دده كاتب(dede katib)
1.07K subscribers
5.13K photos
1.32K videos
232 files
2.43K links
تورك دونياسينين بؤيوك عارف و شاعیري رحمتليك ٫٫دده كاتيب،، آشيق ادبياتي، شعر صنعتي وآزربايجان كولتورو
كانالينا قوشولون


@dedekatib
Download Telegram
🔰#بیزیم_بیجار
✔️توهمات یلدایی پان ایرانیست ها

🔸 اکثر  ملل جهان برای انقلاب های زمستانی یا تابستانی و برای اعتدال های پاییزی یا بهاری جشن مختص به خود را با توجه به فرهنگ خود دارند که آن جشن متعلق به آنهاست....

🔸یلدا و چیلله دو جشن متفاوت برای یک مفهوم میباشند....یلدا در بین النهرین برای تولد خورشید برگزار می شد و #چیلله را تورک ها برای تولد خورشید جشن میگیرند...یا مثال دیگر از ملل دیگر👈👈 جشن حنوکا که یهودیان برای تولد خورشید میگیرند...

🔸 حال پانفارس می خواهد جشن طولانی ترین شب سال بین النهرین یعنی یلدا را  بخاطر فرهنگ غالب تورک در ایران با رسم و رسومات جشن چیلله یا ناردوغان تورک ترکیب کرده و ادعا دارد جشن یلدا جشن آریایی هاست و دونگ ژی شرق آسیا یا جشن حنوکای یهودیان تقلید از یلدای ماست، می باشد....

🔸حکایت پان فارسی که رفت آمریکای جنوبی و دید سرخ پوستان جشن اعتدال بهاری مختص به خود را برگزار می‌کنند.... آمد ایران و  ادعا کرد فرهنگ آریایی تا آمریکای جنوبی رفته است و سرخ پوستان نوروز آریایی را برگزار میکنند. یا آن پان ایرانیست احمق که ادعا می کرد فرهنگ آریایی و زبان فارسی حتی در چین هم رایج است!!!

🔸سؤالی که اینجا به ذهن هر مخاطبی خطور می کند این است که هندوایرانی های ایران که انقلاب زمستانی را جشن می گیرند چرا انقلاب تابستانی را جشن نمی گیرند؟؟؟هندوایرانی های ایران که اعتدال بهاری را جشن می گیرند چرا جشنی برای اعتدلال پاییزی ندارند؟؟؟

🔸به تمام تقویم های خورشیدی جهان اگر سری بزنید برای هر دو انقلاب زمستانی و تابستانی و هر دو اعتدلال پاییزی و بهاری جشن وجود دارد...اصلا الگوی تقویم خورشیدی بر اساس این چهار رویداد شکل می گیرد....میدونید چرا در تقویم خورشیدی رایج در ایران که فارس ها مدعی آن هستند جشنی برای انقلاب تابستانی و اعتدلال پاییزی، از طرف فارسی تباران وجود ندارد؟؟؟؟چون تقویم خورشیدی رایج در ایران در اصل متعلق به تورکان میباشد👇👇👇👇

1️⃣ تورکان جشن انقلاب زمستانی را با نام #بؤیوک_چیلله یا #ناردوغان برگزار می‌کنند و یلدا جشن انقلاب زمستانی بین النهرین باستان میباشد...ولی پانفارس ها در ایران اسم جشن را  از بین النهرین و رسم و رسوم را از جشن چیلله تورکان دارد.
2️⃣جشن اعتدلال بهار تورکان با شروع بهار.
3️⃣جشن طولانی ترین روز سال تورکان یا انقلاب تابستانی(مانند جشن تون پایرام تورکان خاکاس).
4️⃣جشن اعتدلال پاییزی یا سونای بایرامی تورکان.

🔴در کیهان شناسی تورک،نماد صورت فلکی کمان به فرم آری_یونت(اسب انسان اساطیر تورک)کمان به دست یا درخت حیات به دست معرفی میشود...

🔴حال آخرین ماه فصل پاییز در تقویم شمسی، ماهی می باشد که خورشید در صورت فلکی کمان قرار دارد پس در آخرین روز فصل پاییز که آخرین حد شب در طول سال است، آری_یونت آخرین کشیدگی کمان را اعمال میکند تا تیر را رها کند و  خورشید وارد صورت فلکی بزغاله از اولین ماه زمستان شود....پس آخرین کشیدگی کمان صورت فلکی کمان در کیهان شناسی تورک باعث شده تورکان اسم جشن انقلاب زمستانی خود را چیلله(کشیدگی کمان) بگذارند....

🔸فراموش نکنیم در شامانیسم کمان نماد ماه و ماه نماد شب میباشد و در مقابل، تیر نماد خورشید و خورشید نماد روز میباشد پس تیری که از صورت فلکی کمان رها میشود نماد تولد خورشید یا گون آنا اساطیر تورک میباشد که تورکان جشن چیلله خود را در مفهوم تولد خورشید نیز میگیرند. این مفاهیم باعت شده است در زبان تورکی باستان،چیلله -چیلده  معنی دوران سخت زمستان را نیز دهند.

@dedekatib
🟢 روانی_شهری ها و خزعبلاتی به نام کتاب_سوزی ایرانیان توسط اعراب
✍️#محمد_حکیمپور

✍️ ادعای کتاب‌سوزی ایرانیان توسط اعراب مسلمان هنگام ورود اسلام به ایران، از آن اباطیلیات و افسانه‌های ساختگی #پانفارس های روانی_شهری است که هیچ پایه منطقی و تاریخی و علمی نداشته و ندارد. باید گفت اگر ایرانی ها واقعا آن قدر متمدن و با فرهنگ و عرب ها اگر آن قدر بی تمدن و بی‌فرهنگ بودند که روانشهرهای آریاپرست ادعا دارند، ما امروز باید با انبوه آثار پیش از اسلام و افت شدید تولید فرهنگی در دوران پس از ورود اسلام به ایران مواجه بودیم. در حالی که قضیه کاملا بر عکس است. اتفاقا در فرهنگ عربی/اسلامی بود که کسانی مثل بوعلی سینا و فارابی و کندی و غزالی و حتی رازی بالیدند و تربیت شدند.

✍️ شوونیست‌های پان فارسیست، همیشه آدرس‌های واهی و غلط می‌دهند. اگر این ایرانیان (بخوانید پارسیان) آن قدر دارای فضل علمی و فرهیختگی بودند، باید پرسید چرا پس فاقد حروف الفبا و کتابت بودند، و عرب به آنها الفبای خودش را بخشید و چگونه ممکن است ملتی فاقد «الفبا» - که پایه گریز‌ناپذیر و اولیه معرفت و دانش است - باشد و آن‌گاه دارای کتابخانه ها و دانشگاه‌های پر طمطراقی مثل دانشگاه جندی‌شاپور و امثالهم - به ادعای پان ایرانیست‌ها/ پان فارسیست‌ها -  باشد؟! آیا عرب که آمد، الفبای خودشان هم به کلی از یادشان رفت؟!

✍️ مردمی که معادل کلماتی مانند قلم، دفتر، کتاب، فلسفه، علم‌الاجتماع، علم‌النفس، جغرافیا، هندسه، جبر، مثلثات، ریاضی، شیمی، ادبیات، شعر، موسیقی، جامعه، حقوق، سیاست، حکومت، دولت و بسیاری از مفاهیم انسانی، ادبی و اجتماعی و تمدنی و اداری را فاقد بودند ( و البته هنوز هم پاره ای از معادل‌های این مفاهیم انسانی، علمی، ادبی، اجتماعی، سیاسی، قضایی، مدنی و... عربی/اسلامی را در زبان و فرهنگ خاص خود فاقد هستند!) و اتفاقا جملگی این مفاهیم را از اعراب گرفته‌اند، چه جوری می توان برای آن ملت مدعی دانشگاه و کتابخانه باشیم؟!

✍️ بنده معتقدم ادعا کردن و مفروض گرفتن تمدن و مخصوصا فرهنگ درخشان برای ایران باستان، چندان با عقل سازگار نیست. بویژه آن که هیچ آثاری از آن هم - برخلاف فرهنگ عربی/اسلامی - باقی نیست. وانگهی ما باید ذهن و ضمیر خود را از تمدن داشته یا نداشته خود در گذشته های دور خلاص بکنیم و ببینیم امروز چه داریم؟! در کجای علم قرار داریم؟! متاسفانه ایرانی جماعت هنوز دچار یک نارسیسم و خودشیفتگی تاریخی است که باعث می شود هیچ‌گاه در زمان حاضر زندگی نکند و همیشه در گذشته‌های واهی سیر نماید و از واقعیت دور بیفتد. اگر روح ایرانی، آن طور که مدعیان می گویند، روح پویایی می بود، حتی اگر به فرض محال ادعاهایی مثل کتاب‌سوزی ایران، واقعیت می داشت، می بایست در دوره‌های بعد، کتاب‌هایی بهتر از آن کتاب‌ها را مجددا خلق می کرد؟! اکنون باید پرسید کجاست آن کتاب‌ها؟!

✍️ روح ژاپنی و روح آلمانی مگر پس از جنگ جهانی که ژاپن و آلمان با خاک یکسان شدند، تنها پس از دو دهه بالاترین تمدن‌ها و نظام‌های علمی و صنعتی جهان را پی ریزی نکردند؟! پس چرا روح مشعشع ایرانی نتوانست به ریکاوری و بازسازی فرهنگی خود، آن هم بعد از هزار و چهارصد سال بپردازد؟! و هنوز بعد از هزار و چهارصد دست از «فرافکنی» برنداشته و برای بطالت اندیشه و عمل خودش گریبان عرب و غیر عرب را هنوز رها نمی کند؟!

حقیقت این است که امروز دمیدن دوباره به گوساله سامری این «خود بزرگ بینی تاریخی و ملی» - از نوع فارسی آن - امروز مرهم درد ایرانی جماعت نیست، بلکه افیون انحطاط و مایه تخدیر هر چه بیشتر آنان در دنیای جدید است. ما ایرانی‌ها امروز به خرافاتی درباره دین و اسلام معتقدیم که نه پایگاهی در قرآن دارد و نه خود عرب ها بدان معتقد هستند، اما ما باز هم گریبان آنها را رها نمی کنیم؟! این عقده‌های تاریخی را
✍️#سولماز_بیات - [ همدان ]
🔸تکریم و تقدیس " پنج تن آل عبا " در سریال های ترک

✔️ برخلاف تبلیغات وسیع ایرانشهری های نارسیست [ شما بخوانید روانی_شهرهای عقده ای ]، در بیشتر فیلم ها و سریال های تاریخی ساخت ترکیه مخصوصا سریال هایی با رویکرد عصر غزنوی_لر، خوارزمشاهی_لر، امپراطوری سلجوقلار، عثمانلی لار و... بعینه و به وفور شاهد تعظیم و تکریم اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و خاصه پنج تن آل عبا  در اینگونه فیلم ها و سریال ها هستیم.

✔️ در سریال های تاریخی #بؤیوک_سلجوقلار، #ارطغرل_دیریلیشی، #عثمان_قورولوشو، #بارباروسلار، #مالازگرد_ساواشی و... به کرات و در سکانس های مختلف ، تکریم شخصیت های معنوی و اسلامی همچون حضرت محمد ص ، حضرت علی ع، حضرت زهرا سلام الله علیها، حضرت امام حسن  مجتبی و حضرت امام حسین سیدالشهداء علیهماسلام به وضوح قابل مشاهده و با ارادت تام و تمام شاهد احترام شخصیت های تاریخی ترکان مسلمان به سفینه النجاه_ها و مصابیح الهدی_های امت اسلامی هستیم و این تکریم و تعظیم ترکان مسلمان اعم از شیعه و سنی برخلاف آنچه که پان ایرانیست های ضاله و تخم و ترکه شعوبیه های جاهل آنان تبلیغ نموده و می نمایند ؛ می باشد.

✔️ ترکان مسلمان  در طول تاریخ بعد از اسلام خود [ که عمدتا پرچمدار و از ارکان اصلی اسلام بوده و می باشند و در طول تاریخ نیز ملقب به سیوف الاسلام بوده اند ] نفساَ، قلما، سیفا، قدما، مالا و  وجودا برای تعالی و تقویت اسلام و قرآن با تمام قوا تلاش نموده و می نمایند و امروزه نیز کشور ترکیه یک تنه در مقابل هجمه های مسیحیت و ماسون هایش مقاومت نموده و کشورهای ترک آسیای مرکزی نیز با تمام وجود در برابر توطئه ها و حملات فرهنگی و  ضداسلامی چین کمونیست و خوک های کمونیستی روس ایستاده و کمی این طرفتر نیز ترکان جغرافیای موسوم به ایران در مقابل مانورهای ضداسلامی پان ایرانیست های شعوبی و برادران هندوتبارشان با تمام نیرو از کیان و مقدسات اسلام دفاع نموده و خواهند نمود.

✔️روانی _شهری ها( ایرانشهری ها ) بعنوان مزدوران انگلیس و نوچه های ساتقین آنها و کسانی که همچنان بر طبق تفرقه بین ترکان مسلمان کوبیده و  جنگ چالدران را بعنوان وجه افتراق و وجه اختلاف ترکان شیعه و سنی جلوه می دهند گویا حماقت و جهالت چنان بر ذهن و تفکرات آنان چریبده که عملا فراموش کرده اند برادران شرلی در ظاهر مستشار نظامی اروپایی ها بوده ولی در اصل و عمل همان ماسون های و مستشاران دینی و مسیحی بودند که هدفشان فقط و فقط کوبیدن بر طبل تفرقه ترکان مسلمان (شیعه و سنی ) بوده ، کاری که امروزه روانی_شهری های حقنه ای و ساتقین های عقده ای حول این جنگ داخلی ترکان مانور می دهند تا از کاه اختلاف داخلی ترکان ، کوه اختلاف مذهبی بسازند.

✔️ متأسفانه عده ای از شیعیان احساسی ترک نیز تحت تأثیر تبلیغات سوء پانفارس های شعوبی که  در قالب و پوشش تشیع،  اهداف پان ایرانیستی و نژادپرستی ( تشیع آریایی)  را ترویج می دهند، قرار گرفته  و  چنان بر موضوع جنگ دو امپراطوری ترک ( صفویه و عثمانی) مانور می دهند تا از بهم زدن این مشک ، کره ای به نام "اختلاف مذهبی ترکان شیعه و سنی" بگیرند که متأسفانه طعم این "کره و دوغ جهالت" دقیقا منطبق بر مزاج پان ایرانیست های ضداسلام بوده و می باشد.
یونسکو به مناسبت پنجاهمین سالگرد رحلت «آشیق ویسل»، سال ۲۰۲۳ را  «سال آشیق ویسل» نامگذاری کرد


آشیق ویسل شاطیراوغلو در ۲۵ اکتبر ١٨٩٤ در شهر شارکیشلا در استان سیواس ترکیه امروزی به دنیا آمد. آشیق ویسل از تیره شاطیرلی ایل تورک آفشار می‌باشد.

وی در سن هفت سالگی به دلیل بیماری آبله قدرت بینانی‌اش را از دست داد. آشیق ویسل به کمک پدرش با ساز، شعر و راه و روش آشیقی آشنا شد و بعدها به یکی از مشهورترین آشیق‌های تورکیه و جهان تورک بدل شد.

شعر «اوزون اینجه بیر یولداییم» شناخته شده‌ترین شعر و آهنگ آشیق ویسل می‌باشد.

Uzun ince bir yoldayım
Gidiyorum gündüz gece
Bilmiyorum ne haldeyim
Gidiyorum gündüz gece

Dünyaya geldiğim anda
Yürüdüm aynı zamanda
İki kapılı bir handa
Gidiyorum gündüz gece...


«آشیق ویسل» در سال ۱۹۷۳ میلادی در زادگاهش شارکیشلا درگذشت.

سنت آشیقی در عقاید ملی و مذهبی تورکان باستان ریشه دارد. «آشیق»ها از نمادهای مشترک طوایف مختلف تورک محسوب می‌شوند که در سراسر جهان تورک از هزاران سال پیش تاکنون حضور داشته و آشیق‌ها در حفظ و ترویج فرهنگ، هنر و آداب و رسوم تورک‌ها نقش بارزی ایفا کرده‌اند.

«آشیق»ها در نقاط مختلف جهان با عناوینی مانند «آشیق»، «اوزان» و «باخشی» شناخته می‌شوند.
🍃تورک دونیاسی_نین آدلی_سانلی شاعیری، گنجه لی نیظامی حضرتلریندن بالدان شیرین بیر غزل:


🔸آی_اوزلو نیگاریم کیمه مهمان اولاجاقسان
بیر سؤیله کیمین شأنینه شایان اولاجاقسان

🔸شاهئلیق چتری باشین اوسته بو آخشام گؤروکور
عنبری چترینیله سن کیمه سولطان اولاجاقسان

🔸شکر دئمیرم من سنه اوندان دا شیرین سن
دلبر نئجه بیر بختوره جان اولاجاقسان

🔸ظولمت گئجه سن نورلو چیراغ، پیس گوزه گلمه
ای جان سویوموز سن کیمه جانان اولاجاقسان

🔸گئتدین نئجه بس تاب ائله سین هجره "نظامی"
او خسته ایکن، سن کیمه درمان اولاجاقسان
#نظامی_گنجوی
▫️«جان» دئدیلر.

لبینه اهل نظر «چشمه‌ی حیوان» دئدیلر،
گرچی اوچماق حوریسی، جُمله اونا «جان» دئدیلر.

سنی بو حُسن و جمال ایله، بو لُطف ایله گؤروب
قورخدولار «حق» دئمه‌يه، دؤندولر «انسان» دئديلر.

صورتین وصفینی سوردوم ایسه هر طائیفه‌دن،
معنینین گوزگوسونو «صورتِ رحمان» دئدیلر.

«سونبولون حالی پریشان» دئدیلر، حال اهلی.
آللاه-آللاه! نه اوچون، میشکه «پریشان» دئدیلر؟

بیر قیلین قیمتینی هر کیمه سوردوم‌سا، اونا،
«گنجِ قارون ایله مین مَلکِ سلیمان» دئدیلر.

دوشمنین آدینی عاشیقلره سوردوم کی، نه‌دیر،
ائشیدن جومله «نه کافر، نه مسلمان» دئدیلر.

شک دئییل کیم، اوزونو گؤرمه‌میش اونلار کی، سنی،
حوری‌یه بنزه‌دیبن «یوسفِ کنعان» دئدیلر.

لبلرین وصلینه ایرمک منه مشکل گؤرونور،
گر چی سوردولار اونو، «دیل ایله آسان» دئدیلر.

آغزین اسرارینا اندیشه هاچان واقف اولا؟
کی، عُقول اهلی اونا «نکته‌ی پنهان» دئدیلر.

ای «نسیمی!» دمِ عیسی دئییل ایسه نفَسین،
نفَسی دوغرولار اونا نه اوچون «جان» دئدیلر؟
#نسیمی

@dedekatib
▫️آینادان صحبتی سالدیم، منه داشدان دئدیلر،
یاری یاردان آییران قصّه‌نی، باشدان دئدیلر.

یاشیل احساسلی باغین داللادیلار قول-بوداغین،
اوراغی، دهره‌نی، ابزارِ معاشدان دئدیلر.

قورو اود توتدو، سؤنن چاغدا آلیشدیردی یاشی،
توستو قووزاندی، خطاکارلیغی یاشدان دئدیلر‌.

ایسته‌دی تامسینا ال‌بیرلیگین ائل لذّتینی،
«آییرین اللری الدن، گوزو قاشدان!» دئدیلر.

نئهره‌نی چالخالاییب، آیرانی یاغدان آییریب،
خاصیت‌لر بیزه دوغدان، یاوان آشدان دئدیلر.

نه قدر باش باش‌ایدی، قهریله توش اولدو داشا،
تا آیاقلاندی، نه تعریف کی باشدان دئدیلر!

چکدیلر شیش‌لره بریان قوزونو، ایل اوزونو،
داستانلار بیزه سهمیّه لاواشدان دئدیلر.

«آفتافا اوغروسو» قیشقیرتینی، قالخیزدی گؤیه،
کشتی دریاده اوغورلاندی، یاواشدان دئدیلر.

نفتی شربت سایاغی ایچدیلر، ایثاره باخین!
وطن ابناسینا بیر او  ایکی هاشدان دئدیلر.

گردکان، پسته، بادام، فندق ایچین میل ائله‌ییب،
بیر نوخوددان سوز آچیب «عاصم»ه، ماشدان دئدیلر...

#عاصم_اردبیلی
@dedekatib
نهم دی و عاشورای آذربایجان
•••

یکشنبه 9 دی 1290 شمسی، با روز عاشورا و آغاز سال جدید میلادی مصادف بود که نیروهای روسیه و عوامل داخلی آنها جمعی از بهترین فرزندان آذربایجان مانند ثقه‌الاسلام تبریزی، شیخ سلیم، محمدقلی خان (دایی شیخ سلیم)، حسن و قدیر (پسران علی مسیو)، صادق‌الملک، محمدابراهیم قفقازی و چند نفر دیگر را به دار آویختند.

آن جنایتکاران چند روز بعد نیز، حاج‌علی و میرزا احمد سهیلی را به دار آویختند که این حاج‌علی طبیب سنتی آن روزهای تبریز بود. ترکها به طبابت سنتی، تورکه‌چارا یا تورکه‌داوا میگویند و برای همین حاج‌علی به تورکه‌داواچی مشهور بود که بعدها این نام به دوافروش تغییر یافته است. حاج‌علی عطار یا بعبارتی داروساز نیز بود و عطاری او ناصری نام داشت.

احمد کسروی درباره حاج‌علی تورکه‌داواچی می‌نویسد: تبریز با تهران یکی نمی‌بود، در اینجا چند هزار مجاهد ورزیده، سروسامان یافته و آماده می‌بودند و خواهیم دید که چه مردانِ دلیر و کاردانی از ایشان برخاست، از آن سوی سران آزادی کسانی همچون علی مسیو و حاج علی دوافروش و مانند اینان می‌بودند که پروای جان و دارائی را کنار گذارده از هیچ فداکاری باز نمی‌ایستادند.

در آن دوره، ایجاد مدرسه با اصول جدید یا همان اصولی که میرزاحسن رشدیه ابداع کرده بود از اهم امور بزرگان تبریز بود. بطوریکه تقی‌زاده در گزارش 22 آوریل 1912 نوشته است که در تبریز قریب 25 باب مدرسه ابتدایی و متوسطه به اصول جدید دائر است. او همچنین درباره حاج‌علی تورکه‌داواچی و مدرسه‌ی او با نام سعادت مینویسد: در دوره مشروطه ثانی اغلب اوقات خود را به نشر معارف صرف می‌کرد. مدرسه سعادت که قریب به پانصد نفر شاگرد داشت و بهترین و عالیترین و کاملترین و منظم‌ترین کل مدارس تبریز بود، به فعالیت او پایدار بود. شاگران این مدرسه اغلب جوانان لایق، وطن‌پرست، قابل و محرر مقالات و عالم ببار آمدند.

روسها بعد از اعدام حاج‌علی، به خانه‌ی او ریختند و تاراج کردند و خانه را با دینامیت ویرانه کردند. آنها مدرسه سعادت را نیز تاراج کرده و در تصرف خود گرفتند. بعد از پایان جنگ و جدال تبریز، شاگردان مدرسه سعادت در شوال 1326 قمری به نمایندگی از طرف همه شاگردان مدارس تبریز به محل انجمن ملی تبریز رفتند و از نمایندگان شهر خواستند تا مدارس ویران را آباد و دائر کنند تا در کار آموزش وقفه‌ای ایجاد نشود.

----------
#ابراهیم_ساوالان
▫️جنّتین یولو

بیر گون بیر آدام بیر اوشاقدان سوروشدو:
«بو محلّه‌نین مچیدی هاردادیر، بالا؟!»
اوشاق دئدی:
«ائله بو کوچه‌نین سونوندان سولا دؤنون، اورادا مچیدین گونبذینی گؤره‌جکسینیز.»
آدام اوشاغا دئدی: «بارک‌الله سنه، بالا! منیم ایندی اوردا مجلیسیم وار، سن ده گل سؤزلریمه قولاق آس!»
اوشاق سوروشدو: «نه حاقدا دانیشاجاقسینیز؟»
دئدی: «جنّتین یولونو گؤستریرم خالقا.»
اوشاق گولومسه‌یه‌رک دئدی:
«سن مچیدین یولونو بیلمیرسن، جنّتین یولونو نه تهر خالقا گؤستره‌جکسن؟»...

📚 امثال و حِکم
#دهخدا
چرا با پان ایرانیست ها نمی توان و نباید وارد گفتگو شد ؟    ارزش ها و ایده آل های پان ایرانیست ها بر اساس نژاد پرستی قالب گیری و شکل گرفته است. آنان معتقدند که کویر نشینان فارس از نژاد برتر و پاک آریایی هستند و در عین حال هویت ملی ايرانيان را هم بر اساس زبان فارسی تعریف می کنند. به زبان ساده تر سند مالکیت شش دانگ کشور را به نام کویر نشینان می زنند . جار می زنند . ایران مساوی با فارس است . اما در مقابل ارزش و ایده آل های جنبش ملی تورک بر اساس اعلامیه حقوق بشر و منشور حقوق سازمان ملل قالب بندی و شکل گرفته است. بنابراین با توجه به متضاد بودن این دو ارزش و ایده آل گفتگو فی مابین بی سرانجام و بی ثمر خواهد بود به بیان دیگر آب در هاون کوبیدن است . از نگاه دیگر ، پان‌ایرانیست‌ها هویت انسان تورک ایرانی را انکار و واژگونه تصویر و ترسیم می کند. انگار انسان تورک توانایی تعریف و ارائه هویت خویش را ندارد .  پان‌ایرانیست‌ قیم مابانه این کار را برایش انجام می دهند ! اینجاست که دومین دلیل بر بی ثمری گفتگو با پان ایرانیست ها رخ می نماید. چگونه می توان با پان‌ایرانیست‌ها وارد گفتگو شد که حق اولیه و بدیهی اظهار،  حفظ و گسترش هویت ملی انسان تورک ایران را انکار و واژگونه می کند ؟  پان‌ایرانیست‌ها دشمنان تورک و آزادی را تا زمانی که با حکو مت تورک قاجار در حال جنگ بودند . بسان مشروطه خواه و آزادیخواه مورد تحسين قرار می دادند و می دهند در عین حال همان اشخاص را زمانی که کارگزار حکومت استبدادی پهلوی ها بودند باز مورد تحسين قرار می دهند با اینگونه نیروها چگونه می توان وارد گفتگو شد ؟  قادر کیانی دانش آموخته علوم سیاسی
خالق اثر باغبان قیزی
#علی_نشانی

@dedekatib
*ملانصرالدین  را بیشتر بشناسیم*
تقریبا همه ما داستان های *طنز ملا نصرالدین* رو  شنیدیم  اما شاید ندونیم که  *ملانصرالدین یک معلم اندیشمند بوده است.*
🌀 تولد۱۸۶۶میلادی،مطابق ۱۲۴۴ شمسی وفات ۱۹۳۲میلادی برابربا۱۳۱۰شمسی  دارفانی را وداع گفت۰
🔴 13دیماه مصادف است با سالگرد خاموشی *زنده یاد جلیل محمدقلی زاده(ملا نصرالدین)،  روشنفکری که صد سال از زمان خودش جلوتر بود. جلیل محمد قلی زاده* در سال۱۸۶۶ میلادی مطابق با۱۲۴۴شمسی در شهر نخجوان آذربایجان چشم به جهان گشود، پدرش مشهدی حسینقلی از شهر خوی آذربایجان به نخجوان مهاجرت کرده و به شغل معماری مشغول شده بود. جلیل بعد از اتمام تحصیلات خود ابتدا در شهر گوری که الان جزو کشور گرجستان است به شغل معلمی روی آورد و همزمان هم  شروع به نوشتن نمایشنامه نمود. در سال ۱۸۹۷ از معلمی کنار کشید و ۵ سال به عنوان مترجم در ادارات دولتی کار کرد.  در سال ۱۹۰۳ بعد از فوت همسر و پدر و مادرش به تفلیس نقل مکان نمود و با روزنامه های روسی این شهر و همچنین باکو با نوشتن مقاله  همکاری کرد. در سال ۱۹۰۶ نشریه هفتگی و طنز ملانصرالدین را پایه گذاری نمود که در مدت کوتاهی آوازه این نشریه و مقالات آن، دنیای ترک و مسلمان را درنوردید. *جلیل محمد قلی زاده* در *ملانصرالدین* با جهل و خرافات و تعصب مذهبی مبارزه مینمود و سعی میکرد مردم ستم دیده را با حقوق پایمال شده خود آشنا کند. بعد استقرار حکومت بلشویکها در آذربایجان شمالی محمد قلی زاده انتشار ملانصرالدین را به مدت یکسال در تبریز ادامه داد و بعد از یکسال به دعوت رییس جمهوری سوسیالیستی آذربایجان نریمان نریمانف،  به باکو رفت و در آنجا فعالیتهای فرهنگی و انتشار ملانصرالدین را ادامه داد.
جلیل محمد قلی زاده بعد از فوت دو همسر اولش برای بار سوم با یکی از نوادگان خانهای قاراباغ به نام حمیده خانم جوانشیر ازدواج کرد که از این ازدواج صاحب دو پسر شد.
جلیل محمد قلی  زاده وقتی دید کنترل نشریه ملانصرالدین از دستش در رفته ادامه انتشار آنرا در ویکیسال ۱۹۳۱ متوقف کرد و بعد از یکسال درسال۱۹۳۲میلادی( ۱۳ دی ماه ۱۳۱۰) در اثر سکته قلبی درگذشت.

@dedekatib
هر وقت اسم سرزمین و خاک و هویتت جعل و تحریف شد، عصبانی شدی و در پی حفظ هویتت برآمدی آنگاه به آگاهی رسیده ای 💔

Acı Gerçəklər

🥀 آجی گئرچکلر : حقایق تلخ ... 💔 این درد بر
#تورکان آشناست. وقتی 100 سال اسامی کوهها، دشتها، شهرها و روستاهایمان به فارسی جعل میشود

🥀  قالا چای (قلعه رود)، بارینما یا یوخاری گولایان داشی (کاکائی بالا – جزیره دریاچه اورمیه)، قامچیلار (کام – جزیره دریاچه اورمیه)، یالاقلی (کامه – جزیره دریاچه اورمیه)، آفشارجیق (کاوه – جزیره دریاچه اورمیه)، قویون داغلی (کبودان- جزیره دریاچه اورمیه)، گوجو وار (کجا آباد)، چاغلایان (کرکس- جزیره دریاچه اورمیه)، کهرلان (کلخوران)، کئچل داشی (کلسنگ)، گون دوغان (کندوان)، قاشیق (کوشک - سقز)، امه‌جنلر - گرز –، قیشلاق (گرمسار)، گلین (گلشن – در استان کردستان فعلی)، كؤمورچايی (گمناب)، خزر (مازندران)، یئددی گؤز(هفت چشمه)،یئددی دییرمان(هفت آسیاب- اورمیه)،خان دره‌سی(دره قاسملو، دره شهدا)، آرواد کندی(ارباب کندی) ،لاها یا لاهی(لحاق)، چاناق بۇلاق(جناقیرد)، ارجه(ارجق)،کویوز(کویج)،سومَرین(ثمرین)، شوشه‌گمیرن(شیشه‌گران)، دووار باشی(خیابان حر- اورمیه)، قالاجيق (قلعه‌جوق)، موتور باشی(ابوذر- اورمیه)، احمد آوا(احمد آباد)، چیل‌گز(چهل گز)، قارا دووروش (دولت‌آباد)، کهرآلان(کلخوران)، باری(بارق)، سالتاوار(سلطان آباد)، چاناق بۇلاق(چناق بولاق)، کؤرپۆ چونقارالی‌سی(چناقلی پل- اورمیه)، قوناق قیران(روئین دزق)، بیرازمان(پیرازمان، پیرازمیان)، اونار(انار)، سرداراووا(سردابه)، گؤل‌اۆستۆ(فلکه سرگل- اورمیه)، خئیرک(خیارک)، سوما(صومعه)، لیغلی گؤل(لجن گل)، آق‌قالا(آق قلعه)، دووقالاسی(دیو قالاسی)، دده مقصود(بابا مقصود)، ائیوازلی(عیوضلو)، خه‌نه‌یه(خانقاه- اورمیه)، ، قارینجا (ماغ – جزیره دریاچه اورمیه)، ماکی (ماکو)، ماراغا (مراغه)، دره‌گز (محمد آباد)، موتاللیق (متعلق)، آشاغی ماماق (مامک پائین)، گؤی مچيد (مسجد کبود)، عوثمان یوموروغو-مشت عثمان –، چوميسا بولاغی (مهباد چای)، چاناق قایا (مهدیس – جزیره دریاچه اورمیه)، مئیدان چای (مهران رود)،مییو (میاب)، ایری داش :مهرداد –، میشوو (میشاب)، میششو داغ (میشوداغ)، گمیچی آداسی - ناخدا – آداجیق - نادید –، دانالی یا دانلو (ناهید – جزیره دریاچه اورمیه)، نازلیچای (نازلو رود)،موشون دره‌سی (نوشین دره)،یئنگیجه (نیکجه)،گرگر (هادی شهر)، بين گؤل یا مين گول (هزار برکه)

@dedekatib
دایان ...


کؤنول عمرون کاروانینا.
دایان دئدیم دایانمادی.
آخیب گئدن گونه آیا .
یوبان دئدیم یوبانمادی.


عؤمور بویو چکدیم چیله
فلک  سالدی  دیلدن دیله
بیاض  اولان  قارا  تئله .
بویان دئدیم بویانمادی.


درد الینده اولدم سفیل .
غم اولوبدور  منه کفیل
یازیق بختیم یاتیب غافیل.
اویان  دئدیم  اویانمادی.


کاتيب اوغلو بو جهاندان.
یاخجیسیندان یامانیندان
یاغلیسیندان  یاوانیندان 
دویار  دئدیم  دویانمادی...
کاتب_اوغلو
@dedekatib
بالدان شیرین آنا دیلیمیزی قورویاق
@dedekatib

🔹اسکی : قدیم ٬ کهنه
🔸آردیشیق : پیاپی
🔹سئیره ک :  نادر ٬ کمیاب
🔸دؤنه م : عهد ٬ دوره
🔹سوره و : مهلت
🔸چاغ : وقت ٬ هنگام
🔹چاغین : زمان
🔸اورون : مکان
🔹دؤنه نجه : فصل
🔸ایللیک : سالنامه

🔹یاشایش : زندگانی
🔸ایل دؤنوم : سالگرد
🔹سؤره کلی : مداوم ٬ دائم
🔸منگی : ابدی
🔹آشنی‌: ازلی
🔸سون‌: آخر
🔹ارک ائدمک: افتخار کردن
🔸گوونمک : اعتماد کردن
🔹اؤده مک : جبران کردن ٬ پرداخت کردن
🔸اونوتماق : فراموش کردن

🔹گولشمک : کشتی گرفتن
🔸قاماشماق : تارشدن چشم در اثر تابش نور
🔹قیماق: از دل نیامدن برای سپردن کاری بر خلاف میل طرف مقابل البته به زعم گوینده
🔸قیناماق : ملامت و سرزنش همراه با همدلی
🔹دانلاماق: ملامت و سرزنش همراه با تخریب
🔸دالماق : غرق شدن ٬ فرو رفتن
🔹گودمک : تعقیب کردن ٬ تحت نظر داشتن
🔸بایدیرماق : از دست دادن ٬ بند را ب آب دادن
🔹کیریمک : عکس العمل ناشی از ترس
🔸اوونماق : تسلی یافتن

🔹اوغونماق : اغما در اثر خنده یا گریه زیاد
🔸یاریشماق : مسابقه ٬ رقابت
🔹اسیر گه مک : دریغ کردن
🔸آراشدیرماق : بررسی کردن
🔹آرخایین : مطمئن
🔸پای : هدیه ٬ پیشکشی
🔹 اویغون : مناسب
🔸بللی : آشکار
🔹گیجیک : حسادت
🔸اکینچی : کشاورز
🔹اؤنملی : مهم ٬ با اهمیت

بیزه قوشولون⬇️⬇️⬇️
@dedekatib
میکاییل موشفیق
هفتم ژانویه روز تیرباران میکائیل مشفق بدست کمونیست‌ها

میکائیل مشفق شاعر #تورک  #آزربایجان در سال ۱۹۰۸ میلادی در باکو متولد شد. در سال ۱۹۳۱ از گروه زبان و ادبیات دانشگاه باکو فارغ التحصیل شده و کار حرفه‌ای خود را به عنوان معلم مدرسه آغاز کرد.
میکاییل مشفق زادهٔ۱۲۸۷هجری شمسی
باکو
درگذشت۱۳۱۸هجری شمسی
باکو
اولین شعر او بیر گون (یک روز) در روزنامه فهله در سال ۱۹۲۶ منتشر شد. همراه با صمد وورغون و رسول رضا به یکی از بنیانگذاران سبک جدید شعر در #آزربایجان تبدیل شد. او از مشوقان تبدیل خط عربی به خط لاتین بود که در سال ۱۹۲۷ اجرا شد.
مقاومت او در مقابل قانون ممنوعیت تار #آزربایجان که در سال ۱۹۳۰ از طرف استالین اعمال شد با شعر بخوان تار، بخوان تار موجب دشمنی حکومت با او شد که در نهایت به دستگیری او به عنوان میهن پرست متعصب و شاعر بورژوا در سال ۱۹۳۷ انجامید که بدنبال آن در سال ۱۹۳۹ به جرم خیانت به کشور و دشمنی با حکومت در زندانی در باکو اعدام شد و جسدش را در خزر سر به نیست کردند..
@dedekatib
......یالاندیر....
🍃🌺🍃
🍃
کونول نفسین اؤلدورمه میش ریاضت ده یالاندی.
حرام مالدان احسان اولماز سخاوت ده یالاندی.
بیرانسانین اؤز نفسینده گر لیاقت اولماسا.
دده بابا سلطان اولسا نجابت ده یالاندی.



کیچیک لره تعلیم ائیله بؤیوک لره احترام.
یوخسوللارین حالین یؤخلا دوشگونلره وئر سلام.
یارادانا قوللوق ائیله خلقه خدمت والسلام.
اگر قصدین شهرت اولسا او خدمت ده یالاندی.


بیرآی اؤروج بئش واخت ناماز الده تسبیح سجاده.
گئجه گوندوز ذکر ائده سن حاجا گئتسن پیاده.
شیطانا یوز داش آتاسان قوربان کسسن مناده.
کؤنلونده بیر رحم اولماسا عبادت ده یالاندی.



دده کاتب دورما چالیش نه قدر وار اختیار.
ایشله قازان بؤیون اگمه ایشدیر سنه افتخار.
گرچه روزی مقدردی آمما حرف آشکار.
چالیشماسان روزی یئتمز او قسمت ده یالاندی.
🍃
🍃🌺🍃
#دده_کاتب

@dedekatib
💥در آستانه سالگرد شروع فجایع جیلولوق در غرب آزربایجان: جیلوها که بودند؟

در کوهستان شرق تورکیه امروزین به نام جیلو داغلاری در منطقه حکاری گروهی از عشایر مسیحی زندگی می‌کردند که با اکراد مسلمان از نظر فرهنگی و تیپولوژی شباهت فراوانی داشتند بطوریکه به همدیگر عمواوغلو خطاب می‌کردند.

این مسیحیان در عثمانی نسطوری خطاب می‌شدند و در آزربایجان نصارا. خودشان را هم سریانی می‌گفتند ولی میسیون‌های مسیحی خصوصا روس‌ها با جعل عنوان آسوری/ آشوری به این گروه، تاریخ سه هزار سال قبل آشوری را به این قوم پیوند زدند در حالی که از نظر زبانشناسی، فرهنگ و شیوه زندگی هیچ ارتباط مستقیمی بین جیلوها و آشور سه هزار سال قبل وجود نداشت و ندارد.

جیلوها با ارامنه هیچ ارتباطی بجز دین مشترک ندارند. آنها مذهب اعتقادی کاملا متفاوت با ارامنه دارند. در رأس جیلوهای عثمانی يك رئيس روحاني موروثي به نام مارشيمون قرار داشت که اختیار کل آنان را برعهده داشت. مارشیمون به تحریک اروپایی‌ها در بهار ۱۲۹۴ شمسی با تمام رؤساي عشيرت آشور شوراي جنگي تشكيل داد. در اين جلسه كه ۵ روز به طول انجاميد آشوري‌ها به دولت عثماني اعلان جنگ داد. با ورود جیلوها به جنگ علیه دولت خود حملات عثمانی بر روی این دشمن خانگی شروع شد که بالاخره جیلوها تاب حملات را نیاورده و با هماهنگی روس‌ها به طرف مناطق تحت اشغال روس‌ها در آزربایجان فرار کردند.

قافله آشوري در تابستان ۱۲۹۴ به غرب آزربایجان رسيد و از طریق دره‌های ورودی به آزربایجان وارد اورمیه و سلماس شدند. در آن زمان به نوشته رسمي آلمان اورينت ميسيون Alman orient misyon  تعداد پناهندگان آشوري به اورميه و سلماس بيش از سيصد هزار تن برآورد كرد. كسروي نيز عده جيلوها را ۱۲ هزار خانواده مي‌داند كه با احتساب هر خانواده عشايري با ۵ نفر نفوس آنان به رقم ۶۰ هزار تن مي‌رسد.

تقريباً بيست هزار خانواده آشوری هم در اورميه و سلماس و سولدوز بودند كه با هم رقم عظيم ۱۶۰ هزار نفر مسیحی را تشكيل می‌دادند. پس از فرار ده‌ها هزار آشوري به غرب آزربايجان، عليرغم وجود جنگ در منطقه و کمبود آذوقه، اهالی تورک آزربایجان از كمك و ياري به آنان فروگذاري نكردند و انها را در منازل خود جاي دادند. تا روزهاي مديدي غذايشان را تأمين كردند و در تسكين آلامشان سعي و  تلاش می‌کردند.

بديهي است نگاهداري و اداره كردن اين جمعيت كوهستاني با آن افكار و اخلاق مخصوص غير ممكن بود. استقرار اين كوهستاني‌ها در مجاورت مسلمانان آزربايجان كه آرام بوده و در فلات نشيمن داشتند امكان پذير نبود. جیلوها اصول زندگي مشترك با نژادهاي مختلف را نمی‌دانستند. روس‌ها و حاكم اورميه نمی‌توانستند آشوري‌ها را در ميان مسلمانان اسكان دهند لذا انها را در قريه‌هايي كه خالي از سكنه بود اسكان دادند...
«دکتر توحید ملک زاده» - ۱۷ دی ۱۴۰۱
✂️ .  .  .  🔖
🔖
🔴 هویت ملی و چنگیز آیتماتوف


🔶 چنگیز آیتماتوف نویسنده ی نامدار قرقیزستان در رمان ( روزی برابر یک قرن) بر اساس یک افسانه آدمهائی را به تصویر می کشد که مبدل به مانقورد(مانقورد) شده اند منظور از مانقورت انسانهایی هستند که با هویت ملی خود بیگانه شده و بمثابه ستون پنجم دشمن بر علیه منافع ملی خود عمل می نمایند.(او مانقورد را این گونه توصیف  میکند : مانقورد ازخود بی خبر بود .

🔶 نمیدانست از کدام قبیله و از چه تباری است نام پدر و مادر خود را نمیدانست دوران کودکیش را بخاطر نمیاورد چیزی از گذشته نمیدانست و از شکنجه و بلایی که بر سرش اورده بودند خبر نداشت نمی دانست که از "من" خود دور شده است چنین برده ای برای ارباب خود امتیازات فراوان داشت انسانی بود مطیع و بی آزار هرگز زبان به اعتراض نمیگشود هرگز به فکر فرار نمی افتاد. برای برده داران خطری بالاتر از عصیان بردگان وجود نداشت .

🔶 روح هر برده از اندیشه عصیان لبریز است حال آنکه مانقورد موجودی استثنایی بود وخیال شورش و نافرمانی نداشت ...)
چنگیز آیتماتوف برای نشان دادن عمق تراژدی مردی را به تصویر می کشد که قادر به شناختن مادرش نمی باشد حتی او را دشمن پنداشته و به قصد کشتن او تیری از کمانش رها می کند و او را می کشد .

🔶 در واقع، مانقورد کسی است که از خویش خود بیگانه شده و هیچ وابستگی فرهنگی به قوم خود احساس نمیکند  او به راحتی زبان مادری و حتی مام میهن و مادر حقیقی خود را در جای  جای گفتارش به تحقیر و تمسخر می گیرد و فرهنگ خودی را نفی و به فرهنگ بیگانه به دیده احترام فوق العاده مینگرد و در این کار آنقدر پیش می رود که حتی حاضر می شود طبق افسانه به دستور ارباب، قلب مادر خود را نیز نشانه ی تیر کند و او را از پای درآورد بدون اینکه خم به ابرو بیاورد یا متاثر گردد. بدین جهت مان قورت یک بی اصل و نسب کامل است که بیشتر به کوبیدن مظاهر و منافع ملی خود می پردازد .

@dedekatib