الینا: چرا نمیذاری بقیه خوبیهات رو ببینن؟
دیمن: چون وقتی آدما خوبی ببینن انتظار خوبی دارن و من نمیخوام زندگیم رو براساس انتظارات آدمهای دیگه بنا کنم.
🎬 The Vampire Diaries
#دیالوگ_ماندگار
📽🎞 @Decoupage_Sharif
دیمن: چون وقتی آدما خوبی ببینن انتظار خوبی دارن و من نمیخوام زندگیم رو براساس انتظارات آدمهای دیگه بنا کنم.
🎬 The Vampire Diaries
#دیالوگ_ماندگار
📽🎞 @Decoupage_Sharif
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
از کوتاهترین سخنرانیهای مراسم اسکار؛ لحظهای که Joe Pesci برندهی جایزهی بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد.
#نوستالژی
📽🎞 @Decoupage_Sharif
#نوستالژی
📽🎞 @Decoupage_Sharif
آدری هپبورن، شاهزادهی رویاهای علاقهمندان به فیلمهای کلاسیک، در چنین روزهایی در سال ۱۹۲۹ به جهان چشم گشود. او تنها ده سال داشت که با پدیدهای به نام "جنگ" آشنا شد، و در سالهای پایانی آن و اشغال هلند، جلوهای پنهان از جنگ به نام "گرسنگی" را درک کرد. در نوجوانی با رقص باله به جهانِ هنر قدم گذاشت و مسیر هنری خود را در سالهای بعد، با ایفای نقشهای کوچک در فیلمهای انگلیسی، مانند نقشی بسیار کوتاه در فیلم "خلافکاران لاوندرهیل" (The Lavenderhill Mob, 1951) آغازکرد. درخشش او اما با هنرنمایی در نقش شاهزاده در فیلم تعطیلات رومی (Roman Holiday, 1953) آغاز شد؛ جایی که بازی تماشایی او، حتی تحسین همبازیاش، گریگوری پک افسانهای را نیز برانگیخت. اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن در اولین هنرنمایی در نقش اصلی، نگاهها را به سمتوسوی ستارهای جدید در عرصهی بازیگری سینما منعطف کرد؛ ستارهای که برای حدود دو دهه بر پردهی خاکستری به درخشیدن ادامه داد، و انعکاس نورش برای دههها در سالنهای سینما ماندگار شد.
پرنسس در دههی پنجاه، بازی با ستارگانی همچون هامفری بوگارت، ویلیام هولدن، گری کوپر، هنری فوندا، فرد آستر و برت لنکستر را در فيلمهایی همچون "سابرینا" (Sabrina, 1954)، "عشق در بعدازظهر" (Love in the Afternoon, 1957)، "جنگ و صلح" (War and Peace, 1956)، "مضحکروی" (Funny Face, 1957) و "نابخشوده" (The Unforgiven, 1959) تجربه کرد.
در اواخر دههی پنجاه، آدری نقشی را بازی کرد که انگار برایش متولد شده بود؛ نقش "خواهر لوک" در "داستان راهبه" (The Nun Story, 1959)، نقشی که بهواقع تصور هیچ ستارهی دیگری غیر از آدری در قامت آن امکانپذیر نبوده و نیست.
دههی شصت برای پرنسس با نقشهای چالشیتر و ماندگارتری آغازشد، جاییکه او قدرت بازیگری خود را در آثاری همچون "صبحانه در تیفانی" (Breakfast at Tiffany's, 1961) و "بانوی زیبای من" (My Fair Lady, 1964) به رخ کشید، و در کنار آن به آثاری همچون "معما" (Chrade, 1963)، " پاریس وقتی منفجرمیشود" (Paris- When It Sizzles, 1964)، "چگونه یک ملیون دلار بدزدیم" (How to Steal A Million, 1966) و "دو نفر برای جاده" (Two for the Road, 1967) نیز رنگ بخشید.
هپبورن اما بهنسبت قدرت بازیگری و محبوبیتش، دورهی کوتاهی را در سینما سپری کرد، او به یکباره از اواخر دههی شصت از انظار پنهان شد و حضور دوبارهاش پس از حوالی یک دهه با شان کانری، در "رابین و مارین" (1976 ,Robin and Marian)، چندان دوران خوش دهههای پنجاه و شصت را زنده نکرد.
درخشش آدری البته پس از غیابش بر پردهی بزرگ هم متوقف نشد و او با شرکت در فعالیتهای انساندوستانه یونیسف، رخ دیگری از زیبایی فرازمینیاش را بهنمایش گذاشت.
شاید همین شخصیت خاصش دلیل بر محبوبیت بیشمارش بود؛ ستارهای که برخلاف بازیگران همعصرش، در زندگی شخصی و حرفهای دچار حاشیه نشد و همواره در تمامی مقاطع حیات هنریاش، از بدو ورود تا زمانی که سرطان در سال ۱۹۹۳ این روح و جسم زیبا را از جهان بدزدد، وقار و نجابت خاص خود را حفظ کرد.
سخن درباره پرنسس باوقار سینما زیاد است؛ اما شاید این نقلقول از جرمی برت افسانهای، بهترین توصیف از شخصیت این ستارهی سالهای دور سینما باشد:
" ...در فیلمهایی بازیمیکردیم که شرکتهای مختلف از کشورهای مختلف مشغول ساخت آنها بودند، و طبعاً در لحظاتی ایجاد ارتباط و هماهنگی بین همهی این افراد سخت بود و سر مسائل جزئی اختلافنظر و دعوا پیشمیآمد، اما وقتی که آدری وارد صحنه میشد همهی اختلافنظرها و دعواها ناپدید میشد، آن زمان بود که معنی واقعی ستاره را دریافتم..."
📽🎞 @Decoupage_Sharif
پرنسس در دههی پنجاه، بازی با ستارگانی همچون هامفری بوگارت، ویلیام هولدن، گری کوپر، هنری فوندا، فرد آستر و برت لنکستر را در فيلمهایی همچون "سابرینا" (Sabrina, 1954)، "عشق در بعدازظهر" (Love in the Afternoon, 1957)، "جنگ و صلح" (War and Peace, 1956)، "مضحکروی" (Funny Face, 1957) و "نابخشوده" (The Unforgiven, 1959) تجربه کرد.
در اواخر دههی پنجاه، آدری نقشی را بازی کرد که انگار برایش متولد شده بود؛ نقش "خواهر لوک" در "داستان راهبه" (The Nun Story, 1959)، نقشی که بهواقع تصور هیچ ستارهی دیگری غیر از آدری در قامت آن امکانپذیر نبوده و نیست.
دههی شصت برای پرنسس با نقشهای چالشیتر و ماندگارتری آغازشد، جاییکه او قدرت بازیگری خود را در آثاری همچون "صبحانه در تیفانی" (Breakfast at Tiffany's, 1961) و "بانوی زیبای من" (My Fair Lady, 1964) به رخ کشید، و در کنار آن به آثاری همچون "معما" (Chrade, 1963)، " پاریس وقتی منفجرمیشود" (Paris- When It Sizzles, 1964)، "چگونه یک ملیون دلار بدزدیم" (How to Steal A Million, 1966) و "دو نفر برای جاده" (Two for the Road, 1967) نیز رنگ بخشید.
هپبورن اما بهنسبت قدرت بازیگری و محبوبیتش، دورهی کوتاهی را در سینما سپری کرد، او به یکباره از اواخر دههی شصت از انظار پنهان شد و حضور دوبارهاش پس از حوالی یک دهه با شان کانری، در "رابین و مارین" (1976 ,Robin and Marian)، چندان دوران خوش دهههای پنجاه و شصت را زنده نکرد.
درخشش آدری البته پس از غیابش بر پردهی بزرگ هم متوقف نشد و او با شرکت در فعالیتهای انساندوستانه یونیسف، رخ دیگری از زیبایی فرازمینیاش را بهنمایش گذاشت.
شاید همین شخصیت خاصش دلیل بر محبوبیت بیشمارش بود؛ ستارهای که برخلاف بازیگران همعصرش، در زندگی شخصی و حرفهای دچار حاشیه نشد و همواره در تمامی مقاطع حیات هنریاش، از بدو ورود تا زمانی که سرطان در سال ۱۹۹۳ این روح و جسم زیبا را از جهان بدزدد، وقار و نجابت خاص خود را حفظ کرد.
سخن درباره پرنسس باوقار سینما زیاد است؛ اما شاید این نقلقول از جرمی برت افسانهای، بهترین توصیف از شخصیت این ستارهی سالهای دور سینما باشد:
" ...در فیلمهایی بازیمیکردیم که شرکتهای مختلف از کشورهای مختلف مشغول ساخت آنها بودند، و طبعاً در لحظاتی ایجاد ارتباط و هماهنگی بین همهی این افراد سخت بود و سر مسائل جزئی اختلافنظر و دعوا پیشمیآمد، اما وقتی که آدری وارد صحنه میشد همهی اختلافنظرها و دعواها ناپدید میشد، آن زمان بود که معنی واقعی ستاره را دریافتم..."
📽🎞 @Decoupage_Sharif
+ مادرت زن نجیبی بود.
- نجابت وقتی معنا پیدا میکنه که راه دومی هم وجود داشته باشه.
🎬 خانهای روی آب ۱۳۸۰
#دیالوگ_ماندگار
📽🎞 @Decoupage_Sharif
- نجابت وقتی معنا پیدا میکنه که راه دومی هم وجود داشته باشه.
🎬 خانهای روی آب ۱۳۸۰
#دیالوگ_ماندگار
📽🎞 @Decoupage_Sharif
🎬 نام فیلم: میراث باد
محصول: آمریکا
نویسندگان: جروم لاورنس (نمایشنامه)
رابرت ای. لی (نمایشنامه)
ندریک یانگ
هارولد جیکوب اسمیت
کارگردان: استنلی کریمر
زبان: انگلیسی
#معرفی_فیلم
📽🎞 @Decoupage_Sharif
محصول: آمریکا
نویسندگان: جروم لاورنس (نمایشنامه)
رابرت ای. لی (نمایشنامه)
ندریک یانگ
هارولد جیکوب اسمیت
کارگردان: استنلی کریمر
زبان: انگلیسی
#معرفی_فیلم
📽🎞 @Decoupage_Sharif
Decoupage | دکوپاژ
🎬 نام فیلم: میراث باد محصول: آمریکا نویسندگان: جروم لاورنس (نمایشنامه) رابرت ای. لی (نمایشنامه) ندریک یانگ هارولد جیکوب اسمیت کارگردان: استنلی کریمر زبان: انگلیسی #معرفی_فیلم 📽🎞 @Decoupage_Sharif
میراث باد؛ روایتی از ارتجاع
فیلم سینمایی "میراث باد" (Inherit The Wind)، محصول ۱۹۶۰ ایالات متحده، اثریست از پرشمار آثار سینمای هالیوود با محوریت قانون و قضا؛ قانون و قضایی که البته در این داستان، چندان هم بویی از عدالت در آن به مشام نمیرسد. داستان در شهری کوچک و مذهبی در جنوب ایالات متحده روایت میشود؛ جایی که گروهی از شهروندان، به سردستگی کشیش شهر، معلم جوانی را بهدلیل پافشاریاش بر تعلیم نظریهی تکامل داروین دستگیر میکنند. استدلال این گروه، که در این شهر اکثریت قریببهاتفاق هستند، برای این بازداشت آنست که بر اساس قانون ایالتی، آموزشدادن نظریات مخالف با تعلیمات کتاب مقدس ممنوع است و نظریهی تکامل داروین نیز طبعاً شامل این قانون میشود. خبر این دستگیری قرونوسطایی در سرتاسر ایالات متحده میپیچد و نگاهها به محاکمهی معلم جوان منعطف میشود، تاجاییکه سیاستمداری بنیادگرا و وکیلی معروف از شهر شیکاگو (با بازی اسپنسر تریسی) در شهر حاضر میشوند تا وکالت دو طرف این دعوای نفسگیر را برعهده بگیرند.
فیلم، علیرغم آنکه در پوستههای ظاهری، داستانی به نسبت پیوسته را روایت میکند، دچار نوعی آشفتگی در مفاهیم است. در مورد این فیلم اما، این آشفتگی مسئلهای منفی تلقی نمیشود؛ چرا که واقعیترین روش تصویر چنین روایاتی، بهنمایشگذاشتن آشفتگیهای دیوانهواریست که واقعاً در جریان جدالهای اعتقادی و مذهبی رخ میدهد. دعوای قضایی فیلم نیز از این دسته جدالها مستثنی نیست؛ دعوایی که در یک طرف آن گروهی مرتجع قرار دارند که حاضر به قبول تفسیری غیر از تفسیر مورد نظر خود از یک متن مذهبی نیستند (شخصیت سیاستمدار بنیادگرا)، و در طرف دیگر نیز گروهی قراردارند که یا بهطورکلی با مذهب مخالفند و دعوای قضایی داستان را بهنحوی بازیچهی بهسخرهگرفتن مذهب (و یا انتقام از آن) کردهاند (شخصیت خبرنگار با بازی تماشایی جین کَلی)، و یا اشخاصی هستند که محاکمه معلم را محاکمهای اصولی همچون آزادی بیان و آزادی اندیشه برمیشمرند (شخصیت وکیل). دراینمیان شخصیتهایی هم هستند که بهنوعی بلاتکلیفی بیننده در این جدال نفسگیر را روایتمیکنند؛ شخصیتهایی همچون دختر کشیش و یا زن سیاستمدار که غلبهی احساسات بر منطق خشک مردانه در رفتارهایشان کاملاً مشخص است.
اما اگر بخواهیم نکتهای منفی نیز در مورد این اثر تاثیرگذار ۱۲۸دقیقهای ذکر کنیم؛ این نکته، بهزعمنگارنده، نحوهی بهنمایشگذاشتن سیاستمدار بنیادگرا، یا بهطورکلی جبههی مذهبی داستان، در فیلم است. سیاستمدار بنیادگرا، با آنکه در فیلم، شخصی خوشقلب، تصویر میشود و تسلطش بر عبارات مقدس چندین بار ذکرمیگردد، اما درمجموع، به بیننده این قضیه (به درست یا غلط) تلقین میشود که او شخصی "احمق" است. بههمیندلیل، شاید اگر تساوی هوشی و منطقیای که در فیلمی همچون "محاکمه در گوتنبرگ" (Judgment at Nuremberg, 1961) بین طرفین مشاهده شد، در این فیلم بهنمایش درمیآمد، بیننده میتوانست اثر جذابتر و درگیرکنندهتری را تجربه کند.
#یادداشت
📽🎞 @Decoupage_Sharif
فیلم سینمایی "میراث باد" (Inherit The Wind)، محصول ۱۹۶۰ ایالات متحده، اثریست از پرشمار آثار سینمای هالیوود با محوریت قانون و قضا؛ قانون و قضایی که البته در این داستان، چندان هم بویی از عدالت در آن به مشام نمیرسد. داستان در شهری کوچک و مذهبی در جنوب ایالات متحده روایت میشود؛ جایی که گروهی از شهروندان، به سردستگی کشیش شهر، معلم جوانی را بهدلیل پافشاریاش بر تعلیم نظریهی تکامل داروین دستگیر میکنند. استدلال این گروه، که در این شهر اکثریت قریببهاتفاق هستند، برای این بازداشت آنست که بر اساس قانون ایالتی، آموزشدادن نظریات مخالف با تعلیمات کتاب مقدس ممنوع است و نظریهی تکامل داروین نیز طبعاً شامل این قانون میشود. خبر این دستگیری قرونوسطایی در سرتاسر ایالات متحده میپیچد و نگاهها به محاکمهی معلم جوان منعطف میشود، تاجاییکه سیاستمداری بنیادگرا و وکیلی معروف از شهر شیکاگو (با بازی اسپنسر تریسی) در شهر حاضر میشوند تا وکالت دو طرف این دعوای نفسگیر را برعهده بگیرند.
فیلم، علیرغم آنکه در پوستههای ظاهری، داستانی به نسبت پیوسته را روایت میکند، دچار نوعی آشفتگی در مفاهیم است. در مورد این فیلم اما، این آشفتگی مسئلهای منفی تلقی نمیشود؛ چرا که واقعیترین روش تصویر چنین روایاتی، بهنمایشگذاشتن آشفتگیهای دیوانهواریست که واقعاً در جریان جدالهای اعتقادی و مذهبی رخ میدهد. دعوای قضایی فیلم نیز از این دسته جدالها مستثنی نیست؛ دعوایی که در یک طرف آن گروهی مرتجع قرار دارند که حاضر به قبول تفسیری غیر از تفسیر مورد نظر خود از یک متن مذهبی نیستند (شخصیت سیاستمدار بنیادگرا)، و در طرف دیگر نیز گروهی قراردارند که یا بهطورکلی با مذهب مخالفند و دعوای قضایی داستان را بهنحوی بازیچهی بهسخرهگرفتن مذهب (و یا انتقام از آن) کردهاند (شخصیت خبرنگار با بازی تماشایی جین کَلی)، و یا اشخاصی هستند که محاکمه معلم را محاکمهای اصولی همچون آزادی بیان و آزادی اندیشه برمیشمرند (شخصیت وکیل). دراینمیان شخصیتهایی هم هستند که بهنوعی بلاتکلیفی بیننده در این جدال نفسگیر را روایتمیکنند؛ شخصیتهایی همچون دختر کشیش و یا زن سیاستمدار که غلبهی احساسات بر منطق خشک مردانه در رفتارهایشان کاملاً مشخص است.
اما اگر بخواهیم نکتهای منفی نیز در مورد این اثر تاثیرگذار ۱۲۸دقیقهای ذکر کنیم؛ این نکته، بهزعمنگارنده، نحوهی بهنمایشگذاشتن سیاستمدار بنیادگرا، یا بهطورکلی جبههی مذهبی داستان، در فیلم است. سیاستمدار بنیادگرا، با آنکه در فیلم، شخصی خوشقلب، تصویر میشود و تسلطش بر عبارات مقدس چندین بار ذکرمیگردد، اما درمجموع، به بیننده این قضیه (به درست یا غلط) تلقین میشود که او شخصی "احمق" است. بههمیندلیل، شاید اگر تساوی هوشی و منطقیای که در فیلمی همچون "محاکمه در گوتنبرگ" (Judgment at Nuremberg, 1961) بین طرفین مشاهده شد، در این فیلم بهنمایش درمیآمد، بیننده میتوانست اثر جذابتر و درگیرکنندهتری را تجربه کند.
#یادداشت
📽🎞 @Decoupage_Sharif
- هیچوقت نتونستی ببینیش؟
+ فقط یهبار.
- چه شکلی بود؟
+ گمون کنم داشتن علاقهی زیاد به یه نفر، قاعـدتاً این احساس رو در تو بهوجود میآره که اون زیباست.
🎬 The best offer 2013
#دیالوگ_ماندگار
📽🎞 @Decoupage_Sharif
+ فقط یهبار.
- چه شکلی بود؟
+ گمون کنم داشتن علاقهی زیاد به یه نفر، قاعـدتاً این احساس رو در تو بهوجود میآره که اون زیباست.
🎬 The best offer 2013
#دیالوگ_ماندگار
📽🎞 @Decoupage_Sharif
📣 بیانیهٔ مشترک نشریات دانشجویی دانشگاه صنعتی شریف در اعتراض به عملکرد نیروهای حراست و وقایع اخیر
🔹این روزها دیگر دانشگاه متعلق به دانشجو نیست، دانشجو هم دیگر حس تعلقی به دانشگاه ندارد. این روزها دانشگاه عرصهٔ جولان افرادی است که نام «حراست» را یدک میکشند، رفتارهایشان مطلقاً هیچ حدومرزی نمیشناسد و از هر شیوهای برای تعرض کلامی و ذهنی به دانشجویان بهره میبرند. سؤال ما هم در این میان این است که حراستی که کار هرروزهاش توهین به شأن دانشجوست، از چه چیزی حراست و پاسداری میکند؟ مجموعهٔ حراست که در ماههای گذشته به اقدامات بدیعی در جهت سرکوب دانشگاه متوسل شده بود، امروز مدیریت دانشگاه را به دست گرفته بهطوریکه ریاست و سایر ارکان قانونی دانشگاه دیگر همان اختیارات محدود گذشته را هم ندارند.
🔸در این شرایط، نیروی حراست در حریم دانشگاه که متعلق به دانشجوست، به خود اجازه میدهد دانشجوی دختر را تعقیب کند و وارد سالن مطالعهٔ دختران شود، به خود اجازه میدهد به دانشجو توهین و او را تحقیر کند و به خود اجازه میدهد مدارک هویتی دانشجو را ضبط کند. نیروهای وابسته به این نهاد با پیراهن عثمان کردن کلمهٔ «قانون» در یک مورد خاص مربوط به پوشش افراد، از هیچ بیقانونیای برای تهدید و ارعاب دانشجویان دریغ نمیکنند. آنها حوالی دانشکدهها و محلهای اجتماعات دانشجویان در انتظار دانشجویانی که پوششی مطابق سلیقه و قواعد تحمیلی آنها ندارند پرسه میزنند، بدون اجازه از دانشجو و کارت دانشجوییاش عکس میگیرند و با احضار به حراست، به تهدید دانشجو میپردازند و تعهدنامهٔ تکثیرشدهٔ همیشگی را جلویش میگذارند تا آن را امضا کند. درحالیکه این فرایند در آییننامهٔ رفتاری حراست تعریف نشده و بهصورت آشکار نقض حقوق دانشجو و روندی غیرقانونی است.
🔹کارمندان مافوق هم در دفتر حراست هر که را بخواهند ممنوعالورود میکنند، برای هر که اراده کنند پرونده تشکیل میدهند و در هر بخشی از زندگی شخصی دانشجو -مانند صفحات مجازی و حساب توییتری- که بخواهند، سرک میکشند؛ چراکه مطابق آییننامۀ انضباطی جدید، دیگر حریم شخصی معنایی ندارد. برخلاف همین آییننامههای موجود، آن شخص نامآشنای حراست در دفتر خود از پوشش هر دانشجوی دختری که بخواهد ایراد میگیرد و با اشاره به بدن دانشجویان درمورد پوشش آنها نظر میدهد.
🔸حراست این روزها از چه چیزی پاسداری میکند؟ اگر حراست از شأن دانشگاه و دانشجو پاسداری میکند، باید بگوییم حریم دانشگاه و حقوق دانشجو هیچگاه تا این اندازه مورد بیاحترامیِ هرروزه قرار نگرفته است؛ گویی دانشگاه دیگر حریمی ندارد، چه رسد به آنکه این حریم بخواهد مقدس باشد. اگر حراست از دین پاسداری میکند، باید بگوییم که نیروهایتان هر روز در دربهای دانشگاه، در صحن دانشگاه و در اتاقهای ادارهٔ حراست، با نگاههای آزاردهنده و با اشاره به لباس و بدن دانشجویان دختر، از هیچ تعرض کلامی و روحی و از هیچ بیاحترامیای برای پاسداری از دینشان دریغ نمیکنند. درنهایت اگر حراست از دستور نهادهای بالادستیاش پاسداری میکند، بهعنوان دانشجویان این دانشگاه به آن نهادها اطمینان میدهیم که حراست دانشگاه شریف در خوشرقصی برای نهادهای بالادستی گوی سبقت را از همه ربوده و در مواردی اوامر را فراتر از انتظار به اجرا رسانده است.
🔹رفتارهای غلطی که حراست مصرانه انجام میدهد تا کنون نتیجهای جز تفرقه و تنفّر نداشته و نخواهد داشت. این رفتارها و توصیفهای غلط حراست از آنچه در دانشگاه رخ میدهد، به سر دادن فریاد «وا اسلاما» از سویی و انزجار از دین در سویی دیگر و تشدید دوقطبی منجر خواهد شد. ریاست دانشگاه در آن زمان باید پاسخگو باشد که چرا اجازه داده است مجموعهٔ حراست و نهادهایی خارج از دانشگاه برای دانشگاه و دانشجو تصمیم بگیرند؟ ریاست حراست باید پاسخگو باشد که نیروهای تحت امرش به چه اجازهای در زیست روزمرهٔ دانشجو دخالت کرده و آرامش را در فضایی که متعلق به دانشجوست، از او سلب میکنند؟
🔸امروز نه به امید تغییر، بلکه برای اتمام حجت میگوییم، افرادی که در ماههای گذشته از دوقطبیسازی در فضای دانشگاه میگفتند، از تضارب آرا میگفتند و دیگران را به گفتگو و آرامش دعوت میکردند، بدانند که تحلیلشان از سکوت فعلی دانشجویان غلط است و این سکوت به معنای سکون نیست و بدانند با این رفتارها مسئول پیشامدهای آینده آنها هستند و در صورت ادامهٔ این رویه، دانشجویان بهعنوان مهمترین عضو دانشگاه، راهی جز اتحاد و یکصدایی را در مقابل خود نخواهند دید و بیگمان با پاسخی درخور علیه رفتار آنان خواهند ایستاد و دانشگاه شأن ازدسترفتهاش را باز پس خواهد گرفت.
📎اسامی ۱۸ نشریهٔ امضاکنندهٔ بیانیه:
آنتروپی
اکسیر
اوج
بارقه
ترنج
خبرنامه
دانشجو
دردانشکده
دکوپاژ
راوی
رایانش
شباهنگ
شریفالدوله
حرکت
فروغ
مجلهٔ صنایع
نابهجایی
همنورد
.
🔹این روزها دیگر دانشگاه متعلق به دانشجو نیست، دانشجو هم دیگر حس تعلقی به دانشگاه ندارد. این روزها دانشگاه عرصهٔ جولان افرادی است که نام «حراست» را یدک میکشند، رفتارهایشان مطلقاً هیچ حدومرزی نمیشناسد و از هر شیوهای برای تعرض کلامی و ذهنی به دانشجویان بهره میبرند. سؤال ما هم در این میان این است که حراستی که کار هرروزهاش توهین به شأن دانشجوست، از چه چیزی حراست و پاسداری میکند؟ مجموعهٔ حراست که در ماههای گذشته به اقدامات بدیعی در جهت سرکوب دانشگاه متوسل شده بود، امروز مدیریت دانشگاه را به دست گرفته بهطوریکه ریاست و سایر ارکان قانونی دانشگاه دیگر همان اختیارات محدود گذشته را هم ندارند.
🔸در این شرایط، نیروی حراست در حریم دانشگاه که متعلق به دانشجوست، به خود اجازه میدهد دانشجوی دختر را تعقیب کند و وارد سالن مطالعهٔ دختران شود، به خود اجازه میدهد به دانشجو توهین و او را تحقیر کند و به خود اجازه میدهد مدارک هویتی دانشجو را ضبط کند. نیروهای وابسته به این نهاد با پیراهن عثمان کردن کلمهٔ «قانون» در یک مورد خاص مربوط به پوشش افراد، از هیچ بیقانونیای برای تهدید و ارعاب دانشجویان دریغ نمیکنند. آنها حوالی دانشکدهها و محلهای اجتماعات دانشجویان در انتظار دانشجویانی که پوششی مطابق سلیقه و قواعد تحمیلی آنها ندارند پرسه میزنند، بدون اجازه از دانشجو و کارت دانشجوییاش عکس میگیرند و با احضار به حراست، به تهدید دانشجو میپردازند و تعهدنامهٔ تکثیرشدهٔ همیشگی را جلویش میگذارند تا آن را امضا کند. درحالیکه این فرایند در آییننامهٔ رفتاری حراست تعریف نشده و بهصورت آشکار نقض حقوق دانشجو و روندی غیرقانونی است.
🔹کارمندان مافوق هم در دفتر حراست هر که را بخواهند ممنوعالورود میکنند، برای هر که اراده کنند پرونده تشکیل میدهند و در هر بخشی از زندگی شخصی دانشجو -مانند صفحات مجازی و حساب توییتری- که بخواهند، سرک میکشند؛ چراکه مطابق آییننامۀ انضباطی جدید، دیگر حریم شخصی معنایی ندارد. برخلاف همین آییننامههای موجود، آن شخص نامآشنای حراست در دفتر خود از پوشش هر دانشجوی دختری که بخواهد ایراد میگیرد و با اشاره به بدن دانشجویان درمورد پوشش آنها نظر میدهد.
🔸حراست این روزها از چه چیزی پاسداری میکند؟ اگر حراست از شأن دانشگاه و دانشجو پاسداری میکند، باید بگوییم حریم دانشگاه و حقوق دانشجو هیچگاه تا این اندازه مورد بیاحترامیِ هرروزه قرار نگرفته است؛ گویی دانشگاه دیگر حریمی ندارد، چه رسد به آنکه این حریم بخواهد مقدس باشد. اگر حراست از دین پاسداری میکند، باید بگوییم که نیروهایتان هر روز در دربهای دانشگاه، در صحن دانشگاه و در اتاقهای ادارهٔ حراست، با نگاههای آزاردهنده و با اشاره به لباس و بدن دانشجویان دختر، از هیچ تعرض کلامی و روحی و از هیچ بیاحترامیای برای پاسداری از دینشان دریغ نمیکنند. درنهایت اگر حراست از دستور نهادهای بالادستیاش پاسداری میکند، بهعنوان دانشجویان این دانشگاه به آن نهادها اطمینان میدهیم که حراست دانشگاه شریف در خوشرقصی برای نهادهای بالادستی گوی سبقت را از همه ربوده و در مواردی اوامر را فراتر از انتظار به اجرا رسانده است.
🔹رفتارهای غلطی که حراست مصرانه انجام میدهد تا کنون نتیجهای جز تفرقه و تنفّر نداشته و نخواهد داشت. این رفتارها و توصیفهای غلط حراست از آنچه در دانشگاه رخ میدهد، به سر دادن فریاد «وا اسلاما» از سویی و انزجار از دین در سویی دیگر و تشدید دوقطبی منجر خواهد شد. ریاست دانشگاه در آن زمان باید پاسخگو باشد که چرا اجازه داده است مجموعهٔ حراست و نهادهایی خارج از دانشگاه برای دانشگاه و دانشجو تصمیم بگیرند؟ ریاست حراست باید پاسخگو باشد که نیروهای تحت امرش به چه اجازهای در زیست روزمرهٔ دانشجو دخالت کرده و آرامش را در فضایی که متعلق به دانشجوست، از او سلب میکنند؟
🔸امروز نه به امید تغییر، بلکه برای اتمام حجت میگوییم، افرادی که در ماههای گذشته از دوقطبیسازی در فضای دانشگاه میگفتند، از تضارب آرا میگفتند و دیگران را به گفتگو و آرامش دعوت میکردند، بدانند که تحلیلشان از سکوت فعلی دانشجویان غلط است و این سکوت به معنای سکون نیست و بدانند با این رفتارها مسئول پیشامدهای آینده آنها هستند و در صورت ادامهٔ این رویه، دانشجویان بهعنوان مهمترین عضو دانشگاه، راهی جز اتحاد و یکصدایی را در مقابل خود نخواهند دید و بیگمان با پاسخی درخور علیه رفتار آنان خواهند ایستاد و دانشگاه شأن ازدسترفتهاش را باز پس خواهد گرفت.
📎اسامی ۱۸ نشریهٔ امضاکنندهٔ بیانیه:
آنتروپی
اکسیر
اوج
بارقه
ترنج
خبرنامه
دانشجو
دردانشکده
دکوپاژ
راوی
رایانش
شباهنگ
شریفالدوله
حرکت
فروغ
مجلهٔ صنایع
نابهجایی
همنورد
.
Telegraph
بیانیهٔ مشترک نشریات دانشجویی دانشگاه صنعتی شریف در اعتراض به عملکرد نیروهای حراست و وقایع اخیر
این روزها دیگر دانشگاه متعلق به دانشجو نیست، دانشجو هم دیگر حس تعلقی به دانشگاه ندارد. این روزها دانشگاه عرصهٔ جولان افرادی است که نام «حراست» را یدک میکشند، رفتارهایشان مطلقاً هیچ حدومرزی نمیشناسد و از هر شیوهای برای تعرض کلامی و ذهنی به دانشجویان بهره…
کارتون برهی ناقلا با Stop Motion درست شدهاست.
پن: Stop Motion یکی از تکنیکهای انیمیشنسازیست که در آن شیء را فریم به فریم حرکت داده و تصویر آن را توسط دوربین ضبط میکنند. از توالی این تصاویر به نظر میرسد که شیء به خودی خود در حال حرکت است.
#فکت
📽🎞 @Decoupage_Sharif
پن: Stop Motion یکی از تکنیکهای انیمیشنسازیست که در آن شیء را فریم به فریم حرکت داده و تصویر آن را توسط دوربین ضبط میکنند. از توالی این تصاویر به نظر میرسد که شیء به خودی خود در حال حرکت است.
#فکت
📽🎞 @Decoupage_Sharif
🎬 نام فیلم: ابلق
محصول: ایران
نویسندگان: نرگس آبیار و پریسا کرزیان
کارگردان: نرگس آبیار
زبان: فارسی
#معرفی_فیلم
📽🎞 @Decoupage_Sharif
محصول: ایران
نویسندگان: نرگس آبیار و پریسا کرزیان
کارگردان: نرگس آبیار
زبان: فارسی
#معرفی_فیلم
📽🎞 @Decoupage_Sharif