کانال دیوانگان حضرت زینب سلام الله علیها-اصفهان
317 subscribers
1.82K photos
530 videos
95 files
1.5K links
شام جمعه ی هر هفته
و مناسبتهای مذهبی اعیاد و عزاداری آل الله علیهم السلام
مکان:
اصفهان-خیابان بعثت-خیابان ابوریحان (غرب)-کوی۱/۱(فدڪ)

https://telegram.me/divaneganezeinab


خادم کانال:
http://telegram.me/sayedahmad1001
Download Telegram
.

■ «یوم الطُّفوف»؛ مجمع حیرانی!
● سخن دهم:
سه شعبۀ بغض؛ از سه ملعون خبیث!

🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/296
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅


🔰 قرآن می‌فرماید:

💎وَ يَوْمَ يَعَضُّ «الظَّـــالِمُ» عَلىَ‏ يَدَيْهِ يَقُولُ يَلَيْتَنىِ اتخَّذْتُ مَعَ الرَّسُولِ 《سَبِيـــلًا》 ●
يَاوَيْلَتىَ‏ لَيْتَنىِ لَمْ أَتخَّذْ «فُــلَانًــا» خَلِيلًا ●
لَّقَدْ أَضَلَّنىِ عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنىِ وَ كَانَ «الشَّيْطانُ» لِلْانسانِ خَذُولًا
●】💎

● و روزى كه ستمكار دست‏هاى خود را به دندان گزد و گويد: اى كاش با پيامبر (ص) راهى پيش مى‏گرفتم!
● اى واى بر من، كاش فلانى را دوست خود نگرفته بودم!
● همانا مرا از قرآن پس از آن كه براى من آمده بود، دور ساخت و شيطان همواره خوار كننده و فرو گذارنده‏ى انسان بوده است.

(سورۀ فرقان ، آیات ۲۷ تا ۲۹)

🔽 در احادیث مربوط به این آیات، حضرات آل‌الله (ع) می‌فرمایند:

☀️سَبِيـــلًا》 = حضرت مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام هستند ("علياً ولياً" /📚 البرهان، ج‏۴، ص۱۳۱)

◾️ «الظَّـــالِمُ» = ابابکر ملعون است ("الأول‏" / 📚 البرهان، ج‏۴، ص۱۲۴).
◾️ «فُــلَانًــا» و «الشَّيْطانُ» = عمر ملعون است (" كان الشيطان و هو الثاني‌‏" / 📚 البرهان، ج‏۴، ص۱۳۱).

🔘 به طور کلّی:
"#فلان" در لغت؛ یک لفظ عام و نکره برای شخصی نامعلوم است که در رکیک بودن، نمی‌خواهند نامی از آن بیاورند.
امّا به تأویلی که در احادیث بیان فرموده‌اند، این نکره (!)، از شدّتِ خباثت - که در بُعدِ «نیستی و عدم» است (عدم مضاف به حقیقت) و دور از رحمت الهی و هستی مطلق می‌باشد -، "فلان" نام دارد.
و آن؛ دشمنان آل‌الله (ع) و سردسته‌ی آنها و «اصل الشرّ» یعنی؛ عمر ملعون است.
در احادیث حضرات آل‌الله علیهم السلام؛ ابابکر ملعون و عثمان ملعون هم، به تبعِ عمر ملعون، با لفظِ «فلان» اشاره شده‌اند.

🔰 اصل تمام شرور عالَم، این سه ملعونِ ازل و ابد هستند. که حضرت امام جعفر صادق علیه السلام می‌فرماید:

🔻『 نَحْنُ أَصْلُ كُلِ خَيْرٍ، ... وَ عَدُوُّنَا أَصْلُ كُلِّ شَرٍّ 』🔺
ما اصل ِ تمام خیرها هستیم ... و دشمنان ما اصل تمام شرّها هستند.
(📚 الكافي، ط - دارالحديث، ج۱۵، ص۵۵۳)


🍃 بعد از شهید شدن یاران ابا عبد الله الحسین (ع)، حضرت فرمودند:

🔹" واى بر شما! چرا با من مى‌جنگید؟ آیا سنّتى را تغییر داده‌ام؟ یا شریعتى را دگرگون ساخته ام؟ یا جرمى مرتکب شده‌ام؟ و یا حقّى را ترک کرده‌ام؟"🔹

( 『 یا وَیْلَکُمْ اَتَقْتُلُونِی عَلى سُنَّه بَدَّلْتُها؟ اَمْ عَلى شَریعَه غَیَّرْتُها، اَمْ عَلى جُرْم فَعَلْتُهُ، اَمْ عَلى حَقٍّ تَرَکْتُهُ』 )

و آن ملعون‌ها با کمال وقاحت گفتند:

▪️"إنّا نَقتُلِک «بُغـضاً لِابیــکَ»"▪️
ما تو را برای بغضی که از پدرت داریم می‌کشیم.

(📚 ينابيع المودّة، ص ۳۴۶ و ۳۴۷)


👈🏻 «بُغـضاً لِابیــکَ»"؛
پس همۀ دشمنی، دشمنی با مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام است. عداوتی که سرتاسر آن؛ عداوتِ اصل الشرّ یعنی؛ عمر و ابابکر ملعون، با اصل الخَیر یعنی؛ مولی امیرالمؤمنین (ع) است.


⬛️ حرملۀ ملعون سه تیرِ سه شعبۀ زهرآگین ساخته بود.

🔱 تیر سه شعبه، از آن سه ملعون ابابکر و عمر و عثمان است و سه شعبه بودنش، نهایت تشتُّت در هر یک از آن‌هاست که در عینِ همدستی در خباثت، در نهایت تشتّت هستند، به طوری که هم در بین خودشان در تفرقه‌ و تثلیت هستند، و هم هر یک از آنها در خودش در نهایت تشتّت و تثلیث است.
یعنی؛ ذات و صفت و فعل هر یک، در نهایت تفرقه و تشتّت و نفاق و تثلیث است (اللّهمَّ العَنهُم جمــیعاً).

🔱◼️ که در احادیث، تأویل آیهٔ《إِنْطَلِقُوا إِلى ظِلٍّ ذِي ثَلاثِ شُعَبٍ؛ [ای تکذیب کنندگان حضرت امیرالمؤمنین ع!] برويد به‌سوی سیاهی سه شاخه [از دودهاى خفقان بار و آتش زا] ؛ سورهٔ مرسلات، ۳۰》 را می‌فرمایند:

🔱◾️«يَعْنِي؛ اَلثَّلاَثَةَ فُلاَنٌ وَ فُلاَنٌ وَ فُلاَنٌ»◾️

📚 تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة ج ۱، ص ۷۳۰

︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••

🔲
◼️

🔲 اصابت این سه تیر نیز، از روی بغض به مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام واقع شد، که؛

🔱 ▪️۱- به چشم مبارک حضرت اباالفضل العباس (علیه السلام) زده شد. که حضرت ابا الفضل (ع) طبق فرمایش امام جعفر صادق (ع)؛ "نافذُ البصیرة" هستند.
و حضرت مولی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) "فضل الله" هستند و حضرت قمر بنی هاشم (علیه السلام) "ابــاالفضل" هستند.
👈🏻 پس هدف این تیر؛ حضرت مولی علی (علیه السلام) بود.

🔱 ▪️۲- به گلوی مبارک حضرت علی اصغر (علیه السلام) زده شد.
که حضرت علی اصغر (ع)؛ "سِرّ ابیه" هستند (الولدُ سِر ّابیه) یعنی؛ سِرّ حضرت سیّدالشهدا (علیه السلام). و حضرت سیّد الشهدا (علیه السلام) نیز سِرّ حضرت مولی علی (علیه السلام).
👈🏻 پس به سِرُّ السِرِّ حضرت مولی علی (علیه السلام) تیر زده شد.


🔱 ▪️۳- به قلب مبارک حضرت سیّد الشهدا (علیه السلام) زده شد (فَأَتَاهُ سَهْمٌ مُحَدَّدٌ مَسْمُومٌ لَهُ ثَلَاثُ شُعَبٍ فَوَقَعَ فِی قَلْبِهِ).
قلب حضرت سیّد الشهدا (علیه السلام)، "قلب الله" است و حضرت مولی علی (علیه السلام) می‌فرمایند 💠『 أنَا قَلْبُ الله』💠 (📚 بحار الأنوار، ط - بيروت، ج ۳۹، ص۳۴۸).



⬛️ پس معلوم شد سه شعبۀ بغض از کجاست و به کجاست و تا کجاست؟!

◾️حضرات آل‌الله (علیهم السلام)؛ واسطۀ مطلقۀ حقّ تعالی هستند.
هر خدشه و جسارت به واسطۀ مطلقه، تمام جسارت‌هاست و مصیبت به او؛ مصیبتِ تمام اشیاء است.

▪️و تمام دشمنی با حضرات آل‌الله (علیهم السلام)، از اصل شرارت و خباثت؛ ابابکر و عمر و عثمان (لعنة الله علیهم اجمعین) است که حضرات (علیهم السلام) می‌فرمایند ▪️『 عـدُوُّنَـا أَصْلُ كُلِّ شَــرٍّ 』▪️( دشمن ما اصل و ریشۀ تمام شرور است؛ 📚 الكافي، ط - دارالحديث، ج ۱۵، ص۵۵۳).


◾️و از اینکه حقّ حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) غصب شد و حضرت صدیقۀ طاهره (سلام الله علیها) را آن ملعون‌ها شهید کردند؛ حقِّ تمام عالم پایمال شد و خون تمام عالمیان ریخته شد.

پس سه شعبۀ بغض؛ از اصابت با حقیقتِ هستی، در واقع به ذات و صفت و فعل تمام موجودات اصابت کرده که:

🔻『 یا اَبا عَبْدِ الله!
لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّةُ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتِ الْمُصیبَةُ
👈🏻 بكَ عَلَیْنا وَ عَلى جَمیعِ اَهْلِ الْاِسْلامِ
وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتْ مُصیبَتُكَ فِى السَّمواتِ عَلى جَمیعِ اَهْلِ السَّمواتِ』
🔺

اى ابا عبد الله!
به راستى بزرگ شد سوگوارى تو و گران و عظيم گشت مصيبت تو بر ما و بر همه‌ی اهل اسلام
و گران و عظيم گشت مصيبت تو در آسمان‌ها بر همه‌ی اهل آسمان‌ها ...
(📜 بخشی از زیارت عاشورا)

و تمام تیرها وُ شمشیرها وُ نیزه‌ها وُ سنگ وُ چوب‌های دشمنان ابا عبد الله (ع)؛ همگی در حقیقت از عداوتِ آن سه ملعون ازل و ابد، «سه شعبه»اند. خواه در ظاهر سه شعبه باشند، یا نباشند.
امّا حرمله‌ی ملعون این عداوت را در ظاهر هم آشکار کرد.

🔥 پس قاتل اصلی حضرت سیّد الشهدا (علیه السلام) در اصل و ریشه؛ این سه ملعون هستند.

〰️•●•〰️ و در پیِ آن ظلم؛ هر خونی به ناحقّ در عالم ریخته شود، از سه شعبۀ ظلم است و در حقیقت؛ تیرِ سه شعبۀ جسارت به خاندانِ ولایت (ع) تا آنجا هم آمده است و این خون بر گردن آن ملعون‌های ازل و ابد، ابابکر و عمر و عثمان است، چنان که حضرت امام جعفر صادق علیه السلام می‌فرمایند:

◾️ 『 كلُّ ظُلَامَةٍ حَدَثَتْ فِي الْإِسْلَامِ أَوْ تَحْدُثُ،
وَ كُلُ دَمٍ مَسْفُوكٍ حَرَامٍ،
وَ مُنْكَرٍ مَشْهُورٍ،
وَ أَمْرٍ غَيْرِ مَحْمُودٍ،
👈🏻 فوِزْرُهُ فِي أَعْنَاقِهِمَا وَ أَعْنَاقِ مَنْ شَايَعَهُمَا أَوْ تَابَعَهُمَا وَ رَضِيَ بِوِلَايَتِهِمَا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة』
◾️

▪️هر ظلمی که در اسلام اتّفاق افتاده و یا در آینده تا روز قیامت اتفاق افتد، و هر خونی که تا قیامت به حرام بر زمین بریزد، و هر عمل منکر و ناشایستی که تا روز قیامت اتفاق افتد، همانا وزر و وبالش بر گردن آن دو (ابوبکر و عمر) و گردن کسانی است که شیوع دهندگان آنها هستند و یا پیروان آن دو هستند و راضی به ولایت آن دو گشتند.

(📚 بحار الأنوار، ط - بيروت، ج ۲۹، ص۱۹۹)

◼️ پس همه‌ی شرور؛ از ملعنتِ ابابکر و عمر و عثمان است. و اینها با ظلم به واسطۀ هستی، به همۀ هستی ظلم کرده و می‌کنند، چنان که حضرت مولی امیرالمؤمنین علی (ع) می‌فرمایند:

◾️اللَّهُمَّ اجْزِ عُمَرَ لَقَدْ ظَلَمَ الْحَجَرَ وَ الْمَدَر◾️
خداوندا عمر را به جزای اعمالش برسان که او به سنگ‌ها و ریگ‌های بیابان‌ها هم ظلم کرد.

(📚الجمل و النصرة لسيد العترة في حرب البصرة – شیخ مفید، ص۱۷۱)


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••

🔲
◼️

☀️ حضرت سیّد الشهداء (علیه السلام) تیر سه شعبهٔ سمّی که به قلب مبارکشان اصابت کرده بود را از پشت بیرون کشیدند و خون مثل ناودان از بدن حضرت(ع) جاری می‌شد (أَخْرَجَهُ مِنَ وَرَاءِ ظَهْرِهِ فَانْبَعَثَ الدَّمِ کَالْمِیزَابِ). پس دست خود را از خون مطهّر جاری شدهٔ خود، پُر ساختند و به صورت و محاسن شریف خود را به آن خصاب نمودند و فرمودند:

❣️«أَنَا مَخْضُوبٌ بِدَمِی»🩸
من به خون خودم خصاب شدم...💧

هر اشاره‌ای از حضرات آل‌الله (ع)؛ سرّ الاسرار حقّ تعالی است و هر حرکتی از حضرات (ع)، حقیقة الحقائق حضرتِ باری (جلّ جلاله) است. پس به اختصار بیان می‌شود:

❖ خون؛ باطن است و مقام جلال.
❖ محاسن؛ ظاهر است و مقام جمال.

⇦ خونِ حضرت(ع)، جلال خداست. محاسنِ حضرت (ع)، جمال خداست. و جلال و جمال الهی؛ جلواتِ آل الله علیهم السلام است پس؛
❣️«أَنَا مَخْضُوبٌ بِدَمِی»🩸

و آخرین لحظات است و وقتِ ظهورِ مقامِ جمع الجمعی ولیّ الله (ع)، در عشرۀ کاملۀ #عاشورا. پس؛
👈🏻 با کشیدن خون مطهّر به محاسن مبارک؛ جلال و جمال در نقطۀ "وجه الله"یِ حضرتشان به ظهور کشیده شده و مقامِ جمع الجمعیِ حضرات آل‌الله (ع) - که خلوَت و جلوَتِ حضرت حقّﷻ را، به عینِ شخصیْ جامع است -؛ به منصۀ ظهور آمد.
(فتأمّل!)

حضرت سیّد الشهدا (ع) بعد از خضاب کردن جمال، با سرخیِ جلال، فرمودند:

🔴 『 هكذَا أَكُونُ حَتَّى أَلْقَى جَدِّي رَسُولَ اللهِ وَ أنَا مَخْضُوبٌ بِدَمِي وَ أقُولُ:
👈 يا رَسُولَ اللهِ ! قَتَلَنِي «فُــلَانٌ وَ فُـــلَانٌ»』
🔴

این گونه می‌مانم تا جدّم رسول خدا را ملاقات کنم در حالی که به خون خود خضاب کرده‌ام و خواهم گفت:
ای رسول خدا، فلانی و فلانی (ابابکر و عمر ملعون) مرا کشتند.

(📚 بحار الأنوار، ج ۴۵، ص۵۳)


🔻 اَللَّهُمَّ خُصَّ اَنْتَ اَوَّلَ ظالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنّى وَ ابْدَأْ بِهِ اَوَّلاً ثُمَّ الثَّانِىَ وَ الثَّالِثَ و الرَّابِعَ ...』🔺
(📜 بخشی از زیارت عاشورا)


°•❁🔳🔲🔳❁•°


🍂 مرحوم آیت الله شیخ محمّد حسین غروی اصفهانی (کمپانی) در الأنوار القُدسیه صفحۀ ۹۹ این گونه سروده است:

◆ وَ ما رَمّاهُ إذ رَمّاهُ حرملة ◇
◆ و إنّما رَمّاهُ مِن مَهدٍ لَه ◇
[تيري كه حرمله به گلوی علي اصغر (علیه السلام) زد ،حرمله نزَد، بلكه آن تير؛ تيری است كه از جانب مصدرِ آن (یعنی؛ سقیفه) پرتاب شد.]

◆ سَهمٌ أَتی مِن جانبِ السّقیفه
◆ و قَوسُهُ عَلی یدِ الخلیفه (لعنة الله علیه)🔥
[تیری از سوی سقیفه آمد که کمانش به دست خلیفه (لعنة الله علیه) بود]

◆ و ما اصابَ سَهمُهُ نَحرَ الصّبی◇
◆ بل کَبِدَ الدّین و مَهجةَ النّبی (ص) ◇
[تیر او نَه بر گلوی کودک، بلکه بر دل دین و قلب پیامبر (ص) نشست]


🔻『 اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِكَ
اللَّهُمَّ الْعَنِ الْعِصابَةَ الَّتى جاهَدَتِ الْحُسَیْنِ وَ شایَعَتْ وَ بایَعَتْ و تابعَتْ عَلی قَتْلِهِ اَللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمیعاً.』
🔺

(📜 بخشی دیگری از زیارت عاشورا)








#یوم_الطفوف_سخن_دهم
🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده 🏴


‎‌‌‌‌‌‎──═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═──
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3 ➣ کانال معرفة الحقّ
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ کانال اللطائف الإلهیّة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
‎‌‌‌‌‌‎──═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═──
.
Forwarded from کانال رزرو 9
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بسمه تعالی شانه و جلت عظمته

#دیوانگان‌حضرت‌زینب‌سلام‌الله‌علیها

          محفل انس جمعه ها

به نیابت حضرت ولی عصر عجل الله
تعالی فرجه الشریف و تعجیل در فرج

ایام ورود آل الله علیهم السلام به شام

جمعه ۲۷ مرداد ماه ۱۴۰۲- از اذان مغرب

اصفهان - میدان لاله - خیابان ‌بعثت
خیابان‌ابوریحان‌(غرب)-کوی۱/۱(فدک)

   #ویــــــــــژه_بــــــــــــــرادران
.

■ «یوم الطُّفوف»؛ مجمع حیرانی!
● سخن چهاردهم :
المقطوع الوتین !

🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/427
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅

🍃 محبّت؛ حقیقتی چشیدنی است و از رفعتِ جلالت است که به وصفِ حدّی نیامده، بلکه نهایتاً آنرا در آثارش می‌شناسند. إلّا کسی که فانی در آن حقیقت شد، و در حالِ سوختن، آن سرِّ مگو به بیان آمد.

اصلِ این مطلب، و بیانِ سرّ مگو؛ کلام خداست. کلامِ خدا، که "مُبین" و آشکار است؛ سراسرْ بیانِ حبّ است.
ائمۀ اطهار (ع)، نفسِ حضرت باریتعالی هستند و حُبّ ذات و نفسِ الهی به خویشتنِ خویش، به جلوۀ «کلام الله» ظاهر است.
🔘 کلام الله؛ جوشش حبّی حقیقتِ "الله" تعالی است که از خلوَتِ «متکلّم»، تا جلوَتِ «مخاطب»، جلوه‌گر است. که او کیست ؟
فرمود :
💎【اللهُ لا اله إلّا هو】💎
او ، "لا اله إلّا هو"ست.
و در مرتبه‌ای در جلوۀ بیانی؛ او "لا هو إلّا هو"ست.
او که خودْ، حبّ است، و خودِ حبّ است؛ "لا هو إلّا هو"ست.

"لا هو إلّا هو"؛ حضرتِ حبّ است، حضرتِ محبّ است، حضرت محبوب است. در یک کلام ؛ حضرتِ حبیب است.
که "حبیب" صفتِ مشبهه‌ای است که از اطلاقِ خویش؛ فاعل و مفعول را به عینِ شخصی، فراگرفته است.
او، حقیقتِ حبّ است.

⇩❃ حبّ ، که "لا هو إلّا هو"ست، به تحلیل چنین است :
⦿ "لا هو" = جلالِ حبّ (ناز)
⦿ "إلّا هو" = جمالِ حبّ (نیاز)

حیاتِ حبّ در #ناز و #نیاز جلوه‌گر است که درحقیقت، این ناز و نیاز همان #قبض و #بسط الهی است.
چون "الله"تعالی، بسیط است و نه مرکّب که اجزاء داشته باشد؛ بنابراین جلالِ قبض، و جمالِ بسط، در بساطتِ ذات باریتعالی، و در عینیّتِ شخصی است. بعد از دانستنِ این مهمّ، در تحلیل و تفهیم بیان میگردد :

#قبض و #ناز؛ ظهورِ "لا هو"ی آن ذاتِ بسیطه است، و جلال اوست.
◆ و #بسط و #نیاز؛ ظهورِ "الا هو"یِ آن ذاتِ بسیطه است، و جمال اوست.

💢 حضرت حبّ (عزّوجلّ) چنانچه به جمالِ «حبّ بودن» جلوه کند؛ آن #بسط اوست و نازی است که از حبیب خویش (ص) می‌کشد که مثلاً می‌فرماید :

💎 【طه ! ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى‏】💎
طاها(ص)! ما قرآن را بر تو نازل نكرديم كه به زحمت افتى.
(سورۀ حضرتِ طه -ص- ، آیات ۱ و ۲ )

💢 و امّا حضرت حبّ (عزّوجلّ) چنانچه به جلالِ «حبّ بودن» جلوه کند؛ آن #قبض اوست و عتابهایی است که به حبیب خویش (ص) می‌فرماید. کسانی که صرفاً اشاره به عتابهای حضرت حقّ تعالی به حبیب خویش (ص) می‌نمایند و این عتابها را مستمسک قرار میدهند تا دوئیتِ ذاتیِ بین خدا و رسول خدا(ص) را اثبات کنند؛ متأسفانه نه بساطتِ ذات و ظهور آنرا شناختند، و نه لطائفِ حبّ را.

آیات عتابِ حضرت حقّ به نفسِ خویش، و نقطۀ حیاتِ حبّی خود، یعنی حضرت حبیب الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) حدود ۹۰ آیه از قرآن می‌باشد.
جان‌گدازترین این آیات، آیاتی از سورۀ حاقّه است. و اهل حقّ که حبّ و ولایتِ ائمۀ اطهار(ع) ریشه در جانشان دَوانده و رگِ حَمیّت، سراسرِ وجودشان شده؛ بر این عتاب، بی تاب می‌گردند.
مرحبا بر حبّ و ولایشان بر حبیب حقّ (ص).

🔰 و امّا آن آیات :

حضرتِ باری (عزّوجلّ) اوّل این حقیقت را به قوّت در جانِ عالم ظاهر می‌کند که 💎【إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ】💎.
یعنی :
مطلقِ قولی که از حضرت رسول اکرم(ص) جاری می‌شود، قولِ «#رسول» است؛ یعنی آنکه سراسرِ وجود، جلوۀ مرسِل (یعنی خدا) است.
و در "رسول" بودن، "کریم" است؛ یعنی در حدّ اطلاقِ رسالَت متوقّف نیست و به رهبانیّت رو نکرده. بلکه اطلاقِ او در رسالَت، حقیقی است (#مطلق_علی_الاطلاق است). بنابراین به کرامَت، در بین سایر مردم و در متنِ اجتماع حاضر است. و این "کریم" بودنِ "رسولِ" مطلقِ خداست. بطوریکه کوتَه‌اندیشان و اصحابِ حدود، حرکات و سَکنات و گفتار "رسول کریم" را تصوّر می‌کنند از جنسِ خودشان است. امّا او، آن رسولی است که :

💎 【و ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى
إنْ «هُــوَ» إِلَّا «وَحْىٌ يُوحَى»】💎
و از روى هوس سخن نمى‌گويد.
او (یعنی خودِ رسول الله ص)، نيست جز وحی اى كه وحی مى‌شود.
(🔅سورۀ نجم، آیات ۳ و ۴)

پس خداوند این مطلب را مستحکم نمود که حضرتِ رسول اکرم(ص) که وجودِ مبارکشان، عصمتِ خداوندست و بلکه او "معدنِ عصمة الله" است؛ واحدِ تزلزل در حضرتشان(ص)، محال است.

و با این عصمتِ وجودیِ حضرت رسول اکرم(ص)، خداوند در ادامۀ آیات می‌فرماید:

💎【وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ
لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ
ثمُ‏َّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ «الْوَتِينَ»】💎
و اگر او حتى يک كلمه بر ما دروغ مى‏‌بست.
ما دست راست او را مى‏‌گرفتيم.
سپس شريان قلبش را قطع مى‏‌كرديم.
(🔅 آیات ۴۴ تا ۴۶ سورۀ حاقّه)

︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲
◼️

🍃 حضرتِ حبّ (عزّوجلّ) ، به جلالِ حبّ در این آیات، بر خویشتنِ خویش، و حُبّیَّتِ خویش، یعنی حضرت #حبیب_الله (ص)، تجلّیِ جلالی نموده و به جلوۀ #عتاب، متجلّی گشته.

بنابراین؛ حقیقتِ بیان شده در آیات فوق، مافوقِ این است که بیان گردد «لَوْ»یِ در آیۀ 💎【وَ «لَوْ» تَقَوَّلَ عَلَيْنَا】💎 از نوعِ #امتناعیه است.
بلکه «لَوْ»یِ مُحقّقِ موضوع است و قطعاً این آیات (و بلکه تمام آیاتِ عتاب) محقّقاً صورت پذیرفته، بلکه اگر قوّت در بیان و طاقتِ مخاطب باشد، بیان می‌گردد:
این عتابها، در شخصِ حقیقی عالم، و به وحدتِ ذاتِ او، محقّقاً وجود دارد.


🍃 برای درکِ بهتر این معنا و بیان دقائقی دیگر از سلسله مقالاتِ "«یوم الطُّفوف»؛ مجمع حیرانی!"؛ به ذکرِ شریفِ "یا حسین (ع)"، همراهی نمائید ...


°•❁🔳🔲🔳❁•°


💗 "قلب" ؛ نقطۀ دگرگونی و بیقراریِ حیاتی است.
🔻"وَرید" ؛ رگِ خروجی قلب به بدن است (قوس نزول حیات - دَم ).
🔺"وَتین" ؛ رگِ ورودی از بدن به قلب است (قوس صعود حیات - بازدم).


♦️"وَرید" صفت مشبهه از ریشۀ "وَرَدَ" است. که "ورود" داخل شدن به جائی است به قصدِ طلب آب. که "مورِد" به معنایِ آبشخور است. و "وارد" کسی است که به قصد طلبِ آب داخل در جائی می‌شود و بخواهد که برای دیگران آب بیاورد.
(وَ فیه سِرٌّ ! )

❖"وَتَن" ؛ به معنای جریانِ آبِ دائم و زلال و صاف است و به آن "واتِن" هم می‎گویند که اسم فاعل از این ریشه است و صفتِ حالیۀ این آب است و به معنایِ استوار و پابرجا بودنِ دائمی است.
💠 "وَتین" صفتِ مشبهه از ریشۀ "وَتَن". و معنایِ آن 『عِرْقٌ فِي الظَّهْرِ يَكُونُ مِنْهُ الْوَلَد』 یعنی رگی است در ظَهر و پشتِ انسان، که فرزند از آن بوجود می‌آید (📚 البرهان،ج‏۵،ص۴۸۰).
و به بیانی دیگر؛
💠 "وَتین" رگِ حیاتیِ بدن است که مسئول آبرسانی به کبد (جگر) است. و «نهرِ بدن» هم خوانده می‌شود.

ائمۀ اطهار(ع) نفسِ حضرت حقّ بوده (〖 السَّلَامُ عَلَى نَفْسِ‏ اللَّهِ‏ تَعَالَى〗/ 📚 بحار الأنوار،ج‏۹۷،ص۳۳۱) و از انشاء نقطۀ "نفس اللهی"، نفسِ تمام موجودات می‌باشند (【 وَ هُوَ الَّذي «أَنْشَأَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ» 】 / سورۀ انعام،آیۀ ۹۸).
بنابراین؛
تمام اشیاء به #وحدت_حقیقی و شخصیِ حضرات آل الله(ع) در وجود "جامع الشتّاتِ" حضرتشان، جمع هستند که قرآن می‌فرماید 🔻"کلّ شیءٍ احصیناه في امامٍ مبین"🔺 (سورۀ حضرتِ یس -ص-، آیۀ ۱۲).

در نتیجه؛
اشاره‌ای از وجودِ ذی جودِ حضراتِ "مبدأ الوجود" و "سَماء الجود" و "نقطة الکائنات" و "قطب الدائرات" یعنی ائمۀ معصومین علیهم السلام؛ حقیقتِ هستی است (تمام عبارات مذکور، عبارات حدیث است).


🔳 اگر به لطف خداوند، مقدمۀ فوق، برای خوانندگان عزیز روشن شده باشد؛ بایستی به دنبالِ نتیجۀ آیۀ عتابِ مذکور باشند یعنی قطع شدنِ وتین برای ایشان سؤال شود.
در اینصورت سعۀ صدری می‌طلبد تا صاحبش، تابِ این معرفت را داشته باشد و با خواندنِ دقیقۀ آتی، خودنگه دار باشد و جامۀ تقوا را ندَرَد!


پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم می‌فرمایند:
🔷" حُسَيْنٌ مِنِّي وَ أَنَا مِنْ حُسَيْن‏"🔷
حسین، مَن است و من، حسینم.
(📚 كامل الزيارات، ص۵۲)

🔰 ترسیم (قوس نزول - #تنزیل ) و تجمیعِ (قوسِ صعود - #تأویل ) عوالمِ وجود به ائمۀ اطهار(ع) است. و خداوند متعال، هرکاری را به حضرات(ع)، شروع می‌کند، و به ایشان ختم می‌نماید که در جامعۀ کبیره می‌خوانیم 🔹"بکم فتح الله و بکم یختم"🔹 (خداوند [مطلقاً] به شما آغاز میکند و [مطلقاً] به شما ختم میکند).

💗 قلب؛ مقام خلوَت، مقام وحدت، مقامِ جمع نوری است.
حضرات آل الله(ع)، قلبِ مطلق هستی یعنی "قلب الله" می‌باشند (『أَنَا قَلْبُ‏ اللَّهِ』 / 📚 بحار الانوار، ج‏۳۹، ص۳۴۸).

☀️حیاتِ مطلق، حیاتِ هستی، و خونِ خداوند ("ثار الله") نیز جلوه‌ای از جلواتِ ائمۀ اطهار(ع) است (『السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ الْحَيَاةِ』/📚جمال الأسبوع،ص۳۷).

♻️حیاتِ هستی، از خلوَت "قلب اللهـ"ی و مقامِ وحدت، به جلوَت و مقامِ کثرت متجلّی می‌گردد. و به نفسِ این تجلّی، عالَم کثرات ترسیم می‌شود.
این تجلّی از خلوَتِ وحدت، به جلوَتِ کثرت؛ اضمحلالِ وحدت در کثرت است. به بیانی؛ فنایِ وحدت در کثرت است، یعنی کشته شدنِ وحدت در کثرت می‌باشد. که این کشته شدن، در نفسِ صبرِ ائمۀ اطهار(ع) می‌باشد.

(⚠️ که در زیارت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها می‌خوانیم: 『السّلامُ عَلیکِ يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَةً』 / سلام بر تو بادا اى امتحان شده، که خدایی که خَلَقت کرد، پیش از خِلقتت، تو را امتحان کرد و تو برای آنچه که به آن امتحانت کرد، صابر بودی. /📚 المزار الكبير، لابن المشهدي، ص۷۹)

︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲
◼️

🌐 عالَم کثرات به قوّتِ "قلب الله"بودنْ، "عین الحیاة" بودنْ، و "الورید" بودنِ ائمۀ اطهار(ع) ترسیم می‌شود.
این ترسیم، مقامِ نبوّت است.
👈 چون در ترسیم و تنزیل؛ وحدت و مقامِ #خلوت، مضمحل در کثرت و مقام #جلوت می‌گردد و کشته شدنِ وحدت در کثرت در نقطۀ خلوَتیِ وحدت است؛ این کشته شدن مخفی است.
(بنابراین شهید شدنِ حضرت رسول اکرم -ص- بر همگان مکشوف نیست)

🍃 و امّا...

عالَم کثرات تا ادنی مرتبه، در #اسفل_سافلین ، و در گودالِ ظلمِ به ائمۀ اطهار(ع)، ترسیم می‌شود (قتلگاه).
رگِ حیاتیِ راسِم عالَم، حضرت حبیب الله(ص)، عترتِ او، یعنی حضرات آل الله(ع) هستند که در شاخصۀ «شهادت»، حضرت سیّد الشهدا(ع) آن "الوتین"ی می‌باشند که در آیاتِ عتاب سورۀ حاقّه بیان می‌گردد.

شرحِ این سلسله در طاقتِ بیان و قلم نیست و فقط به اشاره بخوانیم:

❣️ یکی از سلام‌ها به حضرت سیّد الشهدا(ع) در زیارت ناحیۀ مقدسه چنین است:
💠" السَّلَامُ عَلَى «الْمَقْطُوعِ الْوَتِين‏»"💠
(📚 المزار الكبير،لابن المشهدي،ص۴۹۹)

بنابراین؛
تحقّقِ آیۀ 💎【لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ】💎 که خطاب به حضرت رسول اکرم(ص) است؛ در حضرت سیّدالشهدا(ع) است
و 🔷" حُسَيْنٌ مِنِّي وَ أَنَا مِنْ حُسَيْن‏"🔷.

👈 «الْمَقْطُوعِ الْوَتِين‏» وجودِ خودِ حضرت سیّد الشهدا(ع) است که "«الْمَقْطُوعِ الْوَتِين‏» بودنِ" آن ذات، تا ادنی مرتبۀ جلا و ظاهر آمده و در کربلایِ ظاهر، آن جسارتها و ... شد.
(【أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمينَ】‏ / سورۀ ۱۱، آیۀ ۱۸)
در مباحثِ شرارتِ دشمنان خدا، بیان شد که این ملعون‌ها ذاتِ الهی را نشانه گرفتند و لعن در سرّ ذات اللهی و عالَمِ خفا، تا ظاهرترین مرتبۀ عالم جَلا، بر این ملعون‌هایِ ازل و ابد است که:

👈 🔻『 اللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ فِي مُسْتَسِرِّ السِّرِّ وَ فِي ظَاهِرِ الْعَلَانِيَةِ』🔺
(📚الكافي،ط-الإسلامية،ج‏۴ص۵۷۳)

شهادت و کشته شدنِ ائمۀ اطهار(ع) هم در مقامِ خلوَت (در جهت ترسیم عالَم کثرات)، و هم در مقام جلوَت (و در جهتِ تجمیع عامل کثرات)؛ به شرارتِ دشمنان خدا صورت می‌گیرد و لعن ازلی و ابدی حقّ تعالی شامل حالشان است.
این مهمّ، در مقامِ جمع الجمع #اراده، دقائقی در بیان دارد که مقالات مستقلی برای بیانش لازم است.

اشاره شد که "وَتین" رگی است که فرزند از آن است. سلسلۀ عترت، در حضرتِ سیّد الشهداء(ع) می‌باشد که قرآن در وجه حضرتشان می‌فرماید:

💎【وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً في‏ عَقِبِه‏】💎
خداوند حقیقتِ خویش را در نسلِ او (نسلِ امام حسین ع) پاینده قرار داد.
(زخرف۲۸)

حدیث این آیۀ شریفه :
🔻〖 هِيَ الْإِمَامَةُ جَعَلَهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي عَقِبِ الْحُسَيْنِ علیه السلام بَاقِيَةً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ.〗🔺
(📚البرهان، ج‏۴، ص: ۸۵۳)

پیامبر اکرم (ص) می‌فرمایند: 🔷" حُسَيْنٌ مِنِّي وَ أَنَا مِنْ حُسَيْن‏"🔷

حضرت «رحمة للعالمین»(ص)، به نبوّت خویش، که "طبیبٌ دوّارٌ بطبّه" هستند؛ راسِم عالم کثرات می‌باشند (یعنی ترسیم کننده).

🔻در ترسیم عالم کثرات (قوس نزول - تنزیل)؛
ائمۀ اطهار(ع) در مقامِ #نبوت و "طبیبٌ دوّار بطبّه" بودنِ حضرتِ «رحمةً للعالمین »، یعنی پیامبر اکرم(ص)، به جلوۀ «الوَرید بودن» ظاهر می‌شوند و از نقطۀ "قلب اللهـ"ی که نقطۀ بیقراریِ حیاتی و جلالیِ حضرات است، «خلقت» را چنان بَدَنی، شکل می‌دهند و دائماً حدوث و بقاء می‌بخشند. و به این حدوث و بقاء، خون و حیاتِ الهی ("ثار الله") را به مَنَصۀ ظهور می‌رسانند و عالم کثرات نقش می‌بندد.

🔺در تجمیع عالم کثرات (قوس صعود-تأویل)؛
ائمۀ اطهار (ع) در مقامِ #امامت و «"الامام کالکعبه" بودنِ» حضرت اباعبد الله الحسین(ع)، و به جلوۀ «الوَتین بودنْ» ظاهر شده و مخلوقات و عالم کثرات را به نقّاشِ [حقیقیِ] هستی و نقطۀ وحدتِ ألَستی، تجمیع می‌نمایند.


🔰 این مطلب را در تحلیلِ "#اقاویل"، و لطائفِ آن، دنبال نمائیم:

عالَم، همه تجلیّات خداست. به عبارتی؛ عالَم ؛ «کلمات الله» است. که فعلیّت و تحقّق و تمامیّتِ «کلمات الله» به ائمۀ اطهار(ع) است که در زیارت حضرت امیرالمؤمنین(ع) به حضرت مولی(ع) عرضه میداریم:

🔹〖تَمَّتْ «بِكَ» كَلِمَاتُ اللَّه〗🔹
و کلمات خداوند به وجود حضرتتان، تامّ و تمام است.
(📚من لا يحضره الفقيه، ج‏۲، ص: ۵۹۲)

به قوّتِ ائمۀ اطهار(ع) است که «کلمات الله» فعلیّت دارد.
کلامِ باریتعالی، فعلِ خداوند و ظهورِ فعلیّت اوست که در حدیث است؛『كَلَامُهُ سُبْحَانَهُ فِعْلٌ مِنْهُ』 (📚 نهج البلاغة،خطبۀ ۱۸۶).

☑️ نکته :
کلام و قولِ حضرتِ حقّ تعالی؛ یک حقیقتِ اطلاقی است که در عین اینکه فرمودند 🔻『كَلَامُهُ سُبْحَانَهُ فِعْلٌ مِنْهُ』🔺 ، آمده است 🔻『قَوْلُهُ فِعْله‏ُ』🔺 (📚متشابه القرآن،لابن شهر آشوب،ج‏۱ص۶۶).
#کلام، در تعیّنِ ظاهر؛ #قول است.

︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲
◼️

🔳 ائمۀ اطهار (ع) "قَوْل أحسَن" و "أحسَن قَوْل" هستند که قرآن می‌فرماید:

💎【وَ «مَنْ» «أَحْسَنُ قَوْلاً» مِمَّنْ دَعا إِلَى اللَّهِ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ قالَ إِنَّني‏ مِنَ الْمُسْلِمينَ】💎
و «كيست» آن گفتارِ نیکو از آن كس كه به سوى خدا دعوت نمايد و كار نيک كند و گويد: من از مسلمانانم؟
(سورۀ فصلت، آیۀ ۳۳)

✿ «مَن»؛ اسم موصول برای ذوی العقول است.
این آیۀ شریفه، "أحسَن قَوْل" را #شخص معرفی فرموده است. و آن ائمۀ اطهار(ع) هستند که وجودشان، 🔻『 الدُّعَاةِ إِلَى اللَّه』🔺 است (📚بحار الأنوار،ج‏۹۹ ص۱۴۸) و حقیقتِ #عمل_صالح می‌باشند.

👈 " #أحسن_قول"؛ مقامِ جمع الجمعی ائمۀ اطهار(ع) در «"قَوْل" بودن» است.

🌀 خودِ "قَوْل"، مفرد است و اشاره به مقامِ وحدت و خفاست یعنی به بیانی؛ مقامِ جمعِ نوری ائمۀ اطهار (ع) در «"قَوْل" بودن» است.
🌀 جمع "قَوْل" ؛ "اَقوال" است. و جمعِ "اقوال" ؛ "اَقاویل" است. یعنی "اقاویل" جمعِ جمعِ "قَوْل" است.
پس اگر گفته شود "قول" مقامِ وحدت است، "اقوال" مقام کثرت است و "اقاویل" شدّتِ مقامِ کثرت است و آمدن در ادنی مرتبۀ عالمِ اشارات و کثرات است.

⭕️ "أحسن قول" که همانا "قولِ أحسن" است؛ "أحسن" بودنِ آن، نقطۀ صرف الربط بودنِ آن به قائلِ هستی یعنی خداوند است.
پس "قول" بودنِ ائمۀ اطهار(ع) در تعیّن و حدِّ "قول"، گرفتار نمی‌شود و دائماً صِرف الربط به قائل است. پس "أحسن" است.

⤵️ سیرِ "أحسن قول" به "أقاویل"؛ "تَقَوُّل" است.

◆ "تقوّل"؛ مصدرِ بابِ "تفعّل" از مادۀ "قول".
معنایِ اصلی باب تفعّل، مطاوعه و اثر پذیری است.
بنابراین؛ هرچند "تَقَوُّل" را در آیات مذکور در سورۀ حاقّه، به معنایِ "نسبت دادن سخنی به کسی" می‌دانند [و بر همین معنا هم صحبت خواهیم کرد]، امّا مطلب این است که 💎وَ لَوْ «تَقَوَّلَ» عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ💎 ؛ مطاوعه و پذیرشِ فعلیّتِ "قائِل" (قائل؛ حقّ تعالی) است تا عالَم کثرات ترسیم شود.

و 💎«تَقَوَّلَ» عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ💎 (یعنی بعضی از گفتارها را به ما نسبت بدهی)؛ نسبت دادنِ امری خارجی به حضرت حقّ نیست. که حضرتِ رسول اکرم(ص) نفسِ حضرت باریتعالی، و نقطۀ عصمت اویند و نسبت دادن ایشان، ظهورِ خودِ منسوبٌ إلیه (یعنی خداوند) است و نه غیر آن.
◇ و "بعض" در این آیۀ شریفه؛ بیانِ کثرتیِ "الأقاویل" است. چرا که هرآنچه در مقابلِ #وحدت ظاهر گردد، به خودی خود، "بَعض" است و تمام نیست و بلکه هیچ است. و هیچ بودنش در بیان؛ "بَعض" است و نه به معنایِ "بعضی از کلّ" باشد.

پس اگر خواننده‌ای که تمام مطالب معرفتی که در خصوص ائمۀ اطهار(ع) در #کانال_معرفة_الحق بیان شده و با همان معرفت، به قوّت سلسله بیانی که در این مقاله مطرح شد، این مطلب را دنبال کرده باشد؛ برآشفته نخواهد شد که چطور "لَوْ"یِ در آیات مذکور را اخذِ به "لَوْ"یِ امتناعیه نکردیم، بلکه محقّقِ موضوع دانستیم. که بحمد الله هم مطلبش بیان شد و هم وجهِ تحقّق آن.


❁ پس "تُقَوِّلِ" حضرتِ نبی اکرم(ص) که خودِ "أحسن قَوْل" هستند؛ ترسیمِ "قولِ أحسن" در عالم است. که تمام موجودات، که «کلمات الله» می‌باشند؛ جلواتِ "قَوْل أحسن"اند.


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲
◼️

🔲 گفتار، نَفْس الامری دارد و واقع، نفس الامری.
✾ اگر نَفْسِ الامرِ #گفتار و #واقع، یکی باشد؛ این گفتار، "صدق" است.
✾ امّا اگر نَفْسِ الامرِ #گفتار و #واقع، متفاوت باشد؛ این گفتار، "کذب" است.

🔰 پس دقت بفرمائید:

◾️ اگر به عالم کثرات، صرفنظر از اتصالِ حقیقیِ آن به قائل (یعنی خداوند) نظر شود؛ کثرتِ صِرف می‌شود که #باطل است و آن "أقاویل"ی است که همان، «دروغ» است. یعنی برای چنین بینشی؛ درست است که "أقاویل" به "دروغ" و "گفتاری که بافته شده است" معنا گردد.

اشاره به هر موجودی، صرفنظر از موجِدِ (یعنی ایجاد کنندۀ) آن؛ #اقاویل و سخن دروغی است که مرسوم بین عموم انسانهاست.

◼️ امّا حضرتِ "أحسَن قَوْل"(ص) به قوامِ «"أحسَن" بودنْ» و عصمة اللهی خویش؛ در "تُقَوِّل" آمده تا عالمِ کثرات ترسیم شود و این "تقوّل"، نقطۀ کشته شدن و اضمحلالِ وحدتِ "أحسَن قَوْل" در "أقاویل" است (تنزیل - قوس نزول).
پس به طهارتِ محضه و اطلاقی «"أحسن" بودنِ در "قَوْل"»، در مَظنّۀ "أقاویل" و پهن کردنِ هستی می‌آیند (این مقام نبوّت است که "أُقَاتِلُ عَلَى التَّنْزِيلِ" است).

◾️ چنین "أقاویلـ"ی که شدّتِ مقامِ کثرتِ نوری "أحسَن قَوْل" است؛ بایستی تجمیع گردد. این تجمیع، نقطۀ کشته شدن و اضمحلالِ کثرتِ "أقاویل" در "أحسَن قَوْل" است (تأویل - قوس صعود - مقام امامت است که "يُقَاتِل‏ عَلَى التَّأْوِيل" است).


این بیان را با سلامی از زیارت مفجعۀ حضرت سیّد الشهدا(ع) ختم می‌کنم:

💠" السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا صَرِيعَ الدَّمْعَةِ السَّاكِبَةِ الْمَفْجُوعَ الْحَزِينَ وَ الْمَذْبُوحَ الطَّعِينَ وَ «الْمَقْطُوعَ الْوَتِين»"💠
(📚 زاد المعاد - مفتاح الجنان، ص۵۱۰)








ألا لعنة الله علی القوم الظالمین.






#یوم_الطفوف_سخن_چهاردهم
#المقطوع_الوتین
🏴 🖊 #احسان_الله_نیلفروش_زاده 🦋



‎‌‌‌‌‌‎──═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═──
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3 ➣ کانال معرفة الحقّ
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ کانال اللطائف الإلهیّة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
‎‌‌‌‌‌‎──═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═──
.
بسمه تعالی شانه و جلت عظمته

    الذین اذا اصابتهم مصیبه قالوا
        انا لله و انا الیه راجعون

محضر گرامی اخوان محترم رعنایی
و کانون داغدار و معزی

بدینوسیله درگذشت والده ی مکرمه ی
آن جنابان را خدمت شما، خانواده ی محترم، کانون داغدار و تمامی بستگان سببی و نسبی تسلیت عرض می نماییم.

دل قوی دارید،
که انا للحسین و انا الیه راجعون
هنیئا لها

دیوانگان حضرت زینب
سلام الله علیها اصفهان
   صفر الحزن ۱۴۴۵
.

■ «یوم الطُّفوف»؛ مجمع حیرانی!
● سخن هفدهم:
فَاخْلَعْ نَعلَیْک!

🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/835
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅

🔥 در طورِ حقیقت، حضرتِ موسی (ع) آتشی را طوری مشاهده می‌کند که به آن انس می‌گیرد و به سمتش می‌رود. پس به وادی اَیْمَن در بُقعۀ مبارکه نزدیک می‌شود و آنگاه از «درختی» ندا می‌رسد:

💎﴿ إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً﴾💎
همانا من پروردگار تو هستم. پس هر دو كفش خود را درآور كه تو در وادى مقدس «طُویٰ» هستى.
(سورۀ حضرتِ طه -ص-، آیۀ ۱۲)

💎﴿فَلَمَّا أَتاها نُودِيَ مِنْ «شاطِئِ الْوادِ الْأَيْمَنِ» فِي «الْبُقْعَةِ الْمُبارَكَةِ» مِنَ «الشَّجَرَةِ» أَنْ يا مُوسى إِنِّي أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعالَمينَ﴾💎
پس چون به نزد آتش آمد، از کنار وادى راستین، در آن بقعۀ مبارک، از «درخت» ندا داده شد كه: اى موسى! همانا من خداوند، پروردگار جهانيان هستم.
(قصص، آیۀ ۳۰)


حضرتِ امام جعفر صادق (علیه‌السلام) می‌فرمایند:

وادی ایمن؛ فُرات است و بقعۀ مبارکه، کربلاست و درخت، حضرت محمّد (صلّی الله علیه و آله) هستند.
(『شاطئ الوادي الأيمن الذي ذكره تعالى في كتابه هو الفرات، و البقعة المباركة هي كربلاء، و الشجرة هي محمّد (ص)؛ 📚البرهان، ج۴، ص۲۶۵』)

که هرکسی با معرفتِ به یگانگی ذاتیِ ائمه اطهار(ع) با حضرت حقّ تعالی، به کربلا و زیارتِ حضرت سیّدالشهدا(ع) برود، ندایِ حسینیِ «إِنِّي أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعالَمينَ» در وجودش طنین‌انداز می‌شود.


نفسِ آدمی، مَرکَب انسان است که حضرت مولی امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) می‌فرمایند:

🔻『إِنَّ نَفْسَكَ مَطِيَّتُك‏』🔺
همانا نَفْسِ تو، مَرکَب توست.
(📚غرر الحكم، ص۲۴۳)

که این مَرکب در عالَم ظاهر، در اوّلین مَرتبه، به جلوۀ دو پایِ آدمی، نمایان می‌شود و نَعلَیْن، نمایانندۀ پاها هستند.
پس چون جدایی پاها برای خطاب به ترکِ نفس، ممکن نیست، به حضرتِ موسی(ع) خطاب می‌شود؛ «فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ».

▪️حضرت موسی(ع) پیامبر اولوالعزم هستند، بنابراین نفسانیّت ندارند. امّا از آنجا که امرِ【فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ】 در وادی مقدّس کربلا، وَ نشانی از این است که موسویّت و موسی(ع)، فانی در حسینی‌ بودن و حسین(علیه‌السلام) است، پس با فاءِ تَفریع می‌فرماید؛ 【فَـــاخْلَعْ نَعْلَيْكَ】 بدین معنا که؛
اطلاق و شدّتِ فنای موسی(ع) در حسینی بودن، آورندۀ امر به 【فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ】 است.

◼️ پس بطورِ کلّی؛
نَعلَیْن (یعنی دو نَعل)؛ نشانۀ نفس آدمی است که نفسِ آدمی، چنان که فانی در ائمه اطهار (علیهم‌السلام) نشده باشد، انیّت است و بدترینِ دشمن‌ها.
که حضرت رسول اکرم(صلّی الله علیه و آله) می‌فرمایند:

▪️『أَعْدَى عَدُوِّكَ نَفْسُكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْك‏』▪️
بدترین دشمن تو نَفْسِ توست که بین دو پهلوی توست.
(📚عوالي اللئالي،ج‏۴، ص۱۱۸)


⚠️ بیانِ 《جَنْبَيْك》 در 【الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْك】 جای دقّت دارد:

نفس حقیقی؛ نفسِ واحده‌ی الهی، یعنی؛ «نَفْسِ اللَّهِ تَعَالَى‏؛📚بحار،ج۹۷،ص۳۳۱» است، که شخصِ ائمه اطهار (علیهم‌السلام)، و شخصِ جَنْبِ مطلقه، یعنی؛ حضراتِ ⦅جَنْبُ الله⦆(ع) می‌باشد («أَنَا جَنْبُ الله؛ من جنب الله هستم؛📚بحار الأنوار،ط - بيروت، ج۳۹، ص۳۴۸»).

امّا چنانچه نفسِ آدمی از حقیقتِ خویش، یعنی؛ 《نَفْسِ الله تَعَالَى》 جدا شد و مدعّیِ انیّت گشت، به کافِ خطاب در آید که 『نَفْسُــــكَ؛ نفسِ #تو』.

این نفسِ مخاطَب، شرّ مطلق و مطلقِ شرّ است که جولانی از عمر و ابابکر ملعون می‌باشد که نفسِ دوئیت هستند و مقابلِ جنب مطلق و واحد الهی یعنی حضراتِ ⦅جَنْبُ الله⦆(علیهم‌السلام) قرار گرفتند.

⬅️ بنابراین؛
همانطور که کافِ انیّتِ 《جَنْبَيْك》، جولانی از این دو ملعون ازل و ابد است، تثنیۀ 《جَنْبَيْك》 نیز نفسِ دوئیت است. که عمر و ابابکر ملعون، دوئیتِ مقابلِ وحدانیّت باریتعالی، و نفسانیّت، مقابلِ نفس واحدۀ الهی هستند.

◼️ پس دنبال این نباش که دو جنب کجا قرار دارد و دو تا بودنِ آن را جز به این دقیقه، دقیق مشو که این انحراف از شناختنِ اصل دوئیت نیز، از شرورِ و کارهایِ خبیثِ جنودِ عمر و ابابکر ملعون است.

برای 《جَنْبَيْك》، پَهلوُیِ ظاهر را نشانه نگیر! بلکه واحدِ جدایی از حضراتِ ⦅جَنْبُ الله⦆(علیهم‌السلام)، جولانِ ثنویّت مطلقه، یعنی؛ عمر و ابابکر ملعون است که جولانِ نفسانیّتِ مطلقه و کاف خطابیِ خطائی مطلقه است و نشان از بُعْد و تَبَعُّد از حقّ و حقیقت می‌باشد.
که این کاف خطابیِ خطائی، کنار ضمائر دیگر و در عِداد آنها نیست، بلک نفسِ جدایی و تبعُّد است.

(🔔این اشارات، اعتکاف می‌خواهد!
إن شاء الله اهلش، به هوش‌ و گوش‌اند!)



︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
◼️
.
.
◼️

⬅️ الغرض؛
جلوۀ 『نَفْسُــــكَ』 -که دشمن‌ترینِ دشمن‌هاست-؛ در نَعلَیْن است. و بایستی برائت و بغض آن را در خود تقویّت کنی. از این رو حتّی مستحبّ است که نَعلَین مؤمن، به رنگِ زرد باشد.
⚠️ که رنگِ زرد؛ رنگِ بغض از عمر و ابابکر ملعون است، چرا که حضرت مولی(علیه‌السلام) موقع جسارتِ این دو ملعون ازل و ابد برای جستجویِ مضجع مبارکِ حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) به قصدِ نبش قبر حضرتشان (س)؛ عمامۀ #زرد بسته و شمشیر برهنه به دست گرفتند.
و نیز هنگام ضربت خوردن و همچنین هنگامِ شهادت، عمامۀ حضرت مولی(علیه السلام) به رنگِ زرد بود ( 『بِعِمَامَةٍ صَفْرَاء؛ 📚الأمالي، للمفيد،ص۳۲۵』).

⇦ بنابراین؛ ⤥
☜ رنگِ صفراء(زرد)؛ از صَفَر و نشانه‌ی بغض از جولانِ دشمنانِ ملعون خداست.
(لطائفی از صفر پیش‌تر بیان شده، رجوع شود به 👈 https://t.me/ehsannil2/419)


◼️جمع بندی آنکه؛
استحبابِ رنگِ صفراء برای نَعلَین، بابتِ بغض از ▪️『أَعْدَى عَدُوِّكَ نَفْسُكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْك‏』▪️ یعنی عمر و ابابکر ملعون است تا گرفتارِ حدِّ نَفْس که نفسانیّت و انیّتِ و دعویِ خدایی است، نشویم و جز جلوه و تجلّیِ حضراتِ ⦅نَفْسِ اللَّهِ تَعَالَى⦆ و ⦅جَنْبُ الله⦆-علیهم‌السلام- نباشیم.


°•❁🔳🔲🔳❁•°

◼️ اگر حضرت مولی (علیه‌السلام)، نعلین کهنه به پایِ مبارک می‎کردند؛

⇜ ❖ به «نعلینِ به پا کردن»، مُنشئ کثرات هستند.
⇜ ❖ امّا به «کهنه و قدیمی بودنِ نعلینِ مبارکشان»؛ معصوم و منزّه از حدّ کثرت هستند.

«کهنه و قدیمی بودنِ نعلینِ مبارکشان»؛ ظاهر کنندۀ این حقیقت است که اگر به یگانگیِ ⦅نَفْسِ الله⦆ بودن و ⦅جَنْبُ الله⦆بودن و ⦅الْوَحْدَانِيَّةُ الْكُبْرَى‏؛ 📚بحار،ج۲۵،ص۱۷۲⦆بودنِ خویش، همۀ عوالَم وجود را خلق و ایجاد می‌نمایند و دَم به دَم و نو به نو، بطورِ ممدود و دائم، حیات داده و تا«﴿أَسْفَلَ سافِلينَ﴾؛ تین۵» به دوئیّت و کثرت مَجال می‌دهند؛ این #مجال؛ به تنزیه از کثرت، محقّق میشود.

◼️ وصله زدن حضرت مولی(علیه‌السلام) بر نعلین مبارک، نشان از حشر و جمع کردنِ کثرت به وحدت است. که این وصله‌ها، تجمیع و وصل کردنِ همۀ دلدادگان حضرت(علیه‌السلام) به ⦅نَفْسِ اللهِ تَعَالَى⦆ و ⦅جَنْبُ الله⦆ و ⦅الْوَحْدَانِيَّةُ الْكُبْرَى⦆بودنِ خویش است، تا از ▪️『أَعْدَى عَدُوِّكَ نَفْسُكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْك‏』▪️مختاراً نجات یابند و زنده زنده «یوم الحشر» آشکار گردد،

چنان که حضرت مولی(ع) می‌فرمایند؛ 『أَنَا الْحَاشِرُ إِلَى اللَّه‏؛📚بحار، ج‏۵۳،ص۴۷』 که شرحِ آن را نفسِ حضرت مولی(ع)، حضرت خاتم الأنبیاء(ص) می‌فرمایند:

🔸『أَنَا «الْحَاشِرُ» يُحْشَرُ النَّاسُ عَلَى قَدَمَي』🔸
من «حاشر» هستم که مردم بر جایِ پایِ من محشور می‌شوند.
(📚بحار الأنوار،ط - بيروت، ج‏۱۶، ص: ۱۱۴)


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔳