کانال دیوانگان حضرت زینب سلام الله علیها-اصفهان
317 subscribers
1.82K photos
530 videos
95 files
1.5K links
شام جمعه ی هر هفته
و مناسبتهای مذهبی اعیاد و عزاداری آل الله علیهم السلام
مکان:
اصفهان-خیابان بعثت-خیابان ابوریحان (غرب)-کوی۱/۱(فدڪ)

https://telegram.me/divaneganezeinab


خادم کانال:
http://telegram.me/sayedahmad1001
Download Telegram
تقدیم به بانوی یگانه گی های عشق
بسم رب العطش که یار آمد
لحظه ی جلوه ی بهار آمد
بسم رب القیام  عاشورا
به تجلای زینب کبری
گره از کار آسمان وا شد
لا عیان در تجلی لا  شد
لا شریک له در عشق حسین
نبود همچو او بر  عشق حسین
نحن نذر قیامت اشکش
واژها در صلابت اشکش
لم یلد گوی حضرت عشقش
واصف سر غیرت عشقش
چشم او بسته بود و دل بسته
عجب از این حدیث نورسته
آمده تا که لحظه ی میعاد
غرق چشمان او شود فریاد
آمده تا عطش شود سیراب
محو صبرش شود شب و مهتاب
آمده او که شرح بیداد است
نغمه ساز حدیث فریاد است
چه قیامت قیام و بی همتاست
آنکه شرح صلابت دریاست
زینب است او که زینت عشق است
شرح مبسوط عصمت عشق است
فاطمه یعنی او که زهرایی ست
مرهم زخم شام تنهایی ست
عظمت شمه ای ز تصویرش
گوشه ای در بیان تفسیرش
هل اتای عطای سبحانی ست
شرح آیینه های قرآنی ست
قوت قلب و قلب حیدر اوست
چشمه ی چشمه سار کوثر اوست
گشته عالم به پا بر این مطلب
حسبی الله و حسبنا زینب
خواهری که برادرش حسن است
یاسمین ثمین یاسمن است
سفره دار سخاوت حسن است
خواهر با کرامت حسن است
آمده تا بخواندش عمان
زن مگو مرد عرصه ی جولان
زن نه حبل المتین به عین یقین
شرح معراج و روح روح الامین
زن مگو شیر مرتضا آیین
درد غمهای کوچه را تسکین
زن مخوانش که مرد میدان است
موج و دریا و عمق طوفان است
کربلا را یگانه قاموس است
او که خود ساحل است و فانوس است
کربلا یعنی آنچه زینب دید
رنجش از رنج سینه اش رنجید
چاره بیچاره ی نگاهش شد
محمل و چوبه،سر پناهش شد
شد اسارت اسیر طوفانش
غرق باران چشم گریانش
واژها گشته محو و حیرانش
در بلندای نطق برانش
کرسی و لوح و نقطه ی نون است
زینب است او که در مکنون است
نفحات نفیس نافه گشاست
جلوات جمیل کرببلاست
کوچه های مدینه را دیده
مجتبی گشته او و رنجیده
خانه دار پس از غروب است او
مرهم زخم سنگ و چوب است او
امتحان بعد امتحان دیده
لب و دندان و خیزران دیده
هرچه نادیدنی ست او دیده
امشب آمد برای فرداها
شرح معنا شود به معناها
امشب آمد که صبح عاشورا
محشر دیگری کند برپا
جای آن دارد از شعف امشب
اقتدا بر صلابت زینب
سجده بر جای پای او عشق است
این روش از گدای او عشق است
او که شر خدایی عشق است
غصه دار جدایی عشق است
امشب از فاطمیه های عزا
میرود دل به سوی کرببلا
رکعتی نافله به نام حسین
ربنا اتنا ز جام حسین
می رهد سینه اش ز گمراهی
هر که گردیده زینب اللهی
من قسم میخورم بر این مطلب
حسبناالله و حسبنا زینب

طره اصفهانی
به دست صبر او انا فتحنا باده نوشیده
لک فتح مبین پیراهن توحید پوشیده
زمان خطبه خوانی آن لسانی که خروشیده
علی در هیبت زینب عیان گردیده جوشیده
بحمداللهِ انتِ عمتی نجوای توحیدی

از این رو زین اب هستی که شرح مطلق علمی
نه تنها شرح مطلق بلکه علم ملحق علمی
نه تنها ملحق علمی که وصف مشتق علمی
نه تنها مشتق علمی که حق بر حق علمی
بحمدالله انت عمتی معنای توحیدی

تعالی شانها یاذی العلوم علم خدا حلمت
تعالی ذاتها یا ذی العطا سجن البلا حلمت
چه تعلیمی چه علمی معنی نورالهدی حلمت
تشاءُ ما یشاء نص تعز ما تشا حلمت
بحمدالله انت عمتی صهبای توحیدی

در آن صحرا که بود از عشق جانت محو مدهوشی
مقام علمی ات نوشید ازصهبای خاموشی
عیان شد در مقام صبر تو فرمان  سِر پوشی
به علم ذات ذاتت جرعه را در بند مینوشی
بحمدالله انت عمتی فحوای توحیدی

به امر انما شد اسکتی تایید علم تو
دلیل کل شی اسکتی   توحید علم تو
وصول علم لاتعلیمت تمجید علم تو
که نص اسکتی شد حجت تجوید علم تو
بحمدالله انت عمتی مبنای توحیدی

چه بود امری که با آن دشت شد صحرای خاموشی
چه حکمی بود باری موج شد دریای خاموشی
دل مجروحت از بیداد شد غوغای خاموشی
فدای زخم بی حدی که شد معنای خاموشی
بحمدالله انت عمتی غوغای توحیدی

به نام نامی خون خدا وقت سخنرانی
مقام کظم غیظت گشت چون دریای طوفانی
خطیب خطبه ی حیرت شدی در اوج حیرانی
به حکم مارایت  ما رایت  تیغ برانی
بحمدالله انت عمتی شیدای توحیدی

چه در جان علوم از جام عشقت ریخته ساغر
که علم ازحیرت علمت شده محو تو پا تا سر
مقام واصفون عاجز به مدحت تا صف محشر
که تو هم ذوالفقار هستی همی دردانه ی حیدر
بحمدالله انتِ عمتی مولای توحیدی

به نقل از مارایت مارایت ماه و سر نیزه
رایت در اسارت مارایت شاه و سرنیزه
چهل منزل رایت مارایت راه و سرنیره
پناه بی پناهان ماریت آه و سرنیره
بحمدالله انت عمتی سودای توحیدی


طره اصفهانی
.

༺۞ از باطنِ فَلَک، تا ظاهرِ فَدَک ۞༻

•┈┈••✾•💠•✾••┈┈•
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/915
•┈┈••✾•💠•✾••┈┈•

مقدمه:
غاصبین خلافتِ ائمه اطهار(ع) یعنی عمر و ابابکر ملعون، علاوه بر طمع به مطامع دنیوی، بدتر از آن؛ از اینکه مبادا بعضی از افراد، به طمعِ مال گرایشِ به حضراتِ اهل بیت علیهم السلام پیدا کنند [و بدتر از بدتر مطلبی که در ادامۀ این مقاله خواهید خواند]؛ ضمن غصبِ #فدک که ارثِ حضرت ختمی مرتبت(ص) به حضرت فاطمه زهرا (س) بود، این حدیث را جعل کردند و به پیامبر اکرم(ص) نسبت دادند:

«نَحنُ مَعاشِرَ الانبیاءِ لا نُوَرِّثُ ما تَرَکنا صَدَقَة» (حدیثِ جعلی ابابکر ملعون)
ما پیغمبران از خودمان ارثی به جا نمی‌گذاریم هرچه که بماند صدقه است.



🔳 حضرت امام موسی کاظم؏ در پاسخ مصرّانه‌ی هارون الرّشیدِ ملعون در مورد حدّ و مرزِ #فدک، می‌فرمایند (نقل به مضمون):

تمام بلادِ اسلامی، که مرزِ اوّلش؛ عدن، مرزِ دوّمش؛ سمرقند، مرزِ سوّمش؛ آفریقا، و مرزِ چهارمش؛ خزر و ارمنستان است.

❧═┅┅┄┄
❧ اوّلین دیندار و دیندارِ مطلق؛ شخصِ حضرت حقّ تعالی است و دین خداوند، اسلام است که حضرت امام جعفر صادق(ع) می‌فرمایند:

◣『دِينُ اللَّهِ اسْمُهُ الْإِسْلَامُ وَ هُوَ دِينُ اللَّه.』◥
دین
خداوند اسمش اسلام است و آن دینِ خودِ خداوند است.
📚الكافي(ط-الإسلامية)،ج‏۲ص۳۸

حضراتِ ائمه اطهار(ع) شخصِ «اسلام» و بلکه اصلِ آن هستند که حضرت مولی(ع) می‌فرمایند: ✿『أَنَا الْإِسلام‏؛ 📚بحار الأنوار،ج‏۲۶ص۱۵۴』✿ و بلکه در زیارتِ آل الله(ع) بیان می‌فرمایند: ✿『السَّلام عَلَيْکمْ يَا أَصْلَ الْإِسلام النَّامِي؛📚بحار الأنوار،ج‏۹۹ص۱۸۷』✿.
♡••࿐
و چون حضرات آل الله(ع) 《نَفْسِ اللهِ تَعَالَى؛ 📚بحار الأنوار، ج‏۹۷ص۳۳۱》 هستند، و حضرت حقّ تعالی، صمد است و دینداری‌اش ذاتی و نفسی است، بنابراین؛
❖ خداوند که به اسلام دیندار است، یعنی؛ به ائمه اطهار(ع) دیندار است.
و
این مطلب، توحید در دینداری، در معنای اخصّ الخواصّ است.

از این رو؛
#اسلام از این که نفسِ باریتعالی است؛ «عند الله»است که قرآن می‌فرماید:

💎﴿«إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ﴾💎
همانا دين نزد خدا تنها اسلام است.
(آل‌عمران،۱۹)

❀ آنچه که نفس باریتعالی بوده و «عند الله» باشد، مافوقِ زمان و مکان است. شخصِ اسلام(ع)؛ از نَفْس و اللهیّتِ الله، محقّق بوده و فائِق بر زمان و مکان است و زمان، به حضراتِ اسلام(ع)، جاری است و مکان به حضراتِ اسلام(ع)، مستقر است. و از همین فائقیّت و اطلاق، اسلام، به علی الإطلاق بودن؛ در زمان و مکان، متجلی است.

منتَسَبین به اسلام نیز، در اضافه و بلکه صِرف الإضافه بودن به اسلام، از جلالَت قدری برخوردارند که بایستی به اسلام، مورد تأمّل و محاسبه قرار بگیرند.
֍ در نتیجه؛
«بلادِ اسلامی»، به وسعت و فراگیریِ #اسلام، همۀ سرزمین‌هاست که به همین حقیقت، 👈🏻 راسِم عالَم وجود، پیامبرِ 👈🏻#اسلام(ص) پیامی از این سلم و سلامت که ظهوری از اسلام است را چنین انشاء می‌فرمایند:

🔻【 جُعِلَتْ لِي‏ الْأَرْضُ مَسْجِداً وَ طَهُوراً 】🔺
برای من زمین محلّ سجده و پاک قرار داده شد.
📚من لا يحضره الفقيه،ج‏۱،ص۲۴۰

🌐 «الأرض»؛ أرضِ «تعیّنات» است. یعنی هر ذی إشاره و بلکه لاإشاره‌ای در «الْأَرْض» قرار گرفته و بلکه به این جعلِ مطهّر و مقدّس، از رجسِ «عدَم»، پا به طهارتِ «وجود» گذاشته و «موجود» است و دَم به دَم به یایِ «لِي‏» -یعنی شخصِ حضرت رسول اکرم ص-؛ حظّ از «مَسْجِداً»ی قوسِ نزول و «طَهُوراً»ی قوسِ صعود دارد و در تسبیحِ سجود و تحمیدِ طهور؛ مُدرکِ جلال و جمال(یابِس و رَطب) الهی است و به این برکت؛ توحیدِ حقّ که «لا هو إلا هو» می‌باشد را به جان و در کینونَت خویش، تصدیق می‌کند.

◉⇦ بنابراین؛
بیانِ محدوده‌ی فدک به «بلاد اسلامی»، بیانِ حدّ و مرز نیست. که اگر اسلام؛ نفسِ الهی است، بلادِ الهی نیز مرزبندی ندارد، چنان که در روایات ظهور آمده است که اصلاً با ظهور حضرتِ جانان، بقیه‌ی خدا، مولای دلبران، آمالِ بهتران؛ حضرت حجّة (روحی لذکره الفداء)؛ بی‌اعتبار بودنِ مرزها و حدود و ثغور بلاد و کشورها، معلوم شده و از بین می‌رود.

در نتیجه؛
بیانِ محدوده‌ی فدک؛ بیانی از بی‌حدّیِ فدک است، بدین معنا که نه تنها بلادِ اسلامیِ مشهور را شامل می‌شود، بلکه تمامی مکان و لامکان، وَ شیء و لاشیء را نیز شامل می‌گردد.

❖ بنابراین؛ آن چهار مرزی که از آن در روایات یاد می‌شود؛ بیان و جلوه‌ای از ارکانِ اربعۀ حقّ و حقیقت است که؛
❧ از #تسبیحات_اربعه و خدائیتِ خدا؛ آغاز،
❧ در چهار ضلعِ #بیت_المعمور؛ متجلّی،
❧ در وجوهِ #کعبه؛ مشهود،
❧ و به #دحو_الارض و کشیدگیِ کعبه؛ ممدود،
❧ و تا #عناصر_اربعه ی تمام موجودات؛ ملحوظ و منظور است.

🔺 مطلب فوق؛ سایه‌ای از #فدک است.

︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔳
.


❂☜ #فدک؛ تمامی فلَک و بلکه #فلک و مافوقِ فَلَک است.
که مالک وُ مُلک وُ مَلکوت وُ مَلَک وُ مَلَکات، تا برسد به مِلک، مالکیّت هر مالکی و مملوک و آثارش (#نه_فلک) را فراگرفته است.


💠 به همان قوّت که اسلام، رشحه‌ای از رشحاتِ آل‌الله(؏) می‌باشد؛ بلاد اسلامی، جلوه‌ای از جلواتِ ائمه‌ی اطهار(؏) است. وقتی ارضِ تعیّنات از #دحو_الارض کعبه گسترده شده و دَم به دَم به کعبه، موجود است؛ بلاد هم به «بلدِ حرام»، وجود و حُرمتِ وجودی دارد. و این در حالی است که حضرت امام جعفر صادق علیه السلام می‌فرمایند

◣『نَحْنُ الْبَلَدُ الْحَرَام‏』◥
ما شهر حرام هستیم (که مکّه جلوه‌ای از آن است).
📚بحار الأنوار، ج‏۲۴، ص۳۰۳

«الْبَلَدُ الْحَرَام»؛ روحِ همۀ بلاد است و چون جلوۀ حقّ است و قِسمِ حقیقی است، قَسَم الهی در سورۀ #بلد به آن صورت می‌گیرد که:

💎﴿لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ ✾ وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ ﴾💎
سوگند
به اين شهر [بلد حرام‏]. شهری که تو [ای حقیقتِ بَلَد، یا رسول الله -ص-] در آن ساکن هستی.
(بلد، آیات ۱ و ۲)

پس؛
وقتی در مورد غصبِ فدک در زیارت روزِ غدیرِ حضرت مولی امیرالمؤمنین (؏) صحبت می‌شود، ائمه اطهار(ع) با این انشاء می‌فرمایند:

🔹«وَ الْأَمْرُ الْأَعْجَبُ وَ الْخَطْبُ الْأَفْظَعُ بَعْدَ جَحْدِكَ حَقَّكَ،
❂☜ غَصْبُ الصِّدِّيقَةِ الزَّهْرَاءِ سَيِّدَةِ النِّسَاءِ فَدَكاً،...»🔹▣⇣
موضوع شگفت‌انگیزتر و مصیبت هولناک‌تر، پس از انکار حق تو، غصب حضرت صدیقۀ زهرا (س) سرورِ زنان، در مورد فدک بود...
📚المزار(للشهيد الاول)، ص۸۴

▣ ⇡ دقّت شود که؛ نفرمودند غصب فدک که مال حضرت زهرا (س) بوده، بلکه غصب شخص حضرت زهرا سلام الله علیها را پیش می‌اندازند و بعد تمیزِ «فدکاً» را بیان می‌فرمایند که؛ غصب حضرت صدیقۀ زهرا(س) تا «فدکاً» ممدود است.

بدین معنا که شخصِ حضرتِ صدّیقةُ الزهراء (س)؛ به «سَيِّدَةُ النِّسَاء»بودن (که شاخصه وجودیِ نساء؛ خلوَت‌نشینی است)؛ سیّدِ خلوت‌نشینان، بلکه سیادتِ مقامِ خلوَت‌ هستند. و #فدک هم؛ مکان است و نهایتِ جلوَت، نتیجه آنکه؛ اینگونه بیان نمودنِ غصبِ فدک یعنی؛
غصبِ فدک از خلوَتِ وجود تا نهایتِ جلوَتِ موجودات، موردِ اشاره است.

این چنین بیانی؛ شدّت بیانِ غصب است که غاصبینِ ملعونِ آن، از خلوَت تا جلوَت، جسارت کرده‌اند.

▣⇦ بنابراین؛
«فدک»
؛ منسوب و منتسب و مدّ وجودِ فاطر هستی، یعنی حضرت صدّیقۀ طاهره(س)، موجود و مورد اشاره است.

حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها که آن #مقام_عماء، #کنز_مخفی و حقیقتِ ذاتِ باری هستند، تا نهایتِ موجودات که مکان و مکانیات است، همه را فراگرفته‌اند، بنابراین؛

🔷 اوّلاً) به قوّتِ لطیفۀ معرفتی که بیان شد، از روایتِ جعلیِ «نَحنُ مَعاشِرَ الانبیاءِ لا نُوَرِّثُ ما تَرَکنا صَدَقَة» (حدیثِ جعلی ابابکر ملعون)؛ مالکیّتِ حقیقیِ حضرت فاطمه(س) بر فدک ثابت می‌شود. به این معنا که؛ مملوک (فدک) حقیقتی دونِ مالک (حضرت فاطمه س) نداشته، و #فدک فقط یک ارثِ ظاهری نیست که از پدری به فرزندش برسد؛ بلکه ملکی جدانشدنی از حضرت فاطمه(س) است. در نتیجه:
حتّی با همین روایتِ جعلی؛ مالکِ فدک بودنِ حضرت فاطمه زهرا(س)؛ به نحوِ ثبوتی که مافوقِ نحوِ اثباتی؛ ثابت است.

🔷 ثانیاً) جسارت و غاصب بودنِ غاصبین فدک، از نهایتِ خلوَت تا نهایتِ جلوَت است و اگر به غصبِ زمینِ فدک اشاره شده، برای اهالیِ عالمِ حدود است، تا هر ذی‌اشاره‌ای، درکی از غاصب بودنِ خلفایِ سَگانه پیدا کند.🔥

❑ النهایة؛
تمام کسانی که واحدِ بغضِ حضرت فاطمه(س) را داشته باشند (یعنی؛ ولایت حضرت مولی -ع- را قبول نکرده باشند)، به حرامی در روی زمین، زندگی می‌کنند. که برای پرهیز از اطاله‌ی کلام، این بیان را با یکی از فرمایشاتِ مُنشئ عالَم هستی، حضرت ختمی مرتبت(ص) ختم نمائیم که به تصریح در مورد مبغضین حضرت فاطمه(س) می‌فرمایند:

◣『مَنْ مَشَى عَلَيْهَا مُبْغِضاً لَهَا مَشَى حَرَاماً.
هرکسی که با بغض فاطمه(س)، بر زمین راه می‌رود؛ به حرامی راه رفته است.


تذکر:
«مَشی» به معنای عامّ منظور است که جاریِ بودن شیئیّت است. و معنایِ فرمایش حضرت(ص)، صرفاً راه رفتن ظاهری نیست، بلکه نَفْسِ زندگی این افراد است که نفَس نفَس‌هایِ ایشان حقیقتاً حرام می‌باشد.

🍃 الهی!
جانانه و از مکنونِ سرّ تا ظاهر و عَلانیّت، همراهِ خداوند و ائمه اطهار(ع)؛ لاعِنِ غاصبین خلافت و تمامِ تابعینشان ملعونشان باشیم که حضرت مولی امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند:

◣『اللَّهُمَّ الْعَنْهُمَا فِي مَكْنُونِ السِّرِّ وَ ظَاهِرِ الْعَلَانِيَة』
📜#دعای_صنمی_قریش -
📚مصباح للكفعمي (جنة الأمان الواقية)، ص۵۵۳





🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده 🏴
#فدک


─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3#کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2#کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
.
بسمه  تعالی   شانه  و  جلت  عظمته

مراسم عزاداری شهادت حضرت زهرا
سلام الله علیها همراه با مراسم آیینی
                پخت سمنو

به نیابت حضرت ولی عصر عجل الله
تعالی فرجه الشریف و تعجیل در فرج

                  سخنران :
حجه ‌الاسلام ‌و المسلمین مرتضوی
   
و مداحان اهل بیت علیهم السلام

پنج شنبه ۰۹ آذر ۱۴۰۲ - ساعت۲۰:۳۰

اصفهان-خیابان پروین-انتهای کوی۷۹

هیئت فدائیان حضرت حسین علیه السلام
           دیوانگان حضرت زینب
           سلام الله علیهااصفهان

واتس اپ:
https://chat.whatsapp.com/KEe6504OSlS57GZ9aWRJrw

اینستاگرام:
https://instagram.com/divaneganezeinab?igshid=MzNlNGNkZWQ4Mg==

تلگرام:
https://t.me/divaneganezeinab

ایتا:
https://eitaa.com/divaneganezeinab

سروش:
https://splus.ir/divaneganezeinab

روبیکا:
https://rubika.ir/divaneganezeinab

بله:
https://ble.ir/divaneganezeinab
.

༺֎ 《اســــرارِ #مگو》؛
«مَگوئیِ» وصفِ تو بود
֎༻


🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/460
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅


🍃۞ حضرتِ «اللهﷻ» کیست؟

قرآن می‌فرماید:

💎 ﴿اللهُ لا إلهَ إلّا هُو﴾ 💎
📘 بقره، ۲۵۵

◉⇯⇦ «الله»؛ مبتدا، و «لا اله الّا هو»؛ خبرِ آن است. یعنی؛ خودِ «الله» ☜ «لا إله إلّا هو» است.
که «لا إله إلّا هو»؛ کلمۀ توحید است.
و مرتبه‌ای والاتر از آن در مراتبِ توحید؛
֎⫸ «لا هو إلّا هو» است.

💠 که در تحلیل:

«لا هو»؛ #جلال است.
«إلّا هو»؛ #جمال است.

🍃۞شخص حقیقی عالَم؛ اللهﷻ است، و همۀ عالم؛ آیات و جلواتِ اویند.
و توحیدِ او (❂☜«لا هو إلّا هو»)؛ عالم را بالحقیقة فراگرفته است.
بنابراین؛
֎⇦به همۀ عالم و امورِ آن؛ به «لا هو إلّا هو» یعنی؛ به «جلال و جمال»، بایستی نظر شود.

✿الغرض؛
❂☜به #معرفت نیز چنین باید نگریست.
𒆳
🌕معرفت در #جمال معرفت؛
֎⇦ معرفت در تعیّنِ «معرفت» است.‌
که از آن به «شناختن» یاد می‌شود.‌
و در عالم حدّ هم با آن سر و کار داریم که می‌گوییم:
"فلان امر را «شناختم»"

🍃۞پس معروف، در #جمال معرفت؛
❂☜ به جمال و تعیّنِ «معروف بودن» ظاهر می‌گردد.


🌑معرفت در #جلال معرفت؛
֎⇦ معرفت در لاتعیّنیِ «معرفت» است.
که از آن به «نشناختن» یاد می‌شود.
و در عالم حدّ می‌گوییم:
"فلان امر را «نشناختم»"، چرا که به هر نحوی از دسترسم خارج بود. بنابراین آن نشناختنی حدّی؛ خودش چیزی بود و شناخته شدن و نشدنش، امری دیگر.

🍃۞پس معروف در #جلال معرفت؛
❂☜ به جلال و لاتعیّنیِ «معروف بودن» ظاهر می‌گردد و گفته می‌شود که «#نشناختنی است».


🔆۞و امّا سخن و مطلوب ما؛ در عالم، #نور است. پس إن شاء الله از عالم حدّ و معیاراتش فاصله بگیریم و #بالنورانیة معرفت را طالب باشیم.

🔳 در عالم حدّ، «نشناختنی» برای جویندۀ آن است که اصلاً در میدانِ شناخته شدن نیامده. یعنی؛ مطلوبِ شناخته شدن، چیزی هست و نفس الأمری دارد، و معرفت به آن، نفس الأمرِ دیگری دارد. امّا چون مطلوب، در دسترس نیامده، پس شناخته نشده است.

🔆 امّا «نشناختنی در عالم نور»؛ خودش «نشناختنی» است. یعنی؛
֎⇦ نفسِ او؛ «نشناختنی» است. و نه اینکه چیزی هست و بعد از آنکه چیزی است، شناخته نمی‌شود.

[به لفظِ «#نشناختنی» بیان کردم که صفت باشد. و لطائف عمیق و معرفتِ اخصّی ورایِ آن خوابیده که بایستی به مدد الهی، در مقالی دیگر، شرح آن بیان گردد.]

●⇯⇦بنابراین؛
❂☜ هرچه عارف به «نشناختنی» نزدیک شد و مندکّ و فانیِ در آن گشت؛ عارفِ «نشناختنی» شد.
نه اینکه این عارف، نقص داشت که او را نشناخت. بلکه معروف؛ در جلالَتِ «معروف بودن» بود.
یعنی؛
❂☜ خودش #نشناختنی بود. نه اینکه برای مَن و شما «نشناختنی» بود. في الواقع؛ «نشناختنی» بود. بدین معنا که؛
֎⇦ جلالَتِ «المعروف» بود.

💦 اگر دست در آب فرو کردی؛ قدری درکِ تَریِ آب روزی‌ات شده. و اگر تماماً در آب فرو رفتی؛ تماماً مُدرِک آنی.

✿⇯⇦ به هر قدر که عارفِ آن کس شدی که «نشناختنی»؛ نفْسَش است (و بلکه نفْسِ «نشناختنی» ست)؛ مُدرکِ «نشناختنی» شدی.

معرفتِ «متعیّن»؛
֎⇦ در تعیّنِ معرفت است.

● اما معرفتِ «لا متعیّن»
(و بلکه معرفتِ «لاتعیّن»
֎⇦ در لاتعیّنیِ معرفت است و جلالِ خودِ «معرفت» می‌باشد.

● حالا؛ معروف و منظور و مطلوبِ ما؛
֎⇦ خودِ «لا تعیّنی» و خودِ «نشناختنی»، یعنی؛ «جلالتِ معرفت» می‌باشد.


°•❁🔳🔲🔳❁•°


🍃۞ با درکِ مقدّمۀ فوق، بخوانیم:

💎 ﴿إنّا أنزلناهُ في‏ لَيلَةِ القدر
وَ ما أدراكَ ما ليلَةُ القدر﴾ 💎

✾ همانا ما آن را در شب قدر نازل كرديم.
✾ و تو چه مى‏‌دانى شب قدر چيست.
📘سورهٔ قدر

֎⇯⇦ در حدیث برای آیات فوق می‌فرمایند:

🔻«اللّیلَةُ فاطمةُ وَ القَدرُ الله
فَمَنْ عَرَفَ فاطمةَ حَقَّ معرفَتِهَا
فَقَدْ أدْرَكَ لَيْلَةَ القدر
وَ إنّما سُمِّيَتْ فاطمةُ
لِأنّ الخَلقَ فُطِمُوا عَنْ معرفتِهَا» 🔺

«لیلة»؛ فاطمه (س) هستند و «القدر»؛ اللهﷻ.
پس کسی که فاطمه (س) را به حقِّ معرفتِ حضرتشان، شناخت؛
֎⇦ #لیلة_القدر را درک کرده است.
و همانا حضرتشان فاطمه (س) نامیده شده
زیرا مطلقِ «خلق» از شناختِ ایشان جدا شدند.


✿⇯⇦ کافِ «وَ ما أدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْر»؛
֎⇦ ضمیرِ #مخاطب است و سوی سخن به حضرتِ حقُّ الحقیق، سیّد المرسلین، خاتم الانبیاء، محمّدِ مصطفی (ص) است.

✿⇯⇦ائمۀ اطهار (؏) نور واحد هستند. بنابراین؛ درک نشدنِ «لَيْلَةُ الْقَدْر» برای حضرت رسول اکرم (ص) معنا ندارد!
[و به فنایِ در ائمّهٔ اطهار (؏)؛
این درک؛ برای طالبانِ حقیقی، جاری است.]‌

🍃۞ پس دقّت بفرمائید:
درک نشدن در آیۀ «وَ ما أدْراك ما لَيلَةُ القدر»؛
֎⇦ درکِ نشدنِ حدّی نیست.
بلکه سخن در نور، از نور، و برای نور است.
و این درکِ نشدن، به واقع؛
֎⇦ لاتعیّنیِ درک و معرفت است.


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻


🍃۞ بنابراین؛
این نیست که هدف و غرضِ خلقت؛ شناختنِ مطلق آل‌الله (؏) باشد، امّا از آن طرف‌ بیان نمایند که درکِ حضرتشان ممکن نیست!
اینکه، نقضِ غرض است!

🔰 خودِ معروف؛
که «لیلة» است
و «#فاطمه» است (روحی لذکرها الفداء)؛
❂☜ نفسِ «نشناختنی» است.

[ دقّت بفرمائید که در اینجا صفتِ «نشناختنی» منظورم است، و نه اسمِ آن]


🔲 فطام؛ از شیر گرفتنِ کودک است.
که شیر در اینجا؛ علم و معرفت است.
فِطامة؛ مصدرِ این أمر است.
و‌ #فاطمه؛
֎⇦ اسم فاعلی است که صفتِ حالیهٔ این مهمّ است.
و فِطامة؛ از «فاطمة» (س) است که فِطامة است.
و‌ فِطام، رشحاتی از جلواتِ حضرتشان ...


◉⇯⇦ اگر حضرتِ «هوﷻ»؛ غیب الغیوب است و «هوﷻ» بودنِ او؛ اسمِ عَلَمی برای غیب الغیوب بودنِ اوست؛
❂☜ #فاطمه (س)؛ که نفسِ #جدائی هستند و نفْسِ بریدن؛ هویّت و غیبوبَتِ مطلقۀ حضرت «هوﷻ» هستند.

✿⇯⇦ حضرتشان بَتول می‌باشند. یعنی؛ مبالغۀ «بریده»، بلکه نفْسِ «بریدن» هستند.
نه از ضعفِ دیگران چنین باشند. همان طوری که «هوﷻ» از ضعفِ دیگران غیب نبود. ضعفِ دیگران، بعد از این دقائق معنا می‌شود.


🍃۞ عارف، در نقطۀ «معرفت»؛ فانی در «معروف» است.
و در حقیقت؛ به اندازۀ معرفتش، جلوه‌ای از «معروف» است.
یعنی؛ «معروف» به جلوۀ «عارف»؛ رخی عیان می‌کند.

◉⇯⇦ حالا؛
معروف و مطلوبِ منظورِ ما؛
❂☜ نفْسِ «#جدائی» است.

🍃۞ فرض کنید می‌خواهند نفسِ «جدائی» را بشناسند.
چه می‌شود؟
֎⇦ در درک و معرفت به ایشان؛ غرقۀ در نفسِ «جدائی» شدند، و عارف که ظهورِ معروف است؛ «جدا شده» گشت.

✿⇯این؛ معرفت و درکِ حضرت فاطمه (س) است که؛
֎⇦ «فُطِموا عَنْ معرفتها»
از معرفتشان، جدا و بریده‌اند.

🍂۞ و این؛
معرفت در جلال و لاتعیّنیِ «معرفت» است.


🔰 اشاره‌ای دیگر در مورد دو دسته از احادیث:

➊ قیامت؛
حضرت فاطمه (س) از خداوندﷻ شناخته شدنِ قدر و منزلتشان را برای خلائق طلب می‌کنند (📚بحار الأنوار، ط - بيروت،ج‏8، ص52).
ایشان که حقیقتِ مدعوّ و داعی و دعا هستند؛ استجابت، جلوه‌ای از جلواتِ حضورِ خودشان است. بنابراین؛
بایستی قدرِ حضرتِ «لیلة القدر (س)» معلوم گردد.
چه می‌شود؟☟

➋ قیامت؛
منادی با صدایِ بلند ندا می‌کند:

🔻«غُضُّوا أبصارَكُمْ حتّى تَجُوزَ
فاطمةُ بِنْتُ محمّد (ص‏)» 🔺

✾ دیدۀ [إنّیّت] بر هم نهید،
تا فاطمه دختر محمّد (ص) بگذرد.

📚 الأمالي؛ للصدوق، ص۱۸


👁‍🗨⫸ غَضِّ بصر برای معروفِ حدّی - که در عالم حدّ است، و صرفاً در جمالِ معرفت و «معروفْ بودن» است -؛
֎⇦ موجبِ عدمِ شناخت است. یعنی؛ اگر به کسی در عالم حدّ گفته شود: حواس ظاهری و باطنی‌ات را تعطیل کن، آیا می‌شود که شیئی حدّی را بشناسد؟!
▣ هرگز.

❂☜ امّا #معروف وقتی در جلالَتِ «معروفیّت» بود؛ شناختنش به غضِّ بصیرت و إنّیّت است.
پس بایستی میّت شوی. بایستی إنّیّت تو بروَد تا معروف در تو بِرویَد.
#نباش، تا حضور «معروف»، تا «تو»یِ عارف؛ معلوم گردد، چنان که می‌فرمایند:

🔻 «مَنْ يَمُتْ يَرَنِي» 🔺
✾ هرکس بمیرد، مرا رؤیت کند.
📚الأمالي؛ للمفيد، ص۷

⇯֎ چرا که برای هر درکی؛ مُدرِک در نقطۀ درک (که حضراتِ واسطۀ مطلقه؏ هستند) فانی می‌شود، و به قدرِ فنایش، حظّ از درک در تعیّنِ مُدرَک دارد.
֎⇦ و از آنجا که در موضوع درکِ لیلةالقدر؛ مُدرَک؛ لا تعیّن و بلکه نفسِ «لا تعیّنی» است. بنابراین؛ امرِ به غضّ بصر می‌شود.


🔰 و کلامِ آخر:
֎⇦ حجّة الله با دوئیّت و تعدّدِ کثرتی سازگار نیست. و اگر حجّت، متعدّدِ عددی شد؛ «مَن له الحجّة» (یعنی؛ خداوندﷻ) [اَلْعَیاذُ بالله] متعدّد است.

✿⇯⇦ حجّت حقّﷻ؛ صمدیّتِ حقّﷻ است و کنار و پهلو ندارد، و از این رو؛
֎⇦ #بالغه و رساست، چنان که قرآن می‌فرماید:

💎 ﴿قُلْ فَلِلّهِ الحُجّةُ ❂☜ البالِغَة﴾ 💎
📘 انعام، ۱۴۹


✿⇯⇦ تعدّدِ حُجَج الهی (؏)؛ تعدّد نوری است.
و ائمّۀ اطهار (؏)؛ نور واحدی هستند که به چهارده جلوه، متجلّی هستند.

֎⇯⇦ با این معرفت، به حدیث ذیل دقّت بفرمائید:

🔻 «نحنُ حجّةُ الله عَلَى الخلق
و فاطمةُ حجّةٌ علينا»🔺

✾ ما آل‌الله (؏) حجّت بر مطلقِ خلق هستیم،
و فاطمه (س) حجّت بر ماست.

📚عوالم العلوم، ج‏ ۱۱، ص۷


🗨⫸ حجج الهی، ائمّۀ اطهار (؏)؛
֎⇦ «سرّ الله» هستند.
(📚بحار الانوار، ج‏۹۹، ص۶۴)


֎⇯⇦ در تحلیل بیان می‌شود:

✿ اگر همۀ حجج الهی (؏)؛ تعیّن و جمالِ «سِرُّ الله بودن» هستند؛ حضرت فاطمه (س) که حجّتِ بر حجج الهی (؏) می‌باشند؛
֎⇦ لاتعیّنی و جلالِ «سِرُّ الله بودن» هستند.


֎⇯⇦ که حضرت فاطمه (س)؛
❂☜ مگو بودنِ سرّ الهی، و سِرّ مگویِ الهی‌اند ...



🔥 لعن ازلی و ابدی خداوندﷻ
بر قاتلین حضرت فاطمه (س)
عمر و ابابکر ملعون و تابعینشان 🔥



🏴🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
#لا_تعینی_معروف
#معروف_در_جلالت_معروف



─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3#کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2#کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
.
Forwarded from کانال رزرو 9
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بسمه تعالی شانه و جلت عظمته

        انا لله و انا الیه راجعون

حضور محترم مداح اهل‌بیت علیهم‌السلام
   جناب آقای محمد قربان خانی کربلایی

بدین وسیله درگذشت مادربزرگ صالحه
جنابعالی را خدمت شما ، کانون معزی و
تمامی بستگان تسلیت عرض می نماییم.


دیوانگان حضرت زینب
سلام الله علیها اصفهان
  جمادی الاولی ۱۴۴۵
         آذر ۱۴۰۲
.

🍂 حرفِ مسمار شد و باز نَفَس بند آمد!


🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/627
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅

وقتی که زلزالِ ملعونیّت، استُنِ حنّانۀ هستی، و بلکه هستیِّ هستی‌آفرین را خَم کند؛ از قدمها و قلمها، جز پریشان رفتن و پریشان گفتن، انتظار دیگری نیست.
و این #پریشانی، پَرّی از شأن آن پَری‌شأنِ حیرانی، حضرتِ حورایِ إنسیه و الإنسیة الحوراء؛ فاطمه زهرا سلام الله علیهاست.

شرح کلماتی که خواهید خواند، حاضر است، ولی شرحۀ دل در این مصیبت؛ مانع از مشروح‌گفتن. پس به پریشان‌گوئی و ایجازِ این شکسته، جابرانه و کریمانه نظر نمائید ...

‎‌‌‎─═༅࿇༅✿❀✿༅࿇༅═─

تمام آنچه که منتسَب به حضراتِ سرّ الله -یعنی ائمه اطهار ع- است، از باطن تا ظاهر؛ خودِ سرّ الله است. پس؛ تمثیل، تشبیه، استعاره، کنایه، مجاز و امثالهم نیست، بلکه خودِ حقیقت است که یا به تنزیل ظهور یافته، یا به خودیِ خود، ظاهر است.


🔳 شهادت حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها، شهادتِ #اطلاق است، که همان شهادتِ #بینونت_صفتی است، بدین معنا که این شهادت؛ در بینِ حقیقیِ «کوچهٔ تشتّت و کثرت»، وَ «بیتِ جمع و وحدت» می‌باشد.

(#بینونة_عزلة؛ بینونتِ مرسوم است - #بینونة_صفة؛ بینِ حقیقی است که طرفینِ حدّی ندارد)

🔳 به میخِ گداخته‌ی #آه ِ #جلالت، بین دیوارِ «تعیّن و جمال»، وَ دربِ «لاتعیّن و جلال»،
🔳 به شعله‌ی نارِ #کثرت و‌ #بغض، از بیرون از بیت (یعنی #کوچه_تشتت)، وَ نار #وحدت و #حبّ از داخلِ بیت،
🔳 در مکانت #اطلاق، که نه به حدّ خلوتِ بیت؛ مختفی است و نه به حدّ جلوَتِ کوچه؛ منجلی است،
🔳 بلکه؛ در مکانت جامعیّتِ «جامعُ‌ الشتّات» بودنِ #اطلاق،
#جسارت به عین شخصیِ #شهادت صورت می‌گیرد و بلکه؛ #وجود دارد (و بلکه نفسیّتِ #وجود است).‌

دائماً این جسارت و شهادت، به نفْسِ شهامت و رشادتِ فاطمیّت و اطلاق - یعنی حضرت فاطمه‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها -، برقرار است،
و آن که (یعنی «#عمر» ملعون) کوچه‌ای است (یعنی؛ اهل کوچۀ تشتّت است) و بلکه؛ نفْسِ کوچۀ تشتّت است (بلکه؛ تشدیدِ تشتّت است)، و «#عامرانه» و #عامدانه، مصدرِ ویرانیِ این #ویرانه است، به مجالِ #اطلاق [بدین معنا که؛ تا نقطه‌ی جامعیّتِ تشتّت کوچه و تجمّعِ بیت، یعنی؛ پشت درب، تشریف می‌آورند و مجال می‌دهند] احراقِ باب می‌کند.🔥

🔳 #باب [که در حقیقت به معنای #نهایت و #غایت است]؛ خودیّت و تمامیّتِ «بیتُ‌الله»، و بلکه؛ خودیّت و تمامیّتِ «الله»(جلّ جلاله) است.
و سوزاندنِ آن، نه تنها سوزاندنِ بیتُ‌الله، بلکه؛ سوزاندنِ «تمامیّتِ بیتُ‌الله»، و بلکه؛ سوزاندنِ «الله»جلّ جلاله است.
و دربانِ باب؛ موجِدِ باب است (موجِد باب الله، موجِدِ بابِ «بیت الله»، و ...) و اوست که تمامیّت اطلاقی را، تمامیّت است.

💠 حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها [که خودِ اطلاق هستند و تمامیّتِ اطلاقی را تمامیّت می‌باشند]؛ دربانِ موجِد «باب‌ُالله، بابِ بیتُ‌الله، و [بلکه] الله» می‌باشند که به هر بیانِ بی بیان، شهید بشوند؛ در نقطهٔ #باب، و بلکه بابیّتِ باب، #شهیده هستند.

🔥 دوّمی ملعون؛ نه تنها آثار، نه تنها افعال، نه تنها صفات، نه تنها ذات مطلقِ خداوند، بلکه ذاتیّت ذات و تمامیّت اطلاق را به لگدِ عداوت و کینه، و دشنۀ #مسمار، و فشارِ درب و دیوار، به شهادت رسانید.
که نه تنها در یک #دم‌، بلکه #دمادم حضرت فاطمه‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها را شهید می‌سازد و در اصل، آن ملعون، چیزی نیست جز قاتلِ فاطمیّت و اطلاق و عصمت و جلالَت، یعنی شخصِ شخیصِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها.

🔥اللهم العنهما في مکنون السرّ و ظاهر العلانیة...


◆◈◆◈◆رشحه‌ای از شرح!◆◈◆◈◆

🍁 تمام اشارات فوق، بابی است از سخن‌های معرفتی، و دردهایِ این مصیبت ولی در شبِ شهادت، مجالِ شرحِ مفصل نیست.
🔥📌فقط اشاره‌ای از #نار ، و #مسمار را بخوانید تا چیزی از ملعونیّتِ ابابکر و عمر ملعون روشن گردد و لعنی از سرائر دل داشته باشید:


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
.
🔳

🔥 نار؛ خودِ «شعله کشیدن» و نفسِ «شدّت» است.

🔹نارِ وحدت؛ همان آتش و شدّتِ حبّ است که «حُبّ الله نارٌ ».
🔸نارِ کثرت؛ همان آتش و شدّتِ بغض است.


☑️ به دل، این تلخیص را بخوانید:

🔹 الله = «لا هو الا هو» = مستجمع جمیع صفات جلال و جمال
🔹 حبّ الله = حبِّ «لا هو الا هو»

🔰 اگر در عالم حدّ، حبّ الله را نظر کنیم؛
#الله وجود دارد، و حبّ به او، بعد از وجود داشتنِ «الله» است.

🔰 امّا از منظر عالم نور و بالنورانیّة؛
«حبّ الله»؛ اَللهیّتِ #الله و شدّتِ #الله است.

هر تعیّنی؛ بغض است .
#آتش بغض = #ماندن به حدّ و تعیّن است.

نقطه جمعیۀ نارِ نور (نار حبّ) و نارِ نار (نارِ بغض)؛ آن است که نه به حدّ خلوَتِ «حبّ» متوقف است و نه به حدّ جلوَتِ «بغض». بلکه جامع است و همان #اطلاق می‌باشد.

🔥 امّا ابابکر و عمر ملعون، نه در حدّ جلوَت بغض، بلکه به نفسِ اطلاق؛ جسارتِ به اطلاق #هستند (دقت شودکه؛ #هستند و نه اینکه صرفاً و تنها در فعل، #جسارت_میکنند).
به نفْسِ جسارت و ضربۀ عمر ملعون، #مسمار آن نفسِ جسارت، قتّالۀ حضرتِ اطلاق(س) شد و #آه حضرت(س)، تمامِ «هــو»ی غیب الغیوب را منصهٔ مظلومیّت، نمایان ساخت.

🔲 تمامِ «#هو»ی غیب، در «#آه »ِ شهود، متجلّی است.
«#آه » همان «#هو»ست، که؛ در تأویلِ «هو»، می‌فرمایند(ع):

◾️الْهَاءُ تَثْبِيتٌ لِلثَّابِتِ وَ الْوَاوُ إِشَارَةٌ إِلَى الْغَائِبِ عَنْ دَرْكِ الْأَبْصَارِ وَ لَمْسِ الْحَوَاسِّ ؛📚التوحيد للصدوق،ص۸۸ 』◾️

[در سیر سالک] هاء؛ جمال است و، واو؛ جلال حقّ.

در اسم عَلَمِ «هو»؛ اگر واو ِجلال، در ابتدا آمد و سوزاند و سوزاند و سوزاند و بیچاره‌ات کرد و قلب به الف شد؛ محصولش فغانی شد به اسم و داغِ «#آه» .

در تحلیل؛
«هو»قوسِ صعود است و «آه» قوسِ نزول.

«هو»ی قوسِ صعود، وقتی عروج کرد، به «آه»ِ قوسِ نزول، رجعت می‌کند که؛

#آه در تحلیل؛ «ا» و «ه» می‌باشد.
«ا»ی تیزی (مدّ محکمی - مستحکمی - جمال)، و «ه»ی محکمی (جلال).


«#آه»؛ اسم خداست منتها نه از ریشهٔ «سموّ»ِ اسم (سموّ؛ به معنایِ علَم و نشان)، بلکه از ریشهٔ «وسم»ِ اسم (به معنای داغ، و علامت گذاشتن) که #داغ_مطلق است.

🔲 «آه‌» از سویدای دل می‌آید. از آن نقطه که «#هوا» رفته و‌ جز بی‌قراریِ «#هو» نمانده. از آن مکانت که بیچاره‌اش شدی. از آن #دربدری (#باب و بابیّت باب)، از سوختن و خاکستر شدن، دودِ خاکسترش بلند می‌شود، و می‌شود «#آه» ...

🔲 «#آه» ؛ داغ مسمّاست. «آه» داغِ «هو»ست.

📌 #مسمار (میخ) یک #محکمی دارد و یک مدِّ محکمی (که #مستحکمی است).
محکمی آن؛ آن نقطه‌ای است که ضربه به آن می‌زنند.
و مدّ محکمی آن؛ تیزی کشیدگیِ آن است.

محکمی؛ پنهان است.
مستحکمی (مدّ محکمی)؛ آشکار است.

آه ...😭

ناخودآگاه شود نالۀ ما «وا اُمّاه»
تا که مسمار ببینیم به روی درها
حرف #مسمار شد و باز نفس بند آمد
باز هم لرزه نشسته به همه پیکرها


📌 دشمنِ اطلاق (عمر ملعون)، #آه را به #مسمار به شهادت می‌رساند.

📌 #مسمار؛ اسم آلتِ از #سمر است.
و "سَمَر" در عربی به معنایِ این است که؛ درب را با #مسمار بست.
(آه 😭- بمیرم )

#سامری از ریشه‌ی #سمر است.
#سامری امّت ؛ عمر ملعون است که نه اینکه صرفاً #مسمار است، بلکه #مسمار را مسمار است. نه اینکه فقط باب را به مسمارِ عداوت بر حقیقتِ اطلاق و فاطمیّت -یعنی حضرت فاطمه س- بست، بلکه 👈🏻 خودِ «بستنِ باب به مسمارِ عداوت بر حقیقتِ فاطمیّت و اطلاق» است.




ای وای ندیدی که چه دیدم آن روز
او خورد زمین و من بُریدم آن روز
از پهلویِ میخ کوبِ زهرا آن روز
با دستِ خودم میخ کشیدم آن روز 💧

🍂 وامصیبتاه!
یا زهرا سلام الله علیها 💧



إن شاء الله؛ از سرائرِ وجود، و دَم به دَم، لاعنِ ابابکر و عمر ملعون و تمام تابعینشان باشید.

🔥اللّهمَّ العن الجبت و الطاغوت و النعثل و حزبهم الأشرار، لا تعدّ و لا تحصی




#مسمار_عداوت

#موجد_باب_بیت‌الله
#موجد_باب_الله
🔔 #موجد_اطلاقی_واجب
#آه
🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده 🏴



─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3#کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2#کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
.