Leben زندگی
Der Maler hatte dem Gemälde eine Echtheit verliehen, die die des Lebens übertraf.
نقاش به تابلو اصالتی اعطاء کرده بود که از (اصالت) زندگی پیشی داشت.
Hat das Leben einen Sinn, wenn alle Wünsche erfüllt werden?
آیا زندگی معنایی خواهد داشت اگر تمام آرزوها برآورده شوند؟
Einmal im Leben pures Gold finden ... wer hat nicht schon davon geträumt?
یکبار در زندگی طلای خالص پیدا کردن ... چه کسی تا به حال خواب آنرا ندیده است؟
Die meisten Menschen sind gleich bleibend zufrieden mit ihrem Leben.
اکثر انسانها به طور ثابت از زندگی خود راضی هستند.
Ein Richter kann das Leben eines Schuldigen beeinflussen. Sein Urteil kann den Lebensverlauf des Schuldigen ändern.
قاضی میتواند در زندگی مجرم تاثیر بگذارد. حکم او میتواند روند زندگی مجرم را عوض کند.
Aber sie hat beschlossen, die Vergangenheit hinter sich zu lassen. Etwas, was wir alle an einem bestimmten Punkt im Leben tun müssen.
اما او تصمیم گرفت که گذشته را پشت سرش بگذارد. چیزی که همه ما از یک نقطه مشخص در زندگی باید انجام دهیم.
Man sollte auf die Genüsse des Lebens nicht verzichten.
آدم نمیبایست از لذات زندگی چشمپوشی کند.
Sein Leben neigt sich zum Ende.
زندگی او به پایانش نزدیک میشود.
Der Maler hatte dem Gemälde eine Echtheit verliehen, die die des Lebens übertraf.
نقاش به تابلو اصالتی اعطاء کرده بود که از (اصالت) زندگی پیشی داشت.
Hat das Leben einen Sinn, wenn alle Wünsche erfüllt werden?
آیا زندگی معنایی خواهد داشت اگر تمام آرزوها برآورده شوند؟
Einmal im Leben pures Gold finden ... wer hat nicht schon davon geträumt?
یکبار در زندگی طلای خالص پیدا کردن ... چه کسی تا به حال خواب آنرا ندیده است؟
Die meisten Menschen sind gleich bleibend zufrieden mit ihrem Leben.
اکثر انسانها به طور ثابت از زندگی خود راضی هستند.
Ein Richter kann das Leben eines Schuldigen beeinflussen. Sein Urteil kann den Lebensverlauf des Schuldigen ändern.
قاضی میتواند در زندگی مجرم تاثیر بگذارد. حکم او میتواند روند زندگی مجرم را عوض کند.
Aber sie hat beschlossen, die Vergangenheit hinter sich zu lassen. Etwas, was wir alle an einem bestimmten Punkt im Leben tun müssen.
اما او تصمیم گرفت که گذشته را پشت سرش بگذارد. چیزی که همه ما از یک نقطه مشخص در زندگی باید انجام دهیم.
Man sollte auf die Genüsse des Lebens nicht verzichten.
آدم نمیبایست از لذات زندگی چشمپوشی کند.
Sein Leben neigt sich zum Ende.
زندگی او به پایانش نزدیک میشود.
Geh deinen Träumen hinterher.
Menschen werden alt,wenn Sie ihren Träumen nicht folgen.
برو دنبال آرزوهایت.
انسانها پير ميشوند،وقتيکه دنبال رویاهایشان نمیروند.
Menschen werden alt,wenn Sie ihren Träumen nicht folgen.
برو دنبال آرزوهایت.
انسانها پير ميشوند،وقتيکه دنبال رویاهایشان نمیروند.
1 ) Schlag ein
بزن قدش !
2 ) lass mich in Ruhe
راحتم بزار
3) ich habe es nur gut gemeint
منظوری نداشتم !
4 ) nimm es mir nicht übel
از من به دل نگیر ..
5) Ich hole ein paar Biere
میرم چند تا بیر بیارم ..
6 ) Wer möchte mich
کی منو میاره ? abholen?
7 ) Mir fehlt 20 €
من 20 یرو کم دارم
8 ) Kannst du mir etwas Geld ausleihen?
میتونی مقداری پول قرض بدی بهم
9 ) ich lasse das reparieren
میدم تعمیرش کنن
10 )Ich werde am Woche mal richtig abschalten
میخوام اخر هفته حسابی استراحت کنم
بزن قدش !
2 ) lass mich in Ruhe
راحتم بزار
3) ich habe es nur gut gemeint
منظوری نداشتم !
4 ) nimm es mir nicht übel
از من به دل نگیر ..
5) Ich hole ein paar Biere
میرم چند تا بیر بیارم ..
6 ) Wer möchte mich
کی منو میاره ? abholen?
7 ) Mir fehlt 20 €
من 20 یرو کم دارم
8 ) Kannst du mir etwas Geld ausleihen?
میتونی مقداری پول قرض بدی بهم
9 ) ich lasse das reparieren
میدم تعمیرش کنن
10 )Ich werde am Woche mal richtig abschalten
میخوام اخر هفته حسابی استراحت کنم
Eine wahre Frau wird selbst allen Aufgaben gerecht.
Aber ein Gentleman erlaubt ihr das nicht.
يه زن واقعى از عهده تموم كاراى خودش برمياد ، اما يه مرد جنتلمن اين اجازه رو بهش نميده
Aber ein Gentleman erlaubt ihr das nicht.
يه زن واقعى از عهده تموم كاراى خودش برمياد ، اما يه مرد جنتلمن اين اجازه رو بهش نميده
beginennen. شروع کردن
empfehllen توصیه کردن
entscheiden تصمیم گرفتن
erfinden. اختراع کردن
gewinnen. برنده شدن
misslingen. موفق نشدن
vergessen. فراموش کردن
versuchen. سعی کردن
zerbrechen. شکستن و خرد شدن
probieren. امتحان کردن
studieren. تحصیل کردن
empfehllen توصیه کردن
entscheiden تصمیم گرفتن
erfinden. اختراع کردن
gewinnen. برنده شدن
misslingen. موفق نشدن
vergessen. فراموش کردن
versuchen. سعی کردن
zerbrechen. شکستن و خرد شدن
probieren. امتحان کردن
studieren. تحصیل کردن
Verwandtschaft: نسبتهای خانوادگی
Adoptivkind: فرزند خوانده
Bruder: برادر
Cousin: پسر خاله / پسر عمو
Eltern: پدر و مادر
Enkel: نوه پسر
Enkelin: نوه دختر
Enkelkind: نوه
Enkelsohn: نوه پسر
Enkeltochter: نوه دختر
Exfrau: زن سابق
Exmann: شوهر سابق
Geschwister: خواهر و برادر
Großmutter: مادر بزرگ
Großvater: پدر بزرگ
Halbbruder: برادر ناتنی
Halbschwester: خواهر ناتنی
Kusine: دختر خاله / دختر عمو
Mutter: مادر
Oma: مادر بزرگ
Onkel: عمو / دایی
Opa: پدر بزرگ
Pflegeeltern: مادر خوانده
Schwager: شوهر خواهر ،برادر شوهر
Schwägerin ،خواهرشوهر،زن برادر
Schwester: خواهر
Schwiegereltern: والدین مرد و زن
Schwiegermutter: مادر زن و مادر شوهر
Schwiegervater: پدر زن و پدر شوهر
Sohn: فرزند پسر
Stiefkind: فرزند ناتنی از همسر سابق
Tante: عمه / خاله
Tochter: فرزند دختر
Vater: پدر
Ziehmutter: مادر خوانده
Braut : عروس
Bräutigam : داماد
Neffe :پسر خواهر / برادر
Nichte : دختر خواهر/برادر
Verwandte: خویشاوند
Vetter (Cousin ): پسر عمو / دایی / عمه / خاله
Partner ; شریک ، همسر
Kamerad :kameradin :همکلاسی
Schwippschwager باجناق Schwippschwägerinجاری
Adoptivkind: فرزند خوانده
Bruder: برادر
Cousin: پسر خاله / پسر عمو
Eltern: پدر و مادر
Enkel: نوه پسر
Enkelin: نوه دختر
Enkelkind: نوه
Enkelsohn: نوه پسر
Enkeltochter: نوه دختر
Exfrau: زن سابق
Exmann: شوهر سابق
Geschwister: خواهر و برادر
Großmutter: مادر بزرگ
Großvater: پدر بزرگ
Halbbruder: برادر ناتنی
Halbschwester: خواهر ناتنی
Kusine: دختر خاله / دختر عمو
Mutter: مادر
Oma: مادر بزرگ
Onkel: عمو / دایی
Opa: پدر بزرگ
Pflegeeltern: مادر خوانده
Schwager: شوهر خواهر ،برادر شوهر
Schwägerin ،خواهرشوهر،زن برادر
Schwester: خواهر
Schwiegereltern: والدین مرد و زن
Schwiegermutter: مادر زن و مادر شوهر
Schwiegervater: پدر زن و پدر شوهر
Sohn: فرزند پسر
Stiefkind: فرزند ناتنی از همسر سابق
Tante: عمه / خاله
Tochter: فرزند دختر
Vater: پدر
Ziehmutter: مادر خوانده
Braut : عروس
Bräutigam : داماد
Neffe :پسر خواهر / برادر
Nichte : دختر خواهر/برادر
Verwandte: خویشاوند
Vetter (Cousin ): پسر عمو / دایی / عمه / خاله
Partner ; شریک ، همسر
Kamerad :kameradin :همکلاسی
Schwippschwager باجناق Schwippschwägerinجاری
Forwarded from Kamal
كانال ضربالمثل و اهنگا با متن المانى كه براى بهتر شدن زبان خيلى مفيد ميباشد👍👍👇👇. ضربالمثل و اهنگهاى المانى
https://telegram.me/joinchat/BkT7PTu7Y0Z7212brzVuzw
https://telegram.me/joinchat/BkT7PTu7Y0Z7212brzVuzw
Wo seid ihr gewesen
کجا بودین شما ها
Wir waren im kino
ما در سینما بودیم
Wir waren beim Arzt
ما پیش دکتر بودیم
Wir waren im Schwimmbad
ما در استخر بودیم
Wir waren bei der Arbeit
ما سر کار بودیم
Wir waren im supermarket
ما در فروشگاه بودیم
کجا بودین شما ها
Wir waren im kino
ما در سینما بودیم
Wir waren beim Arzt
ما پیش دکتر بودیم
Wir waren im Schwimmbad
ما در استخر بودیم
Wir waren bei der Arbeit
ما سر کار بودیم
Wir waren im supermarket
ما در فروشگاه بودیم
Forwarded from اصطلاحات و نكته هاى المانى
لبخندى كه ميفرستى، بسوى خودت برميگردد😁
كانال اصطلاحات و نكته هاى المانى
https://t.me/joinchat/AAAAAEB5gv3iJCEsPmfGmA
كانال اصطلاحات و نكته هاى المانى
https://t.me/joinchat/AAAAAEB5gv3iJCEsPmfGmA
Forwarded from واژه ها و اصطلاحات المانى
نيازمنديهاى ايرانيان مقيم المان و اتريش
https://telegram.me/joinchat/A8Q7nT7HTNuabuRW6qxXeA
دوستان ميتوانند اگهى را به ادمين هاى كانال بفرستند. لطفاً لينك را به كساى كه المان و اتريش بفرستيد
https://telegram.me/joinchat/A8Q7nT7HTNuabuRW6qxXeA
دوستان ميتوانند اگهى را به ادمين هاى كانال بفرستند. لطفاً لينك را به كساى كه المان و اتريش بفرستيد
Forwarded from Deleted Account
بذار بخنديم
زندگى به اندازه كافى جدى هست
😁😁😁😁😁😁
براى بهتر شدن زبان نگاهى با اين كانال بندازيد👇👍
كانال اصطلاحات و نكته هاى المانى
https://t.me/joinchat/AAAAAEB5gv3iJCEsPmfGmA
زندگى به اندازه كافى جدى هست
😁😁😁😁😁😁
براى بهتر شدن زبان نگاهى با اين كانال بندازيد👇👍
كانال اصطلاحات و نكته هاى المانى
https://t.me/joinchat/AAAAAEB5gv3iJCEsPmfGmA
Forwarded from اصطلاحات و نكته هاى المانى
من خــــودم رو برای هیچ کس تغییر نمیدم،
اما خـــــودم رو برای کسی که
ارزشش رو داره بهتــــــر میکنم.
اما خـــــودم رو برای کسی که
ارزشش رو داره بهتــــــر میکنم.
Forwarded from اصطلاحات و نكته هاى المانى
Jedes Jahr werden etwa 98 Prozent der Atome im menschlichen Körper ausgetauscht
سالیانه تقریبا 98% از اتم های بدن انسان تعویض و جایگزین میشوند.
سالیانه تقریبا 98% از اتم های بدن انسان تعویض و جایگزین میشوند.
هيچكس نميدونه، كى اخرين خداحافظى اتفاق مى افتد، بزار با همديگر مهربان باشيم.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
لينك كانال اصطلاحات و نكته هاى المانى براى دعوت دوستانتان
https://t.me/joinchat/AAAAAEB5gv3iJCEsPmfGmA
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
لينك كانال اصطلاحات و نكته هاى المانى براى دعوت دوستانتان
https://t.me/joinchat/AAAAAEB5gv3iJCEsPmfGmA