بخواب؛ داره به یکی دیگه میگه:
تو در کنار خودت نیستی نمیدانی
که در کنار تو بودن چه عالمی دارد...
تو در کنار خودت نیستی نمیدانی
که در کنار تو بودن چه عالمی دارد...
خب؛
در مورد سریال شوگون باید عرض کنم: اتّفاقی که باید میفتاد اونطور که توی ذهنم ترسیم کرده بودم نیفتاد و همهش به روایت گذشت و حس میکنم رکب خوردم. نمیتونم دقیق بگم چون اسپویل میشه. اصلاً شاید همینم اسپویل باشه.
در مورد سریال شوگون باید عرض کنم: اتّفاقی که باید میفتاد اونطور که توی ذهنم ترسیم کرده بودم نیفتاد و همهش به روایت گذشت و حس میکنم رکب خوردم. نمیتونم دقیق بگم چون اسپویل میشه. اصلاً شاید همینم اسپویل باشه.
سعدی:
شبی خیالِ تو گفتم ببینم اندر خواب
ولی ز فکر تو خواب آیدم؟ خیال است این...
شبی خیالِ تو گفتم ببینم اندر خواب
ولی ز فکر تو خواب آیدم؟ خیال است این...
Forwarded from |پارادایسِدلشکستهها|
از چه رنجیدهام؟ آدمها، همیشه آدمها.
مپرس از تو چرا دل بريدم از اوّل
به دستهای تو كم بود اميدم از اوّل
تو تاب گريه نداری؛ زمين نمیخوردم
به اين نتيجه اگر میرسيدم از اوّل
دهان به خواهش بيهوده وا نمیكردم
اگر جواب تو را میشنيدم از اوّل
اگر از آخر قصه كسی خبر میداد
بخاطر تو عقب میكشيدم از اوّل
به چيدن پر و بالم چه احتياجی بود
من از قفس به قفس میپريدم از اوّل
از آن دو قفل شكسته حلاليت بطلب
نمیگشود دری را كليدم از اوّل
به چشمهای خودت هم بگو: فراق بخير
اگر چه خيری از آنها نديدم از اوّل...
-كاظم بهمنی.
به دستهای تو كم بود اميدم از اوّل
تو تاب گريه نداری؛ زمين نمیخوردم
به اين نتيجه اگر میرسيدم از اوّل
دهان به خواهش بيهوده وا نمیكردم
اگر جواب تو را میشنيدم از اوّل
اگر از آخر قصه كسی خبر میداد
بخاطر تو عقب میكشيدم از اوّل
به چيدن پر و بالم چه احتياجی بود
من از قفس به قفس میپريدم از اوّل
از آن دو قفل شكسته حلاليت بطلب
نمیگشود دری را كليدم از اوّل
به چشمهای خودت هم بگو: فراق بخير
اگر چه خيری از آنها نديدم از اوّل...
-كاظم بهمنی.
اونایی که کنجد دوست دارن ۱۰ متر برن عقب و اونایی که زیتون دوست دارن ۱۰ متر بیان جلو.