Audio
محمد قربانخاني كربلايي
🎤
#محمدقربانخوانـــــــی_کربلایـی⬆️
#سینه_زنی
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
دیوانگان حضرت زینب سلام الله علیهــا
🆔 @divaneganezeinab
#محمدقربانخوانـــــــی_کربلایـی⬆️
#سینه_زنی
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
دیوانگان حضرت زینب سلام الله علیهــا
🆔 @divaneganezeinab
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ان شاء الله در کربلای معلی دعاگوی تمامی دیوانگان حضرت زینب سلام الله علیها باشند.
التماس دعای فرج
التماس دعای فرج
در حال آماده سازی مکان مراسم عزاداری و احیای شبهای قدر👆👆👆
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
💠 صــیام، سرّی از اسرار الهی
❖ لطیفۀ هشتم:
#افطار_آزاد_کردن_است
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
┅─┅─═• 🌙 •═─┅─┅
📖 『 صــوم』 ؛ عبادتی است که در لغت به معنای امساک و رفعت است و وقتی عرب میگوید:
🌅 صامَ النّهار
یعنی روز مرتفع شد.
🔹روزه در رفعتِ عبادات است و خداوند روزه را حتی از بندگانش که بِدان متعبـّـدند، سلب نموده است و روزه را با نفیِ نسبیّت غیر، به خودش نسبت داده و فرموده است:
🔻『كلُّ عَمَلِ ابْنِ آدَمَ هُوَ لَهُ، غَيْرَ الصِّيَامِ هُوَ لِي وَ أَنَا أجْزيٰ بِه』🔺
همۀ اعمال آدمی برای خودش است ولی روزه برای من است و من اجر آن میباشم.
(📚 الخصال، ج ۱، ص: ۴۵)
🔰 حضرت مولی امیرالمؤمنین علی علیهالسلام میفرمایند:
🔸〖الصّومُ عبادةٌ بينَ العبد و خالقِه
لا يَطّلعُ عليها غيره و كذلك لا يجازي عنها غيره〗🔸
روزه عبادتی است میان بنده و آفریدگارش.
و کسی غیر از او بر آن آگاه نمیگردد و همچنین کسی غیر از او بدان پاداش نمیدهد.
(📚 شرح نهج البلاغة
لابن أبي الحديد -لعنة الله علیه-
، ج ۲۰، ص: ۲۹۶)
🔲 روزه تعیّن ندارد و ماهیّتی برای آن نیست. و سراسرْ وجود است؛ برای همین نمودی ندارد تا قابلِ تعلّق باشد.
روزه، صفتی صَمـَدانی است و خداوند است که به صمد بودنش نمیخورد و نمیآشامد و زاد و ولد ندارد و آنگاه، پرده از روزۀ روزهدار برمیدارد و میفرماید 🔻『...غَيْرَ الصِّيَامِ، هُوَ لِي...』🔺.
و در واقع به عبد نشان می دهد؛ تنزیهی که تو در مقیّدات داشتی و از خوردن و آشامیدن و زاد و ولد منزّه بودی، اعتباری از منزّه بودنِ من است که تو را بدان وصف کردم و آن جلوهای از جَلَواتِ جلالِ من است و از این جهت است که 🔻『 أنَا أجْزيٰ بِه』🔺(من جزایش هستم).
به صوم از منظری والاتر بایستی نظر کرد که فراتر از یک عمل عبادی عادّی است.
اگر به صوم، لفظِ "عمل" بدهیم، این در لفظ است و مطلب فراتر است. مانند اینکه برای خداوند لفظ "موجود" مرسوم نیست، چراکه برای حقّ تعالی، وجودْ عین ذاتش است. در نتیجه نسبتِ وجود به خداوند و خواندنِ حق تعالی به "موجود"، مانندِ خواندنِ ما به "موجود" نیست (در حالیکه میدانیم "موجود" از اسماء الهی است/ 📚جوشن کبیر). از این رو:
🔸 『 هوَ شَيْءٌ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ』🔸
(📚 عيون أخبار الرضا عليه السلام،
ج ۱، ص: ۱۳۴)
🔹روزه هم عبادت است، منتها نه مانند عبادات دیگر.
روزهدار پروردگارش را به وصفِ 🔸『 لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ』🔸، ملاقات میکند و مییابد که رائی (بیننده) و مرئی (دیدهشونده) خودِ خداست و از این رو فرمود؛ 🔻『 أنَا أجْزيٰ بِه』🔺(که شرحش در سخنهای قبلی روزی شد).
🔰 حضرت امام جعفر صادق علیه السلام میفرمایند:
🔹 『 للصَّائِمِ فَرْحَتَانِ ؛
فَرْحَةٌ عِنْدَ إِفْطَارِهِ وَ فَرْحَةٌ عِنْدَ لِقَاءِ رَبِّهِ』🔹
برای روزهدار دو خوشحالی است؛
یکی خوشنودی در افطارش و یکی خوشنودی در لقاء پرودگارش.
(📚 الكافي، ط - الإسلامية، ج ۴، ص: ۶۵)
به بیانی :
⚜"فَرْحَةٌ عِنْدَ إِفْطَارِهِ" »» اشاره به غذای طبیعی است. افطار روزهدار؛ تغذّی اوست و این تغذّی طبیعتاً برای روزهدار فرح دارد.
⚜" فَرْحَةٌ عِنْدَ لِقَاءِ رَبِّهِ "»» اشاره به غذای حقیقی است. و "فرحة" در تغذّی، رشحه و ظهورِ " فَرْحَةٌ عِنْدَ لِقَاءِ رَبِّهِ " است.
↲ روزهدار وقتی افطار میکند؛ به افطار و تغذّیَش فرحناک میشود و وقتی خداوند را ملاقات میکند به روزه و امساکش فرحناک میشود.
👈 امّا معرفت دُرست در نزد اهل معرفت این است که چون مغذّی (غذا دهنده) و رزّاق، خداست و همه ارتزاق از روزیِ او میکنند، از این رو روزهدار به شوق و رضایِ مُغذّی که حضرت رزّاق میباشد، فرحناک میشود و در افطارش نیز، لقای الهی حاصل میگردد و این دو فرح به وحدتِ حقیقت، برای روزهدار یک فرح است.
🔹
💠 صــیام، سرّی از اسرار الهی
❖ لطیفۀ هشتم:
#افطار_آزاد_کردن_است
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
┅─┅─═• 🌙 •═─┅─┅
📖 『 صــوم』 ؛ عبادتی است که در لغت به معنای امساک و رفعت است و وقتی عرب میگوید:
🌅 صامَ النّهار
یعنی روز مرتفع شد.
🔹روزه در رفعتِ عبادات است و خداوند روزه را حتی از بندگانش که بِدان متعبـّـدند، سلب نموده است و روزه را با نفیِ نسبیّت غیر، به خودش نسبت داده و فرموده است:
🔻『كلُّ عَمَلِ ابْنِ آدَمَ هُوَ لَهُ، غَيْرَ الصِّيَامِ هُوَ لِي وَ أَنَا أجْزيٰ بِه』🔺
همۀ اعمال آدمی برای خودش است ولی روزه برای من است و من اجر آن میباشم.
(📚 الخصال، ج ۱، ص: ۴۵)
🔰 حضرت مولی امیرالمؤمنین علی علیهالسلام میفرمایند:
🔸〖الصّومُ عبادةٌ بينَ العبد و خالقِه
لا يَطّلعُ عليها غيره و كذلك لا يجازي عنها غيره〗🔸
روزه عبادتی است میان بنده و آفریدگارش.
و کسی غیر از او بر آن آگاه نمیگردد و همچنین کسی غیر از او بدان پاداش نمیدهد.
(📚 شرح نهج البلاغة
لابن أبي الحديد -لعنة الله علیه-
، ج ۲۰، ص: ۲۹۶)
🔲 روزه تعیّن ندارد و ماهیّتی برای آن نیست. و سراسرْ وجود است؛ برای همین نمودی ندارد تا قابلِ تعلّق باشد.
روزه، صفتی صَمـَدانی است و خداوند است که به صمد بودنش نمیخورد و نمیآشامد و زاد و ولد ندارد و آنگاه، پرده از روزۀ روزهدار برمیدارد و میفرماید 🔻『...غَيْرَ الصِّيَامِ، هُوَ لِي...』🔺.
و در واقع به عبد نشان می دهد؛ تنزیهی که تو در مقیّدات داشتی و از خوردن و آشامیدن و زاد و ولد منزّه بودی، اعتباری از منزّه بودنِ من است که تو را بدان وصف کردم و آن جلوهای از جَلَواتِ جلالِ من است و از این جهت است که 🔻『 أنَا أجْزيٰ بِه』🔺(من جزایش هستم).
به صوم از منظری والاتر بایستی نظر کرد که فراتر از یک عمل عبادی عادّی است.
اگر به صوم، لفظِ "عمل" بدهیم، این در لفظ است و مطلب فراتر است. مانند اینکه برای خداوند لفظ "موجود" مرسوم نیست، چراکه برای حقّ تعالی، وجودْ عین ذاتش است. در نتیجه نسبتِ وجود به خداوند و خواندنِ حق تعالی به "موجود"، مانندِ خواندنِ ما به "موجود" نیست (در حالیکه میدانیم "موجود" از اسماء الهی است/ 📚جوشن کبیر). از این رو:
🔸 『 هوَ شَيْءٌ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ』🔸
(📚 عيون أخبار الرضا عليه السلام،
ج ۱، ص: ۱۳۴)
🔹روزه هم عبادت است، منتها نه مانند عبادات دیگر.
روزهدار پروردگارش را به وصفِ 🔸『 لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ』🔸، ملاقات میکند و مییابد که رائی (بیننده) و مرئی (دیدهشونده) خودِ خداست و از این رو فرمود؛ 🔻『 أنَا أجْزيٰ بِه』🔺(که شرحش در سخنهای قبلی روزی شد).
🔰 حضرت امام جعفر صادق علیه السلام میفرمایند:
🔹 『 للصَّائِمِ فَرْحَتَانِ ؛
فَرْحَةٌ عِنْدَ إِفْطَارِهِ وَ فَرْحَةٌ عِنْدَ لِقَاءِ رَبِّهِ』🔹
برای روزهدار دو خوشحالی است؛
یکی خوشنودی در افطارش و یکی خوشنودی در لقاء پرودگارش.
(📚 الكافي، ط - الإسلامية، ج ۴، ص: ۶۵)
به بیانی :
⚜"فَرْحَةٌ عِنْدَ إِفْطَارِهِ" »» اشاره به غذای طبیعی است. افطار روزهدار؛ تغذّی اوست و این تغذّی طبیعتاً برای روزهدار فرح دارد.
⚜" فَرْحَةٌ عِنْدَ لِقَاءِ رَبِّهِ "»» اشاره به غذای حقیقی است. و "فرحة" در تغذّی، رشحه و ظهورِ " فَرْحَةٌ عِنْدَ لِقَاءِ رَبِّهِ " است.
↲ روزهدار وقتی افطار میکند؛ به افطار و تغذّیَش فرحناک میشود و وقتی خداوند را ملاقات میکند به روزه و امساکش فرحناک میشود.
👈 امّا معرفت دُرست در نزد اهل معرفت این است که چون مغذّی (غذا دهنده) و رزّاق، خداست و همه ارتزاق از روزیِ او میکنند، از این رو روزهدار به شوق و رضایِ مُغذّی که حضرت رزّاق میباشد، فرحناک میشود و در افطارش نیز، لقای الهی حاصل میگردد و این دو فرح به وحدتِ حقیقت، برای روزهدار یک فرح است.
🔹
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
🔹
🔲 صوم؛ ظهور صمدیّت حضرت حقّ است و از صمدیّت است که حضرت حقّ نمیخورد و نمینوشد و نمیخوابد و زاد و ولد ندارد.
صوم عبادتی در نفیِ "لا هو" است که شرحش گذشت.
خداوند مطلق حقیقی است.
نخوردن، ننوشیدن، نخوابیدن و زاد و ولد نداشتنِ حقّ تعالی که جلالیّت حقّ است، بایستی در اطلاق باید دیده شود.
یعنی این جلالیّت، حدّ او محسوب نمیشود که اگر در خوردن بیاید، خدشه به جلال وارد شود.
بنابراین به «ولیّ»ش (علیهم السلام) که #مطلق_علی_الاطلاق است و تمامیّت خودش، و باطن و نفسَش است، [به اطلاق] در مقیّدات میآید.
(🔔 برای شرح #مطلق_علی_الاطلاق رجوع بفرمائید به 👈 https://telegram.me/ehsannil1/291)
بنابراین ولیّ حقّ تعالی (علیهم السلام)، در خوردن و آشامیدن و خوابیدن و زاد و وَلَد کردن میآید و در عینِ حالِ این افعال، مَثلِ "قل هو الله احد، الله صمد ، لم یلد و لم یولد ، و لم یکن له کفواً احد" (سورۀ توحید) است.
🔰 حضرت رسول اکرم صلّی الله علیه و آله به مولی امیرالمؤمنین علیه السلام میفرمایند:
🔅〖مَثَلُكَ مَثَلُ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد〗🔅
(📚المحاسن، ج1، ص: 153)
ولیّ خدا (ع) [به #عین_شخصی]، در همان نقطه که میخورد وُ میآشامد وُ میخوابد وُ زاد و ولَد دارد؛ در جلالَت و صمدیّت و تنزیه از خوردن و آشامیدن و خوابیدن و زاد و ولد است.
و این کمالِ جلال و اطلاقِ خداست که در خلوَت جلال نمیماند، بلکه به ولیّش (که حاقُّ الحاقّ اوست)، در تمام این افعال آمده ولی در عین حال (عین شخصی)، منزّه از این افعال است.
و با افعال ولیّ الله (ع) تمام این افعال در عالم، انشاء و ترسیم میشود.
حقّ تعالی، از لااشارۀ جلالی، به اشارۀ جمالی، توسّط حضرات آل الله علیهم السلام، این صوَر را رقم میزند که در حقیقت، سماوات و ارض را ترسیم مینماید و "فاطرِ" آنهاست.
🔰حضرت حقّ تعالی در حدیث قدسی میفرماید:
🔻〖 كنتُ كنزاً مخفياً فأحببتُ أن أعرف فخلقت الخلق لكي أعرف〗🔺
من گنج پنهانی بودم. پس دوست داشتم شناخته شوم. پس خلق را آفریدم تا شناخته شوم. ➷
(📚بحار الأنوار، ط - بيروت، ج84، ص: 199)
↯🎯 مخفی بودنِ "کنز" مقامِ جلال و لااشاره بودنِ حقّ تعالی است.
"لا هو" جلالیّت حضرت حقّ است و ماندن در نفیِ "لا هو"، محدود و مقیّد بودنِ جلال میباشد و برای حضرت حقّ تعالی [نستجیر بالله] نقص است.
خداوند که به صمدیّتْ حقیقتِ صوم است، به «ولیّ»ش (علیهم السلام) در افطار و شکافتن و ظهور میآید. یعنی در جلالِ لااشاره بودن و مخفی بودن متوقّف نمیشود، بلکه جلال را در جهتِ جمال میشکافد و «فاطریّت» او ظهور میکند:
💎 【 «فــاطِـــرِ» السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ يُطْعِمُ وَ لا يُطْعَم】💎
آفریدگار آسمان و زمین است و مىخوراند و خورانده نمىشود.
(سورۀ انعام، آیۀ ۱۴)
✵ از این جهت او اصل «افطار» است و اسم مقدّس او «فــاطـــر» است.
✓♦️خداوند به صوم (روزه) برای مؤمن پرده از حقایق عالم برمی دارد. بدین صورت که او را نهی از مفطرات میکند که؛ "لا تأکُلْ" (نخور)، "لا تَشرِبْ" (ننوش)، "لا"، "لا و "لا" إلی آخر (سایر مفطرات - مفطرات عملی، مفطرات خُلقی، مفطراتِ ذاتی).
⇜ 🔲 تا آنجایی که: "لا تکُنْ" یعنی نباش.
که در اصل، از اوّل هم نبودی.
که همۀ اشیاء في نفسِهِ "هالِكٌ" و "فان" هستند که 🔻【كُلُّ شَيْءٍ هالِكٌ إِلاَّ وَجْهَه】🔺(سورۀ قصص، آیۀ 88).
✓♦️آنگاه خداوند به «افـطـــار» به روزهدار نشان می دهد که جز "وجه الله" چیزی نیست. که ؛
آنکه میخورد و مینوشید و میخوابید و زاد و ولد داشت، تو نبودی، بلکه وجه الله بود. یعنی ولیّ من بود و جلوات او.
و توحید را در مقامات توحید افعالی و صفاتی تا توحید ذاتی نشان می دهد.
⭕️ بنابراین به صورتِ تلخیص و تطبیق با آیه بیان میشود:
◉ "كُلُّ شَيْءٍ هالِكٌ" = صیام
◉ "وَجْهَه" = افطار
که🔻【كُلُّ شَيْءٍ هالِكٌ إِلاَّ وَجْهَه】🔺ظهورِ 🔹【لا اله الا الله】🔹است.
هر شیئی، آیۀ الله تعالی است و در 🔹【لا اله الا الله】🔹("لا هو الا هو") را در نقطۀ تکوین، نشان میدهد. که در تحلیل میگوییم:
✳️ خودیّت هر شیئی جلوۀ "لا هو"ست و صائم است و در نفسِ صیام، به وجه حقّ در بقا و افطار و "الّا هو" است.
"افطار" ؛ ظهورِ فاطریّت حقّ در عبدی است که در صوم و جلال بوده.
🔹
🔲 صوم؛ ظهور صمدیّت حضرت حقّ است و از صمدیّت است که حضرت حقّ نمیخورد و نمینوشد و نمیخوابد و زاد و ولد ندارد.
صوم عبادتی در نفیِ "لا هو" است که شرحش گذشت.
خداوند مطلق حقیقی است.
نخوردن، ننوشیدن، نخوابیدن و زاد و ولد نداشتنِ حقّ تعالی که جلالیّت حقّ است، بایستی در اطلاق باید دیده شود.
یعنی این جلالیّت، حدّ او محسوب نمیشود که اگر در خوردن بیاید، خدشه به جلال وارد شود.
بنابراین به «ولیّ»ش (علیهم السلام) که #مطلق_علی_الاطلاق است و تمامیّت خودش، و باطن و نفسَش است، [به اطلاق] در مقیّدات میآید.
(🔔 برای شرح #مطلق_علی_الاطلاق رجوع بفرمائید به 👈 https://telegram.me/ehsannil1/291)
بنابراین ولیّ حقّ تعالی (علیهم السلام)، در خوردن و آشامیدن و خوابیدن و زاد و وَلَد کردن میآید و در عینِ حالِ این افعال، مَثلِ "قل هو الله احد، الله صمد ، لم یلد و لم یولد ، و لم یکن له کفواً احد" (سورۀ توحید) است.
🔰 حضرت رسول اکرم صلّی الله علیه و آله به مولی امیرالمؤمنین علیه السلام میفرمایند:
🔅〖مَثَلُكَ مَثَلُ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد〗🔅
(📚المحاسن، ج1، ص: 153)
ولیّ خدا (ع) [به #عین_شخصی]، در همان نقطه که میخورد وُ میآشامد وُ میخوابد وُ زاد و ولَد دارد؛ در جلالَت و صمدیّت و تنزیه از خوردن و آشامیدن و خوابیدن و زاد و ولد است.
و این کمالِ جلال و اطلاقِ خداست که در خلوَت جلال نمیماند، بلکه به ولیّش (که حاقُّ الحاقّ اوست)، در تمام این افعال آمده ولی در عین حال (عین شخصی)، منزّه از این افعال است.
و با افعال ولیّ الله (ع) تمام این افعال در عالم، انشاء و ترسیم میشود.
حقّ تعالی، از لااشارۀ جلالی، به اشارۀ جمالی، توسّط حضرات آل الله علیهم السلام، این صوَر را رقم میزند که در حقیقت، سماوات و ارض را ترسیم مینماید و "فاطرِ" آنهاست.
🔰حضرت حقّ تعالی در حدیث قدسی میفرماید:
🔻〖 كنتُ كنزاً مخفياً فأحببتُ أن أعرف فخلقت الخلق لكي أعرف〗🔺
من گنج پنهانی بودم. پس دوست داشتم شناخته شوم. پس خلق را آفریدم تا شناخته شوم. ➷
(📚بحار الأنوار، ط - بيروت، ج84، ص: 199)
↯🎯 مخفی بودنِ "کنز" مقامِ جلال و لااشاره بودنِ حقّ تعالی است.
"لا هو" جلالیّت حضرت حقّ است و ماندن در نفیِ "لا هو"، محدود و مقیّد بودنِ جلال میباشد و برای حضرت حقّ تعالی [نستجیر بالله] نقص است.
خداوند که به صمدیّتْ حقیقتِ صوم است، به «ولیّ»ش (علیهم السلام) در افطار و شکافتن و ظهور میآید. یعنی در جلالِ لااشاره بودن و مخفی بودن متوقّف نمیشود، بلکه جلال را در جهتِ جمال میشکافد و «فاطریّت» او ظهور میکند:
💎 【 «فــاطِـــرِ» السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ يُطْعِمُ وَ لا يُطْعَم】💎
آفریدگار آسمان و زمین است و مىخوراند و خورانده نمىشود.
(سورۀ انعام، آیۀ ۱۴)
✵ از این جهت او اصل «افطار» است و اسم مقدّس او «فــاطـــر» است.
✓♦️خداوند به صوم (روزه) برای مؤمن پرده از حقایق عالم برمی دارد. بدین صورت که او را نهی از مفطرات میکند که؛ "لا تأکُلْ" (نخور)، "لا تَشرِبْ" (ننوش)، "لا"، "لا و "لا" إلی آخر (سایر مفطرات - مفطرات عملی، مفطرات خُلقی، مفطراتِ ذاتی).
⇜ 🔲 تا آنجایی که: "لا تکُنْ" یعنی نباش.
که در اصل، از اوّل هم نبودی.
که همۀ اشیاء في نفسِهِ "هالِكٌ" و "فان" هستند که 🔻【كُلُّ شَيْءٍ هالِكٌ إِلاَّ وَجْهَه】🔺(سورۀ قصص، آیۀ 88).
✓♦️آنگاه خداوند به «افـطـــار» به روزهدار نشان می دهد که جز "وجه الله" چیزی نیست. که ؛
آنکه میخورد و مینوشید و میخوابید و زاد و ولد داشت، تو نبودی، بلکه وجه الله بود. یعنی ولیّ من بود و جلوات او.
و توحید را در مقامات توحید افعالی و صفاتی تا توحید ذاتی نشان می دهد.
⭕️ بنابراین به صورتِ تلخیص و تطبیق با آیه بیان میشود:
◉ "كُلُّ شَيْءٍ هالِكٌ" = صیام
◉ "وَجْهَه" = افطار
که🔻【كُلُّ شَيْءٍ هالِكٌ إِلاَّ وَجْهَه】🔺ظهورِ 🔹【لا اله الا الله】🔹است.
هر شیئی، آیۀ الله تعالی است و در 🔹【لا اله الا الله】🔹("لا هو الا هو") را در نقطۀ تکوین، نشان میدهد. که در تحلیل میگوییم:
✳️ خودیّت هر شیئی جلوۀ "لا هو"ست و صائم است و در نفسِ صیام، به وجه حقّ در بقا و افطار و "الّا هو" است.
"افطار" ؛ ظهورِ فاطریّت حقّ در عبدی است که در صوم و جلال بوده.
🔹
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
🔹
🍃 به بیانی دیگر:
🔰 حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله میفرمایند:
🔻【 إنَّ اسمَ عــلــيٍّ (؏) «مكتوبٌ» على كلّ شيءٍ】🔺
اسم علی (؏) بر هر شیئی نوشته شده است.
(📚 مشارق الأنوار، ص: ۲۳۶)
و قرآن میفرماید 💎【«کُــتِــبَ» عَلَيْكُمُ الصِّيامُ】💎()سورۀ بقره، آیۀ 183).
و حضرات (علیهم السلام) فرمودند 🔻【نحْنُ الصِّيَامُ】🔺(📚 بحار الأنوار، ج ۲۴، ص: ۳۰۳).
⚜ حقیقتِ و شیئیتِ هر شیء، آن مکتوب است که نام مبارک "علیّ" است. که حقیقتِ صیام است و علوّ و جلالت حضرت حقّ است.
🔹و به این نام مبارک ارکان هر شیئی پر شده است که در دعایِ کمیل میخوانیم🔹〖بأَسْمَائِكَ الَّتِي مَلَأَتْ أَرْكَانَ كُلِّ شَيْء〗🔹.〖حتّی ظَهَرَ اَنْ لا اِلٰهَ إلّا اَنْتَ〗(📚مناجات رجبیّه)
و از صیام که "تَثْبِيتاً لِلْإِخْلَاص" است و اخلاص که "لا اله الّا الله" است، مؤمن را از تکوین به تشریع امر میفرماید که:
روزهدار باش تا که موالیانت را از تکوین تا تشریع ببینی و طلب کنی.
✅ نکته : "افطار" مصدرِ باب افعال است. باب افعال برای متعدّی کردن است. یعنی فعل، از فاعل به مفعول تعدّی و کشانده میشود. در معرفت این نکته بخوانیم که فاطر چون در قوّت فاطریّت است، مُفطِر (افطار کننده) را ترسیم میکند.
⚜ خداوند به "لا هو"، عالم کثرات را ترسیم میکند و به "الّا هو" عالم کثرات را جمع مینماید.
❀ روزهدار ؛
◾️ به #امساک و ترک عمل (که ظهور "لا هو"ی حقّ است)؛ "لا شیء" بودن خود را در وجود خویش مییابد.
◽️ به #افطار (که ظهور "الّا هو"ی حقّ است)؛ فاطریّت و باقی بودنِ وجه الله در وجودش متجلّی میشود.
✴️ هر امساکی، جلوۀ "لا هو"ست و هر افطاری، جلوۀ "الّا هو" است.
و فنای هر شیء در بقای وجهُ الله در صیام و افطار نشان داده میشود.
🔹صیام و افطار هر دو یک حقیقت است و حقیقتِ حقّ تعالی است که ظاهر شده است. یعنی صیام و افطار، همان حقیقتِ «لا اله الّا الله» است که همان کلمۀ اخلاص یا کلمۀ توحید است:
🔻〖لا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ هِيَ كَلِمَةُ الْإِخْلَاص〗🔺
(📚 توحید صدوق، ص: ۲۳۴)
🔰 که غایت الغایات حضرت فاطمة الزّهرا سلام الله علیها میفرمایند:
◄◃ 『 الصِّــيَـــامَ تَـثْبِــيتاً لِلْإِخْــــلَاص』▷►
روزه ، ثبـــاتِ اخــــلاص است.
(📚 علل الشّرائع، ج۱، ص: ۲۴۸)
🔲 عبد ؛
❒ به #صیام که شدّت "لا هــــو"ی حضرت حقّ است، در نهی آمده و در جلالیّت حضرت حقّ است. و از این رو صومِ او مخفی است و بروز و ظهوری ندارد.
❒ و به #افطار، در شکافتن جلالیّت، در جهتِ جمال حضرت حقّ و تجلّیِ اوست. و از این رو افطار کردنش آشکار است.
⚜ این است که تجلّی حضرت حقّ در شهر رمضان بیشتر از ایّام دیگر است. که ؛ صوم، تجلّی جلالِ خداوند است و افطار، تجلّی جمال خداست و این دو یک حقیقت دارد و آن؛ «لا هو الّا هو» است.
❇️ قوُت و غذا خوردنِ صائم در موقع افطار، قوّت است.
و قوّت نشانی از قیام است و مناسبِ قیام، لَیل است که قرآن میفرماید 💎【قـــمِ اللَّيْلَ إِلاَّ قَليلاً】💎 (شب را جز به اندکی برخیز. / سورۀ مزّمل، آیۀ ۲).
⇦ و از این رو در لیل، افطار صورت میگیرد.
🔹
🍃 به بیانی دیگر:
🔰 حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله میفرمایند:
🔻【 إنَّ اسمَ عــلــيٍّ (؏) «مكتوبٌ» على كلّ شيءٍ】🔺
اسم علی (؏) بر هر شیئی نوشته شده است.
(📚 مشارق الأنوار، ص: ۲۳۶)
و قرآن میفرماید 💎【«کُــتِــبَ» عَلَيْكُمُ الصِّيامُ】💎()سورۀ بقره، آیۀ 183).
و حضرات (علیهم السلام) فرمودند 🔻【نحْنُ الصِّيَامُ】🔺(📚 بحار الأنوار، ج ۲۴، ص: ۳۰۳).
⚜ حقیقتِ و شیئیتِ هر شیء، آن مکتوب است که نام مبارک "علیّ" است. که حقیقتِ صیام است و علوّ و جلالت حضرت حقّ است.
🔹و به این نام مبارک ارکان هر شیئی پر شده است که در دعایِ کمیل میخوانیم🔹〖بأَسْمَائِكَ الَّتِي مَلَأَتْ أَرْكَانَ كُلِّ شَيْء〗🔹.〖حتّی ظَهَرَ اَنْ لا اِلٰهَ إلّا اَنْتَ〗(📚مناجات رجبیّه)
و از صیام که "تَثْبِيتاً لِلْإِخْلَاص" است و اخلاص که "لا اله الّا الله" است، مؤمن را از تکوین به تشریع امر میفرماید که:
روزهدار باش تا که موالیانت را از تکوین تا تشریع ببینی و طلب کنی.
✅ نکته : "افطار" مصدرِ باب افعال است. باب افعال برای متعدّی کردن است. یعنی فعل، از فاعل به مفعول تعدّی و کشانده میشود. در معرفت این نکته بخوانیم که فاطر چون در قوّت فاطریّت است، مُفطِر (افطار کننده) را ترسیم میکند.
⚜ خداوند به "لا هو"، عالم کثرات را ترسیم میکند و به "الّا هو" عالم کثرات را جمع مینماید.
❀ روزهدار ؛
◾️ به #امساک و ترک عمل (که ظهور "لا هو"ی حقّ است)؛ "لا شیء" بودن خود را در وجود خویش مییابد.
◽️ به #افطار (که ظهور "الّا هو"ی حقّ است)؛ فاطریّت و باقی بودنِ وجه الله در وجودش متجلّی میشود.
✴️ هر امساکی، جلوۀ "لا هو"ست و هر افطاری، جلوۀ "الّا هو" است.
و فنای هر شیء در بقای وجهُ الله در صیام و افطار نشان داده میشود.
🔹صیام و افطار هر دو یک حقیقت است و حقیقتِ حقّ تعالی است که ظاهر شده است. یعنی صیام و افطار، همان حقیقتِ «لا اله الّا الله» است که همان کلمۀ اخلاص یا کلمۀ توحید است:
🔻〖لا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ هِيَ كَلِمَةُ الْإِخْلَاص〗🔺
(📚 توحید صدوق، ص: ۲۳۴)
🔰 که غایت الغایات حضرت فاطمة الزّهرا سلام الله علیها میفرمایند:
◄◃ 『 الصِّــيَـــامَ تَـثْبِــيتاً لِلْإِخْــــلَاص』▷►
روزه ، ثبـــاتِ اخــــلاص است.
(📚 علل الشّرائع، ج۱، ص: ۲۴۸)
🔲 عبد ؛
❒ به #صیام که شدّت "لا هــــو"ی حضرت حقّ است، در نهی آمده و در جلالیّت حضرت حقّ است. و از این رو صومِ او مخفی است و بروز و ظهوری ندارد.
❒ و به #افطار، در شکافتن جلالیّت، در جهتِ جمال حضرت حقّ و تجلّیِ اوست. و از این رو افطار کردنش آشکار است.
⚜ این است که تجلّی حضرت حقّ در شهر رمضان بیشتر از ایّام دیگر است. که ؛ صوم، تجلّی جلالِ خداوند است و افطار، تجلّی جمال خداست و این دو یک حقیقت دارد و آن؛ «لا هو الّا هو» است.
❇️ قوُت و غذا خوردنِ صائم در موقع افطار، قوّت است.
و قوّت نشانی از قیام است و مناسبِ قیام، لَیل است که قرآن میفرماید 💎【قـــمِ اللَّيْلَ إِلاَّ قَليلاً】💎 (شب را جز به اندکی برخیز. / سورۀ مزّمل، آیۀ ۲).
⇦ و از این رو در لیل، افطار صورت میگیرد.
🔹
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
🔹
🍕 و اما در مورد افطار دادن؛
🔰 حضرت امام جعفر صادق علیه السلام میفرمایند:
🔻〖منْ فَطَّرَ صَائِماً فَلَهُ أَجْرٌ مِثْلُه〗🔺
هرکس روزهداری را افطاری دهد، همانند او پاداش خواهد داشت.
(📚 من لا يحضره الفقيه، ج ۲، ص: ۱۳۴)
🔰 و حضرت امام موسی کاظم علیه السلام میفرمایند:
🔻〖 تفَطُّرُكَ أَخَاكَ الصَّائِمَ أَفْضَلُ مِنْ صِيَامِک〗🔺
افطاری دادن تو به برادر روزهدارت، از روزۀ خود تو برتر است.
(📚 إقبال الأعمال، ط - القديمة، ج ۱، ص: ۷)
🔰 تا جایی که افطار دادن را فرمودند که؛ آزاد کردن یکی از فرزندان حضرت اسماعیل (علی نبیِّنا و آله و علیه السلام) است و یا به طور کلّی فرمودند:
💠 هر افطاری معادل آزاد کردن بندۀ مؤمنی است.
(📚 إقبال الأعمال، ط - القديمة، ج ١، ص: ٧)
🔰 و در ادعیۀ این ماه مبارک میفرمایند:
🔻〖 اللَّهُمَّ وَ إِنَّ لَكَ فِي كُلِ لَيْلَةٍ مِنْ لَيَالِي شَهْرِنَا هَذَا رِقَاباً يُعْتِقُهَا عَفْوُك وَ يَهَبُهَا صَفْحُكَ فَاجْعَلْ رِقَابَنَا مِنْ تِلْكَ الرِّقَاب〗🔺
خداوندا! در هر شب از شبهای این ماه، افرادی را عفو تو آزاد و گذشت تو میبخشد. ما را نیز جزء این افراد قرار ده.
(📚 إقبال الأعمال، ط - القديمة، ج۱، ص: ۴۴)
🔷 دقّت بفرمایید که فرمودند: 《 فِي كُلِ لَيْلَةٍ مِنْ لَيَالِي شَهْرِنَا》 که اشاره است به اینکه این آزادسازی در شب است که شب هنگام افطار میباشد.
🔹روزهدار به برکت صیام که حضور و ظهور خداوندَست در او، آزاد شدۀ خداست و «جلال» را به «جمال»، آزاد و رها میکند.
🔹این اسارت و این آزادی مافوق الفاظی است که در ما مرسوم است!
آزادی است که جلالِ لا تعیّن را به جمالِ تعیّنات میکشاند و از اطلاقِ خوبیها تا مقیّدات میآید. تا جایی که حضرت رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم وقتی در ماه رمضان وارد میشدند، حقیقت آزادگی جلال به جمال را در ظاهر جاری میفرمودند و اسیران را آزاد میکردند و به سائلین عطا مینمودند.
(📚 إقبال الأعمال، ط - القديمة، ج ۱، ص: ۷)
🔹صائم در جلال حضرت حق است و ماندن در حدِّ جلال، حکم اسیر بودن را دارد. اما افطار، آمدن از جلال به جمال است و افطاری دادنِ صائم، حکم آزاد سازی را دارد.
الحمد لله فاطرِ السّمواتِ و الأرض.
#لطیفه_افطار
#احسان_الله_نیلفروش_زاده
↪️🆔 @ehsannil
💎🔹💎🔹💎🔹💎🔹 💎
🍕 و اما در مورد افطار دادن؛
🔰 حضرت امام جعفر صادق علیه السلام میفرمایند:
🔻〖منْ فَطَّرَ صَائِماً فَلَهُ أَجْرٌ مِثْلُه〗🔺
هرکس روزهداری را افطاری دهد، همانند او پاداش خواهد داشت.
(📚 من لا يحضره الفقيه، ج ۲، ص: ۱۳۴)
🔰 و حضرت امام موسی کاظم علیه السلام میفرمایند:
🔻〖 تفَطُّرُكَ أَخَاكَ الصَّائِمَ أَفْضَلُ مِنْ صِيَامِک〗🔺
افطاری دادن تو به برادر روزهدارت، از روزۀ خود تو برتر است.
(📚 إقبال الأعمال، ط - القديمة، ج ۱، ص: ۷)
🔰 تا جایی که افطار دادن را فرمودند که؛ آزاد کردن یکی از فرزندان حضرت اسماعیل (علی نبیِّنا و آله و علیه السلام) است و یا به طور کلّی فرمودند:
💠 هر افطاری معادل آزاد کردن بندۀ مؤمنی است.
(📚 إقبال الأعمال، ط - القديمة، ج ١، ص: ٧)
🔰 و در ادعیۀ این ماه مبارک میفرمایند:
🔻〖 اللَّهُمَّ وَ إِنَّ لَكَ فِي كُلِ لَيْلَةٍ مِنْ لَيَالِي شَهْرِنَا هَذَا رِقَاباً يُعْتِقُهَا عَفْوُك وَ يَهَبُهَا صَفْحُكَ فَاجْعَلْ رِقَابَنَا مِنْ تِلْكَ الرِّقَاب〗🔺
خداوندا! در هر شب از شبهای این ماه، افرادی را عفو تو آزاد و گذشت تو میبخشد. ما را نیز جزء این افراد قرار ده.
(📚 إقبال الأعمال، ط - القديمة، ج۱، ص: ۴۴)
🔷 دقّت بفرمایید که فرمودند: 《 فِي كُلِ لَيْلَةٍ مِنْ لَيَالِي شَهْرِنَا》 که اشاره است به اینکه این آزادسازی در شب است که شب هنگام افطار میباشد.
🔹روزهدار به برکت صیام که حضور و ظهور خداوندَست در او، آزاد شدۀ خداست و «جلال» را به «جمال»، آزاد و رها میکند.
🔹این اسارت و این آزادی مافوق الفاظی است که در ما مرسوم است!
آزادی است که جلالِ لا تعیّن را به جمالِ تعیّنات میکشاند و از اطلاقِ خوبیها تا مقیّدات میآید. تا جایی که حضرت رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم وقتی در ماه رمضان وارد میشدند، حقیقت آزادگی جلال به جمال را در ظاهر جاری میفرمودند و اسیران را آزاد میکردند و به سائلین عطا مینمودند.
(📚 إقبال الأعمال، ط - القديمة، ج ۱، ص: ۷)
🔹صائم در جلال حضرت حق است و ماندن در حدِّ جلال، حکم اسیر بودن را دارد. اما افطار، آمدن از جلال به جمال است و افطاری دادنِ صائم، حکم آزاد سازی را دارد.
الحمد لله فاطرِ السّمواتِ و الأرض.
#لطیفه_افطار
#احسان_الله_نیلفروش_زاده
↪️🆔 @ehsannil
💎🔹💎🔹💎🔹💎🔹 💎
Audio
🎤
#علـــی_غفـــــــوری_کربلایـــی ⬆️
#مناجات-شوز
⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
دیوانگان حضرت زینب سلام الله علیهــا
🆔 @divaneganezeinab
#علـــی_غفـــــــوری_کربلایـــی ⬆️
#مناجات-شوز
⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
دیوانگان حضرت زینب سلام الله علیهــا
🆔 @divaneganezeinab
Audio
محمد قربانخاني كربلايي
🎤
#محمدقربانخوانـــــــی_کربلایـی⬆️
#سینه_زنی
⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
دیوانگان حضرت زینب سلام الله علیهــا
🆔 @divaneganezeinab
#محمدقربانخوانـــــــی_کربلایـی⬆️
#سینه_زنی
⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
دیوانگان حضرت زینب سلام الله علیهــا
🆔 @divaneganezeinab
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
سرّ شهادتِ اوّلْ مظلوم
با شمشیر مسموم
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅
🔲 امشب، شبِ بیقراری است.
امشب، تدبیر در تقدیر مضمحل است.
که حقیقتِ قــدر، فاطمه زهرا (سلام الله علیها)، لیلۀ اضطرار و حیرانی است بر آن دَمی که خدائیتِ خدا، حضرت مولی امیرالمؤمنین (علیه السلام) به شمشیرِ آغشته به سمِّ ابن ملجمِ ملعون، مضروب میشوند.
ز قلب عالم بالا، به این زمین سیاه
طنین فکنْد ندایی «تَهدَّمتْ وَ الله... »
و بعد، غرّش کوهی که «... رستگار شدم»
خدا! ... مگر چه شده؟ لا اله الا الله
پس عذر تقصیر دارم از ساحت عزادارانِ مولایم (ع).
عذر دارم از محبّین مولایم (ع) که آنچه نگاشته میشود، در اضطرار است و بیقراری. و به اشارۀ اضطرار آمد که شرحش دفتری میطلبید و بیانش، طاقتی ...
بگو که جان عزیزم ز دست رفت خدا را
ز لعل روح فزایش ببخش آن که تو دانی
من این حروف نوشتم چنان که غیر ندانست
تو هم ز روی کرامت چنان بخوان که تو دانی
°•❁🔳🔲🔳❁•°
بی مقدمه و در قیاس و تحلیل عرض میکنم:
◆ شهید شدن با سمّ؛ شهید بودنِ در خفاست.
◆ شهید شدنِ با شمشیر؛ شهید بودنِ در جلاست.
هردو نوع شهادت در تمامِ حضرات آل الله علیهم السلام هست و نیاز به سمّ و شمشیر بیرونی نیست.
🔰 حضرت رسول اکرم صلّی الله علیه و آله میفرمایند:
🔲『 مَا مِنَّا إِلَّا مَقْتُولٌ أَوْ مَسْمُوم』 🔲
از ما نیست الا اینکه مقتول یا مسموم است.
(📚بحار الأنوار ، ط - بيروت، ج27، ص: 217)
👈 دقت کنیم که مقتول بودن (یعنی کشته شده با شمشیر) و مسموم بودن را در کنار یکدیگر تصوّر نکنیم. چرا که حضرت (ص) نفرمودند "از ما نیست الا اینکه کشته «میشود» یا مسموم «میشود»" بلکه فرمودند "کشته «شده است» یا مسموم «شده است»".
پس مسئلۀ "مقتول" و "مسموم" یک امر ذاتی برای حضرات (علیهم السلام) است و در خودشان بایستی معنا شود. و حقیقتشان در ظاهر، یا کشیده میشود و یا نمیشود. ولی در هر صورت، خودشان "ظاهر" هستند و ظهورشان، غیر از خودشان نیست که به ایشان عارض شود بلکه فرمود 🔻【هو الظاهر】🔺 (سورۀ حدید آیۀ 3).
پس به تعیّنِ ظاهر بودن نیز نیستند. هر طور باشند، حتّی در حالِ حیات ظاهری باز "مقتول أوْ مسموم"، به #عین_شخصی خودشان، برایشان برقرار است.
❒ پس "أوْ" (یعنی "یا") صرفاً به این معنا نیست که اگر "مقتول" بودند، مسموم نیستند. و همینطور به این معنا نیست که اگر مسموم بودند، مقتول نیستند.
بلکه "أوْ" بیانِ ابهام و تحیّر ذاتی و خود به خودِ حضرات (ع) در امرِ شهادت است. که:
"مسموم"؛ شهادتِ در خفا را نشان میدهد. و "مقتول"، شهادت در جلا را نشان میدهد. و این دو، عینِ شخصی یکدیگرند.
اگر معلوم شد، این مطلب مهمّ معلوم میگردد که حضرت سید الشهدا (ع) چه به حسب ظاهر شهید بشوند، و یا نشوند، باز "سیّد الشهدا" هستند. چون برای «سیّد الشهدا بودن»، محتاجِ ابزار و آلت و واقعۀ بیرونی نیستند. بلکه «سیّد الشهدا بودن»، ذاتشان است.
سیّد الشهدا بودنِ حضرت ابا عبد الله الحسین (ع) صرفاً به حسبِ ظاهر شهادتشان نیست. بلکه جمع و یکی بودنِ شاهد و مشهود را بتمامه نشان دادند و این کاری به کربلایی که عراق است و عاشورایی که در سالِ 61 هجری قمری است، ندارد.
یعنی در گهواره و در ظاهرِ طفولیّت هم، سیّد الشهدا هستند. وجهِ سیّد الشهدا بودنشان، خودشان میباشند و نه نوعِ شهادتشان. بلکه نوعِ شهادتشان، پرده از حقیقتشان برداشت.
🔳 برای تفهیم بهتر:
در روز تاسوعا، حضرتِ سیّد الشهدا (ع) و حضرتِ ابا الفضل العباس (ع) حملهای به دشمن کردند و هر کدام، بیش از چند هزار نفر از دشمنان ملعون را به درک واصل نمودند. و دشمن را تا دروازۀ کوفه راندند. تا جایی که جبرئیل (ع) به حضرت سیّد الشهدا (ع) عرض کرد که خداوند فرموده "حسین جان! تمام مقامات را به تو دادم. اگر میخواهی کشته نشوی، صاحب اختیاری".
▪️
سرّ شهادتِ اوّلْ مظلوم
با شمشیر مسموم
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅
🔲 امشب، شبِ بیقراری است.
امشب، تدبیر در تقدیر مضمحل است.
که حقیقتِ قــدر، فاطمه زهرا (سلام الله علیها)، لیلۀ اضطرار و حیرانی است بر آن دَمی که خدائیتِ خدا، حضرت مولی امیرالمؤمنین (علیه السلام) به شمشیرِ آغشته به سمِّ ابن ملجمِ ملعون، مضروب میشوند.
ز قلب عالم بالا، به این زمین سیاه
طنین فکنْد ندایی «تَهدَّمتْ وَ الله... »
و بعد، غرّش کوهی که «... رستگار شدم»
خدا! ... مگر چه شده؟ لا اله الا الله
پس عذر تقصیر دارم از ساحت عزادارانِ مولایم (ع).
عذر دارم از محبّین مولایم (ع) که آنچه نگاشته میشود، در اضطرار است و بیقراری. و به اشارۀ اضطرار آمد که شرحش دفتری میطلبید و بیانش، طاقتی ...
بگو که جان عزیزم ز دست رفت خدا را
ز لعل روح فزایش ببخش آن که تو دانی
من این حروف نوشتم چنان که غیر ندانست
تو هم ز روی کرامت چنان بخوان که تو دانی
°•❁🔳🔲🔳❁•°
بی مقدمه و در قیاس و تحلیل عرض میکنم:
◆ شهید شدن با سمّ؛ شهید بودنِ در خفاست.
◆ شهید شدنِ با شمشیر؛ شهید بودنِ در جلاست.
هردو نوع شهادت در تمامِ حضرات آل الله علیهم السلام هست و نیاز به سمّ و شمشیر بیرونی نیست.
🔰 حضرت رسول اکرم صلّی الله علیه و آله میفرمایند:
🔲『 مَا مِنَّا إِلَّا مَقْتُولٌ أَوْ مَسْمُوم』 🔲
از ما نیست الا اینکه مقتول یا مسموم است.
(📚بحار الأنوار ، ط - بيروت، ج27، ص: 217)
👈 دقت کنیم که مقتول بودن (یعنی کشته شده با شمشیر) و مسموم بودن را در کنار یکدیگر تصوّر نکنیم. چرا که حضرت (ص) نفرمودند "از ما نیست الا اینکه کشته «میشود» یا مسموم «میشود»" بلکه فرمودند "کشته «شده است» یا مسموم «شده است»".
پس مسئلۀ "مقتول" و "مسموم" یک امر ذاتی برای حضرات (علیهم السلام) است و در خودشان بایستی معنا شود. و حقیقتشان در ظاهر، یا کشیده میشود و یا نمیشود. ولی در هر صورت، خودشان "ظاهر" هستند و ظهورشان، غیر از خودشان نیست که به ایشان عارض شود بلکه فرمود 🔻【هو الظاهر】🔺 (سورۀ حدید آیۀ 3).
پس به تعیّنِ ظاهر بودن نیز نیستند. هر طور باشند، حتّی در حالِ حیات ظاهری باز "مقتول أوْ مسموم"، به #عین_شخصی خودشان، برایشان برقرار است.
❒ پس "أوْ" (یعنی "یا") صرفاً به این معنا نیست که اگر "مقتول" بودند، مسموم نیستند. و همینطور به این معنا نیست که اگر مسموم بودند، مقتول نیستند.
بلکه "أوْ" بیانِ ابهام و تحیّر ذاتی و خود به خودِ حضرات (ع) در امرِ شهادت است. که:
"مسموم"؛ شهادتِ در خفا را نشان میدهد. و "مقتول"، شهادت در جلا را نشان میدهد. و این دو، عینِ شخصی یکدیگرند.
اگر معلوم شد، این مطلب مهمّ معلوم میگردد که حضرت سید الشهدا (ع) چه به حسب ظاهر شهید بشوند، و یا نشوند، باز "سیّد الشهدا" هستند. چون برای «سیّد الشهدا بودن»، محتاجِ ابزار و آلت و واقعۀ بیرونی نیستند. بلکه «سیّد الشهدا بودن»، ذاتشان است.
سیّد الشهدا بودنِ حضرت ابا عبد الله الحسین (ع) صرفاً به حسبِ ظاهر شهادتشان نیست. بلکه جمع و یکی بودنِ شاهد و مشهود را بتمامه نشان دادند و این کاری به کربلایی که عراق است و عاشورایی که در سالِ 61 هجری قمری است، ندارد.
یعنی در گهواره و در ظاهرِ طفولیّت هم، سیّد الشهدا هستند. وجهِ سیّد الشهدا بودنشان، خودشان میباشند و نه نوعِ شهادتشان. بلکه نوعِ شهادتشان، پرده از حقیقتشان برداشت.
🔳 برای تفهیم بهتر:
در روز تاسوعا، حضرتِ سیّد الشهدا (ع) و حضرتِ ابا الفضل العباس (ع) حملهای به دشمن کردند و هر کدام، بیش از چند هزار نفر از دشمنان ملعون را به درک واصل نمودند. و دشمن را تا دروازۀ کوفه راندند. تا جایی که جبرئیل (ع) به حضرت سیّد الشهدا (ع) عرض کرد که خداوند فرموده "حسین جان! تمام مقامات را به تو دادم. اگر میخواهی کشته نشوی، صاحب اختیاری".
▪️
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
▪️
🔻
〖 🔔 تذکّر:
➊ خداوند متعال و حضرت امام حسین علیه السلام دو وجود نیستند.
➋ مقامات، خودِ حضرات آل الله علیهم السلام هستند و مطلبِ بیرونی نیست بلکه ذاتشان است.
➌ دادنِ مقامات، ظهورِ «بودنِ» مقامات است.
➍ «صاحب اختیاری»، یعنی تو نفسِ اختیاری. میتوانی در اطلاق و خلوتِ «اختیار» بمانی و کشته نشوی، و یا میتوانی به اطلاق علی الاطلاق بودنِ اختیار، از خفا بیرون آئی و به حسبِ ظاهر هم کشته شوی.
➎ "میتوانی" بیانِ خودیّت حضرت (ع) است و نه اذنی بیرونی، برای انتخاب〗
🔺
پس دقت بفرمائید:
1⃣ حضرات آل الله (ع) چه به ظاهر کشته شوند، و چه کشته نشوند، "شهید" هستند.
چنانچه برای محبّ آل الله (ع) این مطلب هست که محبّ به هر طریقی بمیرد، شهید مرده است (🔻『مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ شَهِيداً』🔺 / بحار الأنوار، ج65، ص: 137).
پس برای حضرات (ع) مسئلۀ دور از ذهنی نیست.
و این مطلب؛ تسامح نیست. تشبیه نیست. اصطلاح نیست. تأویل بیرونی نیست. بلکه حقیقت است.
این چشمان گرفتار به عالم حدود است که اجازۀ دیدنِ حقیقت را نمیدهد!
2⃣ همنیجا و به مناسبتِ این بیان عرض میشود:
حدیثی برای شهادت ظاهری حضرت بقیة الله (ع) دیده نشد. امّا با این حال، به هر حالی از دنیا رحلت بفرمایند، در تمامیّت شهادت هستند. مطلبی هم که در الزام الناصب بیان میشود حدیث نیست و بیش از این در مجالِ این مقاله نیست.
3⃣ حضرتِ مولی امیرالمؤمنین (ع) هم به شمشیرِ ظلم، شهید شدند.
👈 امّا دقت دارد که حضرتِ مولی (ع) به شمشیرِ آلوده به سمّ به شهادت رسیدند.
یعنی هم به شمشیر و هم به سمّ، یعنی "مقتول و مسموم" در یک نقطه ظاهر شد.
✓🔲 اوّلاً : مسموم شدن، حیثیتِ خلوتی شهادت است و مقتول شدن (یعنی به شمشیر، شهید شدن) حیثیتِ جلوتی شهادت.
✓🔲 ثانیاً : حضرتِ مولی (ع) 《سه روز》 بعد از ضربه خوردن از شمشیرِ ظلم، بر اثرِ سمّ شهید شدند. که اینجا، این شرح کوتاه لازم است:➷
🔘 شهادت؛ نقطۀ جمعیۀ شاهد و مشهود است.
یعنی وحدتِ شاهد و مشهود، «شهید» است.
«شهید»، صفت مشبهه است که اسم فاعل (شاهد) و اسم مفعول (مشهود) را فراگرفته است.
✅ 《سه روز》 در شهادت، با 《سه روز》 در تولّد و در کعبه ماندنِ حضرت مولی (ع) یک حقیقت است.
(رجوع شود به 👈 https://telegram.me/ehsannil2/39)
《سه روز》 ؛ سه روز حدّی نیست بلکه حقیقتِ "ایّام" است. حقیقتِ "ایّام"، "ایّام الله" است. "ایّام الله" چه هستند؟
🔰 حضرت امام محمد باقر علیه السلام میفرمایند:
🔲〖ايــّـام الله عز و جل ثلاثة:
يوم يقوم القائم، و يوم الكــَـرَّة، و يوم القيامة〗🔲
روزهای خداوند عزّ و جلّ سه روز است :
روز قیام حضرت قائم آل محمد (ص) ، روز رجعت ، روز قیامت.
(📚البرهان في تفسير القرآن، ج3، ص: 286)
✿ حقیقت تمام "ایّام"، بلکه حقیقتِ سال و ماه، بلکه حقیقتِ ساعت و دقیقه و ثانیه و آنیه، بلکه حقیقتِ تمام اشیاء،《ایّـــام الله》 است.
در هر شیئی، 《ایّـــام الله》 فارق از زمان و مکان، جاری و ساری است.
《ایّـــام الله》، ظهورِ نورانیّت و "یوم" بودنِ حقّ تعالی است.
خداوند، حقیقتِ روشنیِ روز است.
حقیقتِ "یوم"، آن "نور" است. که 【اللهُ نورٌ】 خداوند نور حقیقی است.
و جانِ عالمِ وجود، آن نور است که فرمود 【اللهُ نور السموات و الارض】 (سورۀ نور، آیۀ 35).
پس 《ایّـــام الله》 را در ذره ذرّۀ عالم باید بیابیم و ببینیم. و نه سه روزِ حدّی.
هر شیئی، ذات و صفت و فعلی دارد و دنیا و برزخ و قیامتی. ایّام الله که سه روز است، حقیقتِ آن سه است.
▪️
🔻
〖 🔔 تذکّر:
➊ خداوند متعال و حضرت امام حسین علیه السلام دو وجود نیستند.
➋ مقامات، خودِ حضرات آل الله علیهم السلام هستند و مطلبِ بیرونی نیست بلکه ذاتشان است.
➌ دادنِ مقامات، ظهورِ «بودنِ» مقامات است.
➍ «صاحب اختیاری»، یعنی تو نفسِ اختیاری. میتوانی در اطلاق و خلوتِ «اختیار» بمانی و کشته نشوی، و یا میتوانی به اطلاق علی الاطلاق بودنِ اختیار، از خفا بیرون آئی و به حسبِ ظاهر هم کشته شوی.
➎ "میتوانی" بیانِ خودیّت حضرت (ع) است و نه اذنی بیرونی، برای انتخاب〗
🔺
پس دقت بفرمائید:
1⃣ حضرات آل الله (ع) چه به ظاهر کشته شوند، و چه کشته نشوند، "شهید" هستند.
چنانچه برای محبّ آل الله (ع) این مطلب هست که محبّ به هر طریقی بمیرد، شهید مرده است (🔻『مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ شَهِيداً』🔺 / بحار الأنوار، ج65، ص: 137).
پس برای حضرات (ع) مسئلۀ دور از ذهنی نیست.
و این مطلب؛ تسامح نیست. تشبیه نیست. اصطلاح نیست. تأویل بیرونی نیست. بلکه حقیقت است.
این چشمان گرفتار به عالم حدود است که اجازۀ دیدنِ حقیقت را نمیدهد!
2⃣ همنیجا و به مناسبتِ این بیان عرض میشود:
حدیثی برای شهادت ظاهری حضرت بقیة الله (ع) دیده نشد. امّا با این حال، به هر حالی از دنیا رحلت بفرمایند، در تمامیّت شهادت هستند. مطلبی هم که در الزام الناصب بیان میشود حدیث نیست و بیش از این در مجالِ این مقاله نیست.
3⃣ حضرتِ مولی امیرالمؤمنین (ع) هم به شمشیرِ ظلم، شهید شدند.
👈 امّا دقت دارد که حضرتِ مولی (ع) به شمشیرِ آلوده به سمّ به شهادت رسیدند.
یعنی هم به شمشیر و هم به سمّ، یعنی "مقتول و مسموم" در یک نقطه ظاهر شد.
✓🔲 اوّلاً : مسموم شدن، حیثیتِ خلوتی شهادت است و مقتول شدن (یعنی به شمشیر، شهید شدن) حیثیتِ جلوتی شهادت.
✓🔲 ثانیاً : حضرتِ مولی (ع) 《سه روز》 بعد از ضربه خوردن از شمشیرِ ظلم، بر اثرِ سمّ شهید شدند. که اینجا، این شرح کوتاه لازم است:➷
🔘 شهادت؛ نقطۀ جمعیۀ شاهد و مشهود است.
یعنی وحدتِ شاهد و مشهود، «شهید» است.
«شهید»، صفت مشبهه است که اسم فاعل (شاهد) و اسم مفعول (مشهود) را فراگرفته است.
✅ 《سه روز》 در شهادت، با 《سه روز》 در تولّد و در کعبه ماندنِ حضرت مولی (ع) یک حقیقت است.
(رجوع شود به 👈 https://telegram.me/ehsannil2/39)
《سه روز》 ؛ سه روز حدّی نیست بلکه حقیقتِ "ایّام" است. حقیقتِ "ایّام"، "ایّام الله" است. "ایّام الله" چه هستند؟
🔰 حضرت امام محمد باقر علیه السلام میفرمایند:
🔲〖ايــّـام الله عز و جل ثلاثة:
يوم يقوم القائم، و يوم الكــَـرَّة، و يوم القيامة〗🔲
روزهای خداوند عزّ و جلّ سه روز است :
روز قیام حضرت قائم آل محمد (ص) ، روز رجعت ، روز قیامت.
(📚البرهان في تفسير القرآن، ج3، ص: 286)
✿ حقیقت تمام "ایّام"، بلکه حقیقتِ سال و ماه، بلکه حقیقتِ ساعت و دقیقه و ثانیه و آنیه، بلکه حقیقتِ تمام اشیاء،《ایّـــام الله》 است.
در هر شیئی، 《ایّـــام الله》 فارق از زمان و مکان، جاری و ساری است.
《ایّـــام الله》، ظهورِ نورانیّت و "یوم" بودنِ حقّ تعالی است.
خداوند، حقیقتِ روشنیِ روز است.
حقیقتِ "یوم"، آن "نور" است. که 【اللهُ نورٌ】 خداوند نور حقیقی است.
و جانِ عالمِ وجود، آن نور است که فرمود 【اللهُ نور السموات و الارض】 (سورۀ نور، آیۀ 35).
پس 《ایّـــام الله》 را در ذره ذرّۀ عالم باید بیابیم و ببینیم. و نه سه روزِ حدّی.
هر شیئی، ذات و صفت و فعلی دارد و دنیا و برزخ و قیامتی. ایّام الله که سه روز است، حقیقتِ آن سه است.
▪️
Telegram
اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
🌿۞ لطیفهای از اعتکاف
༺𐦍•همۀ ایـّـام را معتکِف باش!•𐦍༻
🌕🌿
🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/39
┅─┅─═✾🌀✾ ═─┅─┅
🍃۞ «#اعتکاف» از نظر لغوی؛ مصدر باب افتعال از مادۀ «عَکف» میباشد، که به معنای درنگ کردن و ادامه دادن بوده، و ملازم با…
🌿۞ لطیفهای از اعتکاف
༺𐦍•همۀ ایـّـام را معتکِف باش!•𐦍༻
🌕🌿
🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/39
┅─┅─═✾🌀✾ ═─┅─┅
🍃۞ «#اعتکاف» از نظر لغوی؛ مصدر باب افتعال از مادۀ «عَکف» میباشد، که به معنای درنگ کردن و ادامه دادن بوده، و ملازم با…
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
▪️
بنابراین حضرتِ مولی (ع) که در نوزدهم ماه رمضان به ضربت شمشیرِ آلوده به سمّ ابن مُلجم ملعون، مضروب میشوند، در بیست و یکم ماه رمضان شهادتشان را نشان میدهند.
این سه روز، تجمیعِ عالم به اصل و اوّل خویش است.
آنکه حقیقت کعبه است و خود، کعبۀ مستوره است (🔻〖مَثَلُ عَلِيٍّ (ع) فِيكُمْ كَمَثَلِ الْكَعْبَةِ الْمَسْتُورَةِ〗🔺/ 📚بحار الأنوار ، ج38، ص: 199) و در کعبهای متولد میشود که خود، ربّ آن است، آن کعبهای که «دحو الارض» و گسترده شدنِ عالَم از تحتِ آن است؛
چنین مولایی و ربّی در محرابِ نمازی به شهادت میرسند که رو به سوی کعبه است و در هنگامِ ضربتِ شمشیرِ آلوده به سمّ (یعنی مقتول و مسموم یکجا)، میفرماید▪️《 فُزتُ و ربّ الکعبه》▪️.
یعنی خود بر خود، و در خود، چنانکه عالم را ترسیم نمودم، تجمیع کردم.
محراب؛ محلّ صلاة است و🔻〖الصلوة معراج المؤمن〗🔺و این قوس صعود است.
محراب محلّ حرب است. حربی که، کثرت را در وحدت فانی و مضمحل میکند.
محراب، محلّ تجمیع و صعود است.
حضرتِ مولی (ع)، جمع کنندۀ عالم هستند که حضرتِ رسول اکرم (ص) میفرمایند:
⤵️〖 أَنَا أُقَاتِلُ عَلَى التَّنْزِيلِ
وَ عَلِيٌّ ع يُقَاتِل عَلَى التَّأْوِيل〗⤴️
من بر تنزیل میجنگم
و علی (ع) بر تأویل میجنگد.
(📚بصائر الدرجات، ج1، ص: 309)
⤵️ تنزیل (نازل کردن) »» قوس نزول عالم است.
⤴️ تأویل (به اوّل برگرداندن) »» قوس صعود عالم است.
حضرت رسول اکرم (ص) و حضرت مولی (ع) نفسِ واحده هستند. بنابراین این دو قوس، همان "قاب قوسَیْن" است که چون حقیقتشان در ابهامِ جلالت است، "أوْ ادنی" (یا نزدیکتر) میباشند.
✓🔲 ثالثاً:
نوزدهم ماه رمضان که روز ضربت خوردن است؛
19، تعداد حروفِ 🔻【بسم الله الرحمن الرحیم】🔺 است.
【بسم الله الرحمن الرحیم】 اسمِ اعظم خداست (『 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ- اسْمُ اللَّهِ الْأَعْظَم』 / 📚مهج الدعوات – سید بن طاووس، ص: 316).
عالَمِ اسماء از اسم اعظم نشأت گرفته و انشاء شده است.
به 【بسم الله الرحمن الرحیم】 و خصوصاً به باء آن، عالم اسماء ترسیم شده است.
که اصلاً 【بسم الله الرحمن الرحیم】 جانِ تمام اشیاء است و بلکه ربوبیّت خدا در ترسیم عالم است که در ادعیه هم به آن اشاره شده است. مثلاً :
🔳『 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ بِسْمِ اللَّهِ خَيْرِ الْأَسْمَاءِ
👈 بسْمِ اللَّهِ «رَبِّ الْآخِرَةِ وَ الْأُولَى وَ رَبِّ الْأَرْضِ وَ السَّمَاء»ِ』 🔳
(📚إقبال الأعمال، ط - القديمة، ج1، ص: 471)
🔰 حضرت رسول اکرم (ص) میفرمایند :
🔻〖ظهر الموجودات من باء «بسم الله الرّحمن الرّحیم»〗🔺
(📚 بحرالمعارف، ط 1/ 456 )
🔰که حضرتِ مولی (ع) میفرمایند:
🔻〖انا النّقطه تحت الباء〗🔺
(📚جامع الأسرار، ص: 411)
↲ ☑️ پس خوب دقت کنیم:
اینکه حضرت مولی (ع) در روز 19 رمضان مضروب میشوند، این مضروب شدن و کشته شدن و مضمحل شدنِ مقامِ جلال، برای آمدن در مقامِ ظاهر و جمال است.
یعنی به این ضربت، مقامِ جلال، مضمحل در مقامِ جمال میشود.
به عبارتی وحدت به این ضربت، مضمحلِ در کثرت میگردد.
در اینجا حضرت مولی (ع) از 【نفسِ واحده】، به ظهور در حضرتِ رحمة للعالمین (ص)، راسمِ عالم میشوند.
🔘 پس 19 رمضان؛ ظهورِ《 أَنَا أُقَاتِلُ عَلَى التَّنْزِيلِ》ی است که حضرت رسول اکرم (ص) در وصفِ خود میفرمایند.
عالَم، ترسیم میشود. امّا همۀ عالَم، ظهورِ سه روز بودنِ 《ایّام الله》 است. یعنی ذات و صفت و فعل، یا به عبارتی دنیا و برزخ و قیامت.
سه روز بعد، یعنی بیست و یکم رمضان، حضرت مولی (ع) بر اثر سمّ ِ آن شمشیر ملعونِ ازل و ابد یعنی ابن ملجم لعین، شهادت خویش را ظاهر مینمایند.
آنروز، تمام شدنِ رسمیّت عالم است (رسم شدن عالم و ادامۀ آن - یعنی حدوث و بقاء).
حالا حضرتِ مولی (ع) عالم را تجمیع مینمایند.
🔘 پس در 21 رمضان؛ ظهورِ 《 وَ عَلِيٌّ (ع) يُقَاتِل عَلَى التَّأْوِيل》ی است که حضرت رسول اکرم (ص) در وصفِ مولی (ع) میفرمایند.
▪️
بنابراین حضرتِ مولی (ع) که در نوزدهم ماه رمضان به ضربت شمشیرِ آلوده به سمّ ابن مُلجم ملعون، مضروب میشوند، در بیست و یکم ماه رمضان شهادتشان را نشان میدهند.
این سه روز، تجمیعِ عالم به اصل و اوّل خویش است.
آنکه حقیقت کعبه است و خود، کعبۀ مستوره است (🔻〖مَثَلُ عَلِيٍّ (ع) فِيكُمْ كَمَثَلِ الْكَعْبَةِ الْمَسْتُورَةِ〗🔺/ 📚بحار الأنوار ، ج38، ص: 199) و در کعبهای متولد میشود که خود، ربّ آن است، آن کعبهای که «دحو الارض» و گسترده شدنِ عالَم از تحتِ آن است؛
چنین مولایی و ربّی در محرابِ نمازی به شهادت میرسند که رو به سوی کعبه است و در هنگامِ ضربتِ شمشیرِ آلوده به سمّ (یعنی مقتول و مسموم یکجا)، میفرماید▪️《 فُزتُ و ربّ الکعبه》▪️.
یعنی خود بر خود، و در خود، چنانکه عالم را ترسیم نمودم، تجمیع کردم.
محراب؛ محلّ صلاة است و🔻〖الصلوة معراج المؤمن〗🔺و این قوس صعود است.
محراب محلّ حرب است. حربی که، کثرت را در وحدت فانی و مضمحل میکند.
محراب، محلّ تجمیع و صعود است.
حضرتِ مولی (ع)، جمع کنندۀ عالم هستند که حضرتِ رسول اکرم (ص) میفرمایند:
⤵️〖 أَنَا أُقَاتِلُ عَلَى التَّنْزِيلِ
وَ عَلِيٌّ ع يُقَاتِل عَلَى التَّأْوِيل〗⤴️
من بر تنزیل میجنگم
و علی (ع) بر تأویل میجنگد.
(📚بصائر الدرجات، ج1، ص: 309)
⤵️ تنزیل (نازل کردن) »» قوس نزول عالم است.
⤴️ تأویل (به اوّل برگرداندن) »» قوس صعود عالم است.
حضرت رسول اکرم (ص) و حضرت مولی (ع) نفسِ واحده هستند. بنابراین این دو قوس، همان "قاب قوسَیْن" است که چون حقیقتشان در ابهامِ جلالت است، "أوْ ادنی" (یا نزدیکتر) میباشند.
✓🔲 ثالثاً:
نوزدهم ماه رمضان که روز ضربت خوردن است؛
19، تعداد حروفِ 🔻【بسم الله الرحمن الرحیم】🔺 است.
【بسم الله الرحمن الرحیم】 اسمِ اعظم خداست (『 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ- اسْمُ اللَّهِ الْأَعْظَم』 / 📚مهج الدعوات – سید بن طاووس، ص: 316).
عالَمِ اسماء از اسم اعظم نشأت گرفته و انشاء شده است.
به 【بسم الله الرحمن الرحیم】 و خصوصاً به باء آن، عالم اسماء ترسیم شده است.
که اصلاً 【بسم الله الرحمن الرحیم】 جانِ تمام اشیاء است و بلکه ربوبیّت خدا در ترسیم عالم است که در ادعیه هم به آن اشاره شده است. مثلاً :
🔳『 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ بِسْمِ اللَّهِ خَيْرِ الْأَسْمَاءِ
👈 بسْمِ اللَّهِ «رَبِّ الْآخِرَةِ وَ الْأُولَى وَ رَبِّ الْأَرْضِ وَ السَّمَاء»ِ』 🔳
(📚إقبال الأعمال، ط - القديمة، ج1، ص: 471)
🔰 حضرت رسول اکرم (ص) میفرمایند :
🔻〖ظهر الموجودات من باء «بسم الله الرّحمن الرّحیم»〗🔺
(📚 بحرالمعارف، ط 1/ 456 )
🔰که حضرتِ مولی (ع) میفرمایند:
🔻〖انا النّقطه تحت الباء〗🔺
(📚جامع الأسرار، ص: 411)
↲ ☑️ پس خوب دقت کنیم:
اینکه حضرت مولی (ع) در روز 19 رمضان مضروب میشوند، این مضروب شدن و کشته شدن و مضمحل شدنِ مقامِ جلال، برای آمدن در مقامِ ظاهر و جمال است.
یعنی به این ضربت، مقامِ جلال، مضمحل در مقامِ جمال میشود.
به عبارتی وحدت به این ضربت، مضمحلِ در کثرت میگردد.
در اینجا حضرت مولی (ع) از 【نفسِ واحده】، به ظهور در حضرتِ رحمة للعالمین (ص)، راسمِ عالم میشوند.
🔘 پس 19 رمضان؛ ظهورِ《 أَنَا أُقَاتِلُ عَلَى التَّنْزِيلِ》ی است که حضرت رسول اکرم (ص) در وصفِ خود میفرمایند.
عالَم، ترسیم میشود. امّا همۀ عالَم، ظهورِ سه روز بودنِ 《ایّام الله》 است. یعنی ذات و صفت و فعل، یا به عبارتی دنیا و برزخ و قیامت.
سه روز بعد، یعنی بیست و یکم رمضان، حضرت مولی (ع) بر اثر سمّ ِ آن شمشیر ملعونِ ازل و ابد یعنی ابن ملجم لعین، شهادت خویش را ظاهر مینمایند.
آنروز، تمام شدنِ رسمیّت عالم است (رسم شدن عالم و ادامۀ آن - یعنی حدوث و بقاء).
حالا حضرتِ مولی (ع) عالم را تجمیع مینمایند.
🔘 پس در 21 رمضان؛ ظهورِ 《 وَ عَلِيٌّ (ع) يُقَاتِل عَلَى التَّأْوِيل》ی است که حضرت رسول اکرم (ص) در وصفِ مولی (ع) میفرمایند.
▪️
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
▪️
✅ در روز هفدهم ربیع الاول یعنی روز میلاد حضرت خاتم الانبیاء صلوات الله علیه و آله و سلّم، زیارتِ حضرت مولی (ع) وارد شده است. در زیارتنامۀ حضرت مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام در روز میلاد حضرت رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم اینگونه به حضرت مولی (ع) سلام میدهیم:
۞ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا «سَيِّدَ الشُّهَدَاءِ» ۞
(📚 إقبال الأعمال، ط - القديمة، ج2، ص: 608)
❑《سیّد الشهدا》 ؛ اطلاق و نهایتِ "شهید" بودن است که شاهد و مشهود را بتمامِهِ گرفته است.
ترسیم عالم، به حضرت رسول اکرم (ص) است و تجمیع عالم به حضرت مولی (ع).
ترسیم؛ نقطۀ شاهدیّت است و تجمیع؛ نقطۀ مشهودیّت.
میلادِ حضرت رسول اکرم (ص) ترسیم است و زیارتِ حضرت مولی (ع) تجمیع است.
جمع شدنِ این دو مورد در یک نقطه،«شهید» بودن بلکه «سیّد الشهدا» بودن است.
پس سلامی که به حضرت مولی (ع) میدهیم؛ سلام به حقیقتِ شهود و شاهد و مشهود است که به عینِ شخصی شهادت، سلام میدهیم و اشاره به «سیّد الشهدا» بودنِ حضرت مولی (ع) میکنیم.
با دانستنِ مقامِ نورانیّت حضرات آل الله (ع) بیان میشود:
حضرت ابا عبد الله الحسین (ع) که در ابوّتِ "عبد الله" بودنْ، ابوّتِ بر رسول اکرم (ص) داشته 【 أنا مِن حسین علیه السلام】 وصف نبوی (ص) این حقیقت است؛ در نقطۀ بُنُوَّت، به حکم "الولد سرّ ابیه"، سرّ پدر بزرگوارشان یعنی حضرت مولی (ع) هستند.
بنابراین «سید الشهدا» بودنِ حضرت مولی (ع) را در سیّد الشهدا بودنِ حضرت ابا عبد الله الحسین (ع) جستجو باید کرد.
نقطۀ "سید الشهدا" بودنِ مولی (ع)، از سرّ ایشان، یعنی حضرت ابا عبد الله الحسین (ع) است.
حضرت رسول اکرم (ص) میفرمایند 🔻【حسین منّی و أنا مِن حسین】🔺.
⤵️ به 【حسین منّی】؛ حضرت امام "حسین" علیه السلام که سرّ وحدت، یعنی سرّ مولی امیرالمومنین (ع) هستند، فانی و مضمحل در یایِ "منّی" یعنی حضرت رحمة للعالمین رسول الله (ص) شده و عالم ترسیم میشود.
⤴️ به 【 أنا مِن حسین】؛ حضرت رحمة للعالمین رسول اکرم (ص) که راسمِ عالم و سیّد الکونین و "کافةَ للناس" هستند، فانی و مضمحل در "حسین" علیه السلام (یعنی سرّ حضرت مولی ؏) شده و عالم تجمیع میشود.
حضرت مولی (ع) به ابوّت حضرت امام حسین (ع) و اخوّت حضرت رسول اکرم (ص) واسطۀ مطلقۀ این حقیقت هستند.
از این جهت، در سه روز، شهودِ شاهد و مشهود را به شهادتشان ظاهر مینمایند.
که این سه روز با بیانِ اخیر، اشاره به مقامِ جلوتِ شهادت و مقامِ جمعیۀ شهادت و مقامِ خلوتِ شهادت دارد.
بدینصورت ؛
🔘 روز نوزدهم »» ترسیم عالم به 🔻【بسم الله الرحمن الرحیم】🔺 ⇦ اضمحلالِ وحدت در کثرت یعنی کشته شدن وحدتِ خلوتی در کثرتِ «جلوتی»
⇐ پس روز نوزدهم ظهورِ مقامِ جلوتی شهادت است. در نتیجه روزِ ضربت خوردن با شمشیر است. در حالیکه مسموم بودنِ شمشیر که در خفاست، در این روز ظاهر نمیشود.
🔘 روز بیستم »» مقامِ جمع الجمعِ شهادت است که هم شدّت ضربۀ شمشیر و هم شدّت سمّ ظاهر شده است. هم رأس مبارک شکافته بود و هم سمّ، در چهرۀ مبارکِ حضرت (ع) نمایان شده بود. یعنی هم مقامِ خلوتِ شهادت، و هم مقامِ جلوتِ شهادت به یکباره در ظهور آمد.
✅ نکتهای در حاشیه:
در روز بیستم ، اهل ایمان برای حضرت مولی (ع) شیر میآوردند.
شیر؛ علم است. و علم، جانِ تمام عالم است. و جانِ عالم، خودِ مولی (ع) هستند. پس کسانی که شیر میآوردند، پیشتر از قیامت، مختارانه فانی در حقیقتِ خویش و شیرۀ وجودِ خویش، یعنی حضرتِ مرتضی علی (ع) شدند.
🔘 روز بیست و یکم »» تجمیع عالم به نقطۀ بــاء 🔻【بسم الله الرحمن الرحیم】🔺 »» اضمحلالِ کثرت در وحدت یعنی کشته شدنِ کثرتِ جلوَتی در وحدتِ «خلوتی»
⇐ پس ظهور مقامِ خلوتیِ شهادت است در نتیجه روزِ اثر کردنِ سمّ است در حالیکه ضربۀ شمشیر در این روز مخفی است.
▪️
✅ در روز هفدهم ربیع الاول یعنی روز میلاد حضرت خاتم الانبیاء صلوات الله علیه و آله و سلّم، زیارتِ حضرت مولی (ع) وارد شده است. در زیارتنامۀ حضرت مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام در روز میلاد حضرت رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم اینگونه به حضرت مولی (ع) سلام میدهیم:
۞ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا «سَيِّدَ الشُّهَدَاءِ» ۞
(📚 إقبال الأعمال، ط - القديمة، ج2، ص: 608)
❑《سیّد الشهدا》 ؛ اطلاق و نهایتِ "شهید" بودن است که شاهد و مشهود را بتمامِهِ گرفته است.
ترسیم عالم، به حضرت رسول اکرم (ص) است و تجمیع عالم به حضرت مولی (ع).
ترسیم؛ نقطۀ شاهدیّت است و تجمیع؛ نقطۀ مشهودیّت.
میلادِ حضرت رسول اکرم (ص) ترسیم است و زیارتِ حضرت مولی (ع) تجمیع است.
جمع شدنِ این دو مورد در یک نقطه،«شهید» بودن بلکه «سیّد الشهدا» بودن است.
پس سلامی که به حضرت مولی (ع) میدهیم؛ سلام به حقیقتِ شهود و شاهد و مشهود است که به عینِ شخصی شهادت، سلام میدهیم و اشاره به «سیّد الشهدا» بودنِ حضرت مولی (ع) میکنیم.
با دانستنِ مقامِ نورانیّت حضرات آل الله (ع) بیان میشود:
حضرت ابا عبد الله الحسین (ع) که در ابوّتِ "عبد الله" بودنْ، ابوّتِ بر رسول اکرم (ص) داشته 【 أنا مِن حسین علیه السلام】 وصف نبوی (ص) این حقیقت است؛ در نقطۀ بُنُوَّت، به حکم "الولد سرّ ابیه"، سرّ پدر بزرگوارشان یعنی حضرت مولی (ع) هستند.
بنابراین «سید الشهدا» بودنِ حضرت مولی (ع) را در سیّد الشهدا بودنِ حضرت ابا عبد الله الحسین (ع) جستجو باید کرد.
نقطۀ "سید الشهدا" بودنِ مولی (ع)، از سرّ ایشان، یعنی حضرت ابا عبد الله الحسین (ع) است.
حضرت رسول اکرم (ص) میفرمایند 🔻【حسین منّی و أنا مِن حسین】🔺.
⤵️ به 【حسین منّی】؛ حضرت امام "حسین" علیه السلام که سرّ وحدت، یعنی سرّ مولی امیرالمومنین (ع) هستند، فانی و مضمحل در یایِ "منّی" یعنی حضرت رحمة للعالمین رسول الله (ص) شده و عالم ترسیم میشود.
⤴️ به 【 أنا مِن حسین】؛ حضرت رحمة للعالمین رسول اکرم (ص) که راسمِ عالم و سیّد الکونین و "کافةَ للناس" هستند، فانی و مضمحل در "حسین" علیه السلام (یعنی سرّ حضرت مولی ؏) شده و عالم تجمیع میشود.
حضرت مولی (ع) به ابوّت حضرت امام حسین (ع) و اخوّت حضرت رسول اکرم (ص) واسطۀ مطلقۀ این حقیقت هستند.
از این جهت، در سه روز، شهودِ شاهد و مشهود را به شهادتشان ظاهر مینمایند.
که این سه روز با بیانِ اخیر، اشاره به مقامِ جلوتِ شهادت و مقامِ جمعیۀ شهادت و مقامِ خلوتِ شهادت دارد.
بدینصورت ؛
🔘 روز نوزدهم »» ترسیم عالم به 🔻【بسم الله الرحمن الرحیم】🔺 ⇦ اضمحلالِ وحدت در کثرت یعنی کشته شدن وحدتِ خلوتی در کثرتِ «جلوتی»
⇐ پس روز نوزدهم ظهورِ مقامِ جلوتی شهادت است. در نتیجه روزِ ضربت خوردن با شمشیر است. در حالیکه مسموم بودنِ شمشیر که در خفاست، در این روز ظاهر نمیشود.
🔘 روز بیستم »» مقامِ جمع الجمعِ شهادت است که هم شدّت ضربۀ شمشیر و هم شدّت سمّ ظاهر شده است. هم رأس مبارک شکافته بود و هم سمّ، در چهرۀ مبارکِ حضرت (ع) نمایان شده بود. یعنی هم مقامِ خلوتِ شهادت، و هم مقامِ جلوتِ شهادت به یکباره در ظهور آمد.
✅ نکتهای در حاشیه:
در روز بیستم ، اهل ایمان برای حضرت مولی (ع) شیر میآوردند.
شیر؛ علم است. و علم، جانِ تمام عالم است. و جانِ عالم، خودِ مولی (ع) هستند. پس کسانی که شیر میآوردند، پیشتر از قیامت، مختارانه فانی در حقیقتِ خویش و شیرۀ وجودِ خویش، یعنی حضرتِ مرتضی علی (ع) شدند.
🔘 روز بیست و یکم »» تجمیع عالم به نقطۀ بــاء 🔻【بسم الله الرحمن الرحیم】🔺 »» اضمحلالِ کثرت در وحدت یعنی کشته شدنِ کثرتِ جلوَتی در وحدتِ «خلوتی»
⇐ پس ظهور مقامِ خلوتیِ شهادت است در نتیجه روزِ اثر کردنِ سمّ است در حالیکه ضربۀ شمشیر در این روز مخفی است.
▪️
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
▪️
🔲 حضرت ابا عبد الله الحسین سیّد الشهدا (ع) سرّ حضرت امیرالمؤمنین (ع) هستند. که سرّ مولی (ع)، دقیقاً و عیناً و شخصاً سرّ خداست.
❒ حضرت سیّد الشهدا (ع) از فریادِ بی شرمانۀ ⦅بغضاً لاَبیک⦆ دشمنانِ ملعون، به شهادت رسیدند.
(یعنی بخاطر بغضی که به پدر گرامیشان داشتند، حضرت سید الشهدا علیه السلام را شهید کردند).
حضرت امام حسین (ع) 《ثـــار الله》 بوده و خونِ مطهرشان 🔻『 سَکَنَ في الخُلد』🔺است (زیارتنامه حضرت ؏/ 📚 الكافي، ط - الإسلامية، ج4، ص: 576) و حقیقتِ ازلیّت و ابدیّت حقّ تعالی میباشند.
ملعونی سنگی به رأسِ مبارک حضرت سید الشهدا (علیه السلام) زد و «خون» مبارکِ ایشان جاری شد. حضرت (ع) دست زیر خونها برده و به «محاسنِ» مبارک مالیدند.
از ولیّ خدا صحبت میشود:
◉ خون ولیّ خدا؛ بیقراری است و مقامِ جلال حقّ تعالی (#مقام_جمع_نوری).
◉ محاسن ولیّ خدا؛ حُسن است و قرار و مقامِ جمال حقّ تعالی (#مقام_فرق_نوری)
اینکه حضرت (ع)، خون مطهرشان را به محاسنِ مبارکشان میکشند، یعنی جلال و جمال را به یکباره، در وجهِ مبارک نمایان میکنند. یعنی تمام صفات جلال و تمام صفاتِ جمال حقّ تعالی در این وضو ساختن با خون، ظاهر میشود.
این کار را فقط کسی میتواند انجام دهد که مافوقِ تعیّن جلال و تعیّن جمال باشد. کسی که حقیقتِ ذات خدا بوده و آنچنان اطلاقی دارد که قیدِ جلال و قیدِ جمال را برمیدارد و هر دو را در وجهِ مبارک نمایان میکند.
این حقیقت؛ جمع کردنِ مقامِ خلوتِ شاهد و مقامِ جلوتِ مشهود، در حضرتِ سیّد الشهدا علیه السلام است.
🔲 حضرت سیّد الشهدا علیه السلام که سرّ پدر گرامیشان هستند، «سیّد الشهدا» بودن را در هنگامۀ ضربۀ آن ملعون در حضرت مولی امیرالمؤمنین علیه السلام نمایان میسازند و محاسنِ مبارکِ حضرتِ جانْ، مولی امیرالمؤمنین علیه السلام به خون مبارکِ ایشان خضاب میشود.
"سرّ" مطلق، هرچقدر هم در آشکار شدن باشد، باز در کتمانِ سرّ بودن است. یعنی در تمام ظهور هم که بیاید، باز هم سرّ است و در خفاست و متلبّسِ به فاش شدنِ ظلمتی و حدّی نمیگردد. که اگر متلبّس شود، -العیاذ بالله- خودیّت خدا محدود به حدِّ ظلمتی شده است و -نستجیر بالله- اصلاً خدائی نخواهد بود.
بنابراین حضرت سیّد الشهدا (ع) خون مبارک را به آسمان پرتاب میکردند و این حقیقت را ظاهر فرمودند که دستْ یازی به سرّ الهی هرگز امکان ندارد و این حقیقت را نمایان ساختند که فرمود:
🔻【يُريدُونَ أَنْ يُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ يَأْبَى اللَّهُ إِلاَّ أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ】 🔺
مىخواهند نور خدا را با دهانهاى خود خاموش كنند ولى خداوند نمىگذارد تا اين كه نور خود را كامل كند و هر چند كافران خوش ندارند.
(سورۀ توبه، آیۀ 32)
دشمنت کُشت ولی نور تو خاموش نشد
آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست
الا لعنة الله عَلَی القوم الظالمین.
#شهادت_مولی_امیرالمؤمنین_علی_علیهالسلام
🏴 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
🏴🆔 @ehsannil
┅─┅─═✾◼️🔲◼️✾═─┅─┅
▪️
🔲 حضرت ابا عبد الله الحسین سیّد الشهدا (ع) سرّ حضرت امیرالمؤمنین (ع) هستند. که سرّ مولی (ع)، دقیقاً و عیناً و شخصاً سرّ خداست.
❒ حضرت سیّد الشهدا (ع) از فریادِ بی شرمانۀ ⦅بغضاً لاَبیک⦆ دشمنانِ ملعون، به شهادت رسیدند.
(یعنی بخاطر بغضی که به پدر گرامیشان داشتند، حضرت سید الشهدا علیه السلام را شهید کردند).
حضرت امام حسین (ع) 《ثـــار الله》 بوده و خونِ مطهرشان 🔻『 سَکَنَ في الخُلد』🔺است (زیارتنامه حضرت ؏/ 📚 الكافي، ط - الإسلامية، ج4، ص: 576) و حقیقتِ ازلیّت و ابدیّت حقّ تعالی میباشند.
ملعونی سنگی به رأسِ مبارک حضرت سید الشهدا (علیه السلام) زد و «خون» مبارکِ ایشان جاری شد. حضرت (ع) دست زیر خونها برده و به «محاسنِ» مبارک مالیدند.
از ولیّ خدا صحبت میشود:
◉ خون ولیّ خدا؛ بیقراری است و مقامِ جلال حقّ تعالی (#مقام_جمع_نوری).
◉ محاسن ولیّ خدا؛ حُسن است و قرار و مقامِ جمال حقّ تعالی (#مقام_فرق_نوری)
اینکه حضرت (ع)، خون مطهرشان را به محاسنِ مبارکشان میکشند، یعنی جلال و جمال را به یکباره، در وجهِ مبارک نمایان میکنند. یعنی تمام صفات جلال و تمام صفاتِ جمال حقّ تعالی در این وضو ساختن با خون، ظاهر میشود.
این کار را فقط کسی میتواند انجام دهد که مافوقِ تعیّن جلال و تعیّن جمال باشد. کسی که حقیقتِ ذات خدا بوده و آنچنان اطلاقی دارد که قیدِ جلال و قیدِ جمال را برمیدارد و هر دو را در وجهِ مبارک نمایان میکند.
این حقیقت؛ جمع کردنِ مقامِ خلوتِ شاهد و مقامِ جلوتِ مشهود، در حضرتِ سیّد الشهدا علیه السلام است.
🔲 حضرت سیّد الشهدا علیه السلام که سرّ پدر گرامیشان هستند، «سیّد الشهدا» بودن را در هنگامۀ ضربۀ آن ملعون در حضرت مولی امیرالمؤمنین علیه السلام نمایان میسازند و محاسنِ مبارکِ حضرتِ جانْ، مولی امیرالمؤمنین علیه السلام به خون مبارکِ ایشان خضاب میشود.
"سرّ" مطلق، هرچقدر هم در آشکار شدن باشد، باز در کتمانِ سرّ بودن است. یعنی در تمام ظهور هم که بیاید، باز هم سرّ است و در خفاست و متلبّسِ به فاش شدنِ ظلمتی و حدّی نمیگردد. که اگر متلبّس شود، -العیاذ بالله- خودیّت خدا محدود به حدِّ ظلمتی شده است و -نستجیر بالله- اصلاً خدائی نخواهد بود.
بنابراین حضرت سیّد الشهدا (ع) خون مبارک را به آسمان پرتاب میکردند و این حقیقت را ظاهر فرمودند که دستْ یازی به سرّ الهی هرگز امکان ندارد و این حقیقت را نمایان ساختند که فرمود:
🔻【يُريدُونَ أَنْ يُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ يَأْبَى اللَّهُ إِلاَّ أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ】 🔺
مىخواهند نور خدا را با دهانهاى خود خاموش كنند ولى خداوند نمىگذارد تا اين كه نور خود را كامل كند و هر چند كافران خوش ندارند.
(سورۀ توبه، آیۀ 32)
دشمنت کُشت ولی نور تو خاموش نشد
آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست
الا لعنة الله عَلَی القوم الظالمین.
#شهادت_مولی_امیرالمؤمنین_علی_علیهالسلام
🏴 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
🏴🆔 @ehsannil
┅─┅─═✾◼️🔲◼️✾═─┅─┅
▪️
Audio
محمد قربانخانی کربلایی
#سینــــــــــــــه_زنی 🎤
#محمد_قربانخانــــــی_کــربلایــی
🗓 شب بیستم ماه #رمضان ۱۴۳۸
دیوانگان حضرت زینب سلام الله علیهـــــا
💠 @divaneganezeinab 💠
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
#محمد_قربانخانــــــی_کــربلایــی
🗓 شب بیستم ماه #رمضان ۱۴۳۸
دیوانگان حضرت زینب سلام الله علیهـــــا
💠 @divaneganezeinab 💠
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
Audio
کربلایی حسن مارانی
#سینــــــــــــــه_زنی 🎤
#کــربلایــی_حسن_مارانی
🗓 شب بیستم ماه #رمضان ۱۴۳۸
دیوانگان حضرت زینب سلام الله علیهـــــا
💠 @divaneganezeinab 💠
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
#کــربلایــی_حسن_مارانی
🗓 شب بیستم ماه #رمضان ۱۴۳۸
دیوانگان حضرت زینب سلام الله علیهـــــا
💠 @divaneganezeinab 💠
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰