کانال دیوانگان حضرت زینب سلام الله علیها-اصفهان
317 subscribers
1.82K photos
530 videos
95 files
1.5K links
شام جمعه ی هر هفته
و مناسبتهای مذهبی اعیاد و عزاداری آل الله علیهم السلام
مکان:
اصفهان-خیابان بعثت-خیابان ابوریحان (غرب)-کوی۱/۱(فدڪ)

https://telegram.me/divaneganezeinab


خادم کانال:
http://telegram.me/sayedahmad1001
Download Telegram
🔅

⏎▣ پس؛
کلمۀ «مِمَّنْ» را دقّت داشته باش و بدان که علم که طعامِ حقیقی است از ائمه اطهار(ع)، و جلوۀ حضرتشان است. پس با در دست داشتنِ این دقیقه؛ از هر جایی خواستی، کسب علم کن که؛

🔻«اطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصِّين‏.»🔺
علم را طلب کن، ولو از چین.
📚وسائل الشيعة، ج‏۲۷، ص۲۷

باید مُنشئ علم را مشاهده کرد. اگر مشاهده کردی، و سررشتۀ «#معدن_العلم »بودنِ حضراتِ آل الله(ع) را رها نکردی؛ تا اعماقِ زمینِ تعیّنات برای کسب علم هم که بروی، از دستِ کرَم حضراتِ «معدن العلم»(ع)، علم را دریافت کرده‌ای و نه هیچ کس دیگر. پس این چنین، به امر حضرتشان عمل کن، چنان که می‌فرمایند:

🔻«اطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِخَوْضِ اللُّجَجِ وَ شَقِّ الْمُهَجِ.»🔺
دانش را بجوييد ، هرچند در ژرفاى دريا فرو رَويد و خونتان بريزد.

📚بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏۷۵، ص۲۲۷

پس ببین تا کجا با قوّت و حضورِ آمِر می‌توانی بروی و مقامِ اطلاق او را تا کجا می‌بینی. اینطور هستی که حضرت مولی امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند:

💠« الْحِكْمَةُ ضَالَّةُ الْمُؤْمِنِ فَالْتَقِفْهَا وَ لَوْ مِنْ أَفْوَاهِ الْمُشْرِكِين.‏»
حكمت گم‌شدۀ مؤمن است،پس آن را فراگير هر چند كه از زبان مشركان باشد
📚تنبيه الخواطر: ١ / ٨١
📚مجموعة ورام، ج‏۱، ص۸۱

و در حدیثِ دیگری، فرمایش فوق را با عبارتِ «... وَ لَوْ مِنْ أَفْوَاهِ الْمُنَافِقِينَ» می‌فرمایند (📚 عيون الحكم و المواعظ- لليثي، ص۲۲). و یا حضرت رسول اکرم(ص) می‌فرمایند:

💠« الْحِكْمَةُ ضَالَّةُ الْمُؤْمِنِ فَخُذِ الْحِكْمَةَ وَ لَوْ مِنْ أَهْلِ النِّفَاق‏.»
پس حكمت را فراگير گر چه از اهل نفاق باشد.

📚 نهج البلاغة: الحكمة ٨٠
📚خصائص الأئمة (عليهم السلام): ٩٤

که بدتر از منافق وجود ندارد.
و باید دقّت شود که «أَفْوَاهِ» (یعنی دهان‌ها) یک عضو کنار اعضایِ دیگر منافق نیست، بلکه منافق، کلاً چیزی جز دهان و ادّعایِ بی دلیل، نیست. سراپای وجودِ منافق؛ جز، دهان نیست. و هیچ باطنی ندارد.
کافر، دهانِ ادّعا نیست و تشخیصِ کفرش بر عموم، آسان است. امّا منافق چون سراپا؛ دهان است و دعوی حقّ بودن دارد؛ بی باطن بودنش برای عموم افراد، روشن نیست. همین است که اهل بدعت که منافق هستند و صرفاً ادّعای مسلمانی دارند را سطحی‌نگران؛ مسلمان می‌دانند!
اینها سراسر وجودشون، دهان است چنان که قرآن می‌فرماید:

💎﴿... يَقُولُونَ بِأَفْواهِهِمْ ما لَيْسَ في‏ قُلُوبِهِمْ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما يَكْتُمُونَ﴾💎
به زبان چيزى مى‌‏گويند كه در دل‏هايشان نيست، و خدا به آنچه نهان مى‏دارند داناتر است.
(آل عمران، ۱۶۷)

💎﴿قالُوا آمَنَّا بِأَفْواهِهِمْ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُم‏﴾💎
به زبان گفتند: ايمان آورديم ولى قلب آنها ايمان نياورده‏.
(مائده،۴۱)

اهل بدعت، سراسر وجودشون، دهان است و فوُت چنان که قرآن می‌فرماید:

💎﴿يُريدُونَ أَنْ يُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِم‏﴾💎
می‌‏خواهند نور خدا را با دهان‌‏هاى خود خاموش كنند.
(توبه،۳۲)

این ملعون‌ها با تمام وجودشان، سعی بر این داشتند که نور خدا را خاموش کنند ولی خداوند اشاره به «بِأَفْواهِهِم‏» می‌فرماید یعنی؛ اینها چیزی جز دهان، و بلکه فوُت نیستند.

الغرض:
إِطْعَامَ الطَّعَامِ》؛ آوردنِ علم از نقطۀ وحدتِ عالی، تا کثرتِ دانی است تا حدّی که در روایات آمده است که مرحلۀ پنجم و آخرِ از خودِ «علم»، نشر علم است («...نَشْرُهُ؛ 📚الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏۱، ص۴۸»)

کسی که علم حقیقی را نشر می‌دهد و در واقع 《إِطْعَامَ الطَّعَامِ》 می‌نماید؛ به نفسِ این امر، علمِ خودش افزوده می‌شود و بلکه؛ 👈🏻 علم حقیقی در خودش؛ به زیادت، انشاء می‌شود.

مجملش گفتم نکردم زان بیان
ورنه هم افهام سوزد هم زبان



🔰 💠 《وَ إِفْشَاءَ السَّلامِ》 ➣●•

«#سلام »؛ از اسماء خداوند بوده، و حضراتِ ائمۀ اطهار(ع)؛ شخصِ «الأسماء الحُسنی» هستند.
افشای «سلام»؛ ظاهر کردن حضراتِ آل الله(ع) از مقامِ خلوتِ «دار السلام» [که منزلِ حضرت فاطمه (س) در خلوَتگاهِ «کنز مخفی» است]، تا مراتبِ جلوتِ سلام، که سلمِ باطنی و سلم ظاهری، با خود و سایر موجودات است، تا برسد به لفظِ «سلام» است که در روایات؛ سفارش‌ و تأکید فراوان به آن شده است.


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•֎👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻֎•༻
🔅
🔅

🔰 💠 《وَ صُحْبَةَ الْكِرَامِ》 ➣●•

حضرات آل الله (ع) «معدن الکَرَم» هستند که در زیارت حضرت مولی امیرالمؤمنین(ع) آمده است:

🔻«السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مَعْدِنَ الْكَرَم‏»🔺
📚المزار الكبير (لابن المشهدي)، ص۳۰۴

«معدن الکرم»؛ حقیقت و اصلِ حضرتِ کریم (عزّوجلّ) است چنان که در زیارتِ دیگری از زیارات حضرت مولی(ع) آمده است:

🔹«السَّلَامُ عَلَى الْأَصْلِ الْقَدِيمِ وَ الْفَرْعِ الْكَرِيم‏»🔹
📚المزار الكبير (لابن المشهدي)، ص۲۱۷

«الکرام»؛ جلوه‌ای از جلواتِ ائمۀ اطهار(ع) بوده که آمدنِ کریمانۀ حضرتشان(ع) در مقامِ جلوَت و کثرت می‌باشد و مقامِ علی الاطلاقِ حضراتِ «مَعْدِنَ الْكَرَم‏»(ع) است.

⏎▣ بنابراین؛
《وَ صُحْبَةَ الْكِرَامِ》 و مصاحبت اگر با "الکرام" باشد؛ #رضایت و قبول مقامِ علی الاطلاقِ حضراتِ «مَعْدِنَ الْكَرَم‏»(ع) است.


۩ تمام مراتب انشاء شده در دعای روز #هشتم ماه رمضان؛ مقام قبولِ رضای مطلق الهی یعنی اقبال به حضرت امام رضا(علیه السلام) است که لاتعیّنی و اطلاق محضه می‌باشند؛

▼"إِلَهِي!
👈🏻 تقَدَّسَ رِضَاكَ أَنْ تَكُونَ لَهُ عِلَّةٌ مِنْكَ
فَكَيْفَ يَكُونُ لَهُ عِلَّةٌ مِنِّي
"▲
خداوندا!
#رضای_تو پاک‌تر از آن است که علّتی از «خود تو» برای آن وجود داشته باشد،
پس کجا رسد که علّتی از من برای آن باشد؟
(📚 إقبال الأعمال- ط - القديمة، ج‏۱، ص۳۴۹)


روز هشتم ماه رمضان؛ 👈🏻 روزِ راضی شدن به حقیقتِ حقّ تعالی [یعنی؛ شخصِ ائمه اطهار(ع)]، و وارد شدن در جمعِ مقرّبین الهی است، که فقط، به نظرِ کریمانۀ حضرت علی بن موسی الرضا(علیهما السلام) این مهمّ ممکن و محقّق است.

🔻«اللَّهُمَّ!
إِنِّي أَتَقَرَّبُ إِلَيْكَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَتَوَجَّهُ بِهِمْ إِلَيْكَ
فَاجْعَلْنِي عِنْدَكَ يَا إِلَهِي بِكَ وَ بِهِمْ وَجِيهاً فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ
فَإِنِّي قَدْ رَضِيتُ بِذَلِكَ مِنْكَ تُحْفَةً »
🔺
خدایا!
همانا به محمّد و آل محمّد(ص) و توجّه به حضرتشان است، که به سوی تو تقرّب می‌جویم،
پس خداوندا! به خودیّت خود (یعنی مقامِ خلوَت آل الله ع) و به حضرتشان (یعنی؛ مقام کثرتِ نوری آل الله ع) در دنیا و آخرت مرا نزد خودت و از مقرّبین قرار ده،
که همانا من با ارمغانِ وجود، به حضرات آل الله(ع) است که راضی به خداوندی تو هستم.

( فرازی از دعای دیگر روز هشتم ماه رمضان -
📚إقبال الأعمال- ط - القديمة، ج‏۱، ص۱۳۳)




«روز هشتم» غزلی عشق مرا می‌چیند
سفره را گوشهٔ ایوان طلا می‌چیند
از همان اول صبح نیت مشهد کردم
نام سلطان دلم را به زبان آوردم
هشتمین روز قرار از دل ما می‌گیرد
روزم عَطرِ حرم و صحن و سرا می‌گیرد ...

یا علی بن موسی الرضا(ع)!
الحمد لله الرئوف.


🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
#لطیفه_دعای_روز_هشتم_ماه_رمضان


─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil1 ➣ کانال معرفة الحقّ
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ کانال اللطائف الإلهیّة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
‎‌‌‎─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
.
گفتم خدیجه در دلم غوغا به پا شد
طوفان غیرت از دل دریا به پا شد
نامی که با توحید رحمانی عجین است
منطوق وحی از ناطق روح الامین است
نامی که اطلاق محبت فانی اش شد
توحید در بطن بقا قربانی اش شد
سوگند خورده خاتم رحمت به نامش
خیرالعمل یعنی بلندای مرامش
دارایی و دار و ندارش را عطا کرد
دِین خودش را با عطای جان ادا کرد
در آن سه سال شِعب و آن عصر نقاهت
دین خدا بگرفت از عزمش صلابت
قلبش،دلش،جانش ،وجودش آسمان بود
در چشم او رخساره ی زهرا عیان بود
الله اکبر از چنین حُسن شباهت
از این نگاه فاطمی شان و صلابت
با او خدا آیات کوثر را نشان داد
خورشید را جان از غرور آسمان داد
او بود و با او معنی کوثر بیان شد
گفتم خدیجه جلوه ی زهرا عیان شد
سِرّ عطا در مصحف آن ذات یکتاست
مُعطی علیهِِ مادر ام ابیهاست
نامش گره خورده به نام اقتدار است
چون مادر تیغ الهی ذوالفقار است
شرح شجاعت را در عالم غایت است او
عشق است چون مادربزرگ زینب است او
مانند او کَس رتبه زین بهتر ندارد
جز او کسی داماد چون حیدر ندارد
افضل از خصلت کسی برتر ندارد
والاتر از او مصطفی همسر ندارد
هستند اگر یک عده برگ و بر  ندارند
همچون خدیجه فاطمه دختر ندارند
ولله این قسمت زشعرم ادعا نیست
کَس همچو او مادربزرگ مجتبی نیست
ولله این قسمت ز حرفم ادعا نیست
نام خدیجه از حسن اصلا جدا نیست
نام حسن یعنی تمام دلربایی
نام خدیجه یعنی انوار خدایی
ولله این قسمت زشعرم ادعا نیست
نام خدیجه از حسین اصلا جدانیست
هم در کنار طشت بوده قد خمیده
هم کربلا نزد سرِ از تن بریده
هم بوده نزد زینبِ بی تاب و خسته
هم در کنار مادر پهلو شکسته
سَر داده با زهرا نوای یا بُنیّ
جان داده او پای صدای یا بُنیّ
طی چهل منزل نموده در اسارت
همراه زینب خطبه خوانده با شجاعت
هم شام جمعه زایر کربلا اوست
با فاطمه اش روضه خوان نینوا اوست
وقت ظهور منتقم هم حاضر است او
بر انتقام ضرب سیلی ناظر است او
آنجا که شیعه بر بلندای غرور است
نام خدیجه رمز هنگام ظهور است
شکر خدا زیرا خدیجه مادر ماست
معنای ام المومنین تاج سر ماست
ما باخدیجه پادشاه عالم هستیم
زیرا که با ذریه ی او عهد بستیم
اسلام بی نام خدیجه بی مسماست
نوعی از کفر و معنی ظلمی مجزاست
آنگونه که قرآن کلام وحی و دین است
تنها خدیجه شان ام المومنین است
حاشا جز او کس لایق اینسان مقام است
این نکته ما را معنی ختم کلام است

طره اصفهانی
.
༺✾صــیام، سرّی از اسرار الهی✾༻
❖ لطیفۀ پنجم:
ماهِ رمضان؛ آغازِ ترسیم عالم
┅─┅─═• 📖🌙 •═─┅─┅
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
┅─┅─═• 📖🌙 •═─┅─┅


📖 در کتب روایی، مجموعه‌ای از احادیث، مبنی بر این موضوع و مضمون آمده است که اگر حجّت خدا (؏) نباشد، هیچ چیزی نخواهد بود.
مثلاً در کتاب شریف کافی، مرحوم کلینی یک باب با عنوانِ «أنّ الأرْضَ لَا تَخْلُو مِنْ حُجّة» (یعنی؛ قطعاً زمین خالی از حجّت؏ نیست) باز نموده‌اند.


🔰 به عنوان نمونه؛ حضرت مولیٰ امیرالمؤمنین علیّ (علیه السّلام) می‌فرمایند:

🔻〖لو لا نا لَساخَتِ الأرض بِأهلها〗🔺
✾ اگر ما نباشیم، زمین اهلش را فرو می‌برد.

📚 مشارق الانوار، ص۸۵


🍃۞ علّت شیء، دائماً با شیء است و اگر آنی نباشد، آن شیء وجود نخواهد داشت.
֎⇦ حضرات آل‌الله (علیهم السّلام)؛ علّةُ العللِ مطلقه بوده، و تمام اشیاء، صِرفُ الرّبط به حضرات (؏) می‌باشند. یعنی نه تنها علّت، بلکه شیئیتِ اشیاء؛ حضرات ائمۀ اطهار (؏) هستند.


🌐 ارضِ تعیّنات (یعنی عالم اشارات)؛ از کعبه گسترده شده است. و #دحو و کشیدگی زمین از #کعبه می‌باشد (دحو الارض).

🕋 کعبه‌ای که محلّ تولّد ولیّ و حجّت حقّﷻ، حضرت مولیٰ امیرالمؤمنین علیّ (علیه السّلام) است.

[در مورد #کعبه؛ اشاراتی در این مقاله شده است❂☜ https://telegram.me/ehsannil2/45]


🍃۞ تصوّر مکان در قیاس با زمان، به خاطر ابعاد و جِرمِ اَمکِنه، آسان‌تر است.

🔔 البته به اشاره بیان می‌شود که آنچه که در ذهن از مکان تصوّر می‌گردد، مکانیّتِ مکان نیست، بلکه محلّ ظهورِ مکان است. وگرنه؛ لُبّ مکان بیش از تصوّر معمول، از مکان می‌باشد.

تصوّر زمان از مکان مشکل‌تر است و همین تصوّرِ مشکل، باعث شده است که متکلّمین، زمان را امری موهوم تصوّر کنند. یعنی واقعیّتی برای آن قائل نیستند.

֎⇦ این انکارِ واقعیّت، از لطافت زمان و به چنگِ درکْ نیامدنِ آن است.

🍃۞ عجالتاً بحثمان غور در زمان نیست و مبحثِ #زمان ان شاء الله در مقاله‌ای دیگر بیان خواهد شد.
فقط همین‌قدر که برای مطلبِ فعلی ما به کار می‌آید، به تحلیل، اشاره می‌شود که؛
⌛️☜ زمان؛ روحِ مکان است.


🕋 کعبه؛ نقطۀ #دحو و کشیدگیِ زمین تعیّنات است. و این مبدئیّت مکانی برای ممدود شدن تعیّنات؛
❂☜ از مبدئیّت زمانی است.
یعنی؛
🍃֎⇦ روحِ این #مکان - که محلِّ به اشاره آمدنِ جسمِ حجّت خداوند است -، #زمان است.


🔰 حضرت امام جعفر صادق (علیه السّلام) می‌فرمایند:

⌛️〖إِنَّ اللهَ تَعَالَى خَلَقَ السَّنَةَ ثَلَاثَمِائَةٍ وَ سِتِّينَ يَوْماً
وَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ «فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ»〗🌐

✾ همانا خداوند، سال را سیصد و شصت روز خلق کرد
و آسمان و زمین را «در شش روز» خلق نمود.

📚من لا يحضره الفقيه، ج‏۲، ص۱۷


🍃۞ در تحلیل، و با توجّه به حدیثِ فوق، عرض می‌شود:

🌐☜ خلقِ مکان؛ در ظرفِ زمان است.
و چون خلقت به تنزیل و تدریج، جامۀ «شدن» پوشیده؛ زمان، مقدّم بر مکان خلق شده است. و مکان [به بیانی]، در ظرفِ زمان تکوین یافته است.

🌐 بنابراین؛ خلقِ『 السّمَاوَاتِ وَ الأرْضَ』در ظرفِ حقیقیِ «أيّامٍ» است.

🍃֎⇦ #ظرف_حقیقی این طور است که مظروف، جدایِ از ظرف نیست. بلکه؛ ظهورِ ظرف است. یعنی؛
❂☜ زمان، به مکان، به اشاره می‌آید. و از این رو؛ «مدّت زمان» را با حرکتِ افلاک - که نوعی از مکان است -، می‌سنجند. چرا که زمان، به خودش، در جلالت است.

(این مباحث را در مقالات #قیامت و #ظهور ان شاء الله به تفصیل خواهید خواند.)




︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻


🍃۞ پس تا بدین جایِ مطلب دانستیم که؛
❂☜ باطن و جلالتِ کعبه (که مکان دَحو، و کشیدگی و ممدود شدنِ ارضِ تعیّنات است)، زمان است. و زمان؛ در خفا، و سرّ مکان، می‌باشد.


🍃⌛️ #زمان «در عالم اشارات»؛ کمیّتی متّصل، امّا در بی‌قراری است. بدین معنا که؛
֎⇦ چون مشتمل بر آنات است؛ «کمیّت» است وُ چون آنی می‌رود و متّصلاً آنی دیگر آغاز می‌شود؛این حالِ بیقراری زمان در عالم اشاره است.

❂☜ امّا مکان؛ کمیّتی است که در #قرار است.

🍃⌛️ زمان؛ که در بیقراریِ جلالی است، باطنِ مکان است.
֎🌐 و مکان؛ که در قرارِ جمالی است، ظاهرِ زمان است.


🔲 در تحلیل عرض می‌شود:

⌛️ زمان؛ خلوتِ جلالیِ مکان است.
🌐 و مکان؛ جلوَت جمالیِ زمان است.


🍃۞ همان طور که بیان شد، حضرات آل‌الله (علیهم السّلام)؛ حقیقتِ هر شیئی می‌باشند.
و زمان نیز، شیئی از اشیاء است.
⌛️ بنابراین؛ حقیقتِ زمان، حضرات آل‌الله (؏) هستند.

✿ بحمد الله، لطائف در این خصوص جاری است و سخن، بسیار. امّا برای ادامۀ مطلب و پرهیز از تطویل کلام، بایستی در رعایت آمد.


🔰 قرآن می‌فرماید:

【 إنّ عِدَّةَ «الشـُّـهُورِ» عِنْدَ الله «اثْنا عَشَرَ شَهْراً» في كِتابِ الله يَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ مِنْها «أَرْبَعَةٌ» حُرُمٌ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ ... ‏】

✾ همانا تعداد ماه‏ها نزد خدا، آن روزى كه آسمان‏ها و زمين را بيافريد، در كتاب الهى، دوازده ماه بود، كه از آن‏ها چهار ماه حرام است. [و] آئين درست همين است‏.

📘سورۀ توبه، آیۀ ۳۶

📖 در احادیث؛ برای این آیه آمده است که منظور از ۱۲ ماه، دوازده امام (علیهم السّلام) هستند. و آن ۴ ماه حرام، چهار امامِ هُمامی هستند که نام مبارکشان «علیّ» است. و از این رو، این ماه‌ها حرمت دارند (📚 تفسیر روایی برهان، ج۲، ص۷۷۴).


🌙 ماههای قمری را «شهر» می‌گویند.
#شهر در لغت به معنایِ شناسایی و ظهور است.

֎⇦ عموماً امرِ #شهره و #مشهور را از آنجایی می‌دانند که در بینِ عموم، ظاهر و مبرهَن شده باشد! در حالی که چون مطلب «عِنْدَ الله» مطرح است؛ مشهوریّت هم از آنجا باید معنا شود. و اصلاً شهرت، در نزد حقّﷻ، حقیقی است و در غیر حقّﷻ، مسامحتاً استفاده می‌شود.

🍃۞ شهره و مشهور بودن و ظاهر بودنِ «شهر»؛ از ظاهر بودنِ خودِ حقّﷻ است.

֎⇦ ظهورِ هر شیئی غیر از خودِ شیء است. و ظهور، به آن عارض می‌شود. امّا حقّﷻ خودش و ظهورش #عین_شخصی هستند.
❂☜ برای همین قرآن فرمود:
🔻【هو الظّاهر】🔺
📘 سورۀ حدید، آیۀ ۳


🌙 الغرض؛ ظاهر بودنِ حقّﷻ، به «شُهور» (ماه‌های سال) است (که حضرات ائمۀ اطهار علیهم السّلام می‌باشند).
و این ظاهر بودن؛
֎⇦ «مطلقِ عَلَی الإطلاق» است.

🍃⇯֎ بدین معنا که؛
❂☜ در عینِ اینکه ایّام هر ماهِ قمری ثابت است، ثابت بودنش حدّی نیست. یعنی؛ در قالب و حدودِ «ثبوت» نمی‌ماند. بلکه از اطلاقِ خویش، در تغییر و کم و زیاد شدن آمده، ولی باز به خودش باقی است.


🍃۞ برای نمونه‌ از روایات، اشاره‌‌ای می‌شود که حضرت امام جعفر صادق (علیه السّلام) می‌فرمایند:

🔻【شَهْرُ رَمَضَانَ ثَلَاثُونَ يَوْماً لَا يَنْقُصُ أَبَداً】🔺
✾ ماه رمضان سی روز است، و هرگز کم نمی‌شود.

📚الكافي، ط - الإسلامية، ج‏۴، ص۷۸


🍃۞ در توضیح؛
به یکی از معارفی که ریشۀ بیاناتِ دیگر هم می‌تواند باشد، اشاره می‌شود که؛
❂☜ حقیقت را باید از شخصِ حقیقیِ عالم تا عالمِ ظاهر بشناسیم.

🍃⇯֎ بدین معنا که؛
֎⇦ اهل #حدود؛ اعداد را در قالبِ اعداد نظر می‌کنند (که قالبِ اعداد، معدودات هستند).
بنابراین برای اهل حدود؛ سی روز، نمی‌تواند در ۲۹ روز بیاید. و ماه رمضان برای آن‌ها باید حدّاً ۳۰ روز باشد. و اگر در ۲۹ روز بیاید، دیگر ۳۰ نیست و به عبارتی ناقص انگاشته می‌شود.

🍃۞ امّا چون مطلب، #حقیقی و #اطلاقی و از شخصِ حقیقیِ عالَم، بررسی شود؛
֎⇦ ۳۰ روز، در نقطۀ ۲۹ روز هم می‌آید، در حالی که همان ۳۰ روز است.

[اینها صِرف اصطلاح و یا مسامحه در بیان نیست. بلکه؛ بیانِ حقیقتِ اطلاقِ شخصِ حقیقیِ عالَم است.]


🔔 ان شاء الله خوانندگان محترم؛ مباحثِ #کانال_معرفة_الحق و خصوصاً بحث #اطلاق و #عینیت را به دقّت مطالعه فرموده باشند، تا این مطالب برایشان غریب نباشد.
[جهت بحث اطلاق؛
به آدرس ذیل مراجعه بفرمایید ❂☜ https://t.me/ehsannil1/291]





︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻


🍃۞ این ثباتِ در متنِ تغییر، حالِ «ثابتِ علی الإطلاق» بودنِ حضرتِ «حقّﷻ» است.
֎⇦ «حقّ»؛ به معنایِ ثابت است.
و حقّﷻ؛ «ثابت مطلق» می‌باشد.


🍃۞ حضرات ائمۀ اطهار (علیهم السّلام)، واسطۀ مطلقۀ حقّﷻ می‌باشند. که به وحدتِ حقّﷻ، از باطن البواطن، تا ظاهر الظواهرِ حقّﷻ حضور دارند.
🍃⇯⇦ و به اشاره آمدن حقّﷻ، به حضرات آل‌الله (علیهم السّلام) می‌باشد.


🍃۞ «شهور» بودنِ حضرات ائمۀ اطهار (؏)، جلواتِ 🔻【هو الظّاهر】🔺 بودنِ خداوندﷻ است.
֎⇦ و این ظاهر بودن - که عین شخصیِ حقّﷻ است -؛ جانِ تمام اشیاء است.

🍃⇯֎ #شهر بودنِ ماه‌های قمری، از آنجایی است که در ظهور و مُبرهَن بودن هستند.
و از اینکه ظاهر بودنِ حقّﷻ است، و حقّﷻ؛ کینونت و بودِ موجودات است؛ بنابراین شُهره و شناسا برای تمام موجودات است.

🌙۞ پس ان شاء الله دانسته شد که ماه‌هایِ قمری، از مافوقِ عالم دون، تا بدین جا می‌باشند.
و اینکه تعیین ایّام ماه‌های قمری مشکل است؛ از جلالت و بی‌قراری حضرت حقّﷻ است که به هیچ تعیّنی متوقّف نمی‌شود. و هر قرارِ جمالی‌ای، از بی‌قراریِ جلالیِ اوست.


🍃۞ در بین قراردادهای فی ما بینِ مردم؛
֎⇦ در عصر جاهلیّت، ماه محرّم را ابتدایِ سال قمری می‌دانستند. در حالی که آن کسی که حقیقتِ شهور است، بایستی تعیینِ اوّل بودن ماه را نماید ...

🔥⇯֎ امّا عمر (لعنة الله علیه)؛ این جهالت را برای عنادی که با حضرت مولیٰ امیرالمؤمنین (علیه السّلام) داشت، در بین اعراب رواج داد. و تابعین ملعونش بعد از سال ۶۱ (هجری قمری) - که سالِ شهادت مظلومانۀ حضرت سیّد الشهداء امام حسین (علیه السّلام) به همراه هفتاد و دو تن از فرزندان و یارانشان، و اسارت حضرت امام سجّاد (علیه السّلام) و خانوادۀ عترت (صلوات الله علیهم اجمعین) است -؛
֎⇦ [مغرضانه] به جایِ اوّل محرّم، دهم محرّم را به عنوان اوّلِ سال و روز تبریک خویش قرار دادند! چنان که در زیارت عاشورا می‌خوانیم:

🔻«اَللَّهُمَّ اِنَّ هذا یَوْمٌ ֎⇦ تَبَرَّكَتْ بِهِ بَنُو اُمَیَّةَ»🔺


🔥«اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِكَ»🔥


🍃۞ و امّا ...

🔰 الصادق عَنِ الله؛
حضرت امام جعفر صادق (علیه السّلام) می‌فرمایند:

🔻〖 شهْرُ رَمَضَانَ‏ رَأْسُ‏ السَّنَة〗🔺
✾ ماه رمضان سَر سال می‌باشد.
📚 إقبال الأعمال، ط - القديمة، ج‏۱، ص۴


🔰 یا می‌فرمایند:

🔻〖【إنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ الله اثْنا عَشَرَ شَهْراً فِي كِتابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ】
«فَغُرَّةُ الشُّهُورِ شَهْرُ الله وَ هُوَ شَهْرُ رَمَضَان»َ وَ قَلْبُ شَهْرِ رَمَضَانَ‏ لَيْلَةُ الْقَدْرِ وَ نَزَلَ الْقُرْآنُ‏ فِي أَوَّلِ لَيْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ فَاسْتَقْبِلِ الشَّهْرَ بِالْقُرْآن‏〗
🔺

✾ شمارهٔ ماه‌ها نزد خدا در كتاب خدا آن روز كه آسمان‏ها و زمين را بيافريد، دوازده ماه مقرّر گشت. پس نخستينِ آن ماه‌ها، ماه خداست. و آن ماه رمضان است. و قلبِ ماه رمضان؛ شب قدر است و قرآن در اوّلين شب از ماه رمضان نازل شده است. پس آن ماه را با قرآن استقبال كنيد.

📚 من لا يحضره الفقيه، ج‏۲، ص۹۹


🍃۞ «غُرّه» ؛ نقطۀ اوّلیتِ ظهور شیء است.
و «غُرّه» بودنِ شهر رمضان برای همۀ شهور، نقطۀ شهر بودنِ شهور است.
֎⇦ بدین معنا که؛
🍃⇯ هر ماهی از ماه‌های قمری، به ماه مبارک رمضان، «شهر» بوده و جلوه دارد. که در ادامه توضیح بیشتری در این خصوص خواهید خواند.


🌙۞ با دانستنِ اینکه ماه‌های قمری؛ ظهورِ حقیقت حقّﷻ است؛
֎⇦ ماه مبارک رمضان، اوّلِ #سال_قمری می‌باشد.


🔰 حضرت امام محمّد باقر (عليه السّلام) می‌فرمایند:

🔻〖 لا تَقُولُوا هَذَا رَمَضَانُ وَ لَا ذَهَبَ رَمَضَانُ وَ لَا جَاءَ رَمَضَانُ فَإِنَّ رَمَضَانَ اسْمٌ مِنْ أَسْمَاءِ الله عَزَّ وَ جَلَّ لَا يَجِي‏ءُ وَ لَا يَذْهَبُ وَ إِنَّمَا يَجِي‏ءُ وَ يَذْهَبُ الزَّائِلُ وَ لَكِنْ قُولُوا:
شَهْرُ رَمَضانَ‏ فَالشَّهْرُ الْمُضَافُ إِلَى الِاسْمِ وَ الِاسْمُ اسْمُ الله وَ هُوَ الشَّهْرُ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ جَعَلَهُ اللَّهُ تَعَالَى مَثَلًا وَ عِيداً...〗🔺

✾نگوئيد «اين رمضان» و نگوئيد رمضان رفت، و رمضان آمد! زيرا «رمضان» نامى از نام‌هاى خداوند عزّ و جلّ مى‌‏باشد. نمى‌‏آيد و نمى‏‌رود، که آن كه می‌آيد و می‏رود؛ زائل و نيست‌‏شونده است. بلكه بگوئيد:
«شهر رمضان» (ماه رمضان) يعنى شهر اضافه گرديده به اسمى كه نام خداست، ماهى كه قرآن در آن ماه نازل گرديد، و خداوند آن را حجّت و محلّ شادمانى براى اولياء خود قرار داده است.

📚بصائر الدرجات، ج‏۱، ص۳۱۱



︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻


🌙۞ همان طور که ماه مبارکِ رمضان، جلوۀ «رمضان» بودنِ حضرت حقّﷻ است؛
اوّل بودنِ ماه رمضان؛
֎⇦ ظهورِ 🔻『 هو الأوّل』🔺 (سورۀ حدید، آیۀ ۳) بودنِ خداوند است.
که حقّﷻ هر جائی ظاهر بشود، ظهورش، عینِ شخصی و ذاتِ اوست.

🍃⇯֎ بنابراین؛

✓➊ اوّل بودنِ ماه مبارک رمضان؛
֎⇦ اوّل بودنِ
#جعلی و قراردادی نیست:

🍃۞ بلکه حقیقتی است که ظاهر شده است. و جز حضرات آل‌الله (؏) که حقیقتِ حقّﷻ هستند، احدی نمی‌تواند ماهی را به عنوانِ ماه اوّلِ سال تعیین کند.
و بلکه مطلب فراتر است!
֎⇦ و این است که احدی، حتّی همین ماه رمضان را هم نمی‌تواند از جانب خویش به عنوانِ ماه اوّل سال معرّفی کند!
❂☜ چرا که حقیقت؛ فقط به دستِ حقیقت، انشاء می‌شود.

✓➋ اوّل بودنِ ماه مبارک رمضان؛
֎⇦اوّل بودنِ حدّی نیست:

🍃۞ که چون اوّل بودنِ ماه رمضان را به لُبّ بودن و اطلاق و حقیقت شناختیم، خواهیم دانست که اگر حضرات آل‌الله (؏) مثلاً ماه ربیع الاوّل (یا محرّم) را به عنوانِ اوّل ماه قمری معرّفی بفرمایند، باز از اوّلِ مطلق بودنِ ماه رمضان است که در ربیع الاوّل آمدند. و در همان نقطۀ اوّل بودنِ ماه ربیع الاوّل، ماه رمضان؛ اوّل است.

[تأمّل بفرمائید که جایِ تأمّل است و این لطیفه، یک مَناط کلّی و معیاری برای سایر معارف است.]

🍃۞『 رمضان』؛ نام مبارکِ خداوند است. خداوند صمد است و از صمدیّت است که جا برای مِثل نمی‌گذارد که 💎【ليْسَ كَمِثلهِ شَيْ‏ءٌ】💎 (سورۀ شوری، آیۀ ۱۱).

🍃⇯֎ و خداوندِ سبحان، صوم را که در عبادات، مِثل ندارد؛ در هیچ ماهی واجب نکرده الّا ماهی که به اسم خودش آن را نامگذاری نموده است. که آن اسم؛ «رمضان» است و آن ماه؛ «شهر رمضان» است.

🍃⇯֎ و هیچ ماهی از ماه‌های سال نامگذاری به اسماء الله نشده است الّا «شهر رمضان».

🍃⇯֎ وتمام شهور، از «غُرّه» بودنِ شهر رمضان است که؛
֎⇦ شهرُالله هستند.
ولی وقتی بخواهند نسبتِ بقیۀ شهور را با خداوند نشان بدهند، با اضافۀ «الله» به خدا نسبت داده می‌شود.
مثلاً وقتی در روایات قرار است نسبت ماه محرّم به حرمتِ الهی را نشان دهند، به صورت «شهر الله المحرّم» اسم می‌برند. یعنی با اضافۀ «الله» بیان می‌شود. زیرا «محرّم» نام خدا نیست و بقیۀ شهور نیز غیر از «شهر رمضان» این گونه‌اند.


🌀۞ در احادیث از اسم مُستأثر یاد فرموده‌اند.
اسماء الهی در پیِ #اسم_مستأثر الهی، ظاهر می‌گردند.
به عبارتی اسم مستأثر، تمام اسماء اعظم الهی را در اثر و پیِ خود می‌آورد. و برگشتِ تمام اسماء، به اسم مستأثر است.

🍃۞ حضرات آل‌الله (؏)؛ حقیقتِ تمام اسماء الهی می‌باشند.
و عالَم و موجودات، همگی؛
֎⇦ اسمِ اسمِ این سلسله هستند و بدو و ختم، و ایجاد و اِیاب (بازگشتِ) آنها به حضرات اسماءُالحسنیٰ (؏) است.

🍃۞『رمضان』؛ نام مبارک خدا، و از جلالت حضرت حقّﷻ است، چنان که روایت شد:

֎⇦ «نام ماه مبارک رمضان را به صورت #رمضان یاد نکنید، چرا که حقّﷻ در آمد و شد نیست که بگویید رمضان آمد یا رفت»

🌙۞ ولی آنگاه که آن جلالت در تنزیل بیاید؛
֎⇦ به «شهر رمضان» ظاهر می‌شود. یعنی؛
حضرت حقّﷻ از جلالت و عُلوِّ 『 رمضان بودن』، به جلوۀ «شهر رمضان» ظاهر می‌شود.

🍃⇯֎ بنابراین؛
ماه مبارک رمضان در قیاس با ماه‌های دیگر سال، حکم اسم مستأثر را دارد، چنان که می‌فرمایند🔻〖 شهرُ رمضانَ‏ رأسُ‏ السَّنَة〗🔺. و ماه‌های سال در اوّل بودنِ لُبّیِ او باید دیده شود.


تذکّر: سال (سَنه، عام)؛ سیّد الکونین حضرت رسول اکرم (ص) می‌باشند.
باطنِ سال؛ شُهور است. و ماه‌ها، بسطِ ماه مبارک رمضان هستند.

🌙۞ ماه رمضان، که〖رأسُ‏ السّنة〗و〖غُرَّةُ الشّهور〗است، از آنجایی آورندۀ ماههای دیگرِ سالِ قمری است که شَهریّتِ همۀ شهور است. و این ماه رمضان است که در #دوازده جلوه ظاهر می‌شود و بازگشتِ سایر ماه‌های قمری، به اسم مستأثرشان است.

🌀 #اسم_مستأثر در شدّت طلبِ اثرِ خود است. و این شدّتِ طلب، مسمّا و سایر اسماء را در پی خود می‌آورد.

🍃۞ ماه مبارک رمضان؛
❖ از طرفی؛ مسمّای خود یعنی حضرت رمضان (حقّﷻ) را در پی می‌آورد و دائماً جلوۀ اوست.
❖ و از طرفی دیگر؛ سایر ماه‌ها را نیز در پی خود ترسیم، و به سوی خود، تجمیع می‌کند.

🌙۞ که شهر رمضان؛ اسم مستأثرِ است و مسمّای خویش را می‌آورد. و مسمّای این ماه، قلب آن است که در دنبالۀ حدیث آمده است:

☀️《قلْبُ شَهْرِ رمضانَ‏ لَيْلَةُ القَدر》☀️


🍃⇯֎ که حضرت امام جعفر صادق (؏) می‌فرمایند:

🔹『 اللّيْلةُ؛ فاطمةُ وَ القدرُ؛ الله』‏🔹

✾ لیلة؛ حضرت فاطمةالزهرا (سلآم الله علیها) هستند.
و القدر؛ خداوند است.

📚 تفسير فرات الكوفي، ص۵۸۱


🍃⇯֎ و برای لیلةالقدر نیز می‌فرمایند:

🔻『 ليْلَةُ القدر هِيَ أوّلُ‏ السَّنَةِ وَ هِيَ‏ آخِرُها』‏🔺

✾ لیلةالقدر؛ هم اوّلِ سال است و هم آخِر آن.

📚 الكافي، ط - الإسلامية، ج‏۴، ص۱۶۰



︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻


🍃⇯֎ یعنی؛ سال که از ماه‌ها تشکیل شده، و ماه‌ها؛ بسطِ باطن تا ظاهر آن هستند؛ اوّل و آخرش ֎⇦ «#لیلة_القدر» است.

🍃۞ همان طور که شهور، از ماه رمضان؛ شُهره بوده و شَهر می‌باشند، و ماه رمضان، ظهورِ رمضان بودنِ حضرت حقّﷻ است، و قلبِ ماه رمضان - که باطنُ البواطنِ ماه رمضان است -؛ لیلة القدر است؛
🍃⇯֎ پس این اوّل بودن و آخر بودنِ «لیلة القدر»؛ همان حقیقتِ 🔻【هُوَ الْأوَّلُ وَ الْآخِر】🔺 بودنِ حقّﷻ است.

🍃֎⇦ و اینکه ماه مبارک رمضان، اوّل و آغاز ماه‌های دیگر است، اوّلیتش به «#لیلة_القدر» است.

🍃۞ الغرض؛
#سال، که ظهور ائمّۀ اطهار (علیهم السّلام) و بسطِ عالم وجود است؛
֎⇦به اوّلیت لیلةُ القدر، آغازِ بسط می‌کند.

🍃⇯֎ و لیلة القدر، یعنی؛ حضرت فاطمۀ زهرا (سلام الله علیها) ֎⇦ «امّ ابیها» (📚فاطمة الزهراء -س- بهجة قلب المصطفی‌ -ص-، ج۱، ص۲۰۳) هستند و از این رو؛ «اوّل السَّنه» می‌باشند.

🍃⇯֎ و به همان معنا؛ «امّ الائمّه» (📚فاطمة الزهراء -س- بهجة قلب المصطفی -ص-، ج۱، ص۲۰۳) هستند و اوّلِ شُهور و اوّلیتِ آن، یعنی؛ ائمۀ اطهار (علیهم السّلام) می‌باشند.


و به اشاره عرض می‌کنم که از القابِ دیگرِ ایشان؛ اُمّ ‌الخیرة، اُمّ ‌المؤمنین، اُمّ‌ الأخیار، اُمّ‌ الفضایل و ֎⇦ «اُمّ ‌الأسماء» است.


🍃۞ جمع‌بندی اینکه؛
֎⇦ همان طور که ترسیمِ #مکانیِ اشیاء، و دَحْو و کشیدگیِ زمین تعیّنات، از #کعبه است؛ ترسیمِ #زمانی اشیاء هم از ماهِ رمضان است، که قلب و باطن و حقیقت آن ماه؛ حضرتِ《لیلة القدر》 (سلام الله علیها) می‌باشند.

⚜️ پس حضرت لیلة القدر، فاطمة الزهرا (سلام الله علیها)، مبدئیت تمامِ عالم اسماء و اشارات هستند و بلکه فراتر!


🍃۞ لیلة القدر؛ برزخ البرازخ است که لیلِ عالمِ کثرات، و فجرِ عالمِ وحدت را به یک جا جمع می‌کند و مقامِ #جمع_الجمع است.

🍃⇯֎ پس؛
🔻〖قَلْبُ شَهْرِ رَمَضَانَ‏ لَيْلَةُ الْقَدْرِ〗🔺
֎⇦ مسمّا و باطن ماه مبارک رمضان است که به «لیلة»؛ در خفای جلالت است و به «القدر»؛ در جلوتِ جمال می‌آید و قدرِ هر شیئی؛ به وجود جمعُ الجمعی و برزخ البرزاخِ『لیلة القدر』مقدّر می‌گردد.

🍃⇯֎ و آخر بودن لیلة القدر - که در عالم نور به عینِ شخصی اوّل بودنِ آن است - در بیان، این طور مطرح می‌گردد که:

🍃֎⇦ لیلة القدر به اطلاقِ اوّل بودنش در آخر بودنِ مقیّدات آمده، و هنوز به اطلاق خویش باقیست.

🍃֎⇦ لیلة القدر به اوّلیتِ جلالِ «لیلة»؛ در رقم زدن قدرِ هر ذرّۀ عالم می‌آید که:

💎〖و إِنْ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِلاَّ عِنْدَنا «خَــــــزائِنُهُ» وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاَّ «بِقَــــدَرٍ مَعْلُومٍ»〗💎

✾ و هر چه هست، خزينه‏‌هاى آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازهٔ معيّن نازل نمی‌كنيم.

📘سورۀ حجر، آیۀ ۲۱

🍃⇯֎ که «خَــــــزائِنُهُ»؛ اشاره به آن مقام خفاییِ «لیلة» است و «قَـــــــدَرٍ مَعْلُومٍ»؛ اشاره به مقام جَلوتیِ «القدر» در هر شیئی مِن الاشیاء است.


🍃۞『لیلة القدر』؛ جمع الجمعِ خلوت و جلوت است که خدایی که به جلالت،『کنز مخفی』است، به حقیقت خویش، یعنی لیلة القدر؛
֎⇦ مُقَــــدِّر و قدرآفرینِ عالم است.


🍃⇯֎ این است که «ماه مبارک رمضان»، به «لیلة القدر»؛
֎⇦آغاز ترسیمِ عوالم می‌باشد.






«اللّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ عَلى‏ ما رَزَقْتَنِي
وَ لَكَ‏ الْحَمْدُ عَلى‏ ما أَلْهَمْتَنِي
حَمْداً كَثِيراً دائِماً سَرْمَداً أَبَداً لا يَنْقَطِعُ وَ لا يَفْنىٰ أَبَداً»

📚اقبال الاعمال، ط - الحديثة، ج‏۲، ص۱۴۲



🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
#لطیفه_رمضان_آغاز_ترسیم_عالم




─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍️
🆔 @ehsannil1 #کانال_معرفة_الحق
🆔 @ehsannil2 #کانال_اللطائف_الالهیة
🆔 instagram.com/ehsan_nil 🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
.
.

﹏.𐫱 حضرت خدیجۀ کُبریٰ (سلام الله علیها)
رازی در رَسم عالم 𐫱.﹏

🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅


🔺۞ به طور کلّی؛ طالب معارف عالیه، همّتِ عالی می‌کند.
✿☜ بیانِ مقاله‌ای که چند سالی است به عنایتِ حضرت اُمُّ المؤمنین؛ خدیجۀ کُبریٰ (سلام الله علیها) جاری شده است، نیاز به یک مقدّمه دارد.
به التجاء و توسّل به حضرتشان، قوّت و همّت داشته باشید و با دلْ همراهی کنید، تا دقیقۀ این معرفت، إلی الأبد در جانتان بنشیند.


🌿۞ حضرات آل‌الله (علیهم السّلام)؛ خودیّتِ حضرت حقّﷻ هستند و به تعداد ایشان که «سبع مثانی» (یعنی هفت تا دو تا که چهارده است) می‌باشند، کسی اضافه یا کم نمی‌شود.
֎⇦ چرا که حقّ یعنی؛ ثابت، و خودیّتِ حقّﷻ ثابت است.
این مطلب به قصدِ قوّت، عرض شد تا خواصّی از مقرّبینِ خدا را بهتر بشناسیم.


🍃۞ «مطلق» به بیانِ ساده یعنی؛ بدونِ قید.
حضرات آل‌الله (؏)؛ مطلقِ قُرب و نَفْسِ قرب هستند. و وقتی سخن از مطلقِ چیزی است؛ متعلَّقِ آن اصلاً مطرح نیست. چون اطلاق که حقیقتِ صمدیّت است، جا برای متعلَّق نمی‌گذارد.
مثلاً؛ وقتی علیم بودنِ خداوند که مطلقِ علم است، بیان می‌شود؛ دیگر متعلَّقِ علم که «معلوم» است، مطرح نیست، چنان که در دعای عدیله می‌خوانیم:
🔻«كَانَ عَلِيماً قَبْلَ إِيجَادِ الْعِلْمِ وَ الْعِلَّة»🔺


🍃۞ پس در بیان بَدْوی، عرض می‌شود که مطلق؛ متعلَّق ندارد.
بنابراین؛
֎⇦ مطلقِ قرب، به معنای نزدیک بودن به چیزی یا کسی نیست.

🍃⇯֎ حضرات آل‌الله (؏)؛ نفْسِ حقّﷻ و خودیّتِ اوﷻ هستند.
(☜ زیارت مولی امیرالمؤمنین؏ معروف به زیارت صفوان جمّال: 🔹«السَّلَامُ عَلَى نَفْسِ الله تَعَالَى‏»🔹؛ 📚بحار الأنوار، ط - بيروت، ج۹۷، ص۳۳۱).
و ماورای حقّﷻ؛ چیزی نیست که قرب به آن لازم بیاید.

🍃֎⇦ بنابراین؛
حضرات آل‌الله (؏)؛ «قرب مطلق» یا به عبارتی «نفْسِ نزدیکی» هستند. نه نزدیکی به جایی. بلکه مطلقِ «نزدیکی».

✿ به همین توضیحِ مختصر در مورد مطلقِ قرب، اکتفاء می‌کنیم.


🍃۞ قرآن می‌فرماید:

💎 ﴿وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ
أُوْلَئكَ الْمُقَرَّبُونَ﴾
💎
✾ و پيشگامان كه پيشگامند.
✾ آنها مقرّبانند.
📘 سورۀ واقعه، آیۀ ۱۱-۱۰


🍃֎⇦ عالمِ حدود، با معیاراتش مانع از یافتنِ اطلاق می‌شود. باید ابتدائاً ذهن، از همۀ معیاراتِ عالمِ حدود، خالی شود. مانندِ نوزادی که هیچ تصویری از دنیای بیرون از رحِم ندارد. و به پاکی ذهن، تجربه را آغاز می‌کند.

🍃⇯֎ مطلقِ سبقت و مطلقِ قرب اگر فهمیده شود، دیگر به دنبالِ متعلَّق آن نمی‌گردیم.
پس؛ «سابق» و «مقرّب» را از منظرِ «اطلاق» تصوّر بفرمایید، و نه با معیاراتِ عالم حدود.

🍃۞ در عالم حدود، وقتی می‌گوییم کسی مقرّب است، به دنبالِ این هستیم که این شخص، مقرّب به «کجا»ست؟ به چه چیزی نزدیک شده است؟
یا وقتی سخن از «سابق» می‌شود، به دنبال این هستیم که سابق بر «چه چیز»؟
و همین طور باید به نَفْس‌ُالأمری دیگر، محکم شویم تا بتوانیم مقرّب و سابق را تصوّر کنیم.

🍃⇯֎ این محکم شدن به چیزی غیر از «سابقیّت» و «قرب»؛ تعلّقِ سابقیّت و قرب است. و خودِ همین «تعلّق»؛ قید است و سابق و قرب را از اطلاق بیرون می‌آورد و #محدود و #نسبی می‌سازد. آنگاه منظور از سابق مطلق و قرب مطلق، درک نمی‌شود.

🍃֎⇦ این تخته‌بند شدن در عالمِ حدود است که قدرتِ پر و بال گرفتن را می‌گیرد.
جویای معرفت، بایستی، لااقل این عارضه را بشناسد، تا برای طلب، دستِ گدائی و توسّل، بر آستان الهیِ آل‌الله (؏) دراز کند. ولی اگر «نداند، و نداند که نداند؛ در جهل مرکّب ابدُ الدّهر بماند»!
(پس؛ دائماً بایستی حالمان؛ حالِ التجاء باشد.
و پناهنده به ائمّۀ اطهار علیهم السّلام باشیم 🤲🏻)


🍃۞ الغرض؛
حرف از قربِ مطلق است. و آن هم مطلقِ حقیقی. که اطلاقِ حقیقی، اطلاقی نیست که «اطلاق»، حدِّ آن باشد. یعنی؛ این طور نیست که اطلاق (که بی قید بودن است)، باعث شود که مطلق، هرگز در قید نیاید. بلکه بر خودِ لا قید بودن هم اطلاق دارد و از لا قید بودن هم رهاست. بنابراین؛ به اطلاق و «لا قید بودن»، در تمام قیود هم می‌آید و باز به قوّتِ #اطلاق خود باقی است.
از این رو اطلاقِ حقیقی، آن اطلاقی است که عَلَی الاطلاق باشد، چنان که شرحی از آن در #کانال_معرفة_الحق بیان شده است.
(رجوع شود به‌ ☜ https://t.me/ehsannil3/291)


🍃۞ این دقیقه و این مطلب ظریف، جای اعتکاف دارد و تا اَقوال مختلفِ بزرگانِ معرفت بررسی نشده باشد، ارزش این مطلب مهمّ در کَـــتْم و خفا خواهد ماند.
و اگر یافته شد، بدانید که شاه‌کلیدی در معرفت، روزی شده که همتا ندارد.



︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•᯽👇🏻ادامۀ سخن👇🏻᯽•༻

🌕
🌕

🍃۞ الغرض؛
حضرات آل‌الله (؏) قُربِ مطلق و نَفْسِ «قُرب» هستند و از این اطلاق، در قید و متعلّقِ قرب هم می‌آیند. یعنی؛
֎⇦ «مقرَّب» هم هستند و اصلاً جز حضرات آل‌الله (؏)، کسی مقرَّب نیست.

🍃⇯֎ و هر کس به هر اندازه که فانی در حضرات آل‌الله (؏) گردد، به همان مرتبه، چیزی از مقرّب بودنِ آل‌الله (؏) در او ظاهر می‌شود و این شخص، در نفْسِ قُربش؛
֎⇦ ظهورِ عَلَی الاطلاق بودنِ «قُربِ مطلقِ آل‌الله؏» است. یعنی؛ حضرات آل‌الله (؏) که مطلقِ عَلَی الاطلاق هستند؛ در قیدِ این شخص به «عَلَی الاطلاقْ بودن»، حاضر و ظاهرند.

🍃۞⇦ اضافه می‌کنم که ائمۀ اطهار (؏)؛ در عالم اشاره، مقرَّب هستند تا دیگران را در قربِ خویش فانی و مُندَک نمایند. ایشان، هادی و سائِق (بَـرَندۀ) خلایق می‌باشند و در همۀ وجوه و از جمله در مقرّب بودن نیز؛
«لا یُقاس بِآل محمّد (ص) احدٌ»
مطلقاً احدی با آلِ محمّد (ص) قیاس کرده نمی‌شوند.
📕 نهج البلاغه

🍃⇯֎ پس دقّت شود که حضراتِ آل‌الله (؏) از آنجا که نفْـسِ قُرب و مطلقِ قرب هستند، مقرّب می‌باشند تا همه را مقرّبِ به خود نمایند.
امّا افرادِ غیر از حضرات معصومین (؏)، مقرّب که می‌شوند، مقرّبِ به حضرات آل‌الله (؏) می‌گردند.

🍃֎⇦ پس تکرار می‌شود که؛
هر کسی مقرّب شد، تحتِ قربِ مطلق، یعنی؛ تحتِ حضرات آل‌الله (؏) است، و نه اینکه حضرات آل‌الله (؏) مقرّب باشند و او نیز مقرّب باشد و این دو، در کنار یکدیگر قرار بگیرند و مثلاً چهارده مقرّب که یک حقیقتند، پانزده نفر شود!

🔔 هرگز چهارده معصوم و مقرّب (؏)، پانزده نمی‌شود، که خودِ «تعدّدِ مقرّبین»، نفیِ قرب حقیقی است.

🍃⇯֎ چهارده جلوه بودنِ حضرات عصمةالله (؏) هم که «سبع مثانی» هستند؛ تعدّد نوری است و هرگز عددِ ظلمتی و حدّی نیست. بلکه؛
֎⇦ مدّ حضرتِ أحد (؏) هستند و بلکه وحدانیّتِ حقّﷻ می‌باشند که قوَّت أحدیّت است و مؤکِّد و مشدِّدِ آن.


🍃۞ با مقدمۀ فوق، مطلب این گونه آغاز می‌شود که نامِ حضرت خدیجۀ کُبریٰ (س) به عنوانِ مقرّب، ثبت و ضبط است.
برای آیاتِ مذکوری که در مورد سبقت و قرب ذکر شد، حضرت امام جعفر صادق (؏) می‌فرمایند:

🔹«المقرّبون؛ آل محمّد (ص) ...
يقول الله: السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ؛ رسول الله (ص) و خديجة (س) و علي بن أبي طالب (ع) و ذرياتهم تُلحق بهم» 🔹

✾ مقرّبین، آلِ محمّد (ص) هستند که خداوند در قرآن می‌فرماید «السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ». که ایشان رسول خداوند (ص) و حضرت خدیجه (س) و حضرت علیّ ابن ابیطالب (ع) و فرزندانشان هستند، که ملحقّ به ایشان می‌باشند.

📚 تفسير القمي، ج۲، ص۴۱۱


🍃⇯֎ یا پیامبر اکرم (ص) معرفی می‌فرمایند:

🔹«رَسُولُ الله وَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ الْأَئِمَّةُ وَ فَاطِمَةُ وَ خَدِيجَةُ صَلَوَاتُ الله عَلَيْهِمْ»🔹
📚بحار الأنوار، ج۸، ص۱۵۰


🍃۞ پیامبر اکرم (ص) به حضرت خدیجه (س) می‌فرمایند:

🔶 «إنّا اللهﷻ لَيُبَاهِي بِكِ كِرَامَ مَلَائِكَتِهِ كُلَّ يَوْمٍ مِرَاراً» 🔶

✾ همانا خداوند عزّ و جلّ‌ به‌ وجود تو به‌ طور مکرّر و پیوسته به‌ فرشتگان‌ بزرگش‌ می‌بالَد.

📚بحار الأنوار، ج۱۶، ص۷۸

🍃⇯⇦ ظرائفِ احادیث إن شاء الله دقّت بشود!
که فعلِ مضارع «لَيُبَاهِی» که استمرار را می‌رساند و استمرارِ حضرت حقّﷻ، خودیّت حضرت حقّ است، با لامِ تأکید آورده شده است.


🍃⇯֎ حالا که با چیزی از سابق بودن و مقرّب بودنِ حضرت خدیجه (س) آشنا شدیم، ایشان را به آل‌الله (؏) بشناسیم و لطیفه‌ای از افعالِ حضرتشان را بخوانیم:

به لطف حقّﷻ سال‌های قبل، شرحی از حدیث کساء روزی شد و با بعضی از همراهان و دوستان، به محضر آن رسیدیم، که هنوز فرصت نشده است که آن مقالات در این کانال ارائه گردد. نکته‌ای از آن شرح را که برای این مقاله لازم داریم، در ادامه خواهیم خواند:



︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•᯽👇🏻ادامۀ سخن👇🏻᯽•༻

🌕
🌕


🌿۞ #کساء_یمانی؛ ظاهر کنندۀ مقامِ وحدت و جمعیِ حضراتِ آل‌الله (؏) در عالَم ظاهر است.
֎⇦ و اینکه حضرات آل‌الله (؏) در اوقاتِ مختلف به زیر کساء جمع می‌شدند، در واقع؛ حقیقتِ جمع بودنِ خودشان («کُلّهم نورٌ واحد») را در عالم اشاره، ظاهر می‌نمودند.

🍃֎ در حدیث کساء اشاره شده است که پیامبر اکرم (ص) آن هنگام که در بدنِ مبارک، ضُعف (یعنی نهایتِ ضَعف) را یافتند («اِنّى اَجِدُ فى بَدَنى ضُعْفاً»)، به نزد حضرت «فاطمه» (س) آمدند و حضرت فاطمه (س) که «امّ أبیها» می‌باشند، پناه دهندۀ حضرت رحمة للعالمین (ص) به خداوند هستند:

❂☜«اُعيذُكَ باللهِ يا اَبَتاهُ مِنَ الضُّعْفِ»
✾ پناه مى‌دهم تو را به خدا اى پدر جان از ضُعف.
[ترجمۀ تحت اللفظی کردم چرا که ترتیب کلمات مهم بود!]

🍃֎⇦ در احادیث، بیان شده است که روح مؤمنین از بدنِ حضرات آل‌الله (؏) خلق شده است. و کثرت؛ ضعف است وُ در مقابل آن، وحدت؛ قوّت است.

🍃⇯֎ و یافتنِ ضَعف در بدن حضرتِ «رحمةٌ للعالمین» (ص)، نهایتِ تشتّت و کثرتِ عالَمین، یعنی کثرات است. و رجوعِ ایشان به حضرتِ «فاطمه» (س)، خصوصِ «فاطمه» بودن و «بَتول» بودنِ حضرت صدّیقۀ طاهره (س) است که به «فاطمه» بودن و «بتول» بودن، عالم کثرات را به سمتِ وحدت، جمع می‌نمایند.
[بسیار مختصر اشاره شد.]

🍃۞ «بَتول» صفت مشبّهه از ریشۀ «بـَـتَل» و به معنای «بسیار بُریده» است.
وقتی صفتِ مشبّهه بیان می‌شود، اسم فاعل و اسم مفعول را به مشبّهه بودنش فرا می‌گیرد. یعنی؛
֎⇦ هم بُرَنده (اسم فاعل)، و هم بُریده شده (اسم مفعول)، تحتِ عنوانِ «بَتول» باید دیده شود.

🍃۞ «فاطمه» اسم فاعل از مادّۀ «فَـطَـــمَ» به معنای کسی است که؛

🔻اوّلاً؛ حالِ او بُریدن و منفصلِ #مطلق بودن است.
🔺ثانیاً؛ از شدّتِ این حالِ #اطلاق که دارد، دیگران را نیز بُریده و منفصل می‌نماید.


🍃۞ امّا بُریدن از چه چیز؟
در احادیثی که وجه تسمیۀ نام مبارک حضرت فاطمه (س) بیان شده است، بُریدن از شرّ و نار بیان گشته («فُطِمَتْ مِنَ الشَّر»؛ 📚 الأمالي للصّدوق، ص۵۹۲).
🔥که شرّ و نار؛
֎⇦ نفسِ دوئیّت و عالَم کثرات است.

🍃⇯֎ پس از نامِ مبارکِ حضرت «فاطمه» (س) پیداست که عالم را از کثرتْ، بُریده، و به وحدت می‌بردند.


🌿۞ به آیات قرآن نظر کنیم تا لطیفۀ مربوط به حضرت خدیجه (س) با یک اشارَت دریافت شود:

قرآن در سورۀ مزمّل می‌فرماید:

💎 ﴿يا أيهُّا الْمُزَّمِّل! قُمِ الّيْلَ إلّا قليلًا﴾‌ 💎

✾ هان، اى جامه به خود پيچيده! (خطاب بر رحمة للعالمین حضرت رسول اکرم ص)
شب را جز اندكى برخيز.

📘 سورۀ مزّمل، آیات ۲-۱


🍃֎⇦ در #کانال_معرفة_الحق اثبات و بیان شد که رسالت، ذاتِ حضرت رسول اکرم (ص) است و این طور نیست که حضرت رسول اکرم (ص) نبی نبوده و نبیّ شدند.
(رجوع شود به ❂☜ https://t.me/ehsannil3/189)


🍃֎⇦ و نیز بیان شد که وحی، ذاتِ حضرت نبیّ اکرم (ص) است که ایشان، وحیِ وحی شده می‌باشند (﴿إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحى﴾، نجم ۴).
یعنی؛ خودشان، وحی هستند و خود به خود در تنزیل و انزالِ وحی می‌باشند.
(رجوع شود به ❂☜ https://t.me/ehsannil3/158)


🍃⇯֎ این مطلب را عرض کردم تا مطلب بعدی عزیزان را دچار اشتباه نکند! و آن حالات خاصّی که از حضرت رسول اکرم (ص) در هنگامۀ نزول وحی ظاهر می‌شد، خوانندگانِ محترم را بر این ندارد که اوّلاً؛ العیاذ بالله وحی را ماورای حضرت رسول اکرم (ص) دیده و ثانیاً؛ قدرتِ ایشان را بر تحمّلِ وحی کم بدانند!

🔔 هرگز چنین نیست!

🍃֎⇦ بلکه؛ وحی، حقیقتی بیرون از حضرت رسول اکرم (ص) ندارد و [یکی از بیانات این است که] حالاتِ حضرت رسول اکرم (ص) در هنگام وحی، مانند ضُعفِ بدنشان در حدیث کساء، حالِ عالمین بوده و این خصوصیّت، در ترسیمِ عالم است و نه نشان از محدود بودنِ قدرتِ حضرتِ «قدرة الله» مولای قوّت و قدرت، حضرت رسول اکرم (روحی لذکره الفداء).


°•❁🔳🔲🔳❁•°


🌿۞ و امّا بعد از مقدّمۀ فوق؛
اصلِ سخنِ این مقاله را بخوانیم:

🍃֎⇦ وقتی پیامبر اکرم (ص) به رسالت مبعوث شدند، از غار حرا به سمت «مَنــزل» (محلّ نزول)، تشریف آوردند. سخن از #منزلِ پیامبر اکرم (ص) است که با تمام مَنازل عالَم فرق می‌کند، چنان که قرآن در وصف آن می‌فرماید:

💎 ﴿في «بُيُوتٍ» أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فيهَا اسْمُـهُ﴾ 💎

✾ [آن نور هدايت] در خانه‌هايى است كه خدا رخصت داده كه ارجمندش دارند و نام خدا در آنها ياد شود.

📘سورۀ نور، آیۀ ۳۵


🍃⇯⇦ در زيارت اوّل از زيارات مطلقۀ امام حسين (ع) می‌خوانيم:

🔻«وَ ارادَة الرّبِ في مَقادِيرِ اُمُورِهِ تَهْبِطُ الَيْكُمْ وَ تَصْدُرُ مِنْ ❂☜ بُيُوتِكُم»🔺

✾ارادۀ مطلقِ خداوند در تقدير و اندازه‌ گيری مطلقِ امور، به سوی شما فرود می‌آيد و از خانه‌های شما صادر می‌شود.

📚كامل الزيارات، ص۲۰۰


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•᯽👇🏻ادامۀ سخن👇🏻᯽•༻
🌕
🌕


🌿۞ منازل حضرات آل‌الله (؏)، محلّ نزولِ ایشان است و هرگز نبایستی با دیگر منازل قیاس شود. بیتِ حضرتشان(ع) عرش و فرش را احصاء کرده است (👈🏻 «سَقْفُ بَيْتِهِمْ عَرْشُ رَبِّ الْعَالَمِينَ...؛ 📚البرهان، ج‏5، ص714).

🍃֎⇦ بنابراین؛ حقیقتِ حضرات آل‌الله (؏) را پیوسته، تا مبارکْ منزلِ ایشان باید ببینیم که:

💎 ﴿وَ إنْ مِنْ شَيْءٍ إلاّ «عِنْدَنا» خَزائِنُهُ وَ ما «نُنَــزِّلُـــهُ» إلاّ بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ﴾ 💎

✾ هيچ چيز نيست مگر آنكه نزد ما خزينه‌هاى آن است و ما نازلش نمى‌كنيم مگر به اندازۀ معيّن.

📘 سورۀ حجر، آیۀ ۲۱

🌿۞ بیت و منزل حضرات (؏)، عیناً و دقیقاً و شخصاً؛ «بیتُ‌الله» است. این است که وارد شدن به منزلِ حضرات آل‌الله (؏)، بدونِ اذن، تحریم شده است و اگر اهلِ اَدَقِّ معارف باشیم؛ خواهیم دانست که حرمتِ بیتُ‌الله؛ دائماً به بیتِ آل‌الله (؏) است.

🍃۞ الغرض؛
چون حضرت «رحمةً للعالمین» (ص) به «#منـزل» وارد شدند (نزول کردند)، به حضرت خدیجه (س) فرمودند:

🔲 «زَمِّلُوني زَمِّلُوني» 🔲
✾ مرا بپوشانید، مرا بپوشانید.
📚بحار الأنوار، ط - بيروت، ج‏۱۸، ص۱۹۵


🍃֎⇦ حضرت خدیجه (س) نیز با گلیم یا رَدایی، حضرت رحمةً للعالمین (ص) را پوشاندند. پس به حضرت رسول اکرم (ص) از طرف خداوند خطاب شد:

💎 ﴿يَا أَيهُّا «الْمُزَّمِّلُ»!
قُمِ الَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا﴾
💎

✾ هان، اى جامه به خود پيچيده!
(خطاب بر رحمةً للعالمین حضرت رسول اکرم ص)
شب را جز اندكى برخيز.

📘 سورۀ مزّمّل، آیات ۲-۱


🍃۞ «لَیل»؛ لَیلِ کثرات است. و «مُزّمِّل»، تنها عبارت سادۀ «جامه به خود پیچیده» نیست. بلکه؛
«صورتی در زیر دارد، آنچه در بالاستی»

🍃֎ خدایم عفو کند!
صرفاً برای آشنائی با مادّۀ این لغت عرض می‌شود:
֎⇦ «زامله»؛ به شتری می‌گویند که بار عظیمی را حمل می‌کند و مزّمّل؛ از همین ریشه است (زمل).

🌕۞ بار عظیمی که در زیر رَدایِ حضرت رسول اکرم (ص) است، خودیّتِ حضرت (ص) است.
֎⇦ #ولایت، آن بار سنگین و قول ثقیلی است که در آیۀ پنجم به دنبالِ همین آیات به آن اشاره می‌فرماید:

💎﴿إنَّا سَنُلْقِى عَلَيْكَ «قَـوْلًا ثَقِـيـلاً»﴾ 💎
✾ ما سخنى سنگين بر تو نازل خواهيم كرد.
📘 سورۀ مزّمّل، آیۀ ۵


🍃֎⇦ مُسَمّیٰ که حضرت حقّﷻ می‌باشد، به اسمائش جامه پوشیده و بارِ عظیمِ مُسَمّیٰ بر دوش #اسماء_الحسنی است (یعنی حضرات آل‌الله؏).

🍃⇯֎ این قولِ ثقیل است که قولی است که فعلیّتِ محضه است و چون ظاهر گردد، به خودْ ظاهر می‌گردد («هو ... الظاهر»، سورۀ حدید، آیۀ۳) و عالم کثرات، ظهورِ وحدتِ حقّﷻ است.


🍃۞ حضرت رسول اکرم (ص) که «رحمةٌ للعالمین» هستند، مُسمّا را در عالم اسماء ظاهر می‌سازند. امّا به چه نحوی؟!
֎⇦ به حالِ «مزمِّل بودن». یعنی به پوشیدگی و مکتوم بودن، در ترسیم و ظاهر شدن می‌آیند.

🍃⇯֎ که «پوشانندۀ راسِم عالَم»، یعنی؛ حضرت رسول اکرم(ص) ❂☜ حضرت خدیجۀ کبریٰ (روحی فداها) هستند.
[با همان وحدتی که در مقدّمۀ این مقاله بیان شد، و نه در کنارِ حضرت رسول اکرم (ص)]

🍃🌕 ⇦ بنابراین؛ مطلب و سخنِ این مقاله، نقشِ حضرت خدیجه (س) در این ترسیم است.


🔰 معنای لغت‌ها را در اسامی دقّت بفرمایید:

֎⇦ «خـُـدَیجه»؛ به معنای بچّه شتری است که زودتر از موعد به دنیا آمده و اصطلاحاً برای کودکی که شش ماهه و زودتر از موعد متولّد شده به کار می‌رود.
֎⇦ و «زامله»؛ شتری است که بار عظیمی را حمل می‌کند.

❂☜ «تعجیل» در معنای «خدیجه»، و «حاوی بار عظیم» در معنای «مُزَمِّل» را دقّت فرمودید؟

🍃⇯֎ این محلّ، منزلِ حضرت رسول اکرم (ص) است و محلِّ نزولِ حقایق و ترسیم عالمین توسّط حضرت رحمةً للعالمین (ص).

🍃֎⇦ حضرت خدیجۀ «#کبری» (س) در کُبرَوِیَّتِ مقام (بزرگی) و کرامتِ قدر، در سلسلۀ #ترسیم_عالم و #تنزیل_وحی می‌باشند.

🍃֎⇦ حضرت خدیجۀ کبریٰ (س) به امرِ وَلَویِ حضرت رحمةٌ للعالمین (ص)، رَدا (یا گلیم) بر حضرت (ص) قرار می‌دهند. این محلّ، محلّ بعثت و منزلِ وحی و آغازِ گسترشِ عالم کثرات است.

[ ⚠️ اهل دقّت توجه کنند:
وحی، ذاتِ حضرت رسول اکرم (ص) و تدریج در نزولِ وحی هم بایستی در همان ذات و نفس نظر گردد!]

🍃⇯֎ آن که «رَدا افکنِ» بر حضرتِ وحی، یعنی پیامبر اکرم (ص) است و آن به آن حضرتشان(ص) را [به امر خودشان] در عینِ شخصیِ «ترسیم عالم»، به جلالتِ ذات و خفای مقامِ جمع می‌بَـرَد (یعنی؛ به پوشاندن و برگرداندن، ترسیم عالَم می‌نماید)؛
❂☜حضرت خدیجۀ کبریٰ (سلام الله علیها) هستند،
که «امّ المؤمنین» می‌باشند.
[برای رعایت، پرده از لطیفۀ این کُنِیه برنمی‌دارم!]


🍃֎⇦ و حضرتشان(س)، زوج النّبی و «لباس التّقوا»یِ حضرت رسول اکرم (ص) در عالم نور و بی‌حدّی می‌باشند.

💎 ﴿هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن﴾ 💎
✾ زنانتان (همسرتان)، لباس شما هستند و شما لباس ایشان.
📘 سورۀ بقره، آیۀ ۱۸۷



︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•᯽👇🏻ادامۀ سخن👇🏻᯽•༻
🌕
🌕

🍃۞ أمرِ 🔻«زَمِّلوني زَمِّلوني»🔺 از سویِ حضرت رحمةٌ للعالمین (ص)، که «الْمُزَّمِّلُ» بودنِ آن ذاتِ لا إشاره است، در عالمِ اشاره؛ توسّطِ حضرتِ «#لباس_النبی»، اُمّ المؤمنین، خدیجۀ کبریٰ (سلام الله علیها) رقم می‌خورد که، در شأن ایشان (س) می‌فرمایند:

🔲 «كَانَتْ خَدِيجَةُ وَزِيرَةَ صِدْقٍ عَلَى الْإِسْلَامِ وَ كَانَ ❂☜ يَسْكُنُ إِلَيْهَا» 🔲

✾ خديجه (س)؛ دستيارى راستين براى اسلام بود و رسول خدا (صلى الله عليه و آله) به وجود او آرامش مى‌يافت.

📚 بحار الأنوار، ج۱۹، ص۵

🍃֎⇦ دیدید چه بیان شده است؟
متکلّم در مقام بیان است و قید نیاورده است، زمان نیاورده است، حدّ نزده است.

✓➊ «الاسلام»؛ در حقیقتِ خویش، و نه در برهۀ تاریخ منظور است.

✓➋ چه کسی سُکنیٰ یافتۀ حضرتِ خدیجۀ کبریٰ (س) است؟
❂☜ رسول اکرم (ص) که؛ «كَانَ يَسْكُنُ إِلَيْهَا».

🍃֎⇦ هر چقدر معرفت به حضرت رسول اکرم (ص) داشته باشیم، بر عبارتِ 🔸«كَانَ يَسْكُنُ إِلَيْهَا»🔸 سجدۀ خضوع می‌کنیم.
[به بلندایِ «#نفس_الله_تعالی» بودنِ آل‌الله (؏) و مافوقِ آن؛ خاضعانه به حضرتشان (س) ساجدیم إن شاء الله]

✓➌ پوشاندنِ حضرت رحمةٌ للعالمین (ص) توسّط حضرتِ خدیجۀ کبریٰ (س)؛

✿☜ اوّلاً؛ طاقت دادن به عالمین است.

✿☜‌ ثانیاً؛ عامِل به «تنزیلِ» وحی بودنِ حضرتشان (س) است.
[#تنزیل =نزولِ تدریجی قرآن
#انزال = نزولِ دفعی قرآن]

✿☜ثالثاً؛ کتمان و در خفا و خلوت برَندۀ حضرت رسول اکرم (ص)، به عینِ شخصیِ ترسیمِ عالم هستند.

[تا بدین جا ترسیمِ عالم را خوب دریافت کنید إن شاء الله.]


🌿۞ امّا در اشاراتی از حدیث کساء که مختصرا در این مقاله بیان شد؛
🍃֎⇦ به جامعِ بودنِ (جمع کننده بودنِ) حضرت فاطمه (س) اشاره شد که حضرت رحمةٌ للعالمین، رسول اکرم (ص)، به حضرت فاطمه (س)، عالم را به سمتِ وحدت، جمع می‌نمایند.


🍃⇯֎ کساء یمانی؛ ظهورِ وحدتِ حقّﷻ در عالمِ ظاهر است. و روانه کردنِ حضرت رسول اکرم (ص) به زیر کساء توسّط حضرت «فاطمه»، حضرت «بتول» (س)؛
❂☜ اضمحلالِ جمال و کثرت، در جلال و وحدت است.
🍃֎⇦ که این؛ تجمیعِ وحی و عالم بود.


🌿۞ یک اشاره در تحلیل و قیاسِ پوشاننده بودنِ حضرت فاطمه زهرا (س) و حضرت خدیجۀ کبریٰ (س):


🔻֎⇦ پوشانندگیِ حضرت خدیجۀ کبریٰ (س)؛
در ترسیمِ وحی و عالَم است.

🔺֎⇦ پوشانندگیِ حضرتِ فاطمۀ زهرا (س)؛
در تجمیعِ وحی و عالَم است.

🍃⇯֎ و هر دویِ این «پوشاننده بودن‌ها»، جلواتِ #عصمة_الله بودنِ حضرت فاطمۀ زهرا (س) است.
[یعنی مقامِ اطلاق که «لا اسمَ له و لا رسمَ له» است.]

🔻֎⇦ که در ترسیم؛ به تعیّنِ لُبّی و اطلاقیِ «حضرت خدیجۀ کبریٰ (س)» جلوه می‌کند.

🔺֎⇦ و در تجمیع؛ به تعیّنِ لُبّی و اطلاقیِ «حضرت فاطمۀ زهرا (س)» جلوه می‌کند.


🌿۞ پس در ترسیم و تجمیعِ عالم که همه به حضرتِ «رحمةٌ للعالمین» رسول اکرم (ص) صورت می‌گیرد؛

⤵️ حضرتِ «امّ المؤمنین» خدیجۀ کبریٰ (س)؛
🍃❂☜ در #ترسیم، بَـرَندۀ جمال به جلالِ حضرت رسول اکرم (ص) هستند.

⤴️ و حضرت «امّ ابیها» فاطمۀ زهرا(س)؛
🍃❂☜ در #تجمیع، بَـرَندۀ جمال به جلالِ حضرت رسول اکرم (ص) می‌باشند.




🔻


🔰 و اشارۀ آخر؛
در مورد فرقِ نوریِ «اُمّ المؤمنین» و «اُمّ ابیها»:

🌿۞ ایمان با تعدّد سازگار نیست.
و مؤمن؛ اَحدِ مطلق است.
#مؤمن؛ ❂☜ شخصِ حقیقی عالَم است که مطلقِ علی الاطلاق است. و هر مؤمنی، جلوه‌ای از جلواتِ اوست.

🍃֎⇦ اُمّ مطلق (مطلق علی الاطلاق)؛ حضرت فاطمۀ زهرا (س) هستند که «اُمُّ الخِیَرَة» هستند و در مقامِ اطلاق و عصمت؛
❂☜ «لا اسم له و لا رسم» می‌باشند.


🌿۞ اُمّ مطلق، در ترسیم و تجمیع، بدین صورت جلوه می‌کند:

🍃❀ «اُمّ المؤمنین» حضرت خدیجۀ کبریٰ (س)، به #جمع بودنِ «المؤمنین» و نسبتِ سببی‌شان با حضرت رسول الله (ص)؛ آورندۀ اُمّیّتِ مطلقه، در #ترسیم هستند.

🍃❀ «اُمّ ابیها» حضرت فاطمۀ زهرا (س)، به #مفرد بودنِ «ابیها» و نسبتِ نسَبی‌شان با حضرت رسول الله (ص)؛ آورندۀ اُمّیّت مطلقه، در #تجمیع هستند.

🔺





🏴 🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
#شهادت_حضرت_خدیجه_کبری سلام الله علیها
#لطیفه_راسم_بودن_حضرت_خدیجه_کبری سلام الله علیها
#ام_المؤمنین



─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍️
🆔 @ehsannil1 #کانال_معرفة_الحق
🆔 @ehsannil2 #کانال_اللطائف_الالهیة
🆔 instagram.com/ehsan_nil 🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
.
Forwarded from کانال رزرو 9
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM