ڪلبہ‎‌‌‎‌‌شـ؏ـردلاویز
4.51K subscribers
864 photos
1 video
10 links
زیر امضای تمام شعرهایم مینویسم" دل" نوشت
تابدانند " عشق را باید فقط با "دل " نوشت

#رزگار_موکریان

@Delaviz_20
Download Telegram
دل خسته سوی خانه تن خسته می کشم
آوخ ... کزین حصار دل آزار خسته ام

بیزارم از خموشی تقویم روی میز
وز دنگ دنگ ساعت دیوار خسته ام

َ#محمدعلی_بهمنی
وقتی همه‌جا از غزل من سخنی هست
یعنی همه جا تو، همه جا تو، همه جا تو

پاسخ بده ازاین همه مخلوق چرا من؟
تا شرح دهم، از همه‌ی خلق چرا تو؟

ُ#محمدعلی_بهمنی
با پای دل قدم زدن آن هم کنار تو
باشد که خستگی بشود شرمسار تو

در دفتر همیشه‌ی من ثبت می‌شود
این لحظه‌ها عزیزترین یادگار تو

ٌ#محمدعلی_بهمنی
با پای دل قدم زدن آن هم کنار تو
باشد که خستگی بشود شرمسار تو

در دفتر همیشه ی من ثبت می شود
این لحظه ها عزیزترین یادگار تو


ُ#محمدعلی_بهمنی
من همین قدر که با حال و هوایت گهگاه
برگی از باغچه‌ی شعر بچینم کافی‌ست

فکر کردن به تو یعنی غزلی شورانگیز
که همین شوق مرا خوب‌ترینم کافی‌ست


ُ#محمدعلی_بهمنی
طاقت نمی آرم تو که می دانی از دیشب
باید چه رنجی برده باشم بی تو تا امشب

ای ماجرای شعر و شب های جنون من
آخر چگونه سر کنم بی ماجرا امشب؟


ُ#محمدعلی_بهمنی
تو تنها می توانی آخرین درمان من باشی
و بی شک دیگران بیهوده می جویند تسکینم

تو آن شعری که من جایی نمی خوانم، که میترسم
به جانت چشم زخم آید چو می گویند تحسینم


ُ#محمدعلی_بهمنی
آمدم با غزلی ساده ولی تکراری
لطف داری تو اگر دل به دلم بسپاری

من همه دردِ خودم را به تو گفتم جانا
اینکه درمان بکنی یا نکنی مُختاری...


ُ#محمدعلی_بهمنی
ناشناسی در عبور از سرزمین بی نشانی
گرچه ویران خاکش اما آشنا با خشت جانم

ها...شناسم این همان شهر است شهرکودکی ها
خود شکستم تک چراغ روشنش را با کمانم


ُ#محمدعلی_بهمنی
‏وقتی حصار غربت من تنگ میشود
هرلحظه بین عقل و دلم جنگ ميشود

از بس فرار كرده ام از خویشِ خويشتن
گاهی دلم برای خودم تنگ ميشود...


ُُ#محمدعلی_بهمنی
من با غزلی قانعم و با غزلی شاد
تا باد ز دنیای شما قسمتم این باد

ویرانه نشینم من و بیت غزلم را
هرگز نفروشم به دو صد خانه ی آباد


#محمدعلی_بهمنی
تا توهستی وغزل هست دلم تنها نیست
محرمی چون توهنوزم بچنین دنیا نیست

ازتو تا ماسخن عشق همانست كه رفت
كه دراین وصف زبان دگری گویا نیست


#محمدعلی_بهمنی