دیده بان انقلاب
16.7K subscribers
61.4K photos
44K videos
998 files
52.4K links
تو روزهایی که تشخیص حق و باطل سخته اومدیم یکم روشنگری کنیم
تاریخ تاسیس: ۹۴/۷/۳

ربات ارتباط با ما
@didebanenghelabbot

دیده بان انقلاب در تلگرام، بله، ایتا ،سروش ،توئیتر :
@didebane_enghelab


اینستاگرام
https://www.instagram.com/didebane_enghelab
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️🎥فیلم گریه خاتمی زمانِ ثبت‌نام برای انتخابات ۱۳۸۰ را قرار بدهید در کنار گریه‌های شاگرد مکتب خاتمی؛ جهانگیری

🔻این جماعت در بازی با احساسات مردم و فریبکاری سابقه‌ی بلند بالایی دارند

🔺یک روز با خنده روزی هم با گریه ولی دریغ از پاسخگویی و مدیریت ...
#انتخابات_۱۴۰۰ #سرطان_اصلاحات_آمریکایی
#اشک_تمساح

✍️دیده بان انقلاب 
@didebane_enghelab
@didebane_enghelab
#اشک_تمساح جناب معاون اول

نشر حداکثری

@didebane_enghelab ak
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سریال اشک تمساح منتشر شد

کارگردان: هاشمی رفسنجانی
تهیه کننده: محمد خاتمی
نویسنده: حسام‌الدین آشنا

و با حضور افتخاری: اسحاق جهانگیری

#علی_برکت_الله
#اشک_تمساح

✍️دیده بان انقلاب 
@didebane_enghelab
@didebane_enghelab
وعده‌های جهانگیری که اشک خودش را هم درآورد!

#اشک_کبیسه
#افسادطلب
#مسببین_وضع_موجود

✍️دیده بان انقلاب 
@didebane_enghelab
@didebane_enghelab
زنده زنده سوخت....
اما آخ نگفت....‍
😭😭
حسین خرازی نشست ترک موتورم.
بین راه، به یک نفربر پی ام پی، برخوردیم که در #آتش می سوخت.
فهمیدیم یک #بسیجی داخل نفربر گرفتار شده و دارد زنده زنده می سوزد!

من و حسین آقا هم برای نجات آن بنده ی خدا با بقیه همراه شدیم.
گونی سنگرها را برمی داشتیم و از همان دو سه متری، می پاشیدیم روی آتش!
جالب این بود که آن عزیزِ گرفتار شده، با این که داشت می سوخت، اصلا #ضجه و #ناله نمی زد!
و همین پدر همه ی ما را درآورده بود!

بلند بلند فریاد می زد:
#خدایا!
الان پاهام داره می سوزه!
می خوام اون ور ثابت قدمم کنی!
خدایا!
الان سینه ام داره می سوزه!
این سوزش به سوزش سینه ی حضرت #زهرا نمی رسه!
خدایا!
الان دست هام سوخت!
می خوام تو اون دنیا دست هام رو طرف تو دراز کنم!
نمی خوام دست هام گناه کار باشه!
خدایا!
صورتم داره می سوزه!
این سوزش برای امام زمانه!
برای ولایته!
اولین بار حضرت زهرا این طوری برای ولایت سوخت!

آتش که به سرش رسید، گفت:
خدایا! دیگه طاقت ندارم،
دیگه نمی تونم،
دارم تموم می کنم.
لااله الا الله،
خدایا!
خودت #شاهد باش!
خودت شهادت بده آخ نگفتم!

آن لحظه که جمجمه اش ترکید، من دوست داشتم خاک گونی ها را روی سرم بریزم!
بقیه هم اوضاعشان به هم ریخت.
حال حسین آقا از همه بدتر بود.
دو زانویش را بغل کرده بود و های های گریه می کرد و می گفت:
خدایا!
ما جواب اینا را چه جوری بدیم؟
ما #فرمانده ایناییم؟
اینا کجا و ما کجا؟
اون دنیا خدا ما رو نگه نمی داره بگه جواب اینا رو چی می دی؟

زیر بغلش را گرفتم و بلند کردم و هر طوری بود راه افتادیم.
تمام مسیر را، پشت موتور، سرش را گذاشت روی شانه ی من و آن قدر #گریه کرد که پیراهن و حتی زیر پوشم خیسِ #اشک شد.

بعد از شهدا ما چه کردیم؟
شهدا شرمنده ایم!

✍️شبکه خبری تحلیلی دیده بان انقلاب 
https://t.me/joinchat/O-GFli-ukpQ7lelN