👍2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
روزی هوشنگ ابتهاج «سایه» غزل زیر را برای دوست خود «استاد شهریار» مینویسد:
@ddrreamm
با من بیکس تنها شده یارا تو بمان
همه رفتند از این خانه خدارا تو بمان
من بیبرگ خزان دیده دگر رفتنیام
تو همه بار و بری تازه بهارا تو بمان
شهریارا تو بمان بر سر این خیل یتیم
پدرا، یارا، اندوه گسارا تو بمان
«سایه» در پای تو چون موج دمی زار گریست
که سر سبز تو خوش باد کنارا تو بمان
«استاد شهریار» هم غزل موجود در ویدئو را در پاسخ به شعر #سایه برای وی میسراید.
@ddrreamm
با من بیکس تنها شده یارا تو بمان
همه رفتند از این خانه خدارا تو بمان
من بیبرگ خزان دیده دگر رفتنیام
تو همه بار و بری تازه بهارا تو بمان
شهریارا تو بمان بر سر این خیل یتیم
پدرا، یارا، اندوه گسارا تو بمان
«سایه» در پای تو چون موج دمی زار گریست
که سر سبز تو خوش باد کنارا تو بمان
«استاد شهریار» هم غزل موجود در ویدئو را در پاسخ به شعر #سایه برای وی میسراید.
👍3
👍2
@ddrreamm
دگر از درد تنهایی، به جانم یار میباید
دگر تلخ است کامم، شربت دیدار میباید
ز جام عشق او مستم، دگر پندم مده ناصح
نصیحت گوش کردن را دل هشیار میباید
مرا امید بهبودی نماندست، ای خوش آن روزی
که میگفتم: علاج این دل بیمار میباید
بهائی بارها ورزید عشق، اما جنونش را
نمیبایست زنجیری، ولی این بار میباید
#شیخ_بهایی
دگر از درد تنهایی، به جانم یار میباید
دگر تلخ است کامم، شربت دیدار میباید
ز جام عشق او مستم، دگر پندم مده ناصح
نصیحت گوش کردن را دل هشیار میباید
مرا امید بهبودی نماندست، ای خوش آن روزی
که میگفتم: علاج این دل بیمار میباید
بهائی بارها ورزید عشق، اما جنونش را
نمیبایست زنجیری، ولی این بار میباید
#شیخ_بهایی
👍3👏1
👍3
@ddrreamm
من با تو سرِ جنگ ندارم ، دنیا !!!
بگذار کمی به حالِ خود ، خوش باشم
#نرگس_صرافیان
من با تو سرِ جنگ ندارم ، دنیا !!!
بگذار کمی به حالِ خود ، خوش باشم
#نرگس_صرافیان
👍3
👍2
@ddrreamm
چه خوشست باده خوردن به صبوح در گلستان
که خبر دهد ز جنت دم صبح و باد بستان
به سحر که جان فزاید لب یار و جام باده
بنشین و کام جان را ز لب پیاله بستان
#خواجوی_کرمانی
چه خوشست باده خوردن به صبوح در گلستان
که خبر دهد ز جنت دم صبح و باد بستان
به سحر که جان فزاید لب یار و جام باده
بنشین و کام جان را ز لب پیاله بستان
#خواجوی_کرمانی
👍2
@ddrreamm
روزی ز پی گلاب می گردیدم
پژمرده عذار گل در آتش دیدم
گفتم که چه کرده ای که میسوزندت
گفتا که در این باغ دمی خندیدم
#ابوسعید_ابوالخیر
روزی ز پی گلاب می گردیدم
پژمرده عذار گل در آتش دیدم
گفتم که چه کرده ای که میسوزندت
گفتا که در این باغ دمی خندیدم
#ابوسعید_ابوالخیر
👍3
@ddrreamm
در خواب خیال یار خود می دیدم
وز باغ وصال او گلی می چیدم
مرغ سحری ز خواب بیدارم کرد
ای کاش که بیدار نمی گردیدم
#ابوسعید_ابوالخیر
در خواب خیال یار خود می دیدم
وز باغ وصال او گلی می چیدم
مرغ سحری ز خواب بیدارم کرد
ای کاش که بیدار نمی گردیدم
#ابوسعید_ابوالخیر
👍2🔥1
@ddrreamm
عزم آن دارم
که امشب نیم مست
پای کوبان
کوزه ی دُردی به دست
سر به بازار قلندر در نهم
پس به یک ساعت
ببازم هر چه هست
#عطار_نیشابوری
عزم آن دارم
که امشب نیم مست
پای کوبان
کوزه ی دُردی به دست
سر به بازار قلندر در نهم
پس به یک ساعت
ببازم هر چه هست
#عطار_نیشابوری
👍3
👍1