Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
.
༺🌟لطائفِ قم؛ «کوفۀ صغیره»🌤༻
༆࿐
─═༅࿇༅ 💠 ༅࿇༅═─
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
─═༅࿇༅ 🌟 ༅࿇༅═─
༆࿐
🌿۞ حضرت امام جعفر صادق (علیهالسّلام) میفرمایند:
🌟 «إنَّ للهِ حَرَماً وَ هُوَ مَكَّةُ
أَلَا إِنَّ لِرَسُولِ اللهِ حَرَماً وَ هُوَ الْمَدِينَةُ
أَلَا وَ إِنَّ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ حَرَماً وَ هُوَ الْكُوفَةُ
❂☜ أَلَا وَ "إِنَّ قُمَّ الْكُوفَةُ الصَّغِيرَةُ"
أَلَا إِنَّ لِلْجَنَّةِ ثَمَانِيَةَ أَبْوَابٍ ثَلَاثَةٌ مِنْهَا إِلَىٰ قُمَّ
تُقْبَضُ فِيهَا امْرَأَةٌ مِنْ وُلْدِي اسْمُهَا فَاطِمَةُ بِنْتُ مُوسَىٰ (؏)
وَ تُدْخَلُ بِشَفَاعَتِهَا شِيعَتِي الْجَنَّةَ بِأَجْمَعِهِمْ»🌟
✾ بدانید که خداوند، حرمی دارد و آن؛ مکّه است.
و بدانید رسول خدا (ص)، حرمی دارد و آن؛ مدینه است.
و بدانید امیرالمؤمنین (ع)، حرمی دارد و آن؛ کوفه است.
❂☜ و بدانید که قم؛ کوفۀ صغیره است.
و بدانید که بهشت، ۸ باب دارد که ۳ بابِ آن به سوی قم گشوده میگردد.
و بانوئی از فرزندانم به نامِ فاطمه دخترِ موسیٰ (؏) در آن از دنیا میرود که به شفاعتِ او (س) تمام شیعیانم داخل در بهشت میشوند.
📚 بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج۵۷، ص۲۲۸
༺🌟◈֎◈💠◈֎◈🌟༻
🌿֎⇯⇦ ربط شهر مقدّس قم با شهر کوفه، و اینکه در لسان مبارک امام صادق (علیهالسّلام) از شهر قم با عبارتِ «کوفۀ صغیره» یاد شده است را از وجوه مختلفی میتوان بررسی نمود.
بعضی از آن ربطها به لطفِ «شفیعةٌ في الجنّة»، حضرت فاطمۀ معصومه (سلام الله علیها) از این قرار است:
༺𒆳
💫۞ ۱- ربطِ اوّل:
🌟֎⇦ وجه تسمیۀ قم؛ قیامِ حضرت بقیّة الله (روحی لذکره الفداء) است. چنان که حضرت امام جعفر صادق (علیهالسّلام) میفرمایند:
🔻«إنَّمَا سُمِّيَ قُمَّ لِأَنَّ أَهْلَهُ يَجْتَمِعُونَ مَعَ قَائِمِ آلِ مُحَمَّدٍ (صَلَوَاتُ الله عَلَيْهِ)
وَ يَقُومُونَ مَعَهُ وَ يَسْتَقِيمُونَ عَلَيْهِ وَ يَنْصُرُونَهُ.»🔺
✾ جز این نیست که [آن شهر] قم نامیده شده براى آنكه مردمش با قائم آل محمّد (صلوات الله عليه) بپا خيزند و بر او استوار مانند و او را يارى كنند.
📚 بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج۵۷، ص۲۱۶
🌤֎⇦ و شهر کوفه نیز محلّ قیامِ حضرت بقیّة الله (عج) است.
🌿⇯֎ جمعبندی آنکه؛
🌟֎⇦ شهرِ قم؛ مقامِ اجمالِ قیام است، بدین معنا که فیالواقع و در غیبتِ حضرت (عج) هم
«قم» است (یعنی؛ قیامش، اجمالاً برقرار است).
🌤֎⇦ و شهر کوفه؛ مقامِ تفصیلِ قیام است، بدین معنا که وقتی حضرت (عج) إنشاءالله بالتّفصیل؛ در ظهورشان قیام میفرمایند، کوفه مقرّ قیامِ حضرت (عج) است.
💫۞ ۲- ربطِ دوّم:
❂☜ ظهورِ حضرت بقیّة الله (عج)؛ «قیامتِ کبریٰ» است، و آن قیامتِ مشهور؛ «قیامتِ صغریٰ» است. چرا که قیامت؛ به قامَتِ قائم آل محمّد (روحی و ارواح العالمین لِتُرابِ مَقْدَمِهِ الفِداء) است که برپاست و برپا میشود و برپائی دارد.
🌿⇯֎ جمعبندی آنکه؛
🌤֎⇦ شهر کوفه؛ مقامِ «قیامتِ کبریٰ» است.
🌟֎⇦ و شهر قم؛ مقامِ «قیامتِ صغریٰ» است.
چنان که در روایتِ صدرِ بحث، بیان شد که سه درب از هشت درب بهشت، به سوی اهل قم گشوده است («أَلَا إِنَّ لِلْجَنَّةِ ثَمَانِيَةَ أَبْوَابٍ ثَلَاثَةٌ مِنْهَا إِلَىٰ قُمَّ»).
💫۞ ۳- ربطِ سوّم:
🌤֎⇦ کشتیِ حضرت نوح (؏) در آن طوفانِ معروف، بر کوهِ جودی - که در کوفه واقع است -؛ پهلو گرفت.
🌟֎⇦ و همچنین کشتی نوح (؏)؛ به شهر قم که رسید، به رسمِ ادب، توقّف کرد، چنان که حضرت امام هادی (علیهالسّلام) در بیانِ وجه تسمیۀ قم، چنین میفرمایند:
🌪🔻«إِنَّمَا سُمِّيَ قُمَّ بِهِ لِأَنَّهُ لَمَّا وَصَلَتِ السَّفِينَةُ إِلَيْهِ فِي طُوفَانِ نُوحٍ (؏) قَامَتْ وَ هُوَ قِطْعَةٌ مِنْ بَيْتِ الْمَقْدِسِ»🔺
✾ همانا قم به این نام ناميده شد براى آن که چون كشتى نوح (؏) در طوفان بدانجا رسيد، ايستاد. و آن؛ تكّهای است از بيت المقدّس.
📚 بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج۵۷، ص۲۱۳
🌿⇯֎ جمعبندی آنکه؛
🌟֎⇦ ایستادنِ مقطعی؛ «قیامِ صغریٰ» و مقامِ شهرِ قم است.
🌤֎⇦ ایستادنِ دائمی؛ «قیامِ کبریٰ» و مقامِ شهرِ کوفه است.
بنابراین؛
🍃☜ شهرِ قم؛ کوفۀ صغریٰ است.
🌤࿐
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
🌟࿐
༺•✿👇🏻ادامۀ سخن👇🏻✿•༻
.
༺🌟لطائفِ قم؛ «کوفۀ صغیره»🌤༻
༆࿐
─═༅࿇༅ 💠 ༅࿇༅═─
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
─═༅࿇༅ 🌟 ༅࿇༅═─
༆࿐
🌿۞ حضرت امام جعفر صادق (علیهالسّلام) میفرمایند:
🌟 «إنَّ للهِ حَرَماً وَ هُوَ مَكَّةُ
أَلَا إِنَّ لِرَسُولِ اللهِ حَرَماً وَ هُوَ الْمَدِينَةُ
أَلَا وَ إِنَّ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ حَرَماً وَ هُوَ الْكُوفَةُ
❂☜ أَلَا وَ "إِنَّ قُمَّ الْكُوفَةُ الصَّغِيرَةُ"
أَلَا إِنَّ لِلْجَنَّةِ ثَمَانِيَةَ أَبْوَابٍ ثَلَاثَةٌ مِنْهَا إِلَىٰ قُمَّ
تُقْبَضُ فِيهَا امْرَأَةٌ مِنْ وُلْدِي اسْمُهَا فَاطِمَةُ بِنْتُ مُوسَىٰ (؏)
وَ تُدْخَلُ بِشَفَاعَتِهَا شِيعَتِي الْجَنَّةَ بِأَجْمَعِهِمْ»🌟
✾ بدانید که خداوند، حرمی دارد و آن؛ مکّه است.
و بدانید رسول خدا (ص)، حرمی دارد و آن؛ مدینه است.
و بدانید امیرالمؤمنین (ع)، حرمی دارد و آن؛ کوفه است.
❂☜ و بدانید که قم؛ کوفۀ صغیره است.
و بدانید که بهشت، ۸ باب دارد که ۳ بابِ آن به سوی قم گشوده میگردد.
و بانوئی از فرزندانم به نامِ فاطمه دخترِ موسیٰ (؏) در آن از دنیا میرود که به شفاعتِ او (س) تمام شیعیانم داخل در بهشت میشوند.
📚 بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج۵۷، ص۲۲۸
༺🌟◈֎◈💠◈֎◈🌟༻
🌿֎⇯⇦ ربط شهر مقدّس قم با شهر کوفه، و اینکه در لسان مبارک امام صادق (علیهالسّلام) از شهر قم با عبارتِ «کوفۀ صغیره» یاد شده است را از وجوه مختلفی میتوان بررسی نمود.
بعضی از آن ربطها به لطفِ «شفیعةٌ في الجنّة»، حضرت فاطمۀ معصومه (سلام الله علیها) از این قرار است:
༺𒆳
💫۞ ۱- ربطِ اوّل:
🌟֎⇦ وجه تسمیۀ قم؛ قیامِ حضرت بقیّة الله (روحی لذکره الفداء) است. چنان که حضرت امام جعفر صادق (علیهالسّلام) میفرمایند:
🔻«إنَّمَا سُمِّيَ قُمَّ لِأَنَّ أَهْلَهُ يَجْتَمِعُونَ مَعَ قَائِمِ آلِ مُحَمَّدٍ (صَلَوَاتُ الله عَلَيْهِ)
وَ يَقُومُونَ مَعَهُ وَ يَسْتَقِيمُونَ عَلَيْهِ وَ يَنْصُرُونَهُ.»🔺
✾ جز این نیست که [آن شهر] قم نامیده شده براى آنكه مردمش با قائم آل محمّد (صلوات الله عليه) بپا خيزند و بر او استوار مانند و او را يارى كنند.
📚 بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج۵۷، ص۲۱۶
🌤֎⇦ و شهر کوفه نیز محلّ قیامِ حضرت بقیّة الله (عج) است.
🌿⇯֎ جمعبندی آنکه؛
🌟֎⇦ شهرِ قم؛ مقامِ اجمالِ قیام است، بدین معنا که فیالواقع و در غیبتِ حضرت (عج) هم
«قم» است (یعنی؛ قیامش، اجمالاً برقرار است).
🌤֎⇦ و شهر کوفه؛ مقامِ تفصیلِ قیام است، بدین معنا که وقتی حضرت (عج) إنشاءالله بالتّفصیل؛ در ظهورشان قیام میفرمایند، کوفه مقرّ قیامِ حضرت (عج) است.
💫۞ ۲- ربطِ دوّم:
❂☜ ظهورِ حضرت بقیّة الله (عج)؛ «قیامتِ کبریٰ» است، و آن قیامتِ مشهور؛ «قیامتِ صغریٰ» است. چرا که قیامت؛ به قامَتِ قائم آل محمّد (روحی و ارواح العالمین لِتُرابِ مَقْدَمِهِ الفِداء) است که برپاست و برپا میشود و برپائی دارد.
🌿⇯֎ جمعبندی آنکه؛
🌤֎⇦ شهر کوفه؛ مقامِ «قیامتِ کبریٰ» است.
🌟֎⇦ و شهر قم؛ مقامِ «قیامتِ صغریٰ» است.
چنان که در روایتِ صدرِ بحث، بیان شد که سه درب از هشت درب بهشت، به سوی اهل قم گشوده است («أَلَا إِنَّ لِلْجَنَّةِ ثَمَانِيَةَ أَبْوَابٍ ثَلَاثَةٌ مِنْهَا إِلَىٰ قُمَّ»).
💫۞ ۳- ربطِ سوّم:
🌤֎⇦ کشتیِ حضرت نوح (؏) در آن طوفانِ معروف، بر کوهِ جودی - که در کوفه واقع است -؛ پهلو گرفت.
🌟֎⇦ و همچنین کشتی نوح (؏)؛ به شهر قم که رسید، به رسمِ ادب، توقّف کرد، چنان که حضرت امام هادی (علیهالسّلام) در بیانِ وجه تسمیۀ قم، چنین میفرمایند:
🌪🔻«إِنَّمَا سُمِّيَ قُمَّ بِهِ لِأَنَّهُ لَمَّا وَصَلَتِ السَّفِينَةُ إِلَيْهِ فِي طُوفَانِ نُوحٍ (؏) قَامَتْ وَ هُوَ قِطْعَةٌ مِنْ بَيْتِ الْمَقْدِسِ»🔺
✾ همانا قم به این نام ناميده شد براى آن که چون كشتى نوح (؏) در طوفان بدانجا رسيد، ايستاد. و آن؛ تكّهای است از بيت المقدّس.
📚 بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج۵۷، ص۲۱۳
🌿⇯֎ جمعبندی آنکه؛
🌟֎⇦ ایستادنِ مقطعی؛ «قیامِ صغریٰ» و مقامِ شهرِ قم است.
🌤֎⇦ ایستادنِ دائمی؛ «قیامِ کبریٰ» و مقامِ شهرِ کوفه است.
بنابراین؛
🍃☜ شهرِ قم؛ کوفۀ صغریٰ است.
🌤࿐
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
🌟࿐
༺•✿👇🏻ادامۀ سخن👇🏻✿•༻
.
Facebook
Log in or sign up to view
See posts, photos and more on Facebook.
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
💠࿐
💫۞ ۴- ربطِ چهارم:
֎⇦ مقامِ #وحدت_نوری؛ مقامِ جمعِ حضرات آلالله (؏) است که به مقامِ اجمال هم خوانده میشود.
و این مقام در عالَم نور؛ مقامِ صُغرایِ نوری است که همان اجمال و وحدت است. و همان است که [به مضمون] میفرمایند؛ «کُلُنّا نورٌ واحد»، یا بالتّصریح میفرمایند؛ «کُلُّنا شیءٌ واحد»، یا میفرمایند؛ «کُلُّنا محمّدٌ (ص)» و قسِّ عَلیٰ هذا البیان ...
֎⇦ و مقامِ #کثرت_نوری؛ مقامِ فرق حضرات آلالله (؏) است که در کنار یکدیگر، به اشاره میآیند و مثلاً بیان میشود؛ #دوازده امام، #چهارده معصوم (جانِ ناقابلم قربان حرف حرفِ نامهای مبارکشان).
🌿⇯֎ حالا به این فرمایشِ حضرات آلالله (؏) دقّت بفرمائید:
🔻«إنّ للهِ حَرَماً وَ هُوَ مَكّةُ
وَ إنّ لِلرَّسُولِ حَرَماً وَ هُوَ الْمَدِينَةُ
وَ إنّ لِأمِيرِ المُؤْمِنِينَ حَرَماً وَ هُوَ الْكُوفَةُ
وَ إنّ لَنَا حَرَماً وَ هُوَ بَلْدَةُ قُمَّ»🔺
✾ خداوند را حرمى است كه مكّه است،
و رسول خدا (ص) را حرمی كه مدينه است،
و اميرالمؤمنين (؏) را حرمى كه كوفه است،
و ما را هم حرمى كه شهر قم است.
📚 بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج۵۷، ص۲۱۶
✅ دقّت فرمودید؟
🌤☜ یک به یک حرمهایِ مطهّر را نام میبرند، و مقامِ فرق نوری را مطرح مینمایند. و چون حضرتِ مولیٰ «امیر»المؤمنین (ع)، أمارَتِ مؤمن بودنِ ائمۀ اطهار (؏) هستند؛ حرمِ حضرت مولی(ع) به عنوانِ عَلَمِ حرمهایِ تک به تکِ حضراتِ آلالله (؏) در مقامِ فرق نوری، مورد اشاره قرار میگیرد و دیگر، حرم سایر ائمه اطهار (ع) ذکر نشده است.
بنابراین «کوفه»؛
֎⇦ اشارهای به یک به یکِ حرمهایِ آلالله(؏) در مقامِ فرق نوری است. که مقامِ فرق نوری؛ مقامِ کثرت است و تفصیل. که همان کُبریٰ بودن است.
🌟☜ ولی برای شهر قم؛ اشاره به مقامِ وحدت نوری نموده، و بیان میفرمایند؛ «"لَــنَـــا" حَرَماً وَ هُوَ بَلْدَةُ قُمَّ».
بنابراین شهر قم؛
֎⇦ مقامِ جمع و وحدتِ نوریِ حرمهای شریف است، که همان مقامِ اجمال و صُغریٰ بودن است.
در نتیجه شهر قم؛ کوفۀ صُغریٰ است.
💫۞ ۵- ربطِ پنجم:
🌤֎⇦ شهر کوفه؛ به وجودِ مبارکِ مولیٰ الموحّدین (روحی فداه) است که مورد اشاره و احترام است. و واژۀ «کوفه» از #کفایت میآید. چرا که حضرت مولیٰ علی (؏)؛ حقیقتِ «کافی» بودنِ باریتعالیٰ هستند. و به وجودِ حضرت مولیٰ (؏) - که حقیقت و اصلِ دین، و دیّانِ دین هستند -؛ دین، وجود دارد و برقرار است. و به عبارتی؛ قوامِ حقیقیِ دین، حضرت مولیٰ (؏) هستند.
🌟֎⇦ و از طرفی در حدیث میفرمایند:
🕌🔻«لَوْ لَا الْقُمِّيُّونَ لَضَاعَ الدِّينُ»🔺
✾ اگر قمیها نبودند، دين گم میشد.
📚 بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج۵۷، ص۲۱۷
🌿⇯֎ جمعبندی آنکه؛
اهل قم؛ رشحاتِ قوام دین هستند.
بنابراین؛
❂☜ شهر قم؛ کوفۀ صغیر است.
🌤࿐
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
🌟࿐
༺•✿👇🏻ادامۀ سخن👇🏻✿•༻
.
💫۞ ۴- ربطِ چهارم:
֎⇦ مقامِ #وحدت_نوری؛ مقامِ جمعِ حضرات آلالله (؏) است که به مقامِ اجمال هم خوانده میشود.
و این مقام در عالَم نور؛ مقامِ صُغرایِ نوری است که همان اجمال و وحدت است. و همان است که [به مضمون] میفرمایند؛ «کُلُنّا نورٌ واحد»، یا بالتّصریح میفرمایند؛ «کُلُّنا شیءٌ واحد»، یا میفرمایند؛ «کُلُّنا محمّدٌ (ص)» و قسِّ عَلیٰ هذا البیان ...
֎⇦ و مقامِ #کثرت_نوری؛ مقامِ فرق حضرات آلالله (؏) است که در کنار یکدیگر، به اشاره میآیند و مثلاً بیان میشود؛ #دوازده امام، #چهارده معصوم (جانِ ناقابلم قربان حرف حرفِ نامهای مبارکشان).
🌿⇯֎ حالا به این فرمایشِ حضرات آلالله (؏) دقّت بفرمائید:
🔻«إنّ للهِ حَرَماً وَ هُوَ مَكّةُ
وَ إنّ لِلرَّسُولِ حَرَماً وَ هُوَ الْمَدِينَةُ
وَ إنّ لِأمِيرِ المُؤْمِنِينَ حَرَماً وَ هُوَ الْكُوفَةُ
وَ إنّ لَنَا حَرَماً وَ هُوَ بَلْدَةُ قُمَّ»🔺
✾ خداوند را حرمى است كه مكّه است،
و رسول خدا (ص) را حرمی كه مدينه است،
و اميرالمؤمنين (؏) را حرمى كه كوفه است،
و ما را هم حرمى كه شهر قم است.
📚 بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج۵۷، ص۲۱۶
✅ دقّت فرمودید؟
🌤☜ یک به یک حرمهایِ مطهّر را نام میبرند، و مقامِ فرق نوری را مطرح مینمایند. و چون حضرتِ مولیٰ «امیر»المؤمنین (ع)، أمارَتِ مؤمن بودنِ ائمۀ اطهار (؏) هستند؛ حرمِ حضرت مولی(ع) به عنوانِ عَلَمِ حرمهایِ تک به تکِ حضراتِ آلالله (؏) در مقامِ فرق نوری، مورد اشاره قرار میگیرد و دیگر، حرم سایر ائمه اطهار (ع) ذکر نشده است.
بنابراین «کوفه»؛
֎⇦ اشارهای به یک به یکِ حرمهایِ آلالله(؏) در مقامِ فرق نوری است. که مقامِ فرق نوری؛ مقامِ کثرت است و تفصیل. که همان کُبریٰ بودن است.
🌟☜ ولی برای شهر قم؛ اشاره به مقامِ وحدت نوری نموده، و بیان میفرمایند؛ «"لَــنَـــا" حَرَماً وَ هُوَ بَلْدَةُ قُمَّ».
بنابراین شهر قم؛
֎⇦ مقامِ جمع و وحدتِ نوریِ حرمهای شریف است، که همان مقامِ اجمال و صُغریٰ بودن است.
در نتیجه شهر قم؛ کوفۀ صُغریٰ است.
💫۞ ۵- ربطِ پنجم:
🌤֎⇦ شهر کوفه؛ به وجودِ مبارکِ مولیٰ الموحّدین (روحی فداه) است که مورد اشاره و احترام است. و واژۀ «کوفه» از #کفایت میآید. چرا که حضرت مولیٰ علی (؏)؛ حقیقتِ «کافی» بودنِ باریتعالیٰ هستند. و به وجودِ حضرت مولیٰ (؏) - که حقیقت و اصلِ دین، و دیّانِ دین هستند -؛ دین، وجود دارد و برقرار است. و به عبارتی؛ قوامِ حقیقیِ دین، حضرت مولیٰ (؏) هستند.
🌟֎⇦ و از طرفی در حدیث میفرمایند:
🕌🔻«لَوْ لَا الْقُمِّيُّونَ لَضَاعَ الدِّينُ»🔺
✾ اگر قمیها نبودند، دين گم میشد.
📚 بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج۵۷، ص۲۱۷
🌿⇯֎ جمعبندی آنکه؛
اهل قم؛ رشحاتِ قوام دین هستند.
بنابراین؛
❂☜ شهر قم؛ کوفۀ صغیر است.
🌤࿐
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
🌟࿐
༺•✿👇🏻ادامۀ سخن👇🏻✿•༻
.
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
💠࿐
💫۞ ۶- ربطِ ششم:
برای علم میفرمایند؛
🔹🔻«الْعِلْمُ نُقْطَةٌ كَثَّرَهَا الْجَاهِلُون»🔺
✾ علم؛ نقطهای است که جاهلان تکثیرش کردند.
📚 عوالي اللئالي العزيزية في الأحاديث الدّينية، ج۴، ص۱۲۹
🌿⇯֎ بنابراین؛
֎⇦ مقام خلوت و وحدت و جمعِ نوریِ علم؛ #نقطه است. که این مقامِ اجمالِ علم و یا به عبارتی؛ مقامِ صُغریٰ بودنِ نوریِ علم است.
֎⇦ و مقام جلوَت و کثرت و فرقِ نوریِ علم؛ تفصیل و کثرتِ علم است. که این، مقامِ تکثیر و تفصیل علم و یا به عبارتی؛ مقام کُبریٰ بودنِ نوریِ علم است.
❂☜ و به بیانی دیگر؛
مقامِ نقطه بودنِ علم؛ صُغرایِ مقامِ تفصیلِ علم است.
🌿⇯֎ حال، دقّت بفرمائید!
که حضرت امام جعفر صادق (علیهالسّلام) میفرمایند:
🌟🔻«أنّهُ ذُكِرَ كُوفَةُ وَ قَالَ:
سَتَخْلُو كُوفَةُ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ يأزر [يَأْرِزُ] عَنْهَا الْعِلْمُ
كَمَا تأزر [تَأْرِزُ] الْحَيَّةُ فِي جُحْرِهَا.
ثُمَّ يَظْهَرُ الْعِلْمُ بِبَلْدَةٍ يُقَالُ لَهَا قُمُّ،
وَ تَصِيرُ مَعْدِناً لِلْعِلْمِ وَ الْفَضْلِ
حَتَّى لَا يَبْقَى فِي الْأَرْضِ مُسْتَضْعَفٌ فِي الدِّينِ ...»🔺
✾ نام كوفه را بردند و فرمودند:
به زودى كوفه از مؤمنان، تهى شود و دانش از او نهان گردد، چنان که مار در سوراخش نهان شود.
سپس دانش در شهرى پديدار گردد كه قماش گويند،
و معدن علم و فضل گردد تا آنجا كه در روى زمين هيچ نادانى نسبت به دين نماند ...
📚 بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج۵۷، ص۲۱۳
🌿⇯֎ جمعبندی آنکه؛
🌤֎⇦ کوفه؛ مقامِ تفصیلِ علم است، پس؛ کبریٰ بودنِ نوری علم است.
🌟֎⇦ و قم؛ مقام اجمالِ علم است، پس؛ صُغریٰ بودنِ نوری علم است.
در نتیجه؛
قم، کوفۀ صغری است.
🌿֎ به حقیقتِ قُم، بیانهای دیگری نیز قیام کرده و جاری و ساری است. امّا همین شش قدم برای این قِسم از ارائه و عرضِ ارادتی شش جهت، إنشاءالله کفایت میکند ...
🌤«والحمدلله ربّ العالمین»🌟
🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
#لطیفه_قم_کوفه_صغیره
🌤࿐
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
🆔 @ehsannil1 #کانال_معرفة_الحق
🆔 @ehsannil2 #کانال_اللطائف_الالهیة
🆔 instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🌟࿐
.
💫۞ ۶- ربطِ ششم:
برای علم میفرمایند؛
🔹🔻«الْعِلْمُ نُقْطَةٌ كَثَّرَهَا الْجَاهِلُون»🔺
✾ علم؛ نقطهای است که جاهلان تکثیرش کردند.
📚 عوالي اللئالي العزيزية في الأحاديث الدّينية، ج۴، ص۱۲۹
🌿⇯֎ بنابراین؛
֎⇦ مقام خلوت و وحدت و جمعِ نوریِ علم؛ #نقطه است. که این مقامِ اجمالِ علم و یا به عبارتی؛ مقامِ صُغریٰ بودنِ نوریِ علم است.
֎⇦ و مقام جلوَت و کثرت و فرقِ نوریِ علم؛ تفصیل و کثرتِ علم است. که این، مقامِ تکثیر و تفصیل علم و یا به عبارتی؛ مقام کُبریٰ بودنِ نوریِ علم است.
❂☜ و به بیانی دیگر؛
مقامِ نقطه بودنِ علم؛ صُغرایِ مقامِ تفصیلِ علم است.
🌿⇯֎ حال، دقّت بفرمائید!
که حضرت امام جعفر صادق (علیهالسّلام) میفرمایند:
🌟🔻«أنّهُ ذُكِرَ كُوفَةُ وَ قَالَ:
سَتَخْلُو كُوفَةُ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ يأزر [يَأْرِزُ] عَنْهَا الْعِلْمُ
كَمَا تأزر [تَأْرِزُ] الْحَيَّةُ فِي جُحْرِهَا.
ثُمَّ يَظْهَرُ الْعِلْمُ بِبَلْدَةٍ يُقَالُ لَهَا قُمُّ،
وَ تَصِيرُ مَعْدِناً لِلْعِلْمِ وَ الْفَضْلِ
حَتَّى لَا يَبْقَى فِي الْأَرْضِ مُسْتَضْعَفٌ فِي الدِّينِ ...»🔺
✾ نام كوفه را بردند و فرمودند:
به زودى كوفه از مؤمنان، تهى شود و دانش از او نهان گردد، چنان که مار در سوراخش نهان شود.
سپس دانش در شهرى پديدار گردد كه قماش گويند،
و معدن علم و فضل گردد تا آنجا كه در روى زمين هيچ نادانى نسبت به دين نماند ...
📚 بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج۵۷، ص۲۱۳
🌿⇯֎ جمعبندی آنکه؛
🌤֎⇦ کوفه؛ مقامِ تفصیلِ علم است، پس؛ کبریٰ بودنِ نوری علم است.
🌟֎⇦ و قم؛ مقام اجمالِ علم است، پس؛ صُغریٰ بودنِ نوری علم است.
در نتیجه؛
قم، کوفۀ صغری است.
🌿֎ به حقیقتِ قُم، بیانهای دیگری نیز قیام کرده و جاری و ساری است. امّا همین شش قدم برای این قِسم از ارائه و عرضِ ارادتی شش جهت، إنشاءالله کفایت میکند ...
🌤«والحمدلله ربّ العالمین»🌟
🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
#لطیفه_قم_کوفه_صغیره
🌤࿐
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
🆔 @ehsannil1 #کانال_معرفة_الحق
🆔 @ehsannil2 #کانال_اللطائف_الالهیة
🆔 instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🌟࿐
.
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بسمه تعالی شانه و جلت عظمته
#دیوانگانحضرتزینبسلاماللهعلیها
اعلام مراسم هفتگی و مراسم عزاداری
شهادت حضرت معصومه علیهاالسلام
به نیابت حضرت ولی عصر عجل الله
تعالی فرجه الشریف و تعجیل در فرج
اقامه نماز جماعت و سخنرانی به کلام:
حجه الاسلام و المسلمین
شيخ مهدی مرتضوی
به نفس:مداحان اهلبیت علیهمالسلام
جمعه سیزدهم آبان ۱۴۰۱-از اذان مغرب
اصفهان - میدان لاله - خیابان بعثت -
خیابانابوریحان(غرب)-کوی۱/۱(فدک )
#ویــــــــــژه_بــــــــــــــــــرادران
#از_فیض_منبر_استفاده_کنید
#لطفا_راس_ساعت_مشرف_شوید
#به_ساعت_شروع_مراسم_دقت_کنید
#این_سلسله_تا_روز_جزا_نگسلد_ازهم
#حلقه_سینه_زنان_تا_به_ابد_محکم_باد
#دیوانگانحضرتزینبسلاماللهعلیها
اعلام مراسم هفتگی و مراسم عزاداری
شهادت حضرت معصومه علیهاالسلام
به نیابت حضرت ولی عصر عجل الله
تعالی فرجه الشریف و تعجیل در فرج
اقامه نماز جماعت و سخنرانی به کلام:
حجه الاسلام و المسلمین
شيخ مهدی مرتضوی
به نفس:مداحان اهلبیت علیهمالسلام
جمعه سیزدهم آبان ۱۴۰۱-از اذان مغرب
اصفهان - میدان لاله - خیابان بعثت -
خیابانابوریحان(غرب)-کوی۱/۱(فدک )
#ویــــــــــژه_بــــــــــــــــــرادران
#از_فیض_منبر_استفاده_کنید
#لطفا_راس_ساعت_مشرف_شوید
#به_ساعت_شروع_مراسم_دقت_کنید
#این_سلسله_تا_روز_جزا_نگسلد_ازهم
#حلقه_سینه_زنان_تا_به_ابد_محکم_باد
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
┈••✾•🍃«#سبع_مثانی»
و لطیفهای از زوجیّت اشیاء🍃•✾••┈
┅─┅─═• 🌱 •═─┅─┅
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
┅─┅─═• 🌱 •═─┅─┅
💠 نام سورۀ «#حمد»، سورۀ « #فاتحة_الکتاب»، «#ام_الکتاب» و «#سبع_مثانی» است.
🍀 «#الکتاب» چیست؟
منظور قرآن است. که حقیقتِ قرآن، حضرات آل الله (ع) هستند و در جایِ خودش اثباتِ این مطلب بیان شده است.
♦️ "قرآن" از ریشۀ "قـَـــرَأَ" است و دو معنایِ مقابل دارد:
🔹1- به معنای قرائت کردن
🔸2- به معنای جمع کردن
🔷 "قرأ" در معنایِ "قرائت کردن":
"قرائت کردن"، در ظاهر آمدن است. آن چیزی که باعثِ قرائتِ جملات و حروف میشود تا استنتاج معنا از آن ممکن گردد، جدائی حروف و کلمات است. اگر تمام کلمات به یکدیگر چسبیده باشند، قرائت کردنِ آن امکان ندارد.
به همین اشاره اکتفاء میکنیم تا بیان کنیم که "قرأ" (ریشۀ "قرآن") در معنایِ "قرائت کردن"، #مقام_فرق_نوری را میرساند.
🔶و امّا "قرأ" در معنایِ "جمع کردن" :
قرآن که "جامع" (جمع کننده) است، از نقطۀ جمعیۀ خودش، جامع است و نه اینکه از جمع کردنِ اشیاء، نامِ "قرآن" به معنایِ "جامع" برایش وضع شده باشد.
امّا جامعیّت قرآن بعد از اینکه در خودش باید فهمیده شود، در عالم تجلّی اینطور است که همۀ اشیاء در او جمع هستند که فرمود:
🌸 "لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلاَّ في كِتابٍ مُبين"🌸 (انعام 59)
هيچ تر و خشكى نيست مگر اين كه در كتابى روشن است.
"رطب" و "یابس" که دو متضاد هستند، تمام اشیاء را شامل هستند. و یک عنوانی است که برخاسته از حقیقت خداست و نه اینکه از تَری و خشکی ظاهر این اسماء گرفته شده باشد.
▫️"رطب"، بسطِ الهی یعنی جمالِ خداست ("الا هو")
▪️و یابِس، قبض الهی یعنی جلال خداست.
این حقیقت تا عالمِ ظاهر کشیده میشود و حضرت امام جعفر صادق علیه السلام این سرّ را مرحمت میفرمایند:
▫️" الرطب ما يحيى من الناس و اليابس ما يقبض و كل ذلك في امام مبين"▪️
(📚تفسير نور الثقلين، ج1، ص: 722)
یا آمده است ▫️"الرطب ما يحيى، و اليابس ما يقبض"▪️ (📚تفسير نور الثقلين، ج1، ص: 722).
💠 در روایات آمده است که تمام قرآن در سورۀ حمد است و سورۀ حمد "سبع مثانی" نام دارد.
حضرت مولی امیرالمؤمنین (ع) میفرمایند:
🔶 "جميع أسرار اللَّه تعالى في الكتب السماويّة، و جميع ما في الكتب السماويّة في القرآن، و جميع ما في القرآن في فاتحة الكتاب، و جميع ما في فاتحة الكتاب في بسم اللَّه، و جميع ما في بسم اللَّه في الباء، و جميع ما في الباء في النقطة تحت الباء، و أنا النقطة تحت الباء"🔶
همۀ اسرار خداوند متعال در کُتب آسمانی است و همۀ آنچه در کتب آسمانی است در قران است، و همۀ آنچه در قرآن است در فاتحة الکتاب است و همۀ آنچه در فاتحة الکتاب است در "بسم الله" است، و همۀ آنچه در "بسم الله" است در باء است، و همۀ آنچه در باء است در نقطۀ زیرِ باء است، و من آن نقطۀ زیرِ باء هستم.
(📚الكلمات المكنونة، چاپ كنگره فيض، ص: 230)
✅ دقت کنیم :
این خلاصه شدن، خلاصه شدن یک محدود در یک محدود دیگر نیست که بگوییم همین باء "بسم الله الرحمن الرحیم" کافی بود! این حرفها مربوط به محدودات است.
یک حرف قرآن، تمام قرآن است نه اینکه فقط قضیه برای نقطۀ تحت باء باشد. این اشاره است برای تمام سوَر قرآن، بلکه آیات قرآن، بلکه کلمات قرآن، بلکه حروف قرآن، بلکه حرکت و اعراب آن یا یک نقطۀ آن یا صوتی یا تصوّری از قرآن.
که یک اعراب قرآن ، تمام قرآن است و تمام قرآن، یک اعراب یا نقطۀ قرآن است.
اگر حدیث فوق درست خوانده شده باشد، جا دارد حدیث زیر نیز خوانده شود که میفرمایند:
🔻"بالباء ظهر الوجود و بالنقطة تميـّـز العابد عن المعبود "🔺
به "باء"، وجود ظاهر شد و به نقطه عابد از معبود تمیز داده شد.
(📚مشارق الانوار، ص: 56)
در تحلیل میگوییم:
باء؛ آغاز ظهور یا مقامِ فرق نوری آل الله (ع) است. و نقطه؛ #مقام_جمع_نوری ایشان است.
بنابراین سورۀ «حمد» به «امّ الکتاب» بودن، ریشۀ تمام اشیاء است. و به «فاتحة الکتاب» بودن، آغازگر تمام اشیاء.
پس «حمد»، شیئیتِ هر شیئی است که قرآن میفرماید:
🌸" وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ «بِحَمْدِه»" (اسراء 44)
و هيچ موجودى نيست مگر اين كه به ستايش او تسبيح مىگويد.
چه بدانیم و چه ندانیم، این حقیقت در عالم ساری و جاری است و همه، به نفْسِ «بود»ِشان، حامدین خداوند هستند.
🍃 و امّا بعد ...
🌼 "وَ لَقَدْ آتَيْناكَ «سَبْعاً مِنَ الْمَثاني» وَ الْقُرْآنَ الْعَظيمَ"🌼 (87 حجر)
و به راستى تو را سبع المثانى (سورۀ فاتحه) و قرآن بزرگ عطا كرديم.
بیان شد که نام دیگر سورۀ «حمد»، «سبع مثانی» است (🔻"فاتحة الكتاب هي السبع المثاني"🔺 /تفسير نور الثقلين، ج3، ص: 29) .
💠 «سبع مثانی»؛ یعنی هفت تا دو تا. که میشود 14 تا.
.
┈••✾•🍃«#سبع_مثانی»
و لطیفهای از زوجیّت اشیاء🍃•✾••┈
┅─┅─═• 🌱 •═─┅─┅
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
┅─┅─═• 🌱 •═─┅─┅
💠 نام سورۀ «#حمد»، سورۀ « #فاتحة_الکتاب»، «#ام_الکتاب» و «#سبع_مثانی» است.
🍀 «#الکتاب» چیست؟
منظور قرآن است. که حقیقتِ قرآن، حضرات آل الله (ع) هستند و در جایِ خودش اثباتِ این مطلب بیان شده است.
♦️ "قرآن" از ریشۀ "قـَـــرَأَ" است و دو معنایِ مقابل دارد:
🔹1- به معنای قرائت کردن
🔸2- به معنای جمع کردن
🔷 "قرأ" در معنایِ "قرائت کردن":
"قرائت کردن"، در ظاهر آمدن است. آن چیزی که باعثِ قرائتِ جملات و حروف میشود تا استنتاج معنا از آن ممکن گردد، جدائی حروف و کلمات است. اگر تمام کلمات به یکدیگر چسبیده باشند، قرائت کردنِ آن امکان ندارد.
به همین اشاره اکتفاء میکنیم تا بیان کنیم که "قرأ" (ریشۀ "قرآن") در معنایِ "قرائت کردن"، #مقام_فرق_نوری را میرساند.
🔶و امّا "قرأ" در معنایِ "جمع کردن" :
قرآن که "جامع" (جمع کننده) است، از نقطۀ جمعیۀ خودش، جامع است و نه اینکه از جمع کردنِ اشیاء، نامِ "قرآن" به معنایِ "جامع" برایش وضع شده باشد.
امّا جامعیّت قرآن بعد از اینکه در خودش باید فهمیده شود، در عالم تجلّی اینطور است که همۀ اشیاء در او جمع هستند که فرمود:
🌸 "لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلاَّ في كِتابٍ مُبين"🌸 (انعام 59)
هيچ تر و خشكى نيست مگر اين كه در كتابى روشن است.
"رطب" و "یابس" که دو متضاد هستند، تمام اشیاء را شامل هستند. و یک عنوانی است که برخاسته از حقیقت خداست و نه اینکه از تَری و خشکی ظاهر این اسماء گرفته شده باشد.
▫️"رطب"، بسطِ الهی یعنی جمالِ خداست ("الا هو")
▪️و یابِس، قبض الهی یعنی جلال خداست.
این حقیقت تا عالمِ ظاهر کشیده میشود و حضرت امام جعفر صادق علیه السلام این سرّ را مرحمت میفرمایند:
▫️" الرطب ما يحيى من الناس و اليابس ما يقبض و كل ذلك في امام مبين"▪️
(📚تفسير نور الثقلين، ج1، ص: 722)
یا آمده است ▫️"الرطب ما يحيى، و اليابس ما يقبض"▪️ (📚تفسير نور الثقلين، ج1، ص: 722).
💠 در روایات آمده است که تمام قرآن در سورۀ حمد است و سورۀ حمد "سبع مثانی" نام دارد.
حضرت مولی امیرالمؤمنین (ع) میفرمایند:
🔶 "جميع أسرار اللَّه تعالى في الكتب السماويّة، و جميع ما في الكتب السماويّة في القرآن، و جميع ما في القرآن في فاتحة الكتاب، و جميع ما في فاتحة الكتاب في بسم اللَّه، و جميع ما في بسم اللَّه في الباء، و جميع ما في الباء في النقطة تحت الباء، و أنا النقطة تحت الباء"🔶
همۀ اسرار خداوند متعال در کُتب آسمانی است و همۀ آنچه در کتب آسمانی است در قران است، و همۀ آنچه در قرآن است در فاتحة الکتاب است و همۀ آنچه در فاتحة الکتاب است در "بسم الله" است، و همۀ آنچه در "بسم الله" است در باء است، و همۀ آنچه در باء است در نقطۀ زیرِ باء است، و من آن نقطۀ زیرِ باء هستم.
(📚الكلمات المكنونة، چاپ كنگره فيض، ص: 230)
✅ دقت کنیم :
این خلاصه شدن، خلاصه شدن یک محدود در یک محدود دیگر نیست که بگوییم همین باء "بسم الله الرحمن الرحیم" کافی بود! این حرفها مربوط به محدودات است.
یک حرف قرآن، تمام قرآن است نه اینکه فقط قضیه برای نقطۀ تحت باء باشد. این اشاره است برای تمام سوَر قرآن، بلکه آیات قرآن، بلکه کلمات قرآن، بلکه حروف قرآن، بلکه حرکت و اعراب آن یا یک نقطۀ آن یا صوتی یا تصوّری از قرآن.
که یک اعراب قرآن ، تمام قرآن است و تمام قرآن، یک اعراب یا نقطۀ قرآن است.
اگر حدیث فوق درست خوانده شده باشد، جا دارد حدیث زیر نیز خوانده شود که میفرمایند:
🔻"بالباء ظهر الوجود و بالنقطة تميـّـز العابد عن المعبود "🔺
به "باء"، وجود ظاهر شد و به نقطه عابد از معبود تمیز داده شد.
(📚مشارق الانوار، ص: 56)
در تحلیل میگوییم:
باء؛ آغاز ظهور یا مقامِ فرق نوری آل الله (ع) است. و نقطه؛ #مقام_جمع_نوری ایشان است.
بنابراین سورۀ «حمد» به «امّ الکتاب» بودن، ریشۀ تمام اشیاء است. و به «فاتحة الکتاب» بودن، آغازگر تمام اشیاء.
پس «حمد»، شیئیتِ هر شیئی است که قرآن میفرماید:
🌸" وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ «بِحَمْدِه»" (اسراء 44)
و هيچ موجودى نيست مگر اين كه به ستايش او تسبيح مىگويد.
چه بدانیم و چه ندانیم، این حقیقت در عالم ساری و جاری است و همه، به نفْسِ «بود»ِشان، حامدین خداوند هستند.
🍃 و امّا بعد ...
🌼 "وَ لَقَدْ آتَيْناكَ «سَبْعاً مِنَ الْمَثاني» وَ الْقُرْآنَ الْعَظيمَ"🌼 (87 حجر)
و به راستى تو را سبع المثانى (سورۀ فاتحه) و قرآن بزرگ عطا كرديم.
بیان شد که نام دیگر سورۀ «حمد»، «سبع مثانی» است (🔻"فاتحة الكتاب هي السبع المثاني"🔺 /تفسير نور الثقلين، ج3، ص: 29) .
💠 «سبع مثانی»؛ یعنی هفت تا دو تا. که میشود 14 تا.
.
Facebook
Log in or sign up to view
See posts, photos and more on Facebook.
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
🔰 «الصادق عن الله» حضرتِ امام جعفر صادق علیه السلام در مورد «سبع مثانی» میفرمایند:
☀️"انّ ظاهرها الحمد، و باطنها ولد الولد، و السابع منها القائم عليه السلام"☀️
همانا ظاهر سبع مثانی، سورۀ حمد است و باطنش، فرزندِ فرزند است (مثانی) و سابع بودنِ آن (سبع) «قائم» علیه السلام است.
(📚 تفسير نور الثقلين، ج3، ص: 28)
🌱 آوردنِ لقب مبارک حضرت حجة بن الحسن علیهما السلام در این حدیث شریف (یعنی «قائم») اشاره به قوام و ملئیتی است که هر شیئی را گرفته و شیئیت و قوامِ اشیاء به "قائم" بودنِ حضرت بقیة الله (ع) است.
☘️ حضرت بقیة الله(روحنا فداه) «قائِم» هستند (اسم فاعل) یعنی اوّلاً قائم بالذات میباشند. و ثانیاً مقوِّم (قوام دهندۀ) هر شیئی هستند.
قوّت و قوام و شیئیتِ هر شیئی حضرت قائم علیه السلام هستند و از این رو تمام اشیاء -در نفْسِ شیئیتشان- منتظرینِ ظهورِ ایشانند (مباحثِ این مهمّ به لطف خدا در مقالاتی جداگانه مفصلاً مورد بررسی قرار گرفته است و در اینجا صرفاً به اشاره بیان شد. رجوع شود به #کانال_معرفة_الحق 👈 http://t.me/ehsannil1 ).
🌼 "ولد الولد" اشاره به سرّ السرّ دارد. چرا که "الولد سرّ ابیه" (فرزند، سرّ پدرش است) و "ولد الولد"، دعوای با دلیل است که این اقویٰ دلیل، و منتهی دلیل است که سرّ به سرّ پوشیده شود و در عین حال، ظاهر باشد.
💠 "سبع مثانی" یعنی هفت تا دو تا.
درکِ "سبع مثانی" فقط در #عالم_بیحدی نوری امکان دارد و بیانِ آن نیز با در نظر گرفتنِ معیاراتِ عالم نور است. تمام قرآن دو تا دو تا است. دوتایی اشاره به بیحدّی است. زیرا یک شیء واحد که دو بار تکرار شود، حرکت رفت و برگشتی حبّی را در بیحدّی بیان میکند. که یکی از این دو، دلیل و دیگری دعواست. تمام قرآن اینگونه است که هرجای قرآن دست بگذاریم، دلیل و دعوا با هم است. تمام دلیل است و تمام دعواست. این مطلب در بیحدّی است که هم تمام دلیل باشد و در عین حال تمامِ دعوا باشد. یعنی تمام ادله بیرون از ادلۀ قرآنی نیست و تمام دعاوی بیرون از دعوای قرآن نیست.
بنابراین؛
👈 «مثانی» دعوای با دلیل است.
«سبع»ِ آن نیز ابدیّت را میرساند که عدد ابجد "اَبــَــــد"، 7 است. یعنی به یک مطلب بیحدّ که اشاره میکنیم، کثرت بیحدّیِ آنرا در هفت میبینیم که ابدیّت است، پس سخن بر اساس کثرت نوریِ بیحدّی میباشد.
و یا در حدیثی دیگر برای آیۀ فوق و «سَبْعاً مِنَ الْمَثانِي» میفرمایند: «نحن هُم؛ ما سبع مثانی هستیم»(📚 تفسير نور الثقلين، ج3، ص: 28).
و یا میفرمایند 🔻"السبعة؛ الائمة الذين يدور عليهم الفلك، «و القرآن العظيم»؛ محمّد صلى الله عليه و آله"🔺 (📚تفسير نور الثقلين، ج3، ص: 28).
و در مورد مثانی میفرمایند: 🔻«نَحْنُ الْمَثَانِي»🔺 (📚الكافي،ط - الإسلامية، ج1، ص: 143).
⬅️ بنابراین «سبع مثانی» حضرات چهارده معصوم علیهم السلام هستند. که «سبع» تمام قوام و قوّت و ملئیت و صمدیّتِ اطلاقی است. و «مثانی» دعوای با دلیل است. و «سبع» که هفت است، ابد است و بیحدّی است و ملئیت و صمدیّت. که دیگر دلیلی برای آن نیست و علتی جز خودشان ندارند.
حقیقتِ وحدت و یگانگی و فرد بودن اطلاقی باریتعالی، در هفت بودنِ اشیاء، متجلّی است که حضرت مولی امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند:
«إِنَّ اللَّهَ فَرْدٌ يُحِبُّ الْوَتْرَ وَ فَرْدٌ اصْطَفَى الْوَتْرَ 👈🏻 فأَجْرَى جَمِيعَ الْأَشْيَاءِ عَلَى سَبْعَةٍ»
همانا خداوند که فرد است یگانگی را دوست دارد و یگانه برمیگزیند، در نتیجه؛ همۀ اشیاء را بر هفت جاری ساخته است.
📚بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج94، ص: 6
پس به تحلیل و بیان عرض میشود که :
🔅 «سبع»؛ مقامِ وحدت نوری است.
🔆 «مثانی»؛ مقامِ کثرتِ نوری است.
به عبارتی؛
«سبع» که ملئیت و قوام و صمدیّتِ وحدت است، چنان اطلاقی دارد که در دوئیتِ «مثانی» ظاهر میشود امّا چون به اطلاق، در دوئیتِ آمده است، «مثانی» بودنش (دعوا و دلیل بودنش) همان شدّت وحدتِ اوست. از این جهت، دلیلِ قرآن، خودِ قرآن است و نه اینکه ادعا، در جایی باشد و دلیل، جایِ دیگر.
این است که قرآن تحریف نمیشود.
پیشتر برویم ...
🔸بیان شد که «سبع» ، وحدت نوری است و «مثانی»، کثرتِ نوری. که وحدتِ نوری و کثرتِ نوری، #عین_شخصی هستند.
🔸و بیان شد که «سبع مثانی» باطن تمام اشیاء است.
یعنی تمام اشیاء، باطناً در «وحدت» هستند و ظاهراً در «مثانی» بودن. که هر شیئی، آیتی است که دالّ بر مدلول است که "دَلِيلُهُ آيَاتُه" (📚 الإحتجاج- للطبرسي، ج1، ص: 201). که دالّ و مدلول یعنی دعوا و دلیل در هر اشارهای از عالم اشارات جمعند.
.
🔰 «الصادق عن الله» حضرتِ امام جعفر صادق علیه السلام در مورد «سبع مثانی» میفرمایند:
☀️"انّ ظاهرها الحمد، و باطنها ولد الولد، و السابع منها القائم عليه السلام"☀️
همانا ظاهر سبع مثانی، سورۀ حمد است و باطنش، فرزندِ فرزند است (مثانی) و سابع بودنِ آن (سبع) «قائم» علیه السلام است.
(📚 تفسير نور الثقلين، ج3، ص: 28)
🌱 آوردنِ لقب مبارک حضرت حجة بن الحسن علیهما السلام در این حدیث شریف (یعنی «قائم») اشاره به قوام و ملئیتی است که هر شیئی را گرفته و شیئیت و قوامِ اشیاء به "قائم" بودنِ حضرت بقیة الله (ع) است.
☘️ حضرت بقیة الله(روحنا فداه) «قائِم» هستند (اسم فاعل) یعنی اوّلاً قائم بالذات میباشند. و ثانیاً مقوِّم (قوام دهندۀ) هر شیئی هستند.
قوّت و قوام و شیئیتِ هر شیئی حضرت قائم علیه السلام هستند و از این رو تمام اشیاء -در نفْسِ شیئیتشان- منتظرینِ ظهورِ ایشانند (مباحثِ این مهمّ به لطف خدا در مقالاتی جداگانه مفصلاً مورد بررسی قرار گرفته است و در اینجا صرفاً به اشاره بیان شد. رجوع شود به #کانال_معرفة_الحق 👈 http://t.me/ehsannil1 ).
🌼 "ولد الولد" اشاره به سرّ السرّ دارد. چرا که "الولد سرّ ابیه" (فرزند، سرّ پدرش است) و "ولد الولد"، دعوای با دلیل است که این اقویٰ دلیل، و منتهی دلیل است که سرّ به سرّ پوشیده شود و در عین حال، ظاهر باشد.
💠 "سبع مثانی" یعنی هفت تا دو تا.
درکِ "سبع مثانی" فقط در #عالم_بیحدی نوری امکان دارد و بیانِ آن نیز با در نظر گرفتنِ معیاراتِ عالم نور است. تمام قرآن دو تا دو تا است. دوتایی اشاره به بیحدّی است. زیرا یک شیء واحد که دو بار تکرار شود، حرکت رفت و برگشتی حبّی را در بیحدّی بیان میکند. که یکی از این دو، دلیل و دیگری دعواست. تمام قرآن اینگونه است که هرجای قرآن دست بگذاریم، دلیل و دعوا با هم است. تمام دلیل است و تمام دعواست. این مطلب در بیحدّی است که هم تمام دلیل باشد و در عین حال تمامِ دعوا باشد. یعنی تمام ادله بیرون از ادلۀ قرآنی نیست و تمام دعاوی بیرون از دعوای قرآن نیست.
بنابراین؛
👈 «مثانی» دعوای با دلیل است.
«سبع»ِ آن نیز ابدیّت را میرساند که عدد ابجد "اَبــَــــد"، 7 است. یعنی به یک مطلب بیحدّ که اشاره میکنیم، کثرت بیحدّیِ آنرا در هفت میبینیم که ابدیّت است، پس سخن بر اساس کثرت نوریِ بیحدّی میباشد.
و یا در حدیثی دیگر برای آیۀ فوق و «سَبْعاً مِنَ الْمَثانِي» میفرمایند: «نحن هُم؛ ما سبع مثانی هستیم»(📚 تفسير نور الثقلين، ج3، ص: 28).
و یا میفرمایند 🔻"السبعة؛ الائمة الذين يدور عليهم الفلك، «و القرآن العظيم»؛ محمّد صلى الله عليه و آله"🔺 (📚تفسير نور الثقلين، ج3، ص: 28).
و در مورد مثانی میفرمایند: 🔻«نَحْنُ الْمَثَانِي»🔺 (📚الكافي،ط - الإسلامية، ج1، ص: 143).
⬅️ بنابراین «سبع مثانی» حضرات چهارده معصوم علیهم السلام هستند. که «سبع» تمام قوام و قوّت و ملئیت و صمدیّتِ اطلاقی است. و «مثانی» دعوای با دلیل است. و «سبع» که هفت است، ابد است و بیحدّی است و ملئیت و صمدیّت. که دیگر دلیلی برای آن نیست و علتی جز خودشان ندارند.
حقیقتِ وحدت و یگانگی و فرد بودن اطلاقی باریتعالی، در هفت بودنِ اشیاء، متجلّی است که حضرت مولی امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند:
«إِنَّ اللَّهَ فَرْدٌ يُحِبُّ الْوَتْرَ وَ فَرْدٌ اصْطَفَى الْوَتْرَ 👈🏻 فأَجْرَى جَمِيعَ الْأَشْيَاءِ عَلَى سَبْعَةٍ»
همانا خداوند که فرد است یگانگی را دوست دارد و یگانه برمیگزیند، در نتیجه؛ همۀ اشیاء را بر هفت جاری ساخته است.
📚بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج94، ص: 6
پس به تحلیل و بیان عرض میشود که :
🔅 «سبع»؛ مقامِ وحدت نوری است.
🔆 «مثانی»؛ مقامِ کثرتِ نوری است.
به عبارتی؛
«سبع» که ملئیت و قوام و صمدیّتِ وحدت است، چنان اطلاقی دارد که در دوئیتِ «مثانی» ظاهر میشود امّا چون به اطلاق، در دوئیتِ آمده است، «مثانی» بودنش (دعوا و دلیل بودنش) همان شدّت وحدتِ اوست. از این جهت، دلیلِ قرآن، خودِ قرآن است و نه اینکه ادعا، در جایی باشد و دلیل، جایِ دیگر.
این است که قرآن تحریف نمیشود.
پیشتر برویم ...
🔸بیان شد که «سبع» ، وحدت نوری است و «مثانی»، کثرتِ نوری. که وحدتِ نوری و کثرتِ نوری، #عین_شخصی هستند.
🔸و بیان شد که «سبع مثانی» باطن تمام اشیاء است.
یعنی تمام اشیاء، باطناً در «وحدت» هستند و ظاهراً در «مثانی» بودن. که هر شیئی، آیتی است که دالّ بر مدلول است که "دَلِيلُهُ آيَاتُه" (📚 الإحتجاج- للطبرسي، ج1، ص: 201). که دالّ و مدلول یعنی دعوا و دلیل در هر اشارهای از عالم اشارات جمعند.
.
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
«مثانی» بودنِ هر شیئی، در زوجیّت آن میآید. قرآن میفرماید:
🌸"هُوَ الَّذي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِيَسْكُنَ إِلَيْها " (اعراف 189)
اوست كه شما را از نفس واحدى آفريد و جفت وى را از او پديد آورد تا بدان آرام گيرد.
🔸 «#نفس_واحده» همان «سبع» است که به قوّت وحدت نوری آن نیز اشاره شده است.
🔸 «زوجها» همان «مثانی» است.
🔔 امّا دقت بفرمائید که فرمود «زوجها» در حالیکه زوجِ شما مطرح است یعنی به ظاهر بایستی میفرمود «زوجکم»! امّا فرمود «زوجها» و زوج را به "نفس" (که مؤنث مجازی است) نسبت داد.
👈🏻 این حقیقتی است که تا بدینجا بدان اشاره شد، که «مثانی» از «سبع»، در دو تا بودن است. همینطور؛ زوج آفریده شدنِ شما (و تمام اشیاء) از وحدتِ نفسِ میباشد.
بنابراین هر شیئی که زوج آفریده شده است، این زوجیّت، به معنایِ دوّمیِ عددی نیست. بلکه قوّت وحدت است که در کثرتِ نوری میآید و به حسب ظاهر نیز در زوجیّت هویدا میشود.
و میدانیم که هر شیئی آن وقت در امن و سکینه است که به وحدتِ با خویش برسد و به سویِ خویش رجعت کند. و اگر زوجِ او، در دوئیتِ با او باشد، معنا ندارد که بفرماید 🔻"لِيَسْكُنَ إِلَيْها"🔺. که سکونت، فقط در وحدت است و نه در دوئیت و تشتّت.
🎋 اشارۀ دیگر :
💧"وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَنْبَتْنا فيها مِنْ كُلِّ زَوْجٍ كَريمٍ"☘️ (10 لقمان)
و از آسمان آبى نازل كرديم و بوسيله آن در روى زمين انواع گوناگونى از جفتهاى گياهان پر ارزش رويانديم.
بدان که "ماء"، که حیاتِ اشیاء است و فرمود 🔻"وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ "🔺 (و هر چیزی را از آب زنده ساختیم/ انبیاء 30)؛ آن، وحدتِ نوری و «سبع» است. و "زوج" بودنِ نباتات؛ همان کثرتِ نوری و «مثانی» است.
🎋 اشارۀ دیگر :
🌍 "وَ هُوَ الَّذي مَدَّ الْأَرْضَ وَ جَعَلَ فيها رَواسِيَ وَ أَنْهاراً وَ مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ جَعَلَ فيها زَوْجَيْنِ اثْنَيْن"🍋(رعد 3)
و اوست كه زمين را بگسترد و در آن كوههاى استوار و رودها پديد آورد، و در آن از هر گونه ميوهاى جفت جفت آفريد.
"ارض"، ارضِ تعیّنات است که "مدّ الارض" و "#دحو_الارض"، کشیدگی زمینِ تعیّنات است. یعنی ممدود شدنِ حقیقتِ هستی است که فرمود "أَ لَمْ تَرَ إِلى رَبِّكَ كَيْفَ «مَدَّ» الظِّل" ( آيا ننگريستى كه پروردگارت چگونه سايه را امتداد داده است؟/ فرقان 45).
🎋 تا جایی که قرآن تعمیم میدهد و بیان میفرماید:
🍃 "وَ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ خَلَقْنا «زَوْجَيْنِ» لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ" (49 ذاریات)
و از هر چيزى دو زوج آفريديم، اميد كه شما عبرت گيريد.
بنابراین چنانکه در #مباحث_توحید بحمد الله بیان شد ( رجوع شود به #کانال_معرفة_الحق 👈 http://t.me/ehsannil1) که ؛ توحید، عالَم را گرفته است و جانِ اشیاء است،
به همان دلیل و قوّت بیان میشود که ؛ زوجیّتی که ظهورِ توحید است، عالَم را گرفته است و جانِ اشیاء است.
💠 «سبع مثانی»؛ قوام اشیاء و شیئیتِ آنهاست. و در قیامت که 🔻"يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ "🔺 ( روزى كه رازها فاش گردد./طارق9) این حقیقت ظاهر میگردد که فرمود 🔸"وَ إِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ"🔸 (و آنگاه كه جانها جفت شوند/ تکویر 7).
و تا جائی که بهشت و جهنّم که ظهورِ "قسیم الجنة و النار" یعنی حضرت مولی امیرالمؤمنین علیه السلام است، در زوجیّت ظاهر میگردد. به عنوانِ نمونه به آیاتی اشاره میشود :
🔥 برای جهنّم :
🔸 "هَاذَا فَلْيَذُوقُوهُ حَمِيمٌ وَ غَسَّاقٌ(57 ص)
وَ آخَرُ مِنْ شَكْلِهِ «أَزْواجٌ»" (58)
اين آب جوشان و چركاب است كه بايد آن را بچشند.
و از همين گونه، «جفتها»یی [از عذاب].
🍀 برای بهشت:
🔹 "وَ لِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ «جَنَّتَانِ»(46 الرحمن)
و براى كسى كه از مقام پروردگارش بترسد، «دو» باغ بهشتى است.
( توضیح : «جَنَّتَانِ» تثنیۀ جنّة است. و نه صرفاً به این معنا باشد که دو بهشتِ ظاهری در نظر بگیریم. بلکه حقیقتِ "جنّت"، وحدت ملئیِ نوری است و اگر به حدّی محدود گردد تا بهشتِ دیگری ظاهر شود، این حدّ، او را از بهشت بودن خارج میکند. بنابراین «جنّتان» را اوّلاً در خودِ جنّت بودنِ جنّت باید درک کنیم که آن مثانی بودن است. جنّت، حقیقتی است که جانِ اشیاء را گرفته است که آن، همان فطرت میباشد که همان «سبع مثانی» است. مؤمنین، به نفسِ تقوا و ایمانشان، به حقیقتِ جانشان رو میکنند و فی الحال، در بهشتند. )
.
«مثانی» بودنِ هر شیئی، در زوجیّت آن میآید. قرآن میفرماید:
🌸"هُوَ الَّذي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِيَسْكُنَ إِلَيْها " (اعراف 189)
اوست كه شما را از نفس واحدى آفريد و جفت وى را از او پديد آورد تا بدان آرام گيرد.
🔸 «#نفس_واحده» همان «سبع» است که به قوّت وحدت نوری آن نیز اشاره شده است.
🔸 «زوجها» همان «مثانی» است.
🔔 امّا دقت بفرمائید که فرمود «زوجها» در حالیکه زوجِ شما مطرح است یعنی به ظاهر بایستی میفرمود «زوجکم»! امّا فرمود «زوجها» و زوج را به "نفس" (که مؤنث مجازی است) نسبت داد.
👈🏻 این حقیقتی است که تا بدینجا بدان اشاره شد، که «مثانی» از «سبع»، در دو تا بودن است. همینطور؛ زوج آفریده شدنِ شما (و تمام اشیاء) از وحدتِ نفسِ میباشد.
بنابراین هر شیئی که زوج آفریده شده است، این زوجیّت، به معنایِ دوّمیِ عددی نیست. بلکه قوّت وحدت است که در کثرتِ نوری میآید و به حسب ظاهر نیز در زوجیّت هویدا میشود.
و میدانیم که هر شیئی آن وقت در امن و سکینه است که به وحدتِ با خویش برسد و به سویِ خویش رجعت کند. و اگر زوجِ او، در دوئیتِ با او باشد، معنا ندارد که بفرماید 🔻"لِيَسْكُنَ إِلَيْها"🔺. که سکونت، فقط در وحدت است و نه در دوئیت و تشتّت.
🎋 اشارۀ دیگر :
💧"وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَنْبَتْنا فيها مِنْ كُلِّ زَوْجٍ كَريمٍ"☘️ (10 لقمان)
و از آسمان آبى نازل كرديم و بوسيله آن در روى زمين انواع گوناگونى از جفتهاى گياهان پر ارزش رويانديم.
بدان که "ماء"، که حیاتِ اشیاء است و فرمود 🔻"وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ "🔺 (و هر چیزی را از آب زنده ساختیم/ انبیاء 30)؛ آن، وحدتِ نوری و «سبع» است. و "زوج" بودنِ نباتات؛ همان کثرتِ نوری و «مثانی» است.
🎋 اشارۀ دیگر :
🌍 "وَ هُوَ الَّذي مَدَّ الْأَرْضَ وَ جَعَلَ فيها رَواسِيَ وَ أَنْهاراً وَ مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ جَعَلَ فيها زَوْجَيْنِ اثْنَيْن"🍋(رعد 3)
و اوست كه زمين را بگسترد و در آن كوههاى استوار و رودها پديد آورد، و در آن از هر گونه ميوهاى جفت جفت آفريد.
"ارض"، ارضِ تعیّنات است که "مدّ الارض" و "#دحو_الارض"، کشیدگی زمینِ تعیّنات است. یعنی ممدود شدنِ حقیقتِ هستی است که فرمود "أَ لَمْ تَرَ إِلى رَبِّكَ كَيْفَ «مَدَّ» الظِّل" ( آيا ننگريستى كه پروردگارت چگونه سايه را امتداد داده است؟/ فرقان 45).
🎋 تا جایی که قرآن تعمیم میدهد و بیان میفرماید:
🍃 "وَ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ خَلَقْنا «زَوْجَيْنِ» لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ" (49 ذاریات)
و از هر چيزى دو زوج آفريديم، اميد كه شما عبرت گيريد.
بنابراین چنانکه در #مباحث_توحید بحمد الله بیان شد ( رجوع شود به #کانال_معرفة_الحق 👈 http://t.me/ehsannil1) که ؛ توحید، عالَم را گرفته است و جانِ اشیاء است،
به همان دلیل و قوّت بیان میشود که ؛ زوجیّتی که ظهورِ توحید است، عالَم را گرفته است و جانِ اشیاء است.
💠 «سبع مثانی»؛ قوام اشیاء و شیئیتِ آنهاست. و در قیامت که 🔻"يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ "🔺 ( روزى كه رازها فاش گردد./طارق9) این حقیقت ظاهر میگردد که فرمود 🔸"وَ إِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ"🔸 (و آنگاه كه جانها جفت شوند/ تکویر 7).
و تا جائی که بهشت و جهنّم که ظهورِ "قسیم الجنة و النار" یعنی حضرت مولی امیرالمؤمنین علیه السلام است، در زوجیّت ظاهر میگردد. به عنوانِ نمونه به آیاتی اشاره میشود :
🔥 برای جهنّم :
🔸 "هَاذَا فَلْيَذُوقُوهُ حَمِيمٌ وَ غَسَّاقٌ(57 ص)
وَ آخَرُ مِنْ شَكْلِهِ «أَزْواجٌ»" (58)
اين آب جوشان و چركاب است كه بايد آن را بچشند.
و از همين گونه، «جفتها»یی [از عذاب].
🍀 برای بهشت:
🔹 "وَ لِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ «جَنَّتَانِ»(46 الرحمن)
و براى كسى كه از مقام پروردگارش بترسد، «دو» باغ بهشتى است.
( توضیح : «جَنَّتَانِ» تثنیۀ جنّة است. و نه صرفاً به این معنا باشد که دو بهشتِ ظاهری در نظر بگیریم. بلکه حقیقتِ "جنّت"، وحدت ملئیِ نوری است و اگر به حدّی محدود گردد تا بهشتِ دیگری ظاهر شود، این حدّ، او را از بهشت بودن خارج میکند. بنابراین «جنّتان» را اوّلاً در خودِ جنّت بودنِ جنّت باید درک کنیم که آن مثانی بودن است. جنّت، حقیقتی است که جانِ اشیاء را گرفته است که آن، همان فطرت میباشد که همان «سبع مثانی» است. مؤمنین، به نفسِ تقوا و ایمانشان، به حقیقتِ جانشان رو میکنند و فی الحال، در بهشتند. )
.
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
.
🔹 "«ذَوَاتَا» أَفْنَانٍ" (48 الرحمن)
[آن دو باغ] داراى انواع درختان و شاخسارانند.
(توضیح : كلمه" ذواتا" تثنيه ذات است)
🔹 "«فِيهِمَا» «عَيْنَانِ» تجَْرِيَانِ" (50 الرحمن)
در آن دو بهشت، «دو چشمه» جارى است.
(توضیح : «عَيْنَانِ» تثنیۀ «عَین» است)
🔹"«فِيهِمَا» مِن كلُِّ فَاكِهَةٍ «زَوْجَانِ»" (52 الرحمن)
در آن دو [باغ] از هر ميوهاى «دو گونه» هست.
(توضیح : «زوجان» تثنیۀ «زوج» است)
🔹 "كَأَنهَّنَّ «الْيَاقُوتُ وَ الْمَرْجَانُ»"(58 الرحمن)
همسرانِ بهشتی مانند یاقوت و مرجان هستند.
(توضیح : "الْيَاقُوتُ وَ الْمَرْجَانُ" تثنیه هستند.)
🔹 "وَ مِن دُونهِِمَا «جَنَّتَانِ»"(62 الرحمن)
و پايين تر از آن دو بهشت، دو باغ بهشتى ديگر است.
"«فِيهِمَا» «عَيْنَانِ» نَضَّاخَتَانِ" (66 الرحمن)
در آن دو، «دو چشمۀ» جوشنده است.
و نهایتاً سرّ تمام این مثانی بودن را با آیۀ آخر بیان میفرماید:
🔷"تَبَارَكَ اسْمُ رَبِّكَ ذِى «الجَْلَالِ» وَ «الْاكْرَامِ»"🔷 (78)
پربركت و زوالناپذير است نام پروردگار صاحب جلال و بزرگوار تو.
👈🏻 «جلال» اشاره به صفاتِ جلال است. و «اکرام» اشاره به صفاتِ جمال است.
اسم الله، حضرات آل الله (ع) هستند که عالم را پُر کردهاند که در ادعیۀ مختلف و از جمله دعای کمیل میخوانیم:
🌕 "بِأَسْمَائِكَ الَّتِي مَلَأَتْ أَرْكَانَ كُلِّ شَيْء"
به اسماء توست که ارکانِ هر شیئی پُر شده است.
پس ان شا الله به این اشارۀ آخر، مطلب به جانتان سُکنی کند که "مثانی" بودن که دعوا و دلیل است، صفاتِ جلال و جمال خداوند است که ظهورِ تامّۀ ذات حقّ تعالی است که [در تحلیل] ذاتِ حقّ تعالی، همان "سبع" میباشد که "سبع" بودن آن که ملئیت و صمدیّت آن است در هفت صفتِ ذات یعنی "علم، قدرت، حيات، سمع، بصر، اراده و كلام"، مبیّن است.
دلیل و دعوا که با هم شد، یعنی هرچه میبینی، خدا را میبینی. دلیل، خداست که با آن هست و دعوا همانست که در ظاهر میبینیم که ادعا محسوب میشود.
باطنِ جمال، جلال است و جمال، ظهورِ جلال است. به عبارتی؛ دعوا بودنِ هر آیه یا حرفی از قرآن (یا تمام اشیاء که همگی آیات الله هستند)، ظهورِ دلیلِ است (که دلیل همان ذو الآیه است).
حالا دعوایی که به قوّت دلیل آمد، همهْ دلیل است در حالیکه همهْ دعواست و در حقیقت چیزی جز خدا نیست که 🔻"یا من دَلَّ عَلی ذاتِهِ بذاتِهِ"🔺 (ای کسی که ذاتش بر ذاتش دلالت میکند / دعای صباح).
این دلیل، منتهای دلالت است و بلکه نفْسِ دلالت است و آن، ائمۀ معصومین (علیهم السلام) هستند که در حدیث طارق بن شهاب حضرت مولی امیرالمؤمنین (ع) امام را 🔸"مُنْتَهَى الدَّلَالَةِ"🔸 معرفی میفرمایند (📚بحار الأنوار، ط - بيروت، ج25، ص: 173).
آفـتــاب آمد دلـیل آفــتاب
گر دلیلت باید از وی رو متاب
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَ رَبِّ الْأَرَضِينَ السَّبْعِ وَ مَا فِيهِنَّ وَ مَا بَيْنَهُنَّ وَ مَا تَحْتَهُنَّ وَ رَبِّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين.
(📚كتاب المزار- للمفيد، ص: 164)
🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
#سبع_مثانی
#لطیفه_زوجیت_اشیاء
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil1 ➣ کانال معرفة الحقّ
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ کانال اللطائف الإلهیّة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
.
.
🔹 "«ذَوَاتَا» أَفْنَانٍ" (48 الرحمن)
[آن دو باغ] داراى انواع درختان و شاخسارانند.
(توضیح : كلمه" ذواتا" تثنيه ذات است)
🔹 "«فِيهِمَا» «عَيْنَانِ» تجَْرِيَانِ" (50 الرحمن)
در آن دو بهشت، «دو چشمه» جارى است.
(توضیح : «عَيْنَانِ» تثنیۀ «عَین» است)
🔹"«فِيهِمَا» مِن كلُِّ فَاكِهَةٍ «زَوْجَانِ»" (52 الرحمن)
در آن دو [باغ] از هر ميوهاى «دو گونه» هست.
(توضیح : «زوجان» تثنیۀ «زوج» است)
🔹 "كَأَنهَّنَّ «الْيَاقُوتُ وَ الْمَرْجَانُ»"(58 الرحمن)
همسرانِ بهشتی مانند یاقوت و مرجان هستند.
(توضیح : "الْيَاقُوتُ وَ الْمَرْجَانُ" تثنیه هستند.)
🔹 "وَ مِن دُونهِِمَا «جَنَّتَانِ»"(62 الرحمن)
و پايين تر از آن دو بهشت، دو باغ بهشتى ديگر است.
"«فِيهِمَا» «عَيْنَانِ» نَضَّاخَتَانِ" (66 الرحمن)
در آن دو، «دو چشمۀ» جوشنده است.
و نهایتاً سرّ تمام این مثانی بودن را با آیۀ آخر بیان میفرماید:
🔷"تَبَارَكَ اسْمُ رَبِّكَ ذِى «الجَْلَالِ» وَ «الْاكْرَامِ»"🔷 (78)
پربركت و زوالناپذير است نام پروردگار صاحب جلال و بزرگوار تو.
👈🏻 «جلال» اشاره به صفاتِ جلال است. و «اکرام» اشاره به صفاتِ جمال است.
اسم الله، حضرات آل الله (ع) هستند که عالم را پُر کردهاند که در ادعیۀ مختلف و از جمله دعای کمیل میخوانیم:
🌕 "بِأَسْمَائِكَ الَّتِي مَلَأَتْ أَرْكَانَ كُلِّ شَيْء"
به اسماء توست که ارکانِ هر شیئی پُر شده است.
پس ان شا الله به این اشارۀ آخر، مطلب به جانتان سُکنی کند که "مثانی" بودن که دعوا و دلیل است، صفاتِ جلال و جمال خداوند است که ظهورِ تامّۀ ذات حقّ تعالی است که [در تحلیل] ذاتِ حقّ تعالی، همان "سبع" میباشد که "سبع" بودن آن که ملئیت و صمدیّت آن است در هفت صفتِ ذات یعنی "علم، قدرت، حيات، سمع، بصر، اراده و كلام"، مبیّن است.
دلیل و دعوا که با هم شد، یعنی هرچه میبینی، خدا را میبینی. دلیل، خداست که با آن هست و دعوا همانست که در ظاهر میبینیم که ادعا محسوب میشود.
باطنِ جمال، جلال است و جمال، ظهورِ جلال است. به عبارتی؛ دعوا بودنِ هر آیه یا حرفی از قرآن (یا تمام اشیاء که همگی آیات الله هستند)، ظهورِ دلیلِ است (که دلیل همان ذو الآیه است).
حالا دعوایی که به قوّت دلیل آمد، همهْ دلیل است در حالیکه همهْ دعواست و در حقیقت چیزی جز خدا نیست که 🔻"یا من دَلَّ عَلی ذاتِهِ بذاتِهِ"🔺 (ای کسی که ذاتش بر ذاتش دلالت میکند / دعای صباح).
این دلیل، منتهای دلالت است و بلکه نفْسِ دلالت است و آن، ائمۀ معصومین (علیهم السلام) هستند که در حدیث طارق بن شهاب حضرت مولی امیرالمؤمنین (ع) امام را 🔸"مُنْتَهَى الدَّلَالَةِ"🔸 معرفی میفرمایند (📚بحار الأنوار، ط - بيروت، ج25، ص: 173).
آفـتــاب آمد دلـیل آفــتاب
گر دلیلت باید از وی رو متاب
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَ رَبِّ الْأَرَضِينَ السَّبْعِ وَ مَا فِيهِنَّ وَ مَا بَيْنَهُنَّ وَ مَا تَحْتَهُنَّ وَ رَبِّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين.
(📚كتاب المزار- للمفيد، ص: 164)
🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
#سبع_مثانی
#لطیفه_زوجیت_اشیاء
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil1 ➣ کانال معرفة الحقّ
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ کانال اللطائف الإلهیّة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
.
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
.
🌱
•••✾•❖ عـﷻـلــ فـاطﷻمه ــے ❖ •✾•••
﷽
⇩
.
🌱
•••✾•❖ عـﷻـلــ فـاطﷻمه ــے ❖ •✾•••
﷽
⇩
.
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
.
بسم الله الرحمن الرحیم
📃 مبحث زوجیّت
۱. مقدمه
┈••✾•🍃نساء و رجل؛
جلوات نفس واحده🍃•✾••┈
┅─┅─═• 🌱 •═─┅─┅
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
┅─┅─═• 🌱 •═─┅─┅
حضرت مولی (ع) میفرمایند :
🍃"سُمِّيَ آدَمُ آدَمَ لِأَنَّهُ خُلِقَ مِنْ أَدِيمِ الْأَرْض ...
وَ إِنَّمَا سُمِّيَتْ حَوَّاءُ حَوَّاءَ لِأَنَّهَا خُلِقَتْ مِنَ الْحَيَوَان"
آدم (ع)، "آدم" نامیده شد زیرا از "ادیم"ِ زمین خلق شد.
و همانا حواء (س) ، "حواء" نامیده شد برای اینکه از حیات خلق شد.
(📚علل الشرائع، ج1، ص: 2)🍃
🌿"ادیم" رویۀ زمین است. خاکی که در روی زمین است. و در لغت از "دَوَمَ" است یعنی دوام داشتن. پس "ادیم" صفت مشبهه از "دَوَمَ" است.
دوام، وقتی در اشدّ بودن و اطلاق است که در نهایتِ تزلزل و بی ثباتی بیاید ولی باز به قوّت خویش باقی باشد. تعیّنات، نفسِ بی ثباتی است. "ارض"، ارضِ تعیّنات است. یعنی تعیّنات به آن نشان داده میشوند و شاخصِ آن است. وقتی در ارض، "ادیم الارض" منظور شود، یعنی تعیّن که نیستی است، اشدّ اندر اشدّ باشد. یعنی از هیچِ هیچِ هیچ، خداوند دوام را نشان میدهد.
حضرتِ آدم (ع) را به اطلاقِ دوامِ خویش خلق میکند. که این اطلاق در علی الاطلاق بودن ظاهر میشود و از سطحی ترین خاکِ زمین، او را خلق مینماید.
امّا حضرتِ حوّا (س) را فرمودند که از "حَیَوان" خلق شدند (اعرابِ این کلمه را دقت بفرمائید!). "حَیَوان" از ریشۀ "حیّ" است . "حَیـَــوان"، ظهورِ حیات است و در "روح الله" ظاهر میشود.
پس آدم (ع) که از گِل خلق میشوند، آن نقطۀ دمیده شدنِ روح به ایشان ("نفخت فیه مِن روحی") که همانِ حیات است و حیاتبخش، به جلوۀ حَیَوان بودنِ حضرت حوّا (س) است.
امّا آدم (ع) و بطور کلّی جنسِ مرد، در ظاهر است و جلا. و حوّا (س) و بطور کلّی جنسِ زن در باطن است و خفا.
که فرمودند: 🍀 "مَعْنَى النِّسَاءِ أَنَّهُنَّ أُنْسٌ لِلرِّجَالِ" (معنی "نساء" این است که زنان برای مردان انس هستند / معاني الأخبار، ص: 48).🍀
چرا که به حسب ظاهر از مردان خلق شدند که در فرمودند:☘️ "مَعْنَى الْمَرْأَةِ أَنَّهَا خُلِقَتْ مِنَ الْمَرْءِ " (معنی "مَرأة" این است که زنان از مردان خلق شدند/ 📚معاني الأخبار، ص: 48).🍀
✅ تذکر :
"مرء" یعنی مرد و "مرأة" یعنی زن - و "مرأة" در ظاهر لغتی نیز از "مرء" گرفته شده است ، همانطور که حضرتِ حوّا (س) از حضرتِ آدم (ع)خلق شدند که یکی از وجوهِ تسمیۀ نامِ "حوّا" برای این است که موجودِ زنده یعنی حضرت آدم (ع) خلق شدند: 🍀"حَوَّاءَ أَنَّهَا خُلِقَتْ مِنْ حَيٍّ وَ هُوَ آدَمُ "/ معاني الأخبار، ص: 48).☘️
"آدم" (ع) و "حوّا" (س) زوجِ منفک از یکدیگر نبایستی تصوّر شوند. که اصلاً هیچ زوجی منفک از یکدیگر خلق نشدند که قرآن میفرماید :
🌸"وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ «مِنْ أَنْفُسِكُمْ» أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها " (روم 21)
و از نشانههاى او اين كه از خودتان همسرانى براى شما آفريد تا در كنارشان آرام گيريد.🌸
بیانِ «مِنْ أَنْفُسِكُمْ» یکی بودنِ زوجین است. و چون یکی هستند "لِتَسْكُنُوا إِلَيْها".
هر انسانی بشخصه و في نفسه، کامل است 🍀«أتزعم أنّك جرمٌ صغير ، وفيكَ انطوى العالم الأكبرُ؛ حدیث علوی ع»🍀
و هر دو جنسیّتِ مرد و زن ؛مافوقِ جنسیّت را داراست (وقتی به جلوۀ «شخص حقیقی بودن» نظر شود؛ مافوقِ جنسیّت است - شخصِ حقیقی که جلالِ جاه و جمالِ شأن را در خود پیچیده است). منتها در عینِ حال، در ظهور؛ شدّت و ضعف طوری قوت گرفته است که به سمتِ غلبه مرد بودن و یا زن بودن ؛ گویی دیگری را رها کرده است؛ در غلبۀ جلال بر جمال، نساء بودن ظهور میکند. و در غلبۀ جمال به جلال، به رِجال بودن ظهور میکند. این غلبه که عرض میشود، غلبۀ حدّی نیست. پس چون غلبۀ حدّی نیست؛
اولاً بدانیم که همه جا (چه در مرد و چه در زن) باطن، جلال است و جاه. و ظاهر، جمال است و شأن. پس چیزی عوض نشده است.
ثانیاً بدانیم که زن، مظهرِ جلال حقّ است. و مرد، مظهرِ جمال حقّ است.
این دوّمی را با مطلبِ اوّل خلط نکنیم. چون خیلی لطیف است، سریعاً خلطِ مبحث میشود!
مرد و زن چون یک شوند آن یک توئی
چون که یکها محو شد آنک توئی
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•✿👇🏻ادامهی سخن👇🏻✿•༻
🌱
.
بسم الله الرحمن الرحیم
📃 مبحث زوجیّت
۱. مقدمه
┈••✾•🍃نساء و رجل؛
جلوات نفس واحده🍃•✾••┈
┅─┅─═• 🌱 •═─┅─┅
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
┅─┅─═• 🌱 •═─┅─┅
حضرت مولی (ع) میفرمایند :
🍃"سُمِّيَ آدَمُ آدَمَ لِأَنَّهُ خُلِقَ مِنْ أَدِيمِ الْأَرْض ...
وَ إِنَّمَا سُمِّيَتْ حَوَّاءُ حَوَّاءَ لِأَنَّهَا خُلِقَتْ مِنَ الْحَيَوَان"
آدم (ع)، "آدم" نامیده شد زیرا از "ادیم"ِ زمین خلق شد.
و همانا حواء (س) ، "حواء" نامیده شد برای اینکه از حیات خلق شد.
(📚علل الشرائع، ج1، ص: 2)🍃
🌿"ادیم" رویۀ زمین است. خاکی که در روی زمین است. و در لغت از "دَوَمَ" است یعنی دوام داشتن. پس "ادیم" صفت مشبهه از "دَوَمَ" است.
دوام، وقتی در اشدّ بودن و اطلاق است که در نهایتِ تزلزل و بی ثباتی بیاید ولی باز به قوّت خویش باقی باشد. تعیّنات، نفسِ بی ثباتی است. "ارض"، ارضِ تعیّنات است. یعنی تعیّنات به آن نشان داده میشوند و شاخصِ آن است. وقتی در ارض، "ادیم الارض" منظور شود، یعنی تعیّن که نیستی است، اشدّ اندر اشدّ باشد. یعنی از هیچِ هیچِ هیچ، خداوند دوام را نشان میدهد.
حضرتِ آدم (ع) را به اطلاقِ دوامِ خویش خلق میکند. که این اطلاق در علی الاطلاق بودن ظاهر میشود و از سطحی ترین خاکِ زمین، او را خلق مینماید.
امّا حضرتِ حوّا (س) را فرمودند که از "حَیَوان" خلق شدند (اعرابِ این کلمه را دقت بفرمائید!). "حَیَوان" از ریشۀ "حیّ" است . "حَیـَــوان"، ظهورِ حیات است و در "روح الله" ظاهر میشود.
پس آدم (ع) که از گِل خلق میشوند، آن نقطۀ دمیده شدنِ روح به ایشان ("نفخت فیه مِن روحی") که همانِ حیات است و حیاتبخش، به جلوۀ حَیَوان بودنِ حضرت حوّا (س) است.
امّا آدم (ع) و بطور کلّی جنسِ مرد، در ظاهر است و جلا. و حوّا (س) و بطور کلّی جنسِ زن در باطن است و خفا.
که فرمودند: 🍀 "مَعْنَى النِّسَاءِ أَنَّهُنَّ أُنْسٌ لِلرِّجَالِ" (معنی "نساء" این است که زنان برای مردان انس هستند / معاني الأخبار، ص: 48).🍀
چرا که به حسب ظاهر از مردان خلق شدند که در فرمودند:☘️ "مَعْنَى الْمَرْأَةِ أَنَّهَا خُلِقَتْ مِنَ الْمَرْءِ " (معنی "مَرأة" این است که زنان از مردان خلق شدند/ 📚معاني الأخبار، ص: 48).🍀
✅ تذکر :
"مرء" یعنی مرد و "مرأة" یعنی زن - و "مرأة" در ظاهر لغتی نیز از "مرء" گرفته شده است ، همانطور که حضرتِ حوّا (س) از حضرتِ آدم (ع)خلق شدند که یکی از وجوهِ تسمیۀ نامِ "حوّا" برای این است که موجودِ زنده یعنی حضرت آدم (ع) خلق شدند: 🍀"حَوَّاءَ أَنَّهَا خُلِقَتْ مِنْ حَيٍّ وَ هُوَ آدَمُ "/ معاني الأخبار، ص: 48).☘️
"آدم" (ع) و "حوّا" (س) زوجِ منفک از یکدیگر نبایستی تصوّر شوند. که اصلاً هیچ زوجی منفک از یکدیگر خلق نشدند که قرآن میفرماید :
🌸"وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ «مِنْ أَنْفُسِكُمْ» أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها " (روم 21)
و از نشانههاى او اين كه از خودتان همسرانى براى شما آفريد تا در كنارشان آرام گيريد.🌸
بیانِ «مِنْ أَنْفُسِكُمْ» یکی بودنِ زوجین است. و چون یکی هستند "لِتَسْكُنُوا إِلَيْها".
هر انسانی بشخصه و في نفسه، کامل است 🍀«أتزعم أنّك جرمٌ صغير ، وفيكَ انطوى العالم الأكبرُ؛ حدیث علوی ع»🍀
و هر دو جنسیّتِ مرد و زن ؛مافوقِ جنسیّت را داراست (وقتی به جلوۀ «شخص حقیقی بودن» نظر شود؛ مافوقِ جنسیّت است - شخصِ حقیقی که جلالِ جاه و جمالِ شأن را در خود پیچیده است). منتها در عینِ حال، در ظهور؛ شدّت و ضعف طوری قوت گرفته است که به سمتِ غلبه مرد بودن و یا زن بودن ؛ گویی دیگری را رها کرده است؛ در غلبۀ جلال بر جمال، نساء بودن ظهور میکند. و در غلبۀ جمال به جلال، به رِجال بودن ظهور میکند. این غلبه که عرض میشود، غلبۀ حدّی نیست. پس چون غلبۀ حدّی نیست؛
اولاً بدانیم که همه جا (چه در مرد و چه در زن) باطن، جلال است و جاه. و ظاهر، جمال است و شأن. پس چیزی عوض نشده است.
ثانیاً بدانیم که زن، مظهرِ جلال حقّ است. و مرد، مظهرِ جمال حقّ است.
این دوّمی را با مطلبِ اوّل خلط نکنیم. چون خیلی لطیف است، سریعاً خلطِ مبحث میشود!
مرد و زن چون یک شوند آن یک توئی
چون که یکها محو شد آنک توئی
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•✿👇🏻ادامهی سخن👇🏻✿•༻
🌱
.
Facebook
Log in or sign up to view
See posts, photos and more on Facebook.
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
.
🌱
🍃 در هر انسانی، آدمِ رجالیّت، و حوّایِ نسائیت، وجود دارد. و وقتی مسنّ میشود، اگر مرد باشد، در مرد بودن تا حدودی سست شده و به جنس مخالفِ ظاهریش گرایش پیدا میکند. و همینطور برای زن.
از این جهت مثلاً در صوتِ ایشان این مطلب بارز میشود که صدای مرد، نازک شده و از آنطرف صدایِ زن، لطافت خود را از دست میدهد.
قرآن میفرماید :
🌸"وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ أَ فَلا يَعْقِلُونَ" (68 یس)
و هر كه را عمر دراز دهيم، در آفرينش دگرگونش كنيم [كه ناتوان شود]، پس آيا نمى انديشند؟🌸
كلمه" نعمره" از مصدر" تعمير" است كه به معناى طولانى كردن عمر است ؛(تعمير خانه را هم از اين رو تعمير گفته اند كه باعث طول عمر آن است). و كلمه" ننكسه" از مصدر" تنكيس" است كه به معناى برگرداندن چيزى است به صورتى كه بالايش پايين قرار گيرد و نيرويش مبدّل به ضعف گردد، و زيادتش رو به نقصان گذارد.
بدین صورت که مردی در" مردبودن "و زنی در" زن بودن "خود کاهیده شده و در نتیجه قوّۀ مخالفِ در او نمایان می شود. این امری کلّی است. البته ممکن است کسانی صد سال داشته ولی هنوز معمَّر (طویل العُمر) نشده باشند . اینها استثناء هستند.
آن نقطۀ بی رنگی و لا تعیّنی از زن و مرد، همان "خلق" است که متمایل به هیچ جنسی نیست.
انسان، از "خلق" که واسطۀ مطلق است و آن نقطۀ بی رنگی است خلق شده است. و به سویِ او دائماً در سیر است .
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•✿👇🏻ادامهی سخن👇🏻✿•༻
🌱
.
🌱
🍃 در هر انسانی، آدمِ رجالیّت، و حوّایِ نسائیت، وجود دارد. و وقتی مسنّ میشود، اگر مرد باشد، در مرد بودن تا حدودی سست شده و به جنس مخالفِ ظاهریش گرایش پیدا میکند. و همینطور برای زن.
از این جهت مثلاً در صوتِ ایشان این مطلب بارز میشود که صدای مرد، نازک شده و از آنطرف صدایِ زن، لطافت خود را از دست میدهد.
قرآن میفرماید :
🌸"وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ أَ فَلا يَعْقِلُونَ" (68 یس)
و هر كه را عمر دراز دهيم، در آفرينش دگرگونش كنيم [كه ناتوان شود]، پس آيا نمى انديشند؟🌸
كلمه" نعمره" از مصدر" تعمير" است كه به معناى طولانى كردن عمر است ؛(تعمير خانه را هم از اين رو تعمير گفته اند كه باعث طول عمر آن است). و كلمه" ننكسه" از مصدر" تنكيس" است كه به معناى برگرداندن چيزى است به صورتى كه بالايش پايين قرار گيرد و نيرويش مبدّل به ضعف گردد، و زيادتش رو به نقصان گذارد.
بدین صورت که مردی در" مردبودن "و زنی در" زن بودن "خود کاهیده شده و در نتیجه قوّۀ مخالفِ در او نمایان می شود. این امری کلّی است. البته ممکن است کسانی صد سال داشته ولی هنوز معمَّر (طویل العُمر) نشده باشند . اینها استثناء هستند.
آن نقطۀ بی رنگی و لا تعیّنی از زن و مرد، همان "خلق" است که متمایل به هیچ جنسی نیست.
انسان، از "خلق" که واسطۀ مطلق است و آن نقطۀ بی رنگی است خلق شده است. و به سویِ او دائماً در سیر است .
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•✿👇🏻ادامهی سخن👇🏻✿•༻
🌱
.
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
.
🌱
💠 البته ممکن است کسی بگوید:
این ویژگی زبان عربی است که بر حسب قاعدۀ «تغلیب» (غلبه کردن مذکر بر مؤنّث، افعال و ضمایر را وقتی برای هر دو گروه زنان و مردان بکار میبرد، از واژگان مذکر استفاده میکند. مثل: «یا ایها الذّین» که هم شامل مردان میشود و هم زنان (الذّین آمنوا، الذّین کفروا ، الذّین ظلموا، ...).
ولی چون لطائفش بیان شد، تنها گرفتارِ قواعد و قوانینِ ظاهری زبانِ عربی نمیشویم. و نیز باید بدانیم که طبق بیانِ روایات؛ عربی، زبانِ قلب است و حضرات (ع) میفرمایند:
🍀"نَحْنُ الْعَرَبُ وَ شِيعَتُنَا مِنَّا" (معاني الأخبار، ص: 404) 🍀
و یا
🍀"شِيعَتُنَا الْعَرَبُ" (الكافي ط - الإسلامية، ج8، ص: 166).🍀
🔸بنابراین؛ برعکس زبانهای دیگر که از الفاظ را برای مدلولی وضع کردهاند؛ عربی، حقیقت است و از حقیقت تا الفاظ آمده است و مسئلۀ وضعِ کلمات و قواعِد آن مانند وضعِ کلماتِ و قواعدِ دیگر زبانها نیست بلکه مطلب فراتر از آن است. و اگر هم وضعی و قراری و قرادادی در آن مطرح میگردد، وضعِ و قرارِ حقیقی و اطلاقی است و بیرون از شخصِ "العرب" نمیباشد.
مطلب این است که چون حقیقت را در باطن و ظاهر شناختیم، خواهیم یافت که قاعدۀ تغلیب، یک امر ظاهری که مندکِ از حقیقت و باطن باشد، نیست. بلکه چون غلبه، غلبۀ مطلقه حقّ است، در ظاهر که بیاید به صورتِ "رجال" و مذکّر ظاهر میگردد.🔸
🍃قرآن میفرماید که اگر قرار بود حضرت رسول اکرم (ص) بصورتِ فرشتهای ظاهر میشدند، بصورتِ "رجل" ظاهر میشدند:
🌸"وَلَوْ جَعَلْنَاهُ مَلَكًا لَجَعَلْنَاهُ رَجُلًا ً وَ لَلَبَسْنا عَلَيْهِمْ ما يَلْبِسُونَ " (انعام 9)
چنانچه فرشتهاى نيز به رسالت فرستيم هم او را به صورت بشرى در آوريم و بر آنان همان لباسى كه مردمان بپوشند مىپوشانيم.🌸
یا آیاتی نظیر این موارد :
🌸"هُوَ الَّذي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِيَسْكُنَ إِلَيْها" (زمر 6)
اوست كه شما را از نفس واحدى آفريد و جفت وى را از او پديد آورد تا بدان آرام گيرد.🌸
🌸"مِنَ الْمُؤْمِنِينَ «رِجالٌ» صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْه" (احزاب 23)
از مؤمنان مردانى هستند كه به آنچه با خدا عهد بستند صادقانه وفا كردند.🌸
🌺" وَ عَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ يَعْرِفُونَ كُلاًّ بِسيماهُمْ"(اعراف 46)
بر «اعراف» مردانى هستند كه هر يك از آن دو را از چهرهشان مى شناسند.🌺
یا در حالیکه به حضرت مریم (س) وحی میشده است، با این حال قرآن میفرماید:
🌸"وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ إِلاَّ «رِجالاً» نُوحي إِلَيْهِم"(نحل 43)
و پيش از تو نفرستاديم جز مردانى را كه به ايشان وحى مىكرديم🌸
🔸🔹پس اینطور شد که چه بیان شود "نساء" از "انس" است (در باطن) ، و "رجال" از "رِجل" (با پا راه رفتن - کنایه از ظاهر)، لُبّیّت مومن بودن، بی رنگی است که در باطن، لطافتِ "انس" را دارد و در ظاهر، ضخامتِ "رِجل".
پس اگر در بیرون و ظاهر به آن اشاره کنند، به "رجال" از آن یاد میکنند و ضمیر مذکّر هم برای آن بکار میبرند. 🔹🔸
مانند اسمِ موصول "الذین" در آیۀ زیر :
🌸"فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لا أُضيعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ «ذَكَـــرٍ أَوْ أُنْــثــى» بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ
«فَالَّــــذينَ» هاجَرُوا وَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ وَ أُوذُوا في سَبيلي وَ قاتَلُوا وَ قُتِلُوا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ لَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ ثَواباً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوابِ" (195 آل عمران)
پس پروردگارشان [دعاى ايشان را] اجابت كرد كه من عمل هيچ عاملى از شما را، اعم از مرد يا زن تباه نمىكنم. شما همگى از يكديگريد.
بنابراين؛ كسانى كه مهاجرت كردند و از خانههاى خود بيرون رانده شدند و در راه من آزار ديدند و جنگيدند و كشته شدند، بىترديد گناهانشان را مىپوشانم و حتما آنها را در باغهايى داخل مىكنم كه از پاى درختانش نهرها جارى است. [اين] پاداشى از جانب خداست، و خداست كه پاداش نيكو نزد اوست.🌸
که به اشاره عرض میکنم که "هجرت"، هجرتِ از انانیّت و فرعونیّت، به سمتِ "انا"یِ حقیقیِ حقّ تعالی است.
پس دقت کنیم که اسم موصول «الذین» را برای هر دو گروه (زن و مرد) بکاربرده است، در صورتی که این کلمه مذکر است.
یا میفرماید:
🌸"ما جَعَلَ اللَّهُ «لِرَجُلٍ» مِنْ قَلْبَيْنِ في جَوْفِه" (احزاب 4)
خداوند براى هيچ مردى دو دل در درونش ننهاده است.🌸
اگر از لفظ «رجل» صرفاً مراد جنسِ ذکور باشد، لازم میآید که خداوند تعالی درون زنان دو قلب نهاده باشد!
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•✿👇🏻ادامهی سخن👇🏻✿•༻
🌱
.
🌱
💠 البته ممکن است کسی بگوید:
این ویژگی زبان عربی است که بر حسب قاعدۀ «تغلیب» (غلبه کردن مذکر بر مؤنّث، افعال و ضمایر را وقتی برای هر دو گروه زنان و مردان بکار میبرد، از واژگان مذکر استفاده میکند. مثل: «یا ایها الذّین» که هم شامل مردان میشود و هم زنان (الذّین آمنوا، الذّین کفروا ، الذّین ظلموا، ...).
ولی چون لطائفش بیان شد، تنها گرفتارِ قواعد و قوانینِ ظاهری زبانِ عربی نمیشویم. و نیز باید بدانیم که طبق بیانِ روایات؛ عربی، زبانِ قلب است و حضرات (ع) میفرمایند:
🍀"نَحْنُ الْعَرَبُ وَ شِيعَتُنَا مِنَّا" (معاني الأخبار، ص: 404) 🍀
و یا
🍀"شِيعَتُنَا الْعَرَبُ" (الكافي ط - الإسلامية، ج8، ص: 166).🍀
🔸بنابراین؛ برعکس زبانهای دیگر که از الفاظ را برای مدلولی وضع کردهاند؛ عربی، حقیقت است و از حقیقت تا الفاظ آمده است و مسئلۀ وضعِ کلمات و قواعِد آن مانند وضعِ کلماتِ و قواعدِ دیگر زبانها نیست بلکه مطلب فراتر از آن است. و اگر هم وضعی و قراری و قرادادی در آن مطرح میگردد، وضعِ و قرارِ حقیقی و اطلاقی است و بیرون از شخصِ "العرب" نمیباشد.
مطلب این است که چون حقیقت را در باطن و ظاهر شناختیم، خواهیم یافت که قاعدۀ تغلیب، یک امر ظاهری که مندکِ از حقیقت و باطن باشد، نیست. بلکه چون غلبه، غلبۀ مطلقه حقّ است، در ظاهر که بیاید به صورتِ "رجال" و مذکّر ظاهر میگردد.🔸
🍃قرآن میفرماید که اگر قرار بود حضرت رسول اکرم (ص) بصورتِ فرشتهای ظاهر میشدند، بصورتِ "رجل" ظاهر میشدند:
🌸"وَلَوْ جَعَلْنَاهُ مَلَكًا لَجَعَلْنَاهُ رَجُلًا ً وَ لَلَبَسْنا عَلَيْهِمْ ما يَلْبِسُونَ " (انعام 9)
چنانچه فرشتهاى نيز به رسالت فرستيم هم او را به صورت بشرى در آوريم و بر آنان همان لباسى كه مردمان بپوشند مىپوشانيم.🌸
یا آیاتی نظیر این موارد :
🌸"هُوَ الَّذي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِيَسْكُنَ إِلَيْها" (زمر 6)
اوست كه شما را از نفس واحدى آفريد و جفت وى را از او پديد آورد تا بدان آرام گيرد.🌸
🌸"مِنَ الْمُؤْمِنِينَ «رِجالٌ» صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْه" (احزاب 23)
از مؤمنان مردانى هستند كه به آنچه با خدا عهد بستند صادقانه وفا كردند.🌸
🌺" وَ عَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ يَعْرِفُونَ كُلاًّ بِسيماهُمْ"(اعراف 46)
بر «اعراف» مردانى هستند كه هر يك از آن دو را از چهرهشان مى شناسند.🌺
یا در حالیکه به حضرت مریم (س) وحی میشده است، با این حال قرآن میفرماید:
🌸"وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ إِلاَّ «رِجالاً» نُوحي إِلَيْهِم"(نحل 43)
و پيش از تو نفرستاديم جز مردانى را كه به ايشان وحى مىكرديم🌸
🔸🔹پس اینطور شد که چه بیان شود "نساء" از "انس" است (در باطن) ، و "رجال" از "رِجل" (با پا راه رفتن - کنایه از ظاهر)، لُبّیّت مومن بودن، بی رنگی است که در باطن، لطافتِ "انس" را دارد و در ظاهر، ضخامتِ "رِجل".
پس اگر در بیرون و ظاهر به آن اشاره کنند، به "رجال" از آن یاد میکنند و ضمیر مذکّر هم برای آن بکار میبرند. 🔹🔸
مانند اسمِ موصول "الذین" در آیۀ زیر :
🌸"فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لا أُضيعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ «ذَكَـــرٍ أَوْ أُنْــثــى» بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ
«فَالَّــــذينَ» هاجَرُوا وَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ وَ أُوذُوا في سَبيلي وَ قاتَلُوا وَ قُتِلُوا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ لَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ ثَواباً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوابِ" (195 آل عمران)
پس پروردگارشان [دعاى ايشان را] اجابت كرد كه من عمل هيچ عاملى از شما را، اعم از مرد يا زن تباه نمىكنم. شما همگى از يكديگريد.
بنابراين؛ كسانى كه مهاجرت كردند و از خانههاى خود بيرون رانده شدند و در راه من آزار ديدند و جنگيدند و كشته شدند، بىترديد گناهانشان را مىپوشانم و حتما آنها را در باغهايى داخل مىكنم كه از پاى درختانش نهرها جارى است. [اين] پاداشى از جانب خداست، و خداست كه پاداش نيكو نزد اوست.🌸
که به اشاره عرض میکنم که "هجرت"، هجرتِ از انانیّت و فرعونیّت، به سمتِ "انا"یِ حقیقیِ حقّ تعالی است.
پس دقت کنیم که اسم موصول «الذین» را برای هر دو گروه (زن و مرد) بکاربرده است، در صورتی که این کلمه مذکر است.
یا میفرماید:
🌸"ما جَعَلَ اللَّهُ «لِرَجُلٍ» مِنْ قَلْبَيْنِ في جَوْفِه" (احزاب 4)
خداوند براى هيچ مردى دو دل در درونش ننهاده است.🌸
اگر از لفظ «رجل» صرفاً مراد جنسِ ذکور باشد، لازم میآید که خداوند تعالی درون زنان دو قلب نهاده باشد!
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•✿👇🏻ادامهی سخن👇🏻✿•༻
🌱
.
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
.
🌱
و مشابه آن را در آیات زیر میخوانیم که ضمیرِ "هو" و کلمۀ "مؤمن" که مذکر است را برای هر دو گروه بیان فرموده است:
🌸"وَ مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ "(نساء 12) كه از مرد و زن كارهاى شايسته كند در حالى كه مؤمن باشد آنها داخل بهشت مى شوند.🌸
🌸"وَ مَنْ أَرادَ الْآخِرَةَ وَ سَعى لَها سَعْيَها وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ كانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُوراً " ( اسراء 19)
و هر كس آخرت خواهد و با سعى لازم براى آن بكوشد- در حالى كه مؤمن باشد- آنانند كه از سعيشان قدردانى خواهد شد.🌸
🍃پس ان شا الله معلوم شده باشد که مومن، در نقطۀ جمعیۀ ایمانی، بی رنگ و لا تعیّن است. اگر مقامِ خفا و انس او مدّ نظر باشد، "نساء" را خواهیم دید. و اگر به مقامِ جلای او اشاره شود، "رجل" را خواهیم دید.
پس در هر نقطۀ اشارهای، "رجل" است هرچند در محشر و قیامت باشد. و در باطنِ لا اشاره؛ لطافتِ نسائی دارد.
دقت شود که همه کس باید مومن باشند. امّا اگر به دنیا میل کنند، خلافِ "رجل" ظاهر شدند ؛ پس در ظاهر مؤنّث هستند.
و اگر به مولی (ع) رو کنند، مذکّر هستند ؛ و اگر مایل عقبی باشند، خنثی هستند.
🔸"طالب الدّنيا " : مؤنّث
🔹 "طالب العقبى " : مخنّث
🔸"طالب المولى" : مذكّر
بدین ترتیب ؛ طالب دنیا "زن "است و طالب آخرت "خنثی (دو جنسی)" است و طالب مولی "مرد" است.
(📚بستان السياحه - زين العابدين شيروانى ، ص: 277)
🔰رجالیّت و نسائیت از حقیقتِ ذات باریتعالی تا عالَم دون ممدود است که به اشاره بیان میشود :
لُبّ نساء بودنِ نساء، انس است و ناموسیّت و ناز و خفا و باطن.
و لُبّ رجل بودنِ رجال، قوّامیّت است و نیاز است و ظاهر بودن.
بدین ترتیب؛ آن نقطۀ خفائی و ارتباطِ باطنیّتِ خلوتی که محبّ با خداوند دارد، که "انس" با محبوب است (و در ظاهر که بیاید، "نساء" است و از "انس")، آن نقطۀ عصمتیّت و مانوس بودن، حیثیت و لطافتی دارد که در عالمِ ظاهر به مرآتِ زنان ظاهر میشود.
پس مَناط و لُبّ نساء بایستی توجه شود و نه جنسیّت ظاهر.
اگر مناط را التفات کردیم، آیۀ🌸 "الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ " (نساء 34)🌸 ما را سر در گم نمیکند که چطور شد که رجال، در قوّت از زنان اشدّند.
رجالیّت، ظهورِ آن انس با خداست. که این تمامِ قوّام بودن است. یعنی مانوس با حقّ ، وقتی ظاهر بشود، به رجال ظاهر میشود. که فرمود :
🌸«رِجالٌ» لا تُلْهيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إيتاءِ الزَّكاةِ يَخافُونَ يَوْماً تَتَقَلَّبُ فيهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصارُ" (37 نور)
مردانى كه نه تجارت و نه داد و ستدى آنها را از ياد خدا و برپا داشتن نماز و دادن زكات غافل نمىكند، و از روزى كه دلها و ديدهها در آن دگرگون مى شود بيم دارند.🌸
در حالیکه میدانیم این آیه، مرد و زن نمیشناسد و همه را میگیرد. پس باید دقت کرد که «رِجالٌ»، رجالیّت است. یعنی آن لُبِّ اُنس با خدا (یعنی دائم الذکر بودن)، در ظاهر که بیاید (در بَیع و تجارت و بطور کلّی تمام ظاهر)، به "رجال" ظاهر میشود.
امّا حقیقتِ این انسِ ذکری با خدا، لُبّ است و دستخوشِ جنسیّت هیچ کدام (یعنی نساء و رجال) نیست.
این دو(رجال و نساء) ، یک حقیقت هستند و ظهورِ حقیقت حقّ که ؛
🔸نساء در قبض است و "لا هو"،
🔹 رجل در در بسط است و "الا هو".
🔶در حالیکه حضرت حقّ وجودِ بسیطۀ "لا هو الا هو"ست.
مبحث به لطف خدا ادامه دارد ...🌱
الحمد لله ربّ العالمین🍃
🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
#زوجیت
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil1 ➣ کانال معرفة الحقّ
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ کانال اللطائف الإلهیّة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🌱
.
🌱
و مشابه آن را در آیات زیر میخوانیم که ضمیرِ "هو" و کلمۀ "مؤمن" که مذکر است را برای هر دو گروه بیان فرموده است:
🌸"وَ مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ "(نساء 12) كه از مرد و زن كارهاى شايسته كند در حالى كه مؤمن باشد آنها داخل بهشت مى شوند.🌸
🌸"وَ مَنْ أَرادَ الْآخِرَةَ وَ سَعى لَها سَعْيَها وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ كانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُوراً " ( اسراء 19)
و هر كس آخرت خواهد و با سعى لازم براى آن بكوشد- در حالى كه مؤمن باشد- آنانند كه از سعيشان قدردانى خواهد شد.🌸
🍃پس ان شا الله معلوم شده باشد که مومن، در نقطۀ جمعیۀ ایمانی، بی رنگ و لا تعیّن است. اگر مقامِ خفا و انس او مدّ نظر باشد، "نساء" را خواهیم دید. و اگر به مقامِ جلای او اشاره شود، "رجل" را خواهیم دید.
پس در هر نقطۀ اشارهای، "رجل" است هرچند در محشر و قیامت باشد. و در باطنِ لا اشاره؛ لطافتِ نسائی دارد.
دقت شود که همه کس باید مومن باشند. امّا اگر به دنیا میل کنند، خلافِ "رجل" ظاهر شدند ؛ پس در ظاهر مؤنّث هستند.
و اگر به مولی (ع) رو کنند، مذکّر هستند ؛ و اگر مایل عقبی باشند، خنثی هستند.
🔸"طالب الدّنيا " : مؤنّث
🔹 "طالب العقبى " : مخنّث
🔸"طالب المولى" : مذكّر
بدین ترتیب ؛ طالب دنیا "زن "است و طالب آخرت "خنثی (دو جنسی)" است و طالب مولی "مرد" است.
(📚بستان السياحه - زين العابدين شيروانى ، ص: 277)
🔰رجالیّت و نسائیت از حقیقتِ ذات باریتعالی تا عالَم دون ممدود است که به اشاره بیان میشود :
لُبّ نساء بودنِ نساء، انس است و ناموسیّت و ناز و خفا و باطن.
و لُبّ رجل بودنِ رجال، قوّامیّت است و نیاز است و ظاهر بودن.
بدین ترتیب؛ آن نقطۀ خفائی و ارتباطِ باطنیّتِ خلوتی که محبّ با خداوند دارد، که "انس" با محبوب است (و در ظاهر که بیاید، "نساء" است و از "انس")، آن نقطۀ عصمتیّت و مانوس بودن، حیثیت و لطافتی دارد که در عالمِ ظاهر به مرآتِ زنان ظاهر میشود.
پس مَناط و لُبّ نساء بایستی توجه شود و نه جنسیّت ظاهر.
اگر مناط را التفات کردیم، آیۀ🌸 "الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ " (نساء 34)🌸 ما را سر در گم نمیکند که چطور شد که رجال، در قوّت از زنان اشدّند.
رجالیّت، ظهورِ آن انس با خداست. که این تمامِ قوّام بودن است. یعنی مانوس با حقّ ، وقتی ظاهر بشود، به رجال ظاهر میشود. که فرمود :
🌸«رِجالٌ» لا تُلْهيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إيتاءِ الزَّكاةِ يَخافُونَ يَوْماً تَتَقَلَّبُ فيهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصارُ" (37 نور)
مردانى كه نه تجارت و نه داد و ستدى آنها را از ياد خدا و برپا داشتن نماز و دادن زكات غافل نمىكند، و از روزى كه دلها و ديدهها در آن دگرگون مى شود بيم دارند.🌸
در حالیکه میدانیم این آیه، مرد و زن نمیشناسد و همه را میگیرد. پس باید دقت کرد که «رِجالٌ»، رجالیّت است. یعنی آن لُبِّ اُنس با خدا (یعنی دائم الذکر بودن)، در ظاهر که بیاید (در بَیع و تجارت و بطور کلّی تمام ظاهر)، به "رجال" ظاهر میشود.
امّا حقیقتِ این انسِ ذکری با خدا، لُبّ است و دستخوشِ جنسیّت هیچ کدام (یعنی نساء و رجال) نیست.
این دو(رجال و نساء) ، یک حقیقت هستند و ظهورِ حقیقت حقّ که ؛
🔸نساء در قبض است و "لا هو"،
🔹 رجل در در بسط است و "الا هو".
🔶در حالیکه حضرت حقّ وجودِ بسیطۀ "لا هو الا هو"ست.
مبحث به لطف خدا ادامه دارد ...🌱
الحمد لله ربّ العالمین🍃
🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
#زوجیت
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil1 ➣ کانال معرفة الحقّ
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ کانال اللطائف الإلهیّة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🌱
.
Telegram
اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
☀️ اللطائف الالٰهیّة في المعارف القدسیّة
🍃إن شاء الله به عنایات حضرات آلالله علیهم السلام در این کانال رشحهای از لطائف الهی که در باب معارف حقّ تعالی در بیانْ روزی میشود را خواهید خواند.
عاجزانه؛شاکر نفحات رحمانی اوئیم.
ادمین : @ehsannil
☀️ اللطائف الالٰهیّة في المعارف القدسیّة
🍃إن شاء الله به عنایات حضرات آلالله علیهم السلام در این کانال رشحهای از لطائف الهی که در باب معارف حقّ تعالی در بیانْ روزی میشود را خواهید خواند.
عاجزانه؛شاکر نفحات رحمانی اوئیم.
ادمین : @ehsannil