#معرفی_فیلم
Braveheart
🎬 خلاصه داستان: "ما همه خواهیم مرد اما یک سوال باقی میماند چرا و چگونه" ویلیام ولس کودکیست که بعد از کشته شدن پدرش آموزش میبیند تا یک جنگجوی واقعی شود اما در همین حین عاشق همبازی کودکیاش میشود و پنهانی با او ازدواج میکند، ولی هنگامی که معشوقهاش توسط سربازان انگلیسی اعدام میشود، برای آزادی اسکاتلند قیام میکند. شجاعدل یک درام عاشقانه یا یک فیلم تاریخی نیست، بلکه تنها هدفش را ارتباط با احساسِ بیننده بیان میکند و برای این هدف از ترکیبی زیبا از ژانرها و خلق شگفتی استفاده میکند.
🎞 محصول: آمریکا
ژانر: درام-بیوگرافی-تاریخی
بازیگران: مل گیبسون، سوفی مارسئو، پاتریک مک گوهان، کاترین مک کورمک، برندن گیلسن
کارگردان: مل گیبسون
🟡 IMDB: 8.4
🟥 Rotten Tomatoes: 75%
🔵 Metacritic: 68%
📽🎞@Decoupage_Sharif🎞📽
Braveheart
🎬 خلاصه داستان: "ما همه خواهیم مرد اما یک سوال باقی میماند چرا و چگونه" ویلیام ولس کودکیست که بعد از کشته شدن پدرش آموزش میبیند تا یک جنگجوی واقعی شود اما در همین حین عاشق همبازی کودکیاش میشود و پنهانی با او ازدواج میکند، ولی هنگامی که معشوقهاش توسط سربازان انگلیسی اعدام میشود، برای آزادی اسکاتلند قیام میکند. شجاعدل یک درام عاشقانه یا یک فیلم تاریخی نیست، بلکه تنها هدفش را ارتباط با احساسِ بیننده بیان میکند و برای این هدف از ترکیبی زیبا از ژانرها و خلق شگفتی استفاده میکند.
🎞 محصول: آمریکا
ژانر: درام-بیوگرافی-تاریخی
بازیگران: مل گیبسون، سوفی مارسئو، پاتریک مک گوهان، کاترین مک کورمک، برندن گیلسن
کارگردان: مل گیبسون
🟡 IMDB: 8.4
🟥 Rotten Tomatoes: 75%
🔵 Metacritic: 68%
📽🎞@Decoupage_Sharif🎞📽
خداحافظ لنین، روایت انکار همه واقعیتها، روایت دروغهای تلخ و شیرین...
اثر تحسین شده سینمایی Good Bye Lenin، محصول سال 2003 کشور آلمان را می توان از آثار درخشان و برتر سینمای ژرمنها در دو دهه اخیر بهشمارآورد. داستان فیلم در سالهای مصادف با تخریب دیوار برلین و سقوط آلمان شرقی میگذرد، جایی که الکس (با بازی تماشایی دنیل برول، از ستارگان سینمای موج نو آلمان) جوانی است که خود را ناگهان در شرایط خاصی مییابد. مادر الکس، که شدیدا تحت تاثیر تفکرات کمونیستی قرارداشته و به اصطلاح کمونیستی "مومن" است، در جریان یک اعتراض سکته کرده و درست پیش از روزهای سقوط به کما میرود. این خواب زمستانه هشت ماه طولمیکشد تا در نهایت مادر الکس ناگهان بههوشمیآید؛ اما دیگر نه از جمهوری خلق آلمان (DDR) و دیوار سیساله برلین اثری مانده، و نه دیگر کسی به ایدئولوژی و سیاستهای کمونیستی اعتناییمیکند. حال الکس، بدلیل آنکه نگران است خبر این تغییرات شدید باعث وخامت حال مادرش بشوند، میبایست همه واقعیت ها را برای مادرش بر عکس نشان دهد. از لباسها و محصولاتغذایی گرفته تا اخبار روزانه، همهوهمه تغییرکرده و الکس راه سختی را درپیشدارد؛ راه انکار همه واقعیتها، راه دروغهای شیرین...
در کنار جذابیت فیلمنامه به طور کلی، هوشمندی نگارندگان فیلمنامه در تناظر با شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم بر شخصیتهای داستان نیز جالبتوجه است. دروغ شیرین الکس به مادرش، خاصتا در صحنههایی که الکس ویدئوهای اخبار جعلی را به عنوان اخبارسراسری به مادرش نشانمیدهد، به نوعی دروغ بزرگ زندگی در جامعه کاملا برابر در نظامهای کمونیستی را در ذهن بیننده مُدق تداعیمیکند. از طرف دیگر، سادهاندیشی اشخاصی که این دروغ بزرگ و سایر دروغهای سیستماتیک را باورکرده، و یا خود چرخدندهای از این سیستم دروغین هستند، در شخصیت مادر الکس نمود پیدامیکند. جایی که او همه دروغهای شاخدار الکس (مانند سوسیالیستیبودن نوشیدنی کوکاکولا) را در نهایت باورمیکند. البته این شاهکار سینمای آلمان، تنها روایتگر دروغهای شیرین نیست و شخصیت اول داستان یعنی الکس، به حقیقت دروغهای تلخی که سالها آنها را باورکرده نیز پیمیبرد، جایی که دروغهای مادر الکس درباره پدرش، او را با بحرانی جدید روبرومیسازد. از نکات جالب این اثر سینمایی اما، بالاخص برای بیننده ایرانی، نحوی است که الکس، به عنوان نماینده ای از مردم آلمان شرقی، با تغییرات برخورد میکند. بدانمعناکه تغییر در همه جنبهها، از جزئیترین مانند نحوه رفتار و پوشش پرستاران در یک بیمارستان، تا تغییرات بسیار کلیتر مانند یکیشدن دو بلوک غربی و شرقی و مفهوم سرزمین جدید، در ابتدا برای الکس عجیب بهنظرمیرسد، اما هر چه از آغاز فیلم لحظات بیشتری سپریمیشود، این تغییرات برای شخصیت اول داستان عادیتر جلوهمیکند.
در نهایت این فیلم سینمایی، با اینکه در دسته فیلمهای خانوادگی قرارنمیگیرد، اما روایتی 121 دقیقهای از تلاش یک خانواده برای بقا است، حتی اگر برای این بقا نیاز به انکار همه واقعیتها، و گفتن دروغهای تلخ و شیرین باشد...
محصول/زبان: آلمان/ آلمانی
ژانر: درام، تاریخی، کمدی
کارگردان: ولفگانگ بکر
بازیگران: دنیل برول، کاترین زاس، چلپان خاماتوا، فلوریان لوکاس، بورگارت کلاوسنر
🟡 IMDB: 7.7
🔴 Rotten Tomatos: 90%
⚫️ Metacritic: 68%
#معرفی_فیلم
📽🎞@Decoupage_Sharif🎞📽
اثر تحسین شده سینمایی Good Bye Lenin، محصول سال 2003 کشور آلمان را می توان از آثار درخشان و برتر سینمای ژرمنها در دو دهه اخیر بهشمارآورد. داستان فیلم در سالهای مصادف با تخریب دیوار برلین و سقوط آلمان شرقی میگذرد، جایی که الکس (با بازی تماشایی دنیل برول، از ستارگان سینمای موج نو آلمان) جوانی است که خود را ناگهان در شرایط خاصی مییابد. مادر الکس، که شدیدا تحت تاثیر تفکرات کمونیستی قرارداشته و به اصطلاح کمونیستی "مومن" است، در جریان یک اعتراض سکته کرده و درست پیش از روزهای سقوط به کما میرود. این خواب زمستانه هشت ماه طولمیکشد تا در نهایت مادر الکس ناگهان بههوشمیآید؛ اما دیگر نه از جمهوری خلق آلمان (DDR) و دیوار سیساله برلین اثری مانده، و نه دیگر کسی به ایدئولوژی و سیاستهای کمونیستی اعتناییمیکند. حال الکس، بدلیل آنکه نگران است خبر این تغییرات شدید باعث وخامت حال مادرش بشوند، میبایست همه واقعیت ها را برای مادرش بر عکس نشان دهد. از لباسها و محصولاتغذایی گرفته تا اخبار روزانه، همهوهمه تغییرکرده و الکس راه سختی را درپیشدارد؛ راه انکار همه واقعیتها، راه دروغهای شیرین...
در کنار جذابیت فیلمنامه به طور کلی، هوشمندی نگارندگان فیلمنامه در تناظر با شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم بر شخصیتهای داستان نیز جالبتوجه است. دروغ شیرین الکس به مادرش، خاصتا در صحنههایی که الکس ویدئوهای اخبار جعلی را به عنوان اخبارسراسری به مادرش نشانمیدهد، به نوعی دروغ بزرگ زندگی در جامعه کاملا برابر در نظامهای کمونیستی را در ذهن بیننده مُدق تداعیمیکند. از طرف دیگر، سادهاندیشی اشخاصی که این دروغ بزرگ و سایر دروغهای سیستماتیک را باورکرده، و یا خود چرخدندهای از این سیستم دروغین هستند، در شخصیت مادر الکس نمود پیدامیکند. جایی که او همه دروغهای شاخدار الکس (مانند سوسیالیستیبودن نوشیدنی کوکاکولا) را در نهایت باورمیکند. البته این شاهکار سینمای آلمان، تنها روایتگر دروغهای شیرین نیست و شخصیت اول داستان یعنی الکس، به حقیقت دروغهای تلخی که سالها آنها را باورکرده نیز پیمیبرد، جایی که دروغهای مادر الکس درباره پدرش، او را با بحرانی جدید روبرومیسازد. از نکات جالب این اثر سینمایی اما، بالاخص برای بیننده ایرانی، نحوی است که الکس، به عنوان نماینده ای از مردم آلمان شرقی، با تغییرات برخورد میکند. بدانمعناکه تغییر در همه جنبهها، از جزئیترین مانند نحوه رفتار و پوشش پرستاران در یک بیمارستان، تا تغییرات بسیار کلیتر مانند یکیشدن دو بلوک غربی و شرقی و مفهوم سرزمین جدید، در ابتدا برای الکس عجیب بهنظرمیرسد، اما هر چه از آغاز فیلم لحظات بیشتری سپریمیشود، این تغییرات برای شخصیت اول داستان عادیتر جلوهمیکند.
در نهایت این فیلم سینمایی، با اینکه در دسته فیلمهای خانوادگی قرارنمیگیرد، اما روایتی 121 دقیقهای از تلاش یک خانواده برای بقا است، حتی اگر برای این بقا نیاز به انکار همه واقعیتها، و گفتن دروغهای تلخ و شیرین باشد...
محصول/زبان: آلمان/ آلمانی
ژانر: درام، تاریخی، کمدی
کارگردان: ولفگانگ بکر
بازیگران: دنیل برول، کاترین زاس، چلپان خاماتوا، فلوریان لوکاس، بورگارت کلاوسنر
🟡 IMDB: 7.7
🔴 Rotten Tomatos: 90%
⚫️ Metacritic: 68%
#معرفی_فیلم
📽🎞@Decoupage_Sharif🎞📽
ریچارد سوم،شرور مطلق
اثر سینمایی ریچارد سوم، محصول سال 1995 انگلستان، از برترین آثار سینمایی اقتباس شده از نمایشنامه های ویلیام شکسپیر، شاعر و نمایشنامه نویس دوره تئودور انگلستان به شمار می رود. این اثر، با کارگردانی و بازی درخشان آقای شکسپیر سینما و تئاتر دهه های 40 تا 70 میلادی انگلستان، سِر لورنس اولیویه، تصویری است از یک شرور مطلق؛ جنایتکاری که شرارت هایش جهت رسیدن به تاج و تخت پادشاهی انگلستان حد و مرزی ندارد. این شخص، که از همه چیز و همه کس نیز جهت رسیدن به مقاصد سیاسی خود استفاده می کند، در همان زمان که خدا از دهانش نمی افتد، لبه تیغ به کودک و پیر و جوان نشان داده و از حذف دور و نزدیک در مسیر رسیدن به قدرت ابایی ندارد.
در کنار داستان جذاب، و البته قابل لمس این اثر سینمایی برای مخاطب ایرانی، شاید یکی از دلایلی که باعث حک شدن این 160 دقیقه جادویی در ذهن مخاطب بشود، علاوه بر کارگردانی منحصر به فرد الیویه و استفاده اش از نماهای نو در روایت صحنه ها، گریم خاص و بازی تماشایی این هنرمند بریتانیایی در نقش ریچارد سوم باشد. در گریم ریچارد، و به طور کلی توصیف ظاهری این شخصیت تاریخی، الیویه به نحوی از شک و تردیدهای تاریخی در مورد توصیفات کاریکاتوری شکسپیر از ریچارد گلستشر صرفنظر کرده و همان توصیفات عجیب و غریب، از گوژپشتی تا نامتناسب بودن اندام و بینی دراز و شمایل زنانه را وارد بازی خود کرده است. تفاوت کار الیویه، یا برتری آن در مقایسه با اثر سایر بازیگران، مانند نسخه سینمایی سال 1995 با بازی آین مک کلین، یا نسخه های تئاتری آل پاچینو، شاید در این مسئله وضوح بهتری پیدا کند. در هر صورت، این اثر، بر خلاف بسیاری از آثار سینمایی اقتباسی از نمایشنامه های شکسپیر، و به احتمال زیاد بدلیل بازی خاص الیویه، می تواند همتراز با نسخه های تئاتری اجرا شده ریچارد سوم در نظر گرفته شود و مخاطب را با روایت سرنوشت یک شرور مطلق، از سرآغاز تا سرانجام، برای دقایقی سرگرم نماید.
#معرفی_فیلم
📽🎞@Decoupage_Sharif🎞📽
اثر سینمایی ریچارد سوم، محصول سال 1995 انگلستان، از برترین آثار سینمایی اقتباس شده از نمایشنامه های ویلیام شکسپیر، شاعر و نمایشنامه نویس دوره تئودور انگلستان به شمار می رود. این اثر، با کارگردانی و بازی درخشان آقای شکسپیر سینما و تئاتر دهه های 40 تا 70 میلادی انگلستان، سِر لورنس اولیویه، تصویری است از یک شرور مطلق؛ جنایتکاری که شرارت هایش جهت رسیدن به تاج و تخت پادشاهی انگلستان حد و مرزی ندارد. این شخص، که از همه چیز و همه کس نیز جهت رسیدن به مقاصد سیاسی خود استفاده می کند، در همان زمان که خدا از دهانش نمی افتد، لبه تیغ به کودک و پیر و جوان نشان داده و از حذف دور و نزدیک در مسیر رسیدن به قدرت ابایی ندارد.
در کنار داستان جذاب، و البته قابل لمس این اثر سینمایی برای مخاطب ایرانی، شاید یکی از دلایلی که باعث حک شدن این 160 دقیقه جادویی در ذهن مخاطب بشود، علاوه بر کارگردانی منحصر به فرد الیویه و استفاده اش از نماهای نو در روایت صحنه ها، گریم خاص و بازی تماشایی این هنرمند بریتانیایی در نقش ریچارد سوم باشد. در گریم ریچارد، و به طور کلی توصیف ظاهری این شخصیت تاریخی، الیویه به نحوی از شک و تردیدهای تاریخی در مورد توصیفات کاریکاتوری شکسپیر از ریچارد گلستشر صرفنظر کرده و همان توصیفات عجیب و غریب، از گوژپشتی تا نامتناسب بودن اندام و بینی دراز و شمایل زنانه را وارد بازی خود کرده است. تفاوت کار الیویه، یا برتری آن در مقایسه با اثر سایر بازیگران، مانند نسخه سینمایی سال 1995 با بازی آین مک کلین، یا نسخه های تئاتری آل پاچینو، شاید در این مسئله وضوح بهتری پیدا کند. در هر صورت، این اثر، بر خلاف بسیاری از آثار سینمایی اقتباسی از نمایشنامه های شکسپیر، و به احتمال زیاد بدلیل بازی خاص الیویه، می تواند همتراز با نسخه های تئاتری اجرا شده ریچارد سوم در نظر گرفته شود و مخاطب را با روایت سرنوشت یک شرور مطلق، از سرآغاز تا سرانجام، برای دقایقی سرگرم نماید.
#معرفی_فیلم
📽🎞@Decoupage_Sharif🎞📽
کافر؛ به چه و به که؟
فیلم سینمایی کافر (The Infidel)، محصول ۲۰۱۰ انگلستان، از معدود آثار امید جلیلی، کمدین ایرانی الاصل انگلیسی، است که در آن در نقش اول به هنرنمایی میپردازد. جلیلی که بیشتر با ایفای نقشهای کوتاه در آثاری همچون مومیایی(۱۹۹۹) و گلادیاتور(۲۰۰۰) شناخته میشود، در این فیلم سینمایی نقش محمود نضیر، پدر یک خانواده مسلمان پاکستانی را بازی میکند که در انگلستان زندگی میکنند. این شخص، که به نسبت شخصی موفق در زمینه شغلی است، پس از فوت مادرش درمییابد که او در واقع بهفرزندی قبول شدهاست. در ادامه محمود با بحران شدیدتری مواجه میشود، جایی که میفهمد والدین واقعی او اصلا پاکستانی و مسلمان نبودهاند، و خانواده واقعیاش در واقع "یهودی" بودهاند. در این اثنا، پسر محمود نیز میخواهد با دخترخوانده یک مفتی تندرو ازدواج کند، و محمود که چندان شخصیتی مذهبی هم ندارد، میبایست دو دین را همزمان پیگیریکند، یکی اسلام و دیگری یهود!!!
همانطور که از پلات فیلم مشخصاست، تناقض، تقابل و بعضا تشابه کمیک اسلام و یهود بهخودیخود آنقدر جذابیت دارد که مخاطب را برای ۱۰۵ دقیقه پای نمایشگر بنشاند. اما طبعا، نویسنده نکات ظریفی را نیز در میان مکالمات و اتفاقات فیلم، خاصتا صحنه سخنرانی محمود در پایان فیلم، گنجاندهاست که میتواند هر بیننده مُدّق را جذبخودکند. بااینهمه، شاید مهمترین نکته فیلم در همان سخنرانی پایانی محمود خلاصهشود، که؛ "انسانها، فارغ از دینومذهب و تیرهوتبار، همگی به یکدیگر شبیهند و همگی وظایفی دارند که در پیشگاه الهی مقدم بر ظواهر دینی است. ارزش مسیر درست نیز به آنست که انسان خود آنرا انتخاب کند، نه آنکه به واسطه خانوادهاش یا قومیتش به او اعطا یا تحمیل شود."
در هر صورت، این فیلم اگرچه چندان چنگی به دل مخاطب غربی نزده و امتیاز چندان بالایی نیز در سایتهای متداول ردهبندی آثار نمایشی ندارد، اثری است که برای مخاطبی که در محدوده کشورهای مسلمان زندگی میکند جذاب بوده و از نظر نگارنده، اثری برتر در ژانر فیلمهای با محوریت "هویت مذهبی" بهشمارمیرود.
#معرفی_فیلم
📽🎞@Decoupage_Sharif🎞📽
فیلم سینمایی کافر (The Infidel)، محصول ۲۰۱۰ انگلستان، از معدود آثار امید جلیلی، کمدین ایرانی الاصل انگلیسی، است که در آن در نقش اول به هنرنمایی میپردازد. جلیلی که بیشتر با ایفای نقشهای کوتاه در آثاری همچون مومیایی(۱۹۹۹) و گلادیاتور(۲۰۰۰) شناخته میشود، در این فیلم سینمایی نقش محمود نضیر، پدر یک خانواده مسلمان پاکستانی را بازی میکند که در انگلستان زندگی میکنند. این شخص، که به نسبت شخصی موفق در زمینه شغلی است، پس از فوت مادرش درمییابد که او در واقع بهفرزندی قبول شدهاست. در ادامه محمود با بحران شدیدتری مواجه میشود، جایی که میفهمد والدین واقعی او اصلا پاکستانی و مسلمان نبودهاند، و خانواده واقعیاش در واقع "یهودی" بودهاند. در این اثنا، پسر محمود نیز میخواهد با دخترخوانده یک مفتی تندرو ازدواج کند، و محمود که چندان شخصیتی مذهبی هم ندارد، میبایست دو دین را همزمان پیگیریکند، یکی اسلام و دیگری یهود!!!
همانطور که از پلات فیلم مشخصاست، تناقض، تقابل و بعضا تشابه کمیک اسلام و یهود بهخودیخود آنقدر جذابیت دارد که مخاطب را برای ۱۰۵ دقیقه پای نمایشگر بنشاند. اما طبعا، نویسنده نکات ظریفی را نیز در میان مکالمات و اتفاقات فیلم، خاصتا صحنه سخنرانی محمود در پایان فیلم، گنجاندهاست که میتواند هر بیننده مُدّق را جذبخودکند. بااینهمه، شاید مهمترین نکته فیلم در همان سخنرانی پایانی محمود خلاصهشود، که؛ "انسانها، فارغ از دینومذهب و تیرهوتبار، همگی به یکدیگر شبیهند و همگی وظایفی دارند که در پیشگاه الهی مقدم بر ظواهر دینی است. ارزش مسیر درست نیز به آنست که انسان خود آنرا انتخاب کند، نه آنکه به واسطه خانوادهاش یا قومیتش به او اعطا یا تحمیل شود."
در هر صورت، این فیلم اگرچه چندان چنگی به دل مخاطب غربی نزده و امتیاز چندان بالایی نیز در سایتهای متداول ردهبندی آثار نمایشی ندارد، اثری است که برای مخاطبی که در محدوده کشورهای مسلمان زندگی میکند جذاب بوده و از نظر نگارنده، اثری برتر در ژانر فیلمهای با محوریت "هویت مذهبی" بهشمارمیرود.
#معرفی_فیلم
📽🎞@Decoupage_Sharif🎞📽