیبتِ همۀ هستی
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅
▪️در سخن دوّم اشاره شد که درْک؛ حضور درک شده در شخصِ درک کننده است.
● برای شرح این مطلب بایستی دهها مقالۀ مفصّل نوشته میشد.
اما این ایّام، ایّام شتاب است!
▪️در این ایّام، برای بیان، تعلّل جایز نیست. ان شاء الله لُبّ کلام را نوش کنیم تا به وقتش، به لطف حضرت سیّد الشهدا (ع) برایِ تبیین بیشتر مطلب، جان برای محبّینش تقدیم گردد.
🍃 و امّا در ادامۀ آن حقیقت ...
°•❁🔳🔲🔳❁•°
▪️حضرات آل الله (علیهم السلام) ولیّ و حجّت خدایند و حجّت شیء، لُبّ اللُبّ شیء و حاقّ الحاقِّ آن است که شیء را به منصۀ ظهور رسانده و در معرض حقیقیِ محاجّه قرار میدهد.
حجّة الله چنین است . که میپرسیم "الله" کیست؟
قرآن میفرماید:
💎【 فاللَّهُ هُوَ الْوَلِي】💎
الله، ولیّ است.
(سورۀ شوریٰ، آیۀ ۹)
▪️اما خداوند به ولایتش، شیئیت اشیاء است که در ادعیۀ سحر ماه مبارک رمضان میخوانیم:
💠"يَا وَاحِدُ الْبَاقِي «أَوَّلَ كُلِّ شَيْءٍ وَ آخِرَهُ»"💠
(📚إقبال الأعمال، ط - القديمة، ج1، ص: 80)
🔻"أَوَّلُ كُلِّ شَيْءٍ"🔺؛ نظر به واحدِ اشاره به شیء است. که آن، ذات و بود و کینونت و بلکه شیئیتِ آن است.
و 🔻"آخِرُه"🔺؛ نظر به تمامیّت صفات و افعال و آثار شیء است.
🍃 ان شاءالله از دو بینیها بایستی جدا شویم و در عالم توحید چشم باز کنیم و ببینیم که الله، و ولیّ او، و ولایة الله، ۳ چیز نیستند، بلکه یک حقیقتاند که به جلوۀ اسماء، در ۳ بیان، ظاهر شدهاند.
(⚠️ بحمد الله مباحث توحید در مجموعۀ مقالاتی در #کانال_معرفة_الحق ارائه شده است و طالبان آن میتوانند به مرهمتیِ حقّ تعالی رجوع بفرمایند 👈 https://t.me/ehsannil1/213)
● از منظری و بیانی عرض میشود که ؛ اگر صمدیّت حضرت حقّ تصوّر شود، تصدیق تمام این مطالب به نفْسِ آن تصوّر، آمده است.
▪️مقام ذات، مقام "لا اسم له و لا رسم له" است و هـــــرچـــــه از خداوند تصوّر میکنیم، آن اسماء الحُسنای خداوند باشد، که حضرات آل الله (علیهم السلام) هستند.
▪️جانِ عالم وجود، حضرات آل الله (علیهم السلام) بوده که در حدیث طارق بن شهاب حضرت مولی امیرالمؤمنین (ع) امام را 🔹『 مبدأ الوجود』🔹 و 🔹 『 قطب الوجود』🔹 معرفی میفرمایند (📚بحار الأنوار ، ج25، ص: 174).
▪️شیئیت اشیاء، حضرات آل الله (علیهم السلام) میباشند و اصلاً اشیاء ، مستقل از آل الله (ع)، وجود ندارند که 💎【كلُّ شَيْءٍ هالِكٌ إِلاَّ وَجْهَهُ】💎 (سورۀ قصص، آیۀ ۸۸).
▪️در حالیکه تمامیّت و حاقّ الحاقّ حضرت حقّ، ولیّ اوست؛ حیثیت حیاتی و تمامیّت شیء، خداست که فرمودند :
🔹هوَ حَيَاةُ كُلِّ شَيْءٍ وَ نُورُ كُلِّ شَيْءٍ🔹
(الكافي، ج۱، ص: ۱۲۹)
حضرت حقّ به ولیّاش حیات و شیئیتِ کائنات است که حضرت مولی امیرالمؤمنین (ع) امام را 🔻『 نقطة الكائنات، و قطب الدائرات، و سرّ الممكنات』🔺 (مشارق الانوار، ص: 178) است.
🔰 به بیانِ دیگر :
❖ "دابَّة" ؛ اسم فاعل مؤنث از ریشۀ "دَبَّ" است. "دبّ" به معنایِ حرکت مخفیانه است.
👈 "دابة" که اسم فاعل این ریشه است. یعنی آنکه اوّلاً حالَش حرکت و جنبش است. و ثانیاً حرکت دهنده و جنبانندۀ غیر است.
❁ حضرت مولی امیرالمومنین (ع) میفرمایند 🔻『 أَنا دَابَّةُ الْأَرْض』🔺 (مَن جنبانندۀ زمین هستم/ 📚بحار الأنوار، ج39، ص: 243).
و "ارض"، ارضِ تعیّنات است. یعنی همه چیز.
⇦ 🔘 علّت جنبش و حرکت و حیات موجودات، حضرات آل الله علیهم السلام هستند.
به عبارتی دیگر ؛
هر «موجود»ی، محظوظ از «وجود» است. یعنی همینکه «موجود» است، صاحبِ وجود شده.
«موجود»؛ اسم مفعول است یعنی آنچه، محظوظ از «وجود» است.
«وجود» عالَم همان «دابة» است. که ارضِ تعیّنات به او، دائماً «موجود» است.
🔅 نقطۀ جُنبش و حیات ارضِ تعیّنات (که همان «وجود» است) حضرات آل الله علیهم السلام هستند.
🔲
Facebook
Log in or sign up to view
See posts, photos and more on Facebook.
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
◼️
🍃 حالا دقّت بفرمائید :
▪️در کربلای معلّی، جانِ عالم وجود، وتر الله الموتور، رحمة الله الواسعه ، ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) را به شهادت میرسانند.
🔸آن ملعونها قاتلِ چه کسی هستند؟
👈 جانِ عالم وجود.
▪️از این رو ؛ تمام ذرّات عالم برای حضرت سیّد الشهداء (علیه السلام) اشک میریزند که میفرمایند:
🔹〖 بكَى لَهُ «جَمِيعُ الْخَلَائِق»ِ وَ بَكَتْ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ الْأَرَضُونَ السَّبْعُ وَ مَا فِيهِنَّ وَ مَا بَيْنَهُنَّ وَ مَنْ يَتَقَلَّبُ فِي الْجَنَّةِ وَ النَّارِ مِنْ خَلْقِ رَبِّنَا وَ مَا يُرَى وَ مَا لَا يُرَى〗🔹
● و به خاطر آن آسمان هاى هفتگانه و زمينهاى هفتگانه گريست. و آنچه در آنها و بين آنها نيز، و هر كه در بهشت و دوزخ از مخلوقات پروردگار ما زيرورو مىگردد، و آنچه ديده شود، و ديده نشود براى آن خون، گريه كرد ●
(📚 كامل الزيارات، ص: ۱۹۹)
این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست
این چه شمعیست که جانها همه پروانه اوست
هر کجا می نگرم رنگ رخش جلوهگر است
هر کجا می گذرم جلـوۀ مستــانه اوست
🔲 دقّت شود :
▪️⇪ اولاً ؛ این مربوط به زمان ظاهریِ شهادت نیست. عاشورا، حقیقت است و بلکه حقیقة الحائق است.
آن حقیقت، در دهم محرّم سال ۶۱ هجری قمری ظاهر گشت و چون حقیقت است، مختصّ به یک تاریخ نیست.
▪️⇪ ثانیاً؛ چرا باید این طور باشد که همه اشیاء برای حضرت سیّد الشهدا (ع) گریه کنند؟!
● عرض کردم شیئیت تمام اشیاء، حضرت ابا عبد الله الحسین (علیه السلام) هستند. و خودشان برای خودشان گریه میکنند.
▪️⇪ ثالثاً؛ این گریهای که محبّ آل الله (علیهم السلام) در ظاهر دارد، چیست در حالیکه وجود همۀ اشیاء و از جمله محبّ آل الله (ع) باطناً بکاء دارد؟
● این گریه، مختــاراً همنوا شدن با حقیقتِ هستی است.
☑️ توضیح: "مختار" اسم فاعل از مادۀ "خَیر" در باب افتعال است که باب افتعال، معنایِ مطاوعه و پذیرش را میرساند.
یعنی "مختار" کسی است که "خَیر" [که بر طبق احادیث؛ آل الله (علیهم السلام) میباشند] را قبول کرده و پذیرفته است.
اما کافر، به کفرش، مختارِ آل الله (علیهم السلام) نیست. یعنی آل الله (ع) را نپذیرفته است. بنابراین برای حضرت سیّد الشهداء (علیه السلام) در بکاء نمیآید.
🔰 مولایمان علی (علیه السلام) به حضرت امام حسین (علیه السلام) نظر نموده و میفرمایند:
🔹『 يا عَبْرَةَ كُلِّ مُؤْمِن』🔹
ای اشک هر مؤمن.
(📚 کامل الزیارات، ص ۱۰۸)
🔸دقت فرمودید؟!
🔹حضرت سیّد الشهداء (علیه السلآم) خودِ آن اشک هستند.
🔲
🍃 حالا دقّت بفرمائید :
▪️در کربلای معلّی، جانِ عالم وجود، وتر الله الموتور، رحمة الله الواسعه ، ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) را به شهادت میرسانند.
🔸آن ملعونها قاتلِ چه کسی هستند؟
👈 جانِ عالم وجود.
▪️از این رو ؛ تمام ذرّات عالم برای حضرت سیّد الشهداء (علیه السلام) اشک میریزند که میفرمایند:
🔹〖 بكَى لَهُ «جَمِيعُ الْخَلَائِق»ِ وَ بَكَتْ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ الْأَرَضُونَ السَّبْعُ وَ مَا فِيهِنَّ وَ مَا بَيْنَهُنَّ وَ مَنْ يَتَقَلَّبُ فِي الْجَنَّةِ وَ النَّارِ مِنْ خَلْقِ رَبِّنَا وَ مَا يُرَى وَ مَا لَا يُرَى〗🔹
● و به خاطر آن آسمان هاى هفتگانه و زمينهاى هفتگانه گريست. و آنچه در آنها و بين آنها نيز، و هر كه در بهشت و دوزخ از مخلوقات پروردگار ما زيرورو مىگردد، و آنچه ديده شود، و ديده نشود براى آن خون، گريه كرد ●
(📚 كامل الزيارات، ص: ۱۹۹)
این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست
این چه شمعیست که جانها همه پروانه اوست
هر کجا می نگرم رنگ رخش جلوهگر است
هر کجا می گذرم جلـوۀ مستــانه اوست
🔲 دقّت شود :
▪️⇪ اولاً ؛ این مربوط به زمان ظاهریِ شهادت نیست. عاشورا، حقیقت است و بلکه حقیقة الحائق است.
آن حقیقت، در دهم محرّم سال ۶۱ هجری قمری ظاهر گشت و چون حقیقت است، مختصّ به یک تاریخ نیست.
▪️⇪ ثانیاً؛ چرا باید این طور باشد که همه اشیاء برای حضرت سیّد الشهدا (ع) گریه کنند؟!
● عرض کردم شیئیت تمام اشیاء، حضرت ابا عبد الله الحسین (علیه السلام) هستند. و خودشان برای خودشان گریه میکنند.
▪️⇪ ثالثاً؛ این گریهای که محبّ آل الله (علیهم السلام) در ظاهر دارد، چیست در حالیکه وجود همۀ اشیاء و از جمله محبّ آل الله (ع) باطناً بکاء دارد؟
● این گریه، مختــاراً همنوا شدن با حقیقتِ هستی است.
☑️ توضیح: "مختار" اسم فاعل از مادۀ "خَیر" در باب افتعال است که باب افتعال، معنایِ مطاوعه و پذیرش را میرساند.
یعنی "مختار" کسی است که "خَیر" [که بر طبق احادیث؛ آل الله (علیهم السلام) میباشند] را قبول کرده و پذیرفته است.
اما کافر، به کفرش، مختارِ آل الله (علیهم السلام) نیست. یعنی آل الله (ع) را نپذیرفته است. بنابراین برای حضرت سیّد الشهداء (علیه السلام) در بکاء نمیآید.
🔰 مولایمان علی (علیه السلام) به حضرت امام حسین (علیه السلام) نظر نموده و میفرمایند:
🔹『 يا عَبْرَةَ كُلِّ مُؤْمِن』🔹
ای اشک هر مؤمن.
(📚 کامل الزیارات، ص ۱۰۸)
🔸دقت فرمودید؟!
🔹حضرت سیّد الشهداء (علیه السلآم) خودِ آن اشک هستند.
🔲
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
◼️
✅ کسانی که اشک برای حضرت سیّد الشهدا علیه السلام را طریق یا وسیلهای برای رسیدن به مقصودی دیگر میدانند، هنوز حقیقتِ «عبرة» را نمیدانند!
🔰 به ایشان پاسخ داده میشود :
در حالیکه حضرت سیّد الشهدا (ع) 🔹『 عَبْرَةَ كُلِّ مُؤْمِن』🔹هستند، دقّت بفرمائید که در جامعۀ کبیره میخوانیم 〖مَنْ قَصَــدَهُ «تَــوَجَّــهَ» بِـكُـــم〗یعنی هرکس قصد خدا را بکند (که #قصد ؛ از کوچکترین اراده و تصوّر، تا نهایتِ بی نهایَتِ خداوندی است) ، [چه بداند و چه نداند] متوجّه شما آل الله علیهم السلام است.
بالاتر و والاتر از خداوند، چه مقصد و مقصودی هست؟!
خدا را هم اگر قصد کنی، در امام حسین (ع) هستی و وجهِ او را طالبی و متوّجه اوئی و لاغیر.
امام حسین (ع) که 🔻『 أَصْلُ كُلِّ خَيْرٍ』🔺 (📚 الكافي، ج8، ص: 242) و هیچ خَیری بیرون از ایشان اصلاً معنا ندارد که 🔹『 إِنْ ذُكِرَ الْخَيْرُ كُنْتُمْ أَوَّلَهُ وَ أَصْلَهُ وَ فَرْعَهُ وَ مَعْدِنَهُ وَ مَأْوَاهُ وَ مُنْتَهَاه』🔹 (جامعۀ کبیره).
حالا با این بیاناتی که گذشت دقّت کنیم که حضرت ابا عبد الله الحسین (ع) ، خودِ «عبرة» مؤمن هستند (اشکِ مؤمن).
پس ؛
👈 ورایِ اشکِ برای حضرت سیّد الشهدا (ع)، هیچ خَیری و هیچ خَبری نیست.
(⚠️ فتأمّل جدّاً !)
این قطــره نیست، آیـنـۀ توست یا علـــی
در اشکِ ما «حسین» تو تکثیـر میشـود
▪️پس حرمت اشکهایِ محبّ، حرمت خودِ ابا عبد الله (علیه السلام) است.
🔰 حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) میفرمایند:
🔻『 وَ مَا مِنْ بَاكٍ يَبْكِيهِ إِلَّا وَ قَدْ وَصَلَ فَاطِمَةَ (س) وَ أَسْعَدَهَا عَلَيْهِ وَ وَصَلَ رَسُولَ اللَّهِ وَ أَدَّى حَقَّنَا 』🔺
هيچ گريهكنندهاى نيست كه بر آن جناب (امام حسین علیه السلام )بگريد مگر آنكه به حضرت فاطمه زهرا عليها السّلام وصل شده و ایشان را بر آن اشک مسعود ساخته و نيز به حضرت رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم وصل شده و حقّ ما را ادا كرده.
(📚كامل الزيارات ص: 81)
▪️از این حقیقتی که اشارتاً گوشهای از آن به لطف خدا بیان شد، در هر آنی اگر کسی اهلش باشد مییابد که تمام اشیاء در بکاء برای ابا عبد الله (علیه السلام) هستند و آنهم، خونْ گریه کردنی!
▪️بسیاری از بزرگان برای نشان دادن این حقیقت سنگی را برداشته و خون شدن، و خون گریستنِ سنگ را نشان اهلش دادند. یعنی جمادی که ادنی مرتبۀ حظّ از وجود است نیز در گریه برای حضرت سیّد الشهدا (ع) «موجود» است.
🍃 گامی پیش برویم؛
💎 【 تسَبِّحُ لَهُ السَّماواتُ السَّبْعُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فيهِنَّ🔹و إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ🔹و لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبيحَهُمْ إِنَّهُ كانَ حَليماً غَفُوراً】💎
● آسمانهاى هفتگانه و زمين و هر كس در آنهاست، او را تسبيح مىگويند، و هيچ موجودى نيست مگر اين كه به ستايش او تسبيح مىگويد، ولى شما تسبيحشان را نمىفهميد. به راستى كه او بردبار و آمرزنده است.
(سورۀ اسراء، آیۀ ۴۴)
🔸در این عبارت دقت فرمودید؟!
🔹"وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ"🔹
● و هيچ شیئی نيست مگر اين كه به ستايش او تسبيح مىگويد ●
▪️تسبیح، شیئیت شیء است و همان است که بیان شد که شیئیت شیء، حضرات آل الله (ع) هستند که میفرمایند 🔻『 نَحْنُ الشَّيْء』🔺 (📚 الإختصاص- شیخ مفید، ص: 143). امّا اشیاء در نفسِ خویش و شیئیتِ خویش اعلامِ هلاکت مینمایند که 💎【كُلُّ شَيْءٍ هالِكٌ】💎 (سورۀ قصص، آیۀ 88).
🔸پس این اشیاء چه هستند؟
بلافاصله و متصلاً فرمود 💎【 إِلاَّ وَجْهَهُ】💎. که حضرات آل الله (ع) میفرمایند 『 نحن وجه الله 』 (📚بصائر الدجات ج 1 ص 61).
پس؛
شیء، شیء شد تا برای حضرت سیدالشهدا (ع) در بکاء باشد.
و «موجود» بودنِ او، بکاء برای حضرت (ع) است.
و این اشک، به نفْسِ اینکه حضرتِ سیّد الشهدا علیه السلام (که "وجه الله" هستند) عالَم را فرا گرفتهاند، عالمْگیر است که فرمود:
🔻"فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّه"🔺
پس به هر سو رو كنيد، همان جا وجهِ خداست.
(سورۀ بقره، آیۀ 115)
من از مفصّلِ ایـن نکتـه مجملی گفتم
تو صد حدیث مفصّل بخوان از این مجمل
🔲
✅ کسانی که اشک برای حضرت سیّد الشهدا علیه السلام را طریق یا وسیلهای برای رسیدن به مقصودی دیگر میدانند، هنوز حقیقتِ «عبرة» را نمیدانند!
🔰 به ایشان پاسخ داده میشود :
در حالیکه حضرت سیّد الشهدا (ع) 🔹『 عَبْرَةَ كُلِّ مُؤْمِن』🔹هستند، دقّت بفرمائید که در جامعۀ کبیره میخوانیم 〖مَنْ قَصَــدَهُ «تَــوَجَّــهَ» بِـكُـــم〗یعنی هرکس قصد خدا را بکند (که #قصد ؛ از کوچکترین اراده و تصوّر، تا نهایتِ بی نهایَتِ خداوندی است) ، [چه بداند و چه نداند] متوجّه شما آل الله علیهم السلام است.
بالاتر و والاتر از خداوند، چه مقصد و مقصودی هست؟!
خدا را هم اگر قصد کنی، در امام حسین (ع) هستی و وجهِ او را طالبی و متوّجه اوئی و لاغیر.
امام حسین (ع) که 🔻『 أَصْلُ كُلِّ خَيْرٍ』🔺 (📚 الكافي، ج8، ص: 242) و هیچ خَیری بیرون از ایشان اصلاً معنا ندارد که 🔹『 إِنْ ذُكِرَ الْخَيْرُ كُنْتُمْ أَوَّلَهُ وَ أَصْلَهُ وَ فَرْعَهُ وَ مَعْدِنَهُ وَ مَأْوَاهُ وَ مُنْتَهَاه』🔹 (جامعۀ کبیره).
حالا با این بیاناتی که گذشت دقّت کنیم که حضرت ابا عبد الله الحسین (ع) ، خودِ «عبرة» مؤمن هستند (اشکِ مؤمن).
پس ؛
👈 ورایِ اشکِ برای حضرت سیّد الشهدا (ع)، هیچ خَیری و هیچ خَبری نیست.
(⚠️ فتأمّل جدّاً !)
این قطــره نیست، آیـنـۀ توست یا علـــی
در اشکِ ما «حسین» تو تکثیـر میشـود
▪️پس حرمت اشکهایِ محبّ، حرمت خودِ ابا عبد الله (علیه السلام) است.
🔰 حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) میفرمایند:
🔻『 وَ مَا مِنْ بَاكٍ يَبْكِيهِ إِلَّا وَ قَدْ وَصَلَ فَاطِمَةَ (س) وَ أَسْعَدَهَا عَلَيْهِ وَ وَصَلَ رَسُولَ اللَّهِ وَ أَدَّى حَقَّنَا 』🔺
هيچ گريهكنندهاى نيست كه بر آن جناب (امام حسین علیه السلام )بگريد مگر آنكه به حضرت فاطمه زهرا عليها السّلام وصل شده و ایشان را بر آن اشک مسعود ساخته و نيز به حضرت رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم وصل شده و حقّ ما را ادا كرده.
(📚كامل الزيارات ص: 81)
▪️از این حقیقتی که اشارتاً گوشهای از آن به لطف خدا بیان شد، در هر آنی اگر کسی اهلش باشد مییابد که تمام اشیاء در بکاء برای ابا عبد الله (علیه السلام) هستند و آنهم، خونْ گریه کردنی!
▪️بسیاری از بزرگان برای نشان دادن این حقیقت سنگی را برداشته و خون شدن، و خون گریستنِ سنگ را نشان اهلش دادند. یعنی جمادی که ادنی مرتبۀ حظّ از وجود است نیز در گریه برای حضرت سیّد الشهدا (ع) «موجود» است.
🍃 گامی پیش برویم؛
💎 【 تسَبِّحُ لَهُ السَّماواتُ السَّبْعُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فيهِنَّ🔹و إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ🔹و لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبيحَهُمْ إِنَّهُ كانَ حَليماً غَفُوراً】💎
● آسمانهاى هفتگانه و زمين و هر كس در آنهاست، او را تسبيح مىگويند، و هيچ موجودى نيست مگر اين كه به ستايش او تسبيح مىگويد، ولى شما تسبيحشان را نمىفهميد. به راستى كه او بردبار و آمرزنده است.
(سورۀ اسراء، آیۀ ۴۴)
🔸در این عبارت دقت فرمودید؟!
🔹"وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ"🔹
● و هيچ شیئی نيست مگر اين كه به ستايش او تسبيح مىگويد ●
▪️تسبیح، شیئیت شیء است و همان است که بیان شد که شیئیت شیء، حضرات آل الله (ع) هستند که میفرمایند 🔻『 نَحْنُ الشَّيْء』🔺 (📚 الإختصاص- شیخ مفید، ص: 143). امّا اشیاء در نفسِ خویش و شیئیتِ خویش اعلامِ هلاکت مینمایند که 💎【كُلُّ شَيْءٍ هالِكٌ】💎 (سورۀ قصص، آیۀ 88).
🔸پس این اشیاء چه هستند؟
بلافاصله و متصلاً فرمود 💎【 إِلاَّ وَجْهَهُ】💎. که حضرات آل الله (ع) میفرمایند 『 نحن وجه الله 』 (📚بصائر الدجات ج 1 ص 61).
پس؛
شیء، شیء شد تا برای حضرت سیدالشهدا (ع) در بکاء باشد.
و «موجود» بودنِ او، بکاء برای حضرت (ع) است.
و این اشک، به نفْسِ اینکه حضرتِ سیّد الشهدا علیه السلام (که "وجه الله" هستند) عالَم را فرا گرفتهاند، عالمْگیر است که فرمود:
🔻"فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّه"🔺
پس به هر سو رو كنيد، همان جا وجهِ خداست.
(سورۀ بقره، آیۀ 115)
من از مفصّلِ ایـن نکتـه مجملی گفتم
تو صد حدیث مفصّل بخوان از این مجمل
🔲
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
◼️
⚠️ تذکر مهمّ :
حضرت سیدالشهداء (ع) شناخته نشدند که گاهی در ظاهرِ روشنفکری، و در کمالِ بیمعرفتی عدّهای جملاتی رها میکنند که مثلاً :
● "چقدر گریــه؟!! هدفِ امام حسین (ع) را پیدا کن!
● محرم و صفر زمانِ باليدن است نه ناليدن!
● تمرينِ خوب نگريستن است نه خوب گريستن!
● اول شعور حسينی، بعد شور حسينی!
● و قِس عَلیٰ هذا ...!
اینها، کلماتِ آزین بسته شده است!
ظاهری زیبنده که چون «قرآنِ بر سر نیزه» آمده، تا مولایِ حقیقت را [به خیالِ واهیِ خود] خانهنشین کند!
(البته عرض کنم که گاهی گویندۀ این کلمات، خودش نمیداند کجا رفته و چه میگوید)
🔰 این کلمات، همان است که اوّلْ مظلوم، حضرت مولی امیرالمؤمنین (ع) از آنها پرده برداشتند و فرمودند:
🔹《 كَلِمَةُ حَــــــقٍ يُرَادُ بِهَا بَاطِــــــل》🔹
گفتار حقّى است كه به آن باطلى اراده شده .
(📚 نهج البلاغه)
پناه بر خدا میبریم از این بی معرفتیها .
بیشتر هم نمیگویم و برای عاشقانِ ابا عبد الله الحسین (ع) مطلب روشن است.
#یوم_الطفوف_سخن_سوم
🏴 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
📧 @ehsannil
─┈••✾•◆🔲◆•✾••┈─
⚠️ تذکر مهمّ :
حضرت سیدالشهداء (ع) شناخته نشدند که گاهی در ظاهرِ روشنفکری، و در کمالِ بیمعرفتی عدّهای جملاتی رها میکنند که مثلاً :
● "چقدر گریــه؟!! هدفِ امام حسین (ع) را پیدا کن!
● محرم و صفر زمانِ باليدن است نه ناليدن!
● تمرينِ خوب نگريستن است نه خوب گريستن!
● اول شعور حسينی، بعد شور حسينی!
● و قِس عَلیٰ هذا ...!
اینها، کلماتِ آزین بسته شده است!
ظاهری زیبنده که چون «قرآنِ بر سر نیزه» آمده، تا مولایِ حقیقت را [به خیالِ واهیِ خود] خانهنشین کند!
(البته عرض کنم که گاهی گویندۀ این کلمات، خودش نمیداند کجا رفته و چه میگوید)
🔰 این کلمات، همان است که اوّلْ مظلوم، حضرت مولی امیرالمؤمنین (ع) از آنها پرده برداشتند و فرمودند:
🔹《 كَلِمَةُ حَــــــقٍ يُرَادُ بِهَا بَاطِــــــل》🔹
گفتار حقّى است كه به آن باطلى اراده شده .
(📚 نهج البلاغه)
پناه بر خدا میبریم از این بی معرفتیها .
بیشتر هم نمیگویم و برای عاشقانِ ابا عبد الله الحسین (ع) مطلب روشن است.
#یوم_الطفوف_سخن_سوم
🏴 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
📧 @ehsannil
─┈••✾•◆🔲◆•✾••┈─
Audio
علی غفوری کربلایی
#روضـــــــــــــه 🎤
#علی_غفوری_کربلایـی
#چهارم_محرم۱۴۳۹ #کربلای_معلا
دیوانگان حضرت زینب سلام الله علیهـــــا
💠 @divaneganezeinab 💠
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
#علی_غفوری_کربلایـی
#چهارم_محرم۱۴۳۹ #کربلای_معلا
دیوانگان حضرت زینب سلام الله علیهـــــا
💠 @divaneganezeinab 💠
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
Audio
علی غفوری کربلایی
#روضـــــــــــــه 🎤
#علی_غفوری_کربلایـی
#پنجم_محرم۱۴۳۹ #کربلای_معلا
دیوانگان حضرت زینب سلام الله علیهـــــا
💠 @divaneganezeinab 💠
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
#علی_غفوری_کربلایـی
#پنجم_محرم۱۴۳۹ #کربلای_معلا
دیوانگان حضرت زینب سلام الله علیهـــــا
💠 @divaneganezeinab 💠
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
Forwarded from آخرین خبر
🔺مجوز خروج رایگان اربعین برای دانشجویان مشمول
🔹مسئول قرارگاه نور سازمان بسیج دانشجویی: دیگر نیازی به قراردادن ودیعه ۱۰۰هزار تومانی نیست.
🔹بنابراین تعهد نامه محضری جهت ضمانت کفایت می کند و نیاز به ثبت آن در دفاتر اسناد رسمی نیست و در نتیجه دانشجویان نباید هزینه ثبت در دفاتر اسناد رسمی را پرداخت کنند
@akharinkhabar
🔹مسئول قرارگاه نور سازمان بسیج دانشجویی: دیگر نیازی به قراردادن ودیعه ۱۰۰هزار تومانی نیست.
🔹بنابراین تعهد نامه محضری جهت ضمانت کفایت می کند و نیاز به ثبت آن در دفاتر اسناد رسمی نیست و در نتیجه دانشجویان نباید هزینه ثبت در دفاتر اسناد رسمی را پرداخت کنند
@akharinkhabar
Audio
علی غفوری کربلایی
#روضـــــــــــــه 🎤
#علی_غفوری_کربلایـی
#ششم_محرم۱۴۳۹ #کربلای_معلا
دیوانگان حضرت زینب سلام الله علیهـــــا
💠 @divaneganezeinab 💠
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
#علی_غفوری_کربلایـی
#ششم_محرم۱۴۳۹ #کربلای_معلا
دیوانگان حضرت زینب سلام الله علیهـــــا
💠 @divaneganezeinab 💠
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
.
■ «یوم الطُّفوف»؛ مجمع حیرانی!
● سخن چهارم :
خداوند به "قـتیل الله" (علیه السلام) کشتۀ خود است!
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅
ان شاءالله در این مدّت همدل و همراه بودهاید.
● فهم مطلبی که پیش رو داریم، بدون نوش جان کردنِ مطالب قبلی و مخصوصاً فهم عالم بیحدّیِ نوری ممکن نیست! و اگر هم فهمی خارج از عالم بیحدّی شود، یا حقّ فهم ادا نشده، یا به بیراهه رفتهایم!
● مطالب را به اشاره عرض میکنم!
اهل مطلب، ان شاءالله به دنبال اشارت خواهند رفت.
هر که یک جرعه خورَد از مِی میخانۀ ما
عـــرق آلـــوده بیاید بـه در خانــــۀ ما!
°•❁🔳🔲🔳❁•°
▪️حضرت سیدالشهدا علیه السلام، حضرت رسول اکرم صلّی الله علیه و آله را رؤیت مینمایند و پیامبر اکرم (ص) به ایشان میفرمایند:
🔻『 يا حُسَيْنُ (ع)! اُخْرُجْ ، فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَاكَ قَتِيلاً 』🔺
● اى حسين! خارج شو، پس همانا خداوند خواسته است تو را كُشته ببيند.
(📚بحار الأنوار، ج ۴۴، ص: ۳۶۴)
▪️هر کلمۀ این عبارت برای کلمۀ بعدیاش ریخته شده است و این طور نیست که کلماتی هست و هر کلمه را پشت کلمۀ بعدی قرار داده باشند. بلکه این جمله یک حقیقت است.
◾️به حضرت سیّد الشهدا (ع) می فرمایند 🔹『 اُخْــرُجْ』🔹 یعنی خارج شو.
🔲 همانطور که جنّت، حقیقتی است که عالَم را فراگرفته است و جانِ متقین را فراگرفته است که 💎【 إِنَّ الْمُتَّقينَ في جَنَّاتٍ وَ نَعيمٍ】💎، سعه و گستردگی و فراخی ِجنّت که به نام «بَطحاء» میباشد، کربلاست که فرمودند 🔅『 أَنَّهَا مِنْ بَطْحَاءِ الْجَنَّة』🔅(كامل الزيارات، ص: 263).
و این گستردگی از حضرات آل الله علیهم السلام است که 🔸《سُرَّةِ الْبَطْحَاءِ》🔸 میباشند (نهج البلاغه ، خطبۀ 108).
کربلا؛ حقیقت عالَم است. نه یک منطقۀ جغرافیایی بر روی زمین. بلکه آن حقیقت چون هست، جنّت هست. و از جنّت، دوزخ هست.
کربلایِ حقیقت ، به سرزمینِ کرب و بلا رخ عیان نموده.
● با دانستن این مطلب، ادامه دهیم ●
◾️در حدیث قدسی خداوند میفرمایند:
🔹 『 کـُنتُ كنزاً مخفياً فأحببتُ أن أعرَف فخلقتُ الخلق لِكَي أعرف』🔹
من گنج مخفی بودم، پس دوست داشتم که شناخته شوم. پس خلق را آفریدم تا شناخته شوم.
(📚 بحار الأنوار، ج ۸۴، ص: ۱۹۹)
◾️ذات اقدس الهی سراسر حبّ است و ظهورِ تامّۀ ذات اقدس الهی، حضرات آل الله (ع) هستند.
▪️هر چه آن ذات بخواهد ظاهر شود، به آل الله (ع) ظاهر میشود و اصلاً ظهور، در عالم اسماء است.
در مقام بیحدّی و نور؛ خداوند متعال به آل الله (ع) هم "متکلــّـِم" و هم "مخاطب" است.
◾️به امام حسین (علیه السلام) امر میشود:
● "اُخرُج" خارج شو.
▪️آمِر (امر کننده) ؛ خداوندست بر زبان رسولَش (ص).
▪️مخاطب ؛ خداوندست در استماعِ حُسینش (ع).
▪️موضوع خطابه ؛ ظهور تامّۀ خداوندست از "کنز مخفی" بودن، تا عالم اشارات. یعنی آن ذات غیب الغیوبی که سراسر حبّ است، به میدان شهود میخواهد بیاید.
🔸اما چگونه؟!
▪️خداوند، محبّ خویش و محبوب خویش است. آنچنان حبّی که اگر ظاهر نشود، اطلاقِ حق، ظاهر نشده است.
▪️و نهایت ظاهر شدن این حبّ، کشته شدن است. آنچنان حبّی، و نهایتِ حبّی است که خودش برای خودش کُشته میشود. سخن از کشته شدنِ بُغضی نیست (کشته شدن از رویِ بُغض). بلکه سخن از کشته شدن حُبّی است که در حدیث قدسی آمده است:
🔅 『 مَن احبّنی عَشَقَنی و من عشقنی عشقته و من عشقته قتلتُه و من قتلتُه فعَلَیَّ دیته و من عَلیَّ دیته فاَنا دیته』🔅
آن کس که مرا دوست داشت، به من عشق میورزد و آن کس که به من عشق ورزید، من نیز به او عشق میورزم و آن کس که من به او عشق ورزیدم، او را میکُشم و آن کس را که من بکُشم، خونبهای او بر من واجب است و آن کس که خونبهایش بر من واجب شد، پس خودِ من خونبهای او میباشم ●
(📚 کلمات مکنونۀ مرحوم فیض، چاپ قدیم، ص ۸۰)
👈 مراقب باشیم با معیارات عالَم حدود وارد مباحث نشویم!
🔲
■ «یوم الطُّفوف»؛ مجمع حیرانی!
● سخن چهارم :
خداوند به "قـتیل الله" (علیه السلام) کشتۀ خود است!
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅
ان شاءالله در این مدّت همدل و همراه بودهاید.
● فهم مطلبی که پیش رو داریم، بدون نوش جان کردنِ مطالب قبلی و مخصوصاً فهم عالم بیحدّیِ نوری ممکن نیست! و اگر هم فهمی خارج از عالم بیحدّی شود، یا حقّ فهم ادا نشده، یا به بیراهه رفتهایم!
● مطالب را به اشاره عرض میکنم!
اهل مطلب، ان شاءالله به دنبال اشارت خواهند رفت.
هر که یک جرعه خورَد از مِی میخانۀ ما
عـــرق آلـــوده بیاید بـه در خانــــۀ ما!
°•❁🔳🔲🔳❁•°
▪️حضرت سیدالشهدا علیه السلام، حضرت رسول اکرم صلّی الله علیه و آله را رؤیت مینمایند و پیامبر اکرم (ص) به ایشان میفرمایند:
🔻『 يا حُسَيْنُ (ع)! اُخْرُجْ ، فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَاكَ قَتِيلاً 』🔺
● اى حسين! خارج شو، پس همانا خداوند خواسته است تو را كُشته ببيند.
(📚بحار الأنوار، ج ۴۴، ص: ۳۶۴)
▪️هر کلمۀ این عبارت برای کلمۀ بعدیاش ریخته شده است و این طور نیست که کلماتی هست و هر کلمه را پشت کلمۀ بعدی قرار داده باشند. بلکه این جمله یک حقیقت است.
◾️به حضرت سیّد الشهدا (ع) می فرمایند 🔹『 اُخْــرُجْ』🔹 یعنی خارج شو.
🔲 همانطور که جنّت، حقیقتی است که عالَم را فراگرفته است و جانِ متقین را فراگرفته است که 💎【 إِنَّ الْمُتَّقينَ في جَنَّاتٍ وَ نَعيمٍ】💎، سعه و گستردگی و فراخی ِجنّت که به نام «بَطحاء» میباشد، کربلاست که فرمودند 🔅『 أَنَّهَا مِنْ بَطْحَاءِ الْجَنَّة』🔅(كامل الزيارات، ص: 263).
و این گستردگی از حضرات آل الله علیهم السلام است که 🔸《سُرَّةِ الْبَطْحَاءِ》🔸 میباشند (نهج البلاغه ، خطبۀ 108).
کربلا؛ حقیقت عالَم است. نه یک منطقۀ جغرافیایی بر روی زمین. بلکه آن حقیقت چون هست، جنّت هست. و از جنّت، دوزخ هست.
کربلایِ حقیقت ، به سرزمینِ کرب و بلا رخ عیان نموده.
● با دانستن این مطلب، ادامه دهیم ●
◾️در حدیث قدسی خداوند میفرمایند:
🔹 『 کـُنتُ كنزاً مخفياً فأحببتُ أن أعرَف فخلقتُ الخلق لِكَي أعرف』🔹
من گنج مخفی بودم، پس دوست داشتم که شناخته شوم. پس خلق را آفریدم تا شناخته شوم.
(📚 بحار الأنوار، ج ۸۴، ص: ۱۹۹)
◾️ذات اقدس الهی سراسر حبّ است و ظهورِ تامّۀ ذات اقدس الهی، حضرات آل الله (ع) هستند.
▪️هر چه آن ذات بخواهد ظاهر شود، به آل الله (ع) ظاهر میشود و اصلاً ظهور، در عالم اسماء است.
در مقام بیحدّی و نور؛ خداوند متعال به آل الله (ع) هم "متکلــّـِم" و هم "مخاطب" است.
◾️به امام حسین (علیه السلام) امر میشود:
● "اُخرُج" خارج شو.
▪️آمِر (امر کننده) ؛ خداوندست بر زبان رسولَش (ص).
▪️مخاطب ؛ خداوندست در استماعِ حُسینش (ع).
▪️موضوع خطابه ؛ ظهور تامّۀ خداوندست از "کنز مخفی" بودن، تا عالم اشارات. یعنی آن ذات غیب الغیوبی که سراسر حبّ است، به میدان شهود میخواهد بیاید.
🔸اما چگونه؟!
▪️خداوند، محبّ خویش و محبوب خویش است. آنچنان حبّی که اگر ظاهر نشود، اطلاقِ حق، ظاهر نشده است.
▪️و نهایت ظاهر شدن این حبّ، کشته شدن است. آنچنان حبّی، و نهایتِ حبّی است که خودش برای خودش کُشته میشود. سخن از کشته شدنِ بُغضی نیست (کشته شدن از رویِ بُغض). بلکه سخن از کشته شدن حُبّی است که در حدیث قدسی آمده است:
🔅 『 مَن احبّنی عَشَقَنی و من عشقنی عشقته و من عشقته قتلتُه و من قتلتُه فعَلَیَّ دیته و من عَلیَّ دیته فاَنا دیته』🔅
آن کس که مرا دوست داشت، به من عشق میورزد و آن کس که به من عشق ورزید، من نیز به او عشق میورزم و آن کس که من به او عشق ورزیدم، او را میکُشم و آن کس را که من بکُشم، خونبهای او بر من واجب است و آن کس که خونبهایش بر من واجب شد، پس خودِ من خونبهای او میباشم ●
(📚 کلمات مکنونۀ مرحوم فیض، چاپ قدیم، ص ۸۰)
👈 مراقب باشیم با معیارات عالَم حدود وارد مباحث نشویم!
🔲
Facebook
Log in or sign up to view
See posts, photos and more on Facebook.
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
◼️
🔰 محبّت در مراتب وجود (فعل، صفت، ذات) میتواند جلوه کند.
و شخصِ محبّ، در هر مرتبۀ وجودی که محبّ باشد، در محبوب خویش فانی و کُشته است. و محبوب به محبّ ظاهر است.
یعنی ؛
❁ اگر در «افعال»، محبِّ محبوب باشد؛ در نقطۀ «فعل» ، فانی در محبوب است (کُشتۀ محبوب در فعل شده) و با محبوب وحدت دارد. و در نتیجه محبوب در افعال، به محبّ خویش ظاهر شده.
❁ و اگر در «صفات»، محبِّ محبوب باشد؛ در نقطۀ «صفت» ، فانی در محبوب است (کُشتۀ محبوب در صفت شده) و با محبوب وحدت دارد. و در نتیجه محبوب در صفات، به محبّ خویش ظاهر شده.
تا برسیم به ذات :
❁ اگر در «ذات»، محبِّ محبوب باشد؛ در نقطۀ «ذات» ، فانی در محبوب است (کُشتۀ محبوب در ذات شده) و با محبوب وحدت دارد. و در نتیجه محبوب در ذات، به محبّ خویش ظاهر شده.
▪️بحثمان در عالم نور و بیحدّی است. خداوند از اینکه خودش، خودش را دوست دارد (ذاتاً و صفتاً و فعلاً)، در تمام مراتب وجودی، خودش کشتۀ خودش است.
🔸اما مگر خداوند کُشته میشود؟!
▪️العیاذ بالله که اینطور باشد. مطلب را دنبال بفرمائید...
◾️ "قتیل" صفت مشبهه است. و صفت مشبهه، آنچنان فراگیر است که هم در معنای اسم فاعل است و هم در معنای اسم مفعول.
یعنی "قتیل" از شدّت و فراگیری [که صفتِ مشبهه دارد] هم به معنای قاتل است و به معنای مقتول.
◾️اینکه فرمودند:
🔹"إِنَّ اللَّهَ قَدْ شَــــاءَ أَنْ يَـــــرَاكَ قَتِيــــلاً"🔹
▪️فعل ِ "شاء" (خواست) نفسِ قاتل بودن را نشان میدهد (قاتل بودن حُبّی).
▪️و فعل "یَری" (رؤیت کرد) نفسِ مقتول بودن را نشان میدهد(مقتول بودنِ حُبّی).
◾️واقعیت " يَرَی" به حقیقت فعلیتِ "شَــــاءَ" است. و "شَــــاءَ" [در بیحدّی]، حقیقتش به حقیقتِ " يَرَی" است. و هر دوی "شَــــاءَ" و " يَـــرَا" حقیقتشان به "قَتِيـــــل" است. که "قَتِيـــــل"، واسطۀ مطلقه است که حقیقت و جانِ قاتل و مقتولِ حُبّی است.
🔲 یعنی فاعل و مفعول، رائی و مرئی، قاتل و مقتول، در "قتیل" جمعند که این مقام جمع الجمع بودنِ حضرت سیّدالشهدا (ع) است ➣●•
◼️ خداوند میخواهد تو را کشته ببیند ◼️
دقت بفرمایید که دیدن خداوند در عالم حدود نیست که [العیاذ بالله] خدا را یک طرف تصوّر کنیم و حضرت سیّد الشهدا (ع) را طرف دیگر و بعد خداوند، حضرت سیدالشهدا (ع) را کُشته ببینند.
بلکه رؤیت خداوند، شهودِ خداوند است. و شهود؛ حضور مشهود نزدِ شاهد است.
رؤیت خداوند؛ حضور خداوند است و یکی بودن او با مَرئی خویش (رؤیت کرده شده).
این دوئیتِ پوچِ بیهویّت را باید رها کنیم و از پوستۀ شرک بیرون رویم تا بشود معارف را درست متوجه شویم.
آنان که دست از دوئیت در اعتقادات بر نداشتند، معارف خاصّ، برایشان یا غلو است یا کفر! که حضرت مولی (ع) فرمودند:
🔻『 النَّاسُ أَعْدَاءُ مَا جَهِلُوا』 🔺
مردم دشمنِ آن چیزی هستند که نمیدانند.
(📚 نهج البلاغه)
▪️کشته دیدن خدا در عالَم بیحدّی است و خودِ خدا در اینجا به امام حسین (علیه السلام) که ظهورِ تامّهٔ حقّ تعالی هستند، "قَتِيـــــل" است.
یعنی بیننده که خداست، خودش، کُشته شده است، و کشتۀ خودش شده است.
▪️رؤیت، اصلاً در عالم بیحدّی است. دیدن خدا، از خدائیت خدا این طور است که دیده شدهاش بیرون از خودش نیست. نه اینکه بگوییم بیرون نیست و نتیجه بگیریم به ترکیب، در خداوند جای دارد! العیاذ بالله که اینطور باشد. خدا که مرکّب نیست. او بسیط است.
▪️به وحدتِ ذات عرض می کنم که مرئی خدا، بیرون از خدا نیست.
▪️یعنی رائی («بیننده» - که حقّ تعالی است) بیرون از مرئی («دیده شده» - حضرت سیدالشهدا ؏ ) نیست.
و مرئی بیرون از رائی نیست. و هر دو یک حقیقت هستند و مرئی، رائی است و رائی، مرئی است. رائی به مرئی در ظهور است. و مرئی در رائی در تجمیع است.
🔰 حضرات آل الله (علیهم السلام) میفرمایند:
🔹『 لنا حالات مع اللَّه و هو فيها نحن، و نحن فيها هو. و مع ذلك هو هو و نحن نحن』🔹
برای ما با خدا حالاتی هست و او در ماست و ما در اوئیم. و با این حال او اوست و ما مائیم▪️
(📚 الكلمات المكنونة، ص: ۱۴۷)
(📚 مكيال المكارم، ج ۲، ص ۲۹۵)
▪️بنابراین خداوند به امام حسین (ع)، خودش کُشته خود است و خود را کُشته میبیند. و در عالم محدودات و اسم، این مطلب به اسم میآید که 🔹"إِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَاكَ قَتِيـــــلاً"🔹 و الّا کُشته، خودِ خداست▪️
▪️خداوند متعال اگر کشته نمیشود، برای این است که در خلوَت و لااشاره است.
و در این سخن، از «بیحدّی و لا اشاره بودن» گفته شد که این "قَتِيـــــلاً" خداوندست و نه از حـــدّ.
💠 بیحدّی را اگر درک کرده باشیم، دیگر حرف تمام است و نیاز به اطالۀ کلام و توضیح بیشتر نیست.
🔲
🔰 محبّت در مراتب وجود (فعل، صفت، ذات) میتواند جلوه کند.
و شخصِ محبّ، در هر مرتبۀ وجودی که محبّ باشد، در محبوب خویش فانی و کُشته است. و محبوب به محبّ ظاهر است.
یعنی ؛
❁ اگر در «افعال»، محبِّ محبوب باشد؛ در نقطۀ «فعل» ، فانی در محبوب است (کُشتۀ محبوب در فعل شده) و با محبوب وحدت دارد. و در نتیجه محبوب در افعال، به محبّ خویش ظاهر شده.
❁ و اگر در «صفات»، محبِّ محبوب باشد؛ در نقطۀ «صفت» ، فانی در محبوب است (کُشتۀ محبوب در صفت شده) و با محبوب وحدت دارد. و در نتیجه محبوب در صفات، به محبّ خویش ظاهر شده.
تا برسیم به ذات :
❁ اگر در «ذات»، محبِّ محبوب باشد؛ در نقطۀ «ذات» ، فانی در محبوب است (کُشتۀ محبوب در ذات شده) و با محبوب وحدت دارد. و در نتیجه محبوب در ذات، به محبّ خویش ظاهر شده.
▪️بحثمان در عالم نور و بیحدّی است. خداوند از اینکه خودش، خودش را دوست دارد (ذاتاً و صفتاً و فعلاً)، در تمام مراتب وجودی، خودش کشتۀ خودش است.
🔸اما مگر خداوند کُشته میشود؟!
▪️العیاذ بالله که اینطور باشد. مطلب را دنبال بفرمائید...
◾️ "قتیل" صفت مشبهه است. و صفت مشبهه، آنچنان فراگیر است که هم در معنای اسم فاعل است و هم در معنای اسم مفعول.
یعنی "قتیل" از شدّت و فراگیری [که صفتِ مشبهه دارد] هم به معنای قاتل است و به معنای مقتول.
◾️اینکه فرمودند:
🔹"إِنَّ اللَّهَ قَدْ شَــــاءَ أَنْ يَـــــرَاكَ قَتِيــــلاً"🔹
▪️فعل ِ "شاء" (خواست) نفسِ قاتل بودن را نشان میدهد (قاتل بودن حُبّی).
▪️و فعل "یَری" (رؤیت کرد) نفسِ مقتول بودن را نشان میدهد(مقتول بودنِ حُبّی).
◾️واقعیت " يَرَی" به حقیقت فعلیتِ "شَــــاءَ" است. و "شَــــاءَ" [در بیحدّی]، حقیقتش به حقیقتِ " يَرَی" است. و هر دوی "شَــــاءَ" و " يَـــرَا" حقیقتشان به "قَتِيـــــل" است. که "قَتِيـــــل"، واسطۀ مطلقه است که حقیقت و جانِ قاتل و مقتولِ حُبّی است.
🔲 یعنی فاعل و مفعول، رائی و مرئی، قاتل و مقتول، در "قتیل" جمعند که این مقام جمع الجمع بودنِ حضرت سیّدالشهدا (ع) است ➣●•
◼️ خداوند میخواهد تو را کشته ببیند ◼️
دقت بفرمایید که دیدن خداوند در عالم حدود نیست که [العیاذ بالله] خدا را یک طرف تصوّر کنیم و حضرت سیّد الشهدا (ع) را طرف دیگر و بعد خداوند، حضرت سیدالشهدا (ع) را کُشته ببینند.
بلکه رؤیت خداوند، شهودِ خداوند است. و شهود؛ حضور مشهود نزدِ شاهد است.
رؤیت خداوند؛ حضور خداوند است و یکی بودن او با مَرئی خویش (رؤیت کرده شده).
این دوئیتِ پوچِ بیهویّت را باید رها کنیم و از پوستۀ شرک بیرون رویم تا بشود معارف را درست متوجه شویم.
آنان که دست از دوئیت در اعتقادات بر نداشتند، معارف خاصّ، برایشان یا غلو است یا کفر! که حضرت مولی (ع) فرمودند:
🔻『 النَّاسُ أَعْدَاءُ مَا جَهِلُوا』 🔺
مردم دشمنِ آن چیزی هستند که نمیدانند.
(📚 نهج البلاغه)
▪️کشته دیدن خدا در عالَم بیحدّی است و خودِ خدا در اینجا به امام حسین (علیه السلام) که ظهورِ تامّهٔ حقّ تعالی هستند، "قَتِيـــــل" است.
یعنی بیننده که خداست، خودش، کُشته شده است، و کشتۀ خودش شده است.
▪️رؤیت، اصلاً در عالم بیحدّی است. دیدن خدا، از خدائیت خدا این طور است که دیده شدهاش بیرون از خودش نیست. نه اینکه بگوییم بیرون نیست و نتیجه بگیریم به ترکیب، در خداوند جای دارد! العیاذ بالله که اینطور باشد. خدا که مرکّب نیست. او بسیط است.
▪️به وحدتِ ذات عرض می کنم که مرئی خدا، بیرون از خدا نیست.
▪️یعنی رائی («بیننده» - که حقّ تعالی است) بیرون از مرئی («دیده شده» - حضرت سیدالشهدا ؏ ) نیست.
و مرئی بیرون از رائی نیست. و هر دو یک حقیقت هستند و مرئی، رائی است و رائی، مرئی است. رائی به مرئی در ظهور است. و مرئی در رائی در تجمیع است.
🔰 حضرات آل الله (علیهم السلام) میفرمایند:
🔹『 لنا حالات مع اللَّه و هو فيها نحن، و نحن فيها هو. و مع ذلك هو هو و نحن نحن』🔹
برای ما با خدا حالاتی هست و او در ماست و ما در اوئیم. و با این حال او اوست و ما مائیم▪️
(📚 الكلمات المكنونة، ص: ۱۴۷)
(📚 مكيال المكارم، ج ۲، ص ۲۹۵)
▪️بنابراین خداوند به امام حسین (ع)، خودش کُشته خود است و خود را کُشته میبیند. و در عالم محدودات و اسم، این مطلب به اسم میآید که 🔹"إِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَاكَ قَتِيـــــلاً"🔹 و الّا کُشته، خودِ خداست▪️
▪️خداوند متعال اگر کشته نمیشود، برای این است که در خلوَت و لااشاره است.
و در این سخن، از «بیحدّی و لا اشاره بودن» گفته شد که این "قَتِيـــــلاً" خداوندست و نه از حـــدّ.
💠 بیحدّی را اگر درک کرده باشیم، دیگر حرف تمام است و نیاز به اطالۀ کلام و توضیح بیشتر نیست.
🔲
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
◼️
▪️خداوند، در نهایت حبِّ به خویشتن است.
و تامّیت و تمامیّت این حبّ، که محبّ و محبوب را یکجا فراگرفته است در «حبیب» بودنِ آل الله (ع) میباشد (حبیب؛ صفت مشبهه است و فاعل و مفعول را فراگرفته). که 🔻《التَّامِّينَ فِي مَحَبَّةِ اللَّه》🔺 (📚جامعۀ کبیره) وصفِ تمامیّت حبّ الله بودنِ آل الله (ع) است.
🔳 حبّ الله ؛ نقطۀ کُشته شدنِ «خود برایِ خود» خداوند است.
که ظهور آن، به «قتیل الله» یعنی ؛ کافی الشهادة، سیّد الشاهد و المشهود، سرّ المحبّ و المحبوب، حقیقة العبد و المعبود، حضرت ابا عبد الله، حسین بن علی علیهما السلام است.
این است که خودش برای خودش از محبّت کشته شده، که این کشته شدن، کشته شدن حضرت سیّد الشهدا (علیه السلام) است که:
🔆ای حسین (ع)! من تو را کشته میخواهم ببینم، زیرا شدّت حبّ من به خودم در توست و به توست و در ظهورِ توست که "قتیل"ِ خودم هستی . من، کشته شدن خودم برای خودم در تو میبینم. و به تو، از عالَم غیب تا عالَم شهود آنرا ظاهر میکنم.🔆
⚠️ تذکّر مهمّ :
مطلب معرفتی فوق هیچ چیزی از ملعونیّت قاتلین سیّد الشهدا (ع) کم نمیکند.
یک وقت خدای نکرده عارفِ صوری نشویم و از بیزاری دشمنان آل الله (ع) دست نَشوییم که امتحان همین جاست!
ملعونیّت دشمنان خدا و مخلّد در نار بودنشان دقیقاً در همین ظرائف مطرح است. منتها موضوع این مقاله نیست. و ان شاء الله در مقالات جداگانهای به وقتِ خاصّ خویش ارائه میشود.
همه چیز در جای خودش قرار دارد و بحث قضای الهی را در جای خودش باید عنوان کرد و اشکالات به لطف و مرحمت خدا همه پاسخ دارد.
▪️پس به حضرت سید الشهدا (ع) که میفرمایند: "اخْرُجْ" یعنی خارج شو.
این امر، ظهور خارج شدنِ حضرت حقّ از ذات غیب الغیوبیِ حبّی است، به شهود و ظهورِ و تجلّیِ حُـبّی .
پس آن "خارج شدن حقیقت" در این خارج شدن، ظاهر میگردد.
▪️و اگر در بعضی از مقاتل نوشته شده است: 〖اخْرُجْ إلی العراق〗باز گرفتار جغرافیای زمینی نشویم! مطلب فراتر از این پائین ماندن هاست!
▪️تمام سرزمینهایی که حضرت سیدالشهدا (ع) از مکّه تا عراق و کرب و بلا طی فرمودند، خود این سرزمینها و اسمشان و عملی و فعلی که حضرت و یارانشان در آنجا انجام دادند، اسرار دارد.
آن حقیقت است که بر روی زمین، ظاهر شده است و آن سرّ، این سرزمینها و نامها را آورده است و با سرّ الله، تا ذره ذرهٔ مکانها و زمانها و اعمال باید آمد.
🍃 آن حقیقتِ «عِرقِ» وجود چون ظهور کند، ظهورِ آن به سرزمینی در «عِراق» به نام "کرب و بلا" است.
جز در طریق عشق ندیدم که هیچ وقت
مقتـــول با ارادت قاتـــل یکــی شود
«زین لا و لم به عالـم توحیـد ، راه، تو
وقتی بَری، که سامِع و قائل یکی شود»
(اوحدی مراغهای)
#یوم_الطفوف_سخن_چهارم
🏴 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
📧 @ehsannil
─┈••✾•◆🔲◆•✾••┈─
▪️خداوند، در نهایت حبِّ به خویشتن است.
و تامّیت و تمامیّت این حبّ، که محبّ و محبوب را یکجا فراگرفته است در «حبیب» بودنِ آل الله (ع) میباشد (حبیب؛ صفت مشبهه است و فاعل و مفعول را فراگرفته). که 🔻《التَّامِّينَ فِي مَحَبَّةِ اللَّه》🔺 (📚جامعۀ کبیره) وصفِ تمامیّت حبّ الله بودنِ آل الله (ع) است.
🔳 حبّ الله ؛ نقطۀ کُشته شدنِ «خود برایِ خود» خداوند است.
که ظهور آن، به «قتیل الله» یعنی ؛ کافی الشهادة، سیّد الشاهد و المشهود، سرّ المحبّ و المحبوب، حقیقة العبد و المعبود، حضرت ابا عبد الله، حسین بن علی علیهما السلام است.
این است که خودش برای خودش از محبّت کشته شده، که این کشته شدن، کشته شدن حضرت سیّد الشهدا (علیه السلام) است که:
🔆ای حسین (ع)! من تو را کشته میخواهم ببینم، زیرا شدّت حبّ من به خودم در توست و به توست و در ظهورِ توست که "قتیل"ِ خودم هستی . من، کشته شدن خودم برای خودم در تو میبینم. و به تو، از عالَم غیب تا عالَم شهود آنرا ظاهر میکنم.🔆
⚠️ تذکّر مهمّ :
مطلب معرفتی فوق هیچ چیزی از ملعونیّت قاتلین سیّد الشهدا (ع) کم نمیکند.
یک وقت خدای نکرده عارفِ صوری نشویم و از بیزاری دشمنان آل الله (ع) دست نَشوییم که امتحان همین جاست!
ملعونیّت دشمنان خدا و مخلّد در نار بودنشان دقیقاً در همین ظرائف مطرح است. منتها موضوع این مقاله نیست. و ان شاء الله در مقالات جداگانهای به وقتِ خاصّ خویش ارائه میشود.
همه چیز در جای خودش قرار دارد و بحث قضای الهی را در جای خودش باید عنوان کرد و اشکالات به لطف و مرحمت خدا همه پاسخ دارد.
▪️پس به حضرت سید الشهدا (ع) که میفرمایند: "اخْرُجْ" یعنی خارج شو.
این امر، ظهور خارج شدنِ حضرت حقّ از ذات غیب الغیوبیِ حبّی است، به شهود و ظهورِ و تجلّیِ حُـبّی .
پس آن "خارج شدن حقیقت" در این خارج شدن، ظاهر میگردد.
▪️و اگر در بعضی از مقاتل نوشته شده است: 〖اخْرُجْ إلی العراق〗باز گرفتار جغرافیای زمینی نشویم! مطلب فراتر از این پائین ماندن هاست!
▪️تمام سرزمینهایی که حضرت سیدالشهدا (ع) از مکّه تا عراق و کرب و بلا طی فرمودند، خود این سرزمینها و اسمشان و عملی و فعلی که حضرت و یارانشان در آنجا انجام دادند، اسرار دارد.
آن حقیقت است که بر روی زمین، ظاهر شده است و آن سرّ، این سرزمینها و نامها را آورده است و با سرّ الله، تا ذره ذرهٔ مکانها و زمانها و اعمال باید آمد.
🍃 آن حقیقتِ «عِرقِ» وجود چون ظهور کند، ظهورِ آن به سرزمینی در «عِراق» به نام "کرب و بلا" است.
جز در طریق عشق ندیدم که هیچ وقت
مقتـــول با ارادت قاتـــل یکــی شود
«زین لا و لم به عالـم توحیـد ، راه، تو
وقتی بَری، که سامِع و قائل یکی شود»
(اوحدی مراغهای)
#یوم_الطفوف_سخن_چهارم
🏴 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
📧 @ehsannil
─┈••✾•◆🔲◆•✾••┈─
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
حضور #دکتر_صالحی رییس سازمان انرژی اتمی در #حسینیه_کربلاییها و خدمت به عزاداران
#نوکری_شغل_شریفی_است_به_شرط_آنکه_فقط_ارباب_حسین_بن_علی_باشد_و_بس
#من_عبدالحسین_هستم
#من_نوکر_حسینم
#نوکری_شغل_شریفی_است_به_شرط_آنکه_فقط_ارباب_حسین_بن_علی_باشد_و_بس
#من_عبدالحسین_هستم
#من_نوکر_حسینم