..
زیرِ سوسویِ نور ماه
وقتی کنار تو ایستادم
بغضِ خود را
از هزاران روزن تنهایی
درضیافتِ عشق
خواهم شکست!
شاید تلاقیِ خاطره هایمان
زندگی دوباره ایی شد
در امتداد کوچه های روشن فردا ..
#مینو_پناهپور
شبتون بی ملال🌙✨
زیرِ سوسویِ نور ماه
وقتی کنار تو ایستادم
بغضِ خود را
از هزاران روزن تنهایی
درضیافتِ عشق
خواهم شکست!
شاید تلاقیِ خاطره هایمان
زندگی دوباره ایی شد
در امتداد کوچه های روشن فردا ..
#مینو_پناهپور
شبتون بی ملال🌙✨
.
باز کن پنجره را
من تو را خواهم برد
به سر رود خروشان حیات
آب این رود به سر چشمه
نمی گردد باز؛
بهتر آنست که غفلت نکنیم
از آغاز
باز کن پنجره را
صبح دمید...!
#حمید_مصدق
باز کن پنجره را
من تو را خواهم برد
به سر رود خروشان حیات
آب این رود به سر چشمه
نمی گردد باز؛
بهتر آنست که غفلت نکنیم
از آغاز
باز کن پنجره را
صبح دمید...!
#حمید_مصدق
.
چشمِ دل رو سویِ حرمِ رضا ست
دستِ خالی سویِ کرم رضا ست
چه شود گر به خوابِ شب بینم
چشم هایم رویِ قدمِ رضا ست
#اسدالله بابایی(معنوی)
چشمِ دل رو سویِ حرمِ رضا ست
دستِ خالی سویِ کرم رضا ست
چه شود گر به خوابِ شب بینم
چشم هایم رویِ قدمِ رضا ست
#اسدالله بابایی(معنوی)
َ
صبح زیبا آمد و چشم شقایق بازشد
لاله زلف سرکشش را شانه کردو ناز شد
شبنم از خورشید عالم تاب جانی تازه یافت
رفت بالاتر ز جو با ابرها دمساز شد
شاپرک آهسته نبض نرگس رعنا گرفت
ارغوان جامی به چنگ آورد و بس طنّاز شد
صخره با امواج دریا صورتش را خوب شست
کار رستوران دریا با سحر آغاز شد
اردکی از زیر پرها سر در آورد ونشست
چلچله پرپر زنان هم سفره ی صد غاز شد
بوی صبح و زندگی شوری چنین بر پا نمود
گفت عارف یا رب و با بلبلان هم ساز شد
#حافظ
صبح زیبا آمد و چشم شقایق بازشد
لاله زلف سرکشش را شانه کردو ناز شد
شبنم از خورشید عالم تاب جانی تازه یافت
رفت بالاتر ز جو با ابرها دمساز شد
شاپرک آهسته نبض نرگس رعنا گرفت
ارغوان جامی به چنگ آورد و بس طنّاز شد
صخره با امواج دریا صورتش را خوب شست
کار رستوران دریا با سحر آغاز شد
اردکی از زیر پرها سر در آورد ونشست
چلچله پرپر زنان هم سفره ی صد غاز شد
بوی صبح و زندگی شوری چنین بر پا نمود
گفت عارف یا رب و با بلبلان هم ساز شد
#حافظ
.
جانا ز در تو دور نتوانم بود
قانع به بهشت و حور نتوانم بود
سر بر در تو به حکم عشقم نه به مزد
زین در چه کنم صبور نتوانم بود
کی شود سوز قتیلت کشته زیر تیره خاک
زانکه این آتش ز جان روشن او خاسته ست
چون تواند عاشق از طوق وفایت سر کشید
قمری آسا طوق او از گردن او خاسته ست
📙بهارستان
_#جامی
.
جانا ز در تو دور نتوانم بود
قانع به بهشت و حور نتوانم بود
سر بر در تو به حکم عشقم نه به مزد
زین در چه کنم صبور نتوانم بود
کی شود سوز قتیلت کشته زیر تیره خاک
زانکه این آتش ز جان روشن او خاسته ست
چون تواند عاشق از طوق وفایت سر کشید
قمری آسا طوق او از گردن او خاسته ست
📙بهارستان
_#جامی
.
باشد تا از خودمان
عشق و مرهم به جای بگذاریم
،نه کینه و زخم .
شاید که عشق و مرهممان
بعد از خودمان ؛
زخم های آیندگان را درمان کند.
در اطراف هر کدام از ما ،
انسانهایی هستند که شاید اگر ،
کسی جایی،با عشقش بر آنها
مرهم میشد ،آنها این همه امروز
آزرده ی زمانه نبودند.
#عادل_دانتیسم
عشق و مرهم به جای بگذاریم
،نه کینه و زخم .
شاید که عشق و مرهممان
بعد از خودمان ؛
زخم های آیندگان را درمان کند.
در اطراف هر کدام از ما ،
انسانهایی هستند که شاید اگر ،
کسی جایی،با عشقش بر آنها
مرهم میشد ،آنها این همه امروز
آزرده ی زمانه نبودند.
#عادل_دانتیسم
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
مرا عاشق چنان باید که هر باری که برخیزد
قیامتهای پرآتش ز هر سویی برانگیزد
دلی خواهیم چون دوزخ که دوزخ را فروسوزد
دو صد دریا بشوراند ز موج بحر نگریزد
ملکها را چه مندیلی به دست خویش درپیچد
چراغ لایزالی را چو قندیلی درآویزد
چو شیری سوی جنگ آید دل او چون نهنگ آید
بجز خود هیچ نگذارد و با خود نیز بستیزد
چو هفت صد پرده دل را به نور خود بدراند
ز عرشش این ندا آید بنامیزد بنامیزد
چو او از هفتمین دریا به کوه قاف رو آرد
از آن دریا چه گوهرها کنار خاک درریزد
#مولانا
مرا عاشق چنان باید که هر باری که برخیزد
قیامتهای پرآتش ز هر سویی برانگیزد
دلی خواهیم چون دوزخ که دوزخ را فروسوزد
دو صد دریا بشوراند ز موج بحر نگریزد
ملکها را چه مندیلی به دست خویش درپیچد
چراغ لایزالی را چو قندیلی درآویزد
چو شیری سوی جنگ آید دل او چون نهنگ آید
بجز خود هیچ نگذارد و با خود نیز بستیزد
چو هفت صد پرده دل را به نور خود بدراند
ز عرشش این ندا آید بنامیزد بنامیزد
چو او از هفتمین دریا به کوه قاف رو آرد
از آن دریا چه گوهرها کنار خاک درریزد
#مولانا
میمیرم صد بار پس مرگ تنم
میگرید باز تنم هم تنم در کفنم
زان رو که دگر روی تو نتوانم دید
ای مهوش من، ای وطنم، ای وطنم
#نیما_یوشیج
میگرید باز تنم هم تنم در کفنم
زان رو که دگر روی تو نتوانم دید
ای مهوش من، ای وطنم، ای وطنم
#نیما_یوشیج
در پردهی اسرار کسی را ره نیست
زین تعبیه جان هیچکس آگه نیست
جز در دل خاک هیچ منزلگه نیست
مِی خور که چنین فسانهها کوته نیست
#خیام
┄
در پردهی اسرار کسی را ره نیست
زین تعبیه جان هیچکس آگه نیست
جز در دل خاک هیچ منزلگه نیست
مِی خور که چنین فسانهها کوته نیست
#خیام
┄
.
به لحظه هایمان نگاه کن
چه
بیگانه شده اند با ما !
من اینجا
برای رسیدن به تو
به تکرار خاطره هایمان دلخوشم
تو آنجا
از شمردن نفسهای شب
تا طلوع سپیده دم
دلگیر !!
عادلانه نیست اینهمه تنهایی....
#مینو _پناهپور
شبتون به مهر🌙✨
به لحظه هایمان نگاه کن
چه
بیگانه شده اند با ما !
من اینجا
برای رسیدن به تو
به تکرار خاطره هایمان دلخوشم
تو آنجا
از شمردن نفسهای شب
تا طلوع سپیده دم
دلگیر !!
عادلانه نیست اینهمه تنهایی....
#مینو _پناهپور
شبتون به مهر🌙✨