کانال دیوانگان حضرت زینب سلام الله علیها-اصفهان
317 subscribers
1.82K photos
530 videos
95 files
1.5K links
شام جمعه ی هر هفته
و مناسبتهای مذهبی اعیاد و عزاداری آل الله علیهم السلام
مکان:
اصفهان-خیابان بعثت-خیابان ابوریحان (غرب)-کوی۱/۱(فدڪ)

https://telegram.me/divaneganezeinab


خادم کانال:
http://telegram.me/sayedahmad1001
Download Telegram
◼️

💢➌ 『 أَنْتُمْ خِيَرَةُ اللَّهِ 』 ➣●•

⇦ "خِیَــرَ" به معنایِ «برگزیدن» است و "خِيَرَةُ" «برگزیده» است.

«برگزیدن» در عالَم حدود اینطور است که بعد از اینکه شیئی، «بود» و تکوین دارد، از بینِ اشیاء دیگر برگزیده می‌شود. پس این «برگزیدن» در کینونَت شیء (یعنی ذات و بود شیء) نمی‌رود و نهایتاً در صفت و فعل میچرخد. بنابراین بخاطرِ همین محدودیّت؛ برگزیده شدهٔ عالم حدود ، «برگزیده شدهٔ نسبی» است (و نه مطلق).

به علاوه اینکه «برگزیده شده» در عالَم حدّ، از بینِ چند شیء «برگزیده» می‌شود. همینکه اشیاء در این «برگزیدن» دخیل می‌شوند و فعلِ «برگزیدن» نسبت به اشیاء صورت می‌گیرد، از همین وجه نیز «برگزیده شده» ، نسبی خواهد بود. بنابراین با وصفی که بیان شد، "خِيَرَةُ" (برگزیده) در عالَم حدود ، هرگز بویی از اطلاق نمی‌برَد.

❖ امّا یاران حضرت سیّد الشهدا(ع)، حقیقتشان، 『 خِيَرَةُ اللَّهِ 』 است و بیانِ «أَنْتُمْ» ذاتِ ایشان را نشان میدهد.
و بودنِ ایشان در «مختار بودنِ» ذاتِ باریتعالی بایستی دیده شود (مختار از اسماء حقّ است - 《يَا مُخْتَار》 / دعایِ جوشن کبیر).

در تحلیل بیان می‌شود؛
❁ آنانکه 『 الرَّبَّانِيُّونَ』 هستند، به قوّتِ «『 الرَّبَّانِيُّونَ』بودن» ، در مرتبۀ بعدیِ ظهورِ وجودِ خویش، 『 خِيَرَةُ اللَّهِ 』هستند. یعنی از علوِّ『 الرَّبَّانِيُّونَ』، در مرتبۀ بعدیِ 『 خِيَرَةُ اللَّهِ 』ظاهرند.
(دقّت می‌خواهد که چه عرض شد! )

🔲 و بعد این مهمّ را دقّت بفرمائید که『 خِيَرَةُ اللَّهِ 』، صِرفاً در فعلِ حضرت حقّ نبایستی نظر شود. مرتبۀ فعل را در عبارتِ بعدی که تنزیلِ 『 خِيَرَةُ اللَّهِ 』در عالَم افعال است، بیان می‌نمایند.

از خلوَتسرایِ "سلام" که مقامِ وحدتِ محضه است شروع شد، پا به عرصۀ ربوبیّت و ترسیمِ عالَم اسماء در حالی گذاشت که غیرِ خود را به «『 خِيَرَةُ اللَّهِ 』بودن» نفی کرد که مبادا، حالْ که در عِدادِ اسماء دیگر و در کنار افراد انسانی قرار می‌گیرد، امر مشتبه شود که ایشان سِیریِ استکمالی و حدّی داشتند.
بلکه ایشان حقیقتشان،『 خِيَرَةُ اللَّهِ 』است که 『 أَنْتُمْ خِيَرَةُ اللَّهِ 』. امّا سایرین ، نهایتاً 『 أَنْتُمْ』هستند و با سِیرِ استکمالیِ حدّی، منزل به منزل را طیّ می‌کنند تا از اخیار شوند.

و 『 خِيَرَةُ 』چون منسوب به الله است، «برگزیده»یِ نسبی نیست. بلکه «برگزیدۀ مطلق» است. و هر برگزیده‌ای، جلوه‌ای از اوست.

⚠️ چون مطالب، پیشتر بیان شد و مفصلاً در سخن پنجم توضیح داده شد که یاران سیّد الشهدا(ع) فانی در حضرت(ع) هستند و حسابِ «غیر» برای آنها کردن، از کمیِ معرفت، و کوتاهیِ قامَتِ تأمّل است؛
إن شاء الله لرزه به اندامِ اعتقادات خوانندگان عزیز ننشیند که تصوّر نمایند با این بیانات، العیاذ بالله حضرات آل الله علیهم السلام تحت الشعاع واقع شدند. مطالبی که بیان می‌شود، پیگیری و دقّت می‌خواهد. سخن در عالَم نور است و ائمۀ اطهار(ع)، نور و منوِّرِ نورند و یاران سیّد الشهدا(ع) جلواتِ حضرتشان هستند و نه در کنارشان.


💢➍ 『 اخْتَارَكُمُ اللَّهُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ؏ 』 ➣●•

⇦ حال، آن『 خِيَرَةُ اللَّهِ 』به اینکه «برگزیدۀ مطلق» است، در خلوَتِ『 خِيَرَةُ اللَّهِ 』نمانده بلکه در مرتبۀ فعل هم ظاهر می‌شود.
بنابراین؛ «برگزیدۀ برگزیده شده» می‌گردد. در نتیجه به محوریّتِ «ابا عبد الله بودنِ» حضرت سیّد الشهدا علیه السلام (که نقطۀ آغاز و برگشتِ عالَمِ اسماء و عَبید به سمتِ معبود است که آن، #اسم_مستأثر است)، ۷۲ حرفِ اسمِ اعظم در جلوۀ فعلِ «اخْتَارَکُم الله» از خلوَت『 خِيَرَةُ اللَّهِ 』تا جلوَت کشیده می‌شود.

لامِ『 لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ؏ 』؛ لامِ اختصاص است.
نه تنها علّت خلقتِ یاران سیّد الشهدا(ع)، خودِ حضرت ابا عبد الله الحسین(ع) هستند. بلکه خودِ یاران نیز در وحدتِ شخصیِ حضرت سیّد الشهدا (ع) بایستی نظر شوند. و نه اینکه افرادی جدایِ از حضرت(ع) در نظر گرفته شده، و سپس آنها را منسوب به حضرت(ع) بدانیم.
علاوه بر دلائلی که تا بدینجا گذشت، عباراتِ بعدی این زیارت نیز گویایِ این حقیقت است.


💢➎ 『 وَ أَنْتُمْ خَاصَّتُهُ 』 ➣●•

⇦ حقیقتِ یاران سیّد الشهدا(ع)، و علّتِ خلقت ایشان همانطور که بیان شد، در عینیّتِ شخصیِ حضرت ابا عبد الله الحسین(ع) معنا می‌شود.
تمامیّتِ هر شخصی، ذاتِ اوست. بیانِ «أَنْتُمْ» نقطۀ اشارۀ به یاران است و آن اشاره به ذات ایشان است.
ذاتاً و حقیقتاً شهدایِ کربلا وجودی نیستند جز مختَصّینِ به شخصِ شخیصِ ابا عبد الله الحسین(ع).

در فراز بعدی بیان می‌شود که این اختصاصِ ذات، در صفات و افعال و آثار هم کشیده می‌شود.



︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••

🔲
◼️

💢➏ 『 اخْتَصَّكُمُ اللَّهُ 』 ➣●•

⇦ یارانی که『 أَنْتُمْ خَاصَّتُهُ 』هستند، در خلوَتِ اختصاصِ ذات نمانده بلکه در جلوَتِ صفت و فعل و اثر هم ممدوداً می‌آیند.
عبارتِ『 اخْتَصَّكُمُ اللَّهُ 』؛ فراز مهمّی از معناست. چرا که غالباً بر ظاهرِ افعال یاران (مانند حضرت حرّ سلام الله علیه) تکیه کرده و آنرا ذنبی در عالَم حدود فرض می‌کنند و غور و تعمّق ایشان در مقاماتِ ایشان، بعد از توبۀ ظاهری در نظر گرفته می‌شود.


💢➐ 『 أَشْهَدُ أَنَّكُمْ قُتِلْتُمْ عَلَى الدُّعَاءِ إِلَى الْحَقّ‏』 ➣●•

⇦ آن حقیقتی که تا بدینجا در شش منزلِ تنزیلِ خلقَت آمد، و【في‏ سِتَّةِ أَيَّام‏】 ترسیمِ حقیقت نمود (#مقام_ترسیم)، بایستی عالَم را به سمتِ حقّ تجمیع نماید. پس برای دعوتِ به سویِ حقّ، کشته می‌شود که در تحلیل بیان می‌گردد که این #مقام_تجمیع است.

🍃 یارانِ حضرت ابا عبد الله الحسین(ع) که در عینیّت شخصیِ ۷۲ حرفِ اسمِ اعظم آمده، و صِرف الربطِ به اسم مُستأثِر، در عالَم اسماء ظاهر شده (که عالَم اسماء، جلواتِ اسم اعظم‌اند)، بایستی با دعوتِ اسماء به باطنِ خویش که اسم مستأثِر است، حقیقتِ ترسیم شدۀ عالَم را مختاراً تجمیع نمایند. پس عالَمی در ایشان، و ایشان در آستانِ آسمانِ وجودِ حضرت ابا عبد الله الحسین (ع) فانی می‌شوند که 🔻『 الَّتِي حَلَّتْ بِفِنَائِك‏』🔺(شهدایِ کربلا فانی در آستانِ ابا عبد الله ع هستند / 📜 زیارتِ عاشورا).

این نقطۀ کشته شدن برایِ حضرتِ «قتیل الله»(ع) و به سمت و غایتِ ایشان؛ کمالی است که هر نیکی به سمتِ آن در تَقَلّاست که حضرت رسول اکرم (ص) می‌فرمایند:

🔻〖 فَوْقَ كُلِّ ذِي بِــرٍّ بِــرٌّ حَتّى‏ يُقْــتَلَ فِي‏ سَبِيــلِ اللَّهِ،
فَإِذَا قُتِــلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ، فَلَيْسَ فَوْقَهُ بِــرّ.〗
🔺

فوقِ هر نیکی، نیکی است تا اینکه در «سبیل الله» کشته شود
پس هنگامی که در «سبیل الله» کشته شد، پس فوقِ آن دیگر نیکی نیست.
(📚الكافي، ط - دارالحديث، ج‏۹، ص۴۷۶)

حضرت «قتیل الله» ابا عبد الله الحسین علیه السلام «سبیل الله» هستند که فرمودند🔸〖نَحْنُ سَبِيلُ اللَّهِ〗🔸(📚 مستدرك الوسائل، ج‏۱۰، ص۳۳۷). و بــِـرّ، خودِ ایشانند که 💎 الْبِــرَّ «مَـــنْ» آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ الْكِتابِ وَ النَّبِيِّين‏َ💎 ( نيكى؛ كسى است كه به خدا و روز آخرت و ملائكه و كتاب آسمانى و پيغمبران ايمان داشته باشد/ سورۀ بقره، آیۀ۱۷۷).

و بلکه حضرتِ قتیل الله(ع)، «اصلِ البِرّ» هستند و برّ و نیکی از فروع ایشان است که فرمودند🔻〖 نَحْنُ أَصْلُ كُلِّ خَيْرٍ وَ مِنْ فُرُوعِنَا كُلُّ بِــرّ، فَمِنَ الْبِرِّ التَّوْحِيد و ...〗🔺(📚 الكافي، ط - الإسلامية، ج‏۸، ص: ۲۴۲).

هر بِرّ و نیکی، به بِرّ و نیکیِ مافوقِ خود باقی بوده و دوام دارد. همانطور که اسمِ اسم، به اسم تداوم دارد. و تمامِ اسماء، به اسمِ اعظم. و حروفِ اسمِ اعظم، به اسمِ مستأثِر تداوم داشته و باقی است. بنابراین به یارانِ سیّد الشهدا علیه السلام اینگونه سلام می‌دهیم:

🔹 『 السَّلَامُ عَلَيْكُمْ دَائِماً إِذَا فَنِيتُ وَ بُلِيت‏ُ』🔹
سلام بر شما برای همیشه ، هنگامی که من ، نابود و پوسیده می‌شوم.
(📚 كامل الزيارات، ص۲۴۳)

💫 هر بِــرّ و نیکی جلواتِ حضرت قتیل الله(ع) است. و از حضرت(ع)، آغاز شده، به حضرت(ع) دوام دارد، و بسویِ حضرت(ع) ختم شده، و کشتۀ حضرت(ع) یعنی فدویِ حقیقتِ خویش است.

به لطف حقّ تعالی؛ تا بدینجایِ مطلب، سلسلۀ ترسیم و تجمیع عالَم، به مختصر اشاره‌ای، بیان شد. و رشحه‌ای از معرفتِ به یاران حضرت قتیل الله ابا عبد الله الحسین(ع) و نقشِ حقیقیِ ایشان در حقیقتِ هستی، به تحلیل و رشتۀ تحریر در آمد.

پس مبادا تعیّناتِ زمان و مکان، ما را از حقیقت عالَم غافل کند!
کربلا و عاشورا و یارانِ سیّد الشهدا علیه السلام، منسوبین به ربّ العالمینی هستند که از مافوقِ زمان و مکان، راسمِ زمان و زمانیّات و مکان و مکانیّات است.
هرچه هست، به این حقیقت است و اگر بعدی در نظر بگیریم، بعد از این حقیقت، و به این حقیقت ، تحقّق دارد. چنین است که حضرت مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام «در حالیکه طوافِ #مصارع_العشاق می‌نمودند» می‌فرمایند :

💠『 مَصَارِعُ عُشَّاقٍ شُهَدَاءَ لَا يَسْبِقُهُمْ مَنْ كَانَ قَبْلَهُمْ وَ لَا يَلْحَقُهُمْ مَنْ بَعْدَهُمْ』💠
محل افتادن عشّاقِ شهداء، هیچ کسی قبل از ايشان بر آنها سبقت نگرفته‏ و کسی بعد از ایشان به ایشان ملحق نشده.

(📚 كامل الزيارات، ص۲۷۰)


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••

🔲
◼️

🔔 پس بدانیم :

هرگز، احدی در کنار شهدای کربلا، و یا مشابهِ ایشان، نبوده، و نیست ، و نخواهد بود.
هرگز، کربلا مشابه نداشته، ندارد و نخواهد داشت. و عاشورا تکرار نخواهد شد.
کربلا، عاشورا، و یارانِ سیّد الشهدا(ع) صِرفاً در چهارچوبِ حوادث تاریخی و افرادِ اینجائی نیستند که مجالِ به مشابه بدهد.
هیهات از کوتاهی معرفت!
هیهات ...!

همین اشاره برای طالبِ هدایت کافی است که "العاقل یکفیه الاشاره"!



🍀 اگر مبانی در یدِ معرفت خواننده باشد، این عبارات را با مبنایِ معرفتی جمع خواهد نمود. که مولایی این سخن را می‌فرماید ، که حقیقة الحقائق است. آل او، «اصل کلّ خیر» و مَنشَأ و مبتدا و مأوا و منتهایِ آن هستند و واحدی از خیر، بیرون از حضرتشان اصلاً معنا ندارد.
شهدایِ کربلا، حسابی ما دونِ آل الله علیهم السلام ندارند و در سخن پنجم، شاهدی از سلام‌هایِ زیارتِ عاشورا بیان شد و اشاره شد که اصحابِ حضرت ابا عبد الله(ع) در فنایِ مطلقه با حضرت(ع) می‌باشند. و چنین است که سابق و لاحق ندارند و هرکس خواهانِ چنین منزلت و مقامی است، و داعیِ دعایِ 🔸『 یا لیتنا کنّا معکم فنَفوز فوزاً عظیماً』🔸 است، فنایِ در ایشان را طالب است. که فانیِ در یارانِ سیّد الشهدا(ع) ، به شخصِ ابا عبد الله(ع)، در منزلت و مقام و درجۀ ایشان است. و به عینِ شخصیِ ابا عبد الله(ع)، در نقطۀ ریخته شدنِ خون مطهّر حضرت(ع)، 🔻مُوَافَقَةً لِدَمِهِ‏ (لدم الحسین ؏)』 🔺(📚 بحار الأنوار، ط - بيروت، ج‏۴۴، ص۲۴۲) خون او ریخته شده است. و در نتیجه به وحدتِ شخصیِ حضرت ثار الله(ع)، فانیِ در حضرت(ع)، خونخواهِ خونِ خویش است که در زیارتِ عاشورا می‌خوانیم:

🔹〖 وَ أَسْأَلُهُ أَنْ يُبَلِّغَنِي الْمَقَامَ الْمَحْمُودَ لَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ
وَ أَنْ يَرْزُقَنِي طَلَبَ «ثَــارِي» مَعَ إِمَامٍ مَهْدِي‏ ؏ 〗🔹


و خدایا از تو می‌خواهم که مرا به مقامِ محمود (= مقامِ #شفاعت = یگانگی با حضرات آل الله ع - مقامِ فنایِ در آل الله ع) برسانی
[و چون به مقامِ فنایِ در آل الله ع رسیدم، حالا این تقاضا را دارم که] و اینکه خونخواهیِ «خونِ خودم» را با حضرت مهدی (ع) از تو مسئلت می‌کنم.

(📚 المزار، لشهيد الاول، ص۱۸۱)

(فتأمّلْ جدّاً!)

هر طالبِ هدایت و سالکِ طریقت ، تحتِ این سلسلۀ حقیقت، و منتهی به آن است و اگر این مطلب را درک کند، زیارتِ شهدایِ کربلا را نموده و در نهایتِ این زیارتِ ، فانیِ در ایشان و باقی به ایشان است که:

🔶『 نَحْنُ لَكُمْ خُلَطَاءُ فِي دَارِ الْبَقَاء ...』🔶
ما در دارِ بقا، با شما وحدت پیدا می‌کنیم.
(📚 آخرِ زیارتِ شهدا -إقبال الأعمال، ط - القديمة، ج‏۲، ص۵۷۷)

و به حضرتِ «سلام» و دار السلامِ حقیقتِ او (که در ابتدا اشاره شد) که یارانِ سیّد الشهدا(ع) از اویند و در اویند و به اویند، راه یافته است پس :

🔶『 ... وَ السَّلَامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ.』🔶
(📚 آخر زیارت مذکور)












🔘 『 يَا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَكُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً 』🔘
(📚 كامل الزيارات، ص۲۱۳)

إن شاء الله الکریم الوهّاب.






#یوم_الطفوف_سخن_هفتم
🖊️🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده 🏴



─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
🆔 @ehsannil3 کانال معرفة الحق
🆔 @ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
🆔 instagram.com/ehsan_nil 🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
.
Forwarded from کانال رزرو 9
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بسمه  تعالی   شانه  و  جلت  عظمته

عزاداری دهه ی سوم محرم الحرام۱۴۴۶

       به نیابت حضرت ولی عصر
     ارواحنافداه  و تعجیل در فرج     

۰۶ الی ۱۵ مرداد ماه۱۴۰۳ از ساعت۲۰:۳۰

اصفهان - میدان لاله - خیابان ‌بعثت -
خیابان‌ابوریحان(‌غرب)-کوی۱/۱(فدک )
           #برادران_و_خواهران

  #دیوانگان‌حضرت‌زینب‌سلام‌الله‌علیها
.
■ «یوم الطُّفوف»؛ مجمع حیرانی!
● سخن هشتم :
حضرت آزادگی!

🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🖊🦋احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/282
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅

غلام همّت آنم که زیر چــرخ کبـود
ز هر چه رنگ تعلّق پذیرد آزادست
(حافظ - ره)


◾️ بحمد الله مقدماتی در مورد یگانگی یاران حضرت سیّد الشهدا علیه السلام با حضرت(ع) بیان شد.
به دنبالۀ آن مباحث ، در این سخن اشاراتی از مقامِ حضرت آزادگی، حرّ ابن یزید ریاحی (علیه افضل الصلوات المصلّین) مطرح می‌شود. و از حضرتشان مدد می‌گیریم تا آنچه که از مقام و منزلت خویش روزی فرمودند؛ به لسانِ تبیین، و قلمِ تحریر ، آسان جاری گردد.

هرچه در مقام آن بزرگمردِ مصرَع عشق، حرِّ دلدادگی و مردانگی، جنابِ حرّ بن یزید ریاحی (روحی له الفداء) بیان گردد، قطره‌ای حیران و ذرّه‌ای لرزان، در بحرِ کلام، و تَفدیۀ امام، الصادق عن الله، حضرت امام جعفر صادق روحی و ارواح العالمین لذکره الفداء خواهد بود که می‌فرمایند:

🔸◣『بِأَبِي أَنْتُمْ وَ أُمِّي‏』🔸
مادر و پدرم فدای تو باد.

📚 منابع:
۱. الإقبال بالأعمال الحسنة (ط - الحديثة)، ج‏۲، ص۶۶
۲. المزار الكبير (لابن المشهدي)، ص۴۲۵


🍃 نظرها کوتاه، و سخنها قاصر از بیانِ آن والا مقام است.
امّا امید به حقّ ...
امید؛ که به نظرِ سراسرْ رحمتِ حضرت حرّ علیه السلام، این خطوط؛
خطّ مشیی باشد، و تذکّر و معرفتی، برای حفظِ حرمت و مقامِ یاران آل الله علیهم السلام،
و توسّلی و التجائی به مقامِ دلجویِ ایشان،
که إن شاء الله دعایِ «یا لیتنا کنّا معکم فنَفوز فوزاً عظیماً» به نظرِ سراسر آزادگیِ حضرتشان، مستجاب شود.


°•❁🔳🔲🔳❁•°

برای راحتی در تفهیم و تفهّم مطلب، بخشِ استدلال سخن، در چند قدمِ تحلیلی بیان می‌گردد:


🔰 قدم اوّل : برگزیدن در عالَم ظلمت و نور ➣●•

▪️برگزیدن و انتخاب در عالم حدود؛
از بین چند شیء انجام می‌شود. یعنی انتخاب از بین کثرات صورت می‌گیرد.

🔅 برگزیدن و انتخاب در عالم نور ؛
کثراتی نیست که بگوییم از کثرت، کسی را انتخاب کرد. وحدت است و انتخاب او، بیرون از او نیست بلکه به عینیّت شخصیِ حقّ، منتخَب را بایستی نظاره کنیم.

برگزیده و #منتخَب به این معنا نیست که در بین کثیر، عدّه‌ای قلیل انتخاب شوند. و این طور نیست که کثیر را دیدند تا قلیلی از آنها را انتخاب کنند. بلکه به «انتخابش» آنها را خلق کرد. و نَفْسِ ایشان، نفسِ «منتخَب» (انتخاب شده) است.

همین که حضرت حقّ انتخاب می‌کند و بلکه «منتخِب» است(یعنی انتخاب کننده است)، «منتخَب»(انتخاب شده) به اشاره می‌آید. و نفسِ انتخابش، مُنتخَب است و فاصله و طفره و دوئیت در کار نیست.

🔰 قدم دوّم : مراتب برگزیدن حضرت حقّ تعالی ➣●•

برگزیدن حضرت حقّ تعالی را در سه مرتبۀ کلّی می‌شود مطرح نمود:

➊ انتخاب در مرتبۀ فعل حضرت «منتخِب» (عزّ و جلّ) »» مرتبه و عروجِ چنین منتخَبی (یعنی انتخاب شونده‌ای) مقامِ فعل حضرت حقّ است.

➋ انتخاب در مرتبۀ صفتِ حضرت «منتخِب» (عزّ و جلّ) »» مرتبه و عروجِ چنین منتخَبی (یعنی انتخاب شونده‌ای) مقامِ صفت حضرت حقّ است.

➌ انتخاب در مرتبۀ ذات حضرت «منتخِب» (عزّ و جلّ) »» مرتبه و عروجِ چنین منتخَبی (یعنی انتخاب شونده‌ای) مقامِ ذات حضرت حقّ است.


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••

🔲
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
◼️

🔰 قدم سوّم : حضرت رسول اکرم (ص)، برگزیدۀ مطلق ➣●•

(مرحمت کنید به دقّت و شمرده بخوانید)

💠 یکی از اسماء حضرت حقّ تعالی "مُصْطَفِي‏" است (اسم فاعل به معنایِ برگزیننده - 🔻يَا مُصْطَفِي‏🔺/ دعایِ فرج - 📚 البلد الأمين ، ص۳۲۴).

در #کانال_معرفة_الحق توضیح داده شد که اسماء حقّ تعالی #توقیفی و برخاسته از ذات است.
(برای شرح #اسماء_توقیفی رجوع شود به 👈 https://t.me/ehsannil3/186)

◆ ذاتِ باریتعالی «مُصْطَفِي‏» است.
برگزینندۀ مطلق، حضرت حقّ است.
از اطلاقِ حضرت حقّ بیان می‌شود که ؛ «مُصْطَفِي‏» بودنِ باریتعالی در تمامِ مراتبِ فعل و صفت و ذات بایستی ظاهر شود. که نقطۀ ظهورِ «مُصْطَفِي‏»، «مصطفیٰ» است.
«مُصْطَفِي‏» در باطن، «مصطفیٰ» در ظاهر است.

این در حالی است که ظهورِ حضرت باریتعالی، خودیّت اوست که فرمود 🔻"هو الظاهر"🔺 (【هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِر】/ سورۀ حدید، آیۀ ۳).

پس بدانیم: هر شیئی لایقِ اصطفا و برگزیدگیِ حضرت حقّ نیست.
پس اگر شیئی چیزی از برگزیدگیِ حقّ شاملِ حالش باشد(یعنی در مرتبه‌ای از «مصطفیٰ بودن» قرار گرفت)، حضرتِ حقّ را به «مُصْطَفِي‏ بودن» در خود نشان داده است. و در حقیقت، حضرت «مُصْطَفِي‏» (جلّ جلاله) جلوۀ خود را در آن شیءِ برگزیده است.

◆ بطورِ کلّی و بقولِ مطلق: حضرت حقّ تعالی، «مُصْطَفِي‏» خویش است.
و خویشتنِ خویش، حضرت محمّد «مصطفیٰ» ، رسول اکرم صلّی الله علیه و آله هستند.
حضرت رسول اکرم (ص) «مصطفیٰ» مطلق هستند.

«مُصْطَفِي‏» بودنِ حضرت حقّ عزّ و جلّ، به عینِ شخصیِ «مصطفیٰ» بودنِ رسول اکرم صلّی الله علیه و آله است.
«مُصْطَفِي‏» مطلق، «مصطفیٰ»اش مطلق است.
اطلاق، با دوئیت سازگار نیست. یک شیء مطلق حقیقی هست و آن حضرتِ حقّ تعالی است.

❁ «مُصْطَفِي‏» مطلق که به خودیِ خود ظاهر است، یعنی ؛
به «مصطفیٰ» بودنِ خویش که حضرت رسول اکرم(ص) است، ظاهر است.
مقامِ ظهورِ «مُصْطَفِي‏» مطلق، حضرتِ «مصطفیٰ» صلّی الله علیه و آله و آل مطهّر ایشان (علیهم السلام) هستند.


🔰 قدم چهارم : حضرت رسول اکرم محمّد مصطفیٰ(ص) به عینِ شخصیِ حضرت ابا عبد الله الحسین (ع) هستند ➣●•

حضرت رسول اکرم (ص) می‌فرمایند 🔻『 حُسَيْنٌ ؏ مِنِّي وَ أَنَا مِنْ حُسَيْن‏ ؏』🔺(📚 كامل الزيارات، ص۵۲). حرف اصلی در موردِ "مِن" در این حدیثِ شریف این است که آن، "مِن" بیانیه است (و نه بَعضیه). چرا که حضرات آل الله علیهم السلام «نور واحد» هستند ( 『 كُلُّنَا وَاحِدٌ مِنْ نُورٍ وَاحِدٍ』 / 📚بحار الأنوار، ج‏۲۶، ص۱۶).
واحد بودنِ حضرات آل الله علیهم السلام واحدِ عددی نیست بلکه «واحدِ حقیقی» است. و واحدِ حقیقی، آن است که مطلق حقیقی باشد. بنابراین؛ در حدّ اطلاق گرفتار نیست. بلکه در عالَم فرق به صورتِ چهارده نور جلوه کرده و در نفْسِ تمامِ تمایزات، به عین شخصی و در وحدتِ حقیقی است.
یعنی در همان نقطه که حضرت رسول اکرم(ص) متمایز از امام حسین(ع) هستند، به عینِ شخصی ایشان، و در وحدتِ حقیقی هستند (نورِ واحدِ حقیقی‌اند).

⇦ ●⭕️● بنابراین مصطفیٰ بودنِ حضرت رسول اکرم(ص)، دقیقاً و عیناً و شخصاً در حضرت امام حسین(ع) حاضر و ظاهر است.

🔰 قدم پنجم : یارانِ ابا عبد الله الحسین(ع) فانی در حضرتند ➣●•

در سخن هفتم این مقالات بیان شد که یاران حضرت ابا عبد الله علیه السلام در نفْسِ یگانگی با حضرت(ع) می‌باشند. و شرح آن بیان شد و تکرار ادله و شواهد نمی‌کنم. خوانندگان عزیز می‌توانند به مقالات قبل رجوع بفرمایند.

یارانِ سیّد الشهدا(ع) صِرف الاضافه به حضرت(ع) بوده و همانطور که در لطیفۀ سلامِ آخر زیارت عاشورا اشاره شد، به عینِ شخصیِ حضرت سیّد الشهدا(ع) بایستی نظر شوند.

⇦ ●⭕️● بنابراین مصطفیٰ بودنِ حضرت رسول اکرم(ص)-که دقیقاً و عیناً و شخصاً در حضرت امام حسین(ع) حاضر و ظاهر است-؛ در یارانِ حضرت(ع) حاضر و ظاهر است.

نکته:
همان نقطه‌ای که یاران ابا عبد الله(عليه السلام) در عالم مافوق ِ عالمِ دون انتخاب می‌شوند، آنها مختاراً «انتخاب شدن» را می‌پذیرند و همین پذیرش، نفْسِ امتحان آنهاست(تأمّل می‌خواهد و این مطلب، اعتکاف می‌خواهد!)
انتخاب حقّ و پذیرش انتخاب شدن، دو مطلب جداگانه نیست. نفسِ انتخاب خدا، پذیرشِ انتخاب خدا توسّط منتخَبین است. و انتخاب و پذیرش، «بود» و کینونیّت ایشان است.


✯ اگر این سلسله بیانها به لطف خدا، درست تبیین و درست تفهیم شده باشد، با تکیه بر معرفتی که روزی شده و إن شاء الله ایمانِ آن مستقر در جانِ خوانندگان شده باشد، می‌شود مطلب مهمّی در مورد حضرت حرّ (سلام الله علیه) بیان نمود.

🍃 إن شاء الله به دلْ همراه باشید ...


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••

🔲
◼️

▪️سخن از یاران حضرت اباعبدالله (علیه السلام) در کربلاست.
کربلا، میدان ظهورِ این عاشقانِ منتخَب است. آن سرزمینی که مولایمان علی (علیه السلام) وصفش را فرمود 🔻〖مَصَارِعُ عُشَّاق〗🔺(📚 بحار الأنوار ، ج‏۴۱،ص۲۹۵).

▪️در کربلا؛
ائمه اطهار(ع) نفسِ حضرت باریتعالی و شخصِ«الاسماء الحسنی» هستند. حضرت حقّ، به خودیّت خویش - یعنی حضرات آل الله(ع)- «وَفِيَّ الْعَهْد» و «عَزِيزَ الْجُنْد؛📚البلد الأمين،ص۲۵» است.
(عزیز؛ به معنایِ نفوذ ناپذیر)

یارانِ با وفایِ حضرتِ سیّد الشهدا(ع) که مظهرِ ۷۲ حرف از ۷۲ حرفِ اسم اعظم حضرت حقّ بوده و شخصِ «جُند الله» هستند؛ مظهرِ حقیقیِ «وَفِيَّ الْعَهْد» و «عَزِيزَ الْجُنْد» بودنِ باریتعالی می‌باشند. و حضرت اباالفضل العباس (علیه السلام)شخصِ وفا هستند و مظهر اسم "وَفی"ِ حقّ تعالی.
یاران، به مقامِ وافی بودنِ حضرت ابا الفضل العباس(س)، فانی در اسمِ مستأثِر یعنی حقیقتِ ذات باریتعالی هستند.
حضرت الوتر الموتور، ابا عبد الله الحسین(ع)، آن حقیقت مسمّایند که از باطن البواطنِ ذات، تا ظاهر الظواهرِ اسماء ، اطلاقِ حضور دارند. و در جلوۀ «اسمِ مُستَـأثِر» باطن و ظاهر را در وحدتِ حقیقی جمع می‌نمایند.

▪️۷۲ یار، جلواتِ مسمّی (حضرت امام حسین ع) در ۷۲ حرفِ #اسم_اعظم هستند.


🔸اما پس چرا حضرت حرّ (ع) که یکی از این ۷۲جلوه است، مانعِ بازگشت حضرت ابا عبد الله (علیه السلام) می‌شوند؟!

🔹عرض شد که حقیقت مسمّی به اسمائش جلوه می‌کند.
حضرت حرّ (ع) ظهورِ یکی از ۷۲ اسم این مسمّی هستند که حضرت ابا عبد الله(ع) در مورد ایشان می‌فرمایند:

🔻〖 أنْتَ «الْحُــــرُّ» كَمَا سَمَّتْكَ أُمُّكَ
«حُـــرّاً» فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ〗🔺
تو تمامِ آزادگی هستی، همان طور که مادرت تو را «حــــرّ» نامید.
در دنیا و آخرت آزاد هستی.
(📚 اللهوف، ص۱۰۴)

کلامِ آل الله (ع) بحرِ موّاج دقائق است. و ایضاً این کلامِ نورانی . امّا همان قدری اشاره می‌شود که برای ادامۀ بحث لازم است:

حضرت(ع) نمی‌فرمایند چه وقتی از دنیا، حرّ هستی و چه وقتی حرّ نبودی. بلکه مطلقاً فرمودند 🔻〖 أنْتَ «الْحُــــرُّ» ... «حُـــرّاً» فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ〗🔺.

این مطلب، بدان معنی است که تمام حرکات و سَکَنات، رفتار و افعال حضرت حرّ (ع) در طولِ دنیا و آخرت، خارج از حرّیّت نیست.
و بیانِ «الدُّنْيَا وَ الْآخِرَة» که مطرح کردنِ دو متقابل است، بیحدّی را بیان می‌فرماید. یعنی آنکه "الحرّ" است، در حریّت، بیحدّ و مطلق است. و بیانِ غوغا و بیقراریِ حریّتِ او 🔻〖 «حُـــرّاً» فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَة〗🔺است.

▪️حرّ بودن، آزاد بودن است که آزاد بودن و حریّت، عبدِ خدا بودن است. چون خداوند، مطلقِ حقیقی یعنی آزادیِ بیحدّ است، عبد او که فانی در اوست، حرّ است و آزاد. که حضرت مولی(ع) می‌فرمایند:

🔅『 لَا تَكُنْ عَبْدَ غَيْرِكَ وَ قَدْ جَعَلَكَ اللَّهُ حُــرّاً 』🔅
بنده ديگرى مباش كه خداوند آزادت قرار داده‏.
(📚 تحف العقول، ص۷۷)

حرّیّت در سه مرتبۀ اصلی است :

➊ آزاد در مرتبۀ #فعل (عبد در افعال »» #توحید_افعالی)
➋ آزاد در مرتبۀ #صفت (عبد در صفات »» #توحید_صفاتی)
➌ آزاد در مرتبۀ #ذات (عبد در ذات »» #توحید_ذاتی)

وقتی حضرت سیّد الشهدا(ع) که وجود مطلق هستند می‌فرمایند 🔻〖 أنْتَ «الْحُــــرُّ» كَمَا سَمَّتْكَ أُمُّكَ . «حُـــرّاً» فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ〗🔺یعنی ؛
تو تمامِ حرّیت هستی(یعنی حرّیّت در فعل و صفت و ذات). بطوریکه چون "أنْتَ «الْحُــــرُّ»"، مادرت از شدّت حریّتِ تو، اسمِ تو را "حــرّ" نهاد.
و مادرَت، تــو را به حقیقتِ خودَت اسم گذاری نمود و اسمَت را خودَت آوردی (اسم توقیفی).

🔲 «حرّیت» ؛ بیانِ دیگری از #اطلاق است.
منشأ آزاد بودن، حقیقتِ آزادگی است که آن آزاد بودنِ مطلق است. که دیگر متعلَّق آزاد بودن مطرح نیست که بگوییم "آزاد از «چه چیزی» یا «چه کسی»؟!".
این علوّ معنا را اگر تنزیل دهیم، بعد از آن بیان می‌شود که ؛ «حرِّ» مطلق، از «حــُـرّْ بودن» نیز رها و آزاد است.
(فتأمّل!)

آنکس که حرّ مطلق بود، تمام مراتب وجودیش ظهورِ حریّت است. حتّی اگر به حسب ظاهر خلافِ حرّیت به نظر برسد که فرمودند :

🔻『 إِنَّ الْحُرَّ حُرٌّ عَلَى جَمِيعِ أَحْوَالِه‏ِ』🔺
همانا آزاده آن است که بر همۀ احوالش آزاد است.
(📚 الكافي، ط - الإسلامية، ج‏۲،ص۸۹)


••●🔽●••
⚠️ نکته (اسم توقیفی):

■ نامگذاریِ حضرتِ حرّ، جلوۀ اسم توقیفی است و جلوۀ آزاد بودنِ مسمّاست. از این رو از تفوّقی که دارد "حُـرّاً فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِـرَة" است.

◘ حضرت رسول اکرم (ص) می‌فرمایند:

◼️ 『 الشقي شقي في بطن امّه، و السعيد سعيد في بطن امّه』 🔲
شقی در بطنِ مادرش شقی است و سعید در بطنِ مادرش سعید است.
(📚 تفسير نور الثقلين، ج۲، ص: ۱۸)

••●🔼●••

︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••

🔲
◼️

▪️اسم، مسمّی را نشان می‌دهد.
حضرت سید الشهدا(ع) به خودِ حرّ(ع) که اسمَش برایِ خودش معلوم است می‌فرمایند؛"أنـتَ الحـرّ".
و نه به این معنا که دیگران هم آزادند و تو نیز آزادی[و مثلاً برو خوش باش!].

🔳"الحرّ" اسمِ عادّی نیست! بلکه وصفِ اوست که اسمِ اوست.

♦️"الحرّ" در اینجا وصف است. و الف و لامِ آن، الف و لامِ جنس است، یعنی تمامِ حریّت و آزادگی در این "أنت" است.
و بلکه الف و لامِ معرفه،و بیان کنندۀ شخصِ آزادگی است.

مسمّای حُریّت (یعنی حضرت سیّد الشهدا(ع)، به جلوۀ حضرتِ حرّ(ع)، پرده از حقیقتِ حرّیّتِ خویش برداشته و صفتِ حرّیّتِ مطلقه را به شخصِ شخیص و سردارِ سربلند و آزادِ خویش، یعنی حضرت حرّ متجلّی ساخته.
تمامِ اطلاق و آزادگیِ حقّ تعالی، یعنی حضرت سیّد الشهدا (ع)، در〖 أنْتَ «الْحُـرُّ»〗به جلوه در آمده.


🔸امّا...
اگر حضرت حرّ(ع)، جلوۀ حُرّیت و آزادگی حضرت اباعبدالله(ع) در عالم اشارات هستند،این چه آزاد بودنی است که مانع خودش می‌شود؟!

🔹 پاسخ :
او مانع خودش نمی‌شود بلکه مانع خودش در «بازگشت» می‌شود!

🔸بازگشت به کجا؟!
🔹ذاتِ غیب الغیوبی(«کنز مخفی») که مطلقِ حقیقی، پس در خلوَتِ حدّی نمی‌ماند و ظاهر می‌شود. برای این «ظهور»(از لا اشاره بودن به سمت اشارات خارج شدن)، به بیانِ خود به خود خطاب می‌نماید:

🔻〖يا حُسَيْنُ (ع)! اخْــرُجْ فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَاكَ قَتِيلاً 〗🔺
اى حسين! خارج شو، همانا خداوند خواسته است تو را كشته ببيند.
(📚 اللهوف،ص۶۵)

🔸آیا این خارج شدن را برگشتی هست؟!

🔹برای او "نشد" معنا ندارد. ولی این خروج، وجود، و بلکه وجوبِ اوست.
او وجودِ فوقِ تمام است که در تجلّیش تامّ و تمام است. که چون به میدان تجلّیِ حبّ و عشق آمد، تمامْ قدْ ظهور می‌کند که «هو ... الظاهر؛ حدید۳».

▪️حضرت حرّ(ع)، حریّت حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) در عالم اشارات هستند.
حریّت و اطلاقی که ذاتِ لااشاره را از خلوَتِ لا اشاره تا جلوَت اشاره، متجلّی می‌کند.

🔆 کربلا، تجلیگاهِ حقیقتِ حضرتِ حقّ، یعنی حضرات آل الله(ع) است.
آن هنگامه که وجودِ مطلق و تمامْ آزادیِ حضرت حقّ -یعنی ابا عبد الله(ع)-، قصدِ خروج از خفایِ لا اشارۀ «کَنز مخفی» بودن را کرده تا متجلّی شود ("اخرج إلی العراق")، به اطلاق و «آزادیِ» خویش، مانعِ خودش از بازگشت و «تجلّی نکردن» می‌شود تا مبادا تماماً تجلّی نکند (این وجوبِ ذاتیِ اوست) و خویشتن را به کربلا -که «بَطحاء مِن الجنة» (جنّت؛ مقامِ خفایِ عوالِم وجود) است- می‌آورد.


🔰 تحلیلِ مختصر بعد از علمِ به اینکه حضرتِ حرّ(ع) جلوۀ حضرت سیّدالشهدا(ع) هستند؛

❖حضرت سیّد الشهدا(ع)»» مقامِ خلوَت هستند که میل به وحدت، جانِ ایشان است و بایستی برای به کثرت آمدن صبر نمایند.
❖حضرت حرّ (ع)»» مقامِ آزادی و اطلاقِ حقیقیِ حضرت سیّد الشهدا(ع) که خلوَت را به جلوَت می‌کشاند و مانع از بازگشت خودیّتِ خود می‌شود.


این است که؛
👈🏻 تنها آن یارِ حضرت سیّدالشهدا(ع)، مانع از «تجلّی نکردن» و «بازگشت از جلوۀ اطلاق» می‌تواند بشود که تمامْ حرّیّت خودِ حضرت(ع) باشد (یعنی اطلاقِ حقیقیِ او).


🔰 ضمائم مهمّ:

🔸 مقام اطلاق هر موقع شهید شود، اوّلْ شهید است.
پس مسئله تاریخی نیست که چه موقع حضرت حرّ(ع) شهید شدند که صِرفاً تاریخی مسئله را بررسی کنیم.
مقام اطلاق هر موقع شهید شود، بخاطر اطلاق که اوّلِ حقیقی است، اوّلین شهید است.
بنابراین؛ درخواست حضرت حرّ(ع) از حضرت سیّد الشهدا (ع) برای زودتر به میدان رفتن، تجلّی و ترسیمِ حقیقت است. تا اطلاق به شهادت نرسد، سایر حروف اسم اعظم به میدانِ شهادت نمی‌آیند.

🔸 مضجعِ مقامِ اطلاق:
اگر حرّیّت مطلق را شناختیم، خواهیم یافت که چرا استثنائاً مضجعِ مقدّس حضرت حرّ(ع) خارج از شش فرسخ زمینی است که حضرت سیّد الشهدا(ع) در کربلا و برای مضجعِ مطهّر خود و شهدایِ کربلا خریداری فرمودند.
حضرت(ع) به مضجَعِ حرّ(ع)،سعۀ کربلا را از نقطۀ تعیّنِ و مختصاتِ زمینی، به لاتعیّنِ حقیقت، متصّل فرمودند. تا قداستِ کربلائی که به حسبِ ظاهر، زمینش شش فرسخ در شش فرسخ خریداری شده، تا بی‌انتهایی لااشاره گسترده شود که از کربلا بودنِ حقیقت، "کلّ ارض کربلا" عالَم را بگیرد.

👁‍🗨 زیارتِ حضرت حرّ(ع) در بیرون از تعیّن و مختصات سرزمینِ کربلا، زیارت کردنِ حضرت سیّد الشهدا(ع) در حقیقتِ «اطلاق کربلا» است.

♻️ آنانکه بالخصوص حضرت حرّ(ع) را زائرند،زائرِ حقیقتِ حریّت و اطلاقِ حضرت حقّ در لاتعیّنِ معنا می‌باشند.

الهی!
به حَریرِ نگاهِ حضرت حرّ(ع)، عالمیان،«اَحرار»شوند.
(احرار؛ خواصّ عباد هستند؛📚الکافی،ج‏۲ص۸۴)


له الحمد.




#حضرت_آزادگی
#یوم_الطفوف_سخن_هشتم
🏴🖊 #احسان_الله_نیلفروش_زاده



─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
🆔 @ehsannil3 کانال معرفة الحق
🆔 @ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
🆔 instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
.
بسمه تعالی شانه و جلت عظمته

        محفل انس جمعه ها

     به نیابت حضرت ولی عصر
    أرواحنا فداه و تعجیل در فرج

 جمعه ۰۵ مرداد ماه ۱۴۰۳ از اذان مغرب

اصفهان-خیابان بعثت-ابوریحان(غرب) -
          کوی۱/۱ ویژه ی برادران

دیوانگان حضرت زینب سلام‌‌الله‌علیها
                   اصفهان
.

■ «یوم الطُّفوف»؛ مجمع حیرانی!
● سخن دهم:
سه شعبه‌ای از سقیفه


🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🖊️🦋احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/296
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅


🔰 قرآن می‌فرماید:

💎وَ يَوْمَ يَعَضُّ «الظَّـــالِمُ» عَلىَ‏ يَدَيْهِ يَقُولُ يَلَيْتَنىِ اتخَّذْتُ مَعَ الرَّسُولِ 《سَبِيـــلًا》 ●
يَاوَيْلَتىَ‏ لَيْتَنىِ لَمْ أَتخَّذْ «فُــلَانًــا» خَلِيلًا ●
لَّقَدْ أَضَلَّنىِ عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنىِ وَ كَانَ «الشَّيْطانُ» لِلْانسانِ خَذُولًا
●】💎

● و روزى كه ستمكار دست‏هاى خود را به دندان گزد و گويد: اى كاش با پيامبر (ص) راهى پيش مى‏گرفتم!
● اى واى بر من، كاش فلانى را دوست خود نگرفته بودم!
● همانا مرا از قرآن پس از آن كه براى من آمده بود، دور ساخت و شيطان همواره خوار كننده و فرو گذارنده‏ى انسان بوده است.

(سورۀ فرقان ، آیات ۲۷ تا ۲۹)

🔽 در احادیث مربوط به این آیات، حضرات آل‌الله (ع) می‌فرمایند:

☀️سَبِيـــلًا》 = حضرت مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام هستند ("علياً ولياً" /📚 البرهان، ج‏۴، ص۱۳۱)

◾️ «الظَّـــالِمُ» = ابابکر ملعون است ("الأول‏" / 📚 البرهان، ج‏۴، ص۱۲۴).
◾️ «فُــلَانًــا» و «الشَّيْطانُ» = عمر ملعون است (" كان الشيطان و هو الثاني‌‏" / 📚 البرهان، ج‏۴، ص۱۳۱).

🔘 به طور کلّی:
"#فلان" در لغت؛ یک لفظ عام و نکره برای شخصی نامعلوم است که در رکیک بودن، نمی‌خواهند نامی از آن بیاورند.
امّا به تأویلی که در احادیث بیان فرموده‌اند، این نکره (!)، از شدّتِ خباثت - که در بُعدِ «نیستی و عدم» است (عدم مضاف به حقیقت) و دور از رحمت الهی و هستی مطلق می‌باشد -، "فلان" نام دارد.
و آن؛ دشمنان آل‌الله (ع) و سردسته‌ی آنها و «اصل الشرّ» یعنی؛ عمر ملعون است.
در احادیث حضرات آل‌الله علیهم السلام؛ ابابکر ملعون و عثمان ملعون هم، به تبعِ عمر ملعون، با لفظِ «فلان» اشاره شده‌اند.

🔰 اصل تمام شرور عالَم، این سه ملعونِ ازل و ابد هستند. که حضرت امام جعفر صادق علیه السلام می‌فرماید:

🔻『 نَحْنُ أَصْلُ كُلِ خَيْرٍ، ... وَ عَدُوُّنَا أَصْلُ كُلِّ شَرٍّ 』🔺
ما اصل ِ تمام خیرها هستیم ... و دشمنان ما اصل تمام شرّها هستند.
(📚 الكافي، ط - دارالحديث، ج۱۵، ص۵۵۳)


🍃 بعد از شهید شدن یاران ابا عبد الله الحسین (ع)، حضرت فرمودند:

🔹" واى بر شما! چرا با من مى‌جنگید؟ آیا سنّتى را تغییر داده‌ام؟ یا شریعتى را دگرگون ساخته ام؟ یا جرمى مرتکب شده‌ام؟ و یا حقّى را ترک کرده‌ام؟"🔹

( 『 یا وَیْلَکُمْ اَتَقْتُلُونِی عَلى سُنَّه بَدَّلْتُها؟ اَمْ عَلى شَریعَه غَیَّرْتُها، اَمْ عَلى جُرْم فَعَلْتُهُ، اَمْ عَلى حَقٍّ تَرَکْتُهُ』 )

و آن ملعون‌ها با کمال وقاحت گفتند:

▪️"إنّا نَقتُلِک «بُغـضاً لِابیــکَ»"▪️
ما تو را برای بغضی که از پدرت داریم می‌کشیم.

(📚 ينابيع المودّة، ص ۳۴۶ و ۳۴۷)


👈🏻 «بُغـضاً لِابیــکَ»؛
پس همۀ دشمنی، دشمنی با مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام است. عداوتی که سرتاسر آن؛ عداوتِ اصل الشرّ یعنی؛ عمر و ابابکر ملعون، با اصل الخَیر یعنی؛ مولی امیرالمؤمنین (ع) است.


⬛️ حرملۀ ملعون سه تیرِ سه شعبۀ زهرآگین ساخته بود.

🔱 تیر سه شعبه، از آن سه ملعون ابابکر و عمر و عثمان است.
و سه شعبه بودنش؛ نهایت تشتُّت در هر یک از آن‌هاست که در عینِ همدستی در خباثت، در نهایت تشتّت هستند، به طوری که در بین خودشان هم تفرقه‌ و تثلیت هست، و همچنین هر یک از آن‌ سه ملعون حتی در خودش نیز در نهایت تشتّت و تثلیث است.
یعنی؛ ذات و صفت و فعل هر یک، در نهایت تفرقه و تشتّت و نفاق و تثلیث است (اللّهمَّ العَنهُم جمــیعاً).
و بلکه؛ نفس تشتّت و تثلیث هستند.


🔱◼️ که در احادیث، تأویل آیهٔ《إِنْطَلِقُوا إِلى ظِلٍّ ذِي ثَلاثِ شُعَبٍ؛ [ای تکذیب کنندگان حضرت امیرالمؤمنین ع!] برويد به‌سوی سیاهی سه شاخه [از دودهاى خفقان بار و آتش زا] ؛ سورهٔ مرسلات، ۳۰》 را می‌فرمایند:

🔱◾️«يَعْنِي؛ اَلثَّلاَثَةَ فُلاَنٌ وَ فُلاَنٌ وَ فُلاَنٌ»◾️

📚 تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة ج ۱، ص ۷۳۰


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••

🔲
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
◼️

🔲 اصابت این سه تیر نیز، از روی بغض به مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام واقع شد، که؛

🔱 ▪️۱- به چشم مبارک حضرت اباالفضل العباس (علیه السلام) زده شد. که حضرت ابا الفضل (ع) طبق فرمایش امام جعفر صادق (ع)؛ "نافذُ البصیرة" هستند.
و حضرت مولی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) "فضل الله" هستند و حضرت قمر بنی هاشم (علیه السلام) "ابــاالفضل" هستند.
👈🏻 پس هدف این تیر؛ حضرت مولی علی (علیه السلام) بود.

🔱 ▪️۲- به گلوی مبارک حضرت علی اصغر (علیه السلام) زده شد.
که حضرت علی اصغر (ع)؛ "سِرّ ابیه" هستند (الولدُ سِر ّابیه) یعنی؛ سِرّ حضرت سیّدالشهدا (علیه السلام). و حضرت سیّد الشهدا (علیه السلام) نیز سِرّ حضرت مولی علی (علیه السلام).
👈🏻 پس به سِرُّ السِرِّ حضرت مولی علی (علیه السلام) تیر زده شد.


🔱 ▪️۳- به قلب مبارک حضرت سیّد الشهدا (علیه السلام) زده شد (فَأَتَاهُ سَهْمٌ مُحَدَّدٌ مَسْمُومٌ لَهُ ثَلَاثُ شُعَبٍ فَوَقَعَ فِی قَلْبِهِ).
قلب حضرت سیّد الشهدا (علیه السلام)، "قلب الله" است و حضرت مولی علی (علیه السلام) می‌فرمایند 💠『 أنَا قَلْبُ الله』💠 (📚 بحار الأنوار، ط - بيروت، ج ۳۹، ص۳۴۸).



⬛️ پس معلوم شد سه شعبۀ بغض از کجاست و به کجاست و تا کجاست؟!

◾️حضرات آل‌الله (علیهم السلام)؛ واسطۀ مطلقۀ حقّ تعالی هستند.
هر خدشه و جسارت به واسطۀ مطلقه، تمام جسارت‌هاست و مصیبت به او؛ مصیبتِ تمام اشیاء است.

▪️و تمام دشمنی با حضرات آل‌الله (علیهم السلام)، از اصل شرارت و خباثت؛ ابابکر و عمر و عثمان (لعنة الله علیهم اجمعین) است که حضرات (علیهم السلام) می‌فرمایند ▪️『 عـدُوُّنَـا أَصْلُ كُلِّ شَــرٍّ 』▪️( دشمن ما اصل و ریشۀ تمام شرور است؛ 📚 الكافي، ط - دارالحديث، ج ۱۵، ص۵۵۳).


◾️و از اینکه حقّ حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) غصب شد و حضرت صدیقۀ طاهره (سلام الله علیها) را آن ملعون‌ها شهید کردند؛ حقِّ تمام عالم پایمال شد و خون تمام عالمیان ریخته شد.

پس سه شعبۀ بغض؛ از اصابت با حقیقتِ هستی، در واقع به ذات و صفت و فعل تمام موجودات اصابت کرده که:

🔻『 یا اَبا عَبْدِ الله!
لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّةُ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتِ الْمُصیبَةُ
👈🏻 بكَ عَلَیْنا وَ عَلى جَمیعِ اَهْلِ الْاِسْلامِ
وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتْ مُصیبَتُكَ فِى السَّمواتِ عَلى جَمیعِ اَهْلِ السَّمواتِ』
🔺

اى ابا عبد الله!
به راستى بزرگ شد سوگوارى تو و گران و عظيم گشت مصيبت تو بر ما و بر همه‌ی اهل اسلام
و گران و عظيم گشت مصيبت تو در آسمان‌ها بر همه‌ی اهل آسمان‌ها ...
(📜 بخشی از زیارت عاشورا)

و تمام تیرها وُ شمشیرها وُ نیزه‌ها وُ سنگ وُ چوب‌های دشمنان ابا عبد الله (ع)؛ همگی در حقیقت از عداوتِ آن سه ملعون ازل و ابد، «سه شعبه»اند. خواه در ظاهر سه شعبه باشند، یا نباشند.
امّا حرمله‌ی ملعون این عداوت را در ظاهر هم آشکار کرد.

🔥 پس قاتل اصلی حضرت سیّد الشهدا (علیه السلام) در اصل و ریشه؛ این سه ملعون هستند.

〰️•●•〰️ و در پیِ آن ظلم؛ هر خونی به ناحقّ در عالم ریخته شود، از سه شعبۀ ظلم است و در حقیقت؛ تیرِ سه شعبۀ جسارت به خاندانِ ولایت (ع) تا آنجا هم آمده است و این خون بر گردن آن ملعون‌های ازل و ابد، ابابکر و عمر و عثمان است، چنان که حضرت امام جعفر صادق علیه السلام می‌فرمایند:

◾️ 『 كلُّ ظُلَامَةٍ حَدَثَتْ فِي الْإِسْلَامِ أَوْ تَحْدُثُ،
وَ كُلُ دَمٍ مَسْفُوكٍ حَرَامٍ،
وَ مُنْكَرٍ مَشْهُورٍ،
وَ أَمْرٍ غَيْرِ مَحْمُودٍ،
👈🏻 فوِزْرُهُ فِي أَعْنَاقِهِمَا وَ أَعْنَاقِ مَنْ شَايَعَهُمَا أَوْ تَابَعَهُمَا وَ رَضِيَ بِوِلَايَتِهِمَا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة』
◾️

▪️هر ظلمی که در اسلام اتّفاق افتاده و یا در آینده تا روز قیامت اتفاق افتد، و هر خونی که تا قیامت به حرام بر زمین بریزد، و هر عمل منکر و ناشایستی که تا روز قیامت اتفاق افتد، همانا وزر و وبالش بر گردن آن دو (ابوبکر و عمر) و گردن کسانی است که شیوع دهندگان آنها هستند و یا پیروان آن دو هستند و راضی به ولایت آن دو گشتند.

(📚 بحار الأنوار، ط - بيروت، ج ۲۹، ص۱۹۹)

◼️ پس همه‌ی شرور؛ از ملعنتِ ابابکر و عمر و عثمان است. و اینها با ظلم به واسطۀ هستی، به همۀ هستی ظلم کرده و می‌کنند، چنان که حضرت مولی امیرالمؤمنین علی (ع) می‌فرمایند:

◾️اللَّهُمَّ اجْزِ عُمَرَ لَقَدْ ظَلَمَ الْحَجَرَ وَ الْمَدَر◾️
خداوندا عمر را به جزای اعمالش برسان که او به سنگ‌ها و ریگ‌های بیابان‌ها هم ظلم کرد.

(📚الجمل و النصرة لسيد العترة في حرب البصرة – شیخ مفید، ص۱۷۱)


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••

🔲
◼️

☀️ حضرت سیّد الشهداء (علیه السلام) تیر سه شعبهٔ سمّی که به قلب مبارکشان اصابت کرده بود را از پشت بیرون کشیدند و خون مثل ناودان از بدن حضرت(ع) جاری می‌شد (أَخْرَجَهُ مِنَ وَرَاءِ ظَهْرِهِ فَانْبَعَثَ الدَّمِ کَالْمِیزَابِ). پس دست خود را از خون مطهّر جاری شدهٔ خود، پُر ساختند و به صورت و محاسن شریف خود را به آن خصاب نمودند و فرمودند:

❣️«أَنَا مَخْضُوبٌ بِدَمِی»🩸
من به خون خودم خصاب شدم...💧

هر اشاره‌ای از حضرات آل‌الله (ع)؛ سرّ الاسرار حقّ تعالی است و هر حرکتی از حضرات (ع)، حقیقة الحقائق حضرتِ باری (جلّ جلاله) است. پس به اختصار بیان می‌شود:

❖ خون؛ باطن است و مقام جلال.
❖ محاسن؛ ظاهر است و مقام جمال.

⇦ خونِ حضرت(ع)، جلال خداست. محاسنِ حضرت (ع)، جمال خداست. و جلال و جمال الهی؛ جلواتِ آل الله علیهم السلام است پس؛
❣️«أَنَا مَخْضُوبٌ بِدَمِی»🩸

و آخرین لحظات است و وقتِ ظهورِ مقامِ جمع الجمعی ولیّ الله (ع)، در عشرۀ کاملۀ #عاشورا. پس؛
👈🏻 با کشیدن خون مطهّر به محاسن مبارک؛ جلال و جمال در نقطۀ "وجه الله"یِ حضرتشان به ظهور کشیده شده و مقامِ جمع الجمعیِ حضرات آل‌الله (ع) - که خلوَت و جلوَتِ حضرت حقّﷻ را، به عینِ شخصیْ جامع است -؛ به منصۀ ظهور آمد.
(فتأمّل!)

حضرت سیّد الشهدا (ع) بعد از خضاب کردن جمال، با سرخیِ جلال، فرمودند:

🔴 『 هكذَا أَكُونُ حَتَّى أَلْقَى جَدِّي رَسُولَ اللهِ وَ أنَا مَخْضُوبٌ بِدَمِي وَ أقُولُ:
👈 يا رَسُولَ اللهِ ! قَتَلَنِي «فُــلَانٌ وَ فُـــلَانٌ»』
🔴

این گونه می‌مانم تا جدّم رسول خدا را ملاقات کنم در حالی که به خون خود خضاب کرده‌ام و خواهم گفت:
ای رسول خدا، فلانی و فلانی (ابابکر و عمر ملعون) مرا کشتند.

(📚 بحار الأنوار، ج ۴۵، ص۵۳)


🔻 اَللَّهُمَّ خُصَّ اَنْتَ اَوَّلَ ظالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنّى وَ ابْدَأْ بِهِ اَوَّلاً ثُمَّ الثَّانِىَ وَ الثَّالِثَ و الرَّابِعَ ...』🔺
(📜 بخشی از زیارت عاشورا)


°•❁🔳🔲🔳❁•°


🍂 مرحوم آیت الله شیخ محمّد حسین غروی اصفهانی (کمپانی) در الأنوار القُدسیه صفحۀ ۹۹ این گونه سروده است:

◆ وَ ما رَمّاهُ إذ رَمّاهُ حرملة ◇
◆ و إنّما رَمّاهُ مِن مَهدٍ لَه ◇
[تيري كه حرمله به گلوی علي اصغر (علیه السلام) زد ،حرمله نزَد، بلكه آن تير؛ تيری است كه از جانب مصدرِ آن (یعنی؛ سقیفه) پرتاب شد.]

◆ سَهمٌ أَتی مِن جانبِ السّقیفه
◆ و قَوسُهُ عَلی یدِ الخلیفه (لعنة الله علیه)🔥
[تیری از سوی سقیفه آمد که کمانش به دست خلیفه (لعنة الله علیه) بود]

◆ و ما اصابَ سَهمُهُ نَحرَ الصّبی◇
◆ بل کَبِدَ الدّین و مَهجةَ النّبی (ص) ◇
[تیر او نَه بر گلوی کودک، بلکه بر دل دین و قلب پیامبر (ص) نشست]


🔻『 اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِكَ
اللَّهُمَّ الْعَنِ الْعِصابَةَ الَّتى جاهَدَتِ الْحُسَیْنِ وَ شایَعَتْ وَ بایَعَتْ و تابعَتْ عَلی قَتْلِهِ اَللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمیعاً.』
🔺

(📜 بخشی دیگری از زیارت عاشورا)








#یوم_الطفوف_سخن_دهم
🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده 🏴


‎‌‌‌‌‌‎──═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═──
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3 ➣ کانال معرفة الحقّ
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ کانال اللطائف الإلهیّة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
‎‌‌‌‌‌‎──═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═──
.