پیام دریافتی:
چهارشنبه ظهر از سمت بلوار پژوهش وارد بلوار گیاهشناسی (ضلع شمالی باغ گیاهشناسی) وارد پارک چیتگر شدم.
متوجه شدم [ظاهرا خود شهرداری یا مسوولین پارک جنگلی] پوست بیش از ۳۰۰۰ درخت کاج را از کف زمین تا حدود ۳ متری کندند تا آنها رو خشک کنند. ادامه دادم و تا بخشهای دیگهای هم رفتم و دیدم که ضلع جنوبی پارک سمنها هم همینطور بود.
قطر درختها از حدود ۱۰ تا بیش از ۲۰ سانتیمتر بود که بعضی هم خشک شده بودند.
روی تنهی درختان پوستکنده هم علامتگذاری و بعضا شمارهگذاری شده بود.
https://maps.app.goo.gl/ZDWYDLfCcMUsXumRA
https://t.me/didehbaanzistboom
چهارشنبه ظهر از سمت بلوار پژوهش وارد بلوار گیاهشناسی (ضلع شمالی باغ گیاهشناسی) وارد پارک چیتگر شدم.
متوجه شدم [ظاهرا خود شهرداری یا مسوولین پارک جنگلی] پوست بیش از ۳۰۰۰ درخت کاج را از کف زمین تا حدود ۳ متری کندند تا آنها رو خشک کنند. ادامه دادم و تا بخشهای دیگهای هم رفتم و دیدم که ضلع جنوبی پارک سمنها هم همینطور بود.
قطر درختها از حدود ۱۰ تا بیش از ۲۰ سانتیمتر بود که بعضی هم خشک شده بودند.
روی تنهی درختان پوستکنده هم علامتگذاری و بعضا شمارهگذاری شده بود.
https://maps.app.goo.gl/ZDWYDLfCcMUsXumRA
https://t.me/didehbaanzistboom
مصاف نابرابر
🖌️مسعود امیرزاده
“کارنا” و “آرجونا “یکی از بخشهای مهم و تراژیک حماسه نامه “مهاباراتا “است، که این داستان آن یکی از مهمترین و طولانیترین حماسههای هند باستان میباشد.
در این نبرد “کارنا “علی رغم همه دلاوریها و مهارتهایی که دارد هنگامه اوج مصاف با نفرین “برهما” دچار فراموشی شده و به دست نماد قدرت برتر یعنی“آرجونا” مغلوب و کشته شد. مرگ او یکی از تراژیکترین و احساسیترین لحظات مهاباراتا است.
این اسطوره هند از معدود اسطوره های جهان باستان است که روایتگر یک واقعیت تلخ است. روایتی تلخ که جهان بی قهرمان و ظالمانه ما را به تصویر میکشد.
به گمانم تشکیلات بروکراتیک در دنیای امروز جایگزین آرجونا شده است و کارنا انسانهایی هستند که در زمان خارج بودن از مدار قدرت و یا در پنجه نشدن با آن،برای خود خیال رزمی قهرمانانه میبافند و سودای خام خویش به مردم میفروشند.
تشکیلات بروکراتیک جهان مدرن دستگاه سلب آزادی، اختیار و نبوغ است. دستگاه اداری قدرت اراده را از افراد میستاند و تکثر و اخلاق و قدرت انتخاب را میکشد.
آدولف آیشمن حد اکستریم چنین وضعیتی است که در زمان محاکمه به زیبایی و ظرافت توسط “هانا آرنت”به تصویر کشیده شده است.کارمند وظیفه شناسی که همه مولفه های انسانیت و داوری اخلاقی و وجدانی را کنار میگذارد و تن و جان به معبد اداره و سازمان میسپارد.
آیشمن وظیفه شناس حیران بود که چرا وقتی که وظایف خود را به درستی و دقت و حتا با اضافه کاری انجام داده مستوجب محاکمه و عقوبت است؟
اما همانطور که گفتم آیشمن یک نمونه آخر طیف برای بیان مشخصات کلاسیک وضعیت است در این میانه افراد عادی بسیاری وجود دارند که ممکن است به این وضوح نمایان نباشند. افرادی که بعضا با نیت خیر و اصلاح وارد میدان میشوند اما از قدرت ساختارها و سازکارها غافلاند. آنها نمی دانند مجبورند در راههایی طی مسیر کنند که پیش از ورود ایشان طراحی و ساخته شده است.آنها نمیدانند برخی سقفها برای بلندقامتان طراحی نشده است و سر آنها به تیرک ناامیدی خواهد خورد.
جنگ انسان مدرن با برساخته ها و سیستمهای تنظیم شده ای چون تشکیلات اداری میدان جنگی نابرابر و به شدت ناعادلانه است. پیدایش قهرمان پیروز در این میدان نبرد امری استثنایی و دور از انتظار است.اینکه چگونه باید از چنین فضایی ساختارزدایی کرد و این سیستمها را باید بر چه اساس بازآرایی نمود، پرسشی دشوار و بسیار چالش برانگیز و خارج از این جستار است.آنچه که در این کوتاه هدف بود،تصویر سازی از مصافی نابرابر بین ابژه ای مستقل بنام انسان با همه اخلاقیات و امال و روحیات با هیولایی هولناک و کاملا مکانیزه است که نه فقط آدمی را شکست میدهد که آنرا در خود جایگذاری کرده و به طور کامل به کار میگیرد.
در داستان ما کارنا کشته نمیشود، بلکه تبدیل به قطعه ای در بدنه آرجونا میشود.
https://t.me/didehbaanzistboom
🖌️مسعود امیرزاده
“کارنا” و “آرجونا “یکی از بخشهای مهم و تراژیک حماسه نامه “مهاباراتا “است، که این داستان آن یکی از مهمترین و طولانیترین حماسههای هند باستان میباشد.
در این نبرد “کارنا “علی رغم همه دلاوریها و مهارتهایی که دارد هنگامه اوج مصاف با نفرین “برهما” دچار فراموشی شده و به دست نماد قدرت برتر یعنی“آرجونا” مغلوب و کشته شد. مرگ او یکی از تراژیکترین و احساسیترین لحظات مهاباراتا است.
این اسطوره هند از معدود اسطوره های جهان باستان است که روایتگر یک واقعیت تلخ است. روایتی تلخ که جهان بی قهرمان و ظالمانه ما را به تصویر میکشد.
به گمانم تشکیلات بروکراتیک در دنیای امروز جایگزین آرجونا شده است و کارنا انسانهایی هستند که در زمان خارج بودن از مدار قدرت و یا در پنجه نشدن با آن،برای خود خیال رزمی قهرمانانه میبافند و سودای خام خویش به مردم میفروشند.
تشکیلات بروکراتیک جهان مدرن دستگاه سلب آزادی، اختیار و نبوغ است. دستگاه اداری قدرت اراده را از افراد میستاند و تکثر و اخلاق و قدرت انتخاب را میکشد.
آدولف آیشمن حد اکستریم چنین وضعیتی است که در زمان محاکمه به زیبایی و ظرافت توسط “هانا آرنت”به تصویر کشیده شده است.کارمند وظیفه شناسی که همه مولفه های انسانیت و داوری اخلاقی و وجدانی را کنار میگذارد و تن و جان به معبد اداره و سازمان میسپارد.
آیشمن وظیفه شناس حیران بود که چرا وقتی که وظایف خود را به درستی و دقت و حتا با اضافه کاری انجام داده مستوجب محاکمه و عقوبت است؟
اما همانطور که گفتم آیشمن یک نمونه آخر طیف برای بیان مشخصات کلاسیک وضعیت است در این میانه افراد عادی بسیاری وجود دارند که ممکن است به این وضوح نمایان نباشند. افرادی که بعضا با نیت خیر و اصلاح وارد میدان میشوند اما از قدرت ساختارها و سازکارها غافلاند. آنها نمی دانند مجبورند در راههایی طی مسیر کنند که پیش از ورود ایشان طراحی و ساخته شده است.آنها نمیدانند برخی سقفها برای بلندقامتان طراحی نشده است و سر آنها به تیرک ناامیدی خواهد خورد.
جنگ انسان مدرن با برساخته ها و سیستمهای تنظیم شده ای چون تشکیلات اداری میدان جنگی نابرابر و به شدت ناعادلانه است. پیدایش قهرمان پیروز در این میدان نبرد امری استثنایی و دور از انتظار است.اینکه چگونه باید از چنین فضایی ساختارزدایی کرد و این سیستمها را باید بر چه اساس بازآرایی نمود، پرسشی دشوار و بسیار چالش برانگیز و خارج از این جستار است.آنچه که در این کوتاه هدف بود،تصویر سازی از مصافی نابرابر بین ابژه ای مستقل بنام انسان با همه اخلاقیات و امال و روحیات با هیولایی هولناک و کاملا مکانیزه است که نه فقط آدمی را شکست میدهد که آنرا در خود جایگذاری کرده و به طور کامل به کار میگیرد.
در داستان ما کارنا کشته نمیشود، بلکه تبدیل به قطعه ای در بدنه آرجونا میشود.
https://t.me/didehbaanzistboom
Telegram
دیدهبان زیستبوم ایران
«دیدهبان یادگارهای فرهنگی و طبیعی ایران» از کنشگران، استادان، خبرنگاران و دوستداران محیطزیست ایران دعوت میکند تا ویرانگریهای زیستبومی را به کانال اطلاع دهند.
ارتباط با گروه مدیریت:
@masoudamirzadeh
گروه
https://t.me/+WB-Gzcgm4ZU2YTU0
ارتباط با گروه مدیریت:
@masoudamirzadeh
گروه
https://t.me/+WB-Gzcgm4ZU2YTU0
فصل ناگشوده کتاب
🖌️مسعود امیرزاده
در میان وعده و وعیدها و گاه شکوه خوانی های بیپرده شش کاندیدا از اوضاع کشور کمتر صحبت از مسائل زیست محیطی و کاستی وحشتناک منابع علی الخصوص موجودی “آب “است.اما چرا؟!در این میان موارد بسیاری میتوان گفت اما به همین مختصر بسنده میشود:
آب و وضعیت وخیم محیط زیست کشور دشوارترین فصل کتاب مسائل کشور است و یحتمل بسیاری ترجیح میدهند با خواندن فصول ساده تر نمرهای هر چند پایین برای مرحله انتخاب شدن اخذ کنند. اگر انصاف داشته باشیم،اجتناب از این فصل و گرفتار شدن در آن به هدف پاس کردن تاکتیکی زیرکانه است.
ورود به فصل محیط زیست همراه با خبرهای خوشایند و افتتاح کوه و جنگل و رودخانه و خاک و هوا نیست.
در فصل محیط زیست باید که گفت که راهسازی افراطی دمار از روزگار سرزمین درآورده و تن طبیعت را شرحه شرحه نموده است و وقت است که دیگر به این غائله خاتمه داد.برای صاحبان ثروت باده آورده معدن گفتگوی واقعی و بدون تعارف محیط زیست خواهد گفت، آنچه که ایشان با سرزمین می کنند اندامخواری است و فرجام ایران با سودای ایشان “ بدن بدون اندام” است.
نمیتوان ادعا کرد،محیط زیست خیلی چیز مهمی است اما ما همچنان به توسعه شهرها و شهرکها در هرجا ،علی رغم بی آبی و بی خاکی ادامه میدهیم و وعده برپایی تیراژهای میلیونی آلونک به این و آن خواهیم داد.
احتمالا باید اقرار کرد که دیگر آبی جاری برای سد بستن و بالای سر آن روبان چیدن و ناگهان چشمه از دل بتون جهیدن نیست و باید سوت پایان سد سازی و اختتام کنترل آب به زیان طبیعت را به صدا درآورد.
به مردم باید این خبر تلخ را رساند که بسیاری دشتهای کشور را فروشکستهایم و امکان احیاء آنها اگر غیرممکن نباشد حداقل برای چند نسل بسیار بعید است.نمیشود برایشان کتمان کرد که ریخت و پاش نفت، گاز، برق، آب و انرژی و دیگر منابع، مهم ترین ثروت سرزمین بوده که از جیب خود مردم و با منت اهل سیاست و جلب رضایت برای تسکین صندلی ریاست بوده و احتمالا بسیاری از این ثروتها در شرف ته کشیدن هستند.مردم بدانند که هیچ سیاستمدار وعده گو و توزیع کننده رانتی اگر هم بر فرض محال به وعده خود عمل کند از کیسه مبارک خویش چنین سخاوتی به خرج نمیدهد.
احتمالا برای کسانیکه به دنبال تغییر کاربری اراضی زراعی و باغی و شالی هستند تا از این طریق به ارزش افزوده دست پیدا کنند صحبتهای جدی در عرصه محیط زیست پیک خوش خبر نخواهد بود.در مورد آب زیرزمینی و بهره کشی بیرحمانه از خاک و آلودن آن و متعاقبا جان انسانها به سم و کود شیمیایی باید حرفهای جدی و خشنی زد.به حضرات پتروشیمی و فولاد، آب بر و آلوده ساز باید اخطارهای جدی داده شود که کارآفرینی شما به قیمت جان سرزمین تمام میشود.خودروسازانی که چرخ صنعت آنها با رانت عمومی و اتلاف منابع فسیلی و مهم تر از این دو جان سرنشینان ارابه های مرگ ایشان میچرخد را نمیشود بدون مطالبه و محاکمه رها کرد.
در فصل محیط زیست حرفهای تلخ و معادلات حل نشدنی و مسائل پیچیده و تعارض منافع خود را بیرون می ریزند. محیط زیست به شما خواهد گفت که برخی مسائل اصولا راه حل قطعی و انالیتیک ندارد و بلکه هدفگذاری بیشتر باید روی تعدیل آنها تمرکز کند.این روشهای الگوریتمیک هم با چهار خط برنامه های مرده و انتزاعی و دست پاچه و از پیش نوشته تحصیل نمیشود.مسائل محیط زیست( البته بسیاری معضلات دیگر ولی این یکی به طور مشخص) از جنس گریبان گیری و درگیری است، شما مجبورید با روشهای متغیر و منعطف با شرایطی که هر لحظه به چهره دیگری برآیش میکند، مواجه شوید.لذا مخاطب دردمند شما پشت باجه گفتگو یک نسخه چهار خطی را نقد دارو نکرده و با رضایت و امید شفا راهی خانه نخواهد شد.
هر چند میتوان در همین حوزه هم در سطح سخن گفت و تنی به آب زد اما سخن جدی در عرصه محیط زیست پر از ناکامی و ناتمامی است. میتوان توصیه کرد حداقل زباله به بیرون پرتاب نکنید، شیرآب را محکم ببندید و از امروز به گربه های پارک محبت کنید.اما یادمان باشد سخن واقعی و عمیق در عرصه محیط زیست و کسورات منابع را بسیاری آنرا تاب نخواهند آورد و بر گویندگان خواهند شورید.
https://t.me/didehbaanzistboom
🖌️مسعود امیرزاده
در میان وعده و وعیدها و گاه شکوه خوانی های بیپرده شش کاندیدا از اوضاع کشور کمتر صحبت از مسائل زیست محیطی و کاستی وحشتناک منابع علی الخصوص موجودی “آب “است.اما چرا؟!در این میان موارد بسیاری میتوان گفت اما به همین مختصر بسنده میشود:
آب و وضعیت وخیم محیط زیست کشور دشوارترین فصل کتاب مسائل کشور است و یحتمل بسیاری ترجیح میدهند با خواندن فصول ساده تر نمرهای هر چند پایین برای مرحله انتخاب شدن اخذ کنند. اگر انصاف داشته باشیم،اجتناب از این فصل و گرفتار شدن در آن به هدف پاس کردن تاکتیکی زیرکانه است.
ورود به فصل محیط زیست همراه با خبرهای خوشایند و افتتاح کوه و جنگل و رودخانه و خاک و هوا نیست.
در فصل محیط زیست باید که گفت که راهسازی افراطی دمار از روزگار سرزمین درآورده و تن طبیعت را شرحه شرحه نموده است و وقت است که دیگر به این غائله خاتمه داد.برای صاحبان ثروت باده آورده معدن گفتگوی واقعی و بدون تعارف محیط زیست خواهد گفت، آنچه که ایشان با سرزمین می کنند اندامخواری است و فرجام ایران با سودای ایشان “ بدن بدون اندام” است.
نمیتوان ادعا کرد،محیط زیست خیلی چیز مهمی است اما ما همچنان به توسعه شهرها و شهرکها در هرجا ،علی رغم بی آبی و بی خاکی ادامه میدهیم و وعده برپایی تیراژهای میلیونی آلونک به این و آن خواهیم داد.
احتمالا باید اقرار کرد که دیگر آبی جاری برای سد بستن و بالای سر آن روبان چیدن و ناگهان چشمه از دل بتون جهیدن نیست و باید سوت پایان سد سازی و اختتام کنترل آب به زیان طبیعت را به صدا درآورد.
به مردم باید این خبر تلخ را رساند که بسیاری دشتهای کشور را فروشکستهایم و امکان احیاء آنها اگر غیرممکن نباشد حداقل برای چند نسل بسیار بعید است.نمیشود برایشان کتمان کرد که ریخت و پاش نفت، گاز، برق، آب و انرژی و دیگر منابع، مهم ترین ثروت سرزمین بوده که از جیب خود مردم و با منت اهل سیاست و جلب رضایت برای تسکین صندلی ریاست بوده و احتمالا بسیاری از این ثروتها در شرف ته کشیدن هستند.مردم بدانند که هیچ سیاستمدار وعده گو و توزیع کننده رانتی اگر هم بر فرض محال به وعده خود عمل کند از کیسه مبارک خویش چنین سخاوتی به خرج نمیدهد.
احتمالا برای کسانیکه به دنبال تغییر کاربری اراضی زراعی و باغی و شالی هستند تا از این طریق به ارزش افزوده دست پیدا کنند صحبتهای جدی در عرصه محیط زیست پیک خوش خبر نخواهد بود.در مورد آب زیرزمینی و بهره کشی بیرحمانه از خاک و آلودن آن و متعاقبا جان انسانها به سم و کود شیمیایی باید حرفهای جدی و خشنی زد.به حضرات پتروشیمی و فولاد، آب بر و آلوده ساز باید اخطارهای جدی داده شود که کارآفرینی شما به قیمت جان سرزمین تمام میشود.خودروسازانی که چرخ صنعت آنها با رانت عمومی و اتلاف منابع فسیلی و مهم تر از این دو جان سرنشینان ارابه های مرگ ایشان میچرخد را نمیشود بدون مطالبه و محاکمه رها کرد.
در فصل محیط زیست حرفهای تلخ و معادلات حل نشدنی و مسائل پیچیده و تعارض منافع خود را بیرون می ریزند. محیط زیست به شما خواهد گفت که برخی مسائل اصولا راه حل قطعی و انالیتیک ندارد و بلکه هدفگذاری بیشتر باید روی تعدیل آنها تمرکز کند.این روشهای الگوریتمیک هم با چهار خط برنامه های مرده و انتزاعی و دست پاچه و از پیش نوشته تحصیل نمیشود.مسائل محیط زیست( البته بسیاری معضلات دیگر ولی این یکی به طور مشخص) از جنس گریبان گیری و درگیری است، شما مجبورید با روشهای متغیر و منعطف با شرایطی که هر لحظه به چهره دیگری برآیش میکند، مواجه شوید.لذا مخاطب دردمند شما پشت باجه گفتگو یک نسخه چهار خطی را نقد دارو نکرده و با رضایت و امید شفا راهی خانه نخواهد شد.
هر چند میتوان در همین حوزه هم در سطح سخن گفت و تنی به آب زد اما سخن جدی در عرصه محیط زیست پر از ناکامی و ناتمامی است. میتوان توصیه کرد حداقل زباله به بیرون پرتاب نکنید، شیرآب را محکم ببندید و از امروز به گربه های پارک محبت کنید.اما یادمان باشد سخن واقعی و عمیق در عرصه محیط زیست و کسورات منابع را بسیاری آنرا تاب نخواهند آورد و بر گویندگان خواهند شورید.
https://t.me/didehbaanzistboom
Telegram
دیدهبان زیستبوم ایران
«دیدهبان یادگارهای فرهنگی و طبیعی ایران» از کنشگران، استادان، خبرنگاران و دوستداران محیطزیست ایران دعوت میکند تا ویرانگریهای زیستبومی را به کانال اطلاع دهند.
ارتباط با گروه مدیریت:
@masoudamirzadeh
گروه
https://t.me/+WB-Gzcgm4ZU2YTU0
ارتباط با گروه مدیریت:
@masoudamirzadeh
گروه
https://t.me/+WB-Gzcgm4ZU2YTU0
دیدهبان زیستبوم ایران pinned «فصل ناگشوده کتاب 🖌️مسعود امیرزاده در میان وعده و وعیدها و گاه شکوه خوانی های بیپرده شش کاندیدا از اوضاع کشور کمتر صحبت از مسائل زیست محیطی و کاستی وحشتناک منابع علی الخصوص موجودی “آب “است.اما چرا؟!در این میان موارد بسیاری میتوان گفت اما به همین مختصر بسنده…»
Forwarded from دغدغههای محیط زیستی و دانشگاهی (Hossein Akhani)
بزرگترین تهدید جدی این سرزمین خالی شدن مدارس، دانشگاهها، بیمارستانها، مراکز فرهنگی و هنری و صنایع از افراد متخصص و جایگزینی آنها توسط کسانی است که با ناتوانی خود سرنوشت آینده این آب و خاک را با افکار کوچکشان به ناکجا آباد می کشانند.
حتی برگزاری یک سفر علمی در دانشگاهها اگر نگویم غیر ممکن که بسیار سخت شده است.
متاسفانه امکان استخدام عضوی توانمند در دانشگاهها و بسیاری از ادارات و آموزش و پرورش ناممکن شده است.
خطای امروز ما می تواند برای آینده ایران خیلی گران تمام شود.
حسین آخانی
#برای_ایران
حتی برگزاری یک سفر علمی در دانشگاهها اگر نگویم غیر ممکن که بسیار سخت شده است.
متاسفانه امکان استخدام عضوی توانمند در دانشگاهها و بسیاری از ادارات و آموزش و پرورش ناممکن شده است.
خطای امروز ما می تواند برای آینده ایران خیلی گران تمام شود.
حسین آخانی
#برای_ایران
دکتر پزشکیان و محیطزیست
علیرضا افشاری
دبیر دیدهبان یادگارهای فرهنگی و طبیعی ایران
خانم دکتر شینا انصاری مدیریت کمیتهی محیطزیست ستاد دکتر پزشکیان را بر عهده دارد. دوستانِ کنشگرِ محیطزیستی که با او در نشستهایی بودند از او به نیکی و دلسوزی یاد میکنند. دوست عزیزم مهندس محمد درویش هم برخی مطالبات محیطزیستی را با این کمیته در میان گذاشته است. امروز عصر هم این کمیته در ستاد یادشده نشستی دارد و بر همین پایه، خانم انصاری از کنشگران خواسته تا بیایند و خواستهایشان را با کمیته در میان بگذارند تا این فرصت با حضور غیرمحیطزیستیها از بین نرود. از این رو خواستم دو نکته را با دوستان، بهویژه خانم انصاری، در میان بگذارم و سپس درخواستی را طرح کنم. چرا که اگر ایشان چشمداشتی به پشتیبانیِ کنشگران و دوستداران محیطزیست دارد باید این گامها را بردارد.
نخست آن که، تا جایی که آگاهی دارم، مطالبات دوستان محیطزیستی از هنگام دولتهای آقای روحانی تا انتخابات دهمین دورهی مجلس شورای اسلامی که ما «پویش پاسداری از میراث فرهنگی و طبیعی» را به قصد پشتیبانی از نامزدهای مدافعِ میراث فرهنگی و محیطزیست و با محوریتِ کنشگران این دو حوزه شکل دادیم و خودم گردانندهی نشستی در حوزهی محیطزیست نزدِ نامزدهای جریان اصلاحطلبی بودم تغییری نکرده است، چرا که چیزی ــ به صورت ماندگار و نهادینه ــ درست نشده و خواستهای آنهنگام همچنان پابرجا هستند. از این رو، اگر واقعاً کمیته نسبت به دانستن و پیگیریشان علاقهمند باشد میتواند همانها را پیگیری کند و نیازی به حضور کنشگران در نشستی انتخاباتی، که طبیعتاً تبلیغاتی است، نیست.
دوم آنکه روزهای تبلیغاتِ انتخاباتی صحنهی ایجاد شور و هیجان و جذبِ عموم مردم است و نه نخبگان و کنشگران. در این روزها سخنان خوب و زیبا بسیار زده میشود، اما اینان به پیشینهی افراد و جریانها نگاه میکنند. مثلاً خوب است کمیتهی مزبور پیشینهی آقای پزشکیان در مجلس شورای اسلامی را مروری کند و به ما بگوید چه گامی برای حوزهی محیطزیست برداشته است؟ درست است که ایشان بیشتر در کمیسیون تخصصی «بهداشت و درمان» بوده اما در صحن با کدام موضوع محیطزیستی همراهی کرده، بهویژه آن که برای دورهای نائبرییسِ مجلس هم بوده است و فراموش نکنیم که او جزو معدود نمایندگانی است که پنج دوره در مجلس بودهاند که زمان بسیار درازی است و نیز آنکه موضوع محیطزیست موضوعی فرابخشی و حتا در زندگی «عینی» است و هر فرد علاقهمند و حتا دلسوز نسبت به وطن باید در این زمینه اقدامی کرده باشد.
برای نمونه، خشک شدن دریاچهی ارومیه یکی از بزرگترین اتفاقهای دوران او و نیز معضلات محیطزیستیِ زمانهی ما بود که حتماً باید واکنشی داشته باشد (تا جایی که به خاطر دارم تنها نگرانِ ستاد احیای دریاچه و نه خودِ آن بوده است). حتا اگر ایشان نگاهی به زیستبومِ پیرامونِ خودشان داشته باشند باید در هنگام ریاستشان بر دانشگاه علوم پزشکی تبریز و یا وزارت «بهداشت، درمان و آموزش پزشکی» هم نمودهایی از این حس مسؤولیت را ببینیم. امیدوارم که چنین نباشد که ایشان کوچکترین واکنشی در حوزهی محیطزیست نداشته باشد و نسبت به اصل پنجاهم قانون اساسی هم کاری نکرده و در سالهای نمایندگیاش قدمی برای بهبود یا دفاع از محیطزیست برنداشته باشد.
دنبالهی یادداشت 👇
@didehbaanzistboom
علیرضا افشاری
دبیر دیدهبان یادگارهای فرهنگی و طبیعی ایران
خانم دکتر شینا انصاری مدیریت کمیتهی محیطزیست ستاد دکتر پزشکیان را بر عهده دارد. دوستانِ کنشگرِ محیطزیستی که با او در نشستهایی بودند از او به نیکی و دلسوزی یاد میکنند. دوست عزیزم مهندس محمد درویش هم برخی مطالبات محیطزیستی را با این کمیته در میان گذاشته است. امروز عصر هم این کمیته در ستاد یادشده نشستی دارد و بر همین پایه، خانم انصاری از کنشگران خواسته تا بیایند و خواستهایشان را با کمیته در میان بگذارند تا این فرصت با حضور غیرمحیطزیستیها از بین نرود. از این رو خواستم دو نکته را با دوستان، بهویژه خانم انصاری، در میان بگذارم و سپس درخواستی را طرح کنم. چرا که اگر ایشان چشمداشتی به پشتیبانیِ کنشگران و دوستداران محیطزیست دارد باید این گامها را بردارد.
نخست آن که، تا جایی که آگاهی دارم، مطالبات دوستان محیطزیستی از هنگام دولتهای آقای روحانی تا انتخابات دهمین دورهی مجلس شورای اسلامی که ما «پویش پاسداری از میراث فرهنگی و طبیعی» را به قصد پشتیبانی از نامزدهای مدافعِ میراث فرهنگی و محیطزیست و با محوریتِ کنشگران این دو حوزه شکل دادیم و خودم گردانندهی نشستی در حوزهی محیطزیست نزدِ نامزدهای جریان اصلاحطلبی بودم تغییری نکرده است، چرا که چیزی ــ به صورت ماندگار و نهادینه ــ درست نشده و خواستهای آنهنگام همچنان پابرجا هستند. از این رو، اگر واقعاً کمیته نسبت به دانستن و پیگیریشان علاقهمند باشد میتواند همانها را پیگیری کند و نیازی به حضور کنشگران در نشستی انتخاباتی، که طبیعتاً تبلیغاتی است، نیست.
دوم آنکه روزهای تبلیغاتِ انتخاباتی صحنهی ایجاد شور و هیجان و جذبِ عموم مردم است و نه نخبگان و کنشگران. در این روزها سخنان خوب و زیبا بسیار زده میشود، اما اینان به پیشینهی افراد و جریانها نگاه میکنند. مثلاً خوب است کمیتهی مزبور پیشینهی آقای پزشکیان در مجلس شورای اسلامی را مروری کند و به ما بگوید چه گامی برای حوزهی محیطزیست برداشته است؟ درست است که ایشان بیشتر در کمیسیون تخصصی «بهداشت و درمان» بوده اما در صحن با کدام موضوع محیطزیستی همراهی کرده، بهویژه آن که برای دورهای نائبرییسِ مجلس هم بوده است و فراموش نکنیم که او جزو معدود نمایندگانی است که پنج دوره در مجلس بودهاند که زمان بسیار درازی است و نیز آنکه موضوع محیطزیست موضوعی فرابخشی و حتا در زندگی «عینی» است و هر فرد علاقهمند و حتا دلسوز نسبت به وطن باید در این زمینه اقدامی کرده باشد.
برای نمونه، خشک شدن دریاچهی ارومیه یکی از بزرگترین اتفاقهای دوران او و نیز معضلات محیطزیستیِ زمانهی ما بود که حتماً باید واکنشی داشته باشد (تا جایی که به خاطر دارم تنها نگرانِ ستاد احیای دریاچه و نه خودِ آن بوده است). حتا اگر ایشان نگاهی به زیستبومِ پیرامونِ خودشان داشته باشند باید در هنگام ریاستشان بر دانشگاه علوم پزشکی تبریز و یا وزارت «بهداشت، درمان و آموزش پزشکی» هم نمودهایی از این حس مسؤولیت را ببینیم. امیدوارم که چنین نباشد که ایشان کوچکترین واکنشی در حوزهی محیطزیست نداشته باشد و نسبت به اصل پنجاهم قانون اساسی هم کاری نکرده و در سالهای نمایندگیاش قدمی برای بهبود یا دفاع از محیطزیست برنداشته باشد.
دنبالهی یادداشت 👇
@didehbaanzistboom
دیدهبان زیستبوم ایران
دکتر پزشکیان و محیطزیست علیرضا افشاری دبیر دیدهبان یادگارهای فرهنگی و طبیعی ایران خانم دکتر شینا انصاری مدیریت کمیتهی محیطزیست ستاد دکتر پزشکیان را بر عهده دارد. دوستانِ کنشگرِ محیطزیستی که با او در نشستهایی بودند از او به نیکی و دلسوزی یاد میکنند.…
دنبالهی یادداشت 👆
و نیز پیشینهی جریان اصلاحطلبی در زمینهی دفاع از محیطزیست چگونه است؟ درست است که برخی پست و مقامها در دولتها موقت هستند ــ هر چند دولت به نسبت دورههایی طولانی در دستِ این جریان بوده است و حتماً باید کنشی در این زمینه داشته باشند که نهادینه شده و مانده باشد ــ اما احزاب که پایدار هستند و برای نمونه حزب اتحاد ملت، که بزرگترین و پیشروترین حزب در میان اصلاحطلبان است و بیشترین وکیل و مدیر دولتی پیشین را در خود دارد، چه کنش فعال محیطزیستی داشته و چند بیانیه در این زمینه داده و در کجاها توانسته ــ با توجه به آن که تقریباً فضای رسانهای در ایران در دستِ این جریان است و امروزه میتوان آن را آشکارا دید ــ برای دفاع از کنشی محیطزیستی و جلوگیری از اقدامی ضد محیطزیستی کاری نماید؟
در نظر داشته باشیم که این حزب ساختمان دارد و در همه استانها نمایندگی دارد و حامیان قدرقدرتی دارد که امروزه حامی مالیِ ستادِ آقای پزشکیان هستند و از این رو به راحتی میتواند جریانی ماندگار و کارشناسی در زمینهی دفاع از محیطزیست شکل دهد، کاری که تقریباً اکثر احزاب از انجامش ناتوان هستند چرا که دفتر و تالاری ندارند و فضاهای فرهنگی در شهر هم که عموماً در دستِ شهرداریهاست که از همکاری با احزاب معذورند!
اگر این پیشینهها نباشد ما دقیقاً باید به چه چیزی اعتماد کنیم که این تلاشها فقط نمایشی انتخاباتی نیست و دوستان از خوشنامیِ شما هم بهره نمیبرند تا بعد دوباره کار را به دست همان بنیادگذاران سدسازی در کشور دهند؟!
اینها مقدمه بود، اما از آنجا که من هم کنشگر هستم و در نتیجه امیدوار، میخواستم پیشنهادی بدهم تا اگر آن زمینه وجود نداشت دستکم موضعگیریِ صریح و شفاف و قولِ روشن این نامزد در مواردی حیاتی رسانهای شود تا آن دوستان محیطزیستیای که میخواهند از کنشِ فعال و فکرشدهی «رأی ندادن» برگردند دستکم بتوانند خود را قانع کنند؛ چرا که حوزهی محیطزیست ــ انشاالله ــ همچون حوزهی مسائل کلان کشوری نیست که نامزد انتخاباتی نتواند به آن وارد شود یا دولت با تفنگ مانعش شود و میدان بر ستاد بچربد! و مقام رهبری هم اتفاقاً در این زمینه سخنان و همراهیهای ارزشمندی داشتهاند.
پس، اگر میخواهید کار کمیتهتان مفید باشد به جای پافشاری بر گرد آوردنِ دوستان این حوزه و پخشِ مطالباتِ آنها، که همهمان میدانیم، در چند زمینهی اصلی که دغدغهی اکثر فعالان است انگشت بگذارید که جناب پزشکیان، ضمنِ اعلامِ روشنِ گزینهی خود برای ریاست بر «سازمان حفاظت از محیطزیست»، شفاف و صریح اجرای آنها را بیان کند:
توقف سدسازی و راستیآزمایی سدهای ساختهشده تا امروز و تخریبِ سدهای نامفید؛ توقف طرحهای انتقال آب و اولویت دادن به بازچرخانی آب و تصفیهی فاضلاب؛ واقعی و مؤثر کردن ارزیابیهای زیستمحیطیِ طرحها و پروژهها در کشور؛ توجه ویژه به حفظ حریم محیطزیست و سختگیری بر اجرای قانون در این مورد (مناطق چهارگانهی حفاظتشده، کوهها، رودها،...) و جلوگیری از ساختوساز در این اکوسیستمها و محدود کردن فعالیتهای معدنی؛ پیگیری مطالعات آمایش سرزمین و پیشبردِ توسعه بر مبنای آن؛ تشکیل وزارت منابع طبیعی؛ پشتیبانی از دستاندرکاران انرژیهای نو و تأمین بخشی از برق کشور از این راه؛...
قطعاً خودتان میتوانید موردهای دیگری را هم بر فهرست بیفزایید اما مهم قول روشن آقای پزشکیان و بیان تک تکِ موارد است. حتا پیشنهاد میکنم اعلام کند که نسبت به سدسازیهای گستردهی کشور ترکیه بر روی رودهای اصلی کشور عراق نیز اعتراض خواهد کرد و میکوشد از پیادمدهای آن بکاهد، چرا که با ریزگردها در جنوبِ کشورِ ما پیوند مستقیم دارد.
▪️
@didehbaanzistboom
و نیز پیشینهی جریان اصلاحطلبی در زمینهی دفاع از محیطزیست چگونه است؟ درست است که برخی پست و مقامها در دولتها موقت هستند ــ هر چند دولت به نسبت دورههایی طولانی در دستِ این جریان بوده است و حتماً باید کنشی در این زمینه داشته باشند که نهادینه شده و مانده باشد ــ اما احزاب که پایدار هستند و برای نمونه حزب اتحاد ملت، که بزرگترین و پیشروترین حزب در میان اصلاحطلبان است و بیشترین وکیل و مدیر دولتی پیشین را در خود دارد، چه کنش فعال محیطزیستی داشته و چند بیانیه در این زمینه داده و در کجاها توانسته ــ با توجه به آن که تقریباً فضای رسانهای در ایران در دستِ این جریان است و امروزه میتوان آن را آشکارا دید ــ برای دفاع از کنشی محیطزیستی و جلوگیری از اقدامی ضد محیطزیستی کاری نماید؟
در نظر داشته باشیم که این حزب ساختمان دارد و در همه استانها نمایندگی دارد و حامیان قدرقدرتی دارد که امروزه حامی مالیِ ستادِ آقای پزشکیان هستند و از این رو به راحتی میتواند جریانی ماندگار و کارشناسی در زمینهی دفاع از محیطزیست شکل دهد، کاری که تقریباً اکثر احزاب از انجامش ناتوان هستند چرا که دفتر و تالاری ندارند و فضاهای فرهنگی در شهر هم که عموماً در دستِ شهرداریهاست که از همکاری با احزاب معذورند!
اگر این پیشینهها نباشد ما دقیقاً باید به چه چیزی اعتماد کنیم که این تلاشها فقط نمایشی انتخاباتی نیست و دوستان از خوشنامیِ شما هم بهره نمیبرند تا بعد دوباره کار را به دست همان بنیادگذاران سدسازی در کشور دهند؟!
اینها مقدمه بود، اما از آنجا که من هم کنشگر هستم و در نتیجه امیدوار، میخواستم پیشنهادی بدهم تا اگر آن زمینه وجود نداشت دستکم موضعگیریِ صریح و شفاف و قولِ روشن این نامزد در مواردی حیاتی رسانهای شود تا آن دوستان محیطزیستیای که میخواهند از کنشِ فعال و فکرشدهی «رأی ندادن» برگردند دستکم بتوانند خود را قانع کنند؛ چرا که حوزهی محیطزیست ــ انشاالله ــ همچون حوزهی مسائل کلان کشوری نیست که نامزد انتخاباتی نتواند به آن وارد شود یا دولت با تفنگ مانعش شود و میدان بر ستاد بچربد! و مقام رهبری هم اتفاقاً در این زمینه سخنان و همراهیهای ارزشمندی داشتهاند.
پس، اگر میخواهید کار کمیتهتان مفید باشد به جای پافشاری بر گرد آوردنِ دوستان این حوزه و پخشِ مطالباتِ آنها، که همهمان میدانیم، در چند زمینهی اصلی که دغدغهی اکثر فعالان است انگشت بگذارید که جناب پزشکیان، ضمنِ اعلامِ روشنِ گزینهی خود برای ریاست بر «سازمان حفاظت از محیطزیست»، شفاف و صریح اجرای آنها را بیان کند:
توقف سدسازی و راستیآزمایی سدهای ساختهشده تا امروز و تخریبِ سدهای نامفید؛ توقف طرحهای انتقال آب و اولویت دادن به بازچرخانی آب و تصفیهی فاضلاب؛ واقعی و مؤثر کردن ارزیابیهای زیستمحیطیِ طرحها و پروژهها در کشور؛ توجه ویژه به حفظ حریم محیطزیست و سختگیری بر اجرای قانون در این مورد (مناطق چهارگانهی حفاظتشده، کوهها، رودها،...) و جلوگیری از ساختوساز در این اکوسیستمها و محدود کردن فعالیتهای معدنی؛ پیگیری مطالعات آمایش سرزمین و پیشبردِ توسعه بر مبنای آن؛ تشکیل وزارت منابع طبیعی؛ پشتیبانی از دستاندرکاران انرژیهای نو و تأمین بخشی از برق کشور از این راه؛...
قطعاً خودتان میتوانید موردهای دیگری را هم بر فهرست بیفزایید اما مهم قول روشن آقای پزشکیان و بیان تک تکِ موارد است. حتا پیشنهاد میکنم اعلام کند که نسبت به سدسازیهای گستردهی کشور ترکیه بر روی رودهای اصلی کشور عراق نیز اعتراض خواهد کرد و میکوشد از پیادمدهای آن بکاهد، چرا که با ریزگردها در جنوبِ کشورِ ما پیوند مستقیم دارد.
▪️
@didehbaanzistboom
در احوال آب
🖌️مسعود امیرزاده
داستان آب در سرزمینی با مختصات جغرافیایی ایرانزمین همواره تاریخ با چاره اندیشی همراه بوده است که گاه این چاره جویی تن به ناکامی و ناچاری داده است.بیهوده نبود که احوال آب در این اقلیم همراه توام با مرثیه و آه مانده است. امروز روز هم آب همچنان اسیر پنجه قدرتمند تقدیر است، سخاوت طبیعت، خرد و انصاف اهل سیاست.
آنکه به آب اندیشه میکند بیشتر جز حقیقت تلخ چیزی برای ارائه ندارد، لذا اگر اهل سیاست را گوشی به شنیدن سخن درشت است و قرار است کشتی را کشتیبان دیگر بر آب زند، شاید مرور این سیاهه ناتمام بیزیان باشد:
ا-آب را فقط محور و نهاده توسعه قلمداد نکنید، آب تنگنای توسعه در ایران است.توزیع و اندازه توسعه در کشور را با توجه به این تنگنای مهم و حساس تنظیم کنیم.به عبارتی آب را به جای منفعل و پیرو در مقام پیشرو و تعیین کننده قرار دهیم.
۲-موقعیت مرکزی آب را در شبکه مسائل کشور در نظر بگیریم.اقدام به حل یا تغییر سیاستها در هر زمینه دیگری مساله آب را تحریک خواهد کرد. برنامه اقدام در هر زمینه ای را با مساله آب تعیین نسبت کنیم.
۳-کنترل مساله آب را از شرایط فعلی که اداره آن در راستاری تسکین شرایط اجتماعی و تثبیت نظام سیاسی است به سود و درجهت بقای سرزمین و پایداری درازمدت آن تغییر مدار بیابد.
۴-ورود به مساله آب در راستای مورد سوم نیازمند وفاق ملی و مقبولیت اجتماعی دولت در معنای فراگیر ان است.رفع نارضایتی اجتماعی و کاستن از تحریک نقاط غیرضروری به منزله شرط لازم می باید در دستورکار قرار گیرد.
۵-همبستهای آب در سطح اکولوژیک را نمیتوان نادیده گرفت.آب در بسته سایر همبسته های خود چون پوشش گیاهی، خاک، هوا، انرژی، دما و غذا قرار دارد.نگرش به آب در سطح اکولوژیک باید سیستماتیک باشد.سیستم با قربانی ساختن یک بخش به جهت تعدیل و تخفیف یک جزء دیگر دچار مشکل خواهد شد کماینکه در حال حاضر در چنین وضعیتی هستیم.
۶-ساختار مدیریت آب کشور مانند هر بخش مدیریتی دیگر و یحمتل بسیار بیشتر نیازمند فساد زدایی است.هرگونه فساد اجازه نخواهد نخست مساله به درستی تعریف و منابع محدود به سمت درست و در راستای تعدیل آن هدایت شود.
۷-آب موضوعی حقوقی است.بدون در نظر داشتن این شاخص نمیتوان مساله آب را به درستی بررسی و قضاوت کرد.به عبارتی مسیرهایی که صرفا بر مبنای نادیده گرفتن و فرض سلب حقوق و مالکیتهای عمومی و خصوصی یا حتا حقوق طبیعی و بین نسلی بنا میشود مساله را در هنگام طرح ساده اما در وقت اقدام پیچیدهتر خواهد کرد.
۸-مساله آب به هیچ وجه انالیتیک نیست بلکه کاملا الگوریتمیک است. علاوه بر بعد الگوریتمیک کاملا مساله داری پنانسیل امرجنت قوی است. به عبارتی الگوریتمیک بودن آن بگونه ای است که در هرمرحله و ورود و حتا تعریف راه حل مساله به شکل دیگری امرجنت میکند و لذا راه حلها و حتا راهبردها باید به ناچار متغیر و منعطف انتخاب شود.
۹-بدون یک نظام دادرسی عادلانه در حکمرانی شایسته و کارآمد برای آب ممکن نیست.
۱۰-نظام تصمیم سازی ناشفاف و درخفا و بدون داده های قابل سنجش و اتکا برای آب ناموفق و مستعد فساد بوده و امکان پایشگری و کنترل کیفیت آن پایین است.
۱۱-هرگونه مشکلات در سایر بخشهای اقتصادی و اجتماعی را با موضوع آب تعیین نسبت کنیم.برخی مسائل امروزه در اشکال اجتماعی و اقتصادی و حتا فرهنگی از ساحت کمبود آب شکل گرفتهاند از مهاجرت گرفته تا حاشیه نشینی، از بزهکاری گرفته تا اشتغال.
اما نکته این جاست که دیگر حل این مسائل پس از تشکیل، الزاما از مهندسی معکوس و فوریتی تامین آب، ممکن نخواهد بود.
۱۲-در عرصه دیپلماسی” آب “را به جایگاه واقعی بازگردانیم و مناسبات خود را بر اساس رعایت حقوق آبی سرزمینمان تنظیم کنیم.
https://t.me/didehbaanzistboom
🖌️مسعود امیرزاده
داستان آب در سرزمینی با مختصات جغرافیایی ایرانزمین همواره تاریخ با چاره اندیشی همراه بوده است که گاه این چاره جویی تن به ناکامی و ناچاری داده است.بیهوده نبود که احوال آب در این اقلیم همراه توام با مرثیه و آه مانده است. امروز روز هم آب همچنان اسیر پنجه قدرتمند تقدیر است، سخاوت طبیعت، خرد و انصاف اهل سیاست.
آنکه به آب اندیشه میکند بیشتر جز حقیقت تلخ چیزی برای ارائه ندارد، لذا اگر اهل سیاست را گوشی به شنیدن سخن درشت است و قرار است کشتی را کشتیبان دیگر بر آب زند، شاید مرور این سیاهه ناتمام بیزیان باشد:
ا-آب را فقط محور و نهاده توسعه قلمداد نکنید، آب تنگنای توسعه در ایران است.توزیع و اندازه توسعه در کشور را با توجه به این تنگنای مهم و حساس تنظیم کنیم.به عبارتی آب را به جای منفعل و پیرو در مقام پیشرو و تعیین کننده قرار دهیم.
۲-موقعیت مرکزی آب را در شبکه مسائل کشور در نظر بگیریم.اقدام به حل یا تغییر سیاستها در هر زمینه دیگری مساله آب را تحریک خواهد کرد. برنامه اقدام در هر زمینه ای را با مساله آب تعیین نسبت کنیم.
۳-کنترل مساله آب را از شرایط فعلی که اداره آن در راستاری تسکین شرایط اجتماعی و تثبیت نظام سیاسی است به سود و درجهت بقای سرزمین و پایداری درازمدت آن تغییر مدار بیابد.
۴-ورود به مساله آب در راستای مورد سوم نیازمند وفاق ملی و مقبولیت اجتماعی دولت در معنای فراگیر ان است.رفع نارضایتی اجتماعی و کاستن از تحریک نقاط غیرضروری به منزله شرط لازم می باید در دستورکار قرار گیرد.
۵-همبستهای آب در سطح اکولوژیک را نمیتوان نادیده گرفت.آب در بسته سایر همبسته های خود چون پوشش گیاهی، خاک، هوا، انرژی، دما و غذا قرار دارد.نگرش به آب در سطح اکولوژیک باید سیستماتیک باشد.سیستم با قربانی ساختن یک بخش به جهت تعدیل و تخفیف یک جزء دیگر دچار مشکل خواهد شد کماینکه در حال حاضر در چنین وضعیتی هستیم.
۶-ساختار مدیریت آب کشور مانند هر بخش مدیریتی دیگر و یحمتل بسیار بیشتر نیازمند فساد زدایی است.هرگونه فساد اجازه نخواهد نخست مساله به درستی تعریف و منابع محدود به سمت درست و در راستای تعدیل آن هدایت شود.
۷-آب موضوعی حقوقی است.بدون در نظر داشتن این شاخص نمیتوان مساله آب را به درستی بررسی و قضاوت کرد.به عبارتی مسیرهایی که صرفا بر مبنای نادیده گرفتن و فرض سلب حقوق و مالکیتهای عمومی و خصوصی یا حتا حقوق طبیعی و بین نسلی بنا میشود مساله را در هنگام طرح ساده اما در وقت اقدام پیچیدهتر خواهد کرد.
۸-مساله آب به هیچ وجه انالیتیک نیست بلکه کاملا الگوریتمیک است. علاوه بر بعد الگوریتمیک کاملا مساله داری پنانسیل امرجنت قوی است. به عبارتی الگوریتمیک بودن آن بگونه ای است که در هرمرحله و ورود و حتا تعریف راه حل مساله به شکل دیگری امرجنت میکند و لذا راه حلها و حتا راهبردها باید به ناچار متغیر و منعطف انتخاب شود.
۹-بدون یک نظام دادرسی عادلانه در حکمرانی شایسته و کارآمد برای آب ممکن نیست.
۱۰-نظام تصمیم سازی ناشفاف و درخفا و بدون داده های قابل سنجش و اتکا برای آب ناموفق و مستعد فساد بوده و امکان پایشگری و کنترل کیفیت آن پایین است.
۱۱-هرگونه مشکلات در سایر بخشهای اقتصادی و اجتماعی را با موضوع آب تعیین نسبت کنیم.برخی مسائل امروزه در اشکال اجتماعی و اقتصادی و حتا فرهنگی از ساحت کمبود آب شکل گرفتهاند از مهاجرت گرفته تا حاشیه نشینی، از بزهکاری گرفته تا اشتغال.
اما نکته این جاست که دیگر حل این مسائل پس از تشکیل، الزاما از مهندسی معکوس و فوریتی تامین آب، ممکن نخواهد بود.
۱۲-در عرصه دیپلماسی” آب “را به جایگاه واقعی بازگردانیم و مناسبات خود را بر اساس رعایت حقوق آبی سرزمینمان تنظیم کنیم.
https://t.me/didehbaanzistboom
Telegram
دیدهبان زیستبوم ایران
«دیدهبان یادگارهای فرهنگی و طبیعی ایران» از کنشگران، استادان، خبرنگاران و دوستداران محیطزیست ایران دعوت میکند تا ویرانگریهای زیستبومی را به کانال اطلاع دهند.
ارتباط با گروه مدیریت:
@masoudamirzadeh
گروه
https://t.me/+WB-Gzcgm4ZU2YTU0
ارتباط با گروه مدیریت:
@masoudamirzadeh
گروه
https://t.me/+WB-Gzcgm4ZU2YTU0
دیدهبان زیستبوم ایران pinned «در احوال آب 🖌️مسعود امیرزاده داستان آب در سرزمینی با مختصات جغرافیایی ایرانزمین همواره تاریخ با چاره اندیشی همراه بوده است که گاه این چاره جویی تن به ناکامی و ناچاری داده است.بیهوده نبود که احوال آب در این اقلیم همراه توام با مرثیه و آه مانده است. امروز روز…»
هشدار
فرهنگیان و یاوران دلسوز سلام
حرفی که با شما دارم مطرح می کنم کاملا علمی و نتیجه ی تحقیقات چند ساله است امیدوارم که برای نجات خود و فرزندانتان جدی بگیرید.
حدود ۱۱ دریاچه شبیه ولشت در سراسر جهان وجود داشت که ده تای آن در نتیجه ی سهل انگاری ویا هر عامل دیگری سرازیر شده و شهرهای مسیر خود رو در یک لحظه زیر کوهی از گل ولای دفن کردند. دریاچه ی ولشت آخرین بازمانده از این مجموعه است که تا امروز الحمدلله خطری نیافرید.
تا اینکه حدود ۱۵ سال پیش شخصی با ایجاد لابی مجوز برداشت زیر دامنه ی دریاچه رو دریافت کرد . ابتدا در حد یک لودر و بیل مکانیکی و سه چهار کامیون رو به کار گرفت .اما آهسته آهسته با رشوه و ترفند های دیگه به دهها کامیون و ماشین آلات متفاوت رسوند . اندک دلسوزانی که احساس خطر می کردند مراتب رو به فرمانداریها نوشهر و چالوس و ادارات مربوطه مبنی بر تعطیلی شرکت کذایی به اطلاع رسوندند و هر بار با تو دهنی آشکار نا امید باز گشتند.
حقیر چندین بار به فرمانداران منطقه اطلاع دادم اما آنچه به جایی نرسید فریاد بود. در این میان شورای شهر ادوار مختلف نیز حتی گوشی شنوا نبودند و حتی موضوع رو به تمسخر می گرفتند.
بر اثر استفاده ی بی رویه شرکت پل زغال که تمام کوهای اطراف و ادامه ی دریاچه را بی رویه مورد استفاده شخصی قرار داد باعث شد در دو وهله هر بار نیم متر نشست کرده و بدبختانه از دریاچه تا رودخانه ی اصلی ترک برداشته هر لحظه ممکن است فاجعه ای مشابه فجایع ده دریاچه ی دیگر پدید آورد که با پیش بینی کارشناسان دو شهر نوشهر و چالوس را باخود به دریا برده یا زیر گل و لای دفن کند.
این وظیفه ی انسانی حقیر بود که شهروندان و ادارات رو یکبار دیگه از خطرات آتی در جریان بگذارم تا در روز محشر سیه روی نگردم.
من آنچه شرط بلاغ است باتو می گویم/
تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال.
محض رضای خدا کمی شرایط رو درک کنید و هرچه سریعتر از این فاجعه ی هولناک پیشگیری نمایید یا به تاخیراندازی. نا گفته نماند که میزان آب دریاچه یک ملیون و ششصد هزار لیتر آب در هر ثانیه وجود دارد که خطر آن بسیار سهمگین است. حال چند نفر دلسوز و مومن پیدا می شوند که آخرین اخطار جمعی رو به گوش مسئولین و مالک شرکت برسونیم و مانع خطری عظیم شویم ک؟
معجزه ی خداوند از آن کسانی است که همت والای خود را بکار گیرند.
والسلام علیکم و رحمه الله
فرستنده؛ بانو مهلقا کاشفی
کنشگر محیطزیستی
@didehbaanzistboom
فرهنگیان و یاوران دلسوز سلام
حرفی که با شما دارم مطرح می کنم کاملا علمی و نتیجه ی تحقیقات چند ساله است امیدوارم که برای نجات خود و فرزندانتان جدی بگیرید.
حدود ۱۱ دریاچه شبیه ولشت در سراسر جهان وجود داشت که ده تای آن در نتیجه ی سهل انگاری ویا هر عامل دیگری سرازیر شده و شهرهای مسیر خود رو در یک لحظه زیر کوهی از گل ولای دفن کردند. دریاچه ی ولشت آخرین بازمانده از این مجموعه است که تا امروز الحمدلله خطری نیافرید.
تا اینکه حدود ۱۵ سال پیش شخصی با ایجاد لابی مجوز برداشت زیر دامنه ی دریاچه رو دریافت کرد . ابتدا در حد یک لودر و بیل مکانیکی و سه چهار کامیون رو به کار گرفت .اما آهسته آهسته با رشوه و ترفند های دیگه به دهها کامیون و ماشین آلات متفاوت رسوند . اندک دلسوزانی که احساس خطر می کردند مراتب رو به فرمانداریها نوشهر و چالوس و ادارات مربوطه مبنی بر تعطیلی شرکت کذایی به اطلاع رسوندند و هر بار با تو دهنی آشکار نا امید باز گشتند.
حقیر چندین بار به فرمانداران منطقه اطلاع دادم اما آنچه به جایی نرسید فریاد بود. در این میان شورای شهر ادوار مختلف نیز حتی گوشی شنوا نبودند و حتی موضوع رو به تمسخر می گرفتند.
بر اثر استفاده ی بی رویه شرکت پل زغال که تمام کوهای اطراف و ادامه ی دریاچه را بی رویه مورد استفاده شخصی قرار داد باعث شد در دو وهله هر بار نیم متر نشست کرده و بدبختانه از دریاچه تا رودخانه ی اصلی ترک برداشته هر لحظه ممکن است فاجعه ای مشابه فجایع ده دریاچه ی دیگر پدید آورد که با پیش بینی کارشناسان دو شهر نوشهر و چالوس را باخود به دریا برده یا زیر گل و لای دفن کند.
این وظیفه ی انسانی حقیر بود که شهروندان و ادارات رو یکبار دیگه از خطرات آتی در جریان بگذارم تا در روز محشر سیه روی نگردم.
من آنچه شرط بلاغ است باتو می گویم/
تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال.
محض رضای خدا کمی شرایط رو درک کنید و هرچه سریعتر از این فاجعه ی هولناک پیشگیری نمایید یا به تاخیراندازی. نا گفته نماند که میزان آب دریاچه یک ملیون و ششصد هزار لیتر آب در هر ثانیه وجود دارد که خطر آن بسیار سهمگین است. حال چند نفر دلسوز و مومن پیدا می شوند که آخرین اخطار جمعی رو به گوش مسئولین و مالک شرکت برسونیم و مانع خطری عظیم شویم ک؟
معجزه ی خداوند از آن کسانی است که همت والای خود را بکار گیرند.
والسلام علیکم و رحمه الله
فرستنده؛ بانو مهلقا کاشفی
کنشگر محیطزیستی
@didehbaanzistboom
Forwarded from GroundWater
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💧 گفتگوی آبی چهارم: سالگرد سند امنیت غذایی،
سندی که می خواسته مسئله کشاورزی و نابودی آبخوان ها را حل کند اما ...
@GroundWaterResources
سندی که می خواسته مسئله کشاورزی و نابودی آبخوان ها را حل کند اما ...
@GroundWaterResources
محیط زیست انسانی
🖌️مسعود امیرزاده
از خرس قطبی نحیف و محتضر تصویری نمادین برای بیان تاثیر جدی تغییرات اقلیمی ساختهاند. جنگلهای سوخته و تالابهای تفدیده و رودخانه های از نفس افتاده و حیواناتی که زیر چرخ خودروها در جاده های متجاوز کشته میشوند نیز همگی چشم اندازهای کراهت بار دیگری از تخریب و ظلم به طبیعت است.در بسیاری موارد انگشت اتهام این ستمکاری ها و مشکلات متوجه آدمی است و گویا در این مساله وی برنده ماجرا و بینصیب از ظلمی است که توسط خود او و همنوعانش دامنگیر عالم شده است.
اما چه خوب است “سبزها “خصوصا آنها که رویکرد انسان ستیزی با کلی گویی های بیپایه پیشه کردهاند، توجه کنند انسان نیز قربانی وضع موجود است. بخش مهمی از جمعیت انسانها بدون اینکه تاثیرات بسیار مهم و کلانی در ساختارها و روندهای طبیعت خوارانه داشته باشند در ستمدیدن کم از گیاهان و جانوران بیزبان ندارند. در دنیای مدرن و پر از هیاهو بیتریبون بودن و بیقدرت بودن معادل رقت انگیزی از بیزبانی و حتا بیحقوقی است.
انسانهای که در شهرهای بزرگ خصوصا محلات پرتراکم فضای تنفس و لازمه زیست روانی سالم آنها بنام مقررات و بازار قانونی خرید و فروش تراکم از ایشان ستانده شده است،بخشی از آمار ستمدیدگان به شما آورید!
هر روز با هوای آلوده و سوخت هایی با انالیز مبهم و عوارض نامشخص،سهمیه انسانی است که ناچار شده آلودن زندگی را با تک تک نفسها و بافت از بین رفته ریهاش تاوان دهد.
سری به کلینیک های درمان سرطان بزنید تا ببینید چه تعداد بیشمار و سونامی وار از همنوعان بیماری سخت با درد و رنج با فروش حاصل یک عمر زحمتشان تحمل میکنند و اخر مسیر نیز کورسوی امید رو به خاموشی است. آیا این انسانها بخشی از آسیب دیدگان محیط زیست و آلوده شدگان بیخبر از منشاء بیماری خود نیستند؟ آیا بهار خاموش” راشل کارسون” این بار در میانه قبیله آدمی دست به قتل و غارت نزده است؟
با مصرف کود و سم و انتی بیوتیک دامی فقط به حیوانات و خاک و گیاه ستم نمیشود، هرلحظه بدن انسانها از کودک و جوان و پیر گرفته در معرض شیمیایی شدن و زهر پاشی است.
تمامی آن روستائیانی که به علت پروژه های عمرانی از قبیل سد سازی، راهسازی و معدنکاوی مجبور به ترک خانه و کاشانه و سر از حاشیه شهرها درآورده و دچار آسیبهای اجتماعی شدند بمراتب از موجودات زنده دیگر زیان بیشتر و حقوق پایمال شده تری را تجربه کرده اند.
قربانیان جنگ، قربانیان سیاستهای خصمانه و آلودگی های اتمی و اقلیمی نیز موجودات بی تقصیری هستند که دچار شرایط ناعادلانه شدند و بعضا از لیست قربانیان تخریب محیط زیست و غارت منابع طبیعی حذف شده و یا نامی از آنها برده نمیشوند.
طبقات فرودست به طریقه اولی و کلیت جامعه انسانی چه از لحاظ سلب سلامت جسمی و روانی، بخش دیگری از حقوق از دست رفتگان ناشی از نابودی محیط زیست هستند.
اما در قبال این رخدادها،نوعی افراطی گری سبز را شاهد هستیم که با انتخاب منتها الیه راست میخواهد از این طریق برای خود تمایز و هویت اختیار کند. این سبزها نسبت به کلیت آدمی و گونه انسان گفتار هتاکانه ای داشته و تمامی انسانها را مقصر قلمداد کرده و به یک چوب زده و پاکسازی زمین از آدمی را آرزو میکنند.این در حالی است بخش بزرگتری از جمعیت انسانی از بی پناه ترین موجودات عالم نیز در قبال تخریب و آلودگی محیط زیست و از دست رفتن منابع حیاتی بیدفاع تر است.نسلهای آتی انسانی که وارد جهانی با مختصات دالانی فقیر و آلوده میشوند،موجوداتی معصوم و بدون جرم هستند. آنها بدون اینکه بدانند و حتا تقصیری داشته باشد وارد شرایط مجازات بی حدود شده اند.
محیط زیست علاوه بر همه ابعادی که دارد “مسالهای حقوقی” است. انسانهای بسیاری از این رهگذر هر لحظه دچار تضییع ابتدایی ترین حقوق منجمله حق حیات شده اند. سلامتی آنها و منابع مشترک و سرزمینی آنها دچار نابودی است و گویا این ستم را دادرسی نیست.چه خوب است آنها که دل بر ذیحیات در پارک و کوه و دشت دل میسوزانند یادشان نرود همنوعانی نیز در شرایطی بسیار سخت و جانکاه ناشی از دست رفتن طبیعت و پایمال شدن حقوق طبیعی به سر میبرند.
https://t.me/didehbaanzistboom
🖌️مسعود امیرزاده
از خرس قطبی نحیف و محتضر تصویری نمادین برای بیان تاثیر جدی تغییرات اقلیمی ساختهاند. جنگلهای سوخته و تالابهای تفدیده و رودخانه های از نفس افتاده و حیواناتی که زیر چرخ خودروها در جاده های متجاوز کشته میشوند نیز همگی چشم اندازهای کراهت بار دیگری از تخریب و ظلم به طبیعت است.در بسیاری موارد انگشت اتهام این ستمکاری ها و مشکلات متوجه آدمی است و گویا در این مساله وی برنده ماجرا و بینصیب از ظلمی است که توسط خود او و همنوعانش دامنگیر عالم شده است.
اما چه خوب است “سبزها “خصوصا آنها که رویکرد انسان ستیزی با کلی گویی های بیپایه پیشه کردهاند، توجه کنند انسان نیز قربانی وضع موجود است. بخش مهمی از جمعیت انسانها بدون اینکه تاثیرات بسیار مهم و کلانی در ساختارها و روندهای طبیعت خوارانه داشته باشند در ستمدیدن کم از گیاهان و جانوران بیزبان ندارند. در دنیای مدرن و پر از هیاهو بیتریبون بودن و بیقدرت بودن معادل رقت انگیزی از بیزبانی و حتا بیحقوقی است.
انسانهای که در شهرهای بزرگ خصوصا محلات پرتراکم فضای تنفس و لازمه زیست روانی سالم آنها بنام مقررات و بازار قانونی خرید و فروش تراکم از ایشان ستانده شده است،بخشی از آمار ستمدیدگان به شما آورید!
هر روز با هوای آلوده و سوخت هایی با انالیز مبهم و عوارض نامشخص،سهمیه انسانی است که ناچار شده آلودن زندگی را با تک تک نفسها و بافت از بین رفته ریهاش تاوان دهد.
سری به کلینیک های درمان سرطان بزنید تا ببینید چه تعداد بیشمار و سونامی وار از همنوعان بیماری سخت با درد و رنج با فروش حاصل یک عمر زحمتشان تحمل میکنند و اخر مسیر نیز کورسوی امید رو به خاموشی است. آیا این انسانها بخشی از آسیب دیدگان محیط زیست و آلوده شدگان بیخبر از منشاء بیماری خود نیستند؟ آیا بهار خاموش” راشل کارسون” این بار در میانه قبیله آدمی دست به قتل و غارت نزده است؟
با مصرف کود و سم و انتی بیوتیک دامی فقط به حیوانات و خاک و گیاه ستم نمیشود، هرلحظه بدن انسانها از کودک و جوان و پیر گرفته در معرض شیمیایی شدن و زهر پاشی است.
تمامی آن روستائیانی که به علت پروژه های عمرانی از قبیل سد سازی، راهسازی و معدنکاوی مجبور به ترک خانه و کاشانه و سر از حاشیه شهرها درآورده و دچار آسیبهای اجتماعی شدند بمراتب از موجودات زنده دیگر زیان بیشتر و حقوق پایمال شده تری را تجربه کرده اند.
قربانیان جنگ، قربانیان سیاستهای خصمانه و آلودگی های اتمی و اقلیمی نیز موجودات بی تقصیری هستند که دچار شرایط ناعادلانه شدند و بعضا از لیست قربانیان تخریب محیط زیست و غارت منابع طبیعی حذف شده و یا نامی از آنها برده نمیشوند.
طبقات فرودست به طریقه اولی و کلیت جامعه انسانی چه از لحاظ سلب سلامت جسمی و روانی، بخش دیگری از حقوق از دست رفتگان ناشی از نابودی محیط زیست هستند.
اما در قبال این رخدادها،نوعی افراطی گری سبز را شاهد هستیم که با انتخاب منتها الیه راست میخواهد از این طریق برای خود تمایز و هویت اختیار کند. این سبزها نسبت به کلیت آدمی و گونه انسان گفتار هتاکانه ای داشته و تمامی انسانها را مقصر قلمداد کرده و به یک چوب زده و پاکسازی زمین از آدمی را آرزو میکنند.این در حالی است بخش بزرگتری از جمعیت انسانی از بی پناه ترین موجودات عالم نیز در قبال تخریب و آلودگی محیط زیست و از دست رفتن منابع حیاتی بیدفاع تر است.نسلهای آتی انسانی که وارد جهانی با مختصات دالانی فقیر و آلوده میشوند،موجوداتی معصوم و بدون جرم هستند. آنها بدون اینکه بدانند و حتا تقصیری داشته باشد وارد شرایط مجازات بی حدود شده اند.
محیط زیست علاوه بر همه ابعادی که دارد “مسالهای حقوقی” است. انسانهای بسیاری از این رهگذر هر لحظه دچار تضییع ابتدایی ترین حقوق منجمله حق حیات شده اند. سلامتی آنها و منابع مشترک و سرزمینی آنها دچار نابودی است و گویا این ستم را دادرسی نیست.چه خوب است آنها که دل بر ذیحیات در پارک و کوه و دشت دل میسوزانند یادشان نرود همنوعانی نیز در شرایطی بسیار سخت و جانکاه ناشی از دست رفتن طبیعت و پایمال شدن حقوق طبیعی به سر میبرند.
https://t.me/didehbaanzistboom
Telegram
دیدهبان زیستبوم ایران
«دیدهبان یادگارهای فرهنگی و طبیعی ایران» از کنشگران، استادان، خبرنگاران و دوستداران محیطزیست ایران دعوت میکند تا ویرانگریهای زیستبومی را به کانال اطلاع دهند.
ارتباط با گروه مدیریت:
@masoudamirzadeh
گروه
https://t.me/+WB-Gzcgm4ZU2YTU0
ارتباط با گروه مدیریت:
@masoudamirzadeh
گروه
https://t.me/+WB-Gzcgm4ZU2YTU0
Forwarded from کانال شخصی احمد قویدل مشاور هیات مدیره کانون هموفیلی ایران
🔴📣 مهم 🔴📣
⬅️ سرگشاده با دو کاندیدای پیروز دور اول انتخابات ریاست جمهوری:
🔹 سازمانهای مردمنهاد، آری یا نه؟ 🔹
⬅️ آقایان دکتر پزشکیان و دکتر جلیلی
نامزدهای محترم مرحله دوم چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری
با سلام و احترام
ضمن تبریک صعود شما به دور دوم انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم، اظهارات تکاندهنده آقای پورمحمدی در مناظرات تلویزیونی، در حوزه سازمانهای مردمنهاد و تشکلهای اجتماعی، برای فعالین این حوزه، بسیار عجیب و تکاندهنده بود.
سالهاست این طیف از فعالین اجتماعی با دو خصوصیت غیرسیاسی و غیرانتفاعی، همواره در معرض ایجاد محدودیتهایی قرار داشتهاند که چرایی آن، همواره سوال بزرگ این طیف از جامعه به عنوان پایهایترین سازمانهای جامعه و تجلی تشکلیابی مردم، از سیاستگذاران کشور بوده است.
مخالفتها با این حوزه فعالیت سازمانیافته مردم، همواره به لایههای سخت نظام و حوزههای امنیتی نسبت داده میشود و تلاش سازمانهای مردمنهاد برای تعامل با این حوزه با هدف کمک به تغییر این دیدگاهها، همواره با بنبستی مواجه شده است که ناشی از دستورات فرای این تعاملات بوده است.
این مخالفتها با متشکل شدن مردم در حوزه اجتماعی، آنچنان عمق پیدا کرده است که پرچمداران این نگاه ضد توسعه اجتماعی، به خود اجازه دادهاند در پیشنویس قانون تشکلهای اجتماعی به دنبال ممنوع کردن نقد حاکمیت توسط تشکلهای مردمی باشند.
این در حالی است که توسعه تشکلهای اجتماعی، کلید توسعه اجتماعی و توسعه اجتماعی، پیشنیاز توسعه سیاسی کشور است.
نکات آقای پورمحمدی، در خلال مناظرههای تلویزیونی نامزدها در رابطه با سازمانهای مردمنهاد، فتح باب خوبی برای پرداختن به این مقوله و بررسی نظرات نامزدها در مرحله دوم انتخابات است و شما نامزدهای راهیافته به این مرحله، که در طول سالهای گذشته، چه در کسوت عضویت در شورای امنیت ملی و چه نمایندگی مجلس شورای اسلامی، جایگاه اثرگذار و برجستهای را در سطح سیاستگذاری در اختیار داشتهاید، طبیعی است که در معرض این سوال صریح و بنیادین قرار داشته باشید که «سازمانهای مردمنهاد؛ آری یا نه؟»
ناگفته پیداست در جامعهای که فعالیت موسسات خیریه به مفهوم یاریرسان مردم و ارائهدهنده خدمت به آنان گستردهتر باشد، در دل خود یک حقیقت غیر قابل انکار دارد و آنهم وجود بیعدالتی در جامعه است.
اساسا رشد موسسات خیریهای که برای تامین کمکهای معیشتی، بهداشتی، درمانی و... تشکیل میشوند، بر بستر سیاستگذاریهایی است که نتیجه آن فقر و گرفتاری برای مردم است.
وقتی معیشت اولیه مردم توسط حکمرانان تامین نمیشود، ضرورت وجودی خیریهها درک میشود.
وقتی حق مردم بر سلامت، توسط حکمرانان تامین نمیشود، مداخله خیریهها آغاز میشود.
وقتی بچههای مردم شریف ایران در مدرسه کپری درس میخوانند، مداخله خیرین مدرسهساز آغاز میشود که معادل بودجه آموزش و پرورش مدرسه میسازند و مورد تکریم جامعه قرار میگیرند.
این تکریم در دل خود اعتراضی خاموش بر بیعدالتی ناشی از حکمرانی غلط را دارد که کمتر بیان میشود.
این در حالی است که تشکلهای مردمی و سازمانهای مردمنهاد، مطالبه حق مردم از حکمرانان را در دستور کار قرار میدهند. این فعالیتها در مسیر خیر عمومی است. نه انقلاب است نه نارنجی است.
شما دو نامزد محترم، که قاعدتا دو تبار فکری متفاوت را نمایندگی میکنید، لازم است نسبت خود را با نگاههایی که تشکلهای مردمنهاد در طول سه دهه اخیر با تمام وجود تجربه کردهاند، مشخص کنید.
هم مدعیان نزدیکی به تفکر شهید رئیسی که همگی شاهد ترویج مطالبهگری از سوی ایشان در زمانیکه تصدی ریاست قوه قضائیه را داشتند و سند مهمی برای مشارکت با تشکلها به یادگار گذاشتند باید پاسخ دهند که چرا با همین نگاه هم غریبهاند و حرفی برای گفتن در این حوزه ندارند و هم مدعیان تحول و توسعه باید نسبت خود را با اصل بنیادین فعالیت تشکلهای مردمنهاد مشخص کنند.
هرچند نقطه نظرات آقای دکتر پزشکیان در این حوزهها، برای فعالان اجتماعی، شناختهشدهتر است، اما ایشان نیز در این روزها، جز دو سه فراز که در پاسخ به سؤالات خبرنگاران و فعالان اجتماعی مطرح کردند، اظهارنظر مشخصی نداشته است.
کاندیداهای پیروز در دور اول انتخابات ریاست جمهوری
تردید نداریم شما از ما بهتر میدانید که محدود کردن فعالیت تشکلهای مردمی به امور خیریه و فعالیتهای صرفا داوطلبانه و خیرخواهانه، علیرغم ارزشمند بودن نتایج فعالیتهای این حوزهها برای مرهم نهادن بر درد مردم، اساسا مانع توسعه اجتماعی کشور و محدود نمودن گفتمان نقد عملکرد حکمرانانی است که متاسفانه حکمروایی نمیکنند و حتی دانشکده حکمرانی که تاسیس میکنند فاقد صفت حداقلی خوب و حداکثری متعالی است.
مشتاق شنیدن نقطه نظرات شفاف شما هستیم.
با تجدید احترام
جمعی از سازمان های مردم نهاد
۱-
⬅️ سرگشاده با دو کاندیدای پیروز دور اول انتخابات ریاست جمهوری:
🔹 سازمانهای مردمنهاد، آری یا نه؟ 🔹
⬅️ آقایان دکتر پزشکیان و دکتر جلیلی
نامزدهای محترم مرحله دوم چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری
با سلام و احترام
ضمن تبریک صعود شما به دور دوم انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم، اظهارات تکاندهنده آقای پورمحمدی در مناظرات تلویزیونی، در حوزه سازمانهای مردمنهاد و تشکلهای اجتماعی، برای فعالین این حوزه، بسیار عجیب و تکاندهنده بود.
سالهاست این طیف از فعالین اجتماعی با دو خصوصیت غیرسیاسی و غیرانتفاعی، همواره در معرض ایجاد محدودیتهایی قرار داشتهاند که چرایی آن، همواره سوال بزرگ این طیف از جامعه به عنوان پایهایترین سازمانهای جامعه و تجلی تشکلیابی مردم، از سیاستگذاران کشور بوده است.
مخالفتها با این حوزه فعالیت سازمانیافته مردم، همواره به لایههای سخت نظام و حوزههای امنیتی نسبت داده میشود و تلاش سازمانهای مردمنهاد برای تعامل با این حوزه با هدف کمک به تغییر این دیدگاهها، همواره با بنبستی مواجه شده است که ناشی از دستورات فرای این تعاملات بوده است.
این مخالفتها با متشکل شدن مردم در حوزه اجتماعی، آنچنان عمق پیدا کرده است که پرچمداران این نگاه ضد توسعه اجتماعی، به خود اجازه دادهاند در پیشنویس قانون تشکلهای اجتماعی به دنبال ممنوع کردن نقد حاکمیت توسط تشکلهای مردمی باشند.
این در حالی است که توسعه تشکلهای اجتماعی، کلید توسعه اجتماعی و توسعه اجتماعی، پیشنیاز توسعه سیاسی کشور است.
نکات آقای پورمحمدی، در خلال مناظرههای تلویزیونی نامزدها در رابطه با سازمانهای مردمنهاد، فتح باب خوبی برای پرداختن به این مقوله و بررسی نظرات نامزدها در مرحله دوم انتخابات است و شما نامزدهای راهیافته به این مرحله، که در طول سالهای گذشته، چه در کسوت عضویت در شورای امنیت ملی و چه نمایندگی مجلس شورای اسلامی، جایگاه اثرگذار و برجستهای را در سطح سیاستگذاری در اختیار داشتهاید، طبیعی است که در معرض این سوال صریح و بنیادین قرار داشته باشید که «سازمانهای مردمنهاد؛ آری یا نه؟»
ناگفته پیداست در جامعهای که فعالیت موسسات خیریه به مفهوم یاریرسان مردم و ارائهدهنده خدمت به آنان گستردهتر باشد، در دل خود یک حقیقت غیر قابل انکار دارد و آنهم وجود بیعدالتی در جامعه است.
اساسا رشد موسسات خیریهای که برای تامین کمکهای معیشتی، بهداشتی، درمانی و... تشکیل میشوند، بر بستر سیاستگذاریهایی است که نتیجه آن فقر و گرفتاری برای مردم است.
وقتی معیشت اولیه مردم توسط حکمرانان تامین نمیشود، ضرورت وجودی خیریهها درک میشود.
وقتی حق مردم بر سلامت، توسط حکمرانان تامین نمیشود، مداخله خیریهها آغاز میشود.
وقتی بچههای مردم شریف ایران در مدرسه کپری درس میخوانند، مداخله خیرین مدرسهساز آغاز میشود که معادل بودجه آموزش و پرورش مدرسه میسازند و مورد تکریم جامعه قرار میگیرند.
این تکریم در دل خود اعتراضی خاموش بر بیعدالتی ناشی از حکمرانی غلط را دارد که کمتر بیان میشود.
این در حالی است که تشکلهای مردمی و سازمانهای مردمنهاد، مطالبه حق مردم از حکمرانان را در دستور کار قرار میدهند. این فعالیتها در مسیر خیر عمومی است. نه انقلاب است نه نارنجی است.
شما دو نامزد محترم، که قاعدتا دو تبار فکری متفاوت را نمایندگی میکنید، لازم است نسبت خود را با نگاههایی که تشکلهای مردمنهاد در طول سه دهه اخیر با تمام وجود تجربه کردهاند، مشخص کنید.
هم مدعیان نزدیکی به تفکر شهید رئیسی که همگی شاهد ترویج مطالبهگری از سوی ایشان در زمانیکه تصدی ریاست قوه قضائیه را داشتند و سند مهمی برای مشارکت با تشکلها به یادگار گذاشتند باید پاسخ دهند که چرا با همین نگاه هم غریبهاند و حرفی برای گفتن در این حوزه ندارند و هم مدعیان تحول و توسعه باید نسبت خود را با اصل بنیادین فعالیت تشکلهای مردمنهاد مشخص کنند.
هرچند نقطه نظرات آقای دکتر پزشکیان در این حوزهها، برای فعالان اجتماعی، شناختهشدهتر است، اما ایشان نیز در این روزها، جز دو سه فراز که در پاسخ به سؤالات خبرنگاران و فعالان اجتماعی مطرح کردند، اظهارنظر مشخصی نداشته است.
کاندیداهای پیروز در دور اول انتخابات ریاست جمهوری
تردید نداریم شما از ما بهتر میدانید که محدود کردن فعالیت تشکلهای مردمی به امور خیریه و فعالیتهای صرفا داوطلبانه و خیرخواهانه، علیرغم ارزشمند بودن نتایج فعالیتهای این حوزهها برای مرهم نهادن بر درد مردم، اساسا مانع توسعه اجتماعی کشور و محدود نمودن گفتمان نقد عملکرد حکمرانانی است که متاسفانه حکمروایی نمیکنند و حتی دانشکده حکمرانی که تاسیس میکنند فاقد صفت حداقلی خوب و حداکثری متعالی است.
مشتاق شنیدن نقطه نظرات شفاف شما هستیم.
با تجدید احترام
جمعی از سازمان های مردم نهاد
۱-
Forwarded from حقوق و حکمرانی آب
⚖💧فعالان محیطزیست از نامزدهای ده درصدی چه بخواهند
◽️در این یکی دو هفته اخیر که بازار دروغ و تهمت و ادعا گرم و در روزهای اخیر هم داغتر شده است و کاندیداها در روشی مشابه با استفاده از #بازی_بالغ_و_کودک به مانند مادران از حربه #ترس برای رای گرفتن استفاده میکنند، برای دغدغهمندان محیطزیست تنها فهمیدن دو موضوع که همه موضوعات در ذیل آنها قابل تفسیر میباشد از هر چیز دیگری مهمتر است:
یک؛ نظر وی راجع به مالکیت خصوصی
دو؛ نظر وی راجع به طرح غارت اموال عمومی موسوم به #مولدسازی
◽️به شخصه نظرم این است که هر دو نامزد ده درصدی یا پاسخی به این سوالات ندارند یا پاسخهای ایشان یکسان است.
◽️بقیه نمودارها و نمو گراف ها و ... درباره عشق به حیوانات و علاقمندی به طبیعتگردی در هوای پاک و روشن نکردن آتش در طبیعت، بیشتر شبیه توصیههای بهداشتی است.
◽️در این یکی دو هفته اخیر که بازار دروغ و تهمت و ادعا گرم و در روزهای اخیر هم داغتر شده است و کاندیداها در روشی مشابه با استفاده از #بازی_بالغ_و_کودک به مانند مادران از حربه #ترس برای رای گرفتن استفاده میکنند، برای دغدغهمندان محیطزیست تنها فهمیدن دو موضوع که همه موضوعات در ذیل آنها قابل تفسیر میباشد از هر چیز دیگری مهمتر است:
یک؛ نظر وی راجع به مالکیت خصوصی
دو؛ نظر وی راجع به طرح غارت اموال عمومی موسوم به #مولدسازی
◽️به شخصه نظرم این است که هر دو نامزد ده درصدی یا پاسخی به این سوالات ندارند یا پاسخهای ایشان یکسان است.
◽️بقیه نمودارها و نمو گراف ها و ... درباره عشق به حیوانات و علاقمندی به طبیعتگردی در هوای پاک و روشن نکردن آتش در طبیعت، بیشتر شبیه توصیههای بهداشتی است.