سایت یک بیست (1-20.ir)، که به صورت تخصصی به بررسی و نقد مذاکرات هستهای و توافقات صورت گرفته با غرب میپرداخت، بدون هشدار قبلی به صورت کلی از روی شبکه اینترنت ناپدید شد.
____________________
Telegram.me/didebane_enghelab
____________________
Telegram.me/didebane_enghelab
گزارش پایگاه 598 از عقب نشینی دولت ایران دربحث سوریه:
بدعت خطرناک دستگاه دیپلماسی ایران در موضوع سوریه/ طرح رهبری برای حل بحران سوریه چه بود و دولت چه طرحی را امضا کرد؟
با وجود آنکه در اجلاس وین ، مذاکرات بر سر نقش بشار اسد در آينده سوريه، به نتيجه نرسيد اما شرکت کنندگان در اجلاس اخیر وین از جمله ایران توافق کردند، مفاد بیانیه ژنو 1 در دستور کار قرار گیرد و این درحالی است که پیش از برگزاری اجلاس ژنو 2 (بهمن 1392) ایران با عدم قبول مفاد بیانیه ژنو 1 از حضور در ژنو 2 باز ماند .
http://www.598.ir/fa/news/348514
#مذاکره_کلید_خیانت
Telegram.me/didebane_enghelab
بدعت خطرناک دستگاه دیپلماسی ایران در موضوع سوریه/ طرح رهبری برای حل بحران سوریه چه بود و دولت چه طرحی را امضا کرد؟
با وجود آنکه در اجلاس وین ، مذاکرات بر سر نقش بشار اسد در آينده سوريه، به نتيجه نرسيد اما شرکت کنندگان در اجلاس اخیر وین از جمله ایران توافق کردند، مفاد بیانیه ژنو 1 در دستور کار قرار گیرد و این درحالی است که پیش از برگزاری اجلاس ژنو 2 (بهمن 1392) ایران با عدم قبول مفاد بیانیه ژنو 1 از حضور در ژنو 2 باز ماند .
http://www.598.ir/fa/news/348514
#مذاکره_کلید_خیانت
Telegram.me/didebane_enghelab
#مالک_اشتر
دکتر عبدالرضا داوری در تلگرام خود نوشت:
ضرورت ابهام زدايي از سوابق مبهم محمدجواد ظريف در آستانه اجراي برجام /١/
١-برخلاف آنچه در اذهان عمومي جاري است، پذیرش قطعنامه ٥٩٨ از سوي ايران ، نه در تير ٦٧ و با فرمان مرحوم امام خميني (ره ) كه اين قطعنامه در اسفند ٦٦ و طي نامه محرمانه علي اكبر ولايتي ، وزير خارجه وقت ايران به دبيركل سازمان ملل توسط ايران پذیرفته شده بود. /١/
٢- اما چرا به یکباره دکتر ولایتی در اسفند ٦٦ چنین کاری انجام می دهد؟ ماجرا از این قرار بود که آمریکا به دنبال ارائه یک قطعنامه جدید به شورای امنیت برای تحت فشار قرار دادن بیشتر ایران و وادار ساختن آن به پذیرش قطعنامه ۵۹۸ بود؛ اما شوروي در مقابل این اقدام آمریکا ایستاده و مانع انجام آن می شدند.
در اين ميان و بطور ناگهاني محمد جواد ظریف ، کارمند محلی وقت نمایندگی جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل، طي اقدامي مبهم و مشكوك ، خبري برخلاف رفتار معمول شوروي به تهران مخابره ميكند . خود او در این باره می گوید:« فکر می کنم در اواخر ماه فوریه [ دهه اول اسفند ]، نماینده شوروی به بنده گفت: ما از مرکز دستورالعمل داریم که روز دوشنبه یعنی در جلسه بعدی اعضای دائم، مقاومت مان را متوقف کنیم و قطعنامه پیش خواهد رفت … ما این موضوع را به تهران گزارش دادیم. در تهران با حضرت امام (ره) مشورت کردند و قرار شد نامه ای بنویسیم با این مضمون که پذیرش طرح اجرایی دبیرکل، مثل پذیرش قطعنامه است [!] … در روز یکشنبه بنده نامه مفصلی را به امضای آقای مادرشاهی که در آن زمان نفر دوم بودند، تدوین کردم. به یاد دارم وقت زیادی را برای همین جمله گذاشتم که پذیرش طرح اجرایی مثل پذیرش قطعنامه است. » /٢/
٣-همانگونه كه ملاحظه كرديد، نامه اسفند ٦٦ دكتر ولايتي به دبيركل سازمان ملل درباره قطعنامه ٥٩٨، بر مبنای خبری که محمد جواد ظریف به تهران فرستاده بود ،تهيه شد. یعنی به خاطر آنکه ظریف در نامه خود گفته بوده که روس ها قصد ندارند در مقابل قطعنامه ارائه شده از جانب آمریکا مقاومت کنند و این قطعنامه شدید علیه ایران تصویب خواهد شد، وزیر خارجه وقت ايران تصمیم می گیرد تا نامه مورخ نهم اسفند ۶۶ را به دبیرکل سازمان ملل بنویسد و در مقابل فشار آمریکا تسلیم می شوند. اما چند روز بعد، کا.گ.ب یا همان سرویس اطلاعاتی شوروی، یک هیئت رسمی به ایران می فرستد. آنها در ملاقات رسمی با مقامات اطلاعاتی ایران اظهار می دارند:« نمایندگی نیویورک (ايران ) به شما خیانت کرده است؛ زیرا ما به نماینده شما گفته بودیم که در مقابل قطعنامه دوم مقاومت می کنیم، ولی آنها [بر عکس] این نامه را نوشتند. »/٣/
اگر اظهارات هیئت اطلاعاتی شوروی درست باشد، معنای آن چنین می شود که محمدجواد ظریف، با ارسال یک خبر دروغ، صحنه سیاسی جنگ را به نفع آمریکا برگردانده بود!
ظریف در جای دیگر به اتفاق مهم و حساسی كه بعد از اين ماجرا روي ميدهد اشاره كرده و می گوید:« بعدها که آقای [جعفر] محلاتی را به کشور بازگرداندند، آقای ولایتی تصمیم گرفت که من را به عنوان سرپرست نمایندگی [نیویورک] بفرستد. اما آقای «سيدعلي اكبر محتشمی پور » که در آن زمان «وزیر کشور » بودند، با رفتن بنده مخالفت کردند. ایشان در هیئت دولت گفته بود که این فرد «آمریکایی » است و نمی تواند برود. »/٤/
اين که چرا آقای سيدعلي اكبر محتشمی پور، بعنوان وزیر کشور دولت مهندس موسوی، در سال ۱۳۶۷ می گوید که آقای ظریف «آمریکایی » است تا كنون رمزگشايي و رفع ابهام نشده است. به راستی سوابق و رفتار جناب ظریف چه بوده که منجر به چنین جمع بندي و قضاوتي در ذهن يكي از مهمترين اعضاي دولت وقت جمهوري اسلامي ايران كه اتفاقا از اصلاح طلبان شاخص هم هست ، شده بود؟
ادامه دارد...
منابع :
/١/ علی اکبر ولایتی .” تاریخ سیاسی جنگ تحمیلی عراق بر جمهوری اسلامی ایران “. تهران : دفتر نشر فرهنگ اسلامی ، ۱۳۸۰ . ص ۲۳۷
/٢/ محمد مهدی راجی .” آقای سفیر : گفت و گو با محمد جواد ظریف سفیر پیشین ایران در سازمان ملل متحد “. تهران: نشر نی ، ۱۳۹۲ . ص ٨١
/٣/ همان . ص ٨٥
/٤/ همان . ص ١٠٢
Telegram.me/didebane_enghelab
دکتر عبدالرضا داوری در تلگرام خود نوشت:
ضرورت ابهام زدايي از سوابق مبهم محمدجواد ظريف در آستانه اجراي برجام /١/
١-برخلاف آنچه در اذهان عمومي جاري است، پذیرش قطعنامه ٥٩٨ از سوي ايران ، نه در تير ٦٧ و با فرمان مرحوم امام خميني (ره ) كه اين قطعنامه در اسفند ٦٦ و طي نامه محرمانه علي اكبر ولايتي ، وزير خارجه وقت ايران به دبيركل سازمان ملل توسط ايران پذیرفته شده بود. /١/
٢- اما چرا به یکباره دکتر ولایتی در اسفند ٦٦ چنین کاری انجام می دهد؟ ماجرا از این قرار بود که آمریکا به دنبال ارائه یک قطعنامه جدید به شورای امنیت برای تحت فشار قرار دادن بیشتر ایران و وادار ساختن آن به پذیرش قطعنامه ۵۹۸ بود؛ اما شوروي در مقابل این اقدام آمریکا ایستاده و مانع انجام آن می شدند.
در اين ميان و بطور ناگهاني محمد جواد ظریف ، کارمند محلی وقت نمایندگی جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل، طي اقدامي مبهم و مشكوك ، خبري برخلاف رفتار معمول شوروي به تهران مخابره ميكند . خود او در این باره می گوید:« فکر می کنم در اواخر ماه فوریه [ دهه اول اسفند ]، نماینده شوروی به بنده گفت: ما از مرکز دستورالعمل داریم که روز دوشنبه یعنی در جلسه بعدی اعضای دائم، مقاومت مان را متوقف کنیم و قطعنامه پیش خواهد رفت … ما این موضوع را به تهران گزارش دادیم. در تهران با حضرت امام (ره) مشورت کردند و قرار شد نامه ای بنویسیم با این مضمون که پذیرش طرح اجرایی دبیرکل، مثل پذیرش قطعنامه است [!] … در روز یکشنبه بنده نامه مفصلی را به امضای آقای مادرشاهی که در آن زمان نفر دوم بودند، تدوین کردم. به یاد دارم وقت زیادی را برای همین جمله گذاشتم که پذیرش طرح اجرایی مثل پذیرش قطعنامه است. » /٢/
٣-همانگونه كه ملاحظه كرديد، نامه اسفند ٦٦ دكتر ولايتي به دبيركل سازمان ملل درباره قطعنامه ٥٩٨، بر مبنای خبری که محمد جواد ظریف به تهران فرستاده بود ،تهيه شد. یعنی به خاطر آنکه ظریف در نامه خود گفته بوده که روس ها قصد ندارند در مقابل قطعنامه ارائه شده از جانب آمریکا مقاومت کنند و این قطعنامه شدید علیه ایران تصویب خواهد شد، وزیر خارجه وقت ايران تصمیم می گیرد تا نامه مورخ نهم اسفند ۶۶ را به دبیرکل سازمان ملل بنویسد و در مقابل فشار آمریکا تسلیم می شوند. اما چند روز بعد، کا.گ.ب یا همان سرویس اطلاعاتی شوروی، یک هیئت رسمی به ایران می فرستد. آنها در ملاقات رسمی با مقامات اطلاعاتی ایران اظهار می دارند:« نمایندگی نیویورک (ايران ) به شما خیانت کرده است؛ زیرا ما به نماینده شما گفته بودیم که در مقابل قطعنامه دوم مقاومت می کنیم، ولی آنها [بر عکس] این نامه را نوشتند. »/٣/
اگر اظهارات هیئت اطلاعاتی شوروی درست باشد، معنای آن چنین می شود که محمدجواد ظریف، با ارسال یک خبر دروغ، صحنه سیاسی جنگ را به نفع آمریکا برگردانده بود!
ظریف در جای دیگر به اتفاق مهم و حساسی كه بعد از اين ماجرا روي ميدهد اشاره كرده و می گوید:« بعدها که آقای [جعفر] محلاتی را به کشور بازگرداندند، آقای ولایتی تصمیم گرفت که من را به عنوان سرپرست نمایندگی [نیویورک] بفرستد. اما آقای «سيدعلي اكبر محتشمی پور » که در آن زمان «وزیر کشور » بودند، با رفتن بنده مخالفت کردند. ایشان در هیئت دولت گفته بود که این فرد «آمریکایی » است و نمی تواند برود. »/٤/
اين که چرا آقای سيدعلي اكبر محتشمی پور، بعنوان وزیر کشور دولت مهندس موسوی، در سال ۱۳۶۷ می گوید که آقای ظریف «آمریکایی » است تا كنون رمزگشايي و رفع ابهام نشده است. به راستی سوابق و رفتار جناب ظریف چه بوده که منجر به چنین جمع بندي و قضاوتي در ذهن يكي از مهمترين اعضاي دولت وقت جمهوري اسلامي ايران كه اتفاقا از اصلاح طلبان شاخص هم هست ، شده بود؟
ادامه دارد...
منابع :
/١/ علی اکبر ولایتی .” تاریخ سیاسی جنگ تحمیلی عراق بر جمهوری اسلامی ایران “. تهران : دفتر نشر فرهنگ اسلامی ، ۱۳۸۰ . ص ۲۳۷
/٢/ محمد مهدی راجی .” آقای سفیر : گفت و گو با محمد جواد ظریف سفیر پیشین ایران در سازمان ملل متحد “. تهران: نشر نی ، ۱۳۹۲ . ص ٨١
/٣/ همان . ص ٨٥
/٤/ همان . ص ١٠٢
Telegram.me/didebane_enghelab
#مالک_اشتر
دکتر داوری در تلگرام خود نوشت:
ضرورت ابهام زدايي از سوابق مبهم محمدجواد ظريف در آستانه اجراي برجام/٢/
محمدجواد ظریف در دی ماه ۱۳۵۵ در سن ۱۷ سالگی و در حالی که هنوز دو سال از دوره دبیرستان وی باقی مانده بود، از کشور خارج شد و به آمریکا رفت. بنا به اعلام خود وي، گرفتن پاسپورت و اخذ ویزای آمریکا، توسط یکی از دوستان پدرش که همکار «ساواک » بود، انجام گرفت. البته جناب ظریف از ذکر نام این دوست پدرش خودداری می کند تا مشخص نشود که این ارتباط تا کجای هرم مديريتي ساواک امتداد داشته است. با اين حال مي توان فهميد كه این همکار ساواک از آنچنان نفوذ و سطح اقتداري در دستگاه امنيتي پهلوي كه مرتبط با CIA بود، برخوردار بوده که ظرف دو سه روز پاسپورت و ویزای «کثیرالمسافرت » آمریکا را عليرغم مشمول خدمت وظيفه بودن ظريف براي وی می گیرد.
ظریف در جای دیگر می گوید :« پس از مسئله گروگان گیری [در سال ۱۳۵۸]، به دستور آقای کارتر، ایرانی ها را دستگیر و ویزایشان را باطل می کردند. بنا بر این امکان بازگشت به ایران برای هیچ کس وجود نداشت. بنده قبل از این اتفاق، ازدواج کرده بودم و با همسرم دوران بسیار سختی را می گذراندیم … بنده قبل از انقلاب ویزای «کثیرالمسافرت » گرفته بودم لذا مشکلی برای [ آمدن به ایران و ] بازگشت به آمریکا نداشتم. همسرم پاسپورت و ویزای آمریکا نداشت … [ هنگامی که در آمریکا بودم ] به همسرم نامه نوشتم و در نهایت، ایشان با اصرار بنده به کنسولگری سفارت آمریکا در تهران رفته و نوبت گرفتند. متأسفانه ایشان در نوبت هزارم قرار گرفت که به این ترتیب گرفتن ویزا حداقل دو سال طول می کشید. بنده در «مسیر آمریکا » با «شخصی » که می گفت «سفارت آمریکا در دانمارک » به «راحتی » ویزا می دهد «آشنا » شده بودم. [ اواخر مهر ۱۳۵۸ ] از همسرم خواستم که به دانمارک بیاید تا من نیز از سانفرانسیسکو به او بپیوندم. گرفتن ویزا در آنجا «فقط یک روز » طول کشید و از آنجا به اتفاق هم به سانفرانسیسکو رفتیم ».
البته جناب ظریف باز هم هويت این فردی که در مسیر آمریکا به طور «اتفاقی » با او آشنا شده را فاش نميكند. در عین حال جای این سؤال باقی است که آیا هیچ یک از آن هزار نفری که برای گرفتن ویزا به کنسولگری آمریکا در تهران مراجعه کرده بودند، بجای آنکه یکی دو سال در انتظار دریافت ویزای آمریکا بمانند، نمی توانستند به دانمارک بروند و یک روزه ویزای آمریکا را بگیرند؟
یا این «خدمات ویژه » فقط به کسانی داده می شد که از نقاط خاصی سفارش شده بودند؟
طبق یک سند دفتر وابسته دفاعی آمریکا در تهران به تاریخ ۱۸ سپتامبر ۱۹۷۹ ( ۲۷ شهریور ۱۳۵۸ ) که دارای طبقه بندی “خیلی محرمانه” می باشد، سفارت آمریکا در ایران، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، از حربه صدور ویزا، برای کسب اطلاعات محرمانه استفاده می کرده و از اعطای ویزا به اشخاص متفرقه خودداری می کرده است. یعنی فقط به کسانی ویزا می دادند که اطلاعات در اختیار سفارت آمریکا قرار دهند .
جناب ظریف در بخش دیگری از خاطراتش می گوید:«آمریکا به طبس حمله کرد و پس از آن آقای کارتر روابط را قطع کرد و در نتیجه کنسولگری ما [در سانفرانسیسکو] نیز باید به کار خود خاتمه می داد. در آن زمان کسی که با کنسولگری رابطه داشت اما دیپلمات نبود بنده بودم. سایر افراد، یا کارمند قدیمی کنسولگری بودند و یا از اعضای انجمن اسلامی که دیپلمات شده بودند. متأسفانه پس از قطع شدن روابط، آقای خرم و سایر کارمندان رسمی را که دیپلمات بودند اخراج کردند. به این ترتیب بنده مسئول کنسولگری شدم. »
وی در جای دیگر در این باره می گوید: « ظرف ۴۸ ساعت کارمندان کنسولگری ها و همچنین سفارت ما، آمریکا را ترک کردند. از بد حادثه چون در «کنسولگری سانفرانسیسکو » به صورت «افتخاری » کار می کردم، اخراج نشدم».
به راستی چگونه است افرادی را که پاسپورت سیاسی و مصونیت دیپلماتیک داشتند، از آمریکا اخراج کردند اما آقای ظریف که نه پاسپورت سیاسی داشت و نه مصونیت دیپلماتیک ـ و به این خاطر بسیار را حت تر می توانستند ایشان را نیز اخراج کنند ـ در آنجا نگه داشتند؟ آیا این هم صرفاً یک حادثه تصادفی بوده یا یک نقشه از قبل طراحی شده؟
Telegram.me/didebane_enghelab
دکتر داوری در تلگرام خود نوشت:
ضرورت ابهام زدايي از سوابق مبهم محمدجواد ظريف در آستانه اجراي برجام/٢/
محمدجواد ظریف در دی ماه ۱۳۵۵ در سن ۱۷ سالگی و در حالی که هنوز دو سال از دوره دبیرستان وی باقی مانده بود، از کشور خارج شد و به آمریکا رفت. بنا به اعلام خود وي، گرفتن پاسپورت و اخذ ویزای آمریکا، توسط یکی از دوستان پدرش که همکار «ساواک » بود، انجام گرفت. البته جناب ظریف از ذکر نام این دوست پدرش خودداری می کند تا مشخص نشود که این ارتباط تا کجای هرم مديريتي ساواک امتداد داشته است. با اين حال مي توان فهميد كه این همکار ساواک از آنچنان نفوذ و سطح اقتداري در دستگاه امنيتي پهلوي كه مرتبط با CIA بود، برخوردار بوده که ظرف دو سه روز پاسپورت و ویزای «کثیرالمسافرت » آمریکا را عليرغم مشمول خدمت وظيفه بودن ظريف براي وی می گیرد.
ظریف در جای دیگر می گوید :« پس از مسئله گروگان گیری [در سال ۱۳۵۸]، به دستور آقای کارتر، ایرانی ها را دستگیر و ویزایشان را باطل می کردند. بنا بر این امکان بازگشت به ایران برای هیچ کس وجود نداشت. بنده قبل از این اتفاق، ازدواج کرده بودم و با همسرم دوران بسیار سختی را می گذراندیم … بنده قبل از انقلاب ویزای «کثیرالمسافرت » گرفته بودم لذا مشکلی برای [ آمدن به ایران و ] بازگشت به آمریکا نداشتم. همسرم پاسپورت و ویزای آمریکا نداشت … [ هنگامی که در آمریکا بودم ] به همسرم نامه نوشتم و در نهایت، ایشان با اصرار بنده به کنسولگری سفارت آمریکا در تهران رفته و نوبت گرفتند. متأسفانه ایشان در نوبت هزارم قرار گرفت که به این ترتیب گرفتن ویزا حداقل دو سال طول می کشید. بنده در «مسیر آمریکا » با «شخصی » که می گفت «سفارت آمریکا در دانمارک » به «راحتی » ویزا می دهد «آشنا » شده بودم. [ اواخر مهر ۱۳۵۸ ] از همسرم خواستم که به دانمارک بیاید تا من نیز از سانفرانسیسکو به او بپیوندم. گرفتن ویزا در آنجا «فقط یک روز » طول کشید و از آنجا به اتفاق هم به سانفرانسیسکو رفتیم ».
البته جناب ظریف باز هم هويت این فردی که در مسیر آمریکا به طور «اتفاقی » با او آشنا شده را فاش نميكند. در عین حال جای این سؤال باقی است که آیا هیچ یک از آن هزار نفری که برای گرفتن ویزا به کنسولگری آمریکا در تهران مراجعه کرده بودند، بجای آنکه یکی دو سال در انتظار دریافت ویزای آمریکا بمانند، نمی توانستند به دانمارک بروند و یک روزه ویزای آمریکا را بگیرند؟
یا این «خدمات ویژه » فقط به کسانی داده می شد که از نقاط خاصی سفارش شده بودند؟
طبق یک سند دفتر وابسته دفاعی آمریکا در تهران به تاریخ ۱۸ سپتامبر ۱۹۷۹ ( ۲۷ شهریور ۱۳۵۸ ) که دارای طبقه بندی “خیلی محرمانه” می باشد، سفارت آمریکا در ایران، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، از حربه صدور ویزا، برای کسب اطلاعات محرمانه استفاده می کرده و از اعطای ویزا به اشخاص متفرقه خودداری می کرده است. یعنی فقط به کسانی ویزا می دادند که اطلاعات در اختیار سفارت آمریکا قرار دهند .
جناب ظریف در بخش دیگری از خاطراتش می گوید:«آمریکا به طبس حمله کرد و پس از آن آقای کارتر روابط را قطع کرد و در نتیجه کنسولگری ما [در سانفرانسیسکو] نیز باید به کار خود خاتمه می داد. در آن زمان کسی که با کنسولگری رابطه داشت اما دیپلمات نبود بنده بودم. سایر افراد، یا کارمند قدیمی کنسولگری بودند و یا از اعضای انجمن اسلامی که دیپلمات شده بودند. متأسفانه پس از قطع شدن روابط، آقای خرم و سایر کارمندان رسمی را که دیپلمات بودند اخراج کردند. به این ترتیب بنده مسئول کنسولگری شدم. »
وی در جای دیگر در این باره می گوید: « ظرف ۴۸ ساعت کارمندان کنسولگری ها و همچنین سفارت ما، آمریکا را ترک کردند. از بد حادثه چون در «کنسولگری سانفرانسیسکو » به صورت «افتخاری » کار می کردم، اخراج نشدم».
به راستی چگونه است افرادی را که پاسپورت سیاسی و مصونیت دیپلماتیک داشتند، از آمریکا اخراج کردند اما آقای ظریف که نه پاسپورت سیاسی داشت و نه مصونیت دیپلماتیک ـ و به این خاطر بسیار را حت تر می توانستند ایشان را نیز اخراج کنند ـ در آنجا نگه داشتند؟ آیا این هم صرفاً یک حادثه تصادفی بوده یا یک نقشه از قبل طراحی شده؟
Telegram.me/didebane_enghelab
هیئت نظارت بر اجرای برجام چه شد؟
http://www.dolatebahar.com/view/177156/ج
●مقام معظم رهبری در نامه به رئیس جمهور برای جلوگیری از نقض عهد و تخلفات و فریبکاری آمریکا در اجرای برجام فرمودند: «یک هیئت قوی، آگاه و هوشمند برای رصد پیشرفت کارها و انجام تعهدات طرف مقابل و تحقق آنچه در بالا به آن تصریح شده، تشکیل شود.» سؤال مهم و کلیدی این است که امروز پس از گذشت دو هفته از صدور این فرمان، چنین هیئتی تشکیل شده است؟
Telegrqm.me/didebane_enghelab
http://www.dolatebahar.com/view/177156/ج
●مقام معظم رهبری در نامه به رئیس جمهور برای جلوگیری از نقض عهد و تخلفات و فریبکاری آمریکا در اجرای برجام فرمودند: «یک هیئت قوی، آگاه و هوشمند برای رصد پیشرفت کارها و انجام تعهدات طرف مقابل و تحقق آنچه در بالا به آن تصریح شده، تشکیل شود.» سؤال مهم و کلیدی این است که امروز پس از گذشت دو هفته از صدور این فرمان، چنین هیئتی تشکیل شده است؟
Telegrqm.me/didebane_enghelab
دولت بهار
هیئت نظارت بر اجرای برجام چه شد؟ - دولت بهار
به گزارش دولت بهار به نقل از مشرق ، مقام معظم رهبری در نامه به رئیس جمهور برای جلوگیری از نقض عهد و تخلفات و فریبکاری آمریکا در اجرای برجام فرمودند: «یک هیئت قوی، آگاه و هوشمند برای رصد پیشرفت کارها و انجام تعهدات طرف مقابل و تحقق آنچه در بالا به آن تصریح…
بازرگان هم خیلی #متدین بود. به قول حضرت امام نمازشب هم میخوانده. اما امام بعدها در مورد بازرگان گفتند از منافقین بدتر بود و اگر رهایش میکردیم مملکت را دودستی تحویل #آمریکا میداد!!
#نکته
https://telegram.me/didebane_enghelab
#سهل_انديش
#رفتار_مغرضانه
#برجام_راه_رخنه_شيطان
#نکته
https://telegram.me/didebane_enghelab
#سهل_انديش
#رفتار_مغرضانه
#برجام_راه_رخنه_شيطان
🔸اصلاح طلبی چیست و#اصلاح_طلب کیست؟
در این سلسله مطالب به ریشه ی اصلاح طلبی، فلسفه و چیستی و اهداف اصلاحات، از منظر دینی، تاریخی و نظریات معاصر خواهیم پرداخت ، هدف اصلی، بیان کردن و نشان دادن این اصل است که اصلاح طلبی سیره ی تمامی انبیا و اولیا بوده است و با نظریات سیاسی و فراماسونی دوران معاصر از زمین تا آسمان متفاوت است. اصلاح طلبی در سنت دینی ما به معنای مبارزه با جاهلیت ، شرک و خرافه است و اصلاح طلبی با مبانی لیبرالیسم، به معنای بازگشت به جاهلیت است.
🔸👈نظریات#اصلاح_طلبان امروزی بر اساس تعالیم دانشگاه های آمریکایی و غربی است که به اشاعه ی اومانیسم و لیبرالیسم می پردازند و اهداف شان ترویج زندگی مادی و مصرف گرایی است. اصلاح طلبی در سنت دینی تماما متضاد با این نوع اندیشه هاست.
قسمت اول :
✏️✏️✏️✏️✏️✏️✏️
نخستین اصلاح طلبان واقعی، انبیا و اولیای الهی بوده اند.
پیامبران در هر عصری به اصلاح جامعه پرداخته اند و با جهل و بت پرستی و حماقت مبارزه کرده اند.
مبارزات اصلاح طلبانه ی پیامبران همیشه با رنج و سختی همراه بوده است. بنا و اساس کار اصلاح طلبان واقعی در تاریخ، یعنی انبیا و اولیا، چیزی جز رساند انسان به کمال نبوده است.
پس هر حرکت اصلاح طلبانه ای باید بر اصل تکامل روحی و معنوی انسان و سیر به سوی معبود استوار باشد.
📎📎📎📎📎📎📎📎📎
در قرآن کریم آمده است: «و قال موسی لأخیه هارون اخلفنی فی قومی و اصلِح ولاتتبع سبیل المُفسدین». موسى به برادرش هارون گفت: «جانشین من در میان قومم باش و (آنها) را اصلاح کن و از روش مفسدان پیروى مکن». آیه 142 سوره اعراف.
در این آیه ی شریفه، خداوند منان، اصلاح را پیروی نکردن از روش مفسدان تعریف کرده است. در آیه ای دیگر، اصلاح طلبی کاذب و به تعبیر امروزی، «اصلاح طلبی آمریکایی» هم عنوان می شود که کار#منافقان است.
می فرماید: وقتی به منافقان گفته می شود زمین را به فساد نکشید می گویند: «انما نحن مصلحون». آنها فساد خویش را اصلاح می نامند! سوره بقره، آیه 11.
📎📎📎📎📎📎📎📎
پس با امتثال از تعالیم قرآنی، می توان فهمید که چه کس یا کسانی اصلاح طلب واقعی است و چه کس یا کسانی، اصلاح طلب کذاب و منافق.
قرآن کریم در آیاتی دیگر نیز به این مسئله پرداخته است. امروزه کسی نمی تواند ادعا کند که اصلاح طلب دینی است، اما در عمل در پی اجرا و اشاعه ی اصلاحات آمریکایی باشد، چرا که تکلیف مشخص است. در سوره ی مبارکه ی اعراف، مخالفان حضرت موسی مفسد نامیده شده اند. مخالفان حضرت موسی همان سامری هایی هستند که تا امروز باقی مانده اند و به اشاعه ی جاهلیت مدرن مشغولند. پیروی نکردن از این افراد گمراه بنی اسرائیل، اصلاح نامیده شده است و مخالفان حضرت موسی، با لفظ مفسد نام برده شده اند که در تضاد با اصلاح آمده است.
قرآن کریم به اصلاح طلبی در امور دیگر نیز پرداخته است.
از خانواده گرفته تا آداب معاشرت و شیوه ی برخورد با یکدیگر و امور اقتصادی و ... از آن جا که دیگر کتب آسمانی دچار تحریف شده اند، قرآن کریم را باید تنها منبع رستگاری دانست. کتابی که سخنان خداوند بزرگ در هر زمینه ای و به زمینه ی اصلاحات که مورد بحث ماست، را بیان کرده است بی آن که تحریف شود.
پس، جاهلان مدرن نمی توانند اصلاح طلبی را مصادره کرده و به نام خود سند بزنند. این ها باید بدانند که نشخوار کردن نظریات غربی برای امت اسلامی نتیجه نخواهد داد. آموزه های اومانیسم و اصلاح طلبی برخاسته از آن، با سنت دینی و کلام وحی در تضاد است.
خاستگاه اصلاح طلبی دینی و واقعی را باید در متن کتاب مقدس جستجو کرد نه در کتاب ها و جزوه های فارغ التحصیلان دانشکده های فراماسونری.
نتیجه آن که قرآن مجید، اصلاح طلب را کسی می داند که در راه اجرا و اشاعه ی شریعت اسلامی و بر محور وحی خدواند گام بردارد و عمل کند. هر گونه حرکت دیگر، مصداق فساد است. ترویج فساد و بی بند و باری و تئوری های ضد ولایی، هیچ نسبتی با اصلاح طلبی ندارد
https://telegram.me/didebane_enghelab
#ضدانقلاب
#نيروي_نفوذي_استكبار
#حاميان_امريكا
#ضدانقلاب_ها
#سرمايه_هاي_اسراييل
در این سلسله مطالب به ریشه ی اصلاح طلبی، فلسفه و چیستی و اهداف اصلاحات، از منظر دینی، تاریخی و نظریات معاصر خواهیم پرداخت ، هدف اصلی، بیان کردن و نشان دادن این اصل است که اصلاح طلبی سیره ی تمامی انبیا و اولیا بوده است و با نظریات سیاسی و فراماسونی دوران معاصر از زمین تا آسمان متفاوت است. اصلاح طلبی در سنت دینی ما به معنای مبارزه با جاهلیت ، شرک و خرافه است و اصلاح طلبی با مبانی لیبرالیسم، به معنای بازگشت به جاهلیت است.
🔸👈نظریات#اصلاح_طلبان امروزی بر اساس تعالیم دانشگاه های آمریکایی و غربی است که به اشاعه ی اومانیسم و لیبرالیسم می پردازند و اهداف شان ترویج زندگی مادی و مصرف گرایی است. اصلاح طلبی در سنت دینی تماما متضاد با این نوع اندیشه هاست.
قسمت اول :
✏️✏️✏️✏️✏️✏️✏️
نخستین اصلاح طلبان واقعی، انبیا و اولیای الهی بوده اند.
پیامبران در هر عصری به اصلاح جامعه پرداخته اند و با جهل و بت پرستی و حماقت مبارزه کرده اند.
مبارزات اصلاح طلبانه ی پیامبران همیشه با رنج و سختی همراه بوده است. بنا و اساس کار اصلاح طلبان واقعی در تاریخ، یعنی انبیا و اولیا، چیزی جز رساند انسان به کمال نبوده است.
پس هر حرکت اصلاح طلبانه ای باید بر اصل تکامل روحی و معنوی انسان و سیر به سوی معبود استوار باشد.
📎📎📎📎📎📎📎📎📎
در قرآن کریم آمده است: «و قال موسی لأخیه هارون اخلفنی فی قومی و اصلِح ولاتتبع سبیل المُفسدین». موسى به برادرش هارون گفت: «جانشین من در میان قومم باش و (آنها) را اصلاح کن و از روش مفسدان پیروى مکن». آیه 142 سوره اعراف.
در این آیه ی شریفه، خداوند منان، اصلاح را پیروی نکردن از روش مفسدان تعریف کرده است. در آیه ای دیگر، اصلاح طلبی کاذب و به تعبیر امروزی، «اصلاح طلبی آمریکایی» هم عنوان می شود که کار#منافقان است.
می فرماید: وقتی به منافقان گفته می شود زمین را به فساد نکشید می گویند: «انما نحن مصلحون». آنها فساد خویش را اصلاح می نامند! سوره بقره، آیه 11.
📎📎📎📎📎📎📎📎
پس با امتثال از تعالیم قرآنی، می توان فهمید که چه کس یا کسانی اصلاح طلب واقعی است و چه کس یا کسانی، اصلاح طلب کذاب و منافق.
قرآن کریم در آیاتی دیگر نیز به این مسئله پرداخته است. امروزه کسی نمی تواند ادعا کند که اصلاح طلب دینی است، اما در عمل در پی اجرا و اشاعه ی اصلاحات آمریکایی باشد، چرا که تکلیف مشخص است. در سوره ی مبارکه ی اعراف، مخالفان حضرت موسی مفسد نامیده شده اند. مخالفان حضرت موسی همان سامری هایی هستند که تا امروز باقی مانده اند و به اشاعه ی جاهلیت مدرن مشغولند. پیروی نکردن از این افراد گمراه بنی اسرائیل، اصلاح نامیده شده است و مخالفان حضرت موسی، با لفظ مفسد نام برده شده اند که در تضاد با اصلاح آمده است.
قرآن کریم به اصلاح طلبی در امور دیگر نیز پرداخته است.
از خانواده گرفته تا آداب معاشرت و شیوه ی برخورد با یکدیگر و امور اقتصادی و ... از آن جا که دیگر کتب آسمانی دچار تحریف شده اند، قرآن کریم را باید تنها منبع رستگاری دانست. کتابی که سخنان خداوند بزرگ در هر زمینه ای و به زمینه ی اصلاحات که مورد بحث ماست، را بیان کرده است بی آن که تحریف شود.
پس، جاهلان مدرن نمی توانند اصلاح طلبی را مصادره کرده و به نام خود سند بزنند. این ها باید بدانند که نشخوار کردن نظریات غربی برای امت اسلامی نتیجه نخواهد داد. آموزه های اومانیسم و اصلاح طلبی برخاسته از آن، با سنت دینی و کلام وحی در تضاد است.
خاستگاه اصلاح طلبی دینی و واقعی را باید در متن کتاب مقدس جستجو کرد نه در کتاب ها و جزوه های فارغ التحصیلان دانشکده های فراماسونری.
نتیجه آن که قرآن مجید، اصلاح طلب را کسی می داند که در راه اجرا و اشاعه ی شریعت اسلامی و بر محور وحی خدواند گام بردارد و عمل کند. هر گونه حرکت دیگر، مصداق فساد است. ترویج فساد و بی بند و باری و تئوری های ضد ولایی، هیچ نسبتی با اصلاح طلبی ندارد
https://telegram.me/didebane_enghelab
#ضدانقلاب
#نيروي_نفوذي_استكبار
#حاميان_امريكا
#ضدانقلاب_ها
#سرمايه_هاي_اسراييل
🔴🔥درخصوص اظهارات آقای عراقچی باید گفت:
رئیسجمهور آمریکا بیانیهای صادر کرده و این بیانیه در روزنامه رسمی آمریکا نیز به ثبت رسیده است ولیکن در این بیانیه نه فقط هیچ تضمینی مبنی بر «لغو» تحریمها دیده نمیشود. گفتنی است بعد از صدور بیانیه اوباما، روزنامه کیهان طی یادداشتی با عنوان « چراغ زرد چشمکزن نیست» به نارساییهای آن اشاره کرده بود.
🔸۱- در بیانیه اوباما به جای دستور اجرای برجام، آمده است «به وزارت خارجه اعلام میکنم که بعد از راستیآزمایی آژانس و تائید آن از سوی وزارت خارجه، برای کاهش - و نه لغو - برخی از تحریمها کسب آمادگی کنید!
۲- به جای «لغو» از واژه کاهش - RELIEF- برای برخی از تحریمها استفاده شده است!
۳- شرایط «کاهش تحریمها»! در بیانیه اوباما، از شرایط «کف برجام» نیز پائینتر است. در برجام لغو - یا به تعبیر اوباما، کاهش! - تحریمها، مشروط به تایید انجام تعهدات ایران از سوی آژانس ذکر شده است ولی رئیسجمهور آمریکا در بیانیه خود علاوه بر تایید آژانس، تایید وزارتخارجه آمریکا را هم اضافه کرده است.
۴- در برجام تاکید شده بود که بند D۳ از قانون موسوم به NDAA که مربوط به تحریم فروش نفت است، لغو خواهد شد ولی در بیانیهای که وزارت خارجه آمریکا در ادامه بیانیه اوباما صادر کرده است، این بخش حذف شده است!... یعنی یک گام زیر کف برجام و حتی نادیده گرفتن متن تصویب شده آن!
۵- در متن برجام - صفحه ۵۴ - تاکید شده بود که اجرای بند ۱۰۴ از «قانون جامع تحریمهای ایران - CISADA - که مربوط به تحریم شخصیتهای حقوقی و حقیقی (برخی افراد و شرکتها نظیر شرکت نفت) است در جریان اجرای برجام متوقف خواهد شد. ولی در بیانیه وزارت خارجه آمریکا این بند نیز حذف شده است! یعنی در این مورد نیز دولت آمریکا از آنچه در برجام آمده است - یعنی کف برجام - هم پائینتر رفته است.
۶-در بیانیه اوباما، آنجا که مربوط به تحریمهای کنگره است، نه فقط از لغو این تحریمها سخنی به میان نیامده است، بلکه صرفا به واژه اغماض و توقف - WAIVE - برخی از آن تحریمها برای مدت ۱۲۰ یا ۱۸۰ روز اشاره شده است.
و نمونههای دیگری از این دست که پرداختن به آنها فرصت دیگری میطلبد.
در حقیقت، این بیانیهها حتی از تعهدات آمریکا در متن برجام هم چند پله پائینتر است! و بدیهی است که نمیتوان از آن با عنوان تعهد کتبی و ثبت شده رئیسجمهور آمریکا یاد کرد!
عراقچی در ادامه گفت: نگرانی از بابت انتقال پول فروش نفت وجود ندارد و اگر مشکلی هم باشد به آمریکاییها منتقل میکنیم که اصلاح کنند. وی تاکید کرد: در اجرای برجام مقدمات کار ما هم شروع شده، البته تاکنون سانتریفیوژها جمعآوری نشده است.
معاون وزیر امور خارجه تصریح کرد: ما میتوانیم مقدمات تعهداتمان را در نطنز و فردو شروع کنیم. عراقچی خاطرنشان کرد: در اراک و موضوع ذخایر اورانیوم غنی شده طبق نظر مقام معظم رهبری، پس از آنکه موضوع پی ام دی در آژانس نهایی و بسته شد آن وقت کار روی این دو موضوع را هم شروع خواهیم کرد.
وی افزود: آژانس هم اکنون در حال تدوین گزارش نهایی خود است تا در اواخر نوامبر حدود یک ماه دیگر آن را به شورای حکام ارائه دهد. معاون وزیر امور خارجه در ادامه گفت: اگر مشکلی پیش نیاید دو ماه دیگر به روز اجرایی شدن میرسیم، روزی که تحریمها عملاً برداشته خواهند شد.
عراقچی اظهار داشت: سازمان انرژی اتمی مقدماتی را که مانعی بر سر آنها نیست شروع کرده تا وقتی به جمع آوری سانتریفیوژها در فردو و نطنز برسند.
📎📎📎📎📎
https://telegram.me/didebane_enghelab
رئیسجمهور آمریکا بیانیهای صادر کرده و این بیانیه در روزنامه رسمی آمریکا نیز به ثبت رسیده است ولیکن در این بیانیه نه فقط هیچ تضمینی مبنی بر «لغو» تحریمها دیده نمیشود. گفتنی است بعد از صدور بیانیه اوباما، روزنامه کیهان طی یادداشتی با عنوان « چراغ زرد چشمکزن نیست» به نارساییهای آن اشاره کرده بود.
🔸۱- در بیانیه اوباما به جای دستور اجرای برجام، آمده است «به وزارت خارجه اعلام میکنم که بعد از راستیآزمایی آژانس و تائید آن از سوی وزارت خارجه، برای کاهش - و نه لغو - برخی از تحریمها کسب آمادگی کنید!
۲- به جای «لغو» از واژه کاهش - RELIEF- برای برخی از تحریمها استفاده شده است!
۳- شرایط «کاهش تحریمها»! در بیانیه اوباما، از شرایط «کف برجام» نیز پائینتر است. در برجام لغو - یا به تعبیر اوباما، کاهش! - تحریمها، مشروط به تایید انجام تعهدات ایران از سوی آژانس ذکر شده است ولی رئیسجمهور آمریکا در بیانیه خود علاوه بر تایید آژانس، تایید وزارتخارجه آمریکا را هم اضافه کرده است.
۴- در برجام تاکید شده بود که بند D۳ از قانون موسوم به NDAA که مربوط به تحریم فروش نفت است، لغو خواهد شد ولی در بیانیهای که وزارت خارجه آمریکا در ادامه بیانیه اوباما صادر کرده است، این بخش حذف شده است!... یعنی یک گام زیر کف برجام و حتی نادیده گرفتن متن تصویب شده آن!
۵- در متن برجام - صفحه ۵۴ - تاکید شده بود که اجرای بند ۱۰۴ از «قانون جامع تحریمهای ایران - CISADA - که مربوط به تحریم شخصیتهای حقوقی و حقیقی (برخی افراد و شرکتها نظیر شرکت نفت) است در جریان اجرای برجام متوقف خواهد شد. ولی در بیانیه وزارت خارجه آمریکا این بند نیز حذف شده است! یعنی در این مورد نیز دولت آمریکا از آنچه در برجام آمده است - یعنی کف برجام - هم پائینتر رفته است.
۶-در بیانیه اوباما، آنجا که مربوط به تحریمهای کنگره است، نه فقط از لغو این تحریمها سخنی به میان نیامده است، بلکه صرفا به واژه اغماض و توقف - WAIVE - برخی از آن تحریمها برای مدت ۱۲۰ یا ۱۸۰ روز اشاره شده است.
و نمونههای دیگری از این دست که پرداختن به آنها فرصت دیگری میطلبد.
در حقیقت، این بیانیهها حتی از تعهدات آمریکا در متن برجام هم چند پله پائینتر است! و بدیهی است که نمیتوان از آن با عنوان تعهد کتبی و ثبت شده رئیسجمهور آمریکا یاد کرد!
عراقچی در ادامه گفت: نگرانی از بابت انتقال پول فروش نفت وجود ندارد و اگر مشکلی هم باشد به آمریکاییها منتقل میکنیم که اصلاح کنند. وی تاکید کرد: در اجرای برجام مقدمات کار ما هم شروع شده، البته تاکنون سانتریفیوژها جمعآوری نشده است.
معاون وزیر امور خارجه تصریح کرد: ما میتوانیم مقدمات تعهداتمان را در نطنز و فردو شروع کنیم. عراقچی خاطرنشان کرد: در اراک و موضوع ذخایر اورانیوم غنی شده طبق نظر مقام معظم رهبری، پس از آنکه موضوع پی ام دی در آژانس نهایی و بسته شد آن وقت کار روی این دو موضوع را هم شروع خواهیم کرد.
وی افزود: آژانس هم اکنون در حال تدوین گزارش نهایی خود است تا در اواخر نوامبر حدود یک ماه دیگر آن را به شورای حکام ارائه دهد. معاون وزیر امور خارجه در ادامه گفت: اگر مشکلی پیش نیاید دو ماه دیگر به روز اجرایی شدن میرسیم، روزی که تحریمها عملاً برداشته خواهند شد.
عراقچی اظهار داشت: سازمان انرژی اتمی مقدماتی را که مانعی بر سر آنها نیست شروع کرده تا وقتی به جمع آوری سانتریفیوژها در فردو و نطنز برسند.
📎📎📎📎📎
https://telegram.me/didebane_enghelab
چرا مذاکره با آمریکا مضر است؟
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=31324
------
telegrqm.me/didebane_enghelab
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=31324
------
telegrqm.me/didebane_enghelab
http://tasnimnews.com/fa/news/1394/08/13/906839
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
بنده سوالي در ذهن دارم:
چرا هميشه از جبهه اصلاح طلبان افرادي به جرم جاسوسي عليه نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران
دستگير ميشوند؟؟؟
🤔🤔🤔🤔🤔🤔
ايا هنوز بر#ضدانقلاب بودن جبهه اصلاحات شك ترديد وجود دارد؟؟
اينكه جبهه اصلاحات در تبعين مواضع هم زاويه و هم سو با ضدانقلاب ها و خائنين به نظام هست يعني چه؟؟
جالب تر اينكه هميشه و در هر زمان سازمان اطلاعات سپاه افراد نفوذي دشمن و جاسوسان و وطن فروشان عليه نظام را دستگير ميكند افراد دستگير شده،چهره هاي برجسته#جبهه_اصلاحات و#اصلاح_طلبان هستند! پس وظیفه وزارت اطلاعات چیست و در این زمان ها کجاست؟مگر دستگیری جاسوسان جزو وظایف آنهت نیست؟آیا صرفا بستن دهان منتقدین دولت جزو وظایف وزارت اطلاعات می باشد؟
📎📎📎📎📎📎📎📎
https://telegram.me/didebane_enghelab
#ضدانقلاب_ها
#اصلاح_طلبان
#ياوران_استكبار
#حاميان_امريكا
#سرمايه_هاي_اسراييل
#جبهه_ضد_انقلاب_اصلاحات
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
بنده سوالي در ذهن دارم:
چرا هميشه از جبهه اصلاح طلبان افرادي به جرم جاسوسي عليه نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران
دستگير ميشوند؟؟؟
🤔🤔🤔🤔🤔🤔
ايا هنوز بر#ضدانقلاب بودن جبهه اصلاحات شك ترديد وجود دارد؟؟
اينكه جبهه اصلاحات در تبعين مواضع هم زاويه و هم سو با ضدانقلاب ها و خائنين به نظام هست يعني چه؟؟
جالب تر اينكه هميشه و در هر زمان سازمان اطلاعات سپاه افراد نفوذي دشمن و جاسوسان و وطن فروشان عليه نظام را دستگير ميكند افراد دستگير شده،چهره هاي برجسته#جبهه_اصلاحات و#اصلاح_طلبان هستند! پس وظیفه وزارت اطلاعات چیست و در این زمان ها کجاست؟مگر دستگیری جاسوسان جزو وظایف آنهت نیست؟آیا صرفا بستن دهان منتقدین دولت جزو وظایف وزارت اطلاعات می باشد؟
📎📎📎📎📎📎📎📎
https://telegram.me/didebane_enghelab
#ضدانقلاب_ها
#اصلاح_طلبان
#ياوران_استكبار
#حاميان_امريكا
#سرمايه_هاي_اسراييل
#جبهه_ضد_انقلاب_اصلاحات
خبرگزاری تسنیم | Tasnim
جزئیات دستگیری عوامل شبکه نفوذ رسانهای توسط سازمان اطلاعات سپاه
به گزارش خبرنگار دفاعی خبرگزاری تسنیم، آقای عاصف از کارشناسان سازمان اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شب گذشته در برنامه گفتوگوی ویژه خبری جزئیات جدیدی از دستگیری برخی عوامل شبکه نفوذ در رسانهها را تشریح کرد.
🔴🔥اگر کس دیگری جای#هاشمي_رفسنجانی بهانه دست نتانیاهو داده بود
🔗🔗🔗🔗🔗🔗🔗🔗
اگر کس دیگری جز هاشمی بهانه دست دشمن داده و گفته بود دنبال بازدارندگی اتمی بودیم، با او چه برخورد و معاملهای میشد.
👈بیایید با هم فکر کنیم یکی از منتقدان برجام، یا یکی از اصولگرایان یا یکی از رسانههای منتقد دولت درباره اینکه «زمانی به این فکر میکردیم که کشور باید عوامل بازدارنده هستهای داشته باشد» صحبت میکرد.
در این هنگام از سوی دولت با چه واکنشی مواجه میشد؟ رسانههای دولتی چه واکنشی نشان میدادند؟ بگذارید اولین پاسخ را به نقل از هاشمی بیاوریم که ماهها تلاش کرد نقدهای مستدل منتقدان توافق بد را تخطئه کند. هاشمی رفسنجانی اسفند ماه سال گذشته در همایش الگوی توسعه پایدار گفت: «در مهمترین پروژه دولت که تیم مذاکرهکننده است و مورد حمایت مقام معظم رهبری قرار دارد، خودشان هم تکرار میکنند که با برنامه رهبری کار را پیش میبرند اما این دلواپسان چه بر سرشان میآورند و با نتانیاهو همنوا شدهاند.
نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی به آمریکا رفته و اوباما را تحریک میکند و اینجا هم دلواپسان میگویند که ما اسرار را میگوییم؛ نمیدانیم این چه سری است؛ آنها هم از شیطان هستند.
قطع به یقین مطرح کردن عباراتی که در فراز اول این یادداشت آمد از سوی دولت با برخورد قهری و انتظامی مواجه میشد و هر آنکه این سخن را گفته بود؛ کمتر از 24 ساعت به جرم اقدام علیه امنیت ملی کشور دادگاهی شده بود و روزنامه یا رسانه منتشرکننده آن امروز در دوران توقیف و تعلیق و جریمه به سر میبرد؛ آن هم با نوع نگاه انتظامی و امنیتی که در دولت حاضر وجود دارد. و از سوی رسانههای بزککننده آمریکا، دولتی و حامی آن نیز قطعا ناقل این سخن به عنوان عاملی که میخواهد «چوب لای چرخ مذاکرات بگذارد» یا «مذاکرات و توافقات غرورآفرین را با شکست مواجه کند» یا از جمله افراطیهایی که با تندروهای اسرائیلی و آمریکایی جزو «اقلیت ناخرسند از توافق در جهان» هستند، معرفی میشد.
اما ناقل این سخن در چند روز گذشته از سوی دولت یا رسانههای آن، از سوی اصلاحطلبان و طرفداران آن و از سوی هیچ کدام از طوایف اطراف دولت مورد نقد قرار نگرفت، کما اینکه بسیاری دیگر از ویژهخواریها و امتیازات ویژه اطرافیان ناقل مثل هفتتیرکشی یا پدرسوختهبازی خواندن حکم زندان مهدی هاشمی مورد نقد قرار نگرفت، چرا که آقای هاشمی رفسنجانی این سخن را گفته بود! بله هاشمی چند روز قبل در مصاحبه با سایت امید هستهای مدعی شده بود: «در سفر پاکستان میخواستم با عبدالقدیرخان دیدار کنم اما به من نشان ندادند.
او معتقد بود کشورهای اسلامی باید بمب اتم داشته باشند.» در سال 61 ذهنیت ما این بود که باید خود را به عوامل بازدارنده مسلح کنیم» و «درست است که ما اجازه رفتن به طرف سلاح هستهای را نداریم ولی اگر شرایطی پیش بیاید و ضرورتی پیدا کند یا دشمنی پیدا کنیم که بخواهد از این سلاح استفاده کند، قدرت ما محفوظ است.»
این جملات رئیس مجمع تشخیص مصلحت(!) تیتر یک همه رسانههای ضد انقلابی است که دنبال بهانه برای حمله به ایران میگردند. این صحبتها باعث شده روزنامه صهیونیستی هاآرتص بگوید «رئیسجمهور پیشین ایران اعتراف کرد ایران همواره به طور پنهانکارانهای به دنبال بمب اتم بوده است. اکبر هاشمی هدف از برنامه هستهای ایران را بازدارندگی در سایه جنگ طولانی مدت با عراق اعلام کرده است.»
رادیو سراسری رژیم صهیونیستی نیز در گزارشی با عنوان «گزارشات نشان میدهد یک رئیسجمهور سابق اعتراف کرده ایران به دنبال بمب هستهای است» نوشت «رفسنجانی در مصاحبهای گفت برنامه هستهای ایران با قصد کسب قابلیت ساخت سلاح هستهای شروع به کار کرده است و گفته که «اوایل که شروع کردیم، در جنگ بودیم و دنبال این بودیم که چنین امکانی برای روزی که دشمن ما بخواهد از سلاح هستهای استفاده کند، داشته باشیم.»
البته این نخستین بار نیست که سخنان هاشمی تیتر یک رسانههای#ضدانقلاب میشود اما حقیقتا اگر این حرفهای ضد امنیت ملی از سوی شخص دیگری هم زده میشد، باز با بیتفاوتی و عدم برخورد مواجه میشد؟
📎📎📎📎📎📎📎📎
https://telegram.me/didebane_enghelab
#خواصِ_دنيا_پرست
#ضدانقلاب_ها
#نفهم
#سهل_اندیش
#رفتار_مغرضانه
Telegram.me/didebane_enghelab
🔗🔗🔗🔗🔗🔗🔗🔗
اگر کس دیگری جز هاشمی بهانه دست دشمن داده و گفته بود دنبال بازدارندگی اتمی بودیم، با او چه برخورد و معاملهای میشد.
👈بیایید با هم فکر کنیم یکی از منتقدان برجام، یا یکی از اصولگرایان یا یکی از رسانههای منتقد دولت درباره اینکه «زمانی به این فکر میکردیم که کشور باید عوامل بازدارنده هستهای داشته باشد» صحبت میکرد.
در این هنگام از سوی دولت با چه واکنشی مواجه میشد؟ رسانههای دولتی چه واکنشی نشان میدادند؟ بگذارید اولین پاسخ را به نقل از هاشمی بیاوریم که ماهها تلاش کرد نقدهای مستدل منتقدان توافق بد را تخطئه کند. هاشمی رفسنجانی اسفند ماه سال گذشته در همایش الگوی توسعه پایدار گفت: «در مهمترین پروژه دولت که تیم مذاکرهکننده است و مورد حمایت مقام معظم رهبری قرار دارد، خودشان هم تکرار میکنند که با برنامه رهبری کار را پیش میبرند اما این دلواپسان چه بر سرشان میآورند و با نتانیاهو همنوا شدهاند.
نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی به آمریکا رفته و اوباما را تحریک میکند و اینجا هم دلواپسان میگویند که ما اسرار را میگوییم؛ نمیدانیم این چه سری است؛ آنها هم از شیطان هستند.
قطع به یقین مطرح کردن عباراتی که در فراز اول این یادداشت آمد از سوی دولت با برخورد قهری و انتظامی مواجه میشد و هر آنکه این سخن را گفته بود؛ کمتر از 24 ساعت به جرم اقدام علیه امنیت ملی کشور دادگاهی شده بود و روزنامه یا رسانه منتشرکننده آن امروز در دوران توقیف و تعلیق و جریمه به سر میبرد؛ آن هم با نوع نگاه انتظامی و امنیتی که در دولت حاضر وجود دارد. و از سوی رسانههای بزککننده آمریکا، دولتی و حامی آن نیز قطعا ناقل این سخن به عنوان عاملی که میخواهد «چوب لای چرخ مذاکرات بگذارد» یا «مذاکرات و توافقات غرورآفرین را با شکست مواجه کند» یا از جمله افراطیهایی که با تندروهای اسرائیلی و آمریکایی جزو «اقلیت ناخرسند از توافق در جهان» هستند، معرفی میشد.
اما ناقل این سخن در چند روز گذشته از سوی دولت یا رسانههای آن، از سوی اصلاحطلبان و طرفداران آن و از سوی هیچ کدام از طوایف اطراف دولت مورد نقد قرار نگرفت، کما اینکه بسیاری دیگر از ویژهخواریها و امتیازات ویژه اطرافیان ناقل مثل هفتتیرکشی یا پدرسوختهبازی خواندن حکم زندان مهدی هاشمی مورد نقد قرار نگرفت، چرا که آقای هاشمی رفسنجانی این سخن را گفته بود! بله هاشمی چند روز قبل در مصاحبه با سایت امید هستهای مدعی شده بود: «در سفر پاکستان میخواستم با عبدالقدیرخان دیدار کنم اما به من نشان ندادند.
او معتقد بود کشورهای اسلامی باید بمب اتم داشته باشند.» در سال 61 ذهنیت ما این بود که باید خود را به عوامل بازدارنده مسلح کنیم» و «درست است که ما اجازه رفتن به طرف سلاح هستهای را نداریم ولی اگر شرایطی پیش بیاید و ضرورتی پیدا کند یا دشمنی پیدا کنیم که بخواهد از این سلاح استفاده کند، قدرت ما محفوظ است.»
این جملات رئیس مجمع تشخیص مصلحت(!) تیتر یک همه رسانههای ضد انقلابی است که دنبال بهانه برای حمله به ایران میگردند. این صحبتها باعث شده روزنامه صهیونیستی هاآرتص بگوید «رئیسجمهور پیشین ایران اعتراف کرد ایران همواره به طور پنهانکارانهای به دنبال بمب اتم بوده است. اکبر هاشمی هدف از برنامه هستهای ایران را بازدارندگی در سایه جنگ طولانی مدت با عراق اعلام کرده است.»
رادیو سراسری رژیم صهیونیستی نیز در گزارشی با عنوان «گزارشات نشان میدهد یک رئیسجمهور سابق اعتراف کرده ایران به دنبال بمب هستهای است» نوشت «رفسنجانی در مصاحبهای گفت برنامه هستهای ایران با قصد کسب قابلیت ساخت سلاح هستهای شروع به کار کرده است و گفته که «اوایل که شروع کردیم، در جنگ بودیم و دنبال این بودیم که چنین امکانی برای روزی که دشمن ما بخواهد از سلاح هستهای استفاده کند، داشته باشیم.»
البته این نخستین بار نیست که سخنان هاشمی تیتر یک رسانههای#ضدانقلاب میشود اما حقیقتا اگر این حرفهای ضد امنیت ملی از سوی شخص دیگری هم زده میشد، باز با بیتفاوتی و عدم برخورد مواجه میشد؟
📎📎📎📎📎📎📎📎
https://telegram.me/didebane_enghelab
#خواصِ_دنيا_پرست
#ضدانقلاب_ها
#نفهم
#سهل_اندیش
#رفتار_مغرضانه
Telegram.me/didebane_enghelab
#پهلوی_ها_را_بشناسیم 2
رضا شاه در اواخر سلطنت خود به تریاک معتاد شده بود
از اثاثیه رضا شاه هنگام خروج از ایران مقداری هم تریاک بود
هر روز دو سه نوبت بساط منقل و بافور را برایش فراهم میکردند
نوبت اول بعد از طلوع آفتاب و نوبت دوم قبل از رفتن به خواب شبانه بود
رضا شاه عادت داشت بعد از صرف ناهار و شام یک گیلاس کنیاک بنوشد
خاطرات ملکه پهلوی،پاورقی صفحه312
تاج الملوک همسر رضاشاه میگوید:
من در تهران که بودم به طور مرتب هر روز یک مقدار تریاک استعمال می کردم
و یک گیلاس هم کنیاک با غذای روزانه میخوردم.اما برنامه چهل سال من بهم ریخت...
رضا(شاه) روزانه یک بار صبح موقع رفتن به کاخ شهری، چند بست تریاک استعمال میکرد
من هم این عادت را از رضا گرفتم،
محمدرضا هم از بین مشروبات،کنیاک را ارجح میداند!!
در بین بچه های رضا(شاه) غلام رضا و حمیدرضا تریاکی حرفه ای شدند!!
خاطرات ملکه پهلوی صفحه346
البته این در حالی بود که آنها روزانه مردم عادی را به جرم داشتن چند گرم تریاک اعدام میکردند!!!
تبلیغ و ترویج مشروبات الکلی هم در میان مردم برای ترویج منکرات و مفاسد اخلاقی بود
تا غیرت و ناموس مردم را از بین ببرند
در روز تاسوعا موقع استقبال از جیمی کارتر_رئیس جمهور وقت آمریکا_
شاه ایران(محمدرضا)در جلوی دوربین تلویزیون،
جام مشروبات الکلی را به سلامتی کارتر بالابرد و نوشید!!!!!
#کپی_باذکر_منبع_باشد
💠کانال جوان مؤمن انقلابی 💠
📡📺📻💻📱🔊📢🔎🔑🚪💡📝
Telegram.me/didebane_enghelab
رضا شاه در اواخر سلطنت خود به تریاک معتاد شده بود
از اثاثیه رضا شاه هنگام خروج از ایران مقداری هم تریاک بود
هر روز دو سه نوبت بساط منقل و بافور را برایش فراهم میکردند
نوبت اول بعد از طلوع آفتاب و نوبت دوم قبل از رفتن به خواب شبانه بود
رضا شاه عادت داشت بعد از صرف ناهار و شام یک گیلاس کنیاک بنوشد
خاطرات ملکه پهلوی،پاورقی صفحه312
تاج الملوک همسر رضاشاه میگوید:
من در تهران که بودم به طور مرتب هر روز یک مقدار تریاک استعمال می کردم
و یک گیلاس هم کنیاک با غذای روزانه میخوردم.اما برنامه چهل سال من بهم ریخت...
رضا(شاه) روزانه یک بار صبح موقع رفتن به کاخ شهری، چند بست تریاک استعمال میکرد
من هم این عادت را از رضا گرفتم،
محمدرضا هم از بین مشروبات،کنیاک را ارجح میداند!!
در بین بچه های رضا(شاه) غلام رضا و حمیدرضا تریاکی حرفه ای شدند!!
خاطرات ملکه پهلوی صفحه346
البته این در حالی بود که آنها روزانه مردم عادی را به جرم داشتن چند گرم تریاک اعدام میکردند!!!
تبلیغ و ترویج مشروبات الکلی هم در میان مردم برای ترویج منکرات و مفاسد اخلاقی بود
تا غیرت و ناموس مردم را از بین ببرند
در روز تاسوعا موقع استقبال از جیمی کارتر_رئیس جمهور وقت آمریکا_
شاه ایران(محمدرضا)در جلوی دوربین تلویزیون،
جام مشروبات الکلی را به سلامتی کارتر بالابرد و نوشید!!!!!
#کپی_باذکر_منبع_باشد
💠کانال جوان مؤمن انقلابی 💠
📡📺📻💻📱🔊📢🔎🔑🚪💡📝
Telegram.me/didebane_enghelab
#سخنان_بزرگان #امام_خمینی
امام خمینی (رحمة الله علیه):
11 آبان
پیش هم هِی میگفتند نمیشود با این قدرتها، نمیشود با این قدرتها درافتاد، بیایید بسازیم، بیایید بسازیم. لکن شما دیدید وقتی ملت خواست، شد. وقتی یک ملتی یک چیزی را میخواهد، میشود، خدا همراهش است.
صحیفه امام، جلد 10، صفحه 444
11 ذي الحجة 1399
لقد كان الكثيرون يرون مقارعة القوى الكبرى ومواجهتها أمراً مستحيلًا وغير ممكن. وكانوا يدعوننا لاتباع الحل السلمي والتفاوضي معهم. ولكنكم شاهدتم بأم أعينكم كيف أن الشعب اذا أراد شيئاً تحقق له ما يريد، فالله معه ويرعاه.
November 2, 1979
They confided in each other that it would be impossible to fly in the face of these powers. Let us collude with them. However, you saw it was possible when people willed so. When a nation wants something, it will be feasible. God is with them.
#کپی_باذکر_منبع_باشد
💠کانال جوان مؤمن انقلابی
📡📺📻💻📱🔊📢🔎🔑🚪💡📝
Telegram.me/didebane_enghelab
امام خمینی (رحمة الله علیه):
11 آبان
پیش هم هِی میگفتند نمیشود با این قدرتها، نمیشود با این قدرتها درافتاد، بیایید بسازیم، بیایید بسازیم. لکن شما دیدید وقتی ملت خواست، شد. وقتی یک ملتی یک چیزی را میخواهد، میشود، خدا همراهش است.
صحیفه امام، جلد 10، صفحه 444
11 ذي الحجة 1399
لقد كان الكثيرون يرون مقارعة القوى الكبرى ومواجهتها أمراً مستحيلًا وغير ممكن. وكانوا يدعوننا لاتباع الحل السلمي والتفاوضي معهم. ولكنكم شاهدتم بأم أعينكم كيف أن الشعب اذا أراد شيئاً تحقق له ما يريد، فالله معه ويرعاه.
November 2, 1979
They confided in each other that it would be impossible to fly in the face of these powers. Let us collude with them. However, you saw it was possible when people willed so. When a nation wants something, it will be feasible. God is with them.
#کپی_باذکر_منبع_باشد
💠کانال جوان مؤمن انقلابی
📡📺📻💻📱🔊📢🔎🔑🚪💡📝
Telegram.me/didebane_enghelab
#قلبها_پشت_دیوار_سفارت
به گزارش خبرگزاری فارس، رسایی نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در حاشیه مراسم یوم الله 13 آبان در جمع خبرنگاران اظهار داشت: مواضع برخی در سالهای اخیر نشان میدهد آن سالی که یک عده از دیوار سفارت بالا رفتند، این فقط بدنهایشان بود که سفارت را اشغال و تسخیر کرد.
وی افزود: برخی از تسخیرکنندگان سفارت آمریکا قلب هایشان پشت سفارت آمریکا ماند و از دیوار سفارت بالا نرفت و متاسفانه سالهای بعد معلوم شد، که اینها سفارت آمریکا را و آمریکا دلهای این ها را اشغال کرده است. بنابراین تغییر روش و منش در برخی از انقلابیون، حکایت از این میکند که آنها از ابتدا معتقد به شعار مرگ بر آمریکا و مبارزه با امریکا نبودند.
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی تاکید کرد: ابهت حضرت امام(ره) و فضای انقلابی آن روز برخی از انقلابی نماها را به این سمت برده بود تا خود را ضد آمریکایی نشان دهند و امروز انها چهره واقعی خود را نشان دادند.
به اعتقاد رسایی کلیات ملت ایران نسبت به اوایل انقلاب تغییر نکرده و از روزی که انقلاب را شروع کردهاند تا به امروز ثابت کردند که سفارت آمریکا را لانه جاسوسی و منفذ نفوذ می دانند.
ما سفارت آمرسکا را به عنوان لانه جاسوسی تسخیر کردیم.ولی امروز آمریکا با پروژه نفوذ برخی رسانه های داخلی را لانه جاسوسی خود کرده است.
حمید رسایی
#لانه_جاسوسی
#سفارت
#دیوار
#۱۳_آبان
Telegram.me/didebane_enghelab
به گزارش خبرگزاری فارس، رسایی نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در حاشیه مراسم یوم الله 13 آبان در جمع خبرنگاران اظهار داشت: مواضع برخی در سالهای اخیر نشان میدهد آن سالی که یک عده از دیوار سفارت بالا رفتند، این فقط بدنهایشان بود که سفارت را اشغال و تسخیر کرد.
وی افزود: برخی از تسخیرکنندگان سفارت آمریکا قلب هایشان پشت سفارت آمریکا ماند و از دیوار سفارت بالا نرفت و متاسفانه سالهای بعد معلوم شد، که اینها سفارت آمریکا را و آمریکا دلهای این ها را اشغال کرده است. بنابراین تغییر روش و منش در برخی از انقلابیون، حکایت از این میکند که آنها از ابتدا معتقد به شعار مرگ بر آمریکا و مبارزه با امریکا نبودند.
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی تاکید کرد: ابهت حضرت امام(ره) و فضای انقلابی آن روز برخی از انقلابی نماها را به این سمت برده بود تا خود را ضد آمریکایی نشان دهند و امروز انها چهره واقعی خود را نشان دادند.
به اعتقاد رسایی کلیات ملت ایران نسبت به اوایل انقلاب تغییر نکرده و از روزی که انقلاب را شروع کردهاند تا به امروز ثابت کردند که سفارت آمریکا را لانه جاسوسی و منفذ نفوذ می دانند.
ما سفارت آمرسکا را به عنوان لانه جاسوسی تسخیر کردیم.ولی امروز آمریکا با پروژه نفوذ برخی رسانه های داخلی را لانه جاسوسی خود کرده است.
حمید رسایی
#لانه_جاسوسی
#سفارت
#دیوار
#۱۳_آبان
Telegram.me/didebane_enghelab
پیش نوشت : تفکر هاشمی چه می کنه با جمهوری اسلامی:) جالب اینکه این تصمیم مجمع تشخیص هاشمی و رفقا هیچ واکنشی در میان کسانی که سالها دم از شفافیت و مبارزه با فساد اقتصادی و ... می زنند بر نیانگیخته و این یعنی اینکه مبارزه با فساد در ایران کاملا وجهی سیاسی و جناحی پیدا کرده
تشخیص مصلحت یا تثبیت مفسده؟
یک زمانی تنها راه مبارزه با فسادِ مالی تقویت نظارت بود. پشت سر هم نهاد نظارتی و بازرسی و الخ راه افتاد و بهتر که نشد، بدتر شد. حالا دنیا فهمیده که بهترین راه حل، شفافیت است. شفافیت با نظارت فرق دارد . معنی شفافیت این نیست که اوضاع و احوال و بده و بستان ها و بریز و بپاش های مالی به اطلاعِ نهاد الف وابسته به شورایِ ب منتخبِ مرکزِ ج برسد که بعدا بفهمیم به خاطر مصالح و آبروی نظام زیرسبیلی رد کرده یا رئیس محترمش هم بله! دستی بر آتش داشته.شفافیت یعنی همه چیز یا بیشتر چیزها را مردم و نهادهای متصل به مردم و روزنامه ها و ... ببینند و بپرسند. می گویند و بد هم نمی گویند که که این شکل از شفافیت ریسک فساد را بالا می برد. ریز پرداخت ها و معاملات و جابجایی ها در درگاه تمام ادارات بیاید و ملت تماشا و تحلیل و تعجب و اعتراض و سوال کنند. مخصوصا روزنامه ها بپرسند این یک میلیارد به چه حسابی به فلان استاد دانشگاه پرداخت شده؟ پروژه تحقیقاتی؟ خب آمار بده ببینم انجام شده یا نه؟ بگذارید روی سایت ببینیم اصلا یکماه زحمت کشیده؟ ترجمه است یا تالیف؟ خودش نوشته یا خلاصه پنج پایان نامه دانشجویانش است؟. و همینطور برو تا معاملات کلان نفتی و مزایده ها و مناقصه هایی که فعلا اسنادش در گاوصندوق هاست. البته مضراتی هم دارد از جمله به خطر افتادن حریم خصوصی و امنیت روانی مسؤولان و ادارات و... اما دوره این نگرانی ها گذشته. حفظ و کشف و برگرداندن هزار میلیارد اولویت دارد بر امنیت روانی حضرتعالی. هزار میلیارد می تواند آبروی صدها پدر و مادر و دامنِ صدها دختر را حفظ کند. نترس که به یک پاکدست و بیگناه تهمت بزنند. در قوانین کیفری عناوین افترا و توهین و نشر اکاذیب را داریم. اگر روزنامه ای مدعی شد که فلان خانه یا حسابِ پرپول مال من است و نتوانست ثابت کند می شود از پاچه آویزانش کرد. اما اگر ثابت شد باید جوابی برای از کجا آوردی؟ داشته باشم و این جواب را نه به نهاد الف که به جامعه و مردم بدهم.
در دولت قبل قانونی برای دسترسی آزاد و انتشار اطلاعات و در دولت جدید آئین نامه اش تصویب شد که مثلا شفافیت بیشتر شود. به ظاهر ادارات را مکلف به انتشار و در دسترس گذاشتن اطلاعات می کند. اما با آوردن قیود گله گشاد و کشِ تنبانی مثل «مگر اینکه از اسرار تجاری باشد» یا «اطلاعات محرمانه و طبقه بندی شده باشد» که طبیعتا تشخیصش با اداره و نهاد ذیربط است، قریبا به یک پُزِ بیخود تبدیل شد.
در سوی دیگر لایحه کم رمقی[شفاف سازی و رسیدگی به اموال و دارایی مسؤولین] در مجلس مطرح شد که اگر به نتیجه می رسید و هیاتی که پیش بینی کرده بود(که فراتر از قوه قضائیه بود) برقرار می شد و کارش را خوب انجام می داد احتمالا در جریان شرح دارایی بسیاری از مسؤولان قرار می گرفتیم و چیزکی از آرمان شفافیت محقق می شد. متاسفانه لایحه با ایرادات بیخود مواجه شد و از چاله شورای نگهبان به چاه مجمع افتاد. مجمع هم که همیشه بیش از جیب فقرا و مردم به فکر مصلحت نظام(حالا نظامِ کی؟) است ضمن حذف هیات فراقوه ای و حذفِ تکلیفی که این هیات به باخبر کردن مردم داشت، دوباره همه چیز را به قوه قضائیه واگذار و(به جای ورود به محل نزاع) ماده ای به لایحه اضافه کرد به این مضمون که هیچکس حق باخبر کردن مردم را ندارد. اگر کسی اطلاعات دارایی یک فرماندار یا نماینده یا رئیس را به مردم بدهد مرتکب جرم شده و مجازات کذا و کذا دارد. اعم از اینکه افشا کننده مسؤولی باشد که اطلاعات را جمع آوری کرده یا کسی دیگر. [گذشته از اینکه من عاشق همین کلمه افشا در مصوبه هستم] لزومی ندارد اطلاعات افشا شده کذب یا افترا باشد. فوق العاده است!. یعنی اگر روزنامه شما صحت اطلاعات را ثابت کند یا در دادگاه ثابت شود، باز هم مجرمید.
علی صابری تولایی
https://plus.google.com/u/1/+AliSaberiTavallaei/posts/cKbv4KzWFp3
------------
telegram.me/didebane_enghelab
تشخیص مصلحت یا تثبیت مفسده؟
یک زمانی تنها راه مبارزه با فسادِ مالی تقویت نظارت بود. پشت سر هم نهاد نظارتی و بازرسی و الخ راه افتاد و بهتر که نشد، بدتر شد. حالا دنیا فهمیده که بهترین راه حل، شفافیت است. شفافیت با نظارت فرق دارد . معنی شفافیت این نیست که اوضاع و احوال و بده و بستان ها و بریز و بپاش های مالی به اطلاعِ نهاد الف وابسته به شورایِ ب منتخبِ مرکزِ ج برسد که بعدا بفهمیم به خاطر مصالح و آبروی نظام زیرسبیلی رد کرده یا رئیس محترمش هم بله! دستی بر آتش داشته.شفافیت یعنی همه چیز یا بیشتر چیزها را مردم و نهادهای متصل به مردم و روزنامه ها و ... ببینند و بپرسند. می گویند و بد هم نمی گویند که که این شکل از شفافیت ریسک فساد را بالا می برد. ریز پرداخت ها و معاملات و جابجایی ها در درگاه تمام ادارات بیاید و ملت تماشا و تحلیل و تعجب و اعتراض و سوال کنند. مخصوصا روزنامه ها بپرسند این یک میلیارد به چه حسابی به فلان استاد دانشگاه پرداخت شده؟ پروژه تحقیقاتی؟ خب آمار بده ببینم انجام شده یا نه؟ بگذارید روی سایت ببینیم اصلا یکماه زحمت کشیده؟ ترجمه است یا تالیف؟ خودش نوشته یا خلاصه پنج پایان نامه دانشجویانش است؟. و همینطور برو تا معاملات کلان نفتی و مزایده ها و مناقصه هایی که فعلا اسنادش در گاوصندوق هاست. البته مضراتی هم دارد از جمله به خطر افتادن حریم خصوصی و امنیت روانی مسؤولان و ادارات و... اما دوره این نگرانی ها گذشته. حفظ و کشف و برگرداندن هزار میلیارد اولویت دارد بر امنیت روانی حضرتعالی. هزار میلیارد می تواند آبروی صدها پدر و مادر و دامنِ صدها دختر را حفظ کند. نترس که به یک پاکدست و بیگناه تهمت بزنند. در قوانین کیفری عناوین افترا و توهین و نشر اکاذیب را داریم. اگر روزنامه ای مدعی شد که فلان خانه یا حسابِ پرپول مال من است و نتوانست ثابت کند می شود از پاچه آویزانش کرد. اما اگر ثابت شد باید جوابی برای از کجا آوردی؟ داشته باشم و این جواب را نه به نهاد الف که به جامعه و مردم بدهم.
در دولت قبل قانونی برای دسترسی آزاد و انتشار اطلاعات و در دولت جدید آئین نامه اش تصویب شد که مثلا شفافیت بیشتر شود. به ظاهر ادارات را مکلف به انتشار و در دسترس گذاشتن اطلاعات می کند. اما با آوردن قیود گله گشاد و کشِ تنبانی مثل «مگر اینکه از اسرار تجاری باشد» یا «اطلاعات محرمانه و طبقه بندی شده باشد» که طبیعتا تشخیصش با اداره و نهاد ذیربط است، قریبا به یک پُزِ بیخود تبدیل شد.
در سوی دیگر لایحه کم رمقی[شفاف سازی و رسیدگی به اموال و دارایی مسؤولین] در مجلس مطرح شد که اگر به نتیجه می رسید و هیاتی که پیش بینی کرده بود(که فراتر از قوه قضائیه بود) برقرار می شد و کارش را خوب انجام می داد احتمالا در جریان شرح دارایی بسیاری از مسؤولان قرار می گرفتیم و چیزکی از آرمان شفافیت محقق می شد. متاسفانه لایحه با ایرادات بیخود مواجه شد و از چاله شورای نگهبان به چاه مجمع افتاد. مجمع هم که همیشه بیش از جیب فقرا و مردم به فکر مصلحت نظام(حالا نظامِ کی؟) است ضمن حذف هیات فراقوه ای و حذفِ تکلیفی که این هیات به باخبر کردن مردم داشت، دوباره همه چیز را به قوه قضائیه واگذار و(به جای ورود به محل نزاع) ماده ای به لایحه اضافه کرد به این مضمون که هیچکس حق باخبر کردن مردم را ندارد. اگر کسی اطلاعات دارایی یک فرماندار یا نماینده یا رئیس را به مردم بدهد مرتکب جرم شده و مجازات کذا و کذا دارد. اعم از اینکه افشا کننده مسؤولی باشد که اطلاعات را جمع آوری کرده یا کسی دیگر. [گذشته از اینکه من عاشق همین کلمه افشا در مصوبه هستم] لزومی ندارد اطلاعات افشا شده کذب یا افترا باشد. فوق العاده است!. یعنی اگر روزنامه شما صحت اطلاعات را ثابت کند یا در دادگاه ثابت شود، باز هم مجرمید.
علی صابری تولایی
https://plus.google.com/u/1/+AliSaberiTavallaei/posts/cKbv4KzWFp3
------------
telegram.me/didebane_enghelab
اقتصاد سیاسی دولت روحانی و کارگزاران سازندگی در حوزه نفت
پشتپرده قراردادهای جدید نفتی: انحصار و محرمانگی!
وطن امروز/ علی هدایت: مهمترین سیستم دلالی نفت و گاز کشور در دوره کارگزاران در قالب شرکت آتیه به عنوان واسطه خصوصی و غیررسمی میان دولت و شرکتهای خارجی علاقهمند به حضور در بازار ایران شکل گرفت. حجم ارتباطات این مجموعه با دولتیها به حدی بود که عمده شرکتهای خارجی بدون جلب نظر آن قادر به ورود به بازار ایران نبودند.
اکنون تیم مذکور که در قراردادهای نفت و گاز مشکلدار ایران اعم از«استات اویل»، «توتال»، «شل»، «کرسنت» و... نقش داشت به واسطه تلاشهای دستگاههای اطلاعاتی کشورمان و رسانهها در حد و اندازه یک«لابی بدنام» با ارتباطات دولتی در حوزه روابط خارجی باقیمانده است. خبر دستگیری «س.ن»، عضو کلیدی شبکه دلالی یاد شده نیز پس از چند ماه رسانهای شده و حساسیت ویژه وزارت خارجه آمریکا را برانگیخته است. البته با توجه به افشاگریهای سالهای اخیر «وطن امروز»، این خبر بیش از آنکه برای مجموعه ضدامنیتی نایاک، وابسته به وزارت خارجه آمریکا در آستانه برگزاری «کنگره لیدرشیپ» هولناک باشد، میتواند برای عوامل کارگزارانی همچون «ب.ز» شماره 2 و برخی از نفتیهای دیگر و «م.ه» در اوین، بدشگونی به همراه بیاورد و البته اخمی مشدد نیز بر صورت بعضی مدیران اسبق امور خارجه به عنوان پدران ایرانی نایاک بنشاند. به گفته گروهی از عوامل مشهور و بدسابقه کارگزارانی نفت، دوره دلالی در حوزه نفت و گاز- احتمالا به واسطه ناامنی اطلاعاتی- گذشته است! برخی نیز زیاد شدن دست در بازار دلالی را در تغییر نوع بازی از «دلالمحوری» به بازی بدون واسطه، موثر میدانند. روزنامههای زنجیرهای که از مسیرهای نفتی تغذیه میشوند در اعلام رسمی تغییر تاکتیک بازی نقشی کلیدی داشتهاند. یکی نوشت: «نخستین اقدام مسؤولان وزارت نفت در دولت یازدهم، حذف «مافیاهای خارج از صنعت نفت» بود که در این صنعت رخنه کرده بودند، در واقع با آمدن آقای زنگنه کار دلالها محدود شد». دیگری تیتر زد: «ارزیابی کارنامه دولت در حوزه انرژی؛ چگونه دست دلالان نفتی از نفت کشور کوتاه شد!» یک رسانه هم از قول کارشناسان حامی «صنعت نفت غیرملی» مدعی شد: «بخش خصوصی در فروش نفت
دلالی میکند!» در حقیقت همانها که پیش از این برای رتق و فتق امور اقتصادی در کنار دولت لابیهای دلالی بهاصطلاح خصوصی همچون آتیه، هورتون و... را پدید آورده بودند، امروز به واسطه خراب شدن بازیهای بزرگی همچون قرارداد کرسنت و استات اویل و توتال؛ با افتخار به تخریب ساختار قبلی مشغولند.
اهمیت این ماجرا زمانی معلوم میشود که با تاکتیکهای جدید مدیران متهم قبلی در دوره جدید آشنا شویم. همراه باشید.
نفت ملی یا دولتی؟
1-دکتر ابراهیم رزاقی، اقتصاددان و نویسنده کتاب «قراردادهای نفتی یا اسناد خیانت» معتقد است: «ملی شدن صنعت نفت به دولتی شدن این صنعت ختم شد و با کودتای 28 مرداد، نفت ایران در اختیار کنسرسیوم غربی قرار گرفت که این کنسرسیوم با خود فرهنگی کاملا لیبرال را وارد صنعت نفت ایران کرد که تا به امروز نیز این فرهنگ سرمایهداری و لیبرالسرمایهداری در شالوده صنعت نفت باقی مانده است». بلافاصله پس از روی کار آمدن دولت یازدهم با دستورات پی در پی بیژن نامدار زنگنه، وزیر نفت، نام حدود 10 شرکت بزرگ نفت و گاز ایران از لیست خصوصیسازی در قالب سیاستهای اصل 44 قانون اساسی خارج شد تا عملاً خصوصیسازیهای نفتی در دولت تدبیر و امید به حالت تعلیق درآید. 5/1 سال پس از توقف بیسر و صدای خصوصیسازی توسط دولت، مجلس به دلیل انحلال شرکت پشتیبانی ساخت و تهیه کالای نفت، به این موضوع واکنش نشان داد. بر همین اساس نمایندگان مجلس به خارجشدن شرکتهای نفتی از لیست واگذاریها اعتراض کردند و این موضوع پای زنگنه را به مجلس کشاند.
اژدها وارد میشود!
2- یک سال بعد از توقف اجرای اصل 44 قانون اساسی در وزارت نفت، «شرکت اندیشهورزان انرژی و نیروی ایرانیان» با حضور مجموعهای از مدیران ارشد دولتی فعال شد. این شرکت بنا بر مستندات رسمی، از مسیر «باشگاه نفت و نیرو» با شرکتهای خارجی فعال در صنعت نفت و گاز وارد مذاکره میشود.
اعضای هیأت امنای باشگاه یادشده عبارتند از: محمدرضا نعمتزاده، بیژن زنگنه، محمد نهاوندیان، ابوالحسن خاموشی، مسعود نیلی و محمد ملاکی! همچنین در لیست اعضای علیالبدل هیأت امنا و هیأتمدیره و شورایعالی باشگاه نیز مشهورترین اعضای لابی صنایع مهم و بنیادین کشور و مدیران دولتی شرکتهای نفت و گاز به چشم میخورد!
لابی مذکور اخیرا در روزهای پایانی مهر 94، کنگره راهبردی نفت و نیرو را با حضور زنگنه و مجموعه بزرگی از دلالان و پیمانکاران خارجی حوزه انرژی برگزار کرد که در فهرست سخنرانان میتوان به نام «فریدون فشارکی» مشاور سابق رژیم پهلوی، عضو هیأتمدیره تشکیلات «شورای ایرانیان آمریکایی
پشتپرده قراردادهای جدید نفتی: انحصار و محرمانگی!
وطن امروز/ علی هدایت: مهمترین سیستم دلالی نفت و گاز کشور در دوره کارگزاران در قالب شرکت آتیه به عنوان واسطه خصوصی و غیررسمی میان دولت و شرکتهای خارجی علاقهمند به حضور در بازار ایران شکل گرفت. حجم ارتباطات این مجموعه با دولتیها به حدی بود که عمده شرکتهای خارجی بدون جلب نظر آن قادر به ورود به بازار ایران نبودند.
اکنون تیم مذکور که در قراردادهای نفت و گاز مشکلدار ایران اعم از«استات اویل»، «توتال»، «شل»، «کرسنت» و... نقش داشت به واسطه تلاشهای دستگاههای اطلاعاتی کشورمان و رسانهها در حد و اندازه یک«لابی بدنام» با ارتباطات دولتی در حوزه روابط خارجی باقیمانده است. خبر دستگیری «س.ن»، عضو کلیدی شبکه دلالی یاد شده نیز پس از چند ماه رسانهای شده و حساسیت ویژه وزارت خارجه آمریکا را برانگیخته است. البته با توجه به افشاگریهای سالهای اخیر «وطن امروز»، این خبر بیش از آنکه برای مجموعه ضدامنیتی نایاک، وابسته به وزارت خارجه آمریکا در آستانه برگزاری «کنگره لیدرشیپ» هولناک باشد، میتواند برای عوامل کارگزارانی همچون «ب.ز» شماره 2 و برخی از نفتیهای دیگر و «م.ه» در اوین، بدشگونی به همراه بیاورد و البته اخمی مشدد نیز بر صورت بعضی مدیران اسبق امور خارجه به عنوان پدران ایرانی نایاک بنشاند. به گفته گروهی از عوامل مشهور و بدسابقه کارگزارانی نفت، دوره دلالی در حوزه نفت و گاز- احتمالا به واسطه ناامنی اطلاعاتی- گذشته است! برخی نیز زیاد شدن دست در بازار دلالی را در تغییر نوع بازی از «دلالمحوری» به بازی بدون واسطه، موثر میدانند. روزنامههای زنجیرهای که از مسیرهای نفتی تغذیه میشوند در اعلام رسمی تغییر تاکتیک بازی نقشی کلیدی داشتهاند. یکی نوشت: «نخستین اقدام مسؤولان وزارت نفت در دولت یازدهم، حذف «مافیاهای خارج از صنعت نفت» بود که در این صنعت رخنه کرده بودند، در واقع با آمدن آقای زنگنه کار دلالها محدود شد». دیگری تیتر زد: «ارزیابی کارنامه دولت در حوزه انرژی؛ چگونه دست دلالان نفتی از نفت کشور کوتاه شد!» یک رسانه هم از قول کارشناسان حامی «صنعت نفت غیرملی» مدعی شد: «بخش خصوصی در فروش نفت
دلالی میکند!» در حقیقت همانها که پیش از این برای رتق و فتق امور اقتصادی در کنار دولت لابیهای دلالی بهاصطلاح خصوصی همچون آتیه، هورتون و... را پدید آورده بودند، امروز به واسطه خراب شدن بازیهای بزرگی همچون قرارداد کرسنت و استات اویل و توتال؛ با افتخار به تخریب ساختار قبلی مشغولند.
اهمیت این ماجرا زمانی معلوم میشود که با تاکتیکهای جدید مدیران متهم قبلی در دوره جدید آشنا شویم. همراه باشید.
نفت ملی یا دولتی؟
1-دکتر ابراهیم رزاقی، اقتصاددان و نویسنده کتاب «قراردادهای نفتی یا اسناد خیانت» معتقد است: «ملی شدن صنعت نفت به دولتی شدن این صنعت ختم شد و با کودتای 28 مرداد، نفت ایران در اختیار کنسرسیوم غربی قرار گرفت که این کنسرسیوم با خود فرهنگی کاملا لیبرال را وارد صنعت نفت ایران کرد که تا به امروز نیز این فرهنگ سرمایهداری و لیبرالسرمایهداری در شالوده صنعت نفت باقی مانده است». بلافاصله پس از روی کار آمدن دولت یازدهم با دستورات پی در پی بیژن نامدار زنگنه، وزیر نفت، نام حدود 10 شرکت بزرگ نفت و گاز ایران از لیست خصوصیسازی در قالب سیاستهای اصل 44 قانون اساسی خارج شد تا عملاً خصوصیسازیهای نفتی در دولت تدبیر و امید به حالت تعلیق درآید. 5/1 سال پس از توقف بیسر و صدای خصوصیسازی توسط دولت، مجلس به دلیل انحلال شرکت پشتیبانی ساخت و تهیه کالای نفت، به این موضوع واکنش نشان داد. بر همین اساس نمایندگان مجلس به خارجشدن شرکتهای نفتی از لیست واگذاریها اعتراض کردند و این موضوع پای زنگنه را به مجلس کشاند.
اژدها وارد میشود!
2- یک سال بعد از توقف اجرای اصل 44 قانون اساسی در وزارت نفت، «شرکت اندیشهورزان انرژی و نیروی ایرانیان» با حضور مجموعهای از مدیران ارشد دولتی فعال شد. این شرکت بنا بر مستندات رسمی، از مسیر «باشگاه نفت و نیرو» با شرکتهای خارجی فعال در صنعت نفت و گاز وارد مذاکره میشود.
اعضای هیأت امنای باشگاه یادشده عبارتند از: محمدرضا نعمتزاده، بیژن زنگنه، محمد نهاوندیان، ابوالحسن خاموشی، مسعود نیلی و محمد ملاکی! همچنین در لیست اعضای علیالبدل هیأت امنا و هیأتمدیره و شورایعالی باشگاه نیز مشهورترین اعضای لابی صنایع مهم و بنیادین کشور و مدیران دولتی شرکتهای نفت و گاز به چشم میخورد!
لابی مذکور اخیرا در روزهای پایانی مهر 94، کنگره راهبردی نفت و نیرو را با حضور زنگنه و مجموعه بزرگی از دلالان و پیمانکاران خارجی حوزه انرژی برگزار کرد که در فهرست سخنرانان میتوان به نام «فریدون فشارکی» مشاور سابق رژیم پهلوی، عضو هیأتمدیره تشکیلات «شورای ایرانیان آمریکایی
»، عضو شورای روابط خارجی نیویورک و مشاور وزیر انرژی آمریکا اشاره کرد! به این ترتیب هر چند برخی ریزهخواران مطبوعاتی صنایع نفت و گاز کشور معتقدند «زنگنه لابی دلالان را شکست داده»، اما به نظر میرسد استراتژی قدیمی کماکان با جدیت در حال اجراست و در این میان تنها تاکتیکهای واسطهگری بنا به افشای لابی قدیمی و هوشیاری منابع اطلاعاتی، تغییر کرده است.
بیم آن میرود پس از بهنامزنی بخش مهمی از صنایع و معادن و زیرساختهای سودآور کشور در دورههای گذشته به نام جمعی محدود از کارگزارانیها به اسم خصوصیسازی، در دور جدید کل صنایع نفت و گاز کشور با بهرهگیری از تاکتیک بهروزرسانی شده، از شمول زیرمجموعه حاکمیت مردمی خارج شده و حتی تغییر دولتها نیز منجر به خروج احتمالی توپ قدرت از دست مجموعه محدود و تمامیتطلب نشود.
محرمانههای بسیار مهم
3- شکل جدید قراردادهای وزارت نفت بناست در پایان آبانماه رسما به شرکتهای فعال در حوزه انرژی ارائه شود. سیر تهیه و تنظیم قرارداد جدید مشهور به IPC، به دور از دخالت کارشناسان و فعالان خصوصی حوزه نفت و گاز با قید «محرمانه» طی شده است و بنا بر برخی مفاد فاش شده، هیچ سهم معینی در ذیل قرارداد برای مشارکت شرکتهای خصوصی داخلی با غولهای خارجی در نظر گرفته نشده است! در عین حال کمیته تدوین الگوی جدید قراردادهای نفتی با تفسیری مغشوش از قانون نفت، الگوی جدید قراردادهای نفتی ایران را بدون نیاز به تصویب مجلس اعلام کرده و به تعبیر برخی کارشناسان به واسطه واگذاری «تولید» به طرف خارجی، مالکیت مخازن و حوزههای نفت و گاز را از حاکمیت ملی خارج کرده است. حدس بزنید قرارداد مذکور را چه کسانی نوشتهاند؟
سرطان انحصار!
از زمان ملی شدن صنعت نفت و تصویب اولین اساسنامه شرکت ملی نفت در سال 1330 تاکنون، این شرکت به عنوان نهاد انحصاری تصدیگر در طرحهای بالادست صنعت نفت و گاز شامل طرحهای اکتشافی، توسعهای و تولیدی حضور داشته است. آسیبشناسی عملکرد این شرکت نشان میدهد، انحصار در طول سالیان گذشته سبب شده تا این شرکت پیشرفت مطلوبی در حوزههای مدیریتی، فنی، تامین منابع مالی، برداشت صیانتی از میادین و ازدیاد برداشت نداشته باشد. شرکت ملی نفت ایران از لحاظ ساختاری شبیه هیچ یک از شرکتهای برجسته بینالمللی در حوزه نفت نیست. انحصار شرکت ملی نفت در کارفرمایی توسعه و تولید نفت و اخیرا واگذاری حق قانونی خود به طرف خارجی براساس تفسیر کارشناسان از متن قرارداد جدید، سبب شده است تمایل زیادی برای پیشرفت در حوزههای مدیریتی، تامین منابع، توسعه فناوری و ساخت داخل نداشته باشد. به این ترتیب همین میزان حضور محدود شرکتهای بینالمللی در پروژههای داخلی، تاکنون امکان رشد شرکتهای داخلی را در کنار آنها فراهم نساخته است، زیرا شرکت ملی نفت ایران از یک سو به عنوان حاکمیت و از سوی دیگر به عنوان متصدی با این شرکتها به عنوان پیمانکار خود قرارداد بسته است. با احتساب این موارد، نگرانیها بابت به وقوع پیوستن پیشبینی انعقاد قراردادهای پراشکال و فسادانگیز در حوزه دلالی کلان، با حداقلیترین بندها در حوزه تامین منابع ملی و بدون شک «محرمانه» در افق پسابرجامی صنایع نفت و گاز کشور، افزایش یافته است. آیا این بار نیز مجلس چشم بر کرسنتهای احتمالی پیش رو و خساراتهای میلیاردی و خصوصیسازیهای حزبی حوزههای حاکمیتی و ملی خواهد بست؟
http://vatanemrooz.ir/newspaper/page/1738/1/148102/0
------------
Telegram.me/didebane_enghelab
بیم آن میرود پس از بهنامزنی بخش مهمی از صنایع و معادن و زیرساختهای سودآور کشور در دورههای گذشته به نام جمعی محدود از کارگزارانیها به اسم خصوصیسازی، در دور جدید کل صنایع نفت و گاز کشور با بهرهگیری از تاکتیک بهروزرسانی شده، از شمول زیرمجموعه حاکمیت مردمی خارج شده و حتی تغییر دولتها نیز منجر به خروج احتمالی توپ قدرت از دست مجموعه محدود و تمامیتطلب نشود.
محرمانههای بسیار مهم
3- شکل جدید قراردادهای وزارت نفت بناست در پایان آبانماه رسما به شرکتهای فعال در حوزه انرژی ارائه شود. سیر تهیه و تنظیم قرارداد جدید مشهور به IPC، به دور از دخالت کارشناسان و فعالان خصوصی حوزه نفت و گاز با قید «محرمانه» طی شده است و بنا بر برخی مفاد فاش شده، هیچ سهم معینی در ذیل قرارداد برای مشارکت شرکتهای خصوصی داخلی با غولهای خارجی در نظر گرفته نشده است! در عین حال کمیته تدوین الگوی جدید قراردادهای نفتی با تفسیری مغشوش از قانون نفت، الگوی جدید قراردادهای نفتی ایران را بدون نیاز به تصویب مجلس اعلام کرده و به تعبیر برخی کارشناسان به واسطه واگذاری «تولید» به طرف خارجی، مالکیت مخازن و حوزههای نفت و گاز را از حاکمیت ملی خارج کرده است. حدس بزنید قرارداد مذکور را چه کسانی نوشتهاند؟
سرطان انحصار!
از زمان ملی شدن صنعت نفت و تصویب اولین اساسنامه شرکت ملی نفت در سال 1330 تاکنون، این شرکت به عنوان نهاد انحصاری تصدیگر در طرحهای بالادست صنعت نفت و گاز شامل طرحهای اکتشافی، توسعهای و تولیدی حضور داشته است. آسیبشناسی عملکرد این شرکت نشان میدهد، انحصار در طول سالیان گذشته سبب شده تا این شرکت پیشرفت مطلوبی در حوزههای مدیریتی، فنی، تامین منابع مالی، برداشت صیانتی از میادین و ازدیاد برداشت نداشته باشد. شرکت ملی نفت ایران از لحاظ ساختاری شبیه هیچ یک از شرکتهای برجسته بینالمللی در حوزه نفت نیست. انحصار شرکت ملی نفت در کارفرمایی توسعه و تولید نفت و اخیرا واگذاری حق قانونی خود به طرف خارجی براساس تفسیر کارشناسان از متن قرارداد جدید، سبب شده است تمایل زیادی برای پیشرفت در حوزههای مدیریتی، تامین منابع، توسعه فناوری و ساخت داخل نداشته باشد. به این ترتیب همین میزان حضور محدود شرکتهای بینالمللی در پروژههای داخلی، تاکنون امکان رشد شرکتهای داخلی را در کنار آنها فراهم نساخته است، زیرا شرکت ملی نفت ایران از یک سو به عنوان حاکمیت و از سوی دیگر به عنوان متصدی با این شرکتها به عنوان پیمانکار خود قرارداد بسته است. با احتساب این موارد، نگرانیها بابت به وقوع پیوستن پیشبینی انعقاد قراردادهای پراشکال و فسادانگیز در حوزه دلالی کلان، با حداقلیترین بندها در حوزه تامین منابع ملی و بدون شک «محرمانه» در افق پسابرجامی صنایع نفت و گاز کشور، افزایش یافته است. آیا این بار نیز مجلس چشم بر کرسنتهای احتمالی پیش رو و خساراتهای میلیاردی و خصوصیسازیهای حزبی حوزههای حاکمیتی و ملی خواهد بست؟
http://vatanemrooz.ir/newspaper/page/1738/1/148102/0
------------
Telegram.me/didebane_enghelab
5نفری که توسط اطلاعات سپاه بازداشت شدند:
۱) عیسی سحرخیز
ازچهرههای فعال سیاسی و مطبوعاتی که در دوران سیدمحمد خاتمی مدتی مدیرکل مطلوعات داخلی وزارت فرهنگ بود.
۲) احسان مازندرانی
روزنامه نگار و مدیر مسئول روزنامه فرهیختگان
۳) سامان صفرزایی
خبرنگار ماهنامه اندیشه پویا
۴) آفرین چیتساز
روزنامه نگار ستون نویس روزنامه ایران که روابط نزدیکی با دولت و ظریف داشت
۵) نذار زاکا
شهروند آمریکایی لبنانی تبار که به دعوت شهیندخت مولاوردی معاون رییس جمهور برای شرکت در همایش بین المللی نقش آفرینی زنان در توسعه پایدار به ایران آمده بود
🔴 جزئیات دستگیری برخی عوامل نفوذ در رسانهها
📌 عاصف کارشناس سازمان اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ارتباط تلفنی با برنامه گفتوگوی ویژه خبری گفت: در این پرونده مجموعه ای از مجرب ترین فعالان رسانهای اپوزیسیون خارجی و داخلی در یک فرآیند پیچیده و هرمی چند لایه با شبکهسازی از خبرنگاران داخلی در راستای ادراک سازی تلاش میکردند. جزئیات دستگیری برخی عوامل نفوذ در رسانهها را تشریح کرد.
📌 وی با اشاره به اینکه «این پرونده ویژگیهای خاصی داشت» افزود: آنها عناصر و ساختار به ظاهر پیچیده و غیرقابل شکستی را برای خود ایجاد کرده بودند؛ زیرا کاملاً نکات حفاظتی را رعایت میکردند و پوشش مختلف و نامهای مستعار متعددی را برای خود ایجاد کرده بودند.
📌 مبالغ و پولهایی از خارج از کشور برای این افراد از طریق صرافیها، عناصر محدود و برخی افراد خاص برای این افراد تزریق میشد. آنها تلاش میکردند که توسط نظریهپردازان امنیتی سرویسهای اطلاعاتی غرب این شبکه را برای ادراکسازی افکار عمومی و تشکیل شبکههای سازماندهی شده در داخل کشور ایجاد کنند. این فرایند با طراحی و بودجهریزی پنهان ازطریق سرویسهای جاسوسی آمریکا و هدایت سیاسی و دیپلماتیک انگلستان انجام میشد.
📌 این کارشناس سازمان اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درباره سرشاخههای این پرونده گفت: این شبکه بیشتر به صورت هرمی فعالیت میکرد و عناصر آن به یک سرشبکه وصل بودند و از ارتباطات یکدیگر هم هیچ اطلاعی نداشتند. روزنامه نگاران فراری، شبکهای را در خارج از کشور طراحی و تلاش کردند برخی از روزنامهنگاران جوان را با فریب و وعدههای توخالی جذب کنند تا از آنها اطلاعات خارج کنند و برخی اقدامات خرابکارانه انجام دهند. برخی از آنها را شناسایی کردیم. برخی از موسساتی که مستقیما در این زمینه فعالیت میکردند و عناصر آنها کاملاً شناسایی شدند. اقدامات بعدی و جزئیات فعالیت این شبکهها در دستگاه قضایی برای افکار عمومی ارائه خواهد شد.
📌 وی با بیان اینکه «یکی از کارهای این شبکه در داخل کشور ، آلوده کردن برخی از نشریات داخلی بود» افزود: آنها تلاش کردند برخی از خبرنگاران، مدیران و مسئولان روزنامههای داخلی را به صورت کاملاً هوشمند در اختیار بگیرند و بیشتر تیترها و برخی مقالات را به صورت همسو و مشترک منتشر کنند و در برخی موارد فشار بر دولت ایجاد کنند. شاید برخی از کار خود آگاه نبودند اما این کار را انجام میدادند و حتی هجمه علیه برخی نهادها را در دستور کار خود داشتند. بزک کردن چهره آمریکا ، جریانسازی جعلی حقوق بشری و زمینهسازی برای حضور رسمی آمریکایی ها در ایران ، برخی محورهای فعالیت آنها برای ادراک سازی افکار عمومی بود.
Telegram.me/didebane_enghelab
۱) عیسی سحرخیز
ازچهرههای فعال سیاسی و مطبوعاتی که در دوران سیدمحمد خاتمی مدتی مدیرکل مطلوعات داخلی وزارت فرهنگ بود.
۲) احسان مازندرانی
روزنامه نگار و مدیر مسئول روزنامه فرهیختگان
۳) سامان صفرزایی
خبرنگار ماهنامه اندیشه پویا
۴) آفرین چیتساز
روزنامه نگار ستون نویس روزنامه ایران که روابط نزدیکی با دولت و ظریف داشت
۵) نذار زاکا
شهروند آمریکایی لبنانی تبار که به دعوت شهیندخت مولاوردی معاون رییس جمهور برای شرکت در همایش بین المللی نقش آفرینی زنان در توسعه پایدار به ایران آمده بود
🔴 جزئیات دستگیری برخی عوامل نفوذ در رسانهها
📌 عاصف کارشناس سازمان اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ارتباط تلفنی با برنامه گفتوگوی ویژه خبری گفت: در این پرونده مجموعه ای از مجرب ترین فعالان رسانهای اپوزیسیون خارجی و داخلی در یک فرآیند پیچیده و هرمی چند لایه با شبکهسازی از خبرنگاران داخلی در راستای ادراک سازی تلاش میکردند. جزئیات دستگیری برخی عوامل نفوذ در رسانهها را تشریح کرد.
📌 وی با اشاره به اینکه «این پرونده ویژگیهای خاصی داشت» افزود: آنها عناصر و ساختار به ظاهر پیچیده و غیرقابل شکستی را برای خود ایجاد کرده بودند؛ زیرا کاملاً نکات حفاظتی را رعایت میکردند و پوشش مختلف و نامهای مستعار متعددی را برای خود ایجاد کرده بودند.
📌 مبالغ و پولهایی از خارج از کشور برای این افراد از طریق صرافیها، عناصر محدود و برخی افراد خاص برای این افراد تزریق میشد. آنها تلاش میکردند که توسط نظریهپردازان امنیتی سرویسهای اطلاعاتی غرب این شبکه را برای ادراکسازی افکار عمومی و تشکیل شبکههای سازماندهی شده در داخل کشور ایجاد کنند. این فرایند با طراحی و بودجهریزی پنهان ازطریق سرویسهای جاسوسی آمریکا و هدایت سیاسی و دیپلماتیک انگلستان انجام میشد.
📌 این کارشناس سازمان اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درباره سرشاخههای این پرونده گفت: این شبکه بیشتر به صورت هرمی فعالیت میکرد و عناصر آن به یک سرشبکه وصل بودند و از ارتباطات یکدیگر هم هیچ اطلاعی نداشتند. روزنامه نگاران فراری، شبکهای را در خارج از کشور طراحی و تلاش کردند برخی از روزنامهنگاران جوان را با فریب و وعدههای توخالی جذب کنند تا از آنها اطلاعات خارج کنند و برخی اقدامات خرابکارانه انجام دهند. برخی از آنها را شناسایی کردیم. برخی از موسساتی که مستقیما در این زمینه فعالیت میکردند و عناصر آنها کاملاً شناسایی شدند. اقدامات بعدی و جزئیات فعالیت این شبکهها در دستگاه قضایی برای افکار عمومی ارائه خواهد شد.
📌 وی با بیان اینکه «یکی از کارهای این شبکه در داخل کشور ، آلوده کردن برخی از نشریات داخلی بود» افزود: آنها تلاش کردند برخی از خبرنگاران، مدیران و مسئولان روزنامههای داخلی را به صورت کاملاً هوشمند در اختیار بگیرند و بیشتر تیترها و برخی مقالات را به صورت همسو و مشترک منتشر کنند و در برخی موارد فشار بر دولت ایجاد کنند. شاید برخی از کار خود آگاه نبودند اما این کار را انجام میدادند و حتی هجمه علیه برخی نهادها را در دستور کار خود داشتند. بزک کردن چهره آمریکا ، جریانسازی جعلی حقوق بشری و زمینهسازی برای حضور رسمی آمریکایی ها در ایران ، برخی محورهای فعالیت آنها برای ادراک سازی افکار عمومی بود.
Telegram.me/didebane_enghelab
💠دکتر شهریار زرشناس در برنامه ثریا: وزارت ارشاد، برای دشمن اتوبان نفوذ درست کرده است
----------------
📡آدرس کانال
https://telegram.me/didebane_enghelab
💎- مشکل "نئولیبرال متدین"، بی دینی آنها نیست؛ بی اعتقادیشان به مبارزه با نظام سلطه است.
💎- جریان نفوذ به دروغ حل مشکلات اقتصادی را به مذاکره با غرب مرتبط کرد.
💎- همین جریان در دهه 60 به سلمان رشدی جایزه دادند.
💎- وقتی مسیر اقتصاد شبه مدرن را پی می گیریم طبیعی است که آب خوردن مردم را به گفتگو با غرب گره می زنیم.
💎- سرمایه داری که دولت کارگزاران بنا کرد در تضاد با آرمان های انقلاب، استکبارستیزی، عدالت و حمایت از مستضعفین است.
💎- تجربه دنیا نشان داده که حتی اگر صد در صد تسلیم آمریکا باشیم باز هم شکوفایی اقتصادی نخواهیم داشت.
@didebane_enghelab
----------------
📡آدرس کانال
https://telegram.me/didebane_enghelab
💎- مشکل "نئولیبرال متدین"، بی دینی آنها نیست؛ بی اعتقادیشان به مبارزه با نظام سلطه است.
💎- جریان نفوذ به دروغ حل مشکلات اقتصادی را به مذاکره با غرب مرتبط کرد.
💎- همین جریان در دهه 60 به سلمان رشدی جایزه دادند.
💎- وقتی مسیر اقتصاد شبه مدرن را پی می گیریم طبیعی است که آب خوردن مردم را به گفتگو با غرب گره می زنیم.
💎- سرمایه داری که دولت کارگزاران بنا کرد در تضاد با آرمان های انقلاب، استکبارستیزی، عدالت و حمایت از مستضعفین است.
💎- تجربه دنیا نشان داده که حتی اگر صد در صد تسلیم آمریکا باشیم باز هم شکوفایی اقتصادی نخواهیم داشت.
@didebane_enghelab