Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
▪️
🔔 در مقالۀ مستقلی بیان شد که حضرت أمّ البَنین(سلام الله علیها)، خلیفه و جانشین و جلوۀ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هستند و لطائفی از این مهمّ روزی شد.
(ر.ک: 👈🏻 https://t.me/ehsannil2/465 )
🍃 و اشاره شد که چهار فرزندِ حضرت امّ البنین(س) به سقایتِ حضرت اباالفضل العباس(ع) حقیقتِ ارکان اربعه هستند.
الغرض؛
💠 حضرت أمّ البنین (سلام الله علیها) صورتِ چهار قبر را بر خاک کشیده و آنقدر اشک میریختند که این قبور پاک میشد و میفرمودند:
◣『 اولادی و مَن تحت الخضراء کُلّهم فداء لأبي عبد الله الحسین (ع)』◥
همه بچه هایم و هر کس زیر گنبد آسمان است همگی فدای أباعبدالله الحسین (ع)
📚تنقیح المقال ، ج ۳، ص ۷۵
💧 و آنقدر این کار ادامه پیدا کرد که چشمان مبارکِ حضرتشان، به حسب ظاهر نابینا گشت («کانت أمّ جعفر الکلابیة تندب الحسین علیه السلام و تبکیه و قد کف بصرها؛ 📚 الامالی الخمیسیة للشجري، ص ۲۵۹»).
💠همان طور که در هفت مرتبۀ اصلی در ترسیم و خلقتِ موجودات اشاره شد؛
#قبر ؛ آخرین مرتبۀ وجودی موجود است.
🔰 حضرت امّ البنین(سلام الله علیها)؛
به قداستِ جانشین بودن برای حضرتِ لیلة القدر فاطمه زهرا(سلام الله علیها)، با کشیدنِ صورتِ چهار قبر بر زمین؛
نه تنها عوالِم و موجودات، بلکه ارکان اربعه آنها را به آخرین مرتبۀ تنزیلِ وجودیِ خویش رسانده و قوسِ نزولِ وجودیِ ایشان را تکمیل کرده،
و با فرمایشِ ◣『 اولادی و من تحت الخضراء کلهم فداء لابی عبدالله الحسین (ع)』◥ ، بدینصورت که؛
با بیانِ «اولادی» (چهار فرزند مبارکشان -ع-) ؛ ارکانِ موجودات
و با بیانِ «من تحت الخضراء کُلّهم»؛ تمام موجودات و مراتبِ وجودیِ ایشان در قوس صعودی آورده
و
💧با طهارتِ عبرة و اشک بر حضرت سیّد الشهدا(ع) [که #عبرة ؛ جلوۀ خودِ حضرت سیّد الشهدا -ع- است]؛ به اوجِ مقامِ معرفة اللّهی آنطور رسانده که در #کنز_مخفی و مقامِ #عماء بودنِ حضرت #لیلة_القدر (سلام الله علیها) فانی شده و از این رو؛ حضرتِ أمّ البنین(س) در این سیر، و سیر دادن عوالِم و موجودات در حضرتِ «عَـمــاء» (سلام الله علیها)؛ عُمی و نابینا میشوند.
⚠️ و دقتها شود که؛
با اینکه لطیفۀ سائق بودنِ حضرت أمّ البنین(س) «قَوْلاً ثَقيلاً ؛ مزمل، ۵» است با این حال باز هم به عنایتشان(س)، از این جامِ لبالبِ معرفتیشان، بیشتر نوش جان شود که:
🔰 نابینایی حضرت أمّ البنین(س)؛ صرفاً جلوۀ سـائِــق (سوق دهنده) بودنِ حضرتشان نیست که فقط بیان شود که چون فانی کنندۀ عوالِم در حضرت عَماء (س) هستند؛ نابینا شدند.
⧨ بلکه چون؛
👈🏻 شهودِ حضرتِ عَماء، فاطمه زهرا (س) به نابیناییِ لبّی است چنان که در قیامت که مجلایِ معرفت به حضرت فاطمه (س) است، به خلائق امر میشود:
🔻«غُضُّوا أبصارَكُمْ حتّى تَجُوزَ
فاطمةُ بِنْتُ محمّد (ص)» 🔺
✾ دیدۀ [إنّیّت] بر هم نهید،
تا فاطمه دختر محمّد (ص) بگذرد.
📚 الأمالي؛ للصدوق، ص۱۸
(لطائفِ این دقیقه را در این مقاله بخوانید: 👈🏻 https://t.me/ehsannil2/460 )
پس؛
دقیقۀ مهمّتر نابینایی حضرت امّ البنین(س) در این مطلب است که جلوۀ شاهــــد (به شهود رساننده) بودنِ حضرتِ «عَـمـــــاء» (سلام الله علیها) هستند.
تا حقیقتِ؛
👈🏻 #شاهد بودنِ نبوی(ص) و تنزیل و ترسیمِ عوالِم و نفوس (#قوس_نزول)،
👈🏻و #سائق بودِنِ علوی(ع) و تصعید و تجمیعِ عوالِم و نفوس (#قوس_صعود) به حضرتِ أمّ البنین(س)، به منصۀ تحقّق و تحقیق در آید که قرآن میفرماید؛
💎⇜۞وَ جاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَعَها سائِقٌ وَ شَهيدٌ ۞⇝💎
و هر كسى همراه يك مأمور سوق دهنده و یک شاهد بيايد.
(سورۀ ق، آیۀ ۲۱)
که در تأویلِ آن حضرت امام جعفر صادق میفرمایند(ع):
🔻«السائق: أمير المؤمنين (ع)، و الشهيد: رسول الله (ص)»🔺
📚البرهان، ج۵، ص۱۳۹
و حضرت رسول الله(ص) میفرمایند:
◣『 أَنَا أُقَاتِلُ عَلَى التَّنْزِيلِ وَ عَلِيٌّ ؏ يُقَاتِلُ عَلَى التَّأْوِيل』◥
من بر تنزیل میجنگم و علی(؏) بر تأویل میجنگد.
📚الخصال، ج۲، ص۶۵۰
🔆جلوۀ حضرت أمّ الخیرة (جلّ جلاله)، أمّ أبیها(ص)، أم الأئمة(ع)، لیلة القدر، فاطمة الله(سلام الله علیها) یعنی؛
🔅حضرت أمّ البنین(سلام الله علیها) در کربلا حضور نمییابند تا قوسِ نزول و قوسِ صعودِ عوالِم و موجودات، از کنزِ خفی تا قبرِ جلی در قوسِ نزول، ترسیم و تنزیل شده، و به حقیقتِ حضرتِ عماء (س) در قوسِ صعود، تجمیع گردد.
الحمد للّه الفاطر
🍃ای جلوۀ زهرا(س)!
نظری سویِ گدا کن💧
#ام_البنین سلام الله علیها
🦋🖊 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍️
↗️ t.me/ehsannil3 ➣ #کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ #کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
.
🔔 در مقالۀ مستقلی بیان شد که حضرت أمّ البَنین(سلام الله علیها)، خلیفه و جانشین و جلوۀ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هستند و لطائفی از این مهمّ روزی شد.
(ر.ک: 👈🏻 https://t.me/ehsannil2/465 )
🍃 و اشاره شد که چهار فرزندِ حضرت امّ البنین(س) به سقایتِ حضرت اباالفضل العباس(ع) حقیقتِ ارکان اربعه هستند.
الغرض؛
💠 حضرت أمّ البنین (سلام الله علیها) صورتِ چهار قبر را بر خاک کشیده و آنقدر اشک میریختند که این قبور پاک میشد و میفرمودند:
◣『 اولادی و مَن تحت الخضراء کُلّهم فداء لأبي عبد الله الحسین (ع)』◥
همه بچه هایم و هر کس زیر گنبد آسمان است همگی فدای أباعبدالله الحسین (ع)
📚تنقیح المقال ، ج ۳، ص ۷۵
💧 و آنقدر این کار ادامه پیدا کرد که چشمان مبارکِ حضرتشان، به حسب ظاهر نابینا گشت («کانت أمّ جعفر الکلابیة تندب الحسین علیه السلام و تبکیه و قد کف بصرها؛ 📚 الامالی الخمیسیة للشجري، ص ۲۵۹»).
💠همان طور که در هفت مرتبۀ اصلی در ترسیم و خلقتِ موجودات اشاره شد؛
#قبر ؛ آخرین مرتبۀ وجودی موجود است.
🔰 حضرت امّ البنین(سلام الله علیها)؛
به قداستِ جانشین بودن برای حضرتِ لیلة القدر فاطمه زهرا(سلام الله علیها)، با کشیدنِ صورتِ چهار قبر بر زمین؛
نه تنها عوالِم و موجودات، بلکه ارکان اربعه آنها را به آخرین مرتبۀ تنزیلِ وجودیِ خویش رسانده و قوسِ نزولِ وجودیِ ایشان را تکمیل کرده،
و با فرمایشِ ◣『 اولادی و من تحت الخضراء کلهم فداء لابی عبدالله الحسین (ع)』◥ ، بدینصورت که؛
با بیانِ «اولادی» (چهار فرزند مبارکشان -ع-) ؛ ارکانِ موجودات
و با بیانِ «من تحت الخضراء کُلّهم»؛ تمام موجودات و مراتبِ وجودیِ ایشان در قوس صعودی آورده
و
💧با طهارتِ عبرة و اشک بر حضرت سیّد الشهدا(ع) [که #عبرة ؛ جلوۀ خودِ حضرت سیّد الشهدا -ع- است]؛ به اوجِ مقامِ معرفة اللّهی آنطور رسانده که در #کنز_مخفی و مقامِ #عماء بودنِ حضرت #لیلة_القدر (سلام الله علیها) فانی شده و از این رو؛ حضرتِ أمّ البنین(س) در این سیر، و سیر دادن عوالِم و موجودات در حضرتِ «عَـمــاء» (سلام الله علیها)؛ عُمی و نابینا میشوند.
⚠️ و دقتها شود که؛
با اینکه لطیفۀ سائق بودنِ حضرت أمّ البنین(س) «قَوْلاً ثَقيلاً ؛ مزمل، ۵» است با این حال باز هم به عنایتشان(س)، از این جامِ لبالبِ معرفتیشان، بیشتر نوش جان شود که:
🔰 نابینایی حضرت أمّ البنین(س)؛ صرفاً جلوۀ سـائِــق (سوق دهنده) بودنِ حضرتشان نیست که فقط بیان شود که چون فانی کنندۀ عوالِم در حضرت عَماء (س) هستند؛ نابینا شدند.
⧨ بلکه چون؛
👈🏻 شهودِ حضرتِ عَماء، فاطمه زهرا (س) به نابیناییِ لبّی است چنان که در قیامت که مجلایِ معرفت به حضرت فاطمه (س) است، به خلائق امر میشود:
🔻«غُضُّوا أبصارَكُمْ حتّى تَجُوزَ
فاطمةُ بِنْتُ محمّد (ص)» 🔺
✾ دیدۀ [إنّیّت] بر هم نهید،
تا فاطمه دختر محمّد (ص) بگذرد.
📚 الأمالي؛ للصدوق، ص۱۸
(لطائفِ این دقیقه را در این مقاله بخوانید: 👈🏻 https://t.me/ehsannil2/460 )
پس؛
دقیقۀ مهمّتر نابینایی حضرت امّ البنین(س) در این مطلب است که جلوۀ شاهــــد (به شهود رساننده) بودنِ حضرتِ «عَـمـــــاء» (سلام الله علیها) هستند.
تا حقیقتِ؛
👈🏻 #شاهد بودنِ نبوی(ص) و تنزیل و ترسیمِ عوالِم و نفوس (#قوس_نزول)،
👈🏻و #سائق بودِنِ علوی(ع) و تصعید و تجمیعِ عوالِم و نفوس (#قوس_صعود) به حضرتِ أمّ البنین(س)، به منصۀ تحقّق و تحقیق در آید که قرآن میفرماید؛
💎⇜۞وَ جاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَعَها سائِقٌ وَ شَهيدٌ ۞⇝💎
و هر كسى همراه يك مأمور سوق دهنده و یک شاهد بيايد.
(سورۀ ق، آیۀ ۲۱)
که در تأویلِ آن حضرت امام جعفر صادق میفرمایند(ع):
🔻«السائق: أمير المؤمنين (ع)، و الشهيد: رسول الله (ص)»🔺
📚البرهان، ج۵، ص۱۳۹
و حضرت رسول الله(ص) میفرمایند:
◣『 أَنَا أُقَاتِلُ عَلَى التَّنْزِيلِ وَ عَلِيٌّ ؏ يُقَاتِلُ عَلَى التَّأْوِيل』◥
من بر تنزیل میجنگم و علی(؏) بر تأویل میجنگد.
📚الخصال، ج۲، ص۶۵۰
🔆جلوۀ حضرت أمّ الخیرة (جلّ جلاله)، أمّ أبیها(ص)، أم الأئمة(ع)، لیلة القدر، فاطمة الله(سلام الله علیها) یعنی؛
🔅حضرت أمّ البنین(سلام الله علیها) در کربلا حضور نمییابند تا قوسِ نزول و قوسِ صعودِ عوالِم و موجودات، از کنزِ خفی تا قبرِ جلی در قوسِ نزول، ترسیم و تنزیل شده، و به حقیقتِ حضرتِ عماء (س) در قوسِ صعود، تجمیع گردد.
الحمد للّه الفاطر
🍃ای جلوۀ زهرا(س)!
نظری سویِ گدا کن💧
#ام_البنین سلام الله علیها
🦋🖊 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍️
↗️ t.me/ehsannil3 ➣ #کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ #کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
.
Telegram
اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
🍂 ای آنکه بجز خویشتَنَت، جلوه نداری!
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🖊️🦋احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/465
┅─┅─═✾🔘✾ ═─┅─┅
🔲 آنچنان غاصبانه، بعضی کلمات و معانی و تعابیر به تاراج رفتهاند که حتّی تصوّر دقائقِ آن برای افراد خاصّ هم مشکل شده است!
از جمله…
🍂 ای آنکه بجز خویشتَنَت، جلوه نداری!
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🖊️🦋احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/465
┅─┅─═✾🔘✾ ═─┅─┅
🔲 آنچنان غاصبانه، بعضی کلمات و معانی و تعابیر به تاراج رفتهاند که حتّی تصوّر دقائقِ آن برای افراد خاصّ هم مشکل شده است!
از جمله…
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (🦋Ehsan Nil.)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
.
﹏.𐫱 لطائفی از «#عماء » و «#هواء» 𐫱.﹏
༆࿐
─═༅࿇༅ 🍃 ༅࿇༅═─
🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/1057
─═༅࿇༅ 🍃 ༅࿇༅═─
༆࿐
🌿۞ راوی از محضرِ مبارکِ امام (؏)، سؤال میپرسد:
🔻«أَيْنَ كَانَ رَبُّنَا قَبْلَ خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأرْض؟»🔺
✾ پرودگارِ ما قبل از خلق آسمانها و زمین کجا بود؟
🍃۞ و حضرت (؏) میفرمایند:
🔻«كَانَ فِي عَمَاء
مَا فَوْقَهُ هَوَاءٌ وَ مَا تَحْتَهُ هَوَاء»🔺
✾ در #عماء بود.
مافوقش هوا بود و ماتحتش هوا بود.
📚 عوالي اللَّئالي، ج۱، ص۵۴
🍃⇯⇦ این در حالی است که خداوندﷻ، از آنجائی که خالقِ زمان و مکان است؛ مقهورِ زمان و مکان نمیباشد، چنان که در روایتِ دیگری میخوانیم که راوی از حضرت مولیٰ امیرالمؤمنین علیّ (علیه السّلام) سؤال میپرسد:
🔻«أَيْنَ كَانَ رَبُّنَا قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ سَمَاءً وَ أَرْضاً؟»🔺
✾ پروردگارمان پیش از خلق نمودنِ آسمان و زمین، کجا بوده است؟
🍃۞ و حضرت مولیٰ امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام) میفرمایند:
🔻«"أَيْنَ" سُؤَالٌ عَنْ مَكَانٍ وَ كَانَ الله وَ لَا مَكَانَ.»🔺
✾«أیْنَ»؛ سؤالی از مکان است، و خداوند، مکان ندارد.
📚 الكافي، ط - الإسلامية، ج۱، ص۹۰
🌿⇯⇦ جمعبندی اینکه؛
«عماء»؛ #مکان نیست، بلکه؛ #مکانت و #مقام است. و پاسخ به «أیْنَ» در روایتِ اوّل؛
🍃֎⇦ پاسخی در #مکانت است، و نه در مکان.
همان طور که در فرازهای دعای ندبه، دائماً این کلمۀ استفهام را به کار میبریم و «أینَ» میگوئیم، در حالی که حضرت بقیة الله (عجّلاللهتعالیٰفرجهالشّریف)؛ صاحب الزمان و البته صاحب المکان هستند به این معنا که زمان و مکان را به جامعیت حقیقی وجودشان، فراگرفتهاند و مافوق زمان و مکان بوده و از این تفوُّق اطلاقی؛ در عین اینکه خالقِ زمان و مکان و مافوق آن هستند؛ در زمان و مکان، حضور دارند.
🍃⇯⇦ پس نکتۀ مهمّ این است که بدانیم:
❂☜ سخنِ اصلی از #مکانت است. و از آن مکانت است که در لفظِ «أيْنَ» میآید و به نظر برای #مکان هم استفاده میشود.
🍃۞ الغرض؛
خداوندﷻ در حدیث قدسی میفرماید:
🔺«لَا يَسَعُنِي أَرْضِي وَ لَا سَمَائِي
وَ لَكِنْ يَسَعُنِي قَلْبُ عَبْدِيَ الْمُؤْمِن»🔺
✾ نه زمینِ من، و نه آسمانِ من، وسعتِ مرا ندارد؛
ولیکن قلبِ بندۀ مومن من، وسعتِ مرا دارد.
📚 عوالي اللئالي، ج۴، ص۷
🌿⇯⇦ بنابراین؛ «عماء» را در قلبِ عبدِ حقیقی بیاب. که آن عبدِ حقیقی؛ حضرات آلالله (علیهم السّلام) هستند.
و «قلب♡»؛
🍃֎⇦ مطلقِ #دگرگونی است.
یعنی؛ نقطۀ لا تعیّن بودن است و از لا تعیّن بودن؛ به چنگ نمیآید، پس در خُفْیۀ «عَمائی» است، چنان که رشحهای از آن را در جامعۀ کبیره میخوانیم:
🔻«مَوَالِيَّ لَا أُحْصِي ثَنَاءَكُمْ
وَ لَا أَبْلُغُ مِنَ الْمَدْحِ كُنْهَكُمْ
وَ مِنَ الْوَصْفِ قَدْرَكُم»🔺
✾ سَرورانم!
نمیتوانم ستايشتان را در شمار آورم
و با مدح؛ به ژرفاى شمایان نمىرسم
و با توصيف؛ نمیتوانم منزلتتان را بيان كنم.
🌫 و امّا؛
«عَماء» به حسبِ ظاهر؛ به معنای اَبْرِ رقیق است. و در حدیثِ صدرِ سخن، بیان شد که حضرت (؏)؛ در وصفِ «عَماء» میفرمایند؛ «مَا فَوْقَهُ هَوَاءٌ وَ مَا تَحْتَهُ هَوَاء».
❂☜ در ابتدای تحلیل، این دو «مَا» را در عبارتِ فوق؛ «ما»ی #موصوله (به معنای آنچه) میگیریم. البتّه ظاهر عبارت هم به معنای موصولیِ «مَا» نزدیکتر است.
🍃֎⇯⇦ مراد از «هواءٌ» - که ما فوق و ماتحتِ عَماء است -؛ همان واسطۀ مطلقه یعنی؛ حضرات آلالله (؏) هستند، چرا که در مجموعهٔ احادیثِ «اَوّلُ ما خَلَقَ الله»؛ یکی از تعابیری که برای صادر و مخلوقِ اوّل بیان شده است، همین «هوا» است. به عنوان نمونه، میفرمایند:
🔻«أوّلُ المخلوقات اَلْهَواء»🔺
📚 بحار الأنوار، ج۵۴، ص۳۰۸
🍃֎ و یا میفرمایند:
🔻«إنّ الرّبَ تبارك و تعالىٰ خَلَقَ الهَواء
ثُمّ خَلَقَ القَلَم»🔺
📚 تفسير القمي، ج۱، ص۳۲۱
🌿⇯⇦ مختصراً عرض میکنم که «هواءٌ»؛ حقیقتِ «عَماء» است، که در نهایتِ لطافت است وُ از لطیف بودنش؛ «عَمِيَتِ الْأَبْصَارُ وَ كَلَّتِ الْأَلْسُن؛ چشمها [از دیدنش] عاجزند و زبانها [از توصیفش] الکن؛ 📜دعای احتجاب، بحار الأنوار، ج۹۱، ص۳۷۹)».
❂☜ یعنی مقامی که؛
🔻«لا إسْمَ له و لا رَسْمَ له
و لا نَعْتَ له و لا وَصْفَ له و لا ...»🔺
🍃࿐
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
🍃࿐
༺•✿👇🏻ادامۀ سخن👇🏻✿•༻
.
﹏.𐫱 لطائفی از «#عماء » و «#هواء» 𐫱.﹏
༆࿐
─═༅࿇༅ 🍃 ༅࿇༅═─
🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/1057
─═༅࿇༅ 🍃 ༅࿇༅═─
༆࿐
🌿۞ راوی از محضرِ مبارکِ امام (؏)، سؤال میپرسد:
🔻«أَيْنَ كَانَ رَبُّنَا قَبْلَ خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأرْض؟»🔺
✾ پرودگارِ ما قبل از خلق آسمانها و زمین کجا بود؟
🍃۞ و حضرت (؏) میفرمایند:
🔻«كَانَ فِي عَمَاء
مَا فَوْقَهُ هَوَاءٌ وَ مَا تَحْتَهُ هَوَاء»🔺
✾ در #عماء بود.
مافوقش هوا بود و ماتحتش هوا بود.
📚 عوالي اللَّئالي، ج۱، ص۵۴
🍃⇯⇦ این در حالی است که خداوندﷻ، از آنجائی که خالقِ زمان و مکان است؛ مقهورِ زمان و مکان نمیباشد، چنان که در روایتِ دیگری میخوانیم که راوی از حضرت مولیٰ امیرالمؤمنین علیّ (علیه السّلام) سؤال میپرسد:
🔻«أَيْنَ كَانَ رَبُّنَا قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ سَمَاءً وَ أَرْضاً؟»🔺
✾ پروردگارمان پیش از خلق نمودنِ آسمان و زمین، کجا بوده است؟
🍃۞ و حضرت مولیٰ امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام) میفرمایند:
🔻«"أَيْنَ" سُؤَالٌ عَنْ مَكَانٍ وَ كَانَ الله وَ لَا مَكَانَ.»🔺
✾«أیْنَ»؛ سؤالی از مکان است، و خداوند، مکان ندارد.
📚 الكافي، ط - الإسلامية، ج۱، ص۹۰
🌿⇯⇦ جمعبندی اینکه؛
«عماء»؛ #مکان نیست، بلکه؛ #مکانت و #مقام است. و پاسخ به «أیْنَ» در روایتِ اوّل؛
🍃֎⇦ پاسخی در #مکانت است، و نه در مکان.
همان طور که در فرازهای دعای ندبه، دائماً این کلمۀ استفهام را به کار میبریم و «أینَ» میگوئیم، در حالی که حضرت بقیة الله (عجّلاللهتعالیٰفرجهالشّریف)؛ صاحب الزمان و البته صاحب المکان هستند به این معنا که زمان و مکان را به جامعیت حقیقی وجودشان، فراگرفتهاند و مافوق زمان و مکان بوده و از این تفوُّق اطلاقی؛ در عین اینکه خالقِ زمان و مکان و مافوق آن هستند؛ در زمان و مکان، حضور دارند.
🍃⇯⇦ پس نکتۀ مهمّ این است که بدانیم:
❂☜ سخنِ اصلی از #مکانت است. و از آن مکانت است که در لفظِ «أيْنَ» میآید و به نظر برای #مکان هم استفاده میشود.
🍃۞ الغرض؛
خداوندﷻ در حدیث قدسی میفرماید:
🔺«لَا يَسَعُنِي أَرْضِي وَ لَا سَمَائِي
وَ لَكِنْ يَسَعُنِي قَلْبُ عَبْدِيَ الْمُؤْمِن»🔺
✾ نه زمینِ من، و نه آسمانِ من، وسعتِ مرا ندارد؛
ولیکن قلبِ بندۀ مومن من، وسعتِ مرا دارد.
📚 عوالي اللئالي، ج۴، ص۷
🌿⇯⇦ بنابراین؛ «عماء» را در قلبِ عبدِ حقیقی بیاب. که آن عبدِ حقیقی؛ حضرات آلالله (علیهم السّلام) هستند.
و «قلب♡»؛
🍃֎⇦ مطلقِ #دگرگونی است.
یعنی؛ نقطۀ لا تعیّن بودن است و از لا تعیّن بودن؛ به چنگ نمیآید، پس در خُفْیۀ «عَمائی» است، چنان که رشحهای از آن را در جامعۀ کبیره میخوانیم:
🔻«مَوَالِيَّ لَا أُحْصِي ثَنَاءَكُمْ
وَ لَا أَبْلُغُ مِنَ الْمَدْحِ كُنْهَكُمْ
وَ مِنَ الْوَصْفِ قَدْرَكُم»🔺
✾ سَرورانم!
نمیتوانم ستايشتان را در شمار آورم
و با مدح؛ به ژرفاى شمایان نمىرسم
و با توصيف؛ نمیتوانم منزلتتان را بيان كنم.
🌫 و امّا؛
«عَماء» به حسبِ ظاهر؛ به معنای اَبْرِ رقیق است. و در حدیثِ صدرِ سخن، بیان شد که حضرت (؏)؛ در وصفِ «عَماء» میفرمایند؛ «مَا فَوْقَهُ هَوَاءٌ وَ مَا تَحْتَهُ هَوَاء».
❂☜ در ابتدای تحلیل، این دو «مَا» را در عبارتِ فوق؛ «ما»ی #موصوله (به معنای آنچه) میگیریم. البتّه ظاهر عبارت هم به معنای موصولیِ «مَا» نزدیکتر است.
🍃֎⇯⇦ مراد از «هواءٌ» - که ما فوق و ماتحتِ عَماء است -؛ همان واسطۀ مطلقه یعنی؛ حضرات آلالله (؏) هستند، چرا که در مجموعهٔ احادیثِ «اَوّلُ ما خَلَقَ الله»؛ یکی از تعابیری که برای صادر و مخلوقِ اوّل بیان شده است، همین «هوا» است. به عنوان نمونه، میفرمایند:
🔻«أوّلُ المخلوقات اَلْهَواء»🔺
📚 بحار الأنوار، ج۵۴، ص۳۰۸
🍃֎ و یا میفرمایند:
🔻«إنّ الرّبَ تبارك و تعالىٰ خَلَقَ الهَواء
ثُمّ خَلَقَ القَلَم»🔺
📚 تفسير القمي، ج۱، ص۳۲۱
🌿⇯⇦ مختصراً عرض میکنم که «هواءٌ»؛ حقیقتِ «عَماء» است، که در نهایتِ لطافت است وُ از لطیف بودنش؛ «عَمِيَتِ الْأَبْصَارُ وَ كَلَّتِ الْأَلْسُن؛ چشمها [از دیدنش] عاجزند و زبانها [از توصیفش] الکن؛ 📜دعای احتجاب، بحار الأنوار، ج۹۱، ص۳۷۹)».
❂☜ یعنی مقامی که؛
🔻«لا إسْمَ له و لا رَسْمَ له
و لا نَعْتَ له و لا وَصْفَ له و لا ...»🔺
🍃࿐
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
🍃࿐
༺•✿👇🏻ادامۀ سخن👇🏻✿•༻
.
Telegram
اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
﹏.𐫱 لطائفی از «#عماء » و «#هواء» 𐫱.﹏
༆࿐
─═༅࿇༅ 🍃 ༅࿇༅ ═─
🌿🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/1057
─═༅࿇༅ 🍃 ༅࿇༅ ═─
༆࿐
🌿۞ راوی از محضرِ مبارکِ امام (؏)، سؤال میپرسد:
🔻«أَيْنَ كَانَ رَبُّنَا قَبْلَ خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأرْض؟»🔺…
﹏.𐫱 لطائفی از «#عماء » و «#هواء» 𐫱.﹏
༆࿐
─═༅࿇༅ 🍃 ༅࿇༅ ═─
🌿🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/1057
─═༅࿇༅ 🍃 ༅࿇༅ ═─
༆࿐
🌿۞ راوی از محضرِ مبارکِ امام (؏)، سؤال میپرسد:
🔻«أَيْنَ كَانَ رَبُّنَا قَبْلَ خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأرْض؟»🔺…
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
🍃࿐
🍃۞ حضرت امام حسن عسکری (علیه السّلام) میفرمایند:
🔻«لَا تَجُوزُ الرُّؤْيَةُ مَا لَمْ يَكُنْ
بَيْنَ الرَّائِي وَ الْمَرْئِيِّ هَوَاءٌ لَمْ يَنْفُذْهُ الْبَصَرُ»🔺
✾ تا وقتى كه بینِ بيننده و ديده شده (هدفِ ديد)؛
هوائى نباشد، ديد در آن نفوذ نكند (یعنی؛ دیده نمیشود).
📚 الكافي (ط - الإسلامية)، ج۱، ص۹۷
🌿֎⇯بنابراین؛ «هواء» - که واسطۀ مطلقه است -؛ علّتِ رؤیتِ اشیاء است.
که #رؤیت، در رقیقۀ معنا؛
🍃֎⇦ وجودِ واسطۀ مطلقه است که رائی (بیننده) و مرئی (دیده شده) به اعتبارِ آن مکانت؛ معنا پیدا میکنند.
🌿۞ البتّه دقّت شود که:
🍃֎⇦ اوّلًا؛
موضوعِ رؤیت مطرح نیست. بدین معنا که؛ متعلَّق رؤیت، مهمّ نیست. بلکه خالصۀ رؤیت، به «هوا» محقّق است و بس. یعنی؛ کاری به این نداشته باشیم که مرئی (یعنی دیده شده) کیست یا چیست. هر جائی که رؤیتی باشد، فتراک و جان و علّت و حیاتش؛ «هواء» است که جلوهای از جلواتِ واسطۀ مطلقه یعنی حضرات آل الله(ع) است.
🍃֎⇦ ثانیاً؛
رؤیت، خالصۀ درک است. و درک؛ حضورِ مُدْرَک (درک شده) است نزدِ مُدْرِک (درک کننده). بنابراین از آنجا که در روایتِ فوق؛
مطلقِ رؤیت به واسطۀ «هَواء» بیان شده است؛
❂☜ حضورِ حقّﷻ نزد خودش نیز بِـ«الْهَواء» است. که بواقع؛ «الْهَواء» - که واسطۀ مطلقه است -؛ چیزی نیست جز خودیّتِ حقّﷻ.
بدین معنا که؛
❂☜ حضورِ خداوندﷻ نزد خودش، و رؤیتِ خداوندﷻ خودش را؛ به خودیّتِ حقّﷻ، یعنی؛ حضرات آلالله (علیهم السّلام) است.
[ 🔔👆🏻 به مطلب مهمّی اشاره شد که تأمّل میطلبد.]
🍃֎⇦ ثالثاً؛
از طرفی به «هواء»، رؤیت، ممکن است. و از آن طرف؛ «عَماء» از «عَمَیَ» به معنای کوری میآید.
پس دو متقابل داریم؛
❂☜ #رؤیت و #عمی.
یا به عبارتی؛ #درک و #لا_درک.
🌿⇯֎ به چه معنا؟
🍃֎⇦ قرآن میفرماید:
💎『 لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ
وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصارَ
وَ هُوَ اللَّطيفُ الْخَبيرُ 』💎
✾ ديدگان، اوﷻ را درک نمیكنند
ولى اوﷻ ديدگان را درک میكند
و او لطيف و دانا است.
📘 سورۀ انعام، آیۀ ۱۰۳
🌿۞ امّا از کجا و چرا این طور است که دیدگان، اوﷻ را درک نمیکنند؟!
❂☜ از آنجا که حضرتِ «هوﷻ»؛ حقیقتِ بصیرت وُ خودِ نورِ ابصار است. و نه اینکه ابصار در طرفی باشند و حضرتِ «هوﷻ» هم در طرفی دیگر، و بعد بگوئیم اوﷻ آنچنان جلالتی دارد که این ابصارِ کمسو، درمانده از درکِ آن «هو»ی غیبی هستند!
همه عالم به تو میبینم و این نیست عجب
به که بینم؟ که توئی چشمِ مرا #بینائی
جز تو اندر نظرم هیچ کسی میناید
وین عجبتر که تو خودْ رویْ به کس ننمایی
#فخرالدین_عراقی
🌿⇯֎ مطلب، بسیار فراتر از آنی است که در #حدود، تصوّر بشود. چون حضرتِ «هوﷻ»؛ خودِ نورِ ابصار وُ خودِ بینائیِ ابصار است، «ابصار» از درکِ خودیّتشان عاجزند، نه اینکه حضرتِ «هو»ی مطلقﷻ - اَلعیاذُ بالله - نهان در پستوئی باشند وُ ابصار را دسترسیِ حدّی به آن پستو نباشد!
🌿۞ همان طور که در ادامۀ آیه میفرماید:
«وَ هُوَ اللَّطيفُ»؛
🍃֎⇦ حضرتِ «هوﷻ» آنقدر لطیف است که اگر ابصار، در طرفی باشند و حضرتِ «هوﷻ» در طرفی دیگر، آن «هو»ی حدّیِ تصوّر شده؛ دیگر «لطیف» نیست، بلکه در ضخامتِ تَبَعُّد و دوری است، نه اینکه از «لطافت» در «غیب الغیوب» بودن باشد.
🌿۞ و حضرتِ «هوﷻ» آنچنان «لطیف» است، که جان و حقیقتِ ابصار است. اینچنین است که تحلیلاً بیان میشود: به «لطافتِ مطلق» بودنش؛ «خبیر» مطلق است.
🌿⇯⇦ #لطیف که صفتِ مشبّهه از «لطف» است، به معنای بسیار نزدیک است. و وقتی نزدیکی در زیادت و اطلاق است که؛ مقرِّب و مقرَّب، در دوئیت نباشند و تصریحاً اینکه؛ دو نفس نداشته باشند.
بدین معنا که؛
🍃֎⇦ «لطیف»؛ جانِ ابصار باشد.
🌿⇯⇦ و چون حضرتِ لطیفﷻ، جانِ ابصار و بینائیِ دیدگان است؛
❂☜ «خبیر» مطلق است.
که «خبیر» نیز صفت مشبّهه است و اطلاق را میرساند و وقتی «خبردار بودن» مطلق بود که؛ مُخبِر (خبر دهنده) و مُخبَـــرٌ عنه (چیزی که از آن خبر میدهند) در دوئیت نباشد (دو نفس نداشته باشند)، بلکه؛ «خبیر»، قوامِ وجودی و نفسیِ «مُخبِرٌ عنه» باشد.
بدین معنا که؛
🍃֎⇦ چون «خبیر»؛ جانِ «مخبَرٌ عنه» است،
در اطلاقِ خبردار بودن است.
🌿۞ این حضورِ مطلقِ حضرتِ «هوﷻ» است که به عینِ شخصیِ اینکه در نهایت و اطلاقِ «لطافت» و حضور و قرابت است؛ «هو»ی غیبی است و غیب الغیوب، که؛
🔻«عَمِيَتِ الْأَبْصَارُ وَ كَلَّتِ الْأَلْسُن»🔺
[در شرحِ معنای #عین_شخصی، به آدرس ذیل؛
مراجعه بفرمائید ❂☜ https://t.me/ehsannil3/299]
🍃࿐
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
🍃࿐
༺•✿👇🏻ادامۀ سخن👇🏻✿•༻
.
🍃۞ حضرت امام حسن عسکری (علیه السّلام) میفرمایند:
🔻«لَا تَجُوزُ الرُّؤْيَةُ مَا لَمْ يَكُنْ
بَيْنَ الرَّائِي وَ الْمَرْئِيِّ هَوَاءٌ لَمْ يَنْفُذْهُ الْبَصَرُ»🔺
✾ تا وقتى كه بینِ بيننده و ديده شده (هدفِ ديد)؛
هوائى نباشد، ديد در آن نفوذ نكند (یعنی؛ دیده نمیشود).
📚 الكافي (ط - الإسلامية)، ج۱، ص۹۷
🌿֎⇯بنابراین؛ «هواء» - که واسطۀ مطلقه است -؛ علّتِ رؤیتِ اشیاء است.
که #رؤیت، در رقیقۀ معنا؛
🍃֎⇦ وجودِ واسطۀ مطلقه است که رائی (بیننده) و مرئی (دیده شده) به اعتبارِ آن مکانت؛ معنا پیدا میکنند.
🌿۞ البتّه دقّت شود که:
🍃֎⇦ اوّلًا؛
موضوعِ رؤیت مطرح نیست. بدین معنا که؛ متعلَّق رؤیت، مهمّ نیست. بلکه خالصۀ رؤیت، به «هوا» محقّق است و بس. یعنی؛ کاری به این نداشته باشیم که مرئی (یعنی دیده شده) کیست یا چیست. هر جائی که رؤیتی باشد، فتراک و جان و علّت و حیاتش؛ «هواء» است که جلوهای از جلواتِ واسطۀ مطلقه یعنی حضرات آل الله(ع) است.
🍃֎⇦ ثانیاً؛
رؤیت، خالصۀ درک است. و درک؛ حضورِ مُدْرَک (درک شده) است نزدِ مُدْرِک (درک کننده). بنابراین از آنجا که در روایتِ فوق؛
مطلقِ رؤیت به واسطۀ «هَواء» بیان شده است؛
❂☜ حضورِ حقّﷻ نزد خودش نیز بِـ«الْهَواء» است. که بواقع؛ «الْهَواء» - که واسطۀ مطلقه است -؛ چیزی نیست جز خودیّتِ حقّﷻ.
بدین معنا که؛
❂☜ حضورِ خداوندﷻ نزد خودش، و رؤیتِ خداوندﷻ خودش را؛ به خودیّتِ حقّﷻ، یعنی؛ حضرات آلالله (علیهم السّلام) است.
[ 🔔👆🏻 به مطلب مهمّی اشاره شد که تأمّل میطلبد.]
🍃֎⇦ ثالثاً؛
از طرفی به «هواء»، رؤیت، ممکن است. و از آن طرف؛ «عَماء» از «عَمَیَ» به معنای کوری میآید.
پس دو متقابل داریم؛
❂☜ #رؤیت و #عمی.
یا به عبارتی؛ #درک و #لا_درک.
🌿⇯֎ به چه معنا؟
🍃֎⇦ قرآن میفرماید:
💎『 لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ
وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصارَ
وَ هُوَ اللَّطيفُ الْخَبيرُ 』💎
✾ ديدگان، اوﷻ را درک نمیكنند
ولى اوﷻ ديدگان را درک میكند
و او لطيف و دانا است.
📘 سورۀ انعام، آیۀ ۱۰۳
🌿۞ امّا از کجا و چرا این طور است که دیدگان، اوﷻ را درک نمیکنند؟!
❂☜ از آنجا که حضرتِ «هوﷻ»؛ حقیقتِ بصیرت وُ خودِ نورِ ابصار است. و نه اینکه ابصار در طرفی باشند و حضرتِ «هوﷻ» هم در طرفی دیگر، و بعد بگوئیم اوﷻ آنچنان جلالتی دارد که این ابصارِ کمسو، درمانده از درکِ آن «هو»ی غیبی هستند!
همه عالم به تو میبینم و این نیست عجب
به که بینم؟ که توئی چشمِ مرا #بینائی
جز تو اندر نظرم هیچ کسی میناید
وین عجبتر که تو خودْ رویْ به کس ننمایی
#فخرالدین_عراقی
🌿⇯֎ مطلب، بسیار فراتر از آنی است که در #حدود، تصوّر بشود. چون حضرتِ «هوﷻ»؛ خودِ نورِ ابصار وُ خودِ بینائیِ ابصار است، «ابصار» از درکِ خودیّتشان عاجزند، نه اینکه حضرتِ «هو»ی مطلقﷻ - اَلعیاذُ بالله - نهان در پستوئی باشند وُ ابصار را دسترسیِ حدّی به آن پستو نباشد!
🌿۞ همان طور که در ادامۀ آیه میفرماید:
«وَ هُوَ اللَّطيفُ»؛
🍃֎⇦ حضرتِ «هوﷻ» آنقدر لطیف است که اگر ابصار، در طرفی باشند و حضرتِ «هوﷻ» در طرفی دیگر، آن «هو»ی حدّیِ تصوّر شده؛ دیگر «لطیف» نیست، بلکه در ضخامتِ تَبَعُّد و دوری است، نه اینکه از «لطافت» در «غیب الغیوب» بودن باشد.
🌿۞ و حضرتِ «هوﷻ» آنچنان «لطیف» است، که جان و حقیقتِ ابصار است. اینچنین است که تحلیلاً بیان میشود: به «لطافتِ مطلق» بودنش؛ «خبیر» مطلق است.
🌿⇯⇦ #لطیف که صفتِ مشبّهه از «لطف» است، به معنای بسیار نزدیک است. و وقتی نزدیکی در زیادت و اطلاق است که؛ مقرِّب و مقرَّب، در دوئیت نباشند و تصریحاً اینکه؛ دو نفس نداشته باشند.
بدین معنا که؛
🍃֎⇦ «لطیف»؛ جانِ ابصار باشد.
🌿⇯⇦ و چون حضرتِ لطیفﷻ، جانِ ابصار و بینائیِ دیدگان است؛
❂☜ «خبیر» مطلق است.
که «خبیر» نیز صفت مشبّهه است و اطلاق را میرساند و وقتی «خبردار بودن» مطلق بود که؛ مُخبِر (خبر دهنده) و مُخبَـــرٌ عنه (چیزی که از آن خبر میدهند) در دوئیت نباشد (دو نفس نداشته باشند)، بلکه؛ «خبیر»، قوامِ وجودی و نفسیِ «مُخبِرٌ عنه» باشد.
بدین معنا که؛
🍃֎⇦ چون «خبیر»؛ جانِ «مخبَرٌ عنه» است،
در اطلاقِ خبردار بودن است.
🌿۞ این حضورِ مطلقِ حضرتِ «هوﷻ» است که به عینِ شخصیِ اینکه در نهایت و اطلاقِ «لطافت» و حضور و قرابت است؛ «هو»ی غیبی است و غیب الغیوب، که؛
🔻«عَمِيَتِ الْأَبْصَارُ وَ كَلَّتِ الْأَلْسُن»🔺
[در شرحِ معنای #عین_شخصی، به آدرس ذیل؛
مراجعه بفرمائید ❂☜ https://t.me/ehsannil3/299]
🍃࿐
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
🍃࿐
༺•✿👇🏻ادامۀ سخن👇🏻✿•༻
.
Telegram
معرفة الحقّ - احسان الله نیلفروش زاده
✨
🔲 #عینیت
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
https://t.me/ehsannil3/299
• ┄┅┅┄┅❁•🔅•❁ ┅┄┅┅┄•
🔰 بعد از مبحث #اطلاق، گام بسیار مهمّ برای وارد شدن به دقائق مباحثِ توحیدی و معارف خاصّۀ الهی، درکِ «عینیّت»، است.
🔔 پس ان شاءالله عزیزان، پیشتر از خواندنِ این بیان بر…
🔲 #عینیت
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
https://t.me/ehsannil3/299
• ┄┅┅┄┅❁•🔅•❁ ┅┄┅┅┄•
🔰 بعد از مبحث #اطلاق، گام بسیار مهمّ برای وارد شدن به دقائق مباحثِ توحیدی و معارف خاصّۀ الهی، درکِ «عینیّت»، است.
🔔 پس ان شاءالله عزیزان، پیشتر از خواندنِ این بیان بر…
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
🍃࿐
🌿֎⇯⇦ جمعبندی اینکه؛
«عَماء» - که مقامِ جلالت و خفای حضرتِ «هوﷻ» است -؛ در تعیّن و حدِّ غیبوبت و کوری نیست، بلکه در لُبِّ «غیبُالغیوب» بودن است.
بدین معنا که؛
🍃֎⇦ در قید و حدِّ غیبوبت نمیماند وُ به وساطتِ مطلقۀ خودیّتِ خویش (یعنی؛ «هواءٌ»)؛ رؤیت میشود، امّا هر چقدر هم که یافته و درک و رؤیت شود؛
💫☜ باز هم در جلالتِ خَفائی است و باز هم در مقامِ عَماء، باقی است.
🍃֎⇦ بنابراین؛
#عماء به خودش؛ پوشیده شده و مخفی است. که خودیّتِ عَماء؛ «هواءٌ» است و هر جایی که «عَماء» در اشاره بیاید، به واقع؛
❂☜ به «هواء» است که به اشاره میآید و از این جهت است که میفرمایند:
🔻«مَا فَوْقَهُ هَوَاءٌ وَ مَا تَحْتَهُ هَوَاء»🔺
🌿⇯֎ و بیانِ عباراتِ «مَا فَوْقَهُ» و «مَا تَحْتَهُ» یعنی؛ همهاش، و نه ما فوقِ حدّی و ما تحتِ حدّی، که برویم در بالایی و پائینیِ حدّی، آن طور که عَماء، میانِ یک فوق و تحت محصور باشد!
اینطور نیست!
بلکه؛ ما فوق و ما تحتِ لُبّیِ نوری، مطرح است.
🍃֎⇦ چرا که خداوندﷻ منزّه از فوق و تحتِ حدّی است،
چنان که میفرمایند:
🔻«فَوْقَ كُلِّ شَيْءٍ وَ لَا يُقَالُ شَيْءٌ فَوْقَهُ»🔺
✾ بالای هر شیئی است،
و گفته نمیشود که بالایش چیزی است.
📚 الإختصاص، ص۲۳۶
🍃֎⇦ و یا میفرمایند:
🔻«لَا يَفُوقُهُ فَائِقٌ وَ لَا يَسْبِقُهُ سَابِقٌ»🔺
✾ هیچ بالاروندهای بالایش نمیرود،
و هیچ سبقتگیرندهای از اوﷻ سبقت نمیگیرد.
📚 من لا يحضره الفقيه، ج۲، ص۶۱۳
🍃֎⇦ و یا در دعا میخوانیم:
🔻«الْأَوَّلِ فَلَيْسَ قَبْلَهُ شَيْءٌ
وَ الْآخِرِ فَلَيْسَ بَعْدَهُ شَيْءٌ
وَ الظَّاهِرِ فَلَيْسَ فَوْقَهُ شَيْءٌ
وَ الْبَاطِنِ فَلَيْسَ دُونَهُ شَيْءٌ»🔺
📚 إقبال الأعمال، (ط - القديمة)، ج۱، ص۴۸۴
🌿⇯⇦ بنابراین؛
«عَماء»؛ قبل و بعد ندارد. و چیزی با خداوندﷻ نیست، چنان که حضرت امام محمّد باقر (؏) میفرمایند:
🔻«كَانَ اللهُ وَ لَا شَيْءَ مَعَهُ»🔺
📚 التّوحيد، للصّدوق، ص۶۷
🌿⇯ جمعبندی اینکه؛
🍃֎⇦ «هواء»ئی که مطرح شده است، چیزی در کنارِ «عماء» نیست. بلکه #عین_شخصی آن است.
[در شرحِ معنای #عین_شخصی، به آدرس ذیل؛
مراجعه بفرمائید ❂☜ https://t.me/ehsannil3/299]
🍃֎⇦ پس إن شاء الله معلوم شده باشد که «عَماء» و «هواء»؛ که به ظاهر، متقابِلَیْن هستند (دو متقابل)، یک حقیقتند.
بدین معنا که؛
💫☜ «عَماء» به خودیّتِ خویش؛ که «هواء» میباشد؛ پوشیده شده است، و بـه «هواءٌ»؛ رؤیت میشود.
🌿⇯⇦ بنابراین؛
#عماء؛ باطن و جلالِ «رؤیت» است.
#رؤیت به هواءٌ؛ ظاهر وُ جمالِ «عَماء» است.
🍃 و بِالجمله؛
عَماء؛ #جلال است.
رؤیت به هواءٌ؛ #جمال است.
🌿֎⇦ پس به تحلیل بیان میشود که؛
🌑 «مَا فَوْقَهُ هَوَاءٌ»؛
❂☜ رؤیت در مقامِ خَلْوَت است.
🌕 «وَ مَا تَحْتَهُ هَوَاء»؛
❂☜ رؤیت در مقامِ جَلْوَت است.
🌿⇯⇦ و این دو (که دو جلوه از یک حقیقتاند)؛ عینِ شخصی هستند.
بدین تحلیل که؛
🍃֎⇦ «مَا فَوْقَهُ هَوَاءٌ»؛
در عالَمِ #خلوت، این طور است که به لطافتِ مطلقه بودنش آن طور ظاهر است که خودش «هُوَ الظّاهر» است، به عینِ شخصیِ اینکه؛ #باطن است وُ «هُوَ الباطن».
در نتیجه؛
💫☜ خود به خود، و در خود، و از خود، و به سوی خود، و تا خود، «غیبُالغیوبِ» مطلق است و «هـــو» است («هو»؛ اسمِ علَم برای غائب).
🍃֎⇦ «وَ مَا تَحْتَهُ هَوَاء»؛
در عالَمِ #جلوت؛ این طور است که به لطافتِ مطلقه بودنش آن طور ظاهر است که عینِ باطن و غیب است.
و در نتیجه؛
💫☜ «عَمِيَتِ الْأَبْصَارُ» و «لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ».
🍃࿐
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
🍃࿐
༺•✿👇🏻ادامۀ سخن👇🏻✿•༻
.
🌿֎⇯⇦ جمعبندی اینکه؛
«عَماء» - که مقامِ جلالت و خفای حضرتِ «هوﷻ» است -؛ در تعیّن و حدِّ غیبوبت و کوری نیست، بلکه در لُبِّ «غیبُالغیوب» بودن است.
بدین معنا که؛
🍃֎⇦ در قید و حدِّ غیبوبت نمیماند وُ به وساطتِ مطلقۀ خودیّتِ خویش (یعنی؛ «هواءٌ»)؛ رؤیت میشود، امّا هر چقدر هم که یافته و درک و رؤیت شود؛
💫☜ باز هم در جلالتِ خَفائی است و باز هم در مقامِ عَماء، باقی است.
🍃֎⇦ بنابراین؛
#عماء به خودش؛ پوشیده شده و مخفی است. که خودیّتِ عَماء؛ «هواءٌ» است و هر جایی که «عَماء» در اشاره بیاید، به واقع؛
❂☜ به «هواء» است که به اشاره میآید و از این جهت است که میفرمایند:
🔻«مَا فَوْقَهُ هَوَاءٌ وَ مَا تَحْتَهُ هَوَاء»🔺
🌿⇯֎ و بیانِ عباراتِ «مَا فَوْقَهُ» و «مَا تَحْتَهُ» یعنی؛ همهاش، و نه ما فوقِ حدّی و ما تحتِ حدّی، که برویم در بالایی و پائینیِ حدّی، آن طور که عَماء، میانِ یک فوق و تحت محصور باشد!
اینطور نیست!
بلکه؛ ما فوق و ما تحتِ لُبّیِ نوری، مطرح است.
🍃֎⇦ چرا که خداوندﷻ منزّه از فوق و تحتِ حدّی است،
چنان که میفرمایند:
🔻«فَوْقَ كُلِّ شَيْءٍ وَ لَا يُقَالُ شَيْءٌ فَوْقَهُ»🔺
✾ بالای هر شیئی است،
و گفته نمیشود که بالایش چیزی است.
📚 الإختصاص، ص۲۳۶
🍃֎⇦ و یا میفرمایند:
🔻«لَا يَفُوقُهُ فَائِقٌ وَ لَا يَسْبِقُهُ سَابِقٌ»🔺
✾ هیچ بالاروندهای بالایش نمیرود،
و هیچ سبقتگیرندهای از اوﷻ سبقت نمیگیرد.
📚 من لا يحضره الفقيه، ج۲، ص۶۱۳
🍃֎⇦ و یا در دعا میخوانیم:
🔻«الْأَوَّلِ فَلَيْسَ قَبْلَهُ شَيْءٌ
وَ الْآخِرِ فَلَيْسَ بَعْدَهُ شَيْءٌ
وَ الظَّاهِرِ فَلَيْسَ فَوْقَهُ شَيْءٌ
وَ الْبَاطِنِ فَلَيْسَ دُونَهُ شَيْءٌ»🔺
📚 إقبال الأعمال، (ط - القديمة)، ج۱، ص۴۸۴
🌿⇯⇦ بنابراین؛
«عَماء»؛ قبل و بعد ندارد. و چیزی با خداوندﷻ نیست، چنان که حضرت امام محمّد باقر (؏) میفرمایند:
🔻«كَانَ اللهُ وَ لَا شَيْءَ مَعَهُ»🔺
📚 التّوحيد، للصّدوق، ص۶۷
🌿⇯ جمعبندی اینکه؛
🍃֎⇦ «هواء»ئی که مطرح شده است، چیزی در کنارِ «عماء» نیست. بلکه #عین_شخصی آن است.
[در شرحِ معنای #عین_شخصی، به آدرس ذیل؛
مراجعه بفرمائید ❂☜ https://t.me/ehsannil3/299]
🍃֎⇦ پس إن شاء الله معلوم شده باشد که «عَماء» و «هواء»؛ که به ظاهر، متقابِلَیْن هستند (دو متقابل)، یک حقیقتند.
بدین معنا که؛
💫☜ «عَماء» به خودیّتِ خویش؛ که «هواء» میباشد؛ پوشیده شده است، و بـه «هواءٌ»؛ رؤیت میشود.
🌿⇯⇦ بنابراین؛
#عماء؛ باطن و جلالِ «رؤیت» است.
#رؤیت به هواءٌ؛ ظاهر وُ جمالِ «عَماء» است.
🍃 و بِالجمله؛
عَماء؛ #جلال است.
رؤیت به هواءٌ؛ #جمال است.
🌿֎⇦ پس به تحلیل بیان میشود که؛
🌑 «مَا فَوْقَهُ هَوَاءٌ»؛
❂☜ رؤیت در مقامِ خَلْوَت است.
🌕 «وَ مَا تَحْتَهُ هَوَاء»؛
❂☜ رؤیت در مقامِ جَلْوَت است.
🌿⇯⇦ و این دو (که دو جلوه از یک حقیقتاند)؛ عینِ شخصی هستند.
بدین تحلیل که؛
🍃֎⇦ «مَا فَوْقَهُ هَوَاءٌ»؛
در عالَمِ #خلوت، این طور است که به لطافتِ مطلقه بودنش آن طور ظاهر است که خودش «هُوَ الظّاهر» است، به عینِ شخصیِ اینکه؛ #باطن است وُ «هُوَ الباطن».
در نتیجه؛
💫☜ خود به خود، و در خود، و از خود، و به سوی خود، و تا خود، «غیبُالغیوبِ» مطلق است و «هـــو» است («هو»؛ اسمِ علَم برای غائب).
🍃֎⇦ «وَ مَا تَحْتَهُ هَوَاء»؛
در عالَمِ #جلوت؛ این طور است که به لطافتِ مطلقه بودنش آن طور ظاهر است که عینِ باطن و غیب است.
و در نتیجه؛
💫☜ «عَمِيَتِ الْأَبْصَارُ» و «لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ».
🍃࿐
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
🍃࿐
༺•✿👇🏻ادامۀ سخن👇🏻✿•༻
.
Telegram
معرفة الحقّ - احسان الله نیلفروش زاده
✨
🔲 #عینیت
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
https://t.me/ehsannil3/299
• ┄┅┅┄┅❁•🔅•❁ ┅┄┅┅┄•
🔰 بعد از مبحث #اطلاق، گام بسیار مهمّ برای وارد شدن به دقائق مباحثِ توحیدی و معارف خاصّۀ الهی، درکِ «عینیّت»، است.
🔔 پس ان شاءالله عزیزان، پیشتر از خواندنِ این بیان بر…
🔲 #عینیت
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
https://t.me/ehsannil3/299
• ┄┅┅┄┅❁•🔅•❁ ┅┄┅┅┄•
🔰 بعد از مبحث #اطلاق، گام بسیار مهمّ برای وارد شدن به دقائق مباحثِ توحیدی و معارف خاصّۀ الهی، درکِ «عینیّت»، است.
🔔 پس ان شاءالله عزیزان، پیشتر از خواندنِ این بیان بر…
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
🍃࿐
🌿⇯⇦ اگر مطلب فوق؛ درست تبیین و درست تفهیم شده باشد، دیگر فرقی نمیکند که «#ما» در «#ما فَوْقَهُ هَوَاءٌ وَ #ما تَحْتَهُ هَوَاء» را به معنایِ «مایِ شبیه به لیس» بگیریم یا مایِ #موصوله، زیرا در حدّ، معنا نمیشود.
[البته دقّت شود که به خاطر اینکه خبرِ «ما» که «هواءٌ» است، منصوب نیست، پس نمیتواند به معنایِ «لیس» باشد.]
🌿⇯⇦ بدین معنا که؛
💫☜ اگر «#ما» را به معنای نفی بگیریم و بگوییم که فوق و تحتِ عماء؛ هواء #نبود؛
این معنا، از لُبّیّت بیان شده است و نفیِ لُبّی فرموده و نه نفیِ حدّی.
[در شرح معنایِ نفی لبّی،
لطفاً به آدرس ذیل؛
مراجعه بفرمائید ❂☜ https://t.me/ehsannil3/384]
💫☜ و اگر به معنایِ «ما»یِ موصوله بگیریم، همان است که بیانش به لطف حقّﷻ روزی شد.
چنان که قرآن میفرماید:
💫『 وَ الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَویٰ』
『 لَهُ مَا فىِ السَّمَاوَاتِ وَ مَا فىِ الْأَرْضِ
وَ مَا بَيْنهَُمَا وَ مَا تحَْتَ الثرَّیٰ』💫
✾ خداى رحمانﷻ بر عرش، استيلاء دارد.
✾ هر چه در آسمانها و زمين و ما بينِ اين دو است و هر چه زير خاک است، از اوﷻ است.
📘 سورۀ طه، آیۀ ۶-۵
🌿⇯֎ در جمع بندیِ این بخش میتوان بیان کرد که؛
🍃֎⇦ «عَماء» در تنزیل؛ همان «وجود» است که نفسِ #غیب است و در عینِ اینکه حاضر مطلق است و موجودات، موجود نیستند الّا به او؛ ولی از شدّتِ پیدائی، نهان است و «عَماء» است، که؛
«لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ» و «عَمِيَتِ الْأَبْصَارُ» ...
حجابِ رویِ تو هم رویِ توست در همه حال
نهانی از همه عالم ز بَس که پیدائی
بیا که جانِ مرا بیتو نیست برگِ حیات
بیا که چشمِ مرا بیتو نیست بینائی
#فخرالدین_عراقی
🍃֎⇦ و آنچه که مهم است این نیست که حقّﷻ از ابصارِ خلایق در #عماء است، بلکه مطلبِ مهمّ این است که خودیّتِ خداوندﷻ؛ «عماء» است، بدین معنا که؛
💫☜ اوﷻ غیبُالغیوب مطلق است وُ به خود، در خود، ز خود، تا خود؛ مستغرق است.
دائماً او پادشاهِ مطلق است
در كمالِ عزّ خود، مستغرق است
«او به سر نايد ز خود آنجا كه اوست»
کی رسد عقلِ وجود آنجا كه اوست؟
#عطار_نیشابوری
🍃⇯⇦ منتها همان طور که بیان شد؛
اوﷻ آنچنان غیبُالغیوبِ مطلق و رهائی است که حتی از قید و حدِّ غیبوبت نیز رهاست. بنابراین؛ به وساطتِ مطلقۀ خودیّتِ خویش (یعنی؛ «هواءٌ»)؛ رؤیت و ظاهر میشود، منتها هر چقدر هم که یافته و درک و رؤیت شود؛
💫☜ باز هم در جلالتِ خَفائی است و باز هم در قوامِ «عَماء»، باقیست.
🍃۞ و امّا؛
شدّتِ جلوۀ هوا؛ «ریاحٌ» است که از جانبِ حقّﷻ بودنِ خویش را در جانِ «يُرْسِلُ الرِّياح» بودنِ حضرتِ «هوﷻ» ظاهر میسازد.
چنان که قرآن میفرماید:
🍃『وَ هُوَ الَّذِي «يُرْسِلُ الرِّيَاحَ» بُشْرًا بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ』🍃
✾ و اوست خدائی که #بادها را به بشارتِ رحمت خویش، پیش فرستد ...
📘 سورۀ اعراف، آیۀ ۵۷
🌿⇯⇦ که این مطلب؛
نه صرفاً در عالَم ظاهر (وزشِ ظاهریِ باد) است، بلکه حقیقتی است در بطنِ ذاتِ باریتعالیٰ که تا عالمِ اشارات، متجلّی گشته است. که خداوندِ سبحان؛
🍃֎⇦ ذاتاً «مُرْسِلُ الرِّيَاح» است و «مُرْسِلُ الرِّيَاح» از اسماءِ اوست («يَا مُرْسِلَ الرِّيَاح؛ 📚مصباح المتهجد، ج۲، ص۸۱۰»).
و اسماء حضرت حقّﷻ، #توقیفی بوده، یعنی؛ از موقفِ ذاتِ إلهی برخاسته و قائم است، و بلکه قوام و حقیقتِ ذاتِ حقّﷻ است و در عین حال؛ متجلّی از آن.
(✅از حقیقتِ ذات الهی؛
برای خداوند «خانۀ باد» وجود دارد که بادهایِ عالَم، از روزنی از آن نشأت گرفته است؛ ««إِنَّ لِلَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بَيْتَ رِيحٍ مُقَفَّلٌ عَلَيْهِ لَوْ فُتِحَ لَأَذْرَتْ مَا بَيْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ مَا أَرْسَلَ عَلَى قَوْمِ عَادٍ إِلَّا قَدْرَ الْخَاتَمِ؛ بحار الأنوار،ط - بيروت، ج11، ص346»» )
[در شرحِ توقیفی بودنِ اسماء حقّﷻ؛
به آدرس ذیل مراجعه بفرمائید ❂☜ https://t.me/ehsannil3/186]
🍃࿐
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
🍃࿐
༺•✿👇🏻ادامۀ سخن👇🏻✿•༻
.
🌿⇯⇦ اگر مطلب فوق؛ درست تبیین و درست تفهیم شده باشد، دیگر فرقی نمیکند که «#ما» در «#ما فَوْقَهُ هَوَاءٌ وَ #ما تَحْتَهُ هَوَاء» را به معنایِ «مایِ شبیه به لیس» بگیریم یا مایِ #موصوله، زیرا در حدّ، معنا نمیشود.
[البته دقّت شود که به خاطر اینکه خبرِ «ما» که «هواءٌ» است، منصوب نیست، پس نمیتواند به معنایِ «لیس» باشد.]
🌿⇯⇦ بدین معنا که؛
💫☜ اگر «#ما» را به معنای نفی بگیریم و بگوییم که فوق و تحتِ عماء؛ هواء #نبود؛
این معنا، از لُبّیّت بیان شده است و نفیِ لُبّی فرموده و نه نفیِ حدّی.
[در شرح معنایِ نفی لبّی،
لطفاً به آدرس ذیل؛
مراجعه بفرمائید ❂☜ https://t.me/ehsannil3/384]
💫☜ و اگر به معنایِ «ما»یِ موصوله بگیریم، همان است که بیانش به لطف حقّﷻ روزی شد.
چنان که قرآن میفرماید:
💫『 وَ الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَویٰ』
『 لَهُ مَا فىِ السَّمَاوَاتِ وَ مَا فىِ الْأَرْضِ
وَ مَا بَيْنهَُمَا وَ مَا تحَْتَ الثرَّیٰ』💫
✾ خداى رحمانﷻ بر عرش، استيلاء دارد.
✾ هر چه در آسمانها و زمين و ما بينِ اين دو است و هر چه زير خاک است، از اوﷻ است.
📘 سورۀ طه، آیۀ ۶-۵
🌿⇯֎ در جمع بندیِ این بخش میتوان بیان کرد که؛
🍃֎⇦ «عَماء» در تنزیل؛ همان «وجود» است که نفسِ #غیب است و در عینِ اینکه حاضر مطلق است و موجودات، موجود نیستند الّا به او؛ ولی از شدّتِ پیدائی، نهان است و «عَماء» است، که؛
«لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ» و «عَمِيَتِ الْأَبْصَارُ» ...
حجابِ رویِ تو هم رویِ توست در همه حال
نهانی از همه عالم ز بَس که پیدائی
بیا که جانِ مرا بیتو نیست برگِ حیات
بیا که چشمِ مرا بیتو نیست بینائی
#فخرالدین_عراقی
🍃֎⇦ و آنچه که مهم است این نیست که حقّﷻ از ابصارِ خلایق در #عماء است، بلکه مطلبِ مهمّ این است که خودیّتِ خداوندﷻ؛ «عماء» است، بدین معنا که؛
💫☜ اوﷻ غیبُالغیوب مطلق است وُ به خود، در خود، ز خود، تا خود؛ مستغرق است.
دائماً او پادشاهِ مطلق است
در كمالِ عزّ خود، مستغرق است
«او به سر نايد ز خود آنجا كه اوست»
کی رسد عقلِ وجود آنجا كه اوست؟
#عطار_نیشابوری
🍃⇯⇦ منتها همان طور که بیان شد؛
اوﷻ آنچنان غیبُالغیوبِ مطلق و رهائی است که حتی از قید و حدِّ غیبوبت نیز رهاست. بنابراین؛ به وساطتِ مطلقۀ خودیّتِ خویش (یعنی؛ «هواءٌ»)؛ رؤیت و ظاهر میشود، منتها هر چقدر هم که یافته و درک و رؤیت شود؛
💫☜ باز هم در جلالتِ خَفائی است و باز هم در قوامِ «عَماء»، باقیست.
🍃۞ و امّا؛
شدّتِ جلوۀ هوا؛ «ریاحٌ» است که از جانبِ حقّﷻ بودنِ خویش را در جانِ «يُرْسِلُ الرِّياح» بودنِ حضرتِ «هوﷻ» ظاهر میسازد.
چنان که قرآن میفرماید:
🍃『وَ هُوَ الَّذِي «يُرْسِلُ الرِّيَاحَ» بُشْرًا بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ』🍃
✾ و اوست خدائی که #بادها را به بشارتِ رحمت خویش، پیش فرستد ...
📘 سورۀ اعراف، آیۀ ۵۷
🌿⇯⇦ که این مطلب؛
نه صرفاً در عالَم ظاهر (وزشِ ظاهریِ باد) است، بلکه حقیقتی است در بطنِ ذاتِ باریتعالیٰ که تا عالمِ اشارات، متجلّی گشته است. که خداوندِ سبحان؛
🍃֎⇦ ذاتاً «مُرْسِلُ الرِّيَاح» است و «مُرْسِلُ الرِّيَاح» از اسماءِ اوست («يَا مُرْسِلَ الرِّيَاح؛ 📚مصباح المتهجد، ج۲، ص۸۱۰»).
و اسماء حضرت حقّﷻ، #توقیفی بوده، یعنی؛ از موقفِ ذاتِ إلهی برخاسته و قائم است، و بلکه قوام و حقیقتِ ذاتِ حقّﷻ است و در عین حال؛ متجلّی از آن.
(✅از حقیقتِ ذات الهی؛
برای خداوند «خانۀ باد» وجود دارد که بادهایِ عالَم، از روزنی از آن نشأت گرفته است؛ ««إِنَّ لِلَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بَيْتَ رِيحٍ مُقَفَّلٌ عَلَيْهِ لَوْ فُتِحَ لَأَذْرَتْ مَا بَيْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ مَا أَرْسَلَ عَلَى قَوْمِ عَادٍ إِلَّا قَدْرَ الْخَاتَمِ؛ بحار الأنوار،ط - بيروت، ج11، ص346»» )
[در شرحِ توقیفی بودنِ اسماء حقّﷻ؛
به آدرس ذیل مراجعه بفرمائید ❂☜ https://t.me/ehsannil3/186]
🍃࿐
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
🍃࿐
༺•✿👇🏻ادامۀ سخن👇🏻✿•༻
.
Telegram
معرفة الحقّ - احسان الله نیلفروش زاده
.
🔆#حقیقة_التوحید
🔅#سخن_بیستوپنجم_حقیقة_التوحید :
༺°•𐫱نفی و رفع حدّی و لبّی حجاب𐫱•°༻
●═• ◈• ◈• ◈❖ 🔅 ❖ ◈• ◈• ◈• ═●
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
https://t.me/ehsannil3/384
●═• ◈• ◈• ◈❖ 🔅 ❖ ◈• ◈• ◈• ═●
🔲 مبحثِ نفیِ حدّی و نفی لبّی، از مبانی مهمّ معرفت…
🔆#حقیقة_التوحید
🔅#سخن_بیستوپنجم_حقیقة_التوحید :
༺°•𐫱نفی و رفع حدّی و لبّی حجاب𐫱•°༻
●═• ◈• ◈• ◈❖ 🔅 ❖ ◈• ◈• ◈• ═●
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
https://t.me/ehsannil3/384
●═• ◈• ◈• ◈❖ 🔅 ❖ ◈• ◈• ◈• ═●
🔲 مبحثِ نفیِ حدّی و نفی لبّی، از مبانی مهمّ معرفت…
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
🍃࿐
🌿⇯⇦ بنابراین؛
وجودِ غیبُالغیوبیِ حضرتِ حقّﷻ - که بیان شد #عماء است و به واسطۀ مطلقۀ #هواء، رؤیت و ظاهر میشود -؛
🍃☜ ذاتاً «مُرْسِلُ الرِّيَاح» است.
🌿۞ حال؛ «ریاح» چیست؟
🍃֎⇦ حضراتِ روحُالله (علیهم السّلام)؛ راجع به حقیقت و بلندایِ #ریح میفرمایند:
༺𒆳
🔻«الرِّيحُ هَوَاءٌ
إِذَا تَحَرَّكَ سُمِّيَ "رِيحاً"
فَإِذَا سَكَنَ سُمِّيَ "هَوَاءً"
وَ بِــهِ قِــوَامُ الدُّنْيَا
وَ لَوْ كُفَّ الرِّيحُ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ؛ لَفَسَدَ كُلُّ شَيْءٍ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ وَ نَتُنَ ...
فَهِيَ بِمَنْزِلَةِ الرُّوحِ إِذَا خَرَجَ مِنَ الْبَدَنِ نَتُنَ الْبَدَن»🔺
🍃 باد؛
آن هنگامی که تحرّک دارد؛ #ریح نامیده میشود.
و آن هنگامی که ساکن است؛ #هواء نامیده میشود.
و قوامِ دنیا به آن است.
و اگر باد، سه روز متوقّف شود؛ هر چیزی بر روی زمین، فاسد شده و میگندد («ثلاثة ایّام»؛ اشاره به مراتب سهگانۀ وجودیِ؛ ذات، صفات، افعال است).
و «ریح» به منزلۀ «روح» است که اگر از بدن خارج شود، بدن میگندد.
📚 بحار الأنوار ،ط - بيروت، ج۵۸، ص۳۵
🌿⇯֎ بنابراین؛
🍃֎⇦ #ریح؛ همان «هواء»ئی است که تحرّک دارد. و اینکه وجودِ غیبُالغیوبیِ خداوندﷻ (یعنی؛ عَماء)؛ ذاتاً «مُرْسِلُ الرِّيَاح» است، بدین معناست که؛
💫☜ وجودِ حقّﷻ، به واسطۀ مطلقۀ «هواء»؛ عَلَیالدّوام با حرکتی لُبّی و مَلَئی، در حالِ رؤیت شدن لُبّی وُ ظهور از غیب (یعنی؛ از مکانتِ «عَماء») به شهود است.
[در شرحِ حرکتِ لبّی و ملئی؛
رجوع شود به ❂☜ https://t.me/ehsannil3/162]
🍃⇯⇦ و به بیانِ دیگر؛
⛲️☜ ذاتِ حضرتِ دائمﷻ به حرکتِ لبّی و ملئی؛
عَلَیالدّوام، به خود، از خود، در خود، بر خود، و به سوی خود، و تا خود؛ متجلّی است و میجوشد. که روحِ این جوشش و تجلّی، روح مطلق إلهی یعنی؛ حضراتِ «روح الله» ائمه اطهار (علیهمالسّلام) هستند که به جامعیّتِ مقامِ جمع الجمع بودنشان؛ خلوَت و جلوَتِ باریتعالیٰ میباشند.
🍃⇯֎ حال؛ همان طور که اگر «ریح» متحرّک نبوده و ساکن باشد، «هواء» نامیده میشود؛ «روح» نیز اگر در تحرّکِ حیاتیِ #ایمان نباشد؛ «هواء» نامیده میشود، و دنبالهرَویِ آن، باعثِ گمراهی بوده و مبدِّل و تبدیل کنندۀ هدایت به ظلمت، و انسان به اَنعام و چهارپاست، چنان که قرآن میفرماید:
💎【أَ رَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ «هَـــواهُ»
أَ فَأَنْتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكيلاً.
أَمْ تحَسَبُ أَنَّ أَكْثرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ
إِنْ هُمْ إِلَّا «كاَلْأَنْعَـــامِ» بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلاً】💎
✾ آيا آن كس كه هواى نفسِ خود را معبود خويش گرفته است، ديدهاى؟
آيا تو ضامن او هستى؟
آيا گمان مىكنى كه بيشترشان مىشنوند يا مىانديشند؟
آنان جز مانندِ ستوران نيستند، بلكه گمراهتر هستند.
📘 سورۀ فرقان، آیات ۴۴-۴۳
🍃۞ بنابراین؛
֎⇦ «هواء» - که واسطۀ مطلقۀ رؤیت و ظهورِ حقّﷻ از غیب به شهود است -؛ از اطلاقی که دارد، مجالِ به «غیر» هم میدهد، تا جایی که «هوایِ نفس» هم [که مقابلِ حقیقتِ الله است]؛ قد عَلَم میکند و جولان میدهد و «أنا ربّکم الأعلی» میگوید (معاذ الله).
🌿⇯⇦ امّا دقّت شود که این جولان؛ فقط از بابِ #مجالی است که حضراتِ واسطۀ مطلقه (؏) دادهاند. و الّا در همان نقطۀ ابتدائیّتِ «هوا» و نقطۀ ابتدائیّتِ «نفس»؛
🍃֎⇦ چیزی جز حضرتِ «اَلْهواء» و «نفْسُ الله تعالیٰ» (علیهم السّلام) نیست که در حکومت و سیطرۀ خودش، به «هوای نفس» هم مجالِ جولان داده است.
🌿⇯֎ در مقامِ جمعبندی کلّی بیان میشود؛
֎⇦ آن «هواء»ئی که «مَا فَوْقَ» و «مَا تَحْتِ» عَماء (ذاتِ غیبالغیوبیِ حقّﷻ) بود؛
🍃☜ ساکنِ لُبّی است.
بدین معنا که؛
جامعِ سکونِ عَماء (جلوۀ جلالیِ ذاتِ حقّﷻ)، و حرکتِ عَماء (جلوۀ جمالیِ ذاتِ حقّﷻ) میباشد و به بیان دیگر؛
💫☜ ما فوق و ما تحتِ عماء (غیب)؛ آن «هواء»ی مطلق است که در قیدِ «مطلق بودن» نخشکیده، بلکه تا جلواتِ نوری (ریح و روح) و ناری (هوای نفس) سفرۀ وجود، پهن کرده.
🍃֎⇦ النّهایة؛ به اختصار و تحلیلاً بیان میشود:
༺𒆳
۞ عَماء => لاتعیّنی، جلالت، فاطمیّت (س)
۞ هواء => لا تعیّن، #جلال، #مطلق، ساکنِ لبّی
۞ شدّتِ هواء => تعیّنات، #جمال، عَلَیالاطلاقِ #نوری و عَلَیالإطلاقِ #ناری
💫۞ عَلَیالإطلاقِ نوریِ هواء => ریاح، رایحةً طیّبةً، بشارتِ عماء (رحمتِ «بَیْنَ یَدَیْن»ی وُ منقلب)، جَوَلانِ هواء ...
🔥۞ عَلَیالإطلاقِ ناریِ هواء => هوای نفس، سکونِ حدّی (خشکیدگیِ ملعون)، جُوْلانِ هوا ...
🍃 «والحمدلله ربّ العالمین»
🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
#لطیفه_عماء_و_هواء
🍃࿐
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3 ➣ #کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ #کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🍃࿐
.
🌿⇯⇦ بنابراین؛
وجودِ غیبُالغیوبیِ حضرتِ حقّﷻ - که بیان شد #عماء است و به واسطۀ مطلقۀ #هواء، رؤیت و ظاهر میشود -؛
🍃☜ ذاتاً «مُرْسِلُ الرِّيَاح» است.
🌿۞ حال؛ «ریاح» چیست؟
🍃֎⇦ حضراتِ روحُالله (علیهم السّلام)؛ راجع به حقیقت و بلندایِ #ریح میفرمایند:
༺𒆳
🔻«الرِّيحُ هَوَاءٌ
إِذَا تَحَرَّكَ سُمِّيَ "رِيحاً"
فَإِذَا سَكَنَ سُمِّيَ "هَوَاءً"
وَ بِــهِ قِــوَامُ الدُّنْيَا
وَ لَوْ كُفَّ الرِّيحُ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ؛ لَفَسَدَ كُلُّ شَيْءٍ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ وَ نَتُنَ ...
فَهِيَ بِمَنْزِلَةِ الرُّوحِ إِذَا خَرَجَ مِنَ الْبَدَنِ نَتُنَ الْبَدَن»🔺
🍃 باد؛
آن هنگامی که تحرّک دارد؛ #ریح نامیده میشود.
و آن هنگامی که ساکن است؛ #هواء نامیده میشود.
و قوامِ دنیا به آن است.
و اگر باد، سه روز متوقّف شود؛ هر چیزی بر روی زمین، فاسد شده و میگندد («ثلاثة ایّام»؛ اشاره به مراتب سهگانۀ وجودیِ؛ ذات، صفات، افعال است).
و «ریح» به منزلۀ «روح» است که اگر از بدن خارج شود، بدن میگندد.
📚 بحار الأنوار ،ط - بيروت، ج۵۸، ص۳۵
🌿⇯֎ بنابراین؛
🍃֎⇦ #ریح؛ همان «هواء»ئی است که تحرّک دارد. و اینکه وجودِ غیبُالغیوبیِ خداوندﷻ (یعنی؛ عَماء)؛ ذاتاً «مُرْسِلُ الرِّيَاح» است، بدین معناست که؛
💫☜ وجودِ حقّﷻ، به واسطۀ مطلقۀ «هواء»؛ عَلَیالدّوام با حرکتی لُبّی و مَلَئی، در حالِ رؤیت شدن لُبّی وُ ظهور از غیب (یعنی؛ از مکانتِ «عَماء») به شهود است.
[در شرحِ حرکتِ لبّی و ملئی؛
رجوع شود به ❂☜ https://t.me/ehsannil3/162]
🍃⇯⇦ و به بیانِ دیگر؛
⛲️☜ ذاتِ حضرتِ دائمﷻ به حرکتِ لبّی و ملئی؛
عَلَیالدّوام، به خود، از خود، در خود، بر خود، و به سوی خود، و تا خود؛ متجلّی است و میجوشد. که روحِ این جوشش و تجلّی، روح مطلق إلهی یعنی؛ حضراتِ «روح الله» ائمه اطهار (علیهمالسّلام) هستند که به جامعیّتِ مقامِ جمع الجمع بودنشان؛ خلوَت و جلوَتِ باریتعالیٰ میباشند.
🍃⇯֎ حال؛ همان طور که اگر «ریح» متحرّک نبوده و ساکن باشد، «هواء» نامیده میشود؛ «روح» نیز اگر در تحرّکِ حیاتیِ #ایمان نباشد؛ «هواء» نامیده میشود، و دنبالهرَویِ آن، باعثِ گمراهی بوده و مبدِّل و تبدیل کنندۀ هدایت به ظلمت، و انسان به اَنعام و چهارپاست، چنان که قرآن میفرماید:
💎【أَ رَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ «هَـــواهُ»
أَ فَأَنْتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكيلاً.
أَمْ تحَسَبُ أَنَّ أَكْثرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ
إِنْ هُمْ إِلَّا «كاَلْأَنْعَـــامِ» بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلاً】💎
✾ آيا آن كس كه هواى نفسِ خود را معبود خويش گرفته است، ديدهاى؟
آيا تو ضامن او هستى؟
آيا گمان مىكنى كه بيشترشان مىشنوند يا مىانديشند؟
آنان جز مانندِ ستوران نيستند، بلكه گمراهتر هستند.
📘 سورۀ فرقان، آیات ۴۴-۴۳
🍃۞ بنابراین؛
֎⇦ «هواء» - که واسطۀ مطلقۀ رؤیت و ظهورِ حقّﷻ از غیب به شهود است -؛ از اطلاقی که دارد، مجالِ به «غیر» هم میدهد، تا جایی که «هوایِ نفس» هم [که مقابلِ حقیقتِ الله است]؛ قد عَلَم میکند و جولان میدهد و «أنا ربّکم الأعلی» میگوید (معاذ الله).
🌿⇯⇦ امّا دقّت شود که این جولان؛ فقط از بابِ #مجالی است که حضراتِ واسطۀ مطلقه (؏) دادهاند. و الّا در همان نقطۀ ابتدائیّتِ «هوا» و نقطۀ ابتدائیّتِ «نفس»؛
🍃֎⇦ چیزی جز حضرتِ «اَلْهواء» و «نفْسُ الله تعالیٰ» (علیهم السّلام) نیست که در حکومت و سیطرۀ خودش، به «هوای نفس» هم مجالِ جولان داده است.
🌿⇯֎ در مقامِ جمعبندی کلّی بیان میشود؛
֎⇦ آن «هواء»ئی که «مَا فَوْقَ» و «مَا تَحْتِ» عَماء (ذاتِ غیبالغیوبیِ حقّﷻ) بود؛
🍃☜ ساکنِ لُبّی است.
بدین معنا که؛
جامعِ سکونِ عَماء (جلوۀ جلالیِ ذاتِ حقّﷻ)، و حرکتِ عَماء (جلوۀ جمالیِ ذاتِ حقّﷻ) میباشد و به بیان دیگر؛
💫☜ ما فوق و ما تحتِ عماء (غیب)؛ آن «هواء»ی مطلق است که در قیدِ «مطلق بودن» نخشکیده، بلکه تا جلواتِ نوری (ریح و روح) و ناری (هوای نفس) سفرۀ وجود، پهن کرده.
🍃֎⇦ النّهایة؛ به اختصار و تحلیلاً بیان میشود:
༺𒆳
۞ عَماء => لاتعیّنی، جلالت، فاطمیّت (س)
۞ هواء => لا تعیّن، #جلال، #مطلق، ساکنِ لبّی
۞ شدّتِ هواء => تعیّنات، #جمال، عَلَیالاطلاقِ #نوری و عَلَیالإطلاقِ #ناری
💫۞ عَلَیالإطلاقِ نوریِ هواء => ریاح، رایحةً طیّبةً، بشارتِ عماء (رحمتِ «بَیْنَ یَدَیْن»ی وُ منقلب)، جَوَلانِ هواء ...
🔥۞ عَلَیالإطلاقِ ناریِ هواء => هوای نفس، سکونِ حدّی (خشکیدگیِ ملعون)، جُوْلانِ هوا ...
🍃 «والحمدلله ربّ العالمین»
🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
#لطیفه_عماء_و_هواء
🍃࿐
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3 ➣ #کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ #کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🍃࿐
.
Telegram
معرفة الحقّ - احسان الله نیلفروش زاده
✨
#حرکت_سکون_توحید
https://t.me/ehsannil3/162
• ┄┅┅┄┅❁•🔅•❁ ┅┄┅┅┄•
❗️ صرفاً جهت اطلاع - برای اهل دقّت بیشتر :
🔶 سؤالی دوّم ذیل بیان بیست و یکم :
👈🏻 اینکه در بیان بیست و یکم اشاره شد "نور، سکون ندارد و نور ساکن یعنی عدم نور" را کمی شرح میدهیم:
🔷 ✍🏻پاسخ:…
#حرکت_سکون_توحید
https://t.me/ehsannil3/162
• ┄┅┅┄┅❁•🔅•❁ ┅┄┅┅┄•
❗️ صرفاً جهت اطلاع - برای اهل دقّت بیشتر :
🔶 سؤالی دوّم ذیل بیان بیست و یکم :
👈🏻 اینکه در بیان بیست و یکم اشاره شد "نور، سکون ندارد و نور ساکن یعنی عدم نور" را کمی شرح میدهیم:
🔷 ✍🏻پاسخ:…
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (🦋Ehsan Nil.)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
.
༺•✿ ای حضورِ تو؛ بشارتهایِ ما ! ✿•༻
┅─┅─═✾🤲🏻✾═─┅─┅
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/470
┅─┅─═✾🔺✾═─┅─┅
𑁍ܓ
❧ در زیارت حضرت صدّیقهٔ طاهره سلاماللهعلیها آمده است:
🔅يا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَة🔅
اى امتحان شده که خدايى كه تو را خلق كرد پيش از خَلقَت تو را بيازمود پس برای آنچه امتحانت کرد، تو را صبور یافت.
🔅و زَعَمْنَا أَنَّا لَكِ أَوْلِيَاءُ وَ مُصَدِّقُونَ
وَ صَابِرُونَ لِكُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ أَبُوكِ صَلَّىاللَّهُعَلَيْهِوَآلِهِ وَ أَتَى (أَتَانَا) بِهِ وَصِيُّه🔅
و ما چنين پنداريم كه دوستان شما بوده و تصديق کنندهایم.
و بر هر دستور و تعليمات الهى كه پدر شما و وصيَّش -كه درود حقّ بر او و آلش باد- براى ما آورد، صبور و مطيع هستیم.
🔅فإِنَّا نَسْأَلُكِ إِنْ كُنَّا صَدَّقْنَاكِ إِلاَّ أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِيقِنَا لَهُمَا لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنَا بِأَنَّا «قَدْ طَهُرْنَا بِوِلاَيَتِك»🔅
پس ما از تو درخواست میکنیم که شما را تصدیق کنیم تا اینکه خداوند به وسیلۀ تصدیقمان برای آن دو بزرگوار (حضرت رسول اکرم -ص- و وصیّ حضرت رسول اکرم -ص- مولی امیرالمؤمنین -ع-) ملحقمان کند، تا خودمان را بشارت دهیم که همانا به ولایتِ شما پاک شدیم.
📚مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج۲، ص۷۱۱
🔲 عبارتِ 🔻"لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنَا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنَا بِوِلاَيَتِك"🔺 محور سخن این مقاله است. و إن شاء الله مُستسقیِ این مهمّ هستیم که چند کلمه در مورد طهارتِ مذکور و چگونگی نِیل به آن بخوانیم.
«لِنُبَشِّرَ» چون با لام غایت آمده است، پس به فرازهای قبلی مربوط است. پس به ایجاز و اختصار به فرازهای قبلی هم اشاره میکنم.
🍃 إنشاءالله، به ذکرِ جلیلِ «یا عـﷻـلے؏» به دل؛ همراهی بفرمایید...
•┈••✾•🍃یا عـﷻــلے؏🍃•✾••┈•
🍀 قدم اوّل - حضرت ممتحنه صدیقه طاهره (سلآماللهعلیها) پیش از خلق شدن هم به بودِ خداوند، بودند؛
🔹حضرت صادق عن الله امام جعفر صادق علیهالسّلام میفرمایند:
☀️«کنّا بکینونیّته فی "القدم و الازل"»☀️
ما به بود خدا در قدم و ازل بودیم.
📚الهداية الكبرى، ص۴۳۴
🔹حضرت مولی امیرالمؤمنین علی علیهالسّلام میفرمایند؛
☀️«کــُـنّا بکینونیّتـِـهِ قبل الحلول فی التمکین ... "ازلیین، لا موجودین"»☀️
ما به بودِ خدا بودیم قبل از قرار گرفتن در هر بودنی... «ازلی بودیم و نه موجود»
📚مشارق أنوار اليقين، ص۲۵۸
["موجود"؛ اسم مفعولِ فعلِ ایجاد است- حضرات آلالله (ع)، مافوقِ موجود بودن نیز میباشند. ایشان طبق احادیث؛ «عین الوجود» هستند - «نحن عین الوجود؛ 📚 مشارق الأنوار، ص۷۵»]
🔹 در زیارتِ ششم حضرت مولی امیرالمومنین علیهالسّلام در مفاتیح آمده است:
🔻«السَّلاَمُ عَلَى "الْأَصْلِ الْقَدِيمِ" وَ الْفَرْعِ الْكَرِيم»🔺
📚بحار الأنوار، ج۹۷، ص۳۰۵
🌀 دقّت کنیم که تعدّد قُدَما، عقلاً و نقلاً باطل است. امّا حضرات آلالله علیهمالسّلام، وجودی دونِ الله ندارند.
[این مطلب مهمّ پیشتر در #کانال_معرفة_الحق به تلخیص بیان شده است. ر.ک: 👈🏻 https://t.me/ehsannil3/111 ]
🔹 از این جهت، قدیمِ بودنِ خداوند و قدیم بودنِ حضرات علیهمالسّلام به وحدتِ حقیقیِ وجودشان، یک حقیقت است.
[و در تفصیل این مطلب در آینده خواهیم خواند که همانطور که به قولِ مطلق، «الْأَصْلِ الْقَدِيمِ» ائمۀ اطهار علیهمالسّلام هستند، قدمَت باریتعالی که صفتِ حضرت حقّ است، ائمۀ اطهار علیهمالسّلام هستند.]
▣⇦ بنابراین #امتحان شدنِ حضرت صدیقۀ طاهره سلاماللهعلیها پیش از خلق شدنشان، مترتّب بر نبودِ ایشان نیست که اصلاً امتحان برای ممتحَنی که معدوم باشد؛ مُحال است.
بلکه بایستی دقت کرد که 👈🏻 «خلقَت»؛ تنها مرتبهای از مراتبِ وجودی حضرات علیهمالسّلام است و نه ابتدایِ وجود حضرتشان.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🚩
༺•✿ ای حضورِ تو؛ بشارتهایِ ما ! ✿•༻
┅─┅─═✾🤲🏻✾═─┅─┅
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/470
┅─┅─═✾🔺✾═─┅─┅
𑁍ܓ
❧ در زیارت حضرت صدّیقهٔ طاهره سلاماللهعلیها آمده است:
🔅يا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَة🔅
اى امتحان شده که خدايى كه تو را خلق كرد پيش از خَلقَت تو را بيازمود پس برای آنچه امتحانت کرد، تو را صبور یافت.
🔅و زَعَمْنَا أَنَّا لَكِ أَوْلِيَاءُ وَ مُصَدِّقُونَ
وَ صَابِرُونَ لِكُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ أَبُوكِ صَلَّىاللَّهُعَلَيْهِوَآلِهِ وَ أَتَى (أَتَانَا) بِهِ وَصِيُّه🔅
و ما چنين پنداريم كه دوستان شما بوده و تصديق کنندهایم.
و بر هر دستور و تعليمات الهى كه پدر شما و وصيَّش -كه درود حقّ بر او و آلش باد- براى ما آورد، صبور و مطيع هستیم.
🔅فإِنَّا نَسْأَلُكِ إِنْ كُنَّا صَدَّقْنَاكِ إِلاَّ أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِيقِنَا لَهُمَا لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنَا بِأَنَّا «قَدْ طَهُرْنَا بِوِلاَيَتِك»🔅
پس ما از تو درخواست میکنیم که شما را تصدیق کنیم تا اینکه خداوند به وسیلۀ تصدیقمان برای آن دو بزرگوار (حضرت رسول اکرم -ص- و وصیّ حضرت رسول اکرم -ص- مولی امیرالمؤمنین -ع-) ملحقمان کند، تا خودمان را بشارت دهیم که همانا به ولایتِ شما پاک شدیم.
📚مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج۲، ص۷۱۱
🔲 عبارتِ 🔻"لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنَا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنَا بِوِلاَيَتِك"🔺 محور سخن این مقاله است. و إن شاء الله مُستسقیِ این مهمّ هستیم که چند کلمه در مورد طهارتِ مذکور و چگونگی نِیل به آن بخوانیم.
«لِنُبَشِّرَ» چون با لام غایت آمده است، پس به فرازهای قبلی مربوط است. پس به ایجاز و اختصار به فرازهای قبلی هم اشاره میکنم.
🍃 إنشاءالله، به ذکرِ جلیلِ «یا عـﷻـلے؏» به دل؛ همراهی بفرمایید...
•┈••✾•🍃یا عـﷻــلے؏🍃•✾••┈•
🍀 قدم اوّل - حضرت ممتحنه صدیقه طاهره (سلآماللهعلیها) پیش از خلق شدن هم به بودِ خداوند، بودند؛
🔹حضرت صادق عن الله امام جعفر صادق علیهالسّلام میفرمایند:
☀️«کنّا بکینونیّته فی "القدم و الازل"»☀️
ما به بود خدا در قدم و ازل بودیم.
📚الهداية الكبرى، ص۴۳۴
🔹حضرت مولی امیرالمؤمنین علی علیهالسّلام میفرمایند؛
☀️«کــُـنّا بکینونیّتـِـهِ قبل الحلول فی التمکین ... "ازلیین، لا موجودین"»☀️
ما به بودِ خدا بودیم قبل از قرار گرفتن در هر بودنی... «ازلی بودیم و نه موجود»
📚مشارق أنوار اليقين، ص۲۵۸
["موجود"؛ اسم مفعولِ فعلِ ایجاد است- حضرات آلالله (ع)، مافوقِ موجود بودن نیز میباشند. ایشان طبق احادیث؛ «عین الوجود» هستند - «نحن عین الوجود؛ 📚 مشارق الأنوار، ص۷۵»]
🔹 در زیارتِ ششم حضرت مولی امیرالمومنین علیهالسّلام در مفاتیح آمده است:
🔻«السَّلاَمُ عَلَى "الْأَصْلِ الْقَدِيمِ" وَ الْفَرْعِ الْكَرِيم»🔺
📚بحار الأنوار، ج۹۷، ص۳۰۵
🌀 دقّت کنیم که تعدّد قُدَما، عقلاً و نقلاً باطل است. امّا حضرات آلالله علیهمالسّلام، وجودی دونِ الله ندارند.
[این مطلب مهمّ پیشتر در #کانال_معرفة_الحق به تلخیص بیان شده است. ر.ک: 👈🏻 https://t.me/ehsannil3/111 ]
🔹 از این جهت، قدیمِ بودنِ خداوند و قدیم بودنِ حضرات علیهمالسّلام به وحدتِ حقیقیِ وجودشان، یک حقیقت است.
[و در تفصیل این مطلب در آینده خواهیم خواند که همانطور که به قولِ مطلق، «الْأَصْلِ الْقَدِيمِ» ائمۀ اطهار علیهمالسّلام هستند، قدمَت باریتعالی که صفتِ حضرت حقّ است، ائمۀ اطهار علیهمالسّلام هستند.]
▣⇦ بنابراین #امتحان شدنِ حضرت صدیقۀ طاهره سلاماللهعلیها پیش از خلق شدنشان، مترتّب بر نبودِ ایشان نیست که اصلاً امتحان برای ممتحَنی که معدوم باشد؛ مُحال است.
بلکه بایستی دقت کرد که 👈🏻 «خلقَت»؛ تنها مرتبهای از مراتبِ وجودی حضرات علیهمالسّلام است و نه ابتدایِ وجود حضرتشان.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🚩
Telegram
اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
༺•✿ ای حضورِ تو؛ بشارتهایِ ما ! ✿•༻
┅─┅─═✾🤲🏻✾ ═─┅─┅
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/470
┅─┅─═✾🔺✾ ═─┅─┅
𑁍ܓ
❧ در زیارت حضرت صدّیقهٔ طاهره سلاماللهعلیها آمده است:
🔅يا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ…
༺•✿ ای حضورِ تو؛ بشارتهایِ ما ! ✿•༻
┅─┅─═✾🤲🏻✾ ═─┅─┅
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/470
┅─┅─═✾🔺✾ ═─┅─┅
𑁍ܓ
❧ در زیارت حضرت صدّیقهٔ طاهره سلاماللهعلیها آمده است:
🔅يا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ…
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
🚩
🍀 قدم دوّم - طهارت مطلقه را بشناسیم؛
در عالم حدود؛ برای طهارت، متعلَّق در نظر گرفته میشود. یعنی با بیانِ «طهارت»؛ ذهن به این سوال مشغول میشود که «طهارتِ از چه چیز؟».
این مرتبۀ نازلۀ طهارت است که متعلّقدار میشود. ولی ماندن در این مرتبه از فهم؛ محروم شدن از معرفت عالیه است.
این از خصوصیّات عالم حدود است که درکِ مفاهیم، فقط هنگامِ واقع شدن بر مصادیق آسان میشود.
مثلاً وقتی سخن از «سخاوت» است؛ تصوّر خود «سخاوت» برای ذهن متوقّف در عالَم حدود، ممکن نیست. بلکه آن را تنزیل و تنزیل میدهد و مثلاً شخصی را در نظر میگیرد و باز نمیتواند «سخی» بودن آن را تصوّر کند تا اینکه وقتی او را در حین بخشش به سائلی در نظر میگیرد؛ میگوید این یعنی «سخاوت». در حالی که این مرتبۀ فعل «سخاوت» و نه مطلقِ «سخاوت».
🔆 عالم نور را باید «#بالنورانیة» شناخت و معیاراتِ عالم کثرات که مدّ الظلّ عالم نور است را نباید برای شناختِ امور نور، اصل و مبنا گرفت.
🔰 بعد از این مقدمه؛
«طاهِر»؛ یکی از أسماء إلهیست.
📚إقبال الأعمال،ط-القديمة،ج۱،ص۴۸۶
🔆 «طاهِر»؛ اسم فاعل است و صفتِ حالیه. یعنی اوّلاً و بَدواً؛ ذاتِ خداوند طاهر است. بدین معنا که:
کاری به «تطهیر کننده» بودنِ آن نداریم که به متعلَّقِ آن که بیرون از ذات الهی است؛ مربوطش کنیم.
بلکه خودِ ذات در حالیکه؛
🔸كانَ اللَّهُ وَ لَا شَيْءَ مَعَه🔸است (خدا هست و هیچ چیزی با او نیست، 📚التوحيد، للصدوق، ص۶۷)
👈🏻 «طاهِر» است که اطلاقِ طهارت میباشد.
🔆 بعد از اینکه دانستیم ذاتِ خداوند، خودش در اطلاقِ «طهارت» است؛ آنگاه در مرتبۀ «فعل» [یعنی؛ «طاهِر» در ظهورِ في مقام الفعل] «تطهیر کننده» است.
بنابراین؛
در معرفتِ به ذات و عالَم لُبّ، این سؤال صحیح نیست که پرسیده شود:
«خداوند از چه چیز طاهر است؟»
👈🏻 خداوند، مطلقاً «طاهِر» است.
حتّی اگر تعیّنی برای طهارت در نظر بگیریم، از آن نیز مطهّر و طاهر است. چنان که در زیارتِ نفس و خودیّتِ باریتعالی یعنی؛ حضرت مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام آمده است؛
🔻«أَشْهَدُ أَنَّكَ طُهْرٌ طَاهِرٌ مُطَهَّرٌ
👈🏻مِنْ طُهْرٍ طَاهِرٍ مُطَهَّرٍ»♦️
📚كامل الزيارات، ص۲۳۵
🔆 حضرات آلالله علیهمالسلام که از اینکه نفس باریتعالی، تمامیّت و خدائیتِ خداوند هستند؛ جلوۀ تامّ و تمام حضرت حقّ تعالی میباشند؛ حتّی از «طهارت» هم طهارت دارند (و این؛ تفوّقِ اطلاق حقیقیِ آل الله؏ بر هر شئونی از شئوناتِ مطلقه، و بلکه سلطۀ و فائقیّتِ اطلاق بر خودش است).
بنابراین؛
طهارتِ مطلقه منظور است که متعلَّقی ندارد، چرا که بیان شد🔸«كَانَ اللَّهُ وَ لَا شَيْءَ مَعَه»🔸.
نفس باریتعالی؛ مطلقاً طاهر است.
[🍃عزیزا!
اینجا؛ جایِ اعتکاف و تأمّل است
نه گذرگاهِ بیتوجّهی!]
✿ مثال دیگر ؛
فقط أسماء حضرت حقّ، توقیفی و حُسنی میباشند.
🔰 بعضی از تفاوتهای اسامی غیر حُسنی، نسبت به اسم حُسنی چنین است:
➊ نفسی دونِ مسمّای خود دارند.
➋ بعد از مسمّا، بر مسمّا واقع میشوند.
امّا إسم حُسنی؛
➊ مِن دونِ مسمّای خود (یعنی؛ «مِن دون الله») نیست.
➋ نفسِ آن، همان نفسِ مسمّا (الله تعالی) است و یک واقع است.
➌نه تنها نفسِ اسم حُسنی، نفسِ مسمّاست، بلکه فراتر؛
👈🏻 إسم حُسنی؛ خودِ «نَفْسُ الله تعالی؛📚بحارالأنوار،ج۹۷،ص۳۳۱»، یعنی؛ خودیّتِ الله تعالی است.
⏎◉ در نتیجه؛ تحلیلاً بیان میشود:
الله تعالی که #صمد است (یعنی؛«الْقَائِمُ بِنَفْسِهِ، الْغَنِيُّ عَنْ غَيْرِهِ؛ 📚 التوحيد (للصدوق)،ص۹۰») و به خودی خود، مسمّاست؛ 👈🏻 به اسم حُسنی؛ مسمّاست.
🔅 از أسماء حضرت حقّ «القریب» است («یا قریب؛ دعای جوشن کبیر📚البلد الأمين،ص۴۰۶).
🔆 خداوند مطلقِ «قریب»، و«قریبِ مطلق»است.
نباید در پی این باشیم که حضرتِ «قریب»؛ «قربت به چه چیز دارد؟».
خداوند، حتّی وقتی موجودات را خلق نکرده بود؛ في نفسِهِ «قریب» بود.
👈🏻 «قریب»، مطلقِ قُرب و نزدیکی است و چون مطلق است، قید و تعلّق ندارد.
و حتّی اگر بیان کردی که؛ «خود به خود، قریب است»؛ اگر «دو خود» تصوّر کردی؛ قُربِ مطلق را نیافتی!
⚠️ ذهن مشوب به عالَم حدّ و معیاراتش برای حقائقِ اطلاقیه؛ مدام به دنبالِ متعلَّق میگردد و بنا دارد که این لطائف را به جائی محکم کند!
و عاجز از این است که متوجّه باشد که «اطلاق؛ نفسِ مُحکمیست» و مادونِ #اطلاق؛ به عروةالوثقی بودنِ اطلاق؛ متمسّک، و بلکه «موجود» میباشد.
⏎◉ بنابراین، به لطف خدا؛
اوّلاً با این معنا آشنا شدیم که «طهارت» را در اطلاق ببینیم.
ثانیاً یافتیم که طهارتِ مطلقه، از «طهارت» هم طهارت دارد. و حقیقتِ لاتعیّن و بی قید بودنِ حقّ تعالی است. که آن، صفتِ «اطلاق» است که مصدرِ تمام شئوناتِ حقّ و «مبدأ وجودِ مطلق» است.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🚩
🍀 قدم دوّم - طهارت مطلقه را بشناسیم؛
در عالم حدود؛ برای طهارت، متعلَّق در نظر گرفته میشود. یعنی با بیانِ «طهارت»؛ ذهن به این سوال مشغول میشود که «طهارتِ از چه چیز؟».
این مرتبۀ نازلۀ طهارت است که متعلّقدار میشود. ولی ماندن در این مرتبه از فهم؛ محروم شدن از معرفت عالیه است.
این از خصوصیّات عالم حدود است که درکِ مفاهیم، فقط هنگامِ واقع شدن بر مصادیق آسان میشود.
مثلاً وقتی سخن از «سخاوت» است؛ تصوّر خود «سخاوت» برای ذهن متوقّف در عالَم حدود، ممکن نیست. بلکه آن را تنزیل و تنزیل میدهد و مثلاً شخصی را در نظر میگیرد و باز نمیتواند «سخی» بودن آن را تصوّر کند تا اینکه وقتی او را در حین بخشش به سائلی در نظر میگیرد؛ میگوید این یعنی «سخاوت». در حالی که این مرتبۀ فعل «سخاوت» و نه مطلقِ «سخاوت».
🔆 عالم نور را باید «#بالنورانیة» شناخت و معیاراتِ عالم کثرات که مدّ الظلّ عالم نور است را نباید برای شناختِ امور نور، اصل و مبنا گرفت.
🔰 بعد از این مقدمه؛
«طاهِر»؛ یکی از أسماء إلهیست.
📚إقبال الأعمال،ط-القديمة،ج۱،ص۴۸۶
🔆 «طاهِر»؛ اسم فاعل است و صفتِ حالیه. یعنی اوّلاً و بَدواً؛ ذاتِ خداوند طاهر است. بدین معنا که:
کاری به «تطهیر کننده» بودنِ آن نداریم که به متعلَّقِ آن که بیرون از ذات الهی است؛ مربوطش کنیم.
بلکه خودِ ذات در حالیکه؛
🔸كانَ اللَّهُ وَ لَا شَيْءَ مَعَه🔸است (خدا هست و هیچ چیزی با او نیست، 📚التوحيد، للصدوق، ص۶۷)
👈🏻 «طاهِر» است که اطلاقِ طهارت میباشد.
🔆 بعد از اینکه دانستیم ذاتِ خداوند، خودش در اطلاقِ «طهارت» است؛ آنگاه در مرتبۀ «فعل» [یعنی؛ «طاهِر» در ظهورِ في مقام الفعل] «تطهیر کننده» است.
بنابراین؛
در معرفتِ به ذات و عالَم لُبّ، این سؤال صحیح نیست که پرسیده شود:
«خداوند از چه چیز طاهر است؟»
👈🏻 خداوند، مطلقاً «طاهِر» است.
حتّی اگر تعیّنی برای طهارت در نظر بگیریم، از آن نیز مطهّر و طاهر است. چنان که در زیارتِ نفس و خودیّتِ باریتعالی یعنی؛ حضرت مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام آمده است؛
🔻«أَشْهَدُ أَنَّكَ طُهْرٌ طَاهِرٌ مُطَهَّرٌ
👈🏻مِنْ طُهْرٍ طَاهِرٍ مُطَهَّرٍ»♦️
📚كامل الزيارات، ص۲۳۵
🔆 حضرات آلالله علیهمالسلام که از اینکه نفس باریتعالی، تمامیّت و خدائیتِ خداوند هستند؛ جلوۀ تامّ و تمام حضرت حقّ تعالی میباشند؛ حتّی از «طهارت» هم طهارت دارند (و این؛ تفوّقِ اطلاق حقیقیِ آل الله؏ بر هر شئونی از شئوناتِ مطلقه، و بلکه سلطۀ و فائقیّتِ اطلاق بر خودش است).
بنابراین؛
طهارتِ مطلقه منظور است که متعلَّقی ندارد، چرا که بیان شد🔸«كَانَ اللَّهُ وَ لَا شَيْءَ مَعَه»🔸.
نفس باریتعالی؛ مطلقاً طاهر است.
[🍃عزیزا!
اینجا؛ جایِ اعتکاف و تأمّل است
نه گذرگاهِ بیتوجّهی!]
✿ مثال دیگر ؛
فقط أسماء حضرت حقّ، توقیفی و حُسنی میباشند.
🔰 بعضی از تفاوتهای اسامی غیر حُسنی، نسبت به اسم حُسنی چنین است:
➊ نفسی دونِ مسمّای خود دارند.
➋ بعد از مسمّا، بر مسمّا واقع میشوند.
امّا إسم حُسنی؛
➊ مِن دونِ مسمّای خود (یعنی؛ «مِن دون الله») نیست.
➋ نفسِ آن، همان نفسِ مسمّا (الله تعالی) است و یک واقع است.
➌نه تنها نفسِ اسم حُسنی، نفسِ مسمّاست، بلکه فراتر؛
👈🏻 إسم حُسنی؛ خودِ «نَفْسُ الله تعالی؛📚بحارالأنوار،ج۹۷،ص۳۳۱»، یعنی؛ خودیّتِ الله تعالی است.
⏎◉ در نتیجه؛ تحلیلاً بیان میشود:
الله تعالی که #صمد است (یعنی؛«الْقَائِمُ بِنَفْسِهِ، الْغَنِيُّ عَنْ غَيْرِهِ؛ 📚 التوحيد (للصدوق)،ص۹۰») و به خودی خود، مسمّاست؛ 👈🏻 به اسم حُسنی؛ مسمّاست.
🔅 از أسماء حضرت حقّ «القریب» است («یا قریب؛ دعای جوشن کبیر📚البلد الأمين،ص۴۰۶).
🔆 خداوند مطلقِ «قریب»، و«قریبِ مطلق»است.
نباید در پی این باشیم که حضرتِ «قریب»؛ «قربت به چه چیز دارد؟».
خداوند، حتّی وقتی موجودات را خلق نکرده بود؛ في نفسِهِ «قریب» بود.
👈🏻 «قریب»، مطلقِ قُرب و نزدیکی است و چون مطلق است، قید و تعلّق ندارد.
و حتّی اگر بیان کردی که؛ «خود به خود، قریب است»؛ اگر «دو خود» تصوّر کردی؛ قُربِ مطلق را نیافتی!
⚠️ ذهن مشوب به عالَم حدّ و معیاراتش برای حقائقِ اطلاقیه؛ مدام به دنبالِ متعلَّق میگردد و بنا دارد که این لطائف را به جائی محکم کند!
و عاجز از این است که متوجّه باشد که «اطلاق؛ نفسِ مُحکمیست» و مادونِ #اطلاق؛ به عروةالوثقی بودنِ اطلاق؛ متمسّک، و بلکه «موجود» میباشد.
⏎◉ بنابراین، به لطف خدا؛
اوّلاً با این معنا آشنا شدیم که «طهارت» را در اطلاق ببینیم.
ثانیاً یافتیم که طهارتِ مطلقه، از «طهارت» هم طهارت دارد. و حقیقتِ لاتعیّن و بی قید بودنِ حقّ تعالی است. که آن، صفتِ «اطلاق» است که مصدرِ تمام شئوناتِ حقّ و «مبدأ وجودِ مطلق» است.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🚩
Telegram
معرفة الحقّ - احسان الله نیلفروش زاده
✨
🔲 #اسماء_توقیفی
https://t.me/ehsannil3/186
• ┄┅┅┄┅❁•🔅•❁ ┅┄┅┅┄•
🔶۲- اینکه #اسماء_الهی_توقیفی_است ، به چه معناست؟
🔷✍🏻 پاسخ :
❂☜ یعنی متوقف به ذات است و از بیرون از ذات برای ذات قرار داده نشده است.
با مثال ان شاء الله بهتر معلوم میشود :
🗣 ما برای صدا…
🔲 #اسماء_توقیفی
https://t.me/ehsannil3/186
• ┄┅┅┄┅❁•🔅•❁ ┅┄┅┅┄•
🔶۲- اینکه #اسماء_الهی_توقیفی_است ، به چه معناست؟
🔷✍🏻 پاسخ :
❂☜ یعنی متوقف به ذات است و از بیرون از ذات برای ذات قرار داده نشده است.
با مثال ان شاء الله بهتر معلوم میشود :
🗣 ما برای صدا…
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
🚩
🍀 قدم سوّم - طهارت در مقام جلوَت و طهارت در مقامِ خلوَت؛
با طیّ کردنِ دو قدم نخست، این بیان آسان میگردد که [در تحلیل]؛
🔅 طهارت در مقامِ جلوَت (یعنی در عالَم مخلوقات)، طهارت با در نظر گرفتنِ متعلّقات است.
🔅 امّا طهارت در مقامِ خلوَت (پیش از مخلوقات)، طهارتی مافوقِ تعلّقات است.
🍀 قدم چهارم - زائر به زیارت فانی در مزور میشود؛
🔅 زیارت؛ «حضور الزائر عند المزور» است (مزور یعنی زیارت شونده).
باید زائر نزد مزور حاضر باشد، تا زیارت کرده باشد.
حضور داشتن، فناست.
زائر در هر مرتبه (ذات و صفت و فعل) و به هر اندازه که زائر باشد، فانی در مزور است. یعنی دیگر او، به خودیّت خود نیست، بلکه مزور به او جلوهگر است.
[این مهمّ را خوب باید نوش کرد].
🔅 معرفت در زیارت، به میزانِ مُوَلّیٰعلیه بودنِ شخصِ زائر بستگی دارد. هر چقدر پذیرش ولایتِ این شخصِ زائر، افزون باشد، او مُوَلّیٰعلیه برتری است وَ در نتیجه معرفتش در زیارت بالاتر است وُ فنایش در مزور، بیشتر...
👈🏻 پس اگر بخواهیم ببینیم زائرِ «با معرفتْ به زیارتنامه»، (یعنی با ولایت) چه مقامی در حالِ این زیارت دارد، باید در آن زیارتنامهای که وارد شده است، دقیق شویم.
[بعد از معیارِ مُوَلّیٰعلیه بودنِ زائر] هر زیارتی -با زیارتنامۀ خاصّ- بر اساس آن زیارتنامه رتبه بندی میشود.
👈🏻 💠زیارتنامه، شناسنامۀ زائر است💠
✅ #شناسنامه که بیان میشود، به معنایِ چند برگ کاغذ که نام کسی و مشخصاتش را در آن بنویسند، نیست. منظور، هویّتِ زائر است. که مکتوبِ وجودیِ زائر است. همان نامهای که در قیامت به دستِ شخص میدهند و در حقیقت، هویّت او که مکتوبِ وجودیِ او و فتراک و محورِ هستیِ اوست؛ به جلوۀ «مکتوب» ظاهر میگردد.
👈🏻 و این شناسائی او، که در حقیقت، هویّتِ اوست؛ نامۀ این شخص خواهد بود و نامِ حقیقی و نموِ باطن تا ظاهرش را بالمَرّه، هویدا میکند...
📕 هر زیارتنامهای، مَرتبتِ زیارت و زائر را بیان مینماید. یعنی میفرماید که مزور به کدام مقام و در چه منزلی، متجلّی شده است.
🍃 الغرض؛ در این زیارتنامه؛ مقامِ خلوَت و جلال حضرت صدیقۀ طاهره فاطمه زهرا سلام الله علیها بیان میشود.
و یکی از بیانهایی که برای نیامدنِ «سلام» در بعضی از نسخِ این زیارت شریف مطرح است؛ همین مقامِ جلالَت است. که حضرت زهرا سلآماللهعلیها را به در مقامِ "#فاطمه" و "#مطهره" زائر هستیم. که این جلالَت؛ دار السّلام است و برای سلام، مبدأ است و مافوقِ تعیّنِ «سلام» میباشد...
بنابراین زائر حقیقی (یعنی زائرِ با معرفت به این زیارتنامه) وقتی حضرت طاهره سلآماللهعلیها را زیارت کند؛ مقامِ خلوَت و جلال حضرت طاهرۀ مطهّره سلآماللهعلیها از او جلوهگر میشود. چون عرض شد که زائر در خالصۀ «زیارت»؛ کسی نیست جز جلوۀ مزور...
در نتیجه وقتی بیان میدارد؛
🔻"بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنَا بِوِلاَيَتِك"🔺
👈🏻 که طهارتِ «مطلقه» -که پیشتر از عالَم خلقت (جلوَت) برای حضرت طاهره مطهره سلاماللهعلیها مطرح شد-، در این زائر، ظاهر میگردد.
🔆 که بیان شد؛ طهارت مطلقه، طهارتی مافوقِ آن طهارتی است که متعلَّق دارد. و طهارتِ با تعلُّق، رشحهای از رشحاتِ طهارتِ مطلقه است.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🚩
🍀 قدم سوّم - طهارت در مقام جلوَت و طهارت در مقامِ خلوَت؛
با طیّ کردنِ دو قدم نخست، این بیان آسان میگردد که [در تحلیل]؛
🔅 طهارت در مقامِ جلوَت (یعنی در عالَم مخلوقات)، طهارت با در نظر گرفتنِ متعلّقات است.
🔅 امّا طهارت در مقامِ خلوَت (پیش از مخلوقات)، طهارتی مافوقِ تعلّقات است.
🍀 قدم چهارم - زائر به زیارت فانی در مزور میشود؛
🔅 زیارت؛ «حضور الزائر عند المزور» است (مزور یعنی زیارت شونده).
باید زائر نزد مزور حاضر باشد، تا زیارت کرده باشد.
حضور داشتن، فناست.
زائر در هر مرتبه (ذات و صفت و فعل) و به هر اندازه که زائر باشد، فانی در مزور است. یعنی دیگر او، به خودیّت خود نیست، بلکه مزور به او جلوهگر است.
[این مهمّ را خوب باید نوش کرد].
🔅 معرفت در زیارت، به میزانِ مُوَلّیٰعلیه بودنِ شخصِ زائر بستگی دارد. هر چقدر پذیرش ولایتِ این شخصِ زائر، افزون باشد، او مُوَلّیٰعلیه برتری است وَ در نتیجه معرفتش در زیارت بالاتر است وُ فنایش در مزور، بیشتر...
👈🏻 پس اگر بخواهیم ببینیم زائرِ «با معرفتْ به زیارتنامه»، (یعنی با ولایت) چه مقامی در حالِ این زیارت دارد، باید در آن زیارتنامهای که وارد شده است، دقیق شویم.
[بعد از معیارِ مُوَلّیٰعلیه بودنِ زائر] هر زیارتی -با زیارتنامۀ خاصّ- بر اساس آن زیارتنامه رتبه بندی میشود.
👈🏻 💠زیارتنامه، شناسنامۀ زائر است💠
✅ #شناسنامه که بیان میشود، به معنایِ چند برگ کاغذ که نام کسی و مشخصاتش را در آن بنویسند، نیست. منظور، هویّتِ زائر است. که مکتوبِ وجودیِ زائر است. همان نامهای که در قیامت به دستِ شخص میدهند و در حقیقت، هویّت او که مکتوبِ وجودیِ او و فتراک و محورِ هستیِ اوست؛ به جلوۀ «مکتوب» ظاهر میگردد.
👈🏻 و این شناسائی او، که در حقیقت، هویّتِ اوست؛ نامۀ این شخص خواهد بود و نامِ حقیقی و نموِ باطن تا ظاهرش را بالمَرّه، هویدا میکند...
📕 هر زیارتنامهای، مَرتبتِ زیارت و زائر را بیان مینماید. یعنی میفرماید که مزور به کدام مقام و در چه منزلی، متجلّی شده است.
🍃 الغرض؛ در این زیارتنامه؛ مقامِ خلوَت و جلال حضرت صدیقۀ طاهره فاطمه زهرا سلام الله علیها بیان میشود.
و یکی از بیانهایی که برای نیامدنِ «سلام» در بعضی از نسخِ این زیارت شریف مطرح است؛ همین مقامِ جلالَت است. که حضرت زهرا سلآماللهعلیها را به در مقامِ "#فاطمه" و "#مطهره" زائر هستیم. که این جلالَت؛ دار السّلام است و برای سلام، مبدأ است و مافوقِ تعیّنِ «سلام» میباشد...
بنابراین زائر حقیقی (یعنی زائرِ با معرفت به این زیارتنامه) وقتی حضرت طاهره سلآماللهعلیها را زیارت کند؛ مقامِ خلوَت و جلال حضرت طاهرۀ مطهّره سلآماللهعلیها از او جلوهگر میشود. چون عرض شد که زائر در خالصۀ «زیارت»؛ کسی نیست جز جلوۀ مزور...
در نتیجه وقتی بیان میدارد؛
🔻"بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنَا بِوِلاَيَتِك"🔺
👈🏻 که طهارتِ «مطلقه» -که پیشتر از عالَم خلقت (جلوَت) برای حضرت طاهره مطهره سلاماللهعلیها مطرح شد-، در این زائر، ظاهر میگردد.
🔆 که بیان شد؛ طهارت مطلقه، طهارتی مافوقِ آن طهارتی است که متعلَّق دارد. و طهارتِ با تعلُّق، رشحهای از رشحاتِ طهارتِ مطلقه است.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🚩
🚩
🍀 قدم پنجم - دقّت در فراز ذیل؛
🔅"فَإِنَّا نَسْأَلُكِ إِنْ كُنَّا صَدَّقْنَاكِ إِلاَّ أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِيقِنَا لَهُمَا لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنَا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنَا بِوِلاَيَتِك"🔅
پس ما از تو درخواست میکنیم که شما را تصدیق کنیم تا اینکه خداوند به وسیلۀ تصدیقمان برای آن دو بزرگوار (حضرت رسول اکرم ص و مولی امیرالمومنین ع وصیّ حضرت رسول ص ) ملحقمان کند، تا خودمان را بشارت دهیم که همانا به به ولایتِ شما پاک شدیم.
🔆 «فَــــإِنَّا نَسْأَلُكِ» چون با فایِ تفریع بیان شده است، پس به عبارتِ قبل مربوط است. اگر به جای «فاء» از «واو استیناف» استفاده شده بود، این فراز را طوری دیگر دقّت میکردیم.
بنابراین چگونگی ارتباطِ این عبارت به فراز قبل حائز اهمیت است و پاسخ به این سؤال که چگونه به این طهارتِ مطلقه برسیم؛
🔅"وَ زَعَمْنَا أَنَّا لَكِ
1️⃣ أوْلِيَاءُ
2️⃣ و مُصَدِّقُونَ
3️⃣ و صَابِرُونَ لِكُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ أَبُوكِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ أَتَى (أَتَانَا) بِهِ وَصِيُّه"🔅
🔆 "زعمنا" از ریشۀ "زعم" است (به معنای پنداشتن و گمان کردنی - که اطمینان در آن نیست) و در اینجا بیانِ عبدیّت عبد است.
عبد بایستی دائماً خود را در تقصیر و کوتاهی ببیند و اگر قصد تعریف خود را دارد باید در گمانه زنی و زعم بیان نماید. وگرنه عبد نیست و ادّعای مولی بودن دارد!
👈🏻 این حال، در قرآن به «وَجل» بودن تعبیر شده است.
👆🏻 سه مرتبۀ فوق -به ترتیب- سه مرتبۀ عبدیّت است. یعنی عبدیّت در ذات و صفت و فعل...
👈🏻 و فِتراک و علّت و غایت این عبدیّت را فرمود؛ کافِ "لَكِ" است که زائر میگوید 🔻"زَعَمْنَا أَنَّا لَـــكِ"🔺.
لامِ "لَکِ"، لامِ غایت است. غایتِ این عبدیّت، حضرت صدیقه طاهره سلاماللهعلیها هستند.
🔆 سه مطلب فوق -به انضمام و قوّت عبدیّت- همان است که بایستی برای نِیل به طهارتِ مطلقه دارا بود.
که در تحلیل اینطور بیان میشود؛
1️⃣ أوْلِيَاءُ؛
»» دوستی، حیثیتِ ذاتی است.
(حقیقت)
2️⃣ و مُصَدِّقُونَ؛
»» تصدیق، حیثیتِ صفتی است.
(طریقت)
3️⃣ و صَابِرُونَ لِكُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ أَبُوكِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ أَتَى (أَتَانَا) بِهِ وَصِيُّه؛
»» صبر -که در کلمات زیر به آن اشاره میشود-، حیثیتِ فعلی است.
(شریعت)
🔆 بیانِ این سه مرتبه توسط زائر، پاسخ به امر الهی در آیۀ زیر است؛
💠 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا
3️⃣ اصْبِرُوا
2️⃣ و صابِرُوا
1️⃣ و رابِطُوا. 💠
📘آل عمران،۲۰۰
🔆 که حضرت امام جعفر صادق علیهالسّلام برای این آیه میفرمایند؛
3️⃣ «اصبروا على الفرائض،
2️⃣ و صابروا على المصائب،
1️⃣ و رابطوا على الأئمة»
🔆 تطبیق آیۀ و تأویل آن را با شمارهگذاری به زیارتنامه مشخص کردم. که چون زائر در خواندنِ مزور است و چیزی جز جلوۀ مزور نیست، از ذات به سمت فعل بیان میکند.
امّا أمر در آیۀ دویستمِ آل عمران، حیثیتِ امری است تا شخص را به عبدیّت فراخواند. پس از فعل او شروع به امر مینماید.
🤲🏻 إن شاء الله به عنایتِ حضرت صدیقۀ طاهره فاطمه زهرا سلاماللهعلیها؛ طهارتِ مطلقه برای تمام خوانندگان این مقاله انشاء شده باشد و به نفسِ این انشاء؛ چگونگی راهیابی به طهارت مطلقه تفهیم گردیده باشد.
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَ الْحَمْدَ طَرِيقاً مِنْ طُرُقِ الِاعْتِرَافِ بِلَاهُوتِيَّتِهِ وَ صَمَدَانِيَّتِهِ وَ فَرْدَانِيَّتِهِ...
📚إقبال الأعمال، ط-القديمة، ج۱، ص۴۶۱
#زیارت_حضرت_فاطمه سلام الله علیها
🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3 ➣ #کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ #کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
.
🍀 قدم پنجم - دقّت در فراز ذیل؛
🔅"فَإِنَّا نَسْأَلُكِ إِنْ كُنَّا صَدَّقْنَاكِ إِلاَّ أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِيقِنَا لَهُمَا لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنَا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنَا بِوِلاَيَتِك"🔅
پس ما از تو درخواست میکنیم که شما را تصدیق کنیم تا اینکه خداوند به وسیلۀ تصدیقمان برای آن دو بزرگوار (حضرت رسول اکرم ص و مولی امیرالمومنین ع وصیّ حضرت رسول ص ) ملحقمان کند، تا خودمان را بشارت دهیم که همانا به به ولایتِ شما پاک شدیم.
🔆 «فَــــإِنَّا نَسْأَلُكِ» چون با فایِ تفریع بیان شده است، پس به عبارتِ قبل مربوط است. اگر به جای «فاء» از «واو استیناف» استفاده شده بود، این فراز را طوری دیگر دقّت میکردیم.
بنابراین چگونگی ارتباطِ این عبارت به فراز قبل حائز اهمیت است و پاسخ به این سؤال که چگونه به این طهارتِ مطلقه برسیم؛
🔅"وَ زَعَمْنَا أَنَّا لَكِ
1️⃣ أوْلِيَاءُ
2️⃣ و مُصَدِّقُونَ
3️⃣ و صَابِرُونَ لِكُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ أَبُوكِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ أَتَى (أَتَانَا) بِهِ وَصِيُّه"🔅
🔆 "زعمنا" از ریشۀ "زعم" است (به معنای پنداشتن و گمان کردنی - که اطمینان در آن نیست) و در اینجا بیانِ عبدیّت عبد است.
عبد بایستی دائماً خود را در تقصیر و کوتاهی ببیند و اگر قصد تعریف خود را دارد باید در گمانه زنی و زعم بیان نماید. وگرنه عبد نیست و ادّعای مولی بودن دارد!
👈🏻 این حال، در قرآن به «وَجل» بودن تعبیر شده است.
👆🏻 سه مرتبۀ فوق -به ترتیب- سه مرتبۀ عبدیّت است. یعنی عبدیّت در ذات و صفت و فعل...
👈🏻 و فِتراک و علّت و غایت این عبدیّت را فرمود؛ کافِ "لَكِ" است که زائر میگوید 🔻"زَعَمْنَا أَنَّا لَـــكِ"🔺.
لامِ "لَکِ"، لامِ غایت است. غایتِ این عبدیّت، حضرت صدیقه طاهره سلاماللهعلیها هستند.
🔆 سه مطلب فوق -به انضمام و قوّت عبدیّت- همان است که بایستی برای نِیل به طهارتِ مطلقه دارا بود.
که در تحلیل اینطور بیان میشود؛
1️⃣ أوْلِيَاءُ؛
»» دوستی، حیثیتِ ذاتی است.
(حقیقت)
2️⃣ و مُصَدِّقُونَ؛
»» تصدیق، حیثیتِ صفتی است.
(طریقت)
3️⃣ و صَابِرُونَ لِكُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ أَبُوكِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ أَتَى (أَتَانَا) بِهِ وَصِيُّه؛
»» صبر -که در کلمات زیر به آن اشاره میشود-، حیثیتِ فعلی است.
(شریعت)
🔆 بیانِ این سه مرتبه توسط زائر، پاسخ به امر الهی در آیۀ زیر است؛
💠 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا
3️⃣ اصْبِرُوا
2️⃣ و صابِرُوا
1️⃣ و رابِطُوا. 💠
📘آل عمران،۲۰۰
🔆 که حضرت امام جعفر صادق علیهالسّلام برای این آیه میفرمایند؛
3️⃣ «اصبروا على الفرائض،
2️⃣ و صابروا على المصائب،
1️⃣ و رابطوا على الأئمة»
🔆 تطبیق آیۀ و تأویل آن را با شمارهگذاری به زیارتنامه مشخص کردم. که چون زائر در خواندنِ مزور است و چیزی جز جلوۀ مزور نیست، از ذات به سمت فعل بیان میکند.
امّا أمر در آیۀ دویستمِ آل عمران، حیثیتِ امری است تا شخص را به عبدیّت فراخواند. پس از فعل او شروع به امر مینماید.
🤲🏻 إن شاء الله به عنایتِ حضرت صدیقۀ طاهره فاطمه زهرا سلاماللهعلیها؛ طهارتِ مطلقه برای تمام خوانندگان این مقاله انشاء شده باشد و به نفسِ این انشاء؛ چگونگی راهیابی به طهارت مطلقه تفهیم گردیده باشد.
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَ الْحَمْدَ طَرِيقاً مِنْ طُرُقِ الِاعْتِرَافِ بِلَاهُوتِيَّتِهِ وَ صَمَدَانِيَّتِهِ وَ فَرْدَانِيَّتِهِ...
📚إقبال الأعمال، ط-القديمة، ج۱، ص۴۶۱
#زیارت_حضرت_فاطمه سلام الله علیها
🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3 ➣ #کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ #کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
.
Telegram
معرفة الحقّ - احسان الله نیلفروش زاده
🍃 به مرحمت حقّ تعالی؛ نیّت تأسیس این کانال،ارائۀ دروسی برای «مبناسازی» معارف الهی است.
و پیش از هر قدمی، معترف و مقرّ آنیم که؛آنچه نگاشته میشود اظهارنامۀ عجز ماست.
و عاجزانه؛مستدعی نظر،و مستسقی رحمتِ حضرات آلالله علیهم السلام هستیم.
ادمین: @ehsannil
و پیش از هر قدمی، معترف و مقرّ آنیم که؛آنچه نگاشته میشود اظهارنامۀ عجز ماست.
و عاجزانه؛مستدعی نظر،و مستسقی رحمتِ حضرات آلالله علیهم السلام هستیم.
ادمین: @ehsannil
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (🦋Ehsan Nil.)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM