کانال دیوانگان حضرت زینب سلام الله علیها-اصفهان
316 subscribers
1.82K photos
530 videos
95 files
1.5K links
شام جمعه ی هر هفته
و مناسبتهای مذهبی اعیاد و عزاداری آل الله علیهم السلام
مکان:
اصفهان-خیابان بعثت-خیابان ابوریحان (غرب)-کوی۱/۱(فدڪ)

https://telegram.me/divaneganezeinab


خادم کانال:
http://telegram.me/sayedahmad1001
Download Telegram
بسمه تعالی شانه و جلت عظمته

انا لله و انا الیه راجعون
من مات علی حب علی مات شهیدآ

محضر گرامی اخوان صالحی

بدین وسیله مصیبت درگذشت
عموی عزیزتان را خدمت آن جنابان
و کانون داغدار صالحی تسلیت
و تعزیت عرض می نماییم.

برای او همین خوشبختی بس که در
ایام تجلی مولایش امیر مومنان مولانا
علی بن ابیطالب علیه السلام
به دیار باقی شتافت.

از درگاه ایزد منان
برای آن مرحوم مغفور همنشینی
با اولیاء الله در جنت النعیم و
برای شما و کانون داغدار صالحی
صبر جمیل و اجر جزیل خواستاریم.‌

دیوانگان حضرت زینب
سلام الله علیها اصفهان
رجب الاصب ۱۴۴۳
هو
مستانه قلندر شده در وجد به هر آئینه در ساحت گلزار و ز دیدار رخ یار شب تار و یکی ساغر سرشار و عیان جلوه ی گلزار ز اوصاف علی حیدر کرار ز سر چشمه ی وحی از نظر خالق دادار و چنان که نظر مرحمتش بوده و بوده ست که از مقطع و مبدا الف گام نهادست سوی یاء و همین است که در حکمت اسماء بود عالی اعلاء گهی دلبر ترسا گهی ساغر صهبا گهی لوءلوء لالا گهی و ز هر عیب مبرا و گهی آن بت رعنا عیان در شب یلدا فریبنده و زیبا و دل آرا که عنان گیری او بوده که این گنبد مینا به کف کاف کفایت چنان موم نموده شده در کف او صخره ی صما و صدف لعل شده در دل دریا و ز هر نقص معرا و یا دب و جدی و زحل و مشتری و زهره و جوزا به کف رحمت او شقه ی دیبا و از آن هیبت مردانه گرفتار شده بر اثر مرگ مفاجا مگر ابرو بهم آویزد و یکباره شود محشر کبرا و مائیم که صیدیم و به قیدیم و جزا او فارغ هر معنی غیریم که آن شاه تواناست که در نقطه ی غیبوبیت آئینه ی یکتاست و چه گویم به مدیحش که علی مهر درخشان و علی سلسله جنبان و علی دجله و عمان و علی خالق کیهان و علی نیر نیران و علی ایزد منان و علی کشتی و سکان و علی حید صفدر و علی میرغضنفر و علی ساقی و ساغر و خسرو خاور و علی دلبر و دربر ولی دربر و دلبر و علی خالق اکبر و علی ناصر و یاور و علی حضرت خلاق علیم است و علی فیض عظیم است و برهان حکیم است و جنات و جحیم است و علی رب رحیم است و اندر دل ما اوست که پیوسته مقیم است و او بازدمش دم به دم از رحمت جنات النعیم است که موسای کلیم است و روح اله و این سر شفا بخش سقیم است و بر کشتی طوفان زده ی نوح نسیم است و او شافع ادم به بر حی قدیم است ز بس فائض فیاض خداوند کریم است او صاحب تخت است که کرسیش گلیم است و او حصن حصین است و او در ثمین است و او حبل متین است و او حق به یقین است او صاحب تاج است و نگین است سلطان زمان است زمین است او شاهد بی مثل و نظیر است که هر جا سخنی باشد و تفسیر بود او چون خامه ی تقدیر بود او یوسف بود و سیره ی تعبیر بود او طاهر بود و آیه ی تطهیر بود او بر چرخ فلک رایت زنجیر بود او از این روست که رحمان و رحیم است و مقیم است و عظیم است و قدیم است و کریم است و علیم است و حکیم است و او مالک ملک متعال است و جلال است کبیر متعال است از این روست که ان غافر غفران فرمانده و سلطان قطع بود و حجت و برهان حنان بود و صاحب رضوان غفار خطایا کشاف بلایا واهب به هدایا رزاق برایا سامع به شکایا مطلق یه اسارا هم حمد و ثنا باشد و هم فخر و بها باشد و هم عز و علا باشد و هم عهد و وفا باشد و هم عفو و رضا باشد و هم من و عطا باشد و هم فضل و بقا باشد و هم جود و سخا باشد و هم مانع و هم دافع و هم رافع و هم صانع و هم سامع و هم جامع و هم شافع و هم صانع مصنوع هم خالق مخلوق هم رازق مرزوق و هم کاشف مکروب و هم فارج مهموم و هم راحم مرحوم و هم ناصر مخذول و هم ساتر معیوب و هم ملجا مطرود که علام عیوب است و کشاف کروب است و او نور قلوب است منفس به غموم است الله جمیل است و جلیل است و دلیل است و کفیل است و عدیل است و قبیل است و مقیل است و محیل است و وفی است و زکی است و غنی است و مکی است و رضی است و قوی است و ولی است الله علی است او منت سابق او او قدرت کامل او حجت قاطع او عزت دایم او هم عاصم و هم قاسم و هم قابض و هم باسط و هم غافر و هم ساتر و هم قاهر و هم فاطر و هم کاسر هم صابر و هم جابر و هم ذاکر و مذکور و کسی درک صفاتش نتوان کرد که او واجب و یا ممکن و یا ممکن و یا واجب یا حادث و یا اینکه قدیم است و یا رب رحیم است و یا عظم رمیم است و یا خلد و جحیم است و یا در یتیم است و یا حجر و حطیم است و یا قول قویم است و قران کریم است و یا حی علیم است ولیکن به هم قلب مقیم از این روست که فرموده نصیری که علی رب رحیم است و خداوند کریم است که در نقش تجلی متجلی شده از پرده امکان و پا کرده به دریای دل عاشق دلسوخته طوفان و بود مادح مدحش به زبان و سخن و ناطق مداح خداوند خداوندی سبحان با قطره ی باران با جلوه ی مرجان با حوری و غلمان با آتش و نیران با برف زمستان با حکمت و برهان هم مشکل و آسان به تورات و زبور و صحف و منطق قران فرموده چنین ایزد منان بود بنده ی درگاه وی از رتبه سلیمان افسانه و افسون با چهره ی گلگون در خرگه گردون آن لولو مکنون آن قامت موزون آن نعمت افزون در عالم تکوین با زهره و نسرین در غایت تحسین بر منعم و مسکین .......
Forwarded from آخرین خبر (M.Z)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔺نقاره‎زنی در شب میلاد امیرالمومنین علیه‎السلام در حرم مطهر رضوی

@Akharinkhabar
Forwarded from آخرین خبر (M.Z)
🔺نورآرایی ویژه حرم مطهر رضوی در شب میلاد امیر المومنین(ع)

@Akharinkhabar
بسمه تعالی شانه و جلت عظمته

انا لله و انا الیه راجعون
من مات علی حب علی مات شهیدآ

محضر گرامی خادم الحسین علیه السلام
جناب آقای ایمان گوهریان

مصیبت درگذشت برادر بزرگوارتان
را خدمت شما تسلیت و تعزیت
عرض می نماییم.

برای آن مرحوم مغفور حشر
با اولیاء الله در جنت النعیم و
برای شما صبر جمیل و اجر جزیل
خواستاریم.‌

دیوانگان حضرت زینب
سلام الله علیها اصفهان
رجب الاصب ۱۴۴۳
.
💎 شش روز خلقت،
شش جهتِ اصلی عالم اشارات
•┈┈••✾🌔🌕🌖✾••┈┈•
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
•┈┈••✾🌔🌕🌖✾••┈┈•
𑁍


🔰شش روزِ خلقت، اشارتی به شش جهتِ اصلیِ عالمِ اشارات [یعنی؛ أمام (روبرو)، خَلف (پشت)، يمين (راست - مشرق)، یَسار (چپ - مغرب)، فوق (أعلىٰ)، و تحت (أسفل)] می‌باشد.
که این جهاتِ سِتّه؛ در شش روزِ هفته، متجلّی شده، وَ روزِ «جمعه» به عنوانِ روزِ هفتم؛ نقطه‌ی جَمعیّه‌ی این تشتّتات است.

حال، پرسش اینجاست که؛
حقیقتِ شش جهتِ اصلی در عالمِ اشارات چیست؟

🌕 مقدّمتاً در قدمِ اوّل؛
بدانیم که اعداد در عالم نور، با اعداد در عالمِ حدود متفاوتند.
✿ اعدادِ عالمِ ظلمت و حدود؛ از کنار هم قرار گرفتنِ یک‌ها درست می‌شوند.
✿ اما اعداد در عالم نور - که تعدّدِ #نوری، مطرح است -؛ ظهورِ شدّتِ أحد وُ واحد بودنِ حقّ‌تعالىٰﷻ است.

پس فرق اعدادِ نوری با اعدادِ ظلمتی در چیست؟

🌑 در این است که وقتی در عالم ظلمت و حدود می‌گوئیم «۶»؛ در واقع شش تا «۱» در کنار هم قرار گرفته است وُ عددِ «۶» را ساخته است. بنابراین؛ «۶» در عالم حدّ و ظلمت، وابسته به پنج تا یکِ قبل از خویش است.
و در ضمن؛ بعد از این «۶»، عدد دیگری قرار دارد. یعنی؛ «۶» به حدّی تمام می‌شود، و عددِ بعدی که «۷» است، شروع می‌گردد. در نتیجه؛ هم «۶» محدود است و هم «۷».

🌕 امّا وقتی در عالمِ نور، راجع به «۶» صحبت می‌کنیم، منظور؛ یکی از جلواتِ شخصِ حضرتِ أحدﷻ می‌باشد که جهاتِ شش‌گانه؛ به اعتبارِ جلواتِ أحدیّتِ آن شخص (یعنی؛ شخصِ حضراتِ نَفْس‌ُالله‌تعالىٰ علیهم‌السّلام؛ 📚بحارالأنوار، ج‏۹۷، ص۳۳۱) است که معنا و تجلّی می‌یابد.

بنابراین؛
چون حضرت أحدﷻ؛ شخص است؛ عددِ «۶» هم که در عالمِ نور، به اعتبارِ شخصِ حضرتِ أحدﷻ تجلّی یافته است؛ شخص است وُ همان معامله‌ای که با احدیّتِ حضرت حقّﷻ می‌شود، در موردِ عددِ «۶» در عالمِ نور هم همان است.

▣⇦ بدین معنا که؛
چون عددِ «۶» در عالم نور، شخص است، بدین معنا که؛ کنار و پهلو ندارد، بلکه بیحدّ است و صمد است و پُرِ حقیقی است، بنابراین؛ «۶» هم در عالمِ نور، از کنارِ هم قرار گرفتنِ شش تا «۱» تشکیل نشده، بلکه؛ بشخصه، «۶» است و کنار و پهلو ندارد.

❂☜نتیجه آنکه؛
عددِ «۶» در عالمِ نور؛ نه قبل دارد وُ نه بَعد دارد، چرا که؛ حضرت أحدﷻ، آن أحدی است که قبل و بعدی ندارد، چنان که حضرت مولی امیرالمؤمنین علیّ علیه‌السّلام در خطبه‌ای در مورد حقیقتِ حقّ تعالىٰﷻ می‌فرمایند:

🔻«الْأَوَّلِ قَبْلَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ لَا قَبْلَ لَهُ
وَ الْآخِرِ بَعْدَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ لَا بَعْدَ لَهُ»🔺
✿ [حضرت حقّ تعالىٰﷻ]؛ اوّلی است
قبل از همه‌ی اشیاء؛ که اوﷻ را قبلی نیست.
و آخری است بعد از همه‌ی اشیاء؛
که اوﷻ را بعدی نیست.
📚الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏۱، ص۱۴۲

چرا که؛
صمدیّت حضرت حقّ تعالىٰﷻ، قبل و بعد را نفی می‌کند. البتّه نه به نفیِ حدّی، بلکه چنان که در #کانال_معرفة_الحق بیان شد؛ این نفی؛ نفیِ لُبّی است.
(ر.ک 👈🏻 https://t.me/ehsannil1/384)
بدین معنا که؛
در شخصِ واسطه‌ی مطلقه، و در حقیقت؛ در اطلاق، معنا می‌شود وُ این مهمّ؛ مافوقِ این است که قبل و بعد را حدّاً از حضرت حقّﷻ نفی بنمائیم.
به هر حال؛
همین قدر اشاره‌ هم ان‌شاءالله رهگشاست،
تا طلب و رغبت برانگیخته شود ...

الغرض؛
این مقدّمه به اجمال، در موردِ تعدّد نوری بیان شد تا عجالتاً بدانیم که حسابِ اعداد، در عالم نور؛ حساب دیگری است.


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
.


🔰حال؛ دوباره به سراغِ سؤالِ صدرِ بحث می‌رویم که؛
حقیقتِ شش روزِ هفته، و شش جهتِ اصلی در عالم اشارات، چیست؟

🔆 در پاسخ، بیان می‌شود که؛
به ایّامِ هفته وَ جهاتِ سِتّه از دو منظر می‌توان نِگریست:

۱- منظرِ مخلوقی
۲- منظرِ خَلقی

▣⇦ در تعریفِ این دو منظر،
بیان می‌گردد که؛
🔹منظور از #مخلوق؛ همان کثرتِ ظلمتی و صِرفِ ظاهرِ مخلوقات است.
🔹و مراد از #خلق؛ شخصِ واسطه‌ی مطلقه؏ است؛
☜که فتراک وُ حقیقتِ جمع‌الجمعیِ خالق وُ مخلوق می‌باشد وُ به اطلاقش؛ هر شیئی را در نفْسِ شیء بودن وُ ذات آن، گرفته‌ است وُ به واقع؛ اشیاء، چیزی جز جلواتِ شخصِ واسطه‌ی مطلقه؏ نیستند.

[👆🏻این مطلب بحمدالله در سخنِ چهارم از مباحثِ توحید
در #کانال_معرفة_الحق بیان شده است.
مرحمت کنید شرحش را آنجا بخوانید.
(ر.ک 👈🏻 https://t.me/ehsannil1/237)]

❂☜حال؛
اگر از منظرِ اوّل (یعنی؛ منظرِ #مخلوق_بودن)؛ صرفاً به ظاهرِ ایّامِ هفته وَ جهاتِ سِتّه نظر کنیم:

🔷 عالَمِ مخلوقات؛ عالَمِ #ابعاد است.
(ابعاد؛ جمعِ بُعد، به معنای دوری)
چرا که اگر خوب، عالمِ مخلوقات را تماشا کنیم؛
طول و عرض و ارتفاعِ اشیاء، دور و فارق و فارغ از یکدیگرند. حتّی هر بخشی مثلاً از طول، از بخشِ دیگرش در بُعد است و کاری به هم ندارند.

و اگر ظریف‌تر شویم؛
اصلاً عالَمِ مخلوقات، عالَم بُعدِ صِرف است وُ بُعدِ محض وُ صِرف هم، صَرفِ نظر از شخصِ واسطه‌ی مطلقه؏، یعنی؛ خودِ نیستی، وَ نفسِ هلاکت ...
چنان که در سخنِ اوّل از مباحثِ توحید در #کانال_معرفة_الحق؛ به آیه‌ی «كُلُّ شَيْءٍ هالِكٌ إِلّا وَجْهَه؛ هر چیزی هالک است الّا وجه خداوند؛ قصص، ۸۸»، و تفسیرِ «#وجه‌الله» اشاره گشت.
(ر.ک 👈🏻 https://t.me/ehsannil1/215)

[👆🏻این مطلب؛ یک مَناط کلّی است که ان‌شاءالله به دستان مبارکِ معرفتی بایستی أخذ شود تا توحیدِ سالک، قوّت گیرد.]

الغرض؛
نه تنها ابعادِ اشیاء، که در عالمِ اشارات؛ هر جهتی از جهاتِ سِتّه‌ی اشیاء هم مُبَعَّد از جهاتِ دیگر است. و نیز؛ همچنین است راجع به ایّامِ هفته؛ که هر روزی از روزهایِ هفته هم فارق و فارغ از روزهایِ دیگر است. بدین معنا که؛ «شنبه» بایستی تمام شود، تا «یکشنبه» آغاز گردد. و شنبه با یکشنبه، ظاهراً هیچ نسبتی ندارد.

❂☜بنابراین؛
اگر کسی صَرفِ نظر از منظرِ «خَلقی» (یعنی؛ صَرفِ نظر از شخصِ واسطه‌ی مطلقه؏)؛ و صِرفِ منظرِ «مخلوقی»؛ به جهاتِ سِتّه وَ ایّام هفته نظر کند؛
هیچ نسبتی بینِ این جهات وُ ایّام نمی‌یابد، بلکه حتّی خودِ هر روز را هم نمی‌تواند بیابد، بدین معنا که چون فارغ از «رابطه‌ی مطلقه؏» به عالَم، نظر می‌کند؛ نسبتِ حقیقیِ یک روز به خودش را هم بالحقیقة نمی‌داند! بنابراین؛ هر چه هم که بگوید وُ حتّی لطائف بسیاری را هم که بیان کند؛ #بی‌ربط است.

🔵 «بی‌ربط» به معنای فارغ از «صِرْفُ‌الرّبط» وُ فارق وُ فارغ از «حقیقت» بودن است که در واقع - پناه بر خدا - به معنای فارق و فارغ از حضراتِ حقُّ الحقیق، یعنی؛ محمّد وُ آل محمّد (با جان ناقابلم، که آناً فَآناً فِدایِ حرف حرفِ نام مبارکشان؛ صلّی الله علیه و آله و سلّم) بودن می‌باشد.

❂☜جمع‌بندی آنکه؛
اگر صَرفِ نظر از منظرِ «خَلقی» (یعنی؛ شخصِ حضرات واسطه‌ی مطلقه علیهم‌السّلام) به عالَم بنگریم؛ جهاتِ سِتّه، ایّام هفته، وَ تمام اشیاء وُ امور، اصلاً وجود نمی‌یابند، چرا که در حقیقت؛ همه‌ی جلواتِ عالمِ اشارات، أعمّ از ایّام و اشیاء و ابعاد و جهاتِ سِتّه؛ صِرفِ اعتباری هستند در مجالی که حضراتِ آل‌الله (علیهم‌السّلام) به آن‌ها بخشیده‌اند وُ به دیگر بیان؛
به اعتبارِ حضراتِ واسطه‌ی مطلقه؏ است که جلواتِ عالَمِ مخلوقات، موجود هستند.


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
.


🔰 بررسیِ تفصیلیِ جهاتِ سِتّه

شش جهتِ اصلی در عالمِ اشارات،
عبارتند از:
أمام (روبه‌رو)
خَلف (پشت)
يمين (راست - مشرق)
یَسار (چپ - مغرب)
فوق (أعلىٰ)
تحت (أسفل)

🌑 جهاتِ سِتّه در عالَمِ ظلمت و حدود؛ بر اساس #نسبت تعریف می‌شود. بدین معنا که وقتی بیان می‌کنیم؛ «خَلْف»، بلافاصله این سؤال به ذهنِ کسی که در عالم ظلمت و حدود است، می‌رسد که؛ «خَلْفِ چه چیزی؟».
یعنی؛ اوّلاً یک شیء را لحاظ می‌کند، تا بعد؛ پشتِ آن را بتواند منظور کند.
❂☜ بنابراین در عالم ظلمت؛
خَلف، به نسبتی که با أمام (روبه‌رو) دارد، تعریف می‌شود وُ همین طور؛ یمین به نسبتی که با یسار دارد وُ قِسّْ عَلىٰ هذا ...

🌕 امّا جهاتِ سِتّه در عالَم نور؛ به قوّتِ حضراتِ وجهُ‌الله (علیهم‌السّلام) تعریف دارند. چنان که قرآن می‌فرماید:

💎«وَ للهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ
فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ
☜وَجْهُ‌الله
إِنَّ اللهَ واسِعٌ عَليمٌ»💎
✿ و مشرق و مغرب از آنِ خداوند است.
پس به هر سوئی که رو كنيد، همان جا وجهِ خداست.
📗سوره‌ی بقره، ۱۱۵

توضیح اینکه؛
اشاره به مشرق و مغرب در آیه، به این معنا نیست که مثلاً «أمام» و «خَلْف» و دیگر جهات، تحتِ مالکیّتِ اللهﷻ نمی‌باشد.
بلکه با دقّت در معنای این دو کلمه در می‌یابیم که؛
🌕 مشرق؛ محلّ طلوعِ هر شیء و أمری است.
🌑 و مغرب؛ محلِّ غروبِ هر شیء و أمری است.

❂☜بنابراین؛
ذکرِ مغرب و مشرق در آیه؛ به معنای اوّل و آخرِ هر شیء و أمری می‌باشد که به واقع؛ از قوّتِ مالکیّت وُ احاطه‌ی لُبّیِ «اللهﷻ»‌ در «وَ للهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ»؛ هر شیء و أمری، به اشاره آمده و موجود گشته است.

💫 و نیز؛ از نقطه‌ی مالکیّتِ حضرتِ اللهﷻ (#الله؛ اسمی است مُستجمِعِ جمیعِ صفات کمالیه، بدین معنا که جمیعِ جهاتِ سِتّه را فرا گرفته است) می‌باشد که فعلِ مضارعِ «تُوَلُّوا» - که به معنای نَفْس وُ دوامِ چرخش است وُ بعد از آن چرخش است که «جهاتِ سِتّه»؛ انشاء می‌شود وُ مفهوم دارد -، برقرار است.

حال؛
دقّت به کلمه‌ی «جهات» بفرمائید:
☜«جهات»؛ جمعِ مؤنث از «جهة» است. و «جهة»، به واقع؛ همان «وجه» است که تاءِ آخرش عوضِ از واوِ اوّل قرار گرفته است. مانندِ کلمه‌ی «صفة» که همان «وصف» است. و یا کلمه‌ی «سعة» که همان «وسع» است.

❂☜بنابراین؛
«جهات»‌ - که جمعِ «جهة» است -؛ جلوات وُ کثرتِ نوریِ همان «وجهُ‌الله» است وُ به دیگر بیان؛ جهاتِ سِتّه، ظهورِ خودِ «وجهُ‌الله» است، که؛
«فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ ☜ وَجْهُ‌الله»

💫 آن «وجه‌ُالله»؛ که «وِجهه»ی هر شیئی است، بدین معنا که؛ هر شیئی به «وجه‌ُالله» - که وجاهَتِ حقّﷻ است -، شیء است وُ جهات دارد وُ به جامعیّتِ حقیقیِ «وجه‌ُالله» است که جاهِ حقّﷻ در شؤونِ مختلفه‌ وَ جهاتِ سِتّه، تجلّی دارد.

[بحمدالله در #ﺑﯿﺎﻥ_بیستم_حقیقة_الولایة
در #کانال_معرفة_الحق
راجع به مطلب فوق، توضیحِ بیشتری ارائه شده است.
(ر.ک 👈🏻 https://t.me/ehsannil1/154)]

💫آن «وجه‌الله»ی که حسبِ «نحنُ وَجهُ الله؛ 📚تفسیر برهان، ج۴، ص۲۹۴» فرمودنِ حضراتِ آل‌الله علیهم‌السّلام؛ شخصِ ایشان می‌باشد وُ بلکه؛ شخصیّت وُ وجاهَتِ حقیقیِ حقّﷻ؛ حضرات آل‌الله علیهم‌السّلام می‌باشند که به جامعیّتِ حقیقی؛ مَظهَر وُ مُظهِرِ حقّﷻ هستند وُ روزِ «جمعه»؛ بالحقیقة، یومِ ظهورِ ایشان است، نه اینکه صرفاً ظرفی باشد که در آن، ولیّ خدا علیه‌السّلام ظهور می‌کند.


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
.


💫جمع‌بندی آنکه؛
❂☜عالَمِ مخلوقات - که سراسر؛ آیاتِ الهی‌، وَ جلواتِ جاهِ حضرتِ أحدﷻ در «جهاتِ ستّه» می‌باشد - به وساطتِ مطلقه وَ جامعیّتِ حقیقیِ حضراتِ «وجه‌الله» علیهم‌السّلام است که از غیب به ظهور آمده است.
وَ به دیگر بیان؛
وجودِ جمع‌الجمعیِ ایشان؏؛ فتراکِ جهاتِ سِتّه و ایّامِ هفته است وُ اگر به عالَم، از منظرِ خَلقی، و اینکه مخلوقات؛ جلواتِ حضراتِ «وجه‌الله؏» هستند، نظر شود؛ حتّی یک نقطه از آن هم به نحوِ اطلاق وُ بساطت؛ أمام و خلف و یمین و یسار و فوق و تحت است ...

🔰 و امّا فرقِ نوریِ جهاتِ ستّه با یکدیگر چیست؟

🔆 پاسخ اینکه در عالم نور؛ برعکسِ عالمِ ظلمت، «أمام» در نسبت با «خَلْف» تعریف نمی‌شود.
بلکه به قوّتِ حضراتِ «وجه‌الله؏»؛
«أمام» نفْساً أمام است (و ایضاً؛ سایر جهات)، چرا که؛ شخصِ «وجه‌الله؏»؛ نفْساً أمام است وُ أمام بودنشان؛ ظهورِ مقدّمِ مطلق بودنِ ایشان؏ است.
و همچنین است راجع به؛
خَلْف بودنشان؛ که ظهورِ متأخّرِ مطلق بودنِ ایشان؏ است.
یمین بودنشان؛ که ظهورِ یُمنِ أمنی و ایمانیِ ایشان؏ است.
یَسار بودنشان؛ که ظهورِ یُسر و آسانیِ مطلق ایشان؏ است.
فوق بودنشان؛ که ظهورِ فائق و فاعلِ مطلق بودنِ ایشان؏ است.
و تحت بودنشان؛ که ظهورِ قابلِ مطلق بودنِ ایشان؏ است.

الغرض؛ اگر شخصیّت بودنِ حضراتِ آل‌الله علیهم‌السّلام، درست تبیین و تفهیم شده باشد؛ خواهیم دانست که هر یک از جهاتِ ستّه بودنِ آل‌الله؏ صرفاً نسبت به جهت دیگر تعریف نمی‌شود، بلکه؛
این جاهِ غیبیِ حضرتِ حقّﷻ است که از قوّتِ «وجه‌ُالله» بودنِ آل‌الله؏ تا «جهة» آمده است.

❂☜بنابراین؛
هر جهتی از جهاتِ ستّه‌ی عالمِ اشارات و نسبتشان با یکدیگر را نیز به قوّتِ شخصِ حضراتِ «وجهُ‌الله؏» تعریف می‌کنیم.

بدین بیان که؛
حقیقتِ «وجهُ‌الله؏»؛ مطلقِ علی‌الإطلاق است.
بدین معنا که؛ جاهِ غیبیِ حضرتِ حقّﷻ آنچنان مطلقی است که در قیدِ غیبوبتِ نمی‌ماند. وَ تقدّم وُ تأخّر وُ أمنیّت وُ یسر وُ فائقیّت وُ قابلیّتِ وجهش به قوّتِ اطلاق؛ در «جهاتِ ستّه»ی عالمِ اشارات به ظهور می‌آید.

❂☜بنابراین؛
اینکه جهاتِ سِتّه‌ی عالمِ اشارات، با هم نسبت دارند، نیز؛ ظهورِ علی‌الإطلاقیِ «نسبةُ الرّب»، و جلوه‌ای از جلواتِ «نسبةُ الرّب» بودنِ حضراتِ «وجهُ‌الله؏» است که نسبتِ مطلق می‌باشد‌ وُ به قوّتِ اطلاقِ حضراتِ «وجهُ‌الله؏»؛ تا نسبت‌های عالمِ اشارات و محدودات، متجلّی شده است.


[اشاره‌ای مهمّ: نام دیگر سوره‌ی توحید، سوره‌ی «نسبةُ الربّ» است‌ که در بیان‌ِ نَسَبِ حقّﷻ به أحدیّتِ بدونِ کُفْو وُ صمدیّتِ «لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ»یِ ربّ‌العالمینﷻ اشاره می‌کند. امّا در حدّ و ظاهرِ این اشارات، نباید ماند، چرا که حضرتِ أحدیّتﷻ آن صمدی است که به اطلاقش تا نسبتِ با وجهش (یعنی؛ حضراتِ وجه‌الله؏) ظاهر می‌شود وُ روایتِ «کُلُّ حَسَبٍ و نَسَبٍ منقطعٌ یوم القیامةِ الّا حَسَبی و نَسَبی؛ هر حسب و نسبی به روز قیامت، منقطع می‌شود الّا حسب و نسبِ من.» در کلامِ حضرتِ ختمی‌مرتبت صلّی‌اللهُ‌علیه‌وآله؛ اشاره به حقیقی بودنِ نسبِ حضرتشان؏، و بقایِ آن نسبت به بقای حقّﷻ دارد. و هر نسبتی در عالمِ اشارات، به اعتبارِ نسبتِ حقیقیِ ایشان؏ است که مجالِ ظهور دارد.]


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
.


🔰 بررسیِ تفصیلیِ ایّام هفته

ایّامِ هفته عبارتند از:
⦿السَّبْت (شنبه)
⦿ الأحد (یک‌شنبه)
⦿الإثنین(دوشنبه)
⦿ الثلاثاء ( سه‌شنبه)
⦿ الأربعاء (چهارشنبه)
⦿ الخمیس (پنج‌شنبه)
⦿ الجُمعه (جمعه)


حضرت امام علیّ النّقی (علیه‌السّلام) می‌فرمایند:

🔻«الْأَيَّامُ نَحْنُ مَا قَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ
❂☜فَالسَّبْتُ اسْمُ رَسُولِ الله (ص)
❂☜وَ الْأَحَدُ كِنَايَةٌ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (؏)
❂☜ وَ الْإِثْنَيْنِ الْحَسَنُ (؏) وَ الْحُسَيْنُ (؏)
❂☜وَ الثَّلَاثَاءُ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ (؏) وَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ (؏) وَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ (؏)
❂☜وَ الْأَرْبِعَاءُ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ (؏) وَ عَلِيُّ بْنُ مُوسَى (؏) وَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ (؏) وَ أَنَا (؏)
❂☜وَ الْخَمِيسُ إبْنِيَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ (؏)
❂☜وَ الْجُمُعَةُ إبْنُ إبْنِي‏(؏)»🔺

📚 الخصال، ج‏۲، ص۳۹۶

بنابراین روایتِ گران‌قدر؛
ایّام هفته، جلواتِ خودِ ائمه‌ی اطهار علیهم‌السّلام می‌باشد وُ تحلیلاً بیان می‌شود که حضراتِ آل‌الله علیهم‌السّلام؛

🔹در مقامِ خلوَت وُ وحدتِ نوری ▣⇦ «یومُ الله»
🔹در مقامِ جمعُ الجمع ▣⇦ «ایّامُ الله»
🔹و در مقامِ جلوَت وُ کثرتِ نوری ▣⇦ «ایّامِ هفته»
هستند، که از فتراک وُ وساطتِ جمع‌الجمعیِ «ایّامُ‌الله» است که خَلوتِ «یوم‌الله» وُ جَلوَتِ «ایّام هفته» حقیقتاً وجود دارند.

❂☜بنابراین؛
«ایّام الله»؛ مقامِ اطلاق است، که راجع به آن می‌فرمایند:

🔻«أَيَّامُ الله عَزَّ وَ جَلَّ ثَلَاثَةٌ؛
يَوْمَ يَقُومُ الْقَائِمُ وَ يَوْمَ الْكَرَّةِ وَ يَوْمَ الْقِيَامَة
»🔺
✿ ایّامُ‌الله، ۳ روز است؛
- روز قیامِ حضرتِ قائم (عجّل‌الله‌تعالىٰ‌فرجه‌الشّریف)
- روزِ رجعت
- و روزِ قیامت.
📚 الخصال، ج‏۱، ص۱۰۸

دقّت شود که واژه‌ی ایّام در «ایّامُ‌الله»؛ جمعِ حقیقی است وُ بیانش در قالبِ «۳ روز»، به واقع؛ سه مرتبه‌ی ذات و صفت و فعل است که جمعِ حقیقی در اطلاقِ ولیّ‌الله(؏) می‌باشد. وگرنه اگر تصوّرِ سه روزِ حدّی در کنار یکدیگر بشود، دیگر «یوم» و روشنیِ حقیقی نیست. بلکه نفسِ تاریکیِ حدود است.

الغرض؛
ایّامِ هفته - که مقامِ جلوتِ ایّام‌ُالله هستند - از راسِم عالَم، یعنی؛ حضرت رسول اکرم (ص) شروع می‌شود وُ چنان که در متنِ روایت، تقدیم شد؛ «السَّبت»؛ نامِ خودِ حضرتشان (ص) است.

🔹«سَبت» در لغت به معنایِ قطع و بُریدن است.
☜به اجمال بیان می‌شود که؛
حضرت رسول اکرم (ص) با بُریدن از خلوَت، و در حقیقت به «لاهو»؛ راسِم عوالِم هستند وُ ایّام هفته را - که ظهورِ خلقِ اشیاء در ۶ روز است - ترسیم می‌نمایند.

ولی حضرتشان به قوّتِ چه کسی، راسمِ کثرات هستند؟
❂☜به قوّتِ نفسِ خویش، یعنی؛ به قوّتِ «الأحد - یکشنبه» که حضرت مولىٰ امیرالمؤمنین علیّ (؏) هستند.

🌟حضرت مولىٰ علیّ (؏)؛
أبُ الأئمّه و امیرالمؤمنین هستند وُ ائمّه‌ی اطهار (علیهم‌السّلام)؛ جلواتِ حضرتِ مولایند.
بنابراین؛
«الْإِثْنَيْن»، «الثَّلَاثَاءُ» و «الْأَرْبِعَاءُ»؛ مناسِبِ کثرات، هر کدام به تعداد ائمه‌ی اطهارِ مذکور در حدیث، اسمی توقیفی دارد.

[لازم به ذکر است که تعدّدِ مذکور؛ تعدّدِ نوری است وُ در متنِ حدیث؛ دوشنبه؛ آراسته به نامِ مطهّرِ ۲ امام؏، سه‌شنبه؛ محلّا به نامِ مطهّرِ ۳ امام؏، و چهارشنبه؛ مزیّن به نامِ مطّهرِ ۴ امام روحی و نفسی لهم‌الفداء است.]

💫امّا راجع به «الْخَمِيسُ»؛
بیان کننده‌ی نوری بودنِ تعدّدِ ایّامِ هفته بوده، و برای همین؛ با اینکه #پنج شنبه (الْخَمِيسُ) است، ولی در ظاهر؛ آراسته به نامِ مطهّرِ #یک امام؏ می‌باشد وُ به واقع؛
❂☜آن تعدّدِ در ایّامِ «الْإِثْنَيْن»، «الثَّلَاثَاءُ» و «الْأَرْبِعَاءُ» را به یومِ جمعه، که جامعیّتِ «جامعُ الشَّتّات» بودنِ حضرات (علیهم‌السّلام) است وُ آن جامعِ حقیقی؛ حضرتِ بقیّة‌الله‌الأعظم (عجّل‌الله‌تعالىٰ‌فرجه‌الشّریف) می‌باشند، می‌رسانند ...


الحمدلله ربّ العالمین


🖊🦋#احسان_الله_نیلفروش_زاده
#شش_روز_هفته
#جهات_سته
#ایام_هفته
#وجه_الله
#ایام‌الله
#جمعه


─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍️
🆔 @ehsannil1 کانال معرفة الحق
🆔 @ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
🆔 instagram.com/ehsan_nil 🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─

.
.
■ «یوم الطُّفوف»؛ مجمع حیرانی!
● سخن شانزدهم:
حضرت زینب کبری (س)؛ کعبة الرزایا

🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅

👁‍🗨 اسماء و القاب و کنیه‌ی اهل بیت نبوّت علیهم السلام، اسماء توقیفی هستند. یعنی به بیانی؛ متوقّف به ذات و نفسِ حضرتشانند وُ برخاسته‌ی از آن. این‌طور که این حقیقت؛ از آن طهارتِ نفس، تا أدنیٰ مرتبه‌ از مراتبِ تقسیم بندی وجود -که وجودِ کتبی است-، آنچنان کشیده و ممدود است که مسّ بدون وضو بر نام مبارکِ حضرات (ع)، جسارت و گناه می‌باشد.

در این سخن از سلسله مقالات «یوم الطفوف؛ مجمع حیرانی»، چند کلمه نیز در مورد لقبِ《 #کعبة_الرزایا》یِ حضرتِ
۩ نائبةُ الزهراء (س)، ناموس الكبرياء، سَيّدة الحَياء، عَدیلةُ الخامس مِن اهل الكِساء، عقیلةُ النساء،
عالمةُ غیرَ مُعلِّمة، فهیمةُ غیرَ مُفهِّمة، سُلالةُ الولایة، عَقیلةُ خِدر الرسالة، وَلیدةُ الفَصاحة ۩
؛
حَبيبة قَلبي، سَيّدَتي و مولاتي زينب کُبری سلام الله علیها
بخوانیم.

إن شاء الله که به عنایت و فصاحتِ حضرتشان؛ آنچه روزی فرمودند، به بیانی فصیح، و قلمی صحیح؛ به محبّین عزیز منتقل گردد.

•┈┈••✾•ا 🔰 ا•✾••┈┈•

🔻➀❖ قدم اوّل - مختصری در مورد #برجستگی •●•

💎 وقتی سخن از «#برجستگی» می‌شود؛
ساده‌ترین تصوّر برای عموم افراد چنین است که بخشی از یک شیء را متوّرم می‌دانند.

پیشتر که برویم؛
ابتدائاً شیئی تصوّر می‌نمایند (یعنی مرتبه‌ی ذات شیء را در نظر می‌گیرند)، و بعد از تصوّر شیء وُ کینونَتِ آن، «برجستگی» را چیزی از آن شیء می‌دانند. مثلاً برجستگیِ درختِ سَرو را بُلندایِ قامَتِ آن می‌دانند که به عبارتی؛ فضیلت و برتری آن است و آن را بر هم‌نوعان خود، تفضیل و برتری می‌دهند.
پس سَروی را درنظر می‌گیرند (مرتبه‌ی ذات شیء) و بعد از این مرتبه، افراشتگی را برایِ آن لحاظ می‌کنند. و آنگاه برجستگیِ سَرو را بلندایِ آن می‌دانند.

چنین تصوّری از #برجستگی؛ صرفاً در مراتبِ صفات و افعال و آثارِ اشیاء و امور می‌تواند قرار بگیرد، و نه مرتبه‌ی ذات. پس با این بینش؛ بیانِ «بلندی» برای نهالِ سرو، مضحک است.

بدانید که؛
این برجستگی در مراتبِ صفات و افعال و آثارِ اشیاء؛ برجستگیِ تامّ و حقیقی نیست.
پس بایستی برجستگیِ تامّ و حقیقی و مطلق را بشناسیم:


🔻➁❖ قدم دوّم - مختصری در مورد #برجستگی_حقیقی •●•

✓ "#کعبة"؛ از "کَعْب" به معنایِ #برجستگی است. مثلاً به برجستگیِ رویِ پا که مَسح وضو بایستی تا آنجا انجام گیرد [به خاطر برآمده بودنش]، #کعب می‌گویند. (که قرآن می‌فرماید ✿『 وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى «الْكَعْبَيْن»‏』 ✿/ مائده، ۶).

پیشتر در مقالات مختلف و از جمله مقاله‌ی #اعتکاف، در باب معارف، لطیفه‌ای از کعبه بیان شد. (رجوع شود به 👈 https://t.me/ehsannil2/39)
و اشاره شد که حضرتِ سیّد الکونین خاتم الانبیاء و المرسلین صلّی الله و آله و سلّم می‌فرمایند:

💠 "سُمِّيَتِ الْكَعْبَةُ كَعْبَةً لِأَنَّهَا «وَسَطُ الدُّنْيَا»"💠
کعبه، "کعبه" نامیده شد، زیرا وسط دنیا (عالم اشارات) است.

(📚من لا يحضره الفقيه، ج‏۲، ص۱۹۰)


⤴️ وسط حقیقیِ هر شیء؛ شیئیّت شیء و مبدأ وجودیِ آن است و همان #برجستگی_شیء می‌باشد.
آن نقطه‌ی خَیریّت (شیئیّت)، که شیء، عَلَی الدّوام به آن، «شیء» است؛ ظهورِ واسطه‌ی عُظمیٰ، یعنی حضرات آل الله علیهم السلام می‌باشد که وسط حقیقی و مطلقِ اشیاء می‌باشند که فرمودند؛ 🔻"خَيْرُ الْأُمُورِ «أَوْسَطُهَا»"🔺 (📚الكافي، ط - الإسلامية، ج‏۶، ص۵۴۱).

این نقطه‌ی برجستگی؛ «مَبْدَأُ الْوُجُودِ وَ غَايَتُه‏»، «قُطْبُ الوُجودِ وَ سَمَاءُ الْجُودِ وَ شَرَفُ الْمَوْجُود»، «نُقطَةُ الکائِنات» و «قُطبُ الدائِرات»، یعنی ائمه‌ی اطهار(ع) هستند که تمام این اشارات مذکور، در حدیثی از احادیثِ منوّر حضرت مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام در مورد ائمۀ اطهار(ع) آمده است (📚بحار الانوار، ج‏۲۵، ص۱۶۹).


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
.
🔲


🔅 #برجستگی_حقیقی در هر شیئی، آن است که در تمامِ مراتبِ وجودیِ آن، برجسته باشد و بلکه تمامیّتِ همه‌ی مراتبِ وجودیِ آن شیء باشد. یعنی شیء، در تمام مراتبِ وجودی‌اش (که شاملِ ذات و صفات و افعال و آثار است)، دائماً به آن برجستگی؛ ذات و صفات و افعال و آثار دارد، و دائماً در تمام مراتبِ وجودی‌اش، برگشتِ توحیدی به آن دارد که؛ ❖『 إنّا لله و إنّا إلیه راجعون』 ❖.

🕋 "کعبه"؛ مکانِ #دحو_الارض و کشیدگیِ ارضِ تعیّنات است.
دَحو الارض بودن که کشیدگیِ مطلقِ ارضِ تعیّنات (یعنی همۀ اشیاء)، دائماً از کعبه (که محلّ میلادِ حضرتِ ولیّ الله ع است) حیات دارد («هُوَ حَيَاةُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ نُورُ كُلِّ شَيْ‏ء؛ 📚 الکافی، ج‏۱، ص۱۳۰»).

پس #کعبه؛ دائماً مَظهرِ برجستگیِ در تمام مراتبِ وجودیِ موجودات است.
این برجستگی، همان #تسبیحات_اربعه است که طبق احادیث؛ چهار رکنِ حقیقتِ کعبه می‌باشد، و شیئیتِ هر شیئی است و هر شیئی دائم التّسبیح به آن است و #ارکان_اربعه و #عناصر_اربعه ، جلواتی از آن هستند.

(برای مطالعه بیشتر لطائف این خصوص، رجوع شود به مقاله‌ی《 «دحو الارض»، بسطی در اعماق حقائق👈🏻 https://t.me/ehsannil2/388)


🔻➂❖ قدم سوّم - مختصری در مورد #رزایا •●•

🔲 «الرَزایا»، جمع «الرَزِيّة»، از مادّه‌ی «رَزَأَ»؛ به معنایِ مصائب است.

#مصیبت در نظر عموم افراد، ناگواراییِ حَدّی است که بعد از تصوّر کینونَت و نَفْسِ افراد (یعنی بعد از مرتبه‌ی ذاتِ افراد)، تحتِ عناوینِ مختلف، به آنها #اصابت و برخورد می‌کند.
یعنی مصیبت را صرفاً چنین مصیبتی می‌بینند که شخصی «هست» (کینونت و ذات و نفس)، و بعد، امری یا شیءِ دیگری، در مرتبه‌ی صفات یا افعال یا آثار، به این شخص، اصابت می‌کند.

در حالی که مطلب فراتر است و بایستی مصیبت را در عالَم حقیقت، و با منظرِ اطلاق بشناسیم. که مصیبت مطلقه؛ تمام مراتبِ ذات و صفات و افعال و آثار را شامل می‌شود.

🔳 #مصیبة؛ از مادۀ #صوب است.
#اصابة یعنی دَرْک. و #درک؛ نقطه‌ی اتّصالِ حقیقیِ درک کننده و درک شده است.

(⚠️ با نفسِ این «اتّصال» در این بیان معرفتی، کار داریم.)

💧قرآن، بارانی را که متصّل بین #آسمان و #زمین است را "صَیِّب" معرّفی می‌فرماید (✿『 أَوْ «كَصَيِّبٍ» مِنَ السَّماء』✿؛ بقره، ۱۹).

نفسِ «اتّصال» (مُبَرّا و فارغ از تعیّنِ دو طرفِ اتصال)؛ واسطه‌ی مطلقه یعنی حضرات آل الله (ع) هستند که «درستیِ» مطلق می‌باشد که به آن《صَـواب》می‌گویند. که همان #برجستگی_مطلقه و حقیقی، و شیئیتِ اشیاء است که از سماءِ #غیب، تا ارضِ #شهود؛ مَمدود و گسترده است و سماءِ و ارض (غیب و شهود - عالَمِ لا اشاره و عالَمِ اشاره)، دائماً به آن، قوام دارند و حدوث و بقائشان به حضرات آل الله(ع) است که در دعای ندبه می‌خوانیم:

🔻أَيْنَ وَجْهُ الله الَّذِي إِلَيْهِ تَتَوَجَّهُ الْأَوْلِيَاءُ،
👈 أيْنَ السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَيْنَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاء🔺
کجاست آن وجه خداوند که اولیاء الهی متوجّه او هستند؟! کجاست آن وجود مقدّسی که سبب اتّصالِ بین زمین (کنایه از عالم اشاره - مَن علیه الحجّة - خلائق) و آسمان (کنایه از عالم لا اشاره - مَن له الحجّة - خداوند) است و آسمان و زمین به واسطه‌ی او به همدیگر متّصل‌اند؟!

《صَواب》؛ از مادّه‌ی «صَوب» است که هم‌ ریشه با «مصیبة» می‌باشد.

چون کلمات و واژه‌ها به سُخره‌ی اهل دنیا در آمده، معنایِ لطیفشان گاهی فراموش شده است!
و از آن جمله؛ همین کلمه‌ی «مصیبة» است که به محضِ جاری شدنِ آن به لسان، لطائفِ آن جز برای معدودی از افراد، رخ عیان نمی‌کند، تا جائی که آیات قرآن را دالّ بر مذمَّتِ «مصیبت» بیان می‌نمایند. مثلاً در این آیات که فرموده است:

💎وَ لَنَبْلُوَنَّكُم بِشىَ‏ْءٍ مِّنَ الخَْوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِّنَ الْأَمْوَالِ وَ الْأَنفُسِ وَ الثَّمَرَاتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرينَ(بقره، ۱۵۵)
الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُم «مُّصِيبَةٌ» قَالُواْ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ(۱۵۶) 』💎
و مسلماً شما را به چيزى از ترس و گرسنگى و زيان مالى و جانى و كاهش محصولات مى‌‏آزماييم، و صابران را نويد ده‏.
آنها كه هرگاه مصيبتى بدانها رسد [صبورى كنند] و گويند: ما از آنِ خداييم و به سوى او باز مى‌‏گرديم.

به حدّ و تعیّنِ «خوف و جوع و نقص در اموال و نَفْسها و ثمرات» می‌مانند وُ زمختی و ناسازگاری و ناگواریِ کلمه‌ی «مصیبت» را آواری بر سر مصیبت‌زده می‌دانند و مطلبِ دیگری از حقیقت، برایشان معلوم نشده است!


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
.
🔲

🍃 امّا #صابرین کسانی هستند که لطائف را با نورِ الهی تماشا می‌کنند و از این رو، در عینِ مصیبت، ندای وجودیشان 💎«إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ»💎 است.

🔲 لطیفه‌ای از حقیقتِ مصیبت را بخوانیم:

شیئیّتِ هر شیئی، واسطه‌ی مطلقه، یعنی حضرات آل الله(ع) می‌باشد، که «#نفس_اصابت» هستند.

نفسِ اصابت (مطلقِ اصابت)؛ اصابتِ چیزی به چیزی نیست. و همان طور که بیان شد؛ شیئیتِ هر شیء است و تمامِ مراتبِ وجودیِ امور و اشیاء، جلوه‌ای از جلواتِ آن اصابت است.

🔳 ⇩ نفسِ اصابت، نفسِ حضرت باریتعالی است، یعنی همان نفس و شرطِ «لا هو الا هو»؛
◾️ که در جلوه‌ی جلالی (یعنی جلوه‌ی «لا هو»یی) ؛ «مُصیبَة» است.
◽️ و در جلوه‌ی جمالی (یعنی جلوه‌ی «الّا هو»یی)؛ «صَواب» است.

واسطه‌ی مطلقه؛ مصیبة و صواب، جلال و جمال، باطن و ظاهر، اوّل و آخِرِ حضرت حقّ است و از این حقیقت؛
مصیبة و صواب، جلال و جمال، باطن و ظاهر، اوّل و آخِرِ هر شیئی می‌باشد (『 أَوَّلُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ آخِرُهُ 』؛ 📚 إقبال الأعمال، ط - القديمة، ج‏۱، ص۴۰۲).


🔻نکته‌ای مهمّ در حاشیه‌ی بحث؛
خودِ «مصیبة»؛ در ظاهر و جمال، به دو صورت «حسنه» و «سیّئه» تقسیم می‌شود:

💎『 ما أَصابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ ما أَصابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ』💎
هر خيرى که به تو رسد (در تمام مراتبِ وجودی؛ ذات و صفات و افعال و آثار) از جانب خداوندست و هر شرّى که به تو رسد، از جانب خود توست.
(نساء،۷۹)

که؛
«سیّئة» در مقامِ حدّ؛ سَیِّئه‌ی «مِنْ نَفْسِكَ» است.
و «سیّئة» در مقام لُبّ؛ ظهورِ «لا هو» ست.
(رجوع شود به مقاله‌ی 👈🏻 https://t.me/ehsannil2/325 )

«حسنة» در مقامِ حدّ؛ ظهورِ «الا هو» ست و «مِنَ اللَّهِ» است.
و «حسنه» در مقامِ لُبّ؛ ظهورِ «لا هو الا هو» است که در آیه‌ی ۷۸ فرمود؛
❖『 «قُلْ» كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ』❖

🔥 شناختِ ملعنتِ دشمنان الهی در تعمّق معرفت، با تحلیل فوق، بسیار حائز اهمیّت است و از اخصّ معارفِ الهی است که چون موضوع این مقاله نیست، شرحی از آن بیان نشد.

°•●°•الحمد لله الوهّاب•°●•°🔺


🕋 إن شاء الله کعبه را شناختیم که جلوه‌ی برجستگیِ مطلق است و دائماً اشیاء به آن، موجودیّت و شیئیت دارند.

👈🏻 مولودِ کعبه، حضرت مولی امیرالمؤمنین(ع) هستند که کعبه، به حضرت مولی(ع)، کعبه و محلّ دحو الأرض و نقطه‌ی تجلّی شیئیّتِ اشیاء است. بنابراین حضرت مولی (ع) همان طور که روایات بیان فرمودند؛ کعبه‌ی مستوره می‌باشند (❃الْكَعْبَةِ الْمَسْتُورَةِ ❃؛ بحارالانوار، ج۳۸، ص: ۱۹۹).

🔳 ⇩ حضرت مولی(ع)، نفسِ اصابت (اصابتِ مطلقه) هستند که؛
◾️ جلوه‌ی جلالی حضرت(ع)؛ مصیبتِ مطلقه است (لا هو).
◽️ و جلوه‌ی جمالیِ حضرت(ع)؛ صوابِ مطلقه است (الا هو).

اگر چشم حقیقت‌بین به حضرتشان(ع) باز شد و تماماً شاهدِ حقیقتِ «لا هو الا هو» شد؛ در واقع ناظرِ حقیقتِ #صواب و #مصیبت گشته، و ندایِ صبورانه‌ی💎【إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ】💎 سر خواهد داد وَ ...
...『 وَ بَشِّرِ الصَّابِرينَ』
بشارت‌های الهی بر جانِ چنین کسی .


🍃 سرسلسله جنبانِ #الصابرین، مُنشِئ #صبر_جمیل، آنکه از باطنِ حضرت مولی(ع) جوشیده و از باطن و سیرتِ عالَمِ عالی، تا ظاهر و صورتِ عالَم دانی، خروشیده، و تمام‌ْقَـدْ «زَیْنِ اَب» است و زینَت پدر را رقم زده، حضرتِ کعبة الرزایا، زینب کبری روحی لذکرها الفداء می‌باشند.

حضرتِ《زینب》 -سلام الله علیها- ؛《زَیْنِ اَب》 یعنی زینتِ پدر بزرگوار، ولیّ الله الاعظم، مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام هستند.

#زینت، در ظاهر می‌آید.
🔆 امّا وقتی زینت، حقیقی باشد؛ از باطنِ صاحبِ زینت، بر ظاهرِ او جلوه‌ کرده است، نه اینکه از بیرونِ او، آویخته به او شده باشد!

اگر مولای متقیان، #الکعبة_المستوره و «نفسِ اصابت» هستند و در خفایِ کعبه و مقامِ وحدتِ مصیبت می‌باشند؛
🔳 ⇩ حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) #کعبة_الرزایا هستند. یعنی [به #عین_شخصی]، «نفسِ اصابت» بودنِ حضرت مولی(ع) را نمایان‌گرند که در تحلیل بیان می‌شود؛

◾️ جلوه‌ی جلالی حضرتِ کعبة الرزایا (س)؛ جلوه‌ی مصیبتِ مطلقه (یعنی؛ لا هو) است و همان است که حضرتشان در کربلای«معلّی» (که به مولی علی ع؛ مُعَلّی است) ؛ خمیده و پیر شدند (وامصیبتاه! خاک بر دهانم😭)

◽️و جلوه‌ی جمالیِ حضرت کعبة الرزایا (س)؛ جلوه‌ی صوابِ مطلقه (یعنی الا هو) است و همان است که در مجلس ابن زیاد ملعون فرمودند؛
❖『 مَا رَأَيْتُ إِلَّا جَمِيلاً 』❖


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
.
🔲

🍁 چنین است که درکِ این "رزایا" (که رَزیّۀ عظیمه و مطلقه است)، و رسیدن به نقطۀ اطلاقیِ «اصابتِ مطلقه» در عینِ #اشک و #ندبه و #عزا یِ تامّ و تمام (که هیچوقت و به هیچ وجهی، حقّ این عزاداری، اَدا نخواهد شد)، شُکرها و حمدها دارد که در آخرین جملۀ #زیارت_عاشورا (که این زیارت، زیارت در «عشرۀ ایمان» است) می‌خوانیم :

👈🔻"الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى عَظِيمِ «رَزِيَّتِي»‏"🔺
ستایش خدای را بر بزرگیِ «مصیبتم».

یاءِ «رَزِيَّتِي»‏ (ضمیر متصّل متکلّم وحده) به قدرِ پذیرشِ «الرَزایا» است.

🍃 بیقرارانِ حضرتِ #کعبة_الرزایا (س)! ("طوبی لکم" )!
نوشِ جانتان این حدیث شریف که میفرمایند:

🔳"الْمُؤْمِنُ مُرَزَّأٌ"🔳
(📚مجمع البحرين، ج‏1، ص: 183)

"مُرَزَّأٌ" ؛ اسم مفعولِ از مصدرِ "رزأ" است. و آن، کسی است که "کعبة الرزایا" بودنِ حضرت زینب (س) را پذیرفته است.
پس؛
👈 هرچقدر پذیرایِ حضرتِ کعبة الرزایا (س) باشی؛ مؤمن هستی.


🔰 مطلب، مطوّل شد . پس لطیفۀ آخر را بدون شرح می‌نگارم :

☘️ خوب تماشا کن عزیز من!

آن کربلا و عاشورائی که توحید و "بَطْحَاءِ الْجَنَّة" (یعنی گستردگیِ عالَم خفا و جنّت/ 📗كامل الزيارات، ص: 263) است، به حضرتِ کعبة الرزایا زینب کبری روحی لذکرها الفداء، گسترده شد. حضرت زینب (س) عالَم را پر کرده‌اند.

خفایِ کربلا ، به مقامِ رضا -؏- (که اطلاق و لاتعیّنیِ محضه است)، در گودالِ مظلومیّتِ 🔳『 رِضاً بِرِضائِک صَبْراً عَلی بَلائِک لا معبودي لي سِواک』🔳، (که مقامِ "راضیة مرضیة" بودنِ #نفس_مطمئنه است) ؛ به قدومِ مبارکِ حضرت زینب کبری(س)، در عالَم جلوَت گسترده شد و تمام اشیاء را در تسبیح و بکاء بر حضرت سیّد الشهدا(ع) رقم زد.
و حضرتشان (س) مصدر آن شدند تا حقیقت رضایِ در اوج مصیبت (که در گودالِ مظلومیّت بود)، در عوالِم انشاء شود و چنین گردد که:

🔻" الرِّضَا بِقَضَاءِ اللَّهِ يُهَوِّنُ عَظِيمَ الرَّزَايَا."🔺
رضا به قضایِ الهی، مصائب بزرگ را [به نفسِ عظیم بودن] آسان می‌کند (⚠️به نحوِ اطلاق).
(📗تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص: 103)



"الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى عَظِيمِ «رَزِيَّتِي»‏"




حضرتِ #زینب_کبری سلام الله علیها
#لطیفه_کعبة_الرزایا
#لطیفه_مصیبت
#لطیفه_صواب
🏴🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده



─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
🆔 @ehsannil1 کانال معرفة الحق
🆔 @ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
🆔 instagram.com/ehsan_nil 🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
.