Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
༺✾صــیام، سرّی از اسرار الهی✾༻
❖ لطیفۀ دوازدهم:
#عید_فطر؛ کمال اخلاص
┅─┅─═•🌱📖•═─┅─┅
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
┅─┅─═•🌱📖•═─┅─┅
🌿۞ بیان شد که؛
❖☜ «#رمضان» نام مبارکِ حقّﷻ است. و اسماء حقّﷻ؛ #توقیفی، و برخاسته از ذات است.
[برای شرحِ توقیفی بودنِ اسماء حقّﷻ لطفاً به این آدرس، مراجعه بفرمائید ❂☜ https://t.me/ehsannil1/186]
🌙۞ ماه رمضان؛ اوّل سال است (🔻〖 شهْرُ رَمَضَانَ رَأْسُ السَّنَة〗🔻؛📚 إقبال الأعمال، ج۱، ص۴). و رأس بودن و رئیس بودن و اوّلیّتِ آن؛ اوّلیّتِ حقیقی است (و نه عددی)، بدین معنا که؛
🍃֎⇦ ظهورِ «هو الاوّل» بودنِ حضرت رمضانﷻ است.
❖☜ بنابراین؛ اوّلیّت وُ باطن و فتراک همۀ سال، و همۀ ماههایِ قمری؛ ماه مبارک رمضان است. و به عبارتی؛ ماههایِ قمری، ظهور و بسطِ #ماه_رمضان میباشد وُ در حقیقت؛
🍃֎⇦ ماهِ مبارکِ رمضان؛ حکمِ اسمِ مستأثرِ سایر ماههایِ قمری را دارد.
[اسم مستأثِر از باطن البواطنِ ذاتِ حقّﷻ، به اثر و در پِیِ ذات، جلوه کرده و سایر اسماءِ حقّﷻ؛ ظهوراتِ اسم مستأثرند. برای اشاراتِ بیشتر، لطفا به این آدرس، مراجعه بفرمائید ❂☜ https://t.me/ehsannil2/259]
🍃۞ ایّام و اعمالِ ماه رمضان، حقیقتی در وجود، و مسیرِ سلوکیِ عبد است.
❖☜ پس بررسیِ ماه رمضان و اعمالِ آن، نیازمند بینش عمیقِ معرفتی است.
🌙֎⇯⇦ الغرض؛ پایانِ ماه مبارک رمضان؛ نقطۀ آغازینِ #عید_فطر است.
🌿🔔 هر چند تمامِ لطائفی که روزی شد و بیان گشت، چیزکی از حقائق ماه مبارک رمضان بود؛ ولی تمام آن حرمت و بزرگی و سیر و اسرار را همراهِ جان داشته باش و به خواندنِ رشحهای از لطائفِ عید سعید فطر؛ اهتمام بفرما.
°•✾🎀✾•°
🌿📜 دانستیم؛
❖☜ #روزه - که #امساک است -، «#اخلاص» است و بیان شد که میفرمایند؛🔻〖الصِّيَامُ تَثْبِيتاً لِلْإِخْلَاص〗🔺 (روزه، ثـباتِ اخلاص است؛ 📚 علل الشّرائع، ج۱، ص۲۴۸).
❖☜ و بیان شد که #اخلاص؛ توحید است، چنان که میفرمایند؛ 🔹〖 لا إِلَهَ الّا الله وَ هِيَ كَلِمَةُ الْإِخْلَاص〗🔹 (📚 التوحيد، للصدوق، ص۲۳۴).
🍃֎⇯⇦ [به لطف خدا] صائم به صیامش؛ مسیرِ #اخلاص را طیّ میکند و صمدیّت حقّﷻ در نفْسِ او ظاهر میشود.
❖☜ امّا روزۀ وصال بر او حرام است.
(『 صَوْمُ الْوِصَالِ حَرَام』
📚 مستدرك الوسائل، ج۷، ص۵۵۱)
🍃یعنی؛
֎⇦ #نمیشود که دو روزِ پیاپی و بی وقفه در امساک باشد. که این حالْ؛ خارج شدن از عبودیّت، و ادعایِ الوهیّت است. چرا که؛
❖☜ تنها خداوندﷻ است که در #مقام_جمع (#خلوت)، دائماً در امساک است.
☕️🍲🍇⇯⇦ و امّا با افطار؛
❖☜ این حقیقت در نفسِ صائم، محقَّق میشود که صائمِ حقیقیِ؛ خداوندﷻ است و غنیِّ بالذّات، اوست. و اوست که مطلق است و بینیاز از قوُت.
اوست که از صمدیّت، دائماً در امساک است.
و مبادا در کنارِ حضرتِ صمدﷻ، إنیّتی بسازی (تَفَرعُن)!
✨ که همانجا هم که صائم بودی؛
֎⇦ جلوۀ از جلواتِ حقّﷻ بودی.
❖☜ پس صائم، به افطار؛ ترکِ مرتبۀ دیگری از انیّت را مینماید.
🍃֎⇯⇦ سیرِ فوق؛ مربوط به تمام ایّام ماه رمضان است تا برسیم به روزِ آخر.
❖☜ به غیر از روز آخر ماهِ رمضان؛ تمام ایّام این ماه را افطار میکنیم تا فردایِ آن روز، امساک کنیم.
و دائماً این افطار به صیامِ فردا متصّل است. صیامی که بیان شد، «اخلاص» است.
☕️🍲🍇⇯⇦ امّا در افطارِ روزِ آخر؛➣●•
❖☜ افطار میکنیم نه به اینکه فردایش صائم باشیم و در امساک، بلکه این افطار؛ «امساک از امساک» است. چون فردایِ آن؛ عید فطر است و روزۀ آن، حرام.
بنابراین؛
💠【 «روزه»، که حرمت دارد و «اخلاص» است؛❖☜ «نگرفتنِ روزۀ عید فطر»؛ در جلالِ حرمتی است و «کمالُ الاخلاص» است】💠
(دقّت و تأمّل دو چندان میخواهد!)
🍃۞ سالک که عبدِ خداوندﷻ است؛ نهی از خوردن، و امر به خوردن را از حقیقتِ حقّﷻ میبیند، و نه گسیخته از اوﷻ. پس اگر به تعیّنِ «نخوردن» و «خوردن» بمانَد؛
❖☜ «عبد الله» نیست، بلکه؛ عبدِ «نخوردن» و عبدِ «خوردن» است.
🌿֎⇯⇦ اینچنین است که در بابی از روایات آمده است که اگر روزۀ مستحبی گرفتی و مؤمنی تو را مهمان کرد (چیزی تعارف کرد)؛
❖☜ «بخور» (حتّی اگر دقائقِ نزدیک به افطار باشد). و اگر این سخن را قبول نمودی و عمل کردی؛ ده برابرِ روزهات (عددِ ۱۰، عدد اکمل است)، جزا خواهی داشت.
[یک باب از کتاب شریف #وسائل_الشیعه اختصاص به این روایات دارد که میتوانید رجوع بفرمائید ❂☜ 📚 وسائل الشيعة، ج۱۰، ص۱۵۱]
🔔 بنابراین؛
❖☜ اینجا امتحانِ بزرگ من و توست!
که آیا به تعیّنِ «صوم» ایستادهای، یا به حقیقتِ «صوم»؟!
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•✿👇🏻ادامهی سخن👇🏻✿•༻
🌙
༺✾صــیام، سرّی از اسرار الهی✾༻
❖ لطیفۀ دوازدهم:
#عید_فطر؛ کمال اخلاص
┅─┅─═•🌱📖•═─┅─┅
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
┅─┅─═•🌱📖•═─┅─┅
🌿۞ بیان شد که؛
❖☜ «#رمضان» نام مبارکِ حقّﷻ است. و اسماء حقّﷻ؛ #توقیفی، و برخاسته از ذات است.
[برای شرحِ توقیفی بودنِ اسماء حقّﷻ لطفاً به این آدرس، مراجعه بفرمائید ❂☜ https://t.me/ehsannil1/186]
🌙۞ ماه رمضان؛ اوّل سال است (🔻〖 شهْرُ رَمَضَانَ رَأْسُ السَّنَة〗🔻؛📚 إقبال الأعمال، ج۱، ص۴). و رأس بودن و رئیس بودن و اوّلیّتِ آن؛ اوّلیّتِ حقیقی است (و نه عددی)، بدین معنا که؛
🍃֎⇦ ظهورِ «هو الاوّل» بودنِ حضرت رمضانﷻ است.
❖☜ بنابراین؛ اوّلیّت وُ باطن و فتراک همۀ سال، و همۀ ماههایِ قمری؛ ماه مبارک رمضان است. و به عبارتی؛ ماههایِ قمری، ظهور و بسطِ #ماه_رمضان میباشد وُ در حقیقت؛
🍃֎⇦ ماهِ مبارکِ رمضان؛ حکمِ اسمِ مستأثرِ سایر ماههایِ قمری را دارد.
[اسم مستأثِر از باطن البواطنِ ذاتِ حقّﷻ، به اثر و در پِیِ ذات، جلوه کرده و سایر اسماءِ حقّﷻ؛ ظهوراتِ اسم مستأثرند. برای اشاراتِ بیشتر، لطفا به این آدرس، مراجعه بفرمائید ❂☜ https://t.me/ehsannil2/259]
🍃۞ ایّام و اعمالِ ماه رمضان، حقیقتی در وجود، و مسیرِ سلوکیِ عبد است.
❖☜ پس بررسیِ ماه رمضان و اعمالِ آن، نیازمند بینش عمیقِ معرفتی است.
🌙֎⇯⇦ الغرض؛ پایانِ ماه مبارک رمضان؛ نقطۀ آغازینِ #عید_فطر است.
🌿🔔 هر چند تمامِ لطائفی که روزی شد و بیان گشت، چیزکی از حقائق ماه مبارک رمضان بود؛ ولی تمام آن حرمت و بزرگی و سیر و اسرار را همراهِ جان داشته باش و به خواندنِ رشحهای از لطائفِ عید سعید فطر؛ اهتمام بفرما.
°•✾🎀✾•°
🌿📜 دانستیم؛
❖☜ #روزه - که #امساک است -، «#اخلاص» است و بیان شد که میفرمایند؛🔻〖الصِّيَامُ تَثْبِيتاً لِلْإِخْلَاص〗🔺 (روزه، ثـباتِ اخلاص است؛ 📚 علل الشّرائع، ج۱، ص۲۴۸).
❖☜ و بیان شد که #اخلاص؛ توحید است، چنان که میفرمایند؛ 🔹〖 لا إِلَهَ الّا الله وَ هِيَ كَلِمَةُ الْإِخْلَاص〗🔹 (📚 التوحيد، للصدوق، ص۲۳۴).
🍃֎⇯⇦ [به لطف خدا] صائم به صیامش؛ مسیرِ #اخلاص را طیّ میکند و صمدیّت حقّﷻ در نفْسِ او ظاهر میشود.
❖☜ امّا روزۀ وصال بر او حرام است.
(『 صَوْمُ الْوِصَالِ حَرَام』
📚 مستدرك الوسائل، ج۷، ص۵۵۱)
🍃یعنی؛
֎⇦ #نمیشود که دو روزِ پیاپی و بی وقفه در امساک باشد. که این حالْ؛ خارج شدن از عبودیّت، و ادعایِ الوهیّت است. چرا که؛
❖☜ تنها خداوندﷻ است که در #مقام_جمع (#خلوت)، دائماً در امساک است.
☕️🍲🍇⇯⇦ و امّا با افطار؛
❖☜ این حقیقت در نفسِ صائم، محقَّق میشود که صائمِ حقیقیِ؛ خداوندﷻ است و غنیِّ بالذّات، اوست. و اوست که مطلق است و بینیاز از قوُت.
اوست که از صمدیّت، دائماً در امساک است.
و مبادا در کنارِ حضرتِ صمدﷻ، إنیّتی بسازی (تَفَرعُن)!
✨ که همانجا هم که صائم بودی؛
֎⇦ جلوۀ از جلواتِ حقّﷻ بودی.
❖☜ پس صائم، به افطار؛ ترکِ مرتبۀ دیگری از انیّت را مینماید.
🍃֎⇯⇦ سیرِ فوق؛ مربوط به تمام ایّام ماه رمضان است تا برسیم به روزِ آخر.
❖☜ به غیر از روز آخر ماهِ رمضان؛ تمام ایّام این ماه را افطار میکنیم تا فردایِ آن روز، امساک کنیم.
و دائماً این افطار به صیامِ فردا متصّل است. صیامی که بیان شد، «اخلاص» است.
☕️🍲🍇⇯⇦ امّا در افطارِ روزِ آخر؛➣●•
❖☜ افطار میکنیم نه به اینکه فردایش صائم باشیم و در امساک، بلکه این افطار؛ «امساک از امساک» است. چون فردایِ آن؛ عید فطر است و روزۀ آن، حرام.
بنابراین؛
💠【 «روزه»، که حرمت دارد و «اخلاص» است؛❖☜ «نگرفتنِ روزۀ عید فطر»؛ در جلالِ حرمتی است و «کمالُ الاخلاص» است】💠
(دقّت و تأمّل دو چندان میخواهد!)
🍃۞ سالک که عبدِ خداوندﷻ است؛ نهی از خوردن، و امر به خوردن را از حقیقتِ حقّﷻ میبیند، و نه گسیخته از اوﷻ. پس اگر به تعیّنِ «نخوردن» و «خوردن» بمانَد؛
❖☜ «عبد الله» نیست، بلکه؛ عبدِ «نخوردن» و عبدِ «خوردن» است.
🌿֎⇯⇦ اینچنین است که در بابی از روایات آمده است که اگر روزۀ مستحبی گرفتی و مؤمنی تو را مهمان کرد (چیزی تعارف کرد)؛
❖☜ «بخور» (حتّی اگر دقائقِ نزدیک به افطار باشد). و اگر این سخن را قبول نمودی و عمل کردی؛ ده برابرِ روزهات (عددِ ۱۰، عدد اکمل است)، جزا خواهی داشت.
[یک باب از کتاب شریف #وسائل_الشیعه اختصاص به این روایات دارد که میتوانید رجوع بفرمائید ❂☜ 📚 وسائل الشيعة، ج۱۰، ص۱۵۱]
🔔 بنابراین؛
❖☜ اینجا امتحانِ بزرگ من و توست!
که آیا به تعیّنِ «صوم» ایستادهای، یا به حقیقتِ «صوم»؟!
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•✿👇🏻ادامهی سخن👇🏻✿•༻
🌙
Facebook
Log in or sign up to view
See posts, photos and more on Facebook.
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
🌙
🍃۞ إنشاءالله با دل همراه هستی تا لطیفهاش به جانت بنشیند و ملاک و مَناطش همیشه در دستانِ معرفتیات باشد؟!
🍃֎⇯حقیقتِ #صوم؛
❖☜ حضرات آلالله (علیهم السّلام) هستند.
🍃۞ حضرات (ع)؛ مطلقِ حقیقی میباشند. یعنی؛ #مطلق_علی_الاطلاق هستند و به هیچ تعیّنی و تقیّدی متوقّف نمیشوند.
❖☜ پس اگر در حدِّ «نخوردن» (امساک)، روزهداری کردیم و به لُبّ آمِر آن، راه نیافتیم؛ اطلاق را قیدی برای آلالله (علیهم السّلام) دیدهایم.
❖☜ امّا اگر در لُبّ «روزه» آمدیم؛ «روزهداری» را در حدّ و تعیّنِ «امساک» ندیدهایم.
🌿֎⇯⇦ و در این صورت؛ اینکه حضرات آلالله (علیهم السّلام) امر میفرمایند؛«به تعارفِ برادرِ مؤمنت در هنگام روزۀ مستحبّی، لبّیک بگو»؛ ذرّهای ما را به شکّ و شبهه دچار نمیکند که حالا روزۀ مستحبّی من چه میشود وُ آیا روزۀ مستحبّی خود را باطل کنم یا نه؟!!
🍃۞ عزیز من!
«باطل» که نمیشود، هیچ؛ بلکه تثبیتِ ورودِ تو به حقیقتِ «صوم» است.
❖☜ باید «عبد الله» بود، نه «عبدِ تعیّن».
🔰 اینجا تذکّر این حدیث شریف لازم است که میفرمایند:
🔻『 حَسَنَاتُ الْأَبْرَارِ سَيِّئَاتُ الْمُقَرَّبِين 』🔺
📚 بحار الأنوار، ط - بيروت، ج۲۵، ص۲۰۵
⤵️ در مقایسه و تحلیل عرض میشود:
◉☜ #ابرار؛ در راهِ قرب و وحدت هستند.
◉☜ امّا #مقربین؛ در مقامِ قرب و وحدتند.
🍃⇯⇦ مقرّبین؛ صوم را در تعیّنِ صوم (که امساک است) نمیبینند، بلکه روزه را (که أمری نیکو و حسنه و پسندیده است)؛ به حقیقتِ #صوم نظر میکنند.
❖☜ پس ماندن در حسنۀ روزه، و کنار گذاشتنِ حقیقت روزه (یعنی؛ حضراتِ آلالله علیهم السّلام)؛ برای ایشان سیّئه است وُ عبدِ مقرّب - که فانیِ مطلقِ خداوندﷻ است -، مبرّا از این سیّئه است.
🕊֎⇯⇦ بنابراین؛
هر چند که روزه؛ «اخلاص» است، ولی
این شکستنِ روزه، برایِ حقیقتِ روزه (یعنی؛ آلالله علیهم السّلام)؛
❖☜《کَمالُ الاخلاص》 است.
[اینجا نقطۀ عطف مطلب است،
و باید به دل دادن، معطوفِ این عطف شد.]
🔰 حضرت مولی امیرالمؤمنین علیّ (علیه السّلام) میفرمایند:
🔻«كَمَـــالُ الْإِخْـــــلَاصِ لَهُ نَفْيُ الصِّفَاتِ عَنْهُ»🔺
✾ کمالِ اخلاص برای خداوندﷻ؛
֎⇦ نفیِ همۀ صفات (ثبوتیّه و سلبیّه، فعلیّه و ذاتیّه) از خداوندﷻ است.
📚نهج البلاغه، خطبۀ اوّل
[🔔 #سخن_بیستودوم_حقیقة_التوحید از مباحثِ #حقیقة_التوحید در #کانال_معرفة_الحق اختصاص به این حدیث شریف و مبنای مهمّ آن دارد که إن شاء الله رجوع بفرمائید ❂☜ https://t.me/ehsannil1/352]
🍃֎⇯⇦ #صوم؛ که صفتِ صَمَدانی حقّﷻ است، اگر در تعیّنِ صوم (که امساک است) بماند، «کمال الاخلاص» نیست.
❖☜ چرا که خودِ #صوم؛ اخلاص است و فنا.
امّا «کمالُ الاخلاص»؛«فنایِ از فنا» است.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•✿👇🏻ادامهی سخن👇🏻✿•༻
🌙
🍃۞ إنشاءالله با دل همراه هستی تا لطیفهاش به جانت بنشیند و ملاک و مَناطش همیشه در دستانِ معرفتیات باشد؟!
🍃֎⇯حقیقتِ #صوم؛
❖☜ حضرات آلالله (علیهم السّلام) هستند.
🍃۞ حضرات (ع)؛ مطلقِ حقیقی میباشند. یعنی؛ #مطلق_علی_الاطلاق هستند و به هیچ تعیّنی و تقیّدی متوقّف نمیشوند.
❖☜ پس اگر در حدِّ «نخوردن» (امساک)، روزهداری کردیم و به لُبّ آمِر آن، راه نیافتیم؛ اطلاق را قیدی برای آلالله (علیهم السّلام) دیدهایم.
❖☜ امّا اگر در لُبّ «روزه» آمدیم؛ «روزهداری» را در حدّ و تعیّنِ «امساک» ندیدهایم.
🌿֎⇯⇦ و در این صورت؛ اینکه حضرات آلالله (علیهم السّلام) امر میفرمایند؛«به تعارفِ برادرِ مؤمنت در هنگام روزۀ مستحبّی، لبّیک بگو»؛ ذرّهای ما را به شکّ و شبهه دچار نمیکند که حالا روزۀ مستحبّی من چه میشود وُ آیا روزۀ مستحبّی خود را باطل کنم یا نه؟!!
🍃۞ عزیز من!
«باطل» که نمیشود، هیچ؛ بلکه تثبیتِ ورودِ تو به حقیقتِ «صوم» است.
❖☜ باید «عبد الله» بود، نه «عبدِ تعیّن».
🔰 اینجا تذکّر این حدیث شریف لازم است که میفرمایند:
🔻『 حَسَنَاتُ الْأَبْرَارِ سَيِّئَاتُ الْمُقَرَّبِين 』🔺
📚 بحار الأنوار، ط - بيروت، ج۲۵، ص۲۰۵
⤵️ در مقایسه و تحلیل عرض میشود:
◉☜ #ابرار؛ در راهِ قرب و وحدت هستند.
◉☜ امّا #مقربین؛ در مقامِ قرب و وحدتند.
🍃⇯⇦ مقرّبین؛ صوم را در تعیّنِ صوم (که امساک است) نمیبینند، بلکه روزه را (که أمری نیکو و حسنه و پسندیده است)؛ به حقیقتِ #صوم نظر میکنند.
❖☜ پس ماندن در حسنۀ روزه، و کنار گذاشتنِ حقیقت روزه (یعنی؛ حضراتِ آلالله علیهم السّلام)؛ برای ایشان سیّئه است وُ عبدِ مقرّب - که فانیِ مطلقِ خداوندﷻ است -، مبرّا از این سیّئه است.
🕊֎⇯⇦ بنابراین؛
هر چند که روزه؛ «اخلاص» است، ولی
این شکستنِ روزه، برایِ حقیقتِ روزه (یعنی؛ آلالله علیهم السّلام)؛
❖☜《کَمالُ الاخلاص》 است.
[اینجا نقطۀ عطف مطلب است،
و باید به دل دادن، معطوفِ این عطف شد.]
🔰 حضرت مولی امیرالمؤمنین علیّ (علیه السّلام) میفرمایند:
🔻«كَمَـــالُ الْإِخْـــــلَاصِ لَهُ نَفْيُ الصِّفَاتِ عَنْهُ»🔺
✾ کمالِ اخلاص برای خداوندﷻ؛
֎⇦ نفیِ همۀ صفات (ثبوتیّه و سلبیّه، فعلیّه و ذاتیّه) از خداوندﷻ است.
📚نهج البلاغه، خطبۀ اوّل
[🔔 #سخن_بیستودوم_حقیقة_التوحید از مباحثِ #حقیقة_التوحید در #کانال_معرفة_الحق اختصاص به این حدیث شریف و مبنای مهمّ آن دارد که إن شاء الله رجوع بفرمائید ❂☜ https://t.me/ehsannil1/352]
🍃֎⇯⇦ #صوم؛ که صفتِ صَمَدانی حقّﷻ است، اگر در تعیّنِ صوم (که امساک است) بماند، «کمال الاخلاص» نیست.
❖☜ چرا که خودِ #صوم؛ اخلاص است و فنا.
امّا «کمالُ الاخلاص»؛«فنایِ از فنا» است.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•✿👇🏻ادامهی سخن👇🏻✿•༻
🌙
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
🌱🌿
🌿📜۞ در سخنهای قبلی بیان شد که هر شبِ ماه مبارک رمضان را افطار میکنیم به نیّت «امساکِ» فردا.
[نه اینکه افطار بکنیم به نیّت قُوُتِ فردا]
❖☜ امّا افطارِ شب آخر ماه مبارک رمضان، با افطارهای شبهای قبل متفاوت است، چرا که افطار میکنیم به نیّتِ «قُوُتِ فردا»، که فردایش چون عید فطر است و روزه؛ #حرام ...
⚠️ حرمت روزۀ عیدِ فطر محلّ دقت است!
🍃֎⇯⇦ در شبهای دیگرِ ماه مبارک رمضان به اَکْل و شربی افطار میکنیم تا فردایش از همین اَکْل و شُرب، امساک کنیم. امّا در شبِ آخر ماه مبارک رمضان به اَکْل و شُربی افطار میکنیم که دیگر افطار باشیم. یعنی؛
❖☜ در عید فطر؛ به خودِ «امساک»، افطار میکنیم و «امساکِ از امساک» خواهیم داشت.
🌿۞ اگر به روزه و امساکِ ماه مبارک رمضان، «اخلاص» یافتی؛
حالا به افطار و قُوُتِ عید فطر؛
֎⇦ «کمالُ الاخلاص» خواهی یافت.
[این است که قدم به قدمِ ایّام و اعمالِ ماه مبارک، قدمهایِ سلوکیِ عبد است.]
🍃֎⇯⇦ بنابراین؛ روزۀ عید فطر حرام است زیرا از تعیّنِ «امساک» (که صد البته، حسنه بود)، وارد به «امساک از امساک» شدی که ما فوقِ تعیّنِ حسنه است.
و آن؛
❖☜ کمالِ عبودیّت در این سیر است، که بایستی از امساک هم در راه دوست، امساک کنی.
🍃۞ که همان خدایی که روزه را واجب کرده، در روزِ اوّل ماه شوّال، روزه را حرام نموده است.
بلکه بیانِ اصحّ این است که؛
❖☜ همان «وجوب»، در اطلاقِ واجب بودن، تا این تحریم، کشیده و ممدود است.
[یعنی اطلاق؛ تا نهایتِ قید بایستی دیده شود.]
🍃۞ خداوندﷻ که ذاتِ بسیط است، افطار و امساکش به عین هم است و به عبدِ فانیِ در خود، نشان میدهد که؛
✓➊ به وحدتی که با حقّﷻ پیدا کرده، در امتیازِ از اوست.
[یعنی؛ عبد، عبد است و معبود، معبود، که این؛ #مقام_فرق_نوری است.]
🌿֎⇯⇦ و به او نشان میدهد؛
❖☜ در این مسیر که آمده و روزه گرفته است؛ صوم که صفتِ صَمَدانی است، مالِ خدا بوده، و افطار؛ مالِ عبد.
که آن خداوندﷻ است که صفتش ترکِ خوردن و نوشیدن است و منزّه از این افعال میباشد. و عبد در ایّامِ روزه؛ متلبّس به لباسِ صوم (یعنی؛ صفتِ صمدانیِ حقّﷻ) شده است.
✓➋ واجب بودنِ روزه؛ از «وجوبِ» خودِ حقّﷻ است.
و #وجوب حقّﷻ؛ مطلقِ حقیقی است.
پس به قوّتِ اطلاقِ وجوب (واجب بودنِ روزه)؛
❖☜ در #تحریم وجوب (تحریم روزۀ عید فطر) میآید.
🌿֎⇯⇦ و این؛ کمالِ وجوب است. که نفیِ خود، در بساطتِ خود میکند تا «لا هو إلّا هو» - که توحیدِ اَخَصُّ الخواصّ وُ «کمال الاخلاص» است - را؛ در جانِ عبدِ خویش، محقّق کند.
🔰 چنین عبدی مُقِرِّ به این مطلب است که؛
ظهورِ تو به من است و وجودِ من از تو
وَ لَسْتَ تَظْهَـــــرُ لَوْلاىَ، لَمْ أكُـــــنْ لَوْلاكْ
تـــو آفـتابِ غیری و «مغــربی» ســـایه
ز آفتــاب بــوَد ســایه را وجود و هلاک
«لَهُ الْحَمْدُ وَ الْمَجْدُ وَ الْعَظَمَةُ وَ الْكِبْرِيَاءُ
مَعَ كُلِّ نَفَسٍ وَ كُلِّ طَرْفَةِ عَيْنٍ
وَ كُلِّ لَمْحَةٍ سَبَقَ فِي عِلْمِهِ»
📚 از ادعیۀ سحر ماه مبارک رمضان
إقبال الأعمال، ط - القديمة، ج۱، ص۸۲
🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
#لطیفه_عید_فطر🌱
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍️
🆔 @ehsannil1 #کانال_معرفة_الحق
🆔 @ehsannil2 #کانال_اللطائف_الالهیة
🆔 instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
.
🌿📜۞ در سخنهای قبلی بیان شد که هر شبِ ماه مبارک رمضان را افطار میکنیم به نیّت «امساکِ» فردا.
[نه اینکه افطار بکنیم به نیّت قُوُتِ فردا]
❖☜ امّا افطارِ شب آخر ماه مبارک رمضان، با افطارهای شبهای قبل متفاوت است، چرا که افطار میکنیم به نیّتِ «قُوُتِ فردا»، که فردایش چون عید فطر است و روزه؛ #حرام ...
⚠️ حرمت روزۀ عیدِ فطر محلّ دقت است!
🍃֎⇯⇦ در شبهای دیگرِ ماه مبارک رمضان به اَکْل و شربی افطار میکنیم تا فردایش از همین اَکْل و شُرب، امساک کنیم. امّا در شبِ آخر ماه مبارک رمضان به اَکْل و شُربی افطار میکنیم که دیگر افطار باشیم. یعنی؛
❖☜ در عید فطر؛ به خودِ «امساک»، افطار میکنیم و «امساکِ از امساک» خواهیم داشت.
🌿۞ اگر به روزه و امساکِ ماه مبارک رمضان، «اخلاص» یافتی؛
حالا به افطار و قُوُتِ عید فطر؛
֎⇦ «کمالُ الاخلاص» خواهی یافت.
[این است که قدم به قدمِ ایّام و اعمالِ ماه مبارک، قدمهایِ سلوکیِ عبد است.]
🍃֎⇯⇦ بنابراین؛ روزۀ عید فطر حرام است زیرا از تعیّنِ «امساک» (که صد البته، حسنه بود)، وارد به «امساک از امساک» شدی که ما فوقِ تعیّنِ حسنه است.
و آن؛
❖☜ کمالِ عبودیّت در این سیر است، که بایستی از امساک هم در راه دوست، امساک کنی.
🍃۞ که همان خدایی که روزه را واجب کرده، در روزِ اوّل ماه شوّال، روزه را حرام نموده است.
بلکه بیانِ اصحّ این است که؛
❖☜ همان «وجوب»، در اطلاقِ واجب بودن، تا این تحریم، کشیده و ممدود است.
[یعنی اطلاق؛ تا نهایتِ قید بایستی دیده شود.]
🍃۞ خداوندﷻ که ذاتِ بسیط است، افطار و امساکش به عین هم است و به عبدِ فانیِ در خود، نشان میدهد که؛
✓➊ به وحدتی که با حقّﷻ پیدا کرده، در امتیازِ از اوست.
[یعنی؛ عبد، عبد است و معبود، معبود، که این؛ #مقام_فرق_نوری است.]
🌿֎⇯⇦ و به او نشان میدهد؛
❖☜ در این مسیر که آمده و روزه گرفته است؛ صوم که صفتِ صَمَدانی است، مالِ خدا بوده، و افطار؛ مالِ عبد.
که آن خداوندﷻ است که صفتش ترکِ خوردن و نوشیدن است و منزّه از این افعال میباشد. و عبد در ایّامِ روزه؛ متلبّس به لباسِ صوم (یعنی؛ صفتِ صمدانیِ حقّﷻ) شده است.
✓➋ واجب بودنِ روزه؛ از «وجوبِ» خودِ حقّﷻ است.
و #وجوب حقّﷻ؛ مطلقِ حقیقی است.
پس به قوّتِ اطلاقِ وجوب (واجب بودنِ روزه)؛
❖☜ در #تحریم وجوب (تحریم روزۀ عید فطر) میآید.
🌿֎⇯⇦ و این؛ کمالِ وجوب است. که نفیِ خود، در بساطتِ خود میکند تا «لا هو إلّا هو» - که توحیدِ اَخَصُّ الخواصّ وُ «کمال الاخلاص» است - را؛ در جانِ عبدِ خویش، محقّق کند.
🔰 چنین عبدی مُقِرِّ به این مطلب است که؛
ظهورِ تو به من است و وجودِ من از تو
وَ لَسْتَ تَظْهَـــــرُ لَوْلاىَ، لَمْ أكُـــــنْ لَوْلاكْ
تـــو آفـتابِ غیری و «مغــربی» ســـایه
ز آفتــاب بــوَد ســایه را وجود و هلاک
«لَهُ الْحَمْدُ وَ الْمَجْدُ وَ الْعَظَمَةُ وَ الْكِبْرِيَاءُ
مَعَ كُلِّ نَفَسٍ وَ كُلِّ طَرْفَةِ عَيْنٍ
وَ كُلِّ لَمْحَةٍ سَبَقَ فِي عِلْمِهِ»
📚 از ادعیۀ سحر ماه مبارک رمضان
إقبال الأعمال، ط - القديمة، ج۱، ص۸۲
🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
#لطیفه_عید_فطر🌱
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍️
🆔 @ehsannil1 #کانال_معرفة_الحق
🆔 @ehsannil2 #کانال_اللطائف_الالهیة
🆔 instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
.
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تندخوانی - جزء ۳۰
@mesbahinfo
💠 تلاوت تحدیر (تندخوانی)؛
🔹جزء سی ام قرآن کریم؛
به نیابت از تمام پدر و مادرانی که کودکانشان را به عشق سیدالشهدا علیه السلام تربیت نمودند.
🔹جزء سی ام قرآن کریم؛
به نیابت از تمام پدر و مادرانی که کودکانشان را به عشق سیدالشهدا علیه السلام تربیت نمودند.
Forwarded from آخرین توییت
🔺 مطالعات جدید در مورد نوشیدن الکل
🔹 مطالعات جدید در دانشگاه آکسفورد هشدار میدهد که نوشیدن هر مقدار الکل برای مغز مضر و آسیب زاست
🔹محققان دانشگاه آکسفورد نوشیدن "متوسط" را با کاهش حجم ماده خاکستری مرتبط دانسته اند. ماده خاکستری که در خارجی ترین لایه مغز یافت می شود ، دارای اجسام سلول عصبی زیادی است و سهم عمده ای در سیستم عصبی مرکزی و پردازش اطلاعات و... دارد.
🔹طبق تحقیقات انجام شده بر روی افرادی که الکل نوشیدند، به نظر می رسد تقریباً کل مغز تحت تأثیر قرار گرفته است نه فقط مناطق خاصی که قبلا تصور میشد. همچنین میزان تاثیر مغر و آسیب دیدگی سلول های خاکستری در هر فرد بسته به میزان الکلی که مصرف کرده بود متفاوت بود.
@AkharinTwit
🔹 مطالعات جدید در دانشگاه آکسفورد هشدار میدهد که نوشیدن هر مقدار الکل برای مغز مضر و آسیب زاست
🔹محققان دانشگاه آکسفورد نوشیدن "متوسط" را با کاهش حجم ماده خاکستری مرتبط دانسته اند. ماده خاکستری که در خارجی ترین لایه مغز یافت می شود ، دارای اجسام سلول عصبی زیادی است و سهم عمده ای در سیستم عصبی مرکزی و پردازش اطلاعات و... دارد.
🔹طبق تحقیقات انجام شده بر روی افرادی که الکل نوشیدند، به نظر می رسد تقریباً کل مغز تحت تأثیر قرار گرفته است نه فقط مناطق خاصی که قبلا تصور میشد. همچنین میزان تاثیر مغر و آسیب دیدگی سلول های خاکستری در هر فرد بسته به میزان الکلی که مصرف کرده بود متفاوت بود.
@AkharinTwit
Forwarded from آخرین خبر (M.B)
🔺️صفر شدن رشد جمعیت ایران تا ۲۰ سال دیگر
🔹ایران؛ کشوری که در حال حاضر با داشتن حدود ۷۰ درصد جمعیت فعال، «میانسال» خطاب می شود، زنگهایِ کاهش نرخ رشد جمعیت و افزایش تعداد سالمندانش به صدا درآمده؛ اظهارات صاحب نظران بالاخره مسئولان را متوجه آینده ایران کرد.
🔹این نگرانیها در قالب طرحی با هدف افزایش نرخ رشد باروری در سال ۹۲ از سوی نمایندگان تهیه و اعلام وصول شد اما بنابر دلایلی به سرانجام نرسید و حالا بعد از هشت سال از زمان تدوینش، نمایندگان تصویب کردند به مدت هفت سال به صورت «آزمایشی» اجرا شود.
@akharinkhabar
🔹ایران؛ کشوری که در حال حاضر با داشتن حدود ۷۰ درصد جمعیت فعال، «میانسال» خطاب می شود، زنگهایِ کاهش نرخ رشد جمعیت و افزایش تعداد سالمندانش به صدا درآمده؛ اظهارات صاحب نظران بالاخره مسئولان را متوجه آینده ایران کرد.
🔹این نگرانیها در قالب طرحی با هدف افزایش نرخ رشد باروری در سال ۹۲ از سوی نمایندگان تهیه و اعلام وصول شد اما بنابر دلایلی به سرانجام نرسید و حالا بعد از هشت سال از زمان تدوینش، نمایندگان تصویب کردند به مدت هفت سال به صورت «آزمایشی» اجرا شود.
@akharinkhabar
🔷🔹پرسش:
هشتم شوال سالروز تخریب بقیع است، این واقعه در چه سالی و توسط چه کسی اتفاق افتاد و ماجرای این واقعه را شرح فرمائید؟
🔶🔸پاسخ:
حرم بقیع دو بار به دست اشرار سعودی و وهّابی، مورد حمله قرار گرفته است.
😢تخریب اوّل: مسعود بن عبدالعزیز (1163 - 1229 هـ . ق) امیر نجد در سال 1218 هـ . ق 1802 م، با لشکریانی وحشی و درنده خوی به مکه هجوم برد. او و همراهانش به پیروی از مسلک وهّابیّت، دست به تخریب و ویرانی گنبدها و آثار دینی قبله مسلمانان زدند. بسیاری از گنبدها و مساجد و آثار مذهبی مکه از جمله گنبد زادگاه پیامبر (صلی الله علیه و آله )، خانه امیرالمومنین (علیه السلام) و گنبد مقبره حضرت خدیجه کبری علیهاالسلام را ویران کردند و چون قدرت سعودی ها در مکه تثبیت شد در سال 1220 هـ . ق/ 1805 م به مدینه منوره حمله کردند، این حمله را حمله اول وهّابیان به مدینه و بقیع می دانند.[1]
تخریب دوّم: عبدالعزیز بن عبدالرحمان آل سعود(1293 - 1337 هـ . ق) که در کویت پناهنده بود در سال (1309 هـ . ق) در نجد قیام نمود و دوباره حکومت اشرار تبار سعودی را برقرار کرد و شهر ریاض را تصرف نمود.
او در سال 1330 هـ . ق اَحْصاء و قطیف دو مرکز شیعه نشین و نفت خیز را به زیر سیطره خود در آورد و سپس به حجاز لشکر کشید و حسین بن علی شریف مکه را شکست داد ، دولت هاشمی را ساقط کرد ، مکه را فتح نمود و پایتخت خویش اعلام کرد (1343/اکتبر 1924)
نیروهای سعودی پس از فتح مکه و ویرانی بسیاری از آثار و ابنیه ی دینی آنجا، قصد مدینه را کردند و ماهها مدینه را در محاصره خود نگه داشتند.
در مدت محاصره، اوضاع مدینه به کلّی به هم خورد و رعب و وحشت و قحطی و بیماری و... بر مردم بیچاره مستولی گشت.
مردم مدینه گروه گروه از شهر می گریختند و به شهرها و قصبه های اطراف می رفتند و بسیاری نیز در اثر عوامل فوق هلاک شدند تا اینکه در تاریخ (5 جمادی الاوّل 1344) مقاومت مظلومانه ی مردم مدینه، شکسته شد و نیروهای سعودی در میان کشتار و ارعاب مردم، مغرورانه و بی ادبانه وارد شهر شدند
در روز هشتم شوّال 1344 سپاهیان وهّابی به دستور امیر سعودی عبدالعزیز بن عبدالرحمن، چنگ و دندان نشان دادند و جنگ افزار خود را آماده کرده و به سوی بقیع حرکت کردند.
وهابیون بداندیش ابتدا تمام اموال و اشیاء نفیس و ذخیره های موجود در حرم بقیع را غارت نموده و در بین قبیله آل سعود و شیوخ تقسیم کردند.[2]
روز هشتم شوّال تلخ ترین روز شیعیان بلکه مسلمین در قرن چهاردهم هجری بود، چرا که در چنین روزی علاوه بر تخریب قبور هزاران نفر از یاران پیامبر ، علمای بزرگ دینی مدفون در بقیع، مرقد و بارگاه مجلل و باشکوه چهار امام معصوم (علیهم السلام) به صورت وحشیانه به دست وهابیون بیابانی و سعودی های بی فرهنگ و گستاخ ویران گردید. این حادثه داغ ابدی بر دل پیروان و عاشقان اهل بیت علیهم السلام نهاد.
🔘پی نوشت:
[1]. الهاجری، یوسف، بقیع، ترجمه: محمدرضایی، فصل دوم.
[2]. دایرة المعارف تشیع، ج3، ص385 - بقیع 119.
[3]. صحتی سردرودی، قلی زاده، محمد، مصطفی، سیمای مدینه، سازمان تبلیغات اسلامی، ص 142.
هشتم شوال سالروز تخریب بقیع است، این واقعه در چه سالی و توسط چه کسی اتفاق افتاد و ماجرای این واقعه را شرح فرمائید؟
🔶🔸پاسخ:
حرم بقیع دو بار به دست اشرار سعودی و وهّابی، مورد حمله قرار گرفته است.
😢تخریب اوّل: مسعود بن عبدالعزیز (1163 - 1229 هـ . ق) امیر نجد در سال 1218 هـ . ق 1802 م، با لشکریانی وحشی و درنده خوی به مکه هجوم برد. او و همراهانش به پیروی از مسلک وهّابیّت، دست به تخریب و ویرانی گنبدها و آثار دینی قبله مسلمانان زدند. بسیاری از گنبدها و مساجد و آثار مذهبی مکه از جمله گنبد زادگاه پیامبر (صلی الله علیه و آله )، خانه امیرالمومنین (علیه السلام) و گنبد مقبره حضرت خدیجه کبری علیهاالسلام را ویران کردند و چون قدرت سعودی ها در مکه تثبیت شد در سال 1220 هـ . ق/ 1805 م به مدینه منوره حمله کردند، این حمله را حمله اول وهّابیان به مدینه و بقیع می دانند.[1]
تخریب دوّم: عبدالعزیز بن عبدالرحمان آل سعود(1293 - 1337 هـ . ق) که در کویت پناهنده بود در سال (1309 هـ . ق) در نجد قیام نمود و دوباره حکومت اشرار تبار سعودی را برقرار کرد و شهر ریاض را تصرف نمود.
او در سال 1330 هـ . ق اَحْصاء و قطیف دو مرکز شیعه نشین و نفت خیز را به زیر سیطره خود در آورد و سپس به حجاز لشکر کشید و حسین بن علی شریف مکه را شکست داد ، دولت هاشمی را ساقط کرد ، مکه را فتح نمود و پایتخت خویش اعلام کرد (1343/اکتبر 1924)
نیروهای سعودی پس از فتح مکه و ویرانی بسیاری از آثار و ابنیه ی دینی آنجا، قصد مدینه را کردند و ماهها مدینه را در محاصره خود نگه داشتند.
در مدت محاصره، اوضاع مدینه به کلّی به هم خورد و رعب و وحشت و قحطی و بیماری و... بر مردم بیچاره مستولی گشت.
مردم مدینه گروه گروه از شهر می گریختند و به شهرها و قصبه های اطراف می رفتند و بسیاری نیز در اثر عوامل فوق هلاک شدند تا اینکه در تاریخ (5 جمادی الاوّل 1344) مقاومت مظلومانه ی مردم مدینه، شکسته شد و نیروهای سعودی در میان کشتار و ارعاب مردم، مغرورانه و بی ادبانه وارد شهر شدند
در روز هشتم شوّال 1344 سپاهیان وهّابی به دستور امیر سعودی عبدالعزیز بن عبدالرحمن، چنگ و دندان نشان دادند و جنگ افزار خود را آماده کرده و به سوی بقیع حرکت کردند.
وهابیون بداندیش ابتدا تمام اموال و اشیاء نفیس و ذخیره های موجود در حرم بقیع را غارت نموده و در بین قبیله آل سعود و شیوخ تقسیم کردند.[2]
روز هشتم شوّال تلخ ترین روز شیعیان بلکه مسلمین در قرن چهاردهم هجری بود، چرا که در چنین روزی علاوه بر تخریب قبور هزاران نفر از یاران پیامبر ، علمای بزرگ دینی مدفون در بقیع، مرقد و بارگاه مجلل و باشکوه چهار امام معصوم (علیهم السلام) به صورت وحشیانه به دست وهابیون بیابانی و سعودی های بی فرهنگ و گستاخ ویران گردید. این حادثه داغ ابدی بر دل پیروان و عاشقان اهل بیت علیهم السلام نهاد.
🔘پی نوشت:
[1]. الهاجری، یوسف، بقیع، ترجمه: محمدرضایی، فصل دوم.
[2]. دایرة المعارف تشیع، ج3، ص385 - بقیع 119.
[3]. صحتی سردرودی، قلی زاده، محمد، مصطفی، سیمای مدینه، سازمان تبلیغات اسلامی، ص 142.
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
.
﹏.𐫱 لطائفی از «#عماء » و «#هواء» 𐫱.﹏
༆࿐
─═༅࿇༅ 🍃 ༅࿇༅═─
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
─═༅࿇༅ 🍃 ༅࿇༅═─
༆࿐
🌿۞ راوی از محضرِ مبارکِ امام (؏)، سؤال میپرسد:
🔻«أَيْنَ كَانَ رَبُّنَا قَبْلَ خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأرْض؟»🔺
✾ پرودگارِ ما قبل از خلق آسمانها و زمین کجا بود؟
🍃۞ و حضرت (؏) میفرمایند:
🔻«كَانَ فِي عَمَاء
مَا فَوْقَهُ هَوَاءٌ وَ مَا تَحْتَهُ هَوَاء»🔺
✾ در #عماء بود.
مافوقش هوا بود و ماتحتش هوا بود.
📚 عوالي اللَّئالي، ج۱، ص۵۴
🍃⇯⇦ این در حالی است که خداوندﷻ، از آنجائی که خالقِ زمان و مکان است؛ مقهورِ زمان و مکان نمیباشد، چنان که در روایتِ دیگری میخوانیم که راوی از حضرت مولیٰ امیرالمؤمنین علیّ (علیه السّلام) سؤال میپرسد:
🔻«أَيْنَ كَانَ رَبُّنَا قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ سَمَاءً وَ أَرْضاً؟»🔺
✾ پروردگارمان پیش از خلق نمودنِ آسمان و زمین، کجا بوده است؟
🍃۞ و حضرت مولیٰ امیرالمؤمنین علیّ (علیه السّلام) میفرمایند:
🔻«"أَيْنَ" سُؤَالٌ عَنْ مَكَانٍ وَ كَانَ الله وَ لَا مَكَانَ.»🔺
✾«أیْنَ»؛ سؤالی از مکان است، و خداوند، مکان ندارد.
📚 الكافي، ط - الإسلامية، ج۱، ص۹۰
🌿⇯⇦ جمعبندی اینکه؛
«عماء»؛ #مکان نیست، بلکه؛ #مکانت و #مقام است. و پاسخ به «أیْنَ» در روایتِ اوّل؛
🍃֎⇦ پاسخی در #مکانت است، و نه در مکان.
همان طور که در فرازهای دعای ندبه، دائماً این کلمۀ استفهام را به کار میبریم و «أینَ» میگوئیم، در حالی که حضرت بقیة الله (عجّلاللهتعالیٰفرجهالشّریف)؛ مکان و زمان را در خود پیچیدهاند و از اینکه مافوقِ زمان و مکان، و بلکه خالقِ آنها هستند؛ در زمان و مکان هم هستند.
🍃⇯⇦ پس نکتۀ مهمّ این است که بدانیم:
❂☜ سخنِ اصلی از #مکانت است. و از آن مکانت است که در لفظِ «أيْنَ» میآید و به نظر برای #مکان هم استفاده میشود.
🍃۞ الغرض؛
خداوندﷻ در حدیث قدسی میفرماید:
🔺«لَا يَسَعُنِي أَرْضِي وَ لَا سَمَائِي
وَ لَكِنْ يَسَعُنِي قَلْبُ عَبْدِيَ الْمُؤْمِن»🔺
✾ نه زمینِ من، و نه آسمانِ من، وسعتِ مرا ندارد؛
ولیکن قلبِ بندۀ مومن من، وسعتِ مرا دارد.
📚 عوالي اللئالي، ج۴، ص۷
🌿⇯⇦ بنابراین؛ «عماء» را در قلبِ عبدِ حقیقی بیاب. که آن عبدِ حقیقی؛ حضرات آلالله (علیهم السّلام) هستند.
و «قلب♡»؛
🍃֎⇦ مطلقِ #دگوگونی است.
یعنی؛ نقطۀ لا تعیّن بودن است و از لا تعیّن بودن؛ به چنگ نمیآید، پس در خُفْیۀ «عَمائی» است، چنان که رشحهای از آن را در جامعۀ کبیره میخوانیم:
🔻«مَوَالِيَّ لَا أُحْصِي ثَنَاءَكُمْ
وَ لَا أَبْلُغُ مِنَ الْمَدْحِ كُنْهَكُمْ
وَ مِنَ الْوَصْفِ قَدْرَكُم»🔺
✾ سَرورانم!
نمیتوانم ستايشتان را در شمار آورم
و با مدح؛ به ژرفاى شمایان نمىرسم
و با توصيف؛ نمیتوانم منزلتتان را بيان كنم.
🌫 و امّا؛
«عَماء» به حسبِ ظاهر؛ به معنای اَبْرِ رقیق است. و در حدیثِ صدرِ سخن، بیان شد که حضرت (؏)؛ در وصفِ «عَماء» میفرمایند؛ «مَا فَوْقَهُ هَوَاءٌ وَ مَا تَحْتَهُ هَوَاء».
❂☜ در ابتدای تحلیل، این دو «مَا» را در عبارتِ فوق؛ مای #موصوله (به معنای آنچه) میگیریم. البتّه ظاهر عبارت هم به معنای موصولیِ «مَا» نزدیکتر است.
🍃֎⇯⇦ مراد از «هواءٌ» - که ما فوق و ماتحتِ عَماء است -؛ همان واسطۀ مطلقه یعنی؛ حضرات آلالله (؏) هستند، چرا که در احادیثِ «اَوّلُ ما خَلَقَ الله»ی؛ یکی از تعابیری که برای صادر و مخلوقِ اوّل بیان شده است، همین «هوا» است. به عنوان نمونه، میفرمایند:
🔻«أوّلُ المخلوقات اَلْهَواء»🔺
📚 بحار الأنوار، ج۵۴، ص۳۰۸
🍃֎ و یا میفرمایند:
🔻«إنّ الرّبَ تبارك و تعالىٰ خَلَقَ الهواء
ثُمّ خَلَقَ القلم»🔺
📚 تفسير القمي، ج۱، ص۳۲۱
🌿⇯⇦ مختصراً عرض میکنم که «هواءٌ»؛ حقیقتِ «عَماء» است، که در نهایتِ لطافت است وُ از لطیف بودنش؛ «عَمِيَتِ الْأَبْصَارُ وَ كَلَّتِ الْأَلْسُن؛ چشمها [از دیدنش] عاجزند و زبانها [از توصیفش] الکن؛ 📜دعای احتجاب، بحار الأنوار، ج۹۱، ص۳۷۹)».
❂☜ یعنی مقامی که؛
🔻«لا إسْمَ له و لا رَسْمَ له
و لا نَعْتَ له و لا وَصْفَ له و لا ...»🔺
🍃࿐
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
🍃࿐
༺•✿👇🏻ادامۀ سخن👇🏻✿•༻
.
﹏.𐫱 لطائفی از «#عماء » و «#هواء» 𐫱.﹏
༆࿐
─═༅࿇༅ 🍃 ༅࿇༅═─
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
─═༅࿇༅ 🍃 ༅࿇༅═─
༆࿐
🌿۞ راوی از محضرِ مبارکِ امام (؏)، سؤال میپرسد:
🔻«أَيْنَ كَانَ رَبُّنَا قَبْلَ خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأرْض؟»🔺
✾ پرودگارِ ما قبل از خلق آسمانها و زمین کجا بود؟
🍃۞ و حضرت (؏) میفرمایند:
🔻«كَانَ فِي عَمَاء
مَا فَوْقَهُ هَوَاءٌ وَ مَا تَحْتَهُ هَوَاء»🔺
✾ در #عماء بود.
مافوقش هوا بود و ماتحتش هوا بود.
📚 عوالي اللَّئالي، ج۱، ص۵۴
🍃⇯⇦ این در حالی است که خداوندﷻ، از آنجائی که خالقِ زمان و مکان است؛ مقهورِ زمان و مکان نمیباشد، چنان که در روایتِ دیگری میخوانیم که راوی از حضرت مولیٰ امیرالمؤمنین علیّ (علیه السّلام) سؤال میپرسد:
🔻«أَيْنَ كَانَ رَبُّنَا قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ سَمَاءً وَ أَرْضاً؟»🔺
✾ پروردگارمان پیش از خلق نمودنِ آسمان و زمین، کجا بوده است؟
🍃۞ و حضرت مولیٰ امیرالمؤمنین علیّ (علیه السّلام) میفرمایند:
🔻«"أَيْنَ" سُؤَالٌ عَنْ مَكَانٍ وَ كَانَ الله وَ لَا مَكَانَ.»🔺
✾«أیْنَ»؛ سؤالی از مکان است، و خداوند، مکان ندارد.
📚 الكافي، ط - الإسلامية، ج۱، ص۹۰
🌿⇯⇦ جمعبندی اینکه؛
«عماء»؛ #مکان نیست، بلکه؛ #مکانت و #مقام است. و پاسخ به «أیْنَ» در روایتِ اوّل؛
🍃֎⇦ پاسخی در #مکانت است، و نه در مکان.
همان طور که در فرازهای دعای ندبه، دائماً این کلمۀ استفهام را به کار میبریم و «أینَ» میگوئیم، در حالی که حضرت بقیة الله (عجّلاللهتعالیٰفرجهالشّریف)؛ مکان و زمان را در خود پیچیدهاند و از اینکه مافوقِ زمان و مکان، و بلکه خالقِ آنها هستند؛ در زمان و مکان هم هستند.
🍃⇯⇦ پس نکتۀ مهمّ این است که بدانیم:
❂☜ سخنِ اصلی از #مکانت است. و از آن مکانت است که در لفظِ «أيْنَ» میآید و به نظر برای #مکان هم استفاده میشود.
🍃۞ الغرض؛
خداوندﷻ در حدیث قدسی میفرماید:
🔺«لَا يَسَعُنِي أَرْضِي وَ لَا سَمَائِي
وَ لَكِنْ يَسَعُنِي قَلْبُ عَبْدِيَ الْمُؤْمِن»🔺
✾ نه زمینِ من، و نه آسمانِ من، وسعتِ مرا ندارد؛
ولیکن قلبِ بندۀ مومن من، وسعتِ مرا دارد.
📚 عوالي اللئالي، ج۴، ص۷
🌿⇯⇦ بنابراین؛ «عماء» را در قلبِ عبدِ حقیقی بیاب. که آن عبدِ حقیقی؛ حضرات آلالله (علیهم السّلام) هستند.
و «قلب♡»؛
🍃֎⇦ مطلقِ #دگوگونی است.
یعنی؛ نقطۀ لا تعیّن بودن است و از لا تعیّن بودن؛ به چنگ نمیآید، پس در خُفْیۀ «عَمائی» است، چنان که رشحهای از آن را در جامعۀ کبیره میخوانیم:
🔻«مَوَالِيَّ لَا أُحْصِي ثَنَاءَكُمْ
وَ لَا أَبْلُغُ مِنَ الْمَدْحِ كُنْهَكُمْ
وَ مِنَ الْوَصْفِ قَدْرَكُم»🔺
✾ سَرورانم!
نمیتوانم ستايشتان را در شمار آورم
و با مدح؛ به ژرفاى شمایان نمىرسم
و با توصيف؛ نمیتوانم منزلتتان را بيان كنم.
🌫 و امّا؛
«عَماء» به حسبِ ظاهر؛ به معنای اَبْرِ رقیق است. و در حدیثِ صدرِ سخن، بیان شد که حضرت (؏)؛ در وصفِ «عَماء» میفرمایند؛ «مَا فَوْقَهُ هَوَاءٌ وَ مَا تَحْتَهُ هَوَاء».
❂☜ در ابتدای تحلیل، این دو «مَا» را در عبارتِ فوق؛ مای #موصوله (به معنای آنچه) میگیریم. البتّه ظاهر عبارت هم به معنای موصولیِ «مَا» نزدیکتر است.
🍃֎⇯⇦ مراد از «هواءٌ» - که ما فوق و ماتحتِ عَماء است -؛ همان واسطۀ مطلقه یعنی؛ حضرات آلالله (؏) هستند، چرا که در احادیثِ «اَوّلُ ما خَلَقَ الله»ی؛ یکی از تعابیری که برای صادر و مخلوقِ اوّل بیان شده است، همین «هوا» است. به عنوان نمونه، میفرمایند:
🔻«أوّلُ المخلوقات اَلْهَواء»🔺
📚 بحار الأنوار، ج۵۴، ص۳۰۸
🍃֎ و یا میفرمایند:
🔻«إنّ الرّبَ تبارك و تعالىٰ خَلَقَ الهواء
ثُمّ خَلَقَ القلم»🔺
📚 تفسير القمي، ج۱، ص۳۲۱
🌿⇯⇦ مختصراً عرض میکنم که «هواءٌ»؛ حقیقتِ «عَماء» است، که در نهایتِ لطافت است وُ از لطیف بودنش؛ «عَمِيَتِ الْأَبْصَارُ وَ كَلَّتِ الْأَلْسُن؛ چشمها [از دیدنش] عاجزند و زبانها [از توصیفش] الکن؛ 📜دعای احتجاب، بحار الأنوار، ج۹۱، ص۳۷۹)».
❂☜ یعنی مقامی که؛
🔻«لا إسْمَ له و لا رَسْمَ له
و لا نَعْتَ له و لا وَصْفَ له و لا ...»🔺
🍃࿐
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
🍃࿐
༺•✿👇🏻ادامۀ سخن👇🏻✿•༻
.
Facebook
Log in or sign up to view
See posts, photos and more on Facebook.
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
🍃࿐
🍃۞ حضرت امام حسن عسکری (علیه السّلام) میفرمایند:
🔻«لَا تَجُوزُ الرُّؤْيَةُ مَا لَمْ يَكُنْ
بَيْنَ الرَّائِي وَ الْمَرْئِيِّ هَوَاءٌ لَمْ يَنْفُذْهُ الْبَصَرُ»🔺
✾ تا وقتى كه بینِ بيننده و ديده شده (هدفِ ديد)؛
هوائى نباشد، ديد در آن نفوذ نكند (یعنی؛ دیده نمیشود).
📚 الكافي (ط - الإسلامية)، ج۱، ص۹۷
🌿֎⇯بنابراین؛ «هواء» - که واسطۀ مطلقه است -؛ علّتِ رؤیتِ اشیاء است.
که #رؤیت، در رقیقۀ معنا؛
🍃֎⇦ وجودِ واسطۀ مطلقه است که رائی (بیننده) و مرئی (دیده شده) به اعتبارِ آن مکانت؛ معنا پیدا میکنند.
🌿۞ البتّه دقّت شود که:
🍃֎⇦ اوّلًا؛
موضوعِ رؤیت مطرح نیست. بدین معنا که؛ متعلَّق رؤیت، مهمّ نیست. بلکه خالصۀ رؤیت، به «هوا» محقّق است و بس. یعنی؛ کاری به این نداشته باشیم که مرئی (یعنی دیده شده) کیست یا چیست. هر جائی که رؤیتی باشد، فتراک و جان و علّت و حیاتش؛ «هواء» است.
🍃֎⇦ ثانیاً؛
رؤیت، خالصۀ درک است. و درک؛ حضورِ مُدْرَک (درک شده) است نزدِ مُدْرِک (درک کننده). بنابراین از آنجا که در روایتِ فوق؛
مطلقِ رؤیت به واسطۀ «هَواء» بیان شده است؛
❂☜ حضورِ حقّﷻ نزد خودش نیز بِـ«الْهَواء» است. که بواقع؛ «الْهَواء» - که واسطۀ مطلقه است -؛ چیزی نیست جز خودیّتِ حقّﷻ.
بدین معنا که؛
❂☜ حضورِ خداوندﷻ نزد خودش، و رؤیتِ خداوندﷻ خودش را؛ به خودیّتِ حقّﷻ، یعنی؛ حضرات آلالله (علیهم السّلام) است.
[ 🔔👆🏻 به مطلب مهمّی اشاره شد که تأمّل میطلبد.]
🍃֎⇦ ثالثاً؛
از طرفی به «هواء»، رؤیت، ممکن است. و از آن طرف؛ «عَماء» از «عَمَیَ» به معنای کوری میآید.
پس دو متقابل داریم؛
❂☜ #رؤیت و #عمی.
یا به عبارتی؛ #درک و #لا_درک.
🌿⇯֎ به چه معنا؟
🍃֎⇦ قرآن میفرماید:
💎『 لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ
وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصارَ
وَ هُوَ اللَّطيفُ الْخَبيرُ 』💎
✾ ديدگان، اوﷻ را درک نمىكنند
ولى اوﷻ ديدگان را درک مىكند
و او لطيف و دانا است.
📘 سورۀ انعام، آیۀ ۱۰۳
🌿۞ امّا از کجا و چرا این طور است که دیدگان، اوﷻ را درک نمیکنند؟!
❂☜ از آنجا که حضرتِ «هوﷻ»؛ حقیقتِ بصیرت وُ خودِ نورِ ابصار است. و نه اینکه ابصار در طرفی باشند و حضرتِ «هوﷻ» هم در طرفی دیگر، و بعد بگوئیم اوﷻ آنچنان جلالتی دارد که این ابصارِ کمسو، درمانده از درکِ آن «هو»ی غیبی هستند!
همه عالم به تو میبینم و این نیست عجب
به که بینم؟ که توئی چشمِ مرا #بینائی
جز تو اندر نظرم هیچ کسی میناید
وین عجبتر که تو خودْ رویْ به کس ننمایی
#فخرالدین_عراقی
🌿⇯֎ مطلب، بسیار فراتر از آنی است که در #حدود، تصوّر بشود. چون حضرتِ «هوﷻ»؛ خودِ نورِ ابصار وُ خودِ بینائیِ ابصار است، «ابصار» از درکِ خودیّتشان عاجزند، نه اینکه حضرتِ «هو»ی مطلقﷻ - اَلعیاذُ بالله - نهان در پستوئی باشند وُ ابصار را دسترسیِ حدّی به آن پستو نباشد!
🌿۞ همان طور که در ادامۀ آیه میفرماید:
«وَ هُوَ اللَّطيفُ»؛
🍃֎⇦ حضرتِ «هوﷻ» آنقدر لطیف است که اگر ابصار، در طرفی باشند و حضرتِ «هوﷻ» در طرفی دیگر، آن «هو»ی حدّی تصوّر شده دیگر لطیف نیست، بلکه در ضخامتِ تَبَعُّد و دوری است، نه اینکه از لطافت در غیب الغیوب بودن باشد.
🌿۞ و حضرتِ «هوﷻ» آنچنان «لطیف» است، که جان و حقیقتِ ابصار است. اینچنین است که به لطافتِ مطلق بودنش؛ «خبیر» مطلق است.
🌿⇯⇦ #لطیف که صفتِ مشبّهه از «لطف» است، به معنای بسیار نزدیک است. و وقتی نزدیکی در زیادت و اطلاق است که؛ مقرِّب و مقرَّب، یک حقیقت باشند.
بدین معنا که؛
🍃֎⇦ «لطیف»؛ جانِ ابصار باشد.
🌿⇯⇦ و چون حضرتِ لطیفﷻ، جانِ ابصار و بینائیِ دیدگان است؛
❂☜ «خبیر» مطلق است.
که «خبیر» نیز صفت مشبّهه است و اطلاق را میرساند و وقتی خبردار بودن در اطلاق است که؛ مُخبِر (خبر دهنده) و مُخبَـــرٌ عنه (چیزی که از آن خبر میدهند) یک حقیقت باشند.
بدین معنا که؛
🍃֎⇦ چون «خبیر»؛ جانِ «مخبَرٌ عنه» است،
در اطلاقِ خبردار بودن است.
🌿۞ این حضورِ مطلقِ حضرتِ «هوﷻ» است که به عینِ شخصیِ اینکه در نهایت و اطلاقِ «لطافت» و حضور و قرابت است؛ «هو»ی غیبی است و غیب الغیوب، که؛
🔻«عَمِيَتِ الْأَبْصَارُ وَ كَلَّتِ الْأَلْسُن»🔺
[در شرحِ معنای #عین_شخصی، به آدرس ذیل؛
مراجعه بفرمائید ❂☜ https://t.me/ehsannil1/299]
🍃࿐
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
🍃࿐
༺•✿👇🏻ادامۀ سخن👇🏻✿•༻
.
🍃۞ حضرت امام حسن عسکری (علیه السّلام) میفرمایند:
🔻«لَا تَجُوزُ الرُّؤْيَةُ مَا لَمْ يَكُنْ
بَيْنَ الرَّائِي وَ الْمَرْئِيِّ هَوَاءٌ لَمْ يَنْفُذْهُ الْبَصَرُ»🔺
✾ تا وقتى كه بینِ بيننده و ديده شده (هدفِ ديد)؛
هوائى نباشد، ديد در آن نفوذ نكند (یعنی؛ دیده نمیشود).
📚 الكافي (ط - الإسلامية)، ج۱، ص۹۷
🌿֎⇯بنابراین؛ «هواء» - که واسطۀ مطلقه است -؛ علّتِ رؤیتِ اشیاء است.
که #رؤیت، در رقیقۀ معنا؛
🍃֎⇦ وجودِ واسطۀ مطلقه است که رائی (بیننده) و مرئی (دیده شده) به اعتبارِ آن مکانت؛ معنا پیدا میکنند.
🌿۞ البتّه دقّت شود که:
🍃֎⇦ اوّلًا؛
موضوعِ رؤیت مطرح نیست. بدین معنا که؛ متعلَّق رؤیت، مهمّ نیست. بلکه خالصۀ رؤیت، به «هوا» محقّق است و بس. یعنی؛ کاری به این نداشته باشیم که مرئی (یعنی دیده شده) کیست یا چیست. هر جائی که رؤیتی باشد، فتراک و جان و علّت و حیاتش؛ «هواء» است.
🍃֎⇦ ثانیاً؛
رؤیت، خالصۀ درک است. و درک؛ حضورِ مُدْرَک (درک شده) است نزدِ مُدْرِک (درک کننده). بنابراین از آنجا که در روایتِ فوق؛
مطلقِ رؤیت به واسطۀ «هَواء» بیان شده است؛
❂☜ حضورِ حقّﷻ نزد خودش نیز بِـ«الْهَواء» است. که بواقع؛ «الْهَواء» - که واسطۀ مطلقه است -؛ چیزی نیست جز خودیّتِ حقّﷻ.
بدین معنا که؛
❂☜ حضورِ خداوندﷻ نزد خودش، و رؤیتِ خداوندﷻ خودش را؛ به خودیّتِ حقّﷻ، یعنی؛ حضرات آلالله (علیهم السّلام) است.
[ 🔔👆🏻 به مطلب مهمّی اشاره شد که تأمّل میطلبد.]
🍃֎⇦ ثالثاً؛
از طرفی به «هواء»، رؤیت، ممکن است. و از آن طرف؛ «عَماء» از «عَمَیَ» به معنای کوری میآید.
پس دو متقابل داریم؛
❂☜ #رؤیت و #عمی.
یا به عبارتی؛ #درک و #لا_درک.
🌿⇯֎ به چه معنا؟
🍃֎⇦ قرآن میفرماید:
💎『 لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ
وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصارَ
وَ هُوَ اللَّطيفُ الْخَبيرُ 』💎
✾ ديدگان، اوﷻ را درک نمىكنند
ولى اوﷻ ديدگان را درک مىكند
و او لطيف و دانا است.
📘 سورۀ انعام، آیۀ ۱۰۳
🌿۞ امّا از کجا و چرا این طور است که دیدگان، اوﷻ را درک نمیکنند؟!
❂☜ از آنجا که حضرتِ «هوﷻ»؛ حقیقتِ بصیرت وُ خودِ نورِ ابصار است. و نه اینکه ابصار در طرفی باشند و حضرتِ «هوﷻ» هم در طرفی دیگر، و بعد بگوئیم اوﷻ آنچنان جلالتی دارد که این ابصارِ کمسو، درمانده از درکِ آن «هو»ی غیبی هستند!
همه عالم به تو میبینم و این نیست عجب
به که بینم؟ که توئی چشمِ مرا #بینائی
جز تو اندر نظرم هیچ کسی میناید
وین عجبتر که تو خودْ رویْ به کس ننمایی
#فخرالدین_عراقی
🌿⇯֎ مطلب، بسیار فراتر از آنی است که در #حدود، تصوّر بشود. چون حضرتِ «هوﷻ»؛ خودِ نورِ ابصار وُ خودِ بینائیِ ابصار است، «ابصار» از درکِ خودیّتشان عاجزند، نه اینکه حضرتِ «هو»ی مطلقﷻ - اَلعیاذُ بالله - نهان در پستوئی باشند وُ ابصار را دسترسیِ حدّی به آن پستو نباشد!
🌿۞ همان طور که در ادامۀ آیه میفرماید:
«وَ هُوَ اللَّطيفُ»؛
🍃֎⇦ حضرتِ «هوﷻ» آنقدر لطیف است که اگر ابصار، در طرفی باشند و حضرتِ «هوﷻ» در طرفی دیگر، آن «هو»ی حدّی تصوّر شده دیگر لطیف نیست، بلکه در ضخامتِ تَبَعُّد و دوری است، نه اینکه از لطافت در غیب الغیوب بودن باشد.
🌿۞ و حضرتِ «هوﷻ» آنچنان «لطیف» است، که جان و حقیقتِ ابصار است. اینچنین است که به لطافتِ مطلق بودنش؛ «خبیر» مطلق است.
🌿⇯⇦ #لطیف که صفتِ مشبّهه از «لطف» است، به معنای بسیار نزدیک است. و وقتی نزدیکی در زیادت و اطلاق است که؛ مقرِّب و مقرَّب، یک حقیقت باشند.
بدین معنا که؛
🍃֎⇦ «لطیف»؛ جانِ ابصار باشد.
🌿⇯⇦ و چون حضرتِ لطیفﷻ، جانِ ابصار و بینائیِ دیدگان است؛
❂☜ «خبیر» مطلق است.
که «خبیر» نیز صفت مشبّهه است و اطلاق را میرساند و وقتی خبردار بودن در اطلاق است که؛ مُخبِر (خبر دهنده) و مُخبَـــرٌ عنه (چیزی که از آن خبر میدهند) یک حقیقت باشند.
بدین معنا که؛
🍃֎⇦ چون «خبیر»؛ جانِ «مخبَرٌ عنه» است،
در اطلاقِ خبردار بودن است.
🌿۞ این حضورِ مطلقِ حضرتِ «هوﷻ» است که به عینِ شخصیِ اینکه در نهایت و اطلاقِ «لطافت» و حضور و قرابت است؛ «هو»ی غیبی است و غیب الغیوب، که؛
🔻«عَمِيَتِ الْأَبْصَارُ وَ كَلَّتِ الْأَلْسُن»🔺
[در شرحِ معنای #عین_شخصی، به آدرس ذیل؛
مراجعه بفرمائید ❂☜ https://t.me/ehsannil1/299]
🍃࿐
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
🍃࿐
༺•✿👇🏻ادامۀ سخن👇🏻✿•༻
.
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
🍃࿐
🌿֎⇯⇦ جمعبندی اینکه؛
«عَماء» - که مقامِ جلالت و خفای حضرتِ «هوﷻ» است -؛ در تعیّن و حدِّ غیبوبت و کوری نیست، بلکه در لُبِّ «غیبُالغیوب» بودن است.
بدین معنا که؛
🍃֎⇦ در قید و حدِّ غیبوبت نمیماند وُ به وساطتِ مطلقۀ خودیّتِ خویش (یعنی؛ «هواءٌ»)؛ رؤیت میشود، امّا هر چقدر هم که یافته و درک و رؤیت شود؛
💫☜ باز هم در جلالتِ خَفائی است و باز هم در مقامِ عَماء، باقی است.
🍃֎⇦ بنابراین؛
#عماء به خودش؛ پوشیده شده و مخفی است. که خودیّتِ عَماء؛ «هواءٌ» است و هر جایی که «عَماء» در اشاره بیاید، به واقع؛
❂☜ به «هواء» است که به اشاره میآید و از این جهت است که میفرمایند:
🔻«مَا فَوْقَهُ هَوَاءٌ وَ مَا تَحْتَهُ هَوَاء»🔺
🌿⇯֎ و بیانِ عباراتِ «مَا فَوْقَهُ» و «مَا تَحْتَهُ» یعنی؛ همهاش، و نه ما فوقِ حدّی و ما تحتِ حدّی، که برویم در بالایی و پائینیِ حدّی، آن طور که عَماء، میانِ یک فوق و تحت محصور باشد!
اینطور نیست!
بلکه؛ ما فوق و ما تحتِ لُبّیِ نوری، مطرح است.
🍃֎⇦ چرا که خداوندﷻ فوق و تحتِ حدّی ندارد،
چنان که میفرمایند:
🔻«فَوْقَ كُلِّ شَيْءٍ وَ لَا يُقَالُ شَيْءٌ فَوْقَهُ»🔺
✾ بالای هر شیئی است،
و گفته نمیشود که بالایش چیزی است.
📚 الإختصاص، ص۲۳۶
🍃֎⇦ و یا میفرمایند:
🔻«لَا يَفُوقُهُ فَائِقٌ وَ لَا يَسْبِقُهُ سَابِقٌ»🔺
✾ هیچ بالاروندهای بالایش نمیرود،
و هیچ سبقتگیرندهای از اوﷻ سبقت نمیگیرد.
📚 من لا يحضره الفقيه، ج۲، ص۶۱۳
🍃֎⇦ و یا در دعا میخوانیم:
🔻«الْأَوَّلِ فَلَيْسَ قَبْلَهُ شَيْءٌ
وَ الْآخِرِ فَلَيْسَ بَعْدَهُ شَيْءٌ
وَ الظَّاهِرِ فَلَيْسَ فَوْقَهُ شَيْءٌ
وَ الْبَاطِنِ فَلَيْسَ دُونَهُ شَيْءٌ»🔺
📚 إقبال الأعمال، (ط - القديمة)، ج۱، ص۴۸۴
🌿⇯⇦ بنابراین؛
«عَماء»؛ قبل و بعد ندارد. و چیزی با خداوندﷻ نیست، چنان که حضرت امام محمّد باقر (؏) میفرمایند:
🔻«كَانَ اللهُ وَ لَا شَيْءَ مَعَهُ»🔺
📚 التّوحيد، للصّدوق، ص۶۷
🌿⇯ جمعبندی اینکه؛
🍃֎⇦ «هواء»ئی که مطرح شده است، چیزی در کنارِ «عماء» نیست. بلکه #عین_شخصی آن است.
[در شرحِ معنای #عین_شخصی، به آدرس ذیل؛
مراجعه بفرمائید ❂☜ https://t.me/ehsannil1/299]
🍃֎⇦ پس إن شاء الله معلوم شده باشد که «عَماء» و «هواء»؛ که به ظاهر، متقابِلَیْن هستند (دو متقابل)، یک حقیقتند.
بدین معنا که؛
💫☜ «عَماء» به خودیّتِ خویش؛ که «هواء» است، پوشیده شده است. و بـه «هواءٌ»، رؤیت میشود.
🌿⇯⇦ بنابراین؛
#عماء؛ باطن و جلالِ «رؤیت» است.
#رؤیت به هواءٌ؛ ظاهر وُ جمالِ «عَماء» است.
🍃 و بِالجمله؛
عَماء؛ #جلال است.
رؤیت به هواءٌ؛ #جمال است.
🌿֎⇦ پس به تحلیل بیان میشود که؛
🌑 «مَا فَوْقَهُ هَوَاءٌ»؛
❂☜ رؤیت در مقامِ خَلْوَت است.
🌕 «وَ مَا تَحْتَهُ هَوَاء»؛
❂☜ رؤیت در مقامِ جَلْوَت است.
🌿⇯⇦ و این دو به عینِ شخصی یکدیگر هستند.
بدین تحلیل که؛
🍃֎⇦ «مَا فَوْقَهُ هَوَاءٌ»؛
در عالَمِ #خلوت، این طور است که به لطافتِ مطلقه بودنش آن طور ظاهر است که خودش «هُوَ الظّاهر» است، به عینِ شخصیِ اینکه؛ #باطن است وُ «هُوَ الباطن».
در نتیجه؛
💫☜ خود به خود، و در خود، و از خود، و به سوی خود، و تا خود، «غیبُالغیوبِ» مطلق است و «هـــو» (عَلَمِ غایب) است.
🍃֎⇦ «وَ مَا تَحْتَهُ هَوَاء»؛
در عالَمِ #جلوت؛ این طور است که به لطافتِ مطلقه بودنش آن طور ظاهر است که عینِ باطن و غیب است.
و در نتیجه؛
💫☜ «عَمِيَتِ الْأَبْصَارُ» و «لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ».
🍃࿐
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
🍃࿐
༺•✿👇🏻ادامۀ سخن👇🏻✿•༻
.
🌿֎⇯⇦ جمعبندی اینکه؛
«عَماء» - که مقامِ جلالت و خفای حضرتِ «هوﷻ» است -؛ در تعیّن و حدِّ غیبوبت و کوری نیست، بلکه در لُبِّ «غیبُالغیوب» بودن است.
بدین معنا که؛
🍃֎⇦ در قید و حدِّ غیبوبت نمیماند وُ به وساطتِ مطلقۀ خودیّتِ خویش (یعنی؛ «هواءٌ»)؛ رؤیت میشود، امّا هر چقدر هم که یافته و درک و رؤیت شود؛
💫☜ باز هم در جلالتِ خَفائی است و باز هم در مقامِ عَماء، باقی است.
🍃֎⇦ بنابراین؛
#عماء به خودش؛ پوشیده شده و مخفی است. که خودیّتِ عَماء؛ «هواءٌ» است و هر جایی که «عَماء» در اشاره بیاید، به واقع؛
❂☜ به «هواء» است که به اشاره میآید و از این جهت است که میفرمایند:
🔻«مَا فَوْقَهُ هَوَاءٌ وَ مَا تَحْتَهُ هَوَاء»🔺
🌿⇯֎ و بیانِ عباراتِ «مَا فَوْقَهُ» و «مَا تَحْتَهُ» یعنی؛ همهاش، و نه ما فوقِ حدّی و ما تحتِ حدّی، که برویم در بالایی و پائینیِ حدّی، آن طور که عَماء، میانِ یک فوق و تحت محصور باشد!
اینطور نیست!
بلکه؛ ما فوق و ما تحتِ لُبّیِ نوری، مطرح است.
🍃֎⇦ چرا که خداوندﷻ فوق و تحتِ حدّی ندارد،
چنان که میفرمایند:
🔻«فَوْقَ كُلِّ شَيْءٍ وَ لَا يُقَالُ شَيْءٌ فَوْقَهُ»🔺
✾ بالای هر شیئی است،
و گفته نمیشود که بالایش چیزی است.
📚 الإختصاص، ص۲۳۶
🍃֎⇦ و یا میفرمایند:
🔻«لَا يَفُوقُهُ فَائِقٌ وَ لَا يَسْبِقُهُ سَابِقٌ»🔺
✾ هیچ بالاروندهای بالایش نمیرود،
و هیچ سبقتگیرندهای از اوﷻ سبقت نمیگیرد.
📚 من لا يحضره الفقيه، ج۲، ص۶۱۳
🍃֎⇦ و یا در دعا میخوانیم:
🔻«الْأَوَّلِ فَلَيْسَ قَبْلَهُ شَيْءٌ
وَ الْآخِرِ فَلَيْسَ بَعْدَهُ شَيْءٌ
وَ الظَّاهِرِ فَلَيْسَ فَوْقَهُ شَيْءٌ
وَ الْبَاطِنِ فَلَيْسَ دُونَهُ شَيْءٌ»🔺
📚 إقبال الأعمال، (ط - القديمة)، ج۱، ص۴۸۴
🌿⇯⇦ بنابراین؛
«عَماء»؛ قبل و بعد ندارد. و چیزی با خداوندﷻ نیست، چنان که حضرت امام محمّد باقر (؏) میفرمایند:
🔻«كَانَ اللهُ وَ لَا شَيْءَ مَعَهُ»🔺
📚 التّوحيد، للصّدوق، ص۶۷
🌿⇯ جمعبندی اینکه؛
🍃֎⇦ «هواء»ئی که مطرح شده است، چیزی در کنارِ «عماء» نیست. بلکه #عین_شخصی آن است.
[در شرحِ معنای #عین_شخصی، به آدرس ذیل؛
مراجعه بفرمائید ❂☜ https://t.me/ehsannil1/299]
🍃֎⇦ پس إن شاء الله معلوم شده باشد که «عَماء» و «هواء»؛ که به ظاهر، متقابِلَیْن هستند (دو متقابل)، یک حقیقتند.
بدین معنا که؛
💫☜ «عَماء» به خودیّتِ خویش؛ که «هواء» است، پوشیده شده است. و بـه «هواءٌ»، رؤیت میشود.
🌿⇯⇦ بنابراین؛
#عماء؛ باطن و جلالِ «رؤیت» است.
#رؤیت به هواءٌ؛ ظاهر وُ جمالِ «عَماء» است.
🍃 و بِالجمله؛
عَماء؛ #جلال است.
رؤیت به هواءٌ؛ #جمال است.
🌿֎⇦ پس به تحلیل بیان میشود که؛
🌑 «مَا فَوْقَهُ هَوَاءٌ»؛
❂☜ رؤیت در مقامِ خَلْوَت است.
🌕 «وَ مَا تَحْتَهُ هَوَاء»؛
❂☜ رؤیت در مقامِ جَلْوَت است.
🌿⇯⇦ و این دو به عینِ شخصی یکدیگر هستند.
بدین تحلیل که؛
🍃֎⇦ «مَا فَوْقَهُ هَوَاءٌ»؛
در عالَمِ #خلوت، این طور است که به لطافتِ مطلقه بودنش آن طور ظاهر است که خودش «هُوَ الظّاهر» است، به عینِ شخصیِ اینکه؛ #باطن است وُ «هُوَ الباطن».
در نتیجه؛
💫☜ خود به خود، و در خود، و از خود، و به سوی خود، و تا خود، «غیبُالغیوبِ» مطلق است و «هـــو» (عَلَمِ غایب) است.
🍃֎⇦ «وَ مَا تَحْتَهُ هَوَاء»؛
در عالَمِ #جلوت؛ این طور است که به لطافتِ مطلقه بودنش آن طور ظاهر است که عینِ باطن و غیب است.
و در نتیجه؛
💫☜ «عَمِيَتِ الْأَبْصَارُ» و «لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ».
🍃࿐
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
🍃࿐
༺•✿👇🏻ادامۀ سخن👇🏻✿•༻
.
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
🍃࿐
🌿⇯⇦ اگر مطلب فوق؛ درست تبیین و درست تفهیم شده باشد، دیگر فرقی نمیکند که «#ما» در «#ما فَوْقَهُ هَوَاءٌ وَ #ما تَحْتَهُ هَوَاء» را به معنایِ «مایِ شبیه به لیس» بگیریم یا مایِ #موصوله، زیرا در حدّ، معنا نمیشود.
[البته دقّت شود که به خاطر اینکه خبرِ «ما» که «هواءٌ» است، منصوب نیست، پس نمیتواند به معنایِ «لیس» باشد.]
🌿⇯⇦ بدین معنا که؛
💫☜ اگر «#ما» را به معنای نفی بگیریم و بگوییم که فوق و تحتِ عماء؛ هواء #نبود؛
این معنا، از لُبّیّت بیان شده است و نفیِ لُبّی فرموده و نه نفیِ حدّی.
[در شرح معنایِ نفی لبّی،
لطفاً به آدرس ذیل؛
مراجعه بفرمائید ❂☜ https://t.me/ehsannil1/384]
💫☜ و اگر به معنایِ «ما»یِ موصوله بگیریم، همان است که بیانش به لطف حقّﷻ روزی شد.
چنان که قرآن میفرماید:
💫『 وَ الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَویٰ』
『 لَهُ مَا فىِ السَّمَاوَاتِ وَ مَا فىِ الْأَرْضِ
وَ مَا بَيْنهَُمَا وَ مَا تحَْتَ الثرَّیٰ』💫
✾ خداى رحمانﷻ بر عرش، استيلاء دارد.
✾ هر چه در آسمانها و زمين و ما بينِ اين دو است و هر چه زير خاک است، از اوﷻ است.
📘 سورۀ طه، آیۀ ۶-۵
🌿⇯֎ در جمع بندیِ این بخش میتوان بیان کرد که؛
🍃֎⇦ «عَماء» در تنزیل؛ همان «وجود» است که نفسِ #غیب است و در عینِ اینکه حاضر مطلق است و موجودات، موجود نیستند الّا به او؛ ولی از شدّتِ پیدائی، نهان است و «عَماء» است، که؛
«لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ» و «عَمِيَتِ الْأَبْصَارُ» ...
حجابِ رویِ تو هم رویِ توست در همه حال
نهانی از همه عالم ز بَس که پیدائی
بیا که جانِ مرا بیتو نیست برگِ حیات
بیا که چشمِ مرا بیتو نیست بینائی
#فخرالدین_عراقی
🍃֎⇦ و آنچه که مهم است این نیست که حقّﷻ از ابصارِ خلایق در #عماء است، بلکه مطلبِ مهمّ این است که خودیّتِ خداوندﷻ؛ «عماء» است، بدین معنا که؛
💫☜ اوﷻ غیبُالغیوب مطلق است وُ به خود، در خود، ز خود، مستغرق است.
دائماً او پادشاهِ مطلق است
در كمالِ عزّ خود، مستغرق است
«او به سر نايد ز خود آنجا كه اوست»
کی رسد عقلِ وجود آنجا كه اوست؟
#عطار_نیشابوری
🍃⇯⇦ منتها همان طور که بیان شد؛
اوﷻ آنچنان غیبُالغیوبِ مطلق و رهائی است که حتی از قید و حدِّ غیبوبت نیز رهاست. بنابراین؛ به وساطتِ مطلقۀ خودیّتِ خویش (یعنی؛ «هواءٌ»)؛ رؤیت و ظاهر میشود، منتها هر چقدر هم که یافته و درک و رؤیت شود؛
💫☜ باز هم در جلالتِ خَفائی است و باز هم در مقامِ عَماء، باقی است.
🍃۞ و امّا؛
شدّتِ جلوۀ هوا؛ «ریاحٌ» است که از جانبِ حقّﷻ بودنِ خویش را در جانِ «يُرْسِلُ الرِّياح» بودنِ حضرتِ «هوﷻ» ظاهر میسازد.
چنان که قرآن میفرماید:
🍃『وَ هُوَ الَّذِي «يُرْسِلُ الرِّيَاحَ» بُشْرًا بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ』🍃
✾ و اوست خدائی که #بادها را به بشارتِ رحمت خویش، پیش فرستد ...
📘 سورۀ اعراف، آیۀ ۵۷
🌿⇯⇦ که این مطلب؛
نه صرفاً در عالَم ظاهر (وزشِ ظاهریِ باد) است، بلکه حقیقتی است در بطنِ ذاتِ باریتعالیٰ که تا عالمِ اشارات، متجلّی گشته است. که خداوندِ سبحان؛
🍃֎⇦ ذاتاً «مُرْسِلُ الرِّيَاح» است و «مُرْسِلُ الرِّيَاح» از اسماءِ اوست («يَا مُرْسِلَ الرِّيَاح؛ 📚مصباح المتهجد، ج۲، ص۸۱۰»).
و اسماء حضرت حقّﷻ، #توقیفی بوده، یعنی؛ حقیقتِ ذاتِ حقّﷻ است و برخاستۀ از آن.
[در شرحِ توقیفی بودنِ اسماء حقّﷻ؛
به آدرس ذیل مراجعه بفرمائید ❂☜ https://t.me/ehsannil1/186]
🍃࿐
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
🍃࿐
༺•✿👇🏻ادامۀ سخن👇🏻✿•༻
.
🌿⇯⇦ اگر مطلب فوق؛ درست تبیین و درست تفهیم شده باشد، دیگر فرقی نمیکند که «#ما» در «#ما فَوْقَهُ هَوَاءٌ وَ #ما تَحْتَهُ هَوَاء» را به معنایِ «مایِ شبیه به لیس» بگیریم یا مایِ #موصوله، زیرا در حدّ، معنا نمیشود.
[البته دقّت شود که به خاطر اینکه خبرِ «ما» که «هواءٌ» است، منصوب نیست، پس نمیتواند به معنایِ «لیس» باشد.]
🌿⇯⇦ بدین معنا که؛
💫☜ اگر «#ما» را به معنای نفی بگیریم و بگوییم که فوق و تحتِ عماء؛ هواء #نبود؛
این معنا، از لُبّیّت بیان شده است و نفیِ لُبّی فرموده و نه نفیِ حدّی.
[در شرح معنایِ نفی لبّی،
لطفاً به آدرس ذیل؛
مراجعه بفرمائید ❂☜ https://t.me/ehsannil1/384]
💫☜ و اگر به معنایِ «ما»یِ موصوله بگیریم، همان است که بیانش به لطف حقّﷻ روزی شد.
چنان که قرآن میفرماید:
💫『 وَ الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَویٰ』
『 لَهُ مَا فىِ السَّمَاوَاتِ وَ مَا فىِ الْأَرْضِ
وَ مَا بَيْنهَُمَا وَ مَا تحَْتَ الثرَّیٰ』💫
✾ خداى رحمانﷻ بر عرش، استيلاء دارد.
✾ هر چه در آسمانها و زمين و ما بينِ اين دو است و هر چه زير خاک است، از اوﷻ است.
📘 سورۀ طه، آیۀ ۶-۵
🌿⇯֎ در جمع بندیِ این بخش میتوان بیان کرد که؛
🍃֎⇦ «عَماء» در تنزیل؛ همان «وجود» است که نفسِ #غیب است و در عینِ اینکه حاضر مطلق است و موجودات، موجود نیستند الّا به او؛ ولی از شدّتِ پیدائی، نهان است و «عَماء» است، که؛
«لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ» و «عَمِيَتِ الْأَبْصَارُ» ...
حجابِ رویِ تو هم رویِ توست در همه حال
نهانی از همه عالم ز بَس که پیدائی
بیا که جانِ مرا بیتو نیست برگِ حیات
بیا که چشمِ مرا بیتو نیست بینائی
#فخرالدین_عراقی
🍃֎⇦ و آنچه که مهم است این نیست که حقّﷻ از ابصارِ خلایق در #عماء است، بلکه مطلبِ مهمّ این است که خودیّتِ خداوندﷻ؛ «عماء» است، بدین معنا که؛
💫☜ اوﷻ غیبُالغیوب مطلق است وُ به خود، در خود، ز خود، مستغرق است.
دائماً او پادشاهِ مطلق است
در كمالِ عزّ خود، مستغرق است
«او به سر نايد ز خود آنجا كه اوست»
کی رسد عقلِ وجود آنجا كه اوست؟
#عطار_نیشابوری
🍃⇯⇦ منتها همان طور که بیان شد؛
اوﷻ آنچنان غیبُالغیوبِ مطلق و رهائی است که حتی از قید و حدِّ غیبوبت نیز رهاست. بنابراین؛ به وساطتِ مطلقۀ خودیّتِ خویش (یعنی؛ «هواءٌ»)؛ رؤیت و ظاهر میشود، منتها هر چقدر هم که یافته و درک و رؤیت شود؛
💫☜ باز هم در جلالتِ خَفائی است و باز هم در مقامِ عَماء، باقی است.
🍃۞ و امّا؛
شدّتِ جلوۀ هوا؛ «ریاحٌ» است که از جانبِ حقّﷻ بودنِ خویش را در جانِ «يُرْسِلُ الرِّياح» بودنِ حضرتِ «هوﷻ» ظاهر میسازد.
چنان که قرآن میفرماید:
🍃『وَ هُوَ الَّذِي «يُرْسِلُ الرِّيَاحَ» بُشْرًا بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ』🍃
✾ و اوست خدائی که #بادها را به بشارتِ رحمت خویش، پیش فرستد ...
📘 سورۀ اعراف، آیۀ ۵۷
🌿⇯⇦ که این مطلب؛
نه صرفاً در عالَم ظاهر (وزشِ ظاهریِ باد) است، بلکه حقیقتی است در بطنِ ذاتِ باریتعالیٰ که تا عالمِ اشارات، متجلّی گشته است. که خداوندِ سبحان؛
🍃֎⇦ ذاتاً «مُرْسِلُ الرِّيَاح» است و «مُرْسِلُ الرِّيَاح» از اسماءِ اوست («يَا مُرْسِلَ الرِّيَاح؛ 📚مصباح المتهجد، ج۲، ص۸۱۰»).
و اسماء حضرت حقّﷻ، #توقیفی بوده، یعنی؛ حقیقتِ ذاتِ حقّﷻ است و برخاستۀ از آن.
[در شرحِ توقیفی بودنِ اسماء حقّﷻ؛
به آدرس ذیل مراجعه بفرمائید ❂☜ https://t.me/ehsannil1/186]
🍃࿐
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
🍃࿐
༺•✿👇🏻ادامۀ سخن👇🏻✿•༻
.
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
🍃࿐
🌿⇯⇦ بنابراین؛
وجودِ غیبُالغیوبیِ حضرتِ حقّﷻ - که بیان شد #عماء است و به واسطۀ مطلقۀ #هواء، رؤیت و ظاهر میشود -؛
🍃☜ ذاتاً «مُرْسِلُ الرِّيَاح» است.
🌿۞ حال؛ «ریاح» چیست؟
🍃֎⇦ حضراتِ روحُالله (علیهم السّلام)؛ راجع به حقیقت و بلندایِ #ریح میفرمایند:
༺𒆳
🔻«الرِّيحُ هَوَاءٌ
إِذَا تَحَرَّكَ سُمِّيَ "رِيحاً"
فَإِذَا سَكَنَ سُمِّيَ "هَوَاءً"
وَ بِــهِ قِــوَامُ الدُّنْيَا
وَ لَوْ كُفَّ الرِّيحُ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ؛ لَفَسَدَ كُلُّ شَيْءٍ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ وَ نَتُنَ ...
فَهِيَ بِمَنْزِلَةِ الرُّوحِ إِذَا خَرَجَ مِنَ الْبَدَنِ نَتُنَ الْبَدَن»🔺
🍃 باد؛
آن هنگامی که تحرّک دارد، #ریح نامیده میشود.
و آن هنگامی که ساکن است، #هواء نامیده میشود.
و قوامِ دنیا به آن است.
و اگر باد، سه روز متوقّف شود؛ هر چیزی بر روی زمین، فاسد شده و میگندد («ثلاثة ایّام»؛ میتواند اشاره به ذات و صفت و فعل باشد).
و «ریح» به منزلۀ «روح» است که اگر از بدن خارج شود، بدن میگندد.
📚 بحار الأنوار ،ط - بيروت، ج۵۸، ص۳۵
🌿⇯֎ بنابراین؛
🍃֎⇦ #ریح؛ همان «هواء»ئی است که تحرّک دارد. و اینکه وجودِ غیبُالغیوبیِ خداوندﷻ (یعنی؛ عَماء)؛ ذاتاً «مُرْسِلُ الرِّيَاح» است، بدین معنا است که؛
💫☜ وجودِ حقّﷻ؛ علیالدّوام با حرکتی لُبّی و مَلَئی، در حالِ رؤیت شدن لبّی وُ ظهور از غیب (یعنی؛ از مکانتِ عَماء) به شهود است به واسطۀ مطلقۀ «هواء».
[در شرحِ حرکتِ لبّی و ملئی؛
رجوع شود به ❂☜ https://t.me/ehsannil1/162]
🍃⇯⇦ و به دیگر بیان؛
⛲️☜ ذاتِ حقّﷻ به حرکتی لبّی و ملئی؛
علیالدّوام، به خود، از خود، در خود، بر خود، و به سوی خود، و تا خود؛ متجلّی است و میجوشد. که روحِ این جوشش و تجلّی، روح مطلق الهی یعنی؛ حضراتِ «روح الله» ائمه اطهار (علیهمالسّلام) هستند که خلوَت و جلوَتِ باریتعالیٰ میباشند.
🍃⇯֎ حال؛ همان طور که اگر «ریح» متحرّک نبوده و ساکن باشد، «هواء» نامیده میشود؛ «روح» نیز اگر در تحرّکِ حیاتیِ #ایمان نباشد، «هواء» نامیده میشود و دنبالهرَویِ آن باعثِ گمراهی و مبدّل شدن به اَنعام و چهارپاست، چنان که قرآن میفرماید:
💎【أَ رَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ «هَـــواهُ»
أَ فَأَنْتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكيلاً.
أَمْ تحَسَبُ أَنَّ أَكْثرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ
إِنْ هُمْ إِلَّا «كاَلْأَنْعَـــامِ» بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلاً】💎
✾ آيا آن كس كه هواى نفسِ خود را معبود خويش گرفته است، ديدهاى؟
آيا تو ضامن او هستى؟
آيا گمان مىكنى كه بيشترشان مىشنوند يا مىانديشند؟
آنان جز مانندِ ستوران نيستند، بلكه گمراهتر هستند.
📘 سورۀ فرقان، آیات ۴۴-۴۳
🍃۞ بنابراین؛
֎⇦ «هواء» - که واسطۀ مطلقۀ رؤیت و ظهورِ حقّﷻ از غیب به شهود است -؛ از اطلاقی که دارد، مجالِ به غیر هم میدهد، تا جایی که «هوایِ نفس» هم - که مقابلِ حقیقتِ الله است -، قد عَلَم میکند و جولان میدهد.
🌿⇯⇦ امّا دقّت شود که این جولان؛ فقط از بابِ #مجالی است که حضراتِ واسطۀ مطلقه (؏) دادهاند. و الّا در همان نقطۀ ابتدائیّتِ «هوا» و نقطۀ ابتدائیّتِ «نفس»؛
🍃֎⇦ چیزی جز حضرتِ «اَلْهواء» و «نفْسُ الله تعالیٰ» (علیهم السّلام) نیست که در حکومت و سیطرۀ خودش، به «هوای نفس» هم مجالِ جولان داده است.
🌿⇯֎ در مقامِ جمعبندی کلّی بیان میشود؛
֎⇦ آن «هواء»ئی که «مَا فَوْقَ» و «مَا تَحْتِ» عَماء (ذاتِ غیبالغیوبیِ حقّﷻ) بود؛
🍃☜ ساکنِ لُبّی است.
بدین معنا که؛
جامعِ سکونِ عَماء (جلوۀ جلالیِ ذاتِ حقّﷻ)، و تحرّکِ عَماء (جلوۀ جمالیِ ذاتِ حقّﷻ) است و به دیگر بیان؛
💫☜ ما فوق و ما تحتِ عماء (غیب)؛ آن «هواء»ی مطلق است که در قیدِ «مطلق بودن» نگنجیده و تا جلواتِ نوری (ریح و روح) و ناری (هوای نفس) آمده است.
🍃֎⇦ النّهایة؛ به اختصار و تحلیلاً بیان میشود:
༺𒆳
۞ عَماء => لاتعیّنی، جلالت، فاطمیّت (س)
۞ هواء => لا تعیّن، #جلال، #مطلق، ساکنِ لبّی
۞ شدّتِ هواء => تعیّنات، #جمال، علیالاطلاقِ #نوری و علیالإطلاقِ #ناری
💫۞ عَلَیالإطلاقِ نوریِ هواء => ریاح، رایحةً طیّبةً، بشارتِ عماء (رحمتِ «بَیْنَ یَدَیْن»ی وُ منقلب)، جَوَلانِ هواء ...
🔥۞ عَلَیالإطلاقِ ناریِ هواء => هوای نفس، سکونِ حدّی (خشکیدگیِ ملعون)، جُوْلانِ هوا ...
🍃 «والحمدلله ربّ العالمین»🌱
🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
#لطیفه_عماء_و_هواء
🍃࿐
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍️
🆔 @ehsannil1 #کانال_معرفة_الحق
🆔 @ehsannil2 #کانال_اللطائف_الالهیة
🆔 instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🍃࿐
.
🌿⇯⇦ بنابراین؛
وجودِ غیبُالغیوبیِ حضرتِ حقّﷻ - که بیان شد #عماء است و به واسطۀ مطلقۀ #هواء، رؤیت و ظاهر میشود -؛
🍃☜ ذاتاً «مُرْسِلُ الرِّيَاح» است.
🌿۞ حال؛ «ریاح» چیست؟
🍃֎⇦ حضراتِ روحُالله (علیهم السّلام)؛ راجع به حقیقت و بلندایِ #ریح میفرمایند:
༺𒆳
🔻«الرِّيحُ هَوَاءٌ
إِذَا تَحَرَّكَ سُمِّيَ "رِيحاً"
فَإِذَا سَكَنَ سُمِّيَ "هَوَاءً"
وَ بِــهِ قِــوَامُ الدُّنْيَا
وَ لَوْ كُفَّ الرِّيحُ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ؛ لَفَسَدَ كُلُّ شَيْءٍ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ وَ نَتُنَ ...
فَهِيَ بِمَنْزِلَةِ الرُّوحِ إِذَا خَرَجَ مِنَ الْبَدَنِ نَتُنَ الْبَدَن»🔺
🍃 باد؛
آن هنگامی که تحرّک دارد، #ریح نامیده میشود.
و آن هنگامی که ساکن است، #هواء نامیده میشود.
و قوامِ دنیا به آن است.
و اگر باد، سه روز متوقّف شود؛ هر چیزی بر روی زمین، فاسد شده و میگندد («ثلاثة ایّام»؛ میتواند اشاره به ذات و صفت و فعل باشد).
و «ریح» به منزلۀ «روح» است که اگر از بدن خارج شود، بدن میگندد.
📚 بحار الأنوار ،ط - بيروت، ج۵۸، ص۳۵
🌿⇯֎ بنابراین؛
🍃֎⇦ #ریح؛ همان «هواء»ئی است که تحرّک دارد. و اینکه وجودِ غیبُالغیوبیِ خداوندﷻ (یعنی؛ عَماء)؛ ذاتاً «مُرْسِلُ الرِّيَاح» است، بدین معنا است که؛
💫☜ وجودِ حقّﷻ؛ علیالدّوام با حرکتی لُبّی و مَلَئی، در حالِ رؤیت شدن لبّی وُ ظهور از غیب (یعنی؛ از مکانتِ عَماء) به شهود است به واسطۀ مطلقۀ «هواء».
[در شرحِ حرکتِ لبّی و ملئی؛
رجوع شود به ❂☜ https://t.me/ehsannil1/162]
🍃⇯⇦ و به دیگر بیان؛
⛲️☜ ذاتِ حقّﷻ به حرکتی لبّی و ملئی؛
علیالدّوام، به خود، از خود، در خود، بر خود، و به سوی خود، و تا خود؛ متجلّی است و میجوشد. که روحِ این جوشش و تجلّی، روح مطلق الهی یعنی؛ حضراتِ «روح الله» ائمه اطهار (علیهمالسّلام) هستند که خلوَت و جلوَتِ باریتعالیٰ میباشند.
🍃⇯֎ حال؛ همان طور که اگر «ریح» متحرّک نبوده و ساکن باشد، «هواء» نامیده میشود؛ «روح» نیز اگر در تحرّکِ حیاتیِ #ایمان نباشد، «هواء» نامیده میشود و دنبالهرَویِ آن باعثِ گمراهی و مبدّل شدن به اَنعام و چهارپاست، چنان که قرآن میفرماید:
💎【أَ رَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ «هَـــواهُ»
أَ فَأَنْتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكيلاً.
أَمْ تحَسَبُ أَنَّ أَكْثرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ
إِنْ هُمْ إِلَّا «كاَلْأَنْعَـــامِ» بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلاً】💎
✾ آيا آن كس كه هواى نفسِ خود را معبود خويش گرفته است، ديدهاى؟
آيا تو ضامن او هستى؟
آيا گمان مىكنى كه بيشترشان مىشنوند يا مىانديشند؟
آنان جز مانندِ ستوران نيستند، بلكه گمراهتر هستند.
📘 سورۀ فرقان، آیات ۴۴-۴۳
🍃۞ بنابراین؛
֎⇦ «هواء» - که واسطۀ مطلقۀ رؤیت و ظهورِ حقّﷻ از غیب به شهود است -؛ از اطلاقی که دارد، مجالِ به غیر هم میدهد، تا جایی که «هوایِ نفس» هم - که مقابلِ حقیقتِ الله است -، قد عَلَم میکند و جولان میدهد.
🌿⇯⇦ امّا دقّت شود که این جولان؛ فقط از بابِ #مجالی است که حضراتِ واسطۀ مطلقه (؏) دادهاند. و الّا در همان نقطۀ ابتدائیّتِ «هوا» و نقطۀ ابتدائیّتِ «نفس»؛
🍃֎⇦ چیزی جز حضرتِ «اَلْهواء» و «نفْسُ الله تعالیٰ» (علیهم السّلام) نیست که در حکومت و سیطرۀ خودش، به «هوای نفس» هم مجالِ جولان داده است.
🌿⇯֎ در مقامِ جمعبندی کلّی بیان میشود؛
֎⇦ آن «هواء»ئی که «مَا فَوْقَ» و «مَا تَحْتِ» عَماء (ذاتِ غیبالغیوبیِ حقّﷻ) بود؛
🍃☜ ساکنِ لُبّی است.
بدین معنا که؛
جامعِ سکونِ عَماء (جلوۀ جلالیِ ذاتِ حقّﷻ)، و تحرّکِ عَماء (جلوۀ جمالیِ ذاتِ حقّﷻ) است و به دیگر بیان؛
💫☜ ما فوق و ما تحتِ عماء (غیب)؛ آن «هواء»ی مطلق است که در قیدِ «مطلق بودن» نگنجیده و تا جلواتِ نوری (ریح و روح) و ناری (هوای نفس) آمده است.
🍃֎⇦ النّهایة؛ به اختصار و تحلیلاً بیان میشود:
༺𒆳
۞ عَماء => لاتعیّنی، جلالت، فاطمیّت (س)
۞ هواء => لا تعیّن، #جلال، #مطلق، ساکنِ لبّی
۞ شدّتِ هواء => تعیّنات، #جمال، علیالاطلاقِ #نوری و علیالإطلاقِ #ناری
💫۞ عَلَیالإطلاقِ نوریِ هواء => ریاح، رایحةً طیّبةً، بشارتِ عماء (رحمتِ «بَیْنَ یَدَیْن»ی وُ منقلب)، جَوَلانِ هواء ...
🔥۞ عَلَیالإطلاقِ ناریِ هواء => هوای نفس، سکونِ حدّی (خشکیدگیِ ملعون)، جُوْلانِ هوا ...
🍃 «والحمدلله ربّ العالمین»🌱
🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
#لطیفه_عماء_و_هواء
🍃࿐
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍️
🆔 @ehsannil1 #کانال_معرفة_الحق
🆔 @ehsannil2 #کانال_اللطائف_الالهیة
🆔 instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🍃࿐
.
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
┄┅✿❀جنگِ أَحَدﷻ با آحاد در کنار اُحُد❀✿┅┄
𑁍࿐
🦋📝#احسان_الله_نیلفروش_زاده
https://www.instagram.com/p/CPYbW_5Ni_r/?utm_source=ig_web_copy_link
༆
🌿قرآن میفرماید:
🔻『ويلٌ لِكُلّ هُمَزَةٍ لُمَزَة』🔺
✾واى بر هر عیبجوی مسخره كنندهای.
༺𒆳
💫۞واژۀ «هُمَزة»؛ با «هَمْزه(ء)» از یک ریشه میباشد.
🍃☜از مادّۀ «هَمَزَ»؛ که در اصل، به معنای #شکستن است.
و «هَمَزات الشّياطين» به معنای ابزارهای شیطان؛
برای #شکستنِ ایمان ست.
𑁍࿐
🌿⇯«الف» از فائقیّتی که دارد؛
جزء الفبا محسوب نمیشود، ولی تمام حروف؛ به قوامِ او، قائمند. «هَمزه» را هم بسیاری جزءِ الفبا نمیدانند.
֎#همزه در اوّلِ کلمه که بیاید؛
☜تشبّه به #الف دارد.
֎و در وسط و انتهای کلمه؛
☜به شکل عددِ شش (۶) نوشته میشود.
༺𒆳
🔥⇯عُمَر ملعون هم؛ جزء حروف الفبایِ وجود نیست.
[❂☜عدمِ مضاف است و به نَفْسِ کُرْه (اشاره به『لَهُ أسلَمَ مَن في السّماوات و الأرض طوعًا وَ كَرْهًا』) تسلیمِ وجود گشته که صرفاً بر وجود، بشورد]؛
امّا #غاصبانه خود را در بینِ حروف قرار میدهد.
🔥֎پس عُمرِ ملعون؛
آن همزهای است که تشبّه به الف داشتنش در ابتدای کلمه؛
❂☜نشانی از آن #نفاقی ست که آن ملعون در ابتداء؛ خود را در کنار رسول اکرم (ص) قرار داد و تشبّه به مسلمانی کرد!
🔥֎ و شبیهِ عددِ ۶ بودنش در وسط و انتهایِ کلمه؛
❂☜آن وقتی است که حضرت (ص) شهید شدند و آن ملعون، نفاقش را آشکار کرد و بر حضرت حقّﷻ شورید.
🌿֎و (۶)؛ اشاره به شش روزِ خلقتِ عالم کثرات است.
🔥☜که نفْس وُ حدّ کَثَرات، جدایِ از وحدانیّتِ حقّﷻ؛ همان عُمْرانیّتِ صوری و جُوْلانیِ عُمَرِ ملعون است وُ ازین روست که؛
کثرتِ جدای از وحدت، ملعون است.
🔥֎جمعبندی آنکه؛
هُمَزَاتِ عیبجویان وُ هَمَزاتِ شیاطین؛
جولانی از آن ملعون است، که؛
🔻『ربّ أعوذ بِكَ مِن همزات الشّياطين』🔺
𑁍࿐
🌿֎الغرض؛
مقابلِ #همزه که شکستنِ کثرتی است؛
#حمزه (به معنای تیزی و تندی شراب و شمشیر) است.
و مراد از آن؛ تیزیِ وحدت ست و #حمزه؛ نشانی از أحدیّت میباشد.
༺𒆳
💫۞در عالمِ ظاهر؛ جنگ اُحُد در ۱۵ شوّال، و در کنار کوهِ اُحُد صورت گرفته است.
و حمزۀ سیّد الشّهداء؏ در آن جنگ؛
🍃֎⇦با #دو شمشیر به پیکارِ دوئیّت و حدِّ ملعونِ کثرات رفتند وُ مقام «شهد الله أنّه لاالهالّاهو» را که یگانگیِ حضرت أحدﷻ است؛ تامّاً ظاهر فرمودند.
🔥۞این است که به مضمون فرمودۀ حضرت مولیٰ؏؛
اگر حضرت حمزه؏ زنده میبود؛
آن دو ملعون، موفّق به غصبِ خلافت نمیشدند.
🌿֎⇦که آن والامقام؏؛
به آینۀ آلالله؏ بودن - که؛ «هُمُ الوَحدانیّةُ الکبریٰ؏» -؛
🔥☜بدونِ مجالی به حدّ کثرات؛
ظهور تامِّ وحدانیّةِ کبرایِ حضرتِ أحدﷻ هستند.
🦋📝#احسان_الله_نیلفروش_زاده
.
◦•●◉✿«احــد»✿◉●•◦
➠ 🆔 t.me/ehsannil1 ➣ #کانال_معرفة_الحق
➠ 🆔 t.me/ehsannil2 ➣ #کانال_اللطائف_الالهیة
➠ 🆔 instagram.com/ehsan_nil
.
.
🍃
.
┄┅✿❀جنگِ أَحَدﷻ با آحاد در کنار اُحُد❀✿┅┄
𑁍࿐
🦋📝#احسان_الله_نیلفروش_زاده
https://www.instagram.com/p/CPYbW_5Ni_r/?utm_source=ig_web_copy_link
༆
🌿قرآن میفرماید:
🔻『ويلٌ لِكُلّ هُمَزَةٍ لُمَزَة』🔺
✾واى بر هر عیبجوی مسخره كنندهای.
༺𒆳
💫۞واژۀ «هُمَزة»؛ با «هَمْزه(ء)» از یک ریشه میباشد.
🍃☜از مادّۀ «هَمَزَ»؛ که در اصل، به معنای #شکستن است.
و «هَمَزات الشّياطين» به معنای ابزارهای شیطان؛
برای #شکستنِ ایمان ست.
𑁍࿐
🌿⇯«الف» از فائقیّتی که دارد؛
جزء الفبا محسوب نمیشود، ولی تمام حروف؛ به قوامِ او، قائمند. «هَمزه» را هم بسیاری جزءِ الفبا نمیدانند.
֎#همزه در اوّلِ کلمه که بیاید؛
☜تشبّه به #الف دارد.
֎و در وسط و انتهای کلمه؛
☜به شکل عددِ شش (۶) نوشته میشود.
༺𒆳
🔥⇯عُمَر ملعون هم؛ جزء حروف الفبایِ وجود نیست.
[❂☜عدمِ مضاف است و به نَفْسِ کُرْه (اشاره به『لَهُ أسلَمَ مَن في السّماوات و الأرض طوعًا وَ كَرْهًا』) تسلیمِ وجود گشته که صرفاً بر وجود، بشورد]؛
امّا #غاصبانه خود را در بینِ حروف قرار میدهد.
🔥֎پس عُمرِ ملعون؛
آن همزهای است که تشبّه به الف داشتنش در ابتدای کلمه؛
❂☜نشانی از آن #نفاقی ست که آن ملعون در ابتداء؛ خود را در کنار رسول اکرم (ص) قرار داد و تشبّه به مسلمانی کرد!
🔥֎ و شبیهِ عددِ ۶ بودنش در وسط و انتهایِ کلمه؛
❂☜آن وقتی است که حضرت (ص) شهید شدند و آن ملعون، نفاقش را آشکار کرد و بر حضرت حقّﷻ شورید.
🌿֎و (۶)؛ اشاره به شش روزِ خلقتِ عالم کثرات است.
🔥☜که نفْس وُ حدّ کَثَرات، جدایِ از وحدانیّتِ حقّﷻ؛ همان عُمْرانیّتِ صوری و جُوْلانیِ عُمَرِ ملعون است وُ ازین روست که؛
کثرتِ جدای از وحدت، ملعون است.
🔥֎جمعبندی آنکه؛
هُمَزَاتِ عیبجویان وُ هَمَزاتِ شیاطین؛
جولانی از آن ملعون است، که؛
🔻『ربّ أعوذ بِكَ مِن همزات الشّياطين』🔺
𑁍࿐
🌿֎الغرض؛
مقابلِ #همزه که شکستنِ کثرتی است؛
#حمزه (به معنای تیزی و تندی شراب و شمشیر) است.
و مراد از آن؛ تیزیِ وحدت ست و #حمزه؛ نشانی از أحدیّت میباشد.
༺𒆳
💫۞در عالمِ ظاهر؛ جنگ اُحُد در ۱۵ شوّال، و در کنار کوهِ اُحُد صورت گرفته است.
و حمزۀ سیّد الشّهداء؏ در آن جنگ؛
🍃֎⇦با #دو شمشیر به پیکارِ دوئیّت و حدِّ ملعونِ کثرات رفتند وُ مقام «شهد الله أنّه لاالهالّاهو» را که یگانگیِ حضرت أحدﷻ است؛ تامّاً ظاهر فرمودند.
🔥۞این است که به مضمون فرمودۀ حضرت مولیٰ؏؛
اگر حضرت حمزه؏ زنده میبود؛
آن دو ملعون، موفّق به غصبِ خلافت نمیشدند.
🌿֎⇦که آن والامقام؏؛
به آینۀ آلالله؏ بودن - که؛ «هُمُ الوَحدانیّةُ الکبریٰ؏» -؛
🔥☜بدونِ مجالی به حدّ کثرات؛
ظهور تامِّ وحدانیّةِ کبرایِ حضرتِ أحدﷻ هستند.
🦋📝#احسان_الله_نیلفروش_زاده
.
◦•●◉✿«احــد»✿◉●•◦
➠ 🆔 t.me/ehsannil1 ➣ #کانال_معرفة_الحق
➠ 🆔 t.me/ehsannil2 ➣ #کانال_اللطائف_الالهیة
➠ 🆔 instagram.com/ehsan_nil
.
.
🍃
.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM