خانواده حسینپور فیضی از خانوادههای علمی و خدوم آذربایجان هستند و دکتر محمدعلی حسینپور فیضی (رئیس دانشگاه تبریز در دهه هفتاد) از اولین کسانی بود که با مقالهای درخشان «تنگناهای آموزشی استان آذربایجان شرقی»، از فاجعهای که تکزبانی حاکم بر سر غیرفارسهای ایران آورده است، پرده برداشت.
ایشان در آن مقاله (سال 1370) گفتند که آذربایجانشرقی در میان 24 استان کشور از لحاظ قبولی کنکور در رتبه 19 قرار دارد (که پنج استان بعدی نیز استانهای غیرفارس بودند) و تعداد قبول شدگان کنکور در این استان برای صدهزار نفر 67.7 نفر است که این رقم برای کل کشور 109.6 نفر (برای استانهای فارسزبان حدود 1500) نفر است و شاخص تعداد دانشجوی این استان برای صدهزار نفر 414 نفر و برای کل کشور 558 نفر (برای استانهای فارسزبان نزدیک 700) نفر میباشد.
در آن مقاله آمده بود که براساس چارت سازمانی، دانشگاه تبریز بایستی 740 استاد تمام وقت داشته باشد که این رقم 345 نفر است و معدل دیپلم 36% از دانشجویان دانشگاه تبریز زیر 12 و 62% بین 12 تا 16 است و تنها 2% از دانشجویان دانشگاه تبریز، معدل دیپلم بالای 16 داشتند و بیش از 56% از کارمندان دانشگاه تبریز بیسواد یا داری سواد ابتدایی با متوسط سن 42 هستند و در 13 سال گذشته حتی یک سانتیمتر نیز به فضاهای رفاهی و مسکونی اساتید این دانشگاه افزوده نشده است.
دکتر حجت حسینپور فیضی عضو دیگر این خانواده میباشد که جراح برتر ستون فقرات در آذربایجان است و خدماتش بسیار عریض و طویل. دکتر حجت مانند خیلیها با رانت دولتی دکتر نشده و قبل از انقلاب درس خوانده و بعد از انقلاب به عنوان کادر درمان راهی جبهه شده. او در دو دهه گذشته با گردآوری عدهای از رزمندگان سابق، که شعور ملی و شعور سیاسی داشته و حمایت از مردم را به رفاقت قدرت ترجیح میدادند، سعی کرد تا حزبی برای پیگیری امور آذربایجان تاسیس کند که موفق به اخذ مجوز نشد و حالا همسر ایشان دکتر شمسی عباسعلیزاده مورد حمله دشمنان مردم قرار گرفته است.
دکتر عباسعلیزاده متخصص زنان و زایمان و استاد دانشگاه علوم پزشکی تبریز است و همه زندگیاش را وقف دانشگاه و بیمارستان کرده و زیاد پایبند پول و مقام نبوده است. کشته شدن آیلار حقی کاسه صبر او را لبریز کرد و او با شرکت در تجمع اعتراضی دانشجویان به مقابله با نیروهای سرکوب برخاست و برای همین او را از همه فعالیتهای آموزشی و درمانی تعلیق کردند.
در ادیان باستانی ترکها، فرشتهبانویی به نام آیسیتآنا وجود دارد که حامی زنان و دختران، نگهبان و حافظ زایمان و نگهدارنده کودکان در سه روز اول تولد بوده و کودکان بعد از سه روز تحت الحمایه اومایآنا بودند. مایگیلآنا نیز حفظ و حراست ترکها در برابر سایر اقوام و خطرات طبیعی را برعهده داشت. دکتر شمسی عمری را در نقش آیسیت آنا زندگی کرد و حالا مانند اومای آنا به حمایت از دخترانی برخاست که درد زایمان مادرانشان را دیده بود و ما تنهایش نمیگذاریم.
-----------
#ابراهیم_ساوالان
@dedekatib
ایشان در آن مقاله (سال 1370) گفتند که آذربایجانشرقی در میان 24 استان کشور از لحاظ قبولی کنکور در رتبه 19 قرار دارد (که پنج استان بعدی نیز استانهای غیرفارس بودند) و تعداد قبول شدگان کنکور در این استان برای صدهزار نفر 67.7 نفر است که این رقم برای کل کشور 109.6 نفر (برای استانهای فارسزبان حدود 1500) نفر است و شاخص تعداد دانشجوی این استان برای صدهزار نفر 414 نفر و برای کل کشور 558 نفر (برای استانهای فارسزبان نزدیک 700) نفر میباشد.
در آن مقاله آمده بود که براساس چارت سازمانی، دانشگاه تبریز بایستی 740 استاد تمام وقت داشته باشد که این رقم 345 نفر است و معدل دیپلم 36% از دانشجویان دانشگاه تبریز زیر 12 و 62% بین 12 تا 16 است و تنها 2% از دانشجویان دانشگاه تبریز، معدل دیپلم بالای 16 داشتند و بیش از 56% از کارمندان دانشگاه تبریز بیسواد یا داری سواد ابتدایی با متوسط سن 42 هستند و در 13 سال گذشته حتی یک سانتیمتر نیز به فضاهای رفاهی و مسکونی اساتید این دانشگاه افزوده نشده است.
دکتر حجت حسینپور فیضی عضو دیگر این خانواده میباشد که جراح برتر ستون فقرات در آذربایجان است و خدماتش بسیار عریض و طویل. دکتر حجت مانند خیلیها با رانت دولتی دکتر نشده و قبل از انقلاب درس خوانده و بعد از انقلاب به عنوان کادر درمان راهی جبهه شده. او در دو دهه گذشته با گردآوری عدهای از رزمندگان سابق، که شعور ملی و شعور سیاسی داشته و حمایت از مردم را به رفاقت قدرت ترجیح میدادند، سعی کرد تا حزبی برای پیگیری امور آذربایجان تاسیس کند که موفق به اخذ مجوز نشد و حالا همسر ایشان دکتر شمسی عباسعلیزاده مورد حمله دشمنان مردم قرار گرفته است.
دکتر عباسعلیزاده متخصص زنان و زایمان و استاد دانشگاه علوم پزشکی تبریز است و همه زندگیاش را وقف دانشگاه و بیمارستان کرده و زیاد پایبند پول و مقام نبوده است. کشته شدن آیلار حقی کاسه صبر او را لبریز کرد و او با شرکت در تجمع اعتراضی دانشجویان به مقابله با نیروهای سرکوب برخاست و برای همین او را از همه فعالیتهای آموزشی و درمانی تعلیق کردند.
در ادیان باستانی ترکها، فرشتهبانویی به نام آیسیتآنا وجود دارد که حامی زنان و دختران، نگهبان و حافظ زایمان و نگهدارنده کودکان در سه روز اول تولد بوده و کودکان بعد از سه روز تحت الحمایه اومایآنا بودند. مایگیلآنا نیز حفظ و حراست ترکها در برابر سایر اقوام و خطرات طبیعی را برعهده داشت. دکتر شمسی عمری را در نقش آیسیت آنا زندگی کرد و حالا مانند اومای آنا به حمایت از دخترانی برخاست که درد زایمان مادرانشان را دیده بود و ما تنهایش نمیگذاریم.
-----------
#ابراهیم_ساوالان
@dedekatib
▫️گئتمز سؤز یاراسی.
بیر سویوق باخیشین اودو، هنیرتی،
کؤرپولر یاندیردی، کولو قارالدی.
بیر آن باخیب اؤتدون...باخیشین یئری،
چاپیلان کؤنلومده عؤمورلوک قالدی.
«آن»ین ضربهسینی بیر عؤمور یئدی،
نهلر ائتدیگینی آن هئچ بیلمهدی.
یوخدور ایکینجیسی تک عؤمروموزون،
نییه زهرلهدین بیر عؤمرو، نییه؟
ایستی بیر باخیشا مؤحتاجکن اؤزون،
بس نییه قییمادین اونو اؤزگهیه؟
یادداشدان بیر یوللوق سیلینیب ایتر،
هر عؤمرون، هر گونون مین ماجراسی.
گوللـه یاراسینا نه وار؟ تئز گئدر،
گئتمز سؤز یاراسی، ائیهام یاراسی.
نییه دانیشمادین، نییه اورکله؟
خوش سؤزه هامینین احتیاجی وار.
اینسان یاشامامیش یالنیز چؤرکله،
سینان اورکلرین اؤز علاجی وار.
گؤزوموز اؤنونده آرزولار، کاملار،
ناراحات دونیادا دینجلیک اولارمی؟
اورک سیندیرمایین سیز، ائی آداملار!
بولبول یوواسینا داش آتیلارمی؟
سینان بیر کؤنوله نئجه دئیَک: «دؤز!»
یاماساق بیلینر سینیغین ایزی.
بعضاً خوش بیر باخیش، خئییرخواه بیر سؤز،
گونلرله، آیلارلا یاشادیر بیزی.
داغسانسا، سن دانما تپهنی، دوزو،
بو دارکؤنوللولوک نه وئرَر بیزه؟
خوش بیر تبسّومو، گؤزل بیر سؤزو،
بعضاّ بیز قییمیریق بیر-بیریمیزه.
اورک ده قوجالیر، آخی، ایلیهایل،
او بیزه همدمدیر، بیز اونا سیرداش.
اینفارکتدان* قورخورسان؟ اورک داش دئییل،
اؤزگهنین قلبینی سیندیرما، قارداش!
من سندن اینتقام، سن مندن قیصاص؟
آلیر وئردیگینی اونسوز دا زامان.
آداملار، آداملار! دوشونسَک بیر آز،
هامییا یئر چاتار، گئنیشدیر جاهان.
اجل باشیمیزا کؤلگه سالمامیش،
سیزدن «جان!» ائشیدیم، سیزه «جان!» دئییم.
آداملار، آداملار! یالنیز خوش باخیش،
بیر ده تبسّومدور سیزدن ایستهییم...
#بختیار_واهابزاده
@dedekatib
بیر سویوق باخیشین اودو، هنیرتی،
کؤرپولر یاندیردی، کولو قارالدی.
بیر آن باخیب اؤتدون...باخیشین یئری،
چاپیلان کؤنلومده عؤمورلوک قالدی.
«آن»ین ضربهسینی بیر عؤمور یئدی،
نهلر ائتدیگینی آن هئچ بیلمهدی.
یوخدور ایکینجیسی تک عؤمروموزون،
نییه زهرلهدین بیر عؤمرو، نییه؟
ایستی بیر باخیشا مؤحتاجکن اؤزون،
بس نییه قییمادین اونو اؤزگهیه؟
یادداشدان بیر یوللوق سیلینیب ایتر،
هر عؤمرون، هر گونون مین ماجراسی.
گوللـه یاراسینا نه وار؟ تئز گئدر،
گئتمز سؤز یاراسی، ائیهام یاراسی.
نییه دانیشمادین، نییه اورکله؟
خوش سؤزه هامینین احتیاجی وار.
اینسان یاشامامیش یالنیز چؤرکله،
سینان اورکلرین اؤز علاجی وار.
گؤزوموز اؤنونده آرزولار، کاملار،
ناراحات دونیادا دینجلیک اولارمی؟
اورک سیندیرمایین سیز، ائی آداملار!
بولبول یوواسینا داش آتیلارمی؟
سینان بیر کؤنوله نئجه دئیَک: «دؤز!»
یاماساق بیلینر سینیغین ایزی.
بعضاً خوش بیر باخیش، خئییرخواه بیر سؤز،
گونلرله، آیلارلا یاشادیر بیزی.
داغسانسا، سن دانما تپهنی، دوزو،
بو دارکؤنوللولوک نه وئرَر بیزه؟
خوش بیر تبسّومو، گؤزل بیر سؤزو،
بعضاّ بیز قییمیریق بیر-بیریمیزه.
اورک ده قوجالیر، آخی، ایلیهایل،
او بیزه همدمدیر، بیز اونا سیرداش.
اینفارکتدان* قورخورسان؟ اورک داش دئییل،
اؤزگهنین قلبینی سیندیرما، قارداش!
من سندن اینتقام، سن مندن قیصاص؟
آلیر وئردیگینی اونسوز دا زامان.
آداملار، آداملار! دوشونسَک بیر آز،
هامییا یئر چاتار، گئنیشدیر جاهان.
اجل باشیمیزا کؤلگه سالمامیش،
سیزدن «جان!» ائشیدیم، سیزه «جان!» دئییم.
آداملار، آداملار! یالنیز خوش باخیش،
بیر ده تبسّومدور سیزدن ایستهییم...
#بختیار_واهابزاده
@dedekatib
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#آذربایجان_ارکسترینین 1324 ایلینده، تاسیس اولونماسی و #حاجی_خانمحمداوف، #فاطمه_زرگری، #بیگجهخانی و #محمود_فرنام'ین هنرلریندن بیر گوشهسی👌🌺:
#ادبیات_ائوى
بو آذردن او آذره
ایلیمی قایتارین منه... (هاشیم ترلان)
@adabiyatevi
@dedekatib_katiboglu
#ادبیات_ائوى
بو آذردن او آذره
ایلیمی قایتارین منه... (هاشیم ترلان)
@adabiyatevi
@dedekatib_katiboglu
✍️خلیل مختاری نیا
🍎#آذرماه_آذربایجان_و_قیزیل_آلما
✍️مکتوبه ام را با بندی از منظومه ی "قیزل_اوزنیم [ شعری از خودم ] آغاز می کنم:
قیزیل اوزن ! سن هارای_و من هارا
سن شانلی بیر قیزیل دامار من قارا
قاریاغیش آغلیر هاوامیز گل آچاق
پنجره نی سن یاغیشا من قارا
🔺با نظری اجمالی بر استعمال اصطلاحاتی با عنصر اصلی #قیزیل در فرهنگ غنی و فلسفه و اعتقاد کهن ترکان؛ منجمله قیزیل اوزن، قیزیل دامار، قیزیل بوندا [ نام اتحادیه ای ترک، که در هزاره اول قبل از میلاد در سواحل قیزیل اوزون صاحب مِلک و مُلک و مَلَک بودند] ، قیزیل تورکلر[ نام دولتی تورک همانند دولت گؤک تورکلر]، قیزیل باشلار[ رکن اصلی امپراطوری صفویان]، قیزیل قویون [ نام نژادی مرغوب از گوسفندان مانند قوچ افشار] ، قیزل قوش، قیزیل آلپ [ عنوانی نظامی برای جنگجویان شجاع ترک]، قیزیل اردو [ ارتش سرخ ]، قیزیل یول [ مسیر خورشید]، قیزیل ارسلان[ نام یکی از فرمانده هان شجاع سلجوقی و دیگر سلسله های ترک]، قیزیل کند[ شهر آرمانی، همان آرمانشهر یا همان مدینه فاضله] و... و... و نهایتا 🍎 قیزل آلما
🔺رنگ قرمز و مفهوم قیزیل در باور عمومی ترکان و خاصه آذربایجان در معانی و مفاهیم استیلا، قدرت، شجاعت، مرکز و کانون قدرت و دولت، هدف غایی، مسیر اصلی و صحیح حرکت یک ملت و سمبلی دال بر تقدس خورشید و تعلق معنوی آن بر تانگر. تانری / تاری ( خداوند) می باشد :" بِسْمِ اللّٰهِ النُّورِ، بِسْمِ اللّٰهِ نُورِ النُّورِ، بِسْمِ اللّٰهِ نُورٌ عَلىٰ نُورٍ، بِسْمِ اللّٰهِ الَّذِى خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّورِ . الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّورِ، وَأَنْزَلَ النُّورَ عَلَى الطُّورِ ."( دعای نور) بر همین اساس ، اعتقاد بر منشأ و مبدأ الهی و نورانی خورشید، اولین رکن تانگریسم یعنی همان توحید و خداپرستی و یکتاپرستی در دین اولیه ترکان می باشد.
🔺:" در آیین و سنت های قدیمی ترکان ، #آلما (سیب ) عموما و #قیزیل_آلما (سیب قرمز ) خصوصا، مورد تقدیس قرار گرفته و می گیرد. رنگ قرمز در فرهنگ ترکان اوغوز علامت حیات و تداوم زندگی است. کما اینکه لغات هم معنی قان= خون صورتی از لغت گون / گان / گن( خورشید) می باشد و علت اینکه در چیلله گئجه سی از میوه های قرمز مانند انار و سیب قرمز استفاده می شود نشانه ای از باور به جاری شدن خون در رگ های خورشید از اول زمستان می باشد که روزها آرام آرام طولانی تر و میزان حضور خورشید در آسمان بیشتر و در نقطه مقابل آن میزان ظلمات و تاریکی شبها، هر شب کمتر از دیشب می شود."( گروس اوغلو، فصلنامه اینجی دنیزیم، 1390)
🍎در فرهنگ تورک،سیب نماد تداوم نسل است و مفهوم ابدیت را نیز به نوعی نمادگرایی میکند بنابراین از قدیم الایام در عروسی های ترکان از سیب قرمز استفاده می کنند. همچنین سیب قرمز در اساطیر ترک نماد" تولید مثل"، " تولد دوباره"و آفرینش می باشد. مادران ترک برای اینکه صاحب بچه شوند به شاخه های درخت سیب پارچه های قرمز رنگ می بستند. در داستانها و اساطیر ترک، سیب و بارداری اغلب در یک مفهوم به کار رفته اند.
🔺رنگ پرچم و تاج و تخت بسیاری از دولت های ترک قرمز بوده است طبق مکتوبات باستا نشناس روسی به نام S.V. Kiselev در ناحیه " تویاه " یک گور مربوط به دوره گؤک ترک را باز کرده اند که به 800 سال قبل بر می گشت در این گور با جسدی مواجه می شوند که لباس بالای آن به رنگ قرمز و از جنس ایپک ( ابریشم) بوده است.(گنج، ترجمه روشن، 1387: 32)
🔺دکتر رشاد گنج به نقل از پروفسور عبدالقادر اینان و در خصوص جایگاه رنگ قرمز در فرهنگ و باور ترک های قزاق _قرقیز می نویسد:"در حکایتی از ترک های قزاق_قرقیز با عنوان " خفتان سرخ نپوشیده ایم" وجود دارد که قسمتی از آن سرودی است به نام " مرادمان حاصل نیامده"؛ همچنین در زمان قدیم میان مردم" اقوام باش قوردلار" همه خفتان سرخ نشانه دامادی به شمار می رفت. طغرل سلجوقی هم در سال 1037 میلادی هنگام لشکرگشی از چادر قرمز و پرچم ابریشمین قرمز برای اعلان سمبل حکمرانی خود استفاده کرد( همان، 1388: 35-34)
🔺طبق منابع تاریخی ارطوغرول غازی اوغلو عثمان غازی نیز از پرچم های قرمز و زرد برای اعلان حکومت و حکمرانی خود استفاده کرده است(گنج، 1388: 25)؛ از این دست نمونه های تاریخی و فرهنگی دال بر قداست رنگ قرمز در فرهنگ و باور ترک ها به وفور می توان در صفحات تاریخ و آثار باستان شناسی پیدا کرد که خارج از ظرفیت این مکتوبه و راقم آن و خارج از حوصله مخاطبان می باشد.
منبع:🔻
🔺گروس اوغلو، میرستار، مقاله "یلدا (چیلله گئجه سی)جشنی آئینی در باستان، فصلنامه تخصصی اینجی دنیزیم، شماره 1،بیجار گروس، زمستان 1390
🔺گنج،رشاد، رنگ و نوروز در اساطیر ترک، ترجمه امین روشن، کرج، انتشارات پینار، 1
@dedekatib
🍎#آذرماه_آذربایجان_و_قیزیل_آلما
✍️مکتوبه ام را با بندی از منظومه ی "قیزل_اوزنیم [ شعری از خودم ] آغاز می کنم:
قیزیل اوزن ! سن هارای_و من هارا
سن شانلی بیر قیزیل دامار من قارا
قاریاغیش آغلیر هاوامیز گل آچاق
پنجره نی سن یاغیشا من قارا
🔺با نظری اجمالی بر استعمال اصطلاحاتی با عنصر اصلی #قیزیل در فرهنگ غنی و فلسفه و اعتقاد کهن ترکان؛ منجمله قیزیل اوزن، قیزیل دامار، قیزیل بوندا [ نام اتحادیه ای ترک، که در هزاره اول قبل از میلاد در سواحل قیزیل اوزون صاحب مِلک و مُلک و مَلَک بودند] ، قیزیل تورکلر[ نام دولتی تورک همانند دولت گؤک تورکلر]، قیزیل باشلار[ رکن اصلی امپراطوری صفویان]، قیزیل قویون [ نام نژادی مرغوب از گوسفندان مانند قوچ افشار] ، قیزل قوش، قیزیل آلپ [ عنوانی نظامی برای جنگجویان شجاع ترک]، قیزیل اردو [ ارتش سرخ ]، قیزیل یول [ مسیر خورشید]، قیزیل ارسلان[ نام یکی از فرمانده هان شجاع سلجوقی و دیگر سلسله های ترک]، قیزیل کند[ شهر آرمانی، همان آرمانشهر یا همان مدینه فاضله] و... و... و نهایتا 🍎 قیزل آلما
🔺رنگ قرمز و مفهوم قیزیل در باور عمومی ترکان و خاصه آذربایجان در معانی و مفاهیم استیلا، قدرت، شجاعت، مرکز و کانون قدرت و دولت، هدف غایی، مسیر اصلی و صحیح حرکت یک ملت و سمبلی دال بر تقدس خورشید و تعلق معنوی آن بر تانگر. تانری / تاری ( خداوند) می باشد :" بِسْمِ اللّٰهِ النُّورِ، بِسْمِ اللّٰهِ نُورِ النُّورِ، بِسْمِ اللّٰهِ نُورٌ عَلىٰ نُورٍ، بِسْمِ اللّٰهِ الَّذِى خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّورِ . الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّورِ، وَأَنْزَلَ النُّورَ عَلَى الطُّورِ ."( دعای نور) بر همین اساس ، اعتقاد بر منشأ و مبدأ الهی و نورانی خورشید، اولین رکن تانگریسم یعنی همان توحید و خداپرستی و یکتاپرستی در دین اولیه ترکان می باشد.
🔺:" در آیین و سنت های قدیمی ترکان ، #آلما (سیب ) عموما و #قیزیل_آلما (سیب قرمز ) خصوصا، مورد تقدیس قرار گرفته و می گیرد. رنگ قرمز در فرهنگ ترکان اوغوز علامت حیات و تداوم زندگی است. کما اینکه لغات هم معنی قان= خون صورتی از لغت گون / گان / گن( خورشید) می باشد و علت اینکه در چیلله گئجه سی از میوه های قرمز مانند انار و سیب قرمز استفاده می شود نشانه ای از باور به جاری شدن خون در رگ های خورشید از اول زمستان می باشد که روزها آرام آرام طولانی تر و میزان حضور خورشید در آسمان بیشتر و در نقطه مقابل آن میزان ظلمات و تاریکی شبها، هر شب کمتر از دیشب می شود."( گروس اوغلو، فصلنامه اینجی دنیزیم، 1390)
🍎در فرهنگ تورک،سیب نماد تداوم نسل است و مفهوم ابدیت را نیز به نوعی نمادگرایی میکند بنابراین از قدیم الایام در عروسی های ترکان از سیب قرمز استفاده می کنند. همچنین سیب قرمز در اساطیر ترک نماد" تولید مثل"، " تولد دوباره"و آفرینش می باشد. مادران ترک برای اینکه صاحب بچه شوند به شاخه های درخت سیب پارچه های قرمز رنگ می بستند. در داستانها و اساطیر ترک، سیب و بارداری اغلب در یک مفهوم به کار رفته اند.
🔺رنگ پرچم و تاج و تخت بسیاری از دولت های ترک قرمز بوده است طبق مکتوبات باستا نشناس روسی به نام S.V. Kiselev در ناحیه " تویاه " یک گور مربوط به دوره گؤک ترک را باز کرده اند که به 800 سال قبل بر می گشت در این گور با جسدی مواجه می شوند که لباس بالای آن به رنگ قرمز و از جنس ایپک ( ابریشم) بوده است.(گنج، ترجمه روشن، 1387: 32)
🔺دکتر رشاد گنج به نقل از پروفسور عبدالقادر اینان و در خصوص جایگاه رنگ قرمز در فرهنگ و باور ترک های قزاق _قرقیز می نویسد:"در حکایتی از ترک های قزاق_قرقیز با عنوان " خفتان سرخ نپوشیده ایم" وجود دارد که قسمتی از آن سرودی است به نام " مرادمان حاصل نیامده"؛ همچنین در زمان قدیم میان مردم" اقوام باش قوردلار" همه خفتان سرخ نشانه دامادی به شمار می رفت. طغرل سلجوقی هم در سال 1037 میلادی هنگام لشکرگشی از چادر قرمز و پرچم ابریشمین قرمز برای اعلان سمبل حکمرانی خود استفاده کرد( همان، 1388: 35-34)
🔺طبق منابع تاریخی ارطوغرول غازی اوغلو عثمان غازی نیز از پرچم های قرمز و زرد برای اعلان حکومت و حکمرانی خود استفاده کرده است(گنج، 1388: 25)؛ از این دست نمونه های تاریخی و فرهنگی دال بر قداست رنگ قرمز در فرهنگ و باور ترک ها به وفور می توان در صفحات تاریخ و آثار باستان شناسی پیدا کرد که خارج از ظرفیت این مکتوبه و راقم آن و خارج از حوصله مخاطبان می باشد.
منبع:🔻
🔺گروس اوغلو، میرستار، مقاله "یلدا (چیلله گئجه سی)جشنی آئینی در باستان، فصلنامه تخصصی اینجی دنیزیم، شماره 1،بیجار گروس، زمستان 1390
🔺گنج،رشاد، رنگ و نوروز در اساطیر ترک، ترجمه امین روشن، کرج، انتشارات پینار، 1
@dedekatib
"
ﺳﺌﻮﻩ ﺟﻪ ﻳﻢ ﻣﻦ ﺳﻨﻲ، ﺳﻦ ﻣﻨﻲ ﺳﺌﻮﻣﻪ ﺳﻨﺪﻩ "
ﺑﺎﺧﻴﺸﻼﺭﻳﻦ ﺍﻳﺰ ﺳﺎﻟﻴﺐ، ﺍﻭﺭﻩ ﻳﻴﻤﺪﻩ ﺑﺎﺳﻘﻲ ﺗك
ﻋﺸﻘﻴﻤﻴﻦ ﻗﻮﺟﺎﻏﻴﻨﺪﺍ ﺧﺎﻃﻴﺮﻩ ﻥ ﻭﺍﺭ ﺑﻴﺮ ﺍﺗﻚ
ﺁﻏﺰﻳﻤﺪﺍ ﻗﻮﺭﻭﺳﺎﺩﺍ، ﺩﻳﻠﻪ ﺩﻳﻴﻴﻢ ﺳﻮﻥ ﺩﻳﻠﻚ
ﻫﺮ ﺍﻳﻞ ﺑﺎﻫﺎﺭ ﮔﻠﻨﺪﻩ، ﺩﺍﻏﻼﺭﺍ ﭼﻦ ﺩﻭﺷﻨﺪﻩ
ﺳﺌﻮﻩ ﺟﻪ ﻳﻢ ﻣﻦ ﺳﻨﻲ، ﺳﻦ ﻣﻨﻲ ﺳﺌﻮﻣﻪ ﺳﻨﺪﻩ
ﺷﻔﻖﻟﺮﺩﻥ ﺁﻝ ﮔﻮﻧﺶ، ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺳﻴﻦ ﺁﭼﺎﻧﺪﺍ
ﺩﺍﻏﻼﺭ ﻗﻴﺰﻳﻞ ﻻﻟﻪ ﺩﻥ، ﮔﻮﻝ ﺩﺅﺷﻮﻧﻪ ﺳﺎﭼﺎﻧﺪﺍ
ﺗﺎﺭﻻﻻﺭﺩﺍ ﺳﻮﻧﺒﻮﻟﻠﺮ، ﻳﺌﻠﻜﻦ ﻛﻴﻤﻴﻦ ﺍﻭﭼﺎﻧﺪﺍ
ﺳﺮﻳﻦ ﻳﺌﻠﻠﺮ ﺍﺅﭘﻨﺪﻩ، ﮔﻮﻝ ﻳﺎﻧﺎﻏﻴﻦ ﭼﻤﻨﺪﻩ
ﺳﺌﻮﻩ ﺟﻪ ﻳﻢ ﻣﻦ ﺳﻨﻲ، ﺳﻦ ﻣﻨﻲ ﺳﺌﻮﻣﻪ ﺳﻨﺪﻩ
ﺑﻮﺯ ﺑﻮﻻﻗﻼﺭ ﭼﻴﭽﻜﺪﻥ، ﺑﻮﻳﻮﻥ ﺑﺎﻏﻲ ﺩﻭﺯﻧﺪﻩ
ﺯﻣﺮﻭﺩ ﺩﻭﻧﻠﻮ ﺳﺆﻳﻮﺩﻟﺮ، ﮔﺆﻱ ﺳﻮﻻﺭﺩﺍ ﺍﻭﺯﻧﺪﻩ
ﻳﺎﻣﺎﺟﻼﺭﺩﺍ ﺑﻨﺆﻭﺷﻪ، ﺩﻭﺩﺍﻗﻼﺭﻳﻦ ﺑﻮﺯﻧﺪﻩ
ﺑﻮﻟﺒﻮﻟﻠﺮ ﺍﻭﺧﻮﻳﺎﻧﺪﺍ، ﻗﺎﺭﺍﻧﻘﻮﺷﻼﺭ ﺍﺅﺗﻨﺪﻩ
ﺳﺌﻮﻩ ﺟﻪ ﻳﻢ ﻣﻦ ﺳﻨﻲ، ﺳﻦ ﻣﻨﻲ ﺳﺌﻮﻣﻪ ﺳﻨﺪﻩ
ﻳﺎﺯ ﮔﺌﺠﻪ ﺳﻲ ﮔﺆﻳﺪﻥ ﺁﻱ، ﺳﻮﻥ ﺍﻳﺸﻴﻐﻴﻦ ﻳﺎﻳﺎﻧﺪﺍ
ﺑﺎﺭﻣﺎﻏﻴﻨﺪﺍ ﺍﻳﻨﺘﻴﻈﺎﺭ، ﻟﺤﻈﻪ ﻟﺮﻱ ﺳﺎﻳﺎﻧﺪﺍ
ﻳﺎﻧﻴﻨﺪﺍﺩﻳﺮ ﺧﻴﺎﻟﻴﻢ، ﺳﻦ ﺍﻭﻟﺴﺎﻧﺪﺍ ﻫﺎﻳﺎﻧﺪﺍ
ﺳﺤﺮ ﻳﺌﻠﻲ ﻫﺮ ﺳﺤﺮ، ﺑﺎﻏﭽﺎﻣﻴﺰﺍ ﺍﺳﻨﺪﻩ
ﺳﺌﻮﻩ ﺟﻪ ﻳﻢ ﻣﻦ ﺳﻨﻲ، ﺳﻦ ﻣﻨﻲ ﺳﺌﻮﻣﻪ ﺳﻨﺪﻩ
#ستار_گولمحمدی
🌺 @dedekatib 🌺
ﺳﺌﻮﻩ ﺟﻪ ﻳﻢ ﻣﻦ ﺳﻨﻲ، ﺳﻦ ﻣﻨﻲ ﺳﺌﻮﻣﻪ ﺳﻨﺪﻩ "
ﺑﺎﺧﻴﺸﻼﺭﻳﻦ ﺍﻳﺰ ﺳﺎﻟﻴﺐ، ﺍﻭﺭﻩ ﻳﻴﻤﺪﻩ ﺑﺎﺳﻘﻲ ﺗك
ﻋﺸﻘﻴﻤﻴﻦ ﻗﻮﺟﺎﻏﻴﻨﺪﺍ ﺧﺎﻃﻴﺮﻩ ﻥ ﻭﺍﺭ ﺑﻴﺮ ﺍﺗﻚ
ﺁﻏﺰﻳﻤﺪﺍ ﻗﻮﺭﻭﺳﺎﺩﺍ، ﺩﻳﻠﻪ ﺩﻳﻴﻴﻢ ﺳﻮﻥ ﺩﻳﻠﻚ
ﻫﺮ ﺍﻳﻞ ﺑﺎﻫﺎﺭ ﮔﻠﻨﺪﻩ، ﺩﺍﻏﻼﺭﺍ ﭼﻦ ﺩﻭﺷﻨﺪﻩ
ﺳﺌﻮﻩ ﺟﻪ ﻳﻢ ﻣﻦ ﺳﻨﻲ، ﺳﻦ ﻣﻨﻲ ﺳﺌﻮﻣﻪ ﺳﻨﺪﻩ
ﺷﻔﻖﻟﺮﺩﻥ ﺁﻝ ﮔﻮﻧﺶ، ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺳﻴﻦ ﺁﭼﺎﻧﺪﺍ
ﺩﺍﻏﻼﺭ ﻗﻴﺰﻳﻞ ﻻﻟﻪ ﺩﻥ، ﮔﻮﻝ ﺩﺅﺷﻮﻧﻪ ﺳﺎﭼﺎﻧﺪﺍ
ﺗﺎﺭﻻﻻﺭﺩﺍ ﺳﻮﻧﺒﻮﻟﻠﺮ، ﻳﺌﻠﻜﻦ ﻛﻴﻤﻴﻦ ﺍﻭﭼﺎﻧﺪﺍ
ﺳﺮﻳﻦ ﻳﺌﻠﻠﺮ ﺍﺅﭘﻨﺪﻩ، ﮔﻮﻝ ﻳﺎﻧﺎﻏﻴﻦ ﭼﻤﻨﺪﻩ
ﺳﺌﻮﻩ ﺟﻪ ﻳﻢ ﻣﻦ ﺳﻨﻲ، ﺳﻦ ﻣﻨﻲ ﺳﺌﻮﻣﻪ ﺳﻨﺪﻩ
ﺑﻮﺯ ﺑﻮﻻﻗﻼﺭ ﭼﻴﭽﻜﺪﻥ، ﺑﻮﻳﻮﻥ ﺑﺎﻏﻲ ﺩﻭﺯﻧﺪﻩ
ﺯﻣﺮﻭﺩ ﺩﻭﻧﻠﻮ ﺳﺆﻳﻮﺩﻟﺮ، ﮔﺆﻱ ﺳﻮﻻﺭﺩﺍ ﺍﻭﺯﻧﺪﻩ
ﻳﺎﻣﺎﺟﻼﺭﺩﺍ ﺑﻨﺆﻭﺷﻪ، ﺩﻭﺩﺍﻗﻼﺭﻳﻦ ﺑﻮﺯﻧﺪﻩ
ﺑﻮﻟﺒﻮﻟﻠﺮ ﺍﻭﺧﻮﻳﺎﻧﺪﺍ، ﻗﺎﺭﺍﻧﻘﻮﺷﻼﺭ ﺍﺅﺗﻨﺪﻩ
ﺳﺌﻮﻩ ﺟﻪ ﻳﻢ ﻣﻦ ﺳﻨﻲ، ﺳﻦ ﻣﻨﻲ ﺳﺌﻮﻣﻪ ﺳﻨﺪﻩ
ﻳﺎﺯ ﮔﺌﺠﻪ ﺳﻲ ﮔﺆﻳﺪﻥ ﺁﻱ، ﺳﻮﻥ ﺍﻳﺸﻴﻐﻴﻦ ﻳﺎﻳﺎﻧﺪﺍ
ﺑﺎﺭﻣﺎﻏﻴﻨﺪﺍ ﺍﻳﻨﺘﻴﻈﺎﺭ، ﻟﺤﻈﻪ ﻟﺮﻱ ﺳﺎﻳﺎﻧﺪﺍ
ﻳﺎﻧﻴﻨﺪﺍﺩﻳﺮ ﺧﻴﺎﻟﻴﻢ، ﺳﻦ ﺍﻭﻟﺴﺎﻧﺪﺍ ﻫﺎﻳﺎﻧﺪﺍ
ﺳﺤﺮ ﻳﺌﻠﻲ ﻫﺮ ﺳﺤﺮ، ﺑﺎﻏﭽﺎﻣﻴﺰﺍ ﺍﺳﻨﺪﻩ
ﺳﺌﻮﻩ ﺟﻪ ﻳﻢ ﻣﻦ ﺳﻨﻲ، ﺳﻦ ﻣﻨﻲ ﺳﺌﻮﻣﻪ ﺳﻨﺪﻩ
#ستار_گولمحمدی
🌺 @dedekatib 🌺
▫️گؤی، بیر محبّته آچیق قوجاقدیر،
ساناسان اولدوزلار کؤرپه اوشاقدیر.
بیزیم گنج آنالار اؤز قوجاغیندا،
چوخ بؤیله اولدوزلار پارلاداجاقدیر...
#میکاییل_مشفق
@dedekatib
ساناسان اولدوزلار کؤرپه اوشاقدیر.
بیزیم گنج آنالار اؤز قوجاغیندا،
چوخ بؤیله اولدوزلار پارلاداجاقدیر...
#میکاییل_مشفق
@dedekatib
واقعیت این است که فرقه دموکرات آذربایجان روز 22 آذر 1325 شکست خورده ولی دشمنان آذربایجان توانستهاند، روز 21 آذر را بعنوان روز شکست آذربایجان تثبیت کنند تا حلاوت 21 آذر 1324 و روز تشکیل دولت ملی آذربایجان را به کام این ملت تلخ کرده و نگذارند تا ما در تقویم روزی برای افتخار داشته باشد.
انتخاب روز 26 آذر برای سوزاندن کتابهای ترکی نیز بیجهت نبود. 22 آذر 1324 مجلس ملی آذربایجان، تدوین و تهیه کتابهای درسی به زبان ترکی را به هئیتی از نویسندگان سپرد. آن کتابها روز 25 آذر جهت بررسی و تصویب به مجلس داده شد و روز 26 آذر 1324 کتابهای درسی ترکی که از طرف وزارت فرهنگ آذربایجان جهت تدریس در پنج ساله اول ابتدایی تهیه شده بود به تصویب مجلس ملی آذربایجان رسید و روز 26 آذر به عنوان «روز کتاب» شهره شد. سال بعد، اشغالگران درست در همان روز، آن کتابها را به همراه صدها جلد کتاب ترکی خطی و چاپی یادگار گذشتگان، در میادین شهرهای آذربایجان سوزاندند تا روز باشکوه تصویب کتابهای ترکی با اندوه سوزانده شدن آنها پیوند زده شود. ناظری میگفت که در میان کتابهای سوزانده شده دیوان فضولی چاپ شده در دوره قاجار و یک جلد کتاب ددهقورقود چاپ ترکیه بود که محمدعلی تربیت آن را تهیه و به کتابخانه اهدا کرده بود.
صد البته که جنایتی مانند سوزاندن دیوان فضولی و کتاب ددهقورقود نمیتواند ارتباطی با باجخواهی روسیه از ایران و قرارداد نفت ایران- روسیه داشته باشد و آن جنایتها فقط تلاشی سازمان یافته برای نابودی میراث ترکها بود و جایی برای توجیهگرانش نمیگذارد.
#ابراهیم_ساوالان
@dedekatib
انتخاب روز 26 آذر برای سوزاندن کتابهای ترکی نیز بیجهت نبود. 22 آذر 1324 مجلس ملی آذربایجان، تدوین و تهیه کتابهای درسی به زبان ترکی را به هئیتی از نویسندگان سپرد. آن کتابها روز 25 آذر جهت بررسی و تصویب به مجلس داده شد و روز 26 آذر 1324 کتابهای درسی ترکی که از طرف وزارت فرهنگ آذربایجان جهت تدریس در پنج ساله اول ابتدایی تهیه شده بود به تصویب مجلس ملی آذربایجان رسید و روز 26 آذر به عنوان «روز کتاب» شهره شد. سال بعد، اشغالگران درست در همان روز، آن کتابها را به همراه صدها جلد کتاب ترکی خطی و چاپی یادگار گذشتگان، در میادین شهرهای آذربایجان سوزاندند تا روز باشکوه تصویب کتابهای ترکی با اندوه سوزانده شدن آنها پیوند زده شود. ناظری میگفت که در میان کتابهای سوزانده شده دیوان فضولی چاپ شده در دوره قاجار و یک جلد کتاب ددهقورقود چاپ ترکیه بود که محمدعلی تربیت آن را تهیه و به کتابخانه اهدا کرده بود.
صد البته که جنایتی مانند سوزاندن دیوان فضولی و کتاب ددهقورقود نمیتواند ارتباطی با باجخواهی روسیه از ایران و قرارداد نفت ایران- روسیه داشته باشد و آن جنایتها فقط تلاشی سازمان یافته برای نابودی میراث ترکها بود و جایی برای توجیهگرانش نمیگذارد.
#ابراهیم_ساوالان
@dedekatib
امروز 18 دسامبر روز جهانی زبان عربی و روز فینال جام جهانی فوتبال در سرزمینی عربی است. زبان عربی گنجینه بیپایان تاریخ، جغرافیا، اندیشه و فرهنگ بخش بزرگی از جهان است و ما ترکها نگارش و ماندگاری بخش بزرگی از تاریخمان را مدیون زبان عربی هستیم. برای مثال هرچند اطلاعات ما درباره تاریخ امپراطوری بزرگ خزر بیشتر از متون عربی، بیزانسی، روسی و عبری است اما به اذعان دایرهالمعارف بریتانیکا «مورخان اولیه عرب به لحاظ شکل ویژه تالیفات خود از دیگران ممتاز میباشند».
شاید امپراطوری خزر مهمترین فصل تاریخ ترکهاست. زیرا خزرها از یک طرف ادامه امپراطوری هون و از طرف دیگر پدران امپراطوری سلجوقی محسوب میشدند و خوب میدانیم که سلجوقیها چه نقش بیبدیلی در تاریخ ترکها داشتهاند و همه حکومتهای بعدی ترک نیز به نحوی ورثه آنها بودند.
درباره خواستگاه و ظهور خزرها باید گفت که موسی خورهناسی از سکونت خزرها در اطراف رودخانه کور آذربایجان طی سالهای 197 تا 217 میلادی خبر میدهد که قومی تحت حاکمیت هونها بودهاند و پریسکوس، سفیر امپراطور تئودوسیوس بیزانس، که در سال 448 میلادی به دربار آتیلا فرستاده شده، آقخزرها را از اقوام تابع هون مینویسد. صد سال بعد، زکریا رهتور سوریانی آن سخنان را تکرار کرده و خزرها را قومی در قفقاز معرفی میکند. خزرها پس از هونها یک قرن تحت تعلیم خاقان تورگوت قرار گرفته و سپس به قول آرتامونوف، به مدت 300 سال فرمانروای بیرقیب تمامی اورآسیا میشوند که در دوران اوجشان بر سی قوم بزرگ مانند بلغار، برتاس، اوغوز، مجار، اسلاو و غیره حکمرانی کردهاند.
در آن هفتصد سالی که از ظهور خزرها در عرصه تاریخ جهان میگذشت چیز دندانگیری درباره آنها نوشته نشده بود تا اینکه مورخان عرب مانند ابن فضلان، اصطخری، ابن حوقل و مسعودی در فاصله سالهای 920 تا 980 آستین را بالا زده و با قلمهای خودشان و لسان متین عربی این امپراطوری را جاودانه کردند. خزرها نیز مانند همه حکومتها به تاریخ پیوستند ولی توقاق پدر سلجوق یکی از سرداران سپاه خاقان خزر بود و سلجوق در دربار خزر تربیت یافت و تاثیر اندیشه و فرهنگ خزری برای همیشه در میان سلجوقیان ماندگار شد. برای مثال معماری سلجوقی که بنیان معماری سایر حکومتهای ترک نیز بوده، وارث و ادامهی همان معماری خزری بود.
ما بیش از اینها به زبان و تاریخنگاری عربی مدیونیم که با یک تبریک خشک و خالی بتوانیم حق این روز را بجای آوریم ولی باز «مبروک لکل عرب العالم»
#ابراهیم_ساوالان
شاید امپراطوری خزر مهمترین فصل تاریخ ترکهاست. زیرا خزرها از یک طرف ادامه امپراطوری هون و از طرف دیگر پدران امپراطوری سلجوقی محسوب میشدند و خوب میدانیم که سلجوقیها چه نقش بیبدیلی در تاریخ ترکها داشتهاند و همه حکومتهای بعدی ترک نیز به نحوی ورثه آنها بودند.
درباره خواستگاه و ظهور خزرها باید گفت که موسی خورهناسی از سکونت خزرها در اطراف رودخانه کور آذربایجان طی سالهای 197 تا 217 میلادی خبر میدهد که قومی تحت حاکمیت هونها بودهاند و پریسکوس، سفیر امپراطور تئودوسیوس بیزانس، که در سال 448 میلادی به دربار آتیلا فرستاده شده، آقخزرها را از اقوام تابع هون مینویسد. صد سال بعد، زکریا رهتور سوریانی آن سخنان را تکرار کرده و خزرها را قومی در قفقاز معرفی میکند. خزرها پس از هونها یک قرن تحت تعلیم خاقان تورگوت قرار گرفته و سپس به قول آرتامونوف، به مدت 300 سال فرمانروای بیرقیب تمامی اورآسیا میشوند که در دوران اوجشان بر سی قوم بزرگ مانند بلغار، برتاس، اوغوز، مجار، اسلاو و غیره حکمرانی کردهاند.
در آن هفتصد سالی که از ظهور خزرها در عرصه تاریخ جهان میگذشت چیز دندانگیری درباره آنها نوشته نشده بود تا اینکه مورخان عرب مانند ابن فضلان، اصطخری، ابن حوقل و مسعودی در فاصله سالهای 920 تا 980 آستین را بالا زده و با قلمهای خودشان و لسان متین عربی این امپراطوری را جاودانه کردند. خزرها نیز مانند همه حکومتها به تاریخ پیوستند ولی توقاق پدر سلجوق یکی از سرداران سپاه خاقان خزر بود و سلجوق در دربار خزر تربیت یافت و تاثیر اندیشه و فرهنگ خزری برای همیشه در میان سلجوقیان ماندگار شد. برای مثال معماری سلجوقی که بنیان معماری سایر حکومتهای ترک نیز بوده، وارث و ادامهی همان معماری خزری بود.
ما بیش از اینها به زبان و تاریخنگاری عربی مدیونیم که با یک تبریک خشک و خالی بتوانیم حق این روز را بجای آوریم ولی باز «مبروک لکل عرب العالم»
#ابراهیم_ساوالان
🔸مراسم « چیلله گئجه سی » آذربایجان یادگاری از دوران اساطیر
یکی از قدیمی ترین مراسمهای رایج در آذربایجان که همچون جشن سال نو و یئنی گون ( اول فروردین) ارتباط نزدیکی با نجوم دارد مراسم چیلله گئجه¬سی می باشد که هر سال با شکوه فراوان در میان خانواده های آذربایجانی برگزار می شود. آمادگی برای این شب به یادماندنی از چندین روز قبل شروع می شود و با شب نشینی در آخرین شب آذر به اوج می رسد.
اساس این جشن هماهنگ با سال اعتدالی و براساس تقویم ترکان در زمان سلجوقی یعنی تقویم جلالی - به افتخار سلطان جلال الدین ملکشاه سلجوقی- موقع تحویل ماه جدی( آذر) به قوس ( دی) پایه ریزی شده است. شب این تحویل، طولانی ترین شب سال است و مردمان قدیم برای درامان ماندن از شر شب طولانی و در ضمن خوشحالی از تولد خورشید و نورانیت به جشن و پایکوبی می پرداختند.
در اساطیر ملل شرق، این شب را شب تولد خورشید می دانند و ارتباط آن با آیینهای قدیمی مورد اتفاق تمام محققین می باشد. همچنان که تولد خدای دوموزی در میان سومریان در اول فروردین با جشنی بزرگ یاد می شد، شب چله نیز تولد نور و امیدواری بود برای مردمان قدیم.. مهرداد بهار اسطوره شناس برجسته و پسر ملک الشعرای بهار معتقد بود که نوروز جشنی آریایی نبوده بنابراین چیلله گئجه سی نیز جشنی آریایی نخواهد بود.
خورشید در اساطیر آذربایجانی جنس مذکر دارد و شایسته احترام و ماه جنسی مونث. بی دلیل نبود که موقع خورشید گرفتگی، اجدادمان برای خلاصی خورشید مقدس از چنگ به زعم آنها اژدها با کوبیدن ظروف مسی سعی می کردند خورشیدشان را از دست اژدهای بدطینت برهانند.
آیین خورشیدپرستی در میان رومی های باستان نیز رواج داشته و آنچنان قدرتمند بود که بعد از گرویدن رومی ها به مسیحیت، جشن تولد خورشید به جشن تولد عیسی مسیح تبدیل شد بطوریکه امروزه 4 روز بعد از شب چلله، مسیحیان، میلاد عیسی مسیح را جشن می گیرند حال اینکه براساس شواهد جدی و حتی متن خود انجیل عیسی در فصل گرمی متولد شده است. حتی در سده ۱۷ میلادی، آیزاک نیوتن بحث میکند که روز تولد مسیح تنها به این دلیل انتخاب شده که با تحولات خورشیدی هماهنگ باشد. بدین ترتیب این آیین از این طریق وارد زندگی جمع کثیری از مردم جهان شد.
در آذربایجان به سبب دارابودن زمستانهای سخت این عید و مراسم خیلی ملموستر می باشد. در آذربایجان، این شب آغاز چله بزرگ ( بویوک چیلله) می باشد که 40 روز ادامه دارد. سرما پس از 40 روز زورش را می زند تا دوباره سرما را برجهان حاکم گرداند ولی گرم شدن زمین عمر چله کوچک ( کیچیک چیلله) را کوتاهتر می کند و پس از بیست روز بایرام آیی می رسد و مراسمات چهارگانه هر هفته در هر چهارشنبه شروع می شود. اهالی آذربایجان چهارشنبه اول را سو ( آب) ، چهارشنبه دوم را اود ( آتش)، چهارشنبه سوم را یئل ( باد) و چهارشنبه آخر را آخیر چرشنبه یا تورپاق ( خاک) می نامند.
از مراسمات جنبی و در عین حال اصلی شب چلله می توان نام برد:
1- پای گوندرمه ( هدایایی برای فرزندان خصوصا نوعروسان) – رسمی که با جدیت و علاقه فراوان در آذربایجان اجرا می شود.
2- چیلله قارپیزی و استفاده از میوه های قرمز رنگ ( سیب قرمز و انار ) برای سمبولیزه کردن خورشید و گرمی، حلواهای مخصوص گردو و ...، آجیل و میلاخ
3- گردآمدن در منزل بزرگ و بایاتی گویی، خاطره گویی، تاپماجا، داستانسرایی حماسی نظیر کورواغلوو نقل داستانهای دده قورقوت و شنیدن سخنان اوزان/ عاشیق های باستانی
در اثر گسترش رسانه های جمعی و خصوصا تلویزیون و سیاستهای یکپارچه سازی ملی، اخیرا کلمه یلدا به صورت همه گیر وارد فرهنگ و زبان ملل ساکن ایران شده که جالب است چند دهه قبل این مردمان قبلا هیچ اطلاعی از چیلله و به زعم آنان یلدا نداشتند ولی در آذربایجان، ترکان این شب را « چیلله گئجه سی» نامیده اند، می نامند و خواهند نامید.
28 آذر 1401
دکتر توحید ملک زاده
@dedekatib
یکی از قدیمی ترین مراسمهای رایج در آذربایجان که همچون جشن سال نو و یئنی گون ( اول فروردین) ارتباط نزدیکی با نجوم دارد مراسم چیلله گئجه¬سی می باشد که هر سال با شکوه فراوان در میان خانواده های آذربایجانی برگزار می شود. آمادگی برای این شب به یادماندنی از چندین روز قبل شروع می شود و با شب نشینی در آخرین شب آذر به اوج می رسد.
اساس این جشن هماهنگ با سال اعتدالی و براساس تقویم ترکان در زمان سلجوقی یعنی تقویم جلالی - به افتخار سلطان جلال الدین ملکشاه سلجوقی- موقع تحویل ماه جدی( آذر) به قوس ( دی) پایه ریزی شده است. شب این تحویل، طولانی ترین شب سال است و مردمان قدیم برای درامان ماندن از شر شب طولانی و در ضمن خوشحالی از تولد خورشید و نورانیت به جشن و پایکوبی می پرداختند.
در اساطیر ملل شرق، این شب را شب تولد خورشید می دانند و ارتباط آن با آیینهای قدیمی مورد اتفاق تمام محققین می باشد. همچنان که تولد خدای دوموزی در میان سومریان در اول فروردین با جشنی بزرگ یاد می شد، شب چله نیز تولد نور و امیدواری بود برای مردمان قدیم.. مهرداد بهار اسطوره شناس برجسته و پسر ملک الشعرای بهار معتقد بود که نوروز جشنی آریایی نبوده بنابراین چیلله گئجه سی نیز جشنی آریایی نخواهد بود.
خورشید در اساطیر آذربایجانی جنس مذکر دارد و شایسته احترام و ماه جنسی مونث. بی دلیل نبود که موقع خورشید گرفتگی، اجدادمان برای خلاصی خورشید مقدس از چنگ به زعم آنها اژدها با کوبیدن ظروف مسی سعی می کردند خورشیدشان را از دست اژدهای بدطینت برهانند.
آیین خورشیدپرستی در میان رومی های باستان نیز رواج داشته و آنچنان قدرتمند بود که بعد از گرویدن رومی ها به مسیحیت، جشن تولد خورشید به جشن تولد عیسی مسیح تبدیل شد بطوریکه امروزه 4 روز بعد از شب چلله، مسیحیان، میلاد عیسی مسیح را جشن می گیرند حال اینکه براساس شواهد جدی و حتی متن خود انجیل عیسی در فصل گرمی متولد شده است. حتی در سده ۱۷ میلادی، آیزاک نیوتن بحث میکند که روز تولد مسیح تنها به این دلیل انتخاب شده که با تحولات خورشیدی هماهنگ باشد. بدین ترتیب این آیین از این طریق وارد زندگی جمع کثیری از مردم جهان شد.
در آذربایجان به سبب دارابودن زمستانهای سخت این عید و مراسم خیلی ملموستر می باشد. در آذربایجان، این شب آغاز چله بزرگ ( بویوک چیلله) می باشد که 40 روز ادامه دارد. سرما پس از 40 روز زورش را می زند تا دوباره سرما را برجهان حاکم گرداند ولی گرم شدن زمین عمر چله کوچک ( کیچیک چیلله) را کوتاهتر می کند و پس از بیست روز بایرام آیی می رسد و مراسمات چهارگانه هر هفته در هر چهارشنبه شروع می شود. اهالی آذربایجان چهارشنبه اول را سو ( آب) ، چهارشنبه دوم را اود ( آتش)، چهارشنبه سوم را یئل ( باد) و چهارشنبه آخر را آخیر چرشنبه یا تورپاق ( خاک) می نامند.
از مراسمات جنبی و در عین حال اصلی شب چلله می توان نام برد:
1- پای گوندرمه ( هدایایی برای فرزندان خصوصا نوعروسان) – رسمی که با جدیت و علاقه فراوان در آذربایجان اجرا می شود.
2- چیلله قارپیزی و استفاده از میوه های قرمز رنگ ( سیب قرمز و انار ) برای سمبولیزه کردن خورشید و گرمی، حلواهای مخصوص گردو و ...، آجیل و میلاخ
3- گردآمدن در منزل بزرگ و بایاتی گویی، خاطره گویی، تاپماجا، داستانسرایی حماسی نظیر کورواغلوو نقل داستانهای دده قورقوت و شنیدن سخنان اوزان/ عاشیق های باستانی
در اثر گسترش رسانه های جمعی و خصوصا تلویزیون و سیاستهای یکپارچه سازی ملی، اخیرا کلمه یلدا به صورت همه گیر وارد فرهنگ و زبان ملل ساکن ایران شده که جالب است چند دهه قبل این مردمان قبلا هیچ اطلاعی از چیلله و به زعم آنان یلدا نداشتند ولی در آذربایجان، ترکان این شب را « چیلله گئجه سی» نامیده اند، می نامند و خواهند نامید.
28 آذر 1401
دکتر توحید ملک زاده
@dedekatib
🔰#بیزیم_بیجار
✔️توهمات یلدایی پان ایرانیست ها
🔸 اکثر ملل جهان برای انقلاب های زمستانی یا تابستانی و برای اعتدال های پاییزی یا بهاری جشن مختص به خود را با توجه به فرهنگ خود دارند که آن جشن متعلق به آنهاست....
🔸یلدا و چیلله دو جشن متفاوت برای یک مفهوم میباشند....یلدا در بین النهرین برای تولد خورشید برگزار می شد و #چیلله را تورک ها برای تولد خورشید جشن میگیرند...یا مثال دیگر از ملل دیگر👈👈 جشن حنوکا که یهودیان برای تولد خورشید میگیرند...
🔸 حال پانفارس می خواهد جشن طولانی ترین شب سال بین النهرین یعنی یلدا را بخاطر فرهنگ غالب تورک در ایران با رسم و رسومات جشن چیلله یا ناردوغان تورک ترکیب کرده و ادعا دارد جشن یلدا جشن آریایی هاست و دونگ ژی شرق آسیا یا جشن حنوکای یهودیان تقلید از یلدای ماست، می باشد....
🔸حکایت پان فارسی که رفت آمریکای جنوبی و دید سرخ پوستان جشن اعتدال بهاری مختص به خود را برگزار میکنند.... آمد ایران و ادعا کرد فرهنگ آریایی تا آمریکای جنوبی رفته است و سرخ پوستان نوروز آریایی را برگزار میکنند. یا آن پان ایرانیست احمق که ادعا می کرد فرهنگ آریایی و زبان فارسی حتی در چین هم رایج است!!!
🔸سؤالی که اینجا به ذهن هر مخاطبی خطور می کند این است که هندوایرانی های ایران که انقلاب زمستانی را جشن می گیرند چرا انقلاب تابستانی را جشن نمی گیرند؟؟؟هندوایرانی های ایران که اعتدال بهاری را جشن می گیرند چرا جشنی برای اعتدلال پاییزی ندارند؟؟؟
🔸به تمام تقویم های خورشیدی جهان اگر سری بزنید برای هر دو انقلاب زمستانی و تابستانی و هر دو اعتدلال پاییزی و بهاری جشن وجود دارد...اصلا الگوی تقویم خورشیدی بر اساس این چهار رویداد شکل می گیرد....میدونید چرا در تقویم خورشیدی رایج در ایران که فارس ها مدعی آن هستند جشنی برای انقلاب تابستانی و اعتدلال پاییزی، از طرف فارسی تباران وجود ندارد؟؟؟؟چون تقویم خورشیدی رایج در ایران در اصل متعلق به تورکان میباشد👇👇👇👇
1️⃣ تورکان جشن انقلاب زمستانی را با نام #بؤیوک_چیلله یا #ناردوغان برگزار میکنند و یلدا جشن انقلاب زمستانی بین النهرین باستان میباشد...ولی پانفارس ها در ایران اسم جشن را از بین النهرین و رسم و رسوم را از جشن چیلله تورکان دارد.
2️⃣جشن اعتدلال بهار تورکان با شروع بهار.
3️⃣جشن طولانی ترین روز سال تورکان یا انقلاب تابستانی(مانند جشن تون پایرام تورکان خاکاس).
4️⃣جشن اعتدلال پاییزی یا سونای بایرامی تورکان.
🔴در کیهان شناسی تورک،نماد صورت فلکی کمان به فرم آری_یونت(اسب انسان اساطیر تورک)کمان به دست یا درخت حیات به دست معرفی میشود...
🔴حال آخرین ماه فصل پاییز در تقویم شمسی، ماهی می باشد که خورشید در صورت فلکی کمان قرار دارد پس در آخرین روز فصل پاییز که آخرین حد شب در طول سال است، آری_یونت آخرین کشیدگی کمان را اعمال میکند تا تیر را رها کند و خورشید وارد صورت فلکی بزغاله از اولین ماه زمستان شود....پس آخرین کشیدگی کمان صورت فلکی کمان در کیهان شناسی تورک باعث شده تورکان اسم جشن انقلاب زمستانی خود را چیلله(کشیدگی کمان) بگذارند....
🔸فراموش نکنیم در شامانیسم کمان نماد ماه و ماه نماد شب میباشد و در مقابل، تیر نماد خورشید و خورشید نماد روز میباشد پس تیری که از صورت فلکی کمان رها میشود نماد تولد خورشید یا گون آنا اساطیر تورک میباشد که تورکان جشن چیلله خود را در مفهوم تولد خورشید نیز میگیرند. این مفاهیم باعت شده است در زبان تورکی باستان،چیلله -چیلده معنی دوران سخت زمستان را نیز دهند.
@dedekatib
✔️توهمات یلدایی پان ایرانیست ها
🔸 اکثر ملل جهان برای انقلاب های زمستانی یا تابستانی و برای اعتدال های پاییزی یا بهاری جشن مختص به خود را با توجه به فرهنگ خود دارند که آن جشن متعلق به آنهاست....
🔸یلدا و چیلله دو جشن متفاوت برای یک مفهوم میباشند....یلدا در بین النهرین برای تولد خورشید برگزار می شد و #چیلله را تورک ها برای تولد خورشید جشن میگیرند...یا مثال دیگر از ملل دیگر👈👈 جشن حنوکا که یهودیان برای تولد خورشید میگیرند...
🔸 حال پانفارس می خواهد جشن طولانی ترین شب سال بین النهرین یعنی یلدا را بخاطر فرهنگ غالب تورک در ایران با رسم و رسومات جشن چیلله یا ناردوغان تورک ترکیب کرده و ادعا دارد جشن یلدا جشن آریایی هاست و دونگ ژی شرق آسیا یا جشن حنوکای یهودیان تقلید از یلدای ماست، می باشد....
🔸حکایت پان فارسی که رفت آمریکای جنوبی و دید سرخ پوستان جشن اعتدال بهاری مختص به خود را برگزار میکنند.... آمد ایران و ادعا کرد فرهنگ آریایی تا آمریکای جنوبی رفته است و سرخ پوستان نوروز آریایی را برگزار میکنند. یا آن پان ایرانیست احمق که ادعا می کرد فرهنگ آریایی و زبان فارسی حتی در چین هم رایج است!!!
🔸سؤالی که اینجا به ذهن هر مخاطبی خطور می کند این است که هندوایرانی های ایران که انقلاب زمستانی را جشن می گیرند چرا انقلاب تابستانی را جشن نمی گیرند؟؟؟هندوایرانی های ایران که اعتدال بهاری را جشن می گیرند چرا جشنی برای اعتدلال پاییزی ندارند؟؟؟
🔸به تمام تقویم های خورشیدی جهان اگر سری بزنید برای هر دو انقلاب زمستانی و تابستانی و هر دو اعتدلال پاییزی و بهاری جشن وجود دارد...اصلا الگوی تقویم خورشیدی بر اساس این چهار رویداد شکل می گیرد....میدونید چرا در تقویم خورشیدی رایج در ایران که فارس ها مدعی آن هستند جشنی برای انقلاب تابستانی و اعتدلال پاییزی، از طرف فارسی تباران وجود ندارد؟؟؟؟چون تقویم خورشیدی رایج در ایران در اصل متعلق به تورکان میباشد👇👇👇👇
1️⃣ تورکان جشن انقلاب زمستانی را با نام #بؤیوک_چیلله یا #ناردوغان برگزار میکنند و یلدا جشن انقلاب زمستانی بین النهرین باستان میباشد...ولی پانفارس ها در ایران اسم جشن را از بین النهرین و رسم و رسوم را از جشن چیلله تورکان دارد.
2️⃣جشن اعتدلال بهار تورکان با شروع بهار.
3️⃣جشن طولانی ترین روز سال تورکان یا انقلاب تابستانی(مانند جشن تون پایرام تورکان خاکاس).
4️⃣جشن اعتدلال پاییزی یا سونای بایرامی تورکان.
🔴در کیهان شناسی تورک،نماد صورت فلکی کمان به فرم آری_یونت(اسب انسان اساطیر تورک)کمان به دست یا درخت حیات به دست معرفی میشود...
🔴حال آخرین ماه فصل پاییز در تقویم شمسی، ماهی می باشد که خورشید در صورت فلکی کمان قرار دارد پس در آخرین روز فصل پاییز که آخرین حد شب در طول سال است، آری_یونت آخرین کشیدگی کمان را اعمال میکند تا تیر را رها کند و خورشید وارد صورت فلکی بزغاله از اولین ماه زمستان شود....پس آخرین کشیدگی کمان صورت فلکی کمان در کیهان شناسی تورک باعث شده تورکان اسم جشن انقلاب زمستانی خود را چیلله(کشیدگی کمان) بگذارند....
🔸فراموش نکنیم در شامانیسم کمان نماد ماه و ماه نماد شب میباشد و در مقابل، تیر نماد خورشید و خورشید نماد روز میباشد پس تیری که از صورت فلکی کمان رها میشود نماد تولد خورشید یا گون آنا اساطیر تورک میباشد که تورکان جشن چیلله خود را در مفهوم تولد خورشید نیز میگیرند. این مفاهیم باعت شده است در زبان تورکی باستان،چیلله -چیلده معنی دوران سخت زمستان را نیز دهند.
@dedekatib
🟢 روانی_شهری ها و خزعبلاتی به نام کتاب_سوزی ایرانیان توسط اعراب
✍️#محمد_حکیمپور
✍️ ادعای کتابسوزی ایرانیان توسط اعراب مسلمان هنگام ورود اسلام به ایران، از آن اباطیلیات و افسانههای ساختگی #پانفارس های روانی_شهری است که هیچ پایه منطقی و تاریخی و علمی نداشته و ندارد. باید گفت اگر ایرانی ها واقعا آن قدر متمدن و با فرهنگ و عرب ها اگر آن قدر بی تمدن و بیفرهنگ بودند که روانشهرهای آریاپرست ادعا دارند، ما امروز باید با انبوه آثار پیش از اسلام و افت شدید تولید فرهنگی در دوران پس از ورود اسلام به ایران مواجه بودیم. در حالی که قضیه کاملا بر عکس است. اتفاقا در فرهنگ عربی/اسلامی بود که کسانی مثل بوعلی سینا و فارابی و کندی و غزالی و حتی رازی بالیدند و تربیت شدند.
✍️ شوونیستهای پان فارسیست، همیشه آدرسهای واهی و غلط میدهند. اگر این ایرانیان (بخوانید پارسیان) آن قدر دارای فضل علمی و فرهیختگی بودند، باید پرسید چرا پس فاقد حروف الفبا و کتابت بودند، و عرب به آنها الفبای خودش را بخشید و چگونه ممکن است ملتی فاقد «الفبا» - که پایه گریزناپذیر و اولیه معرفت و دانش است - باشد و آنگاه دارای کتابخانه ها و دانشگاههای پر طمطراقی مثل دانشگاه جندیشاپور و امثالهم - به ادعای پان ایرانیستها/ پان فارسیستها - باشد؟! آیا عرب که آمد، الفبای خودشان هم به کلی از یادشان رفت؟!
✍️ مردمی که معادل کلماتی مانند قلم، دفتر، کتاب، فلسفه، علمالاجتماع، علمالنفس، جغرافیا، هندسه، جبر، مثلثات، ریاضی، شیمی، ادبیات، شعر، موسیقی، جامعه، حقوق، سیاست، حکومت، دولت و بسیاری از مفاهیم انسانی، ادبی و اجتماعی و تمدنی و اداری را فاقد بودند ( و البته هنوز هم پاره ای از معادلهای این مفاهیم انسانی، علمی، ادبی، اجتماعی، سیاسی، قضایی، مدنی و... عربی/اسلامی را در زبان و فرهنگ خاص خود فاقد هستند!) و اتفاقا جملگی این مفاهیم را از اعراب گرفتهاند، چه جوری می توان برای آن ملت مدعی دانشگاه و کتابخانه باشیم؟!
✍️ بنده معتقدم ادعا کردن و مفروض گرفتن تمدن و مخصوصا فرهنگ درخشان برای ایران باستان، چندان با عقل سازگار نیست. بویژه آن که هیچ آثاری از آن هم - برخلاف فرهنگ عربی/اسلامی - باقی نیست. وانگهی ما باید ذهن و ضمیر خود را از تمدن داشته یا نداشته خود در گذشته های دور خلاص بکنیم و ببینیم امروز چه داریم؟! در کجای علم قرار داریم؟! متاسفانه ایرانی جماعت هنوز دچار یک نارسیسم و خودشیفتگی تاریخی است که باعث می شود هیچگاه در زمان حاضر زندگی نکند و همیشه در گذشتههای واهی سیر نماید و از واقعیت دور بیفتد. اگر روح ایرانی، آن طور که مدعیان می گویند، روح پویایی می بود، حتی اگر به فرض محال ادعاهایی مثل کتابسوزی ایران، واقعیت می داشت، می بایست در دورههای بعد، کتابهایی بهتر از آن کتابها را مجددا خلق می کرد؟! اکنون باید پرسید کجاست آن کتابها؟!
✍️ روح ژاپنی و روح آلمانی مگر پس از جنگ جهانی که ژاپن و آلمان با خاک یکسان شدند، تنها پس از دو دهه بالاترین تمدنها و نظامهای علمی و صنعتی جهان را پی ریزی نکردند؟! پس چرا روح مشعشع ایرانی نتوانست به ریکاوری و بازسازی فرهنگی خود، آن هم بعد از هزار و چهارصد سال بپردازد؟! و هنوز بعد از هزار و چهارصد دست از «فرافکنی» برنداشته و برای بطالت اندیشه و عمل خودش گریبان عرب و غیر عرب را هنوز رها نمی کند؟!
حقیقت این است که امروز دمیدن دوباره به گوساله سامری این «خود بزرگ بینی تاریخی و ملی» - از نوع فارسی آن - امروز مرهم درد ایرانی جماعت نیست، بلکه افیون انحطاط و مایه تخدیر هر چه بیشتر آنان در دنیای جدید است. ما ایرانیها امروز به خرافاتی درباره دین و اسلام معتقدیم که نه پایگاهی در قرآن دارد و نه خود عرب ها بدان معتقد هستند، اما ما باز هم گریبان آنها را رها نمی کنیم؟! این عقدههای تاریخی را
✍️#محمد_حکیمپور
✍️ ادعای کتابسوزی ایرانیان توسط اعراب مسلمان هنگام ورود اسلام به ایران، از آن اباطیلیات و افسانههای ساختگی #پانفارس های روانی_شهری است که هیچ پایه منطقی و تاریخی و علمی نداشته و ندارد. باید گفت اگر ایرانی ها واقعا آن قدر متمدن و با فرهنگ و عرب ها اگر آن قدر بی تمدن و بیفرهنگ بودند که روانشهرهای آریاپرست ادعا دارند، ما امروز باید با انبوه آثار پیش از اسلام و افت شدید تولید فرهنگی در دوران پس از ورود اسلام به ایران مواجه بودیم. در حالی که قضیه کاملا بر عکس است. اتفاقا در فرهنگ عربی/اسلامی بود که کسانی مثل بوعلی سینا و فارابی و کندی و غزالی و حتی رازی بالیدند و تربیت شدند.
✍️ شوونیستهای پان فارسیست، همیشه آدرسهای واهی و غلط میدهند. اگر این ایرانیان (بخوانید پارسیان) آن قدر دارای فضل علمی و فرهیختگی بودند، باید پرسید چرا پس فاقد حروف الفبا و کتابت بودند، و عرب به آنها الفبای خودش را بخشید و چگونه ممکن است ملتی فاقد «الفبا» - که پایه گریزناپذیر و اولیه معرفت و دانش است - باشد و آنگاه دارای کتابخانه ها و دانشگاههای پر طمطراقی مثل دانشگاه جندیشاپور و امثالهم - به ادعای پان ایرانیستها/ پان فارسیستها - باشد؟! آیا عرب که آمد، الفبای خودشان هم به کلی از یادشان رفت؟!
✍️ مردمی که معادل کلماتی مانند قلم، دفتر، کتاب، فلسفه، علمالاجتماع، علمالنفس، جغرافیا، هندسه، جبر، مثلثات، ریاضی، شیمی، ادبیات، شعر، موسیقی، جامعه، حقوق، سیاست، حکومت، دولت و بسیاری از مفاهیم انسانی، ادبی و اجتماعی و تمدنی و اداری را فاقد بودند ( و البته هنوز هم پاره ای از معادلهای این مفاهیم انسانی، علمی، ادبی، اجتماعی، سیاسی، قضایی، مدنی و... عربی/اسلامی را در زبان و فرهنگ خاص خود فاقد هستند!) و اتفاقا جملگی این مفاهیم را از اعراب گرفتهاند، چه جوری می توان برای آن ملت مدعی دانشگاه و کتابخانه باشیم؟!
✍️ بنده معتقدم ادعا کردن و مفروض گرفتن تمدن و مخصوصا فرهنگ درخشان برای ایران باستان، چندان با عقل سازگار نیست. بویژه آن که هیچ آثاری از آن هم - برخلاف فرهنگ عربی/اسلامی - باقی نیست. وانگهی ما باید ذهن و ضمیر خود را از تمدن داشته یا نداشته خود در گذشته های دور خلاص بکنیم و ببینیم امروز چه داریم؟! در کجای علم قرار داریم؟! متاسفانه ایرانی جماعت هنوز دچار یک نارسیسم و خودشیفتگی تاریخی است که باعث می شود هیچگاه در زمان حاضر زندگی نکند و همیشه در گذشتههای واهی سیر نماید و از واقعیت دور بیفتد. اگر روح ایرانی، آن طور که مدعیان می گویند، روح پویایی می بود، حتی اگر به فرض محال ادعاهایی مثل کتابسوزی ایران، واقعیت می داشت، می بایست در دورههای بعد، کتابهایی بهتر از آن کتابها را مجددا خلق می کرد؟! اکنون باید پرسید کجاست آن کتابها؟!
✍️ روح ژاپنی و روح آلمانی مگر پس از جنگ جهانی که ژاپن و آلمان با خاک یکسان شدند، تنها پس از دو دهه بالاترین تمدنها و نظامهای علمی و صنعتی جهان را پی ریزی نکردند؟! پس چرا روح مشعشع ایرانی نتوانست به ریکاوری و بازسازی فرهنگی خود، آن هم بعد از هزار و چهارصد سال بپردازد؟! و هنوز بعد از هزار و چهارصد دست از «فرافکنی» برنداشته و برای بطالت اندیشه و عمل خودش گریبان عرب و غیر عرب را هنوز رها نمی کند؟!
حقیقت این است که امروز دمیدن دوباره به گوساله سامری این «خود بزرگ بینی تاریخی و ملی» - از نوع فارسی آن - امروز مرهم درد ایرانی جماعت نیست، بلکه افیون انحطاط و مایه تخدیر هر چه بیشتر آنان در دنیای جدید است. ما ایرانیها امروز به خرافاتی درباره دین و اسلام معتقدیم که نه پایگاهی در قرآن دارد و نه خود عرب ها بدان معتقد هستند، اما ما باز هم گریبان آنها را رها نمی کنیم؟! این عقدههای تاریخی را
✍️#سولماز_بیات - [ همدان ]
🔸تکریم و تقدیس " پنج تن آل عبا " در سریال های ترک
✔️ برخلاف تبلیغات وسیع ایرانشهری های نارسیست [ شما بخوانید روانی_شهرهای عقده ای ]، در بیشتر فیلم ها و سریال های تاریخی ساخت ترکیه مخصوصا سریال هایی با رویکرد عصر غزنوی_لر، خوارزمشاهی_لر، امپراطوری سلجوقلار، عثمانلی لار و... بعینه و به وفور شاهد تعظیم و تکریم اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و خاصه پنج تن آل عبا در اینگونه فیلم ها و سریال ها هستیم.
✔️ در سریال های تاریخی #بؤیوک_سلجوقلار، #ارطغرل_دیریلیشی، #عثمان_قورولوشو، #بارباروسلار، #مالازگرد_ساواشی و... به کرات و در سکانس های مختلف ، تکریم شخصیت های معنوی و اسلامی همچون حضرت محمد ص ، حضرت علی ع، حضرت زهرا سلام الله علیها، حضرت امام حسن مجتبی و حضرت امام حسین سیدالشهداء علیهماسلام به وضوح قابل مشاهده و با ارادت تام و تمام شاهد احترام شخصیت های تاریخی ترکان مسلمان به سفینه النجاه_ها و مصابیح الهدی_های امت اسلامی هستیم و این تکریم و تعظیم ترکان مسلمان اعم از شیعه و سنی برخلاف آنچه که پان ایرانیست های ضاله و تخم و ترکه شعوبیه های جاهل آنان تبلیغ نموده و می نمایند ؛ می باشد.
✔️ ترکان مسلمان در طول تاریخ بعد از اسلام خود [ که عمدتا پرچمدار و از ارکان اصلی اسلام بوده و می باشند و در طول تاریخ نیز ملقب به سیوف الاسلام بوده اند ] نفساَ، قلما، سیفا، قدما، مالا و وجودا برای تعالی و تقویت اسلام و قرآن با تمام قوا تلاش نموده و می نمایند و امروزه نیز کشور ترکیه یک تنه در مقابل هجمه های مسیحیت و ماسون هایش مقاومت نموده و کشورهای ترک آسیای مرکزی نیز با تمام وجود در برابر توطئه ها و حملات فرهنگی و ضداسلامی چین کمونیست و خوک های کمونیستی روس ایستاده و کمی این طرفتر نیز ترکان جغرافیای موسوم به ایران در مقابل مانورهای ضداسلامی پان ایرانیست های شعوبی و برادران هندوتبارشان با تمام نیرو از کیان و مقدسات اسلام دفاع نموده و خواهند نمود.
✔️روانی _شهری ها( ایرانشهری ها ) بعنوان مزدوران انگلیس و نوچه های ساتقین آنها و کسانی که همچنان بر طبق تفرقه بین ترکان مسلمان کوبیده و جنگ چالدران را بعنوان وجه افتراق و وجه اختلاف ترکان شیعه و سنی جلوه می دهند گویا حماقت و جهالت چنان بر ذهن و تفکرات آنان چریبده که عملا فراموش کرده اند برادران شرلی در ظاهر مستشار نظامی اروپایی ها بوده ولی در اصل و عمل همان ماسون های و مستشاران دینی و مسیحی بودند که هدفشان فقط و فقط کوبیدن بر طبل تفرقه ترکان مسلمان (شیعه و سنی ) بوده ، کاری که امروزه روانی_شهری های حقنه ای و ساتقین های عقده ای حول این جنگ داخلی ترکان مانور می دهند تا از کاه اختلاف داخلی ترکان ، کوه اختلاف مذهبی بسازند.
✔️ متأسفانه عده ای از شیعیان احساسی ترک نیز تحت تأثیر تبلیغات سوء پانفارس های شعوبی که در قالب و پوشش تشیع، اهداف پان ایرانیستی و نژادپرستی ( تشیع آریایی) را ترویج می دهند، قرار گرفته و چنان بر موضوع جنگ دو امپراطوری ترک ( صفویه و عثمانی) مانور می دهند تا از بهم زدن این مشک ، کره ای به نام "اختلاف مذهبی ترکان شیعه و سنی" بگیرند که متأسفانه طعم این "کره و دوغ جهالت" دقیقا منطبق بر مزاج پان ایرانیست های ضداسلام بوده و می باشد.
🔸تکریم و تقدیس " پنج تن آل عبا " در سریال های ترک
✔️ برخلاف تبلیغات وسیع ایرانشهری های نارسیست [ شما بخوانید روانی_شهرهای عقده ای ]، در بیشتر فیلم ها و سریال های تاریخی ساخت ترکیه مخصوصا سریال هایی با رویکرد عصر غزنوی_لر، خوارزمشاهی_لر، امپراطوری سلجوقلار، عثمانلی لار و... بعینه و به وفور شاهد تعظیم و تکریم اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و خاصه پنج تن آل عبا در اینگونه فیلم ها و سریال ها هستیم.
✔️ در سریال های تاریخی #بؤیوک_سلجوقلار، #ارطغرل_دیریلیشی، #عثمان_قورولوشو، #بارباروسلار، #مالازگرد_ساواشی و... به کرات و در سکانس های مختلف ، تکریم شخصیت های معنوی و اسلامی همچون حضرت محمد ص ، حضرت علی ع، حضرت زهرا سلام الله علیها، حضرت امام حسن مجتبی و حضرت امام حسین سیدالشهداء علیهماسلام به وضوح قابل مشاهده و با ارادت تام و تمام شاهد احترام شخصیت های تاریخی ترکان مسلمان به سفینه النجاه_ها و مصابیح الهدی_های امت اسلامی هستیم و این تکریم و تعظیم ترکان مسلمان اعم از شیعه و سنی برخلاف آنچه که پان ایرانیست های ضاله و تخم و ترکه شعوبیه های جاهل آنان تبلیغ نموده و می نمایند ؛ می باشد.
✔️ ترکان مسلمان در طول تاریخ بعد از اسلام خود [ که عمدتا پرچمدار و از ارکان اصلی اسلام بوده و می باشند و در طول تاریخ نیز ملقب به سیوف الاسلام بوده اند ] نفساَ، قلما، سیفا، قدما، مالا و وجودا برای تعالی و تقویت اسلام و قرآن با تمام قوا تلاش نموده و می نمایند و امروزه نیز کشور ترکیه یک تنه در مقابل هجمه های مسیحیت و ماسون هایش مقاومت نموده و کشورهای ترک آسیای مرکزی نیز با تمام وجود در برابر توطئه ها و حملات فرهنگی و ضداسلامی چین کمونیست و خوک های کمونیستی روس ایستاده و کمی این طرفتر نیز ترکان جغرافیای موسوم به ایران در مقابل مانورهای ضداسلامی پان ایرانیست های شعوبی و برادران هندوتبارشان با تمام نیرو از کیان و مقدسات اسلام دفاع نموده و خواهند نمود.
✔️روانی _شهری ها( ایرانشهری ها ) بعنوان مزدوران انگلیس و نوچه های ساتقین آنها و کسانی که همچنان بر طبق تفرقه بین ترکان مسلمان کوبیده و جنگ چالدران را بعنوان وجه افتراق و وجه اختلاف ترکان شیعه و سنی جلوه می دهند گویا حماقت و جهالت چنان بر ذهن و تفکرات آنان چریبده که عملا فراموش کرده اند برادران شرلی در ظاهر مستشار نظامی اروپایی ها بوده ولی در اصل و عمل همان ماسون های و مستشاران دینی و مسیحی بودند که هدفشان فقط و فقط کوبیدن بر طبل تفرقه ترکان مسلمان (شیعه و سنی ) بوده ، کاری که امروزه روانی_شهری های حقنه ای و ساتقین های عقده ای حول این جنگ داخلی ترکان مانور می دهند تا از کاه اختلاف داخلی ترکان ، کوه اختلاف مذهبی بسازند.
✔️ متأسفانه عده ای از شیعیان احساسی ترک نیز تحت تأثیر تبلیغات سوء پانفارس های شعوبی که در قالب و پوشش تشیع، اهداف پان ایرانیستی و نژادپرستی ( تشیع آریایی) را ترویج می دهند، قرار گرفته و چنان بر موضوع جنگ دو امپراطوری ترک ( صفویه و عثمانی) مانور می دهند تا از بهم زدن این مشک ، کره ای به نام "اختلاف مذهبی ترکان شیعه و سنی" بگیرند که متأسفانه طعم این "کره و دوغ جهالت" دقیقا منطبق بر مزاج پان ایرانیست های ضداسلام بوده و می باشد.
یونسکو به مناسبت پنجاهمین سالگرد رحلت «آشیق ویسل»، سال ۲۰۲۳ را «سال آشیق ویسل» نامگذاری کرد
آشیق ویسل شاطیراوغلو در ۲۵ اکتبر ١٨٩٤ در شهر شارکیشلا در استان سیواس ترکیه امروزی به دنیا آمد. آشیق ویسل از تیره شاطیرلی ایل تورک آفشار میباشد.
وی در سن هفت سالگی به دلیل بیماری آبله قدرت بینانیاش را از دست داد. آشیق ویسل به کمک پدرش با ساز، شعر و راه و روش آشیقی آشنا شد و بعدها به یکی از مشهورترین آشیقهای تورکیه و جهان تورک بدل شد.
شعر «اوزون اینجه بیر یولداییم» شناخته شدهترین شعر و آهنگ آشیق ویسل میباشد.
Uzun ince bir yoldayım
Gidiyorum gündüz gece
Bilmiyorum ne haldeyim
Gidiyorum gündüz gece
Dünyaya geldiğim anda
Yürüdüm aynı zamanda
İki kapılı bir handa
Gidiyorum gündüz gece...
«آشیق ویسل» در سال ۱۹۷۳ میلادی در زادگاهش شارکیشلا درگذشت.
سنت آشیقی در عقاید ملی و مذهبی تورکان باستان ریشه دارد. «آشیق»ها از نمادهای مشترک طوایف مختلف تورک محسوب میشوند که در سراسر جهان تورک از هزاران سال پیش تاکنون حضور داشته و آشیقها در حفظ و ترویج فرهنگ، هنر و آداب و رسوم تورکها نقش بارزی ایفا کردهاند.
«آشیق»ها در نقاط مختلف جهان با عناوینی مانند «آشیق»، «اوزان» و «باخشی» شناخته میشوند.
آشیق ویسل شاطیراوغلو در ۲۵ اکتبر ١٨٩٤ در شهر شارکیشلا در استان سیواس ترکیه امروزی به دنیا آمد. آشیق ویسل از تیره شاطیرلی ایل تورک آفشار میباشد.
وی در سن هفت سالگی به دلیل بیماری آبله قدرت بینانیاش را از دست داد. آشیق ویسل به کمک پدرش با ساز، شعر و راه و روش آشیقی آشنا شد و بعدها به یکی از مشهورترین آشیقهای تورکیه و جهان تورک بدل شد.
شعر «اوزون اینجه بیر یولداییم» شناخته شدهترین شعر و آهنگ آشیق ویسل میباشد.
Uzun ince bir yoldayım
Gidiyorum gündüz gece
Bilmiyorum ne haldeyim
Gidiyorum gündüz gece
Dünyaya geldiğim anda
Yürüdüm aynı zamanda
İki kapılı bir handa
Gidiyorum gündüz gece...
«آشیق ویسل» در سال ۱۹۷۳ میلادی در زادگاهش شارکیشلا درگذشت.
سنت آشیقی در عقاید ملی و مذهبی تورکان باستان ریشه دارد. «آشیق»ها از نمادهای مشترک طوایف مختلف تورک محسوب میشوند که در سراسر جهان تورک از هزاران سال پیش تاکنون حضور داشته و آشیقها در حفظ و ترویج فرهنگ، هنر و آداب و رسوم تورکها نقش بارزی ایفا کردهاند.
«آشیق»ها در نقاط مختلف جهان با عناوینی مانند «آشیق»، «اوزان» و «باخشی» شناخته میشوند.
🍃تورک دونیاسی_نین آدلی_سانلی شاعیری، گنجه لی نیظامی حضرتلریندن بالدان شیرین بیر غزل:
🔸آی_اوزلو نیگاریم کیمه مهمان اولاجاقسان
بیر سؤیله کیمین شأنینه شایان اولاجاقسان
🔸شاهئلیق چتری باشین اوسته بو آخشام گؤروکور
عنبری چترینیله سن کیمه سولطان اولاجاقسان
🔸شکر دئمیرم من سنه اوندان دا شیرین سن
دلبر نئجه بیر بختوره جان اولاجاقسان
🔸ظولمت گئجه سن نورلو چیراغ، پیس گوزه گلمه
ای جان سویوموز سن کیمه جانان اولاجاقسان
🔸گئتدین نئجه بس تاب ائله سین هجره "نظامی"
او خسته ایکن، سن کیمه درمان اولاجاقسان
#نظامی_گنجوی
🔸آی_اوزلو نیگاریم کیمه مهمان اولاجاقسان
بیر سؤیله کیمین شأنینه شایان اولاجاقسان
🔸شاهئلیق چتری باشین اوسته بو آخشام گؤروکور
عنبری چترینیله سن کیمه سولطان اولاجاقسان
🔸شکر دئمیرم من سنه اوندان دا شیرین سن
دلبر نئجه بیر بختوره جان اولاجاقسان
🔸ظولمت گئجه سن نورلو چیراغ، پیس گوزه گلمه
ای جان سویوموز سن کیمه جانان اولاجاقسان
🔸گئتدین نئجه بس تاب ائله سین هجره "نظامی"
او خسته ایکن، سن کیمه درمان اولاجاقسان
#نظامی_گنجوی
▫️«جان» دئدیلر.
لبینه اهل نظر «چشمهی حیوان» دئدیلر،
گرچی اوچماق حوریسی، جُمله اونا «جان» دئدیلر.
سنی بو حُسن و جمال ایله، بو لُطف ایله گؤروب
قورخدولار «حق» دئمهيه، دؤندولر «انسان» دئديلر.
صورتین وصفینی سوردوم ایسه هر طائیفهدن،
معنینین گوزگوسونو «صورتِ رحمان» دئدیلر.
«سونبولون حالی پریشان» دئدیلر، حال اهلی.
آللاه-آللاه! نه اوچون، میشکه «پریشان» دئدیلر؟
بیر قیلین قیمتینی هر کیمه سوردومسا، اونا،
«گنجِ قارون ایله مین مَلکِ سلیمان» دئدیلر.
دوشمنین آدینی عاشیقلره سوردوم کی، نهدیر،
ائشیدن جومله «نه کافر، نه مسلمان» دئدیلر.
شک دئییل کیم، اوزونو گؤرمهمیش اونلار کی، سنی،
حورییه بنزهدیبن «یوسفِ کنعان» دئدیلر.
لبلرین وصلینه ایرمک منه مشکل گؤرونور،
گر چی سوردولار اونو، «دیل ایله آسان» دئدیلر.
آغزین اسرارینا اندیشه هاچان واقف اولا؟
کی، عُقول اهلی اونا «نکتهی پنهان» دئدیلر.
ای «نسیمی!» دمِ عیسی دئییل ایسه نفَسین،
نفَسی دوغرولار اونا نه اوچون «جان» دئدیلر؟
#نسیمی
@dedekatib
لبینه اهل نظر «چشمهی حیوان» دئدیلر،
گرچی اوچماق حوریسی، جُمله اونا «جان» دئدیلر.
سنی بو حُسن و جمال ایله، بو لُطف ایله گؤروب
قورخدولار «حق» دئمهيه، دؤندولر «انسان» دئديلر.
صورتین وصفینی سوردوم ایسه هر طائیفهدن،
معنینین گوزگوسونو «صورتِ رحمان» دئدیلر.
«سونبولون حالی پریشان» دئدیلر، حال اهلی.
آللاه-آللاه! نه اوچون، میشکه «پریشان» دئدیلر؟
بیر قیلین قیمتینی هر کیمه سوردومسا، اونا،
«گنجِ قارون ایله مین مَلکِ سلیمان» دئدیلر.
دوشمنین آدینی عاشیقلره سوردوم کی، نهدیر،
ائشیدن جومله «نه کافر، نه مسلمان» دئدیلر.
شک دئییل کیم، اوزونو گؤرمهمیش اونلار کی، سنی،
حورییه بنزهدیبن «یوسفِ کنعان» دئدیلر.
لبلرین وصلینه ایرمک منه مشکل گؤرونور،
گر چی سوردولار اونو، «دیل ایله آسان» دئدیلر.
آغزین اسرارینا اندیشه هاچان واقف اولا؟
کی، عُقول اهلی اونا «نکتهی پنهان» دئدیلر.
ای «نسیمی!» دمِ عیسی دئییل ایسه نفَسین،
نفَسی دوغرولار اونا نه اوچون «جان» دئدیلر؟
#نسیمی
@dedekatib
▫️آینادان صحبتی سالدیم، منه داشدان دئدیلر،
یاری یاردان آییران قصّهنی، باشدان دئدیلر.
یاشیل احساسلی باغین داللادیلار قول-بوداغین،
اوراغی، دهرهنی، ابزارِ معاشدان دئدیلر.
قورو اود توتدو، سؤنن چاغدا آلیشدیردی یاشی،
توستو قووزاندی، خطاکارلیغی یاشدان دئدیلر.
ایستهدی تامسینا البیرلیگین ائل لذّتینی،
«آییرین اللری الدن، گوزو قاشدان!» دئدیلر.
نئهرهنی چالخالاییب، آیرانی یاغدان آییریب،
خاصیتلر بیزه دوغدان، یاوان آشدان دئدیلر.
نه قدر باش باشایدی، قهریله توش اولدو داشا،
تا آیاقلاندی، نه تعریف کی باشدان دئدیلر!
چکدیلر شیشلره بریان قوزونو، ایل اوزونو،
داستانلار بیزه سهمیّه لاواشدان دئدیلر.
«آفتافا اوغروسو» قیشقیرتینی، قالخیزدی گؤیه،
کشتی دریاده اوغورلاندی، یاواشدان دئدیلر.
نفتی شربت سایاغی ایچدیلر، ایثاره باخین!
وطن ابناسینا بیر او ایکی هاشدان دئدیلر.
گردکان، پسته، بادام، فندق ایچین میل ائلهییب،
بیر نوخوددان سوز آچیب «عاصم»ه، ماشدان دئدیلر...
#عاصم_اردبیلی
@dedekatib
یاری یاردان آییران قصّهنی، باشدان دئدیلر.
یاشیل احساسلی باغین داللادیلار قول-بوداغین،
اوراغی، دهرهنی، ابزارِ معاشدان دئدیلر.
قورو اود توتدو، سؤنن چاغدا آلیشدیردی یاشی،
توستو قووزاندی، خطاکارلیغی یاشدان دئدیلر.
ایستهدی تامسینا البیرلیگین ائل لذّتینی،
«آییرین اللری الدن، گوزو قاشدان!» دئدیلر.
نئهرهنی چالخالاییب، آیرانی یاغدان آییریب،
خاصیتلر بیزه دوغدان، یاوان آشدان دئدیلر.
نه قدر باش باشایدی، قهریله توش اولدو داشا،
تا آیاقلاندی، نه تعریف کی باشدان دئدیلر!
چکدیلر شیشلره بریان قوزونو، ایل اوزونو،
داستانلار بیزه سهمیّه لاواشدان دئدیلر.
«آفتافا اوغروسو» قیشقیرتینی، قالخیزدی گؤیه،
کشتی دریاده اوغورلاندی، یاواشدان دئدیلر.
نفتی شربت سایاغی ایچدیلر، ایثاره باخین!
وطن ابناسینا بیر او ایکی هاشدان دئدیلر.
گردکان، پسته، بادام، فندق ایچین میل ائلهییب،
بیر نوخوددان سوز آچیب «عاصم»ه، ماشدان دئدیلر...
#عاصم_اردبیلی
@dedekatib
نهم دی و عاشورای آذربایجان
•••
یکشنبه 9 دی 1290 شمسی، با روز عاشورا و آغاز سال جدید میلادی مصادف بود که نیروهای روسیه و عوامل داخلی آنها جمعی از بهترین فرزندان آذربایجان مانند ثقهالاسلام تبریزی، شیخ سلیم، محمدقلی خان (دایی شیخ سلیم)، حسن و قدیر (پسران علی مسیو)، صادقالملک، محمدابراهیم قفقازی و چند نفر دیگر را به دار آویختند.
آن جنایتکاران چند روز بعد نیز، حاجعلی و میرزا احمد سهیلی را به دار آویختند که این حاجعلی طبیب سنتی آن روزهای تبریز بود. ترکها به طبابت سنتی، تورکهچارا یا تورکهداوا میگویند و برای همین حاجعلی به تورکهداواچی مشهور بود که بعدها این نام به دوافروش تغییر یافته است. حاجعلی عطار یا بعبارتی داروساز نیز بود و عطاری او ناصری نام داشت.
احمد کسروی درباره حاجعلی تورکهداواچی مینویسد: تبریز با تهران یکی نمیبود، در اینجا چند هزار مجاهد ورزیده، سروسامان یافته و آماده میبودند و خواهیم دید که چه مردانِ دلیر و کاردانی از ایشان برخاست، از آن سوی سران آزادی کسانی همچون علی مسیو و حاج علی دوافروش و مانند اینان میبودند که پروای جان و دارائی را کنار گذارده از هیچ فداکاری باز نمیایستادند.
در آن دوره، ایجاد مدرسه با اصول جدید یا همان اصولی که میرزاحسن رشدیه ابداع کرده بود از اهم امور بزرگان تبریز بود. بطوریکه تقیزاده در گزارش 22 آوریل 1912 نوشته است که در تبریز قریب 25 باب مدرسه ابتدایی و متوسطه به اصول جدید دائر است. او همچنین درباره حاجعلی تورکهداواچی و مدرسهی او با نام سعادت مینویسد: در دوره مشروطه ثانی اغلب اوقات خود را به نشر معارف صرف میکرد. مدرسه سعادت که قریب به پانصد نفر شاگرد داشت و بهترین و عالیترین و کاملترین و منظمترین کل مدارس تبریز بود، به فعالیت او پایدار بود. شاگران این مدرسه اغلب جوانان لایق، وطنپرست، قابل و محرر مقالات و عالم ببار آمدند.
روسها بعد از اعدام حاجعلی، به خانهی او ریختند و تاراج کردند و خانه را با دینامیت ویرانه کردند. آنها مدرسه سعادت را نیز تاراج کرده و در تصرف خود گرفتند. بعد از پایان جنگ و جدال تبریز، شاگردان مدرسه سعادت در شوال 1326 قمری به نمایندگی از طرف همه شاگردان مدارس تبریز به محل انجمن ملی تبریز رفتند و از نمایندگان شهر خواستند تا مدارس ویران را آباد و دائر کنند تا در کار آموزش وقفهای ایجاد نشود.
----------
#ابراهیم_ساوالان
•••
یکشنبه 9 دی 1290 شمسی، با روز عاشورا و آغاز سال جدید میلادی مصادف بود که نیروهای روسیه و عوامل داخلی آنها جمعی از بهترین فرزندان آذربایجان مانند ثقهالاسلام تبریزی، شیخ سلیم، محمدقلی خان (دایی شیخ سلیم)، حسن و قدیر (پسران علی مسیو)، صادقالملک، محمدابراهیم قفقازی و چند نفر دیگر را به دار آویختند.
آن جنایتکاران چند روز بعد نیز، حاجعلی و میرزا احمد سهیلی را به دار آویختند که این حاجعلی طبیب سنتی آن روزهای تبریز بود. ترکها به طبابت سنتی، تورکهچارا یا تورکهداوا میگویند و برای همین حاجعلی به تورکهداواچی مشهور بود که بعدها این نام به دوافروش تغییر یافته است. حاجعلی عطار یا بعبارتی داروساز نیز بود و عطاری او ناصری نام داشت.
احمد کسروی درباره حاجعلی تورکهداواچی مینویسد: تبریز با تهران یکی نمیبود، در اینجا چند هزار مجاهد ورزیده، سروسامان یافته و آماده میبودند و خواهیم دید که چه مردانِ دلیر و کاردانی از ایشان برخاست، از آن سوی سران آزادی کسانی همچون علی مسیو و حاج علی دوافروش و مانند اینان میبودند که پروای جان و دارائی را کنار گذارده از هیچ فداکاری باز نمیایستادند.
در آن دوره، ایجاد مدرسه با اصول جدید یا همان اصولی که میرزاحسن رشدیه ابداع کرده بود از اهم امور بزرگان تبریز بود. بطوریکه تقیزاده در گزارش 22 آوریل 1912 نوشته است که در تبریز قریب 25 باب مدرسه ابتدایی و متوسطه به اصول جدید دائر است. او همچنین درباره حاجعلی تورکهداواچی و مدرسهی او با نام سعادت مینویسد: در دوره مشروطه ثانی اغلب اوقات خود را به نشر معارف صرف میکرد. مدرسه سعادت که قریب به پانصد نفر شاگرد داشت و بهترین و عالیترین و کاملترین و منظمترین کل مدارس تبریز بود، به فعالیت او پایدار بود. شاگران این مدرسه اغلب جوانان لایق، وطنپرست، قابل و محرر مقالات و عالم ببار آمدند.
روسها بعد از اعدام حاجعلی، به خانهی او ریختند و تاراج کردند و خانه را با دینامیت ویرانه کردند. آنها مدرسه سعادت را نیز تاراج کرده و در تصرف خود گرفتند. بعد از پایان جنگ و جدال تبریز، شاگردان مدرسه سعادت در شوال 1326 قمری به نمایندگی از طرف همه شاگردان مدارس تبریز به محل انجمن ملی تبریز رفتند و از نمایندگان شهر خواستند تا مدارس ویران را آباد و دائر کنند تا در کار آموزش وقفهای ایجاد نشود.
----------
#ابراهیم_ساوالان
▫️جنّتین یولو
بیر گون بیر آدام بیر اوشاقدان سوروشدو:
«بو محلّهنین مچیدی هاردادیر، بالا؟!»
اوشاق دئدی:
«ائله بو کوچهنین سونوندان سولا دؤنون، اورادا مچیدین گونبذینی گؤرهجکسینیز.»
آدام اوشاغا دئدی: «بارکالله سنه، بالا! منیم ایندی اوردا مجلیسیم وار، سن ده گل سؤزلریمه قولاق آس!»
اوشاق سوروشدو: «نه حاقدا دانیشاجاقسینیز؟»
دئدی: «جنّتین یولونو گؤستریرم خالقا.»
اوشاق گولومسهیهرک دئدی:
«سن مچیدین یولونو بیلمیرسن، جنّتین یولونو نه تهر خالقا گؤسترهجکسن؟»...
📚 امثال و حِکم
#دهخدا
بیر گون بیر آدام بیر اوشاقدان سوروشدو:
«بو محلّهنین مچیدی هاردادیر، بالا؟!»
اوشاق دئدی:
«ائله بو کوچهنین سونوندان سولا دؤنون، اورادا مچیدین گونبذینی گؤرهجکسینیز.»
آدام اوشاغا دئدی: «بارکالله سنه، بالا! منیم ایندی اوردا مجلیسیم وار، سن ده گل سؤزلریمه قولاق آس!»
اوشاق سوروشدو: «نه حاقدا دانیشاجاقسینیز؟»
دئدی: «جنّتین یولونو گؤستریرم خالقا.»
اوشاق گولومسهیهرک دئدی:
«سن مچیدین یولونو بیلمیرسن، جنّتین یولونو نه تهر خالقا گؤسترهجکسن؟»...
📚 امثال و حِکم
#دهخدا
چرا با پان ایرانیست ها نمی توان و نباید وارد گفتگو شد ؟ ارزش ها و ایده آل های پان ایرانیست ها بر اساس نژاد پرستی قالب گیری و شکل گرفته است. آنان معتقدند که کویر نشینان فارس از نژاد برتر و پاک آریایی هستند و در عین حال هویت ملی ايرانيان را هم بر اساس زبان فارسی تعریف می کنند. به زبان ساده تر سند مالکیت شش دانگ کشور را به نام کویر نشینان می زنند . جار می زنند . ایران مساوی با فارس است . اما در مقابل ارزش و ایده آل های جنبش ملی تورک بر اساس اعلامیه حقوق بشر و منشور حقوق سازمان ملل قالب بندی و شکل گرفته است. بنابراین با توجه به متضاد بودن این دو ارزش و ایده آل گفتگو فی مابین بی سرانجام و بی ثمر خواهد بود به بیان دیگر آب در هاون کوبیدن است . از نگاه دیگر ، پانایرانیستها هویت انسان تورک ایرانی را انکار و واژگونه تصویر و ترسیم می کند. انگار انسان تورک توانایی تعریف و ارائه هویت خویش را ندارد . پانایرانیست قیم مابانه این کار را برایش انجام می دهند ! اینجاست که دومین دلیل بر بی ثمری گفتگو با پان ایرانیست ها رخ می نماید. چگونه می توان با پانایرانیستها وارد گفتگو شد که حق اولیه و بدیهی اظهار، حفظ و گسترش هویت ملی انسان تورک ایران را انکار و واژگونه می کند ؟ پانایرانیستها دشمنان تورک و آزادی را تا زمانی که با حکو مت تورک قاجار در حال جنگ بودند . بسان مشروطه خواه و آزادیخواه مورد تحسين قرار می دادند و می دهند در عین حال همان اشخاص را زمانی که کارگزار حکومت استبدادی پهلوی ها بودند باز مورد تحسين قرار می دهند با اینگونه نیروها چگونه می توان وارد گفتگو شد ؟ قادر کیانی دانش آموخته علوم سیاسی