کانال دیوانگان حضرت زینب سلام الله علیها-اصفهان
316 subscribers
1.82K photos
530 videos
95 files
1.5K links
شام جمعه ی هر هفته
و مناسبتهای مذهبی اعیاد و عزاداری آل الله علیهم السلام
مکان:
اصفهان-خیابان بعثت-خیابان ابوریحان (غرب)-کوی۱/۱(فدڪ)

https://telegram.me/divaneganezeinab


خادم کانال:
http://telegram.me/sayedahmad1001
Download Telegram
Audio
🎤
#علـــی_غفـــــــوری_کربلایـــی ⬆️

#روضـــــــــه

🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
دیوانگان حضرت زینب سلام الله علیهــا
🆔 @divaneganezeinab
Audio
محمد قربانخاني كربلايي
🎤
#محمدقربانخوانـــــــی_کربلایـی⬆️

#شـــور

🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
دیوانگان حضرت زینب سلام الله علیهــا
🆔 @divaneganezeinab
.
💠 صــیام، سرّی از اسرار الهی
❖ لطیفۀ پنجم:
#رمضان_آغاز_ترسیم_عالم!

🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
┅─┅─═• 🌙 •═─┅─┅

📖 در کتب روایی، مجموعه‌ای از احادیث مبنی بر این موضوع و مضمون آمده است که اگر حجّت خدا نباشد، هیچ چیزی نخواهد بود.
مثلاً در کتاب شریف کافی، مرحوم کلینی یک باب با عنوان «أَنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو مِنْ حُجَّة» (یعنی قطعاً زمین خالی از حجّت نیست) باز نمودند.

🔰حضرت مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام می‌فرمایند:

🔻〖لو لا نا لساخت الأرض بأهلها〗🔺
اگر ما نباشیم زمین اهلش را فرو می‌برد.

(📚 مشارق الانوار، ص: 85)


✵ علّت شیء، دائماً با شیء است و اگر آنی نباشد، آن شیء وجود نخواهد داشت.
حضرات آل الله علیهم السلام علّة العلل مطلقه بوده و تمام اشیاء، صِرف الربط به حضرات (؏) می‌باشند. یعنی نه تنها علّت، بلکه شیئیتِ اشیاء حضرات ائمۀ اطهار (؏) هستند.


🌐 ارضِ تعیّنات (یعنی عالم اشارات) از کعبه گسترده شده است. و #دحو ، و کشیدگی زمین از #کعبه می‌باشد (دحو الارض).

🕋 کعبه؛ محلّ تولّد ولیّ و حجّت حقّ تعالی، حضرت مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام است.

(در مورد #کعبه اشاراتی در این مقاله شده است 👈 https://telegram.me/ehsannil2/45)

تصوّر مکان در قیاس با زمان، بخاطر ابعاد و جرم اَمکِنه آسانتر است.
البته به اشاره بیان می‌شود که آنچه که در ذهن از مکان تصوّر می‌گردد، مکانیّت مکان نیست، بلکه محلّ ظهورِ مکان است وگرنه لُبّ مکان بیش از تصوّر معمول ، از مکان می‌باشد.

تصوّر زمان از مکان مشکلتر است و همین تصوّر مشکل باعث شده است که متکلّمین، زمان را امری موهوم تصوّر کردند. یعنی واقعیّتی برای آن قائل نیستند.

این انکار واقعیّت، از لطافت زمان و به چنگِ درکْ نیامدن آن است.

عجالتاً بحثمان غور در زمان نیست و مبحثِ #زمان ان شاء الله در مقاله‌ای دیگر بیان خواهد شد.
فقط همینقدر که برای مطلب فعلی ما بکار می‌آید، به تحلیل، اشاره می‌شود که ؛

⌛️ زمان، روح مکان است.


🕋 کعبه؛ نقطۀ #دحو و کشیدگی زمین تعیّنات است. مبدئیت مکانی برای ممدود شدن تعیّنات، از مبدئیّت زمانی است.
یعنی روحِ این مکان که محلّ به اشاره آمدنِ جسمِ حجّت خداست، زمان است.

🔰حضرت امام جعفر صادق علیه السلام می‌فرمایند:

⌛️〖إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى خَلَقَ السَّنَةَ ثَلَاثَمِائَةٍ وَ سِتِّينَ يَوْماً
وَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ «فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ»〗🌐

همانا خداوند سال را سیصد و شصت روز خلق کرد
و آسمان و زمین را «در شش روز» خلق نمود.

(📚من لا يحضره الفقيه، ج‏2، ص: 170)


✳️ در تحلیل و با توجّه به حدیث فوق عرض می‌شود:

🌐 خلقِ مکان در ظرف زمان است.
و چون خلقت به تنزیل و تدریج، جامۀ «شدن» پوشیده؛ زمان، مقدّم بر مکان خلق شده است. و مکان [به بیانی]، در ظرف زمان تکوین یافته.

🌐 خلقِ 『 السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ』 در #ظرف_حقیقی «أَيَّامٍ» است.
ظرف حقیقی اینطور است که مظروف، جدایِ از ظرف نیست. بلکه ظهورِ ظرف است.
یعنی زمان، به مکان، به اشاره می‌آید. و از این رو «مدّت زمان» را با حرکتِ افلاک که نوعی از مکان است، می‌سنجند. چرا که زمان، به خودش، در جلالت است.

(این مباحث را در مقالات #قیامت و #ظهور ان شاء الله به تفصیل خواهید خواند)


🔹
🔹

پس تا بدینجای مطلب بدانیم که باطن و جلالتِ کعبه (که مکان دَحو، و کشیدگی و ممدود شدنِ ارضِ تعیّنات است)، زمان است.
زمان؛ در خفا و سرّ مکان، می‌باشد.

⌛️ زمان «در عالم اشارات»؛ کمیّتی متصّل، امّا در بیقراری است.
«کمیّت» است، چون مشتمل بر آنات است. آنی می‌رود و متصلاً آنی دیگر آغاز می‌شود. و این حالِ بیقراری زمان در عالم اشاره است.

اما مکان؛ کمیّتی است که در قرار است.

زمان، که در بیقراری جلالی است؛ باطن مکان است.
و مکان که در قرارِ جمالی است؛ ظاهر زمان است.


🔲 در تحلیل عرض می‌شود:

⌛️ زمان؛ خلوتِ جلالیِ مکان است.
🌐 و مکان؛ جلوَت جمالیِ زمان است.


🔹 همانطور که بیان شد، حضرات آل الله علیهم السلام حقیقتِ هر شیئی می‌باشند. و زمان نیز، شیئی از اشیاء است.
⌛️ حقیقتِ زمان، حضراتند.


✿ بحمد الله، لطائف در این خصوص جاری است و سخن، بسیار. امّا برای ادامۀ مطلب و پرهیز از تطویل کلام، بایستی در رعایت آمد.


🔰 قرآن می‌فرماید:

【 إِنَّ عِدَّةَ «الشـُّـهُورِ» عِنْدَ اللَّهِ «اثْنا عَشَرَ شَهْراً» في كِتابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ مِنْها «أَرْبَعَةٌ» حُرُمٌ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ ... ‏】
همانا تعداد ماه‏ها نزد خدا، آن روزى كه آسمان‏ها و زمين را بيافريد، در كتاب الهى، دوازده ماه بود، كه از آن‏ها چهار ماه حرام است. [و] آيين درست همين است‏.

(سورۀ توبه ، آیۀ 36)

📖 در حدیث برای این آیه آمده است که منظور از 12 ماه، دوازده امام (علیهم السلام) هستند. و آن 4 ماه حرام، چهار امام هُمامی هستند که نام مبارکشان «علی» است و از این رو، این ماهها حرمت دارند (📚تفسیر روایی برهان، ج2، ص: 774).


🌙 ماههای قمری را "شهر" می‌گویند.
"#شهر" در لغت به معنایِ شناسایی و ظهور است.

عموماً امرِ #شهره و #مشهور را از آنجایی می‌دانند که در بین عموم، ظاهر و مبرهَن شده باشد.
در حالیکه چون مطلب 《عِنْدَ اللَّهِ》 مطرح است؛ مشهوریّت هم از آنجا باید معنا شود. و اصلاً شهرت، در نزد حقّ تعالی، حقیقی است و در غیر حقّ ، مسامحتاً استفاده میشود.

✳️ شهره و مشهور بودن و ظاهر بودنِ «شهر» از ظاهر بودن خودِ حقّ تعالی است.

ظهورِ هر شیئی غیر از خودِ شیء است. و ظهور، به آن عارض می‌شود. امّا حقّ تعالی خودش و ظهورش #عین_شخصی هستند.
👈 برای همین قرآن فرمود 🔻【هو الظاهر】🔺 (سورۀ حدید، آیۀ 3).


🌙 ظاهر بودنِ حقّ تعالی، به «شُهور» (ماههای سال) است [که حضرات ائمۀ اطهار علیهم السلام می‌باشند].
و این ظاهر بودن، مطلق علی الاطلاق است.
یعنی در عین اینکه ایّام هر ماهِ قمری ثابت است، ثابت بودنش حدّی نیست. یعنی در قالب و حدودِ "ثبوت" نمی‌ماند. بلکه از اطلاق خویش، در تغییر و کم و زیاد شدن آمده ولی باز به خودش باقی است.

برای نمونه از روایات، اشاره‌ای میشود که حضرت امام جعفر صادق علیه السلام می‌فرمایند:

🔻【شَهْرُ رَمَضَانَ ثَلَاثُونَ يَوْماً لَا يَنْقُصُ أَبَداً】🔺
ماه رمضان سی روز است و هرگز کم نمی‌شود.

(📚الكافي، ط - الإسلامية، ج‏4، ص: 78)

یکی از بیاناتی که ریشۀ بیاناتِ دیگر می‌تواند باشد این است که حقیقت را باید از شخصِ حقیقی عالم تا عالمِ ظاهر بشناسیم.
اهل حدود، اعداد را در قالبِ اعداد نظر می‌کنند(که قالبِ اعداد ، معدودات هستند). بنابراین برای اهل حدود؛ سی روز، نمی‌تواند در 29 روز بیاید. و اگر بیاید، دیگر 30 نیست و به عبارتی ناقص انگاشته شده.

امّا چون مطلب حقیقی شد؛ 30 روز، در نقطۀ 29 روز آمدن، همان 30 روز است.
(اینها صِرف اصطلاح و یا مسماحه در بیان نیست. حقیقت است)

🔔 ان شاء الله خوانندگان محترم مباحثِ #کانال_معرفة_الحق و خصوصاً بحث #اطلاق و #عینیت را به دقّت مطالعه فرموده باشند تا این مطالب برایشان غریب نباشد.

🔹
🔹
این ثباتِ در متنِ تغییر، حالِ «ثابت علی الاطلاق» بودنِ حضرتِ «حقّ» است.
«حقّ» ؛ به معنایِ ثابت است.
حقّ تعالی، «ثابت مطلق» است.

حضرات ائمۀ اطهار علیهم السلام، واسطۀ مطلقۀ حقّ تعالی می‌باشند. که به وحدتِ حقّ، از باطن البواطن، تا ظاهر الظواهر حقّ ، حضور دارند.
به اشاره آمدن حقّ تعالی، به حضرات ائمۀ اطهار علیهم السلام می‌باشد.

💠 «شهور» بودنِ حضرات ائمۀ اطهار (ع)، جلواتِ 🔻【هو الظاهر】🔺 بودن خداوند است.
این ظاهر بودن که عین شخصی حقّ تعالی است؛ جان تمام اشیاء است.

#شهر بودنِ ماههای قمری از آنجایی است که در ظهور و مُبرهَن بودن است.
و از اینکه ظاهر بودنِ حقّ تعالی است، و حقّ تعالی کینونت و بودِ موجودات است؛ بنابراین شهره و شناسا برای تمام موجودات است.

🌙 پس ان شاء الله دانسته شد که ماههایِ قمری، از مافوقِ عالم دون، تا بدینجا می‌باشند.
و اینکه تعیین ایّام ماههای قمری مشکل است؛ از جلالت و بیقراری حضرت حقّ تعالی است که به هیچ تعیّنی متوقّف نمی‌شود. و هر قرارِ جمالی، از بیقراریِ جلالیِ اوست.


🔳 در بین قراردادهای في ما بینِ مردم ؛

در عصر جاهلیّت، ماه محرّم را ابتدایِ سال قمری می‌دانستند.
در حالیکه آنکسی که حقیقتِ شهور است، بایستی تعیین اوّل بودن ماه را نماید، امّا عمر (لعنة الله علیه) این جهالت را برای عنادی که با حضرت مولی امیرالمؤمنین علیه السلام داشت، در بین اعراب رواج داد. و تابعین ملعونش بعد از سال 61 (هجری قمری) که شهادت مظلومانۀ حضرت سیّد الشهداء امام حسین علیه السلام به همراه هفتاد و دو تن از فرزندان و یارانشان، و اسارت حضرت امام سجّاد علیه السلام و خانوادۀ عترت صلوات الله علیهم اجمعین است؛ [مغرضانه] بجایِ اوّل محرّم، دهم محرّم را به عنوان اوّل سال و روز تبریک خویش قرار دادند ("اَللَّهُمَّ اِنَّ هذا یَوْمٌ تَبَرَّكَتْ بِهِ بَنُو اُمَیَّةَ" / زیارت عاشورا).

"اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِكَ"


امّا ...

🔰 الصادق عَن الله حضرت امام جعفر صادق علیه السلام می‌فرمایند:

🔻〖 شهْرُ رَمَضَانَ‏ رَأْسُ‏ السَّنَة〗🔺
ماه رمضان سَر سال می‌باشد.

(📚 إقبال الأعمال، ط - القديمة، ج‏ ۱، ص ۴)


🔰 یا می‌فرمایند:

🔻〖【إنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً فِي كِتابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ】
«فَغُرَّةُ الشُّهُورِ شَهْرُ اللَّهِ وَ هُوَ شَهْرُ رَمَضَان»َ وَ قَلْبُ شَهْرِ رَمَضَانَ‏ لَيْلَةُ الْقَدْرِ وَ نَزَلَ الْقُرْآنُ‏ فِي أَوَّلِ لَيْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ فَاسْتَقْبِلِ الشَّهْرَ بِالْقُرْآن‏〗🔺


شمارهٔ ماهها نزد خدا در كتاب خدا آن روز كه آسمان‏ها و زمين را بيافريد، دوازده ماه مقرّر گشت.
پس نخستينِ آن ماهها، ماه خداست. و آن ماه رمضان است. و قلب ماه رمضان شب قدر است و قرآن در اوّلين شب از ماه رمضان نازل شده است. پس آن ماه را با قرآن استقبال كنيد.

(📚 من لا يحضره الفقيه، ج‏ ۲، ص ۹۹)


《 غُرّه》 ؛ نقطۀ اوّلیتِ ظهور شیء است.
و 《 غُرّه》 بودنِ شهر رمضان برای همۀ شهور، شهر بودنِ شهور است.
یعنی هر ماهی از ماههای قمری، به ماه مبارک رمضان، «شهر» بوده و جلوه دارند. که در ادامه توضیح بیشتری در این خصوص خواهید خواند.


🌙 با دانستنِ اینکه ماههای قمری ظهورِ حقیقت حقّ تعالی است؛
ماه مبارک رمضان، اوّل #سال_قمری می‌باشد.


🔰 حضرت امام محمّد باقر عليه السلام می‌فرمایند:

🔻〖 لا تَقُولُوا هَذَا رَمَضَانُ وَ لَا ذَهَبَ رَمَضَانُ وَ لَا جَاءَ رَمَضَانُ فَإِنَّ رَمَضَانَ اسْمٌ مِنْ أَسْمَاءِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَا يَجِي‏ءُ وَ لَا يَذْهَبُ وَ إِنَّمَا يَجِي‏ءُ وَ يَذْهَبُ الزَّائِلُ وَ لَكِنْ قُولُوا:
شَهْرُ رَمَضانَ‏ فَالشَّهْرُ الْمُضَافُ إِلَى الِاسْمِ وَ الِاسْمُ اسْمُ اللَّهِ وَ هُوَ الشَّهْرُ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ جَعَلَهُ اللَّهُ تَعَالَى مَثَلًا وَ عِيداً...〗🔺

🔹نگوئيد «اين رمضان» و نگوئيد رمضان رفت، و رمضان آمد! زيرا «رمضان» نامى از نامهاى خداوند عزّ و جلّ مى‌‏باشد. نمى‌‏آيد و نمى‏‌رود، آنكه می‌آيد و می‏رود زائل و نيست‌‏شونده است. بلكه بگوئيد:
«شهر رمضان» (ماه رمضان) يعنى شهر اضافه گرديده به اسمى كه نام خداست، ماهى كه قرآن در آن ماه نازل گرديد، و خداوند آن را حجّت و محلّ شادمانى براى اولياء خود قرار داده است.

(📚بصائر الدرجات، ج‏1، ص: 311)


🔹
🔹


🌙 همانطور که ماه مبارکِ رمضان، جلوۀ "رمضان" بودنِ حضرت حقّ است؛
اوّل بودنِ ماه رمضان؛ ظهورِ 🔻『 هُوَ الْأَوَّلُ』🔺 (سورۀ حدید، آیۀ 3) بودنِ خداوند است.
که حقّ تعالی هرجائی ظاهر بشود، ظهورش، عینِ شخصی و ذاتِ اوست.

♦️بنابراین ؛

✓➊ اوّل بودنِ ماه مبارک رمضان، اوّل بودنِ جعلی نیست:

بلکه حقیقتی است که ظاهر شده است. و جز حضرات آل الله علیهم السلام که حقیقتِ حقّ تعالی هستند، احدی نمی‌تواند ماهی را به عنوانِ ماه اوّل سال تعیین کند. و بلکه مطلب فراتر است! و این است که احدی، همین ماه رمضان را نمی‌تواند از جانب خویش به عنوانِ ماه اوّل سال معرّفی کند.
حقیقت فقط به دستِ حقیقت، انشاء میشود.

✓➋ اوّل بودنِ ماه مبارک رمضان، اوّل بودنِ حدّی نیست:

چون اوّل بودنِ ماه رمضان را به لُبّ بودن و اطلاق و حقیقت شناختیم، خواهیم دانست که اگر حضرات آل الله (ع) مثلاً ماه ربیع الاوّل (یا محرّم) را به عنوانِ اوّل ماه قمری معرفی بفرمایند، باز از اوّل مطلق بودنِ ماه رمضان، در ربیع الاوّل آمدند. و در همان نقطۀ اوّل بودنِ ماه ربیع الاوّل، ماه رمضان اوّل است.

(تأمّل بفرمائید که جایِ تأمّل است و این لطیفه، یک مَناط کلّی و معیاری برای سایر معارف است)


🔷 『 رمضان』 ؛ نام مبارک خداوند است. خداوند صمد است و از صمدیّت است که جا برای مثل نمی‌گذارد که 💎【ليْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‏ءٌ】💎 (سورۀ شوری، آیۀ ۱۱).

🔹و خداوند سبحان، صوم را که در عبادات، مثل ندارد؛ در هیچ ماهی واجب نکرده الّا ماهی که به اسم خودش آن را نامگذاری نموده است و آن اسم، "رمضان" است و آن ماه، "شهر رمضان" است.

🔹و هیچ ماهی از ماههای سال نامگذاری به اسماء الله نشده است الّا "شهر رمضان".

🔹تمام شهور، از 《 غُرّه》 بودنِ شهر رمضان، شهر الله هستند.
ولی وقتی بخواهند نسبتِ بقیۀ شهور را با خداوند نشان بدهند، با اضافۀ "الله" به خدا نسبت داده می‌شود.
مثلاً وقتی در روایات قرار است نسبت ماه محرّم به حرمتِ الهی را نشان دهند، به صورت "شهر الله المحرّم" اسم می‌برند. یعنی با اضافۀ "الله" بیان می‌شود. زیرا "محرّم" نام خدا نیست و بقیۀ شهور نیز غیر از "شهر رمضان" اینگونه است.

🌀 در احادیث از اسم مُستأثر یاد فرمودند.
اسماء الهی در پیِ #اسم_مستأثر الهی ظاهر می‌گردند.
به عبارتی اسم مستأثر، تمام اسماء اعظم الهی را در اثر و پیِ خود می‌آورد. و برگشت تمام اسماء، به اسم مستأثر است.
حضرات آل الله علیهم السلام حقیقتِ تمام اسماء الهی می‌باشند.
و عالَم و موجودات همگی، اسمِ اسمِ این سلسله هستند و بدو و ختم، و ایجاد و اِیاب (بازگشتِ) آنها به حضرات اسماء الحسنی علیهم السلام است.


🔲 『رمضان』 ؛ نام مبارک خدا، و از جلالت حضرت حقّ است، که حضرت (؏) می‌فرمایند:

💠 "نام ماه مبارک رمضان را به صورت "رمضان" یاد نکنید چرا که حقّ در آمد و شد نیست (که بگویید رمضان آمد یا رفت)"

🌙 ولی آنگاه که آن جلالت در تنزیل بیاید؛ به "شهر رمضان" ظاهر می‌شود. یعنی حضرت حقّ تعالی از جلالت و علوِّ 『 رمضان بودن』 ، به جلوۀ "شهر رمضان" ظاهر میشود.


🔰 ماه مبارک رمضان در قیاس با ماههای دیگر سال، حکم اسم مستأثر را دارد که فرمودند🔻〖 شهْرُ رَمَضَانَ‏ رَأْسُ‏ السَّنَة〗🔺(📚 إقبال الأعمال، ط - القديمة، ج‏ ۱، ص: ۴) و ماههای سال در اوّل بودنِ لُبّی او باید دیده شود.

تذکّر: سال ("سَنه" ، "عام")؛ سیّد الکونین حضرت رسول اکرم صلّی الله علیه و آله می‌باشند.
باطنِ سال، شهور است. و ماهها، بسطِ ماه مبارک رمضان هستند.


🌙 ماه رمضان، که〖رَأْسُ‏ السَّنَة〗و 〖َغُرَّةُ الشُّهُور〗است، از آنجایی آورندۀ ماههای دیگر سال قمری است که شهریّتِ همۀ شهور است. و این ماه رمضان است که در دوازده جلوه ظاهر میشود.
و بازگشتِ سایر ماههای قمری، به اسم مستأثر خویش است.

🔷 #اسم_مستأثر در شدّت طلبِ اثر خود است. و این شدّت طلب، مسمّا و سایر اسماء را در پی خود می‌آورد.

💠 ماه مبارک رمضان؛
❖ از طرفی ، مسمّای خود یعنی حضرت رمضان (حضرت حقّ) را در پی می‌آورد و دائماً جلوۀ اوست.
❖ و از طرفی ، سایر ماهها را نیز در پی خود ترسیم،و بسوی خود، تجمیع می‌کند.

🌙 شهر الرمضان، اسم مستأثرِ است و مسمّای خویش را می‌آورد.
مسمّای این ماه، قلب آن است که در دنباله حدیث آمده است:

☀️《 قلْبُ شَهْرِ رَمَضَانَ‏ لَيْلَةُ الْقَدْرِ》 ☀️


🔰 که حضرت امام جعفر صادق علیه السلام می‌فرمایند:

🔹『 اللَّيْلَةُ؛ فَاطِمَةُ وَ الْقَدْرُ؛ اللَّه』‏🔹
لیلة؛ حضرت فاطمه زهرا (سلآم الله علیها) هستند
و القدر؛ خداوند است.

(📚 تفسير فرات الكوفي، ص: ۵۸۱)


🔰 و برای لیلة القدر فرمودند:

🔹『 ليْلَةُ الْقَدْرِ هِيَ أَوَّلُ‏ السَّنَةِ وَ هِيَ‏ آخِرُهَا』‏🔹
لیلة القدر هم اوّل سال است و هم آخر آن.

(📚 الكافي، ط - الإسلامية، ج‏ ۴، ص: ۱۶۰)

🔹
🔹

🔲 سال که از ماهها تشکیل شده، و ماهها، بسط باطن تا ظاهر آن هستند؛ اوّل و آخرش 《لیلة القدر》 است.

همانطور که شهور، از ماه رمضان شهره بوده و شهر می‌باشند، و ماه رمضان، ظهورِ رمضان بودنِ حضرت حقّ است، و قلبِ ماه رمضان که باطن البواطنِ ماه رمضان است، لیلة القدر است؛
این اوّل بودن و آخر بودنِ «لیلة القدر»، همان حقیقتِ 🔻【هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِر】🔺 بودنِ حقّ تعالی است.

و اینکه ماه مبارک رمضان، اوّل و آغاز ماههای دیگر است، اوّلیتش به «#لیلة_القدر» است.

🔹سال، که ظهور ائمۀ اطهار (علیهم السلام) و بسط عالم وجود است، به اوّلیت لیلة القدر، آغازِ بسط می‌کند.

🔹لیلة القدر؛ حضرت فاطمۀ زهرا (سلام الله علیها) "امّ ابیها" هستند (📚فاطمة الزهراء -س- بهجة قلب المصطفی، ص، ج ۱، ص ۲۰۳) و از این رو "اوّل السنه" می‌باشند.

🔹و به همان معنا، "امّ الائمه" هستند (📚فاطمة الزهراء -س- بهجة قلب المصطفی ص، ج ۱، ص ۲۰۳) و اوّل شهور و اوّلیتِ آن، یعنی ائمۀ اطهار (علیهم السّلآم) می‌باشند.

و به اشاره عرض می‌کنم که از القاب دیگر ایشان: اُمّ ‌الخیرة، اُمّ ‌المؤمنین، اُمّ‌ الأخیار، اُمّ‌ الفضایل و «اُمّ ‌الأسماء» است.


🔲 همانطور که ترسیمِ مکانی اشیاء و دحو و کشیدگی زمین تعیّنات از کعبه است؛ ترسیم زمانی اشیاء از ماه رمضان است که قلب و باطن و حقیقت آن، حضرتِ《لیلة القدر》 سلام الله علیها می‌باشند.



پس حضرت لیلة القدر، فاطمه زهرا (سلام الله علیها)، مبدئیت تمام عالم اسماء و اشارات هستند و بلکه فراتر!

🔹لیلة القدر؛ برزخ البرازخ است که لیلِ عالم کثرات و فجرِ عالم وحدت را به یک جا جمع می‌کند و مقام جمع الجمع است.

🔻〖قَلْبُ شَهْرِ رَمَضَانَ‏ لَيْلَةُ الْقَدْرِ〗🔺مسمّا و باطن ماه مبارک رمضان است که به "لیلة"؛ در خفای جلالت است و به "القدر"؛ در جلوتِ جمال می‌آید و قدر هر شیئی، به وجود جمع الجمع و برزخ البرزاخِ 『لیلة القدر』 مقدّر می‌شود.

🔷 آخر بودن لیلة القدر که در عالم نور به عین شخصی اوّل بودنِ آن است در بیان، این طور مطرح میگردد که:

🔹لیلة القدر به اطلاقِ اوّل بودنش در آخر بودنِ مقیّدات آمده و هنوز به اطلاق خویش باقیست.


🔹لیلة القدر به اوّلیت جلالِ "لیلة" در رقم زدن قدرِ هر ذرّه عالم می‌آید که:

💎〖و إِنْ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِلاَّ عِنْدَنا «خَــــــزائِنُهُ» وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاَّ «بِقَــــدَرٍ مَعْلُومٍ»〗💎
و هر چه هست، خزينه‏ هاى آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازهٔ معين نازل نمی‌كنيم.

(سورۀ حجر، آیۀ ۲۱)

🔹که «خَــــــزائِنُهُ» اشاره به آن مقام خفایی "لیلة" است و «ِقَـــــــدَرٍ مَعْلُومٍ» اشاره به مقام جلوتی "القدر" در هر شیئی مِن الاشیاء است.


🔲 『لیلة القدر』؛ جمع الجمع خلوت و جلوت است که خدایی که به جلالت، 『کنز مخفی』 است، به حقیقت خویش یعنی لیلة القدر، مقــــدِّر و قدرآفرینِ عالم است.

این است که ماه مبارک رمضان به لیلة القدر، آغاز ترسیم عوالم می‌باشد.






"اللّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ عَلى‏ ما رَزَقْتَنِي
وَ لَكَ‏ الْحَمْدُ عَلى‏ ما أَلْهَمْتَنِي
حَمْداً كَثِيراً دائِماً سَرْمَداً أَبَداً لا يَنْقَطِعُ وَ لا يَفْنى أَبَداً"

(📚اقبال الاعمال ،ط - الحديثة،
ج‏2، ص: 142)





#لطیفه_رمضان_آغاز_ترسیم_عالم
#احسان_الله_نیلفروش_زاده


↪️🆔 @ehsannil

💎🔹💎🔹💎🔹💎🔹 💎
Forwarded from Deleted Account
کربلا نرفته ها گوش نکنید😭😭
خواهش میکنم یا گوش نکن یا اگر دلت سوخت برای فرج حسین زمان دعا کن
@sadpedaran
14 ماه رمضان شهادت مختار رَحِمَهُ الله

در سال 67 هـ در چنین روزی مختار بن ابی عبیده ثقفی رَحِمَهُ الله به شهادت رسید، و مزار او کنار حضرت مُسلم علیه السلام در انتهای مسجد کوفه است. (1)

مُصعب بعد از به شهادت رساندن مختار، دستور داد همسر او را دستگیر کنند. او زنی مؤمنه به نام عُمره دختر نُعمان بن بشیر انصاری بود. مصعب گفت :

برائت بجوی از شوهرت.

او گفت :

چگونه برائت بجویم از کسی که روزها روزه و شب ها به نماز مشغول بود، و خون خود را برای خدا و پیامبر صلّی الله علیه و آله نثار کرد و خونخواهی فرزند پیامبر صلّی الله علیه و آله نمود؟

مُصعَب در حالتی که شمشیرش را از غلاف بیرون کشیده بود، گفت :

پس تو را به شوهرت ملحق می کنم.

همسر مختار جواب داد :

پس از این مرگ بهشت است و به خدا قسم هیچ چیزی را بر محبّتم به علی بن ابی طالب علیه السلام ترجیح نمی دهم.

در گرمای هوا در صحرایی بین حیره و کوفه دست و پای او را بستند و بعد گردن او را زدند و سر از بدنش جدا کردند.

این زن مؤمنه اوّلین زن شهیدی است که در محبّت امیر المؤمنین علیه السلام با شکنجه کشته شد. (2)

📚 منابع :

1. بحار الأنوار : ج 45، ص 386. و ... .
2. المختار الثقفی رَحِمَهُ الله : ص 40. و ... .
.
💠 صــیام، سرّی از اسرار الهی
❖ لطیفۀ ششم:
#سحری_لقمه‌ای_خاص_امت_رحمت!

🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
┅─┅─═• 🌙 •═─┅─┅


🔆 سرّ الله، عالَم را فراگرفته است. و اَصَحّ این است که گفته شود:
همۀ عالم، ظهورِ سرّ الله است.

دل هر ذرّه را که بشکافی
آفتــابیش در میان بینـی

🔅ان شاء الله به عنایت حقّ، نور ولایت به جان تابد و دل بی‌تاب را به مقصد رساند و چشم مشتاق را به جمالش پُر نور سازد که :

یــار بی‌پـــرده از در و دیوار
در تجلّی است یا اولِی‌الْأبصار




🕰 تمام ساعات شبانه روز، اسمی دارد وُ رسمی وُ اسراری.
(مثلاً برای ساعات شب: شفق، غَسَق، عَتَمه، سُدفه، جَهمَه، زُلفَه، #سحر، فجر ، صبح ، صباح و ...)

یکی از ساعاتِ شب؛ وقتِ "#سحر" است.
که در روایات و آیات قرآن، اسراری و اعمالی برای اهل آن، ذکر فرمودند.


🍃 اهل الله؛ اهل سَحَرند!

آنانکه وصفشان🔻【الصَّابِرينَ وَ الصَّادِقينَ وَ الْقانِتينَ وَ الْمُنْفِقينَ وَ الْمُسْتَغْفِرينَ «بِالْأَسْحارِ»】🔺است (سورهٔ آل عمران، آیهٔ ۱۷).

اهل الله؛ گدایانِ «بالاسحارِ» حضرت حقّ‌اند.

دوش وقت «سحر» از غصّه نجاتم دادند
واندر آن ظلمت شب آب حیاتــم دادند
بیخود از شعشعــۀ پرتو ذاتــــم کردند
باده از جام تجــلّــی صفــاتـــم دادند
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
آن شب قـــدر که این تازه براتم دادند

(حافظ - ره)

°•❋☀️❋•°

🔰این مقدمه را خواندیم تا آماده شویم برای خواندنِ لطیفه‌ای در خصوص سحر.
و ان شاء الله جانِ ناقابل برای کلامِ حضرتِ جانان رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم تقدیم کنیم که می‌فرمایند:

🔻"تَسَحَّرُوا فَإِنَ السَّحُورَ بَرَكَة"🔺
سحرى بخوريد كه سحرى بركت است.

(📚بحار الأنوار ، ج59، ص: 292)


♨️ 『 سَحور』 (غذایی که روزه‌دار در سَحَر می‌خورد) مشتق از سحر است و در فارسی آنرا «سَحری» می‌گویند. یعنی چیزی که منسوب به سَحَر است.

🌓 #سحر ؛ آمیزش نور و ظلمت است.

🍯 خوردن #سحری؛ وجهی به روز (فَجـــر) و وجهی به شب دارد.


⇩ امّا #فجر دو گونه است :

🌑 فجر اوّل ؛ که آن سپیدی کاذبی است که ابتدائاً ظاهر می‌شود و چون دروغین است به نام 《#فجر_کاذب》 نیز معروف است. و علّت آن انعکاس نور خورشید است که در استطاله و طویل شدن صوری و کذبی می‌آید و برای همین به 《فجر کاذب》 نیز نامیده می‌شود.

☀️ فجر دوّم ؛ که آن سپیدی است که بعد از #فجر_کاذب و از بین رفتن آن ظاهر می‌شود و این فجر چون استوار و راستین است به نام 《#فجر_صادق》 نیز معروف است. که در این موقع خورشید مانند پرنده‌ای (طائر) که بالهای خود را می‌گشاید، بوده و برای همین به نام "#فجر_مستطیر" نیز نامیده می‌شود (مُستَطیر؛ نعتِ فاعلی از استطارَة است).


🔰قرآن می‌فرماید:

💎【و الْفَجْرِ】💎
به سپيده دم سوگند.
(سورۀ فجر آیۀ 1)

❃ "قَسَم" به معنایِ سوگند و عهد است.
بطور کلّی؛
هر چیزی در قوّتِ این نیست که به استخدام شخص در آید تا به آن، قَسَم یاد کند.
بلکه بایستی در "ما یُقسَمٌ به" (یعنی آنچه به آن قَسَم خورده می‌شود) قِسمی از ارزش باشد تا خلعَت ارزشمندِ "قَسَم" سزاوار آن گردد.

🔸 حضرت حقّ تعالی به هر مطلبی قَسَم یاد نمی‌کند.
که هر چیزی، ارزش قَسَم‌هایِ باریتعالی را ندارد.

👈 "ما یُقسَمٌ به" حقّ تعالی، جز جلوۀ خودِ او نیست.

باریتعالی خودش را در آن "ما یُقسَمٌ به" میبیند و قسَم به آن می‌خورد.


🔰 حضرت حقّ فرمود 💎【و الْفَجْرِ】💎 (قسَم به فجر). و در حدیث این آیۀ شریفه می‌فرمایند:

🔻"الفجر هو القائم (عليه السلام)"🔺
(📚تفسیر روایی برهان، ج5، ص: 650)


🔰حضرت مولی امیرالمؤمنین علیه السلام می‌فرمایند:

🌑 『 إن للباطل جولة و للحق دولة』☀️
باطل جولان دارد و حقّ دولت دارد.

(📚 مشارق الانوار، ص: 261)


🌑 #فجر_کاذب؛ همان باطلی است که قبل از دولتِ حقّ جولان می‌دهد و ثباتی ندارد و في نفسِهِ باطل است.
☀️و #فجر_صادق؛ ظهور دولتِ حقّۀ حقیقۀ الهیّۀ حضرت بقیة الله حجّة بن الحسن العسکری علیهما السلام است. که پایدار است و از بین نمی‌رود.

بین دو فجر (فجر کاذب و فجر صادق) را اصطلاحاً "گرگ و میش" می‌گویند.
گرگ، فجر کاذب است زیرا خودش را به مظلومیّت می‌زند و شبیه سگِ گله جلوه کرده و آسیب میزند.
و میش، فجر صادق است که همان است که در مظلومیّت واقع می‌شود.

🔆 #سحر؛ بین دو فجر واقع شده است، یعنی در گرگ و میش.



🔸
🔸

❁ سَحور (غذای در سحر) وجهی به نور و وجهی به ظلمت دارد. از آنجایی که هر ظاهری، باطنی دارد، خوردن سحری نیز حکمت و باطنی دارد که شاید حکمتش این باشد که با خوردن سحری در بین فجر کاذب و فجر صادق، به صائم نشان داده می‌شود که از جانب خودش معدوم است و ظلمت. و از جانب علـّـتش که حضرات آل الله علیهم السلام هستند، تجلــّی واجب الوجود است.

پس در حدّ مختصر هم که شده است خوردن سحری سفارش شده و مستحب است.
نفْسِ صائم، به خوردن سحری، می‌یابد که قوامش به حقّ تعالی است نه به خودش.

برای همین وقتی از حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) در مورد خوردن یا نخوردن سحریِ ماه مبارک رمضان سوال شد، فرمودند:

🌅"فَإِنَّ الْفَضْلَ فِي السَّحُورِ
وَ لَوْ بِشَرْبَةٍ مِنْ مَاء"💧

فضيلت در سحرى خوردن است،
گر چه، به جرعه‌ای از آب باشد .

(📚الكافي، ط - الإسلامية، ج4، ص: 94)


🔲 سحری که زمانش سحر است و بین فجر کاذب و فجر صادق قرار دارد، مقامِ جمع الجمعی است. که برزخِ بین ظلمت و نور می‌باشد.

#مقام_جمع_الجمع ؛ در تحلیل دو مقام را جامع است و جمع می‌کند:
🔺◉ یکی #مقام_فرق که کثرتِ صِرف است.
🔺◉ و یکی #مقام_جمع که وحدتِ صِرف است.


تفاوتها را دقت کنیم :

🌑 کافری که منکر دین و در نتیجه روزه است و صِرفاً در «خوردن» است؛
در فجر کاذب و ظلمت قرار دارد و در مقام «فرق» باقی مانده است (یعنی در کثرات) و هرچه هست فجر کاذب است.
او گرچه تمام عمر را هم نخورد، بخاطِر کفرش، در مَناط و معیارِ خوردنِ صِرف است.

🔵 اهل کتاب که به دین کامل یعنی اسلام لبّیک نگفتند؛
روزۀ وصالِ بدونِ سحری می‌گیرند یعنی دو روز بدون افطار و سحر روزه هستند و نقص در سیر و سلوک دارند. آنان صِرفاً در فجر صادق بوده و در مقام «جمع» حدّی مانده‌اند و همان رهبانیـتی است که اسلام از آن نهی می‌کند.

🌕 اما مسلمانان، آنانکه شیعیان حضرات آل الله (ع) هستند (اهل تسنّن، اهل خلاف و بدعتند و حقیقتاً مسلمان نیستند)؛
به مقام جمع الجمعی ولیّ الله (ع) لبّیک می‌گویند و اعتقادشان فرمایش حضرت خاتم الانبیاء (ص) است که :

💠〖لَا تَدَعْ أُمَّتِيَ السَّحُورَ
وَ لَوْ عَلَى حَشَفَةِ تَمْرٍ〗💠
امّت من سحرى را وانمى‌گذارد،
اگر چه با خرماى خشكيده پوسيده‌اى باشد.

(📚من لا يحضره الفقيه، ج2، ص: 135)

و این تفاوت امّت حضرت رسول اکرم صلّی الله علیه و آله با سایر اُمَم است که حضرت (ص) به آن اشاره می‌فرمایند:

🔻" أُكْلَةُ السَّحُورِ فَرْقُ مَا بَيْنَنَا وَ بَيْنَ أَهْلِ الْمِلَل"🔺
خوردن سحری، فرق بین ما و بین اهل ملّت‌هاست

(📚بحارالانوار ج 93 ص 311)


سحور؛ مقام جمع الجمعی است که مقام «فرقِ» فجر کاذب (که اشاره به عالم کثرات دارد) و مقام «جمع»ِ فجر صادق (که اشاره به عالم وحدت دارد) را جامع است و استحباب آن و نهی از ترک آن بخاطر این حقیقت و برکتی است که در سحور است.

این است کسانی که مقام جمع الجمعی آل الله (ع) در سحور را درک می‌کنند، صلوات خداوند که اتصال بر حضرات آل الله (ع) است، شامل حالشان می‌باشد. حضرت رسول اکرم (ص) می‌فرمایند:

👈♦️"تَسَحَّرُوا وَ لَوْ بِجُرَعِ الْمَاءِ
أَلَا صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَى «الْمُتَسَحِّرِين»"♦️

سحری بخورید ولو به جرعه‌ای از آب.
آگاه باشید که صلوات خداوند بر کسانی است که سحری می‌خورند.

(📚مستدرك الوسائل ، ج7، ص: 358)







"اللّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ
عَلَى السَّرَّاءِ وَ الضَّرّاءِ
حَمْداً يَصْعَدُ أَوَّلُهُ وَ لا يَفْنَى آخِرُهُ"

(📚اقبال الاعمال ،ط - الحديثة،
ج‏2، ص: 142)





#لطیفه_سحری
#احسان_الله_نیلفروش_زاده


↪️🆔 @ehsannil

💎🔹💎🔹💎🔹💎🔹 💎
شب میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام
محمد قربانخانی کربلایی
کربلایی حسن مارانی
کربلایی علی کرباسی
دیوانگان حضرت زینب سلام الله علیها-اصفهان
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
اعلام مراسم عزاداری شهادت

امیرالمومنین مولانا علی بن ابیطالب
علیه السلام

و احیای لیالی قدر

از سه شنبه ۱۸ رمضان به مدت ۵ شب

شروع مراسم از ساعت ۲۱:۳۰

شروع احیاء ساعت ۱ بامداد

کیفیت عالی!!!!!!!
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اعلام مراسم عزاداری شهادت

امیرالمومنین مولانا علی بن ابیطالب
علیه السلام

و احیای لیالی قدر

از سه شنبه ۱۸ رمضان به مدت ۵ شب

شروع مراسم از ساعت ۲۱:۳۰

شروع احیاء ساعت ۱ بامداد

کیفیت متوسط!!!!!
.
💠 صــیام، سرّی از اسرار الهی
❖ لطیفۀ هفتم:
#حق_تعالی_جزای_صیام

🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
┅─┅─═• 🌙 •═─┅─┅

🔔 ان شاء الله مقالاتِ #کانال_معرفة_الحق مطالعه و تأمّل، و در جانْ تثبیت شده باشد.
پیش از خواندنِ این مقاله، دانستنِ مطلبِ #عین_شخصی برای بهرۀ بیشتر ، مهمّ است.

(رجوع شود به 👈 https://telegram.me/ehsannil1/299)



🔷 همۀ عبادات وحدت معنا دارند
و #عبادت؛ نقطۀ جمعیۀ فنایِ عبد در معبود است.

عبادت، که واسطۀ عبد و معبود می‌باشد، ظهورِ شخصِ حقیقیِ عالَم است.

حضرات آل الله علیهم السلام ، واسطۀ مطلقه و شخصِ عبادت می‌باشند که؛

✓➊ اوّلاً ؛
#شخص_عبادت در ظهورِ و جلوَتِ مناسک و مظاهرِ عبادی و فرائض می‌آید.

او به عینِ شخصی، نماز وُ روزه وُ حج وُ زکات، و بطور کلّی تمام عبادات است.
زیرا او شخصِ عبادت است که در تعیّنِ عبادات می‌آید و عبادت را رسم کرده و رقم می‌زند. ولی در عین حال، محدود به هیچ تعیّنی نیست.

🔰 حضرت امام جعفر صادق علیه السلام می‌فرمایند:

🔻『 نَحْنُ «الصَّلَاةُ» فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ نَحْنُ «الزَّكَاةُ» وَ نَحْنُ‏ «الصِّيَامُ»‏ وَ نَحْنُ «الْحَجُّ» وَ نَحْنُ الشَّهْرُ الْحَرَامُ وَ نَحْنُ الْبَلَدُ الْحَرَامُ وَ نَحْنُ كَعْبَةُ اللَّهِ وَ نَحْنُ قِبْلَةُ اللَّهِ وَ نَحْنُ وَجْهُ اللَّهِ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى‏【فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ】』🔺

(📚بحار الأنوار، ط - بيروت، ج‏24، ص: 303)

حضرات آل الله علیهم السلام که حقیقت و باطن «لا هو الا هو» بودن حق تعالی هستند، در مقام عبادت، حالی به جلال ﴿لا هو﴾ و روزه ظاهرند. و حالی به جمال ﴿الا هو﴾ (سایر عبادات).
(بیان «حالی» از اختناق لفظ است وگرنه هیچ قیدی نیست)


✓➋ ثانیاً ؛
هر عابدی، به حضرات آل الله علیهم السلام، عابد است و عبادت می‌کند که حضرت رسول اکرم صلّی الله علیه و آله به حضرت مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام می‌فرمایند:

🔻『 وَ اللَّهِ يَا عَلِيُّ
مَا خُلِقْتَ إِلَّا لِيُعْبَدَ بِكَ 』🔺

به خدا قسم یا علی!
خلق نشده‌ای الّا برای اینکه [خداوند] به تو عبادت شود.

(📚بحار الأنوار، ط - بيروت، ج‏24، ص: 65)

یا می‌فرمایند:

🔻『 بِنَـــا عُبِدَ اللَّه‏』🔺
فقط و فقط خداوند به ما [آل الله علیهم السلام] عبادت شد.

(📚الكافي، ط - الإسلامية، ج‏1، ص: 145)


🔲 در احادیث فوق دقّت فرمودید؟!

کسانی که حضرات آل الله علیهم السلام را صرفاً طریقی حَدّی (و نه لُبّیِ نوری) برای رسیدنِ به #معبود می‌دانند که هیچ دخالتی در معبودیّت ندارند؛ این حدیث ان شاء الله تذکّری برای بیداری آنهاست!

✓➌ معبودیّت معبود، به حضرات آل الله علیهم السلام است. و اگر آل الله (علیهم السلام) را «مِن دون الله» بدانیم، این سخنان و معارف خاصّ، جز کفر و الحاد تصوّر نمی‌شود!


⚠️ تذکّری به نفس، در حاشیه‌ای که اصل است:

ساعاتِ دنیا، فرصتی است برای معرفت.
«فاغتنم»...
«که این معامله تا صبحدم نخواهد ماند»
تا دیر نشده برای معارف دست بکار شو.



👁‍🗨 برای تفهیم و نگرش به ظرائف و لطائف، در قالب تحلیل و بیان می‌آئیم:

🔘 #نماز؛ دعا و مناجات است و تکلـّـم با خداست.
و در تکلـّـم، فهم لازم است که در حال کلام به نحوی باید بفهمی تا تکلـّم کنی.

هر کلامی، بهره‌ای از فهم دارد.
هرچند #فهم؛ شعور و حضورِ #مفهوم در #فهیم است، اما به حسب تحلیل عرض می‌شود که:

«#فهم»، نسبت به «#رؤیت» و #مشاهده در مرتبۀ پائینتری قرار می‌گیرد.

⭕️ امّا روزه؛ سراسر رؤیت است و مشاهده.

#مشاهده؛ یکی شدن شاهد و مشهود است و بُهت را بهمراه دارد.


🔘 برای نماز در حدیث قدسی خداوند متعال می‌فرماید:

🔻『 قسَمْتُ الصَّلَاةَ بَيْنِي وَبَيْنَ عَبْدِي نِصْفَيْنِ
فَنِصْفُهَا لِي وَنِصْفُهَا لِعَبْدِي وَ لِعَبْدِي مَا سَأَلَ』🔺*

نماز را بین خود و بین بنده‌ام تقسیم کردم.
نیمی برای من و نیمی برای بنده‌ام و برای بنده‌ام آن است که می‌خواهد.

📚 منابع * :
◉ تفسير المحيط الأعظم- سیّد حیدر آملی ، ج‏4، ص: 129
◉ المحجة البيضاء - ملّا محسن فیض کاشانی، ج‏1، ص: 388


⭕️ امّا در مورد صیام (روزه)؛ خداوند در حدیث قدسی می‌فرماید:

🔻『 كلُ عَمَلِ ابْنِ آدَمَ هُوَ لَهُ غَيْرَ الصِّيَامِ
هُوَ لِي وَ أَنَا أجْزِيٰ بِه』🔺

همۀ عمل آدمیزاد برای خودش است غیر از روزه.
روزه برای من است و من جزای به آن هستم.

(📚 الخصال - شیخ صدوق، ج۱، ص: ۴۵)


✳️ همۀ اعمال آدمی برای خودش است، ولی روزه برای خداست.

این جای دقت دارد که خداوند متعال نمی‌فرماید: حاصلِ روزه برای من است. بلکه خودِ روزه برای حقّ تعالی است.

🔹
🔹

✴️ جزا را باید بشناسیم تا ان شاء الله لطیفۀ این فرمایش نورانی به جان بنشیند:

🔸اگر جزا، حقیقی باشد، منفصل از عمل نیست، بلکه حقیقتِ عمل است.

در قیامت، جزای اعمال را نشان می‌دهند. یعنی حقیقتِ اعمال را نشان می‌دهند که اگر ان شاء الله خَیر باشد، نور است. و اگر العیاذ بالله شرّ باشد، نار است.

اعمال و تجسّم اعمال، جدای از شخص نیست بلکه خودیّت شخص است. پس جزایش نیز، ظهور حقیقتِ عمل است.
👈 برای همین هم نفسِ عامل (عمل کننده)، در گرویِ عملش است که فرمود🔻【 كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهينَةٌ】🔺(مدثّر 38).

اگر #عمل، و #عامل دو مطلب جدایِ از هم باشند؛ معنا ندارد که عامل را برای آن عمل، عقاب کرده یا ثواب دهند.
امّا ؛

🍃 عمل، جانِ عامِل است و برخاسته از آن جان، در ظهورِ آمده است.


♻️ پس تا اینجای سخن؛

جزای یک عمل، نمی‌تواند کمتر از آن باشد که اگر چنین شد، جزای آن عمل، تمامْ نبوده و چیزی از جـــزا داده شده است.
بلکه اصحّ این است که گفته شود: اصلاً جزای آن عمل نبوده که داده شده.

العیاذ بالله که خداوند پیمانۀ کوچک بریزد. هرچه هست، کریم است و جزایِ کریمانۀ او، تطوّرات و تجلیّات کرم اوست.


🌱روزه، سراسر رؤیت و مشاهده است که حضرت خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله) می‌فرمودند:

🔻『 صومُوا لِرُؤْيَتِهِ وَ أَفْطِرُوا لِرُؤْيَتِه』🔺
به رؤیت روزه بگیرید و به رؤیت افطار کنید.

(📚 عوالي اللئالي، ج ۲، ص: ۲۳۳)

🌙 که این حقیقت، تا رؤیتِ ظاهر هم کشیده شده است و در دیدن هلال ماه و شفق خورشید، در بدو و ختم ماه مبارک رمضان منظور است.


🔷 اما مطلب ما بر سر عرفان این قضیه است.
رؤیت و مشاهده در عالم نور مطرح است و کلام حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) از شدّتِ «بود»، تا امرِ «صومُوا» و «أَفْطِرُوا» آمده است یعنی:

🌙 از اینکه "صیام"، رؤیت است و "افطار"، رؤیت است؛ این حقیقت تا امرِ به رؤیت در ظاهرترین مرحله که دیدن هلال و شفق در طلوع و غروب است، ممدود و کشیده شده.


👁‍🗨 در رؤیت و مشاهده؛ شاهد و مشهود در #مقام_شهادت ، یکی می‌شوند و از این رو صوم بر خلاف اعمال عبادی دیگر، تقسیم نمی‌شود چرا که دوئیتی در کار نیست. در نتیجه خداوند در حدیث قدسی می‌فرماید 🔻《 الصَّوْمُ لِـــي》🔺(روزه برای من است. / 📚الكافي، ج۴، ص: ۶۳).

و چون تماماً این عمل (روزه) برای خداست، جزایش نیز غیر از خدا نیست چرا که می‌فرمایند:

🔻『 مَن كانَ لله كانَ اللهُ لَه』🔺
کسی که برای خدا بود، خدا برای اوست.

(📚 بحار الأنوار، ج۷۹، ص: ۱۹۷)


🔰 و در نتیجه در همان حدیث قدسی خداوند می‌فرماید:

🔸【 الصَّوْمُ لِــــي وَ أَنَا أَجْزِي به】🔸

(📚 مصباح الشريعة، ص: ۱۳۶)

🔹در مرتبۀ پائین‌تری از معرفت؛
"اجزي"، فعل معنا می‌شود. و در نتیجه حدیث بدین معناست که ؛
من به این عمل (روزه) جزا می‌دهم.

این درست است، ولی تمام نیست!

🔹در مرتبۀ بالاتر از معرفت؛
"اجزيٰ"، فعل نیست، بلکه اسم مفعول است و خبر برای مبتدای "أنا" است.
یعنی "أنَا اجزيٰ بِه" اینگونه معنا میشود:

👈 من [خودم] جزای به این عمل (روزه) هستم.


🔲 خداوند جزای صوم (روزه) است بخاطر اینکه لقاء و مشاهدۀ او صورت گرفته است و دوئیتی در کار نیست.
معبود است و جلوۀ خودش در عبدی که صائم است.

او جزای صوم است؛ یعنی خالصۀ صوم بدون احتساب صائم (که چه کسی است) جلوۀ خداست.

منتها چون صائم در انتساب به صوم، چیزی جز ظهورِ صوم نیست یعنی صائم به روزه‌اش نشان داده می‌شود؛ پس جزای صائم هم خداست.


🔹
🔹

🔰و این مطلب اشاره‌ای است به حدیث قدسی که حقّ تعالی می‌فرماید:

🔅〖من طلبنی وَجَدَنی و مَن وَجَدَنی عَرَفَنی و مَن عَرَفَنی اُحِبَنی و مَن اُحِبَنی عَشَقَنی و مَن عَشَقَنی عَشَقتَهُ و مَن عَشَقتَهُ قَتَلتَهُ و مَن قَتَلتَهُ فَعَلَیّ َدیَتَهُ و مَن عَلَیّ َدیَتَهُ و اَنا من قتلته دیته و من علیّ دیته «فــأنـــا دیـــتـــَهُ»〗🔅

آن کس که مرا طلب کند، من را می‌یابد و آن کس که مرا یافت، من را می‌شناسد و آن کس که مرا شناخت، من را دوست می‌دارد و آن کس که مرا دوست داشت، به من عشق می‌ورزد و آن کس که به من عشق ورزید، من نیز به او عشق می‌ورزم و آن کس که من به او عشق ورزیدم، او را می‌کشم و آن کس را که من بکشم، خونبهای او بر من واجب است و آن کس که خونبهایش بر من واجب شد، پس خود من خونبهای او می باشم.

(📚 الكلمات المكنونة، چاپ قديم-
ملّا محسن فیض کاشانی، ص: ۸۰)


♦️ امّا بیشتر دقّت کنیم :

بزرگی خداوند آنچنانی است که معادل ندارد و اصلاً چیزی جز خدا و تجلیّات خدا نیست که در مقابل، و تصوّرِ معادل بیاید. بنابراین آنجا که جزا، خداوند می‌باشد، آنجا ظهورِ خود خدا بوده است.

💢 عبد صائم؛ صائم از مفطرات عملی، صائم از مفطرات خُلقی، تا برسد به اینکه صائم از مفطراتِ ذاتی است.یعنی او ؛

🔺اعمالی را که باعث باطل شدن روزه می‌شود، ترک می‌کند که این #توحید_افعالی است و ظهور خداوند در افعال اوست.

🔺و خُلقیاتی که باعث باطل شدنِ روزه در باطنِ صفاتش بشود را نیز ترک می‌کند که این #توحید_صفاتی است و ظهور خداوند در صفات اوست.

🔺فراتر اینکه بودنش در کنار خدا را ترک می‌کند که این #فنای_ذاتی است و #توحید_ذاتی است و ظهور ذات خداوند در این عبد است.

❇️ یعنی صائم این بنده نیست، بلکه خدا تا این بنده است و آنقدر صوم شرافت دارد که دست انسان (به حسب ظاهر) هم در کار نیست و برای همین به حسب ظاهر این بنده در روزه، کاری نمی‌کند و روزه ظهوری ندارد.

👈بلکه «روزه، اجتناب است و نه عمل»

🔰 خدا تا این بنده است همانطور که می‌فرماید:

🔻【 أ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ】🔺

آيا شما آن را مى‌رويانيد يا ما روياننده‌ايم؟

(سورۀ واقعه، آیۀ ۶۴)


🔰 یا می‌فرماید:

🔻【 و ما رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمى وَ لِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنينَ مِنْهُ بَلاءً حَسَناً】🔺

و وقتى [ريگها را] انداختى، اين تو نبودى كه انداختى بلكه خدا بود كه انداخت، تا مؤمنان را بدين وسيله به امتحان خوبى از جانب خود بيازمايد.

(سورۀ انفال، آیۀ ۱۷)

🔳 و این وحدت آنقدری است که اگر بگوییم صائم، انسان است؛ درست گفته‌ایم.
و اگر بگوییم صائم، خداست؛ باز هم درست گفته‌ایم.

☀️ و این است «مقام تحیّر» که به هرجا بایستی؛ تو ایستادی، ولی آن حقیقت، توقّف در مقامی دونِ مقامی ندارد. هم در معبود، تمامْ ظهور است و هم در عبد. هم در مذکور بودن است و هم در ذاکر بودن و قسّ علی هذا.
که در #دعای_جوشن_کبیر می‌خوانیم:

🔅【 يَا خَيْرَ ذَاكِرٍ وَ مَذْكُورٍ
يَا خَيْرَ شَاكِرٍ وَ مَشْكُورٍ
يَا خَيْرَ حَامِدٍ وَ مَحْمُودٍ
يَا خَيْرَ شَاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ
يَا خَيْرَ دَاعٍ وَ مَدْعُوٍّ
يَا خَيْرَ مُجَابٍ وَ مُجِيبٍ
يَا خَيْرَ مُونِسٍ وَ أَنِيس‏
يَا خَيْرَ حَبِيبٍ وَ مَحْبُوب‏】🔅


♻️ تکرار می کنم:

عبدِ صائم در هریک از مراتب توحیدی (صائم در افعال، صائم در صفات، صائم در ذات)، به همان اندازه که صائم است، فانی در حقّ است. و او نیست و حقّ هست. و برای همین جزای حقّ، خودِ حقّ است و خداوند فرمود🔻《 الصَّوْمُ لِي وَ أَنَا اجزيٰ به》🔺(📚 مصباح الشريعة، ص: ۱۳۶).


🔰 این لطیفه را در قرآن نظر کنیم تا ان شاء الله بیش از پیش در جانمان نشسته و مَناط و معیار آن همیشه در دستان معرفتمان باشد:

در سورۀ حضرت یوسف (علیه السلام) بیان شده است که وقتی آن جام طلای حضرت یوسف (ع) به حسب ظاهر گم شد و در بــــارِ برادرش بنیامین پیدا شد، چنین گفتند:

🔸【 قالُوا جَــــــزاؤُهُ مَنْ وُجِدَ في رَحْلِهِ
👈 فهُــــوَ جَزاؤُه】🔸

گفتند: سزايش آن است كه هر كه [جام مذکور] در بار وى يافت شد،
👈 او خودش سزاى آن است.

(سورۀ یوسف علیه السلام، آیۀ ۷۵)


♦️【 فَهُــــوَ جَزاؤُه】 ♦️

دقت فرمودید؟!

خداوند، خودش را در این عبدِ صائم می‌بیند (صوم، صمدیت و جلال خداست). و جزای صوم در عبد صائم ، گرفتن عبد است.
که این «گرفتن»، فنای خاصّ عبد در معبود است.‌
پس معبود، خود را به عبد، جزا داده است.






"اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ كَمَا حَمِدْتَ نَفْسَكَ وَ أَفْضَلَ مَا حَمِدَكَ الْحَامِدُونَ "

(📚از ادعیه ماه مبارک رمضان -
إقبال الأعمال، ط - القديمة، ج‏1، ص: 163)





#لطیفه_حق‌تعالی_جزای_صیام
#احسان_الله_نیلفروش_زاده


↪️🆔 @ehsannil

💎🔹💎🔹💎🔹💎🔹 💎