Decoupage | دکوپاژ
1.24K subscribers
1.24K photos
1.12K videos
17 files
258 links
نخستین نشریه سینمایی دانشگاه شریف

🕊 توییتر ما: https://twitter.com/DecoupageSharif?t=f4U6vGA5M42

📷 اینستاگرام ما:‏ Decoupage_Sharif

🎟 گروه سینمایی: https://t.me/Ale_Decoupage

📝 انتقادات و پیشنهادات 👇
🗂 همکاری و عضویت 👇
@decoupage_account
Download Telegram
#معرفی_فیلم_ایرانی


گوزنها

بازیگران: بهروز وثوقی، فرامرز قریبیان، پرویز فنی‌زاده، نصرت پرتوی و ...

گوزنها فیلمی به نویسندگی و کارگردانی مسعود کیمیایی است که در سال ۱۳۵۳ ساخته و به نمایش گذاشته شد. در رای‌گیری سال ۹۸ مجله فیلم گوزنها به عنوان بهترین فیلم تاریخ سینمای ایران شناخته شد.


گوزنها داستان مردی همه‌چیز باخته‌ای به نام سید رسول (بهروز وثوقی) است که روزگاری در جوانی اسوه مردانگی و معرفت بوده است. زندگی او با ورود دوست قدیمش قدرت (فرامرز قریبیان) دست خوش حوادثی می‌شود. قدرت که در مخمصه‌ای قرار گرفته برای کمک خود را به سید می‌رساند ولی او را در حالی می‌بینید که معتاد به هروئین شده و رمق و توان گذشته خود را از دست داده است. او با کمک معونی خود به سید کمک می‌کند که به خودباوری برسد و در مقابل زورگو‌هایی که او را از پا در آورده‌اند‌ ایستادگی کند ...


از نقاط قوت فیلم می‌توان به بازی درخشان بهروز وثوقی در نقش یک معتاد هروئینی اشاره کرد. در کنار آن موزیک متن اسفندیار منفردزاده با فضای تیره داستان همخوانی زیادی دارد و لحظات احساسی را رقم می‌زند.
#معرفی_فیلم
Braveheart

🎬 خلاصه داستان: "ما همه خواهیم مرد اما یک سوال باقی می‌ماند چرا و چگونه" ویلیام ولس کودکی‌ست که بعد از کشته شدن پدرش آموزش می‌بیند تا یک جنگ‌جوی واقعی شود اما در همین حین عاشق همبازی کودکی‌اش می‌شود و پنهانی با او ازدواج می‌کند، ولی هنگامی که معشوقه‌اش توسط سربازان انگلیسی اعدام می‌شود، برای آزادی اسکاتلند قیام می‌کند. شجاع‌دل یک درام عاشقانه یا یک فیلم تاریخی نیست، بلکه تنها هدفش را ارتباط با احساسِ بیننده بیان می‌کند و برای این هدف از ترکیبی زیبا از ژانرها و خلق شگفتی استفاده می‌کند.

🎞 محصول: آمریکا
ژانر: درام-بیوگرافی-تاریخی
بازیگران: مل گیبسون، سوفی مارسئو، پاتریک مک گوهان، کاترین مک کورمک، برندن گیلسن
کارگردان: مل گیبسون

🟡 IMDB: 8.4
🟥 Rotten Tomatoes: 75%
🔵 Metacritic: 68%

📽🎞@Decoupage_Sharif🎞📽
خداحافظ لنین، روایت انکار همه واقعیت‌ها، روایت دروغ‌های تلخ و شیرین...

اثر تحسین شده سینمایی Good Bye Lenin، محصول سال 2003 کشور آلمان را می توان از آثار درخشان و برتر سینمای ژرمن‌ها در دو دهه اخیر به‌شمار‌آورد. داستان فیلم در سال‌های مصادف با تخریب دیوار‌ برلین و سقوط آلمان شرقی می‌گذرد، جایی که الکس (با بازی تماشایی دنیل برول، از ستارگان سینمای موج نو آلمان) جوانی است که خود را ناگهان در شرایط خاصی می‌یابد. مادر الکس، که شدیدا تحت تاثیر تفکرات کمونیستی قرار‌داشته و به اصطلاح کمونیستی "مومن" است، در جریان یک اعتراض سکته کرده و درست پیش از روز‌های سقوط به‌ کما‌ می‌رود. این خواب زمستانه هشت ماه طول‌می‌کشد تا در نهایت مادر الکس ناگهان به‌هوش‌می‌آید؛ اما دیگر نه از جمهوری خلق آلمان (DDR) و دیوار سی‌ساله برلین اثری مانده، و نه دیگر کسی به ایدئولوژی و سیاست‌های کمونیستی اعتنایی‌می‌کند. حال الکس، بدلیل آنکه نگران است خبر این تغییرات شدید باعث وخامت حال مادرش بشوند، می‌بایست همه واقعیت ها را برای مادرش بر عکس نشان دهد. از لباس‌ها و محصولات‌غذایی گرفته تا اخبار روزانه، همه‌و‌‌همه تغییر‌کرده و الکس راه سختی را در‌پیش‌دارد؛ راه انکار همه واقعیت‌ها، راه دروغ‌های شیرین...

در کنار جذابیت فیلمنامه به طور کلی، هوشمندی نگارندگان فیلمنامه در تناظر با شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم بر شخصیت‌های داستان نیز جالب‌توجه است. دروغ شیرین الکس به مادرش، خاصتا در صحنه‌هایی که الکس ویدئوهای اخبار جعلی را به عنوان اخبار‌سراسری به مادرش نشان‌می‌دهد، به نوعی دروغ بزرگ زندگی در جامعه کاملا برابر در نظام‌های کمونیستی را در ذهن بیننده مُدق تداعی‌می‌کند. از طرف دیگر، ساده‌اندیشی اشخاصی که این دروغ بزرگ و سایر دروغ‌های سیستماتیک را باور‌کرده، و یا خود چرخ‌دنده‌ای از این سیستم دروغین هستند، در شخصیت مادر الکس نمود پیدا‌می‌کند. جایی که او همه دروغ‌های شاخ‌دار الکس (مانند سوسیالیستی‌بودن نوشیدنی کوکاکولا) را در نهایت باور‌می‌کند. البته این شاهکار سینمای آلمان، تنها روایت‌گر دروغ‌های شیرین نیست و شخصیت اول داستان یعنی الکس، به حقیقت دروغ‌های تلخی که سالها آنها را باور‌کرده نیز پی‌می‌برد، جایی که دروغ‌های مادر الکس درباره پدرش، او را با بحرانی جدید روبرو‌می‌سازد. از نکات جالب این اثر سینمایی اما، بالاخص برای بیننده ایرانی، نحوی است که الکس، به عنوان نماینده ای از مردم آلمان شرقی، با تغییرات برخورد می‌کند. بدان‌معنا‌که تغییر در همه جنبه‌ها، از جزئی‌ترین مانند نحوه رفتار و پوشش پرستاران در یک بیمارستان، تا تغییرات بسیار کلی‌تر مانند یکی‌شدن دو بلوک غربی و شرقی و مفهوم سرزمین جدید، در ابتدا برای الکس عجیب به‌نظر‌می‌رسد، اما هر چه از آغاز فیلم لحظات بیشتری سپری‌می‌شود، این تغییرات برای شخصیت اول داستان عادی‌تر جلوه‌می‌کند.

در نهایت این فیلم سینمایی، با اینکه در دسته فیلم‌های خانوادگی قرار‌نمی‌گیرد، اما روایتی 121 دقیقه‌ای از تلاش یک خانواده برای بقا است، حتی اگر برای این بقا نیاز به انکار همه واقعیت‌ها، و گفتن دروغ‌های تلخ و شیرین باشد...

محصول/زبان: آلمان/ آلمانی
ژانر: درام، تاریخی، کمدی
کارگردان: ولفگانگ بکر
بازیگران: دنیل برول، کاترین زاس، چلپان خاماتوا، فلوریان لوکاس، بورگارت کلاوسنر

🟡 IMDB: 7.7
🔴 Rotten Tomatos: 90%
⚫️ Metacritic: 68%

#معرفی_فیلم

📽🎞@Decoupage_Sharif🎞📽
ریچارد سوم،شرور مطلق
اثر سینمایی ریچارد سوم، محصول سال 1995 انگلستان، از برترین آثار سینمایی اقتباس شده از نمایشنامه های ویلیام شکسپیر، شاعر و نمایشنامه نویس دوره تئودور انگلستان به شمار می رود. این اثر، با کارگردانی و بازی درخشان آقای شکسپیر سینما و تئاتر دهه های 40 تا 70 میلادی انگلستان، سِر لورنس اولیویه، تصویری است از یک شرور مطلق؛ جنایتکاری که شرارت هایش جهت رسیدن به تاج و تخت پادشاهی انگلستان حد و مرزی ندارد. این شخص، که از همه چیز و همه کس نیز جهت رسیدن به مقاصد سیاسی خود استفاده می کند، در همان زمان که خدا از دهانش نمی افتد، لبه تیغ به کودک و پیر و جوان نشان داده و از حذف دور و نزدیک در مسیر رسیدن به قدرت ابایی ندارد.
در کنار داستان جذاب، و البته قابل لمس این اثر سینمایی برای مخاطب ایرانی، شاید یکی از دلایلی که باعث حک شدن این 160 دقیقه جادویی در ذهن مخاطب بشود، علاوه بر کارگردانی منحصر به فرد الیویه و استفاده اش از نماهای نو در روایت صحنه ها، گریم خاص و بازی تماشایی این هنرمند بریتانیایی در نقش ریچارد سوم باشد. در گریم ریچارد، و به طور کلی توصیف ظاهری این شخصیت تاریخی، الیویه به نحوی از شک و تردیدهای تاریخی در مورد توصیفات کاریکاتوری شکسپیر از ریچارد گلستشر صرفنظر کرده و همان توصیفات عجیب و غریب، از گوژپشتی تا نامتناسب بودن اندام و بینی دراز و شمایل زنانه را وارد بازی خود کرده است. تفاوت کار الیویه، یا برتری آن در مقایسه با اثر سایر بازیگران، مانند نسخه سینمایی سال 1995 با بازی آین مک کلین، یا نسخه های تئاتری آل پاچینو، شاید در این مسئله وضوح بهتری پیدا کند. در هر صورت، این اثر، بر خلاف بسیاری از آثار سینمایی اقتباسی از نمایشنامه های شکسپیر، و به احتمال زیاد بدلیل بازی خاص الیویه، می تواند همتراز با نسخه های تئاتری اجرا شده ریچارد سوم در نظر گرفته شود و مخاطب را با روایت سرنوشت یک شرور مطلق، از سرآغاز تا سرانجام، برای دقایقی سرگرم نماید.

#معرفی_فیلم
📽🎞@Decoupage_Sharif🎞📽
کافر؛ به چه و به که؟
فیلم سینمایی کافر (The Infidel)، محصول ۲۰۱۰ انگلستان، از معدود آثار امید جلیلی، کمدین ایرانی الاصل انگلیسی، است که در آن در نقش اول به هنرنمایی می‌پردازد. جلیلی که بیشتر با ایفای نقش‌های کوتاه در آثاری همچون مومیایی(۱۹۹۹) و گلادیاتور(۲۰۰۰) شناخته می‌شود، در این فیلم سینمایی نقش محمود نضیر، پدر یک خانواده‌ مسلمان پاکستانی را بازی می‌کند که در انگلستان زندگی می‌کنند. این شخص، که به نسبت شخصی موفق در زمینه شغلی است، پس از فوت مادرش در‌می‌یابد که او در واقع به‌فرزندی قبول شده‌است. در ادامه محمود با بحران شدیدتری مواجه می‌شود، جایی که می‌فهمد والدین واقعی او اصلا پاکستانی و مسلمان نبوده‌اند، و خانواده واقعی‌اش در واقع "یهودی" بوده‌اند. در این اثنا، پسر محمود نیز می‌خواهد با دخترخوانده یک مفتی تندرو ازدواج کند، و محمود که چندان شخصیتی مذهبی هم ندارد، می‌بایست دو دین را همزمان پیگیری‌کند، یکی اسلام و دیگری یهود!!!
همانطور که از پلات فیلم مشخص‌است، تناقض، تقابل و بعضا تشابه کمیک اسلام و یهود به‌خودی‌خود آن‌قدر جذابیت‌ دارد که مخاطب را برای ۱۰۵ دقیقه پای نمایشگر بنشاند. اما طبعا، نویسنده نکات ظریفی را نیز در میان مکالمات و اتفاقات فیلم، خاصتا صحنه‌ سخنرانی محمود در پایان فیلم، گنجانده‌است که می‌تواند هر بیننده مُدّق را جذب‌خود‌کند. با‌این‌همه، شاید مهمترین نکته فیلم در همان سخنرانی پایانی محمود خلاصه‌شود، که؛ "انسان‌ها، فارغ از دین‌و‌مذهب و تیره‌وتبار، همگی به یکدیگر شبیهند و همگی وظایفی دارند که در پیشگاه الهی مقدم بر ظواهر دینی است. ارزش مسیر درست نیز به آنست که انسان خود آنرا انتخاب کند، نه آنکه به واسطه خانواده‌اش یا قومیتش به او اعطا یا تحمیل شود."
در هر صورت، این فیلم اگرچه چندان چنگی به دل مخاطب غربی نزده و امتیاز چندان بالایی نیز در سایت‌های متداول رده‌بندی آثار نمایشی ندارد، اثری است که برای مخاطبی که در محدوده کشورهای مسلمان زندگی می‌کند جذاب بوده و از نظر نگارنده، اثری برتر در ژانر فیلم‌های با محوریت "هویت مذهبی" به‌شمار‌می‌رود.      

#معرفی_فیلم

📽🎞@Decoupage_Sharif🎞📽
فیلم سینمایی "درسی از رویای بزرگ" (Der ganz große Traum)، محصول ۲۰۱۱ کشور آلمان، روایتی است بر پایه واقعیت از مقطعی مهم از زندگی کنراد کُخ، اولین کسی که ورزش فوتبال را به ژرمن‌ها معرفی می‌کند. داستان فیلم، به‌‌طور‌دقیق‌تر، از ورود کخ (با بازی تماشایی دنیل برول)، که یک تحصیل‌کرده آلمانی در انگلستان است، به شهری در آلمان اواخر  قرن نوزدهم آغاز می‌شود، جایی که او می‌بایست وظیفه آموزش زبان انگلیسی را به بهترین کلاس شهر به‌انجام‌رساند. اما او در این راه کار سختی را درپیش‌دارد، چرا که دانش‌آموزان این کلاس، که ذهن بیشترشان با تفکرات ناسیونالیستی پر‌شده، چندان علاقه‌ای به یادگیری زبان یک کشور دیگر نشان‌نداده و او برای انجام وظیفه‌اش، مجبورمی‌شود تا استراتژی تدریس خود را عوض‌کند. و این تغییر استراتژی چیزی نیست جز آموزش زبان با فوتبال، ورزشی که تا بدان روز در امپراطوری آلمان ناشناخته بوده‌است. با این روش اما، علاقه دانش‌آموزان روز‌به‌روز بیشتر شده و به‌تدریج تفکرات متعصبانه ناسیونالیستی در آنها رنگ می‌بازد. همه‌چیز به خوبی پیش‌می‌رود، تا جایی که گروهی از بزرگان شهر در‌می‌یابند که ساعت زبان این کلاس به بازی فوتبال اختصاص‌یافته، و از آنجاست که مشکلات و مصائب این تجددخواهی به‌ظاهر بی‌اهمیت برای کنراد کخ و شاگردانش آغاز‌می‌شود.
طبعا هسته اصلی فیلم مصائب تجددخواهی، حتی در زمینه‌های جزئی، در هر جامعه‌ای است، و اگر بخواهیم به نکته‌ای ازین فیلم اشاره‌کنیم، این مسئله امری است که نمی‌توان آنرا نادیده‌گرفت. در یک جامعه، و بالاخص یک جامعه با دایره کوچک، هر امر نوینی، هر چند کوچک و کم‌اهمیت، برای بزرگان جامعه تهدید تلقی‌می‌شود، و نحوه برخورد آنها با قضیه شکل و شمایل کاریکاتوری پیدا می‌کند، مانند صحنه‌ای در فیلم که کار به‌جایی می‌رسد که سربازان به دنبال کودکانی می‌افتند که تنها گناهشان فوتبال‌بازی‌کردن است، یا صحنه‌ای که کشیش شهر مردم را نسبت به فوتبال‌بازی‌کردن کودکانشان برحذر می‌دارد. دیگر امری که در فیلم مشاهده‌می‌شود وطن‌پرستی شاذ و نابجاست، تفکری مسموم و مرتجع که کوچکترین کالای مادی یا معنوی خارج از محدوده جغرافیایی را پس‌می‌زند، و مسئله‌ایست که شاید در ابتدا جذاب بنظربرسد، اما غرور کاذبی را ایجاد‌می‌کند که آتشش دامن خیلی از کشورها (از جمله آلمان و ژاپن) را در دهه‌های بعدی به بدترین شکل ممکن می‌گیرد.
در هر صورت، فیلم مذکور رویایی است ۱۰۵ دقیقه‌ای از کودکانی با وجود محدودیت‌ها و اخم‌‌وتخم‌های بزرگانشان، توپ فوتبال را به سوی دروازه آرزوهایشان شوت‌کردند. 

#معرفی_فیلم

📽🎞 @Decoupage_Sharif
🎬 نام فیلم: پاپیون
محصول: فرانسه-آمریکا
نویسنده: آنری شاریر، دالتون ترامبو
کارگردان:
فرانکلین جِی شافنر
زبان: انگلیسی

#معرفی_فیلم

📽🎞 @Decoupage_Sharif
🎬 نام فیلم: ۷۱
محصول: بریتانیا
نویسنده: گرگوری برک
کارگردان:
یان دمانژ
زبان: انگلیسی

#معرفی_فیلم

📽🎞 @Decoupage_Sharif
🎬 نام فیلم: مالنا
محصول: ایتالیا
نویسنده: لوچانو وینچنزونی
کارگردان:
جوزپه تورناتوره
زبان: ایتالیایی

#معرفی_فیلم

📽🎞 @Decoupage_Sharif