_یه روز تمام نبودناتو میبرم کنار همون دریا که فریاد زدی میریزم دور!
پاک میکنم با آب شورِ موج دارش گذشته ی تلخمونو! حداقل این بار مزه اش تلخ نیست عمرِ من!
این بار بهتره حالمون ...
پاک میکنم با آب شورِ موج دارش گذشته ی تلخمونو! حداقل این بار مزه اش تلخ نیست عمرِ من!
این بار بهتره حالمون ...
_ احساساتم رنگ دلگیری و غم گرفت، درست مثل همه چیز و من متوجه شدم ترس اون همیشه از گفتن حقایق بخاطر واکنش های من بود، بخاطر این که رهاش میکنم یا نه، بهش آسیب میزنم یا نه ...
+ آسیب زدی؟
_ با سکوت کردنم، شاید.
_ وقتی روی ایوون کلبه پیداش کردم که فهمیدم چقدر بهش درد دادم و درکش نکردم، فهمیدم چقدر تمام مدت توی سکوت تماشاش کردم و منتظر شدم از رازهایی که فکر میکرد من رو از خودش میگیره حرف بزنه و بی فایده بود ...
من اونجا فهمیدم چقدر زمان از دست دادم وقتی اون تنها چیزی که فریاد میزد شدت عشقی بود که من نتونسته بودم ببینم و درک کنم.
+ آسیب زدی؟
_ با سکوت کردنم، شاید.
_ وقتی روی ایوون کلبه پیداش کردم که فهمیدم چقدر بهش درد دادم و درکش نکردم، فهمیدم چقدر تمام مدت توی سکوت تماشاش کردم و منتظر شدم از رازهایی که فکر میکرد من رو از خودش میگیره حرف بزنه و بی فایده بود ...
من اونجا فهمیدم چقدر زمان از دست دادم وقتی اون تنها چیزی که فریاد میزد شدت عشقی بود که من نتونسته بودم ببینم و درک کنم.
_ازم دور نشو ...
+طوری رفتار میکنم که حس کنی دارم ازت دور میشم؟!
_خیلی وقت بود اینطوری ازم سوال نمیپرسیدی.
+چطوری سوال میپرسم؟
_شبیه خودت ...
+و این اذیتت میکنه؟!
_تو بوسه های منو پس نمیزدی ...
+طوری رفتار میکنم که حس کنی دارم ازت دور میشم؟!
_خیلی وقت بود اینطوری ازم سوال نمیپرسیدی.
+چطوری سوال میپرسم؟
_شبیه خودت ...
+و این اذیتت میکنه؟!
_تو بوسه های منو پس نمیزدی ...
_ مردن هیچوقت تورو نمیترسونه، نه؟
+ زندگی کردن میتونه.
_ چرا همیشه زندگی ترسناک تر بنظر میرسه؟
+ شاید چون وقتی میمیری چیزی برای از دست دادن نداری اما وقتی زندهای بارها و بارها مرگ های مختلفی رو با چشم هات میبینی و حس میکنی که دردش از بین نمیره فقط خسته ترت میکنه و تو آرزو میکنی که کاش به جای تمام اتفاقات فقط به سادگی مرده بودی ...
+ زندگی کردن میتونه.
_ چرا همیشه زندگی ترسناک تر بنظر میرسه؟
+ شاید چون وقتی میمیری چیزی برای از دست دادن نداری اما وقتی زندهای بارها و بارها مرگ های مختلفی رو با چشم هات میبینی و حس میکنی که دردش از بین نمیره فقط خسته ترت میکنه و تو آرزو میکنی که کاش به جای تمام اتفاقات فقط به سادگی مرده بودی ...
+ازم دور نمیشی، مگه نه؟
_دور نمیشم عمرِ من ، به عشقی که بینمونه قسم میخورم هیچوقت ازت دور نمیشم.
_من همیشه کنارت بودم حتی وقتی تو کنار خودت نبودی!
_دور نمیشم عمرِ من ، به عشقی که بینمونه قسم میخورم هیچوقت ازت دور نمیشم.
_من همیشه کنارت بودم حتی وقتی تو کنار خودت نبودی!