@ddrreamm
بلبلی شیفته میگفت به گل
که جمال تو چراغ چمن است
گفت، امروز که زیبا و خوشم
رخ من شاهد هر انجمن است
چونکه فردا شد و پژمرده شدم
کیست آنکس که هواخواه من است
#پروین_اعتصامی
بلبلی شیفته میگفت به گل
که جمال تو چراغ چمن است
گفت، امروز که زیبا و خوشم
رخ من شاهد هر انجمن است
چونکه فردا شد و پژمرده شدم
کیست آنکس که هواخواه من است
#پروین_اعتصامی
🔥2👍1
@ddrreamm
همان طور که رزم و حماسه را کسی مانند فردوسی نتوانسته در قالب ابیات عروضی بیاورد، سلاست و روانی کلام سعدی را هم هرگز کسی نتوانسته در آثارش تکرار کند و سعدی از این حیث یگانه است.
به گزارش ایسنا، در یادداشتی در روزنامه اعتماد به قلم علی اشرف صادقی میخوانیم: «سعدی از نظر من یک شاعر اجتماعی است. بر خلاف حافظ که شاعری گوشهگیر بوده. این در سفرهای سعدی و سفر نکردنهای حافظ مشهود است. یکی از استادان ما، شاعر معاصر، دکتر لطفعلی صورتگر که همشهری سعدی بود، میگفت به نظر میرسد سعدی وقتی میآمده از بازار شیراز عبور کند، همه جلوی پایش برمیخاستند و به شیخ سلام میکردند. در حالی که رفتوآمد حافظ چنین چیزی را در پی نداشته. چون اصلا کسی او را نمیشناخته و بنابراین حضورش توجهی برنمیانگیخته. سعدی به گواه «گلستان» و «بوستان»اش که هر دو از نظر من شاهکار است، معلم اجتماعی و معلم اخلاق است. بوستانش دنیایی از درس و پند است و گلستانش هم یکی از قلههای ادب فارسی است. از نظر هنر شاعری هم سعدی در اوج است. غزلیات او به معنای واقعی شاهکار است. در سبک سعدی ما کسی را در تاریخ ادبیات فارسی نداریم که توانسته باشد از دستاوردهای ادبی او تجاوز کند و پیشی بگیرد. حافظ در سبک دیگری شعر گفته و او هم شاعر بسیار مهمی است. سبک حافظ شبیه سبک خواجو است. تا جایی که وقتی بعضی از غزلهای خوب خواجو را میخوانیم، احساس میکنیم داریم غزل حافظ میخوانیم. در حالی که شعر سعدی را با شعر هیچکس اشتباه نمیگیریم. در شعر حافظ این هنر است که سرریز میشود. هنر در شعر حافظ بسیار برجستگی دارد. ایهام خصیصه اصلی حافظ است. شعر او نماد و «نماد در نماد» دارد. خصلتی که به شعر او معناهای چندگانه میدهد. چون او نمادها را در معناهای دیگری به کار میبرد. سعدی در عوض بیان روان و سلیسی دارد. چیزی که در شعر او اهمیت دارد، چیرهدستی او در چیدن استادانه کلمات در کنار هم است. این سلاست به قدری در شعر و نثر سعدی اهمیت دارد که گاهی اوقات آدم فکر میکند کلام روزانه میخواند:
هر شب اندیشه دیگر کنم و رای دگر
که من از دست تو فردا بروم جای دگر
میبینیم که چقدر هنرمندانه و در عین حال ساده گفته شده که زیبایی از آن میبارد. اگر چه منظوم است و باید مقتضیات وزن عروضی را رعایت کند اما ذرهای دشواری و گره در آن نمیبینیم.
به نظرم این سلاست بینظیر، هنر سعدی را در غزلیات او به خوبی نشان میدهد. هر بار که ما شعری از سعدی میخوانیم، میبینیم باز برای ما تازگی و لذت دارد. مثل یک قطعه موسیقی که بارها و بارها میشنویم و باز هم برایمان تازگی دارد.
همان طور که رزم و حماسه را کسی مانند فردوسی نتوانسته در قالب ابیات عروضی بیاورد، سلاست و روانی کلام سعدی را هم هرگز کسی نتوانسته در آثارش تکرار کند و سعدی از این حیث یگانه است.»
و اما عرفا، شیوخ و صوفیان همه را یک می بینند و دویی در افکارشان نیست و شاهدبازی از آن بعنوان لواط گر نام برده شده نادرست است و اگر عارفی به زیبایی جمال پسری مینگرد آن زیبایی را در خلقت میبیند و جمال خالق را در آن میبیند و خالق و مخلوق را یکی میداند مثل قطره با دریا ، و خصوصا در نظم و نثرشان از پسر نام میبرند که طمعی در آن نباشد و اگر از زن در سروده هایشان نام میبردند آشکار میشد که از عشق مجازی سخن میگویند و طمعی در کامیابی آن دارند و اما عمدا از پسر نام میبرند که بدور از کامیابی باشد
فخرالدین عراقی عارف بزرگ میگوید :
در دیده عراقی جام و شراب و ساقی
هر سه یکیست و احول بیند یکی دوگانه
@ddrreamm
#امیرمومنی
همان طور که رزم و حماسه را کسی مانند فردوسی نتوانسته در قالب ابیات عروضی بیاورد، سلاست و روانی کلام سعدی را هم هرگز کسی نتوانسته در آثارش تکرار کند و سعدی از این حیث یگانه است.
به گزارش ایسنا، در یادداشتی در روزنامه اعتماد به قلم علی اشرف صادقی میخوانیم: «سعدی از نظر من یک شاعر اجتماعی است. بر خلاف حافظ که شاعری گوشهگیر بوده. این در سفرهای سعدی و سفر نکردنهای حافظ مشهود است. یکی از استادان ما، شاعر معاصر، دکتر لطفعلی صورتگر که همشهری سعدی بود، میگفت به نظر میرسد سعدی وقتی میآمده از بازار شیراز عبور کند، همه جلوی پایش برمیخاستند و به شیخ سلام میکردند. در حالی که رفتوآمد حافظ چنین چیزی را در پی نداشته. چون اصلا کسی او را نمیشناخته و بنابراین حضورش توجهی برنمیانگیخته. سعدی به گواه «گلستان» و «بوستان»اش که هر دو از نظر من شاهکار است، معلم اجتماعی و معلم اخلاق است. بوستانش دنیایی از درس و پند است و گلستانش هم یکی از قلههای ادب فارسی است. از نظر هنر شاعری هم سعدی در اوج است. غزلیات او به معنای واقعی شاهکار است. در سبک سعدی ما کسی را در تاریخ ادبیات فارسی نداریم که توانسته باشد از دستاوردهای ادبی او تجاوز کند و پیشی بگیرد. حافظ در سبک دیگری شعر گفته و او هم شاعر بسیار مهمی است. سبک حافظ شبیه سبک خواجو است. تا جایی که وقتی بعضی از غزلهای خوب خواجو را میخوانیم، احساس میکنیم داریم غزل حافظ میخوانیم. در حالی که شعر سعدی را با شعر هیچکس اشتباه نمیگیریم. در شعر حافظ این هنر است که سرریز میشود. هنر در شعر حافظ بسیار برجستگی دارد. ایهام خصیصه اصلی حافظ است. شعر او نماد و «نماد در نماد» دارد. خصلتی که به شعر او معناهای چندگانه میدهد. چون او نمادها را در معناهای دیگری به کار میبرد. سعدی در عوض بیان روان و سلیسی دارد. چیزی که در شعر او اهمیت دارد، چیرهدستی او در چیدن استادانه کلمات در کنار هم است. این سلاست به قدری در شعر و نثر سعدی اهمیت دارد که گاهی اوقات آدم فکر میکند کلام روزانه میخواند:
هر شب اندیشه دیگر کنم و رای دگر
که من از دست تو فردا بروم جای دگر
میبینیم که چقدر هنرمندانه و در عین حال ساده گفته شده که زیبایی از آن میبارد. اگر چه منظوم است و باید مقتضیات وزن عروضی را رعایت کند اما ذرهای دشواری و گره در آن نمیبینیم.
به نظرم این سلاست بینظیر، هنر سعدی را در غزلیات او به خوبی نشان میدهد. هر بار که ما شعری از سعدی میخوانیم، میبینیم باز برای ما تازگی و لذت دارد. مثل یک قطعه موسیقی که بارها و بارها میشنویم و باز هم برایمان تازگی دارد.
همان طور که رزم و حماسه را کسی مانند فردوسی نتوانسته در قالب ابیات عروضی بیاورد، سلاست و روانی کلام سعدی را هم هرگز کسی نتوانسته در آثارش تکرار کند و سعدی از این حیث یگانه است.»
و اما عرفا، شیوخ و صوفیان همه را یک می بینند و دویی در افکارشان نیست و شاهدبازی از آن بعنوان لواط گر نام برده شده نادرست است و اگر عارفی به زیبایی جمال پسری مینگرد آن زیبایی را در خلقت میبیند و جمال خالق را در آن میبیند و خالق و مخلوق را یکی میداند مثل قطره با دریا ، و خصوصا در نظم و نثرشان از پسر نام میبرند که طمعی در آن نباشد و اگر از زن در سروده هایشان نام میبردند آشکار میشد که از عشق مجازی سخن میگویند و طمعی در کامیابی آن دارند و اما عمدا از پسر نام میبرند که بدور از کامیابی باشد
فخرالدین عراقی عارف بزرگ میگوید :
در دیده عراقی جام و شراب و ساقی
هر سه یکیست و احول بیند یکی دوگانه
@ddrreamm
#امیرمومنی
👍3
@ddrreamm
هیچ میدانید چه بر سرمان آوردهاید؟
همچون جوندهای حریص
هربار گلوی زندگیمان را جویدهاید!
چهکسی پاسخ خواهد گفت؟
زندگیِ نازیستۀ ما کجاست؟
به ما بازگردانید آن را،
آن رویِ دیگر زندگی را،
همانی که هرگز زندگیاش نکردهایم...
#حسام_محمدی
هیچ میدانید چه بر سرمان آوردهاید؟
همچون جوندهای حریص
هربار گلوی زندگیمان را جویدهاید!
چهکسی پاسخ خواهد گفت؟
زندگیِ نازیستۀ ما کجاست؟
به ما بازگردانید آن را،
آن رویِ دیگر زندگی را،
همانی که هرگز زندگیاش نکردهایم...
#حسام_محمدی
💔2
@ddrreamm
من كجا، باران كجا و راه بى پايان كجا
آه اين دل دل زدن تا منزل جانان كجا
هرچه كویت دورتر، دل تنگتر، مشتاقتر
در طريق عشقبازان مشكلِ آسان كجا
#پوریا_سوری
من كجا، باران كجا و راه بى پايان كجا
آه اين دل دل زدن تا منزل جانان كجا
هرچه كویت دورتر، دل تنگتر، مشتاقتر
در طريق عشقبازان مشكلِ آسان كجا
#پوریا_سوری
👍1🙏1
@ddrreamm
دورمان نعمت فراوان بود و خواهانی نداشت
بستهتر از ذهن ما ایام، زندانی نداشت
خود زمستان را فرا خواندیم و با کوچ بهار
خاک ما فصلی به جز فصل پشیمانی نداشت
آسمان روزی شهادت میدهد که چشم ما
تیرهتر از این شب تاریک، دورانی نداشت
امتحانی را که میگیرد خدا از صبر ما
قسمت ایوب اگر میکرد ایمانی نداشت
کل آبادیِ ما بر دوش خانها رفت و شد
کولبر، نام کسی که تکهی نانی نداشت
سایه افکنده.ست شب، بر خاکِ مهرآیینِ ما
کاش هرگز دولت خورشید پایانی نداشت
#مهزاد_رازی
دورمان نعمت فراوان بود و خواهانی نداشت
بستهتر از ذهن ما ایام، زندانی نداشت
خود زمستان را فرا خواندیم و با کوچ بهار
خاک ما فصلی به جز فصل پشیمانی نداشت
آسمان روزی شهادت میدهد که چشم ما
تیرهتر از این شب تاریک، دورانی نداشت
امتحانی را که میگیرد خدا از صبر ما
قسمت ایوب اگر میکرد ایمانی نداشت
کل آبادیِ ما بر دوش خانها رفت و شد
کولبر، نام کسی که تکهی نانی نداشت
سایه افکنده.ست شب، بر خاکِ مهرآیینِ ما
کاش هرگز دولت خورشید پایانی نداشت
#مهزاد_رازی
👏2❤1
@ddrreamm
#بهتر_است_بدانیم
اطلاق زبان آذری به زبان ترکی اشتباه است،
زبان آذری شاخه ای اززبان فارسی قدیم است،
#شمس_مغربی ملقب به ملا محمد شیرین
ازعرفای قرن هشتم تبریز درآخر دیوان خود یک غرل و چهارده دوبیتی به لهجه آذری اورده که باعنوان فهلویات یاد کرده و به زبان پهلوی ساسانی خیلی نزدیک است
برای نمونه ذکر می شود :
هنو گیتی نبد اچ نیستی هست
که بریان ودلم چویان سرمست
معنی : هنوز گیتی ازنیستی هست نشده بود
که جان ودلم از معشوق سرمست بود،
مثال دیگر :
درآن عهدین که اویان بسته بامن
من اچ اویان پیمان هیچه نشکست
معنی :
در کار آن عهدی که معشوق با من بسته است
من از پیمان معشوق تا هیچ جا نشکستم
و اما شعری به زبان پهلوی ساسانی که بسیار به آذری نزدیک است :
گوید جاماسب بیتاش
او وه که اچ ماته نی زات
ایوپ چون زات مرد
ایوپ اچ ابرنایی
گیه اوپتمان نی رسید
معنی : جاماسب حکیم گوید
خوشا به حال آن که از مادر زاده نشد
یا وقتی زاده شد میمرد
یا در جوانی
کاش به کمال ( بزرگی) نمی رسید
معنی واژه ها :
بیتاش - حکیم
اچ- از
مات- مادر
زات- زاد
ایوپ- یا
ابرنایی - برنایی، جوانی
اوپتمان- کمال وبزرگی
@ddrreamm
مثلا کلمه ( اچ به معنی از ) درهردو آمده است
#بهتر_است_بدانیم
اطلاق زبان آذری به زبان ترکی اشتباه است،
زبان آذری شاخه ای اززبان فارسی قدیم است،
#شمس_مغربی ملقب به ملا محمد شیرین
ازعرفای قرن هشتم تبریز درآخر دیوان خود یک غرل و چهارده دوبیتی به لهجه آذری اورده که باعنوان فهلویات یاد کرده و به زبان پهلوی ساسانی خیلی نزدیک است
برای نمونه ذکر می شود :
هنو گیتی نبد اچ نیستی هست
که بریان ودلم چویان سرمست
معنی : هنوز گیتی ازنیستی هست نشده بود
که جان ودلم از معشوق سرمست بود،
مثال دیگر :
درآن عهدین که اویان بسته بامن
من اچ اویان پیمان هیچه نشکست
معنی :
در کار آن عهدی که معشوق با من بسته است
من از پیمان معشوق تا هیچ جا نشکستم
و اما شعری به زبان پهلوی ساسانی که بسیار به آذری نزدیک است :
گوید جاماسب بیتاش
او وه که اچ ماته نی زات
ایوپ چون زات مرد
ایوپ اچ ابرنایی
گیه اوپتمان نی رسید
معنی : جاماسب حکیم گوید
خوشا به حال آن که از مادر زاده نشد
یا وقتی زاده شد میمرد
یا در جوانی
کاش به کمال ( بزرگی) نمی رسید
معنی واژه ها :
بیتاش - حکیم
اچ- از
مات- مادر
زات- زاد
ایوپ- یا
ابرنایی - برنایی، جوانی
اوپتمان- کمال وبزرگی
@ddrreamm
مثلا کلمه ( اچ به معنی از ) درهردو آمده است
👍2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@ddrreamm
21 آذر ماه روز نجات آذربایجان را به تمام هموطنان میهن پرستان تبریک میگویم
با اشغال ایران از سوی متفقین در جریان جنگ دوم جهانی، روسها نیمۀ شمالی ایران را اشغال کرده و برای جدایی آذربایجان از ایران، اقدام به بنیانگذاری فرقۀ دموکرات آذربایجان نمودند.
فرقۀ دموکرات در دوران یکسالۀ حکومت خود، از هیچ جنایت علیه مردم و قتل و غارت و مصادرۀ اموال آنان، خودداری نکرد. بیشتر سردمداران فرقۀ ، عناصری تحت حمایت روسها بوده که بر جان و مال و ناموس مردم آذربایجان مسلط شده بودند
اما پایداری ملت ایران، نقشآفرینی مجلس شورای ملی، تلاش جراید ملی و نیز شاهکار دیپلماسی قوام السلطنه، توطئهی تجزیه را درهم شکست و روز 21 آذر 1325 پیش از آن که نیروهای ارتش به تبریز وارد شوند، مردم قهرمان تبریز، تومار تجزیهطلبان را در نوردیدند.
پس از نجات آذربایجان و گریز اهریمن، استاد روح الله خالقی به همراهی استاد بنان و شادروان رهی معیری تصنیف بسیارشورانگیز و جاودانه «آذربایجان» را ساختند
مطرب به شهناز
شوری عیان کن
آهنگِ آذربایجان کن
بر خاکِ تبریز اشکی فرو ریز
از فتنۀ گردون فغان کن
وزدیده سیل خون روان کن
21 آذر ماه روز نجات آذربایجان را به تمام هموطنان میهن پرستان تبریک میگویم
با اشغال ایران از سوی متفقین در جریان جنگ دوم جهانی، روسها نیمۀ شمالی ایران را اشغال کرده و برای جدایی آذربایجان از ایران، اقدام به بنیانگذاری فرقۀ دموکرات آذربایجان نمودند.
فرقۀ دموکرات در دوران یکسالۀ حکومت خود، از هیچ جنایت علیه مردم و قتل و غارت و مصادرۀ اموال آنان، خودداری نکرد. بیشتر سردمداران فرقۀ ، عناصری تحت حمایت روسها بوده که بر جان و مال و ناموس مردم آذربایجان مسلط شده بودند
اما پایداری ملت ایران، نقشآفرینی مجلس شورای ملی، تلاش جراید ملی و نیز شاهکار دیپلماسی قوام السلطنه، توطئهی تجزیه را درهم شکست و روز 21 آذر 1325 پیش از آن که نیروهای ارتش به تبریز وارد شوند، مردم قهرمان تبریز، تومار تجزیهطلبان را در نوردیدند.
پس از نجات آذربایجان و گریز اهریمن، استاد روح الله خالقی به همراهی استاد بنان و شادروان رهی معیری تصنیف بسیارشورانگیز و جاودانه «آذربایجان» را ساختند
مطرب به شهناز
شوری عیان کن
آهنگِ آذربایجان کن
بر خاکِ تبریز اشکی فرو ریز
از فتنۀ گردون فغان کن
وزدیده سیل خون روان کن
🎉3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@ddrreamm
تک تک ما انسانها برگهایی از درخت هستی میباشیم
و جدایی توهمی بزرگ است .
در این کلیپ ، تصور غلط جدابودن انسانها از یکدیگر به شکل زیبایی نشان داده شده است
تک تک ما انسانها برگهایی از درخت هستی میباشیم
و جدایی توهمی بزرگ است .
در این کلیپ ، تصور غلط جدابودن انسانها از یکدیگر به شکل زیبایی نشان داده شده است
👍2
@ddrreamm
آدمی همیشه عاشق آن چیزیست که ندیده،
نشنیده است
و فهم نکرده است
و شب و روز آن را می طلبد.
اما از آنچه فهم کرده و دیده،
ملول و گریزان است .
#مولانا
#فیه_ما_فیه
آدمی همیشه عاشق آن چیزیست که ندیده،
نشنیده است
و فهم نکرده است
و شب و روز آن را می طلبد.
اما از آنچه فهم کرده و دیده،
ملول و گریزان است .
#مولانا
#فیه_ما_فیه
🤔2
🔥2
@ddrreamm
و ندایی که به من میگوید:
« گرچه شب تاریک است،
دل قوی دار،
سحر نزدیک است. »
دلِ من، در دلِ شب
خوابِ پروانه شدن میبیند.
#حمید_مصدق
و ندایی که به من میگوید:
« گرچه شب تاریک است،
دل قوی دار،
سحر نزدیک است. »
دلِ من، در دلِ شب
خوابِ پروانه شدن میبیند.
#حمید_مصدق
👍2
@ddrreamm
سودای عشق از زیرکی جهان بهتر ارزد و دیوانگی عشق بر همه عقلها افزون آید.
دریغا همه جهان و جهانیان کاشکی عاشق بودندی تا همه زنده و با درد بودندی...
#عینالقضات_همدانی
#تمهیدات
سودای عشق از زیرکی جهان بهتر ارزد و دیوانگی عشق بر همه عقلها افزون آید.
دریغا همه جهان و جهانیان کاشکی عاشق بودندی تا همه زنده و با درد بودندی...
#عینالقضات_همدانی
#تمهیدات
👍2
@ddrreamm
در این دنیا،
یک روز بیشتر نیست،
همین یک روز است که همیشه تکرار میشود:
صبح آن را به ما میدهند
و شب از ما پس میگیرند.
#ژان_پل_سارتر
شیطان_و_خدا
در این دنیا،
یک روز بیشتر نیست،
همین یک روز است که همیشه تکرار میشود:
صبح آن را به ما میدهند
و شب از ما پس میگیرند.
#ژان_پل_سارتر
شیطان_و_خدا
👍2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@ddrreamm
#دمی_با_سعدی 📓
لبخند ملیح و چهرهی آکنده از رضایت و خرسندیِ آقای #سعدی از شنیدن صدای #شجریان که میخواند:
سعدیا؛بی وجودِ صحبتِ یار
همه عالم به هیچ نستانیم...
#دمی_با_سعدی 📓
لبخند ملیح و چهرهی آکنده از رضایت و خرسندیِ آقای #سعدی از شنیدن صدای #شجریان که میخواند:
سعدیا؛بی وجودِ صحبتِ یار
همه عالم به هیچ نستانیم...
👍2