دده كاتب(dede katib)
1.07K subscribers
5.13K photos
1.32K videos
232 files
2.43K links
تورك دونياسينين بؤيوك عارف و شاعیري رحمتليك ٫٫دده كاتيب،، آشيق ادبياتي، شعر صنعتي وآزربايجان كولتورو
كانالينا قوشولون


@dedekatib
Download Telegram
گئتدی الدن صنمین سونبولِ مشک افشانی
یئنه دؤور ائتدی پریشان منِ سرگردانی


اؤیله معتاد اولوبام آتشِ هیجرانینا کیم
گؤرمه‎سم یاندیرار البته منی، هیجرانی


گؤیده آهیم یئلی سؤندوردو چیراغین گونشین
یئرده اشکیم یئره سالدی درِ غلتانی


گؤز بیاضینه چکر لعلرینین صورتینی
دم به دم خامه‎ی مژگان ایله باغریم قانی


چیخدی جان کیمسه‌‎یه اظهار ائده بیلمم دردیمی
نِدَیین، آه، بو دردین نه اولور درمانی


ای ستم داشینی بی دردلره ضایع ائدن
یاپا گؤر بیر نئچه داش ایله دلِ ویرانی


وئرسه جان، یئتمه‎سه جانانه، فضولی، نه عجب
هر کیشی کیم، سئور اؤز جانی اوچون جانانی



#ملامحمدفضولی


https://t.me/dedekatib
همه کسانیکه در ایران در برابر سخنان الهام علیف در اجلاس سران کشورهای ترک در سمرقند ازبکستان دررابطه با آذربایجانهای جهان موضع افراطی و نشدنی و بحران زا  گرفته اند اصلا به کلمات و جملات او را یا اصلا نشینده اند یا اینکه ناقص شنیده اند.

الهام علیف در سخنان خود نه از ایران نام برد
ونه از عبارات آذربایجان جنوبی و آذربایجان واحد استفاده کرد. او بر حفظ زبان و فرهنگ ترکی در میان آذربایجانی‌ها ی جهان و کمک به آنها در این راستا‌  تاکید کرد .
موضع گیران ایران که اکثریت قاطع آنها از مسئولان دولتی یا وابسته به دولت  هستند
با تفسیر به رای و برداشت خاص خود از مسائلی سخن گفتند که تا حد زیادی شعاری
و تحقق نیافتنی و محرک تشدید بحران محسوب می‌شوند.
اظهارات رئیس جمهور آذربایجان تا حد زیادی
همان اصل ۱۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی
ایران است که بر ضرورت تدریس زبانهای بومی و مادری در مدارش از دوره ابتدایی تا پایان  متوسطه تاکید نمود .لذا سخنان ایشان
را نباید بعنوان نقض تمامیت ارضی و دخالت در آمور داخلی ایران ارزیابی نمود .آموزش و تحصیل به  زبان مادری  و احترام و ترویج فرهنگهای   عالم است.
اینکه جمهوری اسلامی ایران در اکثر کشورهای مسلمان ودرهمین آذربایجان
برنامه های مذهبی و سیاسی  خاص خود
را پیگیری کند ولی از حمایت یک کشور
دیگر از حقوق فرهنگی و معنوی ساکنان
ایران آزرده خاطر شود با منطق سازگاری
نیست.

افشار سلیمانی


🅰عقلانیت و سیاست🔷
▫️مزار

مزار اینسانلارین دؤش نیشانی‌دیر،
یازیلیر داشلارا عونوانی، آدی.
کیم قبیر یئرینه «ائویم» دئمه‌دی،
کیم قارا تورپاقدا دفن اولونمادی؟

اوچماغا، قوجماغا، قوجاقلاماغا،
قاناد یوخدو داها، قول یوخدو داها.
مزار اینسانلارین سون دایاق یئری،
بوردان او طرفه یول یوخدو داها.

مزار اینسانلارین سوکوت ائوی‌دیر،
اوردا نه قاپی وار، نه پنجره وار.
«قبریستان» دئییلن بیر مملکتده،
کئچیلمز اوچروم وار، درین دره وار.

هامینین دردینی چکن من اولدوم،
هامینین آغریسی، آزاری منده.
باش داشیم اَییلیب کؤکسومه ساری،
دونیانین ان دردلی مزاری منده...

#زلیمخان_یعقوب
@dedekatib
دولت(فاشیستی پهلوی)ایران در بین سالهای 1301-1304 دشمنی خود برای نابودی زبان و هویت ملت تورک آزربایجان اعلام میدارد. (براساس عکس و سند ابلاغیه ی که به ادارجات و مدارس  که 17 بند برای نابودی تاریخ و هویت 7000ساله آزربایجان تجویز و اعلام میدارد)
که مهمترین آن :
: قطع رابطه همه جانبه  با کشور برادر  و تورک تورکیه  بود / که نباید با ترکیه هیچ داد و ستد  داشته باشیم ...چون خودمونو با ترکیه ، هم زبون و هم فرهنگ و هم ردیف میدونیم تا با خیال راحت هویت ترکی ما رو تو 90سال از ما بگیرند و هویت جعلی و آذری رو بما تجویز کرده و بچسبونن، که با استفاده از کلمه آذری و حذف کلمه تورک از صدا سیما این کار رو با تمام توان سرعت در حال حاظر انجام میدهند.
            

وزارت امور خارجه,وزارت جنگ وزارت معارف

در اسناد رسمی وزارت خانه های اومور خارجه ،جنگ و معارف مربوط به سالهای
1301-1304  ، صراحتا اعلام میکند:

"زبان ترکی در آزربایجان باید منسوخ گردد، زبان فارسی باید رفته رفته معمول و زبان حقیقی این حدود شود "

🔴منبع:اسناد موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی.

: دولت ایران در این اسناد ،تدابیر زیر را برای منسوخ کردن زبان ترکی در آزربایجان و تبدیل زبان فارسی به حقیقی این حدود(آزربایجان) توصیه و تجویز میکند :

1: ترویج و توسعه زبان فارسی در همه نقاط آزربایجان.

2: توسعه مدارس دولتی فارسی زبان در آزربایجان

3: مراقبت در تدریس و تعلیم زبان فارسی در همه نقاط آزربایجان.

4: کلیه معلمین و آموزگاران آزربایجان باید فارس زبان و فارسی زبان باشند،نه اینکه خودشان فارسی بلد نباشند.

5: تغییر معلمین و آموزگاران مدارس آزربایجان و اعزام هرچه سریعتر معلمین فارسی زبان بجای آنها از ایران به تمام نقاط آزربایجان.

6: تدریس و تعلیم زبان فارسی باید در مدارس آزربایجان اجباری شود.
7:معلمان نباید دیگر درسها را به زبان ترکی ترجمه کرده...ارائه کنند.

8: تاسیس مدارس ابتدایی که فقط خواندن نوشتن فارسی را به اطفال بیاموزد، مدارس ابتدایی برای توسعه برای توسعه زبان فارسی در این ایالت(آزربایجان)مهمتر از از موارس متوسطه است.

9: تعیین معلمه ها و آموزگاران زن برای تربیت و تعلیم اطفال که از بدو زبان فارسی را بیاموزند.

10: کلیه مامورین و کارمندان آزربایجان باید فارس و فارس زبان باشند،نه اینکه خودشان فارسی بلد نباشند.
11: از چاپ و توزیع کتابهای ترکی جلوگیری شود.

12:از ورود اوراق غیر فارسی ترکی از ترکیه  ممانعت شود.

13:از ورود آموزگاران، ماموران و مبلغین تورک از ترکیه ممانعت شود
14: ممانعت از تدریس زبان ترکی در مدارس متعلق به ترکیه و مدارس و هیئتها، در شهرهای آزربایجان.😒
15: تخصیص بودجه فوق العاده برای تاسیس و تکمیل مدارس فارسی زبان در آزربایجان و برای اعزام مامورین و معلمین فارس و گسترش فعالیتهای اداره معارف در آن ایالت...

✔️16: جلوگیری از فعالیتهای آموزشی و فرهنگی ماموران و مقامات دولت ترکیه در آزربایجان زیرا اهالی خود را با آنهاهم زبان هم فرهنگ هم ردیف  میدانند.

✔️ 17 : تاسیس قرائت خانه ها و کتابخانه های فارسی زبان در همه نقاط آزربایجان..
@dedekatib
☸️ آسمان و کهکشان در باور تُرکان:

🔹 مفهوم #سامان_یولو ( کهکشان ) یک میتولوژی تورانی می باشد که به میتولوژی دیگر اقوام راه یافته است. طبق میتولوژی تورانی هنگام حمل کاه از آسمان گرده های آن پخش شده و کهکشان #سامان_یولو را پدید آورده است فلذا ترکان قدیم این مفهوم را در فرم #سامان_اوغروسو نیز به کار برده اند.

🔹 پس از اسلام واژه " حاجیلار یولو " نیز برای کهکشان در بین ترکان استفاده شد. در کتب عثمانی کهکشان به شکل گؤی قاپیسی/Gök Kapısı ادا شده است. در بین ترکان بلغار قازان (تاتارهای ولگای کنونی) کهکشان به راه غازهای وحشی/Qıyıq Qaz Yulı تشبیه می شود که در سایر تُرکان به شکل راه پرندگان موجود است؛ از جمله در قرقیزها Kuş Colu و ترکمن‌ها Kuşlar Yolı. تُرکان بلغار قازان/تاتارهای ولگا در این زمینه تأثیر عمیقی بر میتولوژی ووگول‌ها گذاشته‌اند.

🔹 در فرهنگ و باور پروتو-تورکلر، کهکشان به عنوان محل پیوند و به هم پیوستن آسمان ذکر گردیده است. تورکان ساکا/یاکوت همچنان بر این باورند. تُرکان ساکا تمام آسمان را بخشی از کهکشان میدانند. تورکان ساکا به علاوه با حفظ فرهنگ و آداب و رسوم پروتو-تورکی کهکشان را ردپای خداوند به حساب می‌آورند! اقوام اورالیک ووگول که با مجارها خویشاوندی نزدیکی دارند کهکشان را رد و پای گوزن 🦌 به حساب می‌آورند.

🔹 بنابر اعتقاد مجارها آنها با دنبال کردن کهکشان از نواحی نزدیک به آسیای میانه به اروپای مرکزی آمده‌اند. در زبان مجاری قدیم #هاداککوتیا اشاره به کهکشان داشته است.

🔹در فرهنگ و باور کهن آذربایجان و دیگر مناطق تورک نشین ایران، سامان_یولو یا حاجیلار یولو  یا گؤی قاپیسی دارای قداست خاصی بوده و می باشد . ترکان براین باورند: شبهایی که کهکشان یا همان گؤی قاپیسی در آسمان متجلی شده  و درخشندگی خاصی پیدا می کند دعای انسان ها در حق همنوعان و دیگران در نزد خداوند زودتر قبول می شود؛ قداست این باور قطعا از تفکرات گؤگ تانریسی و  مکتب تانگریسم ترکان نشأت گرفته است.

🔹تقدس آسمان، ماه، ستاره و خورشید در فرهنگ و باور ترکان و همچنین دراز کردن دست به سوی آسمان هنگام دعا کردن و حتی نحوه قنوت گرفتن  و طلب باران از آسمان و  حتی تصور و ترسیم جایگاه خداوند در آسمان ها در باور بشر ، بی گمان ناشی از همان تفکر و باور تانگریسم در بین اقوام پروتو_تورک  و دیگر اقوام و ملل و مذاهب می باشد.
✍️#فرمان_فرضی
🔺اسارت زبان یک ملت یعنی  اسارت آن ملت

✍️استبداد پیش از به اسارت گرفتن یک ملت، واژگان و زبان او را به اسارت میگیرد. تا واژگان یک ملت به اسارت گرفته نشود، نمیتوان خودش را به اسارت گرفت، و تا واژگان یک ملت از اسارت آزاد نشود، نمیتوان آن ملت را آزاد کرد.بنیان تفکر فردی و جمعی بر زبان استوار است و زبان نیز بر واژگان. واژگان زبان را میسازند و زبان اندیشه را میسازد و اندیشه انسان را میسازد.

✍️من در طول این سالیان، که در حوزه حقوق فرهنگی اقوام پژوهش کرده ام، هرگز از واژه اقلیت و حقوق اقلیت استفاده نکرده ام، مگر اینکه ناچار به نقل قول و اینها باشم. چرا که اعتقاد دارم همین واژه "اقلیت" یک واژه اسیر است، برای اثبات و توجیه یک استبداد فرهنگی. این واژه را به اسارت گرفته اند تا یک سلسله استبداد و ناعدالتی را مشروع و معمولی جلوه دهند. شما تصور کنید در کشوری مثل ایران با هشتاد میلیون نفر جمعیت، که دهها قوم کنار هم زندگی میکنند، چطور میتوان ملت تورک اعم از (آذربایجانی، خلج، قشقایی؛ تورکمن و..) را که چهل میلیون نفر جمعیت دارند اقلیت تلقی کرد؟ پس چه کسی اکثریت است؟ طبق کدام آمار مستند و متقن؟ به راحتی میتوان دریافت که این واژه اسیر شده است برای تلقین یک "اکثریت موهوم" که هرگز وجود ندارد.

✍️ یا مثلا از فرهنگ (شعر و موسیقی و فیلم و تئاتر و داستان و رمان و رقص و لباس و فولکلور)  یک قوم تحت عنوان "فرهنگ ملی" و از فرهنگ سایر اقوام تحت عنوان "فرهنگ محلی" یاد میکنند. مثل اینکه وقتی مرحوم جلیل شهناز تار میزند تار او میشود "موسیقی ملی ایرانی"، اما وقتی همان ماهور را مرحوم استاد علی سلیمی با تار آذربایجانی می نوازد اسمش میشود "موسیقی محلی آذری". این اسارت تا جایی پیش میرود که در اصل پانزده قانون اساسی از واژه "زبانهای محلی" استفاده شده است. انگار زبان یک قوم شیر و ماست است که محلی و غیر محلی داشته باشد. بدیهی است که اینجا واژه "ملی" و واژه "محلی" به اسارت گرفته شده است، و گر نه کدام محل؟ کدام ملت؟ مگر تمام اقوام باهم یک ملت نیستند؟ مگر اصول بنیادین حقوق اساسی و نص صریح قانون اساسی همین را نمیگوید؟ چطور میشود موسیقی قوم فارس را ملی و مثلا موسیقی قوم بلوچ را محلی نامید؟ با کدام منطق؟ با کدام استدلال؟

✍️ فرآیند ظلم از ظلم به واژگان شروع میشود، اولین حوزه ای که تحت ستم قرار میگیرد حوزه واژگان است، و اولین حوزه ای باید از ظلم آزاد شود همین حوزه واژگان است. اینکه ما حق نداریم با اسارت واژگان یک ناعدالتی فرهنگی عظیمی را بنیان گذاریم، اینکه ما حق نداریم با به اسارت گرفتن واژگان، انسانها را و فرهنگهایشان را تحقیر کنیم صرفا یک مکروه اخلاقی نیست، بلکه قانونا هم چنین حقی نداریم. قانونا هم مرتکب جرم میشویم، اما دردناکتر اینکه گاها خود قانون نیز با همین "واژگان اسیر" نوشته میشود.

✍️اصل نوزدهم قانون اساسی را در نظر بگیرید که میگوید: "مردم ايران از هر قوم و قبيله كه باشند از حقوق مساوي  برخوردارند و رنگ ، نژاد ، زبان و مانند اين ها سبب امتياز نخواهد بود." به یک تورق ساده در قانون اساسی میتوان متوجه شد که عبارت "حقوق مساوی" در اصل نوزدهم به اسارت گرفته شده است. چرا؟ از کجا میگویم؟ برای اثبات ادعای من کافیست این بخش از اصل پانزده را در کنار اصل نوزدهم قرار بدهید که میگوید: "زبان و خط رسمي و مشترك مردم ايران فارسي است‌. اسناد و مكاتبات و متون رسمي و كتب درسي بايد با اين زبان وخط باشد ولي استفاده از زبان هاي محلي و قومي در مطبوعات و رسانه‌هاي گروهي و تدريس ادبيات آنها در مدارس‌، در كنار زبان ‌فارسي آزاد است‌" کجا رفت آن حقوق برابر؟ وقتی تمامی امتیازات زبانی را در سبد یک قوم قرار دادیم، وقتی حتی فراتر از آنچه در قانون آمده، کل فرهنگ و هنرش را نیز ملی تلقی کردیم، اصولا چه چیزی ماند که اقوام در آن برابر باشند؟

✍️شاید بپرسید فایده این بحثها چیست؟ در این گیر و دار مشکلات اقتصادی و دلار و سکه و تورم و اینها چرا باید این موضوعات مطرح شود؟ پاسخ روشن است. به زعم بنده اساس توسعه یک کشور بر فرهنگ استوار است. بنده فرهنگ را زیربنای توسعه میدانم و اعتقاد راسخ دارم که یک توسعه پایدار و سالم در بستر یک فرهنگ پایدار و سالم اتفاق می افتد، از طرفی هم یقین دارم یک فرهنگ پایدار و سالم قبل از هر چیز باید عادلانه باشد. سلامت فرهنگی به قدری به عدالت فرهنگی وابسته است که میتوان ادعا کرد سلامت فرهنگی یعنی عدالت فرهنگی. عدالت فرهنگی حلقه گمشده زنجیر توسعه ایران است. لازمه رسیدن به این عدالت آزادی است، و مهم ترین چیزی که باید اول از همه آزاد شود، همین واژگان اسیر هستند.  باید از نو بنویسیم، اما نه با واژگان اسیر، بلکه با واژگان آزاد و آزاده. تا واژگان یک ملت از اسارت آزاد نشود، نمیتوان آن ملت را آزاد کرد.

#قیزیلدان_اولسا_قفسیم_آزادلیغا_وار_هوسیم

@dedekatib
📔 آنادولویا تورکمن صحرا دان گلن و تورکمن بیر عائیله نین ائولادی اولان عشق و سئوگی عاشیغی یونوس أمره نين روحو، سؤزو و اثرلری بو بو موحیط آشیقلار ینین کولتورونده یئر آلمیشدیر ، یونوس أمره 1250 ایلینده تورکیه نین اسکی شهری میهالیجیک ایلچه سینین پورسوک چایی ایله ساکاریا چایی نین بیرله شتیغی یئرده گؤرونه ن یونوس أمره (ساری کوی) کندينده خوراسان دان گلن تورکمن بیر عائیله ده دونیایا گلمیشدیر ، بؤیوک تورک صوفی سی یئتمیش ایل اینسانلیغا عشق، سئوگی و ایلاهی لریله ایلاهی یولدا خیدمت وئردیکدن سونرا 1320 ایلینده دوغولوب بؤیویه ن یئرده یانی ساری کندينده گؤزلرينی حایاتا یومموشدور ، یونوس أمره نين بو بؤلگه‌ باخشی لارینین ديللرينده و دوتارلارینین تئللرینده اولان شعیرینده بيرى سی :
عشقین آلدی منده ن منی
منه سنی، گرک، سنی
من یاناریم تونی _گونی
منه سنی، گرک، سنی
نه بارلیغا سؤوونوروم
نه یوخلوغا ایرینیریم،
عشقین بیله آوونارام.
عشقین عاشیقلاراؤلدورر،
عشقین دنیزه دالدیرار،
قلبیمی سیردان دولدورار،
منه سنی، گرک، سنی.
عشقین شربتینده ایچه م،
مجنون بولوب داغا دوشه م،
تونی _گونی سن اندیشه م،
منه سنی، گرک، سنی.
یونوس دورور منیم آدیم
گون گلدیکجه آرتار اولدوم
ایکی جیهاندا مقصودوم
منه سنی، گرک، سنی.
📔 خوراسان تورکمن صحرا شاعیرله رینین اوستاد و پیر اولاراق قبول ائتتیکلری شاعیرلرینین باشیندا مخدوم قولو فیراقی نی (1783_1733)گؤرمه ک اولور ، مخدوم قولو تورکمنیستان نین حاجی قووشان کندينده دونیایا گلیر . بؤیوک دده سی ماغتیم قولو و باباسی دئولت محمد آزادی دا اونلو شاعیردیلر.20 مين میصرالیق ديوانیندا یئر آلان شعیرلرینده وطن سئوگی سی حورریت و دینی ده یرلر قونولارینی ایشله میشدیر،اونون دئیشلری آتا سؤزو کیمی آغیزدان آغیزا دولاشیر، مخدوم قولو خوراسان تورکمن صحرا تورکولوغونون باشیندا گئچن آجی اولایلاری و حال چاره لريني، دینی، میللی، اخلاقی ده یرلرينی گرک لیغی نی، بیرلیک اولمانین ضروریتینی چوخ صمیمی صورت ده آنلاتمیشدیر. او بوتون تورک دونیاسینین اولدوغو کیمی بؤلگه‌ اهالیسینین ده حقلی ایفتیخاریدیر ، اونون شعیرلری تویلاردا، مجلیسلرده، شنلیکلرده باخشی لر طرفیندن دوتار و کمانچا ائشلیغینده بؤلگه‌ کؤنلونده و حافیظه لره تقديم اولونماقدایر.
مخدوم قولو نون بیر شعیری :
دئهیستانین بایریندا،
باد_ی صبانی گؤرسم،
باهاوه دین میرقولال،
ظننی بابانی گؤرسم.
خیزیر کیمین گؤللرده،
ایلیاس کیمین کؤللرده،
کاووس کیمی داغلارا،
یاخشی یامانی گؤرسم.
یوخاردا هیندیستان،
آرخادا تورکیستان،
ائولییالار عوممانی،
او رومیستانی گؤرسم.
جان دلی، جیهان شیدا،
موندا هیچ یوخدور پیدا،
یئدی داغ، یئدی دریا،
دلی دونیانی گؤرسم.
مخدوم قولو خوش اولسا،
آخسا دیدم، یاش اولسا،
ایمانیم یولداش بولسا،
بارسام، کعبه نی گؤرسم.
خوراسان تورکمن صحرا شعير و فولکور و عاشيق ليق گله نه یی حالی حاضیردا چوخ جانلی دیر و تویلاردا دویون لرده مجلیسلرده، درگاه لاردا، درویش لری ایله، حیکایه، داستان، کمانچا دوتلاری ایله ايش لريني سوردورمه کده دیرلر. خوراسان تورکمن صحرا بؤلگه‌ سينده بو سون ایللرده قورولان اویانیش آزادی تورکمن موزیک قروپو، میراث جمعیتی، مخدوم قولو جمعیتی بیر چوخ یئرله شیم یئرينده فعاليت گؤستریر آنجاق شاعیرلر و یازیچیلار مجلیسی کیمی بیرله شدیرن مکانلار تورک شاعیرلیک و عاشيق ليق گله نه یینین جانلاندیرماسیندا ائتکیسی واردیر.
حال حاضیردا بو بؤلگه‌ ده چیخان صحرا قازئته سی، یاپراق، فیراقی، قلم اوجو، و تهراندا یاییملایان وارليق، دیلماچ، دده قورقود، کیمی درگی لرين و بو درگی لرين چیخارانلارین بؤیوک چابالارینی گؤرمک دئمک کی بو کولتورون داها ایره لي یه دوغرو گئتمه یی مومکون اولموشدور.

قایناقلار :
دوکتور یاشار کالافات (ایران ایله توران)
پروفسور علی قافقاسیالی(ایران تورک ادبیاتی آنتولوژیسی)
علی توران (یونوس أمره و خلق کولتور)
دوکتور فرزاد مرجانی(وب سیته لری)
عبدالرحمان دیه جی (مقدمه بر ادبیات تورکمن)

@dedekatib
💠 ما می خواستیم خودمان باشیم ولی شماها اصرار داشتید و دارید که نه، باید آمریکائی باشید.
  ✍️#فرمان_فرضی

▪️یکی از مسئولین گفته که:«وقایع اخیر، درواقع نوعی جنگ تمدنی میان ما و غرب است»؛ اتفاقاً این حرف بیراه نیست، اما:

▪️مگر تمدنی مانده که غرب با آن بجنگد؟ مگر تمدنی گذاشته‌اید بماند؟ ما برای حفظ تمدن خودمان در داخل کشور، مگر کم هزینه داده‌ایم؟چقدر ساز آشیقها ما بر سرشان شکسته است؟ چقدر قاوال خواننده‌های ما بر سرشان خراب شد؟! چقدر شعرا و نویسندگان‌ ترک بخاطر نوشتن به زبان مادری‌شان تجزیه‌طلب و پان نامیده شده‌اند؟!

▪️در رسانه‌های (به اصطلاح) ملی ما، چند ساعت تاکنون برای حکیم ملامحمد فضولی، نسیمی، نباتی، قوسی و… برنامه تهیه شده است؟ در کتابهای درسی ما چطور؟ فولکلور ما کجای دستگاه عریض و طویل فرهنگی کشور است؟! بچه‌های ما چطور می‌توانستند با تمدن خودشان آشنا بشوند؟ با کدام آموزش و پرورش ؟ با کدام رسانه؟

▪️ما که نمیخواستیم آب را «واتر» بنویسیم، ما آب را «سو» نوشتیم، به همان زبانی که هزاران سال است آباء و اجدادمان به آن تکلم می‌کنند، تمام تلاش و تقلای ما و مبارزه‌ی ما این بود که، اتفاقاً می‌خواستیم خودمان باشیم؛ چقدر اجازه دادید که، خودمان باشیم؟

▪️یکصد سال است که زبان و ادبیات آمریکا با پول ما و در مدارس ما برای بچه‌های ما تدریس می‌شود، ولی بچه‌های ما از حق تحصیل به زبان خودشان محروم هستند. یکصد سال است ما از جیب خودمان برای رونق تمدن آمریکا و اضمحلال تمدن خودمان هزینه می‌کنیم، به نظرتان بازنده‌ی این جنگ تمدنی کیست؟!

✍️فرمان فرضی- ۱۲ آذر ۱۴۰۱

@dedekatib
خانواده حسین‌پور فیضی از خانواده‌های علمی و خدوم آذربایجان هستند و دکتر محمدعلی حسینپور فیضی (رئیس دانشگاه تبریز در دهه هفتاد) از اولین کسانی بود که با مقاله‌ای درخشان «تنگناهای آموزشی استان آذربایجان شرقی»، از فاجعه‌ای که تک‌زبانی حاکم بر سر غیرفارسهای ایران آورده است، پرده برداشت.

ایشان در آن مقاله (سال 1370) گفتند که آذربایجان‌شرقی در میان 24 استان کشور از لحاظ قبولی کنکور در رتبه 19 قرار دارد (که پنج استان بعدی نیز استانهای غیرفارس بودند) و تعداد قبول شدگان کنکور در این استان برای صدهزار نفر 67.7 نفر است که این رقم برای کل کشور 109.6 نفر (برای استانهای فارس‌زبان حدود 1500) نفر است و شاخص تعداد دانشجوی این استان برای صدهزار نفر 414 نفر و برای کل کشور 558 نفر (برای استانهای فارس‌زبان نزدیک 700) نفر می‌باشد.

در آن مقاله آمده بود که براساس چارت سازمانی، دانشگاه تبریز بایستی 740 استاد تمام وقت داشته باشد که این رقم 345 نفر است و معدل دیپلم 36% از دانشجویان دانشگاه تبریز زیر 12 و 62% بین 12 تا 16 است و تنها 2% از دانشجویان دانشگاه تبریز، معدل دیپلم بالای 16 داشتند و بیش از 56% از کارمندان دانشگاه تبریز بیسواد یا داری سواد ابتدایی با متوسط سن 42 هستند و در 13 سال گذشته حتی یک سانتیمتر نیز به فضاهای رفاهی و مسکونی اساتید این دانشگاه افزوده نشده است.

دکتر حجت حسینپور فیضی عضو دیگر این خانواده می‌باشد که جراح برتر ستون فقرات در آذربایجان است و خدماتش بسیار عریض و طویل. دکتر حجت مانند خیلی‌ها با رانت دولتی دکتر نشده و قبل از انقلاب درس خوانده و بعد از انقلاب به عنوان کادر درمان راهی جبهه شده. او در دو دهه گذشته با گردآوری عده‌ای از رزمندگان سابق، که شعور ملی و شعور سیاسی داشته و حمایت از مردم را به رفاقت قدرت ترجیح میدادند، سعی کرد تا حزبی برای پیگیری امور آذربایجان تاسیس کند که موفق به اخذ مجوز نشد و حالا همسر ایشان دکتر شمسی عباسعلیزاده مورد حمله دشمنان مردم قرار گرفته است.

دکتر عباسعلیزاده متخصص زنان و زایمان و استاد دانشگاه علوم پزشکی تبریز است و همه زندگی‌اش را وقف دانشگاه و بیمارستان کرده و زیاد پای‌بند پول و مقام نبوده است. کشته شدن آیلار حقی کاسه صبر او را لبریز کرد و او با شرکت در تجمع اعتراضی دانشجویان به مقابله با نیروهای سرکوب برخاست و برای همین او را از همه فعالیتهای آموزشی و درمانی تعلیق کردند.

در ادیان باستانی ترکها، فرشته‌بانویی به نام آی‌سیت‌آنا وجود دارد که حامی زنان و دختران، نگهبان و حافظ زایمان و نگهدارنده کودکان در سه روز اول تولد بوده و کودکان بعد از سه روز تحت الحمایه اومای‌آنا بودند. مای‌گیل‌آنا نیز حفظ و حراست ترکها در برابر سایر اقوام و خطرات طبیعی را برعهده داشت. دکتر شمسی عمری را در نقش آی‌سیت آنا زندگی کرد و حالا مانند اومای آنا به حمایت از دخترانی برخاست که درد زایمان مادرانشان را دیده بود و ما تنهایش نمی‌گذاریم.

-----------
#ابراهیم_ساوالان

@dedekatib
▫️گئتمز سؤز یاراسی.

بیر سویوق باخیشین اودو، هنیرتی،
کؤرپولر یاندیردی، کولو قارالدی.
بیر آن باخیب اؤتدون...باخیشین یئری،
چاپیلان کؤنلومده عؤمورلوک قالدی.
«آن»ین ضربه‌سینی بیر عؤمور یئدی،
نه‌لر ائتدیگینی آن هئچ بیلمه‌دی.

یوخدور ایکینجیسی تک عؤمروموزون،
نییه زهرله‌دین بیر عؤمرو، نییه؟
ایستی بیر باخیشا مؤحتاجکن اؤزون،
بس نییه قییمادین اونو اؤزگه‌یه؟

یادداشدان بیر یوللوق سیلینیب ایتر،
هر عؤمرون، هر گونون مین ماجراسی.
گوللـه یاراسینا نه وار؟ تئز گئدر،
گئتمز سؤز یاراسی، ائیهام یاراسی.

نییه دانیشمادین، نییه اورک‌له؟
خوش سؤزه هامینین احتیاجی وار.
اینسان یاشامامیش یالنیز چؤرک‌له،
سینان اورک‌لرین اؤز علاجی وار.

گؤزوموز اؤنونده آرزولار، کاملار،
ناراحات دونیادا دینجلیک اولارمی؟
اورک سیندیرمایین سیز، ائی آداملار!
بولبول یوواسینا داش آتیلارمی؟

سینان بیر کؤنوله نئجه دئیَک: «دؤز!»
یاماساق بیلینر سینیغین ایزی.
بعضاً خوش بیر باخیش، خئییرخواه بیر سؤز،
گونلرله، آیلارلا یاشادیر بیزی.

داغسان‌سا، سن دانما تپه‌نی، دوزو،
بو دارکؤنوللولوک نه وئرَر بیزه؟
خوش بیر تبسّومو، گؤزل بیر سؤزو،
بعضاّ بیز قییمیریق بیر-بیریمیزه.

اورک ده قوجالیر، آخی، ایل‌یه‌ایل،
او بیزه همدم‌دیر، بیز اونا سیرداش.
اینفارکتدان* قورخورسان؟ اورک داش دئییل،
اؤزگه‌نین قلبینی سیندیرما، قارداش!

من سندن اینتقام، سن مندن قیصاص؟
آلیر وئردیگینی اونسوز دا زامان.
آداملار، آداملار! دوشونسَک بیر آز،
هامییا یئر چاتار، گئنیش‌دیر جاهان.

اجل باشیمیزا کؤلگه سالمامیش،
سیزدن «جان!» ائشیدیم، سیزه «جان!» دئییم.
آداملار، آداملار! یالنیز خوش باخیش،
بیر ده تبسّوم‌دور سیزدن ایسته‌ییم..‌.

#بختیار_واهابزاده
@dedekatib
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#آذربایجان_ارکستری‌نین 1324 ایلینده، تاسیس اولونماسی و #حاجی_خانمحمداوف، #فاطمه_زرگری، #بیگجه‌خانی و #محمود_فرنام'ین هنرلریندن بیر گوشه‌سی👌🌺:

#ادبیات_ائوى
بو آذردن او آذره
ایلیمی قایتارین منه... (هاشیم ترلان)

@adabiyatevi

@dedekatib_katiboglu
✍️خلیل مختاری نیا
🍎#آذرماه_آذربایجان_و_قیزیل_آلما

✍️مکتوبه ام را با بندی از منظومه ی "قیزل_اوزنیم [ شعری از خودم ] آغاز می کنم:

قیزیل اوزن ! سن هارای_و من هارا
سن شانلی بیر قیزیل دامار من قارا
قاریاغیش آغلیر هاوامیز گل آچاق
پنجره نی سن یاغیشا من قارا

🔺با نظری اجمالی بر استعمال اصطلاحاتی با عنصر اصلی #قیزیل در فرهنگ غنی و فلسفه و اعتقاد کهن ترکان؛ منجمله قیزیل اوزن، قیزیل دامار، قیزیل بوندا [ نام اتحادیه ای ترک، که در هزاره اول قبل از میلاد در سواحل قیزیل اوزون صاحب مِلک و مُلک و مَلَک بودند] ، قیزیل تورکلر[ نام دولتی تورک همانند دولت گؤک تورکلر]، قیزیل باشلار[ رکن اصلی امپراطوری صفویان]، قیزیل قویون [ نام نژادی مرغوب از گوسفندان مانند قوچ افشار] ، قیزل قوش، قیزیل آلپ [ عنوانی نظامی برای جنگجویان شجاع ترک]، قیزیل اردو [ ارتش سرخ ]، قیزیل یول [ مسیر خورشید]، قیزیل ارسلان[ نام یکی از فرمانده هان شجاع سلجوقی و دیگر سلسله های ترک]، قیزیل کند[ شهر آرمانی، همان آرمانشهر یا همان مدینه فاضله] و... و... و نهایتا 🍎 قیزل آلما  

🔺رنگ قرمز و مفهوم قیزیل در باور عمومی ترکان و خاصه آذربایجان در معانی و مفاهیم استیلا، قدرت، شجاعت، مرکز و کانون قدرت و دولت، هدف غایی، مسیر اصلی و صحیح حرکت یک ملت و سمبلی دال بر تقدس خورشید و  تعلق معنوی آن بر تانگر. تانری / تاری ( خداوند) می باشد :" بِسْمِ اللّٰهِ النُّورِ، بِسْمِ اللّٰهِ نُورِ النُّورِ، بِسْمِ اللّٰهِ نُورٌ عَلىٰ نُورٍ، بِسْمِ اللّٰهِ الَّذِى خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّورِ . الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّورِ، وَأَنْزَلَ النُّورَ عَلَى الطُّورِ ."( دعای نور) بر همین اساس ، اعتقاد بر منشأ و مبدأ الهی و نورانی خورشید، اولین رکن تانگریسم یعنی همان توحید و خداپرستی و یکتاپرستی در دین اولیه ترکان می باشد.

🔺:" در آیین و سنت های قدیمی ترکان ، #آلما (سیب ) عموما و #قیزیل_آلما (سیب قرمز ) خصوصا،  مورد تقدیس قرار گرفته و می گیرد. رنگ قرمز در فرهنگ ترکان اوغوز علامت حیات و تداوم زندگی است. کما اینکه لغات هم معنی قان= خون صورتی از لغت گون / گان / گن( خورشید) می باشد و علت اینکه در چیلله گئجه سی از میوه های قرمز مانند انار و سیب قرمز استفاده می شود  نشانه ای از باور به  جاری شدن خون در رگ های  خورشید از اول زمستان می باشد که روزها  آرام آرام طولانی تر و میزان حضور خورشید در آسمان بیشتر و در نقطه مقابل آن میزان ظلمات و تاریکی شبها، هر شب کمتر از دیشب می شود."( گروس اوغلو، فصلنامه اینجی دنیزیم، 1390)                                                                         
                       
🍎در فرهنگ تورک،سیب نماد تداوم نسل است و مفهوم ابدیت را نیز به نوعی نمادگرایی میکند بنابراین از قدیم الایام در عروسی های ترکان از سیب قرمز استفاده می کنند. همچنین سیب قرمز در اساطیر ترک نماد" تولید مثل"، " تولد دوباره"و آفرینش می باشد. مادران ترک برای اینکه صاحب بچه شوند به شاخه های درخت سیب پارچه های قرمز رنگ می بستند. در داستانها و اساطیر ترک، سیب و بارداری اغلب در یک مفهوم به کار رفته اند.

🔺رنگ پرچم و تاج و تخت بسیاری از دولت های ترک قرمز بوده است طبق مکتوبات باستا نشناس روسی به نام S.V. Kiselev در ناحیه " تویاه " یک گور مربوط به دوره گؤک ترک را باز کرده اند که به 800 سال قبل بر می گشت در این گور با جسدی مواجه می شوند  که لباس بالای آن به رنگ قرمز و از جنس ایپک ( ابریشم) بوده است.(گنج، ترجمه روشن، 1387: 32)

🔺دکتر رشاد گنج به نقل از  پروفسور عبدالقادر اینان  و در خصوص جایگاه رنگ قرمز در فرهنگ و باور ترک های قزاق _قرقیز می نویسد:"در حکایتی از ترک های قزاق_قرقیز با عنوان " خفتان سرخ نپوشیده ایم" وجود دارد که قسمتی از آن سرودی است به نام  " مرادمان حاصل نیامده"؛ همچنین در زمان قدیم میان مردم" اقوام باش قوردلار" همه خفتان سرخ نشانه دامادی به شمار می رفت. طغرل سلجوقی هم در سال 1037 میلادی هنگام لشکرگشی از چادر قرمز و پرچم ابریشمین قرمز برای اعلان سمبل حکمرانی خود استفاده کرد( همان، 1388: 35-34)

🔺طبق منابع تاریخی ارطوغرول غازی اوغلو عثمان غازی نیز از پرچم های قرمز و زرد برای اعلان حکومت و حکمرانی خود استفاده کرده است(گنج، 1388: 25)؛ از این دست نمونه های تاریخی و فرهنگی دال بر قداست رنگ قرمز در فرهنگ و باور ترک ها به وفور می توان در صفحات تاریخ و آثار باستان شناسی پیدا کرد که خارج از  ظرفیت این مکتوبه و راقم آن و خارج از حوصله مخاطبان می باشد.

منبع:🔻
🔺گروس اوغلو، میرستار، مقاله "یلدا (چیلله گئجه سی)جشنی آئینی در باستان، فصلنامه تخصصی اینجی دنیزیم، شماره 1،بیجار گروس، زمستان 1390
🔺گنج،رشاد، رنگ و نوروز در اساطیر ترک، ترجمه امین روشن، کرج، انتشارات پینار، 1

@dedekatib
"
ﺳﺌﻮﻩ ﺟﻪ ﻳﻢ ﻣﻦ ﺳﻨﻲ، ﺳﻦ ﻣﻨﻲ ﺳﺌﻮﻣﻪ ﺳﻨﺪﻩ "

ﺑﺎﺧﻴﺸﻼﺭﻳﻦ ﺍﻳﺰ ﺳﺎﻟﻴﺐ، ﺍﻭﺭﻩ ﻳﻴﻤﺪﻩ ﺑﺎﺳﻘﻲ ﺗك
ﻋﺸﻘﻴﻤﻴﻦ ﻗﻮﺟﺎﻏﻴﻨﺪﺍ ﺧﺎﻃﻴﺮﻩ ﻥ ﻭﺍﺭ ﺑﻴﺮ ﺍﺗﻚ
ﺁﻏﺰﻳﻤﺪﺍ ﻗﻮﺭﻭﺳﺎﺩﺍ، ﺩﻳﻠﻪ ﺩﻳﻴﻴﻢ ﺳﻮﻥ ﺩﻳﻠﻚ
ﻫﺮ ﺍﻳﻞ ﺑﺎﻫﺎﺭ ﮔﻠﻨﺪﻩ، ﺩﺍﻏﻼﺭﺍ ﭼﻦ ﺩﻭﺷﻨﺪﻩ
ﺳﺌﻮﻩ ﺟﻪ ﻳﻢ ﻣﻦ ﺳﻨﻲ، ﺳﻦ ﻣﻨﻲ ﺳﺌﻮﻣﻪ ﺳﻨﺪﻩ


ﺷﻔﻖﻟﺮﺩﻥ ﺁﻝ ﮔﻮﻧﺶ، ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺳﻴﻦ ﺁﭼﺎﻧﺪﺍ
ﺩﺍﻏﻼﺭ ﻗﻴﺰﻳﻞ ﻻﻟﻪ ﺩﻥ، ﮔﻮﻝ ﺩﺅﺷﻮﻧﻪ ﺳﺎﭼﺎﻧﺪﺍ
ﺗﺎﺭﻻﻻﺭﺩﺍ ﺳﻮﻧﺒﻮﻟﻠﺮ، ﻳﺌﻠﻜﻦ ﻛﻴﻤﻴﻦ ﺍﻭﭼﺎﻧﺪﺍ
ﺳﺮﻳﻦ ﻳﺌﻠﻠﺮ ﺍﺅﭘﻨﺪﻩ، ﮔﻮﻝ ﻳﺎﻧﺎﻏﻴﻦ ﭼﻤﻨﺪﻩ
ﺳﺌﻮﻩ ﺟﻪ ﻳﻢ ﻣﻦ ﺳﻨﻲ، ﺳﻦ ﻣﻨﻲ ﺳﺌﻮﻣﻪ ﺳﻨﺪﻩ


ﺑﻮﺯ ﺑﻮﻻﻗﻼﺭ ﭼﻴﭽﻜﺪﻥ، ﺑﻮﻳﻮﻥ ﺑﺎﻏﻲ ﺩﻭﺯﻧﺪﻩ
ﺯﻣﺮﻭﺩ ﺩﻭﻧﻠﻮ ﺳﺆﻳﻮﺩﻟﺮ، ﮔﺆﻱ ﺳﻮﻻﺭﺩﺍ ﺍﻭﺯﻧﺪﻩ
ﻳﺎﻣﺎﺟﻼﺭﺩﺍ ﺑﻨﺆﻭﺷﻪ، ﺩﻭﺩﺍﻗﻼﺭﻳﻦ ﺑﻮﺯﻧﺪﻩ
ﺑﻮﻟﺒﻮﻟﻠﺮ ﺍﻭﺧﻮﻳﺎﻧﺪﺍ، ﻗﺎﺭﺍﻧﻘﻮﺷﻼﺭ ﺍﺅﺗﻨﺪﻩ
ﺳﺌﻮﻩ ﺟﻪ ﻳﻢ ﻣﻦ ﺳﻨﻲ، ﺳﻦ ﻣﻨﻲ ﺳﺌﻮﻣﻪ ﺳﻨﺪﻩ


ﻳﺎﺯ ﮔﺌﺠﻪ ﺳﻲ ﮔﺆﻳﺪﻥ ﺁﻱ، ﺳﻮﻥ ﺍﻳﺸﻴﻐﻴﻦ ﻳﺎﻳﺎﻧﺪﺍ
ﺑﺎﺭﻣﺎﻏﻴﻨﺪﺍ ﺍﻳﻨﺘﻴﻈﺎﺭ، ﻟﺤﻈﻪ ﻟﺮﻱ ﺳﺎﻳﺎﻧﺪﺍ
ﻳﺎﻧﻴﻨﺪﺍﺩﻳﺮ ﺧﻴﺎﻟﻴﻢ، ﺳﻦ ﺍﻭﻟﺴﺎﻧﺪﺍ ﻫﺎﻳﺎﻧﺪﺍ
ﺳﺤﺮ ﻳﺌﻠﻲ ﻫﺮ ﺳﺤﺮ، ﺑﺎﻏﭽﺎﻣﻴﺰﺍ ﺍﺳﻨﺪﻩ
ﺳﺌﻮﻩ ﺟﻪ ﻳﻢ ﻣﻦ ﺳﻨﻲ، ﺳﻦ ﻣﻨﻲ ﺳﺌﻮﻣﻪ ﺳﻨﺪﻩ


#ستار_گولمحمدی


🌺 @dedekatib 🌺
▫️گؤی، بیر محبّته آچیق قوجاق‌دیر،
ساناسان اولدوزلار کؤرپه اوشاقدیر.
بیزیم گنج آنالار اؤز قوجاغیندا،
چوخ بؤیله اولدوزلار پارلاداجاقدیر...

#میکاییل_مشفق
@dedekatib
واقعیت این است که فرقه دموکرات آذربایجان روز 22 آذر 1325 شکست خورده ولی دشمنان آذربایجان توانسته‌اند، روز 21 آذر را بعنوان روز شکست آذربایجان تثبیت کنند تا حلاوت 21 آذر 1324 و روز تشکیل دولت ملی آذربایجان را به کام این ملت تلخ کرده و نگذارند تا ما در تقویم روزی برای افتخار داشته باشد.

انتخاب روز 26 آذر برای سوزاندن کتابهای ترکی نیز بی‌جهت نبود. 22 آذر 1324 مجلس ملی آذربایجان، تدوین و تهیه کتاب‌های درسی به زبان ترکی را به هئیتی از نویسندگان سپرد. آن کتاب‌ها روز 25 آذر جهت بررسی و تصویب به مجلس داده شد و روز 26 آذر 1324 کتاب‌های درسی ترکی که از طرف وزارت فرهنگ آذربایجان جهت تدریس در پنج ساله اول ابتدایی تهیه شده بود به تصویب مجلس ملی آذربایجان رسید و روز 26 آذر به عنوان «روز کتاب» شهره شد. سال بعد، اشغالگران درست در همان روز، آن کتاب‌ها را به همراه صدها جلد کتاب ترکی خطی و چاپی یادگار گذشتگان، در میادین شهرهای آذربایجان سوزاندند تا روز باشکوه تصویب کتابهای ترکی با اندوه سوزانده شدن آنها پیوند زده شود. ناظری می‌گفت که در میان کتاب‌های سوزانده شده دیوان فضولی چاپ شده در دوره قاجار و یک جلد کتاب دده‌قورقود چاپ ترکیه بود که محمدعلی تربیت آن را تهیه و به کتابخانه اهدا کرده بود.

صد البته که جنایتی مانند سوزاندن دیوان فضولی و کتاب دده‌قورقود نمی‌تواند ارتباطی با باج‌خواهی روسیه از ایران و قرارداد نفت ایران- روسیه داشته باشد و آن جنایت‌ها فقط تلاشی سازمان یافته برای نابودی میراث ترک‌ها بود و جایی برای توجیه‌گرانش نمی‌گذارد.
#ابراهیم_ساوالان

@dedekatib
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امروز 18 دسامبر روز جهانی زبان عربی و روز فینال جام جهانی فوتبال در سرزمینی عربی است. زبان عربی گنجینه بی‌پایان تاریخ، جغرافیا، اندیشه و فرهنگ بخش بزرگی از جهان است و ما ترکها نگارش و ماندگاری بخش بزرگی از تاریخمان را مدیون زبان عربی هستیم. برای مثال هرچند اطلاعات ما درباره تاریخ امپراطوری بزرگ خزر بیشتر از متون عربی، بیزانسی، روسی و عبری است اما به اذعان دایره‌المعارف بریتانیکا «مورخان اولیه عرب به لحاظ شکل ویژه تالیفات خود از دیگران ممتاز می‌باشند».

شاید امپراطوری خزر مهمترین فصل تاریخ ترکهاست. زیرا خزرها از یک طرف ادامه امپراطوری هون و از طرف دیگر پدران امپراطوری سلجوقی محسوب میشدند و خوب میدانیم که سلجوقی‌ها چه نقش بی‌بدیلی در تاریخ ترکها داشته‌اند و همه حکومتهای بعدی ترک نیز به نحوی ورثه آنها بودند.

درباره خواستگاه و ظهور خزرها باید گفت که موسی خوره‌ناسی از سکونت خزرها در اطراف رودخانه کور آذربایجان طی سالهای 197 تا 217  میلادی خبر میدهد که قومی تحت حاکمیت هونها بوده‌اند و پریسکوس، سفیر امپراطور تئودوسیوس بیزانس، که در سال 448 میلادی به دربار آتیلا فرستاده شده، آق‌خزرها را از اقوام تابع هون می‌نویسد. صد سال بعد، زکریا رهتور سوریانی آن سخنان را تکرار کرده و خزرها را قومی در قفقاز معرفی میکند. خزرها پس از هونها یک قرن تحت تعلیم خاقان تورگوت قرار گرفته و سپس به قول آرتامونوف، به مدت 300 سال فرمانروای بی‌رقیب تمامی اورآسیا می‌شوند که در دوران اوجشان بر سی قوم بزرگ مانند بلغار، برتاس، اوغوز، مجار، اسلاو و غیره حکمرانی کرده‌اند.

در آن هفتصد سالی که از ظهور خزرها در عرصه تاریخ جهان می‌گذشت چیز دندان‌گیری درباره آنها نوشته نشده بود تا اینکه مورخان عرب مانند ابن فضلان، اصطخری، ابن حوقل و مسعودی در فاصله سالهای 920 تا 980 آستین را بالا زده و با قلمهای خودشان و لسان متین عربی این امپراطوری را جاودانه کردند. خزرها نیز مانند همه حکومتها به تاریخ پیوستند ولی توقاق پدر سلجوق یکی از سرداران سپاه خاقان خزر بود و سلجوق در دربار خزر تربیت یافت و تاثیر اندیشه و فرهنگ خزری برای همیشه در میان سلجوقیان ماندگار شد. برای مثال معماری سلجوقی که بنیان معماری سایر حکومتهای ترک نیز بوده، وارث و ادامه‌ی همان معماری خزری بود.

ما بیش از اینها به زبان و تاریخنگاری عربی مدیونیم که با یک تبریک خشک و خالی بتوانیم حق این روز را بجای آوریم ولی باز «مبروک لکل عرب العالم»
#ابراهیم_ساوالان
🔸مراسم « چیلله گئجه سی » آذربایجان یادگاری از دوران اساطیر

یکی از قدیمی ترین مراسمهای رایج در آذربایجان که همچون جشن سال نو و یئنی گون ( اول فروردین) ارتباط نزدیکی با نجوم  دارد مراسم چیلله گئجه¬سی می باشد که هر سال با شکوه فراوان در میان خانواده های آذربایجانی برگزار می شود. آمادگی برای این شب به یادماندنی از چندین روز قبل شروع می شود و با شب نشینی در آخرین شب آذر به اوج می رسد.
اساس این جشن هماهنگ با سال اعتدالی و براساس تقویم ترکان در زمان سلجوقی یعنی تقویم جلالی - به افتخار سلطان جلال الدین ملکشاه سلجوقی-  موقع تحویل ماه جدی( آذر) به قوس ( دی) پایه ریزی شده است. شب این تحویل، طولانی ترین شب سال است و مردمان قدیم برای درامان ماندن از شر شب طولانی و در ضمن خوشحالی از تولد خورشید و نورانیت به جشن و پایکوبی می پرداختند.
در اساطیر ملل شرق، این شب را شب تولد خورشید می دانند و ارتباط آن با آیینهای قدیمی مورد اتفاق تمام محققین می باشد. همچنان که تولد خدای دوموزی در میان سومریان در اول فروردین با جشنی بزرگ یاد می شد، شب چله نیز تولد نور و امیدواری بود برای مردمان قدیم.. مهرداد بهار اسطوره شناس برجسته و پسر ملک الشعرای بهار معتقد بود که نوروز جشنی آریایی نبوده بنابراین چیلله گئجه سی نیز جشنی آریایی نخواهد بود.
خورشید در اساطیر آذربایجانی جنس مذکر دارد و شایسته احترام و ماه جنسی مونث. بی دلیل نبود که موقع خورشید گرفتگی، اجدادمان برای خلاصی خورشید مقدس از چنگ به زعم آنها اژدها با کوبیدن ظروف مسی سعی می کردند خورشیدشان را از دست اژدهای بدطینت برهانند.
آیین خورشیدپرستی در میان رومی های باستان نیز رواج داشته و آنچنان قدرتمند بود که بعد از گرویدن رومی ها به مسیحیت، جشن تولد خورشید به جشن تولد عیسی مسیح تبدیل شد بطوریکه امروزه 4 روز بعد از شب چلله، مسیحیان، میلاد عیسی مسیح را جشن می گیرند حال اینکه براساس شواهد جدی و حتی متن خود انجیل عیسی در فصل گرمی متولد شده است. حتی در سده ۱۷ میلادی، آیزاک نیوتن بحث می‌کند که روز تولد مسیح تنها به این دلیل انتخاب شده که با تحولات خورشیدی هماهنگ باشد. بدین ترتیب این آیین از این طریق وارد زندگی جمع کثیری از مردم جهان شد.
در آذربایجان به سبب دارابودن زمستانهای سخت این عید و مراسم خیلی ملموستر می باشد. در آذربایجان، این شب آغاز چله بزرگ ( بویوک چیلله) می باشد که 40 روز ادامه دارد. سرما پس از 40 روز زورش را می زند تا دوباره سرما را برجهان حاکم گرداند ولی گرم شدن زمین عمر چله کوچک ( کیچیک چیلله) را کوتاهتر می کند و پس از بیست روز بایرام آیی می رسد و مراسمات چهارگانه هر هفته در هر چهارشنبه شروع می شود. اهالی آذربایجان چهارشنبه اول را سو ( آب) ، چهارشنبه دوم را اود ( آتش)، چهارشنبه سوم را یئل ( باد) و چهارشنبه آخر را آخیر چرشنبه یا تورپاق ( خاک) می نامند.
از مراسمات جنبی و در عین حال اصلی شب چلله می توان نام برد:
1-  پای گوندرمه ( هدایایی برای فرزندان خصوصا نوعروسان) – رسمی که با جدیت و علاقه فراوان در آذربایجان اجرا می شود.
2-  چیلله قارپیزی و استفاده از میوه های قرمز رنگ ( سیب قرمز و انار ) برای سمبولیزه کردن خورشید و گرمی، حلواهای مخصوص گردو و ...، آجیل و میلاخ
3-  گردآمدن در منزل بزرگ و بایاتی گویی، خاطره گویی، تاپماجا، داستانسرایی حماسی نظیر کورواغلوو نقل داستانهای دده قورقوت و شنیدن سخنان اوزان/ عاشیق های باستانی
در اثر گسترش رسانه های جمعی و خصوصا تلویزیون  و سیاستهای یکپارچه سازی ملی، اخیرا کلمه یلدا به صورت همه گیر وارد فرهنگ و زبان ملل ساکن ایران شده که جالب است چند دهه قبل این مردمان قبلا هیچ اطلاعی از چیلله و به زعم آنان یلدا نداشتند ولی در آذربایجان، ترکان این شب را « چیلله گئجه سی»  نامیده اند، می نامند و خواهند نامید.

28 آذر 1401
دکتر توحید ملک زاده   

@dedekatib
🔰#بیزیم_بیجار
✔️توهمات یلدایی پان ایرانیست ها

🔸 اکثر  ملل جهان برای انقلاب های زمستانی یا تابستانی و برای اعتدال های پاییزی یا بهاری جشن مختص به خود را با توجه به فرهنگ خود دارند که آن جشن متعلق به آنهاست....

🔸یلدا و چیلله دو جشن متفاوت برای یک مفهوم میباشند....یلدا در بین النهرین برای تولد خورشید برگزار می شد و #چیلله را تورک ها برای تولد خورشید جشن میگیرند...یا مثال دیگر از ملل دیگر👈👈 جشن حنوکا که یهودیان برای تولد خورشید میگیرند...

🔸 حال پانفارس می خواهد جشن طولانی ترین شب سال بین النهرین یعنی یلدا را  بخاطر فرهنگ غالب تورک در ایران با رسم و رسومات جشن چیلله یا ناردوغان تورک ترکیب کرده و ادعا دارد جشن یلدا جشن آریایی هاست و دونگ ژی شرق آسیا یا جشن حنوکای یهودیان تقلید از یلدای ماست، می باشد....

🔸حکایت پان فارسی که رفت آمریکای جنوبی و دید سرخ پوستان جشن اعتدال بهاری مختص به خود را برگزار می‌کنند.... آمد ایران و  ادعا کرد فرهنگ آریایی تا آمریکای جنوبی رفته است و سرخ پوستان نوروز آریایی را برگزار میکنند. یا آن پان ایرانیست احمق که ادعا می کرد فرهنگ آریایی و زبان فارسی حتی در چین هم رایج است!!!

🔸سؤالی که اینجا به ذهن هر مخاطبی خطور می کند این است که هندوایرانی های ایران که انقلاب زمستانی را جشن می گیرند چرا انقلاب تابستانی را جشن نمی گیرند؟؟؟هندوایرانی های ایران که اعتدال بهاری را جشن می گیرند چرا جشنی برای اعتدلال پاییزی ندارند؟؟؟

🔸به تمام تقویم های خورشیدی جهان اگر سری بزنید برای هر دو انقلاب زمستانی و تابستانی و هر دو اعتدلال پاییزی و بهاری جشن وجود دارد...اصلا الگوی تقویم خورشیدی بر اساس این چهار رویداد شکل می گیرد....میدونید چرا در تقویم خورشیدی رایج در ایران که فارس ها مدعی آن هستند جشنی برای انقلاب تابستانی و اعتدلال پاییزی، از طرف فارسی تباران وجود ندارد؟؟؟؟چون تقویم خورشیدی رایج در ایران در اصل متعلق به تورکان میباشد👇👇👇👇

1️⃣ تورکان جشن انقلاب زمستانی را با نام #بؤیوک_چیلله یا #ناردوغان برگزار می‌کنند و یلدا جشن انقلاب زمستانی بین النهرین باستان میباشد...ولی پانفارس ها در ایران اسم جشن را  از بین النهرین و رسم و رسوم را از جشن چیلله تورکان دارد.
2️⃣جشن اعتدلال بهار تورکان با شروع بهار.
3️⃣جشن طولانی ترین روز سال تورکان یا انقلاب تابستانی(مانند جشن تون پایرام تورکان خاکاس).
4️⃣جشن اعتدلال پاییزی یا سونای بایرامی تورکان.

🔴در کیهان شناسی تورک،نماد صورت فلکی کمان به فرم آری_یونت(اسب انسان اساطیر تورک)کمان به دست یا درخت حیات به دست معرفی میشود...

🔴حال آخرین ماه فصل پاییز در تقویم شمسی، ماهی می باشد که خورشید در صورت فلکی کمان قرار دارد پس در آخرین روز فصل پاییز که آخرین حد شب در طول سال است، آری_یونت آخرین کشیدگی کمان را اعمال میکند تا تیر را رها کند و  خورشید وارد صورت فلکی بزغاله از اولین ماه زمستان شود....پس آخرین کشیدگی کمان صورت فلکی کمان در کیهان شناسی تورک باعث شده تورکان اسم جشن انقلاب زمستانی خود را چیلله(کشیدگی کمان) بگذارند....

🔸فراموش نکنیم در شامانیسم کمان نماد ماه و ماه نماد شب میباشد و در مقابل، تیر نماد خورشید و خورشید نماد روز میباشد پس تیری که از صورت فلکی کمان رها میشود نماد تولد خورشید یا گون آنا اساطیر تورک میباشد که تورکان جشن چیلله خود را در مفهوم تولد خورشید نیز میگیرند. این مفاهیم باعت شده است در زبان تورکی باستان،چیلله -چیلده  معنی دوران سخت زمستان را نیز دهند.

@dedekatib
🟢 روانی_شهری ها و خزعبلاتی به نام کتاب_سوزی ایرانیان توسط اعراب
✍️#محمد_حکیمپور

✍️ ادعای کتاب‌سوزی ایرانیان توسط اعراب مسلمان هنگام ورود اسلام به ایران، از آن اباطیلیات و افسانه‌های ساختگی #پانفارس های روانی_شهری است که هیچ پایه منطقی و تاریخی و علمی نداشته و ندارد. باید گفت اگر ایرانی ها واقعا آن قدر متمدن و با فرهنگ و عرب ها اگر آن قدر بی تمدن و بی‌فرهنگ بودند که روانشهرهای آریاپرست ادعا دارند، ما امروز باید با انبوه آثار پیش از اسلام و افت شدید تولید فرهنگی در دوران پس از ورود اسلام به ایران مواجه بودیم. در حالی که قضیه کاملا بر عکس است. اتفاقا در فرهنگ عربی/اسلامی بود که کسانی مثل بوعلی سینا و فارابی و کندی و غزالی و حتی رازی بالیدند و تربیت شدند.

✍️ شوونیست‌های پان فارسیست، همیشه آدرس‌های واهی و غلط می‌دهند. اگر این ایرانیان (بخوانید پارسیان) آن قدر دارای فضل علمی و فرهیختگی بودند، باید پرسید چرا پس فاقد حروف الفبا و کتابت بودند، و عرب به آنها الفبای خودش را بخشید و چگونه ممکن است ملتی فاقد «الفبا» - که پایه گریز‌ناپذیر و اولیه معرفت و دانش است - باشد و آن‌گاه دارای کتابخانه ها و دانشگاه‌های پر طمطراقی مثل دانشگاه جندی‌شاپور و امثالهم - به ادعای پان ایرانیست‌ها/ پان فارسیست‌ها -  باشد؟! آیا عرب که آمد، الفبای خودشان هم به کلی از یادشان رفت؟!

✍️ مردمی که معادل کلماتی مانند قلم، دفتر، کتاب، فلسفه، علم‌الاجتماع، علم‌النفس، جغرافیا، هندسه، جبر، مثلثات، ریاضی، شیمی، ادبیات، شعر، موسیقی، جامعه، حقوق، سیاست، حکومت، دولت و بسیاری از مفاهیم انسانی، ادبی و اجتماعی و تمدنی و اداری را فاقد بودند ( و البته هنوز هم پاره ای از معادل‌های این مفاهیم انسانی، علمی، ادبی، اجتماعی، سیاسی، قضایی، مدنی و... عربی/اسلامی را در زبان و فرهنگ خاص خود فاقد هستند!) و اتفاقا جملگی این مفاهیم را از اعراب گرفته‌اند، چه جوری می توان برای آن ملت مدعی دانشگاه و کتابخانه باشیم؟!

✍️ بنده معتقدم ادعا کردن و مفروض گرفتن تمدن و مخصوصا فرهنگ درخشان برای ایران باستان، چندان با عقل سازگار نیست. بویژه آن که هیچ آثاری از آن هم - برخلاف فرهنگ عربی/اسلامی - باقی نیست. وانگهی ما باید ذهن و ضمیر خود را از تمدن داشته یا نداشته خود در گذشته های دور خلاص بکنیم و ببینیم امروز چه داریم؟! در کجای علم قرار داریم؟! متاسفانه ایرانی جماعت هنوز دچار یک نارسیسم و خودشیفتگی تاریخی است که باعث می شود هیچ‌گاه در زمان حاضر زندگی نکند و همیشه در گذشته‌های واهی سیر نماید و از واقعیت دور بیفتد. اگر روح ایرانی، آن طور که مدعیان می گویند، روح پویایی می بود، حتی اگر به فرض محال ادعاهایی مثل کتاب‌سوزی ایران، واقعیت می داشت، می بایست در دوره‌های بعد، کتاب‌هایی بهتر از آن کتاب‌ها را مجددا خلق می کرد؟! اکنون باید پرسید کجاست آن کتاب‌ها؟!

✍️ روح ژاپنی و روح آلمانی مگر پس از جنگ جهانی که ژاپن و آلمان با خاک یکسان شدند، تنها پس از دو دهه بالاترین تمدن‌ها و نظام‌های علمی و صنعتی جهان را پی ریزی نکردند؟! پس چرا روح مشعشع ایرانی نتوانست به ریکاوری و بازسازی فرهنگی خود، آن هم بعد از هزار و چهارصد سال بپردازد؟! و هنوز بعد از هزار و چهارصد دست از «فرافکنی» برنداشته و برای بطالت اندیشه و عمل خودش گریبان عرب و غیر عرب را هنوز رها نمی کند؟!

حقیقت این است که امروز دمیدن دوباره به گوساله سامری این «خود بزرگ بینی تاریخی و ملی» - از نوع فارسی آن - امروز مرهم درد ایرانی جماعت نیست، بلکه افیون انحطاط و مایه تخدیر هر چه بیشتر آنان در دنیای جدید است. ما ایرانی‌ها امروز به خرافاتی درباره دین و اسلام معتقدیم که نه پایگاهی در قرآن دارد و نه خود عرب ها بدان معتقد هستند، اما ما باز هم گریبان آنها را رها نمی کنیم؟! این عقده‌های تاریخی را